رسانه سینمای خانگی- برای سینمای ایران؛ برای علی حاتمی

۱۴ آذر سالروز خاموشی چراغ عمر سینماگری است که آثار برجای مانده از او چون چراغی خاموشی‌ناپذیر به سینمای ایران روشنی بخشیده و یاد و نام او مشمول معنای این دیالوگ نبشته بر سنگ مزارش است: «آیین چراغ خاموشی نیست».

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در بین نسل فیلمسازان موج نو، علی حاتمی جایگاهی یگانه دارد، سینماگری که ۲۷ سال پس از کوچ نابهنگام از سینما و دنیا، مسعود کیمیایی همقطار دیرین حاتمی، ۱۴ آذر سال ۱۳۹۷ همزمان با سالروز درگذشت کارگردان «سوته دلان» در گرامیداشت وی نوشت‌:‌ «علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست. بیرون نمی‌رود، چون مهمان یاد نیست. علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجره‌ای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه می‌شود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمی‌کند. سینمایی به‌ سادگی متن‌هایش… پیچیدگی، طرح معما نداشت. سینمایی روان و گفت‌وگوهای خانگی. اما… زیبا.»

عباسعلی حاتمی معروف به علی حاتمی ۲۳ مرداد سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور تهران متولد شد و سالها بعد، پس از فارغ التحصیلی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک، چنانکه خود اذعان کرده، از ۱۶ – ۱۷ سالگی با نگارش چند نمایشنامه، فعالیت حرفه ای را آغاز کرد.

حاتمی نخستین نمایشنامه خود را با عنوان «دیب»(دیو) در تالار دانشکده هنرهای دارماتیک به صحنه برد و بعدتر نمایشنامه «حسن کچل» را به کارگردانی داود رشیدی در تالار سنگلج به اجرا رساند.

احترام برومند همسر مرحوم داوود رشیدی ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۸ در مراسم گرامیداشت زادروز علی حاتمی که در تالار سنگلج برگزار شد، گفته بود:‌ زنده‌یاد حاتمی از دانشجویان همسرم بود و من برای اولین بار او را در منزل‌مان ملاقات کردم که در همان دیدار نمایشنامه «حسن کچل» را برای من و داود رشیدی خواند. پس از آن رشیدی تصمیم گرفت که این نمایشنامه را روی صحنه ببرد.

حاتمی سپس فعالیت خود را در تلویزیون ملی آغاز کرد و پس از نگارش چند نمایش تلویزیونی، نخستین فیلم سینمایی بلندپروازانه خود و نخستین فیلم موزیکال سینمای ایران را به نام «حسن کچل» در سال ۱۳۴۸ ساخت.

حاتمی که افزون بر کارگردانی، نویسندگی و نیز سرایش اشعار این فیلم موزیکال را برعهده داشت، در نخستین اثر سینمایی خود به سراغ یک داستان فولکلوریک و عامه پسند و مملو از مثل ها و متل های مردمی با سبک نقالی رفت.

داستان «حسن کچل» با صدای مرحوم مرتضی احمدی به عنوان نقال و نقل «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن، سیاحت داره…»، از دریچه دستگاه شهر فرنگ آغاز می شود و روایت پسر(حسن) کچلی است که عاشق «چهل گیس» اسیر طلسم دیو شده است.

«حسن کچل» مملو از آموزه های اخلاقی است از توصیه به صداقت و غلبه خیر بر شر. «حسن کچل» با استقبال مردم روبرو شد و حدود ۹ میلیون تومان فروخت.

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.

پس از «حسن کچل»، حاتمی دومین فیلم بلند خود به نام «طوقی» را در سال ۱۳۴۹ ساخت. حاتمی در «طوقی» مانند «حسن کچل» داستان خود را در بستر خرافات و باورهای مردمی پیش می برد، روایتگر خانواده ای است که با نشستن کفتر شومی به نام «طوقی» به بام خانه اشان دچار مصیبت و بلا می شود. یکی از پیام های اخلاقی «طوقی» این است که کار را باید به کاردان سپرد. اشتباهی که از «آسید مصطفی» در فرستادن «آسید مرتضی» خواهرزاده جوان خود برای سرانجام رساندن کاری بزرگ سرزد، برای خانواده پایان شومی را رقم زد.

نیمی از فیلم در کاشان و نیم دیگر آن در شیراز فیلمبرداری شد. ناصر ملک مطیعی، بهروز وثوقی، صغری عبیسی(آفرین) و حمیده خیرآبادی(نادره) و ژاله علو در «طوقی» بازی می کردند.

حاتمی که به دوبله علاقه بسیاری داشت در «طوقی» از صدای مرحوم چنگیز جلیلوند بهترین بهره را گرفت و وی به جای دو نقش اصلی فیلم صحبت کرد.

موسیقی متن بسیار زیبای «طوقی» کاملا با فیلم سازگاری دارد و این فیلم را به اثری نوستالژیک تبدیل کرده است.

«طوقی» یکسال پس از «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی اکران شد. «طوقی» بعد از «قیصر» دومین فیلمی بود که بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی در کنار یکدیگر ایفای نقش کردند. موفقیت هر دو فیلم در گیشه، تاثیر فراوانی در بهبود اقتصاد سینمای ایران داشت.

حاتمی سال ۱۳۵۰ فیلم سینمایی «باباشمل» و دومین اثر موزیکال خود را با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی و بهمن مفید به روی پرده برد.

حاتمی «باباشمل» را نیز در امتدا ساخته های فولکلوریک خود، و با عبور از تاریخ، تماشاگر را به دوره لوطی های اواخر دوره قاجار می برد و در داستانی ساده و بی پیرایه به مفاهیم اخلاقی عشق، بدگمانی و گذشت می پردازد.

سال ۱۳۵۱ سال پرکاری برای حاتمی بود و در این سال سه فیلم «قلندر»، «ستارخان» و «خواستگار» را ساخت.

«قلندر» چهارمین ساخته حاتمی بود با همان نشان های رایج و مورد علاقه وی که در «بابا شمل» دیده شد، با این تفاوت که موزیکال نبود. «قلندر» دومین همکاری حاتمی با ناصر ملک‌مطیعی بود که نقش «قلندر» را بازی می کرد.

«خواستگار» نیز دیگر فیلم حاتمی در سال ۱۳۵۱ بود. این فیلم داستانی معاصر و طنز دارد و حکایت آموزگاری به نام «آقای خاوری» است که بنای خواستگاری را از دختری به نام «زری» دارد اما در مصاف دیگر خواستگاران، قافیه را می بازد!

حاتمی در «ستارخان» نیز موضوعی تاریخی را دستمایه قرار می دهد و به روایت بخشی از تاریخ قیام مشروطه به روایت خود می پردازد.

علی نصیریان و عنایت‌الله بخشی به ترتیب در نقش «ستارخان» و «باقرخان» ظاهر شدند و عزت‌الله انتظامی، جلال پیشواییان، محمدعلی کشاورز، جهانگیر فروهر، محمدعلی سپانلو و سیروس ابراهیم‌زاده عهده دار دیگر نقش ها بودند.

«ستارخان» برای حاتمی دردسر ساز شد و شماری از نمایندگان مجلس وقت، آن را تحریف علنی تاریخ قلمداد کردند و حاشیه های دیگر در نهایت سبب شد، پروانه نمایش لغو و فیلم توقیف شود.

سال ۱۳۵۲ حاتمی نخستین تجربه سریال سازی خود را با ساخت مینی سریال ۶ قسمتی داستان ها مثنوی شامل «سلطان و کنیزک»، «پیر چنگی»، «قاضی و زن جوحی»، «خلیفه و اعرابی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی» آغاز کرد که در نوروز ۱۳۵۶ از تلویزیون پخش شد.

جمشید مشایخی، سعید امیرسلیمانی و عباس مغفوریان از جمله بازیگران این سریال بودند.

علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت

جمشید مشایخی پیشتر در مصاحبه ای درخصوص همکاری با حاتمی در این سریال گفته بود: علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت و معتقد بود که غباری در نگاه به مولانا نشسته و ما باید با ساخت فیلم هایی با اقتباس از قصه های حضرت مولانا باعث شویم مردم مجدد نگاهی به کارهای این شاعر بزرگ بیندازند و در این راستا ۶ تا از قصه‌های مثنوی معنوی را تبدیل به فیلمنامه کرد و من هم در آنها بازی کردم. علی حاتمی تاریخ را به خوبی می‌دانست و دانش خوب او در تاریخ بود که کارهایی تاریخی اش را تا به امروز ماندگار کرد.

حاتمی دو سال پس از ساخت سریال داستان های مثنوی، تولید پروژه بلندپروازانه دیگری به نام «سلطان صاحبقران» را در دست گرفت، که آن را نیز در گفت وگو با منوچهر نوذری ارزنده ترین کار خود در عرصه سریال سازی معرفی کرد.

سریال ۱۳ قسمتی «سلطان صاحبقران» سال ۱۳۵۴ از تلویزیون پخش شد و با توجه با استقبال، پخش آن در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون تکرار شد.

حاتمی در «سلطان صاحبقران» ذیل روایت بخشی از دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار و قتل امیرکبیر تا زمان ترور وی، نقدی بر سیستم حکومتی گرفتار در لجاجت، کینه توزی، قدرت طلبی، بی کفایتی، توطئه و … می پردازد.

در «سلطان صاحبقران» نقش امیرکبیر و ناصرالدین شاه به ترتیب به ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی سپرده شد و جمعی دیگر از بازیگران از جمله زری خوشکام، پرویز فنی‌زاده، سعید نیک‌پور، جهانگیر فروهر، سعید امیرسلیمانی، سعید پورصمیمی، اسماعیل داورفر، مرتضی احمدی، مهری ودادیان، مرضیه برومند و رضا بابک در این سریال حضور داشتند.

حاتمی در مصاحبه ای و درباره اینکه چرا دوران قاجاریه و به ویژه دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار را برای روایت خود از تاریخ ایران برگزیده‌، گفته بود: به جرأت می‌توانم بگویم که حسّ من، ریتم من و ضرباهنگ کارهای من برای زندگی دوره قاجار خیلی مناسب تره تا زندگی امروز!… ، یعنی من اگر یک قصه یا فضایی مربوط به زندگی در دوره قاجار باشه، خیلی به هرحال با آن نزدیکی بیشتری احساس می‌کنم… شاید یکی از دلایل این باشه که بعد از قاجاریه واقعاً یک مقداری هویت ملی ما به جبر، و نه به صورت یک جریان عادی و طبیعی تغییر کرد.

سریال ارزنده «سلطان صاحبقران»، یک نکته قوت دیگری داشت و آن دیالوگ های ماندگاری بود که از ذهن علی حاتمی تراوش می کرد.

دیگر نقطه قوت این سریال موسیقی آن ساخته مرحوم واروژ هاخباندیان(واروژان) بود که همچنان زنده است و طراوت دارد.

پس از تولید سریال فاخر «سلطان صاحبقران»، حاتمی فیلم سینمایی «سوته دلان»، بهترین اثر در کارنامه خود، و حتی بازیگران و نیز محبوب ترین فیلم نزد منتقدان را ساخت.

«سوته دلان» اثری زمستانی است و داستان آن درمورد «حبیب آقا ظروفچی» است که برای مراقبت از مادر و برادر معلول خود به نام «مجید کله خربزه» که دچار اختلال ذهنی است، پشت پا به زندگی زده و حتی ازدواج با محبوب خود که سالها به پای او نشسته را به تاخیر انداخته است.

اما داستان از جایی آغاز می شود، که حبیب آقا ظروفچی به توصیه دوستان، که راه نجات «مجید» را گماردن زنی برای او می داند، عمل می کند اما انتخاب غلط و فهمیدن اصل ماجرا از سوی «مجید»، سبب بدحالی او می شود و «حبیب آقا ظروفچی» برای نجات و شفای برادر راهی امام زاده داود(ع) می شود و … .

«سوته دلان» سال ۱۳۵۶ به عنوان آخرین اثر حاتمی پیش از انقلاب با بازی بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، فخری خوروش، جهانگیر فروهر، سعید نیکپور و رقیه چهره آزاد ساخته شد. این اثر سینمایی در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان یکی از ماهنامه های سینمایی به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.

هفتمین اثر سینمایی حاتمی نیز سرشار از آموزه های اخلاقی است و دیالوگ های دلنشین، به این فیلم صفای خاصی بخشیده و معروف ترین و ماندگارترین دیالوگ تاریخ سینما از زبان «مجید آقا ظروفچی» وقتی بر بلندای کوه مشرف به امام زاده داود(ع) متوجه مرگ برادر می شود، ادا می شود: «همه عمر دیر رسیدیم.»

حاتمی همواره به دوبله فیلم های خود علاقه خاصی داشته و در «سوته دلان» شاهد درخشش این هنر از سوی دوبلورهای خوش صدا هستیم و منوچهر اسماعیلی با صداپیشگی «مجید کله خربزه»، دیالوگ های ناب حاتمی را در تاریخ جاودان کرد.

یک نکته جالب در «سوته دلان» طراحی گریم و چهره پردازی «مجید کله خربزه» بود که با همکاری «اتللو فاوا» گریمور ایتالیایی و ایرج صفدری شکل گرفت.

در «سوته دلان» از موسیقی ساخته حسین عیلزاده استفاده شد که نخستین همکاری وی با حاتمی بود.

حاتمی سالها پیش در گفت وگوی ضمن اعلام علاقه به هنر، از سریال «هزاردستان»، فیلم سینمایی «کمال الملک» و «دلشدگان» به عنوان سه گانه سینمایی(تریلوژی) خود به ترتیب در باب و ستایش هنر «خوشنویسی»، «نقاشی» و «موسیقی» اشاره کرده بود.

حاتمی که با ساخت «حسن کچل» آن هم در نخستین کار سینمایی ثابت کرده بود که دل بی پروایی برای به سرانجام رساندن پروژه های بزرگ دارد، تولید سریال «هزاردستان» را سال ۱۳۵۸ آغاز کرد و طی فرایندی هشت ساله، سال ۱۳۶۶ آن را به پایان رساند و از تلویزیون پخش شد.

حاتمی توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت

حاتمی که توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت، «هزاردستان»، سریال پر شخصیت خود را با هنرنمایی گروه از برجسته‌ترین بازیگران سینما شامل جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، جعفر والی، عزت‌الله مقبلی، حسین گیل، زهرا حاتمی، شهلا میربختیار، پرویز پورحسینی، جهانگیر الماسی، محمد مطیع، جمشید لایق، اسماعیل محرابی، رقیه چهره‌آزاد، عطاءالله زاهد، نعمت‌الله گرجی، محمد ورشوچی، سعید امیرسلیمانی، مهری ودادیان، اصغر همت و … ساخت.

وقایع «هزاردستان» با نام ابتدایی «جاده ابریشم»، از سالهای انقراض حکومت قاجار آغاز می شد و تا سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران ادامه می یابد و حاتمی با دستمایه قرار دادن یک اتفاق تاریخی، به رسم مالوف و با قدرت تخیل آن را دراماتیزه کرده و روایتی تماشایی ارائه می دهد.

«هزاردستان» روایتگر فردی به نام «رضا خوشنویس» مبتنی بر شخصیت واقعی «کریم دواتگر» است که در جوانی به «رضا تفنچگی» معروف و التزام رکاب یک خان در موعد شکار بوده است. وی پس از آشنایی با فردی نام «ابوالفتح»، وارد گروهی به نام «کمیته مجازات» می شود که یگانه راه نجات ایران را اقدام مسلحانه علیه رجل فاسد و حذف آنها می داند اما شخصیتی در داستان وجود دارد که سرنخ همه علت و علل این ماجراها به وی ختم می شود؛ «خان فرمانفرما».

به گفته برخی منابع، حاتمی نگارش فیلمنامه «هزاردستان» را سال ۱۳۵۴ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۷ به پایان رساند. نقل است که حاتمی حین نگارش فیلمنامه برای مدتی در فرانسه بوده و برای اینکه تمرکز خود را از دست ندهد، سر خود را تراشیده تا مجبور نباشد به بیرون از خانه مراجعه کند!

سریال «هزاردستان» با آهنگسازی مرتضی حنانه، با گروه حرفه ای از صداپیشگان شامل منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی، حسین عرفانی، بهرام زند، زهره شکوفنده، خسرو خسروشاهی، شمسی فضل‌اللهی، احمد رسول‌ زاده، اصغر افضلی، ژرژ پطرسی، عطاءالله کاملی، پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر نوذری، حسین حاتمی، آذر دانشی، حسین معمارزاده، داوود باقری، تورج نصر، کنعان کیانی، پرویز ربیعی، منوچهر والی‌زاده، خسرو شایگان و … دوبله شد.

جالب اینکه منوچهر اسماعیلی به جای جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق و ناصر طهماسب به‌ جای علی نصیریان، اسماعیل محرابی، اسماعیل محمدی، جهانگیر فروهر، نعمت‌الله گرجی، و عزت‌الله مقبلی به‌ جای جعفر والی و جهانگیر فروهر ادای صدا کردند!

بار دیگر دیالوگ های ناب و شعرگونه، سریال «هزاردستان» زیبایی خاصی به این اثر بخشید.

احمد بخشی دستیار حاتمی در مصاحبه ای در مورد نگارش فیلمنامه و دیالوگ ها توسط وی گفته بود: «علی بدون فیلمنامه سر صحنه نمی‌آمد، اما نکته‌ای در فیلمنامه‌های او وجود داشت؛ حاتمی در فیلمنامه اولیه دیالوگ‌ها را خلاصه می‌نوشت؛ دلیلش هم این بود که می‌گفت وقتی من هنوز نمی‌دانم چه کسی قرار است این نقش را بازی کند و دیالوگ‌ها را بگوید، لزومی ندارد همه چیز را از همین حالا مشخص کنم. حال اگر قول برخی دوستان فراموشکار را هم جدی بگیریم و قبول کنیم که او دیالوگ فیلم‌هایش را سر صحنه فیلمبرداری می‌نوشت، این را باید به پای قوت و قدرت او بگذاریم و نه ضعفش.»

وی همچنین گفته بود: «علی روی دیالوگ‌های فیلم‌هایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خود چیزی به متن گفت‌وگوها اضافه کنند. اگر متوجه می‌شد ادای جمله‌ای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمی‌چرخد، آن را درست می‌کرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار می‌کرد، همه این اخلاق او را می‌دانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جمله‌ای را به اختیار خود عوض نمی‌کرد. اگر هم کسی جدید به گروه اضافه می‌شد، بازیگرهای قدیمی‌تر گوشی را دستش می‌دادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر می‌افتادم که شاید او یک دوره‌ای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»

حاتمی که افزون بر دانش بی نظیر دیالوگ نویسی، توانایی بی مانندی در طراحی صحنه و دکور و لباس داشت، برای ساخت «هزاردستان» احتیاج به لوکیشنی به وسعت تهران قدیم داشت، از این رو، دست به کار بزرگی زد که به یکی از میراث های ابدی این کارگردان بزرگ برای صنعت سینمایی ایران شد.

حاتمی در بزرگراه شهید لشگری، شهرکی را با عنوان شهرک سینمایی غزالی با نام کنونی «شهرک سینمایی و تلویزیونی ایران» با طراحی ولی الله خاکدان و با کمک «جانی کورتینا» دکوراتور ایتالیایی در ۱۰ هکتار و در سال ۱۳۵۸ ساخت.

میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لاله‌زار، خیابان اکباتان، جواهر فروشی قازاریان، گراند هتل، ساختمان شاه‌آباد و کافه پارس تهران قدیم از جمله مکان های بودند که در شهرک غزالی ساخته شد.

این شهرک سینمایی تا کنون محل فیلمبرداری و ساخت بسیاری از سریال ها بوده و نیز به محلی گردشگری تبدیل شده است.

احمد بخشی دستیار علی حاتمی سالها پیش در مورد «هزاردستان» گفته بود:‌ این سریال به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذف‌ها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.

۱۲ آبان سال ۱۳۹۷ سریال «هزاردستان» در فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید.

حاتمی درمورد ساخت «هزاردستان» گفته بود: «هیچ جریانی با ساخت هزاردستان به جز چند رفیق قدیمی موافق نبود. به لحاظ معنوی راضی‌ام، چون شیره جان خود را گذاشتم، زن و فرزند را عذاب دادم تا کارم در حد توانم بی‌عیب باشد. اصلا غایت یک هنرمند متعهد باید همین باشد، کدام هنرمند یا روشنفکر مسئول در طول زندگی‌اش اجر مرارت خود را تمام و کمال گرفته است، مگر با انعکاس موثر و جاودانگی‌اش اثرش در گذشت زمان. امیدوارم آیندگان نقادان با معرفتی در مورد آثار من باشند و من را به از گور درآوردن افکار عتیقه‌ای متهم نکنند.»

حاتمی حین پیش بردن تولید «هزاردستان»، نخستین فیلم سینمایی خود پس از انقلاب را در سال ۱۳۶۱ با عنوان «حاجی واشنگتن» ساخت.

«حاجی واشنگتن» داستانی طنزآلود از اعزام نخستین سفیر ایران به ایالات متحده آمریکا به نام «حسینقلی خان» را روایت می کند و به شرح حیرت، تحقیر و حسرت های وی حین این ماموریت می پردازد.

حاتمی «حاجی واشنگتن» را با مشکلات مالی فراوان در ایتالیا ساخت و در سال ۱۳۶۱ فقط اجازه نمایش در جشنواره فیلم فجر را یافت و سپس توقیف شد اما خرداد ۱۳۷۷ رفع توقیف شد و پس از فوت حاتمی به نمایش عمومی درآمد!

عزت الله انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» ظاهر و محمدرضا لطفی ساخت موسیقی اثر را برعهده داشت.

فصل قربانی کردن گوسفند در «حاجی واشنگتن» یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران و از برجسته‌ترین نقطه‌های کارنامه بازیگری عزت‌الله انتظامی است، چنانکه جمله ماندگار «آیین چراغ خاموشی نیست» از تک‌گویی او در این صحنه است.

«کمال المک» دومین فیلم حاتمی از سه گانه وی و در باب نقاشی بود که سال ۱۳۶۲ با نگاهی به زندگی محمد غفاری معروف به «کمال الملک» نقاش شهیر ایرانی ساخته شد.

جمشید مشایخی در نقش کمال الملک، عزت‌الله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه، علی نصیریان در نقش مظفرالدین شاه، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک و داود رشیدی در نقش رضا شاه با هدایت حاتمی اثری ماندگاری را خلق کردند.

علی حاتمی فیلم سینمایی طنزآمیز «جعفرخان از فرنگ برگشته» را سال ۱۳۶۶ با اقتباس از نمایشنامه ای به همین نام نوشته حسن مقدم با بازی حسین سرشار در نقش «جعفرخان»، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، رضا ارحام صدر، ایرج راد و جهانگیر فروهر روانه سینما کرد.

داستان «جعفرخان از فرنگ برگشته» داستانی معاصر دارد و نقدی طنزآمیز است بر فرنگی مابی و تحلیلی است از فرنگ رفته های که دریافت های خود را از غرب مغایر با ارزش های خانوادگی و وطنی می بینند.

ایرج راد بازیگر «جعفرخان از فرنگ برگشته» در مصاحبه ای نکته جالبی در مورد این فیلم گفته بود: «بسیاری فکر می‌کنند در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته من با مرحوم حاتمی بزرگ همکاری داشتم، اما این‌گونه نیست آقای حاتمی نصف این فیلم را ساخته بودند اما کار نیمه تمام مانده بود، برای ساخت ادامه فیلم از من خواستند که در این اثر ایفای نقش کنم، ادامه این کار را هم آقای متوسلانی ساختند و البته که من چندان نمی‌دانم که چرا ساخت این کار نیمه کاره مانده بود. اما ادامه اثر با همان داستان علی حاتمی ساخته شد!»

روایت شده که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت پس از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» از حاتمی خواسته که ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد اما حاتمی خودداری کرده و به همین دلیل ممنوع‌الکار شده بود

فیلم «مادر» ساخته مرحوم حاتمی را باید ادای دین وی به مقام «مادر» به عنوان ارزشمندترین آفرینش هستی دانست. «مادر» محصول سال ۱۳۶۸، داستان مادری است که با ترک سرای سالمندان، واپسین روزهای عمر را در کنار فرزندان خود که هر کدام گرفتار روزمرگی هستند، سپری می کند.

حاتمی در این اثر نمادگرایانه خود، مادر را نقطه محوری خانه و عامل پیوند دهنده اعضای خانواده قرار می دهد که وجود او سبب می شود فرزندان بار دیگر دور یکدیگر جمع شوند.

صحنه آرایی پر ظرافت حاتمی، همه در ستایش مادر است، بویژه حوض قلبی شکل وسط حیاط که نمادی از مادر به عنوان قلب تپنده و جریان اصلی زندگی است. همچنین حاتمی در اثر شاعرانه خود، تحلیلی از تقابل سنت و مدرنیته ارائه می دهد.

در «مادر» بار دیگر شاهد دیالوگ های فاخر هستیم که از قلم شاعرانه مرحوم حاتمی جوشش کرده و جمله «شب را بی چراغ باید روشن کرد» از زبان شخصیت «جلال الدین» یکی از فرزندان مادر شنیده می شود.



حاتمی در فیلم «مادر» بهترین انتخاب را برای نقش ها داشته است. مرحومه رقیه چهره آزاد با ایفای نقش مادر، عنوان لقب مادر سینمایی ایران را گرفت. مرحوم محمدعلی کشاورز در نقش «محمد ابراهیم» نسخه معاصری از «شعبان استخوانی» است، که تلاش دارد ارشدیت خود بر خواهر و برادران را با طعنه و متلک تثبیت کند.

جمشید هاشم پور در نقش «جمال» دیگر فرزند ذکور مادر، عالی است و از کلیشه «زینال بندری» خارج شده است. فریماه فرجامی در نقش «ماه منیر» و اکرم محمدی در نقش «ماه طلعت» دیده شده اند.

اما اکبر عبدی با نقش «غلامرضا» زاویه ای دیگر از قدرت بازیگری خود را در قالب فرزند «کند ذهن» مادر ارائه می دهد و حاتمی در سکانس پایانی خبر فوت مادر را با مونولوگ ماندگار او ادا می کند: «مادر مرد، از بس که جان ندارد.»

«مادر» یک ویژگی دیگر دارد که آن هم موسیقی ساخته ارسلان کامکار است.

رقیه چهره آزاد برای ایفای نقش مادر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن و اکبر عبدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را برای ایفای نقش «غلامرضا» کرد.

همانطور که اشاره شد، دوبله به دیالوگ های آثار حاتمی شیوایی شنیداری بیشتری می دهد و جا دارد از منوچهر اسماعیلی یادی کنیم که در فیلم «مادر» جای شخصیت محمد ابراهیم، غلامرضا و جلال صحبت کرده است.

حاتمی در مورد فیلم «مادر» گفته بود: «ساختن فیلم مادر واقعا حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت می‌کند؟ … در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است.»

پس از «مادر»، حاتمی آخرین فیلم خود با عنوان «دلشدگان» را به موضوع موسیقی، آخرین سه گانه از هنرهای محبوب خود پس از خوشنویسی و نقاشی اختصاص داد.

«دلشدگان» محصول سال ۱۳۷۰ درامی تاریخی و نیمه موزیکال با صدای مرحوم محمدرضا شجریان است و حاتمی افزون بر کارگردانی، نگارش فیلمنامه، تهیه‌کننده و طراح صحنه آن را برعهده داشت.

فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار است که به شرح سختی های گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی می پردازد که برای پر کردن صفحه موسیقی به فرانسه سفر می‌کنند.

حاتمی در «دلشدگان» در بستر این ماجرا، شرحی از دلباختگی ناکام «طاهر» خواننده گروه به شاهزاده نابینای ترک می‌پردازد که که در نهایت در غربت جان می‌سپارد.

فیلمبرداری «دلشدگان» در مجارستان و مکان های شبیه فرانسه ساخته شد.

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی از «حسن کچل» تا «دلشدگان» بوده و وی ساخت این موسیقی را به نیز حسین علیزاده سپرد.

حسین علیزاده پیشتر در مصاحبه ای در مورد موسیقی و کلام آهنگ‌ها در «دلشدگان» گفته بود: «همه موسیقی‌ها جوهره‌ آن و کلام از خود حاتمی بود که برای «دلشدگان» ساخته بود. البته بعداً که آقای شجریان اینها را اجرا کرد مقداری شعرها را تغییر داد. یعنی او و مرحوم حاتمی پس از مشورت‌هایی که به هم داشتند، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. البته کلام حاتمی بسیار زیبا بود. این حسن را هم داشت که محاوره‌ای‌تر بود و شبیه‌تر بود به تصانیف دوره قاجار. یک کار بزرگی هم حاتمی کرده بود و ۵۰۰ واژه‌ای که در دوره قاجار در صحبت‌های روزمره به کار می‌رفته را هم در دیالوگ‌ها و هم در اشعاری که برای تصنیف‌هایش ساخته بود استفاده کرد. من می‌توانم بگویم که تم‌های اصلی فیلم «دلشدگان» را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقیایی برای من به وجود می‌آوردند.»

در «دلشدگان» امین تارخ، اکبر عبدی، جلال مقدم، فرامرز صدیقی، سعید پورصمیمی، حمید جبلی، محمدعلی کشاورز، فتحعلی اویسی، رقیه چهره‌آزاد، جمشید هاشم‌پور و لیلی حاتمی ایفای نقش می کردند و بعدها آواز و تصنیف‌های ساخته‌ شده برای فیلم در آلبومی به نام «دلشدگان» منتشر شد.

«جهان‌پهلوان تختی» واپسین تلاش حاتمی برای ساخت اثری سینمایی از این قهرمان ملی بود که به علت بیماری حاتمی ناتمام ماند.

حاتمی که از ابتدای دهه ۷۰ شمسی مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان‌پهلوان تختی را آغاز کرده بود، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری‌هایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم «جهان پهلوان تختی» را آغاز کرد اما پس از آنکه فقط بخش‌هایی از فیلم را تصویربرداری کرده بود، مبتلا با سرطان و در بیمارستان بستری شد.

عزت الله انتظامی سالها پیش در گفت وگویی، خاطره ای غمبار از بیماری حاتمی روایت کرده و گفته بود: «سر فیلم جهان‌پهلوان تختی، علی حاتمی با من تماس گرفت و گفت که قرار است این فیلم را بسازد و نقش پدر تختی را هم برای من در نظر گرفته. چند ماه بعد هم فیلم را کلید زد ولی هنوز اوایل کار بود که درد کمر علی شروع شد. اواسط فیلم بودیم که بیماری علی شدت گرفت و او مجبور شد کار را رها کند و برای معالجه به لندن برود؛ اما زیاد طول نکشید و سریع برگشت. اصلاً کسی فکرش را نمی کرد که علی یک دفعه از پا بیفتد. برای بار دوم که کار را شروع کردیم، علی دیگر نمی‌توانست آنقدر رو پا باشد.

من هم هر روز صبح که می‌رسیدم اول می رفتم پیشانی علی را ماچ می‌کردم و می‌پرسیدم: علی‌جان آماده‌ای؟ می‌گفت: آره، اما دیگر توان نداشت. یادم می‌آید یک سکانسی را در شب می‌گرفتیم که مادر تختی باید فارغ می‌شد و چون زایمان سختی داشت و بچه به دنیا نمی‌آمد، باید می‌رفتم سقاخانه‌ی رو به‌روی خانه‌ام و نذر و نیاز و دعا می‌کردم.

سر این سکانس اتفاق بسیار عجیب و غریبی برای من افتاد که هر موقع یادش می‌افتم بغض می‌کنم و اشک امانم نمی‌دهد. در آن شب باید میله‌های سقاخانه را می‌گرفتم و این دیالوگ را می‌گفتم: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا، این بچه زودتر به دنیا بیاید.» دوربین، صدا و همه آماده شدند. من رفتم رو به‌روی سقاخانه و این دیالوگ به ناخودآگاه از دهانم بیرون آمد: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا … علی را شفا بده.» فضا را سکوتی عجیب گرفت. علی سری گرداند و کات داد. همه عوامل زدند زیر گریه. من هم دستانم را انداختم گردن علی و دو نفری های‌های گریه کردیم. آن شب دیگر نتوانستم کار را ادامه بدهم. بعد زنگ زدند و گفتند علی حالش خوب نیست و در بیمارستان مهراد بستری است.»

علی حاتمی روز پنجشنبه ۱۴ آذر سال ۱۳۷۵ بر اثر سرطان پانکراس در ۵۲ سالگی درگذشت و پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد، در حالیکه یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های فیلم «حاجی واشنگتن» بر روی سنگ مزار وی نقش بست: «آیین چراغ خاموشی نیست.»

احمد بخشی دستیار حاتمی نیز شرحی از ماجرای آگاه شدن حاتمی از بیماری خود نقل کرده است: «حاتمی از سرطان لوزالمعده در گذشت. آن اوایل که درد داشت همه فکر می‌کردند زخم معده است و جالب است بدانید دست آخر (محمدعلی) فردین سبب شد تا نوع بیماری علی شناخته شود. فردین دوست دکتری داشت که در یک مهمانی بعد از شنیدن جریان دردهای علی از فردین می‌خواهد به علی پیشنهاد کند تا آزمایشی خاص را پشت سر بگذارد.


فردین با من تماس گرفت و بعد از پرس و جو از همسر حاتمی، وقتی مطمئن شدیم او قبلاً این آزمایش را انجام نداده، صبح روز بعد همراه علی و فردین و داود رشیدی به بیمارستان دی رفتیم. او این آزمایش را به انجام رساند و عصر آن روز معلوم شد این درد او از سرطان لوزالمعده است. درد علی با یک کمر درد شروع شد. دکترها گفته بودن باید پیاده‌روی کنی. بعد از آن راه رفتن در استخر را تزویج کردن اما کمر درد او خوب نشد. کار به انرژی‌درمانی هم کشید تا اینکه بعد از چهار ماه داستان فردین پیش آمد و همه چیز روشن شد.
علی ۱۰ روز در بیمارستان خوابید و طی آن ۱۰ روز در اتاقش هر شب برنامه بود. از هنگام تشخیص بیماری تا زمانی که برای درمان تکمیلی به انگلستان رفت حدود هفت هشت ماه دیگر گذشت. علی از پرواز با هواپیما می‌ترسید و این ترس به قدری شدید بود که هنگام پرواز امید روحانی که تخصص اصلی‌اش دکترای بیهوشی است به فرودگاه آمد و علی را با آمپول بیهوش کرد تا بعد از آن ما بتوانیم علی را سوار هواپیما کنیم. هنگام فیلمبرداری «تختی» هم به شدت درد داشت و البته در آن دوران یک روز در میان هم شیمی‌درمانی می‌کرد. با تمام دردی که داشت توانست ۲۰ دقیقه از «تختی» را فیلمبرداری کند.»

پس از فوت حاتمی، بهروز افخمی پروژه «جهان پهلوان تختی» را در سال ۱۳۷۶ با بازی فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی به پایان رساند.

همچنین پس از درگذشت حاتمی، دو نسخه سینمایی از سریال «هزاردستان» به عنوان «کمیته مجازات» در ۱۳۷۷ و «تهران روزگار نو» در سال ۱۳۷۸ با تدوین واروژ کریم‌مسیحی و تهیه کنندگی محمدمهدی داد به اکران درآمد.

علی حاتمی آرزوهای بزرگی در عرصه فیلمسازی در سر می پروراند اما افسوس که عمر یاری نکرد.

من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) استوی پیشتر در مصاحبه ای گفته بود: من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) است. من از روزی که فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» اثر مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را داشته و دارم و از خداوند می‌خواهم که قبل از مرگم این توفیق نصیبم شود.

حاتمی بی الگو بودن را از ویژگی های فیلم های خود می دانست و در مصاحبه تلویزیونی گفته بود: کار من خوب یا بد، شبیه هیچ کار دیگری نیست و تکلیف منتقد با این کار روشن نیست و میزانی ندارد که آن بسنجد.

حاتمی همچنین در مورد اینکه چرا بیشتر آثار ساخته وی مربوط به دوره ای خاص تاریخی است، تصریح کرده بود: تعلق خاطر من به گذشته باعث شده که بیشتر درباره مسایل گذشته فیلم بسازم. من بیشتر به مسایلی می‌پردازم که شناختی از آن داشته باشم.

البته حاتمی و آثار وی از انتقادهای جدی نیز دور نمانده بود. یکی از انتقادها این بود که حاتمی در ساخت آثار تاریخی، دست به تحریف واقعیت می زده و به واقعیات توجهی نداشته است.

حاتمی سال ها پیش در گفت وگو با منوچهر نوذری در پاسخ به این منتقدان، این انتقادات را ناشی از ناآگاهی آنان به امور علمی و تحقیقی مرتبط با هنر نمایش دانسته بود.

وی همچنین گفته بود: آن چیزی که در فیلم هایم مطرح می شود نه تاریخ است و نه رویا. چیزهای هستند که اگر در تاریخ رخ می نمود تاریخ را زیباتر می کرد.

حاتمی همچنین در پاسخ به این انتقاد که حاتمی فقط اشیا را در فیلم های خود نمایش می دهد، گفته بود: نوع کارهای سینمایی من وابسته به اشیا و اشخاص است و آنها را به شکلی که موضوع کار طلب می کنم ارائه می دهم.

حاتمی کارهای سینمایی خود را نیز مبتنی بر تحقیقات دانسته و گفته بود: تحقیقاتی که در کار هنری می شود کمتر از تحقیقاتی که محققان ادبی و علمی انجام می دهند، نیست.

به هر روی علی حاتمی هنرمند و سینماگری بود که دغدغه مردم ایران را داشت و این را می توان در پاسخ به مرحوم منوچهر نوذری که از او پرسید چه کاری در دست تولید پس از «دلشدگان» دارد، یافت:‌ «فکر می کنم کاری که لازم است توسط من انجام شود، موضوع – بیان – تاریخ معاصر ایران است با خاطره های که رجال قدیمی نوشته اند یا مطالبی که مورد توجه مردم دنیا است. اگر ما تصویر خیلی صریح و روشنی از مردم ایران ارائه نکنیم آنها – از مردم ایران – ارائه خواهند کرد.»

مرحوم مشایخی سالها پیش در تحسین حاتمی به او لقب «سعدی سینما» را داد و مرحوم انتظامی نیز در باره حاتمی گفته بود: بدبختانه هیچ هنرمندی در سال‌های بعد از حاتمی، نتوانست جانشین او شود. هیچ نویسنده و کارگردانی نتوانست نظم و نثری که او در فیلم‌هایش داشت را تکرار کند.

در کارنامه حرفه ای علی حاتمی هیچ جایزه ملی و بین المللی مشاهده نمی‌شود، اما نام وی با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و جایگاه بلند او فتح شدنی نیست.

رسانه سینمای خانگی- فرهاد قائمیان برای فرهنگ رضوی فیلم می‌‎سازد

سعیدی‌زاده در تشریح جزئیات بیست‌ویکمین جشنواره امام رضا(ع) گفت: در این دوره می‌خواهیم تولید اثر فاخر و اثرگذار در حوزه فرهنگ رضوی که آحاد مردم از آن بهره ببرند را داشته باشیم. البته بنا به اقتضائات فرهنگی و اجتماعی که در این جشنواره رقم خواهد خورد به سمت کار حرفه‌ای خواهیم رفت تا فرهنگ رضوی به عنوان یک جریان حرفه‌ای اثر گذار در بین آحاد مردم باشد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مرتضی سعیدی‌زاده – مدیر عامل بنیاد بین المللی فرهنگی، هنری امام رضا(ع)- پیش از ظهر امروز یک‌شنبه (۱۲آذرماه) در نشست تشریح برنامه‌های بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی، فرهنگی و هنری امام رضا(ع) که در سالن غدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد با اشاره به این موضوع که ما امسال درصدد این هستیم که بتوانیم تحولی جدید در این بنیاد داشته باشیم، اظهار کرد: در دوره مدیریت جدید در تلاش بودیم که جشنواره فرهنگ رضوی را در گستره جغرافیایی 
کشور به صورت جدی و یک جریان خاص پیگیری کنیم تا از این طریق بتوانیم فرهنگ رضوی را در ‌کشور ترویج بدهیم. 

وی خاطرنشان کرد: در دوره‌های مختلف این جشنواره رویدادهای مردمی زیادی همچون مسابقات کتابخوانی به همراه هشتگ‌های متعدد در فضای مجازی و ارسال پیامک‌ها اتفاق افتاده است اما در دوره بیست و یکم علاوه بر این موارد درصدد این هستیم که به سمت حرفه‌ای شدن هم پیش برویم.  

مدیرعامل بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) اظهار کرد: در این دوره می‌خواهیم تولید اثر فاخر و اثرگذار در حوزه فرهنگ رضوی که آحاد مردم از آن بهره ببرند را داشته باشیم. البته بنا به اقتضائات فرهنگی و اجتماعی که در این جشنواره رقم خواهد خورد به سمت کار حرفه‌ای خواهیم رفت تا فرهنگ رضوی به عنوان یک جریان حرفه‌ای اثر گذار در بین آحاد مردم باشد. 

سعیدی‌زاده یادآور شد: دوره بیست‌ویکم جشنواره دوره تعالی و شکل‌گیری یک جریان اثر گذار است و انشاالله در سال‌های آینده این جریان را ادامه می‌دهیم. به همین منظور دفاتر تخصصی را شکل داده‌ایم و سه حوزه کلان استعدادیابی و پرورش هنرمندان نو پا برای حرفه‌ای شدن این جشنواره را به همراه برپایی دورهای آوزشی خواهیم داشت. بنیاد راهبری و هدایت جشنواره فرهنگی و هنری امام رضا(ع) را با هدف تولیدات اثرگذار برای مخاطبان میانی مدنظر قرار داده است. ضمنا سفارش‌هایی به هنرمندان شاخص برای اثرگذاری داده شده است و هدف این است که به این شکل جریان فرهنگ رضوی را مدیریت کنیم.

سعیدی‌زاده ابراز کرد: تشکیل شورای سیاست‌گذاری با حضور مدیران طراز ملی را هم انجام داده‌ایم و در این جشنواره سعی کرده‌ایم از نخبگان هنر بهره ببریم و با انتخاب مدیران و هیات داوران اثرگذار باشیم.

وی ادامه داد: شعر ‌و سرود، هنرهای نمایشی و جشنواره دانشجویی را با محوریتی که گفته شد پیش بردیم، جوایز نیز از نظر مالی جوایز خوبی است و سعی کردیم با انتخاب جوایز خوب به نوعی تقدیر و تشکر از هنرمندان در حوزه فرهنگ رضوی را داشته باشیم. 

مدیرعامل بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) بیان کرد: رویدادهای جانبی در تمام جشنواره‌ها وجود دارد و ما هم در این جشنواره درصدد برگزاری نشست‌های جانبی هستیم. البته تولیدات رسانه‌ای هم داریم که امیدواریم در بستر فضاهای محیطی پخش شود. 

سعیدی‌زاده اضافه کرد: در تلاش بودیم که جریان جشنواره را علاوه بر حرفه‌ای شدن به سمت مردمی شدن هم پیش ببریم، به همین‌ منظور درحوزه تئاتر در ۴۵۰ نقطه از کشور اجرا خواهیم داشت. 

وی با بیان اینکه تلاش ما براین است که آثار هنرمندان از شکل استانی به سمت ملی پیش برود، گفت: خواستاریم تمام هنرمندان در ایام دهه کرامت حضور داشته و مهمان ما باشند و جوایز خود را دریافت کنند. در کنار جشنواره اصلی دو جشنواره عمومی هم داریم که یکی جشنواره روستایی با محوریت جهاد دانشگاهی و وزارت علوم و دیگری جشنواره دانشجویی رضوی است. 

مدیرعامل بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) اظهار کرد: امسال ۱۲ جشنواره در حوزه‌های شعر ‌و سرود، آثار تجسمی، هنرهای نمایشی و سینمایی برگزار می‌شود. ضمنا بیست‌ونهمین جشنواره شعر رضوی به دبیری محمد جواد شرافت را داریم که امسال در کشور افغانستان برگزار می‌شود.

سعیدی‌زاده افزود: همچنین ۱۵ جشنواره شعر کودک و نوجوان، ۱۴ جشنواره شعر عربی‌، ۱۸ جشنواره شعر ترکی‌رضوی و دومین جشنواره در حوزه سرود با محوریت وزارت آموزش و پرورش را داریم. جشنواره سرود دانش آموزشی هم برگزار می‌شود. سیزدهمین جشنواره بین المللی عکس رضوی هم با محوریت چهار آموزشگاه برگزار می‌شود.

وی ادامه داد: نهمین جشنواره گرافیک رضوی در حوزه پرچم و کتیبه و پوستر شکل پیدا کرد. بیستمین جشنواره ملی خوشنویسی را هم داریم که با برگزاری کارگاه آموزشی همراه است. همچنین ۱۴ جشنواره کودک و نوجوان، ۱۷ جشنواره تئاتر رضوی ‌و ۱۷جشنوراه تئاتر خیابانی را هم داریم. 

مدیرعامل بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) بیان کرد: پنجمین جشنوراه روستایی رضوی هم باهدف توسعه فرهنگ رضوی و احیای سنت‌های روستایی و مشارکت معاونت روستایی ریاست جمهوری برگزار می‌شود. 

سعیدی‌زاده با بیان‌اینکه امسال با افزایش دو برابری اعتبار روبه‌رو بودیم، گفت: در حال حاضر کمپین‌هایی با نام «زیبایی و اگاهی» اهل‌بیت(ع) در حال طراحی است. 

به گفته وی از دوره بیستم جشنواره در سطح ملی مدیریت می‌شود و امسال فرهاد قائمیان دبیری این جشنواره را بر عهده دارد. 

در بخش دیگری از این‌ نشست، فرهاد قائمیان -دبیر جشنواره- در سخنان کوتاهی گفت: قرار است مذاکراتی برای تولید فیلم با سازمان سینمایی داشته باشیم و از روند فیلم‌سازی کوتاه حمایت خواهیم کرد و تلاش می‌کنیم حتما یک فیلم سینمایی در فرهنگ امام رضایی داشته باشیم. 

در بخش پایانی این نشست زمانی -یکی از مدیران بیست‌ویکمین جشنواره بین‌المللی امام رضا(ع)- در مورد طراحی پوستر جشنواره اظهار کرد: در پوستر ۲۱ دوره جشنواره لقب و القاب معین الضعفای امام رضا(ع) منقوش شده است و از هنرمندان هم خواسته‌ایم که با این عنوان در این جشنوراه حضور پیدا کنند، ضمنا ۱۱ عنوان جشنوراه فرهنگی و هنری نیز در این دوره جشنوراه برگزار می‌شود.

وی در پایان گفت: قریب به ۳۰ مجموعه و نهادهای فرهنگی در برگزاری این جشنواره در کنار بنیاد امام رضا(ع) هستند که بعد از عید سعید فطر در یک بازده ۴۰ روزه فضای کشور در گستره کامل شروع به فعالیت خواهد کرد و آثار ‌گرافیکی و خوش‌نویسی تقدیم نگاه مردم خواهد شد.

در پایان این‌نشست از پوستر این دوره از جشنواره رونمایی شد.

رسانه سینمای خانگی- بزرگداشت هنرمندی که در بیان باورهایش صراحت داشت

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم بزرگداشت زنده‌یاد پروانه معصومی در مسجد بلال گفت: این هنرمند بدون لکنت از ارزش ها و آرمان‌ها می‌گفت و دفاع می‌کرد و هیچ ترس و نگرانی از واکنش‌ها نداشت. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم ترحیم زنده یاد پروانه معصومی هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون به همت صدا و سیما و سازمان سینمایی کشور با حضور جمعی از هنرمندان، پیشکسوتان و مسئولان حوزه سینما و تلویزیون امروز یکشنبه- ۱۲ آذرماه- از ساعت ۱۴ در مسجد بلال صدا و سیما در حال برگزاری است.

اجرای مراسم را حسن سلطانی بر عهده داشت. در ابتدای مراسم پیام رییس جمهور و رییس مجلس به مناسبت درگذشت زنده‌یاد پروانه معصومی قرائت شد.

سپس حاج مرتضی طاهری، مداح اهل بیت با نوحه‌خوانی و مداحی یاد و خاطره این بازیگر را گرامی داشت.

محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان اولین سخنران مراسم ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت این هنرمند گفت: ایشان حق زیادی بر گردن جامعه هنری و مخاطبان داشتند و در طول حیات طیب ومبارک شان آثار بی نظیری را خلق کردند.

وی با تاکید بر این که پروانه معصومی از سرامدان حوزه سینما بود اظهار داشت: او چند دهه با وقار و متانت فعالیت کرد و نامی ماندگار از خود به جا گذاشت.‌ علاوه بر نقش آفرینی های هنری شان شخصیت اجتماعی ممتازی داشتند که برآمده از شخصیت والای‌شان بود.

وزیر فرهنگ افزود: وی در اتفاقات مهم در کنار مردم بود و به اعتقادات جامعه افتخار می کرد. بدون لکنت از ارزش ها و آرمان‌ها می‌گفت و دفاع می کرد و هیچ ترس و نگرانی از واکنش ها نداشت.

خواهشم از فضاهای رسمی این است که شان خودشان را حفظ کنند و هر موضوعی را به دو قطبی تبدیل نکنند. از خانم معصومی به خاطر آثارشان نام نیک به جا مانده است

اسماعیلی همچنبن در جمع خبرنگاران گفت: درگذشت او یک فقدان مهم است و جبران این ثلمه آسان نخواهد بود. امیدوارم با پرداختن به او یک اسوه همیشه جاوید را بتوانیم معرفی کنیم.

وزیر ارشاد گفت: این درگذشت برای جامعه کشورمان و همه اصحاب هنر این یک مصیبت جبران ناپذیر است.این بانوی بزرگ سینمای ایران یک هنرمند نبود یک معلم اخلاق بود یک دغدغه مند اجتماعی بود کسی بود که در مقاطع مخالف بدون لکنت از آرمان های مردم دفاع میکرد و پای اهداف و منافع ملی می استاد و در این راه از هیچ موضوعی ابا نداشت و نگران دیگران نبود.

اسماعیلی گفت: این درگذشت را به خانواده عزیز او و همه علاقمندانشان تسلیت میگوییم امیدواریم خداوند ایشان را برا همیشه به عنوان اسوه در جامعه هنری و برای همه هنرمندان قرار بدهد که نمونه اعلای یک هنرمند وطن دوست مردم دغدغه مند مردم بودند

پیمان جبلی، سیدمحمد حسینی، (معاون پارلمانی) مسعود ده نمکی، جواد شمقدری، احمد میرعلایی، مهدی نقویان، (رییس سیمافیلم)، داریوش یاری، علی بخشی زاده، مهدی فرجی، امیر نوری (پیشکسوت رادیو) از جمله مدیران و هنرمندان حاضر در مراسم هستند.

محمدمهدی عسگرپور، تهیه‌کننده و فیلمساز با تاکید بر این که در یکی دو روز اخیر فضای دو قطبی شکل گرفت گفت: همه هنرمندان کشور ما یک جور فکر نمی‌کنند. این به معنای این نیست که بخواهیم درباره آخرت‌شان قضاوت کنیم. ما می‌توانیم از نام نیکی که از هنرمندان باقی می‌ماند یاد کنیم.

مسعود ده نمکی، کارگردان نیز در ادامه مراسم تاکید کرد: بخش عظیمی از عالم هنر سرمایه انسانی است. خانم معصومی از بازیگر تبدیل به مولف شد. نباید از این‌ سرمایه‌ها غافل شد. نیروهای جدید می‌ایند ولی صاحب تجربه ها باید تکریم شوند. مدیران نباید بگذارند این‌ها بیکار بمانند.

وی افزود: باقیات الصالحات غیر از نام نیک اثری است که موثر از خودش به جا می گذارد. چه مشهور باشیم و چه فالوئر نداشته باشیم همه رفتنی هستیم. از لحظه‌ای که وارد قبر می‌شویم حساب و کتاب ما متفاوت می‌شود.

در ادامه مراسم فایل صوتی که محمود پاک نیت، بازیگر و انسیه شاه حسینی، کارگردان درباره شخصیت پروانه معصومی فرستاده بودند پخش شد.

نیما معصومی، پسر پروانه معصومی در بخش پایانی مراسم از همه افرادی که در چند روز اخیر تسلی‌بخش خانواده بودند قدردانی کرد.

وی گفت: مادرم تاکید داشت که هنگام مراسم خاکسپاری و ترحیم مزاحمتی برای مردم روستا ایجاد نشود.

دعوت به حضور در کنار قبور شهدا و ادای احترام به شهدای گمنام پایان‌بخش این مراسم بود.

حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق، استاد حوزه و دانشگاه یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود.

زنده یاد پروانه معصومی ششم آذرماه در بیمارستانی در شهر رشت درگذشت. او از جمله بازیگران شاخص سینمای بعد از انقلاب بود که برای فیلم‌های «گل‌های داوودی» و «جهیزیه برای رباب» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد. او از شمایل‌های بازیگری زن سینمای بعد از انقلاب بود که تلاش کرد چهره زن ایرانی را در آثار مختلف به تصویر کشد.

ناخدا خورشید، مسافرری، تحفه‌ها، ترنج و سریال‌های امام علی (ع)، یوسف پیامبر و کوچک جنگلی از جمله آثاری است که زنده‌یاد معصومی در آنها نقش‌آفرینی کرده است. پیکر این هنرمند چهارشنبه هشتم آذرماه در امامزاده ابوطالب منطقه فرحزاد به خاک سپرده شد.

رسانه سینمای خانگی- ادای احترام سینمای ایران به معلولان

سینمای ایران طی بیش از نیم دهه، ادای دین خوبی نسبت به معلولان و کم‌توانان ذهنی و جسمی داشته است؛ در این سال‌ها آثاری با محوریت این قشر به تولید رسیده که جنبه‌های مختلفی از مشکلات و نقش آنها در خانوده و جامعه را به تصویر کشیده و هر بار نگاه جدیدی به این حوزه تزریق شده که از بیان کلیشه‌ای آن جلوگیری کرده است.

به گزارش سینمیا خانگی از ایرنا، معلولان و کم‌توانان به‌عنوان بخشی از کلونی جامعه، عهده‌دار بخش‌هایی از روایت‌گری سینمایی بوده‌اند. این اتفاق در سینمای جهان با آثار مهمی چون نظریه‌ همه چیز، من پیش از تو، کریپ کمپ، ری، نفس بکش، داستان تری فاکس، دست‌نیافتنی‌ها، پای چپ من، راه برو بران رودئو، اصول مراقبت، لباس غواصی و پروانه و… رقم خورده است. در سینمای ایران نیز آثار بسیاری، گوشه‌هایی از زندگی معلولان را به نمایش گذاشتند که این تصویرگری، در برخی موارد، در حافظه ماندگار مخاطبان ثبت شده است.

در ادامه به برخی از فیلم‌هایی که تصویر دگرگونه و تاثیرگذاری از جامعه معلولان به ثبت رسانده‌اند، اشاره می‌کنیم.

سوته‌دلان

علی حاتمی؛ سینماگر پیشروی سینمای ایران، حرفه‌ای‌ترین تصویرگری از یک معلول را در سینمای پیش از انقلاب کشور به ثبت رسانده است. تصویرگری‌ای که به‌شدت دیده شد و هنوز هم در خاطره‌ها زنده مانده است.

سوته‌دلان داستان دو برادر را روایت می کند که یکی از آنها، دارای معلولیت ذهنی است و برادر بزرگتر برای رهایی از بار مسئولیت‌های برادر کوچکتر، او را با دختری بدکاره آشنا می‌کند. برادر کوچکتر دل به دختر می‌بندد و در این راه، با مشکلاتی روبرو می شود و در نهایت فرجامی تراژیک را برای برادر معلول با خود به ارمغان می‌آورد.

گل‌های داوودی

فریدون جیرانی جوان و رسول صدرعاملی پرانگیزه، داستانی تراژیک را در گل‌های داوودی به ثبت رساندند تا نخستین تصویرگری حرفه‌ای از جامعه معلولان در سینمای پس از انقلاب، با این فیلم رقم بخورد.

عباس صفاری، در مشاجره‌ای با دوست خود، باعث مرگ ناگهانی وی شده و به ۲۵ سال حبس محکوم می‌شود. با سپری شدن ۲۰ ساله محکومیت و عفو ۵ ساله آخر، قرار آزادی عباس صادر می‌شود اما روز موعود در شرایطی که همگان منتظر آزادی عباس هستند، استوار هدایت خبر مرگ ناگهانی عباس را به همسرش، عصمت، می دهد. عصمت از گفتن حقیقت به جواد؛ فرزند نابینای خود که در آستانه برگزاری مراسم ازدواجش قرار دارد، خودداری می‌کند.

مسافران مهتاب

مهدی فخیم‌زاده در مسافران مهتاب یکی از تاثیرگذارترین معلولان سینمایی را به تصویر کشید. یک نقش‌آفرینی ملتهب که تا مدت‌ها نام نمکی و دیالوگ مهمش یعنی می‌خوای اذیت کنی؟ در حافظه مردم کوچه و بازار ماند و حتی به مهم‌ترین نقش‌آفرینی فخیم‌زاده در کارنامه سینمایی‌اش تبدیل شد.

سلیمان در پی بیکاری و فقر، به همراه برادرش نمکی؛ که معلول ذهنی است، به شهر رفته و در خانه برادر دیگرش، مراد، ساکن می‌شود. سلیمان در پی یافتن کار، از نمکی غافل می‌شود و مراد نیز که از حضور آنها در شهر به ستوه آمده بود، نمکی را تحت آزار و اذیت قرار می‌دهد. غفلت سلیمان از نمکی به دنبال درگیری کاری و همچنین آزار و اذیت مراد، باعث تشدید بیماری نمکی می‌شود.

پرنده کوچک خوشبختی

در ادامه تصویرگری معلولان در سینمای ایران، پوران درخشنده، پرنده کوچک خوشبختی را در سال ۶۶ جلوی دوربین برد. فیلمی که این‌بار و برخلاف آثار دیگر، حس ترحم بیشتری از مخاطب می‌خرید و آنها را به جهان کودک معلول ۸ ساله نزدیک‌تر می‌کرد.

فیلم، داستان کودک معلولی به نام ملیحه است که بر اثر ضربه روحی در کودکی، قدرت تکلم خود را از دست داده است و با یادآوری گذشته دچار تشنج عصبی می‌شود. آزار بچه‌های محل نیز ناسازگاری و پرخاشگری او را تشدید می‌کند. مسئولان آموزشگاه ناشنوایان تصمیم به اخراج او می‌گیرند اما با تقاضای خانم شفیق، فرصت دیگری به او داده می‌شود.

مادر

مادر، یکی از شاهکارهای سینمای ایران است که یکی از نقش‌های اصلی آن را اکبر عبدی در قامت یک معلول ایفا می‌کند. معلولی که پیش‌برنده و موتور محرکه درام است و برخلاف آثار دیگر، ترحمی از جانب وی صادر نمی‌شود. مخاطبان فیلم، ارتباط بسیاری با نقش غلامرضا برقرار کردند به‌طوری‌که این نقش از منظر آنها، شاید مهم‌ترین نقش‌آفرینی معلول در تاریخ سینمای ایران باشد که جنبه‌های تکنیکی و احساسی را به‌شکلی توامان در خود دارد.

فیلم درباره پیرزنی است که در آسایشگاه سالمندان به سر می‌برد و به شش فرزند خود اطلاع می‌دهد که می‌خواهد در لحظات واپسین، اعضای خانواده را در خانه‌ قدیمی پدری ببیند. کوچک‌ترین پسر این خانواده، غلامرضا (اکبر عبدی)، معلول ذهنی است.

رنگ خدا

مجید مجیدی در سال ۷۶، محمد را که پسری نابیناست، به‌عنوان قهرمان فیلم خود بالا می‌کشد. کشمکش قهرمان این فیلم، برخلاف آثار دیگر، با جامعه و آدم‌های حول معلول نیست بلکه چالشی است که وی قرار است با خدا داشته باشد و در این راه، احساساتی شکل می‌گیرد که مخاطب خود را با هر زبان و فرهنگی، تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

رنگ خدا، داستان پسری نابینا به نام محمد است که در مدرسه نابینایان تحصیل می‌کند. پسری که ناتوانی‌اش در دیدن جهان به او کمک کرد تا زیبایی‌های دنیا را بهتر درک کند.

وقتی همه خواب بودند

قطعا پراحساس‌ترین نقش محمدرضا فروتن، در قامت معلول فیلم وقتی همه خواب بودند شکل گرفت. معلولی ذهنی که به دغدغه مادرش پی برده و حالا تمام تمرکز او، با وجود ساده‌دلی‌، برآورده کردن آرزوی مادر پیرش است.

این فیلم قصه بی‌بی سلیمه، مادر پیر و محبوب روستای تازه آباد است که بالاخره پس از سال‌ها انتظار، نوبت سفرش به خانه خدا فرا رسیده. بی‌بی در حال خداحافظی و حلالیت‌طلبی از اهالی روستاست که خبر می‌رسد اجازه سفر ندارد. هیچ‌کس نمی‌خواهد این خبر تلخ را به بی‌بی بدهد جز مش کریم که از سوی دیگر بچه‌ها و نصیر (محمدرضا فروتن) تصمیم می‌گیرند بی‌بی را به مراد دل برسانند و خودشان او را به مکه ببرند.

بید مجنون

این ساخته مجیدی هر چه که نداشته باشد، یک نقش‌آفرینی حرفه‌ای از نابینایی دارد که پس از سال‌ها، بینایی‌اش را به دست آورده و این اتفاق، با پشتوانه فیلمنامه‌ای درست و بازی درخورتوجه پرویز پرستویی، به یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمای این حوزه تبدیل شده است.

فیلم، داستان استاد دانشگاهی است که با یک عمل جراحی، بینایی خود را که از ۸ سالگی از دست داده بود، دوباره به دست می‌آورد. بینایی و نابینایی در این فیلم بیش از آن‌که جسمی باشد، بیشتر جنبه تمثیلی پیدا می‌کند.

بچه‌های ابدی

سینمای ایران تا پیش از سال ۸۵، فیلم قدرتمندی برای کودکان سندرم داون تولید نکرده بود اما این فیلم که داستان ملتهبی از این کودکان را در تقابل با خانواده و اجتماع به تصویر می‌کشید، توانست تاثیرگذاری زیادی بر روی مخاطبانش داشته باشد.

در این فیلم، نگار (الهام حمیدی) و ایمان (شهاب حسینی) قصد دارند با هم ازدواج کنند اما در این راه، دچار تردید هستند چرا که برادر نوجوان ایمان، سندرم داون دارد.

چشمان سیاه

تصویری که در این فیلم از معلول به تصویر کشیده می‌شود، تاحدودی متفاوت با دیگر آثار این حوزه است که روند ابتلا به این نارسایی را به تصویر کشیده و آن را با رگه‌های عاشقانه و اجتماعی درمی‌آمیزد.

چشمان سیاه درباره غزل و سورنا است که در یک دانشکده تحصیل می‌کنند و هر دو شاعر هستند. غزل به دلیل ناراحتی چشمی، از تحصیل در دانشگاه انصراف می‌دهد و بعد از مدتی، بینایی‌اش را از دست می‌دهد. سورنا که نگران سرنوشت غزل شده، به سراغ او می‌رود تا در درس‌های دانشگاهی کمکش کند و به تدریج بین آنها علاقه‌ای ناگفته به وجود می‌آید.

میم مثل مادر

یکی از تکان‌دهنده‌ترین فیلم‌هایی که به معلولان پرداخته است، آخرین ساخته رسول ملاقلی‌پور است. داستان این فیلم، حول محور کاراکتر علی شکل می‌گیرد و از چند زاویه به آن پرداخته می‌شود. فیلم، توامان رگه‌های اجتماعی و احساسی را با یکدیگر پیش برده و تاثیرگذاری فوق‌العاده‌ای بر روی مخاطب دارد تا جایی که از این فیلم به‌عنوان یکی از بهترین آثای که زندگی معلولان شیمیایی را به تصویر می‌کشد، نام برده می‌شود.

فیلم درباره مادری است که برای نجات زندگی پسر معلولش می‌جنگد. سعید، فرزند سپیده، دچار مشکلات تنفسی و معلولیت است و این وضعیت، ناشی از گازهای شیمیایی زمان جنگ است. پدر سعید (حسین یاری) اصرار دارد تا فرزندشان را سقط کنند اما سپیده مخالفت می‌کند و سهیل، سپیده را طلاق می‌دهد. پس از زایمان، طی آزمایش‌های ماهیانه، پزشک به سپیده می‌گوید که این وضعیت سعید، ناشی از مشکلات ژنتیکی است و گازهای عصبی روی سعید تاثیری نداشته.

آواز گنجشک‌ها

در این فیلم، دختر فیلم، از مشکل ناشنوایی رنج می‌برد و با آن‌که در حاشیه داستان قرار دارد اما تصویر اندکی که از وی ارائه می‌شود، تاثیرگذاری احساسی بالایی داشته و مخاطب را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

فیلم، داستان مرد ساده و میانسالی به نام کریم است. وی در یک مزرعه پرورش حیوانات کار می‌کند و شیفته شترمرغ است و ارتباط روانی و عاطفی با آنها برقرار کرده‌ است. طی اتفاقی، یکی از شترمرغ‌ها از مزرعه فرار می‌کند. کریم چند روزی جستجو می‌کند اما موفق به یافتنش نمی‌شود و در نتیجه، از کار اخراج می‌شود.

اینجا بدون من

بهرام توکلی در اواخر دهه ۸۰، روایت‌گری دگرگونه‌ای از یک معلول دارد. در این تصویرگری، برخلاف بسیاری از موارد دیگر، نوجوان دستمایه روایت قرار نمی‌گیرد و حول دختر جوانی می‌گردد که مشکلات برادر و مادرش نیز به او منتهی می‌شود. فیلم، از دریجه دیگری به مشکلات معلولان پرداخته و بدون برانگیختن احساسات، مخاطبش را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

در این فیلم، مادر خانواده (فاطمه معتمدآریا) همراه با دو فرزندش، احسان (صابر ابر) و یلدا (نگار جواهریان) زندگی می‌کند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر، تامین آینده اوست. ورود رضا (پارسا پیروزفر)، دوست احسان، زندگی آنها را دستخوش تغییراتی می‌کند.

حوض نقاشی

ساخته مازیار میری در اوایل دهه ۹۰، یکی از کم‌نقص‌ترین نقش‌آفرینی‌های سینمای معلولان را به خود می‌بیند که طی آن، شهاب حسینی و نگار جواهریان، تصویرگری دیگری از معلولان ذهنی، حرکتی را به تصویر کشیده و بی آن‌که در پی تاثیرگذرای باشند، حضور دو معلول در جامعه ایران ابتدای دهه ۹۰ را به چالش می‌کشد.

حوض نقاشی داستان رضا (شهاب حسینی) و مریم (نگار جواهریان)، دو معلول ذهنی است که با یکدیگر ازدواج می‌کنند و صاحب یک پسر سالم می‌شوند. آنها، روزهای خوشی را در زمان کودکی پسرشان سپری می‌کنند اما با بزرگ‌تر شدن این پسر که معلولیت ذهنی ندارد، چالش خانواده آغاز می‌شود.

بی‌خداحافظی

در این فیلم، رضا صادقی در نقش خود بازی می‌کند. فیلمی که گوشه‌هایی از زندگی واقعی این خواننده را به تصویر می‌کشد و مشکلاتی که معلولیت در مسیر فعالیت حرفه‌ای او و البته زندگی‌اش ایجاد کرده است. این، تصویرگری جدیدی از زندگی معلول است که طی آن، یک هنرمند کم‌توان، مقابل دوربین رفته و در فیلمی اجتماعی، نقش خود را بازی می‌کند.

بی‌خداحافظی با نگاهی به زندگی رضا صادقی ساخته شده است و نشان می‌دهد که او با وجود معلولیت، با سخت‌کوشی به هدف خود می‌رسد و موفق می‌شود.

خانوم

تصویری که مخاطبان از امین حیایی در ذهن داشتند، با دیدن این فیلم شکسته می‌شود. بازیگر پراکت سینمای ایران، در این فیلم، خانه‌نشین است و با همان اخلاق برون‌گرا، چالش‌هایی درونی را با خود و همسرش به تصویر می‌کشد که جذابیت‌های دراماتیک بالایی را خلق کرده است.

یکی از اپیزودهای نخستین فیلم سینمایی تینا پاکروان، قصه مردی با بازی امین حیایی است که بر اثر حادثه‌ای، هر دو دستش را از دست داده و این معلولیت هم باعث بحران روحی او و خانواده شده و هم آنها را در مضیقه مالی قرار داده است. زن خانواده مجبور است جور این وضعیت را بکشد.

مغزهای کوچک زنگ‌زده

نقشی که نوید محمدزاده در فیلم هومن سیدی ایفا می‌کند، باز هم تصویرگری جدیدی از یک معلول است که تاکنون در سینمای ایران دیده نشده بود. در تمام آثار قبل از این فیلم، نمایش معلولان با درصدی از برانگیختگی احساسی همراه بوده است اما در این فیلم، هیچ توجهی به این اصل نشده و روایت صریحی از حضور و نقش یک معلول در یک حلبی‌آباد می‌شود که خیلی مورد توجه قرار گرفت.

در یک گروه مافیایی پایین‌شهری، نوید محمدزاده (معلول کم‌توان ذهنی) نقش برادر رئیس را بازی می‌کند که به‌دلیل معلولیت ذهنی، همیشه تحقیر شده و حالا می‌خواهد حقش را از همه پس بگیرد.

رسانه سینمای خانگی- «سوره» امید انقلاب است

مدیران و معاونان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مدیران سازمان سینمایی سوره حوزه هنری دیدار کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی به همراه جمعی از مدیران و معاونان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با محمدمهدی دادمان رییس حوزه هنری، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره و جمعی از مدیران این سازمان دیدار کردند. در این دیدار صمیمانه، روسا و مدیران دو سازمان با تاکید بر هماهنگی و هم‌افزایی این دو نهاد برای همکاری‌های متقابل در راستای اعتلای آثار انقلاب و دفاع مقدس اعلام آمادگی کردند.

خزاعی در این نشست با عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س) بیان کرد: در ابتدا از خانم پروانه معصومی یادی کنیم که بعد از انقلاب جانانه پای این انقلاب ایستاد و مقاومت کرد و به یک خودسازی رسید که شبیه او در سینمای ایران کم داشتیم.

وی افزود: ما در این مدت با بسیاری از سازمان‌ها و ارگان‌ها دیدار داشتیم و اکنون به خدمت دوستان سازمان سینمایی سوره رسیدیم. در این دوره جدید باید همه دستگاه‌های انقلابی دور هم جمع شوند و برای حوزه‌های مختلف فرهنگی و به ویژه حوزه سینما سیاست‌گذاری کنند.

وی افزود: ما در صداوسیما، بنیاد روایت فتح، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر نهادها حضور داشتیم و صحبت‌های آن‌ها را شنیدیم و تا جایی که امکانپذیر بود برای آن‌ها برنامه‌ریزی کردیم و اتفاقات خوبی هم در این مسیر افتاد. می‌توان گفت جلساتی که در سال‌های قبل برگزار شد، منجر به شکل‌گیری تولیدات مشترک در بنیاد سینمایی فارابی شد. در حقیقت به برکت آن جلسات، نهادهای مختلف بدون وجه تمایزی دور هم جمع شدند و برای یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری کردند. امروز موفقیت جریان انقلاب و سینمای متعهد آرزوی همه ماست.

رییس سازمان سینمایی اضافه کرد: فرصت بسیار بسیار اندک است و باید به خوبی از آن بهره برد.علیرغم اینکه دو سال بحرانی را پشت سر گذاشتیم، من خدا را شکر می‌کنم که اتفاقات بسیار خوبی در این ۲ سال رقم خورد. شاید بتوان گفت هیچ دوره‌ای را دوستان در حوزه فرهنگ و هنر مانند این دو سال اخیر تجربه نکرده باشند. اگر همگرایی و همدلی دستگاه‌های فرهنگی نبود، شاید موفق نمی‌شدیم.

 محمد خزاعی، رییس سازمان سینمایی

وی یادآور شد: جریان فرهنگی در سال گذشته، نمره قابل قبولی گرفته است؛ همکاران ما در حوزه هنری، اوج، صداوسیما، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر دستگاه‌ها کنار هم قرار گرفتند تا نظام فرهنگی را که عهده‌ای تلاش می‌کردند آن را متلاشی کنند، متحدتر شود.

خزاعی با اشاره به برکات اتفاقات سال گذشته بیان کرد: الان که به ماجراهای سال گذشته نگاه می‌کنیم، یک همگرایی می‌بینم، آقای آذرپندار می‌گفت جشنواره فیلم کوتاه هیچوقت در حیطه بچه‌های انقلابی تعریف نمی‌شد، امروز مخاطبان و فیلمسازان ما بچه‌های انقلاب هستند و می‌توان گفت این همگرایی باعث شد بسیاری از جریاناتی که از سیاست‌های اصلی کشور فاصله گرفته بودند، دوباره دور هم جمع شوند و باید یاد بگیریم که به هر دلیلی عقب‌نشینی نکنیم تا کسی فرصت نکند از آن سواستفاده کند. اگر این همین همدلی و همگرایی باشد، موفقیت‌های بزرگی را رقم خواهیم زد.

وی با بیان اینکه به اذعان بسیاری از دوستان مرجعیت به سازمان سینمایی برگشته است، گفت: شاید در سال‌های گذشته تصمیم‌گیری‌های کلان در صنوف و نهادهای دیگر اتفاق می‌افتاد اما امروز خوشبختانه سازمان سینمایی در رأس است. ناگفته نماند که صنوف و اشخاص حقیقی حذف نشدند، بلکه در یک هم‌گرایی نقش خود را ایفا می‌کنند. پس از ۲۰ سال در کارگروه‌های تخصصی آیین‌نامه‌ پروانه ساخت مورد تجدیدنظر قرار گرفت و در صورت تصویب اختیارات خوبی در اختیار نهادها قرار می‌گیرد.

رییس سازمان سینمایی با اشاره به علاقه‌مندی خود برای راه‌اندازی چرخه صنعت انیمیشن در کشور مطرح کرد: بودجه سازمان سینمایی در این زمینه محدود است و برای رسیدن به این هدف باید از سایر نهادها کمک بگیریم. همچنین بحث توسعه سینماها به کمک همه نهادها در حال انجام است. یکی از اهداف ما این بود که در شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر سینما بسیازیم که خوشبختانه سازمان سینمایی سوره حوزه هنری متولی این کار شد؛ جایی که محل امید بچه‌های انقلاب است. فصل مشترکی بین دستگاه‌های انقلابی و حوزه هنری آغاز شده است که در این فرصت کم باید تلاش کنیم این جریان تقویت شود.

خزاعی در ادامه صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: برخی دوستان به ما می‌گفتند که سینما نابود شده است، اما امروز خوشبختانه سینما و اقتصادش رونق پیدا کرده است. در حقیقت سینمای ایران در حوزه اقتصاد، احیای مخاطب و زنده نگه داشتن آن و ارتباط مخاطب با سینما موفق عمل کرده است. ناگفته نماند که لطف خدا هم شامل حال ما شد و به همت همکاران خود در سازمان سینمایی توانستیم اتفاقات سال گذشته را پشت سر بگذاریم.

وی مطرح کرد: من دیگر نگران اقتصاد سینما نیستم. برای سال بعد چند فیلم پُرفروش را پیش‌بینی کردیم و امسال هم پیش‌بینی ما در حوزه فروش هزار میلیارد تومان است که تصور می‌کنیم رکوردهای مختلفی بزنیم. این مساله باید به فیلم‌های انقلابی و جریان فیلم‌های دفاع مقدس تسری پیدا کند. به همین منظور طرحی را در شواری عالی سینما به تصویب رساندیم و منتظر تصویب آن از سوی دولت هستیم. اگر این اتفاق رخ بدهد، جریان گفتمان سینما عوض خواهد شد.

خزاعی در پایان خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم که همه کارایی محصولات فرهنگی در حوزه سینما نیست. بسیاری از فیلم‌ها در سینما موفق نشدند اما در نمایش خانگی و یا تلویزیون انتقال پیام را انجام داده و بازخوردهای بسیار خوبی از مخاطبان گرفتند. این روزها که کارکرد اقتصاد در رسانه‌ها زیاد شده و تصور این است که هر فیلمی در گیشه نفروشد، شکست خورده، اشتباه است. من از فیلمسازان انقلابی می‌خواهم پای اثرشان بایستند و تنها به اکران در سینما بسنده نکنند. ناگفته نماند که همه ما به حوزه هنری و نسل جدید فیلمسازانی که برآمده از آن هستند، امید دارند و امیدواریم در حوزه‌های جدی‌تری نقش‌آفرینی و به توسعه فضاهای فرهنگی کمک کنند.

سیدامیر جاوید، دستیار رییس حوزه هنری ابتدای این نشست بیان کرد: امیدواریم که این نشست‌ها و به طبع آن گفتگوی‌هایی که شکل می‌گیرد، منشا خیر و برکت برای هم ما باشد و به طبع آن هم‌افزایی‌های موثری شکل بگیرد، تا منجر به همکاری‌های بزرگ و راهبردی شود.

محمد ساسان، مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره در ابتدا ضمن ابراز امیدواری به تعامل بیشتر با سازمان سینمایی، با اشاره به پنج اثری که این سازمان برای چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر آماده می‌کند، بیان کرد: ما همواره سعی کردیم جریان تولیدات خود را با هدف تقویت و هم افزایی در جشنواره فجر پیش ببریم. تقریبا امسال تمام آثار ما علاوه بر اینکه در راستای پرداختن به زندگی قهرمانان میهن بوده، به صورت مشارکتی با سازمان‌های همکار از جمله بنیاد سینمایی فارابی تعریف شده و اتفاقات خوبی در این زمینه رخ داده است که امیدواریم در جشنواره ۱۴۰۲ به خوبی مورد توجه قرار گیرد.

سجاد نوروزی، مدیر پردیس سینمایی آزادی نیز ضمن اشاره به ناکامی جریان معاند برای تعطیلی فرهنگ و هنر در سال گذشته، از دوران پُررونق این روزهای سینمای ایران سخن گفت و بر حفظ و استمرار این اتفاق فرخنده و مبارک ضمن توجه به آثار اندیشه محور و ارزشمند تأکید کرد. وی همچنین از برخی رقابت‌های کاذب و ناسالم که بعضا ممکن است فضای راهبردی را خدشه‌دار کند و یا به جنگ و جدال کشیده شود، گلایه کرد و یادآور شد نباید حاکمیت محتوایی در صنعت سینما در درازمدت با غلبه ژانر کمدی تضعیف شود و این وظیفه مهم بر دوش سازمان سینمایی و شورای صنفی است.

همچنین در این نشست امیر مهریزدان، مدیر مرکز مستند سوره از تخصیص بودجه‌های محدود برای ساخت آثار مستند سخن گفت و ابراز داشت نیاز داریم در این خصوص بازنگری و فکر اساسی صورت پذیرد. وی همچنین از توجه به پیشکسوتان حوزه مستند، فراهم کردن سازوکاری مناسب برای ساخت آثاری با موضوع جنایات وحشیانه صهیونیست‌ها در غزه و مشکلاتی که برای دریافت پروانه ساخت و نمایش آثار در عرضه بر بستر پلتفرم‌ها وجود دارد، سخن گفت.

محمدجواد موحد، مدیر باشگاه فیلم سوره نیز در این نشست از مصائب‌ فیلمسازان کوتاه برای بیمه، عضویت در صنف و لزوم اهتمام سازمان سینمایی برای هموارسازی ورود فیلمسازان جوان و متعهد به جریان انقلاب اسلامی به فضای حرفه‌ای سینمای ایران سخن گفت.

همچنین محمدمهدی روحی، معاون حقوقی و امور مجامع سازمان سینمایی سوره درباره شکافی که میان دستگاه‌های حاکمیتی نظیر اداره امور مالیاتی و تامین اجتماعی با صنعت سینما وجود دارد، صحبت و بر این مساله تاکید کرد که باید کارگروهی برای این مساله تشکیل تا بیمه دست‌اندرکاران سینما به درستی پیگیری شود.

الهه طه‌ئی، مدیر مرکز بین‌الملل سوره نیز از کمبود پخش‌کنندگان بین‌المللی برای معرفی آثار ایرانی در بازارهای مختلف سخن گفت و یوسف منصوری دبیر جشنواره فیلم ۱۰۰ نیز از لزوم هم‌افزایی بیشتر ۲ نهاد برای جذب استعدادها با توجه به پتانسیل‌های موجود به اشتراک گذاشتن توانایی‌ها حرف زد.

 حبیب ایل‌بیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی

و اما در ادامه این نشست حبیب ایل‌بیگی معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی با اشاره به اتفاقات سال گذشته در فضای اجتماعی کشور، بیان کرد: سال گذشته در این ایام، همکاران ما در حوزه هنری پیگیر راه اندازی چرخه اکران فیلم‌ها بودند در حالی که عده‌ای به ما می‌گفتند اقدامی نکنید چراکه سینما تمام شده است. پیشنهاد عده‌ دیگر این بود که اگر می‌خواهید به عنوان دولت چراغ سینما را روشن نگه دارید، پول بیاورید و فیلم‌ها را اکران کنید. در اکران عید نوروز هم بسیار از فیلمسازان راضی نشدن آثارشان را اکران کنند اما در نهایت فیلم «فسیل» را به اکران آوردیم و نتایج درخشانی داشت.

وی ادامه داد: اکنون در شرایطی هستیم که می‌گوییم سینما رونق دارد و خداراشکر از دوره نابودی سینما گذر کردیم. در عین حال برای تحقق امر سینمای انقلاب به جراحی‌هایی نیاز داریم. این تغییرات نیازمند عبور از یک دوره گذار بود که پای آن ایستاده‌ایم. اما جریان اصلاح محتوای سینمای ایران نیازمند همیاری و همراهی همه نهادهای فرهنگی و انقلابی است و ما در این مسیر دست یاری به سمت حوزه هنری دراز می‌کنیم.

وی در ادامه سخنان خود در پاسخ به پرسش‌هایی درباره شرایط صدور پروانه نمایش برای عرضه آثار کوتاه و مستند در پلتفرم‌ها، بیمه فیلمسازان فیلم کوتاه و مستندساز و همچنین شرایط گرفتن پروانه تهیه‌کنندگی کار اول سینمایی توضیحاتی را ارایه داد.

محمد حمیدی مقدم، مدیر مرکز گسترش و تجربی نیز در ادامه این نشست ضمن تشکر از مدیران سازمان سینمایی سوره و سایر ارگان‌های جبهه انقلاب برای گذر موفقیت‌آمیز از سال سخت و پُرچالش ۱۴۰۱، به جایگاه مهم تلویزیون در عرضه مستند و اهمیت این فضا و همچنین تلاش برای ایجاد انگیزه در مستندسازان برای ادامه مسیر آن‌ها اشاره کرد.

او همچنین به اولین تولید مشترک مرکز گسترش و مرکز مستند سوره یعنی مستند «بلاگر» و همچنین به نیاز گفتگو در مراکز و همراهی مرکز گسترش در روند جشنواره‌هایی مانند جشنواره فیلم ۱۰۰ اشاره کرد که نهادهای مختلف بتوانند از فضاهای موجود بهترین استفاده را کنند.

قادر آشنا معاون توسعه فناوری و اطلاعات سازمان سینمایی نیز به زیر ساخت‌های حوزه هنری برای ساخت سالن سینما و کمک کردن به صنعت سینما و همچنین استفاده از ظرفیت‌های موجود در حوزه پژوهش اشاره کرد.

 حمیدرضا جعفریان، رییس سازمان سینمایی سوره

در ادامه این نشست، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره نیز با اشاره به اینکه سازمان سینمایی سوره از دوره جدید وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بنای هم‌افزایی و همکاری داشته‌اند، عنوان کرد: در همه حوزه‌ها اعم از تولید فیلم‌های سینمایی، مستند، فیلم کوتاه و … تعامل خوبی شکل گرفته است و به طور ویژه از آقای زین‌العابدین رییس بنیاد سینمایی فارابی تشکر می‌کنم که در دوره جدید مدیریت ایشان همکاری خوبی را باهم آغاز کردیم. اما در عین حال سطح توقع از تفاهم دو نهاد بالادستی، همکاری‌های کلان‌تر و اساسی‌تری است که تا امروز آنطور که انتظار می رفت، محقق نشده است. لذا فرصت هست باید برای سینمای انقلاب تلاش کرد.

وی یادآور شد: حوزه هنری در حوزه ساخت سالن سینما در قالب طرح توسعه سینماها، در ۳ سال گذشته تقریبا از ۱۰۰ پرده سینما به ۲۲۰ پرده رسیده است که اضافه شدن ۱۲۰ پرده سینما حدود ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه داشته که سهم دولت از این میزان کمتر از ۱۰ میلیارد تومان بوده است. امروز در آستانه آغاز فاز سوم طرح توسعه سینماهای حوزه هنری هستیم که مبتنی بر مجتمع‌های چندمنظوره خانواده‌محور پیش می‌روند، این شرایط حمایت اساسی‌تر ارشاد را می‌طلبد.

جعفریان درباره توسعه صنعت انیمیشن نیز مطرح کرد: تمرکز ما در حوزه هنری این است که حداقل سالی یک انیمیشن سینمایی تولید و اکران کنیم. برنامه ما این است که برای مخاطبان آینده یعنی کودکان سرمایه‌گذاری ویژه‌ای کنیم و انتظار از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی این است که به دلیل اهمیت این ژانر برای مخاطب کودک و نوجوان، اهتمام ویژه‌ای صورت پذیرد تا یک بازی بزرگ رقم بخورد. لذا امید داریم مشارکت‌های خیلی جدی‌تری میان حوزه هنری و سازمان سینمایی ارشاد اتفاق بیفتد تا فرصتی را که در این سال‌ها از بین رفته‌، جبران شود.

وی در پایان گفت: این هدف‌گذاری‌های بلندمدت نیازمند یک طراحی بلندمدت است که به یک همکاری‌ گسترده بیانجامد و امیدوارم با جلسات بیشتر این نوع همکاری‌ها به نتیجه برسد.

در این دیدار، اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع، حبیب ایل‌بیگی معاون نظارت و ارزشیابی، قادر آشنا معاون توسعه فناوری و اطلاعات، یزدان عشیری مشاور رئیس سازمان و مدیر کل روابط عمومی سازمان سینمایی، علیرضا اسماعیلی دستیار و مدیرکل حوزه ریاست، مجید زین‌العابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، محمد حمیدی‌مقدم مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، محمدرضا سوقندی مدیرکل دفتر حقوقی، عملکرد، امور استان‌ها و مجلس، سیدصادق موسوی مدیرکل دفتر امور جشنواره ها و همکاری‌های بین‌الملل، غلامرضا نجاتی مدیر کل حراست، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینماشهر، رمضانعلی حیدری خلیلی مشاور راهبردی، لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی، و همچنین سیدامیر جاوید دستیار رییس حوزه هنری، عبدالحمید قره‌داغی معاون اداری مالی حوزه هنری، محمدمهدی روحی معاون حقوقی و امور مجامع سازمان سینمایی سوره، محمد ساسان مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره، امیررضا مافی مدیر مرکز انیمیشن سوره، امیر مهریزدان مدیر مرکز مستند سوره، الهه طه‌ئی مدیر مرکز بین‌الملل سوره، محدثه پیرهادی مدیر مرکز فیلم جوان سوره، سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی، محمدجواد موحد مدیرعامل باشگاه فیلم سوره، هادی فیروزمندی معاون جریان‌سازی و ارتباطات سازمان سینمایی سوره و یوسف منصوری دبیر جشنواره بین‌المللی فیلم ۱۰۰حضور داشتند.

رسانه سینمای خانگی- وکیل مدافع «سوره»

محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلم‌های تولید شده توسط این مرکز ایستاده‌ایم.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سال‌های ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریت‌های حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری می‌شود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیت‌ها در حال حاضر مجموعه‌ای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.

مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلی‌ترین نقش را در فرآیند تولید فیلم‌های سینمایی این سازمان در سال‌های اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.

در ماه‌های منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیش‌تر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفت‌وگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیت‌های سینمایی این سازمان و فیلم‌هایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.

مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفت‌وگو علاوه‌بر تشریح سیاست‌ها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژه‌های در دست تولید خود نیز پرداخته است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:

* شما مسئولیت کلیدی‌ای در سازمان سینمایی «سوره» به‌عنوان یکی از مجموعه‌های فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفت‌وگویی از شما دیده‌ایم. ملاحظه‌ای برای دوری از فضای رسانه دارید؟

این حضور کم‌رنگ بیشتر به پیگیری شما رسانه‌ای‌ها برمی‌گردد، نه من! شخصاً هیچ‌وقت با گفت‌وگو مشکلی نداشته‌ام. البته که برایم مهم است یک گفت‌وگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفت‌وگوهایی را هم داشته‌ام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزه‌ای که می‌خواهد با من گفت‌وگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفت‌وگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفت‌وگوی چالشی ندارم.

* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلم‌های «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شده‌اند، چه شد و چه برنامه‌ای برای اکران آن‌ها دارید؛ فیلم‌هایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».

ما در سال ۱۴۰۰ فیلم‌های «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اخت‌الرضا» فیلم‌های ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلم‌ها هم یا اکران شده‌اند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شده‌اند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده می‌رود.

«اخت‌الرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه می‌کند. واقعاً انتظار نمی‌رفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامه‌ریزی شده‌اند.

* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلم‌ها نمی‌افتد؟

این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم می‌گیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنواره‌ای این فیلم‌ها و الزام برخی از آن‌ها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً می‌گویم علاقه دارم فیلم‌های‌مان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاست‌گذاری‌های‌مان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است می‌توان تصمیم قطعی گرفت.

* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟

نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه می‌توانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که می‌توانیم به آن‌ها برسیم به تلاش‌های ما بستگی دارد.

یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا»

یکی از پروژه‌هایی که پیش‌تر هم درباره آن اطلاع‌رسانی کرده‌ایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، به‌عنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم می‌گذرد.

این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف می‌شود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا».

این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیم‌نگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. به‌خصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار می‌گیرد که از ژانرهای فراموش‌شده در سینمای ایران محسوب می‌شود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژه‌ای هم به‌ویژه در زمینه جلوه‌های ویژه، به‌صورت کاملاً بومی داشته‌ایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.

* یکی از چالش‌ها درباره پرداختن به این دست بحران‌های معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم، به چنین چالش‌هایی هم توجه داشته‌اید؟

اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگ‌ها و حتی طراحی شخصیت‌های اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که ان‌شاالله بعد از رونمایی فیلم می‌توان درباره آن قضاوت کرد.

* به نظر می‌رسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سال‌ها هم باشد؟

بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که به‌صورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فی‌نفسه هزینه‌بر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینه‌های تولید انجام داده‌ایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینه‌ای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش می‌بریم.

* اما شما در زمینه ساخت فیلم‌های پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکست‌خورده‌ای مانند «دسته دختران» را هم داشته‌اید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.

درباره هر پروژه‌ای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمی‌شود. همواره درباره فیلم‌هایی از این دست، سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار متهم می‌شود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژه‌ای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیش‌فرض‌هایی وارد فرآیند تولید یک پروژه می‌شوند و با قضاوت‌هایی درباره یکدیگر از پروژه خارج می‌شوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً می‌توان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم می‌رفت برآورده نشد.

ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد

* قبول ندارید که یک پروژه شکست‌خورده است؟

من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را به‌وجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را می‌داشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلم‌های ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانه‌ها نسبت به آن‌ها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر می‌گذارد.

جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژه‌هایی مثل «اخت‌الرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیده‌اند. البته پشت هر ۲ آن‌ها هم ایستاده‌ایم.

* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژه‌هایش را بپذیرد!

بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. می‌گوئید این اثر ایراد دارد، من هم می‌گویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید می‌توانست بهتر از این باشد، قطعاً می‌گویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظه‌ای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا می‌برد، تمام شود و دیگر شاهد لحظه‌های فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمی‌بودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که می‌گویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.

ما نمی‌توانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیده‌ای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیده‌ای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده می‌کند! از مرحله‌ای به بعد هیچکس انگار نمی‌تواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کناره‌گیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب می‌کردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیق‌تر شود.

* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژه‌های دیگری دارید؟

فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاع‌رسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقش‌آفرینی شهید علی‌اکبر شیرودی است. کاری که آقای والی‌نژاد در مقام تهیه‌کننده این فیلم و فیلم «احمد» به‌صورت همزمان انجام داده‌اند، به نظر یک اتفاق فوق‌العاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال می‌کنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سال‌ها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.

* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمی‌کرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟

بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحال‌ترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنه‌های اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری به‌واسطه سابقه دستیاری کارگردان‌هایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژه‌ای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بوده‌ایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سال‌های سینما محسوب می‌شود که بالغ‌بر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توان‌مان را داریم برای به سرانجام رسیدن آن‌ها می‌گذاریم.

شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد

* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکره‌ای با خانواده شهید هم داشته‌اید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.

در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداخته‌ایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آن‌ها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.

* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح می‌دهید؟

این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راه‌اندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکته‌ای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمده‌ای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاج‌اسماعیل رضایی است که به‌شدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.

* به نظر می‌رسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.

طیب کاراکتری تاریخی است که به‌واسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کرده‌اند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمی‌بندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که به‌واسطه همین یک احترام، نامش ماندگار می‌شود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.

* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟

چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.

بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم

* از منظر یک سرمایه‌گذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربه‌های اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیه‌سازی‌هایش بر متن کارهایش می‌چربد، منطقی می‌دانید؟

من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب می‌دهند که دنبال حاشیه‌سازی هستند.

* قطعاً خودش هم به حاشیه‌سازی علاقه دارد!

بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم.

«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمی‌شود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌اش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامه‌ای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و به‌شدت هم از نظر تولیدی، پروژه کم‌هزینه‌ای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایه‌گذاری را مطرح کنید، می‌گویم اصلاً این سرمایه‌گذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.

* یک سوال صریح؛ می‌توانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریت‌های سازمانی، به‌واسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟

خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلی‌ترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.

* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟

پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب به‌صورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید می‌شود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی می‌کند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاع‌رسانی خواهد شد.

اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است

* مسأله اکران و نسبت این فیلم‌ها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفت‌وگو اشاره ویژه‌ای به فروش «اخت‌الرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق می‌دانید؟

باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینه‌ای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضی‌کننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانس‌های حداقلی را به فیلمی از جنس «اخت‌الرضا» می‌دهد، وقتی می‌تواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.

* این را مدیری می‌گوید که مجموعه‌اش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!

این موضوع گریبان خیلی از فیلم‌های غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاست‌گذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد به‌شدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئین‌نامه اکران، خیلی از تصمیم‌ها را تا به امروز نباید می‌گرفتند. حتی در اکران فیلم‌های کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدی‌هایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری می‌توانست داشته باشد.

*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اخت‌الرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفه‌ای نسبت به فیلم‌های مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.

چرا باید آسیب بزند؟!

* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشته‌ایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلم‌هایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! به‌خصوص که کارگردان «اخت‌الرضا» در مصاحبه‌ای صراحتاً گفته‌است این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شده‌است و خب معلوم است خروجی چنین پروژه‌ای چه می‌شود!

بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خوانده‌ام و نمی‌دانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بی‌نسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش می‌رود. مشابه چنین ژانری را در سال‌های اخیر در سینمای ایران داشته‌ایم. برای همین هم معتقدم هر پدیده‌ای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما می‌دهند. هزینه تولید «اخت‌الرضا» اما اصلاً در این اندازه‌ها نبود.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

* می‌توانید به مبلغ آن اشاره کنید؟

کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً به‌خاطر سوژه فیلم به سینما می‌رود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه می‌کند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلم‌های دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اخت‌الرضا» این گروه را به سینما می‌کشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

حتی اگر استدلال‌های مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، می‌توانند به سینما بیایند، اما نمی‌آیند! فیلمی مانند «اخت‌الرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانواده‌های مذهبی‌تر را شامل می‌شوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی‌، پیگیر می‌شوند آن را تماشا کنند.

* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟

بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اخت‌الرضا» دریافت می‌شود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما می‌آورد. این جنس مخاطب می‌تواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همین‌طور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلم‌ها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.

* به چه معنا؟

به این معنا که می‌خواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسی‌های تازه ایجاد کند.

* اما اینکه می‌گوئید مخاطب خاص فیلم «اخت‌الرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن می‌نشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!

نه من این‌طور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیت‌های بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران می‌توانید نام ببرید که می‌توانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلم‌های تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردان‌هایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را می‌سازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را می‌سازد داشته‌ایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلم‌های تاریخی صحبت می‌کنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت می‌کنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمی‌توانیم که فیلم‌های خودمان را با فیلم‌های تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!

قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم

بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفته‌ایم دلایل متنوعی را می‌توان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اخت‌الرضا» می‌آییم، می‌گوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه می‌خواستیم پروژه‌ای کم‌هزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت می‌کردیم. شما نمی‌دانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. این‌ها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیت‌های آن‌ها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گم‌نامی هستند که در این فیلم ظرفیت‌های آن‌ها بروز پیدا کرد.

* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. می‌خواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاست‌های محتوایی و مأموریت‌های این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟

واقعیت این است که ناتوان‌ترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش می‌خواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم می‌خواهد کار خوب و مخاطب‌پسند بسازد. هیچ‌کس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرط‌بندی است و هیچ‌چیز در آن قطعی نیست.

تجربه‌های متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان می‌توان ذکر کرد که همه مولفه‌ها درباره آن‌ها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خورده‌اند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.

همان‌طور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آن‌ها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجویی‌ام، سریال «یوسف پیامبر» پخش می‌شد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانواده‌ام را به دلیل تماشای این سریال نقد می‌کردم و به زعم خودم به گاف‌های کارگردانی فرج‌الله سلحشور می‌خندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازه‌ها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را می‌گرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس می‌کرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.

رسانه سینمای خانگی- «کشتی روسی» در ایران

فیلم «کشتی روسی» در سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینمیا خانگی از از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پانصد و شصت و چهارمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «کشتی روسی» به کارگردانی الکساندر سوخوروف محصول ۲۰۰۲ اختصاص دارد.

نشست نقد و بررسی فیلم نیز پس از نمایش آن با حضور شهرام اشرف‌ابیانه منتقد برگزار می‌شود.

سرگئی دریدن، ماریا کوزنتسوا و لئونید موزگووی … بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

علاقمندان برای تهیه بلیت می‌توانند به سایت تیوال به نشانی https://www.tiwall.com/p/russian.ark۴ مراجعه کنند.

رسانه سینمای خانگی- رواج کپی‌کاری در سینمای کمدی

موفقیت کمدی «فسیل» در گیشه سبب شده تا فیلمنامه‌نویس‌های بسیاری، فضای روایی کار خود را به سمت این فیلم برده تا با ساخت آثار مشابه، همین مسیر برای آنها هم تکرار شود اما به نظر نمی‌رسد این روش جز یک کپی‌برداری ناشیانه دست‌چندمی دستاورد دیگری برای آنها به ارمغان بیاورد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هم‌اکنون مدتی است که برخی تهیه‌کنندگان، از شباهت بالای فیلمنامه‌های کمدی جدید به فسیل سخن گفته و این رویه را به باد انتقاد گرفته‌اند. نارضایتی تهیه‌کنندگان از این بابت است که نویسندگان، با توجه به موفقیت فیلم فسیل در گیشه، ساختار روایی خود را مشابه با آنچه در این فیلم کمدی رخ می‌دهد، نوشته و در نهایت فیلمنامه‌ای به آنها ارائه می‌دهند که شباهت بسیاری به این فیلم پرفروش دارد.

البته این روند، در هر برهه‌ای که یک فیلم، موفقیت‌هایی را به دست آورده، تکرار شده است مثلا زمانی که فیلم‌های فرهادی، توفیق‌های متوالی در جشنواره‌های جهانی به دست می‌آوردند یا زمانی که هزارپا توانست مخاطبان انبوه را به سینما بکشاند و… فیلمنامه‌نویسان، سناریوهایی مشابه با این فضاها می‌نوشتند و به دفاتر تولید و یا کارگردان‌ها می‌دادند.

 هزارپا

این روال، البته محدود به سینمای ایران نیست و بارها در هالیوود و بالیوود دیده شده است اما نکته جالب‌توجه این مدل تقلیدها آن است که در اکثر موارد، آن نسخه اولیه که با استقبال مخاطبان مواجه شده، کار بهتری از آب درآمده و مابقی کارها، چندان مورد وثوق مخاطبان قرار نگرفته است.

همین روند سبب می‌شود تا پس از مدتی، تب این مدل تقلیدکاری‌ها بخوابد. هم‌چنان‌که در برهه‌ای چندساله، بسیاری از فیلمسازان سینمای اجتماعی، تلاش می‌کردند تا با ورود مضامین اخلاقی یا تعلیق‌آفرینی‌های خاص، فیلمنامه خود را به آثار فرهادی نزدیک کنند اما تقریبا هیچ‌یک از آن آثار نتوانستند موفقیتی به همراه داشته باشند و به کارگردانی مقلد تبدیل شدند که امروز دیگر یا خبری از آنها نیست و یا با تغییر رویه، به سینمای خود بازگشته‌اند.

اصرار بر تولید کمدی‌های انبوه، آن کارگردان غیرمتخصص را از رینگ تخصصی خود خارج می‌کند و سبب افزایش تولیدات یک گونه خاص شده که فقر مضمونی سینمای کشور را شدت بخشیده و ناترازی این حوزه را بیشتر می‌کند

در بعدی خفیف‌تر، برخی کارگردانان با اقبالی که نسبت به آثار کمدی می‌شود، تلاش می‌کنند تا فیلمی در این گونه تولید کنند که نمونه این قبیل تلاش‌ها در کنداکتور تولیداتی امسال، کاملا ملموس است به‌طوری‌که اکنون بیشتر از ۱۰ فیلم کمدی، در مراحل مختلف تولید قرار دارند و این آمار، تا انتهای امسال، قطعا با رشد همراه خواهد بود.

این اتفاق قطعا روند مطلوبی در کلیت سینما محسوب نمی‌شود. هم آن کارگردان غیرمتخصص را از رینگ تخصصی خود خارج می‌کند و هم سبب افزایش تولیدات یک گونه خاص شده که فقر مضمونی سینمای کشور را شدت بخشیده و ناترازی این حوزه را بیشتر می‌کند. درحالی‌که باید به این مهم اشاره کرد که همواره فیلمی به صرف کمدی بودن، با استقبال مخاطب مواجه نمی‌شود و در کنار ۲ تا ۳ فیلم موفق این گونه، چندین فیلم کمدی دیگر نیز حضور دارند که با کمترین میزان اقبال، شکست‌های سنگینی را در گیشه متحمل شده و نتوانسته‌اند حتی پول تولید خود را نیز بازگردانند.

ضمن اینکه فرآیند استقبال، تنها محدود به کمدی نمی‌شود. مثلا در اکران امسال، فیلم‌های اجتماعی چون ملاقات خصوصی و سه‌ کام حبس یا آثار انیمیشن همچون بچه زرنگ، اتفاق‌های بسیارخوبی را در گیشه رقم زدند و رکوردهایی را به نام خود به ثبت رساندند. بنابراین جاده موفقیت، تنها از کمدی نمی‌گذرد و این ساختار فیلم و برخی پارامترهای دیگر است که تعیین می‌کند یک فیلم با چه میزان استقبالی مواجه خواهد شد.

 فسیل

وقتی پارامترهایی چون فیلمنامه سنجیده، انتخاب بازیگرانی هوشمندانه، زمان درست اکران و توجه ویژه به تبلیغات، مدنظر قرار گرفته شود، احتمال موفقیت آن فیلم در گیشه، بسیار بیشتر از زمانی خواهد بود که این مولفه‌ها رعایت نشود. به‌عنوان مثال اگر فسیل در اکران بی‌رقیب نوروز به روی پرده نمی‌رفت و در ادامه، از ساختار روایی درستی برخوردار نبود و تبلیغاتی هدفمند را پیگیری نمی‌کرد، آیا باز می‌توانست موفقیت کنونی خود را به چشم ببیند؟

این یک تفکر کودکانه است که تنها با قرار گرفتن در مسیر یک گونه خاص، بتوان موفقیت را برای خود و آن اثر تضمین کرد. تفکر، یکی از حلقه گمشده‌های امروز سینمای ایران است که با آن می‌توان هم جایگاه خود را در موقعیت فعلی پیدا کرد و آن را ارتقا داد و هم به موفقیت‌هایی رسید که حاصل ابتکار یک تالیف و اندیشه درست و مستقل است تا یک کپی‌برداری ناشیانه دست‌چندمی.

رسانه سینمای خانگی- چرا بازیگران به مراسم تشعیع پیکر پروانه معصومی نرفتند؟

مدیرعامل خانه سینما، با تسلیت برای درگذشت بیتا فرهی و پروانه معصومی گفت: تشییع خصوصی خواست خانواده خانم معصومی بود اما به زودی مراسم باشکوه در خور ایشان برگزار خواهیم کرد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی، علی دهکردی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا، درباره آیین تشییع خانم پروانه معصومی، اظهار داشت: من در خانه سینما، دوستان در انجمن بازیگران، سازمان سینمایی حتی دوستان در صدا و سیما خیلی تمایل داشتیم مراسم تشییع جنازه باشکوه و درخور ایشان با یک فاصله زمانی مناسبی که قابل تنظیم باشد انجام شود منتها مراسم تشییع جنازه و ترحیم حق مسلم و اولیه خانواده هر متوفی است که خانواده مرحومه پروانه معصومی هم تمایل داشتند به شکل خصوصی در مقبره خانوادگی و محل زادگاه نیاکانی‌شان برگزار شود و حتی تمایلی نداشتند که نشانی و آدرس اینجا را هم گسترش دهند.

وی افزود: یکی از دلایلش هم این است که محل تشییع جایی است که از نظر مسیر، مسیر مناسبی نیست. حتی بستگان مرحومه که سن بالایی دارند پله‌ها، سربلایی و شیب را خیلی سخت آمدند. اما باز هم از دوستان، مدیران صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و من هم از خانه سینما به آیین آمدیم.

دهکردی گفت: حتما در اولین فرصت یک مراسمی که در خور ایشان و بزرگداشت مرحومه معصومی باشد برگزار می‌شود. باید حتما بزرگداشت و یادبود در خور ایشان از طرف انجمن بازیگران، خانه سینما، سازمان سینمایی، صدا و سیما و همه کسانی که واقعا علاقمند و مدیون به ایشان از نظر اعتبار فرهنگی و هنری هستند برگزار شود.

یکی از لذت‌هایم این بود که روز مادر یا نوروز با ایشان تماس بگیرم

وی با اشاره به چند همکاری با پروانه معصومی گفت: من دو سه کار با ایشان داشتم و در نقش پسرشان بازی می‌کردم. یکی از لذت‌هایم این بود که روز مادر یا نوروز با ایشان تماس بگیرم و تبریک بگویم و خیلی هم افتخار می‌کردم.

واقعا احساس قلبی خیلی دلنشینی نسبت به خانم معصومی داشتم

دهکردی افزود: واقعا احساس قلبی خیلی دلنشینی نسبت به خانم معصومی داشتم و هنوز هم دارم. ایشان یکی از مهمترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران است. این بازیگر به خاطر حضور هنری و فرهنگی که در کنار کارگردانان بزرگ سینما و در شاخص‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ما را داشتند، دارای اعتبار بالایی است.

وی ادامه داد: خانم معصومی، بعد از انقلاب جزو نخستین خانم‌هایی بودند که شخصیت زن ایرانی مقتدر، توانمند، اندیشمند و دوست‌داشتنی را در سینما و تلویزیون بازی کرده بودند.

پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون ۶ آذرماه در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.

رسانه سینمای خانگی- مراسم تشعیع پیکر پروانه معصومی برگزار شد

پیکر زنده یاد پروانه معصومی صبح امروز با حضور جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در امامزاده ابوطالب تهران تشییع شد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، پیکر زنده‌یاد پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز – چهارشنبه-هشتم آذرماه- در امامزاده ابوطالب تهران با حضور جمعی از هنرمندان و چهره های مطرح سینما و تلویزیون برگزار شد. در این مراسم جمعی از هنرمندان حضور داشتند.

این بازیگر ظهر ششم آذرماه به علت عارضه ریوی در ۷۹ سالگی درگذشت. روز گذشته در شهر رشت که محل سکونت این بازیگر بود، مراسمی به پاس سال‌های فعالیت هنری و احترام به این بازیگر برگزار شد. پیکر این بازیگر برای تشییع به تهران منتقل شد.

پروانه معصومی متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در «گل‌های داوودی» (۱۳۶۳)، «جهیزیه‌ای برای رباب» و «شکوه زندگی» (هر دو در ۱۳۶۶) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.

پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربه‌ای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعه‌سرا و محصور در کوه‌های جنگلی سربه‌فلک‌کشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گل‌وگیاه و باغبانی شد.

خروج از نسخه موبایل