کارگردان فیلم «کت چرمی» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر گفت: مباحثی در مورد پایان بندی فیلم وجود دارد اما مخاطب بدون جواب از سینما بیرون نمیرود.
به گزارش سینمای خانگی، حسین میرزا محمدی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در خصوص ایده اولیه این فیلم بیان کرد: سال ۱۳۹۹ مشغول ساخت فیلم کوتاهی با عنوان نام مرده بودم. مضمون این فیلم در خصوص پسرهای بی سرپرست و بد سرپرست نوجوان بود که در یک مرکز نگههداری می شدند. یکی از آنها دست به خودکشی زد. روزی متوجه شدیم چه چیزی باعث شد این اتفاق رخ دهد. بعد از آن مشغول ساخت یک مستند سینمایی در یکی از کمپ های ترک اعتیاد در مشهد شدم. در خلال این فیلمها با اتفاقات و مسائلی روبرو شدم که جرقه ابتدایی کت چرمی در ذهنم شکل گرفت. به یک پلان داستانی ساده رسیدم و با مسعود هاشمی نژاد که نویسنده من است این کار را شروع کردیم و ساخت آن ۲ سال به طول انجامید.
وی افزود: کارکردن با بزرگان و اساتیدی همچون رویا تیموریان باعث افتخار من است. این شانس را داشتم که وی در یکی از جشنواره های فیلم کوتاه، فیلم مرا دید. با جواد عزتی هم از اواخر سال گذشته در مورد این فیلم وارد گفت و گو شدیم، جواد انتخاب اول من بود.
نقش ثریا برای من مهم بود در نیمی از فیلم این کاراکتر حضور دارد و جز کاراکترهای اصلی فیلم است. بدون اعلام فراخوان از میان ۱۳۰ یا ۱۴۰ نفر از میان دوستان قدیمی تئاتر، هنرجوهای کلاس های بازگیری و افرادی که میدانستم استعداد خوبی در بازیگری دارند تست گرفته شد که از بین آنها سارا حاتمی را انتخاب کردم که به نظرم بسیار انتخاب خوبی بود
محمدی در پاسخ به این پرسش که بازیگر نقش ثریا را چگونه انتخاب کردید، توضیح داد: نقش ثریا برای من مهم بود در نیمی از فیلم این کاراکتر حضور دارد و جز کاراکترهای اصلی فیلم است. بدون اعلام فراخوان از میان ۱۳۰ یا ۱۴۰ نفر بدون اعلام فراخوان از میان دوستان قدیمی تئاتر، هنرجوهای کلاس های بازگیری و افرادی که می دانستم استعداد خوبی در بازیگری دارند تست گرفته شد که از بین آنها سارا حاتمی را انتخاب کردم که به نظرم بسیار انتخاب خوبی بود.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که تنها فیلم کت چرمی به سانس ویژه رسیده است گفت: چندبار سعی کردم با مخاطبان فیلم را ببینم اساسا روایتگری و داستان گویی برای مهم است اگر بتوانم یکی بود و یکی نبود را ساده تعریف کنم و آن را به پرده بیاورم تا مخاطب آن را ببیند و لذت ببرد و با داستان همراه شود. شاید چون سعی کردم داستان را تعریف کنم تاکنون فیلم پرفروش و عکس العمل مخاطبان مثبت بوده است.
کارگردان فیلم کت چرمی درباره برنده شدن سیمرغ جشنواره فیلم فجر نیز گفت: هر کس دوست دارد دیده و تشویق شود اما نتیجه نهایی باید توسط داوران اعلام شود.
محمدی خاطرنشان کرد: بعد از رفتن، یادگار جنوب، استاد، جنگل پرتقال فیلم هایی است که امسال در جشنواره دیدم و با حس و حال جنگل پرتقال ارتباط خوبی گرفتم.
وی افزود: به دنبال این هستم تا هر چه زودتر فیلم به صورت عمومی اکران شود. امیدوارم مخاطب فیلم را دوست داشته باشد.
علی جوان عطرسازی است که تلاش میکند تا عطر خاص خود را ساخته و روانه بازار کند اما در این مسیر با چالشهایی مواجه میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، عطرآلود ملودرامی است اجتماعی، که تلاش خود را در ارائه یک فیلم مخاطب عام پسند به کار بسته است، اساسا ژانر فیلم های ملودرام همیشه در طول تاریخ سینما از جذابیت های ویژه ای برای مخاطب عام برخوردار بوده است و در این اثر نیز مولفه های سینمای ملودرام از جمله قصه گویی، برانگیختن احساسات مخاطب، خلق فضاهای رمانتیک و عاشقانه، قاب تصویرهای هیجان برانگیز و حرکت های دوربین نرم و کم تنش به خوبی قابل مشاهده است.
هادی مقدم دوست در عطرآلود توانسته است به یک یکدستی در ساختار روایی خود دست یابد و اثری را روانه پرده سینما کند که عناصر ارتباط با مخاطب عام را به خوبی در خود داشته باشد. اما آنچه که قطعا از آسیب های اصلی این ژانر سینمایی است و این بار هم هادی مقدم دوست را در دام خود اسیر کرده است ، گرفتاری در دام کلیشه هاست.
کلیشه اصلی داستان از مشکل سرطان ریه علی کاراکتر اصلی فیلم با بازی مصطفی زمانی آغاز می شود، روایتی نخ نما و پرتکرار از بیماری که چند ماه بیشتر از زندگی اش باقی نمانده است و در این چند ماهه باقیمانده عمر، هم قرار است اتفاقات بزرگی را رقم بزند و هم هر آنچه بلاست از زمین آسمان بر آن نازل می شود، بیپولی و شرایط نابسامان اقتصادی کاراکتر اصلی داستان از دیگر کلیشه های پرتکرار در این گونه سینمایی در فیلم های ایرانی است که اتفاقا هادی مقدم دوست هم آن را رها نکرده است و جوان خوش آتیه عطرساز خود را تا مرز فقر و فلاکت و قاچاق و دروغ می رساند و به همین سرعت پشیمانی و ندامت و عذاب وجدان را در او بیدار می کند.
اساسا آنچه که ملودرام ها را همیشه برای مخاطب عام جذاب کرده است عنصر باورپذیری در آن بوده است، چیزی که در عطرآلود در لحظاتی با اختلال روبرو می شود و این سوال در ذهن پیش می آید که مثلا یک بیمار سرطانی دم مرگ با کپسول اکسیژن بر دوش و نفس هایی که در حالت عادی هم کم شماره است چگونه در مسیر قاچاق و حمل مقدار زیادی طلا می تواند حضور داشته باشد و موفق به انجام آن نیز شود.
شاید بهتر بود مقدم دوست به جای پرداختن به خرده روایت های زیادی که خط اصلی ماجرا و تولید عطر را تحت شعاع خود قرار داده بود به قصه اصلی توجه بیشتری می نمود و چالش های تولید عطر توسط یک عطر ساز آتیه دار و جوان را دنبال می کرد تا حاشیه هایی که کمکی به فیلم نکرده است. اما در کنار تمامی سوال هایی که می توان عطرآلود را مورد مواخذه قرار داد باید اذعان داشت که فیلم از لحظات خوبی نیز برخوردار است که نمی توان از آن چشم پوشید و مقدم دوست در انتخاب کاراکترهای اصلی فیلم یعنی مصطفی زمانی و هدی زین العابدین چندان به بیراهه نرفته است و لحظات عاشقانه خوبی را از آنها به ثبت رسانده است.
عطرآلود به لحاظ ریتم نیز در زمان هایی متوقف می شود و با یک تدوین مناسب تر و کوتاه کردن و حذف نماهای اضافی می تواند، سرعت بیشتری به حوادث داستان بخشد. فیلم در تصویربرداری اثر خوش آب و رنگی از آب درآمده است و لحظاتی چشم نواز را برای مخاطب خود خلق می کند که نباید از زحمات گروه تولید آن گذشت.
«روایت ناتمام سیما» عنوان یکی از فیلمهای حاضر در «بخش سودای سیمرغ» این دوره از «جشنواره فیلم فجر» است که با یک داستان نیمبند به سراغ تصویرسازی از تعالیم «مکتب فرانکفورت» و «نظریه کنش ارتباطی» رفته است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، عنوان یکی از فیلمهای حاضر در «بخش سودای سیمرغ» این دوره از «جشنواره فیلم فجر» است که با یک داستان نیمبند به سراغ تصویرسازی از تعالیم «مکتب فرانکفورت» (Frankfurt School) و «نظریه کنش ارتباطی» رفته و تمام تلاش خود را میکند تا این مکتب مورد علاقه «رفُرمیستهای ایرانی» (طیف موسوم به اصلاحطلبان) را آنچنان بازخوانی کند که در نهایت مخاطب به سطحی از «عقلانیت ارتباطی» برسد. تلاش نافرجام و همراه به سطحینگری فیلمساز که حتی به واسطه بیانیهخوانی و تکرار ماجرای معروف گنجشک و … از قابلیت سرایت به مخاطب عمومی این اثر برخوردار نمیباشد و تنها در سطح ادای دین به نامدارترین «بازمانده مُلحد مکتب فرانکفورت» و ذکر چندباره نام «یورگن هابرماس» (Jürgen Habermas) و نوشتن نام این نظریهپرداز معلومالحال بر روی تخته وایتبُرد دانشگاه باقی میماند.
فیلم سینمایی «روایت ناتمام سیما» روایت زندگی یک سلبریتی تحصیلکرده به نام «دکتر آرش ثمین» است. استاد دانشگاهی که بیزینس ناموفق خود در گذشته را حالا با یک وجاهت دانشگاهی سروسامان بخشیده و با برگزاری همایشهای انگیزشی و تبلیغات از طریق فضای مجازی توانسته فالوورهای بالایی جذب کند و ضمن برخورداری از شهرت به ثروت نیز برسد. استادی سختگیر با همسری پزشک که متخصص زنان و زایمان است و با استفاده از جایگاه خانوادگی خود برای رسیدن «دکتر آرش بیخانواده» و بیپدر به جایگاه فعلی بسیار تلاش کرده است. اما به ناگاه زندگی روزمره «آرش» و «لاله» با یک پُست و انتشار گسترده آن در فضای مجازی دچار تحول و دگرگونی شده و تا مرز فروپاشی پیش میرود و …
«روایت ناتمام سیما» یک فیلم ناتمام زنانه است که سعی میکند با ارتزاق از «بودجههای دولتی» هم خود را «اپوزیسیون نظام» معرفی کند و هم رویکردی زنانه و «مواضع فمینیسیتی» بگیرد و هم آزادیهای جنسی و روابط پیش از ازدواج و … را مطالبه کند و در راستای «سند ۲۰۳۰ یونسکو» گام بر دارد و مخاطب خود را در فرایند یک داستان کممایه به گونهای از انزجار نسبت به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» برساند و در نهایت همه اینها را با شگرد متدوال «پایان باز» رها کرده و به مخاطب بیچاره خود میسپارد.
البته این همه در حالی است که ناکامی ویژه «روایت ناتمام سیما» در اتخاذ ژست فلسفی و معرفی خود به عنوان یک اثر متفکر را میتوان محصول فیلمنامه ضعیف و کارگردانی معمولی آن دانست. عواملی که موجب شده تا ترسیمی درست و منطقی از زیست اجتماعی شخصیتها در این اثر شکل نگیرد و یکی از معدود بازیهای خوب و قوارهمند «حامد کمیلی» در یک اثر سینمایی بدون استفاده بماند و در مجموع سبب شود تا کاراکترهای کاریکاتوری غیر قابل باوری همچون «خانم دکتر» و «رئیس دانشکده» و … به وجود آید. ناکامی ویژهای که «روایت ناتمام سیما» شاید برای جبران آن است که به متلکپرانیهای سیاسی متمسک میشود و صحنههای مغرضانهای همچون مجادله رییس دانشکده و مدیر حراست دانشگاه را پدید میآورد. مجادلهای که با تصویرسازی از تسبیح و در پس صدای اذان در ذهن مخاطب بارگذاری میشود و سعی میکند در قالب «فیکورهای اپوزیسیونی» عمل نماید. از این جهت است که میتوان «روایت ناتمام سیما» را یک «فیلم کوتاه کِشآمده» دانست که به صورت یک اثر سفارشی در مظلومیت «سلبریتیهای منورالفکر» عمل مینماید. اثری که به سراغ ترسیم چهرهای فرهیخته از سلبریتیها میرود و موانع سلبریتیماندن در میان طیف روشنفکری را با موضوع هنجارهای اجتماعی گره میزند و چنین بیان میسازد که تابوهای اجتماعی در ایران مستمسک خوبی برای هجمه و مقابله با چهرهها در کشور و حذف ایشان از عرصه سیاسی است.
محمد قهرمانی تهیه کننده سینما در خصوص انتظارات از هیأت داوری جشنواره فیلم فجر گفت: توجه ویژه به «جهاد تبیین» به عنوان یکی از مطالبات مهم مقام معظم رهبری باید سرمنشأ همه کارهای ما در حوزه فرهنگ و هنر و جشنواره ها باشد؛ جهاد تبیین به منظور مقابله با دشمن و وسوسههای او است؛ جهاد تبیین مقدمهای برای اصلاح، تحول و مطالبه گری است!
به گزارش سینمای خانگی، تهیه کننده فیلم های سینمایی «گام های شیدایی» و «خاک و آتش» در گفتگو با سینما پرس، گفت: همه مدیران فرهنگی، سیاست گذاران فرهنگی، هنرمندان و اهالی سینما و… باید به اصل اساسی جهاد تبیین توجه ویژه داشته باشند. اولویت ما در تمامی سینما و جشنواره های سینمایی باید ترویج باورها و ارزش های دینی باشد. این اولویت باید توسط مدیران و سیاست گذاران فرهنگی و هنری تبیین و ترسیم شود و همه سینماگران ملزم به رعایت آن شوند.
وی ادامه داد: جای تولید آثار استراتژیک در حوزه های مختلف خالی است؛ مثلاً ما در حوزه مهدویت واقعاً کم کاری داریم. ما باید تلاش کنیم در آثار سینمایی مان جامعه را یک پله از جایی که ایستاده بالاتر بکشانیم. ما باید به قله پیشرفت و عزت و افتخار برسیم. قطعاً برای رسیدن به این قله باید از سنگلاخ ها و خارها و دره های بی شماری عبور کنیم اما نباید خسته شویم و اتفاقاً وظیفه داریم سرعت عمل مان را بیشتر کنیم تا زودتر به این قله برسیم.
این سینماگر تأکید کرد: داوران جشنواره ها باید به آثار استراتژیک توجه ویژه داشته باشند؛ مدیران سینمایی نیز باید تدبیر ویژه ای برای تولید و عرضه این قبیل آثار داشته باشند. همه مدیران باید بدانند عمر پست و میزهای شان کوتاه است و از این رو باید تا زمانی که بر مسند ریاست تکیه زده اند تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا بهترین اتفاقات را به وجود آورند و در آینده حسرت نخورند که چرا کاری را که می توانستند انجام ندادند.
قهرمانی خاطرنشان کرد: آنچه برای ما در آثار سینمایی اهمیت دارد موضوعات روز و درگیری ذهنی مردم و جامعه و منطقه و بین الملل است. باید روایت کامل و واقعی از این جریانات وجود داشته باشد. فیلم های سینمایی باید آگاهی دهنده و رشد دهنده جامعه باشند.
وی در پایان این گفتگو افزود: من امیدوارم داوران محترم جشنواره فیلم فجر به این نکته مهم توجه کنند و تمام تلاش خود را به کار گیرند تا آثار را بر مبنای آنکه تا چه میزان آگاهی بخش هستند ارزیابی کنند و نگذارند خدای ناکرده فیلم های ضعیف و سطحی و دم دستی به عنوان بهترین ها برگزیده شوند.
رئیس سازمان سینمایی در افتتاحیه بازار فیلم فجر گفت: بازار فیلم فجر سبب میشود تا آثار نسل فیلمساز جدید، قابلیت و توان معرفی به بازارهای جهانی را داشته باشد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، بیست و چهارمین بازار فیلم با حضور رئیس سازمان سینمایی کشور و میهمانان خارجی از ۲۱ کشور، در برج میلاد افتتاح شد. در این مراسم محمد خزاعی، در خصوص اقبال فیلمهای تولید شده در بخش بینالملل گفت: سالانه بر اساس برخی آمارها، حدود 10 هزار فیلم در سراسر جهان تولید میشود که از این میزان، حدود 6 هزار فیلم، موفق به حضور در اکرانهای جهانی میشوند. این درحالی است که اقبال این فیلمها در سطح بینالملل، منوط بازاریابی خوب هر یک از آثار است.
وی افزود: علم بازاریابی، تعاریفی از طبقات مختلف را مطرح کرده است که طبقه مهم آن، «نیاز مشتری» یا «نیاز مخاطب» را شامل میشود و در این نیازسنجی، محصولات فرهنگی، در آخرین طبقه عرضه قرار میگیرند. در واقع بازاریابی، هنر سختی است که در صورت قرار گرفتن محصولات فرهنگی در طبقه آخر این نیازسنجی، فروش این محصولات سختتر میشود و اعتراف پخشکنندگان فیلم در سراسر جهان مبنی بر فروش فیلم به عنوان دشوارترین مرحله در نظام تولیداتی، مبین این امر است.
خزاعی ادامه داد: وجود بخش بازار، کمک بزرگی به سهولت در فروش فیلمها میکند البته که نباید فروش فیلم را با فروش اقلام مصرفی دیگر یکی دانست. اصولا فیلم و خرید آن، کار سادهای نیست و بازارها بیشتر به دنبال ملاقات دو طرفه هستند تا در خصوص محصولات با یکدیگر بحث کرده و در صورت توافق، نسبت به نیاز خریدار، فیلمها ارائه و بازبینی شود.
وی عنوان کرد: طی چه دهه اخیر در کشور ما تنها چند کارگردان قادر به معرفی فیلمهای خود در عرصه بینالملل شده و خریدار جهانی پیدا کردهاند اما برای سینمای امروز جهان، این قابلیت از میان رفته و با ظهور نسل جدید و فناوریهای پیشرفته، هر کارگردانی میتواند محصولات خود را در بازار ارائه کرده و برای آن مشتری پیدا کند. این اتفاق سبب شده تا رقابت هم در جشنوارههای ایران و هم در بازار جشنوارههای جهانی بسیار جدی تر شود.
رئیس سازمان سینمایی کشور، رقابت در بازار جهانی را سخت دانست و تاکید کرد: علاوه بر سختیهای رقابت, بازار جهانی نیز با دشواری هایی مواجه است که فیلمسازان باید در کنار مزایای این بخش، به آن توجه کنند. سختی کار در این بخش، قرار دادن شکل درستی از فیلمها در اختیار متقاضیان آثار است چرا که فروش فیلم، پروسهای زمانبر است و با یک گفتوگو، زمینه برای فروش فیلم مهیا نخواهد شد. بنابراین با یک روانشناسی و روابط عمومی درست، باید قادر به تشخیص این باشیم که خریدار، به دنبال چه فیلمی است.
وی ادامه داد: در حال حاضر کارگردانان، به یک برند تبدیل شدهاند و دیگر همانند قدیم، تنها چند کارگردان از هر کشور، مورد اقبال خریدار جهانی قرار نمیگیرد چرا که خود فیلم، نوع سوژه و نحوه پرداخت آن است که منجر به جذب خریدار جهانی شده و آن را به خریداری محصول ترغیب میکند.
بنابراین وجود بازار در جشنوارهای همانند فیلم فجر، غنیمتی بسیار بزرگ است که اولا به انحصار نامهای قدیمی در بازارها و اکران جهانی پایان میدهد و ثانیا، سبب میشود تا آثار نسل فیلمساز جدید، قابلیت و توان معرفی به بازارهای جهانی را داشته باشد. این ظرفیتی بسیار بزرگ برای جشنواره فجر است که محصولات خود را در شکلی کلان، در معرض دید و انتخاب کمپانیها و پخشکنندههای بزرگ منطقه و جهان قرار دهد تا سینمای ایران، شاهد بسط مضمونی خود در اکران بین المللی بوده و بیش از هر زمان دیگری، در یک نظم نوین جهانی، به محک پردههای سینماهای جهان درآید.
خزاعی حضور پخش کنندگان منطقهای و خارجی با تمرکز بیشتر بر کشورهای منطقه را از جمله شاخصه های بازار جهانی امسال معرفی کرد و گفت: نگاه ویژه به فناوریهای نوین در حوزه وی آر و متاورس، برگزاری کارگاهها و نشستهای تخصصی در حوزه بازار و بازاریابی صنعت تصویر، حضور پلتفرم ها سینمایی بین المللی از دیگر شاخصه های این دوره از بازار جهانی است.
وی اظهار داشت: در حال حاضر ۴ پاویون با حضور هیاتی از هنرمندان و و فیلمسازان کشورهای روسیه، سوریه، عراق و لبنان در بازار جهانی امسال صورت گرفته است.همچنین غرفه داران و خریداران ایرانی،خارجی، شرکتهای پخش و توزیع خارجی به شکلی فعال در این بازار حضور دارند. علاوه بر بازار فیلم بخش «تک شو» نیز با دعوت از شرکتهای مربوطه جلوه ویژهای به بازار فیلم داده است .
خزاعی ضمن اشاره به حضور فیزیکی ۲۱ کشور در بازار جهانی فیلم فجر افزود: با توجه به وقفه یک سال و نیم و بعد از تلفیق و برگزاری بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر، استقبال نسبتا خوبی از این بازار صورت گرفته است.
انیمیشن «بچه زرنگ» بیترید پدیده این دوره جشنواره فیلم فجر به شمار میرود. اثری که در کنار جذابیت محتوایی و تکنیک ممتازش به سبب آسیب ناخودآگاه استفاده از بیان گلدرشت و صدای بلند مفاهیم پندهای متعالیاش برای یافتن جایگاه خود در عصر نبرد رویاتها و معادله جنگ نرم دشمنان با آسیبهایی مواجه است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار سینمایی فارس؛ تردیدی در این مسئله وجود ندارد که یکی از شناختهشدهترین، فراگیرترین و البته درآمدزاترین گونههای تولید آثار سینمایی درمیان طیف متنوع ژانرهای هنر هفتم به هنر پویانمایی (انیمیشن) بازمیگردد.
نکته حائز اهمیت دیگر آن است که با وجود سابقه بیش از نیم قرن تولید آثار انیمیشن در کشورمان، هنرمندان این عرصه، خاصه در تولید آثار بلند سینمایی پویانمایی طی چند سال اخیر توفیقات بسیار بزرگ و عظیمی را در ددو حوزه کیقیت و محتوا تجربه کردهاند و علاوهبر فتح قلههای داخلی در چرخه اکران و مقوله گیشه، در تسخیر بازارهای جهانی در حوزه اکران آثار انیمیشن ایرانی با آثاری مانند «پسر دلفینی» و «لوپتو» که پیشاز این تولید شدهاست قدرتنمایی کردهاند.
*رویاباقی یا ساختن رویا؛ مساله این است
تنها اثر انیمیشن موجود در میان 24 فیلم حاضر در بخش سودای سیمرغ چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به انیمیشن «بچه زرنگ» با کارگردانی مشترک هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی که ذهن علاقهمندان و مخاطبان انیمیشنهای ایرانی این هنرمندان را پیشاز این با انیمیشن موفق و شاید بیاغراق، آغازگر رشد و توسعه انیمیشن سینمایی در کشورمان یعنی «فیلشاه» بازمیگردد.
«بچه زرنگ» بنا به سنت دیگر آثار انیمیشن جهان که رؤیا و تخیل را برای مخاطبان دستیافتنی و شدنی میکند، به همان میزان نیز در خرق عادت دست بالایی دارد. اینبار «محسن» -قهرمان ایرانی انیمیشن «بچه زرنگ»- نوجوانی که خود را در ساحت ابرقهرمانهای بزرگ برای یاری به حیوانات جنگل تصور میکند، تلاش میکند تا پا را از رویا بافتن بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای زیست انسانها خاصه در دوران نوجوانی و جوانی فراتر بگذارد و برای فتح قلب حقیقت رؤیا وارد کارزار و ماجرای روایت داستان بچه زرنگ شود.
محسن به همان میزان که شیرین، دوستداشتنی، خوشزبان و جذاب است؛ به همان میزان نیز در حوزه کار اجرایی و برای کمک به حیوانات جنگل زیرک، قدرتمند، توانا و موفق است. حال در انیمیشن «بچه زرنگ» تمامی این عوامل دستبهدست یکدیگر میدهند تا درنهایت این انیمیشن بهعنوان رنگینکمانی از جذابیت، موفقیت و لذت با تمام شیطنتهای یک پسر نوجوان در ذهن مخاطبان نقش خود را برای ماندگاری هرچه بیشتر حکاکی کند.
«بچه زرنگ» با اینکه تنها انیمیشن چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر است، اما تا اینجای کار که سه روز به پایان جشنواره مانده است به زعم منتقدان یکی از بهترین و جذابترین آثار حاضر در جشنواره است. اثری خوش ساخت با روایتی ملی که در قلب کوره راههای جنگلی نوری از ایمان در قلب مخاطبان مینشاند.
*بازنمایی مفاهیم ارزشی در «بچه زرنگ»
اگر نگاهی به دنیای جدید عصر حاضر (قرن بیستویکم) با تمام مؤلفههای خوب و بدش داشته باشیم؛ یکی از اصلیترین مؤلفههایی که در جهان امروز دست بالایی بر جریانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تمامی جوامع دارد به جنگ نرم، نبرد روایتها و مقوله شبیخون فرهنگی یا به تعبیر مقام معظم رهبری ناتوی فرهنگی بازمیگردد. در این کارزار پر واضح است که کشورهایی که به شکل مستقیم مورد حمله دشمنانشان در حوزه جنگ ترکیبی و نبرد روایتها قرار میگیرند باید با همین ابزار در راستای پاسخگویی به دشمنان خود پای در میدان بگذارند و چه ابزاری مهمتر، کاراتر و اثرگذارتر از تولیدات هنری که مهمترین سلاح در جنگ روایتها شناخته میشوند.
این مسالهای بدیهی است که در جبهه مقابل جنگ نرم و نبرد روایتهای دشمنان، باید از نرمی و لطافت زبان هنر بیشترین بهره را برد. در این میان تولیدکنندگان «بچه زرنگ» با تأکید بر مفاهیم مذهبی و معنوی در این اثر بسیار دقیق و ارزشمند به کار بردهاند.
ورود صحیح به این مهم دقیقاً همان نقطهای است که «بچه زرنگ» را به اثری مهم و متفاوت بدل میکند. خرده مفاهیم دینی در پیوند با موضوعات محیط زیستی و هم صدا شدن با عناصربومی، ملی و انسانی همه و همه آنچنان در «بچه زرنگ» در هم تنیده شدهاند که هم اجزا هر کدام تک به تک تداعیهای خاص خود را ایجاد میکنند و هم کلیت پیرنگ اثر تاثیری خاص بر مخاطب میگذارد.
پیشتر تولیدکنندگان این اثر تجربه بسیار خوب و موفقی را در تولید انیمیشن «فیلشاه» و دیگر آثار پویانمایی در بازارهای بینالمللی داشته و مخاطبان فراوانی را نیز برای آثار و نام خود کسب کردهاند؛ و «بچه زرنگ» میتواند در این میان نوری تازه به مفاهیم دینی و معنویی بیاندازد. ترکیب انتزاع امر دینی با موضوعات عینی زمینی مثل محیط زیست در خدمت تربیت نسلهای در راه رویکرد اصلی این انیمیشن تاثیرگذار حاضر در جشنواره چهل و یکم فجر است.
در ارتباط میان اسطوره و مفاهیم آیینی و معنوی تردیدی وجود ندارد. چنانکه در تاریخ اساطیر جهان نیز اگر نگاه کنیم ریشه تکتک این اساطیر از مفاهیم آیینی، معنوی و مذهبی سرچشمه گرفتهاند. رویکردی که اتفاقا در سایه توجه بیشتر و دقیقتر به آن میتواند به قدرتنمایی این اثر در حوزه اکران جهانی کمک شایانی کند.
*تاثیر زبان نرم و بیان هنرمندانه در جبهه جنگ نرم و نبرد روایتها
بار دیگر ذکر این نکته حائز اهمیت است که اشاره به شیوه زیست و بهره بردن از سلوک، بصیرت و معنویت جاری در زندگی ائمه اطهار(ع) در حوزه الگوسازی یکی از مهمترین نقاط کلیدی و موفقیت آثاری است که بخش مهمی از پیام خود را در ارتباط با مفاهیم معنوی و مذهبی بر چنین نگرشی استوار کردهاند.استفاده از زبان نرم و هنرمندانه در ارائه این دست از مفاهیم میتواند در شکل دادن به گفتمانهای دینی برای نسلهای آینده تاثیری مستقیم داشته باشد.
در آخر اینکه «بچه زرنگ» مانند انیمیشنهای بلند سینمایی چند سال اخیر کشورمان نهتنها در فتح گیشههای داخلی سینما میتواند بسیار موفق عمل کند که در حوزه اکران جهانی نیز قطعاً مانند تجربیاتی که پیشاز این «پسر دلفینی» و «لوپتو» داشتهاند میتواند ادامه دهنده راه آنها و حتی فراتر از آنها باشد.
برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه ویژه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر در بستر روبیکا و آپارات قابل رویت و تماشا است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه ویژه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر که در بستر روبیکا و آپارات قابل رویت و تماشا است با مشارکت موسسه راوینو، اداره فیلم و نمایش معاونت فرهنگی هنری بسیج و همچنین خانه اکران فیلم بسیج هرشب پذیرای مهمانان جشنواره بین المللی فیلم فجر در برج میلاد میباشد. حجت الاسلام علی سرلک (عضو هیئت علمی دانشگاه هنر) با حضور در این برنامه به لزوم بازنمایی فرهنگ ایرانی اسلامی در سینمای کشور اشاره داشته و شعارزدگی را آفت فیلم های سینمایی می داند.
حجت الاسلام سرلک در برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه به لزوم پرداختن به موضوعات و مسائل روز کشور در فیلم های سینمایی اشاره داشته و در این باره می گوید: خداروشکر که برخلاف سایر کشورهای همسایه، ما دارای سینما به عنوان کانسپت محتوایی ان هستیم. شاید در کشورهای دیگر سالن سینما باشد و فیلم هم نشان دهند ولی فیلم ها را از کشورهای دیگر می گیرند و صنعت سینما در این کشورها به خصوص حوزه خلیج فارس همچون ایران شکل نگرفته است. به دلیل فرهنگ غنی و بسترهای فرهنگی مناسب در کشور ما، ملزومات لازم برای فیلم سازی با محتوای مناسب وجود دارد ولی متاسفانه به این محتوای فرهنگی غنی در کشورمان کمتر توجه می شود. به عنوان مثال درباره مسائلی همچون رشد علمی کشور، مساله تحریم ها، مساله خانواده به عنوان رکن اصلی فرهنگ ایرانی اسلامی به نظرم غفلت شده و فیلم های درخوری ساخته نشده است. اگر در یک کلام بخواهم بگویم سینمای ایران متناسب با جریان انقلاب اسلامی و پا به پای ان حرکت نکرده است. با توجه به ظرفیت بزرگ تمدنی ایرانی و خرده فرهنگ هایی که داریم، جامعه ایرانی نسبت به سایر جامعه متمایز شده و بنابراین زیرساخت های محتوایی مناسب برای ساخت فیلم وجود دارد ولی فیلمساز به سراغش نمی رود. البته بودند فیلم سازانی همچون علی حاتمی که می توان به ایشان لقب سعدی سبک زندگی ایرانی را داد و فیلم های درخوری ساختند ولی اگر به طور کلی به پروسه فیلم سازی در ایران نگاه کنیم این کارگردان های دغدغه مند تعدادشان زیاد نبوده است. این نکته هم نباید فراموش شود که ما از ساخت فیلم سازی در قبل از دهه پنجاه به اینجا رسیده ایم و این خود رشد بزرگی است بالاخره تغییر در فرهنگ به ویژه حوزه سینما زمان می خواهد که 40 سال و اندی زمان زیادی برای تغییر فرهنگی نیست بنابراین باید فرصت داد تا فیلم سازی به نقطه مطلوب محتوایی و فرهنگی خود متناسب با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی برسد.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر همچنین به لزوم پرهیز از شعارزدگی در سینمای به ویژه سینمای دفاع مقدس اشاره داشته و در این باره می گوید: ما در گذشته شاهد شعار زدگی و بیان گل درشت موضوعات در فیلم های سینمایی به ویژه سینمای دفاع مقدس بودیم که در واقع این فیلم ها بازنمایی درستی از دفاع مقدس نبود بلکه با شعارهای کلیشه ای سعی در اقناع و تطمیع مدیران فرهنگی را داشته تا سرمایه گذاری برای فیلم هایشان شکل گیرد. این مساله شعارزدگی بیش از اینکه نوک پیکانش به سمت کارگردان ها باشد به نظرم به سمت سیاست گذاران فرهنگی است که نتوانسته اند آنچه واقعیت دفاع مقدس بوده را در ریل گذاری فرهنگیشان در قالب سینما به هنرمند منتقل کنند.
استاد سرلک به نقش پررنگ و اثرگذار منتقدین در بهبود وضعیت سینما نیز اشاره داشته و در این باره افزود: منتقدین سینما همچون ریه های فرهنگی به حساب می آیند؛ همان طور که در دوران کرونا ریه ها اگر درگیر می شدند کل متابولیسم بدن مختل می شد بنابراین اگر منتقدین نیز نقش خود را به خود ایفا نکنند، کل ساختار فرمی و محتوایی صنعت سینما نیز مختل می شود. بنابراین باید با عینک انصاف و درست بینی توسط منتقدین، به سمت اصلاح فرمی و محتوایی فیلم ها برویم.
وی در پایان با انتقاد به ریل گذاری فرهنگی در کشور ابراز داشت: به نظرم تا زمانی که بحث ریل گذاری فرهنگی شجاعانه تر، انضمامی تر شکل نگیرد ما توقع بهبود وضعیت فرهنگی در همه حوزه ها به خصوص سینما را نخواهیم اشت. در حال حاضر گویی یک سردرگمی میان متولیان فرهنگی کشور وجود دارد و همین امر کار را با مشکل روبرو ساخته است. شما اگر حتی به نظام آموزشی ما نیز دقت کنید سرفصل هایشان و درس هایشان تاریخ انقضایش گذشته و متناظر با مسائل فرهنگی کشور نیست و خب این مساله موجب شده تا از نظر ساختاری با مشکل فرهنگی روبرو شویم که نتایج ان را در حوزه های مختلف می بینیم
برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه ویژه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر در بستر روبیکا و آپارات قابل رویت و تماشاست.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه ویژه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر که در بستر روبیکا و آپارات قابل رویت و تماشا است با مشارکت موسسه راوینو، اداره فیلم و نمایش معاونت فرهنگی هنری بسیج و همچنین خانه اکران فیلم بسیج هرشب پذیرای مهمانان جشنواره بین المللی فیلم فجر در برج میلاد میباشد. سعید مظاهری، دبیر جنبش فکری هنری سینما انقلاب و دبیرجایزه سینمایی ققنوس مهمان این برنامه بوده که در این مصاحبه به لزوم ارتباط محتوایی میان نام جشنواره فجر و فیلم های ساخته شده اشاره می کند.
سعید مظاهری در مصاحبه با برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه، درباره چگونگی شکل گیری جایزه ققنوس این گونه بیان کرد: از سال 88، 9 جریان فکری در کشور راه افتاد که یکی از آنها جریان سینما انقلاب بوده که تمرکز آنها بر کار فکری در حوزه سینما بود. در 12 دوره گذشته شاهد حضور اساتید علوم انسانی، اندیشمندان و منتقدین و تولید کنندگان سینما بودیم که از منظر گفتمان انقلاب به فیلم های سینمایی ساخته شده می پرداختند. هر سال پس از اکران فیلم ها، محافل هم اندیشی برگزار می شده و موضوع فیلم ها مورد نقد و بررسی از زاویه عینک گفتمان انقلاب قرار می گرفت. در دو سه سال اخیر یک اتفاق جدید رخ داد و ما شبکه داوری را ایجاد کردیم که براساس آن منتقدین سینما و اساتید علوم انسانی به آثار سینمایی امتیاز می دادند. در نهایت در یک هیئت مرکزی، جمع بندی کیفی وکمی درباره آرای داده شده صورت می گرفت و به آثار برتر جایزه ققنوس تعلق می گرفت.
دبیرجنبش فکری هنری سینما انقلاب به اهدای ققنوس (زیست عفیفانه) در جشنواره چهل و یکم اشاره کرده و افزود: امسال سه حوزه مهمان در محافل جایزه سینمایی ققنوس وجود داشته که حوزه اول مهمان هایی شامل اساتید سینما و علوم انسانی هستند، حوزه دوم شامل مهمانان خانم هستند که 100 بانوی فرهیخته و منتقد سینما در آن حضور دارند و حوزه سوم شامل بخش بین الملل بوده که مهمان هایی از 28 کشور جهان به تماشا و نقد فیلم های ایرانی می پردازند، نوع نگاه این مهمان ها مساله سینما پیشرفت در برابر سینما توسعه بوده و محافل تخصصی در این زمینه برگزار می شود. ما با توجه به حوادث چند ماه اخیر بخش جدیدی تحت عنوان جایزه(زیست عفیفانه) انتخاب کردیم که در آن به فیلمی که شاخصه های زیست عفیفانه در آنها رعایت شده، جایزه سینمایی ققنوس تعلق می گیرد.
دبیر جایزه سینمایی ققنوس با انتقاد نسبت عدم وجود استراتژی در جشنواره فیلم فجر، یکی از لازمه های هدفمند بودن جشنواره ها در ایران را وجود استراتژی راهبردی دانست. وی در این باره می گوید: شما اگر به جشنواره های اسکار و یا کن نگاه کنید وجود استراتژی در آن به خوبی نمایان است و می توان فهمید فلسفه شکل گیری این جشنواره ها چیست و چه فیلم هایی جایزه می گیرند. متاسفانه همین نگاه در جشنواره فیلم فجر وجود ندارد و صرفا شاهد یک جشنواره هستیم که با شاخصه های انقلاب اسلامی به عنوان خاستگاه نام گذاری جشنواره ارتباط معنایی ندارد. وقتی ما می گوییم که همه سلیقه ها باشند و ارتباط محتوایی با نام جشنواره ندارد بنابراین باید لااقل داوران براساس قواعد فنی فیلم هارا انتخاب کنند ولی حتی این مساله نیز رخ نمی دهد و سلیقه ها جایگزین می شوند. البته خداروشکر این یکی دوسال وضعیت بهتر شده است. آنچه در جشنواره فیلم فجر مشاهده شده مستولی شدن مساله حاشیه ها به بحث استراتژی جشنواره است در حالی که ما انتظار یک اقدام خاص استراتژیک در جشنواره فیلم فجر هستیم.
با همه نکاتی که عرض کردم ولی این نکته را نباید فراموش کرد که تولیدات فراوانی که وارد جشنواره فیلم فجر شده اند نسبت به سالهای گذشته از شذوذات اخلاقی کمتری برخوردار بوده و کمتر شاهد فیلم های آپارتمانی هستیم که در این جا باید از شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی تشکر کرد. در جشنواره چهل و یکم شاهد سوژه هایی در حوزه مقاومت هستیم که بکر بوده و کمتر بدان پرداخته شده بود که نمونه بارز آن همین فیلم سرهنگ ثریاست. نکته قابل توجه دیگر در جشنواره امسال بوم گرایی فیلم هاست. در سالهای گذشته به جز فیلم های دفاع مقدس، سایر فیلم ها در شهر تهران ساخته می شد ولی امسال شاهد اکران فیلم ها از نقاط مختلف کشور هستیم و این مساله تهران زدگی در جشنواره امسال کمتر دیده شده است.ما در سینماپیشرفت بوم گرایی را دربرابر تهران زدگی قرار می دهیم و خداراشکر جشنواره امسال به سمت بوم گرایی حرکت کرده است.
«کاپیتان» فیلمی شریف و محترم است که تصویر متفاوتی از این بیماری سخت نشان میدهد و اشک و لبخند را توأمان بر لبان مخاطب مینشاند. فیلمی تأثیرگذار که با داستانی ساده اما پرامید و روشن به مخاطب بگوید سرطان پایان زندگی نیست و وقتی انسان میمیرد که امید و روحیه خود را ببازد.
سرطان همواره واژهای دردناک برای بشر بوده است، واژهای که یادآور مبارزهای یکطرفه با غولی بی شاخ و دم است که هرلحظه در تمام وجود ریشه میدواند و جز امید هیچ سلاحی دربرابر آن کارساز نیست. بیماری سرطان و مواجهه با آن بدلیل بار دراماتیک تاکنون دستمایه ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بسیاری بوده است، آثاری که روایتگر عمق درد و رنج و عذابی ست که این بیماران و خانوادههای آنان تحمل میکنند و این رنج زمانی دوچندان میشود که بیمار سرطانی یک کودک پاک و معصوم باشد.
فیلم «کاپیتان» دومین ساخته سینمایی محمد حمزهای با نگاهی تازه به این بیماری پرداخته است، در «کاپیتان» بجای ترسیم فضایی تلخ و زجرآور شاهد جغرافیایی شاد و کودکانه هستیم که امید و عشق به زندگی در سراسر آن موج میزند. شخصیتهای فیلم فرشتههای معصوم و پاکی هستند که شیطنتها و صدای خندههایشان بجای اشک و آه لبخند را برلبان مخاطب مینشاند.
*کودکانی که شبیه به کودکان امروز نیستند
از همان سکانس ابتدایی که عیسی خود را معرفی میکند از لحن او میفهمیم با پسربچهای متفاوت روبه رو هستیم: «به من میگن عیسی، هرکاری بخوام میکنم». پسری که گویی مرد بیمارستان است و چون برادری دلسوز تکیه گاه برادرها و خواهرهای کوچکش؛ داداشی و آبجی مدام ورد زبان عیسی است.
فیلمساز با اطلاعات اندکی که از زندگی عیسی میدهد مثل اینکه مادرش را از دست داده و پدرش هم گاهی شبها نیز سرکار میرود، میخواهد شخصیتی خودساخته و قوی از او نشان دهد، شخصیت محکم و درعین حال جوانمردی که در پایان شادی دوستانش را بر شادی خود ترجیح میدهد و کاپیتان واقعی بیشک خود عیسی ست اما واقعیت آن است که لحن و طرز صحبت کردن و تکیه کلامهای عیسی و حتی آن پسربچه آبادانی چندان تناسبی با سن و سال آنها و دوره و زمانه کنونی ندارد و بیشتر مخاطب را یاد داش مشتیهای قبل از اتقلاب میاندازد. از این جهت مخاطب بویژه کودک و نوجوان نمیتواند چندان با این نوع ادبیات ارتباط برقرار کند و حتی معنی و مفهوم برخی از اصطلاحات آنها را بفهمد.
همچنین قهرمان فوتبالی که عیسی به آن دل بسته یعنی کریم باقری برای نوجوان امروز شناخته شده نیست و بهتر بود فیلمساز از یک فوتبالیست جوانتر که حداقل اکنون نیز در حال بازی است، استفاده میکرد تا برای نوجوان امروزی شناخته شده باشد. به نظر میرسد که فیلمساز بدنبال ادای دینی شخصی به کریم باقری بوده است!
*فیلمی درباره کودکان نه برای آنها
گرچه شخصیتهای اصلی «کاپیتان» کودکان هستند اما کاپیتان فیلمی برای بزرگسالان است، کرامت با بازی پژمان بازغی آمده تا به والدین گوشزد کند در هر برههای حتی بیماری سختی مثل سرطان باید به بچهها اجازه دهند بچگی کنند؛ یادمان بیاید سکانسی را که خانم نیازی با تعریف موضوع سرطان پسرش و حسرتی که هنوز بر دل دارد به کرامت میگوید که بیماری بخشی از زندگی این بچههاست نه همه آن و باید این بچهها بچگی کنند و آرزوهایشان را دنبال نمایند.
کرامت- پدر عیسی- نماد پدری زحمتکش است که از یکسو درد فراق از همسر را تحمل میکند و از سوی دیگر جگرگوشه اش جلوی چشمانش در حال آب شدن است. برخلاف ظاهر سرد و جدی کرامت، او شخصیتی عاطفی و حساس دارد اما چون بسیاری از والدین نحوه درست ابراز احساسات و ارتباط با نوجوانش را یاد نگرفته از این رو گویی فقط وقتی از شخصیت واقعیاش جدا میشود و در قالب دلقک فرو میرود میتواند به عیسی نزدیک شود و حتی آرزوهایش را محقق سازد.
*کلام آخر
در پایان باید گفت «کاپیتان» فیلمی شریف و محترم است که تصویر متفاوتی از این بیماری سخت نشان میدهد و اشک و لبخند را توأمان بر لبان مخاطب مینشاند. فیلمی تأثیرگذار که با داستانی ساده اما پرامید و روشن به مخاطب بگوید سرطان پایان زندگی نیست و وقتی انسان میمیرد که امید و روحیه خود را ببازد.
داوود صبوری تهیهکننده فیلم سینمایی «اتاقک گلی» ضمن اشاره به ایده مرکزی این فیلم از دشواریهای ساخت فیلم دفاع مقدسی در شرایط ملتهب ماههای اخیر گفت.
به گزارش سینمای خانگی، داوود صبوری تهیهکننده فیلم سینمایی «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری از فیلمهای راهیافته به بخش اصلی چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در گفتگو با مهر، درباره این فیلم گفت: این فیلم درباره مقاومت گروهی از مردم یک روستا در کنار رزمندگان، در برابر یک دشمن واحد به نام منافقین است. برشی از عملیات مرصاد هم در این فیلم روایت میشود و مربوط به اتفاقی است که منجر میشود گروهی از رزمندگان وارد یک روستا شوند و اتفاقاتی در آنجا رقم میخورد. همین حوادث را در قالب درام روایت کردهایم.
وی افزود: داستان این فیلم بر اساس یک اتفاق واقعی روایت شده است که با تحقیقات آن را کاملتر هم کردهایم تا بتوانیم در قالب یک فیلم داستان آن را روایت کنیم. داستان فیلم ما در منطقهای از کرمانشاه روایت میشود اما هم ماجرای انتخاب سوژه و هم لوکیشنی که داستان در آن روایت میشود هیچ ارتباطی با حوادث اخیر ندارد. شما هر وقت درباره تاریخ فیلم بسازید، روایت شما کهنه نخواهد بود، چراکه تاریخ همواره تکرار میشود.
این تهیهکننده ادامه داد: در سالهای دفاع مقدس، مردم مرزنشین ما سختیهای بسیاری را تحمل کردند. هر کسی با اسلحه وارد خاک هر کشوری شود دشمن به حساب میآید و باید در برابر او مقاومت کرد. کسی هم که مقاومت میکند، کشته هم میشود. فیلم ما روایتی از ماندن و شهید شدن در برابر یک دشمن واحد است. تا سالها اگر همچنان درباره منافقین در سینمای ایران فیلم ساخته شود، بازهم این ظرفیت وجود دارد. شخصاً معتقدم بسیاری از اتفاقات و التهابات اخیری که در کشور شاهد بودهایم، زیر سر عوامل همین گروهک بوده است و ما باید با ماهیت این افراد آشنا شویم.
وی درباره بازنمایی عملیات مرصاد در سینمای ایران گفت: تجهیزاتی که منافقین در این عملیات داشتند، تجهیزاتی بسیار خاص بود که امروز پیدا کردن نمونه آنها بسیار سخت است. بخش عمدهای از این تجهیزات همان زمان منهدم شد. تنها حالت بازنمایی این تجهیزات در یک فیلم سینمایی این است که بودجه بسیاری در اختیار داشته باشی و آنها را در قالب ویژوال و جلوههای ویژه به تصویر درآورید. اطلاعات مربوط به این عملیات امروز در فضای مجازی وجود دارد و مردم میتوانند به مستندات آن مراجعه کنند. یک مسیر ۱۰۵ کیلومتر را مملو از ادوات نظامی کرده بودند. ما هر چقدر هم تجهیزات در فیلم جمع کنیم، بازهم نمیتوان این حجم از ادوات را نمایش داد.
صبوری درباره دشواری تأمین تجهیزات نظامی برای ساخت فیلم سینمایی در ماههای اخیر هم گفت: ما فیلم را در شرایط بسیار سختی در جوانرود فیلمبرداری کردیم و امیدوارم خدا تجربه این شرایط را قسمت هیچکس نکند! ساختن فیلم دفاع مقدس در این شرایط بسیار سخت بود. ما از هراس شرایطی که وجود داشت حتی میترسیدیم از آرپیجی استفاده کنیم. به همین دلیل معتقدم سختترین فیلم دفاع مقدس را در شرایط ملتهب جوانرود ساختهام.
تهیهکننده «اتاقک گلی» ادامه داد: در اوج التهابات فیلمبرداری پروژه ما به مدت ۴۲ روز متوقف شد و بهترین زمان فیلمبرداری در تابستان را به دلیل همین شرایط از دست دادیم. بابت همین مسائل است که این تجربه را سختترین فیلم دفاع مقدسی میدانم.
وی درباره ترکیب بازیگران گفت: در این فیلم از حضور بازیگران بومی کرمانشاه هم استفاده کردیم چرا که زبان کرمانشاهی بسیار سخت است. حتی یک منطقه نسبت به منطقه دیگر زبان متفاوتی دارند و تلاش کردیم در ترکیب بازیگران این نکته را با بهرهگیری از بازیگران بومی در کنار بازیگران اصلی لحاظ کنیم.