رسانه سینمای خانگی- این کمدی، شریف است

«ویلای ساحلی» نماینده شایسته‌ای برای کمدی موقعیت است؛ جنسی از کمدی که در غوغاسالاری کمدی شخصیت و البته تبحر خاصی که تولید این شکل از کمدی می‌طلبد، در سینمای این سال‌های ایران، تقریبا کمیاب شده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جدیدترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری، فیلم پخته و صبوری در شکل محتوایی است. اگر بخواهیم بااغماض، فیلم را در رسته کمدی تعریف کنیم، با یک کمدی موقعیت شریف مواجه هستیم که علیرغم استعداد فراوانی که در زایش سوژه‌های مختلف به خود می‌بیند، صبوری نشان داده و به یک پختگی دوست‌داشتنی رسیده است.

مسیر داستان‌گویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمی‌شود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخص‌های چالش را به خود می‌بینداین طبیعی است که شاید طیفی از مخاطبان، نتوانند در نگاه اول، آن ارتباط بهینه را با اثر برقرار کنند. ویلای ساحلی برای مخاطبانی که سال‌ها به تماشای کمدی شخصیت عادت داشته‌اند، یک اتفاق جدید به حساب می‌آید. آنها عادت دارند تا رضا عطاران و پژمان جمشیدی را در شمایل تیپ‌هایی که در این سال‌ها ایفا کرده‌اند، ببینند و پیشاپیش با ذهنیتی که منتظر تکرار نقش‌آفرینی‌های قبلی آنهاست، وارد سالن می‌شوند اما در این کمدی موقعیت، محوریت، با زایش‌گری لوکیشنی است که عطاران و جمشیدی، ابژه‌های آن هستند.

در چنین اتمسفری، مختصات رفتاری درستی برای شخصیت‌های هدف، تعریف شده است که می‌تواند چالش‌های روایی خوبی را هدف‌گذاری کند. در ادامه این چینش رفتاری، داستانک‌ها به‌خوبی می‌توانند هسته مرکزی را پروار کنند. مسیر داستان‌گویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمی‌شود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخص‌های چالش را به خود می‌بیند.

در ادامه همین روند است که در برخی سکانس‌ها، شلوغی‌های حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، به‌خوبی توانسته از پس رتق‌وفتق آن برآید. این صحنه‌ها ساماندهی درستی دارند و نشان می‌دهند که نویسنده و کارگردان، فارغ از تصویرگری هجمه، مدیریتی نرم را برای یک گذر رندانه در دل درام گنجانده‌اند به‌گونه‌ای که تمامی این اغتشاش‌ها، با پیش‌درآمدی درست، فضا را از پیچ روایت عبور داده و آن را به فصل بعدی متصل می‌کنند.

در برخی سکانس‌ها، شلوغی‌های حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، به‌خوبی توانسته از پس رتق‌وفتق آن برآید

طبیعی است که برای چنین سوژه زایش‌گری، موقعیت‌های کمیک بسیاری قابل تعریف است اما اینکه کیانوش عیاری به چنین موقعیت‌هایی برسد، نشان از پختگی نگاهی است که وی را پس از بیش از ۴ دهه فیلمسازی همراهی می‌کند. این نشان می‌دهد که حتی لغزیدن کارگردانی چون عیاری به وادی فیلمی چون ویلای ساحلی که می‌خواهد از بابت تولید آن، هزینه فیلم بعدی‌اش را فراهم کند، حاصل یک نگاه ساختاری است.

به سمت جنسی از کمدی می‌غلتد که در سینمای این روزهای ایران، نماینده چندانی ندارد و برای این کمدی موقعیت، به داستان‌هایی می‌رسد که نزد یک کارگردان تجاری‌ساز، هرگز محلی از اعراب ندارد. دلیل انتخاب عطاران و جمشیدی برای این فیلم نیز دقیقا به همین عامل مربوط است تا آنها بتوانند با تکیه بر پتانسیل و بداهه‌های حرفه‌ای خود، این جنس کمدی موقعیت را پروارتر کنند همچنان‌که می‌بینیم در بسیاری از کمدی‌های موقعیت نظیر اجاره‌نشین، خلاقیت بازیگران تا چه اندازه توانسته به اعتلای کار و این‌همانی مخاطب کمک کند.

البته مشخص است که فیلم، فضاهای بیشتری را تجربه کرده که بنا بر مقتضیات، نسخه‌ای سینمایی از آن استخراج شده که این اتفاق، ریتم داستانی را به‌خوبی حفظ کرده اما بیشترین تاثیر را در پایان‌بندی داشته که نتوانسته در قواره داستان، خودنمایی کند. به‌نوعی که داستان پس از یک شروع و میانه شلوغ با ریتمی تند، به‌ناگهان فروکش کرده و تعلیق داستان، می‌خوابد. این فینال اگرچه به بدنه فیلم نمی‌خورد اما توانسته اتفاقات را جمع کرده و آن را به سامان برساند.

ویلای ساحلی، اتفاق مبارکی در سینمای این روزهای کشور است. در شرایطی که عمده کمدی‌ها، به باسمه پهلو می‌زنند و درصدد بهره‌گیری از بازیگران چهره خود در مسیر گیشه هستند، ویلای ساحلی، با یک سیاست درست، نماینده شایسته‌ای برای کمدی موقعیت است که جایش در سینمای ایران به‌شدت خالی است. فیلمی که نباید با پیش‌فرض به تماشای آن نشست و هیجان‌زده با آن برخورد کرد. برای چنین فیلمی باید در تراز و اندازه حرفه‌ای آن برخورد کرد.

رسانه سینمای خانگی- سفر «سیاه سنگ» به فرانسه

فیلم کوتاه «سیاه سنگ» نخستین ساخته سامان لطفیان در بخش مسابقه جشنواره کلرمون فرانسه به رقابت می‌پردازد.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای، فیلم کوتاه «سیاه سنگ» به کارگردانی سامان لطفیان و تهیه کنندگی سید مازیار هاشمی در نخستین حضور بین‌المللی خود در جشنواره معتبر کلرمون فرانسه به نمایش در می‌آید.

جشنواره کلرمون فرانسه معتبرترین فستیوال فیلم کوتاه جهان است. این رویداد که سالیانه در شهری به همین نام در کشور فرانسه برگزار می‌شود، پس از جشنواره بین‌المللی و شناخته شده «کن»، بزرگ‌ترین رویداد سینمایی فرانسه است که امسال پذیرای فیلم کوتاه «سیاه سنگ» از سینمای ایران است.

امسال نخستین تجربه فیلمسازی سامان لطفیان، از میان ۹۵۰۰ متقاضی، برای حضور در بخش مسابقه این جشنواره انتخاب شده است.

سجاد افشاریان، نصرالله رادش، مهدی میامی، ماه منیر بیطاری گروه بازیگران «سیاه سنگ» را تشکیل می‌دهند.

سایر عوامل فیلم عبارتند از: نویسنده: سامان لطفیان و مهدی تراب بیگی، تدوین: اسماعیل علیزاده، طراح صحنه و لباس: حجت اشتری، مدیر صدابرداری: سعید زند، مدیرتولید: میلاد مولازاده، موسیقی: مجتبی سحرخیز، طراحی و ترکیب صدا: زهره علی اکبری، طراح گریم: مسعود باقری، دستیار اول کارگردان: مهدی گنجی، برنامه ریز: مجید حقیقت، منشی صحنه: محسن بهاری، دستیار اول فیلمبردار: هومن خلیلی، جلوه‌های ویژه: امین پهلوانزاده، طراحی پوستر: علی جمشیدی، عکس: مجید طالبی، محصول: HIB FILM، پخش بین‌الملل: محمد فراهانی، ساخت تیزر: حمید نجفی راد.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ضد» ایدئولوژیک است؟

کارگردان فیلم «ضد» تاکید کرد: هدفش از فیلمسازی بیان حرف‌های ایدئولوژیک نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که دو سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی سیاسی که هرچند علاقه‌مندان مخصوص به خودش را دارد اما سازنده‌اش تاکید دارد اگر تماشاگران، بدون حب و بغض به تماشای فیلم بنشینند با یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده روبرو می‌شوند.

ربیعی که دومین فیلم سینمایی خود را راهی اکران کرده، خود را فردی مذهبی و معتقد به نظام معرفی می‌کند اما می‌گوید سینما را به عنوان یک زبان مشترک برای همه با سلایق گوناگون می‌بیند؛ چه آن‌ها که موافق نظرات او هستند و چه کسانی که با تفکراتش مخالفند. او چنان به سینما به مثابه سینما نگاه می‌کند که خود را جدا از فیلمسازی با سمت و سوی جناحی خاص می‌داند و آرزو می‌کند بتواند اثری در حد و اندازه «فهرست شیندلر » به عنوان اثری مشخصه‌های خاص سینما بسازد.

به گفته وی و نیز همکارانش این سلوک او در کارش هم اجرا می‌شود چرا که نه تنها مخالف انحصار است بلکه به عنوان یک هنرمند وظیفه خود می‌داند به اعتلای سینما کمک کند.

ربیعی همزمان با اکران فیلم «ضد» به همراه یکی از بازیگران (مهدی نصرتی) و مدیر فیلمبرداری فیلمش (هاشم مرادی) مهمان خبرگزاری ایسنا شدند تا درباره فیلمی که دو سال در نوبت اکران بود و نیز اولین فیلمش «لباس شخصی» که هنوز مجوز اکران نگرفته صحبت کند.

در این نشست مهدی نصرتی بازیگر جوانی که پیش‌تر هم برای ربیعی بازی کرده بود، از تلاش خود برای کلیشه نشدن در فیلم‌های سیاسی سخن گفت. او پیش از بازیگری، تجربه عکاسی و روزنامه‌نگاری هم داشته و هنگام حضورش در ایسنا توضیح داد که در مقطعی به عنوان عکاس حق‌التصویر با این خبرگزاری همکاری داشته است.

مشروح این نشست دو ساعته را که با پرسش از ربیعی و شرایط اکران فیلم آغاز شد، در ادامه می‌خوانید: 

ایسنا: آقای ربیعی شما در حالی سراغ سوژه فیلم «ضد» رفتید که پیش‌تر فیلم‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» با فضایی مشابه ساخته شده بودند. این برای شما ریسک نبود که شاید تماشاگر نسبت به فیلم واکنش مثبتی نشان ندهد؟

ربیعی: سلیقه من برای ساخت فیلم به طور کلی تاریخ معاصر است و سوژه‌هایی که غالبا با آن‌ها درگیر می‌شوم در همین فضا هستند. موضوع هر دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» هم به زیست شخصی، مطالعات و علایقم برمی‌گردد. البته وقتی طرح «لباس شخصی» را شروع کردم، «ماجرای نیمروز» هنوز ساخته نشده بود؛ درواقع من در سال ۱۳۹۶ خواندن پرونده حزب توده را شروع کردم و در میانه‌های پروژه و نوشتن سیناپس بودم که در جشنواره فجر آن سال فیلم «ماجرای نیمروز» به نمایش درآمد و کاملاً از آن بی‌اطلاع بودم. با این حال بر اساس برنامه خودم  «لباس شخصی» را جلو بردم که در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فجر نمایش داده شد ولی تا به امروز توقیف مانده است. بعد هم سراغ فیلم «ضد» رفتم که ابتدا نام دیگری داشت و از وقتی که من وارد کار شدم، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

ایسنا: با توجه به اینکه فیلمنامه‌نویس این پروژه فرد دیگری است، ساخت «ضد» چطور شکل گرفت؟

ربیعی: کلیت پروژه به این شکل بود که از طرف آقای شفیعی به من پیشنهاد شد تا این فیلمنامه را کارگردانی کنم و از آنجا که داستان، به جهان من نزدیک بود و نیز با اشاره به مساله نفوذ در اوایل انقلاب که من در «لباس شخصی» هم به آن پرداخته بودم، موضوع فیلم برایم دغدغه بود و پیشنهاد را پذیرفتم. در چنین مواردی اصولا سعی می‌کنم ایده خود را پیاده کنم و معمولا درگیر حاشیه‌هایی از این دست که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند یا تحت تاثیر فیلم‌های فیلمسازان دیگری مثل محمدحسین مهدویان قرار بگیرد، نمی‌شوم چون این‌ها اصلا برایم مساله نبودند. مساله مهم این بود که آنچه دغدغه‌ من است به یک زبان سینمایی تبدیل شود چراکه معتقدم سینما زبان مشترک تمام آدم‌هاست؛ چه آن‌هایی که موافق من فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که مخالف من هستند. حتی کسانی که هیچ موضعی ندارند هم در همین گروه می‌گنجند. به نظرم اگر سوژه‌ای به سینما تبدیل شود و قصه و روایتی را پیگیری کند، به طور طبیعی مخاطب با آن همراه می‌شود ولو اینکه حرف فیلم را هم قبول نداشته باشد.

در زبان سینمایی خودم نیز این روش را دنبال و سعی می‌کنم از اتمسفر، جریان، فیلمی خاص یا حتی در میزانسن، کارگردانی و … تاثیر خودآگاه نگیرم. من تعصب دارم بر این مساله که فیلمساز باید فیلم خود را بسازد، حال چه خوب باشد چه بد. برای من مهم است که وقتی فیلم خود را روی پرده می‌بینم بگویم این خروجی کار من است. فیلمنامه «ضد» هم برای من نبود. آقای حسین تراب‌نژاد آن را نوشته بودند و وقتی به گروه اضافه شدم با همفکری من، آقای موگویی و آقای شفیعی (تهیه‌کننده) سعی کردیم با گفت‌وگو و تعامل فیلمنامه را به سمتی ببریم تا به نگاه همدیگر نزدیک شویم که بخشی از آن‌ها انجام شد و بخشی هم انجام نشد. با این حال من قبول کرده بودم که در این پروژه یک کارگردان هستم و زیر نظر نویسنده کار را پیش ببرم و خروجی نهایی به آن چیزی رسید که الان روی پرده سینماها می‌بینیم.

ایسنا: در مقطعی یک تئاتر هم با اشاره به زندگی محمدرضا کلاهی اجرا شده بود و آن زمان آقای فرهاد توحیدی گفته بودند که قصد نگارش فیلمنامه‌ای را در همین زمینه دارند. آیا «ضد» با آن فیلمنامه ارتباطی داشته؟

ربیعی: من پیش از ساخت «لباس شخصی» در حوزه فیلم کوتاه در باشگاه فیلم سوره کار می‌کردم و آن زمان می‌گفتند فیلمنامه‌ای در حوزه هنری نوشته شده که نمی‌دانم نویسنده آن چه کسی بود ولی حتی کارگردان هم مشخص شده بود. البته آن پروژه هیچگاه ساخته نشد. نام فیلمنامه «ضد» هم ابتدا «بیتا، منیژه، اعظم» بود و وقتی آن را با همین نام برایم فرستادند، یادم آمد که چند سال قبل قرار بود در حوزه هنری این پروژه ساخته شود؛ ولی آنچه من در اختیار داشتم به نویسندگی آقای تراب‌نژاد بود و طرح اولیه آن هم به آقای مرتضی اصفهانی تعلق داشت.

ایسنا: از آنجا که به تازگی فیلم دیگری در ارتباط با منافقین (سرهنگ ثریا) روی پرده بود، به نظر می‌رسد فیلم‌هایی با موضوع‌های مشابه در شرایط فعلی سینما به سختی سانس می‌گیرند. البته حتی فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» علیرضا معتمدی هم چنین شرایطی دارد. الان وضعیت «ضد» را در اکران چطور می‌بینید؟  

ربیعی: شاید بد نباشد با یک اتفاق که همین چند روز پیش افتاد این بحث را دنبال کنیم که خودش به تنهایی بازگوی خیلی حرف‌هاست. ما این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم «احمد» هستیم و چند سرباز هم به عنوان هنرور با ما همکاری می‌کنند. هفته قبل یکی از آن‌ها به من می‌گفت، رفته بودند سینما تا فیلم «ضد» را ببینند ولی سانسی پیدا نکردند و به جای آن «هتل» را دیده بودند. با شوخی تعریف می‌کرد که او را حلال کنیم. مشکلی که ما در چرخه اکران داریم این است که فیلم‌هایی از جنس «ضد» نمی‌فروشند و اینطور تعبیر می‌شود که این فیلم‌ها اصطلاحا بفروش نیستند، در حالی که معلوم است در این چرخه، این فیلم‌ها فروشی نخواهند داشت. درواقع مشکل از فیلم نیست، مشکل از چرخه است. بعد دوستان تصمیم‌گیر و تاثیرگذار در این چرخه‌ پخش سعی می‌کنند این مدل فیلم‌ها را به نحوی وارد چرخه اکران کنند که تا حدی فروش داشته باشند اما باز هم نمی‌فروشند چون آن شکلی که فرم و محتوا را ارایه می‌کنند با هم جور در نمی‌آید. همین الان که فیلم «ضد» در حال اکران است روز افتتاحیه خود را با ۴۰ سالن شروع کرد و «ویلای ساحلی» هم که همزمان با فیلم ما اکران شد، نزدیک به ۴۰۰  سالن داشت. در روز ششم اکران، ما به زور به ۱۳۰ سالن رسیده بودیم ولی تعداد سالن‌های  «ویلای ساحلی» به ۶۵۰ رسیده بود. در توضیح آن هم می‌گویند سالن پُر نمی‌شود، چرا سالن اضافه بدهیم؟ در حالی که عامل پُر نشدن سالن‌ها به فیلم برنمی‌گردد!

برای درک درست‌تر این موضوع باید این را توضیح دهم که از بین حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، تقریبا ۵۰ میلیون نفر قابلیت رفتن به سینما را دارند اما فیلمی مثل «فسیل» که بالاترین فروش را دارد در نهایت ۷ میلیون مخاطب تا الان داشته که به «عقاب‌ها» هم نرسیده است. البته اگر هم برسد باید تناسب جمعیت را در سالی که «عقاب‌ها» پُرفروش شد، با الان در نظر گرفت. از این حدود ۷ میلیون تماشاگر می‌توان گفت که حدود چهار میلیون نفر قشر سینمارو هستند که در سبد کالای فرهنگی و تفریحی آن‌ها سینما رفتن وجود دارد. سلیقه چنین مخاطبی غالبا فیلم‌هایی از جنس سرگرمی‌ست، در حالی که افراد زیادی اصلا به سینما نمی‌روند و شاید سلیقه آن‌ها با فیلم‌های در حال اکران همخوان نباشد. این دقیقا نقطه‌ای است که باید روی آن دست گذاشت. وظیفه من به عنوان فیلمساز این نیست که مخاطب را به سینما بکشانم؛ وظیفه من این است فیلمی بسازم که مخاطب پس از دیدن آن راضی از سالن سینما بیرون رود و نگوید وقتم را تلف کردم. پس برای جذب مخاطب برای فیلمی مثل «ضد» باید یک جریان و چرخه‌ای متناسب با همین فیلم تشکیل شود. من نمی‌توانم با فیلم «ضد»، مخاطب «فسیل» را به سینما بکشانم. مخاطب «فسیل» حتی اگر پوستر فیلم مرا هم در سینما ببیند «هتل» را به آن ترجیح می‌دهد. این روند برای فیلمی مثل «چرا گریه نمی‌کنی؟» هم وجود دارد. پس من باید کسی را به سینما بکشانم که دوست دارد فیلمی مثل «ضد» را ببیند و اتفاقاً «فسیل» را اصلا دوست ندارد.

ایسنا: شما توانسته‌اید در تبلیغات خود چنین کاری را انجام دهید؟

ربیعی: مساله اصلی ما هم همین است اما آیا فیلم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؟ خیر! ساخت فیلم نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. بخش زیادی از کسانی که فیلم «ضد» را در هر زمانی که ببینند، دوست دارند آن‌هایی هستند که اصلا سینما نمی‌روند. پس در پروسه پخش باید اول طراحی تبلیغات برای چنین کسانی انجام شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و می‌دانم عده قابل توجهی هستند که حتی اگر به لحاظ ایدئولوژیکی نگاه نزدیکی به من نداشته باشند، تماشای فیلم‌هایی از جنس «ضد» را دوست دارند چون به هر حال یک تم سیاسی دارد. این تماشاگر فیلم‌های دنیا را نیز در همین ژانر دنبال می‌کند ولی الان او اصلا باخبر نمی‌شود که چنین فیلمی در حال اکران است.  این افراد اصلا مخاطب آن پلتفرم‌های تبلیغاتی ما نیستند و ما تقریبا برای کسانی تبلیغ می‌کنیم که همیشه سینما می‌روند و می‌دانند «ضد» روی پرده است و اصلا هم دوست ندارند آن را تماشا کنند. این دسته زمانی جذب فیلم «ضد» می‌شوند که یک کنجکاوی برایشان ایجاد شود.

ایسنا: در مرحله مذاکره با پخش‌کننده به نقطه‌نظر مشترکی برای تبلیغ بر مبنای این دیدگاه نرسیدید؟

ربیعی: این یک امر سهل و ممتنع است چون یک چرخه وجود دارد و پخش‌کننده هم در آن چرخه کار خود را انجام می‌دهد. بخشی از این ماجرا به یک کار تحقیقی نیاز دارد یعنی همانطور که من وقتی فیلمنامه‌ای را می‌نویسم،  یکی – دو سال روی آن تحقیق می‌کنم تا ببینم چطور موضوع باید دراماتیزه شود و مخاطب را جذب کند، برای پخش هم باید به همین میزان پژوهش انجام تا تعیین شود که چه طرح‌های تبلیغاتی باید ارایه کرد تا آن قشری که به سینما نمی‌رود و اتفاقا مطالبه‌اش از سینما فیلمی همچون «ضد» است، آگاه شود. در این بین باید یک نکته مهم را هم در نظر داشت؛ بخشی از این مخاطبان حتی اگر آگاه شوند باید صبر کنند تا فیلم در پلتفرم‌ها عرضه شود چون زیست او اصلا سینما رفتن نیست. وقتی چنین مسایلی را بررسی کنیم باید به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم این آگاهی‌بخشی را ایجاد کنیم تا مردم بدانند سینما رفتن برای جامعه مهم است و حتی به آن‌ها این باور داده شود که سینما نرفتن خودش یک ضرر است که هم به آن‌ها وارد می‌شود و هم به فرهنگ جامعه. این یک آفت برای کشور ماست که از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ۶-۷ میلیون نفر به سینما می‌روند. ما باید به دنبال این باشیم که چطور مردم به سینما بروند. این مساله به کارهای پژوهشی، تبلیغاتی و اجرایی نیاز دارد تا دست کم این ۷ میلیون نفر تماشاگر به ۲۰ میلیون نفر برسند. نباید فراموش کنیم که ایران وقتی ۳۰ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸ میلیون نفر «عقاب‌ها» را تماشا کردند یا حتی برای جشنواره‌های فجر چه صف‌هایی پشت در سینماها تشکیل می‌شد و چه دعوا و درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. یک زمان حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور سینمارو بودند و سینما رفتن اهمیت داشت اما به مرور هرچه جلو آمدیم، سینما رفتن از سبک زندگی مردم خارج شد. بخشی از آن به دلیل تنوع رسانه‌ها و سهل شدن تماشای فیلم بود در حالی که می‌دانیم سینما رفتن جذابیت دیگری دارد و این سوال مطرح است که چطور در دنیا چنین اتفاقی رخ نداده و با وجود تنوع تکنولوژی و پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سینما رفتن هنوز در جوامع دیگر رکود پیدا نکرده است؟

رابطه این جریان مثل ساقه و ریشه است که روی هم اثر می‌گذارند چون به هر حال خود فیلم‌ها هم مهم هستند؛ یعنی ما هرچه کار تبلیغی بکنیم و مردم را به سینما دعوت کنیم بعد آن‌ها بیایند و ببینند فیلم‌های خوب و مهمی روی پرده نیستند، باز کار بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از دلایلی که به مرور سینما رفتن از سبک زندگی مردم جدا شد همین تولید نشدن فیلم‌های خوب بود. در این میان مساله نقد در سینما هم بی‌تاثیر نبوده؛ منتقدان ما در جشنواره فجر فیلم‌هایی را تحسین می‌کنند که وقتی مردم آن‌ها را در سینما می‌بینند از تعریف‌هایی که شنیده بودند ابراز تعجب می‌کنند. بنابراین این نتیجه یک جریان است که سینما را از مخاطب جدا و آن را فستیوالی و محفلی کرد.

نصرتی: در این مورد بد نیست به «لباس شخصی» برگردیم چون یکی از بارزترین دلایل آن که از بخش فیلم اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد، این بود که یکی از اعضای هیات انتخاب آن دوره به آقای ربیعی گفته بود «فیلمت بازیگر هم که ندارد!» این یک نوع نگاه است که در همین جریان و چرخه حاکم است.

ربیعی: بله، با من تماس گرفتند و گفتند از بین فیلم تو و یک فیلم دیگر که یک بازیگر استار دارد، همه فیلم تو را بهتر می‌دانستند اما گفتند اگر آن فیلم به بخش سودای سیمرغ برود، بازیگرش امکان داوری شدن را پیدا می‌کند و این یک نمونه است برای آنچه در این جریان اتفاق می‌افتد.

نصرتی: نتیجه‌ اینکه فقط به بازیگر مطرح توجه شود، همین شده که تعداد مخاطبان سینما به این وضعیت رسیده و دود آن به چشم کل سینما می‌رود.

ایسنا: آقای نصرتی این دومین همکاری شما با آقای ربیعی به کاندیدا شدن در جشنواره فجر ختم شد. از این همکاری بگویید و اینکه در دومین تجربه همکاری مشترک نقش «سعید» در «ضد» چه ویژگی‌های جذابی برای شما داشت؟

نصرتی: امیر عباس ربیعی یک توانایی دارد و آن هم این است که کار را یعنی هم بازی بازیگر و هم کلیت فیلم را تماشایی می‌کند به همین دلیل دوست داشتم دوباره این همکاری را تکرار کنم. در «لباس شخصی» تجربه شیرینی داشتم که به نتیجه نهایی نرسید. چرخه کامل کار یک بازیگر این است که در فیلمی بازی کند، به جشنواره فجر برسد و بعد هم در اکران عمومی نمایش داده شود ولی ما نه جشنواره فجر آنچنانی داشتیم – بخصوص با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ – و نه اینکه فیلم به اکران رسید. البته فیلم «ضد» در متن به اندازه «لباس شخصی» مرا جذب نکرد و با احترام به تیم نویسنده و محقق، تا آخر هم سردرگمی‌هایی داشتم. کاراکتر فیلم «ضد» را به آن اندازه که «یاسر» را در «لباس شخصی» از صفر تا صد شناختم، درک نکردم یعنی حتی می‌توانم یاسر ۲ و ۳ را هم در موقعیت‌های دیگر بازی کنم ولی «سعید» را نه. وقتی هم که نامزد دریافت جایزه شدم در دوره‌ای بود که امین حیایی برای «برف آخر» جایزه گرفت که من متاسفانه این فیلم را ندیدم. البته در توانایی‌های آقای حیایی شکی نیست مخصوصاً اینکه او بعد از فیلم «شعله‌ور» ورژن دیگری را از خود را ارائه می‌دهد و انگار بعد از برخورد با آقای نعمت‌الله شکل دیگری از بازیگری در او نمایان شده است. در ماجرای کاندیدا شدن برای جایزه سیمرغ بازیگران دیگری هم بودند که فکر می‌کردم با توجه به رویکرد جشنواره که افراد مطرح را بیشتر می‌بیند، جلوتر از من قرار می‌گیرند مثل هوتن شکیبا در «ملاقات خصوصی»، جواد عزتی در «مرد بازنده» یا هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که خوب بازی کرده بودند به همین دلیل این تصور را نداشتم که حتماً باید در مقابل این بازیگران جایزه می‌گرفتم، هرچند آن را دوست داشتم اما اصلا اینطور نبود که بگویم حقم خورده شده است.

ایسنا: شما تجربه‌ عکاسی مستند اجتماعی را هم در کنار بازیگری در تئاتر داشتید و گویا اولین کار حرفه‌ای خود را در سینما با آقای ربیعی انجام دادید. کمی از این فعالیت‌ها بگویید و اینکه آیا عکاسی را همچنان ادامه می‌دهید؟

نصرتی: من بازیگری را اوایل دهه ۸۰ شروع کردم و در کنار آن خبرنگار حق‌التحریری بودم و در حوزه‌هایی مثل تئاتر کار می‌کردم. البته بیشتر کارم گرایش به سمت هنر داشت ولی خیلی زود متوجه شدم عکاسی در کنار بازیگری برای من درست‌تر است و تقریباً از سال ۸۳ بیشتر عکاس-خبرنگار بودم. حرفه عکاسی در کار بازیگری بسیار به من کمک کرد و در آن سال‌ها تدریس هم می‌کردم اما فضای امنی که عکاسی داشت مرا از بازیگری دور می‌کرد و با توجه به اینکه در مقطعی دنبال رسیدن به ثبات مالی هم بودم، از سال ۹۷ تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم را روی بازیگری بگذارم تا فاصله بیشتری از این حرفه نگیرم. با این حال همچنان عکاسی می‌کنم بخصوص مواقعی که اوقات بیکاری داشته باشم چون معتقدم در بازیگری بیش از استعداد، تمرکز بر کار اهمیت دارد و من به دنبال این هستم تا با تمرکز و صبوری بیشتر به هدفم برسم. از همان ابتدا که بازیگری را شروع کردم فکر می‌کردم استعداد دارم ولی ویژگی استعداد خود را فقط در توانایی بازیگری نمی‌دیدم بلکه آن را در صبوری و میزان انگیزه‌ام می‌بینم.  

ایسنا: آیا کاندیدا شدن در جشنواره فجر بر ادامه حضور و فعالیت شما در سینما تاثیر گذاشت؟

نصرتی: واقعیت این است که اکران فیلم بیشتر از کاندیداتوری -حداقل به لحاظ تعداد پیشنهاد – برای من موثر بود و شرایط بهتری را ایجاد کرد. وقتی یک فیلم نمایش داده می‌شود در کنار خبرهایی که از آن منتشر می‌شود دست‌کم چند کارگردان به یادشان می‌آید که چه کسانی این روزها بازی می‌کنند. اما الان این دردسر را دارم که مدام در فضایی مشابه کارهای قبلی پیشنهاد می‌گیرم. در عکاسی فضای متفاوت‌تری وجود دارد چون همه چیز در اختیار خود آدم است و با تلاشت می‌توانی دستمزد، شهرت و استقلال به دست آوری و شرایط جانبی، کمتر در رشد یا عدم رشد و موفقیت تاثیرگذار است اما در بازیگری خیلی چیزها دست ما نیست. وقتی بازی در «لباس شخصی» به من پیشنهاد شد دو سال در هیچ فیلمی بازی نکردم تا در آن نقش کلیشه نشوم. چنین تصمیمی در دو سال اول شروع کار، آن هم با یک فیلم توقیفی بسیار سخت است.  بعد «ضد» را بازی کردم که باز هم دو سال اکران نشد و در این مدت از کسانی پیشنهاد می‌گرفتم که دو فیلم قبلی مرا در جشنواره‌های فجر دیده بودند. من دوباره با بیکاری و بی‌پولی تصمیم گرفتم در فیلمی بازی نکنم چون نمی‌خواستم صرفاً بازیگر این نوع فیلم‌ها و نقش‌ها باشم.

در سینما اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و حمید نعمت الله فیلمسازان مورد علاقه من هستند و دوست دارم در فیلم‌های آن‌ها یا شبیه این فیلمسازان هم بازی کنم اما در آن مدت شانس این را نداشتم که نقشی متفاوت به من پیشنهاد دهند تا اینکه سریال «سوران» با نقشی متنوع‌تر پیشنهاد شد و با توجه به موضوع فیلم و اینکه به تجزیه نشدن خاک کشور تاکید داشت، بازی در آن را پذیرفتم.

ایسنا: زمانی که شما فیلم «ضد» را بازی کردید فضای رسانه‌ای بویژه در شبکه‌های اجتماعی به این شدت دو قطبی نبود. آیا نگران برچسب‌هایی که در این فضا به برخی فیلم‌ها باموضوع‌های این چنینی ممکن است زده شود، نیستید؟

نصرتی: اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم حکومتی یا ارگانی است

نصرتی: بله نگران هستم ولی نه فیلم «لباس شخصی» را ایدئولوژیک می‌بینم و نه فیلم «ضد» را. امیرعباس ربیعی به لحاظ تفکر ایدئولوژیک با من فرق می‌کند ولی آنقدر سینما برایش اهمیت دارد که یادش می‌رود نظرات و سلیقه خود را در فیلم اعمال کند. فقط هنرش تعیین کند که چطور کار کند به همین دلیل فکر می‌کنم اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم مثلا حکومتی یا ارگانی است. من دوستانی دارم شبیه خودم که سیاسی نیستند. وقتی عکاس خبری و مستند اجتماعی بودم. تئاتر هم کار می‌کردم. یک روز نقش یک کُنت را در نمایشنامه دورنمات داشتم یک بار نقش یک دانشجو، یک بار هم یک روان‌پریش. زیست من به این شکل بود و طبیعتا دوستانی مشابه زیست خودم داشتم. آن‌ها وقتی «لباس شخصی» یا همین «ضد» را دیدند گفتند، دم شما گرم! البته شاید مواردی بود که خیلی باب سلیقه‌شان نبود ولی می‌گفتند چند برابر آن، چیزهای مهم‌تر در فیلم دیده و شنیده‌اند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بگوید. حتی می‌پرسیدند اصلاً با چنین حرف‌هایی فیلم اکران می‌شود؟ حالا برای من جای سوال است که «لباس شخصی» چطور می‌تواند یک فیلم حکومتی باشد آن وقت توقیف هم بشود؟ بنابراین در پاسخ می‌توانم بگویم بله، نگران هستم ولی بیشتر از اینکه انگِ حکومتی بخورم نگران این هستم که در نقشی کلیشه نشوم چون نقش‌های مشابه را خیلی پیشنهاد می‌دهند.  یک زمان شنیدم برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی صحبت من شده بود. در واقع ماجرا اینطور بود که بازیگر نقش اصلی آن سریال که یکی از چهره‌های سینما بود به دلیل تشابه آن نقش با یک فیلم دیگرش آن را نپذیرفته بود و بعد هم اسم من به میان آمده بود. گفته بودند نصرتی بازیگر خوبی است ولی معروف نیست. من خودم شماره دستیار کارگردان را پیدا کردم تا بابت محبت آن‌ها قدردانی کنم اما این را هم پرسیدم که چه کسی گفته من حتماً باید نقش اصلی را بازی کنم؟ شنیده بودم قصه آن سریال خیلی جالب است و دوست داشتم حتی یک نقش کوتاه هم شده، داشته باشم.

من در تمام کارهایی که نقش اصلی را بازی کردم اصلاً از ابتدا قرار نبوده به عنوان بازیگر اصلی حضور داشته باشم. در «لباس شخصی» وقتی برای تست گریم یکی از نقش‌ها رفتم حتی نمی‌دانستم کارگردان کیست و وقتی سر تست گریم شنیدم کسی پشت سرم گفت خودشه، تازه متوجه شدم که او کارگردان (ربیعی) است. قرار بود نقش کوچکی داشته باشم که پنج سکانس هم بیشتر نداشت اما از بازی من خوششان آمد و سکانس‌هایم بیشتر شد تا یک روز که گفتند برای نقش اصلی تست بدهم. برای «ضد» هم آقای شفیعی طبق روال سینما دوست داشتند نقش اصلی را یک بازیگر چهره بازی کند که حق هم داشتند ولی گویا امکانش فراهم نشد و من دعوت شدم تا تست بدهم که آقای شفیعی هم خیلی زود تایید کرده بودند. «سوران» هم همینطور بود. یک نقش منفی و غیراصلی را می‌خواستم بازی کنم، خیلی هم بابت آن خوشحال بودم که در من ویژگی‌های بازی منفی دیده شده ولی چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند «لباس شخصی» و «ضد» را دیده‌اند و باید برای نقش اصلی قرارداد ببندم.

ربیعی: من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم. اصلا هم به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند

ایسنا: درباره «ضد» نکته قابل توجه کاندیدا شدن چند بازیگر فیلم بود بخصوص آنکه نادر سلیمانی با وجود اینکه کمتر نقش جدی داشت در این فیلم بیشتر دیده شد. ‌ 

ربیعی: من در بازیگری یک نگاه فراتر از آنچه عرف است، دارم. البته اول این را توضیح دهم که خیلی از صحبت‌هایم در اینجا بخاطر نگاه‌ ایدئولوژیکم نیست چون به هر حال من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم؛ منتها زبان مشترک ما سینماست و من شخصا برای سینما بسیار اهمیت قائلم. اصلا به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم. رشته تحصیلی من سینما بوده و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند پس باید به سینما برویم. این تفکر غلط است. من معتقدم کسی مثل آقای فرشچیان بخاطر اینکه تابلوی «عصر عاشورا» را بکشد نقاش نشده است. او عاشق نقاشی و هنر است و حال، نگاه خود را هم روی تابلو می‌کشد که عصر عاشورا هم در آن نگاه است. اگر آقای فرشچیان نگاهی ضد عصر عاشورا داشت حتما آن را می‌کشید. حرفم این است که دیکته کردن در هنر غلط است و خدا را شاهد می‌گیرم که آنچه می‌گویم بخاطر طرفداری‌ام از سینماست نه به دلیل تقابل بین تفکر خودم با تفکری دیگر – که بدون تعارف آن تفکر مقابل من در سینما رایج‌تر است.

درباره بازیگری هم که پرسیدید، معتقدم الان یک انحصار در بازیگری سینما وجود دارد. شما یکسری بازیگر می‌بینید به اسم چهره یا سلبریتی که بین ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند و تقریباً در دو دهه گذشته فیلم‌های سینمایی ما با آن‌ها ساخته شده است. من مخالف این انحصار هستم نه به این دلیل که آن‌ها در فیلم‌های من بازی نمی‌کنند بلکه چون این انحصار به ضرر سینماست و با رکود بازیگری سینما همراه است. ما سالانه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه‌های خوب کشور داریم و تعداد قابل توجهی هم دانشجوی ورودی. این‌ها بی‌استعداد و بی‌سواد نیستند که بازیگر نمی‌شوند و مجبورند سراغ شغل‌های غیرمرتبط بروند. آنچه من دیدم، این بوده که فقط رابطه، انحصار و گَنگ در این میان وجود دارد و حتی گاهی فساد. ما بازیگری داریم که نانِ پول یا رابطه یا چهره‌اش را می‌خورد. پول می‌دهد، نقش می‌گیرد. چه کسی در اینجا ضرر می‌کند؟ آیا منِ بچه حزب‌اللهی که می‌خواهم فیلم بسازم و این‌ها برایم بازی نمی‌کنند ضرر می‌کنم؟ نه! این‌ها به ضرر سینماست. با آن چرخه اکران که صحبت شد، نتیجه این می‌شود که کار سینما به جایی می‌رسد که اکران فیلم «فسیل» تمام می‌شود و آن را از روی اکران تهران برمی‌دارند ولی فروش سینما پایین می‌آید به همین دلیل بی‌سرو صدا آن را دوباره به اکران برمی‌گرداند تا سینما باز هم رونق بگیرد. این سینما در حال ضرردهی است و اگر ما این انحصار را بشکنیم و درهای سینما باز شود، رقابت به وجود می‌آید. باید به جایی برسیم که اولویت بازیگر در کارش، تعداد فالوور و دستمزد نباشد بلکه به دنبال درآوردن نقش باشد. اگر او بازیگری کند سینما هم سود می‌برد چون مخاطب امروز به فیلم‌های با کیفیت زیادی دسترسی دارد و وقتی آن فیلم‌ها را با آنچه در سینمای خودمان اتفاق می‌افتد مقایسه می‌کند معلوم است که به سینما نمی‌رود و برای فیلم ایرانی ارزشی قائل نیست.

تاکید می‌کنم که این حرف‌ها به نگاه و ایدئولوژی من ارتباطی ندارد، بلکه سلیقه و نگاه مستقل من است که باید بگردیم و یک استعداد جدید پیدا کنیم. من این نگاه را در تمام عوامل فیلمم دنبال می‌کنم یعنی در جایی که استعداد وجود دارد به دنبال افراد تازه هستم اما مثلاً در بخش طراحی صحنه که سراغ یک سلبریتی همچون دکتر شجاعی رفتم به این دلیل بود که جایگزین دیگری پیدا نکردم تا در حد ایشان آرتیست باشد. من به عنوان یک آدم فرهنگی صرفاً وظیفه ندارم که فیلم تولید کنم. من به سینما تعهد دارم تا در حد وُسع خودم تلاش کنم که هم فیلمم بالا بیاید و هم سینما ارتقا پیدا کند. نمی‌توانم یک عده سلبریتی را نردبان خود کنم و با اسم و شهرت آن‌ها بالا بروم. با همین نگاه برای فیلم «لباس شخصی» بازیگر انتخاب کردیم که خوشبختانه آقای والی‌نژاد هم خیلی با من همراهی می‌کرد چون خودش همین نگاه را دارد. البته سر فیلم «ضد» نگاه آقای شفیعی این بود که حتماً چند نقش اول را از بازیگران چهره دعوت کنیم ولی من اصرار داشتم که با همان سیکل «لباس شخصی» پیش بروم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم سراغ کسانی برویم که برای مخاطب شناخته شده هستند اما متفاوت باشند و در زمینه‌هایی که کلیشه نیستند استفاده کنیم. برایم مهم بود بازیگرانی را دعوت کنیم که برای نقش خود انگیزه داشته باشند و زحمت بکشند نه اینکه صرفاً برای پول بیایند.

یادم می‌آید سال ۹۴ پیش تولید فیلمی را انجام می‌دادم که یکی از گزینه‌هایم برای نقش اصلی جدی جواد عزتی بود. آن زمان او هنوز نقش‌های جدی را بازی نکرده بود. همه مخالفت کردند به غیر از آقای مرادی (فیلمبردار). می‌گفتند او بازیگر کمدی است و نمی‌تواند نقش جدی را بازی کند ولی من معتقدم کسی که می‌تواند نقش کمدی را خوب بازی کند، بسیار توانمندتر از بازیگری است که فقط نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند. بر همین اساس من و آقای شفیعی نادر سلیمانی را برای «ضد» انتخاب کردیم و ایشان وقتی فیلمنامه را خواند اولین حرفش این بود که چرا این نقش را به من پیشنهاد دادید که من هم همین توضیحات را دادم. او بسیار انگیزه داشت می‌گفت ۴۰ سال است که می‌خواهد اثبات کند «ساعت خوش» فقط یک وجه از توانایی‌های اوست. نادر سلیمانی کسی است که با بهرام بیضایی مأنوس بوده، برای داریوش مهرجویی تئاتر بازی کرده و ما را در همان سکانس‌های اول شگفت‌زده کرد. خانم لیندا کیانی هم همینطور است. او ۲۰ سال است که کار می‌کند و برای من افتخار بود که اولین نامزدی دریافت جایزه جشنواره فجر او با فیلم من اتفاق افتاده است. این بازیگرها دنبال بستری تازه هستند. البته این را هم می‌دانم که بسیاری از کارگردان‌ها تحت تاثیر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به انتخاب هستند و شاید به این موضوع بی‌توجه باشند در حالی که آقای فرهادی هم این کار را انجام داده و در «قهرمان» از بازیگرانی در شیراز که ما نمی‌شناسیم بازی‌های بسیار خوبی گرفته است.

ایسنا: آقای مرادی شما هم از همکاری خود در این فیلم بگویید و اینکه الان هم فیلمبرداری «احمد» را انجام می‌دهید.

مرادی: اولین همکاری من با امیرعباس ربیعی به فیلم‌های کوتاه «ولد» و «ماه در خانه» برمی‌گردد و بعد هم «لباس شخصی» و «ضد» پیش آمد. در اولین تجربه‌ای که با هم داشتیم او خیلی جوان‌تر بود و بعدها که دوباره کار کردیم متوجه تغییر زیاد در کار و نگاهش شده بودم. امیر عباس یک ویژگی مهم دارد که هنر را صِرف هنر می‌بیند. بازی برایش مهم است و به همان اندازه صحنه فیلمبرداری، نور و بقیه عوامل دخیل در فیلم هم برایش اهمیت دارند. این توجه برای عوامل پشت صحنه یک فیلم مسئله‌ای مهم است که به کار آن‌ها توجه شود. شاید قبلا فکر می‌کردم او یک آدم حزب‌اللهی است و چنین توجهی به بخش‌های دیگر تولید فیلم نداشته باشد ولی بعد متوجه شدم او واقعاً آرتیست است. «احمد» را هم که مشغول کار هستیم، فیلم خوبی شده و با توجه به کمتر بودن رگه‌های سیاسی، مخاطب از آن لذت خواهد برد.

ایسنا: آقای ربیعی شما گفتید که به سینما نیامده‌اید تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنید. با این رویکرد چه نظری درباره تصمیم‌ سیاستگذاران فعلی سینما در ریل گذاری جدید سینما دارید که بر گونه‌هایی خاص از جمله سینمای انقلابی تاکید دارند.  

ربیعی: به نظر من این نگاه اشتباه است. سینما هنر است و جهت‌دهی در هنر غلط است. این اصلاً شدنی نیست و یک کار ابتر است. هنرمند ربات نیست که کنترل او در دست یک فرد دیگر باشد. وظیفه مسئولین فرهنگی صرفاً این است که زمینه را برای کار هنرمند فراهم کنند. اما متاسفانه قیف برعکس شده که البته فقط در هنر هم نیست. اول باید این را بررسی کنیم که ما چرا طرفدار انقلاب اسلامی هستیم؛ چون ذات حکومت اسلامی این است که مسئول در آن کسی است که نوکری و خادمی مردم را می‌کند؛ یعنی سنگ‌ها و سنگلاخ‌ها را در جاده‌ها از میان برمی‌دارد تا مردم حرکت کنند. وظیفه آن‌ها سهل کردن مسیر است و این غیر از نوکری معنای دیگری ندارد. در مکتب دفاع مقدس این نگاه مشهود است. کار فرماندهان گردان‌ در آن دوران چه بود؟ آن‌ها نوکری کسانی را می‌کردند که می‌جنگیدند و مسیر را نظم می‌دادند. این فرهنگ دفاع مقدس از همان فرهنگ انقلاب اسلامی می‌آمد ولی به مرور این مکتب تغییر مسیر داد تا مردم در خانه‌های خود بمانند و دولت برای آن‌ها تصمیم گیری کند. این به فرهنگی تبدیل شد که برتری مدیران را القا می‌کرد. جامعه هنری هم به همین شکل است. هنرمند می‌گوید چه چیزی می‌خواهد بسازد و مدیر وظیفه دارد شرایط را فراهم و مشکلات را برطرف کند اما تصور برخی آقایان این است که اگر من پشت میز نشسته‌ام هنر را می‌فهمم. پس من به تو می‌گویم چه کار بکنی و چه کار نکنی. در این شرایط کسی مثل من یک دغدغه دارد؛ اینکه نکند فیلمی بسازم که مسئله‌ام نباشد. تمام حراست من از خودم این است که آنچه می‌گویم برای خوشایند این جناح و آن جناح نباشد و حرف خودم باشد.

برای فیلم «ضد» هیچ گروهی نیست که از تمام فیلم خوشش آمده باشد. من هم اصلاً قصد نداشتم تا چیزهایی را بگنجانم که هر دو طرف آن را دوست داشته باشند. در چنین شرایطی کار فیلمسازی سخت است و برای کسی مثل من سخت‌تر است تا آنچه را خودم می‌خواهم بسازم. البته شاید همه، تحمل این سختی‌ها را نداشته باشند آن موقع است که ممکن است فیلمسازی شوی که پول بگیرد و بگوید چه چیزی دوست دارید تا برایتان بسازم. این افراد هر کدام از فیلم‌های خود را به یک شکل می‌سازند و می‌شوند فیلمساز سفارشی. اینطور هم نیست که فیلمساز سفارشی فقط در بین ارزشی‌ها باشد. یکی می‌آید در بخش حاکمیتی با پول حاکمیت برایش فیلم می‌سازد، بعد به بخش خصوصی می‌رود و با پول و نگاه آن‌ها فیلم دیگری می‌سازد. همه فیلم‌هایش هم بد می‌شود چون مگر می‌شود هنرمند آنچه را عقیده ندارد بسازد و بعد به شاهکار تبدیل شود؟ پس تبدیل می‌شود به یک فیلمساز سفارشی‌ساز که فیلم‌هایش بد است ولی محبوب مدیران است، حتی محبوب بخش خصوصی هم می‌شود.

در سوی دیگر، طیفی از فیلمسازان هم هستند که مبارزه می‌کنند ولی به نتیجه نمی‌رسند و دیگر فیلم نمی‌سازند. نمونه‌هایش را هم داریم که سال‌هاست کارگردان‌هایی فیلم نساخته‌اند، درواقع ما یکسری نیروی انسانی نخبه را هدر داده‌ایم که می‌توانستند فیلم‌های خوبی بسازند. در این اوضاع من معتقدم و باز هم تاکید می‌کنم که سینما یک زبان مشترک است و آرزو می‌کنم مخاطبم وقتی از سالن سینما بیرون می‌آید، بگوید فیلم خوبی را بعد از دو ساعت دیده هر چند هرچه فیلمساز گفته دروغ بود. این کاملاً برای من خوشایند است. همانطور که برای خودم پیش آمده، فیلمی را در سینما دیده‌ام که بسیار دوست داشتم ولی جهان آن را قبول نداشتم. من فیلم «فهرست شیندلر» را می‌بینم، به شدت هم ضدصهیونیستم. با دیدن آن فیلم برای یهودی‌ها گریه می‌کنم، قبولشان هم ندارم اما برای سینمایش دست می‌زنم و آرزو می‌کنم که بتوانم «فهرست شیندلر» بسازم. این یعنی همان مشترک بودن زبان سینما و بسیار بدم می‌آید وقتی می‌دانم فیلم بدی ساخته‌ام اما به من بگویند آفرین که به فلان موضوع پرداخته‌ای.

نکته دیگر هم در این موضوع ممیزی است و من در این زمینه، جایی گیر کرده‌ام که نه می‌توانم به عقب برگردم نه به جلو بروم مثل کوهنوردِ گیر کرده در میانه راه که نه می‌تواند بالا برود و نه می‌تواند پایین برگردد. به من می‌گویند فیلم سفارشی‌ و حکومتی می‌سازی در حالی که من یک فیلم درباره انقلاب اسلامی ساختم، با سازمان اوج هم ساختم و بعد بخش دیگری فیلم مرا توقیف کرده است. چرا توقیف شده؟ چون در برابر ممیزی‌اش مقاومت کردم در صورتی که همین الان می‌توانم فیلم «لباس شخصی» را با حذفیات اکران کنم ولی نمی‌توانم بپذیرم که چنین فیلمی برای من باشد. حرف من این است که سینما منبر نیست. یک هنر است و هر کس باید زیست خود را در آن بسازد.  مدیران فرهنگی ما اگر می‌خواهند در این هنر جهت‌دهی داشته باشند، باید ابتدا در بخش آموزش و تربیت نیروها و در زیست آن‌ها، نگاه خود را ترویج دهند و آن را تبلیغ کنند تا فیلمساز در تربیتِ زیستِ شخصی خود متناسب با آنچه حق است بار بیاید نه با آنچه یک مدیر می‌پسندد. در واقع می‌خواهم بگویم اگر مدیری بر این باور است که آنچه می‌گوید حق است، نگاه خود را تربیت کند و بعد ترویج دهد نه اینکه همه را تهدید یا الزام کند که حرف او را بپذیرند و اگر کسی جز نگاه او را داشت، حق فعالیت ندارد.

نصرتی: متاسفانه مسئولان فرهنگی ما همین کار را انجام می‌دهند و همین شده که ناصر تقوایی سال‌ها فیلم نساخت در حالی که مگر چند سال یک بار کسی مثل او به این دنیا می‌آید؟  پسندیده این بود که اجازه می‌دادیم همه افراد با دیدگاه‌های مختلف، سینمای خود را بسازند و آن وقت می‌دیدند اگر کسی حرف آن‌ها را نمی‌زند، افرادی را به همان مدلی که امیرعباس تعریف کرد، بیاورند تا جهان خود را به او انتقال دهند. این طور حرف همه شنیده می‌شود ولی وقتی بسیاری از سینماگران بزرگ ما خانه‌نشین شده‌اند، کم کم به وضعیت امروز می‌رسیم که می‌بینیم چه فیلم‌هایی پرفروش هستند.

ربیعی: این ماجراها یک وجه دیگر هم دارند و اینکه فضا آزاد نیست تا کسانی مثل من یا مهدی نصرتی صرفاً با یک اثر، مواجهه سینمایی داشته باشیم. وقتی هزاران انگ، فشار و بایکوت به وجود می‌آید در سوی مقابل لجبازی‌هایی هم دیده می‌شود. در حالی که اگر معیار همه، “سینما” باشد شرایط فرق می‌کند. یادمان نرفته که با آقای فرهادی در یک جشنواره بخاطر امیر جدیدی چه برخوردی کردند چون می‌گفتند با بازیگری فیلم ساخته‌ای که با سازمان اوج در «تنگه ابوقریب» بازی کرده و آقای فرهادی جواب درستی داد که او بازیگر است. بازیگر فقط نقش را می‌بیند. درواقع این فیلم است که باید موافق جهت فکری و تفکر فیلمساز باشد نه بازیگر. مگر قرار است هر کسی که در یک اثر هنری کار می‌کند با تفکر صاحب آن و سازنده آن موافق باشد؟ وقتی هر دو طرف این ماجرا را، به این شکل ترسناک می‌کنیم ضرر آن را موافقان یا مخالفان آن تفکر یا جناح نمی‌بینند، بلکه بیش از همه سینما ضرر می‌کند و در نهایت فرهنگ و مردم مملکت آسیب می‌بینند.

ایسنا: اگر مسئله نفوذ که گفتید برای شما جدی است، دغدغه پرداخت به آن را در دوران معاصر هم دارید؟  

ربیعی: بله چون در «لباس شخصی» و «ضد»، داستان با ادامه یافتن نفود تمام می‌شود. اساسا  برای من یک بحث جدی درباره نفوذ این است، کسانی که صاحب مسئولیت هستند، سهواً و بیشتر هم عمداً، سعی می‌کنند مسئله نفوذ در جمهوری اسلامی، یک مسئله سطح پایین جلوه داده شود. مثلاً می‌گویند عامل فلان خرابکاری در یک نیروگاه هسته‌ای یک کارگر بوده در حالی که به نظرم این فقط سطحِ پایین جلوه دادن نفوذ است. نفوذ یک مسئله جدی است و آنقدر توانسته خود را در رده‌های بالا جای دهد که از ما رئیس جمهور (شهید رجایی) گرفته؛ آن هم توسط کسی که در شورای امنیت ملی ما حضور داشت. سوال این است که آیا همین یک مورد بود و تمام شد؟ به نظر می‌رسد خیر، چون نفوذ مسئله‌ای است که حتی با دستگیری و اعتراف یک فرد هم نمی‌توان درباره آن به یقین رسید.

در تاریخ ما بحث‌های جدی وجود دارد از جمله درباره ترور شهید رجایی که وقتی سازمان (منافقین) فردی را در سطح دبیری شورای امنیت ملی دارد چرا با ترور یک رئیس‌جمهور، او (نفوذی) را می‌سوزاند؟ بخصوص آنکه اگر کشمیری لو نمی‌رفت ممکن بود در دهه‌های بعدی رییس جمهور ایران شود. پس یک بحث جدی این است که شاید کشمیری‌های دیگری همچنان هستند. شهید لاجوردی طبق آنچه در وصیت نامه‌اش اشاره شده، از جمله کسانی بود که اعتقاد داشت نفوذ در سیستم جمهوری اسلامی به شدت جدی است. او معتقد بود خطر منافقینِ انقلاب از خطر منافقینِ خلق بیشتر است. برهمین مبنا من هم معتقدم در کشور ما خلل‌های مدیریتی دو عامل دارند. مسئله مهم این است که کشف نفوذ، اطلاعات دقیق و سند می‌خواهد نه تحلیل. با رشد تکنولوژی هم کشف سند بسیار سخت است به خصوص اگر مواردی مثل آن جاسوس معروف روسیه در غرب باشد که جایگاه بالایی در سیستم یک کشور داشت و وقتی او را پیدا می‌کنند در پاسخ به اینکه چطور ارتباط برقرار می‌کرده، می‌گوید من فقط یک بار ارتباط گرفتم آن هم همان ابتدای کار بود، چون به من گفته بودند تو فقط وارد این سیستم بشو و سعی کن کسانی در آن کشور مسئولیت بگیرند که یا با ما مخالفتی نداشته باشند یا تخصص نداشته باشند. این حرف‌ها اعتراف‌هایی بود که بعد از ۳۰ سال از او گرفته شد.

ایسنا: با توجه به تمام این مباحث سیاسی که درونمایه اصلی فیلم «ضد» برمبنای آن شکل گرفته، برای دعوت مخاطبان خود به تماشا، فیلم را چطور معرفی می‌کنید؟

ربیعی: من خواهش می‌کنم که مردم بدون پیش فرض و حب و بغض فیلم را ببینند و تعهد می‌دهم وقتی آن را دیدند، یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب را دیده باشند و به اندازه خود فیلم از آن لذت ببرند. نگرانی من فقط پیش‌فرض‌هایی است که سبب دیده نشدن فیلم می‌شوند.

مرادی: فکر می‌کنم «ضد» جدا از داستانش، سینماست که روی همه جنبه‌های آن زحمت کشیده شده است. دعوت می‌کنم که مخاطبِ صرف سینما حتماً «ضد» را ببیند چون به لحاظ کارگردانی یک ساختار سینمایی با بازی‌ها بسیار خوب دارد و کسانی که به سینما علاقمند هستند از آن لذت می‌برند. «ضد» یک فیلم بیگ پروداکشن است و از آنجا که سینمای امیرعباس ربیعی به معنای واقعی سینماست، حتی در پلان‌های بسته هم لایه به لایه میزانسن یا دکوپاژ بسته شده است؛ پس من هم امیدوارم درباره فیلم پیش‌داوری نکنند.

نصرتی: آنچه دوستان گفتند حرف‌های من نیز است و فقط اضافه می‌کنم که می‌دانم بخشی از دلیل سینما نرفتن مخاطب بخاطر این است که احساس می‌کند حرف‌ها در سینما آنطور که باید تنوع ندارند و شاید به همین دلیل است که سراغ طنز می‌رود. می‌دانم دل مردم از سینما شکسته و ای کاش شرایطی به وجود آید که حرف دل همه در همه جنبه‌ها زده شود اما گاهی سینما با آدم کاری می‌کند که دو ساعت بگذرد و تو حتی ساعت خود را نگاه نکنی که چقدر زمان گذشته؛ این خاصیت سینمای امیرعباس ربیعی است.

رسانه سینمای خانگی- روایت یک مادر تیرانداز

کارگردان مستند نیمه بلند «اسلحه مادری» که در بخش مسابقه ملی هفدهمین جشنواره فیلم مستند ایران، سینماحقیقت حضور دارد، گفت: این فیلم داستان یک زن شجاع و فداکار روستایی است که هدفی بزرگ دارد.  

به گزارش سینمای خانگی، سیده زهرا موسوی ازغندی در گفت وگو با ایرنا، درباره این فیلم توضیح داد: «اسلحه مادری» داستان زنی است که برای هدفی بزرگ سعی دارد به زنان روستا تیراندازی آموزش دهد. داستان مادری که از تمام اهالی روستا حمایت می‌کند و قدرت و عشق او تنها منحصر به فرزندان خودش نیست. او فداکار و دلیر است و اکنون نیز تلاش می‌کند به سایر زنان آموزش دهد که راه نجات همیشه در مقاومت و آمادگی و دوست داشتن است.

او درباره دلیل پرداختن به این سوژه گفت: زنانگی و مادرانگی برای من و قصه هایم همیشه مهم بوده اند و این زن، در روستایی دور افتاده، بی‌سواد، فقیر ولی با این بینش بزرگ و این نگاه عمیق هر فیلمسازی را به وجد می‌آورد. من می‌خواستم اول به خودم و بعد به دیگران نشان دهم که قدرت یک زن و حس حمایت او از همسر و فرزندانش چطور باعث نجات کل روستا شده است و چه بیشمار زنانی که این گونه اند و کسی آنها را نمی‌شناسد.

مطمئنا «سینماحقیقت» مهمترین اتفاق در سینمای مستند ایران و بهترین بستر دیده شدن استاین کارگردان درباره مخاطبان «اسلحه مادری» عنوان کرد: من می‌خواستم فیلمی بسازم که هم دوستان فیلمسازم دوست داشته باشند و هم مادرم از دیدنش لذت ببرد. دوست دارم هر مخاطبی فیلم را ببیند و این مادر را بشناسد. تمام کسانی که دلشان می‌خواهد بدانند بی کرانگی و عظمت و شناخت تنها در کلان ها نهفته نیست، می‌توانند مخاطب فیلم من باشند. هرچند زبان و توان من از واگویه کردن تمام آنچه دیدم، ناتوان بود.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره جشنواره «سینماحقیقت» گفت: مطمئنا «سینماحقیقت» مهمترین اتفاق در سینمای مستند ایران است، بهترین بستر دیده شدن است. درنتیجه این فرصت برای من بسیار ارزشمند است. من با فهرست فیلم‌ها و فیلمسازانی که در جشنواره امسال دیدم، حس می‌کنم دوره پرباری است. خودم به شخصه بیشتر از دیده شدن فیلمم آمده ام که فیلم خوب ببینم و فکر می‌کنم اینگونه خواهد شد.

موسوی تصریح کرد: در درجه اول باید تعریف درستی از کارکرد و مخاطب سینمای مستند وجود داشته باشد و بعد باید ساز و کار مشخص و مدونی برای پیشرفت در این حوزه ایجاد شود. فعلا بیشتر برخوردها سلیقه ای است. جایگاه واقعی مستند در سینما و تلویزیون باید شناخته شود و باید سیاست گذاری ها به سمت دیده شدن سینمای مستند حرکت کنند.

«اسلحه مادری» جمعه اول دی ماه ساعت ۲۱:۳۰ در سالن شماره ۶ پردیس چارسو نمایش داده می شود.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی‌مقدم از ۲۷ آذرماه تا ۲ دی‌ماه برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- خانه امینی‌ها، خانۀ سینماست

خانه ۲۰۰ ساله امینی های قزوین به غیر از نوع معماری و ارزشی تاریخی خود، طی ۲ دهه گذشته مکانی برای فیلمبرداری و ساخت فیلم و سریال های مختلف و شاخص بوده، از ” ناصرالدین شاه آتور سینما” گرفته تا ساخت سریال”جیران” ، این خانه همچنین محلی برای آمد و شد شخصیت و بزرگان کشورهای مختلف تا بزرگترین فیلمسازان و هنرمندان کشور نیز بوده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، خانه (یا حسینیه) امینی های قزوین را بیشتر با تالارهای بزرگ و اُرُسی های بلند با شیشه های رنگارنگش می شناسند، ظهرها که نور از پشت این ارسی ها روی فرش های آن می تابد و رنگ های شیشه و فرش در هم می پیچد، زیباییش خیره کننده می شود.

سقف های گره چینی و دیوارهای گچ کاری و آیینه کاری شده این خانه یا همان حسینیه در نظر بسیاری از صاحبان فن در زمره یکی از زیباترین عمارت های ایران قرار داده است، حتی هنوز هم مراسم عزاداری در ماه های محرم، صفر و رمضان بعد از گذشت ۲۰۰ سال در این خانه برگزار می شود و این خاندان سفره داران بزرگی برای عزاداران شهر نیز محسوب می شوند.

عمارت امینی ها جدا از ریشه های فرهنگ، سنت، مذهب و معماری که با خود دارد، در هنر هفتم نیز نقش خاص و بسزایی داشته و طی ۲ دهه گذشته بستری مناسب برای ساخت و تولید آثار بزرگ تاریخی سینما و تلویزیون کشورمان نیز به شمار رفته است.

امینی ها، خاندان از تبار قزوین

آن گونه که مهدی نورمحمدی روایت می کند، خاندان امینی ها حدود ۲۰۰ سال پیش و در زمان جنگ های ایران و روس و همزمان با دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار از تبریز به قزوین مهاجرت کرده و در این شهر ساکن می شوند.

این تاریخ‌پژوه، سردودمان این خانواده را حاج عبداله امینی تبریزی می نامد و معتقد است: این خانواده با مهاجرت به قزوین، خاندان بزرگ و ریشه داری را تشکیل دادند و منشا خدمات ارزنده ای در این شهر شدند، از جمله خدمات این خاندان می توان به ساخت بناهایی مثل کاروانسرا، آب انبار و گرمابه جهت استفاده عموم مردم اشاره کرد.

به گفته وی، امینی ها که جزو خانواده های اعیان قزوین نیز محسوب می شدند با سرمایه کلان خود به قزوین آمدند و در این شهر به تجارت پرداختند، براساس اسناد تاریخی که از میرزاحسین خیاط باقیمانده، این خاندان در جریان دوره مشروطیت نیز نقش مهمی داشتند، حاج محمدعلی امینی، رییس انجمن ولایتی بود و وکیل التجار امینی در نهادهایی که پس از مشروطه تاسیس شد، فعالیت داشت.

خانه یا حسینیه؟

نورمحمدی، ساخت این عمارت را توسط حاج محمدرضا امینی و در دهه اول دوره سلطنت ناصرالدین شاه می داند و معتقد است: این خانه در ابتدا به صورت ۱۶ عمارت تو در تو و پیوسته به هم ساخته شد و مطابق اسناد تاریخی، برای ساخت این ۱۶ عمارت نیز حدود ۴۸ هزار تومان آن زمان هزینه شد که این رقم زیادی محسوب می شد.

این قزوین پژوه با اشاره به کتاب “سفرنامه ناصرالدین شاه” که در آن شاه در سفرش به قزوین از خاندان امینی ها و بناهای متعلق به آنان نام برده، از روایاتی می گوید که اشاره به تغییر کاربری این عمارت به حسینیه دارد و توضیح می دهد: داستانی هست که بر مبنای آن ناصرالدین شاه در سفرش به قزوین، از این عمارت خوشش می آید و چند دفعه هم می گوید “چه خانه خوبی داری حاج محمد رحیم”.

در آن زمان هم رسم بر این بود وقتی شاه از چیزی خوشش می آمد بایستی آن را به شاه پیشکش می کردند، اما مالک این خانه حرفی می زند که شاه از سخن خود صرف نظر می کند، او می گوید: “قربان این خانه صاحب دارد و صاحبش اباعبداله الحسین (ع) است” و منظورش هم این بوده که این خانه وقف حسینیه است.

نورمحمدی ادامه می دهد: از آن تاریخ به بعد لقب “حسینیه” به این عمارت مسکونی داده شد و هنوز هم در این خانه مراسم عزاداری برگزار می شود.

اهالی قزوین شاهدند که جمعیتی در حدود چند هزار نفر سالانه در مراسم عزاداری، در همین تالارهای بزرگ حضور دارند و ۲۰۰ سال است که خاندان امینی سفره داران این مراسم هستند.

منزلی برای ملک زاده خاتون

جدا از آنکه این عمارت ۲۰۰ ساله، یک بنای تاریخی مهم به حساب می آید، حدود ۲ دهه است که محلی برای خلق آثار تاریخی سینما و سریال و فیلم های تلویزیونی نیز شده است.

ابوالفضل برزگر، یکی از علاقه مندان به سینما است که لیست بلندی از فیلم‌های ساخته شده در قزوین دارد، از او درباره آثاری می پرسیم که در خانه امینی ها فیلمبرداری شده که وی به اولین اثری که اشاره می کند، سریال “جیران” است.

اسماعیل عفیفه، تهیه کننده سریال جیران در گفت و گو با خبرنگار ایرنا این موضوع را تایید می کند و می گوید: ما برای فیلمبرداری بخش هایی از این سریال به قزوین سفر کردیم و این عمارت را به عنوان منزل خواهر شاه، یعنی “ملک زاده خانم” انتخاب کردیم که این نقش را در سریال غزل شاکری بازی کرد.

برزگر درباره حضورش در این خانه موقع فیلمبرداری سریال جیران توضیح داد: من موقع فیلمبرداری بخش هایی از این سریال در خانه امینی ها حضور داشتم، با آنکه قبلا هم به داخل خانه رفته بودم اما این بار وقتی وارد شدم همه چیز خیلی متفاوت بود. انگار وارد یک دوره تاریخی دیگر شده بودم.

وی این خانه را در زمان فیلمبرداری چنین توصیف کرد: قراول هایی روی پشت بام ها بودند و زنان و دختران با گریم و لباس های قاجاری در مجموعه رفت و آمد می کردند. دکورها یا حتی شمع هایی که موقع فیلمبرداری روشن می کردند کاملا فضا را تغییر داده بود و بیش از قبل با حس و حال این بنای تاریخی متناسب بود.

وی با اشاره به فضاسازی های صورت گرفته این سریال، اضافه کرد: روزی قرار بود سکانس شکنجه سیاوش در زیرزمین این مکان فیلمبرداری شود. زمانی که وارد شدم همه سرفه می کردند، کمی که گذشت فهمیدم برای روشن نگاه داشتن شعله های آتش در زیرزمین باید پارافین روی آن می ریختند و همین مساله باعث سرفه بازیگران شده بود.

برزگر به خوبی یاد دارد که سکانس شکنجه سیاوش آن قدر تکرار شد که او همه دیالوگ هایش را حفظ شده بود: هر بار کل سکانس برداشت می شد و در آخر به خاطر ایرادی مثل صدا یا انعکاس نور یا حس بازیگر و مسایلی از این دست، تمامی سکانس بایستی دوباره تکرار می شد و بین سکانس ها، همه با سرفه از زیرزمین بیرون می آمدند، نفس می گرفتند و دوباره به داخل زیرزمین بازمی گشتند.

برزگر ادامه داد: آخرین برداشت را که گرفتند، همه عوامل در حیاط عمارت مشغول استراحت شدند و شیر می خوردند، بعضی هم سیگار می کشیدند، وقتی همه مشغول گپ و صحبت بودند، حسن فتحی (کارگردان)، خودش خم می شد و ته سیگارها را از باغچه ها جمع می کرد.

برزگر از محبت عوامل این سریال نیز یاد کرد و گفت: یکی از روزهای فیلمبرداری شاهد بودم آقای فتحی از منشی صحنه خواست یک عروسک بخرد، وقتی منشی صحنه روز بعد عروسک را به او داد، فتحی آن را هدیه کرد به دختربچه کوچکی که با پدر و مادرش ساکن خانه ای کوچک در گوشه حیاط این عمارت بودند.

وی با اشاره به فیلم “چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟” به کارگردانی جواد اردکانی که در سال ۸۱ ساخته شده بود، پلان هایی از این فیلم در زیرزمین این عمارت فیلمبرداری شد، به خصوص که یک راه مخفی باریک این خانه که دو سر زیرزمین را به هم متصل می کند، که از آن مسیر در سکانس تعقیب و گریز استفاده می شود.

“رانده شدگان” مهربان بودند

این علاقه مند به سینما همچنین سکانس هایی از فیلم “رانده شده” را به خاطر دارد که در سال ۶۷ در حسینیه امینی های قزوین کار فیلمبرداری آن انجام شد.

برزگر، بازیگران این فیلم را به خوبی به خاطر دارد و در مورد “رضا رویگری” چنین می گوید: جوانی بسیار مهربان، شاد و باادب بود و ما شب ها دور هم جمع می شدیم، خوش و بش می کردیم و او نیز با همه بسیار خونگرم بود.

وی با بیان یک خاطره از ساخت این فیلم برایمان می گوید: یک شب در خانه یکی از دوستان، ناگهان رویگری زد زیر آواز، صاحبخانه نگران شد چون همسایه ای داشت که خیلی روی سر و صدا حساس بود، وسط آواز همسایه آمد و در زد و صاحب خانه هم با ترس و لرز رفت و در را باز کرد، همسایه گفته بود چه صدای خوبی از خانه شما می آید، می شود من هم بیایم داخل؟

حسن لطفی، فیلمنامه نویس و فیلم ساز قزوینی نیز از حضورش موقع فیلمبرداری این فیلم در خانه امینی ها خاطراتی دارد که برای ما چنین تعریف می کند: اولین فیلمی که خودم در پشت صحنه اش حضور داشتم، همین فیلم رانده شده، ساخته مرحوم جهانگیر جهانگیری بود که بازیگرانی مثل رضا رویگری، مرحوم جمشید مشایخی و مرجانه گلچین در آن هنرنمایی کردند.

وی از دیدار خود با بازیگرانی چون مرحوم مشایخی و مرجانه گلچین در آن روزها به خوبی یاد می کند.

لطفی که خود دستی هم بر قلم دارد، در زمان ساخت این فیلم گزارشی از آن در هفته نامه ولایت آن زمان (که اکنون روزنامه شده) نوشت و در این باره گفت: بنده در قسمتی از گزارشم حتی اعتراض کردم به اینکه موقع فیلمبرداری به سیاهی لشگرها غذای معمولی می دهند اما برای عوامل اصلی و بازیگران، غذای یک رستوران بهتر را تهیه می کنند.

این هنرمند با خنده ادامه می دهد: کارگردان فیلم از این گزارش خوشش نیامد و ناراحت شد، حتی گفت “اگر لطفی دوباره بیاید سر صحنه گردنش را می شکنم” و من هم دیگر سر صحنه فیلمبرداری آن فیلم نرفتم.

لطفی هم به خوبی یاد دارد که در این فیلم، از زیرزمین خانه امینی ها به عنوان زندان استفاده کرده بودند و اولین برخوردش با مرحوم مشایخی هم در همین زیرزمین بود.

وی این دیدار را چنین توصیف کرد: آن موقع من سن و سالی نداشتم و خیلی جوان بودم، اما مرحوم مشایخی طوری با من برخورد کرد که انگار سال هاست مرا می شناسد، انسان بسیار مطلعی بود و ادبیات کهن را به خوبی می شناخت و در این باره با هم گپ و گفت هم کردیم.

لطفی ادامه داد: چه آن موقع که اولین برخوردمان بود و چه بعدها که مرحوم مشایخی در فیلم مستند بنده حضور پیدا کردند و حتی بعدها که به خانه اش رفتم، همیشه او را آدمی بسیار صبور، خونگرم و مردمی دیدم.

در نهایت امینی ها انتخاب شد

لطفی در ادامه از فیلمبردای فیلم “ناصرالدین شاه، آکتور سینما” در خانه امینی ها و حضور در پشت صحنه یکی از سکانس های مهم این فیلم یاد کرد و گفت: سکانسی بود که در آن مرحوم عزت الله انتظامی نقشش در فیلم گاو را بازسازی کرده بود، در این صحنه نقش عزت الله انتظامی ترکیبی از نقش ناصرالدین شاه و “مش حسن” در فیلم گاو بود که انتظامی بازی بسیار تاثیرگذاری کرد و سکانس ماندگاری و جاودانی از خود برجای گذاشت.

وی با اشاره به این که مرحوم انتظامی حتی قبل از فیلمبرداری خیلی در نقشش فرو می رفت، توضیح داد: اصلا نمی شد با او حرف زد، کارگردان هم نمی خواست حس بازیگرش به هم بخورد، بنابراین اجازه نمی داد غیر از عوامل فیلم، فرد دیگری سر صحنه باشد.

لطفی که در آن سال ها، مدیر انجمن سینمای جوان قزوین نیز بود، خوب به خاطر دارد که برای انتخاب لوکیشن همراه کارگردان مکان های مختلفی را در قزوین بازدید کردند اما در نهایت کارگردان خانه امینی ها را برای فیلمبرداری انتخاب کردند.

“جنگجوی پیروز” و “دزد دوچرخه” در خانه امینی ها

وی در ادامه از فیلم “جنگجوی پیروز”، اثر مجتبی راعی نام برد که اکبر عبدی، مرحوم فردوس کاویانی و فاطمه گودرزی نقش های اصلی آن را برعهده داشتند.

لطفی ادامه داد: هنگام ساخت این فیلم به همراه دوستم، مهدی وثوق نیا، که اکنون از اساتید عکاسی نیز به شمار می روند سر صحنه فیلمبرداری رفتیم، سکانسی از فیلم بود که مرحوم کاویانی و عبدی با هم چالش داشتند و بگو و مگو می کردند، وقتی دیدم وثوق نیا دیگر عکسی نمی گیرد، موضوع را پیگیر شدم، دیدم دلخور بود و می گفت که آقای عبدی گفته عکس نگیرد، بنده نیز در مطلبی که در خصوص فیلمبرداری این فیلم نوشته بودم، این موضوع را هم بازتاب دادم.

وی خاطرنشان کرد: سردبیر وقت خواستند تا با آقای عبدی یک مصاحبه اختصاصی در خصوص این فیلم داشته باشم، وقتی مرا به ایشان معرفی کردند، اصلا انتظار نداشتم که وی مطلبم را قبلا در خصوص اجازه ندادن به عکاسی آقای وثوق نیا خوانده باشد و به همین منظور با من مصاحبه نکردند، اما بعدها رضایت دادند و این مرتبه با آقای شفیع خانی، یکی دیگر از عکاسان شهر قزوین برای مصاحبه سراغ ایشان رفتیم.

این پیشکسوت فیلمسازی، در ادامه با اشاره به ساخت فیلم خود با عنوان “دزد دوچرخه”، گفت: در سال ۶۹ فیلمی به نام “دزد دوچرخه” را در خانه امینی های قزوین ساختم که محل فیلمبرداری یکی از اتاق ها و قسمتی از حیاط همین خانه بود، فیلم که یک کار دانشجویی بود و امکانات زیادی هم برای ساخت آن نداشتیم، مثلا برای ایجاد رعد و برق مجبور بودیم از دستگاه جوش استفاده کنیم و فیلم را با امکانات اولیه ساختیم. ولی همه اینها و آن خانه برایم بعدها پر از خاطره شد.

وی با اشاره به اینکه قزوین از دیرباز به عنوان یکی از شهرهای تاریخی کشور شناخته شده و آثار فاخر و تاریخی نیز نیز در آن وجود دارد، تصریح کرد: اماکنی نظیر خانه امینی ها، با توجه به نزدیکی قزوین به پایتخت کشور، می تواند به عنوان لوکیشن مناسبی برای ساخت بسیاری از فیلم های تاریخی باشد.

خانه امینی های قزوین از دیرباز محلی مناسب برای استفاده برخی از صحنه های فیلم هایی نظیر “بانوی عمارت”، “کفش های میرزا نوروز” و بسیاری از سریال های تلویزیونی و فیلم های مستند بوده و هنور هم بسیاری از کارگردان ها ترجیح می دهند برای لوکیشن فیلم های خود از آن استفاده کنند.

رسانه سینمای خانگی- کدام کارگاه‌ها در «حقیقت» برپا خواهند شد

 برنامه کارگاه‌های هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» اعلام شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، هفدمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران؛ سینماحقیقت برای علاقه‌مندان به سینمای مستند کارگاه‌های آموزشی را در پنج روز برگزار می‌کند که به شرح زیر است:

دوشنبه ۲۷ آذر، روز اول جشنواره
برنامه سینمای مستند در قاب حقوق ایران با تدریس وحید آگاه، ساعت ۱۸ تا ۲۰
مدیر برنامه: علیرضا حسینی (کارگاه انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند)

سه‌شنبه ۲۸ آذر، روز دوم جشنواره
کارگاه مستند انیمیشن (پویانمایی) با تدریس اینا ساهاکیان، ساعت ۱۰ تا ۱۲
کارگاه خلاقیت و نوآوری در مستند حیات وحش توسط مهدی نورمحمدی، ساعت ۱۳ تا ۱۵
کارگاه پژوهش تصویری و پژوهش برای تصویر با تدریس شهاب‌الدین عادل، ساعت ۱۵ تا ۱۷

چهارشنبه ۲۹ آذر، روز سوم جشنواره
کارگاه فرآیند ساخت مستند کوتاه توسط لقمان خالدی، ساعت ۱۰ تا ۱۲
کارگاه روایت مستند از ساعت ۱۳ تا ۱۵
کارگاه سمینار کارگاهی: تک نگاری در سینمای مستند با تدریس فرهاد ورهرام، ساعت ۱۵ تا ۱۷

پنج‌شنبه ۳۰ آذر، روز چهارم جشنواره
کارگاه تجربه‌های جدید من در فیلمسازی مستند با حضور مهرداد اسکویی، ساعت ۱۵ تا ۱۷

جمعه اول دی‌، روز پنجم جشنواره
کارگاه غیر حضوری مستند علمی با تدریس پائو فاوس از اسپانیا، ساعت ۱۰ تا ۱۲
کارگاه اخلاق در سینمای مستند توسط هانا پولاک کارگردان لهستانی، ساعت ۱۳ تا ۱۵

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دوم دی در پردیس چارسو برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- این فیلم ادای دین به شهدای ترور است

دومین اکران مردمی فیلم سینمایی «ضد» در حالی برگزار شد که برخی از عوامل سازنده این اثر به طرح نکات جالب توجهی در زمینه محتوای این فیلم پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، دومین اکران مردمی فیلم سینمایی «ضد»، محصول سازمان سینمایی سوره، به کارگردانی امیرعباس ربیعی، تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی حسین تراب‌نژاد شامگاه ۲۲ آذر در پردیس سینمایی کورش برگزار شد.

در این اکران نادر سلیمانی، لیلا زارع، مهدی نصرتی از بازیگران فیلم، امیرعباس ربیعی کارگردان، محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده و دیگر عوامل اثر حضور داشتند.

امیرعباس ربیعی کارگردان اثر ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: خوشحالم که پس از ۲ سال «ضد» بالاخره به سینماها آمد. قطعاً برای هر فیلمسازی مهم است که اثرش را روی پرده و کنار مخاطبان ببیند. امیدوارم که فیلم اولم یعنی «لباس شخصی» هم از توقیف درآید و توفیق اکران پیدا کند.

وی افزود: باید خدا را شکر کنم بابت ۲ اتفاقی که در این اثر برایم رخ داد، ابتدا همکاری با بازیگرانی که در این پروژه حضور داشتند، نادر سلیمانی عزیز، لیلا زارع هنرمند و صبور، مهدی نصرتی که استعدادی درجه یک در بازیگری دارد و لیندا کیانی که امشب در میان ما نیست.

کارگردان «ضد» تاکید کرد: به هر حال ما یک دِینی نسبت به خانواده شهدا به ویژه خانواده شهدای ترور داریم. فرقه ظاله منافقین جنایت‌های بسیاری مرتکب شد و در دورانی که مردم درگیر جنگ بودند، علیه وطن‌شان هجوم بردند. من بسیار خوشحالم که فیلمم همزمان با برگزاری دادگاه این ظالمان شده است و امیدوارم که حق خانواده شهدا ادا شود.

نادر سلیمانی از بازیگران فیلم نیز مطرح کرد: برای من هم افتخاری بود که در این پروژه حضور داشته باشم و با امیرعباس ربیعی کار کنم. تجربه‌ای را کسب کردم که تا به حال فرصتش برای من به وجود نیامده بود. خوشبختانه این تجربه جز جوایزی که برایم رقم زد، باعث شد دوستان خوبی پیدا کنم که برایم از هر چیزی واجب‌تر است.

لیلا زارع بازیگر فیلم نیز بیان کرد: بسیار خوشحالم که قرارست فیلم را در کنار شما تماشا کنم و افتخار می‌کنم که در این اثر حضور داشتم.

مهدی نصرتی دیگر بازیگر این اثر نیز ضمن خوشامدگویی به حضار مطرح کرد: اگر فیلم «ضد» را دوست داشتید، آن را به اطرافیان خود پیشنهاد دهید تا در سینماها ببینند.

فیلم سینمایی «ضد» با شعار «زندگی بی‌عشق، مردگی‌ست …»، از ۱۵ آذر در سینماهای سراسر کشور اکران شده است. این تریلر سیاسی-عاشقانه در موسسه فرهنگی هنری وصف صبا تولید شده و پخش آن با موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز است.

رسانه سینمای خانگی- چرا کیانوش عیاری «ویلای ساحلی» را ساخت؟

کیانوش عیاری ساخت «ویلای ساحلی» را یک انتخاب و مصلحت‌ در مسیر فیلمسازی‌ خود می‌داند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جدیدترین فیلم کیانوش عیاری سرانجام پس از چند ماه وعده برای اکران، روی پرده رفته و سینماها از چهارشنبه گذشته (۱۵ آذرماه) میزبان تازه‌ترین فیلم این کارگردان شده‌اند؛ فیلمی که ۶ سال پس از «کاناپه» توقیفی ساخته شده است.

این فیلم که با بازی رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامین‌فر و تعدادی بازیگر تازه‌وارد به سینما، روی پرده رفته در این یک هفته با بازخوردهای متفاوتی همراه بوده است. بسیاری از مخاطبان به انگیزه دیدن یک فیلم کمدی به تماشای این فیلم می‌روند در حالی که عیاری تاکید دارد «ویلای ساحلی» کمدی نیست.

او در گفت‌وگویی با ایسنا از دلایل ساخت فیلمی با حال و هوای طنز سخن گفت و اینکه چطور شد پس از «کاناپه»، سراغ ساخت «ویلای ساحلی» رفت. او همانند بسیاری دیگر از مواقع پاسخگوی هر سوال و انتقادی است و معمولا هم صریح اظهارنظر می‌کند، اما کسانی که این فیلمساز را از نزدیک می‌شناسند، به خوبی می‌دانند که ممکن است در پسِ هر جمله او معنایی دیگر را هم پیدا کنند.

برای پول، یک فیلم غیرمبتذل ساختم

عیاری که پیش‌تر در کارنامه کاری خود سابقه ساخت فیلم طنز داشته، در ابتدای این مصاحبه در پاسخ به اینکه چه شد بعد از «خانه پدری» و «کاناپه» سراغ ساخت فیلمی همچون «ویلای ساحلی» رفته و آیا با موج کمدی‌سازی سال‌های اخیر سینما همراه شده است؟ با قاطعیت پاسخ داد، «پول»، و در تکمیل آن گفت: مهم‌ترین دلیلم برای ساخت این فیلم، پول بود چون می‌خواهم پروژه دیگری را شروع کنم که تهیه‌کننده آن خودم هستم و به پول احتیاج دارم.   

او درباره ایده اولیه «ویلای ساحلی» به این نکته اشاره کرد که قصه را برمبنای بازیگرانش طراحی کرده و توضیح داد: وقتی دنبال ساخت فیلمی باشی که در آن رضا عطاران و پژمان جمشیدی بازی کنند باید به سناریویی برسی که بتوانی از آن‌ها استفاده کنی.  من هم به دنبال ساخت فیلمی بودم که این بازیگران در آن بازی کنند. در عین حال به هیچ عنوان حاضر نبودم بخاطر پول، یک فیلم مبتذل بسازم و معتقدم «ویلای ساحلی» اصلا مبتذل نیست. درواقع مفاهیمی مثل «خیانت در امانت»  در ذهنم بود که فکر کردم می‌تواند مَحمل خوبی برای یک فیلم باشد.

آیا همیشه باید فیلم‌های تلخ بسازم!؟

وی درباره بازخوردهایی که در این مدت از مخاطبانش گرفته، گفت: عمده بازخوردها خوب بوده اما انتقادهایی هم شنیده‌ام که بیشتر به این دلیل بود که توقع داشتند من در همان سبک «خانه پدری» فیلم بسازم و به نظرم این توقع به‌جایی نیست. پرسشم این است که آیا من باید مدام فیلم‌های تلخ بسازم؟ گاهی کارگردانی مثل من هم دوست دارد یک فیلم مفرح بسازد، یعنی حتی اگر بخاطر پول هم نباشد، بخاطر روح و روان خودش، شاید بخواهد چنین فیلمی بسازد. اگر یک فیلمساز، روح و روان خود را درنظر بگیرد، حس او به عده کثیری منتقل می‌شود و در نتیجه یک جمع میلیونی حال و احوال بهتری پیدا می‌کنند.

آخرین فیلم‌های من یعنی «خانه پدری» و «کاناپه» که به شدت با سانسور مواجه شدند و مرا به غیر از آزرده‌خاطر کردن، به لحاظ مالی هم در شرایطی سخت قرار دادند. بنابراین برای فیلم جدیدم ترجیح می‌دادم یک فیلم بدون مشکل بسازم ضمن اینکه می‌خواستم یک پولساز هم باشد

عیاری در پاسخ به اینکه چقدر سانسور فیلم‌های قبلی‌اش، او را به ساخت فیلمی در حال و هوای «ویلای ساحلی» کشانده است، گفت: قطعاً بی‌تاثیر نبوده، چون تمام دوران فیلمسازی من با سانسور و به تبع آن خودسانسوری مواجه بوده است. بویژه آخرین فیلم‌های من یعنی «خانه پدری» و «کاناپه» که به شدت با سانسور مواجه شدند و مرا به غیر از آزرده‌خاطر کردن، به لحاظ مالی هم در شرایطی سخت قرار دادند. بنابراین برای فیلم جدیدم ترجیح می‌دادم یک فیلم بدون مشکل بسازم ضمن اینکه می‌خواستم فیلمم پولساز هم باشد.

او درباره اینکه آیا «ویلای ساحلی» با مشکل ممیزی و سانسور برخورد نکرد، بیان کرد:‌ مشکل چندانی پیدا نکردم و فقط چند مورد ناچیز مطرح شد.

کارگردان «ویلای ساحلی» درباره تاکیدش بر دو جنبه پولساز بودن و دور شدن از جریان سانسور در فیلم جدیدش و بازخورد مخاطب گفت:‌ هر کدام از این دو وجه می‌تواند برای یک تماشاگر  منصف قابل پذیرش باشد. من هم آدمیزادی هستم که تحت تاثیر ممیزی زیاد آزرده‌خاطر می‌شوم و ممکن است در جایی از کارم تغییر مسیر مختصری بدهم، البته نه به این معنا که فیلمسازی خود را عوض کنم بلکه به دلیل مصلحت، فیلم دیگری را ساختم.

عیاری در پاسخ به اینکه با این توضیحات آیا «ویلای ساحلی» را باید نوعی قهر یا واکنش به آنچه درباره فیلم‌های دیگرش رخ داده دانست؟ گفت: نه قهر است و نه واکنش؛ بلکه یک انتخاب مصلحت‌آمیز است.

این کارگردان که از جهاتی به نظر می‌رسد فیلمش را همراستا با حکمفرمانی فیلم‌های کمدی در سنیما پیش برده، توضیح داد که با توجه به اهدافش سناریو و داستان، یکی از مهمترین فاکتورها در ساخت فیلم جدیدش بوده تا از آن یک اثر مفرح به وجود آید. او در این زمینه و نیز درباره اینکه آیا باز هم در این فضا فیلم می‌سازد؟ گفت: ترجیح می‌دهم هرچه می‌سازم به دور از ابتذال باشد چون ابتذال در هر زمینه‌ای از زندگی محکوم است. البته تاکید می‌کنم «ویلای ساحلی» یک فیلم کمدی نیست و در نهایت فقط می‌توانم بگویم یک فیلم شیرین است؛ یک فیلم قصه‌گو که داستانی مفرح را تعریف می‌کند.

او که در این مدت همراه مردم هم فیلم را تماشا کرده،  درباره اینکه آیا از خروجی نهایی فیلم و نیز کارگردانی خودش راضی است؟ گفت: یک روز پیش از حرکت به سمت شهر نور (محل فیلمبرداری) وقتی را فیلمنامه را به دو نفر دیگر از همکارانم دادم که بخوانند، اطمینان پیدا کردم که فیلمبرداری به بیش از ۱۸۰ دقیقه می‌رسد؛ به همین دلیل در طول مسیر به سمت نور خودم یک بار دیگر سناریو را خواندم و در همان جا شروع به حذف بسیاری از صحنه‌های فیلم کردم که از قضا صحنه‌های بامزه‌ای هم بودند ولی باید این کار انجام می‌شد چون قصد داشتم آن را به یک فیلم ۱۰۰ دقیقه‌ای برسانم. این حذف کردن در طول فیلمبرداری هم ادامه داشت اما بعد از پایان کار متوجه شدم باز هم حدود ۲۰۰ دقیقه فیلمبرداری کرده‌ایم. از آنجا که فیلمنامه‌هایم را خودم می‌نویسم که معمولاً هم طولانی می‌شوند، در حین مونتاژ فیلم را کوتاه می‌کنم و این کار گاهی ممکن است آسیب‌زننده باشد. بجز این مورد، در «ویلای ساحلی» کسالتی در میانه‌ کار پیدا کردم که بابت آن، فیلمبرداری یک هفته متوقف شد و فکر می‌کنم این وقفه روی من، پیگیری‌ها و ریزبینی‌های همیشگی‌ام تاثیر منفی گذاشت و شاید اگر فرصت بیشتری داشتم، نسخه بهتری از فیلم در می‌آمد و معایب آن کمتر می‌شد.

انتخاب بازیگر از رضا عطاران تا کیومرث پوراحمد


بخش دیگری از این گفت‌وگو به بازیگران فیلم اختصاص داشت که متشکل از دو گروه باسابقه و تازه وارد به سینما هستند.

عیاری در این خصوص گفت: بعضی از بازیگران ناشناس فیلم کسانی بودند که در کلاس‌های بازیگری من در موسسه «قرمز» آموزش می‌دیدند و برخی از آن‌ها هم از جانب افرادی دیگر معرفی شدند که صلاحیت حضور را در فیلم داشتند. یکی از این بازیگران آتوسا انواریان (در نقش دخترعموی صاحب ویلا) قبلا در فیلم «کاناپه» حضور خیلی خوبی داشت که متاسفانه بازی او با توقیف این فیلم دیده نشد. در بخش بازیگران حرفه‌ای هم رضا عطاران از جمله بازیگران خوبی است که از سال‌ها قبل او را می‌شناختم و همیشه در انتظار این بودم با او کار کنم. شاید روزی برای بازی در یک نقش تلخ باز هم سراغ او بروم.  

پژمان جمشیدی را هم در فیلم «خوب بد جلف» دیده بودم و همینطور در سریالی که در تلویزیون داشت (پژمان). در بازیگری او نوعی از طنز دیده می‌شد که آن را دوست داشتم و فکر می‌کردم در عرصه طنز سینما، یک حضور عجیب با نوعی شیرینی خاص در بازی‌اش دارد به همین دلیل تصمیم گرفتم حتماً در یک فیلم با او همکاری کنم. درباره خانم رامین‌فر هم متاسفم که تا به حال با او همکاری نداشتم چون به نظرم او یکی از درخشان‌ترین بازیگران ایرانی – جدا از تقسیم‌بندی بازیگر زن و مرد – است.

زنده یاد کیومرث پوراحمد نیز یکی دیگر از بازیگران فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری است که در سکانسی کوتاه نقش خودش (فیلمساز) را ایفا کرده است. عیاری درباره حضور رفیق قدیمی خود در «ویلای ساحلی» گفت: زمانی که ما فیلمبرداری می‌کردیم، ایشان در شمال بودند و یک هفته‌ای را پیش ما ماندند. من در فیلمنامه، یک گروه فیلمبرداری داشتم و به آقای پوراحمد پیشنهاد دادم نقش کارگردان گروه را بازی کند که پذیرفتند. هنگام بازی ایشان که رسید، یکی از آن کت‌های معروف چهارخانه‌ام را که موقع فیلمبرداری‌ها می‌پوشم به تنِ آقای پوراحمد کردم و خودم هم در سرمای هوا کاپشن ایشان را پوشیدم. فیلمبرداری ما پنجم دی‌ماه تمام شد، آقای پوراحمد از نور رفتند و کمتر از سه ماه بعد آن اتفاق تلخ رخ داد.  

فرصتی که برای «خانه پدری» و «کاناپه» از دست رفت

عیاری در پایان این مصاحبه با اشاره به اینکه فکر می‌کند آن فضایی که مدنظرش بوده، در فیلم «ویلای ساحلی» (اصطلاحا) درآمده است، بیان کرد:‌ استقبال مردم از یک فیلم، برای هر کارگردان و تهیه‌کننده‌ای در سینما نهایت آرزو است اما این موقعیت برای دیگر فیلم‌های من هم می‌توانست پیش آید؛ مثلاً برای «خانه پدری» به رغم‌اینکه یکی از مهیب‌ترین و تلخ‌ترین فیلم‌های سینمایی ایران بود، می‌توانست چنین موقعیتی پیش آید. این فیلم می‌توانست بسیار پرمخاطب باشد ولی توقف ۱۰ ساله آن و نحوه اکرانش همه چیز را درباره «خانه پدری» نابود کرد. «کاناپه» هم به دلایلی می‌توانست پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران باشد نه فقط بخاطر کلاه گیس بلکه بخاطر سادگی‌اش که می‌تواند مخاطب را جذب کند ولی این فیلم هم شانس برخورد خوب تماشاگر را به خود از دست داد اما امیدوارم برای «ویلای ساحلی» اتفاقی خوب رخ دهد.

رسانه سینمای خانگی- این فیلمسازان بازنشسته نخواهند شد

شاید برای برخی افراد، دهه ۸۰ و ۹۰ زندگی، نشانه‌ای از رکود فعالیت اجتماعی و جسمی تلقی شود اما حداقل پنج کارگردان برجسته حال حاضر جهان ثابت کرده‌اند که سن، فقط یک عدد است و سالمندی نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هالیوود در طول سالیان اخیر، ملجایی برای ظهور اندیشه‌های جدیدی بوده که توانسته‌اند نمایندگان مناسبی برای نسل جدید کارگردان باشند. این رویکرد در کنار فعالیت مستمر کارگردانان قدیمی سبب شده تا دوستداران سینمای جهان، از حق انتخاب مناسبی برای تماشای فیلم‌های کارگردانان مختلف برخوردار باشند. اینکه در هر سال، استعدادهای جدیدی در این زمینه ظهور می‌کنند، اتفاق عجیبی نیست اما اینکه کارگردانان به‌جا مانده از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی همچنان فیلم می‌سازند، به نکته جالب‌توجه هالیوود این سال‌ها تبدیل شده. فیلم‌هایی که البته با واکنش‌های متفاوتی مواجه شده که البته اکثریت‌ قریب‌به‌اتفاق آنها مثبت است.

در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به ۵ کارگردانی که با وجود سن بالا، هم‌چنان مشغول فیلمسازی هستند.

کلینیت ایستوود ۹۳ ساله، وودی آلن ۸۸ ساله، رایدلی اسکات ۸۶ ساله، فرانسیس فوردکاپولا ۸۴ ساله و مارتین اسکورسیزی ۸۳ ساله، ۵ کارگردانی هستند که خیالی برای بازنشستگی ندارند و گویی مقرر کرده‌اند، رویاهایی خود را در سینما به عنوان بسیط‌ترین کارخانه رویاسازی جهان، ادامه دهند.

کلینت ایستوود

کلینت ایستوود که سال ۲۰۲۱، فیلم سینمایی گریه کن ماچو را بازی و کارگردانی کرد، این روزها مشغول ساخت اثر جنایی – قضایی با عنوان هیات منصفه شماره ۲ است.

فیلمبرداری هیات منصفه شماره ۲ از ژوئن ۲۰۲۳ در ساوانا، جورجیا و لس‌آنجلس با بازی نیکولاس هولت و تونی کولت آغاز شده است.

باید دید ایستوود که به‌ خاطر فیلم‌های نابخشوده و محبوب میلیون دلاری، دو جایزه اسکار کارگردانی را کسب کرده و بازی و کارگردانی فیلم‌های تحسین شده‌ای را در کارنامه حرفه‌ای دارد، می‌تواند توجه منتقدان را بار دیگر به خود جلب کند یا خیر؟

 کلینت ایستوود


وودی آلن ۸۸ ساله که راجر ایبرت؛ منتقد فقید سینما، او را یک گنجینه سینما توصیف کرده‌، گرچه سال گذشته از قصد خود برای خداحافظی از سینما، پس از ساخت پنجاهمین فیلمش خبر داد، اما به نظر می رسد نباید این موضوع را چندان جدی گرفت.

این بازیگر و کارگردان آمریکایی که بیشتر، فیلم‌های خود را در نیویورک ساخته، به‌تازگی پنجاهمین ساخته‌اش را با عنوان سکه شانس در اروپا به پایان رسانده است.

اما کارگردان برنده جایزه اسکار و سازنده فیلم‌هایی چون پول را بردار و فرار کن و آنی‌هال، به تازگی گفته اگر بتواند برای فیلم بعدی خود بودجه پیدا کند، آن را خواهد ساخت.

وودی آلن گفته داستانی دارد که در شهر نیویورک اتفاق می‌افتد و یکی از بهترین ایده‌هایی است که تا حالا به ذهنش رسیده است.

 وودی آلن

رایدلی اسکات ۸۶ ساله نیز که اکنون فیلم سینمایی ناپلئون را در سراسر جهان به روی پرده دارد، ساخت قسمت دوم گلادیاتور را آغاز کرده که قرار است ۲۲ نوامبر سال ۲۰۲۴ اکران جهانی شود.

گلادیاتور فیلمی تاریخی – حماسی محصول سال ۲۰۰۰ میلادی است که با بازی راسل کرو و واکین فینیکس به نمایش درآمد. این فیلم موفق به کسب پنج جایزه اسکار در رشته‌های مختلفی ازجمله بازیگری برای راسل کرو شد و به فروش ۴۰۰ میلیون دلار در گیشه جهانی دست یافت.

اسکات، آثار ارزنده‌ای از جمله بیگانه، تلما و لوئیز، بلیدرانر، هانی‌بال، سقوط شاهین سیاه، قلمرو بهشت و یک مشت دروغ را در کارنامه فیلمسازی خود دارد.

 رایدلی اسکات

فرانسیس فوردکاپولا خالق فیلم ماندگار پدرخوانده نیز این روزها مشغول پروژه حماسی و علمی – تخیلی مگاپولیس با سرمایه شخصی است.

در این پروژه سینمایی، آدام درایور، فارست ویتاکر، ناتالی امانوئل، جان ویت و لارنس فیشبرن ایفای نقش می‌کنند.

هالیوودریپورتر چندی پیش در گزارشی اعلام کرد مگاپولیس که مراحل ساخت آن از ماه اکتبر آغاز شده، روزهای چندان خوشایندی را سپری نمی‌کند.

باید دید کاپولا که طی دو دهه اخیر، فیلم‌های چندان مطرحی نساخته، موفق می‌شود با به سرانجام رساندن مگاپولیس از ذیل سایه پدرخوانده خارج شود.

 فرانسیس فوردکاپولا


مارتین اسکورسیزی ۸۳ ساله نیز که از وی به عنوان بهترین کارگردان جهان یاد می‌شود، قصد دارد با ساخت فیلمی جدید، هفتمین همکاری خود را با لئوناردو دی‌کاپریو رقم بزند.

به تایید منابع خبری، کمپانی اپل اورژینال فیلمز، حقوق هشتمین رمان پرفروش دیوید گرن به نام The Wager: A Tale of Shipwreck, Mutiny and Murder را به دست آورده و اسکورسیزی و دی‌کاپریو قرار است به ترتیب کارگردان و بازیگر این پروژه سینمایی باشند.

اسکورسیزی فیلمساز اسکاری، اکنون فیلم سینمایی قاتلان ماه کامل را با بازی رابرت دنیرو و لئونارد دی‌کاپریو بر روی پرده نقره‌ای سینماهای جهان دارد.

وی چندی پیش در گفت‌وگو با مجله جی‌کیو گفته بود: حقیقت این است که تا اینجای کار رسیده‌ام و اگر بتوانم انرژی خود را جمع کنم، شاید بتوانم چند فیلم دیگر بسازم و آن‌قدر می‌روم تا آنها به زور من را از کف زمین جمع کنند.

 مارتین اسکورسیزی

رسانه سینمای خانگی- سینماگران در دیدار معاون رئیس جمهور چه گفتند؟

حامد بهداد در نشستی با معاون رئیس‌جمهور گفت: ما کارگر معدن نیستیم و هنرمندیم و رابطه نزدیک و تنگاتنگ با مردم داریم . خواهش می‌کنم این حرف ها را باور کنید که حقیقت دارد. ۲۵ سال است که بازیگرم و درباره بیمه و مالیات این حرف‌ها را همواره شنیده‌ام. این دنیا جهان زشتی است و ما هنرمندان و سینماگران باید در آن امید تولید کنیم. امید و همت را ما پخش می‌کنیم، باور کنید که در این صنف کوچک تنگدستی و نیازهای اساسی وجود دارد. به همت سازمان سینمایی کشور، نشست مشترک جمعی از سینماگران کشور با معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار شد.

به گزارش خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، نشست مشترک داود منظور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور و جمعی از تهیه کنندگان، کارگردانان، بازیگران سینما و نمایندگان صنوف سینمایی‌ شامگاه ۲۰ آذر ماه در محل ساختمان برنامه و بودجه برگزار شد.

پیگیری برای ارتقای بودجه سینما

در ابتدای این نشست، روح الله سهرابی، از مدیران سازمان سینمایی به عنوان مجری برنامه با اشاره به انگیزه و هدف سازمان سینمایی از طراحی و پیش‌بینی این گونه نشست‌های هم‌اندیشی و هم‌افزایی، عنوان کرد: این نشست، در ادامه سلسله نشست‌های سازمان سینمایی و آقای خزاعی با دستگاه‌ها و با ارگان‌های مختلف اجرایی کشور طی دو سال اخیر است که به نوعی در جهت ارتقای ظرفیت‌های بودجه‌ای سینما و تقویت بنیه اقتصادی تاثیرگذار بوده و آن را با شتاب بیشتری به سمت صنعتی شدن هدایت می‌کند. قطعا، این گفتگوها و همفکری‌ها، موجبات رشد و راتقای وضعیت سینمای ایران کمک خواهد کرد.

سینماگران موثرترین افراد در ارتقای فرهنگ و هنر

در ادامه، داود منظور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، ضمن خوشامدگویی به اصحاب هنر و فضیلت گفت: سینماگران موثرترین افراد در صنعت سینما و عاملی برای ارتقای فرهنگ و هنر ایران و اعتبار به شمار می آیند. امروز سینمای کشورمان به واسطه شما هنرمندان در دنیا حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و در جشنواره‌ها توانسته پرچم ایران را در جهان بالا نگه دارد. فرزندان ما در قاب تلویزیون و سینما از نزدیک با شما زندگی می‌کنند و با همه کسانی که در مقابل دوربین و یا در پشت آن فعال هستند ارتباط می‌گیرند.

وی افزود: هنر هفتم در زندگی امروز ما به یک ضرورت و لازمه‌ای برای ادامه حیات تبدیل شده است و همانگونه که نیازمند به خوراک و پوشاک هستیم، نیازمند هنرمندی‌های شما بزرگواران نیز، هستیم. هنرمندان امروز الگوی زندگی مردم یک جامعه محسوب می‌شوند که سبک زندگی را آموزش داده و به این جریان در طول زمان شکل می‌دهند و به یک نماد تبدیل می‌شوند.

منظور، مشکلات، دغدغه‌ها و نیازهای سینماگران را یکی از دغدغه‌های سازمان برنامه و بودجه و دولت دانست و عنوان کرد: طبیعی است شما توصیه‌های ارزشمندی دارید و ما تلاش داریم از طریق سازمان سینمایی از انتظارات شما آگاه و آن را در حد توان تامین کنیم. قطعا، انتظارات سینماگران در مقایسه با دیگر نیازمندی‌های کشور، انتظارات بالایی نیست و ما علاقه‌مندیم که این نیازها را بدانیم و پاسخگوی آنها باشیم.

وی اضافه کرد: برای اینکه سینمای کشور پا گیرد، باید به چند مولفه‌ اصلی توجه ویژه ای کنیم. در وهله اول حتما تربیت، پرورش و حمایت از جریان آموزشی هنر و هنرمند را باید در اولویت قرار دهیم. حتما باید تربیت‌های آموزشی‌مان را در دانشگاه‌ها و از طریق هنرکده‌ها به گونه‌ای تنظیم کنیم که دائما، مطمئن باشیم جریان رویش، رشد و نمو هنرمندان و نسل جدید ادامه‌دار است. اقدامات شما کاری امدادی است و فردا انتظار داریم دیگران آن را ادامه دهند. مطمئنم با کمک شما سینماگران نسل‌های بعدی به خوبی در راستای اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی تربیت می‌شوند و این جریان ادامه می‌یابد. البته خود هنرمندان هم باید با انگیزه بمانند و درخواست‌های آن ها تامین و مورد تکریم قرار گیرند.

وی اظهار کرد: جامعه باید بداند که هنرمند حرفه‌ای جذاب است. کسانی که می‌آیند هم به مردم خدمت می‌کنند هم حرفه‌ای شایسته خواهند داشت. این پیام‌های وظیفه مشترک ما و شماست که به جامعه مخابره کنیم. اطمینان دارم که سازمان سینمایی نیز، با برنامه‌ها و پیگیری‌ها می‌کوشد با ایجاد جذابیت‌ها، انگیزه را برای ورود افراد جدید به این حرفه به وجود آورد.

نیازمند تولید محتوای فاخر هستیم

ریاست سازمان برنامه و بودجه در راستای اهمیت محتوای فیلم‌ها اظهار کرد: ما در کشور نیازمند تولید محتوای فاخر هستیم تا پیام های خوبی برای زندگی بهتر به مردم منتقل شود.

وی خاطرنشان کرد: متاسفانه، بعضا مشاهده می‌کنیم برخی سریال‌ها و فیلم‌هایی پرمخاطبی تولید می‌شود که بی‌محتواست و شایسته و در شأن مردم و جامعه ما نیست. در این زمینه باید با محتوای مناسب سبک زندگی ایرانی _اسلامی را به خوبی آموزش داده و آثاری ارزشمند و متناسب با فرهنگ اسلامی به مردم عرضه کنیم. براین اساس ماموریت داریم گروه‌هایی را برای تبدیل بهترین محتوا به فیلم‌نامه به کار گرفته تا فیلم‌هایی مناسبی را تولید و عرضه کنیم.

وی افزود: بهره‌مندی از تکنولوژی و فناوری‌های به روز، یکی دیگر از لازمه‌های فیلمسازی است تا از تصویر و صوت به بهترین نحو استفاده شده و در اختیار فیلم‌ قرار گیرد. وظیفه سازمان سینمای و ما تسهیل در اختصاص تجهیزات به فیلم‌هاست چرا که بخش زیادی از اعمال هنر در فیلم ها به واسطه تجهیزات ممکن می‌شود. حتما موضوع فناوری جزو تکالیفی است که ما باید در دولت از آن حمایت کنیم.

منظور، با اشاره به موضوع تامین مالی و تقویت اقتصاد فیلم و سینما گفت: متاسفانه به دلایل زیادی فیلم و سینما آنگونه که انتظار می‌رود، به لحاظ مالی و اقتصادی بازده خوبی ندارد و تولیدکنندگان صرفا با جان و دل و علاقه شخصی خود در این عرصه فعالیت دارند و اگر انگیزه‌های درونی و فردی نباشد این حرفه را رها می‌کنند. ما به عنوان متولی مسئولیم تا فعالیت در این حرفه را به کاری جذاب، سودآور و اقتصادی تبدیل و تسهیلات لازم برای ساخت فیلم را با نرخ اقتصادی مناسب تامین کنیم.

وی بیان کرد: قیمت‌گذاری فیلم‌ها و تعرفه گذاری باید به اقتصادی شدن سینما کمک کند. بحث سالن‌های نمایش از دیگر اقدامات مهم است چرا که فیلم باید از سالن خوب و مناسب تماشا شود. بسیاری از فیلم‌های فاخر در نمایش خانگی جذابیت لازم را ندارد و فرقی هم نمی‌کند که از قاب تلویزیون دیده شود یا در پردیس ویژه‌ای که از همه افکت‌های صوتی و غیره برخوردار است. بنابراین لازم است در حوزه سالن‌های نمایش و پردیس‌ها بیشتر تلاش کنیم. متاسفانه تعداد سالن‌های ما محدود است و لازم است برای ساخت سالن‌ها و پردیس‌های بیشتر، همه ما تلاش کنیم تا در برنامه پنج ساله هفتم این مهم لحاظ شود. امروز پس از ۱۲۰ سال از عمر سینمای ایران این فرصت فراهم است تا با استفاده از تجارب گذشته، آینده سینمای ایران را به سمت سینمای حرفه‌ای‌تر، جهانی‌تر با مخاطبان منطقه‌ای و جهانی سوق دهیم. قطعا ما از این توانمندی و ظرفیت برخور داریم تا با کمک شما فضای اقتصادی شدن فیلم ها را با حمایت‌ها به گونه‌ای پیش ببریم که درخششی بیش از گذشته در منطقه داشته باشیم.

سینمای ایران بزرگ‌ترین سرمایه ملی ما است

در ادامه، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور با اظهار امیدواری از خروجی این گونه نشست‌ها و هم‌فکری ها برای کمک و حمایت از خانواده بزرگ سینمای ایران گفت: همه ما به نتایج این جلسه امیدواریم. از اهمیت و تاثیرگذاری سینما حرفی نمی‌زنم چرا که مدیران سازمان برنامه و بودجه، سینما را خوب می‌شناسند. رئیس سازمان برنامه و بودجه قبل از حضور در این سازمان ارتباطات خوبی با هنرمندان داشته‌اند و سینما را به خوبی می شناسند.

وی افزود: سینمای ایران یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است و در دنیا زبانزد و صاحب اعتبار است. سینمای ایران افتخارات زیادی در حوزه بین الملل داشته و جزو ۱۰ کشور مطرح دنیا هستیم. درست است که نحیف است و در سیاست گذاری‌ها مشکلات متعددی دارد اما از لحاظ تاثیرگذاری در مسائل داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است. همه کشورها در جهان امروز به دنبال احیاء و تقویت صنعت سینمای خود هستند و برای آن هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری های هنگفتی را انجام می‌دهند.

خزاعی اظهار کرد: سینمای ما در دنیا از نیروی انسانی شاخصی برخوردار است و این از جمله بزرگترین سرمایه‌های ملی ماست. باید قدر تک تک این سرمایه ها و هنرمندان ملی را بدانیم و پاس بداریم. از اوایل انقلاب آثار درخشان و ماندگاری در عرصه های مختلف اعم از حوزه تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، مقاومت، مسائل اجتماعی و حوزه های دینی توسط سینماگران این مرز و بوم تولید و در تاریخ سینمایی ایران ثبت و ضبط شده است.

کل بودجه سینمای کشور ۴۲۰ میلیارد تومان است

وی ادامه داد: لازم است دوستان بدانند کل بودجه سازمان سینمایی برای یکسال فعالیت، با ۶ موسسه و ادارات کل و دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران در سراسر کشور ۴۲۰ میلیارد تومان و کل بودجه تولید با احتساب هزینه های جاری آن، ۲۰۰ میلیارد تومان است که با این بودجه برنامه‌ریزی‌ها و تولیدات سینمایی انجام می‌شود. هزینه تولید در بنیاد سینمایی فارابی ۱۰۰ میلیارد تومان است . این مبالغ در سازمان برنامه و بودجه مبالغ کم محسوب می‌شود اما واقعیت سینمای بزرگ ایران است. خانواده سینما با این مبالغ کم و با عشق و غرور و عزت ملی این افتخارات را در سینما آفریده‌اند.

رئیس سازمان سینمایی مباحث معیشتی و رفاهی خانواده سینما را مشکل اصلی معرفی کرد و گفت: در بخش معیشت با مباحث بیمه، مسکن و مالیات روبه رو هستیم و امیدواریم با کمک سازمان برنامه و بودجه به جمع بندی خوبی دست یابیم. در خصوص مشکلات بیمه با تامین اجتماعی جلساتی داشته‌ایم که بخشی از آن در حال برطرف شدن است . مسیر بازنشستگی سوابق بیمه‌ای پیشکسوتان نیاز به اصلاح دارد که باید از طریق اختصاص اعتبارات به سازمان تامین اجتماعی مشکل حل شود. در بحث مسکن پیگیر طرح مسکن ملی هستیم.

وی خاطرنشان کرد: در حوزه زیرساخت‌ها، در شورای عالی سینما مصوباتی داشته‌ایم که قطعا، تحقق آن ها به کمک ریاست سازمان برنامه و بودجه و اختصاص ردیف بودجه در سال ۱۴۰۳ نیاز دارد. امکانات و تجهیزات سینماها و لابراتورها و استودیو های سینمای ایران به دلایل مختلف باید نوسازی و به روز شوند. این طرح، مستلزم وام های ارزان قیمت است تا در اختیار سینماداران قرار گیرد. همچنین در حوزه زیرساخت، ساخت سالن سینما دغدغه جدی است . در زمان تحویل دولت جدید، ۵۷۰ سالن در کشور وجود داشته است و ۲۲۵ شهر بالای ۱۰۰ هزار جمعیت فاقد سالن سینما هستند و این مطالبه عمومی مردم است تا از شرایط تفریح ارزان قیمت سینما استفاده کنند. در طی این دو سال ۲۳۴ سالن در کشور افتتاح شده و قول داده‌ایم که تا پایان دولت سیزدهم این تعداد را به ۱۰۰۰ سالن در کشور رسانیم . امیدوارم با حمایت سازمان برنامه و بودجه و اختصاص وام به سینماگران ۲۰۰ الی ۳۰۰ سالن سینمای دیگر به چرخه نمایش کشور اضافه شوند.

متاسفانه منابع ارزی در سینمای ایران پیش بینی نشده است

خزاعی با اشاره به سرمایه‌گذاری کشورهای مختلف درحوزه بین الملل افزود: در حوزه بین الملل، همه کشورهای دنیا به سه طریق – صندوق ملی، صندوق بین المللی و صندوق‌های فرا منطقه‌ای در سینما سرمایه‌گذاری کرده‌اند. در این صندوق ها، فاندهایی مشخص می شود یا بودجه های مشترکی وجود دارد که فیلمسازان می توانند با مراجعه از آن استفاده کنند. ما فاندی در آسیا، منطقه و کشور نداریم و منابع ارزی در سینمای ایران پیش بینی نشده است. ما زمانی می توانیم از تولیدات مشترک و اقتصاد بازار جهانی صحبت کنیم که این ظرفیت ها را بکار ببندیم. تولید مشترک می تواند زمینه ساز اقتصاد جهانی برای سینمای ایران باشد. در حال حاضر پیشنهادات خوبی از کشور چین ، پاکستان و هند و غیره داریم اما به دلیل مشکلات مالی اجازه و امکان ورود نداریم. بکارگیری ظرفیت‌ها در این حوزه‌ها، به انتقال فرهنگ، ترویج آرمان های انقلاب، تولید مشترک و اقتصاد بازار جهانی منجر می شود .

وی، راه‌اندازی استودیوی دیجیتال، اختصاص ۱۸۰ میلیارد تومان به تجهیزات و امکانات دفاتر سینمای جوانان، راه اندازی بنیاد ملی پویانمایی از دیگر مصوبات شورای عالی سینما برشمرد.

رئیس سازمان سینمایی در خصوص وضعیت معیشت سینماگران تاکید کرد: متاسفانه امروز وضعیت معیشت خانواده سینما خوب نیست، از ۶ هزار عضو خانه سینما ، ۱۸۰۰ تا ۲ هزار نفر دیگر هیچگونه فعالیت و درآمدی در سینما ندارند. ۲۰۰ مورد بیماری خاص در سینماگران وجود دارد که برخی دچار بیماری‌های صعب العلاج هستند که باید فکری جدی برای معیشت آنها صورت گیرد.

در ادامه این نشست، سینماگران در خواست‌ های خود را مطرح و درباره مشکلات سینمای ایران بحث و گفتگو کردند.

باید کل بودجه از طریق سازمان سینمایی توزیع شود

محسن علی اکبری تهیه کننده سینما گفت: امروز همه زندگی ما به دلار گره خورده است و کل بودجه سازمان سینمایی فقط صرف تولید دو تا سه فیلم می شود. از سوی دیگر تعدد دستگاه‌های موجود برای جذب بودجه سینمایی مشکل مضاعف سینماست. باید کل بودجه از طریق سازمان سینمایی توزیع شود تا بازخورد خوبی در بحث بودجه‌ای داشته باشیم.

درخواست بازگشت به لایحه بودجه ۱۴۰۱ در مبحث مالیات

منوچهر محمدی تهیه کننده سینما با بیان اینکه مجموعه‌ای از مسائل مالیاتی حوزه سینما که باعث نگرانی سینماگران شده به دولت قبل مربوط است. دوره‌ای که بودجه دولت برای ۱۴۰۰ تعیین و بحث مالیات مطرح شد. این مالیات نیاز به قوانینی مشخص دارد چرا که همیشه در کشور رو به افزایش است . ۶۰ درصد پول کشور از طریق اخذ مالیات تامین میشود در حالیکه باید درآمدی برای پرداخت آن وجود داشته باشد. درخواست ما بازگشت به لایحه بودجه ۱۴۰۱ است و با این رویکرد، تازه سینمای ایران می‌تواند ادامه حیات دهد.

غلامرضا موسوی تهیه‌کننده سینما ادامه داد: ما به عنوان سینماگران ایران به مردم سوبسید می‌دهیم چرا که به طور آزاد و بدون حمایت کامل دولت، فیلم تولید می‌کنیم، اما در بهای بلیط سینما کمترین افزایش را داشته‌ایم. سینمای ایران برای ما هزینه آزاد دارد. لازم است دراین زمینه انتظارات را هم دولت محقق کند.

سینما ارزان ترین تفریح سالم مردم

علی سرتیپی تهیه‌کننده و سینمادار خطاب به رئیس سازمان برنامه و بودجه عنوان کرد: آگاهی سینمایی شما برای ما امیدوارکننده است. من ۶۰ الی ۷۰ سالن سینما را در بخش خصوصی ساخته‌ام. امروز بهای بلیط سینما با پاپ کورن برابری دارد و قیمت بلیط با افزایش هزینه‌ها، همچنان ثابت مانده است. با توجه به وضع بد اقتصادی اما، استقبال از تفریحات ارزان نظیر سینما افزایش یافته است. خوشبختانه با کمک بخش خصوصی سالن های خوبی ساخته شده ولی مقوله تولید و سینما دیگر در سرمایه گذاری مقرون به صرفه نیست. هزینه سینماسازی بیشتر از سود آن است و تجهیزات دستگاه‌های آپارات و غیره هزینه بالایی دارد.

سینما بعد از رکورد اخیر دوباره سرپا شده است

ابوالحسن داوودی تهیه کننده و کارگردان سینما خاطرنشان کرد: :خوشحالم که با مسئولی متخصص در حوزه سینما در سازمان برنامه و بودجه حرف می‌زنیم. سینمای ایران ۱۲۵ سالگی خود را جشن می‌گیرد بنابراین، سابقه بالایی دارد. ما تخصص های مختلفی در عرصه سینما داریم که شناخت آن از جانب مسئولان، در تصمیمات دولتی و مجلس بسیار تاثیرگذار خواهد بود. ۳۳ صنف در سینما فعالیت دارند که در طی دوسال اخیر کمتر از ۷ درصد تهیه‌کنندگان و کارگردانان آن همچنان فعالند. این توقف در کار، در مالیات ها محاسبه نمی شود. سینما بعد از رکورد اخیر دوباره سرپا شده اما این موفقیت ها محدود است .درحوزه تولید نوع ارتباط سازمان سینمایی با سازمان برنامه و بودجه باید تعریف درستی داشته باشد. بخش فرهنگی و هنری نیاز به توجه در عرصه سوبسید دارد.

سینما مرکزمهم ایجادکننده اتحاد و انسجام ملی است

سیداحمد میرعلایی تهیه‌کننده سینما گفت: سینما یکی از مراکز مهم ایجادکننده اتحاد و انسجام ملی است و احساسات مشترک افراد را تجمیع می‌کند و جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما متولیان منابع و بودجه و قانون‌گذاران نسبت به این مهم بی توجه بودند در حالی که این موضوع در دنیا اهمیت بسیاری دارد. چرا ما نباید فیلم های خوبی برای عرضه رایگان به سایر کشورها داشته باشیم؟ لازم است تولید فیلم‌های با محتوا ریشه‌یابی و پشتیبانی درستی از آنها شود. در حال حاضر بودجه سینمای ایران خنده‌دار است و باید در آن تجدید نظر شود. سینما یعنی اقتصاد و باید برای ارزآوری آن برنامه ریزی شود.

چرا بدترین بودجه به سازمان سینمایی اختصاص می‌یابد؟

محمدرضا عرب کارگردان و تهیه‌کننده سینما افزود: دولت در کنار مردم دولت است. اگر گفتمان نداشته باشیم مردم دو قطبی خواهند شد. امروز ماهواره به خانواده‌ها رخنه کرده است. سازمان برنامه و بودجه یعنی مغز و روان مردم و ملت، چرا بدترین بودجه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی اختصاص می‌یابد. با این سقف نگاه بودجه‌ای سال آینده و سال های آینده سال سخت‌تر خواهد بود. سه مشکل سینماگران- مسکن، بیمه و بیکاری است که باید رسیدگی شود.

لزوم تخصیص به موقع بودجه سینما

ابراهیم اصغری تهیه‌کننده سینما عنوان کرد: بنده افتخار تولید فیلم هایی با بودجه دولتی داشته‌ام، این بودجه دولتی و کم، معمولا بسیار دیر تخصیص داده می‌شود و هزینه تولید در این فرایند زمانبر، افزایش می یابد که این امر به کیفیت فیلم‌ها لطمه می‌زند. اگر همین بودجه کم به موقع تخصیص داده شود، سینمای ایران رونق بیشتری می‌گیرد.

سیدضیا هاشمی تهیه کننده سینما عنوان کرد: اگر وعده های ریاست سازمان برنامه و بودجه محقق شود، قول می دهم سردیس ایشان را جلوی سازمان سینمایی نصب کنیم.

بودجه سازمان برای سینمایی شوخی است

علی اوجی بازیگر و تهیه کننده سینما گفت:۱۳ فیلم را در بخش خصوصی ساخته‌ام چون می دانستم اوضاع اقتصادی سینما خوب نیست. بودجه سازمان برای سینمایی که دستاورد انقلاب است شوخی است. به دلیل مشکلات اقتصادی در حال حاضر خصوصی سازی کم تر شده است. باید فرهنگ را جدی تر گرفت. فرهنگ شوخی نیست و نیاز به بازنگری جدی در بودجه سینما داریم.

علیرضا نجف زاده بازرس خانه سینما بیان کرد: رئیس سازمان سینمایی از جنس سینماست ولی این مشکلات درباره نیروی های انسانی است، ثروتی که کشورهای دیگر آن را ندارند و برای آن سرمایه‌گذاری می کنند و حتی این نیروی انسانی را وارد می کنند. ما فوتبال را حتی به عربستان باخته‌ایم و متاسفانه عمده پیگیری‌های ما درخصوص معیشت اعضای خانه سینماست.

سینمای ایران به گردن نظام و انقلاب خیلی حق دارد

جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس افزود: سینمای ایران به گردن نظام و انقلاب خیلی حق دارد . تصویر زیبای برجای مانده از مردم در جنگ و انقلاب، از سینماست. تصاویر شاعرانه و زیبای فیلم های امثال مرحوم عباس کیارستمی در افکار جهانی از جامعه و مردم ما نقش بسته است. در کانون فیلمنامه نویسان از ۲۴۰ عضو، تنها ۴۰ نفر شاغل هستند و بقیه بیکارند.

بودجه سینما باعث خجالت است

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما تاکید کرد: متاسفانه در ایران که زیربنای همه ساختارها، اولویت‌های فرهنگی است، شنیدن بودجه حوزه فرهنگ و سینما جای تاسف و شرمندگی دارد. سینمایی که بزرگترین افتخارات را برای کشور ما کسب کرده، باید این بودجه را داشته باشد؟ قانونگذاران ما باید بدانند که در کنار سیستم نظامی، اجتماعی و اقتصادی که مهم است، فرهنگ و هنر اهمیت مضاعف دارد و با این بودجه‌ها سست‌ترین ستون را به آن اختصاص داده‌اندکه باعث خجالت است. لطفا به قانون گذاران ارزش سینمای فاخر ما را یادآوری کنید. روزی نیست که در خانه سینما با ابتدایی ترین مشکلات معیشتی سینماگران رو به رو نباشیم که بیش از ۹۰ درصد از آنها مشکلات جدی معیشتی است. این بیمه ناقص جوابگوی سیستم فرهنگی کشور نیست و شایسته آنها هم نیست. از همه کسانی که در سینما خدمت می‌کنند ممنونم و افتخار میکنم در سینمایی خدمت می‌کنم که مظلومانه با کمترین حمایت دولتی روزگار را می‌گذراند.

بیمه سینماگران در ضعیف ترین حالت ممکن است

سیدعلی حسینی مستندساز و عضو هیات مدیره خانه سینما اظهار کرد: ما عاشق کارمان هستیم و پای آن هلاک هم می شویم. بیمه سینماگران در ضعیف ترین حالت ممکن است. خوشحالم که ریاست سازمان سینمایی و تیمش اهل سینما هستند و مشکلات را می‌دانند و پیگر حل آن تا چنین سطحی هستند.

اقتصاد سینما ضعیف است و بودجه‌های ناچیز

فریبا کوثری بازیگر سینما افزود: بازیگران هم زیر فشار هستند و فیلمسازان به دنبال چهره‌های جدید می‌روند. از ما که گذشت اما بخش زیادی از آنها بیکارند و در وضعیت معیشتی بدی قرار دارند. دغدغه مشترک همه ما فقط سینما و فرهنگ است و در این راه یکدل هستیم. منابع و اقتصاد سینما ضعیف است و بودجه‌های ناچیز.

امیدوارم روزی در زمینه ارزآوری و سود در سینما حرف بزنیم

بهرام رادان بازیگر سینما عنوان کرد: ما به عنوان صنعت سینما باید فضای تبلیغات داشته باشیم در آن صورت بروکراسی آنقدر هم پیچیده نبود و شاید هم یک صفر به رقم درآمدی سینما بیشتر می شد و دغدغه‌ها کمتر بود. کشور ترکیه اشتراکات فرهنگی بسیاری با ما دارد و با کشورهای دیگر به صورت قراردادی ، فیلم تولید می‌کند و در بازار پیچیده‌ای فعالیت می‌کند. امیدوارم روزی در زمینه ارزآوری و سود در سینما حرف بزنیم . ترکیه در بسیاری از بخش‌هایی فیلمسازی همچون گریم ضعیف است ولی در تولید فیلم پیشرفت های زیادی داشته است.آرزو می‌کنم روزی مرفه بی درد به جای طعنه، آرزو باشد.

ما هنرمندان و سینماگران باید امید تولید کنیم

حامد بهداد بازیگر سینما گفت: شاید تعدد این گلایه‌ها حتی برای دقایقی ما را بی‌حس کند ولی از حساسیت بالایی برخوردار است. ما کارگر معدن نیستیم و هنرمندیم و رابطه نزدیک و تنگاتنگ با مردم داریم . خواهش می‌کنم این حرف ها را باور کنید که حقیقت دارد. ۲۵ سال است که بازیگرم و درباره بیمه و مالیات همان حرف‌ها را همواره شنیده‌ام. این دنیا جهان زشتی است و ما هنرمندان و سینماگران باید در آن امید تولید کنیم. امید و همت را ما پخش می‌کنیم، باور کنید که در این صنف کوچک این تنگدستی و نیازهای اساسی وجود دارد.

پیشگیری بهتر از درمان است

سیدجمال ساداتیان تهیه کننده سینما ادامه داد: پیشگیری بهتر از معالجه است. سینما مرکز گردشگری است اما با ارزان ترین قیمت فعال است. سینما کارکرد بسیاری دارد . ما ظرفیت تولید سالی ۴۰۰ ، ۵۰۰ فیلم را داریم که قرار نیست از آن خوب استفاده شود. باید با بسترسازی تولید، از این ظرفیت استفاده شود تا جایگاه سینما را ارتقا دهیم. ما چقدر باید سیاست خارجی فعالی داشته باشیم که با یک اثر زبانزد شویم؟ ما چقدر می توانستیم ظرفیت های نمایشی را افزایش دهیم؟ باید تبصره یا سرفصلی در لایحه بودجه فرهنگ و هنر برای فضاهای فرهنگی در نظر گرفته شود تا دستاوردهای خوبی در سال های بعد داشته باشیم.

بحث کیفیت محتوا و امکانات به روز لازمه سینماست

حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی اظهار کرد: نکات دقیق و درستی مطرح شده است که بهبود آن آرزوی همه ماست ، بحث کیفیت محتوا و امکانات به روز، لازمه سینماست. به کمک ریاست سازمان بیش از ۲۷ سفر استانی انجام شده و با سینماگران استانی دیدار داشته‌ایم . بسیاری از مسائل شما با آنها مشترک است با این تفاوت که در این استان‌ها سینمایی وجود ندارد . همه در شهرها و مراکز پرجمعیت سرمایه‌گذاری می‌کنند ولی نقش دولت باید پوشش بیشتر در شهرهای دیگر باشد تا عدالت رعایت شود. مطالبه‌گری حق همه شماهاست. در بحث حمایت از تولید، فیلمسازان استانی چشمشان به مراکز حمایتی است و از ساخت فیلم محروم هستند .

حمید بهمنی کارگردان سینما خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری در دیداری با هنرمندان فرمودند: ما پول خوب داریم و افراد متخصص بسیاری داریم اما دستشان در دست هم نیست. این مشکل در مسیر مدیران و متولیان حوزه‌های برنامه و بودجه و حوزه فرهنگ و سینما است که نیاز به همراهی است و به این جلسه می توان امید بست‌.

ما هم باید در ردیف بودجه سیستم دفاعی قرار گیریم

محمدحسین لطیفی کارگردان سینما گفت: هنرمندان سینما ثابت کرده‌اند عاشقند که هنوز کار می‌کنند ولی هر سال مشکلاتشان در حال افزایش است. راهکار هم این است که اگر در جنگ نرم ، وظیفه فرهنگ بر گردن ماست ما هم باید در ردیف بودجه سیستم دفاعی قرار گیریم، چرا در مجلس دنبال راهکار نیستیم؟ قطعا لازم است از دیگر ردیف بودجه‌ها تامین مالی شویم.

دولت در همه کشورها در کنار سینماست

اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان افزود: حداقل به عنوان مسئول دولتی از مشکلات این عزیزان در برنامه و بودجه مطلع هستم . نقش سینما در تربیت آیندگان جامعه را نمی‌شود نادیده گرفت. در بحث سینما در عرصه بین‌الملل، دولت در همه کشورها در کنار سینماست و سینماگران در پیشبرد اهداف و سیاست ها همراه دولت هستند. اگر ما از فرهنگ خود دفاع نکنیم، به یغما برده می شود همانند شاعران و هنرمندان ما که موضوع فیلم سازی کشورهای دیگر شده است. در شرایطی که معمولا تولید فیلم در سه ماهه اول صورت می‌گیرد. ما برای تداوم تولید در سازمان سینمایی وام گرفته‌ایم.

در ادامه نکات اهالی سینما، داود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور گفت: از توضیحات صریح همه سینماگران حاضر در این نشست تشکر می‌کنم ،ممکن است همه این نکات مستقیما در سازمان برنامه بودجه تعریف نشود اما به عنوان عضوی از دولت از حقوق دوستان دفاع خواهم کرد.

وی ادامه داد: در این موقعیت که عمر خدمت ما دو سال است، سعی می کنیم میزبان خوبی برای شما باشیم. آنچه در سینما و فرهنگ می بینیم با وجود مشکلات فقط کار دل است. موضوع بهای بلیط سینما، در سازمان سینمایی بررسی و تدابیر سنجیده می‌شود. تعرفه های شارژ در مجتمع های تجاری اعداد بالایی است. ما در برنامه قانون هفتم حکمی را تصویب کرده‌ایم که به زودی ابلاغ می‌شود .در این حکم هزینه‌های انشعابات و مصرف آب و برق و گاز در مراکز فرهنگی و هنری و غیره براساس تعرفه‌های فرهنگی است . این بدان معناست که تقریبا رایگان و یا با رقم پایینی محاسبه می شود و امیدواریم با ابلاغ این قانونی گشایشی اتفاق خواهد افتاد.

رئیس سازمان برنامه و بودجه اظهار کرد: در خصوص مشکل تسهیلات ما می توانیم در شورای پول و اعتبار، خطی اعتباری برای هنرمندان تعریف کنیم و جزو اختیارات ماست و قابل تصویب در قالب نرخ سود ترجیحی است و باید هزینه یکسال آن محاسبه شود تا در مصوبه‌ای از شورای پول و اعتبار دریافت کنیم. همچنین در قالب برنامه، مجوز دیگری داریم که براساس آن کسانی که در ساخت، تکمیل و تجهیز، توسعه اماکن فرهنگی و هنری و ورزشی سرمایه گذاری می کنند، را به عنوان هزینه قابل قبول مالیات می‌پذیریم که این ابتکاری جدیدی است.

وی عنوان کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه نسبت به پوشش بیمه تامین اجتماعی اعم از تبعات درمانی و بازنشستگی باید اقدام کنند. بنابراین این تکلیف بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته شده تا هنرمندان با پوشش بیمه‌ای تامین اجتماعی، درمانی و بازنشستگی حمایت شوند.

منظور گفت: یکی ‌دیگر از موارد پیش بینی شده در قانون، هدف گذاری در ارتباط با حمایت از تولید فیلم های فاخر است که هر سال ۲۰ فیلم فاخر سینمایی در موضوعات‌ تاریخی، سبک زندگی اسلامی، دفاع مقدس و غیره ساخته شود و امیدواریم با کمک و پیگیری رئیس سازمان سینمایی، بودجه این بخش برای سال آینده تعریف شود. باید مقدمات و هزینه آن محاسبه شود تا شاهد تولیدات خوب و فاخر باشیم. همچنین یکی از هدف گذاری‌های ما حمایت از ۷ هزار و ۳۰۰ ساعت تولید پویانمایی ویژه کودک و نوجوان است.

در کنار اقتدار نظامی به اقتدار فرهنگی نیاز داریم

وی بیان کرد: من هم در موضوع حمایت از تولید، از عدد ردیف بودجه تعجب کرده‌ام که عملا کاری نمیشود کرد و در این راستا مذاکره خواهیم کرد تا تحولی در تقویت بودجه حمایتی در حوزه فیلم صورت گیرد. ما در کنار اقتدار نظامی به اقتدار فرهنگی نیاز داریم که شما در جبهه فرهنگی هستید.

رئیس سازمان برنامه و بودجه تاکید کرد: موضوع فیلم‌نامه بسیار جدی است و اساس فیلم است. تدوین فیلم نامه به مطالعات جامع و حمایت نیاز دارد و ما حتما باید از آن حمایت کنیم .

منظور افزود: تخصیص اعتبارات را با توجه به اولویت ها در ابتدای سال مشخص کنید و به روزهای پایان سال موکول نکنید. موضوع مالیات را در اصلاحات مجلس حتما دنبال می‌کنیم.در خصوص بیمه به طور مشخص موارد مطرح شود تا در تامین اجتماعی پیگیری شود.

وی ادامه داد: در بحث فیلم‌های مشترک در خارج از کشور و صادرات فیلم و ارزآوری مبحث درستی است و باید کاری کنیم که کسب و کارمان رونق گیرد. بازارهای منطقه‌ای و بین المللی خوبی برای فیلم های ما وجود دارد و حتما رایزنان فرهنگی ما و وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی باید روی این مباحث کار کنند تا از فروش فیلم‌ها به درآمد ارزی برسیم. ما در این زمینه نیز آماده همکاری هستیم و باید طرف‌های دولت از جمله وزارت امور خارجه را درگیر این موضوع کنیم تا درآمدزایی در این صنعت آغاز و رونق گیرد.

رئیس سازمان برنامه و بودجه یادآور شد: هنر فیلمسازی ما نیاز به یارانه ندارد و اگر حمایت‌های به موقع صورت گیرد خود فیلم صنعت پر رونقی خواهد بود. ما با افتخار علاقه مند به حمایت هستیم. اهالی فرهنگ و هنر نیاز به احترام دارند که یکی از الزامات کار ماست و آمادگی داریم هر کمکی لازم است انجام شود. در موضوع فیلم‌های ناب و ویژه نیز اماده هرگونه کمک هستیم و از فیلمنامه‌ها حمایت می‌کنیم .

وی گفت: در حوزه ساخت فیلم از چهره‌ها ، نام آوران ، شعرا، ارزش های انقلابی و دینی و غیره حاضر به حمایت هستیم و از حماسه‌هایی چون غزه حمایت خود را برای تولیدات سینمایی اعلام می‌کنیم.امیدوارم همه موارد با کمک هم مرتفع شود و شاهد بهبود شرایط باشیم .

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در پایان گفت‌: ما همه موارد مطرح شده را در سازمان‌سینمایی پیگیری می‌کنیم و امیدواریم بتوانم به زودی در حوزه معیشت خبرهای خوبی را اعلام کنیم و مشکلات حوزه مسکن، بیمه و مالیات را تاحدی بهبود بخشیم.

این نشست با جمعی از سینماگران کشور از جمله: فریبا کوثری، بهرام رادان، حامد بهداد، محسن علی اکبری، احمد مرادپور، منوچهر محمدی، غلامرضا موسوی، علی سرتیپی، ابوالحسن داودی، احمد میرعلایی، محمدرضا عرب، حبیب اسماعیلی، رسول صدرعاملی، ابراهیم اصغری، سیدضیا هاشمی، علی اوجی، جابر قاسمعلی، علی دهکردی، سیدعلی حسینی، حمید بهمنی، محمدحسین لطیفی سیدجمال ساداتیان، اصغر فارسی، حبیب ایل بیگی، قادر آشنا، علیرضا نجف زاده، مسعود امینی تیرانی، روح الله سهرابی، یزدان عشیری، علیرضا اسماعیلی و … و تعدادی از معاونین و مدیران سازمان برنامه و بودجه برگزار شد.

خروج از نسخه موبایل