رسانه سینمای خانگی- روایت تنهایی «شوهر آهو خانم»

ابوذر پاک‌نژاد نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه، تازه‌ترین اثر خود را با عنوان «شوهر آهو خانم» در تهران تولید کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «شوهر آهو خانم» چهارمین فیلم کوتاه ابوذر پاک‌نژاد که از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران است، پس از سه روز فیلم‌برداری در تهران، در حال حاضر مراحل پایانی پس تولید را پشت سر می‌گذارد.

اصلاح رنگ‌ونور و جلوه‌های ویژه این فیلم کوتاه باقی مانده است که با اتمام این ۲ فرآیند آماده نمایش می‌شود.

اسماعیل محرابی، فرخنده فرمانی‌زاده، هما شهیدزاده، شهرزاد صانع، نیوشا شهریوری، یوسف فضلی و اعظم تاجیک بازیگرانی هستند که در این فیلم کوتاه ۱۶ دقیقه‌ای که در ژانر ملودرام تهیه و تولید شده است، نقش‌آفرینی کرده‌اند.

فیلم کوتاه «شوهر آهو خانم» روایتگر داستان پیرمردی است که برای رهایی از تنهایی دست به هر کاری می‌زند و اسماعیل محرابی، نقش این پیرمرد را ایفا می‌کند.

عوامل فیلم کوتاه «شوهر آهو خانم» عبارتند از نویسنده و کارگردان: ابوذر پاک‌نژاد، مشاور پروژه: هادی مقدم‌دوست، مشاور کارگردان: عطا مجابی، مدیر فیلمبرداری: فرید طهماسبی، مدیر صدابرداری: ایمان بازیار، تدوین: هانی سلمانی، طراحی و ترکیب صدا: عبدالرضا حیدری، آهنگساز: حسین میرزا قلی، اصلاح رنگ‌ونور: مهران دوستی، طراح صحنه: حمید بخشی، طراح لباس: ملینا باغنده، طراح گریم: جلال امیری مرند، دستیار یک کارگردان: حمید عزیزی، برنامه‌ریز: فرزانه قائمی، منشی صحنه: پروانه جهانگیری، عکاس: فرزانه امیریان، دستیار تهیه کننده: امیررضا صباغیان، مدیر تولید: امیرحسین ایماندوست، ترجمه: آرزو دانگاه، استدی کم: شاهین شیرزادی، دستیار یک فیلمبردار: یوسف لطیفی، دستیاران فیلمبردار: شایان یادگاری، حمیدرضا ده حقی و عباس ابراهیمی و نازنین جدیدی، دستیار صدابردار: رامتین دقیق، دستیاران صحنه: میلاد مولا، نسرین سزاوار و علی امامی، دستیار لباس: یاسمن کرمی، مجری گریم: ارغوان عزیزخانی، تدارکات: علیرضا ایمانی، سینه موبیل: محمدرضا میرزایی نژاد، مسئول هنروران: مهدی دلغمین، مشاور رسانه‌ای: محمد کفیلی، تهیه کننده اجرایی: عبدالرضا حیدری و تهیه کننده: انجمن سینمای جوان ایران و ابوذر پاک‌نژاد.

ابوذر پاک‌نژاد فارغ‌التحصیل کارشناسی سینما با گرایش فیلم‌نامه نویسی از دانشگاه سوره تهران است و فیلم‌سازی را به صورت حرفه‌ای از سال ۱۳۹۷ آغاز کرده و به غیر از «شوهر آهو خانم»، سه فیلم کوتاه «امشب»، «کدر» و «ضدیخ» را به تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران تولید کرده است.

رسانه سینمای خانگی- پولاد کیمیایی: به آیندۀ سینمای ایران خوشبین نیستم

پولاد کیمیایی گفت: حوزه پخش و تولید در سینما از یک باگ بزرگ رنج می برد؛ تهیه کننده یک قدم عقب تر از پخش کننده ایستاده و این رویه در هیچ یک از کشورهای دنیا دیده نمی شود.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، پولاد کیمیایی بازیگر و کارگردان سینما در خصوص اجرای عدالت در سینما به ویژه در حوزه اکران گفت: در کشورهایی که اصولاً دولت و حاکمیت می خواهند به هر چیزی دسترسی داشته باشد و سهمیه بندی کند و دخالت مستقیم داشته باشند شاهد رانت و بی عدالتی هستیم و دخالت مستقیم دولت باعث ایجاد رانت و بی عدالتی در حوزه تولید و پخش شده است.

بازیگر فیلم های سینمایی «شمعی در باد» و «خفگی» در گفتگو با سینماپرس، افزود: اساس کار سینمای ایران از سال ها قبل دچار بحران و نقصان است؛ ما از سال ها قبل مسیر را اشتباه رفتیم و به جای اینکه روی اصناف سینما سرمایه گذاری کنیم و اجازه دهیم که اصناف سینما خودشان با اعضای شان تأثیر مستقیم بر امور سینما داشته باشند دولت را جلو انداختیم و تمامی بحران های امروز سینما حاصل همین رویه غلط است.

وی با بیان اینکه این رویه غلط را ما نه تنها در سینما که در حوزه فوتبال و سایر اصناف دیگر نیز شاهدیم ادامه داد: بنده شخصاً چشم انداز روشنی را برای آینده سینمای کشور متصور نیستم! این روزها در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی به هم ریختگی های جدی وجود دارد که به هیچ وجه مناسب حال سینما نیست.

کیمیایی خاطرنشان کرد: حوزه پخش و تولید در سینما از یک باگ بزرگ رنج می برد؛ تهیه کننده یک قدم عقب تر از پخش کننده ایستاده و این رویه در هیچ یک از کشورهای دنیا دیده نمی شود. از سوی دیگر حدود ۵۰ درصد رقم فروش را سالن سینما دریافت می کند که رقم بالایی است. به علاوه تعداد سالن های سینما در کشور کم است و فاجعه بارتر آنکه سینماها دانه دانه تقاضای تغییر کاربری می دهند.

کارگردان فیلم سینمایی «معکوس» تأکید کرد: سینمای فعلی ما سال ها است بخش خصوصی را حذف کرده و بخش دولتی را قوی می کند و در این راهی که می رویم قطعاً این بی نظمی ها شکل می گیرد و بازگشت سرمایه ها بسیار سخت است. صنف هرچه ضعیف تر شود و دولت بخواهد در این امورات دخالت کند و نگذارد هسته تخصصی در سینما شکل بگیرد همین اتفاقات را شاهدیم و نمی توانیم امیدی به بهبود شرایط داشته باشیم.

این سینماگر سپس با تأکید بر اینکه سینما به نظر من الآن در شرایط اضطراری است و در آی سی یو بستری شده تصریح کرد: سینما در حال احتضار است؛ از یک سو ما با پدیده سایت ها و پلتفرم ها روبرو هستیم که تمام مخاطب را به خود جذب کرده و چیزی برای سینما باقی نگذاشته، از سوی دیگر کیفیت آثار سینمایی بسیار پایین است، از طرفی بلیت سینماها به شدت گران شده و مردم نمی توانند برای سینما رفتن هزینه کنند و از طرف دیگر ما با پدیده بی عدالتی در اکران روبرو هستیم که سرمایه بخشی از سرمایه گذاران و تهیه کنندگان را نابود می کنند.

وی خاطرنشان کرد: بی شک باید هرچه زودتر یک ساختار درست در سینمای ایران برقرار شود؛ باید زیرساخت ها اصلاح شود. باید در قوانینی که نوشته شده باید بازنگری شود و باید به نظمی برسیم که این اتفاقات رخ ندهد. اگر همین فصل تابستان از دست برود فیلم ها می سوزند! این ها همه شکست پیاپی برای سینما است. دولت باید بداند که وظیفه اش تنها نظارت است و نباید خودش مستقیماً به مسائل سینما ورود کند.

رسانه سینمای خانگی- شهاب حسینی: در حال حاضر هیچ کمدی عمیقی روی پرده نیست

شهاب حسینی معتقد است که انسانِ امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی دچار غرور و تکبر شده و در توهم زندگی جاودانه است و به همین دلیل تلنگرِ مرگ نیاز انسان مدرن است.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» به کارگردانی شهاب حسینی به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» نوشته امانوئل اشمیت است به شکلی کاملاً وفادار به نمایشنامه ساخته شده و توانسته نظر این نمایشنامه‌نویس مطرح را به خود جلب کند.

«مقیمان ناکجا» دومین تجربه سینمایی شهاب حسینی پس از «ساکن طبقه وسط» به عنوان کارگردان به حساب می‌آید که پریناز ایزدیار، شهاب حسینی، آرمان درویش و احمد ساعتچیان در آن ایفای نقش می‌کنند.

به بهانه اکران این فیلم سینمایی ایلنا با شهاب حسینی گفتگویی داشت که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها به فیلمنامه اصلا امکانپذیر نیست. «مهمانسرای دو دنیا» نیز اثری است که شاید کمتر فیلمسازی به سراغ آن برود. آیا این نگرانی را نداشتید که وفاداری شما به منبع اقتباس، «مقیمان ناکجا» را در ساختار به تله‌تئاتر نزدیک کند؟

با این نکته که اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها اصلاً امکانپذیر نیست مخالف هستم و اینگونه مطرح کردن پرسش حکم یک قاعده را به خود می‌گیرد که ممکن است مخاطب را دچار اشتباه کند. به نظر من از تمام آثار نمایشی اقتباس برای فیلمنامه امکانپذیر است و حاصل کار به نگاه فیلمنامه‌نویس یا کارگردان مربوط می‌شود. هر اثر نمایشی حاوی محتوا و پیامی است که ممکن است هر کس در قالب مدنظر خودش بخواهد از آن بهره‌برداری و استفاده کند.

درباره تله‌تئاتر باید بگویم که نوع ساختار و پردازش آن با یک اثر سینمایی کاملاً متفاوت است. تله‌تئاتر در یک استودیو و معمولاً با سه دوربین به صورت همزمان و همچنین سوئیچ همزمان سر صحنه ساخته می‌شود و به نوعی ما شاهد تصویربرداری از اجرای یک تئاتر هستیم. البته من عنوان تله‌تئاتر را برای آن مناسب نمی‌دانم و عنوان تله‌پلی (Teleplay) مصطلح‌تر است و اگر بخواهیم معادل فارسی برای آن در نظر بگیریم من واژه سینمایش را که تلفیقی از سینما و نمایش است، ترجیح می‌دهم.

درباره نزدیک شدن به این ساختار نگرانی نداشتم، اگر این اثر روی صحنه تئاتر هم برود بعید می‌دانم که زمانی کوتاه‌تر از «مقیمان ناکجا» به خودش اختصاص دهد. به هر شکل امانوئل اشمیت نویسنده اثر در عرصه نمایشنامه‌نویسی استاد بزرگی است و قطعاً درباره زمان اثر این دقت نظر را داشته و آن را مناسب می‌دانسته و به همین دلیل من که قصد اقتباس از آن را داشتم، می‌بایست سعی می‌کردم به منویات اصلی نویسنده در نگارش اثر وفادار بمانم.

علاوه بر فیلمنامه که در آن دیالوگ‌ها به اندازه نمایشنامه زیاد هستند در کارگردانی نیز به تئاتری بودن اثر وفادار بودید، مثلا دوربین نیز حرکت چندانی ندارد. آیا این ساختار نمایشی را هم از منبع اقتباس جدانشدنی می‌دانستید و در جهت دستیابی به محتوای مدنظر برای وفاداری به منبع اقتباس در نظر گرفتید؟

تمام تلاش من این بود که بدون هیچ دخالت تکنیکالی از طرف خودم این اثر را در حد توانی که برایم موجود بوده به زبان سینما ترجمه کنم و در این راستا اساساً در عین سادگی و روانی سعی داشتم فقط انتقال‌دهنده محتوا و مفهوم اثر باشم.

مواجه شدن مستقیم انسان با مرگ اضطراب‌آور است. در فضای «مقیمان ناکجا» چقدر به القای حس اضطراب هستی به مخاطب توجه داشتید و آیا آن را بخشی از محتوای فیلمتان (برای مخاطبی که به مفهوم اثر توجه دارد) می‌دانید یا خیر؟

همه آن چیزی را که قرار است به تماشاگر منتقل شود که شاید حس اضطراب، اندیشه یا تعقل است به طور بالفطره در خود متن وجود داشته و من تلاش اضافه‌ای نداشتم که بخواهم حسی خاص را به مخاطب تأکید یا تلقین کنم. از جهتی وقتی از نویسنده بزرگی مثل امانوئل اشمیت وام گرفتم، بار امانتم بسیار سنگین بود و سعی داشتم در حفظ این امانت فقط یک راوی ساده باشم.

شخصا «مقیمان ناکجا» را اثری می‌دانم که مخاطب را به تلنگری درباره مرگ و زندگی گذشته می‌اندازد. چقدر انسان امروزی را در دنیای مدرن، نیازمند این تلنگر می‌دانید؟

بسیار زیاد؛ انسان امروز در هر جای دنیا که نگاه می‌کنید به واسطه غرور و تکبری که با تکنولوژی و پیشرفت علم به او دست داده این رویا را در ذهن خود می‌پروراند که می‌تواند به عمر هزار ساله برسد یا بعضی‌ها در زندگی به شکلی رفتار می‌کنند که گویا از خداوند عمری هزار ساله گرفته‌اند و با این حقیقت مواجه نیستند که هر روزِ زندگی نعمتی است که ممکن است هر لحظه این نعمت از انسان گرفته شود. به همین دلیل اگر در گذشته انسان پذیرفته بود که نهایتاً یک قرن قرار است در این جهان زندگی کند و تمام آرزوها و آمالش را بر همان اساس پایه‌گذاری می‌کرد، امروزه چون توهمی بر عمر جاودانه و هزار ساله دارد به تناسب همین توهم برخی افراد از روی انسان‌های دیگر رد می‌شوند و حقوق یکدیگر را پایمال می‌کنند تا بقای خود را تثبیت ببخشند اما زهی خیال باطل.

امیدوار بودم در «مقیمان ناکجا» همان تلنگری که من خودم از خواندن نمایشنامه اشمیت خوردم را بتوانم به بقیه سلول‌های خواب‌رفته اجتماع که خودم هم بخشی از آن هستم، منتقل کنم.

پرداخت اشمیت به موقعیتی که کاراکترها در آن قرار گرفته‌اند تا حدی انتزاعی است اما این موقعیت می‌تواند در فرهنگ ما معنایی عرفانی داشته باشد. آیا در «مقیمان ناکجا» به بعد عرفانی موقعیت نیز توجه داشتید؟

وقتی که می‌خواهیم از وادی عرفان صحبت کنیم، باید بدانیم منتهای عرفان رسیدن به مفهوم مطلق عشق است. وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر نمی‌توانیم حد و مرز یا نژاد، قومیت یا جغرافیایی برای آن در نظر بگیریم.

عشق یک مفهوم کلی است که امانوئل اشمیت هم با خلق این اثر در تلاش بوده که آن اصالت را به عشق بدهد و زندگی را به عنوان فرصتی مطرح کند که انسان قرار است در آن کاری انجام دهد تا بتواند به نوعی سهم بودن خودش را ادا کند؛ ولو اینکه در اغما باشد.

در بعد اجتماعی اثر، اجتماعی که کاراکترهای «مقیمان ناکجا» از آن می‌آیند با اجتماعی که اشمیت قصه‌اش را در آن روایت می‌کند چه قرابت‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟

وقتی درباره انسان صحبت می‌کنیم قرابت‌ها بیشتر و تفاوت‌ها کمتر به نظر می‌آیند و به همین دلیل امانوئل اشمیت سعی کرده به نمایندگی از کلیت اجتماع شخصیت‌هایی را در نمایشنامه داشته باشد؛ مثلاً آدم‌هایی که ثروتمند هستند یا افرادی که از دنیا بی‌بهره هستند یا افرادی که به نحوی بین زمین و آسمان زندگی می‌کنند. به طور کل اشمیت تفکر همه این افراد را در تعامل و تقابل با همدیگر قرار داده و در نهایت سعی کرده به نتیجه اصلی که همان عشق است، برسد و وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر تفاوتی باقی نمی‌ماند.

آیا از شرایط اکران و بازخوردها تا این لحظه رضایت دارید؟

واقعاً خدا را شکر می‌کنم که برای این فیلم شرایط اکران فراهم شد. به هر حال این فیلم با پروانه ساخت ویدئویی مجوز ساخت گرفت و همانطور که می‌دانید فیلم‌های ویدئویی سرنوشت و تقدیر مشخصی ندارند و همینقدر که این فیلم از طریق اکران در سینماها با لطف، همکاری و حمایت عزیزان در وزارت ارشاد و سینمای هنر و تجربه نمایش داده شده و توانستیم آن را در بستر جامعه ولو در یک ظرفیت محدود ارائه دهیم شاکر و سپاسگذار هستم.

فاصله سینمای غیرکمدی با سینمای کمدی در گیشه این روزها بیشتر از همیشه است. به نظر شما چرا امروز فیلم‌های غیرکمدی کمتر از همیشه مورد توجه جامعه است و آیا وضعیت شکل گرفته را خطری برای سینمای اجتماعی (یا به طور کل سینمای غیرکمدی) نمی‌دانید؟

تماشاگر به هر حال وقتی از عمر شریفش می‌گذارد و با وجود صرف هزینه‌های مالی و روانی مثل ترافیک شهری یا حتی پیدا کردن جای پارک، انتخاب می‌کند که به سینما برود و فیلم ببیند به این امید در سالن سینما می‌نشیند که از آن سالن در ازای آن دو ساعتی که خرج کرده، با دست پر بیرون بیاید. این حق طبیعی فردی است که چنین هزینه‌ای می‌کند و باید فیلم بتواند نیازی که او را به سالن سینما کشانده برطرف کند. تماشاگر وقتی وارد سینما می‌شود و فیلم کمدی می‌بیند، مشخص است که می‌خواهد ساعتی را به خنده بگذراند، اگر این اتفاق رخ دهد او دستِ پر و راضی از سالن سینما بیرون می‌آید و در غیر این صورت با حسی شبیه حس بازندگی سالن سینما را ترک می‌کند.

متأسفانه می‌توان گفت که ما به هیچ عنوان کمدی‌های عمیق یا تأمل برانگیز هم در حال حاضر نداریم ولی درباره سینمای غیرکمدی به نظرم این اتفاق برای مخاطب بارها رخ می‌دهد که به سالن سینما می‌رود و دست خالی سینما را ترک می‌کند. مخاطب شاهد انواع خوش رقصی‌ها و بزک کردن‌های ما روی پرده سینما هست درحالیکه هیچ کدام از اینها جانش را سیراب نمی‌کند. وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد، مطمئناً مخاطب هنگام خروج از سالن سینما با خودش قرار می‌گذارد که دیگر فیلم مزخرفی که در انتقال پیامش ابتر و ناتوان مانده را انتخاب نکند و حداقل اگر می‌خواهد این هزینه را بر خودش و زندگی‌اش تحمیل کند سینمای کمدی را انتخاب کند و دقایقی بخندد. ماجرای سینمای ما این است که دوستان غیرکمدی‌ساز هنوز درباره اینکه چطور باید روی جامعه تأثیر بگذارند و اساساً اصل دغدغه‌شان چه بوده به سر منزل مشخصی نرسیده‌اند و به خاطر همین هم غیر آماده وارد عرصه فیلمسازی می‌شوند و در نهایت فیلمشان هم به قول مولانا شیر بی یال و دم و اِشکَم از آب در می‌آید.

رسانه سینمای خانگی- اوپنهایمر؛ یک دیوانگی جاودان از نولان

«اوپنهایمر»، جدیدترین ساخته جاه‌طلبانه کریستوفر نولان، فیلمی چندمضمونی است؛ در ظاهر، اثری بیوگرافی است اما نمی‌توان منکر شاخصه‌های حماسی، سیاسی و البته دراماتیک آن شد. نخ تسبیح تمامی این مضامین اما ظلم بزرگ است که سیاست، در پیشگاه استعداد بزرگی چون رابرت اوپنهایمر به انجام رساند و جایگاه وی را تا همیشه در یک تعریف محدود (پدر بمب اتم) تقلیل داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دوازدهمین ساخته کریستوفر نولان، در شمائل کلی، فیلمی بیوگرافی از یکی از مهم‌ترین برهه‌های حماسی تاریخ آمریکاست. اینکه نولان با داده‌های مسجل و قطعی تاریخی، اقدام به روایت‌گری کرده، خامه روی کیک فیلم است. در زیرلایه اما، اثر، پیرنگی اخلاقی دارد. پیرنگ مشتتی که پشت عناوین اغواگرایانه‌ای چون پدر بمب اتم یا پایان‌دهنده جنگ جهانی دوم، هنوز هم به یکی از مباحث لاینحل تاریخ معاصر باقی مانده و علیرغم واکنش دوپهلوی دولت آمریکا طی ۷۰ سال اخیر، اما هنوز واقعیت صریح آن بر بشر مشخص نشده است.

فیلم اما در این روایت‌گری، جانب رابرت اوپنهایمر را گرفته است. در پس انگاره‌های بیوگرافی و حماسی خود، زیرکانه، چندین نقب را به طرف‌های بازی می‌زند: فرم و ساختار روایت، به‌مانند دوربین، حامی رابرت است. در پس‌زمینه اما شاید این انتظار وجود داشت که انتقادهایی به تصمیم دولت وقت آمریکا برای راه انداختن کارناوال خائن خواندن اوپنهایمر مطرح شود اما فیلم در این زمینه، چندان صریح عمل نمی‌کند.

از یک سو، فوکوس معناداری بر روی مخالفت رابرت با گسترش صنعت جنگ‌افزار هیدروژنی با قابلیت و نتایجی به‌مراتب بهتر نسبت به بمب اتم دارد که نهایت تلاش خود را به عمل می‌آورد تا این رویکرد را به‌عنوان بستری برای جریانات مخالفت با رابرت، تطهیر نماید و از سوی دیگر، دولت وقت آمریکا را محق می‌داند که نسبت به کشتار فراتر از حد تصور مردم عادی در جریان استفاده از بمب اتم، نگران جلوه دهد که بخواهند سازنده آن بمب را محاکمه کنند.

تناوب ریتم داستان در لایه‌های مختلف، تصویری که از اتم‌ها و در تشریح فیزیک کوانتوم در اثنای فیلم نشان می‌دهد، جنس منعطفانه‌ای از یک داوری انسانی در قبال یک تردید تاریخی، اصرار بر وجوه مجسم تاریخ در آن زمان که یکی از وجوه آن، نخستین آزمایش بمب اتم است، ازجمله شاخصه‌های فیلم استالبته که نمی‌توان منکر نگاه انتقادی فیلم از سیاست آمریکایی شد؛ پارادوکسی که با محق نشان دادن دولت وقت آمریکا در تفتیش عقاید رابرت و البته حضور جان.اف.کندی در آن کارناول تصمیم‌گیری و رای مخالف وی به خائن بودن رابرت، نشان‌دهنده دو روی سکه‌ سیاستی است که حتی به دانشمندان خود نیز رحم نکرد و جایگاه چنین استعدادی را در همان اندازه پدر بمب اتم تقلیل داد.

رویکردی که در فیلم، در احوال انیشتین نیز به‌عنوان بزرگ‌ترین دانشمند وقت، به تصویر کشیده شد و پیام روشنی را برای مخاطب مخابره کرد.

آقای نابغه اما هیچ‌گاه صراحتا به هیچ‌یک از این سراشیبی‌ها نمی‌لغزد. به جز قطعیتی که در حمایت از رابرت می‌بیند و البته تعصبی که در تصویرگری صحیح از زمانه رویداد دارد، فیلم هیچ دلبستگی محض دیگری به هیچ‌یک از ارکان اخلاقی خود ندارد. همچنان تا پایان، پرسوناژ را بر محتوا و اتفاق بزرگی که رقم زده، ترجیح می‌دهد؛ در این سیاست کلی، رمزگشایی انتهایی فیلم از ملاقات عجیب رابرت با انیشتین نیز در زمین همین نگاه است و بر آن صحه می‌گذارد.

ساختار روایت اما دیگر برگ برنده جدیدترین ساخته نولان است. سوژه‌ای که به دلیل تکثر مباحث، به‌راحتی پتانسیل تبدیل شدن به یک پرستیز دیگر را داشت، با هوشمندی نولان، شکلی تقریبا خطی را به خود دید؛ نولان در این فیلم، آشکارا از فلسفه و حتی روانشناسی فاصله گرفت.

فیلمی همه‌فهم و روان ساخت. شاید دغدغه‌اش، حمایت تمام‌قدتر مردم جهان نسبت به قهرمانی بود که قصد داشت تا با پایان دادن به جنگ، جلوی کشتار بیشتر مردم را بگیرد اما ناخواسته مانند آلفرد نوبل، در جایگاه قربانی قرار گرفت.

فیلم سینمایی اوپنهایمر

فیلم، در ۵۰ دقیقه پایانی خود، تکه‌پرانی‌های پریشان و معناداری در مقصر نشان دادن دولت آمریکا در کشتار مردم هیروشیما و ناکازاکی دارد و به‌نوعی رابرت اوپنهایمر را در این قضییه که نمی‌دانسته بمب قرار است بر سر مردم بی‌پناه انداخته شود، تبرئه می‌کند. این رویکرد نسبی در کنار حمایت ملموسی که در کلیت اثر نسبت به رابرت وجود دارد، تردیدهای مخاطب را نسبت به تثبیت موقعیت قهرمان در عصری که می‌زیسته و اقدامی که انجام داده، برطرف کرده و سیگنال مثبت می‌فرستد.

در چنین رویکردی، اوپنهایمر، پروژه‌ای جاه‌طلبانه برای کارگردانی است که استیلای گسترده‌ای بر سلیقه سینمادوستان جهان دارد. نولان، در این فیلم، باز هم یک تکنسین نکته‌سنج و وسواسی است؛ تناوب ریتم داستان در لایه‌های مختلف، تصویری که از اتم‌ها و در تشریح فیزیک کوانتوم در اثنای فیلم نشان می‌دهد، جنس منعطفانه‌ای از یک داوری انسانی در قبال یک تردید تاریخی، اصرار بر وجوه مجسم تاریخ در آن زمان که یکی از وجوه آن، نخستین آزمایش بمب اتم است که نه با تکیه بر فناوری سی‌جی، بلکه به صورت حقیقی، برداشت شده و البته تکیه دراماتیک و معکوس بر دیالوگ «حالا دیگه می‌تونی ملحفه‌ها رو ببری داخل»، قاب ابتدایی و انتهایی یکسان از رابرتی که در ابتدا کنجاو و سرزنده و در انتها، مغموم و خسته است و … اثری با ارزش‌افزوده نسبت به دیگر آثار بیوگرافی و حماسی هالیوود است که مخاطب پس از تماشای آن، در یک جدال باطنی، به نتیجه‌ای مسلم می‌رسد.

نولان حالا با اوپنهایمر، حیات مترقی‌تری را در سینما آغاز کرده که ترکش‌های آن تا ادوار مختلف در خاطر نسل‌های متعدد باقی خواهد ماند.

رسانه سینمای خانگی- کمک میلیون دلاری سلبریتی ها به اعتصابات هالیوود

لئوناردو دی کاپریو و جورج کلونی یک میلیون دلار به اعتصابات انجمن بازیگران ( SAG-AFTRA ) اهدا کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در حالی که اعتصابات انجمن بازیگران آمریکا در هالیوود به بیست و یکمین روز اعتراض‌ها علیه استودیوها به دلیل پرداخت دستمزدهای پایین، شرایط بدکاری و نیز استفاده از هوش مصنوعی برای تکرار تصاویر بازیگران رسیده است، لئوناردو دی کاپریو و جورج کلونی یک میلیون دلار به اعتصابات کمک کردند.

الکس اوکیف نویسنده The Bear(۲۰۲۲) می‌گوید بر اساس گزارش‌ها، استودیوهایی مانند برادران وارنر، نتفلیکس و دیزنی از مذاکره با اتحادیه نویسندگان خودداری و منابع فاش کردند که این استودیوها قصد داشتند اعتراض‌ها را تا زمانی که بیشتر بازیگران با شکست مواجه شوند، طولانی کنند.

در بحبوحه اعتراضات، چندین نفر از سلبریتی‌های فهرست A هالیوود برای ادامه اعتراض‌ها، کمک‌های مالی اهدا کردند. به نوشته ورایتی، مریل استریپ، دواین جانسون، لئوناردو دی کاپریو، امل و جورج کلونی و اپرا وینفری برخی از سلبریتی‌هایی فهرست A هستند که در برنامه کمک‌های مالی اضطراری انجمن نویسندگان مشارکت داشتند.

انجمن بازیگران آمریکا در بیانیه‌ای که چندی پیش منتشر شد اعلام کرد: در سایه حمایت برخی از ستاره‌های پردرآمد هالیوود، این انجمن در حال آماده‌سازی کمک و تزریق امید به هزاران بازیگری است که با مشکلات اقتصادی بسیاری روبه‌رو هستند.

مریل استریپ در بیانیه‌ای که برای پایان دادن به اعتصاب‌ها و پرداخت هزینه‌های عادلانه به نویسندگان و بازیگران به اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم و تلویزیون ارسال شد، یا یادآوری زمانی که به عنوان یک پیشخدمت برای تامین مخارج زندگی کار خود را شروع کرد نوشت: من روزهایم را به‌عنوان پیشخدمت، نظافتچی، تایپیست، حتی زمانی که در شرایط بیکاری بودم به یاد می‌آورم. در این اعتصاب‌ها، خوش‌شانس هستم که می‌توانم از کسانی حمایت کنم که در یک اقدام طولانی برای حمایت از بازیگران مبارزه خواهند کرد. ما با هم در برابر این شرکت‌های قدرتمند که می‌خواهند انسانیت، کرامت انسانی و حتی انسان‌ها را از حرفه ما خارج کنند، قوی خواهیم ایستاد. من به دیگر بازیگران افتخار می‌کنم که خیلی سریع پیشنهاد تامین مالی برنامه کمک مالی اضطراری را داده‌اند.

جورج کلونی هم گفت: ما آماده‌ایم تا برای انجام یک معامله عادلانه به دور میز برگردیم. تا آن زمان، من مفتخرم که می‌توانم از انجمن بازیگران که در این لحظه تاریخی در حال مبارزه‌اند حمایت کنم.

رسانه سینمای خانگی- برخی مدیران به سینما نگاه کاسبکارانه دارند

حجت قاسم زاده اصل گفت: عقل حکم می کند ما در سینما برای همه مخاطبان فیلم داشته باشیم اما برخی افراد مخاطبان انبوه سینما را فراری دادند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، حجت قاسم زاده اصل فیلمنامه نویس و کارگردان سینما در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: برخی مدیران سینمایی سینما را کشتند، فضای فرهنگی را نابود کردند و نگاه کاسبکارانه را در سینما رواج دادند و جالب آنجا است که از فروش فیلم های کمدی نازل خرسند هم می شوند و این اتفاق را برای خود دستاورد قلمداد می کنند.

کارگردان فیلم سینمایی «روز ششم» در گفتگو با سینماپرس افزود: عقل حکم می کند ما در سینما برای همه مخاطبان فیلم داشته باشیم اما برخی افراد مخاطبان انبوه سینما را فراری دادند و برای تعداد اندک مخاطبی که نگه داشتند فیلم می سازند که این تعداد اندک مخاطب هم به شدت به فیلم های کمدی علاقه دارند.

وی ادامه داد: این یک پروسه است که از سال ها قبل شروع شده و سینمادارها تصمیم گرفتند چراغ سینما تنها با فیلم های کمدی روشن بماند. دولت به جای حمایت فرهنگی هم و غم خود را روی ساختمان سازی و پردیس ساختن گذاشت و وظیفه ناخدا بودن و فرهنگی بودنش را رها کرد و سینما بدل به فضایی سر خود شد!

قاسم زاده اصل با تأکید بر اینکه نگاه اغلب افراد در سینما کاسبکارانه شده تصریح کرد: گویا برای برخی افراد تنها پول و درآمدزایی مهم است. این اتفاق در حالی است که ما در سینما مخاطبان اندکی داریم؛ درست است که ارقام فروش فیلم ها به دلیل گران شدن بلیت میلیاردی شده اما تعداد مخاطبان فیلم های مان اندک است و متأسفانه ما مخاطب خاص سینما را به طور کل فراموش کرده ایم.

این سینماگر متذکر شد: آقایان چراغ سینما را به زعم خودشان روشن نگه داشتند اما سینما را نابود کردند و عده ای سینماگر را کشتند! برخی مدیران حتی روی حرف خود هم نیستند و از فروش فیلم های کمدی سطحی سرخوش می شوند و پز می دهند که این فیلم ها می فروشد.

فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «قتل آنلاین» و «سومین روز پس از مرگ» خاطرنشان کرد: چرا باید به اینجا برسیم که از خودمان سوأل کنیم سینمای پلیسی و معمایی و ماورایی کجاست؟ چرا مدیران سینمایی آینده نگری ندارند و تنها به فکر امروز هستند؟

وی تأکید کرد: گویا شرط بقا در سینما این شده که برخی فیلم های کمدی و اجتماعی ساخته شود! متأسفانه تفکر بدوی و ضدفرهنگی در سینما وجود دارد. سال ها است این تفکر وجود دارد و آینده نگری نیست و برای هیچ مدیری آینده سینما اهمیت ندارد.

قاسم زاده اصل در پایان این گفتگو اظهار داشت: اغلب فیلم های سینمایی خام هستند. و پخته نشدند! یعنی بلوغی که باید در بطن اثر هنری باشد در آن ها وجود ندارد. سینما حیات خلوت بازی یک سری افرادی شده که برای بازی به سینما آمدند و حرفی برای گفتن ندارند و زخمی نخوردند که بتوانند آن را به درستی ترسیم کنند. سینما امروزه در کشورمان باب دل مدیران و تهیه کنندگانی است که می خواهند عده ای فیلمساز تنها به آن ها چشم بگویند! این مصداق نابالغی است و باعث می شود ما در سینما به سمت کارهای دم دستی و خامدستانه برویم.

رسانه سینمای خانگی- حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس از فیلم کوتاه

مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس از ورود این انجمن به حوزه تولید فیلم کوتاه خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، سیدمحمد حسینی گفت: با توجه به اهمیت ویژه تولید فیلم کوتاه و ضرورت سرمایه گذاری ویژه در این عرصه، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس قصد دارد تا در حوزه تولید فیلم کوتاه اقدامات مؤثر و هدفمندی را اجرایی نماید.

وی افزود: این حوزه یک عرصه بسیار مهم است که می توان با کشف استعدادها، پرورش و هدایت نسل جدید و جوان کارگردانان کشور، هدف گذاری مؤثرتری را با برنامه ریزی و تخصیص اعتبارات لازم صورت داد که این مهم در درازمدت به تربیت و بروز و ظهور نسل جدید و نو کارگردانان سینمای ایران منجر خواهد شد.

عضو شورای سیاست گذاری جشنواره بین المللی فیلم مقاومت ادامه داد: بدین منظور و با حمایت های بی شائبه و همه جانبه بنیاد فرهنگی روایت فتح تاکنون ۵ فیلم کوتاه در این انجمن ساخته شده که این امر نویدبخش حضور جدی و مؤثر انجمن در تولید فیلم کوتاه خواهد بود و ان شاءاله این حضور با قدرت ادامه پیدا خواهد کرد.

حسینی گفت: بدین منظور در انجمن دفتر تولید فیلم کوتاه، امور تولید فیلم کوتاه از ایده تا ساخت را پیگیری و مدیریت خواهند کرد و علاقمندان می توانند در این حوزه آثار خود را به منظور ارائه به شورای ساخت فیلم کوتاه انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس ارسال نماید.

انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس وابسته به بنیاد فرهنگی روایت فتح می باشد و با سابقه ای بیش از ۳ دهه در زمره با سابقه ترین و اصلی ترین نهادهای ساخت و تولید فیلم های سینمایی بلند و فیلم های کوتاه با مضامین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت می باشد.

جشنواره بین المللی فیلم مقاومت نیز از دیگر فعالیتهای مهم و مؤثر این انجمن در عرصه سینمای کشور به شمار می رود.

رسانه سینمای خانگی- درخواست صد فیلم ایرانی برای حضور در جشنواره حقیقت

بیش از ۷۰۰ مستند خارجی و ۱۰۰ مستند ایرانی خواستار حضور در هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» شدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از گذشت ۲۰ روز از انتشار فراخوان هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند، سینما حقیقت بیش از ۱۰۰ فیلم مستند ایرانی متقاضی حضور در این دوره هستند.

از میان این آثار طبق روال گذشته عمده آثار رسیده به این دوره از جشنواره را مستندهای با مضمون اجتماعی تشکیل می دهند.

از سوی دیگر در بخش آثار بین الملل تا امروز بیش از ۷۰۰ فیلم مستند به دبیرخانه سینما حقیقت رسیده است که از این میان ۴۹۲ اثر در بخش کوتاه، ۳۸ فیلم در بخش نیمه بلند و ۱۷۹ مستند در بخش بین الملل در این فراخوان حضور دارد.

ماه گذشته محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در حکمی مهدی مسعودشاهی، محمد داوودی، قادر آشنا، سیدسلیم غفوری، سیدعلیرضا حسینی و محمد حمیدی مقدم را به عنوان اعضای شورای سیاست‌گذاری هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» منصوب کرد.

هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی مقدم آذرماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «دد چوپان» چه زمانی نمایش داده می‌شود؟

فیلم کوتاه «دَدَ چوپان» به نویسندگی و کارگردانی سهیلا پورمحمدی تولید شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «دَدَ چوپان» به نویسندگی و کارگردانی سهیلا پورمحمدی و به تهیه‌کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران، پس از یک هفته تولید در نزدیکی روستای شاه معلم در ارتفاعات شهرستان فومن استان گیلان، هم‌اکنون مراحل پایانی خود را در پس‌تولید پشت سرمی‌گذارد و به‌زودی آماده نمایش می‌شود.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه ۱۹ دقیقه‌ای که در فضایی بومی قصه خود را روایت می‌کند، آمده است: «پدر و دختری چوپان در دره‌ای خالی از سکنه به تنهایی زندگی می‌کنند که رابطه عاطفی پدر با گوسفندان حسادت دختر را که دوران فقدان مرگ مادر را می‌گذراند، برمی‌انگیزد و اتفاقاتی را رقم می‌زند.»

زینب شعبانی، روح‌الله بخت‌شاهی و نیلوفر فلاحتی بازیگرانی هستند که در فیلم کوتاه «دَدَ چوپان» نقش‌آفرینی کرده‌اند.

عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از نویسنده و کارگردان: سهیلا پورمحمدی، فیلمبردار: آرمین یوسف‌زاده، دستیار فیلمبردار: نعیم اسمی، صدابردار: علیرضا دریادل، دستیار صدا: روزبه موحدی، صدا گذاری: محمد قاسمی، دستیار و برنامه‌ریز: صدرا اصغری، تدوین: علیرضا وحدی، جلوه‌های ویژه: محمد ثانی‌فر، اصلاح رنگ‌ونور: سامان مجد وفایی، موسیقی: پیام آزادی، عکاس: محمدجواد منفرد، گروه تولید و تدارکات: عرفان پندار، میلاد مخلصیم، میلاد رافخایی، امیر ظهیری و عباد نوری، مشاور رسانه‌ای: محمد کفیلی و تهیه کننده: انجمن سینمای جوانان ایران.

سهیلا پورمحمدی هنرجوی سال ۱۳۸۱ انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر رودبار است و تاکنون همراه با فیلم کوتاه «دَدَ چوپان»، تولید ۱۰ فیلم کوتاه به علاوه چند مستند را در کارنامه خود دارد که فیلم‌های کوتاه «بغض خاک»، «چتر سیاه»، «جمعه خیس»، «سکانس آخر»، «بالا نشین»، «بالشت مامان» و «الگانس» به ترتیب زمان تولید آثار هنرجویی و نیمه حرفه‌ای این کارگردان هستند و همچنین «وَرِما» و «جان داد» از تولیدات حرفه‌ای پورمحمدی است که در جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی حضور موفقی داشته‌اند.

رسانه سینمای خانگی- «بام و بوم» آماده نمایش شد

با پشت سر گذاشتن مراحل تولید فیلم کوتاه «بام و بوم» به کارگردانی فردین رحمان‌پور، این فیلم آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، با پشت سر گذاشتن مراحل تدوین، اصلاح رنگ، صداگذاری و آهنگسازی فیلم کوتاه «بام و بوم» به نویسندگی و کارگردانی فردین رحمان‌پور، این فیلم آماده نمایش شد.

این فیلم که با موضوع اجتماعی تولید شده در رابطه با دو کودک در دو موقعیت مکانی مختلف با اختلاف طبقاتی است.

محمدعلی سلیمان تاش به عنوان مشاور کارگردان، شبنم قلی‌خانی به عنوان مشاور فیلمنامه و داوود زارع کاریزی به عنوان تهیه کننده در این فیلم کوتاه فعالیت کردند.

سالار قدیمی و محمد داداشی بازیگران فیلم کوتاه «بام و بوم» هستند.

از دیگر عوامل این اثر می‌توان به دستیار کارگردان و برنامه ریز: اشکان بیک، مدیر فیلمبرداری: علی نجفی، طراح صحنه: آرام احمری نیا، طراح گریم: مهتاب حسنی، طراح لباس: ناهید مواجی، مدیر تولید: محمد فاضلی، منشی صحنه: الهام طرهانی، مشاور رسانه‌ای: سیدمحمدصادق سیادت، عکاس: علی رضا هفته خانکی، دستیار تصویر: میلاد حسنی و تدارکات: مایکل محبی اشاره کرد.

خروج از نسخه موبایل