رسانه سینمای خانگی- «چریک»؛ زندگی ابراهیم هادی را روایت خواهد کرد

علی روئین‌تن از نهایی شدن فیلمنامه «چریک» برای ساخت فیلمی سینمایی درباره شهید ابراهیم هادی و نیز تکمیل فرآیند ساخت مستند «آتش و گلستان» با همین موضوع خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، علی روئین‌تن کارگردان سینما در گفتگو با مهر درباره پروژه مستندی که این روزها در دست تولید دارد، گفت: من پیش از این هم در کنار سینمای داستانی، فیلم‌های کوتاه و مستند هم کار می‌کردم. از پنج سال پیش، تصمیم داشتم فیلمی با عنوان «چریک» با موضوع زندگی شهید ابراهیم هادی بسازم. از آنجایی که روایت‌ها درباره این شهید زیاد بود و هر کس از زاویه نگاه خودش درباره این شهید صحبت می‌کرد، شروع به ثبت تحقیقاتم در قالب تصویر گرفتم. سراغ هر فردی که می‌رفتم، صحبت‌هایش را به‌صورت تصویری هم ضبط می‌کردم. ناگهان دیدم با حجم زیادی از گفتگوهای تصویری مواجه هستم.

وی با تأکید بر اینکه همچنان قصد ساخت فیلم سینمایی «چریک» را دارد، ادامه داد: از جایی به بعد پیش خودم فکر کردم بعد از رفتن شهدا، گویی کشور ما از قهرمانان غیور، خالی شده است. سراغ دوستان و همرزمان شهید که رفتم، که اغلب هم افرادی ساکت و خاموش بودند، دیدم این‌ها عجب اسطوره‌هایی هستند. گویی هر کدام‌شان یکی از ستاره‌های روی زمین بودند. همین مواجهه تبدیل به انگیزه‌ای برای من شد که به اسم ابراهیم هادی، مستندی درباره این افراد هم بسازم. این مستند درباره هفت پژوهشگر است که به دعوت من شروع به تحقیق درباره ابراهیم هادی و آماده‌سازی مقدمات نگارش فیلمنامه «چریک» می‌کنند. این هفت محقق نزد هر کدام از نزدیکان شهید می‌روند، روایت‌های آن‌ها را ثبت می‌کنند.

«مردانگی» بارزترین ویژگی شهید ابراهیم هادی است

این کارگردان افزود: در این فرآیند با روایت‌های جذابی درباره شهید مواجه شدیم که ترجیح می‌دهم مخاطبان در قالب این مستند با جزئیات آن مواجه شوند. یکی از نکاتی که یکی از دوستان ابراهیم هادی در قالب یک جمله به من گفت و بسیار روی من تأثیر گذاشت، این بود که اگر شما نزد هر کسی رفتید و مدعی شد که ابراهیم از همه بیشتر با او صمیمی بوده است، بدانید آن‌ها دروغ نمی‌گویند. این ویژگی ابراهیم هادی بود که در عرض کمتر از یک ساعت، چنان با آدم‌ها صمیمی می‌شد که گویی یک عمر با آن‌ها رفیق بوده و تا پای جان هم پای این رفاقت می‌ایستاد.

روئین‌تن در ادامه درباره اینکه کدام ویژگی شهید هادی باعث شده است تا در پنج سال اخیر پیگیر ساخت فیلمی درباره او باشد هم گفت: مهمترین ویژگی‌اش مردانگی‌اش بود و اینکه فهمیده بود در یک جامعه باید از همه آدم‌های نیازمند دستگیری کرد، چه از این وری‌ها باشند و چه از آن‌وری‌ها! این فتوت و مردانگی‌ای است که در جامعه دوقطبی امروز ما کم‌رنگ شده است. از ما تا مسئولان و بزرگان مملکت باید این ویژگی را یاد بگیریم که چون باران شدی، باید بر همه یکسان بباری. شهید ابراهیم هادی تا پای جان پای این اعتقادش ایستاد. همین فتوت و مردانگی را در میدان جنگ و با اسیر دشمن هم داشت.

وی ادامه داد: کاراکتر ابراهیم هادی، جذابیت‌های دیگری هم دارد. او از سن ۱۹ سالگی معلم می‌شود و در حوالی ۲۴ سالگی هم شهید می‌شود. در عین حال در بسیاری از مسائل مرتبط با انقلاب و جنگ هم حضور داشته است. او پیش از آغاز جنگ حتی سراغ اصغر وصالی می‌رود تا در شلوغی‌های کردستان هم حضور مؤثر داشته باشد.

خیلی از بچه‌های جنگ امروز کنار نشسته‌اند، اما…

این کارگردان گفت: در فرآیند این مستند به این نتیجه رسیدم که خیلی از بچه‌های جنگ و حزب‌الهی‌های واقعی، امروز شاید کنار نشسته باشند، اما هنوز مردانگی‌های خود را حفظ کرده‌اند. این نکته بسیار مهمی است. این همه وزیر و وکیل و مسئول در کشور داریم، آیا یکی از این رزمندگان قدیمی را به عنوان مشاور کنار خود دارند؟ در هیأت امنای بنیاد شهید و یا بنیاد جانبازان، آیا از خانواده شهدا و جانبازان حضور دارند؟ این‌ها آدم‌های دردمندی هستند که حالا کنار نشسته‌اند. یک سردار بزرگ جنگ را سراغ دارم که امروز مشغول کارهای خدماتی است و حاضر نمی‌شود یک ریال بیش از حقوق و دستمزدش بگیرد. این آدم‌ها چیزی شبیه افسانه‌ها هستند. بروید ببینید امثال ابراهیم هادی و دوستانش تا به امروز چه خدمت‌هایی به این کشور کرده‌اند، آن هم با دست خالی و بدون هماهنگی با کسی. این‌ها بسیار ارزشمند هستند.

روئین‌تن در پایان درباره پیشرفت این پروژه هم گفت: مستند تقریباً تمام شده و در مرحله تدوین نهایی است. فیلمنامه فیلم «چریک» هم آماده شده است.

شباهت ماجرای «الکس» و داستان «کت چرمی» چیست؟

حسین میرزامحمدی کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» با اشاره به شباهت یکی از خطوط داستانی این فیلم با پرونده اعدام «الکس»، از برخی ملاحظات و سخت‌گیری‌ها در مسیر اکران عمومی این فیلم گفت.

به گزارش سینمای خانگی، حسین میرزا محمدی کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» از آثار رونمایی شده در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر که به تازگی و با دریافت پروانه نمایش از سازمان سینمایی آماده ورود به چرخه اکران عمومی می‌شود، در گفتگو با مهر، درباره تجربه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود با موضوع دختران آسیب‌دیده توضیح داد: در این فیلم تا جایی که توانستیم سعی کردیم به مسائلی که مربوط به قشر دختران بی‌سرپرست و بدسرپرست هستند بپردازیم و تا جایی‌که دستمان باز بود و درواقع اجازه داشتیم، سعی کردیم این اسیب‌های اجتماعی را در فیلم بازگو کنیم.

وی ادامه داد: این دختران گویی گرفتار نوعی جبر در زندگی می‌شوند و اگر اعتیاد هم باشد به آن می‌گویم جبر اعتیاد که سعی کردیم به آن بپردازیم و نزدیک شویم. شاید پیش از این و در حالت عادی بنا به ملاحظاتی هیچ گاه اجازه پرداخت به چنین مسائلی داده نشده بود اما تلاش ما این بود که چیزی را که می‌توان نمایش داد نشان دهیم و در فیلم در موردش حرف بزنیم.

میرزامحمدی تصریح کرد: ما در نسخه اولیه نزدیک به ۱۴۰ صفحه فیلم‌نامه داشتیم اما کم‌کم مجبور به حذف برخی موارد شدیم که دلایل مختلفی هم داشت. هم به دلیل زمان فیلم، هم به دلیل برخی ملاحظات و مسائلی که دوستان داشتند، مجبور بودیم برخی بخش‌ها را کم کرده یا جابه‌جا کنیم. با این وجود سعی کردیم از زوایای دیگری معضلات مورد نظرمان را مطرح کنیم و برای نخستین بار توانستیم برخی از این مسائل را بازگو کنیم و عقب نشینی نکردیم.

نسبت «کت چرمی» با ماجرای «الکس» چیست؟

این کارگردان در بخش دیگر درباره ماجرای اعدام الکس و نزدیکی داستان این فیلم به این پرونده واقعی گفت: در مورد پرونده‌هایی مانند الکس که این روزها شاهد انعکاس رسانه‌ای آن‌ها هستیم باید گفت ماجرای الکس نشان می‌دهد که عمق این معضلات ریشه‌ای‌تر و بیشتر از آن چیزی است که در قالب «خبر» می‌شنویم. واقعیت الکس گوشه‌ای از اتفاقات و واقعیت‌های عجیبی است که خود ما هم در مسیر تحقیقاتمان برای فیلم به آن رسیدیم. متاسفانه خیلی وقت‌ها اجازه پرداختن به موضوعات این چنینی به سینماگران داده نمی‌شود.

اگر ما بخواهیم به همین موارد در سینما بپردازیم، این‌طور برداشت می‌شود که داریم سیاه‌نمایی می‌کنیم یا می‌خواهیم چهره‌ای زشت از شهر و کشور را نشان دهیم. در واقع «ممنوعیت تصویرسازی الکس‌ها در سینما» آنها را در جامعه از بین نمی‌برد

وی اضافه کرد: ما توانستیم بخشی از این واقعیت‌ها را در فیلم خود به نمایش بگذاریم و اگر رویکردها نسبت به نمایش این قبیل آسیب‌های اجتماعی در سینما اصلاح شود، سینما می‌تواند آگاهی‌بخش و حتی پیش‌گیری‌کننده باشد. اساساً مشکل هم این است که ما درباره موضوعاتی در خبر و در جراید می‌شنویم و یا در روزنامه‌ها و در فضای مجازی در ویدیوهای مختلف با آن‌ها روبرو هستیم که نمی‌توان در سینما به آن‌ها پرداخت.

میرزامحمدی ادامه داد: در خبرهای ما معمولاً باافتخار از یافتن این موارد یاد می‌شود و مثلاً می‌گویند فلان باندی در این زمینه فعال بوده و حالا جلویش را گرفته‌ایم و دستگیر شده‌اند. اما اگر ما بخواهیم به همین موارد در سینما بپردازیم، این‌طور برداشت می‌شود که داریم سیاه‌نمایی می‌کنیم یا می‌خواهیم چهره‌ای زشت از شهر و کشور را نشان دهیم. در واقع «ممنوعیت تصویرسازی الکس‌ها در سینما» آنها را در جامعه از بین نمی‌برد.

وی درباره ضرورت به تصویر کشیدن این آسیب‌های اجتماعی تصریح کرد: اتفاقاً با نمایش اینها به فرهنگ و تفکر مخاطبمان کمک می‌کنیم و ناخودآگاه یک فیلم می‌تواند در ضمیر ناخودآگاه مخاطب جا بگیرد و همیشه به آن ارجاع داده شود. می‌تواند به فرهنگ‌سازی و حرکت رو به جلوی جامعه کمک کند. بخشی از فیلم در مورد همین مسائل بود اما همچنان سانسور و ممیزی و ملاحظات بیرونی، با هدف فشار برای حذف یا تغییر در متن برای عدم نمایش این مسائل، وجود دارد و فیلم ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.

کارگردان «کت چرمی» با اشاره به ایده اصلی این فیلم از مستندی که پیش از این سراغش رفته است گفت: سال ۹۸ درگیر ساخت مستندی بودم که درباره یکی از کمپ‌های «ان ای» بود. در خلال ساخت این مستند من با داستان‌ها و اتفاق‌هایی روبه‌رو شدم که ایده «کت چرمی» به ذهن من رسید حالا این کمپ مخصوص آقایان بود و دوربین ما به کمپ خانم‌ها نرفت اما کم و بیش با آنها هم ارتباط داشتیم و حرف‌ها و قصه‌هایشان را می‌شنیدم مستند من در نقطه‌ای از شهر حاشیه‌ای در اطراف مشهد ساخته شد اما در تهران هم چنین جاهایی را می‌شناختم.

وی در پاسخ به اینکه چرا پرداختن به این آسیب‌های اجتماعی در مستند با محدودیت کمتری مواجه است توضیح داد: فکر می‌کنم آنچه که مخاطب و تاثیر کمتری دارد برای مدیران پذیرفته تر است و آنچه که در ساختار سینما که تاثیر بیشتری در ناخودآگاه مخاطب دارد و قشر بیشتری آن را دنبال می‌کنند با سخت‌گیری بیشتری مواجه است. متاسفانه هر موضوعی که مدیوم مخاطبش کمتر باشد پذیرفته‌تر است اما سینما چون مخاطب بیشتری دارد گرفتاری‌ها، سخت‌گیری‌ها و حساسیت‌هایش هم بیشتر است.‌

حساسیت روی «مهمانی کت چرمی»

کارگردان درباره ممیزی‌های فیلمنامه قبل از ساخت فیلم گفت: ما زیر فشار زیادی برای اصلاحیه‌ها روی فیلمنامه بودیم. حدود ۶ ماه فرآیند دریافت مجوز ساخت «کت چرمی» طول کشید. این ممیزی‌ها یک بار در مرحله فیلمنامه بود که روی ماجرای «مهمانی کت چرمی» که مشابه ماجرای الکس بود ملاحظات زیادی وجود داشت. البته از این طرف هم نوعی تعامل شکل گرفت و ما به گفتگو نشستیم که اساساً چرا می‌خواهیم چنین فیلمی را بسازیم. با این حال روی یکی از اساسی‌ترین داستان‌های «کت چرمی» ملاحظاتی وجود داشت که حتی پایان‌بندی را هم در برمی‌گرفت.

وی اضافه کرد: تا جایی هم که سعی کردیم خواستیم دوستان را قانع کنیم و بگوییم که دیدن و شنیدن اینها خیلی هم مهم است. ما پنج پایان‌بندی داشتیم و یکی از آن پایان بندی‌ها مورد تایید قرار گرفت. واقعیت این است که دو طرف در فرایند فیلمسازی باید انعطاف نشان دهند. ما فیلمسازها انعطافی نشان می‌دهیم که خیلی به مراتب بیشتر از دوستان است. آنها ملاحظات خود را دارند. نگاه خاص خود را دارند فکر می‌کنم سازمان سینمایی به عنوان نهادی که در راس هرم سینماست باید پشت مجموعه فیلمساز و مجوزها بایستد و از کاری که می‌کند دفاع کند. این انعطاف باید دو طرفه باشد و سعی کنیم گفتگو کنیم.

میرزامحمدی در پایان یادآور شد: مسأله اصلی ما در فیلم «مهمانی کت چرمی» بود که بیشتر روی آن تمرکز داشتیم. به هر حال چه بپذیریم چه نپذیریم ما درگیر آسیب‌های اجتماعی بسیاری هستیم. مخصوصاً برای دختران نوجوان که باید نگاه موشکافانه‌تری نسبت به آن‌ها وجود داشته باشد و نمی‌توان انکارش کرد. ما که در ایران کار می‌کنیم با همه ضوابط و قوانین آشنا هستیم و نمی‌خواهیم آن‌ها را انکار کنیم اما باید بتوان این آسیب‌ها را هم مطرح کرد و آگاهی بخشی داشت.

وقتی مجید مجیدی مجذوب یک مستند شد

«مجید مجیدی» کارگردان فیلم «محمدرسول الله(ص)» از فیلم «یا ضامن آهو» به عنوان یک شاهکار مستند درباره امام رضا (ع) یاد کرد که باقیات الصالحاتی برای کارگردان آن خواهد بود.

به گزارش سینمای خانگی از بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع) مجید مجیدی در پنجمین شب برنامه ۶۰ سال سینمای ایران در مشهد گفت: فیلم یا ضامن آهو که پرویز کیمیاوی درباره امام رضا(ع) ساخته، یکی از شاهکارهای مستندی است که درباره امام هشتم ساخته شده و آقای کیمیاوی با این فیلم برای خودش باقیات الصالحات باقی گذاشته است. آقای کیمیاوی یکی از فیلمسازان بزرگ سینمای ایران است و آثار شاخصی تولید کرده و فیلم یا ضامن آهو یک اثر بی بدیل بوده و خواهد بود.

ضرورت تحول بنیادی در آستان قدس برای فیلمسازی

وی درباره ساخت فیلم درباره امام رضا(ع) گفت: واقعا خود من به طور جدی چه مستقیم وچه غیر مستقیم تلاش کرده ام که اتفاق هایی بیافتد ولی نگاه سنتی که در آستان وجود دارد، به نوعی سد و مانع دراین راه بوده است. مثلا می توان درباره آداب زیارت کارهای جدی کرد. در حوزه کودک و نوجوان اصلا کار نکرده ایم و نتوانسته ایم این گوهر وجود مقدس آقا علی بن موسی الرضا را به کودکان معرفی کنیم و نه در کتاب ها و نه حوزه های مختلف نتوانسته ایم فرهنگ سازی کنیم و این خسارت بزرگی است.

کارگردان فیلم بچه های آسمان افزود: در سکو (پلتفرم) ها، این همه سریال ساخته می شود. سالی ۲۵ میلیون نفر به مشهد مشرف می شوند و دریایی از سوژه وجود دارد ولی چون این راه بسته است، به خاطر همین از آن پرهیز می کنند؛ مگر اینکه تحول بنیادی در آستان قدس انجام شود و راه را باز کنند.

مصیبت های فیلمسازی در آستان قدس

مجیدی گفت: آستان مقدس حرم امام رضا(ع) زوایای پنهانی دارد که خیلی ویژه است و خیلی گنجینه بزرگی است و باعث تاسف است که این گنجینه بسیار بزرگ که ریشه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی دارد، اینچنین مغفول مانده است. متاسفانه یکی از دلایل این مغفول بودن، نگاه سنتی بوده که در این سال ها در آستان وجودداشته است. با بهروز شعیبی که صحبت می کردم او هم تعریف می کرد که برای فیلم بدون قرار قبلی، با چه سختی هایی توانسته در حرم کار کند.

وی افزود: ساخت مستند رضای رضوان در حرم رضوی برای ما خیلی سخت بود . الان نگاه نکنید که به راحتی با این دوربین های موبایل در حرم می توان فیلم و عکس گرفت. آن موقع داشتن دوربین در حرم رضوی یک جرم نابخشودنی بود. با این که ما با آستان قدس رضوی هماهنگ کرده بودیم ولی وقتی کار می کردیم، دوساعت بعد که شیفت عوض می شد، می آمدند همه وسائل ما را می گرفتند. البته دیگر عادت کرده بودیم.

این کارگردان سینما افزود: جای تاسف است که چنین گنجینه بزرگی داریم و در طول این سال ها، آثار بسیار کمی در این زمینه تولید شده است. از زوایای مختلف می توان درباره آستان قدس فیلم تولید کرد. مثلا وقف نامه ها که در حوزه وقف کارهای پژوهشی و تحقیقی و حتی مستندها و فیلم های بلند داستانی خوبی می توان تولید کرد.
او تاکید کرد : آستان مقدس امام رضا (ع) الان مثل یک کشور است که همه مسائل را دارد که اگر لایه های مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد، شکل ارزشمندی پیدا می کند. نوع بافت مدیریتی که در این سال ها در آستان وجود داشته راه را برای این عرصه باز نکرده است.

ارزش شهرک فیلم محمد رسول الله(ص) چقدر است؟

وی افزود: یکی از آرزوهای من این بود که این شهرکی که برای فیلم محمد رسول الله (ص) ساختیم، یک مرکز گردشگری شود. بسیاری از کشورها هم حاضر بودند در آنجا کار کنند. من به همه جای دنیا رفته ام از هالیوود و بالیوود تا چینه چیتا و واقعا این شهرک محمد رسول الله کار منحصر به فردی است. ما با یک زیر ساخت اساسی، آنجا را ساختیم. البته الان فیلم ها و سریال های بسیاری آنجا ساخته می شود.

کارگردان فیلم رنگ خدا ادامه داد: هم اکنون بخش زیادی از سریال سلمان در آنجا کار می شود ولی در مقیاس کاری که در این شهرک انجام شده، آن بهره برداری لازم انجام نشده است. آن زمان با ۳۷ میلیارد تومان آنجا را ساختیم ولی الان ارزش آن هفت هزار تا ده هزار میلیارد تومان است. ما آنجا را به گونه ای ساختیم که دقیقا مثل مکه ۱۴۰۰ سال پیش است.

وی با اشاره به ساخت فیلم محمد رسول الله (ص) گفت: یکی از توفیقات زندگی من این بوده که فیلم زندگی حضرت محمد (ص) را کار کرده ام .آقای ویتوریو استرارو فیلمبردار فیلم ما یکی از بهترین فیلمبرداران حال حاضر دنیاست. یک روز که فشار کاری، زیاد بود به خاطر شرایط روحی مناسبی که نداشتم کار را تعطیل کردم. آقای استرارو مرا صدا کرد و از من پرسید جمعیت کل جهان چه قدر است. ۱۲۰ سال دیگر یک نفر از این جمعیت هفت میلیاردی روی زمین نخواهد بود ولی یقین بدان که این فیلم برای ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال دیگر باقی خواهد ماند. تو فکر کن کاری می کنی که برای آیندگان خواهد بود.

تقلید در سینما بسیار خطرناک است

مجیدی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان درباره توصیه اش به فیلمسازان جوان گفت: فیلمسازان جوان ایرانی به لحاظ تکنیک و سخت افزار، رشد بسیاری کرده اند. فیلم هایی از آنها می بینم که به لحاظ تکنیک و خلاقیت های تصویری فوق العاده است. متاسفانه خلاء جایی است که به دلیل تحلیل محتوا ضعیف هستند.

کارگردان فیلم آواز گنجشک ها افزود: فیلمسازان جوان باید تحقیق کنند و بخوانند و در حوزه اندیشه هم ورزیده شوند و جامعه را از ابعاد مختلف بررسی کنند. هنرمند و فیلمساز زمانی می تواند جهانی را خلق کند که خودش صاحب جهانی شود و اگر صاحب جهانی نشود، مقلد می شود. مهمترین بخشی که فیلمسازان جوان از آن لطمه می خورند این است که تقلید می کنند. البته این در سینمای حرفه ای ما هم وجود دارد و این خیلی خطرناک است.

برنامه 60 سال سینمای ایران توسط بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع) با مشارکت حوزه هنری و همراهی فیلمخانه ملی ایران، موسسه تصویر شهر و مدرسه اسلامی هنر برگزار شد و در پنجمین شب فیلم های رضای رضوان ساخته مجید مجیدی ، مشهدمقدس و ایمان ساخته حسین ترابی و یا ضامن آهو ساخته پرویز کیمیاوی در پردیس مهر کوهسنگی به نمایش در آمد.

«زاک» و استخراج امید از دل تاریکی

علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی به‌شدت تلخ دارد، تأکید می‌کند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول می‌داند و نمی‌تواند آن‌ها را در تلخی محض رها کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلم‌کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«زاک» با موقعیت مادری آغاز می‌شود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقه‌ای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر می‌کند.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.

* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که می‌توانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشه‌ای و مشابه با برخی تجربه‌های دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشته‌اید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟

علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و می‌گیرد سپاس‌گزاری کنم و فکر می‌کنم کمتر رسانه‌ای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم می‌توانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژه‌های مستند در ذهنم شکل می‌گیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه می‌کنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش می‌دادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیش‌تولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیه‌کننده نمی‌مانم و فکر می‌کنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه می‌شود. معمولاً هم تهیه‌کننده‌ها به من اطمینان می‌کنند.

خسروی: اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشته‌ام. اولین جایزه‌ام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را به‌صورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفه‌ای پیدا کرد. به‌واسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمال‌گرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.

احساس می‌کردم دیگر داستان تازه‌ای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایده‌های تازه‌ای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصه‌اش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.

* فیلم‌تان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامه‌اش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گره‌افکنی و گره‌گشایی به درستی در آن اتفاق نمی‌افتد.

خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…

* همین ایده را پیچ کرده بودید؟

خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلم‌های کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و می‌بینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانواده‌اش به آرامش می‌رسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.

علی خسروی

* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه می‌کنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانه‌ای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.

خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیده‌ایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقی‌های شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که می‌گفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرس‌های ناشی از بداخلاقی‌های همسرم، مجبورم بچه‌ام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش می‌دهد و از تردیدهایش عبور می‌کند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک می‌کند. دقیقاً با همان خبری که شاید می‌توانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام می‌کند و از یک مهلکه نجات می‌دهد. در لحظه‌ای که به رحیم می‌گوید که حامله است، گویی به او شوک وارد می‌شود.

اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر می‌کنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمم. به همان اندازه که آن زن را نمی‌فهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کرده‌ام را درک می‌کنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا می‌کند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس می‌دانم.

خسروی: در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکته‌ای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت می‌گذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق می‌افتد، کنار هم چیدن بریده‌هایی از لحظات این کاراکتر از لحظه‌ای است که تصمیم می‌گیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازه‌ای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش می‌دمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را به‌نسبت یک روایت تک‌خطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.

* جناب مهرنیا شما از چه مرحله‌ای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکل‌گیری دنیای آن داشتید؟

مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیش‌تر من فیلم ساخته‌ام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاری‌های دیگری هم با یکدیگر داشته‌ایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیش‌تولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.

* اتفاقاً همین پیش‌تولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان می‌دهد.

خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفه‌ای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمع‌بندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا می‌کند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازی‌های کارنامه‌اش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیش‌تولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیش‌تولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه می‌شود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقت‌هاست.

* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفته‌اید. این گزاره را به‌ویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد می‌شنویم و غالباً ریشه اصلی ایده‌های خود را مشاهداتشان از واقعیت‌های جامعه می‌دانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز می‌کند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی می‌روند و آنقدر بی‌واسطه با حجم بالایی از تلخی‌ها مواجه می‌شوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلم‌شان سرریز می‌کند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخی‌ها روایتی ارائه کرده‌اید که وقتی تیتراژ پایانی پخش می‌شود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونی‌ای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزه‌ای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟

خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشته‌اید. اساساً همین را می‌خواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زنده‌ایم. من فیلم‌های مستند زیادی ساخته‌ام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار می‌کنم. زمانی کارهای دفاع‌مقدسی و اجتماعی هم ساخته‌ام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را به‌وجود آورده است.

همیشه اما در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفته‌ام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلم‌های خوبی ساخته‌اند که من هیچ‌گاه تلخی پایان‌شان را دوست نداشته‌ام.

* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت می‌کنند. به‌جد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاه‌نمایی بزنیم و بخواهیم خالقان‌شان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهی‌ها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که می‌توان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار به‌شدت تلخ هم فیلم‌هایی هست که مخاطبشان را به‌شدت به فکر وامی‌دارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو می‌خواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی می‌رسد.

خسروی: رضا میرکریمی جمله‌ای دارد که می‌گوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمی‌بینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمی‌کنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده می‌کند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاه‌مان و باک مان را با همان دنیای زیسته‌مان پر می‌کنیم. تنها جوابی که می‌توانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعده‌مندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زده‌ام.

زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامه‌نویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او می‌گفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب می‌کنیم داستان‌مان را به‌صورت شاه‌پیرنگ، خرده‌پیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. می‌گفت این جنس زندگی شماست که مشخص می‌کند کدام سبک را انتخاب می‌کنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازی‌ام برگرفته از جهان زیسته‌ام است.

کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که به‌دنبال پیدا کردن راه‌حل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن می‌کند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانواده‌اش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه می‌شود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلی‌ها به من گفته‌اند اگر سکانس پایانی مربوط به مینی‌بوس را حذف کنی، تعداد جشنواره‌هایی که فیلم را می‌پذیرند دو برابر می‌شود. من گفتم اصلاً نمی‌خواهم. گفتند قبول، مینی‌بوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همه‌اش باشد لااقل پلان آخر که مینی‌بوس در جاده سرسبز می‌راند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تک‌تک این نماها به جانم بسته بود و نمی‌توانستم از آن‌ها بگذرم.

* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کرده‌اید و براساس همان هم فیلمسازی می‌کنید.

خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمی‌دانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.

مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث می‌کردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنواره‌ای می‌توانست شرایط بهتری را برای فیلم به‌وجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینی‌بوس می‌شوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا می‌خواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، به‌صورت اتفاقی رقم بخورد. به‌گونه‌ای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، می‌دهد. می‌توان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیت‌های قلبی ما هم گاهی تاوان‌هایی برای‌مان دارد.

مهدی مهرنیا

* در نوع خودش می‌توانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.

مهرنیا: اما خب به‌شدت تلخ می‌شد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدم‌ها به رستگاری نمی‌رسیدند و کائنات از آن‌ها انتقام می‌گرفت.

خسروی: شاید داستانم رستگار می‌شد اما این آدم‌ها رستگار نمی‌شدند! (می‌خندد)

مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.

خسروی: ایده‌های دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی می‌سازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت می‌کردم.

مهرنیا: به‌رغم تمام فشارها و پیگیری‌های ما علی می‌گفت حتی به‌قیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنواره‌ای برای این فیلم، می‌خواهم آدم‌های فیلمم در پایان رستگار شوند.

* به تعبیری اگر مثل پروژه‌های قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاه‌تان تغییر می‌کرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغه‌های مشترکی که دارید، پایان‌بندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه می‌بودیم؟

مهرنیا: دقیقاً.

* این همان واقعیتی است که به‌دنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلم‌شان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.

مهرنیا: واقعاً همین گونه است.

مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمی‌توانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایان‌بندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود می‌گویم که نسبت به آینده ایران به‌شدت امیدوارم. درست است که حرکت‌مان سانتی‌متری است اما واقعاً به آینده آدم‌هایی که درباره‌شان فیلم می‌سازم امیدوارم.

مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیده‌اید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، به‌شدت دیدگاه‌های مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقه‌مند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که به‌نوعی می‌توان آن را پیش‌درآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانواده‌اش در مه گیر کرده‌اند و احساس می‌کنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحه‌ای با چهار گلوله دارد و تصمیم می‌گیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آن‌ها را می‌کشد و وقتی مه کنار می‌رود متوجه می‌شود که صدای که می‌شنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون می‌رسد. دارابونت در این فیلم می‌گوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا می‌کنی.

این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.

* جالب است به‌عنوان کارگردانی که سلیقه‌تان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین می‌کنید و متوجه ارزش‌های آن هستید.

خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفه‌ای مهدی است.

* از همین بحث می‌خواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که به‌خوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ می‌سازید، چه پاسخی دارید؟

مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمی‌گردد. کمااینکه من خودم هم در فیلم‌های گذشته‌ام در پایان‌بندی، نجات را روایت کرده‌ام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را می‌پسندیدم به لحظه مواجهه‌ام با این داستان و تجربه زیسته‌ام در آن لحظه بازمی‌گردد. من از زمانی که علی خسروی را می‌شناخته‌ام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیده‌ام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریده‌ام. گاهی به این نتیجه می‌رسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.

خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسان‌هایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدی‌مان غالب می‌شود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که می‌سازم از جنس «بچه‌های آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.

نمک هنری مستندها کم شده است!

مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری با تاکید بر اهمیت جشنواره «سینماحقیقت» تأکید کرد که فضای رقابتی در این رویداد بسیار جدی است.

امیر مهریزدان مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری با تاکید بر اهمیت جشنواره «سینماحقیقت» تأکید کرد که فضای رقابتی در این رویداد بسیار جدی است.
امیر مهر یزدان مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری در گفتگو با مهر درباره جشنواره «سینماحقیقت» و تأثیر آن بر جریان سینمای مستند گفت: جشنواره سینماحقیقت را از این جنبه مغتنم می‌دانم که تبدیل به یک رویداد هنری در فضای مستند شده که حضور و کسب جایزه در آن اتفاقی مهم برای مستندسازان بوده و رقابت در آن بحثی جدی است. بنابراین این رویداد برای ما هم به عنوان کسانی که دوست داریم در این عرصه به تولید اثر بپردازیم، مورد توجه است.
وی با بیان اینکه ملاحظاتی هم نسبت به جشنواره سینماحقیقت دارد، ادامه داد: گاهی ممکن است مجموعه آثاری که در جشنواره سینماحقیقت حائز جایزه و رتبه می‌شوند، فضایی داشته باشند که به لحاظ محتوایی خیلی با آن فضایی که ما در جبهه فرهنگی انقلاب دنبال می‌کنیم، نزدیکی نداشته باشد. البته این موضوع مربوط به جشنواره نبوده و بیشتر به سفارش‌دهنده‌ها و سازنده‌ها مرتبط است. اتفاقاً (به همین دلیل) معتقدیم که به عنوان مرکز مستند سوره باید بایستیم و اینجای آن را خوب کنیم؛ یعنی وقتی محتوای خوبی داریم، آنچنان که باید آن را هنری و خوب بسازیم که در جشنواره قابلیت رقابت با آثار هنری درجه یک و خوب را داشته باشد. بنابراین حتماً حضور و وجود جشنواره سینماحقیقت را مثبت می‌دانیم و امیدوارم که بتوانیم به نقطه‌ای برسیم که آثار کیفی محتوایی خوبی در این حوزه تولید کنیم.
مهریزدان همچنین درباره تعداد آثاری که از مرکز مستند سوره در شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت شرکت کرده است، بیان کرد: واقعیت اینکه با توجه به سختگیری‌هایی کیفی که داشتیم، مستند فاخری که احساس کنیم می‌تواند در جشنواره سینماحقیقت باشد خیلی کم در مجموعه ما تولید شد. بنابراین در جشنواره امسال تنها یک مستند در بخش نیمه‌بلند داریم که در حد خود اثر شریف، گرانقدر و ارزشمندی است و ویژگی‌هایی که ما می‌خواهیم را دارد. انشالله به زودی اسم آن نیز اعلام می‌شود.
وجه هنری آثار مستند در حال فراموشی است!
مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره اولویت‌های مرکز مستند سوره در سینمای مستند گفت: اولویت ما در حوزه سینمای مستند این است که به بخش هنری آن توجه بیشتری داشته باشیم. اتفاقی که شاید بتوان درباره آن گفت که کمی در حال به فراموشی سپرده شدن است. چراکه اکنون شاهد کم بودن نمک هنری تیپ کارهایی هستیم که در فضای مستند تولید می‌شود. بنابراین ما خودمان را مقید می‌دانیم که در این ماجرا نقش‌آفرین باشیم. بر همین اساس از تست کردن گونه‌ها، شیوه‌های جدید برای تولید کارهای خوب و فاخر ترسی نداریم.
وقتی ما از هنر حرف می‌زنیم، طبیعی است که منظورمان هنر برای هنر نیست؛ در واقع حتماً به محتوای آثار هم باید توجه کرد. بنابراین باید بگویم محتوا هم برای ما حائز اهمیت است. اتفاقاً از این جنبه است که می‌گوئیم توجه ما به هنر است. چون معتقدیم محتوای خوبی که در اختیار جبهه انقلاب بوده، با مسئله نبود هنر مواجه است
وی افزود: وقتی ما از هنر حرف می‌زنیم، طبیعی است که منظورمان هنر برای هنر نیست؛ در واقع حتماً به محتوای آثار هم باید توجه کرد. بنابراین باید بگویم محتوا هم برای ما حائز اهمیت است. اتفاقاً از این جنبه است که می‌گوئیم توجه ما به هنر است. چون معتقدیم محتوای خوبی که در اختیار جبهه انقلاب بوده، با مسئله نبود هنر مواجه است. به طوری که بعضاً مستندهایی داریم که به لحاظ محتوایی خیلی خوب، سرحال و درجه یک هستند اما به لحاظ هنری خیلی قابل ارائه نیستند. ما به نقطه مشترک این دو فکر می‌کنیم و این مسئله الویتمان است.
این مدیر سینمایی در ادامه صحبت‌هایش با تاکید بر متناقض بودن استفاده از فیلمسازان جوان و تولید اثر با کیفیت هنری توضیح داد: وقتی از سینمای حرفه‌ای حرف می‌زنیم، جایگاه تازه‌کارها در آن به وضعیت مبهمی دچار می‌شود. چون آنها خیلی انگیزه و علاقه برای کار کردن دارند ولی تولید اثر خوب هنری با آنها باعث متناقض شدن ماجرا می‌شود. البته نه اینکه محال باشد ولی کمی سخت است.
وی در ادامه بیان کرد: یکی دیگر از مسائلی که ما در این حوزه داریم، تهران زده بودن فضای سینمای مستند است. به طوری که شاهدیم همه فعالیت‌های این حوزه در تهران شکل می‌گیرد. بنای ما بر این است که از استعدادهای این حوزه (به خصوص غیر تهرانی‌ها) که بچه‌های تازه نفس و با انگیزه‌ای هستند حمایت کنیم. بنابراین در حال تلاشیم تا باب تازه‌ای را برای این دوستان باز کنیم.

کمک کردنمان هم فقط کمک فکری نیست، بلکه می‌خواهیم مشاوران هنری، تیم تولید خوب و تهیه‌کنندگان کار بلد را در کنار آنها بگذاریم تا آنها نیز بتوانند وارد این عرصه شوند. به این ترتیب چهره‌ها و نیروهای جدیدی به جبهه مستندسازی ما اضافه می‌شود.
برنامه‌ریزی برای معرفی «مستند» به «مخاطب هدف»
مهریزدان در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره برنامه‌ریزی برای عرضه و اکران مستندهای تولید شده نیز گفت: ما در فضای عرضه و اکران مستند، دو سیاست داشته و اکنون نیز داریم. اول سیاستی است که در آن دوستان جریان‌سازی به ما کمک می‌کنند تا اکران‌های غیرتلویزیونی و تخصصی داشته باشیم. این بخش از آن جهت اهمیت داشته و مؤثر است که فیلم به مخاطب هدف خود معرفی می‌شود. چراکه با آمدن مخاطب هدف، فیلم هم به لحاظ دیده شدن و هم اثر گذاری شانس خوبی پیدا می‌کند.
مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری در ادامه عنوان کرد: در حقیقت ما چه در اکران خصوصی و چه اکران سینمایی به این سمت می‌رویم که کاری که برای آن زحمت کشیده شده تا تولید شود، بتواند در مجامع تخصصی دیده شود. البته علاوه بر مخاطبان هدف، بخش دیگر مخاطبان مستندبین هستند که خوب است در یک فضای سینمایی بیایند و آثار سینمایی ما را ببینند. در واقع اگر ما هم دغدغه تولید اثر هنری فاخر داریم، به خاطر ایجاد چنین امکانی است.
مهریزدان در ادامه صحبت‌هایش گفت: سیاست دوم ما در فضای عرضه و اکران، مربوط به بخش بین‌الملل کار است. یعنی از روز اول که طرحی به سازمان می‌آید، واقعاً به جنبه‌های بین‌المللی آن هم فکر می‌کنیم و می‌پرسیم که این کار چقدر قابلیت چرخیدن در فضای خارج از کشور در عرصه‌های مختلف از جهان عرب تا کشورهای همسایه، منطقه و حتی اروپا و آمریکا را دارد؟ شکر خدا این موضوع در حوزه هنری موضوعی جدی است و تیم متخصص خاص خود را دارد و تاکنون دستاوردهای خوبی نیز برایمان داشته است. از این جنبه گردش خارج از کشور نیز برایمان موضوعیت دارد.
این مدیر سینمایی ادامه داد: البته در مورد اینکه ما سینمای مستند را منحصر به سینمای هنری مخاطب خاص نکنیم هم یک سیاست سومی داریم که معطوف به تولید آثاری است که در عین برخورداری از ویژگی هنر از ویژگی عام‌پسند بودن هم برخوردار باشند. بنابراین خیلی مشخص و معلوم به سمت تولید مستندهایی می‌رویم که هدف آنها پخش در تلویزیون است. گرچه تولیدات تلویزیونی برآوردی پایین‌تر داشته و به لحاظ کیفی آن میزان حساسیت سینمایی برایش در نظر گرفته نمی‌شود ولی سعی ما بر این است که در تولید این آثار نیز ویژگی‌های هنری را نادیده نگیریم.

خروج از نسخه موبایل