رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان حافظ مشخص شدند/ همه برای پوست شیر

بیست و دومین مراسم دنیای تصویر (تندیس حافظ) با تجلیل از بهزاد فراهانی و معرفی برگزیدگان بخش های مختلف به کار خود پایان داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بیست و دومین مراسم سینمایی، تلویزیونی دنیای تصویر (تندیس حافظ) امشب در سالن رویال هال هتل اسپیناس پالاس برگزار شد.

در این مراسم که با حضور جمعی از هنرمندان همراه بود از بهزاد فراهانی به پاس یک عمر فعالیت هنری تجلیل شد.

هادی حجازی فر، نوید محمودی، رضا کمالی، یکتا ناصر، ایمان صفا، دارا حیایی، مهدی مکی، نورا هاشمی، پژمان جمشیدی، مهدی میامی، مه لقا باقری، اشوان، سارا حاتمی، سیاوش صفاریان پور، کریم امینی، لیندا کیانی، رضا یزدانی، مجید توکلی، نیما شعبان نژاد، سیاوش خیرابی، هدیه بازوند، رابعه اسکویی و جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در این مراسم حضور دارند.

این مراسم که اعلام شده بود ساعت ۱۹:۳۰ برگزار می شود ساعت ۲۱ با سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.

افتتاحیه مراسم با ترانه ای از محسن چاوشی با ترجیع بند «ملکا ذکر تو گویم» و تصاویری از فیلم های «محمد رسول الله» مجید مجیدی، «محمد(ص)» مصطفی عقاد و … برگزار شد.

همچنین در ادامه نماهنگی از تصاویر و سخنان زنده یاد علی معلم که بنیانگذار این مراسم است به پخش رسید.

سپس مریم مومن بازیگر سینما و تلویزیون که با سریال «بانوی عمارت» شناخته می شود در جایگاه حاضر شد و با خوش آمدگویی به مهمانان شعری از حافظ خواند.

وی در سخنانی گفت: برای من افتخاری بود چند دقیقه ای روی این صحنه بودم جایی که پیشکسوت ها حضور داشتند. امیدوارم دفعه بعد که روی این صحنه می آیم برای جایزه باشد.

سپس محمدرضا علیمردانی مجری و بازیگر روی صحنه رفت تا اجرای مراسم را به عهده بگیرد.

وی با بیان اینکه چه خوشبختم که اجرای این برنامه باشکوه به عهده من است، اظهار کرد: عذرخواهی می کنم از طرف گروه برگزار کننده به خاطر تاخیری که پیش آمد. مجبور شدیم صبر کنیم تا عزیزانی که در راه یا ترافیک بودند، برسند.

اجرای قطعه اول این مراسم را رضا یزدانی خواننده بر عهده داشت که شعری از حافظ را اجرا کرد.

در ادامه اولین بخش از مراسم به تجلیل از بهزاد فراهانی اختصاص داشت که در قالب یک کلیپ هنرمندانی چون محمد رحمانیان، رضا بابک، شهرام گیل آبادی، عباس جهانگیریان درباره او سخن گفتند. بهزاد فراهانی در بخش هایی از سخنان خود که در قالب ویدئو قابل مشاهده بود به کارهای مورد علاقه اش مثل سریال «امام علی(ع)» و «کت جادویی» اشاره کرد و همچنین از نمایش های رادیویی گفت که زمانی خیابان را تعطیل کرده اند.

در ادامه محمد رحمانیان کارگردان تئاتر، آذر معماریان و شقایق فراهانی روی صحنه رفتند تا از این هنرمند تجلیل کنند.

رحمانیان در سخنانی روی صحنه بیان کرد: حالا که اسم او آمده، است اجازه دهید درباره این ۶۰ سال بگویم. او به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان اگر نبود بسیاری از آثار سینما از جمله «سفر سنگ» کیمیایی نبود.

وی ادامه داد: او پرویز پرستویی، مجید کربلایی نجف و … را معرفی و تربیت کرد. او اگر نبود بخشی از تاریخ ایران نبود، مگر می توان نام فراهانی، عباس جوانمرد، آوانسیان را نبرد. ما سی سال است که با هم کار و زندگی می کنیم و الان من جای همه شاگردان او اینجا ایستاده ام.

فراهانی در سخنانی در پاسخ به تشویق های مردم عنوان کرد: برای اولین بار به خودم حسودی ام شد.

این بازیگر در ادامه از یدالله شیراندامی یاد کرد. او همچنین از علی معلم یاد کرد و گفت: وقتی علی معلم در کلاس بود وزن کلاس تغییر می کرد.

وی اضافه کرد: علی بسیار راستگو بود. شجاع بود. او پاک بود، بسیار خلاق بود و اهل سانسور نبود و شاید به دلیل ویژگی هایی که داشت به مطبوعات کشیده شد.

در ادامه آذر معماریان‌ به حضار خیرمقدم گفت و سپس امید معلم دبیر این رویداد در جایگاه قرار گرفت و در سخنانی بیان کرد: ما بیش از هر زمان دیگری به همدلی نیاز داریم. مهمترین رکن جامعه فرهنگ آن است و ما بدون فرهنگ و هنر زنده نیستیم و اهالی هنر از کلیت جامعه پاسداشت می کنند.

وی در بخشی دیگر از صحبت هایش در سخنانی بدون اشاره مستقیم به حواشی نبود آثار صداوسیما در میان نامزدها بیان کرد: هرآنچه در حافظ می بینید حاصل یک داوری حرفه ای است. هیچ گاه با یک فیلم یا مجموعه براساس سیاست رفتار نشده است. بر این عقیده ایم اگر مجموعه ای در میان نامزدها نیست اشکالاتی وجود داشته است که آن مجموعه ها نیستند.

در ادامه بخش اهدای جوایز با اهدای جایزه به بهترین مستند و بهترین فیلم کوتاه آغاز شد.

جایزه بخش بهترین مستند به سیاوش صفاریان پور برای کارگردانی اثر «کاپیتان من» رسید.

وی با تقدیم جایزه به همسرش و اسماعیل میرفخرایی در سخنان کوتاهی بیان کرد: خیلی ممنونم از بهرام رادان تهیه کننده مستند که تصمیم گرفت در این راه قدم بگذارد.

جایزه بهترین فیلم کوتاه نیز به صمد علیزاده برای کارگردانی «۱۳ سالگی» رسید.

در ادامه جایزه بهترین بازیگر زن کمدی به رویا افشار اهدا شد.

افشار در سخنانی بیان کرد: این جایزه برایم باعث افتخار است. اولین بار است که به جشن حافظ می آیم و کمی اضطراب دارم. چنین جوایزی کار ما را سخت می کند. افتخار می کنم چون اگر این جایزه نصیبم شده است معلمان خوبی داشتم که زنان کشورم بودند.

وی درخواست کرد: با جامعه فرهنگی مهربان تر باشید جای هنرمندان بند و اسارت نیست.

جایزه بهترین فیلمنامه سریال تلویزیونی نیز به جمشید محمودی و رضا بهاروند برای سریال «پوست شیر» رسید.

بهاروند نویسنده سریال در سخنانی بیان کرد: از پرستو معین ممنونم که در نگارش فیلمنامه به ما کمک کرد. این جایزه را به دخترانی تقدیم می کنم که نمی توانند در آغوش پدر باشند.

سپس جمشید محمودی نویسنده و کارگردان این مجموعه نیز گفت: از تیم «پوست شیر» تشکر می کنم که ۱۴ ماه به ما کمک کردند. از نوید محمودی خیلی تشکر می کنم که در نوشتن طرح خیلی به ما کمک کرد. همراهی او خیلی برایم مهم است و سینمای بدون او را نمی توانم تصور کنم. روح علی معلم هم شاد باشد که بنیان گذار این جشن بوده است.

محمدرضا علیمردانی برای بخش بهترین ترانه فیلم و سریال اعلام کرد که ۲ جایزه به این بخش اختصاص داده اند و هر ۲ برگزیده هم نتوانستند، حضور یابند.

جایزه اول به محسن چاوشی برای سریال «رهایم کن» رسید که با نامه ای از مردم قدردانی کرده بود.

همچنین جایزه دوم نیز به علیرضا قربانی خواننده تیتراژ سریال «بی گناه» رسید که با ارسال ویدئویی از داوران تشکر کرده بود.

جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی به مهران غفوریان بازیگر سریال «نیسان آبی» رسید.

غفوریان در سخنانی گفت: بالاخره جایزه حافظ را گرفتم. علی معلم جایت خالیست.

جایزه بهترین بازیگر زن درام به هدی زین العابدین برای سریال «رهایم کن» اهدا شد.

جایزه بهترین بازیگر مرد درام به علیرضا کمالی برای سریال «پوست شیر» رسید.

کمالی در سخنانی بیان کرد: یادی می کنم از علی معلم که بیست و اندی سال پیش سریالی کار کردم که غیر از من و خانواده ام کسی نگاه نمی کرد اما آقای معلم ما را به این مراسم دعوت کرد. این جایزه را به کسی تقدیم می کنم که یک عمر برای من هم پدر بود هم مادر. من کوچک بودم که پدرم را از دست دادم و جایزه را به مادرم تقدیم می کنم.

در ادامه این مراسم جایزه سریال برگزیده سال ۱۴۰۰ در میان محصولات تلویزیونی و شبکه خانگی اهدا شد که براساس توضیح داوران این جایزه به دلیل احیای هویت ملی و ارتقای معیارهای کمی و کیفی برای نگارش و کارگردانی «خاتون» به تینا پاکروان تعلق گرفت. البته سریال «خاتون» در بخش رقابتی این رویداد حضور نداشته است.

در ادامه این مراسم جایزه بهترین چهره تلویزیونی به عادل فردوسی پور رسید. آذر معماریان و امید معلم تندیس و جایزه این بخش را اهدا کردند.

فردوسی پور در میان تشویق حاضران در سخنانی عنوان کرد: جایزه بردن همیشه لذتبخش است من همیشه در این سال ها جایزه برده ام اما لطف این جایزه چیز دیگری است.

وی اضافه کرد: در این چند سال می دانید چه اتفاقاتی افتاد و چطور درها به روی من بسته شد. خوشحالم در کنار مردم عزیزم ماندم و در کشور خودم می توانم کار کنم. بسیار خوشحالم در «۳۶۰» در کنار همکارانی که از صفر شروع کردیم، نزدیک یک سال فعالیت داریم و الان این برنامه خوب دیده می شود.

در بخش کارگردانی بهترین سریال تلویزیونی دو جایزه اهدا شد.

جایزه اول بهترین کارگردانی سریال تلویزبونی به نیما جاویدی برای «آکتور» رسید.

جاویدی در سخنانی بیان کرد: دفعه قبل این جایزه را برای فیلم «سرخپوست» گرفتم و خوشحالم دوباره این جایزه جذاب تکراری را می گیرم.

جایزه دوم نیز به جمشید محمودی برای سریال «پوست شیر» اهدا شد.

محمودی در سخنانی عنوان کرد: هادی حجازی فر اینجاست و باید بگویم از او ممنونم. او فیلمساز و نویسنده است
و من هر جا نیاز داشتم از او کمک می گرفتم.

وی با اشاره به عادل فردوسی پور که جایزه اش را از او دریافت کرد، گفت: وقتی برنامه «نود» تعطیل شد، می گفتم امکان ندارد عادل را حذف کنند و او به گونه ای جوانه زد که آنها حس کنند نمی توان او را حذف کرد. مگر شدنی است آدم هایی را که سال ها برای این کشور زحمت کشیده اند، حذف کرد؟

جایزه بهترین سریال تلویزیونی و پلتفرم های استریم آنلاین نیز به نوید محمودی برای سریال «پوست شیر» رسید.

نوید محمودی در سخنانی عنوان کرد: زن ها طبعا مردهای کنارشان را دوست دارند، اگر قابل باشیم حتما برایشان دوست داشتنی هستیم.

وی افزود: «پوست شیر» حاصل تلاش دو برادر مهاجر افغان به ایران به همراه یک تیم بود. این را یادآوری کردم تا بگویم سینما کاری ندارد کجایی، فقیری یا… تو را به آرزوهایت می اندازد.

در ادامه همه عوامل «پوست شیر» روی صحنه آمدند که با تشویق حاضران روبرو شد.

در این بخش حجازی فر در سخنانی گفت: ممنون که به ما محبت و لطف داشتید. امیدوارم این تیم همچنان کار کند، ما یک خانواده بودیم.

جمشید محمودی نیز در ادامه یادآور شد: من ۴۰ جلسه از کار را درگیر نگارش و تدوین بودم و نوید در حال فیلمبرداری و کارگردانی بود بنابراین بخشی از کارگردانی را او تقبل کرد.

در ادامه مراسم نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی) به علی بهراد برای فیلم «تصور» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه بهترین دستاورد فنی و هنری به امیرحسین قدسی برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

قدسی در سخنانی گفت: برای هم صنف های من روزهای خوبی نیست. امیدوارم مطالبات صنفی ما به ما برگردد و بتوانیم کار کنیم.

جایزه بهترین تدوین نیز به عماد خدابخش برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

جایزه بهترین فیلمبرداری به وحید ابراهیمی برای فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» اهدا شد ‌که در سخنانی عنوان کرد: این اولین جایزه فیلمبرداری من است. از اعتماد حجازی فر ممنونم که به من کمک کرد.

جایزه بهترین موسیقی متن به حسین علیزاده برای موسیقی فیلم «آتابای» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه دستاورد فردی ویژه نیز به هادی حجازی فر اهدا شد.

جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی به امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ برای فیلم «ملاقات خصوصی» رسید.

در ادامه آذر معماریان ‌برای اهدای جایزه ویژه هیات داوران روی صحنه رفت و عنوان کرد این جایزه به ارسلان امیری برای «زالاوا» اختصاص یافته است.

امیری در ادامه گفت: بزرگترین مانع برای تجربه های نو شورای پروانه ساخت و بنیاد فارابی است. در دوره جدید هم ۲ فیلمنامه مثل «زالاوا» بود که مجوز نگرفت اگرچه که خیلی هم تجربه گرا نبودند. امیدوارم تلاش نشود که سانسور و یکسان سازی شکل بگیرد.

در ادامه علی اوجی کارگردان مراسم روی صحنه رفت و گفت: سینما باید در هر شکلی به کار خود ادامه دهد.

بخش جایزه بهترین بازیگر زن سینما و مرد سینما ۲ جایزه داشت.

جایزه اول به صدف اسپهبدی برای فیلم سینمایی «علف زار» رسید.

جایزه دوم نیز به الناز شاکردوست برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در مراسم حضور نداشت و در یک ویدئو از داوران قدردانی کرد.

در بخش دیگر مراسم، جایزه اول بهترین بازیگر مرد سینما به پژمان جمشیدی برای فیلم «علف زار» رسید که در سخنانی عنوان کرد: شاید ابتدا که وارد سینما شدم خیلی آرزوهای بزرگ داشتم اما الان واقعا آرزوی من خوشبختی مردم است و آرزوی محالم بودن مادرم.

جایزه دوم این بخش به بهرام افشاری برای فیلم «فسیل» رسید. افشاری جایزه اش را به زنان هنرمند تقدیم کرد و گفت: امیدوارم واژه ممنوع الکاری دیگر وجود نداشته باشد.

جایزه بهترین کارگردانی نیز به آیدا پناهنده برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در سالن حضور نداشت.

در بخش پایانی مراسم نیز جایزه بهترین فیلم به امیر بنان برای «ملاقات خصوصی» رسید.

رسانه سینمای خانگی- کتابی درباره سینمای کیارستمی منتشر شد

کتاب «تناقضات نابازیگری؛ و مقاله‌های دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» نوشته روبرت صافاریان توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، کتاب «تناقضات نابازیگری؛ و مقاله‌های دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» نوشته روبرت صافاریان به‌تازگی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.

روبرت صافاریان متولد سال ۱۳۳۳ در تهران، مدرس و منتقد سینمایی ارمنی‌تبار کشور است و ترجمه کتاب‌های «تاریخ سینما»، «تدوین فیلم و ویدئو»،‌ «ازو و بوطیقای سینما» و رمان‌های «خانه دو طبقه خیابان سنایی» و «یادداشت‌های سردبیر هایاتسک» و کتاب «ساکن دو فرهنگ» از جمله آثاری هستند که نشر مرکز از او چاپ کرده است.

او سال ۱۳۹۵ کتابی با عنوان «سینمای عباس کیارستمی» منتشر کرد و می‌گوید پس از مرگ این‌فیلم‌ساز و انتشار همه مطالب منتشرنشده و جدیدی که از او عرضه شدند، حالا وقت آن بود که کتابی دیگر درباره او منتشر کند. صافاریان می‌گوید در آن‌کتاب اول، هدف این بود که همه زندگی و فعالیت سینمایی کیارستمی کمابیش به‌ترتیب گاه‌نامه‌ای ارائه شود. به همین‌دلیل امکان ورود به جزییات همه مسائل نظری وجود نداشت. تفاوت اصلی کتاب اول با «تناقضات نابازیگری» این است که هریک از مقالات این‌کتاب، بر وجه خاصی از سینمای کیارستمی تمرکز دارند و به‌ترتیب زمانی هم به کارنامه‌اش نپرداخته‌اند. اما در کل، به مجموعه آثار کیارستمی به‌عنوان یک‌متن بزرگ نگاه شده و بین استناد به متن فیلم‌ها به‌عنوان مرجع اصلی و استناد به حرف‌هایش، حرف‌های دیگران و اطلاعاتی که درباره زندگی‌اش منتشر شده، موازنه‌ای برقرار شده است.

کیارستمی در جلوی دوربین، نابازیگری در فیلم‌هایش، شعر و قالب کوتاه در آثارش و … ازجمله موضوعاتی هستند که صافاریان در مقالات این‌کتاب به آن‌ها پرداخته است.

کتاب پیش‌رو ۹ مقاله و ۲ ضمیمه دارد. مقالات به‌ترتیب عبارت‌اند از: «نان و کوچه»، «تناقضات نابازیگری در فیلم‌های عباس کیارستمی»، «کلوزآپ»، «کیارستمی و جشنواره‌ها»، «باد ما را خواهد برد»، «ده: نقطه‌ عطف»، «کیارستمی جلوی دوربین»، «قالب کوتاه، به‌خصوص شعر»، «۲۴ فریم».

همان‌طور که اشاره شد، این‌کتاب ۲ ضمیمه هم دارد که عبارت‌اند از «ضمیمه یک: ظرافت در برابر شور» و «ضمیمه دو: کیارستمی درباره کلوزآپ». پس از این‌ضمیمه‌ها هم «پیوست‌ها»ی کتاب درج شده‌اند که به‌ترتیب عبارت‌اند از فیلم‌شناسی عباس کیارستمی، فهرست فیلم‌های مستند درباره عباس کیارستمی، برای مطالعه بیشتر.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

گفتیم که اندیشیدن درباره فرایند فیلم‌سازی انگیزه اولیه ساخت کلوزآپ نبوده است، اما دست‌کم می‌توان پذیرفت که در تحلیل نهایی فرایند فیلم‌سازی یکی از درون‌مایه‌های فیلم است. به‌خصوص در صحنه دادگاه و صحنه پایانی، فیلم‌ساز (از طریق به کار گیری خلاق حاشیه صوتی) در فیلم حضور دارد، و به این‌ترتیب، فیلم‌سازی و فیلم‌سازان از پشت صحنه به جلوی صحنه رانده می‌شوند.

این موضوع در چهار فیلم بعدی و چهار فیلم مهم دهه ۱۳۷۰ کیارستمی در کانون تماتیک فیلم‌ها جای می‌گیرد. تم پررنگ و برجسته این فیلم‌ها ایده «زندگی ادامه دارد» است، اما این‌فیلم‌ها در عین حال فیلم‌هایی درباره فیلم‌سازی هستند. در زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰) با فیلم‌سازی روبه‌رو هستیم که با فرزند خردسالش برای یافتن بازیگران یکی از فیلم‌هایش (خانه دوست کجاست) به منطقه زلزله‌زده رودبار رفته و در صحنه‌هایی از فیلم شاهدیم که منشی صحنه به جلوی دوربین می‌آید و راجع به فیلم‌سازی با پیرمردی از کاراکترهای فیلم صحبت می‌کند. نقش این‌کارگردان را کس دیگری (فرهاد خردمند) بازی می‌کند _ کیارستمی خودش جلوی دوربین نمی‌آید _‌ اما از آن‌جا که فرهاد خردمند نقش کارگردان فیلم خانه دوست کجاست را بازی می‌کند، شکی نیست که کارگردان فیلم همان کیارستمی‌ست.

این‌کتاب با ۳۲۲ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

رسانه سینمای خانگی- نامزدهای بخش سینمایی جشن حافظ معرفی شدند

نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشن حافظ، نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند. آثار سینمایی‌ مورد داوری قرار گرفتند که از آذر ۱۴۰۰ تا ابتدای مرداد ۱۴۰۲ اکران شده‌اند.

نامزدهای این مراسم که هشتم مهر ماه در تهران برگزار می‌شود؛ به شرح زیر است:

بهترین دستاورد فنی و هنری

۱. انفرادی (طراحی و اجرای بدلکاری: امیرحسین خنجری)

۲. بی همه‌چیز (طراحی صحنه: امیرحسین قدسی)

۳. بی همه‌چیز (طراحی لباس: مارال جیرانی)

۴. پسر دلفینی (اجرای انیمیشن، کارگردان: محمد خیراندیش)

۵. دسته دختران (صدا، صدابرداری: مهدی ابراهیم‌زاده، صداگذاری: حسین ابوالصدق)

۶. روز صفر (طراحی و اجرای بدلکاری: زنده‌یادان ارشا اقدسی و علیرضا فتحی)

۷. فسیل (طراحی چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری)

۸. موقعیت مهدی (جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کریمیان)

نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی)

۱. بندر بند (منیژه حکمت)

۲. تصور (علی بهراد)

۳. زالاوا (ارسلان امیری)

۴. مقیمان ناکجا (شهاب حسینی)

مستندها:

۱. سمفونی حمید (جعفر صادقی)

۲. کاپیتان من (سیاوش صفاریان پور)

۳. سرپتی‌ها (کیوان مهرگان)

۴. آیدین (اشکان مهریار)

۵. سینه‌مارکس (میترا مهتریان و صادق دهقان)

۶. کاغذپاره‌ها (بهزاد نعلبندی)

بهترین تدوین

۱. آتابای (حسین جمشیدی گوهری)

۲. ابلق (حمید نجفی راد)

۳. بی همه‌چیز (عماد خدابخش)

۴. تی تی (عماد خدابخش و ارسلان امیری)

۵. جنایت بی‌دقت (شهرام مکری)

۶. مرد بازنده (سجاد پهلوان‌زاده)

بهترین فیلمبرداری

۱. آتابای (سامان لطفیان)

۲. بی همه چیز (مرتضی هدایی)

۳. تی تی (فرشاد محمدی)

۴. جنایت بی‌دقت (علیرضا برازنده)

۵. سه کام حبس (مسعود سلامی)

۶. موقعیت مهدی (وحید ابراهیمی)

بهترین موسیقی متن

۱. آتابای (حسین علیزاده)

۲. بی همه‌چیز (حامد ثابت)

۳. پسر دلفینی (بهزاد عبدی)

۴. تی تی (علیرضا افکاری)

۵. موقعیت مهدی (مسعود سخاوت‌دوست)

بهترین فیلمنامه

۱. آتابای (هادی حجازی‌فر، طرح داستانی از نیکی کریمی)

۲. تی تی (ارسلان امیری و آیدا پناهنده)

۳. جنایت بی‌دقت (نسیم احمدپور و شهرام مکری)

۴. روز ششم (حجت قاسم‌زاده اصل)

۵. مرد بازنده (ابراهیم امینی، حسن حسینی و محمدحسین مهدویان)

۶. ملاقات خصوصی (امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ)

بهترین کارگردانی

۱. آیدا پناهنده (تی تی)

۲. هادی حجازی‌فر (موقعیت مهدی)

۳. کاظم دانشی (علفزار)

۴. امید شمس (ملاقات خصوصی)

۵. محسن قرایی (بی همه‌چیز)

۶. نیکی کریمی (آتابای)

۷. شهرام مکری (جنایت بی‌دقت)

بهترین بازیگر زن (دو جایزه)

۱. صدف اسپهبدی (علف‌زار)

۲. پریناز ایزدیار (ملاقات خصوصی)

۳. هدیه تهرانی (بی‌همه‌چیز)

۴. سارا حاتمی (کت چرمی)

۵. لیلا حاتمی (تصور)

۶. سمیرا حسن‌پور (سه کام حبس)

۷. آناهیتا درگاهی (مرد بازنده)

۸. الناز شاکردوست (تی تی)

۹. ژیلا شاهی (موقعیت مهدی)

۱۰. گلاره عباسی (ابلق)

۱۱. لاله مرزبان (نگهبان شب)

۱۲. گیتی معینی (ابلق)

بهترین بازیگر مرد (دو جایزه)

۱. بهرام افشاری (فسیل)

۲. پرویز پرستویی (بی‌همه‌چیز)

۳. پارسا پیروزفر (تی تی)

۴. محسن تنابنده (سه کام حبس)

۵. پژمان جمشیدی (علف‌زار)

۶. هادی حجازی‌فر (آتابای)

۷. پوریا رحیمی سام (زالاوا)

۸. هوتن شکیبا (ملاقات خصوصی)

۹. بانیپال شومون (پالتو شتری)

۱۰. جواد عزتی (آتابای)

۱۱. بهرنگ علوی (شادروان)

۱۲. محسن قصابیان (منصور)

بهترین فیلم

۱. آتابای/ تهیه‌کننده: نیکی کریمی

۲. بی همه‌چیز/ تهیه‌کننده: جواد نوروزبیگی

۳. تی تی/ تهیه‌کننده: آیدا پناهنده

۴. جنایت بی‌دقت/ تهیه‌کننده: نگار اسکندرفر

۵. علف‌زار/ تهیه‌کننده: بهرام رادان

۶. فسیل/ تهیه‌کننده: ابراهیم عامریان

۷. ملاقات خصوصی/ تهیه‌کننده: امیر بنان

۸. موقعیت مهدی/ تهیه‌کنندگان: حبیب والی‌نژاد و سجاد نصرالهی‌نسب

رسانه سینمای خانگی- روایت‌های متناقض و غیرمستند سینماگران از مخملباف

فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.

وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.

جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.

این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.

جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.

وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.

این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.

جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.

جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.

رسانه سینمای خانگی- سینما ه نقشی در صلح دارد؟

نشست تخصصی «سینما و صلح» با حضور مدیرعامل موزه سینما، مدیر شورای بین‌المللی موزه‌ها و تعدادی از کارگردان‌ها و نویسندگان حوزه سینما در محل موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نشست «سینما و صلح» به مناسبت روز جهانی صلح با حضور حبیب احمدزاده کارگردان سینما و نویسنده، محمدرضا تقی‌پور مدیر موزه صلح، سیداحمد محیط طباطبایی مدیر شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم)، وحید آگاه استاد دانشگاه و مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما برگزار شد.

مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما گفت: امروز ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پر از جنگ است و سوال این است که چرا سینما تا به امروز نتوانسته صلح به وجود بیاورد. ذات سینما یک فضای سخت‌افزاری صلح است و همه با هم یک چیز واحد می‌بینند که این خود نمادی از صلح است. بنابراین به نظر می‌رسد ذات سینما این امکان را دارد تا صلح ایجاد و به گسترش صلح کمک کند.

وی با اشاره به نقش سینما به عنوان ابزاری برای برقرارکننده صلح میان جوامع، افزود: وقتی در جامعه‌ای افراد بتوانند از طریق سینما با هم حرف بزنند دیگر لازم نیست حرف‌های خود را جای دیگری بزنند زیرا از طریق سینما می‌توانیم صحبت‌های‌مان را به تصویر ترجمه کنیم، تصویر را به مواجهه بگذاریم و اگر این توازن در تصویر اتفاق بیفتد و نه در جای دیگر این اتفاق عاقلانه‌تر است. هر چقدر بتوانیم مواجه‌های سخت را به مواجه نرم تبدیل کنیم بهتر است و این امر از کارکردهای سینما است.

مدیرعامل موزه سینما اظهار کرد: دنیای امروز به جهت بحران‌های مختلف اعم از بحران هویت، ناکارآمدی، تبعیض، مشروعیت، نفوذ دنیای ملتهبی شده است و این بحران‌ها هدف مشترکی دارند که آن تولید نفرت است. اگر در جامعه‌ای این بحران‌ها به اوج خود برسد نفرت میان افراد آن جامعه نیز بیشتر می‌شود و با بالا رفتن درجه نفرت در جامعه قطعا جنگ خواهد شد. سینما می‌تواند به هر کدام از این بحران‌ها با یک مبنای منطقی بپردازد تا به صلح پایدار برسد در غیر این صورت صلح ناپایدار خواهیم داشت.

اسماعیلی با بیان اینکه در سینما باید حرفی درست و مشترک تولید و منتشر کرد، گفت: یکی از کارهای بزرگی که سینما می‌تواند انجام دهد این است که عاقلانه و مبتنی بر واقعیت‌ها به بحران‌ها بپردازد و درجه نفرت را در جامعه کاهش دهد. متاسفانه سینما این نقش و کارکرد خود را به خوبی ایفا نمی‌کند. گاهی سینما به جای کاهش میزان نفرت میان افزاد جامعه، نفرت‌افزایی می‌کند و باعث خشم بیشتر میان مردم می‌شود درحالیکه می‌شود درباره هر چیزی حرف زد و به صورت منطقی به آن پرداخت.

وی افزود: زمان آن نیست که شرایطی مانند آلمان قدیم را که در طول ۱۰۰ سال ۱۵ انقلاب تجربه کرد و هزاران نفر کشته شدند تجربه کنیم. در سینما می‌توانیم به جای جنگیدن و بعد به صلح رسیدن با گفتگو به صلح برسیم.

تاکید سینمای دانش بنیان بر «اصلاح‌پذیری» در جامعه

مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه سینمای ایران فراز و نشیب زیادی دارد، گفت: به عنوان مثال، فیلم‌های مجید مجیدی در مورد سینمای فطرت است که ریشه در خوبی‌های بیرونی انسان‌ها دارد. پیش از این درباره سینمای دانش‌بنیان صحبت کرده‌ایم؛ سینمایی که می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چیزی را که می‌خواهد بگوید به صورت علمی می‌داند و از آن پشتیبانی می‌کند تا محقق شود. گاهی می‌خواهیم به صلح اشاره کنیم ولی جنگ را بارزتر نشان می‌دهیم. احساس می‌کنم برخی از سینماگران ما از مفهوم صلح دور شده‌اند.

اسماعیلی افزود: ما می‌توانیم در فیلم‌ها بحران‌های اجتماعی نظیر بحران توزیع ناعادلانه مشاغل و ثروت را نشان دهیم. باید توجه داشته باشیم که اگر ما این بحران را به سینما تبدیل کردیم و خروجی این تصویر تبدیل به خشم متراکم شود کار خود را انجام نداده‌ایم. درست است سینماگر باید وضعیت را آینه‌وار نشان دهد ولی سینمای دانش‌بنیان و هوشمند متوجه این موضوع است که همه ما داخل یک کشتی هستیم و اگر بخواهیم این کشتی را به سلامت به مقصد برسانیم باید مراقب باشیم که هر چیزی که مطرح می‌کنیم ناظر بر «اصلاح‌ پذیری» باشد.

وی ادامه داد: توجه به اصلاح‌پذیری تفاوت میان سینمای فطرت با سایر سینماها است که در آثار مجید مجیدی می‌بینید. علاقه داریم سینمایی داشته باشیم که وضع موجود را نشان دهیم و برای اصلاح و بهتر شدن جامعه و پایدار شدن وضعیت، حرف خود را هم بزنیم. سینمای هوشمند سینمایی است که اگر دردی را دوا نمی‌کند و راهکار ارائه نمی‌دهد، حداقل آن نقطه‌هایی را که می‌تواند به اصلاح بیانجامد از بین نبرد.

با گذشت، صلح محقق می‌شود

در بخش دیگری از این نشست حبیب احمدزاده درباره سینما و صلح گفت: موضوع سینما و صلح مانند چاقوی دولبه است. یکی از توانایی‌های سینما، قدرت اشاعه است که در کنار آن جنایتی هم خلق شده و آن این است که ما آن چه در فیلم نشان می‌دهیم نیستیم و این بسیار خطرناک است.

وی افزود: یادم می‌آید در زمانی که کتاب می‌خواندیم دوست داشتیم با ذهن خود قطعاتی بسازیم و همزادپنداری کنیم ولی امروز در سینما یک ماجرای خلق شده را به همراه یک بسته پاپ‌کورن می‌بینیم و بیرون می‌آییم. به عنوان مثال، به عنوان کارگردان می‌توانیم فیلمی درباره اعتیاد بسازیم در حالی که خودمان هم معتاد باشیم؛ زیرا برایمان مهم این است که در آن یک ساعت و نیم در قاب سینما آدم خوبی به نظر بیاییم و این خطری است که همه ما را تهدید می‌کند. قبلا اگر نویسنده سعی می‌کرد به ایده‌آل‌هایش برسد و هدف باشد امروز به راحتی می‌توانیم فردی جنگ‌طلب باشیم اما فیلمنامه‌ای درباره صلح بنویسیم زیرا بستگی به این دارد که چقدر به من پول می‌دهند و این خطری است که امروز همه ما را تهدید می‌کند.

احمدزاده همچنین گفت: جهان مجازی که بخشی از آن سینما است به راحتی به ما اجازه می‌دهد پشت لایه‌های مختلف مخفی شویم و این موضوع در محدوده جهانی نیز اتفاق می‌افتد. در دنیا به اسم آزادی، صلح و حتی دین، جنایت‌های زیادی شده است و این کلمات حربه خوبی برای سوء‌استفاده بوده است و کاری که جهان امروز از طریق رسانه با ما انجام می‌دهد همین است.

وی ادامه داد: مهم نیست که در چه موقعیتی از صلح یا جنگ باشید مهم این است که انسانی رفتار کنید. اگر در دوره صلح به سر می‌برید و به دیگران احترام نمی‌گذارید، شما صلح‌طلب نیستید. اگر در دوران جنگ توانستید انسان خوبی باشید و حتی با دشمنانتان انسانی رفتار کردید می‌توانید ادعای صلح داشته باشید. به نظرم می‌توان فیلمی ساخت که وقتی تمام می‌شود مخاطب با خود بگوید چرا من نباید مانند قهرمان واقعی فیلم باشم. مهم نیست چه موقعیتی دارید مهم این است که بتوانید آن موقعیت را در واقعیت به یک معجزه برای خود و دیگران تبدیل کنید که اگر یاد بگیریم می‌فهمیم که انسانیت چه لذت بزرگی دارد.

احمدزاده همچنین گفت: سینمای ایران سینمای نجیبی است به همین دلیل می‌توان از طریق سینما با دنیا صحبت کرد؛ می‌توان بدون اینکه از ارزش‌ها عدول کرد توسط ارزش‌های انسانی با دنیا ارتباط برقرار کرد. باید سعی کنیم در زندگی‌مان همانند آنچه روی پرده سینما نمایش می‌دهیم باشیم. ما به این دنیا آمده‌ایم که دنیا را جای بهتری کنیم و بهتر از قبل به نسل بعدی برسانیم و از یاد نبریم که صلح با گذشت می‌تواند محقق شود.

سینما گذشته، حال و آینده را به هم وصل می‌کند

در ادامه محیط طباطبایی رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم) با اشاره به مفهوم موزه، گفت: موزه یک نهاد فرهنگی است که حتما باید نتیجه آن صلح باشد، موزه‌ای که کینه و نفرت دامن می‌زند را نمی‌توان موزه نامید. امروز را برنامه مشترک میان صلح و سینما قرار دادند تا از زاویه موزه سینما و موزه صلح به آن پرداخته شود. وظیفه موزه این است که مانند مادر رفتار کنند و فرهنگ و باور و شناخت و دین مادری خود را به نسل‌های بعد منتقل کنند. به همین دلیل است که مخاطبان اصلی این موزه‌ها بیشتر کودک و نوجوان است.

وی با بیان اینکه موزه‌های جنگ موزه‌های مهمی هستند اما امروز این موزه‌ها را با عنوان موزه‌های صلح می‌شناسیم، بیان داشت: سینما در قالب هر فیلم می‌تواند رفتار موزه‌ای داشته باشند. فیلم‌هایی موزه‌ای ساخته شده‌اند که می‌توانند فرهنگ و زندگی را در تمام مقاطع ضبط کرده و انتقال دهند و از قصه، فرهنگ و داستان برای انتقال یک مفهومی استفاده کنند.

محیط‌طباطبایی با اشاره به اهمیت امید در آثار سینمایی، گفت: یکی از کلید واژه‌های اصلی زندگی انسان، امید است. هر فیلمی که امید را از شما بگیرد به وظیفه انسانی خود عمل نکرده است. باید امید را در ذهن مخاطب و نسل بعد زنده نگه داریم. به همین دلیل سینما یک پل ارتباطی است؛ این پل وقتی می‌تواند مفهوم اصلی خود را در مفاهیم صلح و انسانی درک ‌کند که بتواند امید و هم‌زیستی را منتقل کند. سینما در شکل موزه‌ای خود، گذشته حال و آینده را به هم وصل می‌کند.

رابطه سینما و صلح و چند دسته بندی مهم

وحید آگاه دبیر این نشست و استاد دانشگاه نیز گفت: سینما باید امیدبخش و پیام‌آور صلح باشد. رابطه سینما و صلح در چند دسته‌بندی جای می‌گرید؛ ابتدا اینکه صلح در ذات سینما و هنر است. کلمه موزه به تنهایی روح شما را لطیف می‌کند و تصویری از نفی خشونت و تشویق به زندگی مسالمت‌آمیز است و سینمای صلح دسته‌بندی دوم است. دسته سوم مربوط به سینمای اجتماعی است که حتی اگر راهکار هم نداشته باشد در دلش یک زنهار دارد و در راستای سینمای صلح است.

وی ادامه داد: هر چقدر هنر در کشوری قوی‌تر و فزاینده‌تر باشد، ناآرامی‌ها و ناراحتی‌ها کمتر خواهد بود. افراد با دیدن و شنیدن هنر حال‌شان بهتر می‌شود پس هنر نقش مهمی دارد. اگر هنرمندان با آثار هنری خود این حرف را بیان کنند از بخشی از خشونت‌ها در جامعه جلوگیری می‌کنند.

در این نشست که به همت موزه سینما، موزه صلح تهران، ایکوم ایران و موسسه حقوق و هنر برگزار شد، کلیپی از صحبت‌های حجت‌الله ایوبی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره سینما و صلح و بخشی از فیلم‌های «دو راه حل برای یک مسأله» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی و «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی نیز نمایش داده شد.

رسانه سینمای خانگی- گنیجنه دلپاک به موزه سینما رفت

گنجینه «محمدرضا دلپاک» طراح صدا، صداگذار پیشکسوت سینمای ایران و مدرس سینما در موزه سینمای ایران راه‌اندازی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، همزمان با روز ملی سینما سیمرغ‌ها، جوایز، اسناد و یادگاری‌های «محمدرضا دلپاک» به موزه سینما اهدا شد.

سیمرغ بلورین از نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «باران»، سیمرغ بلورین از سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «خرس»، سیمرغ بلورین از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «تولد یک پروانه»، سیمرغ بلورین از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «برلین ۷-»، تندیس خانه سینما برای فیلم «زیر پوست شهر»، تندیس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان بهترین طراحی صدای برای فیلم «لانتوری»، تندیس جشن حافظ برای فیلم «شب‌های روشن»، دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «رنگ خدا»، دیپلم افتخار از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «درباره الی»، گواهی عضویت در آکادمی اسکار از سال ۲۰۱۷ تا اکنون، ریل صوتی فیلم «روز واقعه»، قاب عکس پرتره محمدرضا دلپاک، کتاب با امضاء زنده یاد «عباس کیارستمی» از جمله تندیس‌ها، دیپلم افتخار و یادگاری‌ها و جوایزی هستند که توسط این هنرمند برجسته در موزه سینما به یادگار گذاشته شد.

محمدرضا دلپاک طراحی و صداگذاری فیلم‌هایی همچون روز واقعه، بچه‌های آسمان، طعم گیلاس، رنگ خدا، میکس، زیر پوست شهر، باد ما را خواهد برد، باران، شب‌های روشن، بید مجنون، گیلانه، آواز گنجشک‌ها، خاک آشنا، جدایی نادر از سیمین، نارنچی پوش، فروشنده، قهرمان، خورشید، آفساید، تولد یک پروانه، لانتوری، مثل یک عاشق، شیرین، لامینور را بر عهده داشته است.

رسانه سینمای خانگی- دارو درد سینمای کودک چیست؟

متأسفانه ما در ایران دچار جشنواره زدگی هستیم. دچار قهرمان پروری های کاذب هستیم و کارهایی که می کنیم اغلب بی بازده و بی ثمر و بی اثر است!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، امید نیاز کارگردان سینما در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: جشنواره فیلم کودک تنها برای سیگار فروش نزدیک به هتل هنرمندان و تورهای گردشگری اصفهان دستاورد دارد چرا که آن ها از برگزاری این جشنواره منافع زیاد می برند و متأسفانه سینمای ایران و سینماگران حوزه کودک و نوجوان هرگز شاهد دستاورد جدی در این رویداد نبوده اند.

کارگردان فیلم سینمایی «همسر دات کام» در گفتگو با سینماپرس، افزود: متأسفانه تجربه ثابت کرده ما در سینمای کشورمان به ویژه سینمای کودک و نوجوان دنبال انجام کارهای مفید نیستیم.

وی یادآور شد: جشنواره فیلم کودک و نوجوان یک زمان به جشنواره های معتبری مثل جیفونی تنه می زد و هم راستا با آن ها در حال حرکت بود. در روزگار نه چندان دور ویترین سینمای ایران با فیلم های کودک بود و در دنیا سینمای ایران را با آثار درخشانی مانند «بچه های آسمان» و «خانه دوست کجاست؟» می شناختند اما متأسفانه امروزه به دلیل سهل انگاری مدیران فرهنگی و سینمایی کار این سینما به جایی رسیده که جز ویران سرایی از آن باقی نمانده است.

نیاز سپس با اشاره به برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان تصریج کرد: آفتابه لگن هفت دست ولی شام و نهار هیچی بهترین توصیف برای این رویداد است! حقیقتاً من نمی دانم چرا مدیران سینمایی سراسیمه چند ماه مانده به برگزاری این رویداد چند تله فیلم بی ارزش افتضاح و عاری از فرهنگ و هنر را می آورند و جدول نمایش پر می کنند و با افتخار می گویند که جشنواره برگزار کرده اند؟

این سینماگر متذکر شد: جشنواره ای که فیلم هایش اکران عمومی نمی شود چه ثمری دارد؟ جشنواره ای که جایی برای تبادل افکار و اندیشه ها نیست اصلاً چرا باید برگزار شود؟ جشنواره ای که حتی توان آن را ندارد که فیلمسازان را با هم آشنا کند بود و نبودش چه معنایی دارد؟ جشنواره ای که یک بازار فیلم درست ندارد و نمی تواند با دنیا ارتباط برقرار کند چرا باید برگزار شود؟

کارگردان فیلم سینمایی «ب-۱۲» خاطرنشان کرد: مهمترین ضلع سینمای کودک و نوجوان مخاطب است که متأسفانه سال های متمادی است این سینما مخاطبان خود را نیز از دست داده است. گذشت زمانی که فیلم هایی مانند «پاتال و آرزوهای کوچک» و «مدرسه موش ها» و آثار مجید مجیدی و زنده یاد عباس کیارستمی و… تولید و اکران می شد و مردم با جان و دل به تماشای آن ها می رفتند و در جشنواره های خارجی هم از آن ها استقبال می شد.

نیاز تأکید کرد: سینماگران حوزه کودک و نوجوان امروزه به دلایل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عدم انگیزه بیکارند. من به عنوان عضو کوچکی از سینمای کودک امکان کار ندارم. وقتی فیلمنامه کودک را به دفتر هر تهیه کننده ای می برم می گوید کار کودک نمی کنم چون بازار ندارد چون اکران درست نمی گیرد؛ متأسفانه هرچه می کشیم از سیاست گذارانی است که حتی از تأمین یک باکس اکران برای فیلم های کودک هم عاجز هستند.

وی در همین راستا ادامه داد: متأسفانه ما در ایران دچار جشنواره زدگی هستیم. دچار قهرمان پروری های کاذب هستیم و کارهایی که می کنیم اغلب بی بازده و بی ثمر و بی اثر است! متأسفانه حتی با تغییر مدیران اتفاقی رخ نمی دهد چرا که خانه از پای بست ویران است. ما کلی جشنواره در سینما داریم اما هیچ خروجی ندارند و نهایت کارمان در سینما این شده که مخاطبان به سمت فیلم هایی مانند «فسیل» بروند!

نیاز در پایان این گفتگو افزود: آقایان از خودتان سوأل کنید چرا هنرمند در خانه است؟ چرا دولت سازوکار فرهنگی برای اکران و بازگشت و عرضه محصول آن ها ندارد؟ چرا برخی نگاه ها به سینمای کودک و نوجوان ساده انگارانه است؟ چرا کسی به دغدغه های سینماگران اهمیت نمی دهد؟

رسانه سینمای خانگی- «کیارستمی مشغول کار است» به بوسان رفت

بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم «بوسان» آثار چند سینماگر ایرانی از جمله مستند جدید سیف‌الله صمدیان درباره عباس کیارستمی را در برنامه نمایش خود قرار داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «کیارستمی مشغول کار است» دومین مستند سیف‌الله صمدیان است که به عباس کیارستمی و شور بی‌حد و مرز او به «کار» و «خلاقیت» می‌پردازد و قرار است در در بخش ویترین مستند در نخستین نمایش جهانی خود به نمایش گذاشته شود.

این فیلم پیش از در بازار فیلم کن ۲۰۲۳ توسط «دریم‌لب فیلمز» با مدیریت نسرین میرشب، معرفی شده بود.

تصاویر این مستند ۷۶ دقیقه‌ای، حاصل دوستی، همکاری و بیش از دو دهه سفرهای مشترک صمدیان با کیارستمی در داخل و خارج از کشور است که با گزیده‌ای از تصاویر پشت‌صحنه‌ی فیلم‌های «شیرین» و «کپی برابر اصل» از زنده‌یاد حمیده رضوی و بخشی از تصاویر پیش‌تولید بهمن کیارستمی از فیلم «طعم گیلاس» همراه است.

سال ۲۰۲۱، به‌سفارش مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو صمدیان مستند کوتاهی را با همین عنوان برای بزرگداشت و نمایشگاه آثار و دستاوردهای سینمایی و هنری عباس کیارستمی در پاریس ارایه کرد که طی ماه‌های اخیر، نسخه‌ی کامل با تصاویر دیده‌نشده را به‌مدت ۷۶ دقیقه‌، به‌احترام ۷۶ سال‌ حیات او، برای نمایش جهانی آماده کرده‌است. 

در این فیلم که تصویر و تدوین آن را سیف‌اله صمدیان با طراحی صدا توسط محمدرضا دلپاک در مرکز فیلم تصویر تهیه کرده است، ژولیت بینوش، مارتین اسکورسیزی، ژیل ژاکوب، جاناتان روزنبام، جف اندرو و احمد کیارستمی نیز احساس و دیدگاه‌های خود را درباره سبک منحصربه‌فرد کیارستمی در زندگی و آثارش، ارایه کرده‌اند.

در دیگر بخش‌های جشنواره فیلم بوسان «منطقه بحرانی»ساخته علی احمدزاده محصول مشترک ایران و آلمان در بخش «پنجره‌ای به سینمای آسیا»، «۲۱ هفته بعد» ساخته نسرین محمدپور در بخش رقابتی آثار کوتاه آسیایی،  «بوف، باغ و نویسنده» به کارگردانی سارا دولت آبادی محصول مشترک ایران، فرانسه و سوئیس در بخش رقابتی مستند، «حرف زدن با رودخانه‌ها» به کارگردانی محسن مخملباف محصول مشترک ایران و بریتانیا و «فهرست» ساخته حنا مخملباف محصول مشترک بریتانیا، افغانستان و ایران در بخش ویترین مستند به نمایش گذاشته خواهند شد.

بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم بوسان از تاریخ ۴ تا ۱۳ اکتبر (۱۲ تا ۲۱ مهر) در کشور کره جنوبی برگزار می‌شود. 

رسانه سینمای خانگی- کیارستمی حتی اسکورسیزی را هم جذب کرد

مارتین اسکورسیزی که خود از تاثیرگذارتربن سینماگران در قید حیات جهان است، زمانی از رسیدن به خلوص و سادگی بسیار پیچیده در آثار کیارستمی به عنوان منبع الهام خود سخن گفته بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، برای بیش از ۵۰ سال، «مارتین اسکورسیزی» برخی از مسحورکننده‌ترین لحظات سینمایی را که جهان تاکنون شناخته به مخاطبان ارائه کرده است. این سینماگر مولف متولد نیویورک با فیلم هایی چون «خیابان‌های پایین‌شهر»، «رفقای خوب»، «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین» و «گرگ وال استریت» همواره در ارائه برخی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما موفق بوده است.

در حالی که به راحتی می‌توان گفت «اسکورسیزی» یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان تمام دوران است، او همچنان یک مخاطب سینماست و به همین دلیل، از فیلمسازان بزرگی چون «آکی‌را کوروساوا»، «اینگمار برگمان» و «جان فورد» الهام گرفته است.

اما یکی از جالب‌ترین تاثیرات روی «اسکورسیزی» از سوی کارگردان فقید ایرانی عباس کیارستمی است. او زمانی در این‌باره بیان کرده بود: «وقتی فیلم‌های کیارستمی را می‌بینم، وقتی زیر درختان زیتون را می‌بینم، وقتی ABC آفریقا یا خانه دوست کجاست؟ یا باد ما را خواهد برد یا هر یک از این فیلم‌ها را می‌بینم، متوجه می‌شوم که می‌خواهم با شخصیت‌ها در این فیلم‌ها وقت بگذرانم.»

اسکورسیزی گفته بود: «گذراندن وقت با روح آن فیلم‌ها و آن دنیاها مانند یک پاکسازی بود. روحیه هنری که باعث می‌شود مردم دنیا را به شیوه‌ای جدید، باطراوت و امیدوارکننده ببینم. ظاهرا فیلم‌های کیارستمی در زندگی شخصی کارگردان تأثیر بسزایی داشته است».

عباس کیارستمی از دهه ۱۹۷۰ فیلم می‌سازد، اما اولین‌بار برای سه‌گانه کوکر خود بین سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۴ شامل فیلم‌های «کلوزآپ»، «باد ما را خواهد برد» و «طعم گیلاس» شناخته شد که فیلم آخر این سه‌گانه در سال ۱۹۹۷ نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم‌های او اغلب در قالب‌هایی به سبک مستند داستان‌هایی را در مناطق روستایی روایت می‌کند.

اما نکته مهم در مورد کیارستمی برای اسکورسیزی این است که چگونه فیلم‌های او ماهیت پیچیده خلوص را از طریق روایتی بسیار ساده و تصویری به تفصیل شرح می‌دهند. اسکورسیزی در این‌باره می‌گوید: «سادگی، البته با کیارستمی از سادگی صحبت می‌کنیم. خلوص یک کلید است، اما آسان نیست».

اسکورسیزی در ادامه به چند فیلم کیارستمی اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد مظهر آن سادگی بسیار پیچیده هستند و خاطرنشان می‌کند: «بسیاری از فیلم‌های عباس پیچیده است. طعم گیلاس بسیار پیچیده است. کپی برابر اصل، که فیلم زیبایی است، مطمئناً پیچیده است، اما برای رسیدن به هسته اصلی این فیلم‌ها، باید از سطوح اولیه عبور کرد».

کیارستمی در کارنامه‌ فیلم‌سازی‌اش ساخت فیلم‌های کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه»، «دو راه حل برای یک مساله» و… و فیلم‌های بلند «گزارش» ۱۳۵۶، «اولی‌ها» ۱۳۶۲، «خانه‌ دوست کجاست؟» ۱۳۶۵، «مشق شب» ۱۳۶۶، «کلوزآپ، نمای نزدیک» ۱۳۶۸، «زندگی و دیگر هیچ» ۱۳۷۰، «زیر درختان زیتون» ۱۳۷۳، «طعم گیلاس» ۱۳۷۶، «باد ما را خواهد برد» ۱۳۷۷ و «ABC آفریقا» ۱۳۷۹ را دارد و آخرین فیلم او با عنوان «۲۴ فریم» پس از درگذشت او در سن ۷۶ سالگی، رونمایی شد.

رسانه سینمای خانگی- لذت دوباره‌بینی «خانۀ دوست کجاست»

نمایش نسخه مرمت شده فیلم «خانه دوست کجاست؟» در موسسه فرهنگی هنری صحنه آبی به نمایش در می‌آید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه، «خانه دوست کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی عباس کیارستمی روز پنجشنبه دوم شهریور ساعت ۱۵ در موسسه فرهنگی هنری صحنه آبی به نمایش در می‌آید.

پس از نمایش فیلم، جلسه مرور و گفتمان اثر با حضور مازیار چشمه‌علایی و علی‌اصغر میرزایی برگزار می‌شود.

«خانه دوست کجاست؟» داستان یک پسر بچه‌ای است که دفتر دوستش را به اشتباه برداشته‌است بنابراین از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک.

بابک احدپور، احد احمدپور، خدابخش دفاعی، ایران اوتاری، آیت انصاری، صدیقه توحیدی، پیمان معافی، علی جمالی، عزیز بابایی، نادر غلامی، اکبر مرادی، طیبه سلیمانی، محمدرضا پروانه، فرهنگ اخوان، ماریا اشجاری، حمداله عسگری، قدرت کاویان پور، هاجر فرازپور، محمدحسین روحی، رفیع دفاعی، آقاخان قارداش خانی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

خروج از نسخه موبایل