هاتف علیمردانی کارگردان فیلم سینمایی «ستاره بازی» ضمن اشاره به شرایط تولید این فیلم در آمریکا، تأکید کرد که به عنوان یک فیلمساز، نگاه انتقادی به جامعه آمریکا داشته است.
به گزارش سینمای خانگی، هاتف علیمردانی کارگردان فیلم سینمایی «ستارهبازی» از فیلمهای در حال اکران در سینماهای کشور، در گفتوگو با مهر، درباره رضایت خود از فروش و میزان مخاطبان این فیلم گفت: واقعیت این است که فروش فیلمهای اجتماعی در گیشه، چیزی شبیه به یک شوخی شده است. فکر میکنم ذائقه مردم تغییر کرده است و مخاطبان به دلایل مختلف که قابل بررسی هم است، خیلی علاقهمند به فیلمهای کمدی و آثاری هستند که بتواند آنها را شاد کند.
وی افزود: با توجه به قیمت بلیت سینما، وقتی یک خانواده چهار، پنج نفره برای تماشای یکی فیلم فقط باید در حدود ۳۰۰ هزار تومان برای بلیت هزینه کنند و همزمان میدانند که تا چند ماه دیگر همین فیلم را میتوانند در جمع خانواده از طریق پلتفرم تماشا کنند، طبیعتاً گزینه دوم را انتخاب میکنند. به همین دلیل اصولاً شاهد یک تغییر ذائقه در فضای اکران سینماها هستیم.
این کارگردان تأکید کرد: فیلم «ستارهبازی» یک فیلم پرهزینه است که در کشور آمریکا تولید شده است. از آنجایی که بخشی از زبان فیلم هم انگلیسی بود، به همین دلیل از ابتدا بیشتر روی اکران فیلم در خارج از کشور حساب باز کرده بودیم اما برای دیگر فیلمهای اجتماعی در حال اکران هم شاهد اتفاقات نامناسبی هستیم. فکر میکنم با ادامه این روند در آینده نزدیک دیگر چیزی بهنام سینمای مستقل اجتماعی باقی نخواهد ماند. بعید میدانم با توجه به بالا رفتن هزینههای تولید، هیچ دلیلی برای تولید چنین فیلمهایی در بخش خصوصی وجود داشته باشد.
همه فیلمهایم به سوددهی رسیده!
علیمردانی درباره بازگشت هزینههای تولید فیلم در فرآیند اکران خارج از کشور هم گفت: قبل از هر چیز به این نکته اشاره کنم که هر هشت فیلم قبلی که من کارگردانی کرده بودم، در فرآیند اکران به سوددهی رسیدند. هر کسی هم امروز بخواهد در آمریکا فیلمی بسازد، با هزینه کمتر از ۲ میلیون دلار، امکان ندارد موفق شود. با توجه به اینکه من سالها در آمریکا تدریس کرده بودم و یک گروه جوان و پای کار داشتم، توانستم «ستارهبازی» را با هزینه پایینی در آمریکا به تولید برسانم. در زمانی که در داخل ایران فیلمها با هزینه ۴ تا ۵ میلیارد تومان تولید میشدند، ما «ستارهبازی» را با هزینه ۳ میلیارد تومان در آمریکا ساختیم.
هاتف علیمردانی در پشتصحنه «ستاره بازی»
وی افزود: این هزینه هم در حالی بود که ما مارشال منش و مایکل مدسن را بهعنوان بازیگران هالیوودی در ترکیب بازیگران داشتیم و ۶ نفر از عوامل فیلم هم از کشورهای مختلف در پروژه حضور داشتند. از نظر لوکیشن هم بازسازی کامل یک خانه را داشتیم. با تمام این مختصات، کل پروژه را با هزینههای ریالی به سرانجام رساندیم.
به تکتک صداهای مستندی که از کاراکتر اصلی داستان در اختیار داشتیم، پایبند بودیم و عین همان را به تصویر درآوردیم. من در «کوچه بینام» و «آباجان» هم چیزی شبیه همین نقدها را درباره جامعه ایران داشتم. از آنجایی که چند سالی بود در آمریکا زندگی میکردم، در این فیلم، این نقدها را نسبت به آن جامعه به تصویر درآوردهام کارگردان «ستاره بازی» درباره برخی انتقادات از این فیلم مبنیبر اغراق در سیاهنمایی نسبت به فضای زندگی در آمریکا، با اشاره به تجربه زیسته خود در این کشور، توضیح داد: من هر جایی که فیلم ساختهام، نقد جدی نسبت به محیط پیرامون زندگی خود داشتهام. من به عنوان یک فیلمساز اجتماعی، در یک جامعه نفس میکشم و تلاش میکنم مشکلات آن جامعه را به تصویر درآورم. از این منظر میتوانم بگویم «ستارهبازی» یک مستند سینمایی درباره واقعیت زندگی یک خانواده در آمریکا است.
وی تأکید کرد: ما به طور کامل به تکتک صداهای مستندی که از کاراکتر اصلی داستان در اختیار داشتیم، پایبند بودیم و عین همان را به تصویر درآوردیم. من در «کوچه بینام» و «آباجان» هم چیزی شبیه همین نقدها را درباره جامعه ایران داشتم. از آنجایی که چند سالی بود در آمریکا زندگی میکردم، در این فیلم، این نقدها را نسبت به آن جامعه به تصویر درآوردهام. اگر بخواهیم به این روایت، سیاهنمایی بگوییم باید همه فیلمهای من را سیاهنما بدانید! ذات فیلمهای من انتقادی است و نقدهای جدی را هم مطرح میکند. در «ستارهبازی» هم همین نگاه انتقادی را به زندگی در آمریکا داشتم.
علیمردانی در ادامه عنوان کرد: من نه فیلمساز دولتی هستم و نه تا به امروز به اندازه یک ریال از جایی کمک گرفتهام. طبیعی است که شاخکهای هنرمندان نسبت به مسائل اجتماعی حساستر باشد. ما سالهاست نتوانستهایم تصویر درستی از واقعیتهای خودمان و دیگران به نسلهای بعدی خود منتقل کنیم. به همین دلیل هم باید گوش شنواتری داشته باشیم. همه دلسوزان را نمیتوان با یک چوب راند!
کارگردان «ستارهبازی» درباره فرم واقعگرا و نزدیک به مستند این فیلم توضیح داد: من این فیلم را کاملترین فیلم خودم میدانم. از نظر سینمایی تجربه بیشتری داشتم و از نظر فرم هم شاهد اتفاقات بهتری در این فیلم هستیم. از همکاری با عوامل حرفهای سینما در هالیوود، تجربههای بسیار خوبی را کسب کردم. البته که تا به امروز هر فیلمی ساختهام، آن را بهترین فیلم خودم دانستهام و در طول زمان و در نگاه دیگران مشخص شده است که کدام یک فیلم بهتری بوده است. من همه این فیلمها را با اعتقاد و توان کاملم ساختم و «ستارهبازی» هم همینگونه بوده است.
آینده سینمای ایران را بسیار روشن میبینم
علیمردانی درباره فعالیتهای این روزهای خود هم گفت: در حال نگارش فیلمنامه هستم و چندین پیشنهاد کار هم دارم. اصولاً فیلم ساختن، تنها محدود به فرآیند ساخت نیست، باید بدانی که یک فیلم را چگونه میخواهی به سرانجام برسانی. بعد از این چندسالی که سینما به حال کما رفت، حالا باید نگاه جدیتری به تولید داشته باشیم. دوره فیلمهای کمهزینه و آپارتمانی به نظرم گذشته است. اگر قرار است در این زمان فیلمی ساخته شود، باید یک فیلم بزرگ و متناسب با پرده سینما باشد. امروز مخاطبان به پلتفرمها دسترسی دارند و همه آثار را در خانه میبینند، باید دید چه اتفاقی میتواند مخاطب را به حضور در سینما مجاب کند؟
وی یادآور شد: از آنجایی که امسال جزو اعضای هیأت انتخاب جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم، معتقدم شاهد ورود یک نسل خیلی خیلی کاربلد به عرصه سینمای ایران خواهیم بود و به همین دلیل هم آینده این سینما را بسیار روشن میبینم. ما هم بهعنوان فیلمسازان نسلهای قبلتر باید خیلی با دقت بیشتری کار کنیم تا بتوانیم در کنار این نسل جدید به کار خودمان ادامه دهیم و در این سینما بمانیم.
محمود بابایی تهیهکننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمونهای فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «بعد از رفتن» یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی بود که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و آخرین روزهای اکران خود در سینماهای کشور را سپری میکند.
این فیلم اولین ساخته بلند سینمایی رضا نجاتی است که پیشتر با فیلم کوتاه «ارفاق» موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شده بود. تهیهکنندگی این فیلم را هم محمود بابایی برعهده داشته که ۲ سال پیش با فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی وارد عرصه تهیهکنندگی سینما شد و حالا دومین فیلم کارنامهاش را ساخته است.
به بهانه اکران عمومی «بعد از رفتن» میزبان رضا نجاتی و محمود بابایی کارگردان و تهیهکننده این فیلم سینمایی در بودیم.
* ایده «بعد از رفتن» چطور شکل گرفت؟
رضا نجاتی: شکلگیری «بعد از رفتن» برای من حدود سه سال زمان برد. در حین فرآیند نگارش فیلمنامه این فیلم، ۲ فیلم کوتاه دیگر هم ساختم، یکی «شوفر» و دیگری «ارفاق». نه اینکه نگارش «بعد از رفتن» این قدر زمان برده باشد. تقریباً در طول سه سال، فیلمنامه را آماده داشتم اما میخواستم برای ورود به سینمای بلند آماده شوم و این آمادگی زمانبر بود. از جایی آقای بابایی به عنوان تهیهکننده افتخار همراهی دادند و این پروژه کلید خورد.
* آقای بابایی! چه شد پای کار این فیلم آمدید و با یک کارگردان فیلماولی همراه شدید؟
محمود بابایی: در اختتامیه جشنواره چهلم و زمانی که در کنار بهروز شعیبی برای اعلام نتایج داوریها نشسته بودیم و امیدوار به دریافت سیمرغ برای «بدون قرار قبلی» بودیم، در بخش نخست اعلام جوایز، برگزیده بخش فیلم کوتاه را اعلام کردند و دیدیم جوانی قد بلند روی سن رفت و سیمرغ این بخش را دریافت کرد. آقای نجاتی همانجا بعد از دریافت سیمرغ خود گفت سال بعد میخواهم با اولین فیلم بلندم در جشنواره حضور داشته باشم.
بابایی: یکی از مضمونهای فیلمنامه «بعد از رفتن» مضمون «بازگشت» بود. که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود
همان زمان به بهروز شعیبی گفتم، چقدر قاطع صبحت کرد. شناختی از رضا نجاتی نداشتم. از قبل هم این دغدغه را داشتیم که مسیر را برای فیلماولیها هم باز کنیم و از آنها حمایت کنیم. اعتقادم این بوده و هست که سینما نیاز به ورود نگاههای تازه برای احیای خود دارد. از طریق مهدی آذرپندار، با رضا نجاتی بیشتر آشنا شدم و درباره همکاری صحبت کردیم.
فیلمنامه «بعد از رفتن» چیزهایی داشت که برایم جذاب بود. کاراکتر رضا نجاتی هم از همان جشنواره، برایم جذاب بود. یکی از مضمونهای فیلمنامه، مضمون «بازگشت» بود که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود. در نهایت بعد از چالشهای بسیار حتی تصمیم گرفتیم که روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم اما سرنوشت به این سمت رفت که این همکاری شکل بگیرد. در شرایط سال گذشته هم فیلم را ساختیم و فکر میکنم اشتباهمان این بود که فیلم را به جشنواره فجر فرستادیم!
*چرا؟
بابایی: بهعنوان یک تهیهکننده در این سالها تلاش کردم تا به اندازه خودم، سینمای اجتماعی را زنده نگه دارم. حاصل این تلاش من در شرایطی که در سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم ساخت این فیلم بود. فیلمی هم ساختیم که حداقل روی پوستر چند چهره معتبر در جریان اصلی سینما داشت. همه اینها را وظیفه خودم میدانستم و میخواستم کاری برای «سینما» انجام دهم، نه صرفاً برای «جشنواره». پیشبینی میکردم که اگر فیلم را به فجر بدهیم، این جشنواره فیلممان را تحویل نخواهد گرفت چراکه این فیلم رگههایی دارد که برای این ترکیب هیأت داوران و برگزارکنندگان جشنواره قابل تشخیص بود و بر اساس همان هم میتوانستند فیلم را کنار بگذارند. همین اتفاق هم افتاد. یکی ۲ بار هم در همان مقطع هشدار دادم که کاش در شرایط حساسی که داشتیم، جشنواره به یک سمت خاص غش نکند اما برخلاف آنچه هشدار داده بودم، اتفاقاتی که پیشبینی میکردیم رخ داد.
* با توجه به اینکه مالک فیلم «بعد از رفتن» فارابی است، اساساً امکان عدم حضور در جشنواره را داشتید؟
بابایی: فیلم به راحتی میتوانست در موعد مقرر آماده نشود و این هم از جنس تهدید نیست. ما تقریباً آخرین گروهی بودیم که فیلممان را کلید زدیم.
نجاتی: فیلم را ۱۰ آذر کلید زدیم.
بابایی: بله. در حالی که ۱۵ آذر از ما نسخه اولیه میخواستند! پس خیلی طبیعی بود که فیلم به موقع آماده نشود. نکته دوم هم اینکه فارغ از اینکه مالک فیلم کیست، تمام بار حقوقی مرتبط با یک فیلم بر عهده تهیهکننده است. فارغ از این مباحث اما همچنان حضور «بعد از رفتن» در جشنواره را اشتباه میدانم. چرا که معتقدم فضاسازی رسانهای نامناسبی در این رویداد برای فیلم شکل گرفت. در شرایطی که خیلیها به دنبال تعطیلی فعالیتهای سینمایی بودند، ما معتقد بودیم که باید کار کرد و ورود بیشتر به این مباحث آسیبشناسانه زمان زیادی نیاز دارد. ما فیلم خود را به جشنواره فجر دادیم اما برآیند سلیقه حاکم بر فضای رسانهای جشنواره چهل و یکم بیشتر متوجه فیلمهای جنگی بود و همه این موارد دست به دست هم داد تا «بعد از رفتن» به بدترین شکل ممکن در فضای رسانهای معرفی شود! حضور در جشنواره فجر نه تنها برای ما مواهبی نداشت که باعث شد امروز و در بازه اکران این فیلم، یکی از اصلیترین بحرانهای ما جبران همان فضای منفی شکل گرفته پیرامون فیلم در ایام جشنواره باشد!
نجاتی: «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پردهای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سهپردهای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است * آقای نجاتی ما پیشتر در عرصه فیلم کوتاه آثار خوبی مانند «شوفر» و «ارفاق» را از شما دیده بودیم و یکی از واکنشها نسبت به «بعد از رفتن» در همان ایام جشنواره هم این بود که این فیلم هم میتوانست یک فیلم کوتاه بسیار خوب شود که فیلم بلند خوبی نشده است. چه شد که این داستان را در قالب فیلم بلند ساختید؟
نجاتی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بدانیم که به لحاظ تخصصی و فنی، چه تفاوتهایی میان جهان یک فیلم کوتاه با جهان یک فیلم بلند وجود دارد. به تعبیر دیگر چه چیزی باعث میشود بگوییم یک داستان باید تبدیل به یک فیلم کوتاه و یک داستان دیگر تبدیل به فیلم بلند شود؟
* شاید یکی از دلایل چنین برداشتی این باشد که فیلم شروع و پایان خوبی دارد اما در میانه روایت، گویی از نظر مواد داستانی کم میآورد و مخاطب با فضایی خالی از داستان مواجه میشود.
نجاتی: این تعبیر خالی بودن هم نیاز به بحث تخصصی دارد. شخصاً معتقدم فیلم «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پردهای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سهپردهای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است. میتوانم بگویم این مدل قصهگویی است که من انتخاب کردهام.
* فکر میکنید از این مدل جواب مناسبی گرفتهاید؟
نجاتی: این میتواند محل بحث باشد اما اینکه آیا «بعد از رفتن» میتوانست یک فیلم کوتاه باشد، نمیپذیرم، چراکه در این فیلم من نمودار تغییر شخصیت برای کاراکترهایم دارم و مگر میتوان در یک فیلم کوتاه، نمودار تغییر شخصیت داشت؟ من واقعاً ادعایی در جهان فیلم کوتاه دارم و ۱۴ سال از زندگیام را صرف مطالعه، دیدن و ساختن فیلم کردهام و بر اساس همین پشتوانه هم میتوانم تعاریفی را که بر اساس آنها فیلم ساختهام، ارائه دهم. صادقانه میگویم که نمیتوانم ادعا کنم که فیلم خوبی ساختهام و طبیعتاً هر فیلمسازی با هر فیلمی که میسازد، تجربههایی کسب میکند تا در فیلمهای بعدیاش از آنها بهره ببرد. بر همین مبنا خودم هم طبیعتاً در جریان ایرادات فیلمم هستم. از همین تجربهها هم در فیلمهای بعدیام استفاده خواهم کرد. در عین اینکه درباره فریم به فریم همین فیلم میتوانم از عملکردم دفاع کنم. اگر به عقب بازگردم باز هم «بعد از رفتن» را به همین شکل میسازم.
* آقای بابایی یکی از موضوعهایی که این روزها درباره فیلمهای موفق در گیشه به تواتر مطرح میشود، هزینه کردن صاحب اثر برای تبلیغ است که انگار تأثیر مستقیمی هم بر فروش فیلمها دارد. شما چه تمهیداتی برای تبلیغ «بعد از رفتن» داشتید و بهعنوان تهیهکننده آیا معتقد به هزینه کردن در این بخش هستید؟
بابایی: ابتدا میخواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از موضوعاتی که درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر به آن اشاره داشتم، همین فضای تبلیغاتی است که باعث شده گروهی از مخاطبان بالقوه فیلم «بعد از رفتن» امروز با پیشزمینه ذهنی سراغ آن بروند و نتوانند از آن لذت ببرند. سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت رونمایی فیلم در جشنواره فجر، موقعیت امروز فیلم در فرآیند اکران را شکننده کرده است. پرزنت اشتباه فیلم در ایام جشنواره، عامل موقعیت شکننده امروز شده است.
از سوی دیگر قطعاً باید بپذیریم که در نهایت، فیلمسازی مبتنی بر سلیقه است. همین فیلم «بعد از رفتن» را برخی بهشدت نقد کردند اما از آن طرف میتوانم از یک آدم سرشناس سینمایی نام ببرم که بر اساس فضای حاکم بر جشنواره میگفت «با کراهت میخواستم فیلم را ببینم» اما وقتی آن را دید به شدت علاقهمند شد و تا همین امروز سه بار فیلم را در سینما دیده است.
اتفاقاً درباره «بعد از رفتن» موضع میانه کمتر دیدهام. این درست که مخاطب و اقتصاد سینما، اهمیت دارد، اما نمیتوان اهمیت مشقکردن در فیلمسازی را هم نادیده گرفت. «بعد از رفتن» هم فیلم اول یک فیلمساز است و شاید برخی از دوستانی که در جشنواره فجر فیلم را دیدند و دوست نداشتند، در اکران عمومی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما در پاسخ به پرسش شما این نکته را به صراحت میگویم که برای تبلیغ، هر قدر هزینه کنید، کم است. در هر شرایطی که فیلم ساخته و عرضه شود، این باغبان است که باید حواسش به باغش باشد.
* آقای نجاتی یکی از نکاتی که در روایت فیلم جلب توجه میکند، «فقدان مفاهمه» میان انسانها است. انسانهای امروز خیلی نمیتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند. قبول دارید؟
نجاتی: در روزگاری که آدمها سخت با هم گفتوگو میکنند، این موضوع ذهن من را هم درگیر میکند که در فیلمنامه تلاش کردم به این توجه داشته باشم. آدمها از مکالمه با هم هراس دارند و فضایی که فیلم به تصویر میکشد، سکوتی است که حاصل همین هراس است. حالا وقت آن رسیده که این آدمها بعد از یک سکوت طولانی با هم حرف بزنند. برای همین در هر سکانس شاهد گفتوگوهایی درباره گذشته، میان کاراکترها هستیم. روایت هم به گونهای است که گویی در هر سکانس، برگ تازهای از گذشته کاراکتر اصلی رو میشود. خیلی به این روند فکر کردیم. هم در فرآیند نگارش و هم در فرآیند دورخوانی دیالوگها به اینها فکر میکردیم. تلاش من این بود که آدمها به این برداشت برسند که کمی در زمینه حرف زدن بیشتر با یکدیگر کنار بیایند و فارغ از هر مشکلی، به این نکته توجه داشته باشند که شاید گفتوگو بتواند زمینهساز حل مشکل شود.
* در خیلی موارد سوتفاهمها مانع شکلگیری گفتوگو میشود.
نجاتی: همین طور است. سوتفاهمها را میتوان در ادامه همین عدم گفتوگو دانست و این برداشت از قصه فیلم کاملاً درست است.
* و مهم اینکه ۲ کاراکتر اصلی فیلم با وجود تمام سوتفاهمها، امکان رجوع به گذشته و جبران را از خودشان سلب نکردهاند و این هم ویژگی مهمی است که در جامعه امروز کمتر مورد توجه است؛ اینکه معمولاً در پایان یک رابطه افراد همه پلهای پشت سر خود را خراب میکنند.
نجاتی: از نظر من «احترام» در ادامه خودش، «بخشش» میآورد. نمیدانم این برداشت من چقدر میتواند درست باشد اما شخصاً معتقدم تا زمانی که ما به یکدیگر احترام میگذاریم، این احترام میتواند در روابط خصوصیتر ما هم منعکس شود و در ادامه همین احترام گذاشتن است که بخشش شکل میگیرد. ما فیلمسازان با فیلمهایمان، شعرا با شعرهایشان و داستاننویسان با داستانهایشان باید برای همین تغییرات کوچک در رفتار انسانها تلاش کنند. البته که اعتقاد دارم که هیچ فیلم و هیچ اثر هنریای نمیتواند تغییر بزرگی را در آدمها رقم بزند، اما میتوان روی تغییرات کوچک حساب کرد. ما بیشتر میتوانیم «مؤثر» باشیم تا «تغییردهنده». همین تغییرات کوچک در کنار یکدیگر میتواند تبدیل به بافرهنگتر شدن یک جامعه شود و آن را بالا بکشد. ما همین اندازه که بتوانیم تأثیرگذار باشیم ارزشمند است. بهخصوص که معتقدم فیلم اجتماعی قرار نیست آینه جامعه باشد.
نجاتی: فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. اگر صرفاً بخواهیم واقعیتها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمیگیرم. اما ایدهام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم
* خیلی از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار میکنند، غالباً نظر عکس دارند!
نجاتی: من اصلاً این نگاه را ندارم که ما قرار است دوربین خود را روشن کنیم و هر چه را که در جامعه جریان دارد، ضبط کنیم. فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. زمانی که راهکار ارائه میدهیم، یعنی فیلم اجتماعی ساختهایم. اگر صرفاً بخواهیم واقعیتها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمیگیرم. اما ایدهام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم. گاهی یک فیلم شاید فقط سوالی را طرح کند و بعدها فیلم دیگری به آن سوال پاسخ دهد اما مهم این است که ما بتوانیم سوالهای درست را مطرح کنیم و در ادامه آنها، به راهکارها هم برسیم.
* یکی از نکات فیلم «بعد از رفتن» در ترکیب بازیگران، حضور بهرام شاهمحمدلو است که فراتر از نوستالژی «آقای حکایتی» حضور تأثیرگذار و درخشانی در فیلم دارد. این همکاری چطور شکل گرفت؟
بابایی: آقای شاهمحمدلو از چهرههای باسابقه و در عین حال بهشدت گزیدهکار در عرصه بازیگری است. خیلی از گروههای تولید دیگر کمتر سراغ پیشکسوتان میروند، اما آقای شاهمحمدلو پیشنهادهای بسیاری دارد، اما بهسختی این پیشنهادها را میپذیرد. خیلی برای قبول یک نقش سختگیری میکند که حضور کمرنگش در سینما به دلیل نبود پیشنهاد نیست. شخصاً از «آقای حکایتی» خاطره داشتم و علاقه داشتم با او همکاری کنم. گوشه ذهنم بود آدمهایی را که از آنها خاطرهای دار به کار دعوت و از ظرفیتشان استفاده کنم. حضور بهرام شاهمحمدلو در این نقش پیشنهاد من بود. گزینههای دیگری بودند، اما به نظرم خیلی هم خوب، درست و بهاندازه این نقش را بازی کرده. در فرآیند تولید، آنقدر انرژی خوب به قلب و روح تکتک اعضای گروه منتقل کرد که تجربه همکاری با او برای همه ما به یک تجربه شیرین تبدیل شد.
* یکی از مضامین فیلم که به همین کاراکتر پدر با بازی بهرام شاهمحمدلو هم ارتباط پیدا میکند، ارتباط میان نسل هاست. ارتباط کاراکتر صابر ابر با پدرش، آن هم در برابر چشم فرزند خودش نشان از یک زنجیره دارد.
بابایی: این ارتباط میان نسلی هم میان آرش (صابر ابر) با پدرش در جریان است، هم میان آرش با پسرش و هم میان پدر آرش با نوهاش. این مسألهای است که در فیلم مورد توجه و تأکید بوده است. چند روز پیش با یک هنرمند درباره همین مسئله تفاوت نسلها صحبت میکردم که به نکته جالبی اشاره میکرد. او میگفت من فرزندی ندارم و از آنجایی که فرزند ندارم، گویی ارتباطم با جهان امروز منقطع شده است. او میگفت اگر من بچه داشتم، احتمالاً مجبورم میکرد انیمیشنهای روز دنیا را تماشا کنم و یا در جریان تحولات تازه قرار بگیرم. همه ما گویی نیاز به این حلقه وصل با جهان امروز داریم و این همان زنجیره ارتباط نسلی است. ما در این فیلم تلاش کردهایم درباره گفتوگو میان سه نسل صحبت کنیم. در روایت فیلم آرش اساساً نمیتواند با پدرش یعنی میکائیل (با بازی بهرام شاهمحمدلو) گفتوگو کند. احتمالاً در این نسل، آدمهایی از این جنس زیاد هم هستند. فیلم میخواهد درباره این فاصله نسلی هم صحبت کند و تلاش داشتیم این فقدان گفتوگو و رابطه را هم به تصویر درآوریم.
بابایی: اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزانترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلمها به جشنواره فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد
* آقای بابایی درباره حمایت فارابی از فیلم توضیح دهید، بهخصوص که فارابی سال گذشته پروژههای متعددی را برای تولید در دست داشت.
بابایی: فارابی در حال حاضر سازوکار شفافسازی برای سرمایهگذاریهایش در پروژههای مختلف دارد و تصمیمگیری درباره اعلام اعداد و ارقام با دوستان فارابی است اما شخصاً در مقام تهیهکننده این فیلم این ادعا را دارم که کسی نمیتواند فیلمی با این وسعت را با این هزینه به تولید برساند. ما واقعاً فیلمی بسیار ارزان ساختیم با وجود آینکه فیلم هم تعدد لوکیشن و تعدد بازیگر داشته و هم ساخت و ساز در دکور. کل سیرک موجود در فیلم را خودمان ساختهایم و با تمام این موارد، اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزانترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلمها به جشنواره، فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد. قاطع میگویم اصلاً این طور نبوده است. ساعتها درباره برآوردهای تولید گفتوگو کردیم و با بودجهای که فارابی مدنظر داشت، فیلم با این کیفیت به تولید نمیرسید و وظیفه من بهعنوان تهیهکننده بود که با کمک گرفتن از عوامل بیرونی، بتوانم فیلم را با این کیفیت به سرانجام برسانم.
* یکی از ویژگیهای فیلم همین تعدد لوکیشن است. درباره این ویژگی و مشخصاً دکور مربوط به سیرک که اشاره کردید بهطور کامل ساخته شده است، توضیح بیشتری میدهید؟
بابایی: «بعد از رفتن» تعدد لوکیشن دارد، ما در «بعد از رفتن» به جنوب کشور، به جزیره کیش و … رفتیم اما آنچه از کیش نشان دادیم متفاوت بود چون معمولاً در فیلمهای ما جنوب کشور یا خیلی بومی به نمایش گذاشته میشود یا خیلی لاکچری دیده میشود. ما با توجه به مدل شخصیت اول فیلم (آرش) کیش را به گونهای دیگر طراحی کردیم. به این شکل که آن گرمای کیش، بارش برف در تهران و … را بر اساس فضای قصه طراحی کردیم ضمن اینکه آن خانه و آن تعمیرگاه برای اولین بار تبدیل به لوکیشن شدند و ما خودمان آنها را طراحی کردیم. همه اینها البته با زحمت طراح صحنه، آقای امیرحسین حداد صورت گرفت.
آن سیرک هم میتوانست برایمان اتفاقات دیگر داشته باشد مثلاً میتوانستیم به سراغ سیرک نرویم و شغل آن شخصیت را عوض کنیم ولی با توجه به فضای قصه و نقش ترجیح دادیم با همه دشواریهایی که بر پا کردن سیرک دارد، آن را بسازیم البته در همان ابتدا جستجو کردیم تا بدانیم چند سیرک در کشور وجود دارد اما دیدیم سیرک فعالی در کشور نداریم حتی گزینه خارج از کشور را هم بررسی کردیم تا بدانیم در کشورهای اطراف ما چه سیرکهایی وجود دارد و با چه هزینهای میشود به آن کشورها رفت اما نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که یک سیرک را از ابتدا بنا کنیم، این سیرک یک سیرک واقعی با مقیاس بسیار بزرگ است که در آن زمان آقای محمد زارع را که در برنامه «عصر جدید» مقام آورده بود و کارش هم برپایی سیرک بود، پیدا کردیم و با او وارد گفت وگو شدیم.
درباره ماجرای ساخت سیرک باید بگویم ابتدا این طور به نظر میرسد که شاید برپایی سیرک ساده باشد اما این موضوع بسیار مشکلتر از این حرفهاست مثلاً حتی چادر سیرک چادر یک تکهای است که ما آن را از شیراز به تهران منتقل و در پارک ارم جایی را انتخاب کردیم که جذابیت بصری داشته باشد. ساخت سیرک هم در یک زمان محدود صورت گرفت و ما به دلیل مشکل وقت و اینکه بنا داشتیم فیلم را به جشنواره برسانیم به صورت چند شیفته کار کردیم و اینچنین سیرک آماده شد. در واقع طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری دست به دست هم دادند و این جذابیت بصری فیلم را به وجود آوردند.
«آنجلّو» ساخته علی کیانارثی به بخش مسابقه فیلمهای کوتاه مستقل در بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم داکا راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانهای فیلم «آنجلو»، جشنواره داکا یکی از معتبرترین رویدادهای سینمایی جنوب آسیا به شمار میرود که ژانویه هر سال با حضور سینماگران سراسر جهان در شهر داکا، پایتخت کشور بنگلادش با استقبال بسیار خوب مخاطبان برگزار میشود.
«آنجلّو» به نویسندگی علی کیانارثی و لیلا نیکزاد، کارگردانی و تهیهکنندگی علی کیانارثی که بر اساس طرحی از مریم بحرالعلومی در ژانر کمدی فانتزی ساخته شده است، در بخش مسابقه فیلمهای کوتاه مستقل در بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم داکا با آثاری از سراسر جهان رقابت میکند.
یوسف تیموری، سوگل طهماسبی، سیداحمد حسینی، ندا کوهی، امیرمسعود آرزومند، رامینا حسینی و محدثه حیرت از بازیگران این فیلم هستند.
پخش بینالمللی «آنجلّو» توسط دپارتمان جهانی گروه فیلمسازی بحرفیلم به مدیریت مریم بحرالعلومی صورت میگیرد.
دیگر عوامل سازنده این فیلم عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: افشین گودرزی، مدیر صدابرداری: ارسلان کیانارثی، تدوین: سینا گنجوی، طراح صدا: محمود موسوینژاد، آهنگساز: محمد احمدی، طراح چهرهپردازی: جلال موسوی، طراح صحنه و لباس: مژگان عیوضی، اصلاح رنگ: سامان مجدوفایی، عکاس: مریم ورزی، طراح تیتراژ: امیررضا آقابابایی، برنامهریز و دستیارکارگردان: افشین اصلانی، منشی صحنه: شبنم وطنپور، طراح پوستر و لوگو: روژان ایرجی، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا، مدیر تولید: اردلان کیانارثی، محصول: گروه فیلمسازی بحرفیلم.
علی نوریاسکویی تهیهکننده فیلم سینمایی «درخت خاموش» محصول مشترک سینمای ایران و ترکیه، از بیتوجهی تهیهکنندگان ایران به افقهای بینالمللی انتقاد کرد.
به گزارش سینمای خانگی، علی نوری اسکویی تهیهکننده فیلم سینمایی «درخت خاموش» به کارگردانی فایسال سویسال که بهعنوان تولید مشترک سینمای ایران و ترکیه حضور موفقی را در جشنوارههای جهانی تجربه کرده است، در گفتوگو با مهر، درباره ظرفیت سینمای ایران برای توسعه تولیدات مشترک گفت: در حال حاضر در سینمای بسیاری از کشورها، فیلمها به صورت مشترک ساخته میشوند. این تولید مشترک فیلم، از جنبههای مختلفی برای تولیدکنندگان صنعت سینما جذاب است. یکی از این جنبهها، حوزه پخش فیلم است. زمانی که چند کشور در ساخت یک فیلم با هم مشارکت دارند، پخش این فیلم در چند کشور تضمین میشود و به درآمدزایی آن کمک میکند.
وی افزود: ضمن اینکه با رد شدن یک فیلم از فیلتر چند نگاه بینالمللی، به تعبیری محتوا و ساختار آن چکش کاری میشود و نتیجه کار برای مخاطبان بیشتری قابل استفاده خواهد بود. مواردی از این دست باعث شده تا حوزه تولید مشترک دستهبندی جدایی در جشنوارهها و مراکزی که بودجه به ساخت فیلم اختصاص میدهند، پیدا کند.
قراردادها در سینمای ایران استاندارد نیست
این تهیهکننده جوان سینمای ایران توضیح داد: در صندوقهای مالی ساخت فیلم، تولید مشترک یک امتیاز است. سینمای ایران در این زمینه قابلیت بسیاری دارد، ولی متاسفانه بنا به دلایلی که بخشی از آن صنفی است. یعنی ما در حوزه تهیه و تولید فیلم بیش از حد بومی شدیم و با مختصات غیراستانداردی فیلمها را تولید و پخش میکنیم. ما فیلمهایی برای سازمانها میسازیم که اصلا برایشان مهم نیست که آن فیلم دیده شود یا پخش شود. قراردادهای ما شکل استاندارد و درستی ندارند.
وی افزود: بسیاری از تهیهکنندگان ما در ساخت فیلم افق بینالمللی ندارند. به همین دلیل زمانی که میخواهیم این ساختار بومی را به یک ساختار جهانی و استاندارد وصل کنیم با کلی چالش مواجه میشویم. چون یک فیلم بینالمللی باید زبان بینالمللی داشته باشد و برای هر مخاطبی از هر کجای کره زمین قابل درک و فهم باشد. از طرف دیگر مدیران سینمایی ما هم افق بلندی برای سینمای ایران نمیبینند و عملاً نمیتوانند از تمام ظرفیت و پتانسیل سینمای ایران استفاده کنند.
نمایی از فیلم «درخت خاموش»
تهیهکننده «درخت خاموش» درباره مقایسه سینمای ایران و ترکیه، از نظر عوامل فنی هم گفت: حقیقت این است که مقایسه کردن سینمای ایران و ترکیه سخت است. به این دلیل که هر ۲ سینما، سینمای ویژهای هستند و رویکرد آوانگاردی به سینما در دهههای اخیر داشتهاند. اما میتوانم بگویم که سینمای کشور ایران در دنیا بیشتر مطرح شده است. چون حتی بهترین سینماگران ترک در آثارشان نگاهی به آثار سینمای ایران داشتهاند و در بسیاری مواقع سینمای خودشان را وامدار سینمای ایران میدانند.فیلم «درخت خاموش» یکی از موفقترین فیلمهای سینمای ترکیه در طول ۲ سال اخیر است؛ هم از نظر حضور در جشنوارههای متعدد فیلم و هم کسب جایزه. فیلم در جشنوارههای سینمایی خود کشور ترکیه جوایز بسیاری کسب کرد و جالب است بدانید که بیشتر این جوایز را عوامل ایرانی کار گرفتند
نوریاسکویی افزود: من با تکتک فیلمسازان مشهور ترک از نزدیک همکلام بودهام که نمیخواهم نام بیاورم ولی از مشهورترین این فیلمسازان چه از نسل قبل و چه از نسل جدید، همگی از خاطراتشان و تاثیری که از سینمای ایران گرفتهاند، صحبت میکنند. این تأثیرپذیری را هم با افتخار عنوان میکنند یعنی بسیاری از فیلمسازان ما را دوست دارند و ستایش میکنند. سینمای ایران برایشان بسیار جذاب است. در این مورد هیچ شکی ندارم که سینمای ایران توانسته است نقشه راهی برای سینمای ترکیه باشد. به شدت هم طبق تجربهام دوست دارند که با ایرانیها کار کنند.
وی درباره تمایل خود برای تکرار تجربه تولید مشترک با دیگر کشورها گفت: من در حال حاضر با کشورهای چین، ترکیه، کرهجنوبی، امارات متحده عربی و بسیاری از کشورهای دیگر که با ایران ارتباط دارند، در حوزه سینما همکاری میکنم. آن چیزی که در تجربههایم متوجه شدهام این است که کار کردن با عوامل سینمای ایران برای فیلمسازان بینالمللی جذاب است ولی کار کردن با بخشهای دولتی سینمای ایران برای فیلمسازان بینالمللی سخت است و نمیتوانند با این بخشها کار کنند. من به زودی ۲ فیلم یکی با کشور ترکیه و دیگری با کشور چین خواهم ساخت.
نوری اسکویی با اشاره به ۲۷ جایزه بینالمللی که تا به امروز فیلم «درخت خاموش» موفق به کسب آنها شده است، توضیح داد: فیلم «درخت خاموش» یکی از موفقترین فیلمهای سینمای ترکیه در طول ۲ سال اخیر است؛ هم از نظر حضور در جشنوارههای متعدد فیلم و هم کسب جایزه. فیلم در جشنوارههای سینمایی خود کشور ترکیه جوایز بسیاری کسب کرد و جالب است بدانید که بیشتر این جوایز را عوامل ایرانی کار گرفتند. مثلا جایزهای که در بخش موسیقی گرفتیم بسیار قابل توجه است. چون خود ترکها در موسیقی صاحبنام هستند.
این تهیهکننده افزود: حتی بازیگران فیلم هم با اینکه بازیگران بسیار خوب و حرفهای هستند، در رقابت با فیلمها و بازیگران دیگر انتظار نداشتند جایزه بگیرند. این هم اتفاق با ارزشی است و البته کارگردان فیلم هم با فیلم اولش که در ترکیه ساخته بود، نتوانسته بود این تعداد جایزه کسب کند. به همین دلیل است که او میخواهد فیلم سومش را هم با عوامل ایرانی بسازد، ما هم در حال کمک به او هستیم. شکی نیست پتانسیلی که در سینمای ایران وجود دارد، در ترکیب با هر فیلمی در منطقه میتواند کیفیت ساخت آن فیلم را بهتر کند.
نمایی از پشتصحنه «درخت خاموش»
کارگردان ترکیهای در فکر همکاری با بازیگران ایرانی
اسکویی درباره تمایل فایسال سویسال کارگردان ترک «درخت خاموش» برای همکاری با عوامل ایرانی در پروژههای بعدی خود هم تأکید کرد: حتی او در این فکر است که از بازیگران ایرانی استفاده کند. واقعیت این است که ایران و ترکیه نقاط فرهنگی مشترک بسیاری دارند و این نقاط فرهنگی مشترک، باعث شده تا دغدغههای فرهنگی مشترک هم داشته باشیم. از آن طرف، نگاه، ادبیات و زبان مشترک باعث میشود، بازهم به این اشتراکات افزوده شود. البته منظورم زبان کلامی ترکی و فارسی نیست بلکه منظورم آن زبانی است که هر ۲ کشور در توسعه پیدا کردن، دارند، در یک نقطه جغرافیایی واقع شدند، محل ارتباط شرق و غرب قرار گرفتند و نگاه مذهبی مشترک دارند.
وی افزود: این شباهتها باعث میشود که به زبان مشترکی برای صحبت کردن درباره زندگی، انسانیت و نسبت مفاهیم فلسفی و انسانی با جهان پیرامونمان برسیم. ضمن اینکه ما، یعنی ایران و ترکیه تنها کشورهایی در منطقه هستیم که صنعت سینمای قوی داریم.
فیلم سینمایی «درخت خاموش» محصول مشترک ایران و ترکیه است که با حضور عوامل فنی سینمای ایران در مرحله پس از تولید توانست در جشنوارههای بینالمللی فیلم دیده شود و جوایز بسیاری کسب کند. این فیلم به تازگی موفق به کسب ۲ جایزه دیگر از فرانسه (جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم بریژن فرانسه برای فیلمنامه) و بریتانی (جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم بریتانی) شده است.
امیر قادری کارشناس و مریم بحرالعلومی کارگردان سینما از چالشها و فرصتهای سینمای کوتاه در ایران گفتند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم کوتاه مدیومی است که هر سال با جشنواره فیلم کوتاه تهران فروغی دوباره میگیرد و پس از اتمام جشنواره و روزهای نمایش فیلم، همچنان در سکوت فرو میرود و به کار خود ادامه میدهد تا جشنواره بعدی. این رویه سالهاست علیرغم تعریف و تمجید از فیلمسازان و حضور فیلمهای تامل برانگیز در اثنای جشنواره، پس از اتمام آن طی میشود و صحبت از چالشهای این مدیوم اثرگذار و پر اقبال، یا مهم انگاشته نمیشود یا به دست فراموشی سپرده میشود. در این دو گفتوگو تلاش کردیم نگاهی به چالشهای فیلمسازان کوتاه، مزیتها و آسیبهای آن داشته باشیم و در این بین چهلمین جشنواره فیلم کوتاه را نیز مورد ارزیابی قرار دادیم.
با یک توده متوسط در میان فیلمسازان سینمای کوتاه طرف هستیم
امیر قادری، منتقد و کارشناس سینما در گفتوگو با خبرنگار سینمایی ایرنا درباره تفاوت فضای فعلی سینمای کوتاه با گذشته خود گفت: فیلمها در سال های گذشته به دو دسته تقسیم میشدند. یک دسته اقلیت که تعدادشان کم بود و به معنای واقعی کلمه با استعداد بودند و یک دسته اکثریت که به لحاظ الفبای اولیه فیلمسازی ضعیف بودند. در حال حاضر شرایط متفاوت شده و ما کسی را که الفبای اولیه فیلمسازی بلد نباشد را خیلی کم میبینیم. اکثر فیلمها استانداردهای تولیدشده را دارند و فراتر از آن هستند. در اکثر فیلمها، نورپردازی قابل قبول و بازی خوب و اجراهای خوب میبینیم.
قادری ادامه داد: این یکی از نشانههای توسعه است و نشان میدهد که مملکت و طبقه متوسط ما و فیلمسازی ما در حال توسعه است اما نکته منفی این است که شما آن اقلیت متفاوت و سطح بالا را نمیبینید. انگار متوسط فیلمسازان آن کلیت ضعیف را ارتقا دادند اما فیلمسازان با استعداد را نیز در سطح متوسط ماندهاند. گویا با یک کلیت توده متوسط طرف هستیم.
خبری از تکستارهها در میان فیلمسازان نیست
کارشناس و منتقد سینما تودهای شدن فیلمسازها را هم مثبت و هم منفی دانست و افزود: این نشان میدهد فیلمسازی ما دارد توسعه پیدا میکند و دیگر فیلم خیلی ضعیف نداریم اما نکته منفی آن است که تکستارهها را پیدا نمیکنیم. فیلمهایی که خودشان را در این بین نشان دهند و یک پله بالاتر از بقیه باشند. این امری جهانی است و در سینمای جهان نیز با آن مواجهیم.
قادری در مقایسه تودهای شدن فیلمسازهای فیلم کوتاه در ایران و جهان گفت: در سینمای جهان این مسیر به نفع بازار و آگاهانه طی میشود و این منجر به فروش بیشتر است چرا که فیلم متوسط میتواند توده بیشتری از مردم را به سمت خود جذب کند اما در ایران این مسیر به سمت گسترش طبقه متوسط در فیلمسازی است. همه شبیه هم دیگر میشوند و نه فیلم شاخصی میبینیم نه تفاوتی را میان فیلمسازان.
کارشناس سینما با اشاره به پاتوقهای فیلم کوتاه و ظهور استعدادها در آن گفت: در پاتوق فیلم کوتاه فیلمسازهایی بودند که میتوانستند فیلم بلند بسازند؛ اتفاقا آن ها نیز فیلمهای بلند خود را ساخته بودند اما پارسال یکی از استعدادهای فیلم کوتاه «جنگل پرتقال» را ساخته بود که یکی از فیلم های خوب جشنواره فیلم فجر بود.
فیلمسازان فعلی سینمای کوتاه به دنبال حرفهای شدن
قادری مزیت فیلمهای کوتاه فعلی و فضای سینمای کوتاه را در جسارت فیلمسازان دانست و افزود: در حال حاضر میبینیم که فیلمسازها میخواهند قابلیت خود را نشان دهند و هدفشان حرفهای شدن است. پیشتر فیلمساز دلش به جشنوارهها خوش بود و جایزه گرفتن را ملاک قرار داده بود. سعی داشت شاخکهای جشنواره های جهانی را تحریک کند و یا در جشنوارههای داخلی یک پیام اجتماعی مورد تایید فرهنگ رسمی بدهد تا تشویق شود اما در حال حاضر همه میخواهند حرفه ای بشوند و خودشان را نشان دهند. جرات و تلاش برای نشان دادن توانایی در حال حاضر از نقاط قوت سینمای کوتاه است.
محتوای فیلمهای کوتاه هویت مستقل خودش را ندارد
مریم بحرالعلومی، کارگردان سینما نیز در گفتوگو با ایرنا درباره تفاوت مدیوم فیلم کوتاه و فیلم بلند گفت: این دو مدیوم دو بستر و دو جهان جدا از هم هستند و ما از همین لطمه میبینیم. بسیاری از فیلمهای کوتاه از لحاظ تکنیک فنی و هنری و ساختار مشکلی ندارند اما مشکل اصلی شان این است که محتوا، هویت سینمای کوتاه را ندارد بلکه برشی از یک فیلم بلند است.
وی ادامه داد: این فاصلهگذاری باید شکل بگیرد. فیلم کوتاه مدیومی جداگانه و با ساختار خودش است که شروع، نقطه عطف و پایان خودش را دارد. بسیاری از فیلمسازان موفق سینمای بلند با فیلم کوتاه به این مدیوم ورود کردند اما باید توجه داشت که این دو مدیوم در امتداد هم هستند. یک فیلمساز برای آنکه فیلم بلند بسازد و مجوز فیلم بلند بگیرد، باید فیلم کوتاه داشته باشد اما اینکه تصور کنیم فیلمسازی فیلم کوتاه میسازد چون نمیتواند یا توانایی ساخت فیلم بلند ندارد، این غلط است.
حال سینمای کوتاه از سینمای بلند بهتر است
کارگردان فیلم سینمایی «شهربانو» در تحلیل اوضاع سینمای کوتاه گفت: سینمای کوتاه حال خیلی بهتری از سینمای بلند دارد. این به ما که در سینمای بلند فعالیت میکنیم حال خوبی میدهد. این حال خوب از جسارتی نشات میگیرد که فیلمسازان کوتاه هم در تنوع ژانر هم در ورود به موضوعات دارای حساسیتهای بیشتر، دارند. به علاوه تعداد فیلمسازان زن نیز نسبت به قبل افزایش چشمگیری داشته که خوشحالکننده است.
بحرالعلومی که عضو هیات انتخاب آثار داستانی جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز بود، ادامه داد: امسال چند فیلم در جشنواره داشتیم که به طور مشخص به چند حادثه مهم سال گذشته پرداخته بود. همین جرات که در سینمای کوتاه ما دیده میشود اما در سینمای بلند خبری از آن نیست جای تحسین دارد. هرچند که فقط یک مورد از آن فیلمها برای جشنواره انتخاب شد اما همین ورود و پرداخت نکته مثبتی است.
بسیاری از فیلمهای کوتاه با دلهره نسبت به موضوعات مواجهاند
کارگردان فیلم «قطع فوری» اظهار کرد: فیلمهایی نیز داشتیم که انتخاب نشدند چراکه با یک دلهره نسبت به موضوع مواجه شده بودند. اما فیلمهای حساسیت برانگیز این فرصت را به مخاطب و فیلمساز میدهد که اگر یک نفر وارد این حوز شده است فیلمساز دیگری نیز میتواند، فقط باید به چگونه گفتن و پرداختن به موضوع فکر کند.
بحرالعلومی قهرمان داشتن در فیلم کوتاه را عامل مهمی دانست و افرود: در فیلم کوتاه داشتن قهرمان آسان نیست. حالا میبینید که در یکی از فیلمهای شاخص امسال قهرمان زنی داریم که از چند دختر نوجوان دفاع میکند و این جرات را دارد که وارد موضوعات حساسیت برانگیز شود. اتفاقی که در سینمای بلند به ندرت می افتد.
فیلمسازی که برای فستیوالها فیلم بسازد، میدان را باخته
این کارگردان در پاسخ به جشنوارهزدگی فضای سینمای فیلم کوتاه گفت: فیلمسازی که فیلمی را برای فستیوال داخلی یا خارجی و یا به اعتبار اسکار بسازد، میدان را باخته. تو باید فیلم خوب خودت را بسازی در این صورت فیلم، مسیر خودش را پیدا میکند.
وی ادامه داد: من به عنوان سینماگر اجتماعی که به جشنواره ای بودن شناخته می شوم با جرات میگویم که قطعا جشنوارهها شروع ماراتن دل انگیزی هستند اما تکلیف فیلمی که برای جشنواره ساخته شده و به سمت جشنوارهها غش کرده نیز هم برای مخاطب و هم برای خود فیلمساز در فضای حرفه ای سینما مشخص است.
بحرالعلومی جرات و جسارت را جز جداییناپذیر فیلمسازی دانست و گفت: همان قدر که سرمایه و توانایی برای فیلمسازی لازم است جرات و جسارت نیز مهم است. به قدری که اگر فیلمساز در جشنواره مورد تایید اسکار حضور پیدا کرد و یا جایزه گرفت، خودش را نبازد و ادامه بدهد. این هیچ ربطی به این ندارد که در فیلمساز در کدام کشور زیست میکند و چه قوانینی برای او وضع شده. این در تمام دنیا ثابت است و فیلمساز است که باید چگونه پرداختن به ایدهاش را بلد باشد.
فیلم مستند «خیال باز» به نویسندگی و کارگردانی تینا میرکریمی پس از پشت سر گذاشتن مراحل فنی آماده نمایش شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه ای پروژه، فیلم مستند «خیال باز» به نویسندگی و کارگردانی تینا میرکریمی که به معرفی یکی از هنرمندان شناخته شده سایه بازی می پردازد پس از پشت سر گذاشتن مراحل فنی آماده نمایش شد.
«خیالباز» روایتی است از زندگی شخصی و هنری حسن طاهریزاده یکی از هنرمندان هنر نمایش. سایه بازی که به خیالباز نیز مشهور است. او نخستین هنرمند ایرانی است که روش هنر سایه بازی با انگشتان دست را خلق کرد و با تکیه بر هنر بداههگویی و طنزپردازی ذاتی خود موفق شد در این زمینه بیشتر شناخته شود.
تینا میرکریمی نویسنده و کارگردان این اثر سالهاست به عنوان گوینده و گزارشگر رادیو مشغول به کار است. او از سال ۱۳۹۲ به عنوان پژوهشگر، فعالیت خود را در سینمای مستند آغاز کرد و از سال ۱۳۹۹ به فیلمسازی مستقل روی آورد. «از سروستان تا اقیانوس» نخستین فیلم مستند او با محوریت زندگی و تلاشهای یکی از زنان دریانورد ایرانی بود و «خیالباز» دومین تجربه کارگردانی او است که آماده نمایش شده است.
عوامل تولید این فیلم مستند عبارتند از تهیه کننده، نویسنده و کارگردان: تینا میرکریمی، تدوین: علیرضا اسلامی، تصویر: علیرضا اسلامی، علی شیلاندری، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، اصلاح رنگ و نور: حسن نجفیمنش، مشاور فیلمنامه: سهیلا خدادادی، مشاور رسانه: سمیرا افتخاری.
همزمان با پایان مراحل فنی فیلم کوتاه «سرکوب»، به نویسندگی و کارگردانی علی بیگدلی و تهیه کنندگی نوشین حقیقی و پیام مرادی پخش بینالمللی آن به منظور حضور در جشنوارههای معتبر جهانی آغاز شد.
به گزارش رسانه سینمای خانگی، علی بیگدلی کارگردان سرکوب که نخستین تجربه حرفهای خود را پشت سر میگذراند در گفت وگو با ایرنا، اظهار داشت: داستان سرکوب از این قرار است که یک دختر مبتلا به سندروم داون برای رهایی از محدودیتهایی که برای او به وجود آمده از خانه فرار میکند.
وی درباره ضرورت پرداخت به موضوع کودکان و افراد مبتلا به سندروم داون در این پروژه گفت: با توجه به موقعیتی که این بیماران با آن روبرو هستند، شرایط خاصی دارند که نیازمند توجه و مراقبت ویژه برای رشد و تکامل از سوی خانوادهشان هستند که به عنوان یک فیلمساز اگر با تولید فیلمِ کوتاه سرکوب در دیدگاه، روند و رویه حتی یک خانواده بتوانم تغییری ایجاد کنم، رسالت خود را به طور کامل انجام دادهام.
بیگدلی همچنین گفت: متاسفانه صنعت فیلم کوتاه به علت نبود توجیه اقتصادی و هزینهکرد بسیار، خروجی آنچنانی ندارد و این مساله زمینه را برای افراد مستعد به منظور ساخت و تولید تنگتر کرده است.
پیام مرادی، هانیه سجاد و زهرا بخت باز در این اثر ایفای نقش میکنند.
در خلاصه داستان فیلم کوتاه سرکوب آمده است: دختری مبتلا به سندروم داون، بر خلاف خواسته خانوادهاش از خانه خارج میشود و اتفاقاتی برایش رخ خواهد داد.
یکهزار و ۸۳۹ اثر از یکصد و ۱۳ کشور متقاضی حضور در بخش بین الملل هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت» هستند.
به گزارش سینمای خانگی از دبیرخانه هفدهمین جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آمارهایی را از بخش بینالملل این جشنواره منتشر کرده است.
در بخش بینالملل هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت» امسال یکهزار و ۸۳۹ اثر از یکصد و ۱۳ کشور متقاضی حضور بودهاند در میان این آثار ۷۰ درصد مستندها کوتاه است. مستندهای بلند ۲۲.۶ درصد و مستندهای نیمه بلند ۶.۸ درصد این آمار را تشکیل میدهند.
از میان فیلمسازان متقاضی حضور در این دوره، ۸۱۱ فیلمساز زن و یکهزار و ۲۸ فیلمساز مرد حضور دارند.
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آذرماه ۱۴۰۲ با دبیری محمد حمیدی مقدم برگزار میشود.
کارگردان فیلم کوتاه «آنجلو» می گوید: این فیلم کوتاه را عرضه کردم تا به مخاطبان بگویم با یک فیلم کوتاه هم می توان خندید.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علی کیان ارثی که فیلم کوتاه «آنجلو» را در یکی از پلتفرم های شبکه نمایش خانگی عرضه کرده است، به ایسنا می گوید: قصد داشتم این فیلم در یک پلتفرم پرمخاطب نمایش داده شود تا مخاطبان عام هم بدانند که با فیلم کوتاه هم میشود همراه شد و خندید.
علی کیان ارثی درباره فضای فانتزی و کمدی فیلم کوتاه «آنجلو» و الگو گرفتن از دیگر فیلمهای سینمایی گفت: همه آنچه که در این فیلم کوتاه مشاهده میکنید ساخته و پرداخته نویسندههای این اثر است و ما از هیچ فیلمی الگو نگرفتیم و کپیبرداری نکردیم اما باید بگویم که من به هیچ وجه الهام گرفتن از یک فیلم را اشکال یا ضعف فیلمساز نمیدانم.
این فیلمساز افزود: اتفاقاً فیلمسازهای بزرگی هستند که الهام گرفتن از دیگر فیلمسازان را به راحتی بیان میکنند یا حتی هیچ مشکلی با کپیبرداری از دیگر فیلمسازان ندارند؛ کوئینتین تارانتینو خودش میگوید که “من یک کپیکار حرفهای هستم”. بنابراین به نظر من کپی کردن هم هیچ اشکالی ندارد و مهم این است که فیلمساز بتواند آنچه که در نظر دارد را به خوبی خلق کند.
وی خاطرنشان کرد: پروسه نگارش فیلمنامه «آنجلو» از اینجا آغاز شد که خانم مریم بحرالعلومی ایدهای را مطرح کردند و این ایده را همراه با خانم لیلا نیکزاد به فیلمنامه تبدیل کردیم. ممکن است در پروسه نگارش فیلمنامه آنقدر به ایده شاخ و برگ داده شود که در نسخه نهایی جدا کردن ایده از فیلم کار سختی شود و یا ایده در کلیت فیلم گم شود اما همان ایده ابتدایی در شکلگیری فیلم قطعاً نقش موثر و پر رنگی داشته است و البته در پروسه نگارش فیلمنامه ما با خانم بحرالعلومی که تجربه بیشتری در فیلمنامهنویسی داشتند جلسات متعددی داشتیم که تجربه ایشان برای ما بسیار مفید و کمککننده بود.
این کارگردان درباره تلفیق ژانر کمدی و فانتزی در یک فیلم کوتاه گفت: ساخت فیلمی کوتاه در ژانر کمدی یکی از دغدغههای من بود و علاقه داشتم خود را وارد این چالش کنم چون بارها به این موضوع فکر کرده بودم که چرا ما در سینمای کوتاه فیلمهای کمدی کمی داریم و اساساً فیلمسازان کمی در این سینما به سراغ ژانر کمدی میروند.
وی افزود: قطعاً کمدی ساختن در قالب یک فیلم کوتاه کار بسیار سختی است چرا که شما وقت کمی دارید تا بتوانید فضا و موقعیت لازم برای خنداندن مخاطب را خلق کنید چرا که کمدی ساختن نیازمند موقعیتسازی و کاراکترسازی است. در سینمای کمدی بسیار مهم است که مخاطب بتواند با کاراکتری که خلق شده ارتباط برقرار کند و برقراری این ارتباط در زمان اندک فیلم کوتاه کار دشواری است.
کیان ارثی درباره ساختار فیلم «آنجلو» گفت: از آنجا که برای من کار کردن در ژانر بسیار جذاب است برایم مهم بود که فیلمی کمدی در سینمای کوتاه بسازم و از طرفی تدوین غیرخطی را هم برای این فیلم انتخاب کردم که میتوانست چالش ساخت آن را دو چندان کند و به همین دلیل برای فیلم یک نریتور انتخاب کردم که این نریتور همان قهرمان فیلم است و میتواند به همراهی مخاطب با اثر کمک کند.
این کارگردان درباره همکاری با بازیگران مطرح در یک فیلم کوتاه گفت: از نظر من بازیگر در فیلم کمدی عنصر بسیار مهمی است و فقدان کمدین در یک فیلم کمدی میتواند به اثر ضربه مهلکی وارد کند. به همین دلیل من اصرار داشتم که از بازیگری در این فیلم استفاده کنم که مخاطب او را میشناسد و میتواند با او ارتباط برقرار کند. قطعاً این شناخت نقش مهمی در موفق بودن فیلم دارد.
کیان ارثی درباره عرضه فیلمهای کوتاه در پلتفرمها گفت: در عرضه فیلمهای کوتاه چندان نمیتوان برای جنبههای اقتصادی اثر امیدوار بود. سینمای کوتاه در ایران برگشت اقتصادی ندارد چرا که جایی برای دیده شدن این آثار وجود ندارد و اندک پلتفرمهایی که فیلمهای کوتاه را نمایش میدهند مثل «هاشور» و «تیوال» شاید چندان برای مخاطب عام معرفی نشدهاند.
وی افزود: به نظر من سینمای کوتاه در ایران رو به رشد است و مخاطب بیشتری میتواند داشته باشد. عرضه فیلم کوتاه «آنجلو» کار آسانی نبود، من جلسات متعددی با دوستان در پلتفرم داشتم و در شورای بازبینی درباره انگیزهام از پخش «آنجلو» توضیحاتی ارائه دادم و گفتم که فیلم «آنجلو» اثری سر و شکلدار است و از طرفی حرف مهمی هم میزند. این فیلم درباره مرگ است و پرسشی مطرح میکند مبنی بر اینکه ما در زمان مرگ ممکن است در چه موقعیتی باشیم و این موقعیت باعث میشود که اطرافیان ما چه واکنشی داشته باشند. قطعاً ممکن است فکر کردن به این موضوع ذهن ما را به چالش بکشد و حتی ممکن است اتفاقی واقعی رخ داده باشد که برای اطرافیان دردناک باشد اما من موقعیتی کمدی را انتخاب کردم و دوست داشتم این موقعیت را کمدی تعریف کنم.
این کارگردان در پایان تأکید کرد: من پلتفرم فیلمنت را برای نمایش «آنجلو» انتخاب کردم چرا که پلتفرمی پرمخاطب است و اتفاقاً جنس مخاطبانی که به این پلتفرم رجوع میکنند برای من مهم بودند و قصد داشتم کسی که «پوست شیر» میبیند فیلم من را هم ببیند و متوجه شود که سینمای کوتاه هم میتواند قصه تعریف کند، جذاب باشد و تو را بخنداند.
فیلم کوتاه «آنجلو» به نویسندگی و کارگردانی علی کیان ارثی در قالب طرح «سینمای دیگر» عرضه شده است. این فیلم کوتاه مضمونی طنز دارد و در مدت زمان 16 دقیقه عرضه شده است.
در این فیلم کوتاه بازیگرانی همچون یوسف تیموری، سوگل طهماسبی و ندا کوهی ایفای نقش میکنند.
در خلاصه داستان فیلم فیلم کوتاه آمده است: یک عمر وقت داریم ولی به آخرش که میرسیم، دنبال ۱۰ دقیقه وقت اضافهایم!
برگزیدگان جشنواره فیلم کوتاه تهران در گفتوگو با ایرنا از دغدغهها و مسائل سینمای کوتاه گفتند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، شامگاه سه شنبه -۲ آبان ماه- چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزیدگان خود را شناخت. در این گزارش با برخی از این برگزیدگان گفتوگو کردیم و از دغدغههایشان پرسیدیم. دغدغههایی که از بازگشت برخی از آنان به سینمای کوتاه خبر میداد و حاکی از افزایش هزینههای تولید، نسبت به برآوردهایشان بود.
نفس انیمیشن این است که دائم از هزینه ها عقب هستید
فاطمه جعفری، برنده بهترین فیلم پویانمایی برای انیمیشن «ده سالگی» از پروسه تولید انیمیشن گفت: پروسه تولید انیمیشن سخت و زمانبر است. استاپ موشن در خوشبینانهترین حالت برای تولید سه سال زمان زمان میبرد. اگر در سال ۱۴۰۲ قرار ببندید، در سال۱۴۰۴ و ۱۴۰۵ به تدوین و موسیقی میرسید و واقعا هزینههای تولید فشار زیادی می اورد.
این کارگردان جوان درباره حوزه تخصصی خود یعنی استاپ موشن گفت: کانون پرورش فکری سرمایهگذار کار من بود و تنها جایی هم هست که استودیوی تولید استاپ موشن دارد و من نیز باید آنجا کار کنم چرا که استاپ موشن به فضای خاصی نیاز دارد که فقط کانون یک استودیوی بزرگ برای استاپ موشن دارد. درست است که از سوی کانون حمایت شدم اما این نفس انیمیشن است که شما دائم از هزینهها عقب هستید.
کارگردان انیمیشن «ده سالگی» ادامه داد: من هنوز قالب فیلم کوتاه را دوست دارم و احساس میکنم با فیلم کوتاه کار دارم شاید روزی فیلم بلند نیز بسازم.
بازگشت به سینمای کوتاه پس از تجربه سینمای بلند
محمد علیزاده فرد، کارگردان فیلم «شریف» که برنده بهترین فیلم از نگاه ملی شد گفت: من به فضای فیلم بلند رفتم و به فیلم کوتاه برگشتم و همچنان نیز در فضای فیلم کوتاه نفس خواهم کشید.
علیزاده فرد بر جذابیتهای مدیوم فیلم کوتاه تاکید کرد و گفت: خلوصی که فیلمسازان و همکاران در فیلم کوتاه دارند در فیلم بلند خیلی کمتر است. به همین خاطر به این فضا بازگشتم.
این کارگردان جوان که با دخترش برای دریافت جایزه به روی سن آمد، پیدا کردن سرمایه را برای فیلم کوتاه مشکل دانست اما افزود: هرچند پیدا کردن سرمایهگذار و برگشت سرمایه در فضای فیلم کوتاه سختتر است اما به دلیل خلوص نیت و صافتر بودن فضای سینمای کوتاه، آن را ترجیح میدهم.
به تنها چیزی که از ابتدا فکر نمیکردیم جشنواره بود
محسن مجید پور، تهیه کننده فیلم «شریف» که جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را از آن خود کرد درباره ایدهپردازی این فیلم گفت: ایده این کار از سر مزار شهدا به ذهن بنده رسید. همیشه فکر میکردم که باید یک محصولی را از خودم در حوزه دفاع مقدس ارائه کنم و باری روی دوشم بود.
مجیدپور ادامه داد: به تنها چیزی که فکر نمیکردیم در ابتدا جشنواره بود. بیشتر رسالتی که داشتیم ذهنمان را درگیر کرده بود.
تهیه کننده فیلم «شریف» مدیوم فیلم کوتاه را جایی برای ازمون وخطا دانست و گفت: بنده ۴ فیلم بلند را نیز کارگردانی کرده ام. فیلم کوتاه مختصر و مفید است و مورد پسند مردم نیز هست. به فیلم کوتاه خیلی بیشتر از فیلم بلند علاقه مندم.
وقتی هزینهمان در تولید سه چهار برابر شد
پیام کردستانی، کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» که برنده جایزه بهترین فیلم این دوره از جشنواره شد، درباره اقتباس در سینما و فیلم کوتاه گفت : بخشی از ادبیات داستانی ما درباره قصه های درونی شخصیتهاست و ماجراهایی است که دراماتیک و نمایشی نیستند. دراماتیک کردن قصه همیشه یکی از مسائل اصلی اقتباس است و باید به سراغ قصه ای بروید که این ویژگی را خودش داشته باشد. اگر به سراغ یک قصه درونی و بدون ماجرای بیرونی و دراماتیک بروید؛ سختی و مشقت خواهید داشت.
کردستانی درباره اعتبار جشنواره و فیلمسازی برای جشنواره ادامه داد : ما هیچ جشنواره جایگزینی در ایران نداریم و این فستیوال تنها فستیوالی است که میتوان فیلم فرستاد. اگر این فستیوال نیز نباشد کجا برویم؟ جشنواره نهال که دانشجویی است و چند جشنواره منطقه ای داریم که اعتباری ندارند. این فستیوال تنها گزینه است و تبدیل به فستیوال معتبرتری نسبت به قبل شده و این قابل درک است که این حس برای فیلمساز وجود داشته باشد که بخواهد پیش از فرستادن فیلم به اسکار هم فکر کند.
کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» درباره فضای اقتباس برای فیلم کوتاه گفت: اینکه چه قصهای شما را ترغیب کند مهم است. ممکن است گاهی ایده اورجینال بهتر جواب بدهد. قصه، بیشتر از اقتباسی بودن یا نبودن اثر مهم است.
وی ادامه داد: فیلمی که ساختم کاملا منطبق بر فضای ذهنیام است. فضایی که پیش از فیلمسازی در ذهنم بود.
بهمن رضایی، تهیه کننده فیلم نیز از افزایش سرسام آور هزینههای تولید گفت: کار کاملا با هزینه شخصی و مستقل ساخته شده. ما از برآورد ۶۰، ۷۰ میلیونی به هزینه سه چهار برابری تولید رسیدیم. همزمانی تورم وکرونا باعث شد هزینه کار به شدت بیشتر بشود.
جشنواره فیلم کوتاه تهران پس از یک هفته نمایش فیلم در پردیس سینمایی ملت سه شنبه شب برگزیدگان خود را شناخت. جوایز بخش اصلی این جشنواره در بخش کارگردانی به حمید حسینی و محمد حسینی برای فیلم «یوفو» و در بخش بهترین فیلم به بهمن رضایی و پیام کردستانی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه» رسید.
جالب آنکه مدیر مدرسه که دومین فیلم از نگاه تماشاگران بود در دو روز پایانی جشنواره جای خود را به «مورچه» داد و جایزه بهرین فیلم از نگاه تماشاگران به «مورچه» رسید. محمد منصوبی نیز جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را برای فیلم «مدیر مدرسه» دریافت کرد.
گفتنی است جایزه بزرگ این جشنواره نیز به علی علیزاده برای «قوتار» اهدا شد و اعتبار اسکار را برای این فیلم به ارمغان آورد.