رسانه سینمای خانگی- اینجا همه چیز از یک ایده آغاز شد

آسیه باقری دبیر علمی رویداد «رویازی» از چگونگی شکل‌گیری انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» از دل رویداد رویازی گفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به تهیه‌کنندگی سیدمحمدحسین علمدار و کارگردانی سیداحمد علمدار که این روزها در حال اکران در سینماها کشور است و تا کنون موفق به فروش بیش از ۶.۵ میلیارد تومانی شده است، از پروژه‌هایی است که ایده اولیه آن در رویداد «رویازی» مطرح شد و می‌توان آن را اولین پروژه‌ای دانست که در قالب این رویداد، موفق به جذب سرمایه‌گذار شده است.

آسیه باقری دبیر علمی رویداد «رویازی» در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا همزمان با توفیق «مسافری از گانورا» در گیشه، درباره شکل‌گیری این رویداد توضیح داد: مرکز انیمیشن حوزه هنری در سال‌های گذشته، با مطالعه نمونه‌های جهانی پیچینگ (ارائه طرح پخته) و تجربه کشورهای صاحب صنعت انیمیشن، تلاش کرد ادبیات ارائه حرفه‌ای طرح‌های مرتبط با تولید انیمیشن را وارد حوزه فرهنگ کشور کند و بعد در گفت‌وگو با صاحب‌نظران داخلی، بر اساس ادبیات ترجمه شده این حوزه و نیازهای عملی ایران، ادبیات جدیدی را خلق کند که ماحصل این فرایند، تولد رویداد «رویازی» بود.

وی افزود: مهم‌ترین اهداف رویازی، عدالت در توزیع سرمایه برای تولید انیمیشن، حضور فعالانه تولیدکنندگان انیمیشن در سراسر ایران با شعار راهبردی فراتهران، تداوم سیاست شفافیت اقتصاد انیمیشن، تجاری‌سازی مدل‌های کسب‌وکار صنایع خلاق در اقتصاد کشور و ایجاد چرخه تولید صنعتی در حوزه انیمیشن بود و اولین دوره این رویداد به‌عنوان اولین پرتاب (پیچ) انیمیشن در ایران، سال ۱۳۹۷ به همت دو مجموعه حوزه هنری انقلاب اسلامی و مرکز همکاری‌های تحول و پیشرفت ریاست‌جمهوری و هم‌زمان با دوسالانه انیمیشن در تهران برگزار شد.

محصولات انیمیشنی این پتانسیل را دارند که نقش مهمی را در فرهنگ‌سازی جامعه، آموزش کودکان و نوجوانان و شکل‌گیری شخصیت و هویت آنان ایفا کنند. به همین دلیل هم شرکت‌ها و مجموعه‌های فعال در صنایع مختلف می‌توانند با اهداف ویژه‌ای در حوزه انیمیشن سرمایه‌گذاری کنند

باقری تاکید کرد: با وجود مشکلاتی همچون تامین اعتبار و زیرساخت‌های موردنیاز، دومین دوره این رویداد هم آذرماه سال ۱۳۹۸ برگزار شد و استقبال از آن نشان می‌داد که ادامه دادن چنین رویکردی در قبال انیمیشن حتماً موردنیاز است. سال ۹۹، تغییرات در مدیریت حوزه هنری و تشدید پاندمی کرونا و شرایط ناشی از آن سبب شد تا رویداد رویازی برگزار نشود اما سومین دوره علی‌رغم استمرار پاندمی در آبان‌ماه ۱۴۰۰ برگزار شد. در سال ۱۴۰۱ هم باتجربه برگزاری رویداد در شرایط کرونا، برنامه‌ریزی‌ها از ابتدای سال آغاز شد و در آبان‌ماه آن سال رویازی۴ با پرتاب ۱۲ طرح نهایی، در حضور سرمایه‌گذاران برگزار شد.

دبیر علمی رویداد «رویازی» درباره ساختار اجرای این رویداد هم توضیح داد: «رویازی» در واقع دو بال دارد. یکی تولیدکنندگان و دیگری سفارش‌دهندگان و سرمایه‌گذاران. با برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف در رویازی تلاش شد که بخش تولیدکننده به‌درستی در این مسیر قرار گیرد و آموزش‌های لازم را ببیند اما برای همراه کردن صاحبان سرمایه و تشویق آن‌ها به سرمایه‌گذاری در هنر – صنعت انیمیشن، نیاز به برگزاری جلسات متعدد بود و هست که شاید بتوان این بخش را مهم‌ترین چالش رویازی قلمداد کرد.

وی در عین حال تاکید کرد: محدودیتی برای حضور سرمایه‌گذارها در این عرصه وجود ندارد. محصولات انیمیشنی این پتانسیل را دارند که نقش مهمی را در فرهنگ‌سازی جامعه، آموزش کودکان و نوجوانان و شکل‌گیری شخصیت و هویت آنان ایفا کنند. به همین دلیل هم شرکت‌ها و مجموعه‌های فعال در صنایع مختلف می‌توانند با اهداف ویژه‌ای در حوزه انیمیشن سرمایه‌گذاری کنند.

دبیر شورای راهبری تولید پروژه «مسافری از گانورا» در پاسخ به اینکه تاکنون چند طرح در رویداد «رویازی» موفق بوده‌اند، گفت: تاکنون هشت طرح از میان طرح‌های حاضر در رویدادهای رویازی توانسته‌اند با جذب سرمایه‌گذار در این رویداد، به مرحله تولید برسند که عبارتند از سینمایی «مسافری از گانورا» (با نام قبلی مسافری از دایتیا) از استان خراسان رضوی، سریال «چل پله زیر زمین» (با نام قبلی موزه انقراض) از قزوین، سینمایی «رویاشهر» از اصفهان، سریال «بافنده بهار» (با نام قبلی گره‌گشا) از خراسان جنوبی، سریال «بادآباد» از تهران، سریال «خواب دزد» از تهران، سریال «شازده» از زنجان و سینمایی «بیرلیک» از اردبیل.

باقری درباره چالش‌های این رویداد هم توضیح داد: در برگزاری این چند دوره رویداد رویازی، با چالش‌های بسیاری مواجه بودیم. چالش دعوت از سرمایه‌گذاران و مدیران فرهنگی جهت حضور در رویداد، اعم از اینکه اهمیت چنین رویدادی را درک کنند و یا آن را به منزله یک جشنواره یا رویداد صرفاً تزیینی نپندارند و چالش دعوت از کسانی که با اختیار کامل سرمایه‌گذاری در این دوره شرکت کنند، یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها بود. کمبود تجربه حضور در رویداد پرتاب، برای تولیدکنندگان انیمیشن و نبود زمان کافی برای آموزش فنی ارائه‌کنندگان در روز رویداد را هم می‌توان از چالش‌های دیگر دانست. در زمینه محتوای طرح‌های ارائه شده هم ضعف در پرداخت دراماتیک آثار حاضر در رویداد از نکات قابل توجه است.

دبیر شورای راهبری پروژه «مسافری از گانورا» در توضیح بیشتر درباره فرآیند تولید این پروژه گفت: تولیدکنندگان «مسافری از گانورا» در اولین دوره رویداد رویازی توانستند با جذب سرمایه‌گذار بخش خصوصی شامل صندوق پژوهش و فناوری دانشگاه تهران و شرکت صندوق پژوهش و فناوری صنایع فرهنگی سپهر و جلب حمایت حوزه هنری، قرارداد مشارکت سه‌گانه‌ای را در تولید انیمیشن شکل دهند. در این پروژه، صندوق‌های سرمایه‌گذاری در حوزه انیمیشن، به‌عنوان صنایع خلاق ورود کرده‌اند.

وی بیان کرد: رویداد «رویازی» صرفاً بسترساز این مشارکت بوده است. در ادامه سازمان سینمایی سوره عهده‌دار راهبری پروژه شد. همچنین این سازمان، طراحی مدل مشارکت و تنظیم قرارداد، کنترل پروژه تولید فیلم سینمایی «مسافری از گانورا»، برنامه‌ریزی برندینگ، تجاری‌سازی، تبلیغات و فروش داخلی و خارجی را نیز بر عهده داشته است.

رسانه سینمای خانگی- مصائب طراحی لباس برای یک فیلم نوستالژیک

طراح لباس فیلم سینمایی «گیج‌گاه» با اشاره به علاقه‌ای که به فضای نوستالژیک دهه ۷۰ دارد از چالش‌هایی که در طراحی لباس این فیلم با آن مواجه بوده‌است، گفت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، حدیث حسنوند طراح لباس فیلم سینمایی «گیج گاه» که این روزها همچنان روی پرده سینماهای کشور است در گفت‌وگو با مهر، با اشاره به شاخصه های طراحی لباس برای دهه هفتاد که در این فیلم مد نظر قرار گرفته است، گفت: بعد از انقلاب اسلامی فرهنگ غربی در سطح جامعه به شدت روند نزولی پیدا کرد و ما با شکل جدیدی از پوشش در دهه ۶۰ مواجه شدیم که در نتیجه زن ها به چادرپوشی و مانتوپوشی و مردها به لباس‌ها و پیراهن های ساده و شلوارهای گشاد روی آوردند و لباس‌هایشان تغییر شکل پیدا کرد، خب در دهه هفتاد هم در ادامه دهه ۶۰ تغییراتی به تبع آن صورت گرفت، چون جنگ پایان گرفته بود و ما به ثبات نسبی در شرایط سیاسی و اقتصادی رسیدیم از این رو با موج دیگری از مدگرایی مواجه شدیم. در این دوره واردات صورت گرفت و ما با شکل جدیدی از لباس‌های خارجی برای افراد جامعه روبه‌رو می‌شویم که رواج پیدا کرده است و تی شرت‌ها، مانتوهای خفاشی و نمونه‌های دیگری از تنوع لباس برای افراد جامعه را داریم.

وی به سختی طراحی لباس در این دوره اشاره کرد و گفت: کارکردن برای یک دهه خاص برای یک طراح لباس به دلیل دقت و ظرافتی که باید به خرج دهد، می تواند به شدت سخت باشد و چیزی که این موضوع را ساده می‌کند این است که چون از دهه ۷۰ خیلی به لحاظ تاریخی فاصله نگرفته ایم، بنابراین از آن دوره یک سری منبع در دسترس داریم مثل فیلم و عکس و آلبوم هایی که در خانه های هر کدام مان از آن دوره وجود دارد بنابراین چیزی که نیاز داریم کمی زیبایی شناسی، شخصیت‌پردازی و شکل دادن به کاراکترهای آن داستان است. برای من طراحی برای این دهه بسیار جذاب بود، چرا که من دوران کودکی ام را در این دوره سپری کرده ام و برای من دهه ۷۰ بسیار نوستالژیک و پر از شور و هیجان است.

طراح لباس فیلم «گیج‌گاه» به تفاوت های عمده ای که در دهه ۷۰ و عصر کنونی وجود دارد اشاره کرد و گفت: نسل امروز نسلی سرکش است و این را نمی شود کتمان کرد؛ آنها اجازه نمی دهند کسی برایشان تصمیم گیری کند و ما این روند را در نوع پوشش این نسل هم شاهد هستیم و برخلاف دهه های گذشته، محدودیت های دهه ۶۰ و ۷۰ از بین رفته است و خب این شرایط در نوع پوشش آن ها هم بی تاثیر نبوده است. بر خلاف جوان دهه شصتی و هفتادی که چند رنگ محدود برای استفاده در لباسش داشت خب جوان امروزی زیبایی را در خوش‌رنگی و تنوع رنگ می داند و به واسطه حضور مدیا و دیدن دنیای مد در سرتاسر جهان به شدت حضور رنگ و لعاب غربی را در پوشش جوان امروزی برخلاف دهه های گذشته می توانیم ببینیم.

حسنوند همچنین درباره تجربه طراحی لباس فیلم «گیج‌گاه» مطرح کرد: برای من طراحی لباس برای یک فیلم در وهله اول مواجهه من با جهان جدیدی است که در ذهن کارگردان می گذرد و خب این بی تاثیر بر روند طراحی من نیست، نمی توانم بگویم که به طور قطع من با توجه به سلیقه کارگردان طراحی می کنم چون قطعا برای هر کارگردانی زمانی کار یک طراح جذاب خواهد شد که پر از ایده و توانمندی باشد اما همه تلاشم را کردم که برای کاراکترهای «گیج‌گاه» با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی که داشتند جهانی متفاوت را خلق کنم.

وی با اشاره به علاقه خود به دهه ۷۰ گفت: من خودم دهه هفتاد را خیلی دوست دارم نه به این دلیل که «گیج‌گاه» در این دوره گذشته بلکه چون این دهه برای من و هم نسلی های من، خیلی دهه خاطره انگیزی است. من پیش از این به عنوان دستیار با طراحان مختلف همکاری می‌کردم و طراحی برای این دوره را دیده و آن را اجرا کرده بودم ولی نه به عنوان طراح، اما بعد از فیلم «گیج‌گاه» گویی دری به روی من باز شد و باز هم در فیلم و تئاتر در این دوره طراحی کردم و فعالیت داشتم.

فیلم سینمایی «گیج گاه» به کارگردانی عادل تبریزی از ۱۲ مهر ماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده و پخش و تبلیغات آن به عهده موسسه بهمن سبز است. این فیلم سینمایی با بازی حامد بهداد، باران کوثری، سروس صحت، امیرحسین رستمی، بهرنگ علوی و … تاکنون توانسته حدود ۳۷۰ هزار مخاطب را به تماشای خود بنشاند.

رسانه سینمای خانگی- فراخوان رویداد استارت‌آپی فیلمنامه‌نویسی منتشر شد

فراخوان رویداد استارت‌آپی فیلمنامه‌نویسی در گونه‌های سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال توسط پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی، رویداد استارت‌آپی فیلمنامه نویسی با هدف کمک به ارتقای کمی‌و کیفی فیلمنامه نویسی، شناسایی و معرفی ایده‌های خلاقانه در فیلمنامه‌نویسی، معرفی استعدادهای فیلمنامه نویسی در سطح کشور و زمینه سازی برای حضور و تبادل دانش و تجربه نیروهای خلاق و مستعد کشور در دهه اول اسفند ماه ۱۴۰۲ در تهران برگزار خواهد شد.

این رویداد محدودیت موضوعی ندارد و قالب‌های مدنظر آن شامل «ایده» و یا «خلاصه طرح» در گونه‌های سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال می‌باشد.

براساس این گزارش، فرآیند کلی و نحوه برگزاری رویداد بدین صورت است که از میان ایده‌های ارسالی، حدود ۱۰۰ ایده انتخاب شده و از صاحبان ایده‌ها برای حضور در رویداد دعوت می‌شود. این افراد طی یک بازه زمانی ۳ روزه گِردهم هم آمده و زیر نظر استادان صاحب‌نام سینما و فیلمنامه نویسی، ایده‌های خود را مطرح و بیان می‌کنند. سپس در قالب کارگاه‌های آموزشی تخصصی، ایده خود را به طرح و سیناپس تبدیل کرده و ضمن رقابت با سایر ایده‌های برتر، نسبت به جذب سرمایه گذار و ساخت اثر خود اقدام می‌کنند.

این رویداد در هر یک از بخش‌های سه گانه سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال، ۳ جایزه نقدی و غیرنقدی اهدا می‌کند و همچنین سازمان‌ها و سرمایه گذاران حقوقی و حقیقی حاضر در رویداد نیز آثار برگزیده خود را در بخش‌های سه گانه، برای حمایت از تولید انتخاب و اعلام می‌کنند.

علاقه مندان به شرکت در این رویداد تا ۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۲مهلت دارند با مراجعه به سایت رویداد به آدرس www.iccip.ir، در آن ثبت‌نام کرده و آثار خود را مطابق مقررات رویداد، برای دبیرخانه ارسال نمایند و یا در صورت نیاز با شماره تلفن ۴۴۲۳۸۱۷۱ داخلی ۶۳۱ در پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی تماس بگیرند.

رسانه سینمای خانگی- خزاعی پردیس سینمایی زیمامال را افتتاح کرد

در ادامه روند توسعه زیرساخت‌های سینمایی، پردیس سینمایی زیما مال عصر امروز یکشنبه اول بهمن در تهران افتتاح شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، پردیس سینمایی زیمامال با حضور رییس سازمان سینمایی، مدیران، تهیه‌کنندگان و سینماداران عصر امروز اول بهمن ماه افتتاح شد.

سازمان سینمایی حمایت های خود را تداوم دهد

در ابتدای این مراسم محسن خباز بهره بردار پردیس سینمایی زیمامال گفت: گروه سینمایی هنر شهر آفتاب از سال ۹۴ با همکاری هنرمندان شیراز فعالیت خود را آغاز کرده و امیدوارم این گروه بتواند خدمت خود را به سینمای کشور ادامه دهد. امسال سال گشایش اقتصادی است و امیدوارم در بخش توسعه سینمایی، تولید و اکران آثار ارزشمندی به سینما ارایه شود. امروز پردیس سینمایی زیمامال با ۴ سالن سینما و ۳۳۸ صندلی طی ۱۰ سال، ساخته شده است. از رییس سازمان سینمایی تقاضا دارم روند حمایتش را در بخش سیاست گذاری و توسعه سینمایی کشور ادامه دهد چرا که در بخش توسعه ساخت‌ها ما خود را شناسانده ایم. تبدیل این پردیس به سینما ظرفیتی برای فرهنگ و سینماست و از لحاظ فرهنگی و مادی مستلزم نگاه سخاوتمندانه‌ای از جانب مدیران سینمایی است.

همراهی بخش خصوصی نیاز به نگاه حمایتی حاکمیت دارد

در ادامه سیدجمال ساداتیان نماینده تهیه‌کنندگان گفت: هر پرده سینمایی را باید قدر بدانیم چرا که از لحاظ استاندارد نمایشی بسیار عقب هستیم. اراده بخش خصوصی در این فعالیت، نوعی همت است که مستلزم همراهی دولت است. در دولت های گذشته حمایت های گسترده ای از توسعه فرهنگی سینما نشده است ولی طی ۲ سال اخیر شاهد همراهی و حمایت خوبی از سوی سازمان سینمایی هستیم. خوشبختانه امسال از لحاظ اقتصاد سینما و رونق گیشه با وجود چند فیلم به درصد خوبی از استقبال جامعه رسیده ایم.مهمترین سرگرمی در کشور، موسیقی و سینماست که باید زیر ساخت های آن فراهم شود.

وی اظهار کرد: همراهی بخش خصوصی نیاز به نگاه حمایتی حاکمیت دارد. آمار سرانه صندلی ها و سالن های سینمایی خوب است اما رونق آن مستلزم فیلم های خوب و جذب مخاطب نیز، است. با فیلم‌های مطلوب، سینما نیاز به حمایت دولت نخواهد داشت و مستقل می‌شود.

نیاز به تقویت ژانر آثار اجتماعی داریم

حبیب اسماعیلی نماینده پخش کنندگان نیز در این مراسم گفت: در سال های گذشته برای اکران فیلم به دلیل محدودیت سالن های سینما دچار مضیقه بوده‌ایم و امروز با سیاست درست سازمان سینمایی به نقطه اوج رسیده ایم و در این زمینه بخش خصوصی تاثیر بسیاری داشته است و به جای سرمایه گذاری در واحدهای تجاری، به سینما بها داده است.

وی توضیح داد: در زمینه مباحث مالیاتی و برخی هزینه های عمومی باید به اهالی سینما کمک شود. از لحاظ آماری در تولید فیلم در سطح خوبی هستیم ولی در جذب مخاطب همچنان نیاز به مطالعه و آسیب شناسی داریم. در شرایط امروز فیلم های کمدی مخاطب پسند است اما نیاز به تقویت ژانر آثار اجتماعی داریم تا در ژانرهای مختلف شاهد تولید آثار خوبی برای سینما و مخاطبان باشیم.

قدردان سرمایه گذاری بخش خصوصی هستیم

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی کشور در بخش دیگر این مراسم گفت: امروز خیلی خوشحال هستم که سالن دیگری به سالن‌های کشور اضافه شد و شخصاً قدردان سرمایه‌گذاران بخش خصوصی هستم که اگر در کنار بخش دولتی نباشند ما نمی‌توانیم به صورت جدی به توسعه در کشور فکر کنیم. روزی که بنده به سازمان سینمایی آمدم، سینمای بی‌جانی را تحویل گرفتم که با تنفس مصنوعی ادامه حیات می‌داد.

وی افزود: بعد از دوران کرونا، ریزش جدی و قهر مخاطب سینما و وضعیت نامناسب تولید، منجر به نگرانی همه اهالی و خانواده سینما و ناامیدی شده بود که ادامه آن ورشکستگی در پی داشت.

خزاعی عنوان کرد: مراجعه سرمایه‌گذاران به پلتفرم‌ها و تلاش برای ساخت و آثار در این حوزه مطرح شده بود. امروز به همت بخش خصوصی و سینماگران شاهد رونق سینمای ایران هستیم و اگر مراجعه و پشتوانه مردم به سالن‌ها، تولید آثار قابل قبول و بخش خصوصی نبود سینما به این مرحله پیشرفت و توسعه نمی رسید.

وی بیان کرد: امروز با سیاست گذاری و بنیان گذاری افق های جدید شاهد تولید فیلم در ژانرهای مختلف هستیم. آثار متنوع در ژانر کمدی، کودک، پلیسی، دینی و فانتزی جریان پیدا کرده است در حالی که در گذشته تنها فیلم اجتماعی و دفاع مقدس داشته ایم. در کنار توسعه و رونق سالن ها، فصل جدیدی برای تولید سینما آغاز شده است.

سینماگران کنج عزلت گزیده به صحنه برگردند

رییس سازمان سینمایی بیان کرد: در سال ۱۴۰۳ با توجه به روند تولیدی که شکل گرفته، مجوزهای صادر شده و همراهی بخش های خصوصی، ارگانی و دولتی وضعیت مطلوب و قابل قبولی پیش‌بینی می‌شود. همین جا، از سینماگران خوبی که کنج عزلت گزیده‌اند، دعوت می‌کنیم باتوجه به فضای رونق و همدلی‌ای که در جامعه شکل گرفته برای تولید اثر وارد عرصه شوند تا شاهد محصولات آن ها باشیم و مردم از این آثار بهره‌مند شوند. البته علت عدم حضور برخی از سینماگران حوزه اجتماعی شرایط عمومی کشور در سال گذشته بوده که امروز این شرایط تغییر کرده است و می‌توان این نوید را بدهیم که سال آینده شاهد آثار درخشانی بر پرده سینما باشیم.

احیای اقتصاد سینما اولویت نخست سازمان سینمایی بود

وی افزود: بی‌تردید خانواده سینما طی ۲ سال اخیر با چالش های سنگینی مواجه بوده اند و سینمای کم جان پساکرونا نیاز به احیا داشت که امروز اتفاق افتاده است قطعاً در شرایط سخت اقتصادی و بحرانی یک‌ خانواده نمی‌توان قصه شاهنامه گفت بلکه احیای اقتصاد سینما اولویت نخست ما بوده است که خوشبختانه با همت و همراهی مردم و سینماگران محقق شد.

خزاعی توضیح داد: طبیعی است که بعد از این‌ رونق و احیا است که می‌توان درباره سایر اولویت‌های سینما از جمله نیازهای فرهنگی و اجتماعی برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری کرد.
سینما دچار بحران‌های عمیقی بوده است که نخست ناچار به مدیریت این بحران‌ها بوده‌ایم. سازمان سینمایی، شورای صنفی و فعالان این حوزه دست به دست هم داده‌اند تا امروز شاهد شکوفایی و جهش مجدد و رونق اقتصاد سینمای ایران باشیم. این در حالی است که در ابتدای سال ۱۴۰۲ با توجه به وضعیت موجود و اقتصاد پیش‌رو این وضعیت موجود قابل پیش‌بینی نبود ولی با همدلی و همگرایی همکاران و صنوف سینمایی این فضای امیدبخش رقم خورد که منجر به توسعه زیرساخت های سینمایی و جهاد سینماسازی شده است.

وی عنوان کرد: البته در این راستا همت بخش خصوصی و مصوبات شورای عالی سینما و ورود جدی دولت به حوزه توسعه سینماها نیز امید تازه‌ای را رقم زد.

توسعه زیرساخت نیازمند اقدامات فراگیر ملی است

رییس سازمان سینمایی با اشاره به اینکه در حال حاضر به رغم روند فعلی توسعه، همچنان در زمینه زیرساخت نیازمند اقدامات فراگیر ملی هستیم، ادامه داد: با توجه به نیروی انسانی و رشد جمعیت به بیش از ۳ هزار سالن نیاز داریم که امیدواریم در آینده نیز این رونق با همیاری بخش خصوصی ادامه یابد. طی ۲ سال اخیر بالغ بر ۱۶۰ هزار صندلی به ظرفیت سینمای کشور اضافه شده که بیش از ۵۰ هزار صندلی به استان تهران و بیش از ۱۱۰ هزار صندلی نیز مربوط به سایر استان‌هاست. در حالی که حداقل نیاز سینمای ایران ۳ هزار سالن است که با توجه به برنامه‌ریزی سازمان سینمایی، تفاهم‌نامه‌ها و مصوبات شورای عالی سینما امیدواریم در دولت بعدی این عدد به ۲ هزار سالن رسد.

خزاعی همچنین خبر داد: تا پایان سال‌جاری نیز بیش از ۴۰ سالن اضافه خواهد شد و براساس وعده‌ای که داده‌ایم تعداد سالن‌های سینما تا پایان دولت سیزدهم به ۱۰۰۰ سالن خواهد رسید.

توسعه فقط سالن سازی نیست / لزوم توجه به سایر اولویت‌های زیرساختی

خزاعی در پایان تاکید کرد: توسعه سینما نباید محدود به سالن‌های سینما باشد بلکه سال آینده باید سایر اولویت‌های سینمایی همانند کیفیت نمایش و فناوری‌های نوین سینمایی و محتواهای مطلوب و مناسب‌تر مورد توجه قرار گیرد تا مردم بتوانند با بهترین شرایط و رضایتمندی فیلم ببینند، چرا که نیاز فرهنگی مردم بزرگ‌ترین دغدغه امروز ماست.

قادر آشنا، اصغر فارسی، یزدان عشیری، محمدقاصد اشرفی، غلامرضا فرجی، جمال ساداتیان، علی سرتیپی، سعید خانی، حبیب اسماعیلی، علی حسینی، محمدحسین فرحبخش، علیرضا اسماعیلی، محمدرضا فرجی و … از حاضران در این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی دنیای کارگردانی با «دیلیت» آغاز می‌شود

 السا فیروزآذر بازیگر سینما عنوان کرد که این روزها مشغول بازنویسی فیلمنامه «دیلیت» است تا بتواند آن را کارگردانی کند.

به گزارش سینمای خانگی، السا فیروزآذر در گفت‌وگو با ایرنا درباره تازه‌ترین فعالیت‌های خود گفت: این روزها در حال بازنویسی و اتمام فیلمنامه‌ای با نام «دیلیت» هستم که فکر می‌کنم حدود ۸ سال می‌شود که در حال کار کردن روی آن هستم. این فیلم‌نامه تجربه ویژه‌ای برای من است و معنای ویژه‌ای هم برای خودم دارد.

وی افزود: تم اصلی این فیلمنامه مربوط به دغدغه شخصی‌ام درباره مقوله ازدواج است اما در مسیر نگارش آن در این سال‌ها، براساس تجربه‌هایی که کسب کردم، موضوعات و رویکردهایی در روایت آن تغییر کرد و این اتفاق برای خود من تجربه جالبی بود. شاید حتی بتوانم بگویم برخی پیام‌های فیلمنامه با توجه به تجربه‌های شخصی‌ام در این سال‌ها دستخوش تغییر نگرشم نسبت به این موضوع شد.

 نمایش «هزار و یک تو»‌ به کارگردانی و بازی السا فیروزآذر

وی افزود: به زودی برای این فیلمنامه درخواست پروانه ساخت خواهم داد و امیدوارم بتوانم خودم «دیلیت» را بسازم. من پیش‌تر تئاتری با عنوان «هزار و یک تو»‌ را کارگردانی کرده بودم که مخاطب قابل توجهی هم داشت، همین تجربه مشوق اصلی من بود تا همان ایده را تبدیل به یک کار بلند کنم. تجربه‌ای که می‌توان آن را تجربه‌ای مشترک میان تئاتر و سینما دانست. تلاش کردم دکوپاژهایم در آن کار سینمایی باشد و آن را با میزانسن‌هایی که مختص تئاتر است، تلفیق کردم.

کیفیت کار بسیار مهم است و به همین دلیل خیلی صبورانه، در این سال‌ها حضور در پروژه‌های مختلف را برای ایفای نقش و یا کارگردانی و نگارش، انتخاب کرده‌ام

فیروزآذر در ادامه گفت: برای تجربه آن تئاتر توانستم جایزه بهترین کارگردانی را هم دریافت کنم و در جشنواره تئاتر فجر هم توانست در ۸ حوزه، کاندیدای دریافت جایزه شود. تجربه ساخت آن کار، باعث شد احساس کنم کارگردانی به روحیه‌ام نزیک است و دوست دارم تجربه‌های بیشتری در این زمینه داشته باشم. اینکه بتوانی درباره موضوعی، تخیل کنی و بعد بتوانی همان پیامی را که در خیال خود داری، به اجرا درآوری، تجربه بسیار جذابی است.

این بازیگر سینما درباره دلیل کم‌کاری‌اش در حوزه بازیگری در سال‌های اخیر هم توضیح داد: اگر نگاهی به کارنامه من بیندازید، هیچ‌گاه اینگونه نبوده است که بخواهم به‌صورت پشت سر هم در چند پروژه حضور داشته باشم. برایم کیفیت کار بسیار مهم است و به همین دلیل خیلی صبورانه، در این سال‌ها حضور در پروژه‌های مختلف را برای ایفای نقش و یا کارگردانی و نگارش، انتخاب کرده‌ام. فیلمنامه‌هایی که تا به امروز نوشته‌ام هم حداقل دو یا سه سال روی آن‌ها وقت گذاشته‌ام. به همین دلیل خودم را خیلی صبور می‌دانم و شاید ریتم فعالیت‌هایم اینگونه است. کیفیت برایم نسبت به کمیت ارجحیت بیشتری دارد.

وی درباره دیگر فعالیت‌های خود گفت: من علاقه بسیاری به مطالعه دارم و از آنجایی که پیش‌تر رشته تخصصی‌ام معماری بوده است، از همین طریق با سبک‌های مختلف هنری هم آشنا شدم. در مقطع ارشد سراغ ادبیات نمایشی رفتم و در دانشگاه سوره در این زمینه تحصیل کردم. در این مرحله هم تحقیقات بیشتری درباره سبک‌های مختلف هنری داشتم. برخی از سبک‌های هنری در حوزه معماری را در فرآیند فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی هم معادل‌سازی کردم.

فیروزآذر افزود: همزمان مشغول تدریس و آموزش شدم تا خودم هم بیشتر بتوانم فرا بگیرم. فعالیت‌هایی مانند دستیاری کارگردانی و منشی‌ صحنه هم از کارهایی است که از همان ابتدای ورودم به سینما آن‌ها را تجربه کرده بودم. در ادامه همین تجربه‌ها هم فیلمنامه‌نویسی برای کارهای کوتاه و بلند را آغاز کردم. همان نمایش «هزار و یک تو» که به آن اشاره کردم هم علاوه‌بر جایزه کارگردانی، متن نمایش هم کاندیدای جایزه فجر شد و همین اتفاقات انگیزه اصلی‌ام برای ادامه این مسیر شد.

 «مِلی و راه‌‍های نرفته‌اش» با بازی السا فیروزآذر

این بازیگر سینما در پاسخ به اینکه موفق‌ترین تجربه خود در سینما تا به امروز را چه می‌داند هم گفت: واقعیت این است که اکثر کارهایی را که تا به امروز سراغ آن‌ها رفته و انجام داده‌ام، دوست داشته‌ام و برای آن‌ها حتما دلیل قاطعی داشته‌ام. از «ملی و راه‌های نرفته» و «تسویه حساب» گرفته تا همین سریال «فوفو» که اخیرا در آن ایفای نقش داشتم، همه آثاری است که می‌توانم بگویم بخشی از من در آن‌ها وجود دارد اما در میان کارهایم، علاقه ویژه‌ای به «یکی از ما دو نفر» دارم. چراکه احساس می‌کنم بیشتر خودم را در آن می‌بینم.

وی افزود: سریال «جزیره» هم که مربوط به دوسال پیش می‌شود، کاری بود که به نقش خودم در آن علاقه داشتم و متأسفانه فصل دوم آن ساخته نشد و اتفاقاتی که انتظار داشتم برای آن بیفتد، نیفتاد. جاه‌طلبی کاراکتر «ماهک» در این سریال، برایم بسیار ارزشمند بود.

فیروزآذر درباره سینماگرانی که علاقه‌مند به همکاری با آن‌ها در آینده است هم گفت: با هر بازیگر و یا کارگردانی که عاشق کارش باشد، قطعا دوست دارم فرصت همکاری داشته باشم. یکی از مهمترین آیتم‌ها برایم همین عشق به کار است. کارهایی که به دل‌مان می‌نشیند، قطعا این ویژگی را داشته‌اند.

رسانه سینمای خانگی- «یزد الی یزد»؛ یک مستند متفاوت

حسن نقاشی درباره مستند جدیدش با نام «یزد الی یزد» که اتفاقی واقعی در دوران قاجار را روایت می‌کند، توضیحاتی ارایه داد و به دغدغه بومی‌گرایی خود در مستندسازی اشاره کرد.

به گزارش سینمای خانگی، حسن نقاشی مستندساز که این روزها مشغول ساخت پروژه «یزد الی یزد» است درباره داستان این مستند به مهر  گفت: ماجرای مستند «یزد الی یزد» بخشی از حافظه شفاهی مردمانی‌ است که علاوه بر تحمل سختی‌های جان‌فرسای اقلیم خشک و تشنه کویر، با قیام و بلواهای گاه و بی‌گاهی روبه‌رو بوده‌اند؛ رخداد هایی که اغلب حاصل شرایط نامطلوب اواخر قاجاریه بود که از ضعف حکومت مرکزی، عده‌ای شورشی و راهزن یا مزدور این و آن، قد علم می‌کردند و دار و ندار مردم ستم‌دیده را به یغما می‌بردند. یزد از این گونه مصیبت‌ها زیاد دیده بود از شورش افغان‌ها تا قیام کاشی‌ها، لوطی‌ها و …

وی ادامه داد: نخستین بار با ماجرای مستند «یزد الی یزد» هنگام پژوهش برای فیلم مستند «شاه جهان» آشنا شدم، هر چند اهل یزد با روایت شفاهی و نقل سینه به سینه این واقعه کم و بیش آشنایی دارد اما آنچه یافتم نه یک نقل شفاهی که گزارش‌های کتبی یکی از تجار مشروطه‌خواه یزد به هند بود.

نقاشی تاکید کرد: اواخر حکومت محمدعلی‌ شاه بود که یک بنای یزدی معروف به لوطی محمد گِلکار قیام می‌کند و با حمایت لوطی‌ها، حاکم مشروطه یزد را عزل و خود را حاکم مستقل می‌داند، توهمی که موجب شد تا یزد برای چندی آرمانشهر مستبدان ضد مشروطه باشد. کار به جایی می‌رسد که لوطیِ گِلگار خود را شاه جا می‌زند و با وضع قوانین مستبدانه، اساس سیاست مملکت محروسه خود را پیکار با مشروطه اعلان می‌کند.

کارگردان «دبستان پارسی» افزود: لوطی‌ها در چند نبرد، موفق به سرکوب قوای حکومتی شدند که همین بر توهم شاهِ لوطیان افزود، چنان که در نوشته‌های محرمانه به هند می‌خوانیم او با ضرب سکه و طرح درفش و تعیین وزیر و وکیل در پی کسب قدرت بیشتر است اما بعد از فتح تهران و عزل محمدعلی شاه و استقرار حکومت مشروطه، قوای حکومت مرکزی رویای لوطیان را نقش بر آب می‌کند و با این یورش حکومت شاه محمد لوطی که از آخرین بازی‌های مستبدان بود خاموشی می‌گیرد.

این مستندساز تصریح کرد: سرنوشت محمد لوطی، گچ بر و بنای نابغه و فرجام شومش، برای یزدی‌ها مَثَل شد و هنوز هم ماجرای حکومت چهل روزه‌اش نقل مجالس است. فیلم ضمن روایت این واقعه گمنام، اسناد و مدارک ناخوانده‌ای را افشا می‌کند. در حال حاضر پژوهش و جمع‌آوری اسناد واقعه به آخر رسیده و بخش‌هایی از اثر نیز ضبط شده است.

نقاشی درباره اینکه چه اسنادی در فیلم وجود دارد، عنوان کرد: شروع پژوهش با دستیابی به مجموعه نامه‌های تاجری یزدی به هند بود، بعدها آگاه شدم که یکی از مشروطه‌خواهان یزد با شخصیت اصلی فیلم یعنی محمد گِلکار گفت‌وگوی مفصلی داشته است که خوشبختانه این دست نوشته‌ها نگهداری می‌شود و موفق به خواندن آن شدم، همچنین تلگراف‌های کنسولگری انگلیس در یزد به وزارت خارجه بریتانیا کمک حالم شد و در ادامه روزنامه‌های عهد مشروطه که به‌صورت پراکنده از حکومت لوطی‌ها گزارش‌هایی داشتند مورد توجهم قرار گرفت.

این مستندساز درباره پژوهش چنین واقعه تاریخی و چالش‌هایش گفت: مرحله پژوهش، زمانی‌ است که شاکله اصلی فیلم شکل می‌گیرد و پیرنگ نهایی پدید می‌آید. پژوهش ما را هدایت می‌کند که کدام شیوه روایی را برای فیلم برگزینیم، موضوعِ گفتار متن چه باشد و شیوه بیان آن تا چه حد قطعی باشد. زیبایی‌شناسی و واقع‌گرایی در مستند تاریخی، در گرو همین مرحله است. مهم‌ترین بخش پژوهش گفت‌وگو با نسل دوم و سوم آدم‌هایی بود که مستقیم با این واقعه ارتباط داشتند؛ از نوه لوطیان گرفته تا فرزندان مشروطه خواهان. گاه روایت‌ها متناقض و متفاوت بود، گاه اصل ماجرا انکار می‌شد و به مصلحت، وقایع دیگری با آن تلفیق می‌شد برای مثال شورش حسین کاشی و بلوای محمد لوطی گاه با هم تلفیق شده بود که من در مقام پژوهشگر می‌بایست این ۲ واقعه شبیه در یک شهر را از هم تشخیص می‌دادم تا مباحث در هم نیامیزد و اطلاعات غلط در اختیار مخاطب قرار نگیرد اما مشکل اصلی چنین پژوهشی یافتن اسناد مکتوب و تصویری است به ویژه اسناد تصویری که به تعداد محدودی یافت می‌شد.

کارگردان «شاه جهان» درباره اینکه چرا بسیاری از مستندهایش در یزد روایت می‌شود، مطرح کرد: اقلیم مساله بنیادین سینمای مستند است، اقلیم نه جغرافیا که مجموعه‌ای پیچیده از باورهای ملی، مذهبی و فرهنگی است، اقلیم داستان و تاریخ خود را دارد. ایران کشور اقلیم‌هاست، در حقیقت به تعداد شهر و روستاهایش اقلیم دارد، گاه در کویر، پاره آبادی‌های مجاور، تفاوت ریشه‌ای در زبان و سنت دارند. بوم گرایی در آثار من تعمدی‌ است، جغرافیای من کویر است، از این فرهنگ هستم و در این فرهنگ زیسته‌ام و به قصه‌هایش، باورهایش، تاریخ پر فراز و نشیبش دل بسته‌ام.

نقاشی در پایان یادآور شد: ما در ایران از تاثیر اجتماعی روایات تاریخی غافل هستیم، درست همانطور که در حفظ مکتوبات قدیم یا معاصر چالش داریم. یکی از پژوهشگران مطرح یزد به من گفت؛ در مرمت یک خانه تاریخی به صندوقچه‌ای از اسناد قجری برخوردیم، ما سرگرم بحث و جدل بر سر مالکیت اسناد بودیم که متوجه شدیم، کارگران ساختمان، هر روز برای روشن کردن اجاق چای و نیمرو، یک رول سند را آتش می‌زدند. این آتش، با آتش اسکندر چه فرقی دارد؟ مستندنگاری از اقلیم با روایت‌هایی گنگ و هزارتو، پر ابهام و رازآلود، همیشه برایم جذاب بود. آینه‌ای می‌شوم تا فرهنگی که در آن زیسته‌ام، به جلوه درآید. بیدل می‌فرماید: «ما کارگه رنگیم/ رنگ است تماشاها».

مستند تازه حسن نقاشی «یزد الی یزد»، تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

رسانه سینمای خانگی- زمستان بهاری گیشه

 سینماهای کشور در دی‌ماه، حدود ۱۴۲ میلیارد تومان فروختند که این مبلغ، ۵ درصد بیشتر از مدت مشابه ماه گذشته بوده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینماها در دی‌ماه، موفق شدند تا با جذب ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب، به گیشه ۱۴۲ میلیارد تومانی دست یابند.

این عملکرد در نتیجه ۷۴ هزار سانس نمایش فیلم در سینماهای سراسر کشور بوده است. با این آمار، مشخص می‌شود که سینماها توانستند گیشه خود را به نسبت مدت مشابه ماه گذشته، ۵ درصد رشد دهند که این میزان نیز می‌تواند در نتیجه افزایش بهای بلیت برای روزهای سه‌شنه و سانس‌های پایانی دو روز انتهایی هفته باشد.

البته سینما در دی‌ماه به دلایلی چون آغاز امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان و البته مواردی چون آلودگی هوا و برودت نسبی، نتوانست میزان مخاطبان خود را به نسبت آذرماه افزایش دهد و در همان مدار ماه گذشته باقی ماند.

وجود تعطیلات فرخنده در دومین ماه زمستانی و البته پایان یافتن امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان، دو سیگنال مثبتی است که می‌تواند در بهمن‌ماه به افزایش شاخص‌ رشد مخاطب بیانجامددر نخستین ماه زمستانی، هتل، آخرین ماه صدرنشینی خود را جشن گرفت. این کمدی موفق شد تا در دی‌ماه، با جذب ۸۶۱ هزار مخاطب، فروشی معادل ۳۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان داشته باشد.

هاوایی با آن‌که از نیمه‌های دی‌ماه به ناوگان اکران اضافه شد اما حسابی خوش درخشید و موفق شد تا با ۵۷۴ هزار مخاطب و گیشه ۳۰ میلیاردی، در رده دومین فیلم پرمخاطب این ماه جا خوش کند. این آمار به روشنی گویای آن است که هاوایی تا چه اندازه می‌تواند خود را در جدول فروش امسال سینمای ایران بالاتر بکشد.

ویلای ساحلی در کمال تعجب، روند ناکامی خود را در دومین ماه نمایش حفظ کرد. این فیلم در دی‌ماه، ۵۵۳ هزار نفر را به سینما کشاند و نتوانست بیشتر از ۲۵ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بفروشد.

کمدی ورود و خروج ممنوع، خیلی بی‌ادعا و چراغ‌خاموش، توانست با جذب ۳۲۳ هزار مخاطب، ۱۴ میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان بفروشد و چهارمین فیلم پرمخاطب این ماه باشد.

 ورود و خروج ممنوع

فسیل با همان تک‌سانس‌هایی که در چند پردیس سینمایی پایتخت دارد، توانست خود را در میان ۵ فیلم بالای جدول حفظ کند. این فیلم موفق شد تا در دهمین ماه اکران، ۲۳۷ هزار نفر را به سینماها بکشاند و ۱۰ میلیارد و ۷۲۰ میلیون تومان نیز بفروشد.

بچه زرنگ، مسافری از گانورا، نارگیل ۲، جوجه‌تیغی و ضد، ترکیب دیگر ۵ فیلم پرمخاطب دی‌ماه را تشکیل می‌دهند.

 ضد

انتظار می‌رود روند استقبال از سینماها در بهمن‌ماه، با یک رشد نسبی همراه باشد. تعطیلات فرخنده در این ماه و البته پایان یافتن امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان، دو سیگنال مثبتی است که می‌تواند در بهمن‌ماه به افزایش شاخص‌ رشد مخاطب بیانجامد.

همچنین در بهمن‌ماه، جشنواره فیلم فجر را داریم که می‌تواند به‌مانند سال گذشته، موجب افزایش مخاطبان سینما شود.

هم‌اکنون دورنمای روشنی برای سینما در بهمن‌ماه وجود دارد که امیدواریم این برآورد با عدم‌اکران فیلم جدید و اعطای فرصت بیشتر به فیلم‌هایی که پتانسیل جذب مخاطب گسترده دارند، به یک برهه خوب برای سینمای ایران و مخاطبانش تبدیل شود.

رسانه سینمای خانگی- سینمای فیلم کوتاه همچنان مهجور است

کارگردان فیلم کوتاه «شبی سیصد»، اکران آنلاین فیلم کوتاه را اتفاق مثبتی دانست و بیان کرد متاسفانه فیلم کوتاه هنوز در کشور مهجور است و درصد بالایی از مردم حتی تصور درستی از فیلم کوتاه ندارند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، اکران بسته فیلم کوتاه شامل منتخبی از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران از روز ۱۳ دی ماه هم‌زمان با روز بزرگداشت مقام مادر آغاز شده است. به همین بهانه با نویسنده و کارگردان فیم کوتاه «شبی سیصد» که در این بسته حضور دارد، گپ و گفت کوتاهی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

محسن نجفی مهری کارگردان فیلم کوتاه «شبی سیصد» که با مضمونی مادرانه، در بسته فیلم‌های کوتاه مادرانه انجمن سینمای جوانان به صورت آنلاین اکران می‌شود، در گفت‌وگو با خبرنگار مهر درباره این فیلم بیان کرد: ایده اولیه «شبی سیصد» از تجربه اقامت من و همکارم علیرضا اسدنژاد در خانه‌ای در شمال ایران شکل گرفت. بعد از مدتی من شروع به نگارش فیلمنامه کردم و بعد از حدوداً ۴ سال موفق به ساخت آن شدم. ایده اولیه و کلی فیلم تا انتهای کار حفظ شد اما یک سری جزییات حتی تا زمان فیلمبرداری به فیلم اضافه شد.

وی درباره این‌که «شبی سیصد» چه‌قدر با آن چیزی که از ابتدا انتظارش را داشته تفاوت کرده است، گفت: خوشبختانه فیلم تا حدود زیادی به چیزی که انتظارش را داشتم نزدیک شد.

نجفی مهری درباره اکران آنلاین فیلم کوتاه و نگرانی‌های فیلمسازان از بحث امنیت آن، توضیح داد: طبیعتاً اکران آنلاین فیلم کوتاه اتفاق مثبتی است که امکان دیده شدن فیلم‌ها را برای همه شهرهای ایران و حتی جهان فراهم می‌کند و مثل اکران جشنواره‌ای محدود به یک شهر و زمان خاص نیست اما باز هم نمی‌توان انتظار خیلی زیادی از همین نوع اکران داشت، چرا که به طور کلی متاسفانه فیلم کوتاه هنوز در کشور مهجور است و درصد بالایی از مردم حتی تصور درستی از فیلم کوتاه ندارند.

وی در توضیح بیشتر گفت: نگرانی از امنیت فیلم پیش از اکران‌های جشنواره‌ای هم امری اجتناب ناپذیر است، چرا که بسیاری از جشنواره‌ها در صورت داشتن اکران آنلاین دیگر فیلم را نمی‌پذیرند و در صورت لو رفتن فیلم در یوتیوب یا تلگرام، شانس فیلم برای حضور در جشنواره‌ها و حتی فروش حق پخش در خطر می‌افتد که البته حساسیت روی این مورد بعد از کرونا کمتر شده است. اما از سوی دیگر این اتفاق سبب بیشتر دیده شدن فیلم می‌شود. من به شخصه با اکران آنلاین حداقل یک سال بعد از پخش جشنواره‌ای فیلم موافق هستم.

کارگردان فیلم کوتاه «شبی سیصد» درباره این‌که در زمان نگارش فیلم‌نامه و ساخت فیلم، به مخاطب جهانی نیز فکر می‌کند یا خیر، عنوان کرد: در زمان نگارش فیلم‌نامه سعی می‌کنم که هم مخاطب داخلی و هم مخاطب خارجی را مد نظر داشته باشم اما گاهی این موضوع اجتناب ناپذیر است که برخی موضوعات بیشتر می‌توانند مخاطب داخلی را جذب کنند یا برعکس.

وی در پاسخ به این‌که به حضور بازیگر حرفه‌ای در فیلم کوتاه چقدر اعتقاد دارد، گفت: کار کردن با عوامل و به شکل ویژه بازیگران حرفه‌ای به بالا رفتن سطح فیلم‌های کوتاه کمک می‌کند و بازیگران حرفه‌ای که در فیلم‌های کوتاه حضور پیدا می‌کنند، برای من قابل احترام هستند. در فیلم «شبی سیصد» بر خلاف فیلم قبلی‌ام «سقف کاذب» که بازیگران شناخته شده داشت، بیشتر بازیگران فیلم و حتی نقش اول فیلم اولین حضور جلو دوربین را تجربه می‌کردند.

نجفی مهری درباره مشکلات ساخت این فیلم کوتاه مطرح کرد: یکی از چالش‌هایی که «شبی سیصد» برای من داشت کار کردن با تعداد زیادی کودک و نوجوان و آن هم در شرایط کرونا بود که هم مسؤولیت زیادی برای ما داشت و هم از نظر هدایت و بازیگردانی جلوی دوربین، سختی‌های بسیاری داشت اما خوشبختانه در نهایت نتیجه کار خوب بود.

این کارگردان جوان در پایان درباره کارهای آینده خود توضیح داد: با وجود این‌که چندین فیلمنامه کوتاه و بلند دارم اما فعلاً تصمیم به ساخت فیلم ندارم و بیشتر به عنوان تدوینگر، فیلمبردار و متخصص اصلاح رنگ در خارج از ایران فعالیت دارم.

رسانه سینمای خانگی- «ریکاوری» چطور نتیجه داد؟

امیر مظلومی کارگردان مستند «ریکاوری» که از آثار حاضر در جشنواره فیلم عمار است از مسیر تولید این اثر گفت.

به گزارش سینمیا خانگی، امیر مظلومی کارگردان مستند «ریکاوری» که در بخش رقابتی جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد با بیان اینکه این پروژه اولین تجربه تولید مستند او محسوب می‌شود، پیرامون ایده شکل گیری این مستند به مهر گفت: با شرکت در دوره های تربیت مستندساز، سبدی از موضوعات به ما پیشنهاد شد و از بین آن موارد به پژوهش در زمینه نظام درمانی پیشگیری محور یا درمان محور پرداختم چرا که احساس می‌کردم این موضوع می‌تواند ثمرات بهتری داشته باشد.

وی با بیان اینکه در ابتدا نیاز بود از طریق متخصصان و پژوهشگران تعریف و دید کلی نسبت به این ۲ نظام درمانی پیدا کند، افزود: در روند پیش تولید در قالب یک تیم ۲ نفره با پژوهشگران و متخصصان مختلف جلسه برگزار کردیم و به این جمع بندی رسیدیم که در نظام پیشگیری درمان محور سود و نغع در مریضی بیشتر بیماران است و در این سیستم ویزیت بیشتر و عمل جراحی بیشتر منجر به درآمد بیشتر پزشکان شده و در تعارض منافع با درمان بیمار است حال آنکه نظام پیشگیری محور برای درآمد پزشکان هم مناسب است.

این مستند ساز با تاکید بر اینکه یک فعالیت جهادی همه جانبه جهت پیشگیری از بیماری در ابتدای انقلاب وجود داشته است، گفت: کار با مرور تاریخچه وضعیت پزشکی در کشور آغاز می‌شود، قبل از انقلاب وضعیت پزشکی مناسب نبوده و واردات پزشک داشته ایم، بعد از انقلاب در قالب یک حرکت جهادی، افرادی از روستاها در مراکز استان آموزش دیده و با بازگشت به روستا نسبت به آموزش و پیشگیری بیماری های فراگیر نظیر، سرخک، سل، وبا، مالاریا و … در قالب بهیار اقدام می‌کردند، این اقدام منجر به ثبت یک رکورد بی‌نظیر پیشگیری در ایران شد به عنوان مثال ۲۵ درصد نوزادان زیر یک‌سال در دوره پهلوی فوت می‌شدند اما بعد از انقلاب درصد فوت نوزادان زیر یک‌سال به ۳ درصد رسید.

وی در ادامه، یادآور شد: با تصویب طرح خودگردانی بیمارستان‌ها توسط پزشکان نظام از حالت پیشگیری محور، سراغ نظام درمان محور رفته است، ما با بررسی کشورهای مختلف به این جمع‌بندی رسیدیم که الگو نظام پیشگیرانه درمان کوبا در شرایط تحریم بسیار قابل توجه است.

مظلومی با اشاره به اینکه مدت زمان این مستند کوتاه است و از همین رو از ۲ مصاحبه شونده با تجربه برای اقناع مخاطب بهره گرفته است، افزود: برای این مستند، حدود ۴ ماه پیش تولید و ۵ ماه هم تولید داشته ایم. همچنین تقریبا ۲ ماه و نیم پژوهش، یک ماه نگارش متن، یک هفته تصویربرداری و ضبط و سه ماه تدوین انجام دادیم.

مستند «ریکاوری» در ۱۳ دقیقه به مرور نظام پزشکی ایران و پیشینه آن می پردازد. سایر عوامل این مستند عبارتند از تهیه کننده حقوقی: سفیر فیلم، تهیه کننده: محمدحامد نوروزی، نویسنده: محمد هاشمی، تدوین: امیر مظلومی، طراحی لوگو: محمد مهدی شعاعی.

رسانه سینمای خانگی- سینما را در خیره شدن اوپنهایمر به چشم‌های پیکاسو ببینید

چشم بسته به زنِ داخلِ قابِ نقاشی، زنی که زاده کوبیسم است و قابله‌اش پیکاسو خیره شده. مَرد حیرت‌زده است، همچون کسی که چهره مرگ را دیده باشد. احساسات او همواره اما به طور مشخصی، متناقض و اندکی هم غیرقابل فهم بوده است، مانند ارتباط عجیبش با تصویری از زن آبی رنگ با دستانی گره‌خورده‌ در اثر پیکاسو. این مرد که بعد از ساخت بمب اتم گفت «اکنون من خود مرگ شده‌ام، ویرانگر دنیاها»، همان‌قدر در برابر این اثر حیرت کرد که در مقابل اولین آزمایش بمب هسته‌ای جهان با اسم رمز «ترینیتی». آیا در این نقاشی هم مرگ را دیده بود؟

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمرِ (فیزیک‌دان آمریکایی که به عنوان «پدر بمب اتمی» شناخته شده‌) ـ حین اقامتش در اروپا در موزه‌ای قدم می‌زند. جوان است و نحیف. با قدم‌هایی آهسته از مقابل اثر Married life از راجر دلا فرسنای و The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس می‌گذرد. جوانک آشفته است و با کتی بزرگ‌تر از قواره‌اش اثری با سبک کوبیسم را نظاره می‌کند.

در بخشی از این فیلم، فیزیکدان دانمارکی و برنده جایزه نوبل، نیلز بور، او را تشویق کرده تا کمبریج را ترک کند و از جایی که با کار آزمایشگاهی خود دست و پنجه نرم می‌کند برود تا بر فیزیک نظری که اشتیاق واقعی اوست تمرکز کند. پس از ترک کمبریج او در حال قدم زدن در موزه و دیدن آثار کوبیسم است.

اثر The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس، اثری است به سبک کوبیسم. 

کوبیسم در لغت به معنای کوب یعنی مکعب یا مکعب‌گری تعریف شده است؛ این سبک‌ هنری را پابلو پیکاسو و جورج براک سال ۱۹۰۷ میلادی ایجاد کردند و در حال حاضر به عنوان یکی از مکاتب هنری مهم سده بیستم تلقی می‌شود. کوبیسم محصول نگرشی فردگرایانه بر جهان بود. نامداران سبک هنری کوبیسم مضامین متفاوتی را ایجاد کرده و به ترکیب صور هندسی پرداختند و در مرحله‌ای حتی به نوعی از تک‌رنگی رسیدند. 

بعضی پژوهشگران هنر مهمترین دستاورد را بر هم نهادن و در هم بافتن پلان‌های متعدد و با زوایای دید همزمان و خلق نوعی فضای تصویری جدید می‌دانند؛ فضای کم عمقی که بدون سه بعد نمایی به کار برده شده و حجم و جسمیت را با ایجاد زاویه‌ دید متفاوت نشان داده است. هنرمندان کوبیسم که فرم را به هم‌ریخته بودند، جهان را در زمان و مکانی خاص مجسم نمی‌کردند و به نوعی با شکافتن پوسته ظاهری، از دیدگاهی متفاوت به سوژه نگاه کردند. بر همین اساس بود که زوایای متعدد را به صورتی همزمان تصویر کردند اما بر این اساس که نشان دادند تمام زوایا امکان‌پذیر نبود، بخشی از بی‌نهایت را به تصویر درآوردند و با تنیدن زوایا در یکدیگر، تصویر را در سطوح نمایان ساختند؛ به تعبیری کوشیدند کلیت یک پدیده را در یک سطح دوبُعدی نمایان سازند. 

هنرمندان سبک کوبیسم که واقع‌گرایی مفهومی را به واقع‌گرایی بصری اولویت داده بودند، نظامی عقلانی را به هنر راه داده و به‌زعم خود واقعیت پدیده‌ را به تصویر کشیدند؛ آن زمان بن‌مایه فلسفی این ابداع آنها، با کشفیات دانشمندان در حوزه علم فیزیک ارتباط برقرار می‌کرد؛ آنچه اوپنهایمر جوان را به قدم‌ زدن در موزه و دیدن چنین آثاری واداشته را نیز می‌توان با در نظر گرفتن همین ارتباط بررسی کرد. 

مسیر قدم‌ زدن اوپنهایمر اما پرپیچ و تاب است. سرعت تغییر سکانس‌ و ترکیب فضاهایی متفاوت اما مرتبط او را به شب‌هنگام باز می‌گرداند. شعله آتشی که شب‌هنگام روشن شده جرقه‌زنان بالا می‌رود و جوان، شکننده از میان شعله‌های آتش به دنیای فیزیک کوانتوم قدم بر می‌دارد. از اولین قدم‌هایش در موزه تا اولین قدم‌هایش در راه خلق آتشی جهانی، کوتاه است. 

دوربین، دست اوپنهایمر را بر کتاب «سرزمین هرز» به قلم تی اس الیوت نمایش می‌دهد، دست دیگر را بر چانه گذاشته و به شعله‌های آتش چشم دوخته است. جرقه‌های نور در فضای سیاه رنگ، بُهت‌آور است و بعد نمایش آتش، دوربین بر چشمان آبی‌رنگ کیلین مورفی متمرکز می‌شود.

همزمان با تمرکز صحنه بر نگاه حیرت‌زده اوپنهایمر جوان، اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) نمایش داده می‌شود. اوپنهایمر چشم در چشم پیکاسو، متحیر مانده و نمایش شکنندگی عصبی، جاه‌طلبی، خودنمایی و اندوه کار آسانی نیست، اما این چهره از سوی کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمر ـ و کریستوفر نولان – نویسنده و کارگردان ـ فیلم اوپنهایمر به تصویر کشیده شده است. 

اوپننهایمر به اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) خیره شده است. پیکاسو (۱۸۸۱ ـ ۱۹۷۳ میلادی) در مالاگا، جنوب اسپانیا به دنیا آمده بود. پدرش نقاش بود اما اغلب طبیعت و اجزای آن مانند پرندگان و … را به تصویر می‌کشید؛ او بیشتر عمر خود را استاد هنر و کیوریتوری در موزه محلی شهر بود. پیکاسو هم از سنین پایین به نقاشی علاقه نشان می‌داد. در منابعی آمده از مادر پیکاسو نقل شده که اولین کلمات او «piz,piz» کلمه کوتاه شده «Lapiz» بوده که در زبان اسپانیایی به معنی مداد است. 

در دوره‌ای اما آثار پیکاسو با رنگ‌ آبی شناخته شد؛ حدودا از سال (۱۹۰۱-۱۹۰۴) بیشتر از طیف رنگ‌های آبی در آثار خود بهره گرفت. بعضی تاریخ‌نگاران اعتقاد دارند این دوره از کار پیکاسو بیشتر تحت تأثیر افسردگی بعد از خودکشی یکی از دوستانش بوده است. برخی از موضوعاتی که در دوره‌ی آبی آثار پیکاسو به چشم می‌خورند کوری، فقر و گاه زنان هستند.

اوپنهایمر جوان (کیلیان مورفی) در طول اقامتش در اروپا با یک نقاشی کوبیسم از زنی آبی رنگ، نشسته با بازوهای متقاطع اثر پابلو پیکاسو روبه‌رو می‌شود. نمایش این اثر از تاثیرات هنر مدرن بر فیلم نولان است. نولان اغلب به این شیوه‌های انتزاعی کار خود را با هنر معاصر پیوند می‌دهد. این نقاشی اکنون در موزه پیکاسو ـ پاریس است.

اوپنهایمر به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۲۳ اکران شد. نولان فیلم‌نامه این فیلم را بر اساس کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» اثر کای بِرد و مارتین جی شروین به تصویر درآورده است. بِرد و شروین هم اوپنهایمر را یک «معما» می‌دانستند. از نظر آنان اوپنهایمر یک فیزیکدان نظری بود که ویژگی‌های کاریزماتیک رهبری بزرگ را نمایش می‌داد و همزمان یک زیبایی‌پرست بود که مظهر تناقض محسوب می‌شد.

اما اغلب ارتباط میان نمایش اثری از پیکاسو، آثار هنری مختلف کوبیسم و رسیدن اوپنهایمر به مفهومی از فیزیک کوانتوم را در ارتباط بین علم و هنر پیکاسو وجود دانسته‌اند؛ که برخی شباهت‌ها میان هنر پیکاسو و پیشرفت‌های فیزیک وجود دارد. نمایش اثر پابلو پیکاسو در فیلم اوپنهایمر نیز با صحنه‌ای دیگر همراه می‌شود که جرقه‌های نور و چرخش آبی آن‌ها را نشان می‌دهد و به نظر می‌رسد که اوپنهایمر جوان شروع به درک فیزیک کوانتومی می‌کند. کوبیسم هم یکی از تأثیرگذارترین سبک‌های هنرهای تجسمی در اوایل قرن بیستم بود که توسط پابلو پیکاسو (اسپانیایی، ۱۸۸۱-۱۹۷۳) و ژرژ براک (فرانسوی، ۱۸۸۲-۱۹۶۳) در پاریس بین سال‌های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۴ ایجاد شد.

در همین رابطه یک مجله آمریکایی با عنوان آرت نیوز نیز نوشته است که برخی معتقدند شباهت‌ها بین تحولات هنر پیکاسو و تحولات فیزیک دلیل نمایش این اثر بوده است. به نقل از «گرترود اشتاین» نیز آمده است که «چیزهایی که پیکاسو می‌توانست ببیند، چیزهایی بودند که واقعیت خاص خود را داشتند، واقعیتی نه در مورد چیزهای دیده‌شده، بلکه درباره چیزهایی که وجود دارند.»

همچنین اشاره شده است که پیکاسو و اوپنهایمر هر دو واقعیت را به عنوان مقوله‌ای منحصر به فرد تفسیر می‌کردند. پیکاسو آثار را با سبک کوبیسم خلق کرد که جهان را از منظرهای مختلف و در لحظات متعدد نشان داد، آثاری که با هنرهای زیبای معمولی متفاوت بود و جهان را از یک منظر و لحظه به تصویر می‌کشید. این ویژگی به راحتی در «زنی نشسته با بازوهای ضربدری» (۱۹۳۷) هم دیده می‌شود؛ چراکه زاویه صورت زن از روبه‌رو و نیمرخ در یک شکل ترکیب شده است؛ از سویی دیگر اوپنهایمر نیز از طریق فیزیک کوانتوم توانسته بود پدیده‌های اتم‌ها، «چیزهایی که دیده نمی شوند اما وجود دارند» و حتی ذرات کوچکتر را شناسایی و محاسبه کند؛ مانند نیم‌رخ زن آبی رنگ که از زاویه‌ روبه‌رو نیز وجود داشت، اما دیده نمی‌شد. 

البته ارتباط میان نمایش این اثر پیکاسو و اوپنهایمر می‌تواند گسترده‌تر نیز باشد.

گفته شده، نویسندگان مشترک کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» به این موضوع نیز اشاره کردند که والدین اوپنهایمر مجموعه هنری قابل توجهی را جمع‌آوری کرده بودند که شامل یک پیکاسو از دوره آبی او نیز بوده است؛ اثری با نام «مادر و فرزند». در این کتاب همچنین آمده است که پس از نقل مکان اوپنهامیر به آپارتمان خود در برکلی در سال ۱۹۳۴، پدرش یک لیتوگرافی کوچک پیکاسو را به او هدیه داد که روی دیوار نصبش کرد.

ارجاعات هنری در فیلم اوپنهایمر تصادفی نیستند. هنر و نوشتار مدرنیستی که اوپنهایمر در لحظاتی از فیلم در آن غوطه‌ور شده است، گویی از میل او برای فراتر رفتن از جهان فیزیکی است، شاید این امر منعکس‌کننده هرج و مرجی باشد که بیشتر اوقات ذهن این دانشمند را گرفته بود؛ با این حال، برای مخاطب، این نقاشی یادآور دنیایی است که به سرعت در حال تغییر است و ساخت بمب اتم نیز، یکی از بزرگترین تغییرات در زندگی بشر بود که با واکنش‌های بسیار گوناگونی نیز همراه شد چرا که اولین ساعات بامداد روز ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ رابرت اوپنهایمر در مرکز کنترل، در پناهگاهی لحظه‌ای را رقم زد که دنیا را برای همیشه دگرگون کرد؛  با فاصله حدود ۱۰ کیلومتر از این پناهگاه در شن‌زارهای صحرای جورنادا دل موئرتو در ایالت نیومکزیکو، اولین آزمایش بمب هسته‌ای جهان با اسم رمز «ترینیتی» در حال انجام بود.

خروج از نسخه موبایل