رسانه سینمای خانگی- چند خط برای یک آقازاده/ سینمای منتظر یک شاهکار دیگر

 مجید انتظامی از خاطره‌سازترین آهنگسازان سینمای ایران، پس از یک دهه دوری از فعالیت‌های سینمایی، با آهنگ‌سازی فیلم «مجنون» تازه‌ترین محصول سازمان اوج به جشنواره فیلم فجر آمده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هم می‌توان از جنبه خاطره‌سازی آثارش، این گزارش را آغاز کرد و هم از منظر آقازادگی‌اش. هم می‌توان همکاری‌های اش با کارگردانان شاخص را فهرست کرد و هم از سال‌های دوری‌اش از سینما نوشت. حتی می‌توان او را با نوای حماسی اما مملو از حزن و حسرت‌های باقی‌مانده از زخم‌های جنگ، در تاروپود سمفونی خرمشهر، معرفی کرد. به‌جای همین این‌ها اما کافی است از این جمله ساده شروع کنیم که مجید انتظامی، بار دیگر دست به کار شده و برای یک فیلم حماسی، آهنگسازی کرده است.

او که فرزند زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی است، از همان گام‌های اولیه فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینما به‌عنوان آهنگساز، توانست هویت مستقل خود را پیدا کند و تبدیل به چهره‌ای، معتبر و تعیین‌کننده در فرآیند خلق آثار ماندگار در ویترین سینمای ایران شود؛ او آقازاده‌ای است که آقازادگی نکرده است.

به مناسبت رونمایی از فیلم مجنون به کارگردانی مهدی شامحمدی به‌عنوان تازه‌ترین محصول سازمان سینمایی اوج که آهنگسازی‌اش را مجید انتظامی برعهده داشته است، در این گزارش کوتاه مروری‌بر خاطره‌انگیزترین تجربه‌های آهنگسازی او در سینمای ایران داشته‌ایم.

قصه‌ای که با «سفر سنگ» آغاز شد

این شانس بزرگی بود که مجید انتظامی در اولین فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینمای ایران، فرصت همکاری با یکی از موسیقی‌شناس‌ترین کارگردانان سینمای ایران را به دست آورد. مسعود کیمیایی که ملودی آثار اولیه‌اش همچون «قیصر» و «رضا موتوری» همچنان در گوش سینمادوستان طنین‌انداز است و تا پیش از انقلاب همکاری‌های درخشانی را با اسفندیار منفردزاده تجربه کرده بود، در «سفر سنگ» سراغ چهره‌ای تازه در عرصه موسیقی فیلم رفت و آهنگسازی کار خود را به مجید انتظامی سپرد.

مسعود کیمیایی که ملودی آثار اولیه‌اش همچون «قیصر» و «رضا موتوری» همچنان در گوش سینمادوستان طنین‌انداز است و تا پیش از انقلاب همکاری‌های درخشانی را با اسفندیار منفردزاده تجربه کرده بود، در «سفر سنگ» سراغ چهره‌ای تازه در عرصه موسیقی فیلم رفت و آهنگسازی کار خود را به مجید انتظامی سپرد

انتظامی با همین فیلم در سال ۵۶ به‌صورت حرفه‌ای وارد سینما شد. در همین سال اما او تجربه درخشان دیگری را هم به ثبت رساند. انیمیشن کوتاه «زال و سیمرغ» اثری بود که انتظامی جوان برای آن موسیقی نوشت و حاصل کارش، نه با این اثر که با انیمیشن نوستالژیک دیگری در حافظه‌ها ماندگار شد. این قطعه موسیقی همان قطعه‌ای است که روی تیتراژ ابتدایی انیمیشن «بچه‌های کوه آلپ» نشست و با ضرباهنگ سنتورش، حسابی از کودکان و نوجوانان دهه شصتی، دلربایی کرد.

مسعود کیمیایی که از همکاری اول راضی بود، ۴ سال بعد برای «خط قرمز» هم از انتظامی دعوت به همکاری کرد اما فیلم توقیف شد.

شکار سیمرغ‌ها کلید خورد

تا نیمه دهه ۶۰ مجید انتظامی جایگاه معتبری در سینمای ایران به دست آورده بود و برای آثار پرمخاطبی همچون «عقاب‌ها» آهنگ‌سازی کرد. او در همین سال‌ها بود که با ساخت موسیقی «ترن» توانست اولین جایزه خود را با عنوان «لوح زرین» از جشنواره فیلم فجر دریافت کند. موسیقی ماندگار این فیلم، بعدها به‌دلیل تکثر استفاده در مناسبت‌های ملی و به‌طور خاص ایام برگزاری انتخابات، هویتی مستقل از فیلم در حافظه مخاطبان پیدا کرد اما همچنان اثری تحسین‌برانگیز و نوستالژیک است.

یک سال بعد از آن‌که انتظامی برای فیلم «ترن» لوح زرین بهترین موسیقی متن را از جشنواره فجر دریافت کرد، باردیگر هنرنمایی‌اش در «بایسیکل‌ران» به چشم هیات داوران فجر آمد تا در جشنواره هفتم فیلم فجر، اولین سیمرغ موسیقی این رویداد را به نام خود ثبت کند. تعدد تجربه‌ها و همکاری‌های انتظامی در دهه ۶۰ مثال‌زدنی است و از «کانی‌مانگا» تا «شب بیست‌ونهم» را در بر می‌گیرد. در سال ۷۰ اما انتظامی با فیلم «وصل نیکان» همکاری با ابراهیم حاتمی‌کیا را آغاز کرد و شاید در آغاز این همکاری خودشان هم تصور نمی‌کردند که ماندگارترین موسیقی‌های فیلم سینمای ایران را در کنار یکدیگر قرار است خلق کنند.

خاطره‌سازی‌هایی که با ابراهیم رقم خورد

هنوز هم می‌توان حاتمی‌کیا و انتظامی را زوجی طلایی در مقام کارگردان و آهنگساز توصیف کرد. یک سال بعد از «وصل نیکان» بود که با فیلم «از کرخه تا راین» این همکاری خیلی زود به یک قله رسید. ملودی خاطره‌انگیز و تکان‌دهنده این فیلم، هنوز هم برای فیلم‌بازها سرشار از نوستالژی و البته احساس است. انتظامی برای این موسیقی جاودان، دیپلم افتخار جشنواره یازدهم فیلم فجر را از آن خود کرد. انتظامی در سال ۷۲ با «روز واقعه» توانست سیمرغ بلورین دیگری را به ویترین افتخاراتش اضافه کند اما دو سال بعد و در همکاری دیگری با حاتمی‌کیا، ملودی جاودانه «بوی پیراهن یوسف» خلق شد. ملودی‌ای با آن سوت‌های جادویی، که فراتر از چارچوب روایت فیلم، تا سال‌ها هم‌نشین تصاویری از آزادی آزادگان بود. قطعه‌ای که هرچند انتظامی برای آن حتی نامزد سیمرغ هم نشد، اما یکی از جاودانه‌ترین آواهای سینمای ایران شد.

انتظامی در سال ۷۲ با «روز واقعه» توانست سیمرغ بلورین دیگری را به ویترین افتخاراتش اضافه کند اما دو سال بعد و در همکاری دیگری با حاتمی‌کیا، ملودی جاودانه «بوی پیراهن یوسف» خلق شد. ملودی‌ای با آن سوت‌های جادویی، که فراتر از چارچوب روایت فیلم، تا سال‌ها هم‌نشین تصاویری از آزادی آزادگان بود

سال ۷۶ حاتمی‌کیا تحسین‌برانگیزترین فیلم کارنامه خود را کارگردانی کرد و بار دیگر این مجید انتظامی بود که با جادوی نت‌های خود، خاطره «آژانس شیشه‌ای» را در حافظه سینمادوستان ایرانی، جاودانه کرد. «آژانس شیشه‌ای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر ۹ سیمرغ بلورین گرفت که یکی از آن‌ها سهم انتظامی بود.

در آستانه دهه هشتاد، همکاری انتظامی با احمدرضا معتمدی در فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» باردیگر او را صاحب سیمرغ بلورین کرد و در سال بعد از آن بود که یکی دیگر از شاهکارهای حماسی دیگر کارنامه مجید انتظامی، در قالب موسیقی درخشان فیلم «دوئل» خلق شد.

فیلمی که احمدرضا درویش با نهایت وسواس‌های تکنیکی خود در سال ۸۲ با به‌روزترین سیستم‌های صوتی و تصویری در سینما، آن را کارگردانی کرد تا ایده بکر خود را در قالب یک فیلم روانه پرده سینما کند. ماجرای گاوصندوقی ساخته شده از طلای ناب، که سال‌ها پس از جنگ، هنوز عده‌ای چشم طمع به آن دارند.

لحظه‌شماری برای حماسه «مجنون»

بعد از آهنگسازی برای فیلم «دوئل» در سال ۸۲، انتظامی به مدت یک دهه، کمتر از انگشتان یک دست آهنگسازی کرد تا سال ۹۲ که برای فیلم نه‌چندان موفق «پی ۲۲» قطعاتی را نوشت و به یادگار گذاشت. او پس از آن به مدت یک دهه هیچ فعالیتی در سینمای ایران نداشت. آهنگساز خاطره‌سازی که در تمام این سال‌ها، هر از گاهی در قالب کنسرت‌هایی از جنس «خاطره» میزبان علاقه‌مندانش می‌شد و ماندگارترین آثارش را بازاجرا می‌کرد.

حالا بعد از سال‌ها باردیگر چشم‌انتظاریم تا پس از ۱۰ سال دوری از دنیای سینما، ملودی حماسی دیگری از مجید انتظامی در فضای جشنواره فجر طنین‌انداز شود. فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی، محصول تازه سازمان اوج است که آهنگسازی متن آن با انتظامی است و به‌نظر می‌رسد یکی از شانس‌های اصلی شکار سیمرغ این شاخه باشد.

رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان حافظ مشخص شدند/ همه برای پوست شیر

بیست و دومین مراسم دنیای تصویر (تندیس حافظ) با تجلیل از بهزاد فراهانی و معرفی برگزیدگان بخش های مختلف به کار خود پایان داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بیست و دومین مراسم سینمایی، تلویزیونی دنیای تصویر (تندیس حافظ) امشب در سالن رویال هال هتل اسپیناس پالاس برگزار شد.

در این مراسم که با حضور جمعی از هنرمندان همراه بود از بهزاد فراهانی به پاس یک عمر فعالیت هنری تجلیل شد.

هادی حجازی فر، نوید محمودی، رضا کمالی، یکتا ناصر، ایمان صفا، دارا حیایی، مهدی مکی، نورا هاشمی، پژمان جمشیدی، مهدی میامی، مه لقا باقری، اشوان، سارا حاتمی، سیاوش صفاریان پور، کریم امینی، لیندا کیانی، رضا یزدانی، مجید توکلی، نیما شعبان نژاد، سیاوش خیرابی، هدیه بازوند، رابعه اسکویی و جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در این مراسم حضور دارند.

این مراسم که اعلام شده بود ساعت ۱۹:۳۰ برگزار می شود ساعت ۲۱ با سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.

افتتاحیه مراسم با ترانه ای از محسن چاوشی با ترجیع بند «ملکا ذکر تو گویم» و تصاویری از فیلم های «محمد رسول الله» مجید مجیدی، «محمد(ص)» مصطفی عقاد و … برگزار شد.

همچنین در ادامه نماهنگی از تصاویر و سخنان زنده یاد علی معلم که بنیانگذار این مراسم است به پخش رسید.

سپس مریم مومن بازیگر سینما و تلویزیون که با سریال «بانوی عمارت» شناخته می شود در جایگاه حاضر شد و با خوش آمدگویی به مهمانان شعری از حافظ خواند.

وی در سخنانی گفت: برای من افتخاری بود چند دقیقه ای روی این صحنه بودم جایی که پیشکسوت ها حضور داشتند. امیدوارم دفعه بعد که روی این صحنه می آیم برای جایزه باشد.

سپس محمدرضا علیمردانی مجری و بازیگر روی صحنه رفت تا اجرای مراسم را به عهده بگیرد.

وی با بیان اینکه چه خوشبختم که اجرای این برنامه باشکوه به عهده من است، اظهار کرد: عذرخواهی می کنم از طرف گروه برگزار کننده به خاطر تاخیری که پیش آمد. مجبور شدیم صبر کنیم تا عزیزانی که در راه یا ترافیک بودند، برسند.

اجرای قطعه اول این مراسم را رضا یزدانی خواننده بر عهده داشت که شعری از حافظ را اجرا کرد.

در ادامه اولین بخش از مراسم به تجلیل از بهزاد فراهانی اختصاص داشت که در قالب یک کلیپ هنرمندانی چون محمد رحمانیان، رضا بابک، شهرام گیل آبادی، عباس جهانگیریان درباره او سخن گفتند. بهزاد فراهانی در بخش هایی از سخنان خود که در قالب ویدئو قابل مشاهده بود به کارهای مورد علاقه اش مثل سریال «امام علی(ع)» و «کت جادویی» اشاره کرد و همچنین از نمایش های رادیویی گفت که زمانی خیابان را تعطیل کرده اند.

در ادامه محمد رحمانیان کارگردان تئاتر، آذر معماریان و شقایق فراهانی روی صحنه رفتند تا از این هنرمند تجلیل کنند.

رحمانیان در سخنانی روی صحنه بیان کرد: حالا که اسم او آمده، است اجازه دهید درباره این ۶۰ سال بگویم. او به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان اگر نبود بسیاری از آثار سینما از جمله «سفر سنگ» کیمیایی نبود.

وی ادامه داد: او پرویز پرستویی، مجید کربلایی نجف و … را معرفی و تربیت کرد. او اگر نبود بخشی از تاریخ ایران نبود، مگر می توان نام فراهانی، عباس جوانمرد، آوانسیان را نبرد. ما سی سال است که با هم کار و زندگی می کنیم و الان من جای همه شاگردان او اینجا ایستاده ام.

فراهانی در سخنانی در پاسخ به تشویق های مردم عنوان کرد: برای اولین بار به خودم حسودی ام شد.

این بازیگر در ادامه از یدالله شیراندامی یاد کرد. او همچنین از علی معلم یاد کرد و گفت: وقتی علی معلم در کلاس بود وزن کلاس تغییر می کرد.

وی اضافه کرد: علی بسیار راستگو بود. شجاع بود. او پاک بود، بسیار خلاق بود و اهل سانسور نبود و شاید به دلیل ویژگی هایی که داشت به مطبوعات کشیده شد.

در ادامه آذر معماریان‌ به حضار خیرمقدم گفت و سپس امید معلم دبیر این رویداد در جایگاه قرار گرفت و در سخنانی بیان کرد: ما بیش از هر زمان دیگری به همدلی نیاز داریم. مهمترین رکن جامعه فرهنگ آن است و ما بدون فرهنگ و هنر زنده نیستیم و اهالی هنر از کلیت جامعه پاسداشت می کنند.

وی در بخشی دیگر از صحبت هایش در سخنانی بدون اشاره مستقیم به حواشی نبود آثار صداوسیما در میان نامزدها بیان کرد: هرآنچه در حافظ می بینید حاصل یک داوری حرفه ای است. هیچ گاه با یک فیلم یا مجموعه براساس سیاست رفتار نشده است. بر این عقیده ایم اگر مجموعه ای در میان نامزدها نیست اشکالاتی وجود داشته است که آن مجموعه ها نیستند.

در ادامه بخش اهدای جوایز با اهدای جایزه به بهترین مستند و بهترین فیلم کوتاه آغاز شد.

جایزه بخش بهترین مستند به سیاوش صفاریان پور برای کارگردانی اثر «کاپیتان من» رسید.

وی با تقدیم جایزه به همسرش و اسماعیل میرفخرایی در سخنان کوتاهی بیان کرد: خیلی ممنونم از بهرام رادان تهیه کننده مستند که تصمیم گرفت در این راه قدم بگذارد.

جایزه بهترین فیلم کوتاه نیز به صمد علیزاده برای کارگردانی «۱۳ سالگی» رسید.

در ادامه جایزه بهترین بازیگر زن کمدی به رویا افشار اهدا شد.

افشار در سخنانی بیان کرد: این جایزه برایم باعث افتخار است. اولین بار است که به جشن حافظ می آیم و کمی اضطراب دارم. چنین جوایزی کار ما را سخت می کند. افتخار می کنم چون اگر این جایزه نصیبم شده است معلمان خوبی داشتم که زنان کشورم بودند.

وی درخواست کرد: با جامعه فرهنگی مهربان تر باشید جای هنرمندان بند و اسارت نیست.

جایزه بهترین فیلمنامه سریال تلویزیونی نیز به جمشید محمودی و رضا بهاروند برای سریال «پوست شیر» رسید.

بهاروند نویسنده سریال در سخنانی بیان کرد: از پرستو معین ممنونم که در نگارش فیلمنامه به ما کمک کرد. این جایزه را به دخترانی تقدیم می کنم که نمی توانند در آغوش پدر باشند.

سپس جمشید محمودی نویسنده و کارگردان این مجموعه نیز گفت: از تیم «پوست شیر» تشکر می کنم که ۱۴ ماه به ما کمک کردند. از نوید محمودی خیلی تشکر می کنم که در نوشتن طرح خیلی به ما کمک کرد. همراهی او خیلی برایم مهم است و سینمای بدون او را نمی توانم تصور کنم. روح علی معلم هم شاد باشد که بنیان گذار این جشن بوده است.

محمدرضا علیمردانی برای بخش بهترین ترانه فیلم و سریال اعلام کرد که ۲ جایزه به این بخش اختصاص داده اند و هر ۲ برگزیده هم نتوانستند، حضور یابند.

جایزه اول به محسن چاوشی برای سریال «رهایم کن» رسید که با نامه ای از مردم قدردانی کرده بود.

همچنین جایزه دوم نیز به علیرضا قربانی خواننده تیتراژ سریال «بی گناه» رسید که با ارسال ویدئویی از داوران تشکر کرده بود.

جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی به مهران غفوریان بازیگر سریال «نیسان آبی» رسید.

غفوریان در سخنانی گفت: بالاخره جایزه حافظ را گرفتم. علی معلم جایت خالیست.

جایزه بهترین بازیگر زن درام به هدی زین العابدین برای سریال «رهایم کن» اهدا شد.

جایزه بهترین بازیگر مرد درام به علیرضا کمالی برای سریال «پوست شیر» رسید.

کمالی در سخنانی بیان کرد: یادی می کنم از علی معلم که بیست و اندی سال پیش سریالی کار کردم که غیر از من و خانواده ام کسی نگاه نمی کرد اما آقای معلم ما را به این مراسم دعوت کرد. این جایزه را به کسی تقدیم می کنم که یک عمر برای من هم پدر بود هم مادر. من کوچک بودم که پدرم را از دست دادم و جایزه را به مادرم تقدیم می کنم.

در ادامه این مراسم جایزه سریال برگزیده سال ۱۴۰۰ در میان محصولات تلویزیونی و شبکه خانگی اهدا شد که براساس توضیح داوران این جایزه به دلیل احیای هویت ملی و ارتقای معیارهای کمی و کیفی برای نگارش و کارگردانی «خاتون» به تینا پاکروان تعلق گرفت. البته سریال «خاتون» در بخش رقابتی این رویداد حضور نداشته است.

در ادامه این مراسم جایزه بهترین چهره تلویزیونی به عادل فردوسی پور رسید. آذر معماریان و امید معلم تندیس و جایزه این بخش را اهدا کردند.

فردوسی پور در میان تشویق حاضران در سخنانی عنوان کرد: جایزه بردن همیشه لذتبخش است من همیشه در این سال ها جایزه برده ام اما لطف این جایزه چیز دیگری است.

وی اضافه کرد: در این چند سال می دانید چه اتفاقاتی افتاد و چطور درها به روی من بسته شد. خوشحالم در کنار مردم عزیزم ماندم و در کشور خودم می توانم کار کنم. بسیار خوشحالم در «۳۶۰» در کنار همکارانی که از صفر شروع کردیم، نزدیک یک سال فعالیت داریم و الان این برنامه خوب دیده می شود.

در بخش کارگردانی بهترین سریال تلویزیونی دو جایزه اهدا شد.

جایزه اول بهترین کارگردانی سریال تلویزبونی به نیما جاویدی برای «آکتور» رسید.

جاویدی در سخنانی بیان کرد: دفعه قبل این جایزه را برای فیلم «سرخپوست» گرفتم و خوشحالم دوباره این جایزه جذاب تکراری را می گیرم.

جایزه دوم نیز به جمشید محمودی برای سریال «پوست شیر» اهدا شد.

محمودی در سخنانی عنوان کرد: هادی حجازی فر اینجاست و باید بگویم از او ممنونم. او فیلمساز و نویسنده است
و من هر جا نیاز داشتم از او کمک می گرفتم.

وی با اشاره به عادل فردوسی پور که جایزه اش را از او دریافت کرد، گفت: وقتی برنامه «نود» تعطیل شد، می گفتم امکان ندارد عادل را حذف کنند و او به گونه ای جوانه زد که آنها حس کنند نمی توان او را حذف کرد. مگر شدنی است آدم هایی را که سال ها برای این کشور زحمت کشیده اند، حذف کرد؟

جایزه بهترین سریال تلویزیونی و پلتفرم های استریم آنلاین نیز به نوید محمودی برای سریال «پوست شیر» رسید.

نوید محمودی در سخنانی عنوان کرد: زن ها طبعا مردهای کنارشان را دوست دارند، اگر قابل باشیم حتما برایشان دوست داشتنی هستیم.

وی افزود: «پوست شیر» حاصل تلاش دو برادر مهاجر افغان به ایران به همراه یک تیم بود. این را یادآوری کردم تا بگویم سینما کاری ندارد کجایی، فقیری یا… تو را به آرزوهایت می اندازد.

در ادامه همه عوامل «پوست شیر» روی صحنه آمدند که با تشویق حاضران روبرو شد.

در این بخش حجازی فر در سخنانی گفت: ممنون که به ما محبت و لطف داشتید. امیدوارم این تیم همچنان کار کند، ما یک خانواده بودیم.

جمشید محمودی نیز در ادامه یادآور شد: من ۴۰ جلسه از کار را درگیر نگارش و تدوین بودم و نوید در حال فیلمبرداری و کارگردانی بود بنابراین بخشی از کارگردانی را او تقبل کرد.

در ادامه مراسم نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی) به علی بهراد برای فیلم «تصور» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه بهترین دستاورد فنی و هنری به امیرحسین قدسی برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

قدسی در سخنانی گفت: برای هم صنف های من روزهای خوبی نیست. امیدوارم مطالبات صنفی ما به ما برگردد و بتوانیم کار کنیم.

جایزه بهترین تدوین نیز به عماد خدابخش برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

جایزه بهترین فیلمبرداری به وحید ابراهیمی برای فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» اهدا شد ‌که در سخنانی عنوان کرد: این اولین جایزه فیلمبرداری من است. از اعتماد حجازی فر ممنونم که به من کمک کرد.

جایزه بهترین موسیقی متن به حسین علیزاده برای موسیقی فیلم «آتابای» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه دستاورد فردی ویژه نیز به هادی حجازی فر اهدا شد.

جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی به امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ برای فیلم «ملاقات خصوصی» رسید.

در ادامه آذر معماریان ‌برای اهدای جایزه ویژه هیات داوران روی صحنه رفت و عنوان کرد این جایزه به ارسلان امیری برای «زالاوا» اختصاص یافته است.

امیری در ادامه گفت: بزرگترین مانع برای تجربه های نو شورای پروانه ساخت و بنیاد فارابی است. در دوره جدید هم ۲ فیلمنامه مثل «زالاوا» بود که مجوز نگرفت اگرچه که خیلی هم تجربه گرا نبودند. امیدوارم تلاش نشود که سانسور و یکسان سازی شکل بگیرد.

در ادامه علی اوجی کارگردان مراسم روی صحنه رفت و گفت: سینما باید در هر شکلی به کار خود ادامه دهد.

بخش جایزه بهترین بازیگر زن سینما و مرد سینما ۲ جایزه داشت.

جایزه اول به صدف اسپهبدی برای فیلم سینمایی «علف زار» رسید.

جایزه دوم نیز به الناز شاکردوست برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در مراسم حضور نداشت و در یک ویدئو از داوران قدردانی کرد.

در بخش دیگر مراسم، جایزه اول بهترین بازیگر مرد سینما به پژمان جمشیدی برای فیلم «علف زار» رسید که در سخنانی عنوان کرد: شاید ابتدا که وارد سینما شدم خیلی آرزوهای بزرگ داشتم اما الان واقعا آرزوی من خوشبختی مردم است و آرزوی محالم بودن مادرم.

جایزه دوم این بخش به بهرام افشاری برای فیلم «فسیل» رسید. افشاری جایزه اش را به زنان هنرمند تقدیم کرد و گفت: امیدوارم واژه ممنوع الکاری دیگر وجود نداشته باشد.

جایزه بهترین کارگردانی نیز به آیدا پناهنده برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در سالن حضور نداشت.

در بخش پایانی مراسم نیز جایزه بهترین فیلم به امیر بنان برای «ملاقات خصوصی» رسید.

رسانه سینمای خانگی- روایت‌های متناقض و غیرمستند سینماگران از مخملباف

فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.

وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.

جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.

این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.

جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.

وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.

این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.

جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.

جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.

رسانه سینمای خانگی- آیا «سفر سنگ» تأثیری از سینمای وسترن بود؟

کارشناس سینما با اشاره به تفاوت آثار آمریکایی و ایتالیایی و ارتباط آن با سینمای ایران گفت: ملودرام و کمدی ایتالیایی، حادثه‌ای‌ها و پلیسی‌ها تاثیر زیادی بر فیلم‌های ایرانی داشتند. اما به دلیل اینکه شهرت سینمای ایتالیا زیاد نبوده به این موضوع پرداخته نشده است و فیلمسازان آن را پنهان کردند، مثلا فیلم «سفر سنگ» از وسترن ایتالیایی تاثیر پذیرفته است.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، فیلم «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا در دومین روز از رویداد «سینما پرتره» به نمایش درآمد و پس از اکران این فیلم، نشست نقد و بررسی و تحلیلی با حضور امیر قادری کارشناس و علی زادمهر میزبان در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

امیر قادری در ابتدای نشست با تاکید بر اینکه “قابل مطالعه‌ترین و جدی‌ترین جریان سینمای اصلی دنیا به جز سینمای هالیوود و هند سینمای ایتالیا در این دو دهه است” بیان کرد: یکی از دلایلی که من از اقتصاد سینما دفاع می‌کنم این است که هر وقت می‌بینید که جریان سینمای اصلی در حال نفس کشیدن و پیشرفت است اتفاقاً تجربیات بیشتری شکل می‌گیرد. همانطور که در آن دو دهه سینمای ایتالیا توانست فیلمسازان زیادی را تربیت کند.

او ادامه داد: از اوایل دهه شصت میلادی ساخت و نمایش فیلم‌های وسترن اسپاگتی شروع می‌شود و افراد جدیدی معرفی و معتبر می‌شوند اما تماشاگرها استقبال چندانی از آن نمی‌کردند. سرجیو لئونه‌ امروز برای خود یک غول بزرگ است و می‌بینید که اسپیلبرگ درباره او صحبت می‌کند و بر مد و موسیقی تاثیر دارد و خود یک ژانر جدید ایجاد کرد اما در زمان خودش اصلا مورد توجه نبود.

متاسفانه به وسترن اسپاگتی بی‌توجهی شد و جدی گرفته نشدنداین کارشناس درباره ویژگی‌های سبک ایتالیایی وسترن‌ها توضیح داد: فیلم‌های وسترن اسپاگتی می‌توانستند خشونت بیشتری داشته باشند و در آن زمان در سینمای آمریکا خشونت کمتر بود و بی‌پردگی بیشتری نسبت به سینمای آمریکا داشت. سینمای کمدی رمانتیک ایتالیا هم نسبت به ژانرهای دیگر بی‌پردگی بیشتری پیدا کردند. متاسفانه به وسترن اسپاگتی بی‌توجهی شد و جدی گرفته نشدند.

قادری با اشاره به آثار تارانتینو معتقد است: تارانتینو را به این خاطر تحسین می‌کنم که فیلم‌های بازاری را می‌گیرد اما سطح آنها را به شدت بالا می‌برد و ارتقا می‌دهد. او نه فقط به لحاظ اجرایی سطح را بالا می‌برد بلکه در سطح زیر متن هم ارتقاء می‌دهد و اینکار علاقه شخصی او بوده است. تارانتینو در این فیلم می‌گوید کوربوچی تغییر زیادی در دوران فیملسازی و در نهایت در فیلم‌هایش ایجاد می‌کند.

وی درباره حضور نداشتن ستاره‌های معروف دنیا در آثار ایتالیایی، بیان کرد: سینمای ایتالیا بازاری بود برای آخر دوران کاری خیلی از ستاره‌های مشهور آمریکا و البته مواردی برعکس آن هم داریم که هنوز بازیگران مشهوری نبودند. لئونه و دیگر کارگردانان ایتالیایی بازیگران معروفی را می‌خواستند برای فیلم‌هایشان اما آنها نمی‌آمدند. با این وجود در این بین کسی مثل کلینت ایستوود می‌آید و کارش را از اینجا شروع می‌کند. البته برای کوربوچی بازیگران معروف زیادی از اروپا کار می‌کنند.

این کارشناس سینما با اشاره به تفاوت آثار آمریکایی و ایتالیایی و ارتباط آن با سینمای ایران گفت: ملودرام ایتالیایی، کمدی ایتالیایی، حادثه‌ای‌ها و پلیسی‌ها تاثیر زیادی بر فیلم‌های ایرانی داشتند. اما به دلیل اینکه شهرت سینمای ایتالیا زیاد نبوده به این موضوع پرداخته نشده است و فیلمسازان آن را پنهان کردند و مثلا فیلم «سفر سنگ» به نظر می‌رسد بیشتر از آنکه از وسترن آمریکایی تاثیر گرفته باشد از وسترن ایتالیایی تاثیر پذیرفته است.

این کارشناس سینما در بخش دیگری درباره شناخته شدن و به وجود آمدن وسترن اسپاگتی بیان کرد: لئونه و کوربوچی با وسترن‌ها و ارزش‌های جان فورد بزرگ می‌شوند اما وسترن اسپاگتی کاملا از آن فاصله می‌گیرد.

بر اساس این گزارش این رویداد، به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار می‌شود.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا به نمایش درآمدند و در روزهای آینده مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.

امروز در سومین روز از رویداد «سینما پرتره»، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک با حضور بهروز افخمی به عنوان کارشناس مهمان نمایش داده خواهد شد.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل