فیلم سینمایی «تفریق» ساخته مانی حقیقی، که نسخه باکیفیت آن چندی پیش بهصورت غیررسمی در فضای مجازی منتشر شده بود از این هفته وارد چرخه اکران آنلاین میشود.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، بعد از فیلم سینمایی «بیرویا» ساخته آرین وزیردفتری، فیلم سینمایی «تفریق» تازهترین ساخته مانی حقیقی هم بعد از عرضه نسخه غیررسمی، وارد چرخه رسمی اکران آنلاین میشود.
بنابر اطلاعرسانی سایت فیلیمو، فیلم «تفریق» از روز چهارشنبه و بهصورت قانونی در قالب اکران آنلاین در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.
در فرآیند اکران آنلاین هر مخاطب با تهیه بلیت به مدت ۸ ساعت امکان تماشای آنلاین فیلم را دارد.
فیلم سینمایی «تفریق» به کارگردانی مانی حقیقی سال گذشته جزو پنج فیلمی بود که از سوی بنیاد سینمایی فارابی برای معرفی بهعنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار در نظر گرفته شده بود که سرانجام فیلم «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی برای این منظور انتخاب شد.
حقیقی «تفریق» را در سال ۹۸ و به تهیهکنندگی مجید مطلبی مقابل دوربین برد. ایفای نقشهای اصلی این فیلم را نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی برعهده دارند.
فیلم «تفریق» یکی از فیلمهایی است که در هفتههای اخیر، بدون ورود به چرخه رسمی اکران عمومی، نسخه غیرقانونی آن در فضای مجازی منتشر شد.
دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی سازمان سینمایی، اعلام کرد عوامل این فیلم نسبت به قاچاق آن شکایتی را ثبت نکردهاند و حالا قرار است نسخه قانونی آن از طریق اکران آنلاین به دست مخاطبان برسد.
تازهترین ساخته بهروز افخمی با اتمام فیلمبرداری بخشهای داخلی از نیمه گذشت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی تازهترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی که از ۱۷ مرداد ماه در شهر تهران کلید خورده بود، از نیمه گذشت.
همچنین نخستین تصویر از طیب حاجرضایی که مسعود شریف ایفاگر نقش او در این پروژه است، رونمایی شد.
علاوه بر مسعود شریف، ارسطو خوشرزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، داوود فتحعلیبیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان در تازهترین ساخته بهروز افخمی نقش آفرینی میکنند.
«صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود.
پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت است که بهروز افخمی پس از سالها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.
عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده و کارگردان: بهروز افخمی، تهیهکننده: علی شیرمحمدی، مدیر هنری: محمدرضا شجاعی، مدیر برنامه ریز و دستیار یک کارگردان: اکبر نصیری جوزانی، مدیرتولید: سعید رضاییان، مدیر فیلمبرداری: حسنعلی اسدی، طراح صحنه و لباس: علی شیرمحمدی، مدیر تدارکات: سعید اردستانی، طراح گریم: محسن دارسنج، مدیر صدابرداری: امیرحسین گل محمدی، عکاس: کورش جوان، مدیر روابط عمومی: زهرا دمزآبادی، محصول: سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی.
مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سیوچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«دنیا، منم فوعه» را میتوان در دسته فیلمهای مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همانطور که از نامش برمیآید، تلاش دارد روایتی از منطقهای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.
آنچه میخوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.
* بعد از فیلمکوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی میخواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلمکوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟
۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحرانهای منطقه مستندسازی میکردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آنها بر موقعیتهای بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.
* که به نوعی میشود همان محور مقاومت.
بله. اینها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت میدانم و احتمالاً فیلمهای بعدی هم که خواهم ساخت، نشانههایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم میسازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیشتر هم دربارهاش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.
فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدمها میتواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بینالمللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشتهاند و بهعنوان سختترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرفهای ناگفتهای دربارهشان وجود دارد.
* این عنوان «سختترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح میکنید؟
واقعاً شما نمیتوانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصرهاش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانهها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانهها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانههای ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید.
در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید
باید حرفهای این آدمها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا میتوانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدمها علف هرز و آب باران میخوردند! من یک خانم ایرانی میشناختم که میگفت قبل از شلوغیها و درگیریها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.
در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را میگیرند و در پشتبام یک خانه، داخل یک قفس او را میبندند. او تعریف میکرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت میرسید، تمام مدت یکدیگر را میدیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت میکردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه میکند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه میکند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.
حوادث روزمره در فوعه، بهشدت تکاندهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدمها احساس میکردند دچار سرنوشت خاصی شدهاند که دنیا باید صدایشان را بشنود.
* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان میدهد که میخواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمیدهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی میتواند از روایت فیلم داشته باشد؟
فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلمکوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلمکوتاه، اگر میخواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا میرفت و از پس آن برنمیآمدیم.
نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»
* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟
فیلم به اندازه خودش میتواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را بهوجود میآورد که فوعه کجاست و این انسانها چه کسانی هستند؟
* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.
فیلم بهاندازه یک فیلمکوتاه میتواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفتهایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت میکردیم، میگفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچکشدهای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.
حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد
* این فیلمکوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟
خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.
* خیلی هم دستتان تنگ نبوده!
البته این تکهتکه بودجه گرفتنها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.
* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر میرسد فضای کار خیلی شبیه تلهتئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟
ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت میکردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا میتوانست مهم باشد. در طول یک ماه پیشتولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینهبری هم برایمان بود.
* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیشبرنده در روایت کنیم. فکر میکنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟
ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندیکم میبینیم. متوجه میشویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی میشود و میفهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد. از این منظر اتفاقاً فکر میکند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.
* جز چند دیالوگ گلدرشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را بهصورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.
در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح میکنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچهای به ایران میرسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل میگیرد. نکتهای که برایمان مهم بود این بود که نقش ایرانیها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت میشود. البته اشاره مستقیم و گلدرشتی به آن نداشتیم.
در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندیکم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندیکم هم بحثهایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبطشده توسط هندیکم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندیکم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمعبندی رسیدی که زیباییشناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر میخواستیم از تصویر واقعی دوربین هندیکم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندیکم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون میزد. هم روایت را از دست میدادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین میرفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندیکم را به مخاطب القا کنیم.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد
* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست میدهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شبها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش میشود و زیرنویس دارد.
فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر میکردیم میتواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر میخواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه میساختیم و هزینهاش بسیار بالا میرفت.
البته در سینمای جهان هم ما نمونههایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم میسازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت میکنند. نمونههایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بینالملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدفگذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.
*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه میشوند؟
میخواستیم به آن فضا نزدیک شویم میخواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهههای زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبههها برایش مسئله باشد! ما در ماههای اولیه که برای مستندسازی به سوریه میرفتیم، ما را درون گونی میکردند و به ایران بازمیگرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح دادهایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم میدانستند! هنوز هم شرایط همین است.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایتگری عقب هستیم.
فیلم سینمایی «پسر انسان» به کارگردانی سپیده میرحسینی در آخرین نمایش خود در «هفته فیلم هنر و تجربه» شیراز به اکران درمیآید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «پسر انسان» در حالی اکران خود را در گروه سینمایی «هنر و تجربه» به پایان میرساند که در آخرین نمایش خود در «هفته فیلم هنر و تجربه» در روز سه شنبه، ۷ شهریور در سینما فرهنگ شیراز (ایران) به اکران گذاشته میشود.
فیلم سینمایی «پسر انسان» به سرمایهگذاری وحید دلیلی که اکران آن از ۷ تیر ماه آغاز شده بود، توانست براساس اطلاعات مندرج در سمفا (سامانه رسمی مدیریت فروش و اکران سینماهای ایران) تنها با داشتن ۳۰ سالن و ۱۹۵ سانس به فروشی بیش از ۲۵۰ میلیون تومان و بیش از ۶ هزار مخاطب برسد.
این فیلم در صدر جدول فروش کلی گروه «هنر و تجربه» قرار گرفت و رکورددار پرفروشترین و پرمخاطب ترین فیلم در چهار سال گذشته این گروه سینمایی شد.
فیلم «پسر انسان»، داستان زنی به نام آذر است که بعد از به دنیا آوردن دخترش تغییر جنسیت میدهد و او را در نقش پدر، بزرگ میکند. حالا ۱۸ سال گذشته و …
بهنام شرفی، لیلا زارع، مجید پتکی، پریا مردانیان و هادی افتخارزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
نویسندگی «پسر انسان» به صورت مشترک توسط پناه خدایاری و سپیده میرحسینی انجام شده است.
دیگر عوامل فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: شهرام نجاریان، طراحی و ترکیب صدا: بهروز معاونیان، صدابردار: فرزان معاونیان، آهنگساز: پیام آزادی، تدوین: نوید منصور قناعی، دستیار یک و مدیر برنامه ریزی: یوسف طاهریان، منشی صحنه: پونه خامین، موسیقی موزیک بند: اشکان نعیم، چهره پرداز: پروین نویدی، اصلاح رنگ و نور: سامان مجد وفایی، طراح لباس: مریم قاسمی، طراح صحنه: پگاه آذر کمان، جلوههای ویژه: محمدمهدی سخنور، مصطفی مطوری، مجریان طرح و مدیران تولید: وحید دلیلی و سپیده میرحسینی، طراح پوستر: طاها ذاکر، عکاس: پوریا نوری، روابط عمومی: زهرا نجفی.
«هفته فیلم هنر و تجربه» از چهارم تا هفتم شهریور ۱۴۰۲ با همت گروه سینمایی هنر و تجربه در شیراز برگزار میشود.
فیلم «باربی» به زودی با عبور از فیلم «هری پاتر» به عنوان پرفروشترین محصول تاریخ کمپانی برادران وارنر در گیشه جهانی معرفی خواهد شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، فیلم سینمایی «باربی» با رساندن فروش جهانی خود به ۱.۳۴ میلیارد دلار با عبور از «هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت ۲» به عنوان پرفروشترین اکران جهانی در تاریخ کمپانی برادران وارنر معرفی می شود.
«هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت ۲» با بودجه ۲۵۰ میلیون دلاری در سال ۲۰۱۱ اکران شد و به فروش ۱.۳۴ میلیون دلاری در سراسر جهان دست یافته بود.
ساخته «گرت گرویگ» در آخر هفتهای که گذشت، ۱۸.۲ میلیون دلار از محل بیش از ۱۲ هزار ۸۰۰ سالن در ۷۵ کشور به فروش خود افزود. پیشبینی میشود «باربی» به زودی فیلم «برادران سوپر ماریو» را نیز کنار بزند تا به پرفروشترین فیلم گیشه جهانی سینما از ابتدای سال ۲۰۲۳ تا به امروز تبدیل شود.
«باربی» با نقشآفرینی «مارگو رابی» و «رایان گاسلینگ» پس از عبور از انیمیشن «منجمد ۲» ساخته «جنیفر لی» و «کریس باک»، رکوردار پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینماست که توسط یک کارگردان زن ساخته شده است.
فیلم سینمایی «اپنهایمر» ساخته «کریستوفر نولان» نیز پس از فروش ۲۹.۱ میلیون دلاری از محل بیش از ۷۵۰۰ سالن سینمات در ۸۲ بازار بینالمللی، به مرز ۸۰۰ میلیون دلار در گیشه جهانی رسید. این فیلم زندگینامهای درباره «جی رابرت اوپنهایمر» و ساخت بمب اتمی در حالی به چنین رقم شگفتانگیزی برای یک درام ترسناک با درجه سنی «R» رسیده که هنوز در چین به عنوان دومین بازار بزرگ سینمایی جهان اکران نشده است.
«اوپنهایمر» تاکنون چهارمین فیلم پرفروش کارنامه سینمایی «نولان» در تمام دوران است و از فیلم محبوب «میانستارهای» (۷۱۵ میلیون دلار) عبور کرده است و پشت سر «شوالیه تاریکی» (۱.۰۰۶ میلیارد دلار)، «شوالیه تاریکی برمیخیزد» (۱.۰۸ میلیارد دلار) و «آغاز» (۸۳۷ میلیون دلار) قرار داد. این فیلم همچنین پردرآمدترین فیلم این کارگردان در ۵۰ بازاربینالمللی از جمله آلمان، هند، برزیل و عربستان سعودی بوده است.
فیلم «اوپنهایمر» نگاهی جامع به زندگی «جی. رابرت اوپنهایمر»، فیزیکدان نظری آمریکایی و از پیشگامان ساخت بمب اتمی دارد و در آن «کیلین مورفی» در نقش «رابرت اوپنهایمر» بازی کرده است. این پروژه با بوجهای بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شده و کمپانی یونیورسال نیز پس از قطع همکاری «نولان» با برادران وارنر، پخش این فیلم را برعهده دارد.
فیلمنامه این فیلم بر اساس کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» نوشته شده و علاوه بر «کیلین مورفی» در نقش اصلی، «مت دیمون»، «امیلی بلانت»، «رابرت داونی جونیور» «کنت برانا» و «کیسی افلک» بازیگران اصلی این فیلم هستند.
جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران مهمترین اتفاق فیلم کوتاه و مهمترین نقطه امید تمام فیلمسازانی است که دوست دارند وارد سینما شوند و فیلم کوتاه بسازند.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، عادل تبریزی از فیلمسازان فعال حوزه فیلم کوتاه درباره نحوه ورود خود به عرصه سینما گفت: از سال هشتاد به عنوان دستیار کارگردان وارد سینما شدم و در کنار بزرگانی همچون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و رسول صدرعاملی کار کردم و همزمان فیلم کوتاه هم ساختم.
وی در واکنش به ارسال ۷ هزار اثر به بخش بین الملل جشنواره فیلم کوتاه تهران بیان کرد: قطعا جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران مهمترین اتفاق فیلم کوتاه و مهمترین نقطه امید تمام فیلمسازانی است که دوست دارند وارد سینما شوند و فیلم کوتاه بسازند. فیلم کوتاه تهران و انجمن سینمای جوانان ایران یکی از مهمترین پایگاههای سینمایی است که هر فیلمسازی فکر میکند که فیلمش را به این جشنواره ارسال کند.
تبریزی ادامه داد: به نظرم وقتی آثار بسیاری در بخش بینالملل به جشنواره ارسال میشوند این خود یک دستآورد متفاوت است؛ من همیشه وقتی فیلم کوتاه میساختم، فکر میکردم اولین جایی که باید فیلمم دیده شود انجمن سینمای جوان است.
کارگردان فیلم سینمایی «گیجگاه» درباره تفاوت ساخت فیلم کوتاه و بلند سینمایی برای فیلمسازان گفت: سینما، سینما است و خب یک قصه ای میطلبد که در زمانی کوتاه روایت و داستان دیگری در زمان طولانیتر ساخته شود؛ جذابیت سینما به همین است و اگر قصهای به ذهنم برسد که در قالب یک فیلم کوتاه یا بلند نیاز باشد پرداخته شود، به سراغ هر کدام خواهم رفت؛ زیرا همه اینها برابر با تعریف سینما است. همچنین فیلم کوتاه جرقه بزرگی برای رسیدن به هیجانات سینمایی است که در درون ما فیلمسازان وجود دارد.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار میشود.
علی نصیریان خطاب به جوانان گفت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت میکند، بیرون میآید و راه خود را پیدا میکند.
نشست صمیمانه «علی نصیریان» با اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما با عنوان«یک عمر خاطره، نمای نزدیک» عصر روز گذشته شنبه ۴ شهریور در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این نشست علی نصیریان درباره علاقه خود به نمایشنامهنویسی گفت: من برای نمایشنامهنویسی به تئاتر نیامده بودم بلکه برای بازیگری آمده بودم و به طور کامل تمرکزم روی بازیگری بود. من معتقدم جوهر کار تئاتر، بازیگری است. هر هنری اعم از کارگردانی، تهیه کنندگی، طراحی صحنه و لباس و… جای خود را دارد اما بازیگری با تمام این هنرها متفاوت است زیرا تمام این عوامل در بازیگری خلاصه میشود.
وی افزود: گاهی تصور میشود بازیگر نیز یکی از عواملی است که باید در اختیار کارگردان قرار گیرد و کارگردان از او برای بیان کار خود استفاده کند، در حالی که اینگونه نیست. بازیگر خودش مولف ، آرتیست خلاق،نویسنده است و نقش را با اجرا و بازی خود مینویسد.
نصیریان ادامه داد: اگر تعداد معدودی نمایشنامه نوشتم تنها سیاهمشقهایی بود که میخواستم برای خودم نوشته باشیم و به همین دلیل تمام این کارها را خودم اجرا کردم. بعدها این نمایشنامهها به شکل کتابی با عنوان «تماشاخانه» به چاپ رسید، این کتاب را به اصرار دوستان چاپ کردم تا علاقهمندان به تاریخ نمایشنامهنویسی آن را مطالعه کنند.
بازیگر «ناخدا خورشید» با اشاره به اهمیت مطالعه کتاب در زمینه تئاتر برای علاقهمندان این حرفه گفت: جوان که بودیم ایدهآل ما برای تئاتر آثار عبدالحسین نوشین بود، او استاد کارآمد و بزرگی بود که ترجمه، کارگردانی، تمرین و موسیقی متن برای تئاتر را مطرح کرد. نوشین برای تئاتر زحمت زیادی کشید اما به جایی که باید میرسید، نرسید. یادم میآید در سال ۱۳۳۰ که هنرجوی کلاس بازیگری بودم تنها یک کتاب تئاتر در ایران بود که آن هم متعلق به عبدالحسین نوشین بود.
ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود
نصیریان خاطرنشان کرد: به هر حال میخواستم تئاتر را یاد بگیرم و ارتباطات آن زمان مثل اکنون گسترده نبود و پولی هم برای خارج رفتن نداشتیم تا این هنر را بهتر بیاموزیم. به همین دلیل به کتابهای نوشین و خیرخواه در زمینه تئاتر رجوع میکردیم.
وی با بیان اینکه بازیگری همیشه برایش جذاب بوده است، خاطرنشان کرد: از بچگی تصنیفها و پیش پردههایی از مرتضی احمدی، قنبری، انتظامی ، جمشید شیبانی و.. که از رادیو پخش میشد را گوش میدادم و همراه این تصنیفها میخواندم و در خانه اجرا میکردم و مشتری همیشگی سینما نور و میهن بودم و گاهی هم به سینما رکس میرفتم. من عشق بازیگری داشتم و ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود؛ هنوز هم همینطور است.
نصیریان درباره مواجهه با نقشهای مختلف و تنوع بازیهایش نیز گفت: تمایزهایی که در نقشها میبینید طبیعی است و اگر نباشد اشتباه است و من همیشه کار را جدی میگیرم. به نظر من تئاتر تنها یک نویسنده ندارد زیرا نویسنده بعدی کارگردان است که با تالیف و کارگردانی خود متن را بازنویسی میکند و سومین نویسنده بازیگر است که با کار و اجرایش مینویسد.
وی ادامه داد: بازیگر یک شخصیت را در ذهن خود مجسم میکند و با امکانات حسی و روانی خود نمایشنامه را بازنویسی میکند. البته نباید از یاد ببریم که نویسنده دیگر، تماشاگر است که وقتی نمایش را نگاه میکند در ذهن خود، نوشته را دوباره مینویسد.
نصیریان ادامه داد: همیشه کار برای من جدی بوده و در این مورد همیشه به خودم سخت میگرفتم؛ برخلاف بسیاری از بازیگران که کارشان را جدی نمیگیرند. از نظر من بازیگری یکی از دشوارترین کارهای دنیاست چون بازیگر در یک موقعیت خطیری قرار میگیرد و باید روی نقشی با خصوصیات روانی و جامعهشناسانه و… متمرکز شود. سختی کار از آن جهت است که باید نقشی را بسازید و روی صحنه آن را تجسم کنید و در عین حال تظاهر کنید. همه تکنیکهای بازیگری برای این است که چگونه بهتر تظاهر کنیم تا در برابر هزاران چشمی که شما را نگاه می کند، باورپذیر باشد و همه این کارها نیازمند آگاهی است.
وی توضیح داد: هنوز هم وقتی کاری جدید به من پیشنهاد میدهند سر کلاس اول مینشینم و از اول شروع به خواندن و تحقیق و تمرین میکنم. کار با خود یکی از کارهای مهم در بازیگری است. شما با خود در خلوت خود باید کار و تمرین کنید، به نکاتی برسید و بعد در جمع آن را مطرح کنید.باید بدانید که بازیگری به این سادگی نیست.
چالش حفظ و تداوم حس در سینما
نصیریان درباره صدای دوبلورها در آثار سینمایی نیز گفت: علی حاتمی معتقد بود دوبلور با بیان خود چیزی به کار اضافه میکنند اما من با او هم عقیده نیستم؛ من معتقدم در همه جای دنیا برای دوبله از صدای خود بازیگر استفاده میکنند زیرا خود آن بازیگر، نقش را بازی کرده و به زیر و بم کار آشناتر است.
بازیگر مجموعه «هزار دستان» درباره نقش جایزه در زندگی یک بازیگر گفت: جایزه جایگاه جدی و اثربخشی برای آدمی مثل من ندارد البته که از دریافت آن خوشحال میشوم اما زیاد تاثیرگذار نیست. زمانی که تئاتر را شروع کردیم اصلا به فکر اسم و رسم و دریافت جایزه نبودیم، نمیدانم هنر بازیگری برای ما چه جاذبهای داشت که به این موارد فکر نمیکردیم. پیشنهاد نمیدهم که شما هم این گونه باشید چرا که زمانه عوض شده است. مهم این است که کار خود را جدی بگیریم. بازیگری کاری خلاقانه و دشوار است که زحمت و تلاش و البته لذت دارد؛ اولین کسی که از کار لذت میبرد خودتان هستید و این لذتی ماندگار است.
وی درباره تفاوت بازی در تئاتر و سینما گفت: بنیاد کار سینما و تئاتر یکی است اما در میدان عمل و اجرا، کار هر یک متفاوت است. یکی دارای صحنه و تماشاگر است و در دیگری میان تماشاگر و صحنه توسط دوربین و لنزها فاصله وجود دارد. در تئاتر با این ذهنیت باید تظاهر به نقش کنید که تماشاگر زنده با شماست و در نوع ارائه احساستان باید توانمند باشید تا آن حس های درونی را منتقل کنید. حفظ و تداوم حس در سینما یکی از چالشهایی است که بازیگر با آن مواجه است.
وی همچنین درباره حضورش در فیلم سینمایی «ستارخان» ساخته علی حاتمی نیز گفت: علی حاتمی فیلمنامه ستارخان را پیشنهاد داد و من به او گفتم علاقهای به بازی در یک فیلم اکشن و جنگی ندارم و حاتمی گفت فیلم من اکشن نیست. کار با علی حاتمی همیشه برای من مطلوب بود اما فکر میکنم این فیلم آنطور که باید نظر مردم را به خود جلب نکرد.
داریوش مودبیان، کارگردان و نمایشنامه نویس نیز در بخشی از این نشست، گفت: دوستی که با آقای نصیریان دارم به بیش از ۶۰ سال برمی گردد. با کارهای ایشان در تئاتر، تلویزیون و برنامههای اداره هنرهای دراماتیک آشنا بودم. یکی از مکتبهایی که تئاتر را از آن طریق آموختم برنامههایی بود که در سال ۱۳۳۹ با کارگردانی علی نصیریان برگزار میشد و من تماشاگر این دورهها بودم و در آنجا برای نخستین بار ایشان را از نزدیک دیدم. او همیشه به موقع سر کار حاضر میشد و هنوز هم وقتشناس هستند. آن زمان ۱۴ ساله بودم و این برخورد برایم بسیار سازنده بود آنقدر که راه خود را از آن زمان پیدا کردم و این دوستی برای من بسیار ارزشمند است.
عمر خود را برای تئاتر گذاشتم
نصیریان در ادامه گفت: آنچه که ما را تا به امروز حفظ کرده زبان و فرهنگ ما است. هزاران سال پیش فردوسی شعری سروده است که ما هنوز هم آن را میخوانیم و هنر همین است؛ نگه دارنده و حفظکننده. هر اتفاقی بیافتد، هنر و ادب این مملکت ما را به هم پیوند میدهد و حفظ میکند. اولین کلاس تئاتر را در سال ۲۹ رفتم و عمر خود را برای تئاتر گذاشتم و کار دیگری جز بازیگری و تئاتر و سینما نکردم. هنر همین است؛ اگر کسی وارد حیطه هنر میشود صحبت دو یا چند سال نیست بلکه صحبت از یک عمر است.
وی با اشاره به همکاری خود با داریوش مهرجویی در فیلم «گاو»، گفت: مهرجویی بازی مرا هدایت کرد و معمولا اولین چیزی که مرا مجذوب میکند متن نمایش، نگاه و شناخت کارگردان است که در مورد فیلم «گاو» همه این ویژگیها وجود داشت. مهرجویی و ساعدی با همکاری یکدیگر فیلمنامه «گاو» را نوشتند و وقتی آن را دیدم متوجه شدم که مهرجویی یک آدم دیگر است و شیفته او شدم.
نصیریان یادآور شد: کارگردان دیگری که شیفته او شدم ناصر تقوایی بود؛ او نگاه و وسواس خاصی در سینما داشت. زمانی که نقش مستر فرهان در «ناخدا خورشید» را به من پیشنهاد داد چون خودش در جنوب زندگی کرده بود مرا به خوبی راهنمایی کرد. کارگردانان خوب تنها یک سرنخ به بازیگر میدهند و تقوایی این گونه بود. برای راهنمایی نقش مستر فرهان تنها یک جمله به من گفت؛ «دلالی است که یک دندانش طلاست» و من به دنبال نقش رفتم و آن را پیدا کردم.
مسعود جعفری جوزانی به بازیگر ایده میدهد
وی همچنین با اشاره به همکاری با دیگر کارگردانها نیز گفت: همایون غنیزاده، فیلمنامه«مسخرهباز» را برای من فرستاد از متنی که برای فیلم به من داد فهمیدم که او آدمی نوآور و خلاقی است. همچنین مسعود جعفریجوزانی که یکی از کارگردانهای کاربلد سینماست که درس سینما را در آمریکا خوانده است. وقتی فیلمنامه «جادههای سرد» را به من داد فهمیدم در کار خود به درستی وارد است چون نگاهش و حرفهایی که میزند به بازیگر ایده میدهد و تقوایی و مهرجویی نیز با سوابق درخشانی که دارند، اینگونه هستند.
نصیریان در پایان خطاب به جوانان بیان داشت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت میکند، بیرون میآید و راه خود را پیدا میکند. اگر جوهر خلاقیت در وجود شما است کار کنید و اگر عشق و علاقه دارید کوتاهی نکنید. از شکست نترسید. کار کنید و خلاقیت خود را آشکار کنید.
چهار فیلم سینمایی با بازی بازیگرانی همچون پژمان جمشیدی،محسن کیایی، سعید آقاخانی و زنده یاد علی انصاریان به روی پرده سینماها میروند.
یه گزارش سینمای خانگی از ایسنا، شورای صنفی نمایش قرارداد چند فیلم سینمایی جدید با تعیین سرگروه آنها منعقد شد تا بهزودی روانه اکران شوند.
«کوچه ژاپنیها» ساخته امیرحسین ثقفی که دو سال قبل متقاضی شرکت در جشنواره فیلم فجر بود، یکی از این فیلمهاست که به سرگروهی مگامال اکران خواهد شد.
در این فیلم که نظر مثبت برخی اعضای هیأت انتخاب جشنواره فجر را جلب کرده بود ولی موفق به گرفتن پروانه نمایش نشد، مجید مظفری، فرهاد قائمیان، پیام احمدینیا، رضا یزدانی، علی اوجی، شیدا یوسفی، نیکی مظفری، نفس بازغی و شقایق فراهانی بازی کردهاند.
در خلاصه داستان آن هم آمده است: «تو نمیتونی با پول همه چیز و همه کس و بخری یه روزی یه جایی یه شب یه وقتی یکی بالا سرته، کوچه ژاپنیها.»
دیگر فیلم جدید سینماها کمدی فانتزی «هولیا» به کارگردانی مرتضی آتشزمزم است که سال ۱۳۹۹ ساخته شد و بعد از پایان اکران «کوچه ژاپنیها» به سرگروهی مگامال اکران میشود.
در «هولیا» محمدرضا هدایتی، علی انصاریان، مریم امیر جلالی، بهراد خرازی، محمد فیلی، افشین سنگ چاپ، مجید شهریاری، شیوا خسرو مهر، شراره رخام، پوریا پورسرخ و هولیا دیکن (بازیگر تر کیهای) نقشآفرینی کردهاند.
فیلم سینمایی «هتل» که جدیدترین ساخته مسعود اطیابی است و به تهیهکنندگی محمد شایسته اخیرا تولید شده، قرار است از مهرماه به سرگروهی پردیس هویزه مشهد اکران شود.
این کمدی قصه یک هتل پرماجرا را پس از ورود ٢ مرد و ۴ زن ناخوانده روایت میکند و پژمان جمشیدی و محسن کیایی به همراه ریما رامینفر، صدف اسپهبدی، مهلقا باقری، غلامرضا نیکخواه، مریم وحیدزاده، فرزانه قاسم زاده، جواد پولاد و سام نوری در آن بازی کردهاند.
«زنبور کارگر» به کارگردانی افشین صادقی نیز قرار است به سرگروهی پردیس هنر شهر آفتاب شیراز اکران شود. این فیلم پیشتر برای حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر آماده میشد و به نظر میرسید بخاطر دو بازیگرش جزو فیلمهای مشکلداری باشد که چند روز قبل مدیرکل نظارت برنمایش سازمان سینمایی، به رفع موانع اکران آنها اشاره کرده بود.
در خلاصه داستان این فیلم به نویسندگی سعید نعمت اله آمده است: «بیوک که سالها پیش زنش را به دلیل اهمال پزشکی از دست داده، در نزاعی کشته میشود. حالا دختر او درصدد قصاص قاتل است. در این میان تنها شاهد، دوست قاتل است.»
حمید فرخنژاد، شبنم مقدمی، سعید آقاخانی، حسین مهری، علیرضا آرا، مارال فرجاد، مجید نوروزی، ستایش موسوی، داریوش سلیمی، علی اولیایی و پگاه آهنگرانی بازیگران این فیلم معرفی شدهاند.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ حبیب ایل بیگی حیات دوباره سینما پس از دو تهدید کرونا و اغتشاشات را یکی از موفقیتهای دولت سیزدهم عنوان کرد و از آمار امیدوارکننده تعداد فیلمهای اکرانشده و مخاطبان سالنهای سینما گفت.
متن این مصاحبه در ادامه آمده است.
آقای ایلبیگی در زمانی که دولت سیزدهم کارش را آغاز کرد، سینمای ایران با توجه به شیوع پاندمی کرونا به لحاظ تولید و اکران چه وضعیتی داشت؟
دولت سیزدهم در حالی کارش را شروع کرد که ما دو سال تعطیلی سینما را گذرانده بودیم. در همه جای دنیا مردم به دلیل کرونا و ترسی که از حضور در جاهای شلوغ داشتند به سینما نیامدند. خوشبختانه با واکسیناسیون و اتفاقاتی که در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ افتاد و فیلمهایی که اکران شد، کم کم سینماها راه افتاد.
در طول دوران کرونا، پلتفرمها که رقیب سینما بودند بسیار رشد کردند. یک جایگزینی برای سینما پیدا شد. این نگرانی وجود داشت که بعد از تمام شدن کرونا چند سال طول بکشد تا سینما باز شود. اما در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ و نیمه اول ۱۴۰۱ رونق خوبی را در سینماها داشتیم.
اتفاق بعدی که سینما را دستخوش تحول کرد، ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ بود. اگر موافقید مروری بر حاشیههای سال گذشته داشته باشیم.
در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ همان طور که میدانید به اغتشاشات خوردیم. اکران لوکوموتیوی است که بقیه حوزه ها را با خودش می کشد و پیشران تولید و بقیه حوزههاست. اگر سینما به عنوان سالن تعطیل شود، کسی علاقه مند نیست تولید و سرمایهگذاری کند. سال گذشته حتی در محرم و صفر (پیش از اغتشاشات) فیلم های اجتماعی به شکل مناسبی فروختند. خیلی ها می گفتند این دو ماه برای اکران مناسب نیست.
برای اکران فیلمها در ۶ مهر ۱۴۰۱ برنامه متنوعی داشتیم. اما اغتشاشات برنامههای ما را به هم زد. چالشی که پارسال داشتیم این بود که برخی سینماگران درگیر ماجرای اغتشاشات و آتش بیار معرکه بودند. این ها باعث شدند فیلم ها اکران نشود. خیلی ها را تشویق می کردند که به سینما و جشنواره ها نروند. حتی دشمنان ما در خارج کشور در رسانههایشان به فیلمسازان ایرانی که در حال تولید فیلم بودند حمله می کردند. در حالی که همه مشاغل فعال بودند. یک جریانی دنبال این بود که سینما تعطیل بشود. در شبکههای ماهواره ای فارسی زبان تاکیدشان این بود که فلان فیلمساز چرا حرفی نمیزنی و تلاشی نمیکنی؟ روی سینما به عنوان یک ابزار مهم فرهنگی برنامه داشتند.
شما در آن زمان چگونه با این تهدیدها مقابله کردید؟
ما با فیلمسازان صحبت می کردیم که فیلم شان را اکران کنند. برخی چون امکان تبلیغ در فضای مجازی را نداشتند، قبول نمیکردند. خوشبختانه چند تهیه کننده با ما همکاری کردند و حاضر شدند فیلمشان را اکران کنند.
امسال استقبال از فیلم ها بسیار خوب بوده و بسیار پررونق شروع شده است. گونه های مختلفی از فیلم ها را به نمایش گذاشتیم. برای اکران نوروز خیلیها حاضر به اکران فیلمهایشان نبودند. فکر نمی کردند که این همه رونق وجود داشته باشد
برخی سینماگران تحلیلهایشان درست نبود. میگفتند نمی توانید دوباره این سینما را راه بیاندازید. می گفتند دولت باید با یک مبلغ زیاد تهیه کننده را راضی کند که فیلمش را بیاورد. ما در همین شرایط اکران نوروزی را چیدیم. خوشبختانه مردم استقبال بسیار خوبی کردند. دشمنان که روی تعطیلی سینما خیلی حساب کرده بودند، تیرشان به سنگ خورد. چون مردم دوباره به سینماها برگشتند. امسال استقبال از فیلم ها بسیار خوب بوده و بسیار پررونق شروع شده است. گونه های مختلفی از فیلم ها را به نمایش گذاشتیم. برای اکران نوروز خیلیها حاضر به اکران فیلمهایشان نبودند. فکر نمی کردند که این همه رونق وجود داشته باشد. الان در شرایط خوبی هستیم. مردم مثل همه جای دنیا، استقبالشان از فیلمهای کمدی بیشتر است. مردم یک زمانی گرایششان به سمت فیلم های اجتماعی می رود. شاید مردم الان از فیلم های تلخ و ناامید کننده خسته شده اند. سینماگران ما باید روی تحلیل درست مخاطب وقت بگذارند و از علایق و سلائقشان بیشتر مطلع شوند. باید پژوهش شود که چرا این اتفاق افتاده است. ما توقع داشتیم از برخی فیلمها استقبال بیشتری بشود.
سازمان سینمایی برای حل مشکل فیلمهای مساله دار چه تلاشهایی انجام داده است؟
فیلم گشت ۳ نتوانسته بود مجوز بگیرد. در همین دولت با اصلاحاتی که انجام داد و همکاری آقای سعید سهیلی اکران شد. فیلم چپ راست پس از یک سال رفت و آمد توانست اکران بشود. تلاش ما در این دوره این بود که تا میتوانیم در حوزه پروانه نمایش فیلمی متوقف نشود و با گفت وگو و تعامل و انجام اصلاحات فیلم به نمایش دربیاید. در دوره دو ساله کرونا به دلیل این که نیاز بوده سینماگران کار کنند و معیشتشان به خطر نیفتد به تعدادی زیادی فیلم مجوز دادهاند. بعضا در صدور این مجوزها آسان گیری زیادی شده است. قبل از صدور مجوز میتوانستند مجوز بشوند چنین متنی با خط قرمزهایی که می شکند به مشکل می خورد. یکی از مشکلات ما این بود که با حجم زیادی فیلم مواجه شدیم. به اندازه سه سال تولید سینمای ایران فیلم وجود داشت که پشت در اکران مانده بودند. سختی های زیادی برای سرمایه گذاران و مالکان فیلم ها مثل خواب سرمایه و کاهش ارزش پول ملی وجود داشت. این ها در بدو شروع دولت جزو چالش های ما بود. باید تلاش می کردیم. تا جایی که می شود، تعداد بیشتری فیلم اکران بشود.
در چند سال گذشته آمار تعداد فیلمهای اکران شده و تعداد مخاطبان چه میزان بوده است؟
در سال ۱۴۰۲ تا الان ۲۸ فیلم اکران شده است. سال ۱۴۰۱ جدای از فیلمهای گروه هنر و تجربه۵۰ فیلم اکران شد. اگر آن اتفاقات اغتشاشات نبود، در سال ۱۴۰۱ تعداد فیلم ها به رقم معقول ۷۰ تا ۸۰ فیلم می رسید. امسال امیدوارم به رقم ۷۰ فیلم برسیم. تعداد سالنها دارد اضافه می شود. تعداد سالنهای فعلی فعال کشور ۶۰۰ سالن است که امیدواریم تا پایان کار دولت به ۱۰۰۰ سالن برسد. آن موقع می شود زمان اکران را کمتر و تعداد فیلم ها را بیشتر کرد.
امسال تعداد مخاطبان سینما به ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار نفر رسیده که عدد بدی نیست. پیش بینی ما این است که تا پایان سال به ۲۰ میلیون نفر برسد
البته بسیاری از فیلمهایی که ساخته می شود، مناسب پرده نیست و برای نمایش خانگی مناسب است. خیلیها فیلم را برای شرکت در جشنواره ها و تجربه کردن می سازند. بعضیها هم به دلیل هزینهها دنبال اکران نیستند. ارزیابی سرمایه گذاران فیلم خائن کشی این بوده که اگر به صورت مینی سریال در پلتفرم برود بهتر است. این یک فرصت برای سینماگران است. اتفاقا می تواند یک راهی را باز کند که پلتفرمها پولی بابت فیلمها بدهند.
امسال تعداد مخاطبان سینما به ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار نفر رسیده که عدد بدی نیست. پیش بینی ما این است که تا پایان سال به ۲۰ میلیون نفر برسد. در ژانرهای مختلف فیلمهای خوبی تولید شده است. سال گذشته با توجه به آن شرایط ۱۴ میلیون و ۲۵۷ هزار نفر مخاطب داشتیم. سال ۹۸ یعنی سال ماقبل کرونا سینما حدود ۲۸ میلیون تماشاگر داشت. نیمه دوم امسال اکران خوبی را خواهیم داشت.
پخش فیلمهای سینمایی از تلویزیون میتواند به وضعیت اکران کمک کند؟
صداوسیما به دلایلی در همه این سالها تعدادی از فیلم های سینمای ایران را پخش نکرده است. شاید اگر صداوسیما بودجه مناسبی را برای تامین نیازهای نمایشی خودش کنار میگذاشت و در بدو شروع فیلم پیش خرید می کرد، می توانست نظرات و دیدگاههای خودش را راجع حجاب بازیگران و مضمون به تهیه کنندهها بگوید. در دهه هفتاد ما در سیمافیلم این کار را برای صداوسیما انجام می دادیم. سیمافیلم بر روی تعداد زیادی فیلم سینمایی سرمایه گذاری کرد. قبل از تولید نکات را می گفتیم و انجام می شد. بعد از تولید و اکران دستمان خالی نبود.
علاوه بر این شاهد هستیم که صداوسیما تیزر برخی فیلمها را هم پخش نمی کند.
ما نمی توانیم این چندگانگی را داشته باشیم. درست است که صداوسیما نگاه رسمی را دارد و در سینما نگاه عرفی وجود دارد. ولی می توانیم به یک هماهنگی بهتری برسیم. توقع ما این است که صداوسیما از سینمای ملی حمایت کند. حتما سینما بخش زیادی از نیازهای صداوسیما را می تواند تامین کند. صداوسیما همان اندازه که روی فیلم های خارجی انرژی می گذارد، اگر برای سینمای ایران هم همین کار را بکند، می تواند از تولیدات داخلی حمایت کند. چون فیلمهای خارجی را میخرد و برایشان تبلیغات میکند.
درباره سیاست شناورسازی قیمت بلیط توضیح دهید. این تصمیم چه کمکی به افزایش تعداد سینماروها خواهد کرد؟
قیمت بلیط یکی از موارد چالش بین ما و سینماداران بوده است. هزینه های سینماداری به شدت افزایش پیدا کرده است. در همه جلساتی که با صنوف داریم، از پایین بودن قیمت بلیط گلایه می کنند. الان هزینه های یک فیلم سینمایی که حداقلها را داشته باشد به ۱۵ میلیارد تومان رسیده است. ۶ سال پیش این هزینه ها حدود ۲ میلیارد تومان بود. هزینه نگهداری سینماها و نیروی انسانی هم بالا رفته است. برای آنها خیلی به صرفه نیست که با بلیط حداکثر ۶۰ هزار تومان سینماداری کنند. مردم هم مشکلات معیشتی دارند و شاید سینما را کنار بگذارند. باید تلاش کنیم تا تعداد مخاطبان بیشتر با قیمت کمتری به سینماها بیایند. در یک سال گذشته در شورای صنفی بحث شناور شدن بلیط های سینما را داشتیم. در ساعتهای کممخاطب قیمت ها را کاهش دادیم. در ایام آخر هفته و ساعتهای پیک هم قیمت سقف را تعیین کردیم. برخی فکر میکنند قیمت بلیط همه جا ۶۰ هزار تومان شده است. ولی در همه سالنها حتی سالنهای مدرن، سانسهایی با قیمت پایینتر داریم.
کمپانی برادران وارنر از تعویق اکران قسمت دوم فیلم سینمایی علمی-تخیلی «َتلماسه» ساخته «دنیس ویلنوو» به دلیل اعتصابات جاری در هالیوود خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از رویترز، سخنگوی استودیوی فیلم برادران وارنر اعلام کرد که اکران دنباله فیلم پرهزینه «تلماسه» تا ماه مارس به تعویق افتاده است، زیرا ستارههای این فیلم در سایه اعتصابات اتحادیه بازیگران آمریکا نمیتوانند این فیلم را تبلیغ کنند.
این تصمیم ضربهای بزرگ به مجموعه سینماهای زنجیره ای چون «AMC»، «Cinemark» و «CINEPLEX» وارد می کند که هنوز در تلاش برای بهبود شرایط پس از همهگیری کووید-۱۹ هستند. «تلماسه» یکی از موردانتظارترین فیلمهای اواخر سال ۲۰۲۳ بود.
حالا قرار است «تلماسه: قسمت دوم» از ۱۵ مارس اکران شد، تاریخی که پیشتر برای فیلم «گودزیلا ادر برابر کُنگ: امپراتوری جدید» از کمپانی برادران وارنر در نظر گرفته شده بود و حالا تاریخ اکران این فیلم به ۱۲ آوریل منتقل شده است. در نتیجه، اکران انیمیشن «ارباب حلقهها» که برای آوریل تنظیم شده بود نیز به دسامبر منتقل شد.
نیمه دوم اقتباس علمی تخیلی «تلماسه» ساخته «دنیس ویلنوو» داستان را از جایی دنبال میکند که قسمت اول متوقف شد و پل آتریدس به دنبال انتقام گرفتن از خانواده اش با همکاری با فرمنها است. «آستین باتلر» و «فلورانس پو» به «تیموتی شالامی» و «زندایا» در این فیلم پیوستهاند.
«دنیس ویلنوو» کارگردان این فیلم نیز پیش از این در مصاحبهای عنوان کرده بود که اقتباس او از رمان نوشته «فرانک هاربرت» دو قسمتی است و در قسمت دوم شاهد بازگشت به آراکیس خواهیم بود.
رمان «تل اسه» درباره جنگ برای کنترل یک سیاره، نخستین بار در سال ۱۹۸۴ توسط «دیوید لینچ» اقتباس سینمایی شد و در سال ۲۰۰۰ نیز یک سریال تلویزیونی بر اساس آن ساخته شد. داستان این فیلم درباره مرد جوان و مستعدی است که برای نجات آینده خاندانش و مردم باید سفری به خطرناکترین سیاره در جهان هستی داشته باشد.
از زمانی که اتحادیه بازیگران آمریکا (SAG-AFTRA) از ۱۴ جولای به اعتصاب نویسندگان هالیوودی پیوست، بازیگران اجازه تبلیغ پروژههای آینده خود را ندارند.
هالیوود با اعتصاب و انجمن نویسندگان و انجمن بازیگران سینمای آمریکا – فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا (SAG-AFTRA) در مبارزه برای افزایش دستمزد پایه و تضمین عدم جایگزینی کار آنها با هوش مصنوعی، با چالش بزرگی رو به رو شده است. این اعتصابات تاثیر زیادی بر صنعت فیلم گذاشته موجب تعطیلی پروژهها و تاخیر در اکرانهای سینمایی شده، ضمن این که استودیوها را از استفاده از بازیگران برای تبلیغ پروژههایشان بازداشته است.
مسائل اصلی این دو نهاد سینمایی عبارتند از هوش مصنوعی، سهم از درآمد سامانههای نمایش آنلاین و افزایش اساسی حداقل دستمزدها با توجه به تورم است.
این نخستین اعتصاب دوگانه (نویسندگان و بازیگران) در بیش از ۶۰ سال اخیر است.