آیا ردپای حقنه باورهای «نیهیلیستی» و انگاره‌های «پوچ‌انگاری» دیده می‌شود؟

«چرا گریه نمی‌کنی؟» عنوان یکی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است که به صورتی کم سابقه‌ای در قالب یک فیلم سینمایی ایرانی اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» می‌نماید.

به گزارش سینمای خانگی، فاطمه سادات ناظمی/ «چرا گریه نمی‌کنی؟» عنوان یکی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است که به صورتی کم‌سابقه‌ای در قالب یک فیلم سینمایی ایرانی اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» (Nihilism) می‌نماید. اثری خسته کننده از منظر فُرم سینمایی که البته به صورتی بسیار عریان و شفاف و کاملا در جهت تقابل و مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» مبادرت به تولید تصویر و دیالوگ می‌نماید و مخاطب سینمایی خود را به شدت دچار ناامیدی ساخته و با «حقنه یاس» در عمق جان ایشان سعی می‌کند تا به باورهای «پوچ‌انگاری» (Absurdism) مبتلا و از این مسیر به وادی بی‌بندوباری بکشاند.


«چرا گریه نمی‌کنی؟» کشیده شدن داستانی نیم خطی از زندگی فردی به نام «علی شهناز» است که برادر کوچک خود را به خاطر بیماری از دست داده است. او که شب قبل از مرگ برادرش بسیار گریه کرده و از خدا خواسته تا برادرش را از مرگ نجات دهد، بعد از مرگ او، نسبت به دین و خدا و پیغمبر و… آنچنان بی‌اعتقاد شده که به صورتی هتاکانه بر چنین باورهایی می‌تازد. شخصیتی که اکنون بعد از مرگ برادرش دیگر نمی‌تواند گریه کند و حالا اطرافیانش سعی دارند با هر ترفندی او را به گریه وادارند و …

«چرا گریه نمی‌کنی؟» یک اثر کم‌رمق از لحاظ فُرم سینمایی است که حتی علاقمندان به گونه «سینمای پست‌مدرن» را راضی نکرده و بعضا حتی سرخورده ساخته و با یک رونویسی مجدد از ساخته نخست همین کارگردان یعنی فیلم سینمایی «رضا» مواجه می‌نماید. اثری البته هتاک‌تر نسبت به «شریعت اسلام» که در این مسیر از صراحت لهجه بیشتری نسبت به «رضا» برخوردار است و توانسته با ایده‌های هجو آمیز و بسیار مبتذل خود آنچنان به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بتازد که عملا وجاهت روایت‌گری خود را در سطح یک اثر «ضد دین» (Antireligion) تثبیت نماید. اثری که در طول مدت زمان خود، مدام در حال تکرار ضدیت و تقابل با باورهای دینی است و این همه را توانسته با هوشمندی در انتخاب «تهیه‌کننده‌ای با پدرزن پاسدار» بر روی «پرده نقره‌ای سینماهای جمهوری اسلامی» به نمایش بگذارد!



در مجموع باید توجه داشت که کارکرد اصلی «چرا گریه نمی‌کنی؟» تنها محدود بهترویج هیچ انگاری و یا تعرض آشکار به ذات اقدس الهی و شریعت اسلام و یا فحاشی و هتاکی مستقیم به انسان ایرانی و یا ضدیت با فرزندآوری و مواجهه با سیاست‌های جمعیتی و یا بی‌احترامی به روحانیت شیعه و یا هجو نمودن روضه و مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و یا توصیه به طلاق آسان و یا ترویج ازدواج سفید و یا آموزش کیفیت در رابطه‌های جنسی متعدد قرار گرفتن آن هم به صورت همزمان و … نبوده و نیست و این حجم از قباحت‌زدایی تنها بخشی از لایه‌های رویین این اثر است! بلکه چالش اصلی در «چرا گریه نمی‌کنی؟» تصویرسازی و ترویج نوعی «سبک زندگی اباحه‌گرایانه» است. سبک زندگی ویژه‌ای که به دنبال تحقق جامعه‌ای است که هنجارهای اجتماعی در آن به صورتی کاملا «لیبرال» درآمده باشد و در حوزه فردی موجب گردد تا آدمی هیچ وظیفه‌ای برای خود و در برابر خالق خود متصور نباشد و از این جهت پایبند به هیچ شریعت و قانونی در زندگی نباشد و حرام را مباح شمارد و مسیر و روش «بی‌قیدی» در پیش گیرد و …


ژانر، زندگی بر مدار تجربه

نگاهی به فیلم سینمایی «کت چرمی» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر

مرتضی گازرانی-سینمای خانگی؛ فیلم سینمایی کت چرمی به کارگردانی حسین میرزامحمدی در پنجمین روز جشنواره و در پردیس سینمایی ملت به نمایش درآمد. فیلمی که بر قواعد درست ژانر به خوبی پیش رفته است. فیلمنامه ای مهندسی شده، کارگردانی حساب شده، نقش آفرینی حساب شدة بازیگران و موسیقی به قاعدة آن اثری شسته و تمیز را به نمایش می گذارد.

در این فیلم همزمان با سفر بیرونی قهرمان،آغاز  سفری درونی را نیز به تماشا می نشینیم. عیسی با بازی جواد عزتی که زخم خاطره ای از سرنوشت تلخ از دست دادن دختر معتادش دارد،  به عنوان مسئول حراست بهزیستی برای نجات دخترانی از جنس و هم درد دختر خودش وارد عرصه ای می شود که مرد رَه می خواهد و میان خون رفتن. چنانکه در خلاصه فیلم آمده:  «گاهی وقت‌ها باید بین موندن و رفتن، مردن رو انتخاب کرد…».

اما نقطه ضعف فیلمنامه همان زخم خاطره است که القاعده بایستی انگیزة سفر قهرمان نیز باشد. اما زخمی که باید در طول فیلم و به موازات تحول شخصیت پیش برود تنها در نیمة فیلم لحظه ای خود را نشان داده و فراموش می شود. معمولا در ژانر فیلم های پلیسی و معمایی که این فیلم سعی دارد بر مدار آن حرکت کند، زخم خاطره ابتدا به صورت تصاویری مبهم ، ذهن آشفته و خفتة قهرمان را بیدار کرده و پس از اشاره به آن در نیمه فیلم ، ابعاد آن تا پایان اثر باز می شود.  هر آدمی در طول زندگی زخم هایی برمی دارد که اگر با آن منفعلانه مواجه شود نتیجه ای جز سرخوردگی و انزوا به دنبال نخواهد داشت. اما اگر آن را انگیزه ای برای تداوم زندگی و کمک به دیگران تلقی کند ، برکات ارزشمندی،  هم برای خود و هم برای دیگران به دنبال خواهد داشت. بسیار دیده ایم که پدر یا مادری عزیزشان را در اثر بیماری سرطان از دست می دهند، اما همین اتفاق منشأ اقدام نیکوکارانه در تأسیس مرکز حمایت از کودکان سرطانی می شود.

گاه مسائل فرامتنی یک فیلم از خود اثر اهمیت بیشتری می یابد. به عنوان نمونه همین بحث ژانر که نقطة قوت این فیلم می باشد، فی نفسه حاوی نکات ارزشمندی است که جای بررسی دارد. اساسا ژانر در سینما به نوعی پیروی کردن از الگوهای به اصطلاح جواب پس داده است. حتی زندگی بشر از همان ابتدا بر اساس یک سری کهن الگوهایی شکل گرفته که وقتی یک نویسنده در اثرش به آن اشاره می کند، برای مخاطب آشنا به نظر رسیده و از این رو ارتباط عمیقی با آن برقرار می کند. لذا زندگی بر مدار تجربة دیگران نیز نوعی حرکت در مسیر ژانر محسوب می شود. این تجربة فیلمسازی می تواند خود فی نفسه تجربه ای از زندگی باشد. چنانچه در معارف دینی از آن به عنوان اسوه و در زندگی اجتماعی به آن الگو، مدل و یا سبک زندگی اشاره شده است. ما با نگاهی به اطراف و زندگی آدم های موفق پیرامون خود می توانیم با نگاهی ژانریک به تجربیات موفق دیگران، ضمن شناخت دقیق ابعاد آن و پیاده سازی آن الگو در زندگی خود به موفقیت های بزرگی دست یابیم. 

یک جامعه‌شناس پاسخ می‌دهد/آیا در سینمای ایران بیشتر از سینمای غرب، به خانواده بها داده می‌شود؟

دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه گفت: ما در فیلم های سینمایی و سریال های مان به جایگاه پدر و به طور کل اهمیت خانواده کاملاً بی توجهی می کنیم در حالی که در جوامع غربی توجه زیادی به این مسائل می شود.

به گزارش سینمای خانگی، این جامعه شناس در گفتگو با سینماپرس، گفت: باعث تأسف است که فیلم های غربی و آمریکایی در راستای تحکیم بنیان خانواده ساخته می شوند اما ما در آثارمان ارزش های خانوادگی، احترام به والدین و… را ترویج نمی کنیم در حالی که آموزه های دینی و فرهنگ ملی مان همواره به اهمیت جایگاه پدر و مادر توجه ویژه ای قائل بوده و هستند. مدیران فرهنگی و مسئولان سازمان سینمایی و صدا و سیما باید توجه داشته باشند که وقتی خانواده از بین برود ارزش ها وهنجارهای اجتماعی ما نیز از بین خواهد رفت؛ وقتی خانواده از بین برود دیگر شخصیت درستی شکل نمی گیرد و انواع آسیب های اجتماعی و جرائم مختلف از جمله اعتیاد، روسپی گری و… در جامعه افزایش پیدا می کند.

وی ادامه داد: واقعاً من نمی دانم چطور در فیلم ها و سریال های غربی به ویژه آثار آمریکایی اینطور جایگاه خانواده را تقویت می کنند اما ما به این مقوله به شدت بی توجه هستیم و نه تنها اهمیتی به جایگاه خانواده و پدر و مادر قائل نمی شویم بلکه درصدد تخریب آن ها نیز بر می آییم.

این جامعه شناس سپس با بیان اینکه به جایگاه مادر در برخی فیلم ها و سریال های ایرانی تا حدودی پرداخته شده اما متأسفانه فیلم ها و سریال های ما به طور کلی جایگاه و نقش پدر را مهم ندانسته اند یادآور شد: فیلم هایی نظیر «مادر» در سینمای ایران تولید شده که هنوز برای مردم ارزشمند و قابل درک هستند اما بنده شخصاً هیچ فیلمی در مورد جایگاه پدر در سینمای ایران را به یاد نمی آورم و این اتفاق خیلی تلخ است.

قرایی مقدم خاطرنشان کرد: متأسفانه نه تنها جایگاه پدر به عنوان عنصر اصلی برای اقتدارگرایی خانواده در فیلم ها و سریال های ما وجود ندارد بلکه نقش و اهمیت مرد به طور کلی در خانواده به فراموشی سپرده شده است.

وی متذکر شد: مدیران فرهنگی، مدیران سینمایی و… باید آگاه باشند که بنیان خانواده محور و ستون هر جامعه ای است؛ این خانواده است که می تواند اقتصاد را شکوفا کند و تجردگرایی اقتصاد را شکوفا نمی کند. میراث فرهنگی از خانواده به نسل های بعد منتقل می شود و یکی از وظایف خانواده انتقال میراث فرهنگی از نسل گذشته به آینده است. پرورش نسل آینده را خانواده سالم به وجود می آورد. ثبات و پایداری کشور توسط خانواده سالم تأمین می شود. خانواده سالم یک سد سترگ برای جلوگیری از ورود بچه ها به انواع آسیب های اجتماعی است. شخصیت دهی و یادگیری سبک و شیوه زندگی و اقتدار جامعه توسط خانواده شکل می گیرد اما افسوس و هزاران بار دریغ که عنصر مهم خانواده سالم ایرانی در فیلم و سریال ها دیده نمی شود و بسیار بسیار کمرنگ است.

قرایی مقدم تصریح کرد: اگر مدیران سینمایی اینطور آثار را نمی سازند حداقل جلوی تولید فیلم هایی در مورد ازدواج سفید که بنده عنوان آن را «همباش های سیاه» گذاشته ام را بگیرند! اینقدر عنصر خانواده را در این فیلم های سیاه و تلخ و پوچ به سخره نگیرند و روابط میان زن و شوهرها را بد به تصویر نکشند.

وی در پایان این گفتگو افزود: فیلم های سینمایی باید امیدبخش باشند؛ سریال ها و فیلم ها قدرت پدر در خانواده را منکوب کرده و حرمت پدر را از بین می برند و وجهه و اعتباری برای پدر باقی نگذاشته اند که بچه ها به وی اتکا کنند و سرمشق بگیرند؛ این باعث شده آسیب در جامعه زیاد شود، طلاق زیاد شود؛ مدیران فرهنگی باید به فریاد این اتفاق شوم برسند!

آیا «پرونده باز است» به دنیال نقد حاکمیت دینی است؟

«پرونده باز است» عنوان یکی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» همانند برخی آثار تولید شده در سال‌های اخیر به سراغ موضوع «قصاص» رفته است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، «پرونده باز است» عنوان یکی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است که همانند برخی آثار تولید شده در سال‌های اخیر به سراغ موضوع «قصاص» رفته و با یک فیلمنامه بسیار ابتدایی و در یک فُرم ناقص سینمایی سعی دارد تا در حد بضاعت خود در معارضت با «حدود الهی» ظاهر شده و در ابعاد این «حکم الهی» شبهه‌افکنی کند! اثری به شدت سیاه و تاریک که با پایان باز خود سعی می‌کند تا طیف‌های مختلف از مخاطبان سینمایی خود را به پلیدی و پلشتی «حدود الهی» باورمند سازد و «ناکارآمدی سیستم قضایی جمهوری اسلامی» را از حنجره بازیگر نوجوان اثر آنچنان فریاد زند که موجب «ایجاد نفرت» در پس تفکرات ذهنی هر بیننده‌ای از «حاکمیت دینی» گردد.

فیلم سینمایی «پرونده باز است» اثری با دیالوگ‌های سطحی و آبکی و بازی‌های کلیشه‌ای و پُر از تکه‌پرانی‌های جنسی و فحش‌ها و حرف‌های رکیک و تکه‌پرانی‌های سیاسی بی‌مایه و سبک و … است که در یک فُرم سینمایی به شدت نازل و کم کیفیت تولید شده و به سراغ موضوع «قصاص نوجوانان» رفته و با تمرکز بر پرونده جنایی یک نوجوان ۱۵ ساله که مرتکب قتل شده، شرایط چند سال انتظار او برای ورود به سن قانونی و دریافت حکم اعدام و اجرای آن را به تصویر می‌کشد. «پرونده باز است» داستان پسر نوجوانی به نام «فرهاد» است که با پدر خود در یکی از محلات جنوب شهر زندگی می‌کند و در ۸ سالگی مادرش او را رها کرده و رفته! نوجوانی بسیار مودب و مظلومی که دلبسته «نرگس» دختر همسایه است. دختری که پدر ندارد و با «فرهاد» در رابطه‌ای عاشقانه است. رابطه‌ای که پسری به نام «علیرضا» قصد ورود به آن را دارد. پسری که هم‌مدرسه‌ای «فرهاد» است و دارای خانواده‌ای موجه می‌باشد که از نظر وضعیت مالی در شرایط مناسبی می‌باشند. پسر شری که مورد توجه ویژه خانواده خود است و حالا تاب بی‌اعتنایی «نرگس» را ندارد و پس از ماجرای اخلال در مراسم کفتربازی «فرهاد» و «نرگس» و پس از ماجرای کشتن کفتر و تحقیر شدن توسط پدر خود به یک سراغ نزاع و درگیری شدید با «فرهاد» می‌رود و در این میان است که «فرهاد» برای دفاع از خود با چاقویی که پدرش به او داده «علیرضا» را می‌کشد و برای رسیدن به سن ۱۸ سالگی و اجرای «حکم قصاص» راهی کانون اصلاح و تربیت می‌شود و …

«خدا» در هیچ کجای «پرونده باز است» جایی ندارد و این موضوعی اتفاقی نیست! زیرا این اثر قرار است تا با استفاده از ابتدایی‌ترین اصل در سینما تمام تقصیرها را بر گردن و گُرده «عبدالله» بیاندازد! و با تاکید مکرر بر نام او سعی نماید تا این شخصیت موجه و با ظاهر مذهبی را به عنوان عامل اصلی انحطاط پیش از وقوع جنایت در جامعه معرفی نموده و سپس او را با نام و به عنوان «عبدالله» در مقام و جایگاه «اِعمال حدود خدا» قرار دهد و در نهایت اهرم آهنی سکوی اعدام در جامعه ایران را به دست توانمند او بدهد!



«پرونده باز است» قطعا برای نخستین‌بار است که در تاریخ سینمای ایران «طناب اعدام» را بر گردن نوجوان تازه به سن جوانی رسیده می‌اندازد و با طولانی نمودن صحنه‌ی درد و رنج «فرهاد» قاب‌های تصویری متفاوت و با زوایای مختلفی از این وضعیت را در ذهن مخاطب خود به ودیعه می‌گذارد. اثری به شدت سخیف که در اوج ندانم‌کاری نهادهای نظارتی، اقدام به تولید تصویری سینمایی از شیوه اعدام و صحنه پایین کشیده شدن اهرم سکوی اعدام توسط زن چادری و مرد خواهان قصاص نموده و نحوه اعدام و جان کندن «فرهاد» را به صورتی کامل و البته در ظاهری یک رفت و برگشت تخیلی به تصویر می‌کشد.



«پرونده باز است» اثری ضعیف از منظر ساختارهای سینمایی که در روایت منطقی داستان خود عاجز است و تنها توجه و تلاش آن در جهت ترسیم وجاهتی متفاوت برای معارضت با «حدود الهی» است. اثری که در آن «خدا» وجود ندارد و اساسا توکل و توسل برآمده از «نگاه شیعی» هیچ معنی و مفهومی پیدا نمی‌کند. اثری که نه تنها هیچ مسجد و یا سجاده نمازی در آن یافت نمی‌شود؛ بلکه در مقابل به تصویرسازی کاملا مشروع از روابط آزاد و خارج از شرع زن و مرد می‌پردازد و حتی با استفاده از دیالوگ و در بیان سردبیر روزنامه به آن توصیه مستقیم نموده و قباحت‌زدایی از سطوح مختلف روابط «دوست دختری» و «دوست پسری» را آنچنان بدون مرز پیگیری می‌کند که حتی «عشق مثلثی» را به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده در جامعه ایران و در میان خانواده مسلمان ایرانی معرفی می‌سازد.



به سبب حمایت «قوه قضاییه» بخش عمده‌ای از «پرونده باز است» در لوکیشن و نمای اصلی «زندان قزل حصار» و «کانون اصلاح و تربیت» فیلمبرداری شده تا شاید مخاطب بتواند فضای واقعی و میزان رفاه و تمیزی و همراهی مسئولان و… این اماکن را شاهد باشد؛ اما متاسفانه مریضی پدیدآورندگان اثر و خلأ حضور ساختار نظارتی سبب شده تا «پرونده باز است» بخواهد که این واقعیت ملموس و غیرقابل‌انکار در مقابل دوربین را از ذهن مخاطب خود زدوده و به جای آن با استفاده از موسیقی و تصویرسازی از آزارهای شبانه و تعرض در توالت و تجاوز به زندانیان و …، نوعی حسن وجود شرایط ناامن برای زندانی و عدم امنیت در این محیط قابل کنترل را به بیننده این اثر منتقل سازد و حتی برای رساندن کامل این معنی به دیالوگ متمسک شده و نوجوان اثر را با صورتی کبود و در یک صحنه‌ای احساسی برای خواندن «بیانیه زجر در زندان» در مقابل دوربین قرار می‌دهد!



در مجموع شاید نمونه‌ای بسیار کوچک از تسری «غفلت فرهنگی» و جای خالی «هوشمندی رسانهای» و بویژه خلأ حضور فهیم و توانمند «معاونت فرهنگی» در پیکره «قوه قضاییه» را بتوان در فیلم سینمایی «پرونده باز است» مشاهده نمود. اثری «ضد قصاص» و به نوعی «تخریب‌کننده چهره نظام قضایی جمهوری اسلامی» و در «تقابل مستقیم با حاکمیت دینی» که در کمال تعجب با برخورداری از حمایت‌های «قوه قضاییه» تولید شده است!

استاد نصیریان پاسخ می‌دهد/ فیلمنامه و کارگردان خوب، ضامن موفقیت یک فیلم است؟

موزه سینمادر ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگو با این هنرمند را منتشر کرد.

به گزارش سینمای خانگی، موزه سینمادر ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند نامدار را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

علی نصیریان با بیان اینکه بیشترین کارهایی که انجام داده با صداقت و انگیزه بوده است، گفت: در سینما کارکردن یک ریسک است و در عین حال که ممکن است فیلمنامه و کارگردانی خوب باشد اما تا کار به انتها نرسد مشخص نیست نتیجه کار چه چیزی می‌شود.

وی ادامه داد: در اکثر فیلم‌هایی که به خاطر متن و تا حدودی به خاطر کارگردان حضور داشتم معمولا با آنها درمورد نقش مشورت می‌کردم. یادم می‌آید ناصر تقوایی برای فیلم ناخداخورشید به من گفت دو شخصیت در فیلمنامه وجود دارد که می‌توانم آنها را بازی کنم یکی مستر فرحان و دیگری ناخدا که من از او پرسیدم خود شما کدام را برای من پیشنهاد میدهید و او گفت به نظرم مستر فرحان برای شما بهتر است و من در پاسخ به او گفتم همان نقشی که شما می‌گویید را بازی می کنم.

نصیریان درباره نسل جوان علاقمند به حضور در سینما و تئاتر نیز بیان کرد: نسل جوان را دوست دارم و معتقدم در سینما و تئاتر استعدادهای بسیار خوبی داریم . مخصوصا در تئاتر که بازیگرها و نویسنده‌های خوبی درخشیدند همچنین در سینما. سینمای ایران بسیار رشد کرده است و آثاری که امروز ارائه می‌شود از زمان ما بهتر است زیرا ارتباط جمعی بسیار بیشتر شده است و با یک کلیک همه نوع اطلاعات لازم در اختیار بازیگران و غیره قرار می‌گیرد. در زمان ما بیشتر کتاب موجود بود و ما از کتاب های تخصصی الهام می‌گرفتیم اما امروز اوضاع بسیار متفاوت تر شده است.

وی ادامه داد: ما با دل و جان کار می‌کردیم اما دستمان خالی بود درحالیکه بازیگران امروز دستشان پر است البته منظورم از دست پر از نظر مالی نیست بلکه از نظر اطلاعات است.

نصیریان در پاسخ به این پرسش که چرا در طول سال‌هایی که در سینما فعالیت داشته با مسعود کیمیایی کار نکرده است؟ پاسخ داد: عمدی نبوده موقعیت آن پیش نیامده هم با مسعود کیمیایی و هم با بهرام بیضایی.

وی با بیان اینکه در بازیگری اعتقاداتی دارد، بیان کرد: من در ایفای نقش‌ها به انگیزه‌هایم همچنین حس خلاقانه و آفرینندگی که احساس می‌کنم، رجوع می‌کنم زیرا معتقدم بازیگر خودش نویسنده یک فیلم است و وسیله و اسباب دست کارگردان نیست. درست است که باید با کارگردان تعامل داشته باشد و به برداشت ها و نگاه‌هایی که به کارکتر دارد گوش کند اما آفریننده نقش بازیگر است و اگر بخواهیم به مرحله آفریننده نقش برسیم، بازیگر باید از قدرت خلاقانه‌ای که در درونش وجود دارد یاری بطلبد و نقش را بیافریند.

روایت مهربانی در ورزشی خشن/ آیا «هوک» بفروش است؟

فیلم های ورزشی، یکی از جذاب ترین گونه های سینمایی در دنیاست و در پولسازی و سرپا نگه داشتن هنر هفتم، نقش مهمی داشته است و همچنان دارد. اما در سینمای ایران، چقدر در این زمینه سینمایی، هزینه شده و سینماگران به موفقیت دست یافته اند؟

«هوک» ساخته حسین ریگی که در چهارمین روز جشنواره چهل و یکم فیلم فجر به نمایش درآمد، در پاسخ به سوال بالا، می گوید که «نه چندان». سوژه خوب و پرکشش فیلم که درباره نوجوانی است علاقه مند به ورزش بوکس و برادرش مشوق و پشتیبان اوست، همچنان در محاق کم بضاعتی های سینمای ایران در گونه ورزشی قرار دارد. این فیلم می توانست با سوار بر موج جذابیت های ورزش بوکس، به موفقیت های زیادی دست یابد و هم گیشه را ببرد و هم به موفقیت های بزرگ در رواج فرهنگ بومی قوم بلوچ برسد. اما انتخاب اشتباه بازیگر نقش اصلی که شیرخان یا به زبان محلی شیرهان نام داشت، و همچنین عدم بهره برداری از جلوه های ویژه بصری در پلان های داخل رینگ، مدال برنده را از گردن او، دور کرد. در این زمینه می شد از ورزشکاران حرفه ای بوکس کشور که تعدادشان هم کم نیست، بیشتر بهره برد. اما صد حیف که چنین نشد.

با این حال، فیلم «هوک»، شریف، مهربان و دارای لایه های فرهنگی-سیاسی- اجتماعی ارزنده ای است. این اثر، از معدود آثاری ست که توانسته است بخش هایی از واقعیت قوم بلوچ و منطقه سیستان و بلوچستان را به تصویر بکشد. بلوچ ها، قومی آرام و به دور از ستیزه جویی و اهل مدارا هستند و متاسفانه در چند دهه گذشته، به واسطه فعالیت های معدودی از افراد که خشونت را بر پیشانی برخی از طوایف این قوم وصله کرده اند، چهره ای ناقص و حتی متناقض در اذهان عمومی به وجود آمده است. تلاش حسین ریگی در فیلم دوم بلند سینمایی اش، بر این امر استوار است که گاهی آسیب دیدگان خشونت، قربانی مقابله کردن با خشونت هستند، نه خشونت ورزی. آش ستیزه گری را نخورده اند و دهان شان سوخته است. به همین خاطر است که گاهی ناآرامی و نافرمانی در یک منطقه، نه به خاطر زمینه های اجتماعی و روانی خشونت است، بلکه به دلیل میزان بالای مماشات و مقاومت بسیار در برابر خشونت ورزی ست. نوع ارتباط برادر بزرگ تر که میرخان (میرهان) با شیرخان (شیرهان)، بیان کننده این ماجرا است که اساس فرهنگ و خلقیات این قوم، بر مداراگری است و نسل جوان تر که شاهد آسیب های این فرهنگ است، تحمل این دشواری هایی که از غیر به او می رسد را ندارد و تمایل به عصیان گری دارد. برادر بزرگ تر و آدم های بزرگ تر، دائما به نسل نو، ایراد می گیرند که «چرا اینقدر دنبال جنگ و دعوایی» و حتی به قیمت جان دادن، مقابل تفکر و طیف خشونت می ایستند.

اما «هوک» نقاط قابل تامل دیگری هم داشت؛ هم آمیزی هنر و کار با حضور مردان و زنان دوشادوش یکدیگر، دوست داشتنی و آرامش بخش است. در این فیلم، هیچ زن بلوچی، محدودیت ندارد و همچون مردان، کار می کند و سربار کسی نیست. در حین حال، هنرمندانه زیستن را سرلوحه زندگی و فعالیت های روزانه اش قرار داده است. لنج های به ساحل نشسته و فعالیت مردان بلوچ در معدن سنگ، شاید یکی از نقاطی باشد که فرهنگ مدارای بلوچ را آرام آرام دستخوش تغییر می کند و این ماجرا در فیلم، نمایان است. گستردگی سواحل مکران و زیبایی های اقلیمی آن که اوج اش را در چابهار می توان دید، مردان و صاحبان اش را بی نصیب از روزی رسانی کرده است و این معضل، خود یکی از نقاط عاصی کنندگی اهالی منطقه است.

«هوک» فیلمی است که اگر صحنه های آماتوری ورزشی اش را حذف کنیم، فیلمی دوست داشتنی و آگاهی بخش است. بالاخره مردم ایران باید از جگرگوشه شان؛ بلوچستان، بیشتر بدانند.

فروش بلیت استانی جشنوارۀ فجر از چه زمانی آغاز می‌شود؟

مدیر امور فناوری اطلاعات جشنواره بین المللی فیلم فجر گفت: با نزدیک شدن به آغاز اکران‌ها در ۳۱ استان کشور فروش بلیت جشنواره فجر ۴۱ برای استان‌ها از فردا ( یکشنبه) آغاز می‌شود.  

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر، میلاد شُکرخواه اعلام کرد: همزمان با آغاز اکران‌های فیلم‌های چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر فروش بلیت برای 31 استان‌ از ساعت ۱۸ بعداز ظهر یکشنبه ۱۶ بهمن به صورت برخط از طریق سامانه‌های آی‌تیکت، ایران‌تیک و گیشه هفت آغاز می‌شود.

وی افزود: امکان خرید بلیت فیلم‌های جشنواره برای هر شماره تلفن همراه در هر سامانه‌ فروش بلیت، چهار قطعه بلیت از هر فیلم خواهد بود. البته بلیت های خریداری شده امکان ابطال یا تعویض ندارند. بنابراین تماشاگران با دقت نظر کافی در زمان خرید بلیت به انتخاب سینما، سالن و سانس نمایش اقدام کنند.

شُکرخواه ادامه داد: به منظور سهولت در خرید و امکان خدمات‌دهی مطلوب به تماشاگران عزیز، مرکز تماس سامانه‌های فروش بلیت مندرج در سامانه ها، روزانه از ساعت ۹ تا ۲۳ پاسخ‌گوی تماس‌های تلفنی مخاطبان است.

چهل‌و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به عنوان مهم‌ترین رویداد رقابتی سالانه در این عرصه از ۱۲ بهمن آغاز شده و تا جمعه 21 بهمن ادامه خواهد داشت که ۲۴ اثر در بخش سودای سیمرغ به رقابت با یکدیگر خواهند پرداخت. شعار این دوره از رویداد هنری «اخلاق، امید و آگاهی» است. 

«چرا گریه نمی‌کنی؟» ذائقه مخاطب را اغنا می‌کند؟

«چرا گریه نمی‌کنی؟» یک فیلم‌ مینی‌مال و انتزاعی درست در دوره کنونی است. چندان به مدرنیته وابسته نیست و سنت را هم نمی‌کوبد. تلاش دارد تا در مسیر مستقیم‌ استقلال روایت‌گری کند که موفقیت‌های خوبی در این میزانسن به دست می‌آورد.

به‌ گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، این فیلم در سینمایی که استعداد و علاقمندی چندانی به این‌ گونه ندارد، یک غنیمت خوب محسوب می‌شود. تا پیش از این فیلم، برخی آثار تلاش کردند تا با بیانی انتزاعی، جهان مستقل خود را بیافرینند اما یا در ساختار دچار مشکل شدند و یا نتوانستند به آن ارتباط بهینه با مخاطب دست یابند.

در این فیلم‌ اما ساختار، طراحی درستی دارد. شخصیت‌پردازی، خیلی به کمک شکل‌گیری جهانی که مدیوم‌ روایت است، آمده است و در چنین قالبی، دیالوگ‌های صحیح، این امکان را فراهم کرد تا مخاطب، با آن ارتباط گرفته و از وقایع داستان، استقبال کند.

فیلم علیرضا معتمدی، یک فیلم ضدقصه است. با آن‌که چندان مقید به منطق روایی نیست اما برنامه‌ریزی خوبی برای نقطه‌گذاری‌ها و عطف‌های داستانی دارد. تلاش دارد تا کاراکتر اصلی، در موقعیت‌های مختلف و با آدم‌های متنوع برش بخورد که مجموعه این اقدامات، بی‌شباهت به اثری اپیزودیک نیست.

در همین کلاسه، علی (علیرضا معتمدی) هیجانات مختلفی نشان داده و چون تیپ‌های روبرویش متفاوت هستند، دستاورد خوبی از هر تیپ نصیب کلیت اثر می‌شود که خلاء نبود روایتی منسجم را پوشش داده و می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند.

در این پارادایم، ریتم داستان به‌شدت تابع دیالوگ است به‌ همین دلیل در سکانس‌هایی که فیلم، دیالوگ‌های کمتری دارد (مانند سکانس‌های رفت‌ و برگشت اصفهان) آشکارا از ریتم می‌افتد و اثر نیازمند یک تدوین مجدد برای رسیدن به‌ تمپویی هوشمندانه است.

«چرا گریه نمی‌کنی؟» نمونه مطلوبی از یک فیلم صف‌شکن است. در سالیانی که سینماگران ملی، بیش از هر زمان دیگری به تجربه گونه‌های متنوع سینمایی روی آورده‌اند، ساخته علیرضا معتمدی می‌تواند در مقام صف‌شکن، مسیر را برای آثار بعدی این حوزه فراهم کرده و ذهنیت خوبی را میان مخاطبان در مواجهه با این آثار فراهم آورد.

«سرهنگ ثریا» چند ستاره است؟

فیلم «سرهنگ ثریا » به کارگردانی لیلی عاج و تهیه‌کنندگی جلیل شعبانی، هفتمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۳۳.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۲.۷ ستاره را برای خود ثبت کرد.

به گزارش سینمای خانگی، منتقدان سینما روزانه در نظرسنجی ایرنا به فیلم‌های اکران شده در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر ستاره می‌دهند، هر کدام از منتقدان می‌توانند رضایت نسبی خود را از آثار سینمایی با تعداد ستاره‌ها از یک تا پنج مشخص کنند. این نظرسنجی هر روز در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتشر می‌شود.

ایرنا از منتقدان سینما، درباره فیلم سرهنگ ثریا که دومین فیلم اکران شده در سومین روز جشنواره – جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱- بود، نظرسنجی کرده است که از نظر تعداد ستاره‌های اعطا شده نتایج نشان می‌دهد این فیلم توانست در مجموع ۳۳.۵ ستاره را از ۱۲ منتقد سینما دریافت کند.

بر اساس حروف الفبا به ترتیب، جبار آذین، معین احمدیان، امیرحسین اشرفی، امیر اهوارکی، علی افشار، مهدی خدایی، علی عبدالعلی‌زاده، آرش فهیم، محمد قربانی، مصطفی محمودی، رضا منتظری و هادی مومنی در نظرسنجی فیلم پرونده باز است شرکت کردند.

در این نظرسنجی، ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍۵ منتقد ۲ ستاره یک منتقد ۲.۵ ستاره و چهار منتقد دیگر هر کدام ۳ ستاره به فیلم سرهنگ ثریا دادند، این در حالی است که فقط یک منتقد ۴ستاره و یک منتقد دیگر هم ۵ ستاره برای ساخته لیلی عاج ثبت کرده اند.

ستاره فیلم‌های روز اول جشنواره

فیلم استاد به کارگردانی عماد حسینی و تهیه‌کنندگی بهروز افخمی اولین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۷ ستاره از یازده منتقدان سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم شماره ۱۰ به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیه‌کنندگی ابراهیم اصغری دومین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۲۴.۵ ستاره از یازده منتقدان سینما، میانگین ۲.۲ ستاره را برای خود ثبت کرد.

ستاره فیلم‌های روز دوم جشنواره

فیلم آه سرد به کارگردانی ناهید عزیزی صدیق و تهیه‌کنندگی رضا محقق سومین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۳.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۱ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم جنگل پرتقال به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی، چهارمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۲۹ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۲.۴ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم یادگار جنوب به کارگردانی حسین دوماری و پدرام پورامیری و تهیه‌کنندگی مجتبی رشوندی، پنجمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۹.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۶ ستاره را برای خود ثبت کرد.

ستاره فیلم های روز سوم جشنواره

فیلم پرونده باز است به کارگردانی کیومرث پور احمد و تهیه‌کنندگی علی قائم مقامی، ششمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۱.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۰.۹۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.

جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به دبیری مجتبی امینی در دو پردیس سینمایی ملت و برج میلاد برگزار می‌شود. امسال ۲۴ فیلم در بخش سودای سیمرغ در جشنواره فیلم فجر به رقابت می‌پردازند.

وقتی معاون دادستانی کل کشور مسائل حقوقی یک فیلم را گوشزد کرد

معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور درباره فیلم «پرونده باز است»، گفت: فیلم مناسب و تأثیرگذار بود البته در حد دانش اندک من می‌توانست بهتر و فاخرتر ساخته و برخی نکات حقوقی و قانونی بهتر و دقیق‌تر در فیلم لحاظ شود.

به گزارش سینمای خانگی از ستاد چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، غلام ‌عباس ترکی بعد از تماشای فیلم پرونده باز است ساخته کیومرث پوراحمد بیان کرد: موضوع آموزش نظام دادرسی کشور و قوانین مربوط به قصاص و حالت کیفری بهتر می‌توانست در فیلم تبیین شود اما در حد خودش مناسب بود.

وی افزود: پرداختن به یک مساله اجتماعی و انسانی بسیار حائز اهمیت است، تشویق صلح و دوستی و گذشت که جزو لاینفک فرهنگ ایرانی است در این فیلم به خوبی مشاهده می‌شد. در مجموع فیلم را مناسب ارزیابی می‌کنم.

ترکی گفت: من به سینما علاقه‌مند هستم و فیلم زیاد می‌بینم. آخرین فیلمی که دیدم علاوه بر فیلم‌های رسانه ملی فیلم مصلحت بود. این فیلم را برای گرفتن مجوز نشر دیدم. فیلم را قبلا تهیه کرده بودند و برای گرفتن مجوز نشر به ما دادند. فیلم ابعاد قضایی و حقوقی داشت و با اصلاحاتی که به لحاظ حقوقی داشت فیلم مناسب و تاثیرگذاری است. پرداختن به موضوع عدالت از موضوعات بسیار تأثیرگذار جامعه است.

وی درباره ارتباط تبیینی سینما و قوه قضا عنوان کرد: مسائل و پدیده‌های اجتماعی برروی یکدیگر تاثیر می‌گذارند و نمی‌تواند بدون تأثیر باشد. نظام آموزش، فرهنگ و هنر به ویژه سینما قطعا در فرهنگ‌سازی تاثیرگذار است. سینما می‌تواند قطعا در اصلاح نظام اداری و در تغییر نگرش‌ها تأثیرگذار باشد. من به عنوان یک قاضی در موارد زیادی سر صحنه قصاص حاضر شدم. در خیلی از موارد اولیای دم گذشت کرده‌اند و خاطره بسیار خوبی شکل گرفته است. در مواردی هم حکم قانونی که حق اولیای دم است و قصاص اتفاق افتاده‌است. فکر نمی‌کنم افرادی که حکم قصاص را اجرا کرده‌اند با اینکه حق آنها بوده است و قانون به آنها این اجازه را داده است آن رضایت خاطر و آرامش افرادی را که گذشت کرده‌اند را داشته باشند. لذا تبیین این موارد قطعا می‌تواند تأثیرگذار باشد.

معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور در مورد دیدن آثار چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر نیز گفت: این اولین فیلم بوده است ولی قصد دارم چند فیلم دیگر ببینم. ولی فکر می‌کنم در مجموع جشنواره بسیار خوب و ارزنده و باشکوهی خواهد بود.

ترکی همچنین در مورد پیچیدگی مساله قصاص در پرونده‌های قتلی که نوجوانان قاتل هستند، توضیح داد: کار قضا مسئله پیچیده‌ و تشخیص آن بسیار حائز اهمیت است. تطبیق موضوع با قانون بسیار مهم و در مجموع دانش و مهارت قاضی بسیار در موضوع حائز اهمیت است. درباره اطفال و نوجوانان ما در قوانین کیفری تحولات مثبتی داشته‌ایم. ازجمله در قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ چند اتفاق خوب افتاده‌ است.

وی در مورد هماهنگی فیلم «پرونده باز است» با احکام قضایی افزود: یک حکم بسیار مترقی و مناسب در قانون مجازات اسلامی در سال ۹۲ وجود دارد که اضافه شده و مناسب بود و در این فیلم به آن پرداخته می‌شد. ماده ۹۱ قانون است که در این حکم به دادگاه اختیار داده شده است در امور جرائم حدی و قصاص دادگاه در مورد افراد بالغ زیر ۱۸ سال کامل با بررسی وضعیت روانی آنها چنانکه به رشد کامل عقلی و روانی نرسیده باشند یا حرمت آن رفتار ارتکابی را به درستی درک نکرده باشند به جای صدور حکم حد یا قصاص مجازاتهای مربوط به اطفال و نوجوانان را جاری سازد و این قوانین بیشتر جنبه اصلاحی دارد تا تنبیهی.

خروج از نسخه موبایل