رسانه سینمای خانگی- چرا «آزادی» در فجر نیست؟

مدیر پردیس سینمایی آزادی عنوان کرد که این سینما به دلیل فعالیت عمرانی امسال در فهرست سینماهای میزبان چهل و دومین جشنواره فیلم فجر قرار ندارد.

به گزارش سینمای خانگی، سجاد نوروزی در گفت‌وگو با ایرنا، درباره دلیل نبود نام این سینما در فهرست منتشر شده سینماهای مردمی چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر گفت: این مساله ابهامات و سوالاتی را برای برخی از دوستان به‌وجود آورده بود و برخی هم گمانه‌هایی را مطرح کرده‌اند اما اصل ماجرا این است که بعد از مدت‌ها برنامه‌ریزی، فعالیت عمرانی گسترده‌ای را در سینما آزادی آغاز کرده‌ایم که به دلیل همین اصلاحات، امکان میزبانی از مخاطبان جشنواره فجر را نداشتیم.

وی در توضیح اصلاحات مدنظر گفت:‌ در نظر داریم ۶ سالن به ظرفیت نمایش این مجموعه اضافه کنیم که با این افزایش سالن، ظرفیت اکران این مجموعه نسبت به وضعیت فعلی، تقریبا دو برابر افزایش خواهد یافت.

این سینمادار گفت: در حال حاضر ما در روزهای پرمخاطب مانند روزهای سه‌شنبه، پنجشنبه و جمعه هر هفته، شرمنده برخی مخاطبان می‌شویم که به دلیل تکمیل ظرفیت سالن‌ها، امکان تماشای فیلم‌ها را از دست می‌دادند. پردیس آزادی باوجود آنکه تنها پنج سالن نمایش دارد و به نسبت خیلی از پردیس‌های سینمایی دیگر، سالن‌های اندکی برای میزبانی از مخاطبان داشته، در تمام این سال‌ها جزو چهار سینمای اول کشور در زمینه تعداد مخاطبان بوده است.

فعالیت عمرانی گسترده‌ای را در سینما آزادی آغاز کرده‌ایم که به دلیل همین اصلاحات، امکان میزبانی از مخاطبان جشنواره فجر را نداشتیم

وی افزود: رسیدن به این جایگاه مرهون همراهی مخاطبان عزیز این سینماست که در این سال‌ها همراه ما بوده‌اند. به احترام همین مخاطبان هم نوسازی‌هایی در سیستم صوت و تصویر سینما و از نظر فضای بصری هم اقداماتی داشته‌ایم. در ادامه همین اصلاحات در مرحله سوم به افزودن سالن‌های نمایش رسیده‌ایم که این مرحله عمرانی با حمایت حوزه هنری در دست اقدام است.

نوروزی تأکید کرد: این نوید را می‌دهم که پردیس آزادی در آینده تبدیل به مجموعه‌ای با ۱۰ تا ۱۱ سالن اکران فیلم خواهد شد و با دو برابر شدن ظرفیت اکران، با شرایط بهتری میزبان مخاطبان خواهیم بود.

مدیر سینما آزادی تأکید کرد: با توجه به حجم عملیات عمرانی‌ای که در پیش داریم، توفیق میزبانی از مخاطبان جشنواره در دوره پیش رو را نخواهیم داشت. بالاخره برگزاری جشنواره فجر و میزبانی از مخاطبان این رویداد اقتضائات خاص خودش را دارد و نخواستیم به مخاطبان جشنواره بی‌احترامی کنیم. فرآیند اکران عادی ما قطع نمی‌شود اما امکان میزبانی مناسب از مخاطبان جشنواره را نداشتیم. امسال در جشنواره حضور ندارم اما امیدواریم در سال آینده با ظرفیتی ویژه‌تر در این رویداد حضور داشته باشیم.

این سینمادار درباره پیش‌رفت عملیات عمرانی سینما آزادی هم توضیح داد: این عملیات آغاز شده است و نزدیک به سه هفته می‌شود که کارهای مرتبط با این عملیات در دست انجام است. به دلیل حجم گسترده تخریب در روزهای ابتدایی، برای چند روز سینما تعطیل بود اما با فعالیت فشرده توانستیم خیلی زود سینما را به فعالیت عادی بازگردانیم. در حال حاضر هم در شیفت شبانه و در ساعات صبحگاهی، عملیات عمرانی مربوطه پیگیری می‌شود.

نوروزی درباره اصلاح ظرفیت پارکینگ سینما آزادی هم گفت: متأسفانه مشکل پارکینگ یک مشکل سراسری در شهر تهران است و همه مال‌های بزرگ با این چالش مواجه هستند. پیش‌تر پارکینگی در جنب مجموعه داشتیم که عمومی بود و ظرفیت محدودی هم برای مخاطبان سینما داشت. در عین حال موقعیت مکانی سینما آزادی به‌گونه‌ای است که در ساعات پیک حضور مخاطبان در سینما، کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف فضای آزاد دارند. به این دلیل که محدوده این سینما اداری است و کمتر ساختمان مسکونی دارد، در خارج از ساعات اداری، فضای خوبی برای پارک خودرو وجود دارد.

رسانه سینمای خانگی- روایت‌های متناقض و غیرمستند سینماگران از مخملباف

فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.

وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.

جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.

این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.

جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.

وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.

این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.

جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.

جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.

رسانه سینمای خانگی- کرمانشاه میزبان چهار فیلم کوتاه

مسوول انجمن سینمای جوان کرمانشاه گفت: طی تفاهم‌نامه ای که با حوزه هنری استان منعقد شد قرار است هر ۲ هفته یک بار در سینما آزادی کرمانشاه و سالن آناهیتا چهار فیلم کوتاه منتخب سینمای ایران برای علاقه‌مندان اکران شود و همزمان مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

به گزارش سینمای خانگی، «کامران رضایی» در گفتگو با ایرنا، افزود: ورود برای تمام علاقه مندان به سینما آزاد است و از دوستداران سینما دعوت به عمل می‌آید تا در این برنامه فرهنگی مشارکت داشته باشند.

وی اضافه کرد: پاتوق‌های فیلم انجمن از دی سال گذشته با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمانشاه دور جدید خود را آغاز کرده است.

مسوول انجمن سینمای جوان کرمانشاه، دیگر فعالیت این انجمن را برگزاری دوره عکاسی عنوان کرد و گفت: زمان ثبت نام این دوره تا ۲۳ تیر ماه ادامه دارد و از علاقه مندان به عکاسی دعوت می‌شود در این دوره جامع عکاسی شرکت کنند.

ساختار انجمن سینمای جوان بر سه رکن آموزش، تولید و جشنواره بنا شده است و این ساختار به گونه‌ای است که هنرجویان آن بعد از مدتی به عنوان مربی و کادر فعال خود انجمن مشغول به فعالیت می‌شوند نمونه اش هم اغلب مسوولان دفاتر کشور هستند که خودشان به عنوان فیلمساز و عکاس هنرجو انجمن بوده‌اند.

انجمن سینمای جوان کرمانشاه افراد بزرگی در سینمای ایران تربیت کرده است از جمله «شهرام مکری» برنده تندیس جشنواره ونیز، «لقمان خالدی» مستندساز درجه یک که در فستیوال های متعدد جهانی جایزه گرفته است.

همچنین «تورج اصلانی» فیلمبردار درجه یک و صاحب تندیس جهانی، «پیام عزیزی» فیلمبردار و «آرش رضایی» تدوینگر از جمله افراد شناخته شده انجمن سینمای جوان کرمانشاه هستند که جوایز جهانی داشته اند، به طور کل دفتر کرمانشاه جزو دفاتر شاخص کشور محسوب می‌شود.

استان کرمانشاه با ۲ میلیون نفر جمعیت دارای سه سینمای فعال است.

رسانه سینمای خانگی- عقب‌ماندگی سینما به نفع کیست؟

سجاد نوروزی کارشناس سینما و مدیر سینما «آزادی» ضمن اشاره به شرایط فروش فیلم‌های روی پرده، به آسیب‌شناسی فرآیند تولید و اکران فیلم‌های سینمای ایران در سال‌های اخیر پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، سجاد نوروزی مدیر سینما «آزادی» تهران در گفتگو با مهر، درباره شرایط استقبال مخاطبان از فیلم‌های در حال اکران گفت: واقعیت این است تعداد مخاطبان سینمای ما هنوز به آمار مخاطبان سال ۹۸ که پیش از بحران کرونا بود، بازنگشته اما اتفاق خجسته این است که در ایام پس از کرونا گام‌به‌گام وضعیت بهبود پیدا کرده است و تقریباً به ۷۰ تا ۸۰ درصد آمار قبل رسیده‌ایم. این نشانه خیلی خوبی برای احیای سینمای ایران است.

وی ادامه داد: اگر تنوع ژانری در ترکیب فیلم‌ها بیشتر شود و در ژانرهای غیرکمدی هم فیلم‌های داشته باشیم که موج استقبال در میان مخاطبان ایجاد کنند، به‌نظرم خیلی زود به آمار سال ۹۸ خواهیم رسید. مشکل اصلی در حال حاضر این است که چنین فیلمی جز در ژانر کمدی، برای اکران نداریم. فیلم‌های غیرکمدی مثل «شبی که ماه کامل شد» و یا «سرخ‌پوست» این توان و ظرفیت را در بازه اکران خود داشتند اما فیلم‌های فعلی چنین توانی ندارند.

فعلاً امیدی به غیرکمدی‌ها نیست!

این مدیر سینمایی گفت: متأسفانه براساس فیلم‌هایی که طی سال‌های اخیر در جشنواره فجر شاهد بوده‌ایم، باید بگوییم فعلاً فیلم غیرکمدی‌ای که بتواند موج ایجاد کند، نداریم. آخرین تولیدات از این جنس هم در سینمای ما مربوط به سال ۹۸ و قبل از آن بوده است. البته در حوزه دفاع مقدس فیلم‌های خوبی مانند «موقعیت مهدی» و یا «غریب» را در این سال‌ها داشتیم اما به دلیل شرایطی مثل کرونا برای اولی و ترافیک اکران برای دومی، نتوانستند آن‌طور که ما دوست داشتیم با استقبال مواجه شوند.

نوروزی تأکید کرد: سینمای غیرکمدی ایران نیاز به یک ریل‌گذاری جدید دارد و قبول ندارم به دلیل مشکلاتی مانند صدور پروانه ساخت و یا ممیزی در این حوزه فیلم‌های موج‌آفرین ساخته نمی‌شود! مگر ما سخت‌گیرتر از مجموعه ساترا در حوزه نظارت و ممیزی در کشور داریم؟ تحت نظارت همین مجموعه سریال «پوست شیر» تولید و منتشر شد. پس حرف‌های مربوط به تأثیر ممیزی و نظارت را باید کنار بگذاریم. نمی‌خواهم منکر کج‌فهمی‌ها و بی سلیقگی‌ها شوم ولی متأسفانه یک سری ناکارآمدی‌ها، تنبلی‌ها و طماعی‌ها را می‌خواهیم پشت ماجرای پروانه ساخت و سخت‌گیری ارشاد پنهان کنیم که شخصاً اصلاً آن را قبول ندارم. فکر می‌کنید اگر همین امروز فیلمنامه‌ای با کیفیت «سرخ‌پوست» به شورای پروانه ساخت ارائه شود، مجوز دریافت نمی‌کند؟

این کارشناس سینما با انتقاد از اظهارنظر برخی فیلمسازان مبنی‌بر «مرگ سینمای اجتماعی ایران» گفت: اولاً که سینمای اجتماعی اساساً ترکیبی من‌درآوردی است و در سینمای حرفه‌ای دنیا هیچ معنایی ندارد، ثانیاً کاش دوستان بگویند این مدل از سینما که مدنظر دارند، چه زمانی زنده بوده که حالا مرگش فرارسیده است!؟ اینکه با دوربین روی دست، چند نما بگیریم و یک فاجعه را به‌شکل اغراق‌شده به تصویر درآوریم که نمی‌شود سینما! نمونه‌هایی مانند سرخپوست و «متری شیش‌ونیم» که اتفاقاً فیلم‌های خاصی هم هستند، چنان فروش خوبی در گیشه داشتند که به راحتی حرف این دوستان را نقض می‌کنند. مگر چه اتفاقی در کشور رخ داده است که در فاصله سه چهار سال دیگر چنین فیلم‌هایی نتوان در گیشه داشت؟ اگر تولید خوب داشته باشید، حتماً مخاطب خوب هم خواهید داشت.

چرا کنسرت علیرضا قربانی خوب می‌فروشد؟

وی تأکید کرد: نباید مباحث را پیچیده کنیم، فرمول این ماجرا خیلی ساده است. ما در ژانر غیرکمدی فیلم خوب نداریم و به همین دلیل مخاطبش را هم نداریم. به همین راحتی! سوال مشخص من از این دوستان این است که کنسرت اخیر علیرضا قربانی، چند میلیارد فروش کرده است؟ مگر سبک قربانی، از جنس موسیقی پاپ مصرفی و سرگرم‌کننده است؟ پس چرا این اندازه فروش دارد؟ اصلاً کدام خواننده پاپ سرگرم‌کننده‌ای را سراغ دارید که اینگونه بتواند فروش داشته باشد؟ همین مثال را می‌خواهم به سینما تعمیم بدهم و نتیجه بگیرم اینگونه نیست که بگوییم سلیقه مردم نازل شده است. تولیدکنندگان ما نازل شده‌اند که دیگر نمی‌توانند اثر خوب تولید کنند. علیرضا قربانی طی این سال‌ها هم چند قطعه بسیار خوب ارائه کرده و هم به مخاطبش احترام گذاشته و به همین دلیل شاهد چنین استقبالی است.

نوروزی ادامه داد: وقتی کار خوب به مردم ارائه شود، حتماً از آن استقبال می‌کنند و این همان اتفاقی است که در سینما شاهد آن نیستیم. نمونه‌هایی مانند «ملاقات خصوصی» را مگر نداریم که به فروش خیلی خوبی هم در میان فیلم‌های غیرکمدی رسیده است. کار خوب اگر تولید شود، حتماً از آن استقبال می‌شود. اگر معتقدید ژانر غیرکمدی مرده است، فروش فیلم‌های همین دو سه ماه مانند «ملاقات خصوصی» و «سه‌کام حبس» را چگونه توجیه می‌کنید؟

این کارشناس سینما با انتقاد از سازندگان برخی فیلم‌های غیرکمدی در سال‌های اخیر گفت: این دوستان با تولیدات ضعیف خود باعث فراری دادن سرمایه‌گذاران از سینما شده‌اند و این جریان نیاز به واکاوی و آسیب‌شناسی دارد. از دیگر سو در سه چهار سال اخیر بخش عمده‌ای از توان فنی سینمای ایران معطوف به جریان سریال‌سازی خانگی بوده است. اگر همان توان به سینما بازگردد مطمئن باشید اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. از نیما جاویدی و محمدحسین مهدویان تا محمد کارت اگر به سینما بازگردند شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. می دانم نیما جاویدی و دوستان دیگر فیلمنامه‌های بسیار خوبی را در دست نگارش دارند که معتقدم اگر ساخته شوند می‌تواند سینمای ایران را تکان بدهد. ما باید واقع‌بینانه به فضای موجود نگاه کنیم.

نوروزی گفت: هیچیک از ما حق نداریم از منظر ایده‌آل‌های ذهنی خود پدیده‌های سینمای ایران را تحلیل کنیم. باید نگاهی همه‌جانبه‌نگر داشته باشیم. اگر کسی که سالن دارد به دنبال منافع خود باشد، فیلم‌نامه‌نویس ایده‌آل‌های خودش را دنبال کند و فیلمساز هم کار خودش را بکند، قطعاً به هیچ نتیجه‌ای نخواهیم رسید. آنچه واضح است این است که سینمای ایران امروز مشکلات جدی در حوزه تولید و توزیع دارد و فرسنگ‌ها از استانداردهای جهانی عقب مانده است. این عقب‌ماندگی را هم صرفاً نمی‌توان به مسئله‌ای مانند ممیزی و عدم صدور پروانه ساخت تقلیل داد.

وی در پایان مطرح کرد: اگر بپرسید چرا عقب مانده‌ایم، به صراحت می‌گویم برخی از این آقایان دارند از این عقب‌ماندگی پول درمی‌آورند! طیفی از آقایان روشنفکر از یک سو و متحجران از سوی دیگر، در این سود بردن از عقب‌ماندگی اشتراک دارند و اگر روزی بتوانیم این عقب‌ماندگی را جبران کنیم، نان خیلی از این‌ها بریده می‌شود!

خروج از نسخه موبایل