بنیاد سینمایی فارابی با هدف ایجاد امکان پیگیری و اجرای بهینه برنامههای راهبردی و زیرساختی در حوزه سینمای کودک و نوجوان، دبیرخانه جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان را دائمی کرد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، پیش از این دبیرخانه جشنواره به صورت دورهای و غیردائمی در آستانه برگزاری هر دوره تشکیل و پس از پایان جشنواره نیز به فعالیت خود خاتمه میداد.
با تصمیم جدید بنیاد، دبیرخانه دائمی جشنواره به صورت مستمر فعالیت میکند و محدود به برگزاری جشنواره نخواهد بود.
سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان چندی پیش با دبیری مجید زینالعابدین در اصفهان برگزار شد و انتظار میرود فعالیت دائمی دبیرخانه جشنواره بتواند فصل جدیدی را در حرکت رو به رشد این رویداد دیرپای سینمایی آغاز کند.
بر اساس این تصمیم دفتر دائمی دبیرخانه نیز در ساختمان مرکزی بنیاد سینمایی فارابی افتتاح و آزاده غفاری به عنوان مسئول این دبیرخانه معرفی و در حال حاضر امور مربوط به هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران را پیگیری میکند. ضمن اینکه دبیرخانه جشنوارههای بنیاد سینمایی فارابی با مدیریت سیمون سیمونیان در حال ادامه کار است.
اولین سینماسیار جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» به مناسبت روز دانشآموز سفرهای خود را آغاز کرده است و در مناطق کمبرخوردار ۱۵ استان کشور فیلمهای جشنواره دانشآموزی را نمایش میدهد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، محمد درویشی دبیر جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» با بیان اینکه شهرها با دسترسی دشوار یا بلیت گران سینما، مورد توجه برای سفر سینماسیار هستند، گفت: اولین سینماسیار جشنواره «فیلم مدرسه» به مناسبت روز دانشآموز سفرهای خود را آغاز کرده است و در مناطق کمبرخوردار ۱۵ استان کشور فیلمهای جشنواره دانشآموزی را نمایش میدهد. این سینماسیار به شهرهای طالقان، قزوین، رودبار، طارم، خلخال، میانه، تکاب، بیجار، سنقر، دلفان، نهاوند، شازند، کاشان، قم و گرمسار سفر خواهد کرد.
وی افزود: در این سینماسیار، فیلمهای «منصور»، «لوپتو» و ۲ فیلم هم از برگزیده جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» در ۲ مقطع متوسطه اول و متوسطه دوم نمایش داده میشود.
درویشی یادآور شد: ما با ورود به هر استان، علاوه بر نمایش فیلم برای کودکان و نوجوانان، به شناسایی استعدادها و علاقهمندان به فیلمسازی میپردازیم و برای آنها برنامههای تشویقی و آموزشی خواهیم داشت. در ادامه بعد از ارزیابیهای ما، این فیلمسازان وارد باشگاههای تولید می شوند و دست به فیلمسازی میزنند تا به نوجوانان فیلمساز تبدیل شوند.
دبیر جشنواره ادامه داد: جشنواره «فیلم مدرسه» از سومین دوره برپایی با حوزه هنری انقلاب اسلامی همکاری داشته است و از سال گذشته با راه اندازی حوزه هنری کودک و نوجوان این همکاری به شکل جدیتر ادامه یافت که در نهمین دوره برپایی جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه»، حوزه هنری کودک و نوجوان برگزارکننده اصلی آن است.
دبیر اجرایی جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» عنوان کرد: بخشهای اصلی نهمین جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» شامل موضوعات داستانی، انیمیشن، مستند، نماهنگ و آیتم تلویزیونی و بخش جانبی این رویداد شامل موضوعات فیلمنامهنویسی، موسیقی فیلم و نماهنگ و اقلام تبلیغاتی فیلم نظیر پوستر، عکس پشت صحنه و تیزر است که دانشآموزان برای شرکت در این جشنواره میتوانند به صورت فردی یا گروهی یا به صورت مشترک و بدون محدودیت در ارسال تعداد آثار در این رویداد حضور داشته باشند.
وی در پایان بیان کرد: علاقهمندان برای شرکت در نهمین دوره جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» میتوانند تا پایان آذر ماه آثار خود را به تارنمای جشنواره به آدرس www.madresefestival.ir ارسال و بارگذاری کنند. اختتامیه این جشنواره نیز اسفند ماه سال جاری با معرفی برگزیدگان برگزار خواهد شد.
مقاومت قدمتی به اندازه عمر انسان دارد و حدود و قوانینی نانوشته برپایه طبع او. پیش از آنکه سینما متولد شود، در قرنها پیش از میلاد مسیح تصویر مقاومت در ادبیات یونانی آمده بود. تصویری از نوعی جنگ که بر سر بقا بنیان نشده، بلکه موضوعیت جنگ، شرافت و ناموس و سرزمین است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «آخلیوس نگاهی پر ازخشم به او کرد و گفت: ای هکتور، ای دشمن شوم، خودداری کن درباره هیچ پیمانی با من سخن بگویی. چون هیچ پیمانی میان شیر و آدمیزاده نیست. چون گرگ و بره با هم سازگار نمیزیند، بلکه در جنگ جاودانیاند..» ایلیاد، سرود بیست و دوم در ایلیاد هومر، داستان دزدیدن هلن توسط شاهزاده پاریس، جنگی طولانی میان یونانیان و آخاییها آغاز میکند که به محاصره ۱۰ ساله شهر تروا منجر میشود.
هلن، مرز دعوا میان دو طرف است که تظلمخواهی و حقانیت را دستمایه جنگ و مقاومت میکند و همه تلاش مردم آخایی در طول داستان را بر این سعی شکل میدهد که دروازههای شهر را از هجوم دشمن دور نگه دارند. از بهترین فیلمهایی که در سالهای آغازین سینما با این تکنیک و درباره مقاومت ساخته شد، فیلم «رزمناو پوتمکین»(۱۹۲۵) اثر «سرگئی آیزنشتاین» است. این فیلم داستان مقاومت مردم در شهر مسکو و در مقابل سربازان تزار است که در نهایت با پیروزی مردم و پیوستن سربازان به انقلاب پایان مییابدقرنها بعد در سینما ایده مقاومت به تصویر آمد. ایدههایی که نقطه تولدی برایش وجود ندارد چون همیشه در فرهنگ ملل وجود داشته، برایش شعر گفته شده بود و داستانها و نمایشنامههای بسیاری نوشته شده بود و فقط صورت خود را تغییر میداد؛ اما تمایز سینما با انواع پیشین خود این بود که سینما در بیانگری به تصویر محتاج بود. چیزی که تهیه آن از کلمه دشوارتر است زیرا لازم بود آن تصویر آنقدر غنی باشد تا بتواند مفهوم سنگینی مانند مقاومت را بر خود حمل کند.
این دیگر خروج کارگران از کارخانه و یا ورود قطار به ایستگاه نبود و چون از روزمرگی فاصله داشت نیازمند تمهید و تغییری در سینما بود. این تغییر به زودی اتفاق افتاد و در روسیه با تئوری مونتاژ، تصاویر مهیای القای حس کشمکش و تضاد شدند.
از بهترین فیلمهایی که در سالهای آغازین سینما با این تکنیک و درباره مقاومت ساخته شد، فیلم «رزمناو پوتمکین»(۱۹۲۵) اثر «سرگئی آیزنشتاین» است. این فیلم داستان مقاومت مردم در شهر مسکو و در مقابل سربازان تزار است که در نهایت با پیروزی مردم و پیوستن سربازان به انقلاب پایان مییابد.
توجه به نقش توده در مقاومت و آگاهی پیش از آن، از نکات مهم فیلم است که در دیگر آثار آیزنشتاین به عنوان یک کارگردان ایدئولوگ قابل مشاهده است.
مردم و دفاع از انقلاب و مقاومت
در تاریخ سینما تعداد فیلمهایی که به موضوع انقلاب و مقاومت در بطن آن میپردازند کم نیست، اما نکتهای که بعضی فیلمها را در بیان مفهوم مقاومت از دیگران جدا میکند تصویر دفاع از شهر است. شهر به عنوان نمودی از سکون، بقا و زندگی که در بحرانی مورد تعدی و یا اشغال قرار میگیرد و این دقیقا نقطهای است که پروتاگونیست و یا قهرمان وارد عمل میشود.
یکی از نمونههای شاخص نمایش دفاع از شهر، فیلم «نیمروز» اثر «فرد زینهمان»(۱۹۵۲) است. فیلم روایتکننده داستان کلانتری است که در آخرین روز کاری و زمانی که همه چیز برای شروع زندگی مشترک و سفرش آماده است متوجه ورود سه تبهکار قدیمی به شهر میشود. چیزی که مردم شهر از او انتظار دارند فرار است اما کلانتر نفع شخصی را نادیده میگیرد و با چسباندن ستاره به لباسش دوباره در نقش کلانتر از شهر محافظت میکند.
دفاع در فیلم نیمروز نه یک وظیفه ذاتی و نه یک تقدیر حساب نشده، بلکه انتخابی مقدس است. در انواع وسترنها دفاع از شهر و درگیری با دار و دسته اشرار وجود دارد اما پرداختی اینچنین دقیق و بر محور انسانیت و مقاومت در برابر شر، کمتر دیده میشود. ایدهای که شاید بتواند شبیه آن را در «ریو براوو»(هاوارد هاکس،۱۹۵۹) نیز دید.
در تاریخ سینما تعداد فیلمهایی که به موضوع انقلاب و مقاومت در بطن آن میپردازند کم نیست، اما نکتهای که بعضی فیلمها را در بیان مفهوم مقاومت از دیگران جدا میکند تصویر دفاع از شهر استدفاع از شهر در سینمای ژاپن نیز دربردارنده حرفهای جدی است. در «هفت سامورایی» (کوروساوا،۱۹۵۴) دهقانان در برابر راهزنان دچار ظلم فصلی میشوند. آنها هر سال موقع برداشت محصول مورد هجوم اشرار قرار میگیرند تا بخش زیادی از محصولشان را به آنها بدهند، اما به یکباره تصمیم میگیرند در برابر این عادت باجدهی بایستند و حتی به قیمت جانشان برای این ایستادگی هزینه دهند.
داستان مقاومت هفت سامورایی از شهر در برابر هجوم راهزنان یک شعر حماسی است که هم ویژگیهای داستانی وسترن را دارد و هم اخلاق جوانمردی شرقی. زمانی که مردم شهر در معرض تصمیم قرار میگیرند زمانی است که میبینند برای شکستن دیوار استضعاف و ساختن آیندهای عزتمند چارهای جز جنگ ندارند و به همین دلیل هفت سامورایی را برای این جنگ به استخدام میآورند.
دفاع از وطن با مبارزات چریکی
گونهای دیگر از صحنه مقاومت در سینما مربوط به فیلمهای مبارزات چریکی است. در این گونه از زیرژانر سینمایی نیز مساله دفاع از شهر مطرح است اما این بار مقاومتی در زیر پوست شهر در حال نفوذ به قلب دشمن و دفاع از مردم در برابر اشغال در میان است. نمونه خوبی از این گونه، فیلم «ارتش سایهها» اثر «ژان پیر ملویل» (۱۹۶۹) که روایتگر بخشی از تاریخ اشغال فرانسه به دست نازیها در میان جنگ جهانی دوم است. این فیلم سرنوشت گروه کوچکی از مبارزان مقاومت را دنبال میکند که بین خانههای امن جابجا میشوند، با ارتش متفقین کار میکنند، خبرچینها را میکشند و تلاش میکنند از دستگیری و اعدامی که میدانند محتملترین سرنوشت آنهاست بگریزند.
فیلم ضمن اینکه شخصیتهایش را قهرمانانه به تصویر میکشد، نمایی تاریک و غیررومانتیک از مقاومت ارائه میدهد. نمایی که در آن دوربین به نفع مقاومت فرانسه موضعگیری میکند تا دیگر هیچکس نتواند در تاریخ بنویسد فرانسویها تروریست بودند! ایده مقاومت در زیر پوست شهر در فیلمهای دیگری نیز درخشان به تصویر آمده، از جمله «رم شهر بیدفاع»(رسولینی،۱۹۴۵) که سالها پیش از ارتش سایهها تولید شده بود و به نوعی مادر فیلمهای چریکی بعد از جنگ جهانی دوم به حساب میآید.
نپذیرفتن قرارداد ننگین و یکطرفه، بخش بزرگی از صحنه مقاومت است که در سینما بار دراماتیک بالایی دارد و میتواند سنجش خوبی برای عیار شرف و مردانگی باشد. فرقی نمیکند طرفین ماجرا بر سر چه درگیر باشد، چه بر سر هلن باشد و در میان سطور ایلیاد و چه در دل تاریخ لیبی و مستند در سینمای مصطفی عقاد و چه حتی کمی نزدیکتر به ما، اینجا در خاورمیانه باشد و همین حالا.
این فیلم نیز داستان مقاومت گروهک ایتالیایی در برابر اشغالگران نازی است که در فیلم منفور و ترسناک جلوه داده شدهاند. مقاومت در برابر استعمار یکی دیگر از انواع سینمایی مقاومت است. در فیلم «عمر مختار» (مصطفی عقاد، ۱۹۸۱) با یک قهرمان مسلمان روبهرو هستیم که در لیبی در مقابل سربازان موسلینی مقاومت میکند و راضی نمیشود هیچ ذلتی را بپذیرد.
تصویر مصطفی عقاد از مقاومت، یک تصویر پاک و بیآلایش و کاملا سمپاتیک است. این حس سمپاتیک زمانی به اوج خود میرسد که به دستور ژنرال گرازینی، میز مذاکرهای میان نیروهای اشغالگر ایتالیایی و جبهه مقاومت برقرار میشود. یکی از فرماندهان ایتالیایی در پایان نشست وقتی از به نتیجه رسیدن صلح ناامید میشود با عصبانیت به عمر میگوید: «اگر پای این قرارداد را امضا نکنید قول میدهم درگیر جنگ خطرناکی میشوید.» عمر مختار پاسخ میدهد: «۲۰ سال است در مقابل قدرت شما ایستادهایم و به یاری خداوند بازهم خواهیم ایستاد.»
نپذیرفتن قرارداد ننگین و یکطرفه، بخش بزرگی از صحنه مقاومت است که در سینما بار دراماتیک بالایی دارد و میتواند سنجش خوبی برای عیار شرف و مردانگی باشد. فرقی نمیکند طرفین ماجرا بر سر چه درگیر باشد، چه بر سر هلن باشد و در میان سطور ایلیاد و چه در دل تاریخ لیبی و مستند در سینمای مصطفی عقاد و چه حتی کمی نزدیکتر به ما، اینجا در خاورمیانه باشد و همین حالا.
داستانها گواه این حقیقت هستند که مقاومت، جنگی جاودانه است که گاهی زیر خاکستر سوز میزند و گاه شعلهاش به چشم راویان میآید، اما هیچگاه خاموش نمیشود.
یکی از بازیگران عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون در حاشیه بازدید از جشنواره «هنرهای دست ساز» به ارایه نقطه نظرات و پیشنهادات خود در حمایت از افراد دارای معلولیت پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، فرهاد قائمیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در حاشیه بازدید از جشنواره هنرهای دست ساز که با حضور افراد دارای معلولیت در حال برگزاری است در گفتوگو با مهر، ضمن قدردانی از برگزاری چنین رویدادهایی که در راستای شناساندن توانمندیهای این افراد برگزار میشود، بر ضرورت حمایت مستمر و همه جانبه از این افراد در عرصههای مختلف هنری، سینمایی، علمی، ورزشی، آموزشی و پژوهشی تاکید کرد و گفت: این حمایتها میتواند با مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و توجه به حقوق این افراد به بهبود شرایط زندگی آنها کمک قابل توجهی کند.
وی افزود: برگزاری چنین نمایشگاههایی میتواند به تغییر نگرش جامعه نسبت به معلولیت و پذیرش و احترام به حقوق این افراد کمک کند و فرصتی برای معرفی آثار هنری و ایجاد انگیزه برای ادامه فعالیتهای این افراد باشد. ایجاد فضاهایی مناسب برای فعالیت افراد دارای معلولیت و فراهم کردن امکانات معرفی آثار و بسترسازی جهت کارآفرینی و کسب درآمد از بهترین و مؤثرترین راهکارها در ایجاد استقلال و اشتغال و تقویت بنیاد خانواده و جامعه در رسیدن به توسعه پایدار است.
قائمیان با ذکر اهمیت توجه به رعایت کرامت افرادی که به نوعی درگیر محدودیتهای ناشی از معلولیت هستند، اظهار کرد: کاربرد عبارت «افراد دارای معلولیت» پذیرش احترام به فردیت آنها است که با حمایت از این افراد میتوان به رشد و شکوفایی ظرفیتها و توانمندیهای آنها کمک کرد. باید توجه شود، احترام به عزت نفس و کرامت این افراد فقط با بسترسازی در راستای استقلال آنها امکانپذیر است.
این بازیگر سینما و تلویزیون با بیان اینکه هنر نویسندگی، فیلمنامهنویسی، تدوین، دوبله و بازیگری نیز از عرصههایی هستند که جامعه هنری میتواند در آنها از استعدادها و قابلیتهای منحصر به فرد افراد دارای معلولیت بهره مند شود، تاکید کرد: بسترسازی برای همه افراد این حوزه با معلولیتها و توانمندیهای متفاوت، فرصتسازی برای رشد همه جانبه افراد، خانوادهها و جامعه است تا ضمن مشارکت آنها در فعالیتهای مختلف، به افزایش سلامت و کارآمدی معلولان و ارتقای سلامت و توسعه جامعه منجر شود.
قائمیان از تجربه خود به عنوان عضو شورای سیاستگذاری پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کوتاه «پرواز» گفت و در این باره توضیح داد: جشنواره «پرواز» یکی از منحصر به فردترین رویدادهای جهانی است که با بهره مندی از ظرفیتهای گسترده و اثرگذاری ماندگار فیلم و سینما به فرهنگ سازی در بیان مسائل و مشکلات و توانمندیهای افراد دارای معلولیت میپردازد.
وی ارسال حجم زیادی از آثار و مشارکت گسترده فیلمسازان و فیلمنامهنویسان در این رویداد را حاکی از اهمیت پرداختن به مسائل این حوزه و ناشی از موفق بودن جشنواره «پرواز» در افزایش آگاهی جامعه و ترغیب فیلمسازان به ساخت اثر در حوزه معلولیت دانست.
وی با اشاره به نقش تأثیرگذار جشنوارهها در فرهنگسازی تاکید کرد: جشنواره فیلم «پرواز» به عنوان یک رویداد فرهنگی میتواند به ایجاد فضایی برای گفتوگو و تبادل نظر در مسائل مختلف جامعه و افزایش اطلاعات منجر شود و با ترویج ارزشها به مردم کمک کند تا رفتار خود را با توجه به این ارزشهای اخلاقی و رفتاری با معلولان همسو کنند. این جشنواره قابلیت ارائه ایدههای متنوع و متعدد در زمینه معلولیت برای فیلمنامه نویسان و فیلمسازان را دارد و حتی در سالهای اخیر با معرفی بازیگران دارای معلولیت به عرصه فیلم و سینما نقش مهمی در ایجاد بسترهای مناسب جهت شکوفایی استعدادهای این افراد ایفا کرده است.
این هنرمند با قدردانی از برگزارکنندگان جشنواره فیلم «پرواز» و جشنواره «همام» برای ارائه و نمایش توانمندیهای افراد دارای معلولیت از تمامی مسئولان و دست اندرکاران خواست با حمایت بیش از پیش از چنین رویدادهایی، موجب دلگرمی فعالان این حوزه و افزایش انگیزه برای برگزار کنندگان این رویدادها شوند.
مراسم بزرگداشت سعید توکلیان هنرمند عرصه انیمیشن برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مراسم «عصرانه با انیمیشن» با همکاری آسیفا ایران و انجمن صنفی انیمیشن به بهانه روز جهانی انیمیشن عصر روز پنجشنبه، ۱۸ آبان ماه در خانه سینما برگزار شد. به گزارش ایسنا به نقل از مشاور رسانهای آسیفا ایران، این مراسم با نمایش انیمیشنهای کوتاه «La Noria» اثر کارلوس بائنا محصول کشور اسپانیا، «Totems» اثر پل جادول محصول مشترک فرانسه و بلژیک، «در سایه سرو» اثر شیرین سوهانی و حسین ملایمی، «عکس یادگاری دو نفره» اثر سمانه لشگری و «آسمان دوست داشتنی» اثر امیر مهران آغاز شد. بزرگداشت سعید توکلیان، از پیشکسوتان انیمیشن ایران بخش بعدی این مراسم بود که با سخنرانی فاطمه حسینی شکیب، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه انیمیشن آغاز شد. شکیب درباره توکلیان گفت: سال ۱۳۷۵ که من در مقطع کارشناسی ارشد رشته انیمیشن قبول شدم، آقای توکلیان از استادان مدعو دانشگاه بودند و استاد راهنمای پایاننامه من شدند. ایشان بودند که مرا به سمت رشته مطالعات انیمیشن هدایت کردند و راهی را به من نشان دادند که اصلاً نمیدانستم وجود دارد. او ادامه داد: آقای توکلیان استادی است که مسیر را برای من باز کردند و باعث شدند که برای گذارندن دوره دکتری بتوانم به انگلستان بروم. کلاسهای ایشان همیشه برای ما پربار بود و در کلاسهای ایشان ما فیلمهایی از تاریخ انیمیشن با توضیحات مفصلی دریافت میکردیم که دسترسی به آنها در جای دیگری امکان پذیر نبود. مهدی مسعودشاهی، مؤسس و مدیر اسبق مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و مؤسس و مدیر عامل سابق شرکت فرهنگی و هنری صبا از مهمانان این مراسم درباره توکلیان گفت: من آقای توکلیان را از سالهای دور، سال ۱۳۶۱ میشناسم، آن زمان تازه فعالیتهای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی آغاز شده بود و بیشتر مأموریت این مرکز در زمینه مستند بود. او ادامه داد: با انرژی که من از هنرمندانی مانند سعید توکلیان گرفتم، توانستم مرکز صبا را راهاندازی کنم. مرکزی که توانست انیمیشن ایرانی را برای مخاطبی به جریان بیاندازد که همیشه محصولات خارجی در دسترسش قرار داشت. سریال انیمیشنی «خداوند لکلکها را دوست دارد»، اولین کار مرکز صبا در آن دوران بود که خوشبختانه مخاطبان هم با آن ارتباط برقرار کردند. مسعودشاهی تاکید کرد: افرادی همچون آقای توکلیان، خانم جواهریان و… بودند که وقت گذاشتند و جوانان علاقهمند به حوزه انیمیشن را وارد این مسیر کردند و تولید انیمیشن در ایران را تسریع بخشیدند. اسماعیلی شرعی، تهیهکننده و کارگردان انیمیشن و استاد دانشگاه هم در مراسم بزرگداشت سعید توکلیان گفت: یکی از شانسهای زندگی من این بود که در دورانی دانشجو شدم که استاد توکلیان در دانشگاه حضور داشتند. ایشان تمام کتابهای اصلی که از آمریکا تهیه میکردند یا فیلمهای روزی که از کانادا سفارش میدادند را در اختیار همه ما میگذاشتند. او ادامه داد: در واقع هر جایی که در کارمان کم میآوردیم، این استاد توکلیان بود که به او مراجعه میکردیم و از او یاد میگرفتیم. مهین جواهریان، کارگردان انیمیشن هم درباره سعید توکلیان گفت: آقای توکلیان دو خصوصیت بارز دارند، یکی اینکه در هر اتفاقی که برای انیمیشن ایران تاکنون افتاده است، جزو بانیان آن اتفاق بودهاند و از طرف دیگر، ایشان بسیار دست و دلباز هستند. به واقع هر آنچه دارند را در اختیار شاگردانشان میگذارند. پس از آن بود که با حضور امیرسحرخیز، رئیس انجمن صنفی انیمیشن، امیر مهران از اعضای هیات مدیره آسیفا ایران، مهین جواهریان و فاطمه حسینی شکیب از سعید توکلیان تقدیر شد و لوح و تندیس آسیفا به او تقدیم شد. سعید توکلیان در مراسم بزرگداشت به انجمن صنفی انیمیشن و آسیفا ایران سه کتاب در زمینه انیمیشن هدیه داد و گفت: ما بسیار برای همدیگر هزینه کردهایم تا امروز به این نقطه در انیمیشن ایران رسیدهایم. از مسیر خاکی شروع کردیم، بعد از آن توانستیم مسیر را آسفالت کنیم و پرواز ما با تأسیس انجمن صنفی انیمیشن آغاز شد. او ادامه داد: در تمام سالهایی که در انگلستان تحصیل کردم و دوستان بسیار خوبی از سراسر جهان داشتم، تلاش کردم انیمیشن ایران را به آنها معرفی کنم. باید بگویم بسیاری از آنان هم بعد از اینکه به واسطه جشنواره پویانمایی به ایران میآمدند، به من تبریک میگفتند. آنها میگفتند برای ما قابل تصور نیست که در ایران این میزان علاقهمند و فعال حوزه انیمیشن وجود دارد. توکلیان تاکید کرد: هر کدام از ایالات متحده آمریکا نمایندگی آسیفا را دارند ولی اعضایشان روی هم به اندازه آسیفای ایران نیستند. تقریباً تا همین چند سال پیش هم کشورهای کمی مانند ایران چنین گستردگی داشتند و در کل فقط ۷ کشور دارای نمایندگی آسیفا بودند که ایران جزو قدیمیترین اعضای این انجمن بینالمللی است که درآمد مالی هم ندارد. در بخشی از این مراسم مصطفی ریپور، مدیرعامل «دیجیتون» با معرفی این پلتفرم گفت: دیجیتون از سال ۱۳۹۴ کار خودش را با تمرکز بر محتوای کودکان آغاز کرد و در حال حاضر ما به دنبال این هستیم که از تولیدات داخلی استفاده کنیم و مسیری برای انتشار آثار بازار داخلی فراهم کنیم. او ادامه داد: به نظر ما در بازار انیمیشن داخلی پتانسیلهای زیادی وجود دارد. هر چند که انیمیشنهای خارجی با قیمت اندکی در دسترس هستند، ولی علاقهمند هستیم تا در بازار داخلی که بحث تولید و عرضه انیمیشن محدود است، فعالیت داشته باشیم. سعید توکلیان، مهین جواهریان، فاطمه حسینی شکیب، امیر سحرخیز، امیر مهران، حمید محمدی، حسین ملایمی، شیرین سوهانی، هدا مسعودی، مهدی مسعودشاهی و اسماعیل شرعی از مهمانان این مراسم بودند.
سیامک صفری خود را بازیگری خوش شانس میداند که بخت با او یار بوده و در بخش بزرگی از آثار درخشان تئاتر بازی کرده و به قول خودش کمتر در انتخابهایش به جاده خاکی زده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اگر شما هم در دو دهه اخیر جزو تماشاگران تئاتر بودهاید، قطعا بخشی از خاطرات خوشتان با نام سیامک صفری گره خورده است. بازیگری که در تعداد زیادی از نمایشهای خاطرهانگیز کشورمان بازی کرده است.
او این روزها با بازی در دو نقش قوام السلطنه و ملکالشعرای بهار در نمایش «کلنل» در تالار وحدت روی صحنه میرود.
به انگیزه بازیاش در این نمایش گفتگویی با او داریم.
آنچه پیشرو دارید، گفتگوی ایسنا با این بازیگر است؛ گفتگویی که در خلال آن یادی میکنیم از نمایشهای خاطرهانگیزی که با بازی سیامک صفری برایمان دیدنیتر شدند.
شما قبلا هم نقش افراد واقعی را که در تاریخ کشورمان حضور داشتهاند، بازی کردهاید، از آغا محمد خان تا جامهدار و … اصولا بازی در نقش کارکترهای واقعی که ممکن است تماشاگر نسبت به آنان اطلاعات، دیدگاههایی یا حتی تعصباتی داشته باشد، چگونه تجربهای است؟
اولین برداشت درباره این کارکترها این است که بازیگر باید به آن پرسوناژها وفادار بماند ولی بازیگر در چارچوب و ظرفیتی که متن از آن شخصیت تعریف میکند، میتواند کار کند. جالب است که بگویم وقتی در نقش پرسوناژی تاریخی بازی میکنم که برای مردم آشناست، خیلی به این فکر نمیکنم که باید تلاش کنم شبیه او باشم و معتقدم آنچه متن از آن پرسوناژ معرفی میکند، محل شکلگیری بازی بازیگر است. مثلا در همین نمایش «کلنل» با دو پرسوناژ رو به رو هستم؛ ملک شعرای بهار و قوامالسلطنه. بهار ضمن اینکه عنصری سیاسی است، شخصیتی ادبی، روزنامهنگار، شاعر و … بوده است ولی قوامالسلطنه فردی سیاستمدار بوده.
کدام یک از این دو شخصیت برایتان جذابتر است؟
منهای همه خصوصیاتی که برشمردم، وقتی با این دو پرسوناژ رو به رو شدم و ظرفیتهای هر یک از آنان را در متن دیدم، بیشتر جذب قوام شدم چون صحنهای که در آن نقش بهار را بازی میکنم، به نظرم خیلی محدود است و ابعاد مختلف این پرسوناژ را نشان نمیدهد. صرفا به انگیزه حضور در دفتر بهار، یکسری اطلاعات ارایه میشود. به همین دلیل برای من خیلی جای کار نداشت. ولی قوام را دو موقعیت میدیدیم؛ یکی وقتی که والی خراسان است و با کلنل رو به رو میشود و او را جوانی میبیند که کلهای پر باد و ایدههایی عجیب و غریب دارد و یک بار هم او را در موقعیتی میبینیم که توقیفش کردهاند و واکنشها یا دیدگاههایش را نسبت به این وضعیت میبینیم. در همین محدوده کوچک، قوام برای من پرسوناژ جذابتری بود اما من برای بازی در نقش او تلاش زیادی نمیکنم و این طور نیست که خیلی تحقیق و جست و جو کنم. بلکه یک اطلاعات کلی درباره او دارم.
چرا؟ به منابع تاریخی اعتماد ندارید؟
اگر اسم متن به جای «کلنل»، احمد قوامالسلطنه بود و قرار بود من این نقش را بازی کنم، حتما آن را دنبال میکردم تا ابعاد مختلف این شخصیت و تجربیات او را به دست آورم ولی در ظرفیت این متن، نیازی نمیدیدم که خیلی کنکاش کنم در حالیکه مثلا نمایشنامه «شکار روباه» مرا علاقهمند کرد که در تاریخ درباره آغا محمد خان قاجار جست و جو کنم و نتیجهاش آن شد که این پرسوناژ ضمن تاریخی بودن، از ذهن و تخیل نویسنده و کارگردان و بازیگر هم عبور کرده بود. به طوری که ما لحظاتی را از این شخصیت میدیدیم که در تاریخ وجود ندارد مانند پیچیدگیهای عاطفیاش یا ارتباطش را با مضمون عشق یا نگاهش به خشونت و … موضوعاتی که در تاریخ نمیتوانی درباره پرسوناژی مانند آغا محمد خان به دست آوری ولی در تئاتر تعریف شد. در نمایش«کلنل» هم قوامالسلطنه عنصری است که کلنل از کنار او عبور میکند. ظرفیتی که متن از این پرسوناژهایی مانند قوام یا بهار معرفی میکند، خیلی عمیق و گسترده نبود که رغبت کنم فراتر از اینها دربارهشان جستجو کنم.
قوام این قابلیت را دارد که به نقش محوری یک اثر هنری تبدیل شود؟
بله. پرسوناژ جذاب، عمیق و هوشیاری است و اگر در تاریخ درباره او جستجو کنیم، متوجه جذابیت و اثرگذاری او در دوره خودش میشویم. البته با قضاوتی که تئاتر درباره افراد دارد و نه قضاوت صرفا تاریخی. در همین نمایش «کلنل» اشارههایی که به شخصیت قوام میشود، نشان میدهد ظرفیت خوبی دارد برای تبدیل شدن به یک شخصیت محوری و میتوان روایت نمایشی او را کار کرد و گسترش داد.
به عنوان بازیگری که چند نقش تاریخی بازی کردهاید، فکر میکنید چقدر در آثار نمایشی به شخصیتهای مهم ملی و تاریخیمان میپردازیم تا تلنگری باشد برای مخاطب که درباره آن شخصیتها و آن برهه تاریخی مطالعه کند؟
تجربه خود من هم در برخورد با مخاطب است. واکنش مثبتی که مردم نسبت به این گونه شخصیتها نشان میدهند، نشانگر علاقه آنان به این پرسوناژهاست. همین الان در برخورد با نمایش «کلنل»، شاید بسیاری از تماشاگران، این شخصیت را خیلی نمیشناختند ولی با دیدن نمایش برایشان جالب میشود که چه آدم عجیب و پرکار و میهن دوستی بوده و نسبت به او خیلی سمپاتی پیدا میکنند. تجربیاتی که داشتهام مانند نمایش «شکار روباه» که برگرفته از شخصیت آغامحمد خان قاجار است یا «خاطرات و کابوسهای جامهدار…» که نقش دلاکی را بازی میکردم که شاهد قتل میرزاتقی خان فراهانی است، استقبال و توجه مردم نشانگر علاقه آنان به این پرسوناژها بود. الان هم در این اجرا با همین موضوع مواجهیم.
شما در تالار وحدت در چند نمایش خاطرهانگیز بازی کردهاید؛ از همین «شکار روباه» و «خاطرات و کابوسها» که گفتید تا «میسیسیپی نشسته میمیرد» و … حالا بعد از چند سال در «کلنل» روی صحنه این تالار هستید. در فاصله میان این نمایشها تا «کلنل»، فضای تئاتر چقدر عوض شده است؟
برای من خیلی. من با هنرمندی کار کردم که معلم من است و اجراهای خیلی زیادی را با هم در این تالار روی صحنه بردیم که نامش دکتر علی رفیعی است که هم سبک هنری خودش را به خوبی میشناسد و هم آن را درست انتقال میدهد و کارهای بزرگی در تالار وحدت روی صحنه آورد مانند «یک روز خاطرهانگیز از زندگی داشمند بزرگ وو»، «عروسی خون»، «یادگار سالهای شن» که قبل از این نمایشها اجرا شدند و مثلا همین «یادگار سالهای شن» از نظر طراحی، بینظیر بود. امروز چیزی از دستم رفته و آن امکان کار با دکتر رفیعی است. اصلا مدتی از تئاتر دور بودهام. با این اجرا بعد از مدتها دوباره کار میکنم. نمیخواهم بگویم فضای تئاتر بد شده یا خوب ولی این تغییر را حس میکنم.
بخصوص که شما با بسیاری از کارگردانهای خوب تئاتر همکاری داشتهاید که مدتی است از فضای کار دور بودهاند.
بله، با زندهیاد آتیلا پسیانی کار کردم. به عنوان یک کارگردان خلاق که همیشه نگاهی تازه و جوان داشت، برایم خیلی جذاب بود یا فرهاد مهندسپور که 3 نمایش با او کار کردم و حالا سالهاست کار نمیکند. این فرصت را داشتم که با آدمهای درجه یکی کار کنم. مثل کورش نریمانی که فصل مفصلی داشتیم از اجراهای خلاقی که او داشت و نوع نگاهش که ویژه است. کورش در سبک تئاتری خود، یک کارگردان کاملا منحصر به فرد است. با نادر برهانی مرند چند اجرای خیلی خوب داشتیم، با علیرضا نادری عزیز، نمایشی بسیار زیبا کار کردیم که جزییاتی دیوانهکننده داشت یا حسین پاکدل که دو اجرای خیلی خوب با هم داشتیم؛ «سمفونی درد» متن بسیار جذابی داشت و خیلی اجرای مدرن و قشنگی بود و تیم خوبی هم داشتیم و نمایش دیگری هم داشتیم به اسم «عشق و عالیجناب» که فقط یک شب در جشنواره اجرا شد و نفهمیدم چرا آن همه زحمتی که کشیدیم، در همین یک اجرا خلاصه شد. به هر حال حیف شد چون کار قشنگی بود درباره دکتر مصدق. با حسین کیانی تجربیات خوبی داشتیم. او هم در نوع تئاتر خود، کاربلد بود یا همایون غنیزاده که در نسل جوان، یکی از درجهیکهاست که نبوغ عجیبی در میزانسن کردن و نگاه به صحنه دارد و همیشه هم کارهایش عالی، خلاقانه و حیرتانگیز بوده و خوشبختانه من در دو تا از کارهایش بازی کردهام. امیدوارم اسمی را از قلم ننداخته باشم ولی همانطور که میبینید آدم خوش شانسی بودم! بازیگری بودهام که بیشتر اوقات در کارهایی حضور داشتهام که اتفاقات خوبی رقم زدهاند و خیلی کم پیش آمد که به جاده خاکی زده باشم. بیشتر اوقات با کارگردانهای خوب همکاری کردهام که متنهای جذابی اجرا کردند و من هم پرسوناژهای خوبی را بازی کردهام که میتوانم مدعی باشم خیلیها با دیدن همین اجراها به تئاتر علاقهمند شدند و به تماشاگران آن اضافه شدند. به همین دلیل فکر میکنم مجموعه حضورم در تئاتر یک نوع شانس بود.
این موضوع هم خوشحالکننده است و هم حسرتبرانگیز.
بله وقتی دور میشوی و دیگر آن تجربهها تکرار نمیشود، کمی حال آدم گرفته میشود.
اگر این نامهایی را که گفتید به عنوان بخشی از سرمایههای انسانی کشورمان در نظر بگیریم، چقدر از این سرمایهها درست استفاده کردهایم؟
به نظر من ظرفیت این افراد خیلی بزرگتر از چیزی بود که ما از آن بهره بردیم. ما از بخش کوچکی از بودن و حضور آنان بهرهمند شدیم.
در این سالها به جز بازیگری، کارگردانی هم کردهاید. چقدر کارگردانی برایتان در اولویت است؟
من شاگرد هنرمندی به نام علی رفیعی هستم که فقط بازیگر تربیت نمیکند، او طراح صحنه، نویسنده، کارگردان و … تربیت میکند. من همیشه دو زانو جلوی او نشستهام برای یادگیری. هرچند متاسفانه هیچ وقت نتوانستهام آنچه را که از او یاد گرفتهام، متناسب با ظرفیتی که بوده، به کار ببرم ولی به کارگردانی، نوشتن و نگاه به صحنه گرایش دارم. معلمم آن نگاه را به من داده. وقتی هم تئاتری را میبینم، به تمام جزییات آن دقت میکنم و اغلب متوجه میشوم از خیلی از عناصر نمایشی به خوبی استفاده نشده است.
چقدر تئاتر میبینید؟
خیلی کم. برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت میکند و مانع میشود شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم که چرا خودم کار نمیکنم. خیلی از اجراها را ندیدهام. از آنها تعریف هم شنیدهام، افسوس هم میخورم ولی …
برنامهای دارید برای یک کار جدید؟
دوست دارم متن جمع و جوری با دو سه بازیگر پیدا کنم و خودم هم کارگردانی کنم و هم بازی. فعلا مشغول خواندن نمایشنامه هستم. دوست دارم کمی خودم را به سمت تئاتر بکشانم. احساس میکنم از آن دور شدهام و چون میدانم چه کار سختی است، میخواهم زودتر به سمت آن برگردم که کمکم دچار ترس از آن نشوم. اگر از این دورتر بشوم، دیگر جرات نمیکنم به تئاتر برگردم چون میدانم چه کار سختی است.
کار سختی شده یا همیشه بوده؟
همیشه بوده. تئاتر کار آسانی نیست بلکه بسیار سخت است و خلاقانه.
برای سینما برنامهای دارید؟
اگر پیشنهاد بازی باشد، کار میکنم ولی سینما اصلا بحث دیگری است و به نظرم با تئاتر خیلی متفاوت است. از نظر من دنیای سینما و تئاتر ربط چندانی به هم ندارند. تئاتر، جای دیگری است. شاید هم اشتباه میکنم ولی به نظر من این طور میآید.
رویای فیلمسازی با وجود تمام پیچوخمها و دشوارهایی که دارد یکی از موارد وسوسهانگیز برای بسیاری از منتقدان است، همین روحیه سبب شده تا طی دهههای مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهرهها در فیلمسازی موفقتر از عالم نقدنویسی بودند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جلوهگریهای دنیای فیلمسازی، به اندازهای وسوسهکننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوستداشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشستهاند و آثاری را به تولید رساندهاند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته میشوند تا منتقد. برخی از این چهرهها حتی آثاری ساختهاند که اکنون در حافظه سینمادوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطرهساز آنها تبدیل شده است.
به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداختهایم به فهرست منتقدانی که ترجیح دادهاند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بودهاند و خبرنگارها و اهالی رسانه لحاظ نشدهاند.
پرویز نوری
پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچیک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند. بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان بهعنوان یک منتقد پیشکسوت میشناسند تا یک کارگردان سینما.
سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلمهای کارنامه نوری را تشکیل میدهند که هیچیک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.
فریدون جیرانی
یکی از مهمترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحبسبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیتهای نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامهنگاری سینمایی دارد.
جیرانی که فعالیتهای ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سالها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائینترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سهگانه ستارهها، پارکوی، قصه پریا، من مادر هستم، خفهگی و آشفتهگی را جبوی دوربین برد.
کیومرث پوراحمد
کسانی که تصور میکنند کیومرث پوراحمد، در سالهای اخیر، بهعنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشتههای خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمیگردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم میزد.
از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل میشود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحبسبک در تاریخ سینمای ایران میسازد که وی را تا اندازههای یک فیلمساز پیشرو بالا میکشد.
پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفهای در سینما، آثار درخورتوجهی چون تاتوره، بیبی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.
سیروس الوند
سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحتعنوان نفسبریده را در سال ۵۷ کلید زد اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.
الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامهاش را میسازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یکبار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل میدهند.
چهره، هتل کارتون، دستهای آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل میشود.
ابوالحسن داوودی
نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمیگردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفهای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین میبرد اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمیگردد.
داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهمترین آنها میتوان به جیببرها به بهشت نمیروند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.
حمید نعمتالله
کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود بهعنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت.
بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمتالله در مقام کارگردان محسوب میشود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابلتوجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.
بیپولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعلهور، فهرست فیلمهای سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل میدهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمتالله محسوب میشود که تاکنون به روی پرده نرفته است.
ایرج کریمی
ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب میشود. کارگردانی که هیچگاه تحتتاثیر قواعد رایج درامنویسی قرار نگرفت و همان نگاه سختگیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلمهایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذتبخش است.
کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم میگذریم، چند تار مو، باغهای کندلوس، نسل جادوی و نیمرخها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفهاش را در موارد بعدی تعریف کرد.
اسماعیل میهندوست
منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهههای ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلمسازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب میشود.
میهندوست اگرچه کارنامه فربهای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد اما در تمام این سالها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزههایی چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.
مهدی کرمپور
کارگردان جوان این سالهای سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را همچنان با خود به همراه دارد. کرمپور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحتعنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد.
چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل میدهد.
کرمپور همچنین در تمام این سالها، فعالیتهایی را در قالب ساخت تلهفیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.
اصغر نعیمی
نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بیوفا به جرگه کارگردانان پیوست اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.
از دیگر ساختههای سینمایی نعیمی میتوان به سلام بر عشق، سایههای موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.
هوشنگ گلمکانی
نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سالها، فیلم امروز عجین شده است اما وی در تمام این سالها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را میتوان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خوابدیده مربوط دانست.
گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که بهتازگی اکران شده و واکنشهای مختلفی را به خود دیده است.
علی رویینتن تهیهکننده و کارگردان سینمای ایران از داوری جشنواره فیلمهای ورزشی میلان به علت بیماری انصراف داد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رویین تن سه شنبه شب در نامهای خطاب به جشنواره فیلم های ورزشی میلان عنوان کرد به خاطر بیماری از داوری این رویداد انصراف داده است.
وی که ریاست هیات داوران جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران را برعهده داشت، در این نامه افزود: بسیار خرسند و مشعوفم که سالهاست در نهایت سلامتی برای فیلم های ورزشی و ریاست هیات داوران آن به دبیری دوست و برادرم دکتر سید مجتبی علوی می کوشم و توانسته ایم در سال های مدید برگزیده هامان ،برگزیده آن جشنواره وزین بوده باشد.
رویین تن ادامه داد: قرار بود پس از سال ها نشدن، امسال در میلان خدمتتان باشم که این بهره ی سینمای سترگ ایران است که من به عنوان کوچک ترین عضو افتخارش نصیبم باشد. به علت بیماری و نتوانستن پرواز نشد که کنارتان باشم.
وی در این نامه افزود: قلبم هر چند ضعیف کنار شماست و به کندی اما با شوق برای فتوت، جوانمردی،سلامتی، ورزش و ورزیده بودن می تپد. جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی میلان تکه ای از وجود من است و در چشم و دل من رسوب کرده و همیشه این دو صنعت بزرگ «ورزش و سینما »را که شما آن را اداره می کنید برایم جاودان خواهند ماند.
رویین تن ادامه داد: شما واتیکان سینما و ورزش جهان اید و در این جشنواره می توان به ایمان و یقین یکتا شناسی رسید. شما آنقدر آزاده اید که فیلم شهدای دفاع مقدس ما را بعد از حدود چهل سال برگزیدید تا من هم به این افتخار سربلند باشم که شرمنده ی خون شهدای ورزشکارمان نبودم.با آرزوی صلح و وقاری بایسته و ورزیده به جشنواره تان درود میفرستم. اگر عمری بود و سلامتی برقرار شد سال آینده کنارتان خواهم بود.
مراحل فنی فیلم «آینه» به کارگردانی محمود کلاری در آخرین روزهای خود قرار دارد تا جدیدترین ساخته کلاری پس از ۲۳ سال دوری از کارگردانی، طی روزهای آینده آماده نمایش شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جدیدترین ساخته محمود کلاری، پس از طی آخرین مراحل فنی، آماده نمایش شد.
در این فیلم که به احتمال فراوان، نام آن تغییر پیدا خواهد کرد، مهران مدیری در نقش اصلی ظاهر شده است. مدیری در این فیلم، تجربهای جدید در بازیگری را از سر گذرانده است.
اخبار غیررسمی حکایت از حضور علی شادمان، فریبا نادری، سمیرا حسنپور و پژمان بازغی در این پروژه دارند.
نخستین رونمایی از آینه در جشنواره فیلم فجر امسال خواهد بود.
محمود کلاری؛ مدیر فیلمبرداری باسابقه سینمای ایران است که در کارنامه خود، تجربه فعالیت در حدود ۸۰ فیلم سینمایی را دارد.
آینه سومین ساخته کلاری در مقام کارگردان است که بازگشت این چهره به کارگردانی، پس از ۲۳ سال دوری از این حوزه است. ابر و آفتاب و رقص با رویا، دو فیلم سینمای ایران به کارگردانی محمود کلاری هستند.
روز گذشته، ۲۷۲ هزار نفر به سینما رفتند تا پرمخاطبترین روز پساکرونایی سینمای کشور به ثبت برسد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینما طی یک ماه اخیر، جانی دوباره گرفته و مخاطبان بسیاری را به سالنهای تاریک میکشاند. در همین روند، روز گذشته، شلوغترین روز سینمایی کشور با ۲۷۲ هزار مخاطب به ثبت رسید.
طی روز گذشته ۳۱۷۵ سانس تدارک دیده شد و ۷ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان نیز واریزی گیشه بود.
طی روز گذشته، هتل، رکورد مخاطب روزانه خود را شکست و موفق شد با ۱۵۱ هزار مخاطب، فروشی معادل ۴ میلیارد تومان داشته باشد. با این آمار، هتل با گذر از رکورد مخاطبان روزانه مطرب، پس از هزارپا، به دومین فیلم یک دهه اخیر سینماهای کشور تبدیل میشود که توانسته طی یک روز، این میزان مخاطب را به سینما بکشاند.
رکورد فروش روزانه یک دهه اخیر سینماها، به فیلم هزارپا با ۱۶۰ هزار مخاطب اختصاص دارد. رکوردی که هتل، تا رسیدن به آن، فاصلهای ندارد و میتواند طی هفتههای آتی، این مرز روانی را نیز پشت سر بگذارد.
بچه زرنگ در ادامه استقبال بسیارخوبی که از آن به عمل میآید، با ۵۰ هزار مخاطب، دومین فیلم پرمخاطب روز گذشته بود. این انیمیشن موفق شد تا گیشهای ۱ میلیارد و ۲۰۷ میلیون تومانی را محقق کند.
از نخستین سهشنبه آبانماه، هر هفته، روند استقبال از فیلمها، با رشد تصاعدی همراه بوده استفسیل اما همچنان در نیمه بالای جدول فروش قرار دارد. این کمدی موفق شد تا با جذب ۲۴ هزار مخاطب طی روز گذشته، ۶۱۰ میلیون تومان دیگر بفروشد و گیشه نهایی خود را به ۲۸۰ میلیارد تومان برساند.
نخستین ساخته عادل تبریزی، چهارمین فیلم پراقبال روز گذشته بود. گیجگاه موفق شد تا با ۱۷ هزار مخاطب، به فروش ۴۵۲ میلیون تومانی برسد.
نارگیل ۲ نیز ۳ ماه پس از اکران، همچنان با استقبال مواجه میشود. این فیلم روز گذشته، بیش از ۱۱ هزار مخاطب داشت و موفق شد تا ۲۷۷ میلیون تومان به گیشهاش سرازیر کند.
شهر هرت، جنگل پرتقال، سرهنگ ثریا، هولیا، اختالرضا، آهو و ستارهبازی، ترکیب دیگر فیلمهای پرمخاطب روز گذشته را تشکیل دادند.
فیلم سینمایی گیجگاه
نکته قابل توجه آنکه از نخستین سهشنبه آبانماه، هر هفته، روند استقبال از فیلمها، با رشد تصاعدی همراه بوده است که اوج آن به روز گذشته برگشته و این انتظار وجود دارد تا این رکورد، در همین آخر هفته و یا سهشنبه هفته آینده، ارتقا یافته و قلههای جدید دیگری را فتح کند.
همانگونه که مشاهده میشود گیشه در اختیار آثار کمدی و کودک قرار دارد. از امروز، ۲ فیلم اجتماعی خوب یعنی عامهپسند و حدود ۸ صبح به روی پرده میروند که این ۲ فیلم توانایی تاثیر مستقیم بر روی گیشه و داغتر شدن تنور استقبال از سینماها را دارند.
بنابراین باید بسیار امیدوار بود که سینماها، ضمن بازگشت به دوران پیش از کرونا، رکوردها و افتخارات جدیدی را کسب کنند که رونق بیشتری را متوجه سینما کرده و مفهوم صنعت را برای سینمای ایران مترقیتر و دستیافتنیتر میکند.