رسانه سینمای خانگی- اوپنهایمر؛ یک دیوانگی جاودان از نولان

«اوپنهایمر»، جدیدترین ساخته جاه‌طلبانه کریستوفر نولان، فیلمی چندمضمونی است؛ در ظاهر، اثری بیوگرافی است اما نمی‌توان منکر شاخصه‌های حماسی، سیاسی و البته دراماتیک آن شد. نخ تسبیح تمامی این مضامین اما ظلم بزرگ است که سیاست، در پیشگاه استعداد بزرگی چون رابرت اوپنهایمر به انجام رساند و جایگاه وی را تا همیشه در یک تعریف محدود (پدر بمب اتم) تقلیل داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دوازدهمین ساخته کریستوفر نولان، در شمائل کلی، فیلمی بیوگرافی از یکی از مهم‌ترین برهه‌های حماسی تاریخ آمریکاست. اینکه نولان با داده‌های مسجل و قطعی تاریخی، اقدام به روایت‌گری کرده، خامه روی کیک فیلم است. در زیرلایه اما، اثر، پیرنگی اخلاقی دارد. پیرنگ مشتتی که پشت عناوین اغواگرایانه‌ای چون پدر بمب اتم یا پایان‌دهنده جنگ جهانی دوم، هنوز هم به یکی از مباحث لاینحل تاریخ معاصر باقی مانده و علیرغم واکنش دوپهلوی دولت آمریکا طی ۷۰ سال اخیر، اما هنوز واقعیت صریح آن بر بشر مشخص نشده است.

فیلم اما در این روایت‌گری، جانب رابرت اوپنهایمر را گرفته است. در پس انگاره‌های بیوگرافی و حماسی خود، زیرکانه، چندین نقب را به طرف‌های بازی می‌زند: فرم و ساختار روایت، به‌مانند دوربین، حامی رابرت است. در پس‌زمینه اما شاید این انتظار وجود داشت که انتقادهایی به تصمیم دولت وقت آمریکا برای راه انداختن کارناوال خائن خواندن اوپنهایمر مطرح شود اما فیلم در این زمینه، چندان صریح عمل نمی‌کند.

از یک سو، فوکوس معناداری بر روی مخالفت رابرت با گسترش صنعت جنگ‌افزار هیدروژنی با قابلیت و نتایجی به‌مراتب بهتر نسبت به بمب اتم دارد که نهایت تلاش خود را به عمل می‌آورد تا این رویکرد را به‌عنوان بستری برای جریانات مخالفت با رابرت، تطهیر نماید و از سوی دیگر، دولت وقت آمریکا را محق می‌داند که نسبت به کشتار فراتر از حد تصور مردم عادی در جریان استفاده از بمب اتم، نگران جلوه دهد که بخواهند سازنده آن بمب را محاکمه کنند.

تناوب ریتم داستان در لایه‌های مختلف، تصویری که از اتم‌ها و در تشریح فیزیک کوانتوم در اثنای فیلم نشان می‌دهد، جنس منعطفانه‌ای از یک داوری انسانی در قبال یک تردید تاریخی، اصرار بر وجوه مجسم تاریخ در آن زمان که یکی از وجوه آن، نخستین آزمایش بمب اتم است، ازجمله شاخصه‌های فیلم استالبته که نمی‌توان منکر نگاه انتقادی فیلم از سیاست آمریکایی شد؛ پارادوکسی که با محق نشان دادن دولت وقت آمریکا در تفتیش عقاید رابرت و البته حضور جان.اف.کندی در آن کارناول تصمیم‌گیری و رای مخالف وی به خائن بودن رابرت، نشان‌دهنده دو روی سکه‌ سیاستی است که حتی به دانشمندان خود نیز رحم نکرد و جایگاه چنین استعدادی را در همان اندازه پدر بمب اتم تقلیل داد.

رویکردی که در فیلم، در احوال انیشتین نیز به‌عنوان بزرگ‌ترین دانشمند وقت، به تصویر کشیده شد و پیام روشنی را برای مخاطب مخابره کرد.

آقای نابغه اما هیچ‌گاه صراحتا به هیچ‌یک از این سراشیبی‌ها نمی‌لغزد. به جز قطعیتی که در حمایت از رابرت می‌بیند و البته تعصبی که در تصویرگری صحیح از زمانه رویداد دارد، فیلم هیچ دلبستگی محض دیگری به هیچ‌یک از ارکان اخلاقی خود ندارد. همچنان تا پایان، پرسوناژ را بر محتوا و اتفاق بزرگی که رقم زده، ترجیح می‌دهد؛ در این سیاست کلی، رمزگشایی انتهایی فیلم از ملاقات عجیب رابرت با انیشتین نیز در زمین همین نگاه است و بر آن صحه می‌گذارد.

ساختار روایت اما دیگر برگ برنده جدیدترین ساخته نولان است. سوژه‌ای که به دلیل تکثر مباحث، به‌راحتی پتانسیل تبدیل شدن به یک پرستیز دیگر را داشت، با هوشمندی نولان، شکلی تقریبا خطی را به خود دید؛ نولان در این فیلم، آشکارا از فلسفه و حتی روانشناسی فاصله گرفت.

فیلمی همه‌فهم و روان ساخت. شاید دغدغه‌اش، حمایت تمام‌قدتر مردم جهان نسبت به قهرمانی بود که قصد داشت تا با پایان دادن به جنگ، جلوی کشتار بیشتر مردم را بگیرد اما ناخواسته مانند آلفرد نوبل، در جایگاه قربانی قرار گرفت.

فیلم سینمایی اوپنهایمر

فیلم، در ۵۰ دقیقه پایانی خود، تکه‌پرانی‌های پریشان و معناداری در مقصر نشان دادن دولت آمریکا در کشتار مردم هیروشیما و ناکازاکی دارد و به‌نوعی رابرت اوپنهایمر را در این قضییه که نمی‌دانسته بمب قرار است بر سر مردم بی‌پناه انداخته شود، تبرئه می‌کند. این رویکرد نسبی در کنار حمایت ملموسی که در کلیت اثر نسبت به رابرت وجود دارد، تردیدهای مخاطب را نسبت به تثبیت موقعیت قهرمان در عصری که می‌زیسته و اقدامی که انجام داده، برطرف کرده و سیگنال مثبت می‌فرستد.

در چنین رویکردی، اوپنهایمر، پروژه‌ای جاه‌طلبانه برای کارگردانی است که استیلای گسترده‌ای بر سلیقه سینمادوستان جهان دارد. نولان، در این فیلم، باز هم یک تکنسین نکته‌سنج و وسواسی است؛ تناوب ریتم داستان در لایه‌های مختلف، تصویری که از اتم‌ها و در تشریح فیزیک کوانتوم در اثنای فیلم نشان می‌دهد، جنس منعطفانه‌ای از یک داوری انسانی در قبال یک تردید تاریخی، اصرار بر وجوه مجسم تاریخ در آن زمان که یکی از وجوه آن، نخستین آزمایش بمب اتم است که نه با تکیه بر فناوری سی‌جی، بلکه به صورت حقیقی، برداشت شده و البته تکیه دراماتیک و معکوس بر دیالوگ «حالا دیگه می‌تونی ملحفه‌ها رو ببری داخل»، قاب ابتدایی و انتهایی یکسان از رابرتی که در ابتدا کنجاو و سرزنده و در انتها، مغموم و خسته است و … اثری با ارزش‌افزوده نسبت به دیگر آثار بیوگرافی و حماسی هالیوود است که مخاطب پس از تماشای آن، در یک جدال باطنی، به نتیجه‌ای مسلم می‌رسد.

نولان حالا با اوپنهایمر، حیات مترقی‌تری را در سینما آغاز کرده که ترکش‌های آن تا ادوار مختلف در خاطر نسل‌های متعدد باقی خواهد ماند.

رسانه سینمای خانگی- توصیه جعفری جوزانی به بازیگران جوان: به اخلاق پایبند باشید

کارگردان «شیر سنگی» گفت: امیدوارم بازیگران جوان به جز بازیگری، از بزرگانی مانند علی نصیریان، جمشید مشایخی، داوود رشیدی، عزت‌الله انتظامی و محمدعلی کشاورز، اخلاقیات را بیاموزند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کارگاه «انتقال تجربه فیلمسازی» با حضور مسعود جعفری‌جوزانی نویسنده و کارگردان عصر روز گذشته ۱۴ مرداد ماه برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما در سالن فردوس این مجموعه فرهنگی تاریخی برگزار شد. 

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینما، مسعود جعفری‌جوزانی با بیان اینکه اگر بخواهیم فیلمساز شویم ابتدا باید اجزای آن را به خوبی بشناسیم، گفت: زمانی که ما درس سینما می‌خواندیم، هنوز سینما جدی گرفته نمی‌شد و وقتی درباره آن صحبت می‌کردیم گاهی با تمسخر می‌گفتند مگر سینما، خواندن می‌خواهد؟! آن دوران به غیر از مارکسیست‌ها بقیه به سینما به چشم تفریح نگاه می‌کردند. در واقع از نیمه دهه ۶۰ میلادی به بعد سینما جدی‌تر گرفته شد.  


لحظه‌های ناب سینما نشان دادنی است و تعریف کردنی نیست 

جعفری جوزانی با بیان اینکه در جوانی فیلم‌های زیادی می‌دیده است تا از آنها درس بگیرد، افزود: من معتقدم سینما، بیش از هر هنر دیگری نیاز به بسترسازی دارد. زمانی که ما جوان بودیم تماشای فیلم به آسانی امروز نبود که در خانه‌ها همراه با خانواده‌مان ببینیم. معمولا فیلم خوب این‌گونه است که اگر کسی از شما خواست داستان آن را تعریف کنید، نتوانید و به او بگویید باید خودت فیلم را ببینی؛ چرا که لحظه‌های ناب سینما نشان دادنی است و تعریف کردنی نیست. دلم برای آنگونه سینما تنگ شده؛ به نظرم لحظه‌های نابی که تعریف کردنی نیستند، خود سینما است. 

وی ادامه داد: متاسفانه در دانشگاه‌ها کلاس «درک فیلم» نمی‌گذارند ؛ کلاسی که در آن هفته‌ای یک فیلم نمایش دهند و از تماشاگران بخواهند درک خود را نسبت به آن اعلام کنند. درک فیلم نوعی بسترسازی است که در جامعه بوجود می‌آید. 

کارگردان فیلم سینمایی «شیرسنگی» با تاکید بر اهمیت درک فیلم، گفت: در دانشگاه کلاس‌های زیادی داشتیم اما کسی به ما آموزش نداد چگونه بنویسیم و چگونه فیلم را درک کنیم؛ مفاهیم فیلمسازی را همه می‌دانستیم ولی افراد کهنه کاری که فلسفه مونتاژ را می‌دانستند و آموزش می‌دادند بسیار کم بودند. اگر سینما بخواهد قصه بگوید مهم این است که من از آن قصه و آن فیلم چه حس کردم، اینکه بازیگر یک فیلم چگونه آمد و با چه حالتی آمد در سینما مهم است زیرا در درک فیلم تاثیر می‌گذارد. 

وی ادامه داد: کسانی که سینما می‌خوانند باید نسبت به جهان و هستی نگرشی متفاوت داشته باشند و تلاش کنند که اگر سینما می‌آورند همراه آن حس و فلسفه را نیز بیاورند. مثلا، آلفرد هیچکاک فیلم «طناب» را که با یک شات ساخت مفهومی را منتقل می‌کرد و در واقع می‌خواست پاسخی به مونتاژ سینماگران مارکسیست داده باشد. 

جعفری‌جوزانی با بیان اینکه امروز اتفاقات نوینی در سینما می‌افتد، بیان داشت: مثلا می‌توان با انواع لنز در فیلم به تماشاگر ‌بگویید کجا را نگاه کند و وقتی به این ظرافت‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم سینمای هر فردی با فرد دیگر متفاوت است؛ هیچکس، شبیه فرد دیگر نیست و هر کدام از ما مانند اثر انگشت متفاوتیم؛ حتی اگر بخواهیم داستان یکسانی بسازیم. 

با چیدن واژه‌ها کنار هم می‌توانید خود را پیدا کنید 

وی ادامه داد: من معتقدم اگر می‌خواهید بنویسید، حتما موضوعی شما را آزار می‌دهد که می‌خواهید درباره آن بنویسید و اگر آن موضوع را برای کسی تعریف کردید یا می‌خواهید تعریف کنید یعنی آن داستان به پختگی کامل نرسیده و می‌خواهید نظر دیگران را هم بدانید. بنابراین قلم را بردارید و از آنچه می‌اندیشید بنویسید حتی اگر بد بنویسید؛ حتی اگر آغاز ، میانه و پایان خوبی نداشته باشد زیرا قطعا جواهری در آن است که با جادوی نوشتن به موضوع می‌رسید تا جایی که موضوع شما را با خود درگیر می‌کند. 

جعفری جوزانی با بیان اینکه به دنبال آنچه رسم است نروید، گفت: در دنیا داستانی نیست که گفته نشده باشد اما وقتی شما بنویسید یک موضوع دیگر است و تفاوت دارد. ما نمی‌دانیم چقدر توانایی در وجود ما است و کم‌کم خود را کشف می‌کنیم و تا جایی پیش می‌رویم که گویا هزاران آدم درون ما زندگی می‌کنند بنابراین خلاق باشید، واژه‌ها را کنار هم بچینید تا خود را پیدا کنید. پس از نوشتن فیلمنامه، دکوپاژ خودش شکل می‌گیرد و آن زمان است که باید استوری بورد طراحی کنید ولی زمان ساخت فیلم به آن متکی نباشید و شرایط دیگر را هم در نظر بگیرید زیرا در غیر این صورت فیلم خوبی از آب درنمی‌آید. 

وی با اشاره به اینکه زنده یاد مرتضی ممیز پوستر فیلم‌های «شیرسنگی» و «در مسیر تندباد» را طراحی کرده است، بیان داشت: ممیز از من خواست فیلم را ببیند تا بتواند پوستر را طراحی کند. سه بار فیلم را دید، فیلمی که آن زمان بدون تدوین و موسیقی متن بود و تماشای آن چند ساعت طول می کشید. در نهایت پوستر فیلم را طراحی کرد که بیان کننده فضای فیلم بود.
وقتی پوستر فیلم را می‌بینید، باید متوجه شوید که با چه نوع فیلمی روبرو هستید در غیر این صورت کاری بیهوده است. 

جعفری جوزانی با بیان اینکه سینماگر باید همه چیز را ببینند و هر دیدنی دیدن نیست، گفت: فیلمساز نکات ریز را می‌بیند ، احساس بشر را درک می‌کند و معنی نگاه را می‌فهمد. زمین و زمان با یک فیلمساز واقعی حرف می‌زند. گاهی با یک جمله و یا یک متن، هم میزانسن مشخص می‌شود، هم شخصیت پردازی و هم زمان و مکان؛ مانند: «همه اهل شیراز می‌دانستند که داش آکل و کاکا رستم سایه‌ی یکدیگر را با تیر می‌زدند.» 

وی با اشاره به ریتم در سینما گفت: پیش از این در سینما تقطیع‌ها و کات را ریتم می‌دانستند در حالیکه این ریتم نیست. ریتم مجموعه‌ای از حرکت دوربین، حرکت بازیگر، خطوط و رنگ، نور و تقطیع است. 

وی در پایان با ذکر خاطره‌ای از علی نصیریان در فیلم «شیرسنگی» بیان کرد: به خاطر دارم برای این فیلم همه در یک خانه روستایی شب‌ها می‌خوابیدیم و هیچ کدام از بازیگران اعتراضی نداشتند. من هنوز هم معتقدم هیچ بازیگری مانند علی نصیریان نمی توانست نقش مورد دلخواه من را در این فیلم بازی کند. امیدوارم بازیگران جوان هم به جزء از بازیگری، از بزرگانی مانند علی نصیریان، جمشید مشایخی، داوود رشیدی، عزت الله انتظامی و محمدعلی کشاورز، اخلاقیات را بیاموزند.

رسانه سینمای خانگی- برخی مدیران به سینما نگاه کاسبکارانه دارند

حجت قاسم زاده اصل گفت: عقل حکم می کند ما در سینما برای همه مخاطبان فیلم داشته باشیم اما برخی افراد مخاطبان انبوه سینما را فراری دادند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، حجت قاسم زاده اصل فیلمنامه نویس و کارگردان سینما در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: برخی مدیران سینمایی سینما را کشتند، فضای فرهنگی را نابود کردند و نگاه کاسبکارانه را در سینما رواج دادند و جالب آنجا است که از فروش فیلم های کمدی نازل خرسند هم می شوند و این اتفاق را برای خود دستاورد قلمداد می کنند.

کارگردان فیلم سینمایی «روز ششم» در گفتگو با سینماپرس افزود: عقل حکم می کند ما در سینما برای همه مخاطبان فیلم داشته باشیم اما برخی افراد مخاطبان انبوه سینما را فراری دادند و برای تعداد اندک مخاطبی که نگه داشتند فیلم می سازند که این تعداد اندک مخاطب هم به شدت به فیلم های کمدی علاقه دارند.

وی ادامه داد: این یک پروسه است که از سال ها قبل شروع شده و سینمادارها تصمیم گرفتند چراغ سینما تنها با فیلم های کمدی روشن بماند. دولت به جای حمایت فرهنگی هم و غم خود را روی ساختمان سازی و پردیس ساختن گذاشت و وظیفه ناخدا بودن و فرهنگی بودنش را رها کرد و سینما بدل به فضایی سر خود شد!

قاسم زاده اصل با تأکید بر اینکه نگاه اغلب افراد در سینما کاسبکارانه شده تصریح کرد: گویا برای برخی افراد تنها پول و درآمدزایی مهم است. این اتفاق در حالی است که ما در سینما مخاطبان اندکی داریم؛ درست است که ارقام فروش فیلم ها به دلیل گران شدن بلیت میلیاردی شده اما تعداد مخاطبان فیلم های مان اندک است و متأسفانه ما مخاطب خاص سینما را به طور کل فراموش کرده ایم.

این سینماگر متذکر شد: آقایان چراغ سینما را به زعم خودشان روشن نگه داشتند اما سینما را نابود کردند و عده ای سینماگر را کشتند! برخی مدیران حتی روی حرف خود هم نیستند و از فروش فیلم های کمدی سطحی سرخوش می شوند و پز می دهند که این فیلم ها می فروشد.

فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «قتل آنلاین» و «سومین روز پس از مرگ» خاطرنشان کرد: چرا باید به اینجا برسیم که از خودمان سوأل کنیم سینمای پلیسی و معمایی و ماورایی کجاست؟ چرا مدیران سینمایی آینده نگری ندارند و تنها به فکر امروز هستند؟

وی تأکید کرد: گویا شرط بقا در سینما این شده که برخی فیلم های کمدی و اجتماعی ساخته شود! متأسفانه تفکر بدوی و ضدفرهنگی در سینما وجود دارد. سال ها است این تفکر وجود دارد و آینده نگری نیست و برای هیچ مدیری آینده سینما اهمیت ندارد.

قاسم زاده اصل در پایان این گفتگو اظهار داشت: اغلب فیلم های سینمایی خام هستند. و پخته نشدند! یعنی بلوغی که باید در بطن اثر هنری باشد در آن ها وجود ندارد. سینما حیات خلوت بازی یک سری افرادی شده که برای بازی به سینما آمدند و حرفی برای گفتن ندارند و زخمی نخوردند که بتوانند آن را به درستی ترسیم کنند. سینما امروزه در کشورمان باب دل مدیران و تهیه کنندگانی است که می خواهند عده ای فیلمساز تنها به آن ها چشم بگویند! این مصداق نابالغی است و باعث می شود ما در سینما به سمت کارهای دم دستی و خامدستانه برویم.

رسانه سینمای خانگی- هالیوود حتی با برد پیت هم ظالمانه رفتار خواهد کرد

«تروا» شاید سخت‌ترین ایفای نقش برد پیت بود؛ فیلمی که ستاره هالیوود برای بازی در آن باید یک بدن عضلانی منحصر به‌فرد می‌ساخت که اگرچه خیلی تلاش کرد اما برای کارگردان ولفگانگ پترسن کافی نبود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، برد پیت ستاره هالیوود برای بازی در نقش آشیل در فیلم سینمایی تروا به کارگردانی ولفگانگ پترسن در سال ۲۰۰۴ بیشترین عضله را در دوران حرفه ای خود به دست آورد.

هالیوود حتی با برد پیت هم می‌تواند ظالمانه رفتار کند. او از هیچ تلاشی برای ساختن بدنی رویایی در این فیلم دریغ نکرد اما برای کارگردان کافی نبود.

در هالیوود مدعیان زیادی برای بدن‌های عضلانی وجود دارد. دهه ۸۰ عصر طلایی برای بازیگران قهرمان اکشن فوق عضلانی چون استالونه و شوارتزنگر بود. در دهه ۹۰، متیو مک کانهی به لطف عضلات شکمی خود به یک ستاره تبدیل شد. چانینگ تاتوم و زک افرون نیز بدن‌هایی عضلانی داشتند که گویا از سنگ مرمر تراشیده شده بود.

در میان ستاره‌ها، برد پیت در تروا مرجعی نهایی برای نشان دادن بدنی رویایی بر اساس معیارهای هالیوود بود. او برای ایفای نقش در این فیلم زیر نظر دافی گاور افسر سابق نیروی دریایی کار کرد؛ فردی که با همه از کریس پرت گرفته تا توبی مگوایر کار کرده است.

برد پیت پیش از آنکه نقش آشیل در تروا را بپذیرد برای پروژه‌ای که هرگز مشخص نشد، وزن کم کرده بود اما به پترسن قول داد که فیزیک یک مجسمه یونانی را برای خود بسازد. او شش ماه فرصت داشت تا این کار را انجام دهد.

برد پیت برای به دست آوردن عضلات یک جنگجوی واقعی تحت رژیم غذایی و تمرین‌های سخت قرار گرفت. اما وقتی ولفگانگ پترسن فیلمبرداری خود را در مالت آغاز کرد، پاهای برد پیت برهنه بود که به طور روشن انتظارات کارگردان را برآورده نکرد. به همین دلیل تهیه‌کنندگان فیلم نهایتا بناچار کارشناسی به این منظور به کار گفتند.

بازیگری که همبازی برد پیت در صحنه مبارزه با شمشیر بود و هویت او مشخص نیست گفته برد مرد بزرگی است اما از نزدیک پاهایش خیلی لاغر بود.

رسانه سینمای خانگی- رقابت اسکار بین‌المللی آغاز شد

با معرفی نماینده سوئیس به عنوان اولین کشور، رقابت شاخه بهترین فیلم بین‌المللی نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار رسما آغاز شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، سوئیس اولین فیلم بلندساخته «کارمن ژاکی‌یر» با عنوان «تندر» را به عنوان فیلم ارسالی خود برای شاخه بهترین فیلم بلند بین‌المللی جوایز اسکار ۲۰۲۴ انتخاب کرد.

این انتخاب روز جمعه در یک کنفرانس مطبوعاتی که در جشنواره فیلم لوکارنو برگزار شد، اعلام شد.

اولین فیلم سینمایی «ژاکی‌یر» در حال وهوای سال ۱۹۰۰ در مناظر کوهستانی باشکوه و روستایی سوئیس روایت می شود و داستان دختر نوجوانی (لیلیت گراسموگ) می‌پردازد که می‌خواهد به عنوان راهبه وارد صومعه شود، اما وقتی خواهر بزرگترش در شرایطی مرموز می‌میرد، مجبور می‌شود به خانه بازگردد. او که مجبور است زندگی خود را رها کند، باید در کار طاقت فرسا در مزرعه خانوادگی خود کمک کند و به تحقیق درباره مرگ خواهرش و محک‌ آزادی های خود در برابر محدودیت‌های خانواده و جامعه روستایی می‌پردازد. 

فیلم سینمایی تندر 

فیلم سینمایی «تندر» نخستین بار در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو رونمایی شد و پس از آن نمایش موفقی در جشنواره بین‌المللی داشت و جوایز متعددی از جمله دو جایزه فیلم سوئیس، یک جایزه استعدادهای نوظهور سوئیس را از جشنواره زوریخ و جایزه ویژه هیات داوران جشنواره رُم و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم مراکش را از آن خود کرده است. 

بر اساس جدیدترین قوانین اسکار، فیلم‌ها برای داشتن شرایط رقابت در شاخه فیلم بین‌المللی باید در فاصله زمانی اول دسامبر ۲۰۲۲ (۱۰ آذر ۱۴۰۱) تا ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳ (۹ آبان ۱۴۰۲) حداقل هفت روز اکران پیاپی تجاری همراه با بلیت فروشی داشته باشند.

برای اینکه فیلم‌ها راحت‌تر الزامات آکادمی را برآورده کنند، آکادمی اجازه واجد شرایط شدن فیلم‌ها با اکران در خارج از کشور مبدا (کشور معرفی کننده) را نیز می‌دهد، مشروط بر اینکه فیلم در خارج از ایالات متحده و قلمروهای آن برای حداقل هفت روز متوالی در یک سینمای تجاری همراه با بلیت فروشی اکران شود.

در صورتی که هر نسخه‌ای از فیلم قبل از اکران عمومی، نمایش داده شود، این فیلم دیگر واجد شرایط برای رقابت در شاخه فیلم بین‌المللی جوایز اسکار نخواهد بود. اکران غیرسینمایی شامل نمایش فیلم در سامانه‌های نمایش آنلاین (پلتفرم‌های آنلاین)، عرضه از طریق دی‌وی‌دی و یا نمایش در بستر اینترنت و حتی نمایش در خطوط هوایی می‌شود.

همچنین آثار انیمیشن و مستند بلند نیز می‌توانند در این شاخه به عنوان نماینده رسمی کشورها به آکادمی معرفی شوند و حداقل ۵۰ درصد از دیالوگ‌های فیلم باید به زبان غیرانگلیسی (زبان کشور مبدا) باشد و اضافه کردن زیرنویس انگلیسی ضروری است.

چنانچه فیلمی بخواهد نماینده رسمی سینمای یک کشور در جوایز اسکار باشد، باید کنترل هنری بر آن فیلم به عهده اتباع آن کشور باشد (یعنی بخشی عمده‌ای از عوامل اصلی فیلم از کشور معرفی کننده باشند).

دوره گذشته در ابتدا ۹۳ کشور فیلم نماینده خود را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بین‌المللی به آکادمی معرفی کردند. طی مرحله نخست ۱۵ فیلم به عنوان نامزدهای اولیه و در نهایت ۵ فیلم به عنوان نامزدهای نهایی این شاخه از طریق رای‌گیری از اعضای آکادمی انتخاب شدند و سرانجام در مراسم اعطای جوایز فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» ساخته «ادوارد برگر» از آلمان برنده اسکار بهترین فیلم خارجی سال شد.

سینمای ایران نیز فیلم «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی را به عنوان نماینده رسمی خود در اسکار ۲۰۲۳ برگزیده بود.

نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۰ مارس (۲۰ اسفند ۱۴۰۲) برگزار خواهد شد. 

رسانه سینمای خانگی- به پاس علو و به نام عشق

ژاله علو که امروز ۹۶ ساله شد، همیشه گفته است تمام تلاش خود را انجام داده تا کارهایش را با صمیمیت، صداقت و عشق انجام دهد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، ژاله علو سال ۱۳۰۶ در محله سنگلج و در خانواده‌ای زاده شد که فرهنگ برایشان اهمیت داشت. پدرش گرچه ارتشی بود ولی ذوق هنری داشت و علاقه‌مند بود دخترش با ادبیات کشور آشنا شود به همین دلیل از هفت سالگی با شروع مدرسه کتاب حافظ، سعدی و شاهنامه برایش می‌خوانده و او را تشویق می‌کرد تا با اشعار بزرگان کشور آشنا شود.

او که از دانشسرای مقدماتی مستقیما وارد رادیو شد و اعلام برنامه می‌کرد، می‌گوید: «در آن زمان به میدان ارک می‌رفتیم و با ماشین گویندگان را به بی‌سیم که یک استودیو پخش داشت و اغلب برنامه‌ها زنده پخش می‌شد، می‌بردند؛ یعنی اگر زنده یاد صبحی مهتدی برای قصه گویی می‌آمد و یا زنده یاد راشد برای سخنرانی می‌آمد به صورت زنده پخش می‌شد.»

علو درس و مشق را در دبستان «نواختران» در خیابان شاهپور آغاز کرد و دوره متوسطه را در مدرسه «خسرو خاور» گذارند. مدتی به دانشسرای مقدماتی رفت و به دلیل علاقه به کار هنری، هنرستان هنرپیشگی  را انتخاب کرد. در هنرستان هنرپیشگی نزد استادان بزرگی مانند هایک گاراگاش، دکتر نامدار که استاد فن بیان بود و خانمی سوییسی که استاد بدن و حرکت بود، مشغول نوآموزی شد. در همین هنرستان با چهره‌هایی همانند محمد نوری، معز دیوان فکری و … هم شاگردی شد و اولین حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرد.

طوسی حائری، معلم ادبیات دانشسرای مقدماتی، نخستین کسی بود که صدای خوش این دختر نوجوان را کشف کرد. او که خود جزو اولین گویندگان زن در رادیو بود، به دانش‌آموز نوجوان خود پیشنهاد کرد که گویندگی در رادیو را بیازماید. ژاله علو اولین حضورش را در رادیو با اعلام برنامه‌ها آغاز کرد و بعدها در این خانه ماندنی شد. فضای صمیمیانه رادیو او را نیز همچون دیگر همکارانش پا گیر کرد.

در دوره شکوه خیابان لاله‌زار که چراغ تئاترها و سینماهایش پر فروغ بود، ژاله علو اولین تجربه‌های جدی خود را در حوزه تئاتر در تئاتر فردوسی به انجام رساند.

خودش درباره این دوره در گفتگوی تاریخچه شفاهی سایت ارته (سایت تاریخچه شفاهی هنرمندان) گفته است: «عبدالحسین نوشین (پدر تئاتر نوین ایران) رفته بود و گروهش دنبال همکار بودند و دکتر نامدار مرا معرفی کرد.» مدتی بعد در تئاتر «تهران» می‌خواستند نمایش «آغا محمد خان» را بروی صحنه ببرند که دنبال او رفتند و برای بازی در نقش «امینه»، خواهر فتحعلی شاه و برادرزاده آغا محمد خان انتخابش کردند. بعدتر در نسخه سینمایی به کارگردانی صادق و منصور بهرامی هم همین نقش را بازی کرد.

او علاوه بر فعالیت در تئاتر فردوسی و تهران برای همکاری به تئاتر فرهنگ هم دعوت شد و در این تئاتر هم دو سه نمایش کار کرد. در همین تئاتر بود که هنرمندانی چون هوشنگ سارنگ، بدری هورفر، علی اصغر گرمسیری، لرتا هایراپتیان، نوشین و … جدیت در کار را به او آموختند. برای آنان تئاتر هرگز سَرسَری نبود.

سال ۲۷ به طور جدی‌تری کار خود را در رادیو ادامه داد. اولین نمایش رادیویی‌اش با پرویز خطیبی بود و بعد از آن با مهدی قاسمی، نصرت الله محتشم، عزیز الله حاتمی هم همکاری کرد.  در همکاری با محتشم برنامه «داستان شب» را پایه‌ریزی کردند.  علو از اولین داستان شب با محتشم کار کرد و پای ثابت نمایش رادیویی شد.  با وجود برنامه‌هایی مانند «داستان شب» و نمایش‌های رادیویی، کار رادیو رونق گرفت و او نیز این فضای گرم را خانه خود دید و در کارهای رادیویی پرشماری حضور پیدا کرد.

گرچه در رادیو تصویر هنرپیشه دیده نمی‌شد ولی او در برابر میکروفن رادیو هم همان بود که روی صحنه. آن چنان که خود گفته است: «مقابل میکروفن هرگز ادای گریه در نمی‌آوردم. اول به باور خودم فکر می‌کردم و بعد هم به باور مخاطب. خنده‌ام هم واقعی بود.» در دهه ۴۰ به عنوان کارگردان رادیویی هم فعال شد و بتدریج دوبله را هم آزمود و آنجا نیز ماندگار شد.

ژاله علو که به نسل طلایی دوبلورهای ایران تعلق دارد، در سینما و تلویزیون گویندگی‌های بسیار کرد. از مشهورترین بازیگرانی که او به جایش صحبت کرده، می‌توان از سوفیا لورن نام برد.

دهه ۵۰ برای او با سرایش شعر همراه شد. او که در کودکی با سعدی و حافظ و مدتی بعد با مولانا دمخور شده بود، در این دهه شروع به سرایش شعر کرد و چند شعرش در کتاب زنان شاعر ایران منتشر شد.

ورودش به سینما با اسماعیل کوشان رقم خورد. همان استاد دوران نوجوانی، نامدار او را به کوشان معرفی کرد.  کوشان آن زمان میترا فیلم را راه‌اندازی کرده بود. «طوفان زندگی» اولین فیلمی است که با آن، حضور مقابل دوربین سینما را تجربه کرد و بعدها با کارگردانانی همچون هوشنگ کاووسی، علی کسمایی هم کار کرد.

بازی در فیلم «طوقی» سبب همکاری او با علی حاتمی شد. همچنانکه در فیلم «صدای صحرا» هم با نادر ابراهیمی همکاری کرد. علو در سال های بعد از انقلاب با بازی در فیلم‌هایی مانند «زمان از دست رفته» به کارگردانی پوران درخشنده، «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی، «روز واقعه» کار شهرام اسدی، «آدم برفی» به کارگردانی داود میرباقری، «سلطان» کار مسعود کیمیایی، «جنگ نفتکش‌ها» ساخته محمد بزرگ‌نیا و … حضور خود را روی پرده نقره‌ای تداوم بخشید.

او با بازی در نقش خاله لیلا در مجموعه «روزی روزگاری» در کنار خسرو شکیبایی یکی از خاطره انگیزترین بازی‌های خود را رقم زد. علو این روزها فیلم سینمایی «فصل ماهی سفید» را روی پرده سینماها دارد که در آن محمدرضا فروتن هم باری کرده است.  

روابط عمومی موزه سینما بخشی از مصاحبه تاریخ شفاهی موزه با این هنرمند را منتشر کرده که در آن با اشاره به اینکه اواخر دهه ۳۰ کم کم کار سینما را رها کرد، گفته است:‌ در آن دهه کیفیت کار متفاوت شده بود و دیگر نه من آن‌ها را می پسندیدم و نه آن‌ها مرا و کارم به رادیو و دوبله محدود شده بود. سرپرست دوبلاژ بودم و در رادیو برنامه‌های مختلفی را کارگردانی می‌کردم. در دهه ۵۰ چند فیلم بازی کردم و در ادامه آن‌ها در سریال امیرکبیر و روزی روزگاری، گالش ها و بخش چهار جراحی نیز حضور پیدا کردم اما همچنان با دوبلاژ همکاری می‌کردم و در سال ۵۸ از رادیو بازنشسته شدم.

وی با بیان اینکه هنرمندان زیادی بودند که دیگر نظیر آنها را نخواهیم داشت، می‌گفت: البته هنوز هم هنرمند داریم که قابل توجه و احترام هستند اما یاد یاران از دست رفته در زمانی که آدم مرور خاطرات می کند، خیلی عزیز است. دوستانی بودند که در رادیو، دوبله، سینما و تئاتر همراه و همکار و همگام بودیم با هم به کارمان عشق می‌ورزیدیم، عاشقانه کار می‌کردیم و باهم اثری بوجود می‌آوردیم که مردم روزی دیدند و شنیدند و در خاطره‌هایشان نگه داشتند و هنوز بعد از سال‌ها وقتی من را می‌بینند می گویند ما با صدای تو بزرگ شدیم.

او همچنین از همکارانش یاد کرده و گفته است: یادم می آید روزی یکی از مجلات درباره خانم چهره آزاد از من سوال کرد و من در پاسخ گفتم او کارش را با عشق شروع کرد و عشقش را در کارش نیز به کار برد زیرا هنر و عشق از هم جدا نیستند. او به نیکنامی زندگی کرد و با جلال و عظمت از دنیا رفت. من معتقدم مرگ ترسناک و دردناک نیست بلکه یک پرواز باشکوه است و خوشا به حال کسانی که با شکوه پرواز می‌کنند.

علو تاکید دارد که؛ تمام تلاشم را کردم تا کارهایم را با صمیمیت، صداقت و عشق انجام بدهم و در تمام مدت به مردم عشق ورزیدم؛ به همین دلیل مردم به من لطف دارند و همین برای من بهترین پاداش است.

رسانه سینمای خانگی- در جشنواره فیلم لوکارنو دقیقاً چه خبر است؟

هفتاد و ششمین جشنواره فیلم لوکارنو در حالی آغاز به کار خواهد کرد که علیرغم حضور ناچیز سینمای ایران در این رویداد اما معاندان با حضور پررنگ خود تلاش دارند تا سیاسی کاری علیه کشورمان را در این رویداد سینمایی نیز ادامه دهند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، هفتاد و ششمین دوره جشنواره فیلم لوکارنو از ۲ تا ۱۲ آگوست (۱۱ تا ۲۱ مرداد) برگزار می‌شود. این جشنواره در ۱۱ بخش با ۳ بخش رقابتی و اهدای ۲۰ جایزه بر کیفیت و تنوع تمرکز دارد.

نکته قابل تأمل در خصوص سینمای ایران در این رویداد اینکه فیلم سینمایی «منطقه بحرانی» ساخته جدید علی‌احمدزاده که محصول مشترک ایران و آلمان است، در بخش مسابقه بین‌الملل هفتاد و ششمین جشنواره فیلم لوکارنو حضور دارد و در کنار ۱۶ فیلم دیگر برای کسب جایزه یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم این رویداد سینمایی رقابت می‌کند.

امیر پوستی، شیرین عابدینی راد، مریم صادقیان، علیرضا کی‌منش، ساغر سحرخیز، مینا حسنلو، علیرضا راستجو و صبا باقری بازیگران فیلم «منطقه بحرانی» هستند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «امیر زندگی تنهایی دارد و سگش تنها همراه اوست. او در درنیای زیرمینی تهران پرسه می‌زند، انواع مواد مخدر را می‌فروشد و در خیابان‌های شهر بی‌هدف حرکت می‌کند و …».

لازم به ذکر است که علی‌ احمدزاده پیش از این ساخت فیلم‌ کوتاه «آوانتاژ» و فیلم‌های بلند «مهمونی کامی»، «پدیده» و «مادر قلب اتمی» را در کارنامه دارد و بر اساس شنیده ها و برخی تیزرهای منتشر شده در فضای مجازی در جدیدترین اثر سینمایی خود بعضاً بازیگرانش به صورت کاملاً بی حجاب جلوی دوربین رفته اند! بی شک چنین اتفاقی می تواند با واکنش قاطع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت امور خارجه، سازمان سینمایی و… روبرو شود اما تا امروز رویکرد آن ها در مواجهه با این اتفاق تنها سکوت بوده است!

علاوه بر حضور فیلم احمدزاده در این رویداد سیاسی-سینمایی، کیت بلانشت و زهرا امیر ابراهیمی در مراسم اختتامیه جشنواره لوکارنو حضور خواهند داشت تا برای نمایش فیلم جدیدشان با عنوان «شیدا» ساخته نورا نیاسری تبلیغ کنند. بلانشت تهیه کننده اجرایی «شیدا» است. فیلم نخستین بار در جشنواره ساندنس به نمایش درآمد و توانست برنده جایزه تماشاگران شود.

به علاوه «حقایق اساسی دریاچه» ساخته لاو دیاز، «انتظار زیادی از پایان جهان نداشته باشید» به کارگردانی رادو ژوده، «پاتاگونیا» ساخته سیمون بوزلی، «رویاهای شیرین» به کارگردانی انا سندیارویچ، «سرباز ناپدید شده» به کارگردانی دنی روزنبرگ و «یانیک» ساخته کوئنتین دوپیو از جمله دیگر فیلم‌های حاضر در بخش اصلی جشنواره لوکارنو هستند.

فیلم‌های «آناتومی یک سقوط» ساخته جاستین تریه برنده نخل طلای جشنواره کن، «مغناطیسی قاره» از لوک ژاک، «شهر زنان» ساخته فدریکو فلینی، «قاچاقچیان» به کارگردانی ریو سونگ وان و «شیدا» ساخته نورا نیاسری به عنوان محصول سینمای استرالیا نیز از جمله آثاری هستند که در بخش پیازا گراند (نمایش در میان بزرگ شهر) به روی پرده می‌روند.

همچنین ۲ فیلم کوتاه «نگهبان» به کارگردانی امیرحسین شجاعی به نمایندگی از ایران و «انگار مادرم گریسته بود آن شب» به کارگردانی هدی طاهری به نمایندگی از آلمان به بخش مسابقه هفتاد و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو راه یافتند.

اما از جمله اخبار مهم این رویداد سینمایی آنکه ماریان اسلات تهیه‌کننده سرشناس پاریسی که نقش مهمی در ارایه آثار کارگردان‌های مولفی چون لارس فون تریه، لوکرسیا مارتل و لیساندرو آلونسو آرژانتینی داشته امسال از سوی جشنواره فیلم لوکارنو تجلیل می‌شود.

اسلات جایزه ریموندو رزونیکو جشنواره سوییسی را می‌گیرد که به تهیه‌کننده‌ای اهدا می‌شود که مظهر اخلاق مستقل باشد. این جایزه ۵ آگوست با ادای احترام به فیلم کمدی سیاه با مضمون محیط زیستی «زن در جنگ» ساخته بندیکت ارلینگسون کارگردان ایسلندی به وی اهدا می‌شود. روز بعد هم یک گفت‌وگوی روی صحنه با وی برگزار می‌شود.

اسلات که متولد دانمارک است سال ۱۹۹۳ شرکت تولید اسلات را در پاریس راه‌اندازی کرد. وی از سال ۱۹۹۵ تهیه کننده فون‌تریه بود و کارش را با «شکستن امواج» شروع کرد. در طی سال‌های بعد اسلات آثاری از شمار زیادی از کارگردان‌های مولف مستقل را خلق کرد که علاوه بر مارتل و ارلینگسون شامل چهره‌هایی چون بنت هامر، مالگورزاتا زومووسکا، پاز انچینا، اما دانته، ماریان کریشان، ژولیت گارسیا، یشیم اوستاوغلو، سرگئی لوزنیتسا و نائومی کاواسه می‌شود.

همچنین بازیگر سوئدی استلان اسکارسگارد [اسکاشگورد] که بازیگر فیلم‌هایی چون «ویل هانتینگ خوب»، «ماما میا!» و «رونین» است، در جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو امسال با دریافت جایزه کلوپ پلنگ، برای یک عمر دستاورد هنری تجلیل خواهد شد.

اسکارسگارد ۴ آگوست در مراسمی در پیاتزا گرانده لوکارنو جایزه خود را دریافت خواهد کرد و ۵ آگوست در جلسه پرسش و پاسخ مخاطبان شرکت می کند. به افتخار او همچنین فیلم «عصر به‌خیر آقای والنبری» محصول ۱۹۹۰ که یک درام تاریخی جنگی ساخته شِل گریده است نمایش داده می‌شود. در این فیلم اسکارسگارد نقش رائول والنبرگ دیپلمات سوئدی را بازی می‌کند که هزاران یهودی مجارستانی را در ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم نجات داد.

در این جشنواره همچنین درام جنایی ران هوانگ با عنوان «چه باقی می‌ماند» که همسر اسکارسگارد نویسنده آن و یکی از پسران بازیگرش، گوستاو بازیگر «وایکینگ‌ها» و «اوپنهایمر» همراه پدر در آن بازی کرده‌اند، به نمایش درمی‌آید. کارگردان و خانواده اسکارسگارد در این نمایش به اتفاق حضور خواهند یافت.

این بازیگر ۷۲ ساله با موفقیت توانسته است به عنوان یک ستاره سینمای هنری اروپا تعادل را در حرفه خود ایجاد کند. او ۵ فیلم با لارس فون‌تریر ساخته است از جمله «شکستن امواج» (۱۹۹۶)، «رقصنده در تاریکی» (۲۰۰۰)، «داگویل» (۲۰۰۳) و «مالیخولیا» (۲۰۱۱) و ۵ فیلم با نویسنده نروژی هانس پتر مولاند که «به ترتیب خروج از صحنه» (۲۰۱۴) و «به هوای دزیدن اسب‌ها» (۲۰۱۹) از جمله آنها هستند. اسکارسگارد همچنین در فیلم‌های پرفروش هالیوود، مانند فیلم‌های «دزدان دریایی کارائیب»، «ماما میا!»، «ثور» و «انتقام‌جویان» هم در نقش‌های مکمل ظاهر شده است. او نقش بارون ولادیمیر هارکونن را در «تل ماسه» دنی ویلنوو ایفا کرد و در فیلم دوم آن هم در همین نقش جلوی دوربین رفته است.

در تلویزیون اسکارسگارد سال ۲۰۱۹ برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در مینی سریال درام «چرنوبیل» برای اچ‌بی‌او شد و به تازگی در اسپین آف «جنگ ستارگان» با عنوان «آندور» به کارگردانی تونی گیلروی برای دیزنی پلاس بازی کرد.

رسانه سینمای خانگی- موضوع مقاومت در سینمای ایران مغفول است

شاهرخ کیوان نیا گفت: راهکار برون رفت از این شرایط این است که نیروهای متعهد و امتحان پس داده ای که طی ۴ دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره عشق خود را به اسلام و انقلاب نشان داده اند پای کار بیایند و اداره امور را در دست بگیرند.

به گزارش سینمای خانگی، شاهرخ کیوان نیا مستندساز در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: مدیران فرهنگی بیشتر دنبال مانور رسانه ای و ارائه بیلان کاری به بالادستی های شان هستند و همین باعث شده توجه چندانی به مقوله های مهمی همچون مقاومت اسلامی نداشته باشند و قطعاً راهکار برون رفت از این شرایط این است که نیروهای متعهد و امتحان پس داده ای که طی ۴ دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره عشق خود را به اسلام و انقلاب نشان داده اند پای کار بیایند و اداره امور را در دست بگیرند.

کارگردان مجموعه مستند «موزه های جنگ دنیا» و «از کربلا تا قدس» در گفتگو با سینماپرس، افزود: بنده همیشه این نکته را گوشزد کرده ام که نخ تسبیح ایجاد بحران و معضلات عدیده در حوزه مسائل فرهنگی و هنری بالاخص در سینما و تلویزیون فقدان استراتژی و راهبرد مدیران بالادستی است.

وی در همین راستا ادامه داد: نکته اینجا است که در مصوبات مدیران بالادستی پرداختن به این قبیل موضوعات و مضامین همواره وجود دارد اما وقتی کارها به مدیران میانی و پایین دستی ارجاع می شود آن ها با مانع تراشی ها و سنگ اندازی های متعدد جلوی به ثمر رسیدن این کارها را می گیرند و همین باعث می شود که پرداختن به این مقولات حیاتی و مهم تنها در حد شعارهای زیبا باقی بماند.

این سینماگر برجسته با بیان اینکه نهایت کار مدیران فرهنگی و سینمایی در حوزه های استراتژیک و مهم تنها به برگزاری چند سمینار و همایش و کنفرانس خلاصه می شود تصریح کرد: این کارها هم صرفاً برای این است که آن ها بتوانند به بالادستی های خود پاسخگو باشند! معضل ما این است که با مدیرانی روبرو هستیم که به این مقوله مهم باور ندارند و اگر هم تاکنون اندک کارهایی در حوزه سینمای داستانی و مستند در این خصوص تولید شده به دلیل عرق شخصی خود افراد بوده است.

کیوان نیا سپس با اشاره به فیلم سینمایی «سی و سه روز» ساخته جمال شورجه یادآور شد: یکی از فیلمسازان متعهدی که برای این جنگ بزرگ اثر سینمایی تولید کرد آقای شورجه بود و متأسفانه بعد از تولید فیلم ایشان هیچ کار جدی دیگری در این باره تولید نشد. خوب این اتفاق بسیار تلخ و ناراحت کننده است چرا که تولید این قبیل آثار استراتژیک و ارزشمند نباید قائم به افراد باشد و کلیت تولیدات سینمای ما باید چنین باشد.

کارگردان مستندهای «سلاح قلم» و «رزم آهنگ» تأکید کرد: اهمال کاری مدیران فرهنگی و سینمایی ما در این حوزه در حالی است که در خارج از کشور به خصوص در سینمای هالیوود برای اهداف کلان و استراتژیک خود هزینه و سرمایه گذاری های متعدد می کنند و تمام اهتمام شان را برای تولید آثاری به نفع کشور خود و اهداف شوم خود به کار می بندند اما در کشور ما یک فیلمساز متعهد و انقلابی باید برای به سرانجام رسیدن کارش مدام از پشت در اتاق این مدیر به آن شورا و از آن شورا به سراغ آن مدیر برود و در نهایت هم از نفس بیفتد و عطای این کار را به لقایش بخشیده و از خیرش بگذرد.

وی خاطرنشان کرد: این اتفاق بسیار تلخ است که علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری مدیران فرهنگی اینقدر اهمال کارند و اینطور سهل انگارانه با این موضوع مهم و حیاتی برخورد می کنند که قطعاً این اتفاق نشأت گرفته از فقدان و اعتقاد و باور میان آن ها است. متأسفانه این مدیران نه تنها از حمایت اجتناب می کنند بلکه موانع جدی نیز بر سر راه فیلمسازان می گذارند.

کیوان نیا در پایان این گفتگو متذکر شد: تنها راهکار برون رفت از این اوضاع و احوال این است که افراد دغدغه مند به عنوان مدیر به کار گرفته شوند. باید امتحان پس داده ها در ۴ دهه بعد از انقلاب به کار دعوت شوند. شهید آوینی می گفت هنرمند مکنونات درونی خودش را در قالب هنر می ریزد، خوب مدیران هم باید از هنرمندانی حمایت کنند که مکنونات قلبی شان حمایت از اسلام و انقلاب باشد نه اینکه سال ها است این هنرمندان پشت در اتاق این مدیر و آن مدیر معطل مانده اند.

رسانه سینمای خانگی- چرا «باربی» در کره جنوبی دیده نشد؟

در حالی که «باربی» همچنان به اکران موفق در سراسر جهان ادامه می‌دهد، عملکرد این فیلم در کره جنوبی ضعیف بوده است و منتقدان دلیل آن را بی‌میلی برای پذیرش یک فیلم خارجی با مضمون فمینیستی می‌دانند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از گاردین، بنابر اعلام شورای فیلم کره، فیلم سینمایی «باربی» از زمان آغاز اکران در  ۱۹ جولای تنها ۴۶۰ هزار بلیت فروخته و اکران افتتاحیه این فیلم تنها ۸ درصد از کل درآمد گیشه را به خود اختصاص داده و این سهم در هفته دوم به ۳.۹ درصد نیز کاهش یافته است. 

در مقایسه، فیلم «ماموریت غیرممکن: روزشمار مرگ قسمت اول» بیش از ۳.۶ میلیون بلیت از زمان انتشار در ۱۲ جولای فروخته و انیمیشن «اِلمنتال»محصول استودیو پیکسار بیش از ۵.۸ میلیون فروخته و موفق‌ترین فیلم خارجی سال در کره جنوبی بوده است. 

«هاین شیم» فعال حقوق زنان کره جنوبی، معتقد است که مضامین فیلم ممکن است تماشاگران سینما را ناامید کند. او در این باره می‌گوید: «فکر می‌کنم باربی بدون شک این واقعیت را برجسته می‌کند که یک فیلم زن محور با طنز فمینیستی هنوز به عنوان یک موضوع تابو در کره جنوبی در نظر گرفته می‌شود. زنان ممکن است برای تماشای فیلم مردد باشند چرا که ترس از برچسب زدن به عنوان فمینیست در کره جنوبی واقعی است». 

او همچنین عنوان کرد: «واژه فمینیسم برای بسیاری از افراد در کره به واژه‌ای کثیف تبدیل شده است و مردم از رویارویی با مردسالاری عمیقاً ریشه‌داری که برای مدت طولانی در جامعه وجود داشته، احساس خوبی ندارند». 

کره جنوبی عمیقاً مردسالار است و امتیازات ضعیفی برای برابری جنسیتی در میان کشورهای پیشرفته کسب کرده است. این کشور بدترین شکاف دستمزد جنسیتی را در میان کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی دارد و همواره در رتبه آخر در شاخص سقف شیشه‌ای اکونومیست (موانع نامرئی بر سر راه پیشرفت زنان و اقلیت‌ها) قرار دارد که نشان می‌دهد زنان کمترین شانس را برای رفتار برابر در محل کار دارند.

این گزارش همچنین مدعی شده که زنان اغلب با فشارهای شدید اجتماعی برای دست کشیدن از شغل خود پس از زایمان در کره جنوبی مواجه می شوند و جرایم جنسی علیه زنان در سیستم عدالت کیفری که اغلب به نظر می رسد مجازات های خفیفی برای مجرمان صادر می کند، بیداد می‌کند.

«یون سونگ یون» منتقد سینما می‌گوید: «کره جنوبی ممکن است با اصل برابری جنسیتی موافق باشد، اما جناح‌هایی در جامعه محافظه کار وجود دارند که به شدت با آنچه به عنوان فمینیسم افراطی تصور می‌کنند مخالف هستند.  آموزش برابری جنسیتی «گرتا گرویگ» در فیلم «باربی» چندان جذاب نیست. از آنجایی که این فیلم قرار است یک اثر سرگرم کننده باشد، ارائه چنین مضامین حساس و به طور برجسته ممکن است طنین انداز خوبی نداشته باشد». 

کره جنوبی در فهرست جهانی شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۲ از میان ۱۴۶ کشور در رتبه ۹۹ قرار گرفت.

«باربی» ساخته «گرتا گرویگ» با نقش‌آفرینی «مارگو رابی» و «رایان گاسلینگ» یکی از موفق‌ترین فیلم‌های گیشه سینما در مقطع کنونی است و در ۱۰ روز نخست اکران نزدیک به ۸۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروخته است. 

رسانه سینمای خانگی- وقتی سینمای عربستان، هالیوود را پس زد

فیلم‌های هالیوودی در حالی در گیشه سینمای عربستان با استقبال چندانی رو به رو نمی‌شوند که تولیدات منطقه‌ای و عرب زبان گیشه را به دست گرفته‌اند و سهم فیلم‌های آمریکایی از این بازار نوظهور هر روز کمتر می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سینمای عربستان که از سال ۲۰۱۸  پس از ۳۵ سال درهای خود را به روی مخاطبان گشود، حالا نه تنها به بزرگترین بازار سینمایی خاورمیانه تبدیل شده است بلکه از حیث رشد فروش سینما در رتبه نخست جهان قرار گرفته است. 

اوایل سال جاری میلادی بود که «ستار»، کمدی خانوادگی درباره مردی افسرده که رویاهایش برای قهرمان شدن در کشتی آزاد را دنبال می کند، رکوردهای گیشه را شکست و در ۱۲ روز اول اکرانش ۲.۲ میلیون دلار به دست آورد تا خیلی زود به پرفروش‌ترین فیلم سعودی در تمام دوران تبدیل شود.

این در حالی است که صنعت سینمای داخلی به معنای واقعی تا همین چند سال پیش در عربستان وجود نداشت و سینماها تنها در اوایل سال ۲۰۱۸ افتتاح شدند. 

فیلم سینمایی«ستار» را «عبدالله الاراک» کارگردان کویتی و «ابراهیم الحجاج» بازیگر و استندآپ کمدین محبوب سعودی نقش اصلی آن را ایفا کرده است. این فیلم که با استقبال گسترده مخاطبان رو به رو شده بود از نظر تعداد فروش بلیت بیش از ۴۰ درصد از دنباله جدید فیلم «آواتار» ساخته «جیمز کامرون» که در اوایل سال سکان دار گیشه جهان بود پیشی گرفته و در هفته دوم اکران تنها ۱۱ درصد از فروش آن کاسته شده است. 

حالا پس از گذشت ۷ ماه از اکران این کمدی، فروش آن به ۱۰.۷ میلیون دلار رسیده است.

موفقیت این فیلم زنگ خطری برای مدیران استودیوهای هالیوود به صدا درآورده که شاید تصور می کردند سهم حداکثری را از بزرگترین بازار سینمایی خاورمیانه (درآمد ۲۴۲ میلیون دلار در سال ۲۰۲۲) کسب کنند، بازاری که در سال ۲۰۲۱ در رتبه پانزدهم بزرگترین بازارهای سینمایی جهان قرار گرفت و در سال گذشته علی رغم بهبود فروش سینماهای دیگر کشورها پس از بحران کرونا توانست این جایگاه را حفظ کند. 

حتی پیش از اکران فیلم سینمایی «ستار»، فیلم‌های منطقه‌ای با بودجه کم با استقبال بیشتری در مقایسه با فیلم‌های پرهزینه و استودیویی هالیوود رو به رو می‌شدند. فیلم «ایندیانا جونز: روزشمار سرنوشت» نیز در عربستان حتی در فهرست سه فیلم پرفروش نیز قرار نگرفت و پائین‌تر از چند فیلم کمدی مصری قرار گفت. قسمت جدید «ایندیانا جونز» در هفته سوم اکران در سینمای عربستان به رتبه سیزدهم فروش سقوط کرد و در نهایت به فروش ناامیدکننده حدود یک میلیون دلاری دست یافت. 

قسمت سوم فیلم ابرقهرمانی «نگهبانان کهکشان» نیز گرچه در گیشه جهانی به فروش چشمگیر ۸۴۵ میلیون دلار رسید اما در عربستان در مجموع دو میلیون دلار هم نفروخت. 

فروش سینمای عربستان در شش ماه نخست سال ۲۰۲۳ عدد ۱۳۲.۲ میلیون دلار را ثبت کرده و پیش‌بینی می‌شود ارزش بازار سینمای عربستان تا سال ۲۰۳۰ به یک میلیارد دلار برسد. 

خروج از نسخه موبایل