رسانه سینمای خانگی- یک روایت متفاوت از سکانس مهم «اخت الرضا»

کارگردان فیلم سینمایی «اخت­‌الرضا»؛ روایتی از زندگی حضرت معصومه (س) گفت: سکانس روز تشییع حضرت از آن صحنه‌هایی بود که از ابتدا نسبت به آن ترس داشتم که چه اتفاقی قرار است بیفتد، نقل‌های تاریخی بر این بود که آن روز تشییع جنازه باشکوه و با تعداد جمعیت زیاد نبوده است و من واقعا نمی‌دانستم که این صحنه را باشکوه و شلوغ بگیرم یا با جمعیت کم و محدود.

به گزارش سینمای خانگی، سید مجتبی طباطبایی در خصوص احساس عنایت و توجه حضرت معصومه (س) در طول تولید فیلم سینمایی «اخت الرضا» در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا اظهارکرد: از ابتدای کلید خوردن این پروژه چه در پیش‌تولید، تولید و پس‌تولید، نظم، برنامه‌ریزی و دقت فراگروهی را می‌دیدم. اجرای این کار سختی‌هایی داشت و در مواقعی کار جلو نمی رفت، ولی در آخرین و ناامیدکننده ترین لحظات، یک گشایش و یک روزنه امیدی پیش می‌آمد و ما می‌دیدیم که انگار یک تدبیر فرادستی همراه با یک ظرافت و دقت زنانه ای دارد کار را کنار هم می‌چیند و مساله را حل می‌کند.

وی در ادامه با ذکر مثالی به سخت‌ترین سکانسی که در این فیلم ساخته است اشاره کرد و گفت: سکانس روز تشییع حضرت معصومه(س)، از آن سکانس‌هایی بود که از ابتدا من نسبت به آن ترس داشتم که چه اتفاقی قرار است بیفتد. در طول پژوهش و مطالعاتی که داشتیم نقل‌های تاریخی بر این بود که آن روز خیلی هم تشییع جنازه با شکوه و با تعداد جمعیت زیاد نبوده است و من واقعا نمی‌دانستم که این سکانس را با شکوه و شلوغ بگیرم یا یک تشییع محدود و کم جمعیت باشد.

 سید مجتبی طباطبایی

این کارگردان ادامه داد: روز تشییع قرار بود جمعیت کثیری از حرم حضرت معصومه(س) از جمله خادمین بیایند. به لحاظ برنامه‌ریزی وقتی ما به مشکلاتی برخوردیم، تمهیدمان این شد که شلوغ برگزار شود و روزی باشد که حرم هم بتواند پای کار بیاید.

کارگردان فیلم اخت الرضا به یک همزمانی اتفاقی اشاره کرد و افزود: نکته جالب این است که زمان تولید در نیمه دوم سال بود؛ بنا به تاریخی که ما مطالعه کرده بودیم، سفر حضرت معصومه(س) هم در نیمه دوم سال در پاییز بوده است.

طباطبایی افزود: به صورت کاملا اتفاقی روز تشییع خانم با روز شهادت حضرت معصومه(س) مصادف شد و خادمین حرم با توجه به شلوغی‌ها و مراسم هایی که داشتند در سکانس تشییع، نمی‌توانستند به ما کمک کنند.

این فیلمساز ضمن اشاره به غیرقابل پیش‌بینی این تطابق گفت: آن‌روز، روز سردی بود و باد شدیدی در حال وزیدن بود و ما را تا سر حد این برد که کار را تعطیل کنیم یا روز دیگری تصویربرداری کنیم. ولی ناگهان باد آرام و قابل تحمل شد و ما تشییع خانم را در روزی گرفتیم که همان هنرورها و هنرمندهایی که حضور داشتند، با جان و دل ما را همراهی می کردند.

https://img9.irna.ir/d/r2/2023/11/15/3/170737088_480p.mp4?ts=1700024949396

طباطبایی ادامه داد: دقیقا طبق یک برنامه ریزی عجیب عده‌ای خانم هیأتی محب اهل بیت که با عشق برای حضرت اشک می ریختند، ما را همراهی کردند. آن سکانس علیرغم شرایط نامساعد جوی، فیلمبرداری انجام شد و همان باد باعث شد صحنه تشییع ما باشکوه‌تر شود.

کارگردان اخت الرضا در ادامه به نمونه دیگری از این اتفاقات نیز اشاره کرد: گاهی یک اشکال و ابهام تاریخی وجود داشت؛ مثلا برای مراسم تشییع من نمی‌دانستم باید چه کنیم. آیا تشییع روی دوش بانوان باید باشد یا روی دوش آقایان؟ همان لحظه و بدون اطلاع قبلی، آیت الله نظری منفرد برای بازدید از پشت صحنه فیلم آمده‌اند و یک مشاوره تاریخی بسیار درست و دقیق دینی در این خصوص به من دادند. این ها همه باعث شد تا این فیلم در حد بضاعت ناچیز ما و نه در حد شأن و منزلت خانم تولید شود.

وی درباره حضور و مشارکت اهل تسنن در تولید این فیلم گفت: ما در تولید این اثر از دوستان اهل تسنن نیز عواملی داشتیم. دوستانی از سراسر ایران آمدند و معرفی شدند که ما این را از قبل نمی‌دانستیم. در پشت صحنه تولید این کار، من بحث وحدت شیعه و سنی را با پوست و گوشت و استخوانم حس کردم؛ اتفاق نظری که چه شیعه و چه سنی در قبال اهل بیت دارند در این کار برای من واقعا قابل لمس بود.

اخت الرضا از تولیدات سازمان سینمایی سوره و با مشارکت آستان مقدس حضرت معصومه(س) و مجموعه شبکه‌های کربلا(عتبه حسینی) ساخته شده است.

این فیلم سفر بانوی کرامت از مدینه به قم را روایت می کند و پخش و تبلیغات آن به عهده موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز است.

این فیلم تاکنون توانسته در مجموع فروش سینما و اکران سیار به آمار یک میلیارد و ۳۴۰ میلیون تومانی برسد. از این میزان فروش ۴۳۰ میلیون تومان به اکران های سیار اختصاص دارد.

رسانه سینمای خانگی- آیا این فیلم ناکام است؟

سهیل بیرقی در ساحتی فراگیر تلاش کرد تا ۳ زن از طبقات مختلف جامعه را در مواجهه با مشکلات سبک زندگی خودخواسته‌شان به تصویر بکشد، ماحصل کار سه‌گانه خوش‌رنگ‌ولعابی شد که متاسفانه نتوانست مهندسی هوشمندانه‌ای را در چارچوب یک جامعه پرچالش طراحی کند و به همین دلیل این تریلوژی به نطفه‌ای شبیه شد که سر زا رفت و نتوانست پیشروی کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سهیل بیرقی قطعا یکی از استعدادهای سینمایی کشور است که در دهه ۹۰ رونمایی شد. کارگردانی که نشان داد برخلاف جریان مواج و پرلایه درام‌های اجتماعی روز، می‌توان با تکیه بر جریان داستانی مینی‌مال، اقبال گسترده‌ای را متوجه خود کرد. فیلم‌سازی که با من، اتفاق‌های بسیار خوبی را برای خود و دوستداران سینمای اجتماعی رقم زد و توانست در لوای فردیت، تراز مطلوب و منطقی از نقد اجتماعی را در این فیلم، مطرح کند. این شاخصه در ۲ فیلم دیگرش، به شکلی دیگر روایت شد که صدالبته نتوانست به‌مانند من، روی خط نرمالی از نقد اجتماعی تعریف شود.

در من، مخاطب با یک قهرمان زن کنش‌گر مواجه است که در سینمای مردانه که قهرمانان زن اندکی دارد، خیلی به چشم آمد. تصویری که مخاطب در من می‌بیند، تقلایی زیرکانه در جامعه‌ای مردسالارانه است که طی آن، زن، بدون رعایت قواعد متداول، آزادانه و راحت، در مقام کنش‌گر ظاهر شده و روایت‌گری‌های متعدد و قابل‌باوری از مختصات وجودی خود در جامعه ارائه می‌دهد.

در عرق سرد، زن داستان، دیگر قهرمان نیست و تنها، در کانون توجه است. بیشتر یک قربانی است که درگیر جبر همان نگاه سنتی مرد شده و تقلای او، علیرغم تمام زیرکی‌هایی که قصد خرج کردن آن را دارد، باز هم زیردست قدرت مردانه قرار می‌گیرد. به‌نوعی تلاش برای بقا محسوب می‌شود که باز هم قربانی شده و نمی‌تواند کنش‌گر باشد و مدام تحت کنش‌گری‌های قطب داستانی مقابل، ضربه خورده و عقب‌نشینی می‌کند.

تصویری که مخاطب در من می‌بیند، تقلایی زیرکانه در جامعه‌ای مردسالارانه است که زن، بدون رعایت قواعد متداول، آزادانه، در مقام کنش‌گر ظاهر می‌شود

در عامه‌پسند، روند عقب‌نشینی، صریح‌تر و عمیق‌تر می‌شود. زن این‌بار در ساحت انسانی پرحسرت ظاهر می‌شود که در تقلایی عاجزانه، قصد دارد تا سال‌های رفته جوانی را حال در آخرین سال‌های میان‌سالی‌اش، طبق آن چیزی که می‌خواهد و برایش تبدیل به حسرت شده، بگذراند. اینجا دیگر زن، از مقام قربانی هم فراتر رفته و شکلی کارتونی و سبک‌سرانه به خود می‌گیرد که برخلاف خواسته داستان، نمی‌تواند طبقه اجتماعی خود را تغییر دهد.

تریلوژی زنانه بیرقی، افتتاحیه‌ای شکوهند را به خود می‌بیند. همه چیزش سر جای خود قرار دارد؛ فیلمساز، زمختی‌های یک جامعه مردانه و زیست قهرمان‌گونه یک زن را با بیان دراماتیک هوشمندانه‌ای مطرح می‌کند. ریتم قهرمان‌پروری من، شتاب بسیاری دارد که در این شتاب، داستانک‌ها در قامت معضلات اجتماعی و عطف‌های دراماتیک، بازوهای روایت‌مندی قدرتمندی به ساختار قصه می‌دهند.

 فیلم سینمایی من

این ساختار، در عرق سرد، قربانی نگاه روزمره می‌شود. احتمالا کارگردان تحت‌تاثیر فضاسازی‌ها و تعاریف رسانه‌ای بسیاری که از او شد، به مشی دیگری از قهرمان‌پروری روی آورد که در آن، نقد اجتماعی طبق یک عرف نانوشته سینمایی مطرح می‌شود که با وجود اسنادی بودن سوژه، پشتوانه عینی چندانی برای مخاطب محسوس نیست. بیشتر در مقام نوعی تلافی و انتقام‌جویی از قدرت مردانه تفسیر می‌شود. به‌عبارتی، فردیت قهرمان در من، اینجا به گدایی دلسوزی تقلیل پیدا می‌کند و زن نمی‌تواند تدابیر رندانه‌ای در برابر ترفندهای مردانه داشته باشد.

زیرکی قهرمان من، در عرق سرد، به آلت دست تبدیل شده و قدرت تفکر از او گرفته می‌شود

زیرکی قهرمان من، در عرق سرد، به آلت دست تبدیل می‌شود که طی آن، بازیگر زن داستان، همچون گوشتی قربانی میان اندیشه‌های همسر، دوست و دیگرانی که بر زندگی او اثر می‌گذارند، پاس‌کاری می‌شود. قدرت تفکر از او گرفته می‌شود و فیلمساز، مایه کافی برای این تقلیل مضمونی و شخصیتی از دو به‌اصطلاح قهرمان زن خود در یک جامعه واحد که در من و هت‌تریک ترسیم کرده، ارائه نمی‌دهد.

طبیعی است که در اینجا شاید بخواهیم به این اصل رجوع کنیم که جامعه، شامل طیف‌های فکری بسیاری است که زن فیلم من، یک نمونه از آنهاست و زن فیلم عرق سرد، نمونه‌ای دیگر. اما نکته مسلم آن است که فیلم‌ساز مولف ما که در فیلم نخستش، در مقام مصلح اجتماعی ورود می‌کند، در فیلم دومش، تصمیم می‌گیرد یا تشخیص می‌دهد جایگاه خود را تنها به مقام نظاره‌گر یک سوژه واقعی تقلیل دهد و طبیعتا در چنین شرایطی، درام آن‌طور که باید، شکل نمی‌گیرد. فیلم، عاری از قهرمان می‌شود و برخلاف تصمیم احتمالی فیلمساز، قهرمان و قطب داستانی، نه زن داستان است و نه مردی که با جبر خود، حرفش را به کرسی می‌نشاند، بلکه فحوایی است که کارگردان در فرامتن، از جامعه روز ایران ارائه داده است.

 فیلم سینمایی عرق سرد

در عامه‌پسند، زن داستان، نه در مقام قهرمان و نه در مقام قربانی، بلکه در شمایل یک کودن به تصویر کشیده می‌شود و خالی از قوه کنش‌گری است

در عامه‌پسند، این خودزنی از این میزان نیز بیشتر می‌شود و زن داستان، نه در مقام قهرمان و نه در مقام قربانی، بلکه در شمایل یک کودن به تصویر کشیده می‌شود. فیلمساز برخلاف ۲ ساخته قبلی‌اش، زن داستان را از دهه ۴۰ انتخاب می‌کند و یک تلاش مذموم برای تغییر طبقه اجتماعی این فرد را به تصویر می‌کشد. طبیعی است که در اینجا، زن، خالی از قوه کنش‌گری است.

یک جورهایی پائین‌تر از فردی فاقدتصمیم و دهان‌بین ظاهر شده و در تصویر کاریکاتورمآبانه، تلاش دارد تا عقده‌های دوران جوانی‌اش را در تیپ و فرهنگ شخصیتی خود پیاده کند. در اینجا نیز کارگردان، در مقام مشاهده‌گر صرف ظاهر شده که نه به‌مانند هت‌تریک، بر مبنای یک داستان واقعی، مسیرش را انتخاب می‌کند بلکه خود به این داستان می‌رسد و ترجیح می‌دهد که با انتقال دوربین خود به شهرضا، فضایی سنتی را بر کلیت داستانی خود مستولی کند.

این مقارنه از قهرمانی کنش‌گر در جامعه‌ای پیشرو به زنی ساده در اجتماعی سنتی، حرکت واپس‌گرایانه‌ای است که در سینمای بیرقی مشاهده می‌شود. وقتی بیرقی، من را با آن مختصات به روی پرده فرستاد، یک سوال در ذهن بسیاری از دوستداران این سینما نقش بست که فیلم بعدی چنین کارگردانی، چه مسیر پیشرو و روبه‌جلویی خواهد بود اما دیدیم که کارگردان برای کار دوم خود، دست‌به‌دامن سوژه مستند شده و حالا در سومین تلاش خود نتوانسته نه بر مبنای انتزاع ذهنی و نه بر مبنای واقعیات موجود، داستانی دراماتیک و درگیرکننده را جلوی دوربین ببرد.

این تریلوژی زنانه، از سوی یکی از استعدادهای نوظهور سینما در دهه ۹۰ مطرح شد که اگر بیرقی، چنین توقعی را در مخاطبش شکل نمی‌داد، قطعا امروز نیز چنین انتظاری از وی نمی‌رفت. هم‌چنان‌که بسیارمهم بود که بیرقی پس از ساختن من، چه گامی را برمی‌دارد، حالا نیز بسیار تعیین‌کننده خواهد بود که این کارگردان جوان پس از این تریلوژی سترون، قصد دارد در چه مسیری به روایت‌گری دست زده و فعالیت کند. انتظارها همچنان از سهیل بیرقی، بالاست.

رسانه سینمای خانگی- دفاع سینماگران ایران از مردم غزه

موزه صلح تهران و خانه سینمای ایران در محکومیت کشتار غیرنظامیان در نوار غزه و درخواست آتش بس فوری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، موزه صلح تهران و خانه سینمای ایران در محکومیت کشتار غیرنظامیان در نوار غزه و درخواست آتش بس فوری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند. این بیانیه توسط بیش از یکصد نفر از جانبازان شیمیایی موزه صلح امضا شده است.

همچنین هنرمندانی چون داوود میرباقری، مجید مجیدی، محمد مهدی عسگرپور، پرویز پرستویی، رضاکیانیان، لیلا حاتمی، همایون اسعدیان، کمال تبریزی، محسن تنابنده، رامبد جوان، علیرضا داوود نژاد، فرهاد توحیدی، احمدرضا درویش، رسول صدرعاملی، محسن امیر یوسفی، هادی حجازی فر، محمدحسین مهدویان، محسن کیایی، شبنم مقدمی، مجتبا میرتهماسب، سیدرضا میرکریمی، مجید انتظامی، امیر اثباتی این بیانیه را امضا کرده‌اند.

متن بیانیه بدین شرح است: « به نام حق

جناب آقای آنتونیو گوترش دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
ما هنرمندان ایران به همراه جانبازان و مصدومان شیمیایی بازمانده از جنگ عراق و ایران (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، با امضای این نامه دردمندانه از شما می خواهیم تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از ظلم عریانی که علیه زنان، کودکان و مردم غیر نظامی محاصره شده غزه در جریان است، انجام دهید.

جناب گوترش، جایگاهی که در اختیار شماست، چه بخواهید و چه نخواهید، وجدان تاریخی بشر امروز را نمایندگی می کند و عملکرد آن سند قضاوت آیندگان خواهد بود.
به خاطر انسانیت جنگ را متوقف کنید.

با احترام موزه صلح تهران – خانه سینمای ایران ۲۱/۸/۱۴۰۲ ۲۰۲۳-۱۱-۱۲»

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حرف الفبا:
۱- امیر اثباتی ۲- حبیب احمدزاده هنرمند و جانباز شیمیایی ۳- حافظ احمدی ۴- محمود اربابی ۵- بهمن اردلان ۶- همایون اسعدیان ۷- عبدالله اسفندیاری ۸- حبیب اسماعیلی ۹- مهدی اصلانی ۱۰- مهرداد افراسیانی ۱۱- مجید الطایی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۱۲- محسن امیر یوسفی ۱۳- مسعود امینی تیرانی ۱۴- مجید انتظامی ۱۵- محمد آفریده ۱۶- محمد بحرانی ۱۷- مریم بوبانی ۱۸- هدایت الله بهبودی ۱۹- بهروز بیات جانباز شیمیایی ٢۵ درصد ۲۰- حسین پاکدل ۲۱- اصغر پورهاجریان ۲۲- هادی پویان ۲۳- کمال تبریزی ۲۴- سیروس تسلیمی ۲۵- محسن تنابنده ۲۶- فرهاد توحیدی ۲۷- هانیه توسلی ۲۸- بتول توکلی همسر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۲۹- امیرحسین توکلیان گردان حُر و رزمنده دفاع مقدس ۳۰- امین جعفری ۳۱- مهدی جعفری ۳۲- مسعود جعفری جوزانی ۳۳- رامبد جوان ۳۴- پرویز چابهاری ۳۵- افسانه چهره آزاد ۳۶- لیلا حاتمی ۳۷- هادی حجازی فر ۳۸- مالک حدپور سراج ۳۹- حسن حسن تبار جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۴۰- علیرضا حسینی ۴۱- شهریار خاطری (پزشک جانبازان شیمیایی) ۴۲- سعید خانی ۴۳- محسن دامادی ۴۴- علیرضا داوود نژاد ۴۵- محمد داوودی ۴۶- احمدرضا درویش ۴۷- محمدرضا دهقان ۴۸- علی دهکردی ۴۹- شادمهر راستین ۵۰- مجتبی راعی ۵۱- مرتضی رزاق کریمی ۵۲- محمّد رضایی تکبیری جانباز شیمیایی ۵٠ درصد ۵۳- مهدی رضایی تکبیری جانباز شیمیایی ۵٠ درصد ۵۴- احسان روستاپور فرزند جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور ۵۵- فرید سجاد حسینی ۵۶- مهدی سجاده چی ۵۷- علی سرتیپی ۵۸- محمدرضا سروش (پزشک جانبازان شیمیایی) ۵۹- محمدرضا سکوت ۶۰- احمد سلیمی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۶۱- کوروش سلیمانی ۶۲- محسن شاه ابراهیمی ۶۳- منوچهر شاهسواری ۶۴- علیرضا شجاع نوری ۶۵ محمد شکیبا نیا ۶۶- وجیه الله شهیدی ۶۷- داریوش صادق پور ۶۸- احد صادقی ۶۹- مهدیه صادقی دختر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۷۰- محمد صادقی ۷۱- حمید صالحی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۷۲- رسول صدرعاملی ۷۳- محسن ضرغامی ۷۴- سعیده عرب ۷۵- محمدمهدی عسگرپور ۷۶- بهرام عظیمی ۷۷- علی‌اکبر علاف‌زاده جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۷۸- مجید علیزاده ۷۹- محمدرضا علیقلی ۸۰- نصرالله فتحیان رزمنده و جانباز شیمیایی ۸۱- مهدی فخیم زاده ۸۲- محمدرضا فرحبخش ۸۳- مهرداد فرید ۸۴- ملاصالح قاری (آزاده) ۸۵- آرش قاسمی ۸۶- علی قائم مقامی ۸۷-عبدالحمید قدیریان ۸۸-ژاله کوهپایه عراقی همسر جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور ۸۹- مهدی کوهیان ۹۰- رضا کیانیان ۹۱- مصطفی کیایی ۹۲- محسن کیایی ۹۳- محمد حسین لطیفی ۹۴- علی لقمانی ۹۵- مجید مجیدی ۹۶- حسین محجوب ۹۷- اسدالله محمدی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۹۸- منوچهر محمدی ۹۹- احمدرضا معتمدی ۱۰۰- کاظم معصومی ۱۰۱- عادل معمارنیا ۱۰۲- شبنم مقدمی ۱۰۳- کامران ملکی ۱۰۴- تورج منصوری ۱۰۵- فرزاد موتمن ۱۰۶- وحید موحدی داماد جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۱۰۷- سیدعبدالجواد موسوی ۱۰۸- محمد حسین مهدویان ۱۰۹- سید داوود میرباقری ۱۱۰- مجتبا میرتهماسب ۱۱۱- مازیار میری ۱۱۲- سید رضا میرکریمی ۱۱۳- اکبر نبوی منش ۱۱۴- علیرضا نجف زاده ۱۱۵- محمد علی نجفی ۱۱۶- جواد نوروزبیگی ۱۱۷- محمّد باقر نیکخواه بهرامی جانباز شیمیایی ۶۵ درصد ۱۱۸- وحید نیکخواه آزاد ۱۱۹- افشین هاشمی ۱۲۰- سید ضیا هاشمی ۱۲۱- سیدجواد هاشمی ۱۲۲- محمدرضا هنرمند ۱۲۳- مکی یازع (جانباز) ۱۲۴- منصوره یزدانجو ۱۲۵-احمد یوسف‌زاده (آزاده) ۱۲۶- محمود یارمحمدلو.

رسانه سینمای خانگی- نامه سینماگران ایرانی به دبیرکل سازمان ملل

موزه صلح تهران و خانه سینما در بیانیه‌ای کشتار غیرنظامیان در نوار غزه را محکوم کردند و درخواست آتش بس فوری دارند.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایسنا، این بیانیه که تاکنون توسط بیش از ۱۰۰نفر از جانبازان شیمیایی موزه صلح و هنرمندان سینما همچون داوود میرباقری، مجید مجیدی، پرویز پرستویی، رضاکیانیان، لیلا حاتمی، همایون اسعدیان،کمال تبریزی، محسن تنابنده، رامبد جوان، علیرضا داوود نژاد، فرهاد توحیدی، احمدرضا درویش، رسول صدرعاملی، محسن امیر یوسفی، هادی حجازی فر، محمدحسین مهدویان، محسن کیایی، شبنم مقدمی، مجتبا میرتهماسب، سیدرضا میرکریمی، مجید انتظامی، امیر اثباتی، افسانه بایگان، هانیه توسلی و … امضا شده است، به شرح زیر است:
«به نام حق

جناب اقای آنتونیو گوترش دبیر کل محترم سازمان ملل متحد 
ما هنرمندان ایران به همراه جانبازان و مصدومان شیمیایی بازمانده از جنگ عراق و ایران، با امضای این نامه دردمندانه از شما می‌خواهیم تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از ظلم عریانی که علیه زنان، کودکان و مردم غیر نظامی محاصره شده غزه در جریان است، انجام دهید. 
جناب گوترش، جایگاهی که در اختیار شماست، چه بخواهید و چه نخواهید، وجدان تاریخی بشر امروز را نمایندگی می کند و عملکرد آن سند قضاوت آیندگان خواهد بود. 
 به خاطر انسانیت جنگ را متوقف کنید.»
با احترام موزه صلح تهران -خانه سینمای ایران (۲۱ آبان ماه)
                                                                                           

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حرف الفبا 
(اسامی جدید متعاقبا به پیوست اعلام می شود).

    
۱  امیر  اثباتی

۲ حبیب احمدزاده هنرمند و جانباز شیمیایی
۳  حافظ  احمدی
۴  محمود  اربابی
۵  بهمن  اردلان
۶  همایون  اسعدیان  
۷  عبدالله   اسفندیاری 
۸  حبیب   اسماعیلی
۹  مهدی  اصلانی
۱۰  مهرداد   افراسیانی
۱۱  مجید   الطایی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۱۲  محسن   امیر یوسفی
۱۳  مسعود   امینی تیرانی
۱۴  مجید   انتظامی
۱۵  محمد   آفریده
۱۶  محمد   بحرانی
۱۷  مریم   بوبانی
۱۸  هدایت الله   بهبودی
۱۹  بهروز   بیات جانباز شیمیایی ٢۵ درصد
۲۰  حسین  پاکدل
۲۱  اصغر   پورهاجریان
۲۲  هادی  پویان
۲۳  کمال   تبریزی
۲۴  سیروس   تسلمی 
۲۵  محسن   تنابنده
۲۶  فرهاد   توحیدی
۲۷  هانیه  توسلی
۲۸  بتول  توکلی همسر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی
۲۹  امیرحسین  توکلیان گردان حُر و رزمنده دفاع مقدس
۳۰  امین   جعفری
۳۱  مهدی   جعفری
۳۲  مسعود   جعفری جوزانی
۳۳  رامبد   جوان
۳۴  پرویز   چابهاری
۳۵  افسانه   چهره آزاد
۳۶  لیلا    حاتمی
۳۷  هادی  حجازی فر
۳۸  مالک   حدپور سراج
۳۹  حسن   حسن تبار جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۴۰  علیرضا   حسینی
۴۱  شهریار   خاطری (پزشک جانبازان شیمیایی)
۴۲  سعید   خانی 
۴۳  محسن   دامادی
۴۴  علیرضا   داوود نژاد
۴۵  محمد   داوودی
۴۶  احمدرضا   درویش
۴۷  محمدرضا   دهقان
۴۸  علی   دهکردی
۴۹  شادمهر   راستین
۵۰  مجتبی  راعی
۵۱  مرتضی  رزاق کریمی
۵۲  محمّد   رضایی تکبیری  جانباز شیمیایی ۵٠ درصد
۵۳  مهدی   رضایی تکبیری  جانباز شیمیایی ۵٠ درصد
۵۴  احسان   روستاپور  فرزند جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور
۵۵  فرید   سجاد حسینی 
۵۶  مهدی   سجاده چی
۵۷  علی   سرتیپی
۵۸  محمدرضا   سروش  (پزشک جانبازان شیمیایی)
۵۹  محمدرضا  سکوت
۶۰  احمد  سلیمی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۶۱  کوروش   سلیمانی
۶۲  محسن   شاه ابراهیمی 
۶۳  منوچهر   شاهسواری
۶۴  علیرضا   شجاع نوری
۶۵  محمد   شکیبا نیا
۶۶  وجیه الله   شهیدی 
۶۷  داریوش   صادق پور
۶۸  احد   صادقی
۶۹  مهدیه   صادقی دختر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی
۷۰  محمد   صادقی
۷۱  حمید   صالحی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۷۲  رسول   صدر عاملی
۷۳  محسن   ضرغامی
۷۴  سعیده   عرب
۷۵  محمد مهدی   عسگرپور
۷۶  بهرام  عظیمی 
۷۷  علی‌اکبر   علاف‌زاده جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۷۸  مجید   علیزاده 
۷۹  محمدرضا   علیقلی
۸۰  نصرالله   فتحیان رزمنده و جانباز شیمیایی
۸۱  مهدی    فخیم زاده
۸۲  محمدرضا   فرحبخش
۸۳  مهرداد  فرید
۸۴  ملاصالح   قاری (آزاده)
۸۵  آرش  قاسمی
۸۶  علی  قائم مقامی 
۸۷  عبدالحمید  قدیریان 
۸۸  ژاله   کوهپایه عراقی همسر جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور
۸۹  مهدی  کوهیان 
۹۰  رضا   کیانیان 
۹۱  مصطفی   کیایی
۹۲  محسن   کیایی
۹۳  محمد حسین  لطیفی
۹۴  علی    لقمانی
۹۵  مجید   مجیدی 
۹۶  حسین   محجوب
۹۷  اسدالله   محمدی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۹۸  منوچهر   محمدی
۹۹  احمدرضا   معتمدی
۱۰۰  کاظم   معصومی 
۱۰۱  عادل   معمارنیا
۱۰۲  شبنم   مقدمی
۱۰۳  کامران   ملکی 
۱۰۴  تورج   منصوری
۱۰۵  فرزاد   موتمن 
۱۰۶  وحید  موحدی داماد جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی
۱۰۷  سید عبدالجواد   موسوی 
۱۰۸  محمد حسین   مهدویان
۱۰۹  سید داوود   میرباقری
۱۱۰  مجتبا   میرتهماسب
۱۱۱  مازیار  میری 
۱۱۲  سید رضا   میرکریمی
۱۱۳  اکبر  نبوی منش
۱۱۴  علیرضا    نجف زاده
۱۱۵  محمد علی   نجفی 
۱۱۶  جواد   نوروزبیگی
۱۱۷  محمّد باقر  نیکخواه بهرامی جانباز شیمیایی ۶۵ درصد
۱۱۸  وحید   نیکخواه ازاد
۱۱۹  افشین   هاشمی 
۱۲۰  سید ضیا  هاشمی 
۱۲۱  سیدجواد  هاشمی 
۱۲۲  محمدرضا  هنرمند
۱۲۳  مکی   یازع (جانباز)
۱۲۴  منصوره  یزدانجو
۱۲۵  احمد   یوسف‌زاده (آزاده) 
۱۲۶  محمود   یارمحمدلو.

رسانه سینمای خانگی- روایت شانزده ساله از یک «حقیقت»

در حالی که کمتر از ۲ ماه به برگزاری هفدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» زمان مانده است، به بازخوانی برترین فیلم‌های دوره‌های گذشته این رویداد پرداخته‌ایم.

به گزارش خبرنگار مهر، جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» مهمترین محفل فعالان و علاقه‌مندان سینمای مستند در ایران است. این رویداد در حالی امسال به هفدهمین دوره خود می‌رسد که در ۱۶ دوره گذشته جایزه بهترین فیلم مستند مهم‌ترین جایزه این جشنواره بوده است.

کمتر از ۲ ماه تا آغاز هفدهمین دوره از جشنواره «سینماحقیقت» باقی مانده است. در هر دوره از جشنواره و در رقابت داغ مستندها، معمولاً یک فیلم در آیین اختتامیه تندیس بهترین فیلم را دریافت می‌کند، که این امر باعث شده برای دوستداران سینمای مستند، همیشه جایزه بهترین فیلم واجد ارزش ویژه ای باشد. بحث و تمرکز رسانه‌ای هم درباره بهترین مستند هر دوره، بیش از آثار دیگر است.

از این رو در گزارش پیش رو به معرفی بهترین مستندهایی که جشنواره «سینماحقیقت» در این ۱۶ دوره به علاقه‌مندان معرفی کرده است، می‌پردازیم.

عزیز؛ داستان حماسی یک زن پولادین

در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» جایزه بهترین فیلم مستند به مهدیه سادات محور جعفری برای تهیه‌کنندگی و کارگردانی «عزیز» تعلق گرفت.

مستند نیمه‌بلند «عزیز» روایت زندگی حماسی یک زن پولادین است که یکه و تنها با خانواده پرجمعیتش در خانه‌ای ساده در پاکدشت کرج زندگی می‌کند، او تلاش می‌کند خانواده‌اش را حفظ کند و در این مسیر، استوار و پرانگیزه است.

قلعه برقرار؛ داستان آبادانی در حاشیه کویر

در جشنواره پانزدهم جایزه بهترین فیلم مستند به فرشاد فداییان و الهه نوبخت برای تهیه‌کنندگی مستند «قلعه برقرار» رسید.

این مستند که فرشاد فداییان آن را ساخته است، داستان فردی به نام مرتضی را روایت می‌کرد که همه زندگی‌اش را در شهر می‌فروشد و در حاشیه کویر، قلعه‌ای قدیمی متصل به هکتارها زمینِ سال‌ها رها شده و کشت نشده و هزاران هکتار مرتع نیمه خشک برای چرای گله مختصری که دارد و یک رشته قنات مخروبه، می‌خرد. به تدریج، مرتضی به کمک همسر و گاه پسرانش، قنات مخروبه را احیا و زمین را برای کشت آماده می‌کند. او حالا سی سال است که همه زندگی‌اش را به مزرعه خودش منتقل کرده است.

جاهای خالی پر شود؛ چالش‌های طلاق والدین برای یک دختر

بهترین فیلم مستند چهاردهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» به مستند «جاهای خالی پر شود» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی عطیه زارع‌آرندی رسید.

این مستند برشی از زندگی دختر بچه‌ای ۱۰ ساله را نشان می‌دهد که پدر و مادرش جدا شده و هر کدام دوباره ازدواج کرده‌اند. به همین دلیل این دختر نزد پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش زندگی می‌کند. با وجود محبت بی‌دریغ آنها، این دختر دچار وضعیتی پیچیده است که ناگزیر او را مجبور به انتخاب‌های دشوار می‌کند. او میان پدر، مادر و درگیری‌های اجتناب‌پذیر آنها معلق است.

گلوله باران؛ از آسمان باران می‌بارد و از زمین گلوله

نشان فیروزه بهترین فیلم مستند سیزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» به مرتضی شعبانی تهیه کننده فیلم «گلوله‌باران» رسید. این فیلم مستند را مرتضی پایه شناس و حسین مومن ساخته‌اند که درباره ۲ فیلمبردار است که همراه با گروهی نظامی عازم خط درگیری می‌شوند.

در میانه راه یکی از فیلمبرداران توسط تک‌تیرانداز دشمن مجروح می‌شود. او نمی‌تواند به راه رفتن ادامه بدهد. ساعت‌ها به سختی می‌گذرد. وضعیت پیچیده‌تر می‌شود، از آسمان باران می‌بارد و از زمین گلوله. مرتضی پایه شناس، با «گلوله باران» مسیری تازه را در سینمایش آغاز کرد، مسیری که برای تعدادی از مستندسازان جذاب بود.

خانه‌ای برای تو؛ داستان جدال با سرطان

جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» در دوازدهمین دوره نشان فیروزه را به مهدی شامحمدی برای مستند «خانه‌ای برای تو» اهدا کرد.

این مستند که مهدی بخشی مقدم آن را ساخته است، داستان یک جوان ۳۰ ساله گیلانی به نام داوود است که کمتر از یک سال از ازدواجش می‌گذرد و در شغلش دچار ورشکستگی شده است. او همزمان متوجه می‌شود که به سرطان پیشرفته‌ای دچار شده و در این شرایط برای زندگی‌اش تصمیمات جدیدی می‌گیرد.

مهدی بخشی مقدم و مهدی شامحمدی در زمینه ساخت مستندهای اجتماعی، ترکیب موفقی هستند که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با «خونه مامان شکوه» حضور داشتند.

بانو قدس ایران؛ داستان زندگی همسر امام خمینی (ره)

در یازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» تندیس فیروزه بهترین فیلم به تهیه‌کننده فیلم «بانو قدس ایران» موسسه عروج فیلم تعلق گرفت. این مستند که مصطفی رزاق کریمی آن را ساخته است، روایتی منسجم و ماندگار را از زندگی و حیات خانم خدیجه ثقفی همسر فقید رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) را به نمایش می‌گذارد.

رونمایی از این مستند در یازدهمین دوره جشنواره بسیار مورد توجه قرار گرفت.

مصطفی رزاق کریمی سال گذشته ساخت مستندی درباره زندگی حجت الاسلام احمد خمینی را شروع کرد و احتمالاً با این فیلم در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد.

صفر تا سکو؛ داستان خواهران ووشوکار

در دوره دهم جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» نشان فیروزه بهترین فیلم به مهتاب کرامتی و طهورا ابوالقاسمی ۲ تهیه‌کننده فیلم «از صفر تا سکو» اهدا شد. مستندی که در اکران عمومی پس از جشنواره، بسیار موفق بود.

«صفر تا سکو» به کارگردانی سحر مصیبی روایتگر زندگی خواهران منصوریان، ووشوکاران اهل سمیرم است که قهرمان جهان و ایران شدند. این مستند به بخش‌های مهمی از زندگی ورزشی و شخصی خواهران منصوریان از تمرین با امکانات کم و مشکلاتی که آنها در طی این مسیر داشتند، پرداخته است.

فصل هرس؛ داستان مدعی کشف داروی سرطان

نشان فیروزه نهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» به مهدی شامحمدی تهیه‌کننده فیلم «فصل هَرَس» تعلق گرفت.

این فیلم به کارگردانی لقمان خالدی ساخته شد و یکی از فیلم‌های مهم آن دوره از جشنواره «سینما حقیقت» بود. «فصل هرس» داستان فردی به نام قاسم تک دهقان را دنبال می‌کرد که مدعی است داروی سرطان را کشف کرده است اما او جهت اثبات ادعایش دچار چالش‌هایی می‌شود.

از ابرها در راهند تا حیات در رگ‌های سرد

جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» در دوره هشتم جایزه بهترین فیلم خود را به ۲ مستند اهدا کرد. در این دوره جایزه بهترین فیلم جشنواره به صورت مشترک به محمدعلی فارسی تهیه‌کننده مستند «ابرها در راهند» و فتح‌الله امیری تهیه‌کننده مستند «حیات در رگ‌های سرد» اهدا شد.

مستند «ابرها در راهند» را محمدعلی فارسی ساخته و داستان آن با ارایه تصاویر بکر و جذاب از تجمعات در اروپا، از اسلامی سخن می‌گوید که منشا آن، انقلاب اسلامی ایران است و پیام متفاوتی دارد.

مستند «حیات در رگ‌های سرد» به کارگردانی فتح‌الله امیری نیز به بررسی رفتارهای منحصر به‌فرد و رازهای زندگی خزندگان استان ایلام می‌پردازد. در این فیلم گونه‌های نادری چون افعی دم عنکبوتی برای اولین بار در جهان به نمایش در می‌آید.

خاطراتی برای تمام فصول؛ داستان درمان مجروحان شیمیایی در اتریش

هفتمین دوره از جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» جایزه بزرگ و نشان فیروزه خود را به مرتضی رزاق کریمی تهیه‌کننده مستند «خاطراتی برای تمام فصول» اهدا کرد.

این مستند که مصطفی رزاق کریمی آن را ساخته است ناگفته‌هایی از داستان درمان مجروحان شیمیایی ایرانی در کشور اتریش در دروان جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است. این مستند با توجه به خاطرات فیلمساز در مدت اقامتش در کشور اتریش و در کنار آلام جانبازان شیمیایی ایران ساخته شده است. آنهایی که «از کرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را دیده باشند، می‌توانند رد و نشانی از شخصیت‌های آن فیلم را در «خاطراتی برای تمام فصول» بیابند.

در این دوره از جشنواره، مستند «خان آخر» به کارگردانی گل‌اندام صفر تندیس بهترین مستند کوتاه، فیلم «لطفا بوق نزنید» ساخته رضا فرهمند تندیس بهترین فیلم مستند نیمه بلند و مستند «در پناه بلوط» ساخته مهدی نورمحمدی تندیس بهترین فیلم مستند بلند را به دست آوردند.

رودخانه لیان؛ داستان یک رود

در دوره ششم جشنواره «سینماحقیقت»، بهترین فیلم مستند کوتاه جشنواره به نوا رضوانی تهیه‌کننده مستند «ظغال» اهدا شد. همچنین تندیس بهترین فیلم مستند میان مدت جشنواره به محمد احسانی کیاسری تهیه‌کننده مستند «گنبد مینا» تعلق گرفت.

در دوره ششم این رویداد تندیس بهترین فیلم بلند جشنواره به مستند «رودخانه لیان» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رامتین بالف رسید. داستان مستند «رودخانه لیان» درباره ۲ رودخانه مهم «حله» و «مند» است که وارد استان بوشهر می‌شوند و در نهایت به خلیج فارس می‌ریزند. در این مسیر زندگی حیات وحش، پوشش گیاهی، میراث طبیعی و تاریخی حاشیه این ۲ رود با روایتی متفاوت به تصویر کشیده شده است. این مستند سفری نیز به درون آب خواهد داشت و مخاطب خود را با موجودات آبزی این ۲ رود آشنا می‌کند. علاوه بر موجودات ساکن این رود و حاشیه آن، پرندگان مهاجر نیز در این مستند به تصویر کشیده شده‌اند.

خلیج فارس؛ داستان خلیج همیشه فارس

در دوره پنجم جشنواره «سینماحقیقت»، بهترین فیلم مستند کوتاه جشنواره به احمد بیوته تهیه‌کننده مستند «عروسی عشایر» به کارگردانی حسن قهرمانی اهدا شد. همچنین تندیس بهترین فیلم مستند میان مدت جشنواره به مهدی زمانپور کیاسری تهیه‌کننده و کارگردان مستند «مشتی اسماعیل» رسید.

تندیس بهترین فیلم مستند بلند جشنواره هم به اُرد عطارپور تهیه‌کننده و کارگردان مستند «خلیج‌فارس» اهدا شد. مستند «خلیج فارس» با ارایه اسناد مکتوب، صوتی و تصویری مختلف از مدارک ثبت شده تاریخی از اصالت نام خلیج فارس می‌گوید. در این فیلم اسناد مکتوب، صوتی و تصویری از کشورهای مختلف عربی مخاطب را جذب می‌کند.

از «صحرای زنده» تا «حقیقت گمشده»

در جشنواره چهارم تندیس بهترین فیلم مستند کوتاه به‌طور مشترک به «صحرای زنده» سیدحسین صافی و «زندگی زیباست» سیدعباس سجادی، بهترین فیلم مستند نیمه بلند به «آریو برزن» خسرو حیدری و جایزه بهترین فیلم مستند بلند نیز به «حقیقت گمشده» محمدعلی فارسی تعلق گرفت.

از «روز پایان» تا «جای خالی آقا یا خانم ب»

در سومین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» نیز نشان فیروزه بهترین فیلم مستند کوتاه به نرگس آبیار کارگردان «روز پایان»، نشان فیروزه بهترین فیلم مستند نیمه بلند به محسن رمضان زاده کارگردان فیلم «این خانه روشن است» و نشان فیروزه بهترین فیلم مستند بلند به فیما امامی و رضا دریانوش کارگردانان فیلم «جای خالی آقا یا خانم ب» اهدا شد.

از «میدان بی حصار» تا «تینار»

در دومین جشنواره «سینماحقیقت» هم بهترین فیلم مستند کوتاه به مهرداد زاهدیان برای فیلم «میدان بی‌حصار»، بهترین فیلم مستند نیمه‌بلند به محمدحسن دامن‌زن برای فیلم مستند «طرقه» و بهترین فیلم مستند بلند به مهدی منیری کارگردان فیلم مستند «تینار» اهدا شد.

از «سرزمین گمشده» تا «قدرت»

در اولین جشنواره بین‌المللی سینمای مستند ایران «سینماحقیقت» که مهر ماه ۱۳۸۶ برگزار شد، جایزه بهترین مستند بلند به وحید موسائیان برای مستند «سرزمین گمشده» و دلارام کارخیران برای مستند «کودک دیروز خیال» اهدا شد.

دیپلم افتخار بهترین مستند کوتاه به کیوان علی محمدی و امید بنکدار برای مستند «M.D.M.A» و پریوش نظریه برای مستند «نزدیک‌تر از نفس» و نشان فیروزه به مهرناز اسدی برای مستند «قدرت» اهدا شد.

رسانه سینمای خانگی- جشنواره «فیلم کوتاه مدرسه» سیار شد

اولین سینماسیار جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» به مناسبت روز دانش‌آموز سفرهای خود را آغاز کرده است و در مناطق کم‌برخوردار ۱۵ استان کشور فیلم‌های جشنواره دانش‌آموزی را نمایش می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، محمد درویشی دبیر جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» با بیان اینکه شهرها با دسترسی دشوار یا بلیت گران سینما، مورد توجه برای سفر سینماسیار هستند، گفت: اولین سینماسیار جشنواره «فیلم مدرسه» به مناسبت روز دانش‌آموز سفرهای خود را آغاز کرده است و در مناطق کم‌برخوردار ۱۵ استان کشور فیلم‌های جشنواره دانش‌آموزی را نمایش می‌دهد. این سینماسیار به شهرهای طالقان، قزوین، رودبار، طارم، خلخال، میانه، تکاب، بیجار، سنقر، دلفان، نهاوند، شازند، کاشان، قم و گرمسار سفر خواهد کرد.

وی افزود: در این سینماسیار، فیلم‌های «منصور»، «لوپتو» و ۲ فیلم هم از برگزیده جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» در ۲ مقطع متوسطه اول و متوسطه دوم نمایش داده می‌شود.

درویشی یادآور شد: ما با ورود به هر استان، علاوه بر نمایش فیلم برای کودکان و نوجوانان، به شناسایی استعدادها و علاقه‌مندان به فیلمسازی می‌پردازیم و برای آنها برنامه‌های تشویقی و آموزشی خواهیم داشت. در ادامه بعد از ارزیابی‌های ما، این فیلمسازان وارد باشگاه‌های تولید می شوند و دست به فیلمسازی می‌زنند تا به نوجوانان فیلمساز تبدیل شوند.

دبیر جشنواره ادامه داد: جشنواره «فیلم مدرسه» از سومین دوره برپایی با حوزه هنری انقلاب اسلامی همکاری داشته است و از سال گذشته با راه اندازی حوزه هنری کودک و نوجوان این همکاری به شکل جدی‌تر ادامه یافت که در نهمین دوره برپایی جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه»، حوزه هنری کودک و نوجوان برگزارکننده اصلی آن است.

دبیر اجرایی جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» عنوان کرد: بخش‌های اصلی نهمین جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» شامل موضوعات داستانی، انیمیشن، مستند، نماهنگ و آیتم تلویزیونی و بخش جانبی این رویداد شامل موضوعات فیلمنامه‌نویسی، موسیقی فیلم و نماهنگ و اقلام تبلیغاتی فیلم نظیر پوستر، عکس پشت صحنه و تیزر است که دانش‌آموزان برای شرکت در این جشنواره می‌توانند به صورت فردی یا گروهی یا به صورت مشترک و بدون محدودیت در ارسال تعداد آثار در این رویداد حضور داشته باشند.

وی در پایان بیان کرد: علاقه‌مندان برای شرکت در نهمین دوره جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» می‌توانند تا پایان آذر ماه آثار خود را به تارنمای جشنواره به آدرس www.madresefestival.ir ارسال و بارگذاری کنند. اختتامیه این جشنواره نیز اسفند ماه سال جاری با معرفی برگزیدگان برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- همۀ آرزوها و دغدغه‌های سیامک صفری

سیامک صفری خود را بازیگری خوش شانس می‌داند که بخت با او یار بوده و در بخش بزرگی از آثار درخشان تئاتر بازی کرده و به قول خودش کمتر در انتخاب‌هایش به جاده خاکی زده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اگر شما هم در دو دهه اخیر جزو تماشاگران تئاتر بوده‌اید، قطعا بخشی از خاطرات خوش‌تان با نام سیامک صفری گره خورده است. بازیگری که در تعداد زیادی از نمایش‌های خاطره‌انگیز کشورمان بازی کرده است.

او این روزها با بازی در دو نقش قوام السلطنه و ملک‌الشعرای بهار در نمایش «کلنل» در تالار وحدت روی صحنه می‌رود.

به انگیزه بازی‌اش در این نمایش گفتگویی با او داریم.

آنچه پیش‌رو دارید، گفتگوی ایسنا با این بازیگر است؛ گفتگویی که در خلال آن یادی می‌کنیم از نمایش‌های خاطره‌انگیزی که با بازی سیامک صفری برایمان دیدنی‌تر شدند.

شما قبلا هم نقش افراد واقعی را که در تاریخ کشورمان حضور داشته‌اند، بازی کرده‌اید، از آغا محمد خان تا جامه‌دار و … اصولا بازی در نقش کارکترهای واقعی که ممکن است تماشاگر نسبت به آنان اطلاعات، دیدگاه‌هایی یا حتی تعصباتی داشته باشد، چگونه تجربه‌ای است؟

اولین برداشت درباره این کارکترها این است که بازیگر باید به آن پرسوناژها وفادار بماند ولی بازیگر در چارچوب و ظرفیتی که متن از آن شخصیت تعریف می‌کند، می‌تواند کار کند. جالب است که بگویم وقتی در نقش پرسوناژی تاریخی بازی می‌کنم که برای مردم آشناست، خیلی به این فکر نمی‌کنم که باید تلاش کنم شبیه او باشم و معتقدم آنچه متن از آن پرسوناژ معرفی می‌کند، محل شکل‌گیری بازی بازیگر است. مثلا در همین نمایش «کلنل» با دو پرسوناژ رو به رو هستم؛ ملک شعرای بهار و قوام‌السلطنه. بهار ضمن اینکه عنصری سیاسی است، شخصیتی ادبی، روزنامه‌نگار، شاعر و … بوده است ولی قوام‌السلطنه فردی سیاستمدار بوده.

کدام یک از این دو شخصیت برایتان جذاب‌تر است؟

منهای همه خصوصیاتی که برشمردم، وقتی با این دو پرسوناژ رو به رو شدم و ظرفیت‌های هر یک از آنان را در متن دیدم، بیشتر جذب قوام شدم چون صحنه‌ای که در آن نقش بهار را بازی می‌کنم، به نظرم خیلی محدود است و ابعاد مختلف این پرسوناژ را نشان نمی‌دهد. صرفا به انگیزه حضور در دفتر بهار، یکسری اطلاعات ارایه می‌شود. به همین دلیل برای من خیلی جای کار نداشت. ولی قوام را دو موقعیت می‌دیدیم؛ یکی وقتی که والی خراسان است و با کلنل رو به رو می‌شود و او را جوانی می‌بیند که کله‌ای پر باد و ایده‌هایی عجیب و غریب دارد و یک بار هم او را در موقعیتی می‌بینیم که توقیفش کرده‌اند و واکنش‌ها یا دیدگاه‌هایش را نسبت به این وضعیت می‌بینیم. در همین محدوده کوچک، قوام برای من پرسوناژ جذاب‌تری بود اما من برای بازی در نقش او تلاش زیادی نمی‌کنم و این طور نیست که خیلی تحقیق و جست و جو کنم. بلکه یک اطلاعات کلی درباره او دارم.

چرا؟ به منابع تاریخی اعتماد ندارید؟

اگر اسم متن به جای «کلنل»، احمد قوام‌السلطنه بود و قرار بود من این نقش را بازی کنم، حتما آن را دنبال می‌کردم تا ابعاد مختلف این شخصیت و تجربیات او را به دست آورم ولی در ظرفیت این متن، نیازی نمی‌دیدم که خیلی کنکاش کنم در حالیکه مثلا نمایشنامه «شکار روباه» مرا علاقه‌مند کرد که در تاریخ درباره آغا محمد خان قاجار جست و جو کنم و نتیجه‌اش آن شد که این پرسوناژ ضمن تاریخی بودن، از ذهن و تخیل نویسنده و کارگردان و بازیگر هم عبور کرده بود. به طوری که ما لحظاتی را از این شخصیت می‌دیدیم که در تاریخ وجود ندارد مانند پیچیدگی‌های عاطفی‌اش یا ارتباطش را با مضمون عشق یا نگاهش به خشونت و … موضوعاتی که در تاریخ نمی‌توانی درباره پرسوناژی مانند آغا محمد خان به دست آوری ولی در تئاتر تعریف شد. در نمایش«کلنل» هم قوام‌السلطنه عنصری است که کلنل از کنار او عبور می‌کند. ظرفیتی که متن از این پرسوناژهایی مانند قوام یا بهار معرفی می‌کند، خیلی عمیق و گسترده نبود که رغبت کنم فراتر از اینها درباره‌شان جستجو کنم.

قوام این قابلیت را دارد که به نقش محوری یک اثر هنری تبدیل شود؟

بله. پرسوناژ جذاب، عمیق و هوشیاری است و اگر در تاریخ درباره او جستجو کنیم، متوجه جذابیت و اثرگذاری او در دوره خودش می‌شویم. البته با قضاوتی که تئاتر درباره افراد دارد و نه قضاوت صرفا تاریخی. در همین نمایش «کلنل» اشاره‌هایی که به شخصیت قوام می‌شود، نشان می‌دهد ظرفیت خوبی دارد برای تبدیل شدن به یک شخصیت محوری و می‌توان روایت نمایشی او را کار کرد و گسترش داد.

به عنوان بازیگری که چند نقش تاریخی بازی کرده‌اید، فکر می‌کنید چقدر در آثار نمایشی‌ به شخصیت‌های مهم ملی و تاریخی‌مان می‌پردازیم تا تلنگری باشد برای مخاطب که درباره آن شخصیت‌ها و آن برهه تاریخی مطالعه کند؟

تجربه خود من هم در برخورد با مخاطب است. واکنش مثبتی که مردم نسبت به این گونه شخصیت‌ها نشان می‌دهند، نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژهاست. همین الان در برخورد با نمایش «کلنل»، شاید بسیاری از تماشاگران، این شخصیت را خیلی نمی‌شناختند ولی با دیدن نمایش برایشان جالب می‌شود که چه آدم عجیب و پرکار و میهن دوستی بوده و نسبت به او خیلی سمپاتی پیدا می‌کنند. تجربیاتی که داشته‌ام مانند نمایش «شکار روباه» که برگرفته از شخصیت آغامحمد خان قاجار است یا «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار…» که نقش دلاکی را بازی می‌کردم که شاهد قتل میرزاتقی خان فراهانی است، استقبال و توجه مردم نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژها بود. الان هم در این اجرا با همین موضوع مواجهیم.

شما در تالار وحدت در چند نمایش خاطره‌انگیز بازی کرده‌اید؛ از همین «شکار روباه» و «خاطرات و کابوس‌ها» که گفتید تا «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» و … حالا بعد از چند سال در «کلنل» روی صحنه این تالار هستید. در فاصله میان این نمایش‌ها تا «کلنل»، فضای تئاتر چقدر عوض شده است؟

برای من خیلی. من با هنرمندی کار کردم که معلم من است و اجراهای خیلی زیادی را با هم در این تالار روی صحنه بردیم که نامش دکتر علی رفیعی است که هم سبک هنری خودش را به خوبی می‌شناسد و هم آن را درست انتقال می‌دهد و کارهای بزرگی در تالار وحدت روی صحنه آورد مانند «یک روز خاطره‌انگیز از زندگی داشمند بزرگ وو»، «عروسی خون»، «یادگار سال‌های شن» که قبل از این نمایش‌ها اجرا شدند و مثلا همین «یادگار سال‌های شن» از نظر طراحی، بی‌نظیر بود. امروز چیزی از دستم رفته و آن امکان کار با دکتر رفیعی است. اصلا مدتی از تئاتر دور بوده‌ام. با این اجرا بعد از مدت‌ها دوباره کار می‌کنم. نمی‌خواهم بگویم فضای تئاتر بد شده یا خوب ولی این تغییر را حس می‌کنم.

بخصوص که شما با بسیاری از کارگردان‌های خوب تئاتر همکاری داشته‌اید که مدتی است از فضای کار دور بوده‌اند.

بله، با زنده‌یاد آتیلا پسیانی کار کردم. به عنوان یک کارگردان خلاق که همیشه نگاهی تازه و جوان داشت، برایم خیلی جذاب بود یا فرهاد مهندس‌پور که 3 نمایش با او کار کردم و حالا سال‌هاست کار نمی‌کند. این فرصت را داشتم که با آدم‌های درجه یکی کار کنم. مثل کورش نریمانی که فصل مفصلی داشتیم از اجراهای خلاقی که او داشت و نوع نگاهش که ویژه است. کورش در سبک تئاتری خود، یک کارگردان کاملا منحصر به فرد است. با نادر برهانی مرند چند اجرای خیلی خوب داشتیم، با علیرضا نادری عزیز، نمایشی بسیار زیبا کار کردیم که جزییاتی دیوانه‌کننده داشت یا حسین پاکدل که دو اجرای خیلی خوب با هم داشتیم؛ «سمفونی درد» متن بسیار جذابی داشت و خیلی اجرای مدرن و قشنگی بود و تیم خوبی هم داشتیم و نمایش دیگری هم داشتیم به اسم «عشق و عالیجناب» که فقط یک شب در جشنواره اجرا شد و نفهمیدم چرا آن همه زحمتی که کشیدیم، در همین یک اجرا خلاصه شد. به هر حال حیف شد چون کار قشنگی بود درباره دکتر مصدق. با حسین کیانی تجربیات خوبی داشتیم. او هم در نوع تئاتر خود، کاربلد بود یا همایون غنی‌زاده که در نسل جوان، یکی از درجه‌یک‌هاست که نبوغ عجیبی در میزانسن کردن و نگاه به صحنه دارد و همیشه هم کارهایش عالی، خلاقانه و حیرت‌انگیز بوده و خوشبختانه من در دو تا از کارهایش بازی کرده‌ام. امیدوارم اسمی را از قلم ننداخته باشم ولی همانطور که می‌بینید آدم خوش شانسی بودم! بازیگری بوده‌ام که بیشتر اوقات در کارهایی حضور داشته‌ام که اتفاقات خوبی رقم زده‌اند و خیلی کم پیش آمد که به جاده خاکی زده باشم.  بیشتر اوقات با کارگردان‌های خوب همکاری کرده‌ام که متن‌های جذابی اجرا کردند و من هم پرسوناژهای خوبی را بازی کرده‌ام که می‌توانم مدعی باشم خیلی‌ها با دیدن همین اجراها به تئاتر علاقه‌مند شدند و به تماشاگران آن اضافه شدند. به همین دلیل فکر می‌کنم مجموعه حضورم در تئاتر یک نوع شانس بود.

این موضوع هم خوشحال‌کننده است و هم حسرت‌برانگیز.

بله وقتی دور می‌شوی و دیگر آن تجربه‌ها تکرار نمی‌شود، کمی حال آدم گرفته می‌شود.

اگر این نام‌هایی را که گفتید به عنوان بخشی از سرمایه‌های انسانی کشورمان در نظر بگیریم، چقدر از این سرمایه‌ها درست استفاده کرده‌ایم؟

به نظر من ظرفیت این افراد خیلی بزرگ‌تر از چیزی بود که ما از آن بهره بردیم. ما از بخش کوچکی از بودن و حضور آنان بهره‌مند شدیم.

در این سال‌ها به جز بازیگری، کارگردانی هم کرده‌اید. چقدر کارگردانی برایتان در اولویت است؟

من شاگرد هنرمندی به نام علی رفیعی هستم که فقط بازیگر تربیت نمی‌کند، او طراح صحنه، نویسنده، کارگردان و … تربیت می‌کند. من همیشه دو زانو جلوی او نشسته‌ام برای یادگیری. هرچند متاسفانه هیچ وقت نتوانسته‌ام آنچه را که از او یاد گرفته‌ام، متناسب با ظرفیتی که بوده، به کار ببرم ولی به کارگردانی، نوشتن و نگاه به صحنه گرایش دارم. معلمم آن نگاه را به من داده. وقتی هم تئاتری را می‌بینم، به تمام جزییات آن دقت می‌کنم و اغلب متوجه می‌شوم از خیلی از عناصر نمایشی به خوبی استفاده نشده است.

چقدر تئاتر می‌بینید؟

خیلی کم. برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت می‌کند و مانع می‌شود شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم که چرا خودم کار نمی‌کنم. خیلی از اجراها را ندیده‌ام. از آنها تعریف هم شنیده‌ام، افسوس هم می‌خورم ولی …

برنامه‌ای دارید برای یک کار جدید؟

دوست دارم متن جمع و جوری با دو سه بازیگر پیدا کنم و خودم هم کارگردانی کنم و هم بازی. فعلا مشغول خواندن نمایشنامه هستم. دوست دارم کمی خودم را به سمت تئاتر بکشانم. احساس می‌کنم از آن دور شده‌ام و چون می‌دانم چه کار سختی است، می‌خواهم زودتر به سمت آن برگردم که کم‌کم دچار ترس از آن نشوم. اگر از این دورتر بشوم، دیگر جرات نمی‌کنم به تئاتر برگردم چون می‌دانم چه کار سختی است.

کار سختی شده یا همیشه بوده؟

همیشه بوده. تئاتر کار آسانی نیست بلکه بسیار سخت است و خلاقانه.

برای سینما برنامه‌ای دارید؟

اگر پیشنهاد بازی باشد، کار می‌کنم ولی سینما اصلا بحث دیگری است و به نظرم با تئاتر خیلی متفاوت است. از نظر من دنیای سینما و تئاتر ربط چندانی به هم ندارند. تئاتر، جای دیگری است. شاید هم اشتباه می‌کنم ولی به نظر من این طور می‌آید.

رسانه سینمای خانگی- تیم یازده نفره

رویای فیلمسازی با وجود تمام پیچ‌وخم‌ها و دشوارهایی که دارد یکی از موارد وسوسه‌انگیز برای بسیاری از منتقدان است، همین روحیه سبب شده تا طی دهه‌های مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهره‌ها در فیلمسازی موفق‌تر از عالم نقدنویسی بودند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جلوه‌گری‌های دنیای فیلمسازی، به اندازه‌ای وسوسه‌کننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوست‌داشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشسته‌اند و آثاری را به تولید رسانده‌اند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته می‌شوند تا منتقد. برخی از این چهره‌ها حتی آثاری ساخته‌اند که اکنون در حافظه سینمادوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطره‌ساز آنها تبدیل شده است.

به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداخته‌ایم به فهرست منتقدانی که ترجیح داده‌اند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بوده‌اند و خبرنگارها و اهالی رسانه‌ لحاظ نشده‌اند.

پرویز نوری

پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچ‌یک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند. بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان به‌عنوان یک منتقد پیشکسوت می‌شناسند تا یک کارگردان سینما.

سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلم‌های کارنامه نوری را تشکیل می‌دهند که هیچ‌یک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.

فریدون جیرانی

یکی از مهم‌ترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحب‌سبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیت‌های نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامه‌نگاری سینمایی دارد.

جیرانی که فعالیت‌های ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سال‌ها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائین‌ترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سه‌گانه ستاره‌ها، پارک‌وی، قصه پریا، من مادر هستم، خفه‌گی و آشفته‌گی را جبوی دوربین برد.

کیومرث پوراحمد

کسانی که تصور می‌کنند کیومرث پوراحمد، در سال‌های اخیر، به‌عنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشته‌های خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمی‌گردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم می‌زد.

از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل می‌شود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحب‌سبک در تاریخ سینمای ایران می‌سازد که وی را تا اندازه‌های یک فیلمساز پیشرو بالا می‌کشد.

پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفه‌ای در سینما، آثار درخورتوجهی چون تاتوره، بی‌بی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.

سیروس الوند

سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحت‌عنوان نفس‌بریده را در سال ۵۷ کلید زد اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.

الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامه‌اش را می‌سازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یک‌بار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل می‌دهند.

چهره، هتل کارتون، دست‌های آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل می‌شود.

ابوالحسن داوودی

نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمی‌گردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفه‌ای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین می‌برد اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمی‌گردد.

داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به جیب‌برها به بهشت نمی‌روند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.

حمید نعمت‌الله

کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود به‌عنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت.

بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمت‌الله در مقام کارگردان محسوب می‌شود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابل‌توجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.

بی‌پولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعله‌ور، فهرست فیلم‌های سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل می‌دهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمت‌الله محسوب می‌شود که تاکنون به روی پرده نرفته است.

ایرج کریمی

ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب می‌شود. کارگردانی که هیچ‌گاه تحت‌تاثیر قواعد رایج درام‌نویسی قرار نگرفت و همان نگاه سخت‌گیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلم‌هایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذت‌بخش است.

کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم می‌گذریم، چند تار مو، باغ‌های کندلوس، نسل جادوی و نیم‌رخ‌ها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفه‌اش را در موارد بعدی تعریف کرد.

اسماعیل میهن‌دوست

منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهه‌های ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلم‌سازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب می‌شود.

میهن‌دوست اگرچه کارنامه فربه‌ای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد اما در تمام این سال‌ها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزه‌هایی چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.

مهدی کرم‌پور

کارگردان جوان این سال‌های سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را هم‌چنان با خود به همراه دارد. کرم‌پور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحت‌عنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد.

چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل می‌دهد.

کرم‌پور همچنین در تمام این سال‌ها، فعالیت‌هایی را در قالب ساخت تله‌فیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.

اصغر نعیمی

نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بی‌وفا به جرگه کارگردانان پیوست اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.

از دیگر ساخته‌های سینمایی نعیمی می‌توان به سلام بر عشق، سایه‌های موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.

هوشنگ گلمکانی

نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سال‌ها، فیلم امروز عجین شده است اما وی در تمام این سال‌ها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را می‌توان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خواب‌دیده مربوط دانست.

گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که به‌تازگی اکران شده و واکنش‌های مختلفی را به خود دیده است.

رسانه سینمای خانگی- استقبال از «اخت الرضا» بی‌نظیر بود

کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا گفت: باوجود حساسیت‌ها و مشقاتی که ساخت یک فیلم تاریخی داشت اما ساخت آن را شروع کردیم؛ تبلیغات گسترده‌ای نداشتیم اما استقبال از فیلم بیش از انتظار بود و زمان اکران فیلم تمدید شد.

به گزارش سینمای خانگی، سیدمجتبی طباطبایی در گفت‌وگو با ایسنا بیان کرد: بیش از پنج سال پیش با جمعی از دوستانم که دغدغه کار مذهبی و تاریخی داشتند و در این زمینه اطلاعات و تجربه هم داشتند، تصمیم گرفتیم تا یک کاری درمورد حضرات معصومین(ع) و به ویژه حضرت فاطمه معصومه(س) انجام دهیم.

وی افزود: با توجه به تجربه‌ای که در حوزه مطالعات تاریخی و برنامه سازی داشتم و در زمینه ارحام مطهره، مادران و خواهران امامان کار کرده بودم، همیشه این خلا را احساس می‌کردم که چرا تا به‌حال در رابطه با این شخصیت‌های بزرگی تاریخی علی رغم اینکه مستندات تاریخی درموردشان کم است و تاریخ گاهی سکوت کرده است، کاری ساخته نمی‌شود.

علی رغم وجود موانع و سختی‌های پیشرو، ساخت پروژه اخت الرضا کلید خورد

کارگردان فیلم سینمایی”اخت الرضا” با تاکید بر اینکه آستان مقدس حضرت معصومه(س) در ساخت این پروژه حمایت جدی داشت، تصریح کرد: برای این بانوان جلیل القدر منابع و رویدادهای ویژه‌ای در برخی از مستندات تاریخی ثبت شده که نشان از بروز و ظهور این عزیزان از حضرت زهرا(س) در دفاع از حریم ولایت تا حضرت زینب(س) بعد از امام حسین(ع)، حضرت فاطمه معصومه(س) و درنهایت حضرت نرجس خاتون(س) دارد، همه این ها موجب شد که علی رغم موانعی که می‌دانستیم سر راه ما وجود خواهد داشت و کارسختی است، ساخت این پروژه را شروع کردیم.

طباطبایی عنوان کرد: من کارم را با تئاتر در زمینه مذهبی شروع کردم، تئاتر ” بانوی بی‌نشان” و ” غریبه شام” از جمله کارهایم بود که بازخوردهای بسیار خوبی داشت، بعد از آن وارد رادیو و تلویزیون شدم، چند سریال و مجموعه تلویزیونی نیز کار کردم.

وی افزود: کارگردانی و تهیه کنندگی آثاری در رابطه با تاریخ اسلام از جمله دیارالحبیب در رابطه با تاریخ زمان پیامبراکرم(ص)، نحوالبیت العتیق درمورد اماکن و آثار باقی مانده از صدر اسلام و مجموعه‌ی ارحام مطهره درباره مادران و خواهران امامان و معصومین(ع) نیز از دیگر کارهایی است که ساخت آن ها مرا بیش از پیش به کارهای تاریخ اسلام علاقمند کرد.

این کارگردان با اشاره به اینکه مستندات تاریخی برای من اولویت دارد، گفت: در چندسال اخیر سه مجموعه مستند بازسازی با اعتاب مقدس کارکردیم که یکی از آن‌ها “روزبه” در رابطه با سلمان فارسی بود.

حساسیت‌ها و نظارت‌ها، ساخت کارهای تاریخی را برای کارگردانان کمی سخت می‌کند

وی عنوان کرد: به طورکلی کارهای تاریخی چه در حوزه پژوهش و چه در حوزه ساخت و اجرا کارهای سخت، پر مشقت و هزینه‌بری هستند و علی رغم اینکه استقبال خوبی از سمت مخاطبان وجود داشته است، اما به دلیل مشقت هایی  همچون نظارت‌ها و حساسیت‌هایی که به کار تاریخی وجود دارد، موجب می‌شود تا برخی کارگردانان وارد ساخت کارهای تاریخ اسلام ‌نشوند، بسیاری از فیلم‌ها هم در این زمینه هستند که ساخته شده‌اند اما به مرحله اکران نرسیدند.

بدون حضور چهره‌های شاخص سینمایی هم، فیلم کارکرد خود را دارد

طباطبایی با بیان اینکه فیلم سینمایی اخت الرضا نسبت به سایر فیلم‌های تاریخی با هزینه بسیار کمتری ساخته شده است، افزود: این امر می‌تواند الگویی باشد که یک فیلم تاریخی با بودجه محدود و بدون حضور چهره‌های شاخص سینمایی هم می‌تواند کارکرد خودش را داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه ساخت این پروژه پنج سال طول کشید، گفت: حدود ۳ سال کار پژوهش و نگارش این کار زمان برد، نظارت آستان مقدس حضرت معصومه(س)، نظارت محتوایی حجت الاسلام عبدالرحیم حجتی، آیت الله احمد عابدی و استفاده از مقالاتی که در کنگره حضرت فاطمه معصومه(س) بود و به طور کلی نظارت پژوهشی که روی کار انجام شد، روند کار را کمی پیچیده و سخت کرد.

عدم امکان استفاده از چهره‌ی و صدای قهرمان فیلم یکی از چالش‌ها در روند ساخت بود

کارگردان فیلم سینمایی “اخت الرضا” تصریح کرد: عدم امکان استفاده از چهره‌ و صدای قهرمان فیلم یعنی حضرت معصومه(س)، چالش بعدی ما در این اثر بود که موجب شد تا از زبان خادمه حضرت معصومه(س)، برادر حضرت و مامور عباسی داستان را روایت کنیم.

وی اظهار کرد: زمان فیلم‌برداری اثر در دوفاز صورت گرفت، فاز اول آن در سال ۱۴۰۰ طی ۳۰ جلسه، در بافق یزد، تهران، شهرک سینمایی نورتابان و بخش خلجستان از توابع قم انجام شد.

فیلم اخت الرضا فتح بابی در زمینه تولیدات آثار سینمایی مبتنی بر مستند است

طباطبایی بیان کرد: بنا به دلایل تولیدی، پروژه را در فاز اول متوقف کردیم و یک نسخه ای از فیلم را آماده کردیم و بعد از تایید اولیه و حسن نظری که به این نسخه، داشتند در فاز دوم پروژه و پساتولید، سازمان سینمایی سوره به دو عتبه‌ی فاطمه معصومه(س) و عتبه‌ی حسینی(ع) اضافه شدند، ساخت موسیقی، تدوین، پساتولید و در جلوه‌های ویژه کار، با تخصیص بودجه‌ حمایت ویژه‌ای کردند.

وی تاکید کرد: علاقه‌ی شخصی ما کار تاریخی به ویژه در حوزه اهل بیت(س) است و فیلم سینمایی اخت الرضا فتح بابی در مورد تولید آثار سینمایی مبتنی بر مستند و واقعیت های تاریخی با همراهی اعتاب مقدس است، و این کار می‌تواند بستری را برای تولید اثرهای بهتر و بیشتر در مورد حضرات معصومین(س) فراهم می‌کند.

زنان و دختران ما با یک فقر ارائه محصولات فرهنگی روبرو هستند

کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا عنوان کرد: تاریخ اسلام مملوء از آثار بدیع، پیچیده و جذاب تاریخی برای پرداختن به آن است و خیلی جای کار دارد، با شرایط ویژه‌ای در حوزه فرهنگی و اجتماعی هم اکنون وجود دارد، زنان و دختران نجیب سرزمین ما با یک فقر ارائه محصولات فرهنگی روبرو هستند به ویژه در حوزه فیلم سازی؛ و مخاطب سریال های ترکیه‌ای و کره‌ای شدند که آدرس غلط در زمینه فرهنگی به آنان می‌دهد.

وی تاکید کرد: به نظر من حوزه کار درباره زنان جهان اسلام علاوه بر اینکه حوزه خطیری است، حوزه بسیار غنی از جهت داستان است، علی رغم تبلیغاتی که گفته می‌شود تاریخ اسلام زن را در پستوی خانه نگه می‌دارد و برای او بروز و ظهور اجتماعی قائل نیست، اصلا چنین چیزی وجود ندارد و تاریخ اسلام مملوء از این شخصیت‌های بدیع از حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) گرفته و مادران، خواهران و دختران امام است.

داستان بسیاری از بانوان تاریخ اسلام جای کار دارد

وی عنوان کرد: چند طرح موجود دارم که برای مثال در رابطه با مادربزرگ امام زمان(ع) است که در برهه‌ای که امام حسن عسگری(ع) در پادگان محصور هستند، این بانوی بزرگوار بخشی از تاریخ اسلام را به سمتی که باید رهنمون می‌کنند و جان آقا امام زمان(ع) که کودک بودند را از سفر سامرا به سمت مکه نجات می‌دهند و اتفاقات وسیع اجتماعی را رقم می‌زنند که تاریخ ساز می‌شود.

این کارگردان عنوان کرد: تنها با روایت مستنداتی که در فیلم اخت الرضا، مخاطب مشاهده می‌کند دستخوش یک تغییر نگرش نسبت به حضرت فاطمه معصومه(س) می‌شود، از قبیل این کارها درباره دیگر بانوان بزرگ تاریخ اسلام نیز بسیار جای کار دارد.

تکنیک و محتوا، دو بال مهم در ساخت یک فیلم جذاب است

وی بیان کرد: یکی از عوامل جذابیت چنین فیلم‌هایی برای مخاطب این است که کارگردان باید با حفظ حریم نسبت به آن حضرت که شخصیت اصلی فیلم است، اقدامات سینمایی انجام دهد؛ دو بال تکنیک و محتوا بسیار مهم است.

وی افزود: برخی کارگردانان آنقدر در بال تخیل هنرمندانه خود قرار می‌گیرند تا جایی که کار را به یک درام سخیف دختر و پسری تبدیل می‌کنند و آن حضرات معصومین صرفا در یک گوشه‌ای از کار هستند، برخی کارگردانان هم آنقدر وفاداربودند و نص صحیح حدیث را روایت کرده‌اند و بدون کمترین هنر ارائه داده‌اند که هر دوی این‌ها باعث از دست دادن مخاطب شده‌اند.

باوجود عدم تبلیغات گسترده استقبال از فیلم بیش از حد انتظار بود

طباطبایی گفت: درام پردازی و تخیلی که به اثر لطمه وارد نکند و دو بال تکنیک و محتوا در کارهای تاریخ اسلام بسیار اهمیت دارد و همگی عوامل جذابیت یک فیلم است.

وی عنوان کرد: علی‌رغم اینکه تبلیغات گسترده‌ای نداشتیم، زمان و بازه‌ی اکران کم بود و ارگان‌ها همکاری لازم برای تبلیغ اثر را نداشتند، فیلم کم کم کار خود را دارد انجام می‌دهد و استقبال بیش از حد انتظار بوده است.

طباطبایی ضمن تشکر از سازمان صدا و سیما، عتبه‌ی حسینی و سازمان سینمایی سوره و آستان مقدس حضرت معصومه(س) گفت: این‌ها از تمام ظرفیت خود برای تبلیغ فیلم سینمایی اخت‌الرضا استفاده کردند.

وی در پایان تصریح کرد: استقبال از فیلم سینمایی اخت‌الرضا موجب شد تا زمان اکران این فیلم بیشتر شود؛ تماشای این فیلم به تمام اقشار جامعه به ویژه دختران و زنان سرزمینمان توصیه می‌کنم؛ اکران بین‌المللی این فیلم در پاکستان، استرالیا، عراق و کویت نیز شروع شده است.

رسانه سینمای خانگی- پروفروش‌ترین‌ها تا نیمۀ سال

 جزئیات فروش بلیت آنلاین سینما به تفکیک فیلم‌های پرمخاطب، سینماهای محبوب مردم و ماه‌های پرمخاطب در ۶ ماه نخست سال منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم فسیل که در گروه کمدی‌های پرفروش امسال قرار دارد، با ۲میلیون و ۴۳۰ هزار و ۶۷۳ بلیت خریداری شده، صدرنشین جدول فروش شده است.

بعد از آن یک فیلم کمدی دیگر یعنی شهر هرت با فروش حدود ۶۰۰هزار قطعه بلیت در رده دوم و درام سه کام حبس هم با ۲۱۹هزار و ۵۵۰ بلیت فروخته شده، جایگاه سوم را به خود اختصاص داده‌است. همچنین فیلم‌های «آهنگ دو نفره» با فروش ۱۶۸هزار و ۴۳۶ بلیت و «کت چرمی» با ۱۶۱هزار و ۷۵۶ قطعه بلیت فروخته شده، در رده‌های بعدی قرار دارند.

ملاقات خصوصی، غریب، بخارست و عروس خیابان فرشته هم به ترتیب با ۱۵۹هزار و ۴۵۰ ، ۱۱۵هزار و ۹۴۸ ، ۷۰هزار و ۷۹۲ و ۷۰هزار و ۷۱۸ بلیت دیگر پرفروش‌های نیم سال اول ۱۴۰۲ هستند.

«ایران‌مال» در صدر

بر همین اساس پردیس سینمایی «ایران‌مال» با ۳۳۵هزار و ۸۴۵ بلیت فروخته شده در صدر جدول بیشترین انتخاب مردم برای سینمارفتن قرار دارد و بعد از آن هم پردیس سینمایی «کورش» با ۳۲۹ هزار و ۴۴۰ بلیت، پردیس سینمایی «آزادی» با حدود ۱۷۳ هزار بلیت فروخته شده و پردیس سینمایی «ملت» با ۱۶۲ هزار ۶۳۲ و پردیس سینمایی «مگامال» هم با حدود ۱۵۷هزار بلیت فروخته شده رده‌های بعدی انتخاب مردم برای تماشای فیلم را به خود اختصاص دادند.

خراسان رضوی سوم شد

همچنین بعد از تهران و البرز که با ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار بلیت فروخته شده، ۷۲.۲۸ درصد از فروش کل «سینماتیکت» را به خود اختصاص داده‌اند، استان‌های خراسان رضوی با فروش حدود ۶۰۰ هزار بلیت، اصفهان با ۲۹۳هزار، فارس با ۲۷۱هزار و قم با ۱۲۳ هزار بلیت در رده‌های بعدی قرار دارند.

تئاتر کمدی پرفروش‌تر است

این مجموعه که در ۶ ماه اول امسال فروش آنلاین بلیت ۱۲۸ تئاتر کمدی و غیرکمدی را نیز پوشش داده، در مجموع ۳۳۶ هزار و ۶۸۶ بلیت در این حوزه فروخته که از این آمار ۹ هزار ۴۳۷ بلیت به نمایش‌های غیرکمدی و ۳۲۷ هزار و ۲۴۹ بلیت خریداری شده هم به تئاترهای کمدی تعلق دارد.

در نیمه اول سال ۲۰هزار و ۴۲۴ بلیت کنسرت آنلاین به فروش رسیده است.

اردیبهشت شلوغ سینما

اردیبهشت‌ماه با فروش یک میلیون و ۱۲۴هزار و ۷۷۴ بلیت پرمخاطب‌ترین ماه سینمایی در شش ماه نخست سال محسوب می‌شود. بعد از آن فروردین با یک میلیون و ۱۲ هزار بلیت و اولین ماه تابستان هم با فروش بیش یک میلیون دومین و سومین ماه محبوب برای سینمادوستان بوده است.

این آمار از سامانه فروش بلیت سینماتیکت استخراج شده است.

سینماتیکت در نیمه اول امسال با فروش بیش از ۴ میلیون بلیت، حدود ۴۲ درصد از سهم بازار فروش را به خود اختصاص داد که با توجه به بررسی‌های صورت گرفته این رقم در فروش آنلاین ۸۹.۲۲ درصد برآورد شده است.

خروج از نسخه موبایل