رسانه سینمای خانگی- جام جهانی قطر با روایت «نیما و سهراب»

مستند «نیما و سهراب» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی حسین همایونفر، متقاضی حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، تولید مستند «نیما و سهراب» که همزمان با جام جهانی قطر آغاز شده بود این روزها به مرحله تدوین رسیده است.

نام این مستند براساس سوژه‌های اصلی فیلم انتخاب شده و روایت پدر و پسری ایرانی است که در کشور انگلستان زندگی می‌کنند و برای دیدن و تشویق بازی تیم ملی ایران در جام‌جهانی به قطر سفر می‌کنند.

ساخت فیلم‌های مستند در بازی‌های المپیک، پارالمپیک، آسیایی و نیز جوایز متعدد از جشنواره فیلم‌های مستند ورزشی داخلی و بین‌المللی از جمله سوابق مستندسازی ورزشی حسین همایونفر به حساب می‌آید.

همایونفر همچنین ساخت مستند «و تن من» را در کارنامه‌اش دارد که جوایز جشنواره‌های فیلم «مقاومت»، فیلم‌های ورزشی ایران و جشنواره فیلم‌های ورزشی کنیا را دریافت کرده است.

مستند «نیما و سهراب» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی حسین همایونفر، این روزها توسط مجتبی یزدی‌زاده در مرحله تدوین است و متقاضی حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» است.

«نیما و سهراب» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

رسانه سینمای خانگی- اشمیت و هلن چه رازی در ایران داشتند؟

مهدی باقری کارگردان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، مهدی باقری درباره ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به مهر گفت: مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» در مورد ۲ شخصیت به نام‌های اشمیت و همسرش هلن است. اشمیت در فاصله بین سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۸ در ایران کار کرد که این سال‌ها دوره طلاییِ حضور خارجی‌ها به خصوص آلمانی‌ها و آمریکایی‌هاست که در ایران خیلی خدمت کردند. در باستان‌شناسی اشمیت یکی از حرفه‌ای‌ترین باستان‌شناس‌ها و مردم‌شناس‌هایی بوده که در ایران کار کرده است.

وی افزود: البته پروژه‌ای که اشمیت اجرا کرد، در چند جای مختلف بود که ما سه نقطه را در مستند نشان دادیم؛ ری، تپه حصار دامغان و تخت جمشید که این سه نقطه مهم‌ترین بوده‌اند. همچنین فیلم‌های زیادی درباره شخصیت‌های باستان‌شناس یا علمی در ایران ساخته شده است اما مدل مستندسازیِ من از ابتدا این‌طور نبود و همیشه در هر مستندی که کار می‌کنم، دنبال یک قصه هستم. مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» زمانی شکل گرفت که من با آقای پژمان مظاهری‌پور در پروژه‌ای که درباره تاریخ باستان‌شناسی در ایران که مشغولش بود، همراهش شدم و حدود ۱۰، ۱۲ سفر با هم داشتیم که من به دلیل علاقه شخصی‌ام به حوزه باستان‌شناسی همراه ایشان بودم. وقتی که در یک سال ما چهار، پنج بار در تخت جمشید فیلمبرداری داشتیم، من علاقه‌مند شدم که روی شخصیت هلن، همسر اشمیت کار کنم. در نتیجه با همراهی آقای مظاهری‌پور به این نتیجه رسیدم که می‌شود قصه‌ای از رابطه اشمیت و هلن و همچنین رابطه آن‌ها نسبت به ایران و کارهایی که در ایران انجام داده‌اند، پیدا کنم و به این شکل مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» ساخته شد.

زوجی که قصه زندگی‌شان در ایران را روایت می‌کنند

باقری ادامه داد: من ابتدا از شخصیت هلن به اشمیت رسیدم و این ۲ در کنار یکدیگر بودند اما الان که مستند را می‌بینید، راوی اصلی هر ۲ نفر هستند و انگار دارند در یک نامه‌نگاری یا گفتگویی، قصه کار و زندگی‌شان را در ایران تعریف می‌کنند.

وی توضیح داد: به دلیل اینکه رشته اصلی آقای مظاهری‌پور فیلمسازی مستند – باستان‌شناسی است و تمرکز خیلی زیادی در ۲۰-۲۵ سال گذشته روی این موضوع داشته‌اند و شناخت کافی در این زمینه دارند و همچنین مدل کارشان با کاری که من انجام داده‌ام متفاوت است، می‌دانستند که من به دنبال یک روایت یا قصه هستم و صرف تاریخ‌نگاری یا نگاه کرونولوژیک به زندگی اشمیت ندارم بنابراین وقتی که ایده اولیه شکل گرفت کار از مجسمه پنه لوپه که در مستند هم می‌بینید، شروع شد. آقای مظاهری‌پور از من پرسید داستان پنه لوپه را می‌دانی؟ و من گفتم در یونان نماد زنی است که منتظر بازگشت همسرش از یک سفر دراز مدت است. این باعث شد که من بروم به سمت دومین شخصیت مهمی که روی منطقه تخت جمشید کار کرده که بعد از آقای هِرتز فِلد، اشمیت است و رابطه این ۲ را پیدا کنم. در مستند می‌بینید که من سعی کردم همان ایده‌ای را که انگار در زندگی این ۲ نفر است به اتفاقات و حتی آن قصه‌های ریزی که درباره تخت جمشید و جاهای دیگر داریم، وصل کنم.

ما شاگردان مکتب پژوهش در مستندسازی هستیم

این مستندساز درباره استفاده از آرشیو و سندها برای ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» توضیح داد: ما شاگردهای مکتبی هستیم که در کارمان پژوهش حرف اول را می‌زند. پژوهشی که ما انجام می‌دهیم با پژوهشی که به شکل سنتی در فیلم‌های مستند انجام می‌شود، همیشه متفاوت است. ما شاگرد کسانی مثل فرهاد ورهرام و ارد عطارپور هستیم که هر ۲ روی قصه پژوهش کار می‌کنند. حالا آقای عطارپور روی یک سمتی از مستندسازی و آقای ورهرام در سمت دیگری کار کرده‌اند. بنابراین من و تعدادی از مستندسازان مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر این ۲ نفر در زمینه پژوهش هستیم. در نتیجه ما همیشه با یک پژوهش کلاسیک آغاز می‌کنیم، یعنی مشخصاً همان کاری را که مقاله‌نویسان یا روزنامه‌نگاران انجام می‌دهند، ما هم انجام می‌دهیم.

وی افزود: جمع‌آوری اولیه که انجام می‌شود من دنبال رگه‌های روایت در زندگی این شخصیت‌ها می‌گردم. به همین دلیل بر مبنای آن روایتی که از زندگی شخصیت‌ها انتخاب کرده‌ام، متریال جمع‌آوری می‌کنم. در حقیقت این‌طور نیست که سال‌ها دنبال جمع‌آوریِ اسناد بگردم و از داخل سند به یک قصه برسم. البته ممکن است که این اتفاق هم بیفتد اما شخصاً اول روایت را پیدا می‌کنم و بعد قصه‌هایی را که در آن روایت وجود دارد، انتخاب می‌کنم و بر مبنای آن متریال را جمع‌آوری می‌کنم. در این مستند مهم‌ترین سندهای تصویری، عکس‌هایی است که گروه اشمیت در جاهای مختلف گرفته بودند. به‌طور کلی زمانی که گروه‌ها تحت نظارت دانشگاه‌ها کار می‌کردند، دانشگاه پنسیلوانیای سابق یا شیکاگوی فعلی و کتابخانه پنسیلوانیا، اساساً همه چیز را مکتوب و سندبرداری می‌کردند و همچنین حتماً از پروژه‌هایشان فیلم مستند می‌ساختند که خیلی جالب است.

باقری ادامه داد: خوشبختانه فیلم نیمه بلندی از کارهای اشمیت و فعالیت‌های چند روزه اشمیت در تپه حصار ساخته شده بود و نتیجه این شد که ما متریال تصویری‌مان را پیدا کردیم و به نظرم جمع آوری این متریال سخت نبود. به دلیل اینکه من قصد نداشتم دنبال جزئیات باستان‌شناسی به معنای علمی‌اش بگردم و بیشتر در جست‌وجوی روایت و قصه‌های داخل آن روایت بودم. بیشترین کاری که در مستندهایم انجام می‌دهم، پیدا کردن روابط آدم‌ها در هر شکلی از فیلم مستند است.

کارگردان مستند «مرغ سحر» درباره اینکه مستند دیگری هم با نام «در جست‌وجوی خانه خورشید» داشته و سال گذشته هم مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را ساخته است، ادامه داد: اسم انگلیسیِ مستند «پرواز بر فراز خورشید» Friends Of Iran است که «دوست ایران» معنی می‌شود. به دلیل اینکه هواپیمایی که هلن می‌خرد و به ایران می‌آورد تا کارهای عکاسیِ هواپیمایی انجام دهد، اسمش را «دوست ایران» می‌گذارد اما زمانی که به فارسی معنی می‌شود، «دوست ایران» زیاد قشنگ نیست. بنابراین من اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم و به شکل اتفاقی کلمه خورشید در این ۲ مستند تکرار شده است. در مستند «در جست‌وجوی خانه خورشید» هم یک شخصیت خیالی به اسم خورشید بود که با شمس‌العماره خیابان ناصرخسرو یک تقارن ایجاد می‌کرد و کاراکتر اصلی که راوی بود، در جست‌وجوی پیدا کردن این خورشید بود. اما در مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» که براساس کتاب اشمیت که «پرواز بر فراز سرزمین‌های باستانیِ ایران» است، به نظرم خورشید همان ایران است و اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم. چون هواپیما دائماً دارد روی آسمان از زمین عکس برداری می‌کند.

سعی می‌کنم در مستندسازی در یک قالب نمانم

باقری درباره اینکه در مستندهایش به موضوعات مختلف می‌پردازد، گفت: من در سال‌های اخیر یک پروژه سه گانه‌ای داشتم که در مورد سه خیابان تهران یعنی خیابان‌های ناصرخسرو، قوام‌السلطنه و لاله‌زار بود. در واقع آن سه پروژه باعث شد که همه فکر کنند که من بیشتر روی مستندهای شهری متمرکز هستم اما در این فاصله مستندهای دیگری را هم ساخته‌ام که یک سه گانه درباره سه بیماریِ ام‌اس، دیابت و سکته قلبی داشتم که در شهرهای مختلف ساخته‌ام. همچنین مستند دیگری هم درباره معدن سنگ فیروزه ساختم. نکته‌ای که وجود دارد این است که وقتی مستندساز در مورد یک موضوع چند مستند می‌سازد، همه فکر می‌کنند که این مستندساز فقط درباره آن موضوع کار می‌کند. بنابراین من در زمینه‌های مختلف مستند ساخته‌ام و سعی می‌کنم در یک قالب قرار نگیرم که بگویند مستندساز اجتماعی یا شهری و … هستم. من سعی می‌کنم این‌طور نباشم و شاید از نظر کمیت به ضررم باشد.

وی درباره گروه مخاطبان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» بیان کرد: همه مردم می‌توانند با این مستند ارتباط برقرار کنند اما زمانی که برای مرکز گسترش مستند می‌سازیم، مخاطب‌مان کمی بیشتر به سینمای مستند نزدیک است، نه برنامه تلویزیونی و گزارش‌های فضای مجازی اما زمانی که در حوزه‌های عام‌تر مستند می‌سازیم، سعی می‌کنیم زبان‌مان زبان ساده‌تری باشد تا مخاطب بیشتری جذب کنیم. مثلاً در مورد مستندهایی که با موضوع بیماری ساخته‌ام، چون می‌خواستم ارتباط مستقیم با مخاطب عام برقرار کنم، نوع روایتم ساده‌تر است اما در این زمینه هم کم نمی‌گذاریم. به طور کلی هر کدام از مستندها را ببینید دارای روایت خاص خودشان هستند و پیوستگی دارند. این‌طور نیست که یک گزارش صرف در مورد یک بیماری ساخته باشم.

مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده رفت.

رسانه سینمای خانگی- «رژی»، روایتگر زندگی سید جمالدین اسدآبادی

مستند سینمایی «رژی» تازه‌ترین محصول مرکز مستند سوره که پرتره سیدجمال‌الدین اسدآبادی در واقعه نهضت توتون و تنباکو است، برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» آماده می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، همزمان با انجام آخرین مراحل فنی، مستند سینمایی «رژی» تازه‌ترین محصول مرکز مستند سوره به تهیه‌کنندگی امیر روئینی و کارگردانی امیر روئینی و علی کوشا خود را برای حضور در هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آماده می‌کند.

به تازگی فخرالدین صدیق شریف به عنوان گوینده متن به این پروژه پیوسته است و همچنین صداگذاری و اصلاح رنگ و نور این اثر مراحل پایانی را سپری می‌کند.

«رژی» که مراحل تحقیق و پژوهش آن نزدیک به ۵ ماه زمان برده و نگارش فیلمنامه و جستجوی تصاویر آرشیوی آن نیز ۲ ماه به طول انجامیده است، با بهره بردن از آرشیو موجود و بازسازی صحنه‌های مربوطه، نگاهی به زندگی و فعالیت‌های مبارزاتی سیدجمال‌الدین اسدآبادی اندیشمند سیاسی دارد.

این مستند سینمایی به جای آنکه صرفاً گزارشی از یک واقعه باشد، پرتره‌ای از سیدجمال‌الدین اسدآبادی در واقعه دراماتیک نهضت توتون و تنباکو است.

«رژی» از طریق فراخوان «سینماحماسه» و با رویکرد ساخت مستند از شخصیت‌های حماسی ایران، در فرایند تولید قرار گرفت.

سایر عوامل این پروژه عبارتند از فیلمنامه و تحقیق: امیر روئینی، تدوین: محمد کریم‌پور، نویسنده گفتار متن: امیرمحمد کوچک‌زاده، صداگذار: شاهین اشرفیان، گفتار متن: فخرالدین صدیق شریف، مدیر فیلمبرداری: رضا دیدار، فیلمبردار: رسول تنهایی، طراح گریم: محسن دارسنج، طراح صحنه و لباس: حمید بخشی، جلوه‌های ویژه بصری: حمید شب‌خیز، مجری طرح: حرکت گستر کوشا، پرویز کاظم‌لو، مدیر تولید: پرویز کاظم‌لو، دستیار کارگردان: شادی محمدی لوئی، منشی صحنه: پریوش سلطانی، عکاس: محمد جوانشیر و محمد طاهری، مدیر تدارکات: حسین رحیمی و محصول مرکز مستند سوره.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مرتضی صمدی خودش را روایت می‌کند

زنده‌یاد مرتضی پور صمدی در ۷۰ سالگی از دنیا رفت اما سال‌ها قبل‌تر گفته بود: شاید این اعتراف در پنجاه و چند سالگی عجیب باشد اما من از تمام کارهای کوتاه و مستندی که انجام دادم با سربلندی و افتخار یاد می‌کنم، اما در مورد کارهای داستانی این گونه نیست البته از سوی دیگر تجربه‌های فیلم‌های سینمایی «گیلانه» و «شبانه» را نمی‌توانم فراموش کنم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مرتضی پورصمدی ۱۷ سال قبل که فیلم‌سینمایی «گیلانه» به نمایش درآمد در گفتگویی مشروح با ایسنا از این همکاری و بخشی از کارنامه هنری‌اش گفت.

این فیلمبردار قدیمی سینمای ایران امروز ۱۱ شهریور ماه از دنیا رفت در حالی که مشغول فیلمبرداری یک سریال به کارگردانی حامد عنقا در شبکه نمایش خانگی بود.  

بخشی از صحبت‌های مرتضی پورصمدی را مرور می‌کنیم. (او در مقطع این مصاحبه مشغول فیلمبرداری «مدار صفر درجه» حسن فتحی بود.)

پشت صحنه فیلم «گیلانه»

مرتضی پورصمدی در آن مصاحبه تجربه سال‌ها حضورش در تلویزیون را اینگونه یادآور شده بود: «از سال ۵۰ تا ۷۵ در تلویزیون کار کردم. در مدرسه عالی سینما و تلویزیون فیلمبرداری خواندم و پس از پایان تحصیلات ده سال در تلویزیون کرمانشاه به عنوان فیلمبردار حضور داشتم و بعد از ده سال به تهران برگشتم و کار را تا بازنشستگی ادامه دادم. آغاز فعالیت‌ام در تلویزیون کرمانشاه و شرایط آن زمانه این امکان را به ما می‌داد تا هرگونه تجربه‌ای را داشته باشیم، ده سال کار درآن تلویزیون در شرایطی که فقط پنج نفر بودیم که کل تولید را می‌چرخاندیم. آن تجربه ده ساله در تلویزیون کرمانشاه خیلی اثر خوبی در ذهن می‌گذاشت. در آن زمانه ما از مرکز تا جنوب ایلام و شمال کردستان را تحت پوشش داشتیم و این موضوع باعث شد سفرهای خیلی زیادی داشته باشیم واین سفرها شور جستجو و دیدن را در من جدی کرد و یک اتفاق خوشایندی که در این سفرها افتاد، حوزه‌ های بود که به آنجا سفر کردم و اسم آن را گذاشتم «فرهنگ زاگرس» سفر در زاگرس بسیار زیباست چون اساسا یک کوه اساطیری جذاب است و در آن اقوام بسیار عجیبی زندگی می‌کنند و در آن سالها یک گنجینه کشف نشده بود.

این ده سال کار به مرور ذهن و علاقه من را به سمت ایرانگردی و مستند کشاند، در همین سفرها بود که با یکسری کارگردان آشنا شدم تا اینکه اولین تجربه ۳۵ م. م از طریق همین دوستی‌ها پیش آمد.

اولین تجربه مستند «هور دورق» تا همکاری با تمجیدی و حاتمی‌کیا

«هور دورق» با کارگردانی مشترک حمید تمجیدی مستندی بود که در سال ۶۳ تولید شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. در آن سال جایزه بهترین فیلم مستند را از جشنواره فجر گرفت. بعد از «هور دورق» یک سریال مستندی را با نام «نقش و نقشه‌برداری» با آقای تمجیدی کار کردیم. بعداز آن حمید تمجیدی اولین کار سینمایی «سراب» را پیشنهاد داد و من هم قبول کردم چون هر کسی مایل است به هر شکل فرمت سینمایی را هم تجربه کند. بعد از این کار با ابراهیم حاتمی‌کیا «هویت» را کار کردم اما کماکان به دنبال این موضوع بودم تا در حوزه علاقه ‌خودم مستند کار کنم.  

با ضابطی جهرمی مستند «چتر سبز» را کار کردیم که در رابطه با خرما بود و سفرهای مختلفی داشتیم و این وسوسه‌های ایرانگردی و تجربه کردن موجب شده بود، دوستان در کار مستند مردم‌شناسی به سراغ من بیایند و در آن سالها یک تجربه بین‌المللی هم پیش آمد با فرهاد ورهرام کار بازسازی فیلم «علف» کوبریک (همان ایل با بررسی محتوایی دگرگونی زندگی عشایری بعداز فروپاشی ایلخانی) و این تجربه‌ها با آقای ورهرام ادامه داشت.

تجربه سریال تلویزیونی «مزد ترس» را داشتم تا سال ۷۲-۷۳ که مرحوم محمدرضا سرهنگی برای مجموعه تلویزیونی «کودکان سرزمین ایران» از من دعوت کرد و آن سریال یک خاطره و پایان خوش عمر کارمندی من در تلویزیون شد. بسیار سریال دوست‌ داشتنی بود و از آن تجربه‌هایی بود که خیلی نادر انجام می‌شد. ۲ سال و نیم کار کردیم و ۲۶ قسمت را من تصویربرداری کردم و ۲۶ قسمت بعدی آن را ۱۷ گروه فیلمبرداری دیگر کار کردند. این سریال فضای خیلی خوبی ایجاد کرد، علی‌رغم پخش خیلی بدی که از تلویزیون داشت. در حالیکه من معتقدم این کار ۵۲ فیلم با ویژگی کودکان، یک کروس دانشجویی است و برای مجموعه دانشجویان جغرافیا، سینما و … می‌تواند به عنوان واحد درسی تدوین شود چون بخش عمده‌ای از ایران در این فیلمها دیده می‌شود بدون اینکه سفری انجام شود. در آن مجموعه ۲۶ قسمتی من این شانس را داشتم با کارگردانان بزرگ مستندساز -اصلانی، تقوایی، مختاری- وهمین‌طور نسلهای میانی‌تر همکاری کنم.

به محض اینکه در آن سالها از تلویزیون بازنشسته شدم، سه ماه بعد با آقای محمدرضا اصلانی سریال «غبار نور» را کار کردیم. سریال بسیار خوب و جنجال برانگیزی که فقط سه سکانس روی پایه فیلمبرداری شد همه حرکت بود و یک تجربه بسیار جسورانه در سریال داستانی بود.

تجربه همکاری در انجمن سینمای جوان 

آن فیلمها و تجربه‌ها را که در انجمن سینمای جوان را انجام دادم دوست دارم چون اساسا نسل جوان که کار کوتاه می‌کند خیلی وقتها دست به جسارتهایی می‌زند. از جمله افرادی که در آن سالها با آنها کار کردم مهوش شیخ الاسلامی، کیوان علی محمدی و امید بنکدار بودند.  

این همکاری‌ها باعث شد در اولین کار بلند سینمایی کیوان علی محمدی و امید بنکدار به نام «شبانه» به عنوان فیلمبردار حضور داشته باشم. تجربه «شبانه» تجربه‌ای بود که در آن یک فریم روز نیست و همه کار در شب می‌گذرد در عین حال بسیار رفتار جدیدی با دوربین می‌شود یعنی بسیار پلانهای عجیب و غریبی روی دست داریم. روزی که برای کار در «شبانه» دعوت شدم، یک کلاستور دست من دادن و گفتند «شبانه» ۷۶۲ پلان است، این پلانها و شرح زاویه لنز که این اتفاق کاملا حرفه‌ای بود که افتاد. بسیار دوست دارم.  

پشت صحنه «شبانه»

هشدار یک مستندساز و فیلمبردار

همه چیز به سرعت در حال تغییر است. ما توان مقاومت جلوی این تغییر را نداریم و اساسا مخالف تغییر هم نیستم اما باید موقعیت را دریابیم. سال ۶۵ تا ۶۹ درگیر یک کار مستند در رابطه با عشایر بودم و خیلی خوشحالم ۱۵ فیلم بر روی نگاتیو ثبت شده است که امروز امکان تکرارآن تصاویرنیست.

در سال ۶۵ از ساعت ۴ صبح در کوهستانی بختیاری به نام «منار» دوربین گذاشتیم از ۵ تا ۱۱ صبح لاینقطع دسته‌های عظیم انسانی و گله بود که عبور می‌کرد اما چند سال بعد همان زمان و زاویه سه روز دوربین گذاشته‌ام، کسی عبور نکرد برای اینکه همه با بنز ده تن سفر می‌کردند بنابراین یکسری فیلمها و گزارشات هست که شاید امروز ویژگی خاصی نداشته باشد ولی برای سالهای بعد خیلی جذاب هستند.

من یک طرح ۱۳ قسمتی به نام «خانه‌های ایرانی» داشتم و معتقد بودم، هر خانه‌ای که می‌توان در آن نفس کشید وانسان حضور دارد را می‌توان کار کرد و سه قسمت بیشتر همکاری نکردم.

همچنین یادی کنیم از بزرگداشتی که پانزده سال قبل جشنواره سینما حقیقت برای مرتضی صمدی گرفت.

در آن برنامه فیلم‌های مستند «هور دورق»، «مدرسه‌ی سید قلیچ ایشان»، «من با خدا حرف می‌زنم» که توسط مرتضی پورصمدی فیلمبرداری شده‌ بود، به‌نمایش درآمد.

سپس از سوی محمد آفریده و فرهاد ورهرام؛ نشان فیروزه‌ای سینما حقیقت به‌پاس حضور مستمر این فیلم‌بردار در حوزه مستند به مرتضی پورصمدی اهدا شد.

فرهاد ورهرام کارگردان سینمای مستند با بیان خاطراتی از همکاری‌اش با مرتضی پورصمدی، یادآور شده بود: در گذشته، رابطه‌ی عمیقی که میان فیلم‌سازان و سایر عوامل فیلم‌سازی بود موجب شد، افراد با لذتی خاص فعالیت کنند و علی‌رغم فشارها و مشکلات متعددی که وجود داشت فعالیت خود را ادامه بدهند. نسل ما به استفاده از تجربیات فیلم‌سازانی مانند تقوایی، شیردل، اصلانی و … پرداخت و ما نیز امیدواریم تجربیات ما نیز برای نسل جدید مفید واقع شود.

او همچنین به تجربیات متعدد کاری‌اش با پورصمدی اشاره کرده بود و گفته بود: همواره به او مانند چشم‌هایم اعتماد داشتم و او نیز به خوبی می‌دانست که من چه تصویری می‌خواهم و به همین دلیل حضور او و نگاه او همواره کمک شایانی به فیلم‌های بنده و دیگران بوده است.

محسن عبدالوهاب مستندساز هم در آن مراسم از حضور موثر مرتضی پورصمدی برای ساخت مستند «همسران حاج‌عباس» سخن گفته بود: در سینما امثال پورصمدی را کمتر داریم.

زنده‌یاد مرتضی پورصمدی هم گفته بود: معمولا سعی دارم برای کارگردان و حقوقی که او در زیبایی‌شناسی خروجی و نهایی کار دارد، احترام قائل باشم و در ابتدای کار نیز سعی می‌کنم، تصاویری تهیه و درباره آن‌ها با کارگردان گفت‌وگو کنم تا به آن‌چه دلخواه اوست نزدیک‌تر شود.

او از تجربیاتش در «من با خدا حرف می‌زنم»، «کودکان سرزمین ایران» را از دیگر فرصت‌های جذاب دوران کاری خود دانسته بود که برایش این امکان را فراهم آورده بود که با کارگردانانی چون ناصر تقوایی، محمدرضا اصلانی، ابراهیم مختاری و … آشنا و همکار شود.

از طرف دیگر، کار کردن در فیلم‌های مستند را با کمترین درآمد مالی و بیشترین سختی‌ها همراه دانسته بود، اما آن‌چه باعث جذابیت این سینما می‌شود به اعتقاد مرتضی پور صمدی این بود که حتی یکی از این تصاویر را نیز نمی‌توان در سینمای داستانی دید.

پورصمدی همچنین یادآور شده بود: از دیگر شانس‌های بزرگ من آن است که تربیت‌شده نسلی هستم که با افراد بسیار جذابی کار مشترک داشته‌ام و مسایل متعددی را از آن‌ها آموخته‌ام. افرادی چون فرهاد ورهرام، ناصر تقوایی، ضابطی جهرمی و … هریک علاوه بر عرصه‌های کاری نکات اخلاقی مهمی را به من آموختند و امروز نیز از تمام این عزیزان سپاسگزارم.  

اما سرزمین ایران تصاویر نابی را از دریچه دوربین مرتضی پورصمدی به یادگار دارد، در سال ۸۹ پس از ‌٣٣ سال عکاسی حرفه‌ای و ‌٣٣ سال روزه‌ی نشان دادن آثارش، این هنرمند نخستین نمایشگاه انفرادیش را برپا کرد.

پورصمدی برای نخستین‌بار ‌۴۵ قطعه عکس‌هایش را که جز ‌۵-۴ نفر کسی آن را ندیده بود و از ‌٢٣ سال قبل‌تر تا ‌١۴ سال قبل اقوام این دیار را روایت می‌کرد را به تماشای عموم گذاشت؛ آن‌هم به یاد محسن رسول‌اف عکاس جوان و نوجویی که ‌در اثر سانحه سقوط هواپیما از دنیا رفت.

رسانه سینمای خانگی- فیلمساز تجربی به قضاوت دیگران توجهی ندارد

احمدرضا درویش در کارگاه انتقال تجربه‌ای که همزمان به هفته فیلم هنروتجربه شیراز، برگزار شد، تاکید کرد که کار یک فیلمساز تجربی، توجه کردن به قضاوت دیگران نیست.

اولین کارگاه “انتقال تجربه” هفته فیلم هنر و تجربه” شیراز، با حضور احمدرضا درویش کارگردان سینما در سالن سینما فرهنگ این کلانشهر برگزار و با استقبال خوب علاقه‌مندان مواجه شد.

احمدرضا درویش ابتدا درباره فعالیت‌های کارگردانی خود و ساخت آثار سخت، گفت: اینکه انسان به سراغ کاری می‌رود، به جهان‌بینی، تربیت، سلوک، نگاه به اطراف و تلقی‌اش از اثری که می‌گذارد، بستگی دارد. مثلا ما کشاورزان بسیاری داریم اما شاید کسی دوست داشته باشد در طول چهار فصل از خاک برداشت کند، اینکه کشاورزی بخواهد در این زمینه فعالیت کند با کسی که می‌خواهد تنها پسته و گردو بکارد متفاوت است، این مساله به معنی بی ارزش بودن فعالیت کشاورزان چهار فصل نیست بلکه به نگاه و کشش او وابسته است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنرو تجربه، درویش ادامه داد: ما در حوزه‌های مختلف مثل ادبیات، معماری و… دائما با مجموعه‌ای از پدیده‌ها مواجه هستیم، کم‌تر پیش می‌آید که وقتی با این پدیده‌ها روبه‌رو می‌شویم به کسانی که این پدیده‌ها را خلق کرده‌اند، فکر کنیم؛ اینکه خالق اثر هنگام خلق به چه چیزی فکر کرده، در چه موقعیتی بوده و هندسه ذهنش چه بوده است. زمانی که رابطه اثر با صاحب اثر را متوجه نمی‌شویم وارد دیدگاهی انتزاعی می‌شویم، مگر می‌شود صاحب اثر را جدا از اثر دید؟ یادمان باشد، روزی می‌رسد که ما نخواهیم بود، درباره دوره‌ای که ما برای آن انتخاب شده‌ایم، ۶۰۰ سال آینده قضاوت خواهد شد.

کارگردان «رستاخیز» خاطرنشان کرد: بخش زیادی از انرژی جوانان فعال سینمایی که برای ورود به جهان حرفه‌ای سینما کار تجربیِ جدی انجام می‌دهند، صرف قضاوت کارهای یکدیگر می‌شود در صورتی که کار فیلمساز این نیست؛ کار فیلمساز درک و بیان حقیقت از دریچه نگاه خود با موضوعات مختلف و فرم سینماست، هر فیلمسازی ترجمان خاص خود را دارد، دغدغه اصلی فیلمساز باید صرف این بخش شود. مگر می‌شود یک تصنیف ماندگار تاریخی ساخته شود و صاحب اثر، فردی معمولی باشد؟ اثری ماندگار است که از ذهن موثر تابیده باشد.

لباس هنر باید در قامت هنرمند اندازه و قابل تشخیص باشد

درویش درباره جایگاه هنرمند و خالق تاکید کرد: مرتبت هنرمندی یعنی هنرمند به جایگاهی از نگاه به هستی می‌رسد، خودش را در جریان هستی طوری پیدا می‌کند که لباس هنر در قامت او اندازه و قابل تشخیص است، وقتی لباس هنر قابل تشخیص و در قواره اندام یک هنرمند بریده و دوخته شود، آثار بزرگی مثل «شاهنامه»، «مثنوی معنوی»، «فیه ما فیه» و بسیاری از آثار مهم و ماندگار دیگر، ایجاد خواهد شد. پس قبل از فیلمساز شدن باید به مساله مرتبت هنرمندی توجه شود.

این فیلمساز در ادامه تصریح کرد: شما فیلمساز هستید و همه پدیده‌های جهان برای شما مواد و دست‌مایه‌هایی هستند تا اثری را تولید کنید و عصاره اصلی در ذهن شما را برای تولید اثر ایجاد کنند. جریان نقد در جهان تولید اثر نیست، ما باید اثری را برای نقد شدن تولید کنیم. البته فیلمساز وظیفه دارد به‌وسیله اثری که تولید می‌کند، چیزهایی را نقد کند. نگاه‌های ژورنالیستی، نگاه فیلمساز نیست. هرگاه خواستید بدانید در چه بستری از سینما حرکت کنید، به مسائلی که می‌شنوید و در ذهن‌تان می‌نشیند اما شما را به موضع‌گیری وادار نمی‌کند و یک افقی واقعی را ترسیم می‌کند، توجه کنید.

او توضیح داد: فضای فکری و حرف‌هایی که از گوشه و کنار می‌شنوید، از جنس کوچه هنر نیست؛ عرصه محل هنر کشف و شهود، دستیابی به جریان حقیقت هستی و رسیدن به مرحله تسلیم است به‌طوری که به جایی می‌رسید که دیگر نمی‌توانید موضوع موجود در ذهن‌تان را نسازید. شما صیاد نیستید بلکه صید هستید چراکه در رابطه شناخت هنرمند از خود و جهان پیرامونش اتفاقی رخ داده است. واقعیت‌های جهان اطراف مثل جهان دیجیتال و هوش مصنوعی، ما را به سمت وادادگی عضلانی می‌برد اما هنرمند، عضلات روانی و ذهنی خود را محکم می‌کند پس کار سختی در پیش دارد.

آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، تهیه‌کننده درجه یکی داشته‌اند

کارگردان «دوئل» در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره سال‌های ابتدایی فعالیت هنری‌اش بیان کرد: قرار شد بعد از انقلاب، سینمای دیگری پایه‌ریزی شود اما هیچ زیرساخت، طراحی و افقی از سینمای جدید وجود نداشت، در چنین فضایی، هسته مقاومی وجود داشت و اصلا اجازه ورود به نیروهای جوان و دارای انگیزه‌های متفاوت نمی‌داد.

درویش ادامه داد: سینمای ایران در حال حاضر حداقل ۳۰ الی ۴۰ فیلمبردار درجه یک دارد، قبل از انقلاب نیز فیلمبردار خوب وجود داشت اما قابل مقایسه با وضعیت فعلی نیست، این مساله در زمینه طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و… نیز وجود داشت.

همچنین در بخش طراحی صحنه باید گفت که اصلا چنین رشته‌ای در سینما به‌طور حرفه‌ای وجود نداشت و اساسا قرار نبود که اتفاقات جدی‌ای رخ دهد. در عرصه بازیگری و فهمی که از مقوله تولید و تهیه‌کنندگی در کشور وجود دارد، دچار پیشرفت قابل ملاحضه‌ای بوده‌ایم. آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، بدون شک تهیه‌کننده درجه یکی داشته‌اند که در چهل سال اخیر به دست آمده‌اند. البته باید گفت که هنوز چالش‌ها و حفره‌های بسیار جدی‌ای در سینما وجود دارد.

این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره چگونگی انتخاب عوامل و ورود به فیلم تصریح کرد: انتخاب عوامل مربوط به بخش تولید است؛ برای جاده‌ای که می‌خواهید بکشید تا به آدرس مورد نظر برسید، به تشخیص کارشناسی نیاز دارید. فیلمساز و مولف با عناصری که در خدمت یک فیلم قرار می‌گیرند، تفاوت دارد؛ مهم‌ترین تفاوت او این است که امضاکننده اثر است درصورتی که به عوامل دیگر گفته می‌شود که چگونه و در کجای کار به درستی حضور داشته باشند، این نکته، تفاوت مهمی است که در همه بخش‌های هنر و خالقان آن وجود دارد.

کارگردان «سرزمین خورشید» تاکید کرد: باید به جایی برسید که صحنه خودش بخواهد چگونه آن را فیلمبرداری کنید، تا وقتی که مریض نشوید، حال‌تان بد نشود، گرفتار نشوید و حلقه کاری که می‌خواهید انجام دهید، گلوی‌تان را فشار ندهد، فیلم‌تان، فیلم نمی‌شود به همین دلیل می‌شنویم که بسیاری از آثار مهم دنیا، آثاری هستند که ساخته نشده‌اند.

این کارگردان سینما درباره تفاوت فیلم‌های «دوئل» و «رستاخیز» توضیح داد: «دوئل» تعبیر و نگاه من به جنگ است که کاملا واقعی نیست و متاثر از آن است. در «رستاخیز» تلاش شد که به تاریخ توجه اساسی شود اما به این معنا نیست که از جریان خیال جدا شود، در جاهایی که تاریخ اجازه می‌داد و سکوت شده بود، درام شکل می‌گیرد و من توانستم که مظروف ذهن خود را به کار بیندازم.

به گزارش ایسنا، هفته فیلم هنر و تجربه شیراز با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، گروه سینمایی هنر و تجربه، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و انجمن سینمای جوانان فارس برگزار می‌شود.

در این رویداد کارگاه با موضوع انتقال تجربه کارگردانی توسط احمدرضا درویش برگزار شد و در روزهای آینده کارگاه‌های انتقال تجربه، معنا و فرم در فیلم توسط علی روئین‌تن، ساخت مستند علمی توسط سیاوش صفاریان‌پور و تصویربرداری و نورپردازی خلاقانه در سینما توسط هاشم مرادی برگزار خواهد شد.

انتهای پیام

رسانه سینمای خانگی- کیارستمی و مهرجویی چگونه از تفکر چپ جدا شدند؟

فریدون جیرانی با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلم‌سازی است که از قید این تفکر رها می‌شود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ می‌دهد، مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ می‌دهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگی‌اش بود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، در ادامه‌ی نمایش‌های ویژه‌ی فیلم‌های هنری و تجربی، این نشست اولین برنامه از سری اولِ «سینما، پرتره» در گروه سینمایی هنروتجربه بود که به تحلیل سینمای ایتالیا، آثار فدریکو فلینی Federico Fellini و تاثیر آن بر سینمای جهان و ایران پرداخته شد.

در این نشست فیلم مستند «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» پس از اکران با حضور فریدون جیرانی به عنوان کارشناس مهمان، امیر قادری کارشناس نشست و علی زادمهر در پردیس سینمایی ملت نقد و بررسی شد.

در ابتدای نشست فریدون جیرانی با بیان اینکه من به عنوان مخاطب به دوره دوم فیلمسازی فلینی برخوردم یعنی از زمان فیلم «زندگی شیرین» گفت: فیلم‌های قبل از آن در سینمای ایران نمایش نداشتند و دوبله نشده بودند فیلمی که به شدت قبل از زندگی شیرین بر روی ما تاثیر می‌گذارد فیلم «جاده» است که آنتونی کویین در آن بازی می‌کند. هشت و نیم، رم، آمارکورد را هم در سینما و دوبله شده دیدم.

این کارگردان درباره سبک روایی فیلم‌های فلینی توضیح داد: آثاری که بعد از «زندگی شیرین» ساخته است روایت ندارند و ضد روایت و همه خرده پیرنگ یا ضد پیرنگ هستند. مثل فیلم «هشت و نیم» که ضد پیرنگ است اما با این حال ما را جذب می‌کنند و ما عاشق فیلم «رم» یا «ساتیریکون» می‌شویم. او از جمله کسانی است که فیلمسازی‌شان هم بر روی سینما و منتقدین تاثیر می‌گذارد.

چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین می‌شود سینمای اروپاجیرانی تاکیدکرد: تمام زمینه روشنفکری که در این دوران هست زیر سلطه تفکر چپ قرار دارد اما «زندگی شیرین» سعی می‌کند از زیر یوغ این تفکر خارج شوند. فلینی در مصاحبه‌ای می‌گوید زندگی واقعی فقط برای من همان زندگی اجتماعی نیست بلکه واقعیت معنوی و واقعیت زندگی هم هست.

این منتقد درباره نزدیکی تحولات و ساختار سینمای ایتالیا با سینمای ایران، معتقد است: سینمای دهه ۶۰ ایتالیا با دهه ۴۰ ما تطبیق بسیار خوبی پیدا می‌کند به این معنی که در دهه ۴۰ ما روشنفکری رواج پیدا می‌کنند و چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین می‌شود سینمای اروپا! به همین دلیل گدار و فلینی مطرح می‌شوند.

او افزود: در دوره‌ای یک تفکر چپ وجود دارد که سینمای همه دنیا را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و نمی‌توانی فیلمسازی پیدا کنی که در آثارش از این تفکر نیامده باشد. اما از زمان فروپاشی شوروی این تفکر کمرنگ می‌شود.

این کارگردان با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی همچون کیارستمی و مهرجویی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلم‌سازی است که از قید این تفکر رها می‌شود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ می‌دهد. او در دهه ۸۰ از این تفکر رها می‌شود و حتی خودش هم این را می‌گوید، مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ می‌دهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگی‌اش بود.

سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است

در بخش دیگر نشست، امیر قادری کارشناس و مجری این رویداد، درباره ساخت مستندهای پرتره‌ گفت: مستند پرتره به دلیل گسترش یوتیوب و شیوه‌های نوین نمایش فیلم در سال‌های اخیر بسیار زیاد شده است.

این کارشناس سپس درباره فدریکو فلینی Federico Fellini فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ایتالیایی توضیح داد: فلینی در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید زندگی انگار از قبل چیده شده است و من مانند قطار و فیلم‌هایم ایستگاه‌های آن بودند. من در آن لحظات باید پیاده می‌شدم و میوه را برمی‌داشتم و گویی مختار نبودم. او همچنین می‌گوید که هنر من این است که پذیرا باشم.

قادری درباره بهترین اثر و اوج دوران حرفه‌ای و هنری فلینی بیان کرد: بهترین دوران فلینی برای من دوره‌ای است که «ولگردها» و «جاده» را ساخت و اگر بخواهم یک فیلم را از بین تمام آثارش انتخاب کنم فیلم «ولگردها» است.

او در ادامه افزود: نکته دیگر در ساخت فیلم‌های او این است که اگر آثار او را ببینید در ابتدا فکر می‌کنید کارگردان یک بالماسکه ساخته است اما در پشت صحنه تمام حرکات را فلینی به بازیگران می‌گوید و در لحظه لحظه آنها را روایت می‌کند. به ماستریونی‌ بازیگر فیلم‌های او می‌گویند فلینی جلوی دوربین! بدین معنا که او کسی است که از خودش می‌گذرد و آدم کارگردان می‌شوند.

سینمای ایران تحت تاثیر فیلم‌های تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده استقادری با اشاره به تغییرات و تحولاتی که در دهه ۶۰ میلادی در جهان سینما و هنر و همچنین سیاست و دنیا رخ داد، بیان می‌کند: در دهه ۶۰ در دنیا اتفاقات مهمی افتاد و در سینما باعث شد مفهومی به نام «کارگردان ستاره» داشته باشیم که پیش از آن چیزی به این مضمون نداشتیم و حتی هیچکاک را هم به عنوان یک صنعتگر می‌شناختند. اما از آن زمان حتی اسم فلینی همراه با نام فیلم‌هایش می‌آمد. از دیگر اتفاقاتی که در این دوران افتاد پول زیادی وارد سینما شد و از طرف دیگر مردم برای دیدن فیلم‌ها باید مبلغی پرداخت می‌کردند. همین موضوع تغییرات محسوسی را در فیلمسازی رقم زد.

او همچنین معتقد است سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است. از همین رو بیان می‌کند: سینمای ایران تحت تاثیر فیلم‌های تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده است.

او در پایان صحبت‌های خود درباره فدریکو فلینی Federico Fellini بیان می‌کند: فلینی انگار چند فیلمساز است در یک فیلمساز، او فیلمسازی است که به شدت به خودانگیختگی اعتقاد دارد و در عین حال بازیگران او را مانند دیکتاتوری در سر صحنه می‌دانند. او فیلمنامه را هم بدون توضیح به بازیگران می‌داده و حتی خودش می‌گوید بازیگران برای من مانند عروسک‌هایی سر صحنه هستند.

این رویداد، به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار می‌شود.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فیلنی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- مستند شهید مطهری ساخته خواهد شد

مستند زندگی شهید مطهری به تهیه‌کنندگی پرویز فارسیجانی برای مقابله با جنگ نرم دشمنان ساخته می شود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، پرویز فارسیجانی درباره ساخت فیلم جدیدش گفت: در حال حاضر در مرحله پیش تولید و پژوهش هستیم و درباره شهید مطهری به شکل میدانی و نظری، اطلاعات جمع‌آوری می‌کنیم. همچنین آرشیو بنیاد شهید مطهری، نهادها، مراکز و اشخاصی که با ایشان ارتباط داشته‌اند را بررسی می‌کنیم که بتوانیم اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنیم. علاوه بر این امیدوارم بتوانیم مشارکت مالی از سوی تلویزیون یا نهادهای دیگر بگیریم تا بتوانیم سریال تلویزیونیِ زندگی شهید مطهری را هم در قالب ۸ تا ۱۰ قسمت تولید کنیم.

او با اشاره به اینکه اولین نمایش فیلم «شهید مطهری» در جشنواره سینماحقیقت خواهد بود، افزود: اگر بتوانیم مشارکت مالی داشته باشیم، فیلم برای نمایش در هفدهمین جشنواره سینماحقیقت آماده می‌شود. همچنین قصد داریم در این فیلم از تیم تولید و فنیِ حرفه‌ای استفاده کنیم، به دلیل اینکه شهید مطهری شخصیتی هستند که به گردن همه ما حق دارند و باید در اولین فیلم سینمایی که به ایشان می‌پردازد، به همه نکات توجه کنیم.

تهیه‌کننده برنامه «گستره شریعت» در پاسخ به این سوال که فیلم شهید مطهری برهه‌ خاصی از زندگی این شخصیت را نشان می‌دهد یا خیر، گفت: ما در این فیلم به تولد تا زمان شهادت‌ شهید مطهری می‌پردازیم و با شخصیت‌های متفاوت درباره ایشان گفت‌وگو می‌کنیم. برخلاف کارهای دیگری که درباره شهید مطهری ساخته شده است، ما در این فیلم سعی می‌کنیم نگاهی جامع به زندگی استاد مطهری داشته باشیم و به شکل جذاب و بدون انجام فرم‌های کلیشه‌ای در حوزه مستندسازی که عمدتا گفت‌گو محور هستند؛ تلاش می‌کنیم به شکل ترکیبی مستندمان گویای شناسایی و معرفیِ شهید مطهری به مخاطبان باشد. ضمن اینکه من نگاه بین‌الملل به این فیلم هم دارم که بتوانیم در آینده آن را به زبان‌های عربی، انگلیسی و… دوبله کنیم و در اختیار مخاطبان خارج از کشور قرار دهیم.

فارسیجانی در پایان درمورد دلیل ساخت مستندی در مورد زندگی شهید مطهری اضافه کرد: ما درگیر تهاجم فرهنگی هستیم و کاملا در محاصره جنگ نرم از سوی دشمنان قرار داریم که به باورها و افکارمان که برای‌شان انقلاب کرده‌ایم، هجوم می‌آورند. این موضوع متاسفانه به اندازه‌ای گسترده شده که نسل‌های ما را دچار آسیب کرده است. به همین دلیل یکی از استوانه‌های کلیدی برای مقابله با جنگ نرم، اندیشه‌های استاد مطهری است که متاسفانه در سال‌های اخیر نتوانستیم شخصیتی مثل شهید مطهری داشته باشیم. احساس می‌کنم با ساخت مستندی درباره زندگی شهید مطهری، بتوانم به اندازه خودم در زنده نگه داشتن راه ایشان سهمی داشته باشم.

مستند «شهید مطهری» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

رسانه سینمای خانگی-داوری مستند جشنواره حوا به چه کسانی رسید؟

مصطفی رزاق کریمی، مرتضی شعبانی، حامد شکیبا نیا، مهناز مظاهری و محسن یزدی مستندهای راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا را داوری می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا»، داوران بخش مستند نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» به شرح زیر و به ترتیب حروف الفبا معرفی شدند.

بر همین اساس مصطفی رزاق کریمی، مرتضی شعبانی، حامد شکیبانیا، مهناز مظاهری و محسن یزدی مستندهای حاضر در این رویداد را داوری می‌کنند.

مصطفی رزاق کریمی ساخت مستندهای «خاطراتی برای تمام فصول»، «یاد و یادگار»، «بانو قدس ایران» و فیلم سینمایی «حس پنهان» را در کارنامه کاری خود دارد.

مرتضی شعبانی کارگردانی فیلم‌های کوتاه «دلباخته»، «شهید عاملی»، «شهید الماس»، «نسیم حیات» و تهیه‌کنندگی مستندهای مختلفی از جمله «زنانی با گوشواره‌های باروتی»، «قرار روز شانزدهم»، «قلب عقیق»، «دروازه شرق»، «خط تماس» و… را بر عهده داشته است. مدیرعاملی مرکز مستندحقیقت هم بخشی از فعالیت‌های اوست.

حامد شکیبانیا تاکنون مجموعه‌های مستند «ایران و غرب»، «جنگ به شیوه آمریکایی»، فیلم‌های مستند «دانشمند»، «سیاستمدار و بمب»، «من انرژی هسته‌ای نیستم»، «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» و…‌ را ساخته است.
شکیبانیا در مقطعی معاون مستند مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی بوده است.

مهناز مظاهری نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان است که انتشار هفته‌نامه «نیلوفرآبی»، راه‌اندازی مرکز فرهنگ و هنر «سپیده تابان» و داوری در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» را در کارنامه دارد.

محسن یزدی مدیر شبکه مستند، پیش از این معاونت هنری حوزه هنری، مدیریت مرکز فیلم مستند سوره و… را بر عهده داشته است. او همچنین فیلم‌های مستند «۹۹درصد»، «مسافر ایران»، «ابرها در راهند»، «روزگار رضاخانی»، «خاطرات خانه متروک» و… را تولید کرده است.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ در تهران برگزار خواهد شد. این رویداد محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود دارد و با همکاری مراکز و سازمان‌های فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مستند قرائتی هم سانسور شد

صادق داوری‌فر کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» درباره چالش‌های ساخت این مستند درباره حجت‌الاسلام قرائتی و دلایل تبدیل آن به مستند «شرح شیخ کاشان» توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، صادق داوری‌فر کارگردان مستند «شرح شیخ کاشان» به بهانه پخش تلویزیونی این مستند همزمان با برگزاری آئین بزرگداشت حجت‌الاسلام قرائتی در سازمان صداوسیما، در گفتگو با مهر، درباره این مستند توضیح داد: من مستند «شیخ شوخ کاشی» را در سال ۹۱ ساخته‌ام و حالا در سال ۱۴۰۲ نسخه‌ای از آن با نام «شرح شیخ کاشان» از تلویزیون پخش شده است که نسخه کاملی نیست. بعد از اولین نمایش این مستند در جشنواره فجر، عده‌ای از اطرافیان حاج‌آقای قرائتی با ایشان تماس گرفتند و گفتند این اثر در شأن شما نیست. آن هم در حالی که من رضایت کتبی از حاج‌آقا بابت نسخه نهایی داشتم و ایشان در محفل خصوصی فیلم را دیده و با دستخط خودشان بابت مستند تشکر کردند. حتی اسم فیلم هم در این دستخط ذکر شده است.

وی ادامه داد: بعد از اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر به‌واسطه همان واکنش اطرافیان، شخص حاج‌آقای قرائتی با من تماس گرفتند و گفتند نمی‌خواهم فیلم را پخش کنید. سراغ داماد ایشان رفتم که کمک بسیار زیادی به ساخت این فیلم کرده بود و به پیشنهاد او سراغ یک حکم رفتیم که حاج‌آقا هم او را قبول داشت. به پیشنهاد او یکی دو پلان را جابه‌جا کردیم و مجدد برای بازبینی آن را به منزل حاج‌آقا ارسال کردیم. مجدد بابت این نسخه دوم هم دستخط رضایت گرفتم. به دلیل گزارش نامناسب اطرافیان اما مجدد با حاشیه‌هایی مواجه شدیم.

وحید جلیلی نوشت این بهترین مستند فجر بود!

این مستندساز افزود: کار به جایی رسید که روزی یک تماس از طرف فردی داشتم که با ادبیات تهدیدآمیز خواست که فیلم دیگر در هیچ کجا پخش نشود و ما هم عطای آن را به لقایش بخشید و فیلم به محاق توقیف رفت! البته اکران فیلم در فجر واکنش‌هایی خیلی خوبی گرفته بود. خاطرم هست وحید جلیلی که امروز قائم‌مقام صداوسیما شده است، همان زمان در نشریه‌اش یادداشتی نوشت و این مستند را بهترین فیلمی معرفی کرد که در جشنواره فجر آن سال دیده بود.

فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کرده‌ایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ وی ادامه داد: به‌واسطه همین بازتاب‌ها سازمان اوج یک ماه بعد از جشنواره فجر با من تماس گرفت و گفت ما این مستند را می‌خواهیم. از طرف دیگر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم خواستار فیلم بود. در آن مقطع احساس کردم اگر فیلم را به اوج بسپارم شرایط بهتری برای عرضه پیدا می‌کند. به دوستان اوج گفتم من دو دستخط از آقای قرائتی بابت تأیید فیلم دارم اما در جریان باشید که در حال حاضر او راضی به پخش مستند نیست. آن‌ها گفتند نگران آن نباش و با همین شرایط، فیلم را به اوج واگذار کردم.

داوری‌فر گفت: بازهم فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کرده‌ایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ به‌واسطه آنکه جریانی در فضای مجازی به دنبال تخریب آقای قرائتی بودند، دوستان ما در مقام دفاع تصمیم به پخش این مستند گرفتند. هم تأکید کردم در آن مقطع پخش نکنند و هم گفتم مطمئنم که شما نسخه کامل را از تلویزیون پخش نمی‌کنید! همان هم شد، با حذف چند صحنه فیلم روی آنتن رفت. حتی پیامک آن مدیر را هنوز دارم که از من عذرخواهی کرد و گفت تو راست می‌گفتی!

این مستندساز گفت: اتفاق بدتر این بود که بعد از این پخش، به تواتر فیلم را از شبکه‌های مختلف پخش کردند و واقعاً این کار هم اشتباه بود. در همین یک هفته گذشته چندین نفر بابت دیدن این مستند از شبکه‌های مختلف به من پیامک زده‌اند!

کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» در ادامه درباره انگیزه ساخت این مستند هم توضیح داد: در مقطعی تهیه‌کننده تلویزیون بودم اما از برنامه‌سازی‌های روتین برای مدیران تلویزیون خسته شده بودم. تصمیم داشتم از آن مدل کار فاصله بگیرم و دغدغه مستندسازی پیدا کردم. جلسه‌ای پیش آمد که به عنوان برنامه‌ساز نزد آقای قرائتی رفتیم تا برای آیتم‌های مناسبتی ماه رمضان، صحبتی با ایشان داشته باشیم. در تمام مدت جلسه توجهم به آقای قرائتی بود و با خودم می‌گفتم چقدر شخصیت جذاب و جالبی دارد.

حاج‌آقا سه بار استخاره گرفت و هر سه بار خوب آمد!

وی افزود: در همان جلسه به آقای قرائتی گفتم می‌خواهم درباره شما یک فیلم بسازم. سه بار استخاره گرفتند و احساسم این بود که می‌خواستند نتیجه استخاره بد بیاید! عین سه بار اما جواب استخاره خوب آمد و گفتند با فلانی صحبت کنید. سراغ این رابط رفتیم و گفتم نمی‌خواهم فیلمی درباره جلوت آقای قرائتی بسازم چرا که آن را همه در «درس‌هایی از قرآن» دیده‌ایم، گفتم می‌خواهم خلوت ایشان را به‌تصویر بکشم تا مردم پشت صحنه زندگی یک طلبه را ببینند. او هم خیلی خوشش آمد و کار را شروع کردیم.

داوری‌فر با ذکر خاطره‌ای گفت: در مسیر ساخت مستند، روزی در ماشین بودیم که ناگهان جلوی مسجدی متوقف شدند تا حاج‌آقا به آنجا برود. ما برای فیلمبرداری پیاده شدیم که حاج‌آقا گفتند، «کجا؟ همین که شما همراه من بیایید دیگران فکر می‌کنند که حالا قرائتی چه برنامه‌ای برای خودش دارد که دارند فیلم تبلیغاتی‌اش را می‌سازند!» من هم نمی‌خواستم یواشکی فیلمبرداری کنم. فیلمبرداری که همراهم بود خطاب به من گفت، این مستندی است که باید تنهایی آن را بسازی، دوربینی برایم خرید و گفت با همین می‌توانی کارت را انجام دهی. از همان زمان من به مدت دو سال با دوربین و تجهیزات صدا، به‌صورت انفرادی همراه حاج‌آقا بودم. همه اطرافیان حاج‌آقا هم به من اعتماد پیدا کرده بودند.

وی افزود: طی این دو سال در سه نوبت حاج‌آقای قرائتی نسبت به فعالیت و حضور من معترض شد و من هم می‌پذیرفتم و می‌رفتم. بعدها هم خودم مستند «فیه ما فیه» را با همین موضوع ساختم که چرا روحانیت با دوربین مشکل دارد!؟ خلاصه بعد از دو سال به این نتیجه رسیدم که به اندازه کافی فیلمبرداری کرده‌ام و بعد از تدوین، نسخه نهایی را به جشنواره فجر ارائه کردم. این شد اولین تجربه من در مستندسازی و بعد از آن در همین مسیر کارم را ادامه دادم.

صادق داوری‌فر

قرائتی اصلاً جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کند

کارگردان این مستند درباره تفاوت تصویر ارائه شده از حجت‌الاسلام قرائتی در این مستند، نسبت به آنچه پیش‌تر مردم در تلویزیون دیده بودند، گفت: واقعیت این است که همه آدم‌ها خاکستری هستند و نمی‌توان آن‌ها را سفید یا سیاه مطلق روایت کرد. در نسخه اولیه مستند من هم تصویری که از حاج‌آقا ارائه شده بود، کاملاً خاکستری بود. اما در نسخه فعلی که به نام «شرح شیخ کاشان» در تلویزیون در حال پخش است، تلاش شده کاراکتری کاملاً سفید به تصویر کشیده شود. بالاخره باید بپذیریم که جذابیت شخصیت آقای قرائتی در جمیع جوانب شخصیتی ایشان است. آقای قرائتی به رغم آنکه سال‌ها در مقابل دوربین تلویزیون بوده است، اصلاً جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کند و به معنای واقعی زندگی‌اش جریان دارد.

هر جا دوربین‌های رسمی روشن بود، دوربین من خاموش بود. اگر جایی دوربینم را روشن می‌کردم می‌خواستم پشت‌صحنه‌ها را ثبت کنم. تلاشم هم این بود که یک آدم معمولی را به تصویر درآوردم که پیشه‌اش تبلیغ دین است

وی افزود: خاطرم هست زمانی که به یک نمایشگاه کتاب رفتیم و آقای قرائتی متوجه شد درباره همه موضوعات در نمایشگاه کتابی وجود دارد، غیر از موضوع نماز، چنان عصبانی و برافروخته شد که من واقعاً جا خوردم. این عصبانیت هم کاملاً برآمده از یک باور و ارادت قلبی بود، اما تصویر چنین مواجهه‌ای را در مستند فعلی شما نمی‌بینید. این‌طور نیست که شما تصور کنید حاج‌آقای قرائتی همواره در حال شوخی کردن است.

گفتند چطور ثابت کنم این باغ و ویلا برای من نیست؟

داوری‌فر تأکید کرد: شوخی و بذله‌گویی جزو ویژگی‌های شخصیتی کاراکتر آقای قرائتی است. من در مراوداتی که با ایشان داشتم، متوجه شدم این رفتار شوخ و مطایبه‌گر را در همه جا دارند. در خانه دراز که می‌کشید، می‌گفت چرا از دراز کشیدنم فیلم می‌گیری! یا زمانی که پرتقال می‌خورد، می‌گفت چرا از پرتقال خوردنم باید فیلم بگیری!؟ ایشان خیلی از این جنس فیلم گرفتن‌های من خوشش نمی‌آمد و در چند نوبت هم عصبانی شدند که من همان‌ها را هم در مستند گذاشتم، اما حذف کردند! حتی در یکی از سکانس‌ها که دارم از خوابیدن‌شان فیلم می‌گیرم، به دوربین می‌گویند، «گربه هم می‌خوابد، از خوابیدن من چرا باید فیلم بگیری!؟» یا در نوبت دیگر که به یک باغ رفته بودیم، گفتند؛ «فیلم نگیر، این‌ها را ضبط می‌کنی و پخش که می‌شود مردم فکر می‌کنند این باغ و ویلا متعلق به من است! من چطور ثابت کنم مال من نیست؟»

این مستندساز گفت: آنچه من در این مستند به دنبال آن بودم، به‌تصویر درآوردن خلوت آقای قرائتی بود و به همین دلیل هم سراغ برادران ایشان، محله کودکی و حتی داخل خانه‌شان رفتم. در این فضا هم مشخصاً چالشی که ایشان با برادرهایشان داشتند برایم بسیار جالب بود و پرداختن به برخی از نظرات برادرهای‌شان هم بعدها مشکل‌ساز شد! من اما به دنبال روایت همین‌ها بودم و این نکات برایم جذاب بود. هر جا دوربین‌های رسمی روشن بود، دوربین من خاموش بود. اگر جایی دوربینم را روشن می‌کردم می‌خواستم پشت‌صحنه‌ها را ثبت کنم. تلاشم هم این بود که یک آدم معمولی را به تصویر درآوردم که پیشه‌اش تبلیغ دین است. بعدها چند مستند دیگر را هم با همین رویکرد ساختم تا نشان دهم طلبه‌ها هم مانند اقشار دیگر جامعه، زندگی روزمره‌ای دارند که به هر دلیلی تا به امروز به آن‌ها پرداخته نشده است.

وی در پایان اظهار کرد: بعد از این تجربه سفارش مجموعه‌ای ۲۰ قسمتی را با همین موضوع به من دادند که از آن تعداد من در مقام تهیه‌کننده، ۷ قسمت را تولید کردم و ساختم اما هیچ‌کدام پخش نشد! این مستندها درباره آدم‌های بزرگی هم بود که بعدها خبر فوت آن‌ها با آب و تاب از بخش‌های خبری پخش می‌شد و من افسوس می‌خوردم که پرتره‌ای که درباره آن‌ها ساخته‌ام اجازه پخش نگرفته است.

رسانه سینمای خانگی- مستند نیمه‌تمام اکبر عالمی، بالاخره تمام شد

در حالی که سه سال از درگذشت اکبر عالمی می‌گذرد، یک مستند نیمه‌کاره او تکمیل شده‌ است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اکبر عالمی، مستندساز، منتقد و مدرس سینما یکی از قربانیان کرونا بود که مهرماه سال ۱۳۹۹ از دنیا رفت و اگر در میان ما بود فردا، ۱۳ تیرماه هفتادوهشت‌سالگی‌اش را باید جشن می‌گرفت.

او که فارغ‌التحصیل رشته سینما با مدرک دکتری از انگلستان بود علاوه برمستندسازی، تالیف و ترجمه آثاری در حوزه سینما و عکاسی، در سال‌های دهه ۷۰ مجری برنامه «هنر هفتم» نیز بود.  

عالمی در روزهای آخر زندگی خود  مشغول ساخت دو مجموعه مستند درباره یکسری دستگاه‌ ویژه ماموگرافی و نیز با موضوع پتروشیمی بود که با درگذشت او این مستندها نیمه‌کاره ماندند.

امیر سرایی‌مقدم که علاوه بر داشتن نسبت خانوادگی، دستیار اکبر عالمی در پروژه‌هایش بود به ایسنا خبر داد که این مستدها تکمیل و تحویل داده شده‌اند.

یکی از این مستندها درباره دستگاه‌های ماموگرافی است که شرکت فوجی ژاپن به ایران داده بود. این دستگاه‌ها در شناسایی سرطان سینه که یکی از شایع‌ترین انواع سرطان‌هاست بسیار پیشرفته با قدرت تشخیص زیاد محسوب می‌شوند.

پشت صحنه مستند ماموگرافی- ژاپن

سرایی مقدم پیش‌تر به ایسنا گفته بود:‌ آقای عالمی نگاهی انسانی در این فیلم داشتند و از این جهت موضوع برایشان جالب بود که تشخیص سریع بیماری چطور به نجات جان انسان‌ها کمک می‌کند. علاوه براین رابطه دوستی کهن بین ملت‌های ایران و ژاپن هم موضوع دیگری است که در این مستند مورد توجه ایشان بود.

حالا این مستند پس از تکمیل به شرکت فوجی تحویل داده شده و گویا در ژاپن نمایش داده خواهد شد. همچنین مستندی که درباره پتروشیمی بود نیز تحویل داده شده و احتمالا در رویدادی با موضوع نفت و گاز نمایش داده می‌شود.

اکبر عالمی در حین ساخت مستند ماموگرافی بود که به ویروس کوید ۱۹ مبتلا شد. خبر درگذشت او با واکنش‌های زیادی همراه شد و بسیاری از همکاران و شاگردان او از فقدان این هنرمند و منتقد به تلخی یاد کردند. ابراهیم حاتمی‌کیا در نوشتاری تاکید کرد که «بزرگ استاد سینمایی‌مان را از دست دادیم.»

خروج از نسخه موبایل