«ساترا»؛ استقلال اجرایی در عین هویت وابسته به سازمان صدا و سیما

هادی مرادی

مطابق اعلام دبیرخانه شورای نگهبان در بخشی از اعلام نظر روشن و صریح درباره لایحه عفاف و حجاب، بندهای ۷ و ۹ به جهت روشن نبودن نسبت آنها با مصوبه جلسه ۸۸۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تعيين الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر، و بندهای ۸ و ۹ با توجه به روشن نبودن وضعیت اساسنامه سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی «ساترا» ابهام دارد که پس از رفع ابهام، اظهارنظر خواهد شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ اخیراً شورای نگهبان در بررسی لایحه عفاف و حجاب به واسطه تعیین برخی وظایف برای سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی، ابهاماتی را در خصوص این سازمان مطرح کرده که در میان جراید و پایگاه‌های خبری موافق و مخالف، واکنش‌هایی را به همراه داشته است. در این بین، برخی رسانه‌ها با نگاهی بدبینانه این اتفاق را نشانه‌ای از پایه‌ریزی نادرست حوزه نظارت بر شبکه نمایش خانگی برمی‌شمارند و رسانه‌های دیگر نیز در مقابل، اعتقاد دارند ابهام شورای نگهبان تنها یک ایراد شکلی است و اساس نظارت بر شبکه نمایش خانگی را زیر سوال نمی‌برد.
فارغ از فضای مثبت و منفی رسانه‌های مختلف در این باب، آنچه مهم و اصولی به نظر می‌رسد، تأکید نهادهای مختلف بر اجرای دقیق قوانین است. به هر حال، مجلس شورای اسلامی در یک روند قانونی، لایحه عفاف و حجاب را بررسی کرده و در نهایت مطابق آیین‌نامه‌ها و قوانین مربوطه بعد از شنیدن نظرات موافق و مخالف نمایندگان مردم، کمیسیون‌های مربوطه و نمایندگان دولت، آن را در صحن مجلس به تصویب رسانده و سپس برای اظهارنظر شورای نگهبان ارسال کرده است. در این قانون، وظایفی نیز برای نهاد تنظیم‌گر صوت و تصویر فراگیر تعیین شده و ساترا به عنوان بخشی از سازمان صدا و سیما، مسئول اجرای قانون در حوزه صوت و تصویر فراگیر و نمایش خانگی تعیین شده است. تردیدی نباید داشت که شورای نگهبان که وظیفه بررسی و انطباق مصوبات مجلس شورای اسلامی با شرع مقدس و قانون اساسی را بر عهده دارد، علی‌القاعده می‌بایست بدون توجه به حواشی و فضاسازی‌های رسانه‌ای، با دقت و توجه کامل مصوبات مجلس را مورد مداقه قرار دهد و به اصطلاح مو را از ماست بکشد و ابهامات احتمالی را مطرح کند تا مجلس پس از رفع ابهامات دوباره، آن را بررسی کرده و به نتیجه برساند.
مطابق اعلام دبیرخانه شورای نگهبان در بخشی از اعلام نظر روشن و صریح درباره لایحه عفاف و حجاب، بندهای ۷ و ۹ به جهت روشن نبودن نسبت آنها با مصوبه جلسه ۸۸۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تعيين الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر، و بندهای ۸ و ۹ با توجه به روشن نبودن وضعیت اساسنامه سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی «ساترا» ابهام دارد که پس از رفع ابهام اظهارنظر خواهد شد.
بنابراین ساترا که ماهیتاً به عنوان معاونتی تخصصی ذیل سازمان صدا و سیما (که طبق استفساریه شورای نگهبان، مرجع صوت و تصویر فراگیر است) مکلف به حمایت و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر و نمایش‌خانگی بوده، می‌بایست با همکاری و کمک بخش‌های مربوطه در سازمان صدا و سیما، دولت، مجلس و شورای نگهبان این ایرادات شکلی را برطرف کرده و تلاش کند تا ابهامات اعلام‌شده را روشن گرداند. یکی از این اقدامات مؤثر با توجه به طول کشیدن طی مراحل قانونی تصویب و ثبت اساسنامه ساترا، جایگزینی عبارت «سازمان صدا و سیما» به جای «ساترا» است. این اقدام، این بحث را اثبات می‌کند که اولاً نظارت سازمان صدا و سیما بر شبکه نمایش خانگی قطعی است، ثانیاً «ساترا» درون سازمان صدا و سیما این مسئولیت را دارد و ثالثاً در عین استقلال اجرایی، هویتی مستقل در حکمرانی کشور ندارد.
در پایان ذکر این نکته اهمیت دارد که ضمن تأیید رفتار سنجیده هر دو سوی ماجرا، یعنی شورای نگهبان در ایراد مطرح‌شده، و سازمان صدا و سیما و ساترا در تلاش برای رفع ابهام شورای نگهبان، به نظر می‌رسد برخی رسانه‌ها علاقه دارند از اعلام نظر شورای نگهبان، تأییدی بر نظرات اشتباه و مغرضانه خود استخراج کنند و با استفاده از این اتفاق، انتقاد ناجوانمردانه‌ای را بر ساترا تحمیل کرده و سعی کنند تا «ساترا» از گردونه‌ی نظارت بر شبکه نمایش خانگی خارج شود. این گونه مسایل در کنار یادآوری نظر قبلی شورای نگهبان در خصوص مشروعیت انحصاری سازمان صدا و سیما برای تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر بیانگر هجمه برنامه ریزی شده ای به نهاد تنظیمگری است که طی یکسال و نیم اخیر به اذعان دوست و دشمن در تنظیم گری تعاملی خود موفق عمل کرده است.

رفت و گل‌‎ها بی‌پروانه شدند

پروانه معصومی که برای فرار از مصائب زندگی شهری، نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد امروز ۶ آذرماه در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. در این متن بازنشر روایت خبرنگار ایرنا از زندگی روستایی وی را می خوانید که در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حواشی زندگیست که انسان ها را متفاوت می کند و گرنه متن زندگی آنان به هم شبیه است؛ نقلی‌ست از نصرالله کسراییان پدر عکاسی قومی ایران که ما را برآن داشت تا در هیاهوی صنعت و مهاجرت بکاویم که چگونه نمادی از سینمای کشور روستا را برای زندگی برگزید.

هویت خبرنگاری اندکی بیم نپذیرفتن دارد؛ اما در تماسی برای وقت مصاحبه چنان ساده و وقت شناس می نمود که می توانستی در رفتار، خودت باشی.

آدرس را با پوزش مکرر می گفت: ببخشید! روستایی هستیم و آدرس در روستا با نشان درخت و آب ثمربخش است و بسیار توصیه به احتیاط می کرد.

ظهری در اردیبهشت ماه بود، رشت را به قصد صومعه سرا – طاهرگوراب پشت سر نهادیم و جاده چون همیشه بهار گیلان در سخاوت سبز ادامه می یافت و باران با صدای خود مناظر اطراف را که سراسر شالی بود و شالیکار ، نقاشی می کرد.

برای یافتن آدرس تماس ها مکرر شد و پروانه معصومی نگران! که در امتداد جاده ای سبز و باران پاش بانو پروانه معصومی با هیبتی پر آرام تر حتی از چهره سینمایی اش، هویدا شد و برایمان دست تکان می داد و ما بیشتر، مشتاق تر…

دروازه را گشود و ما را به کوچه باغی خواند سراسر درختانی که آسمان سبز کرده بودند و زیر باران گلبرگ های پیچک گلیسین های بنفش به خانه ای رسیدیم کاملا گلین نما و سقفی شیب دار با دیوارهای شیشه ای که قاب های پنجره اش رنگی بین آبی و سبز جلوه گر بود.

عطر گلیسین ها در هوا پخش بود و نسیم بوی آنها را به مشام می رساند.

اقرار می کنم آنچه می دیدیم تفاوتی وهم انگیز با تصورمان داشت چراکه می گفتیم حال که روستا را برگزیدند، حتما چون دیگر شهر زدگان، روستا را به معماری بیگانه نواخته و ویلایی مجلل با سنگ و کامپوزیت و دیگر جدیدهای ساختمانی آراسته اند و چنین نبود، هیچ! حتی کف پوش خانه گلیم بود و پذیرایی کلوچه فومن و خانه با عطر غذای محلی آگین بود.

ساده بود و ساده نیست که ساده باشی، و وقتی شنید که نه برای تحلیل سینمای ایران بلکه برای انتخاب زندگیش به قصد مصاحبه آمده ایم، عادت تبسمش مدام شد و گفت: چه خوب!

اطرافش کتاب بود و فیلمنامه و گل؛ سرخوشانه و کیفناک از معماری خانه می گفت که استاد، فرزندش بوده و برحسب علاقه وی کاملا متناسب با اقلیم و معماری روستایی گیلان آنجا را بنا کرده و درختان سر به فلک کشیده آنجا نهال های کوچکی بودند که به دست خود کاشته و کوچه باغی پر سخاوت از درختان افرا را پروانه نام نهاده بود، کاملا احساس قدرت به عمل در چهره اش نمایان بود.

مدام تکرار می کرد من عاشق زندگی در روستاهای گیلان بودم و گاه گریزی به سینما می زد و می گفت : ایده زندگی در روستا نیز درحین بازی در یکی از فیلم هایش در سر پرورده شد.

مردم دوستی در کلامش هویدا بود و ناگهان تبسمش غمگین شد آنگاه که از همسایه اش می گفت ، که دو فرزند معلول داشت و یکی را در همان صبح از دست داده بود .

همه چیز به صورت کتابی بود که کلمات آنها را با گلبرگ نگاشته بودند؛ و برف را تا زمانی دوست داشت که درختان بر آن چیره بودند و برف زمستان ۹۲ را یادآور شد و گفت: برف در چنان وسعتش سرد است و حیات به خود راه نمی دهد؛ و سبب آزار مردم می شود و در این شرایط از او متنفرم.

ذوق زده از ما خواست که همراهش شویم در باغستان، درختزار و گلستانهایش که به دست خود پرورده و با ساعتی قدم زدن در آن، اندوه ! دیگر چیزی جز شور و حرارتی فرو افتاده نیست.

گاه فکر می کنی چیز تازه ای وجود ندارد، اما دیدیم همه چیز تازه و باران خورده و سخاوت زمین بسیار بود؛ گویی پاستورال (قطعه ای از موسیقی که با طبیعت روستا ارتباط دارد و نام یکی از آثار بتهون است)می شنوی!

پروانه معصومی با گل ها حرف می زد؛ یکی را قدردان بود و دیگری را تهدید می کرد اگر امسال خرمالو ثمر ندهد بجایش نهال دیگری خواهد کاشت؛ یکی را بو می کشید و چشمهایش را می بست و می گفت : برای ورود شما عطرآگین شده و در حوالی استخر و رودخانه، شاخه ای از میخک هندی برایمان چید که عطری نامنتظر داشت.

باران نم پاش بود، زمین گل و رود در اطراف خانه طراوتی مدام داشت؛ می خندید و می گفت: امسال سبزی خوردن را از دسترنج خود برداشت می کنم.

گلخانه پر ثمر و برکه نیلوفران آبی را پشت سر گذاشتیم و باز تونل پیچک های بنفش گلیسین؛ و شالیزارش را که نشانمان می داد با تبسم مدامش گفت : مگر می شود در گیلان باشی و شالیزار نداشته باشی؟

در نگاه پروانه معصومی فرادست و فرودست معنا نمی یافت؛ زمین و باران و گل را ستایش می کرد و همه چیز پر واضح با بیان دیگری جز کلام، مستقل و مختصر معنا می یافت.

دیالوگی از فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما می گوید: ‘اگر نیت یکساله دارید برنج بکارید، اگر نیت ۱۰ساله دارید ، درخت غرس کنید و اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کن؛ سینماتوگراف آدم تربیت می کند’ و بانو پروانه معصومی همه این کارها را بسیار والاتر انجام داده است.

آموختیم؛ خوبی ها و زیبایی ها بهتر و ساده تر در تصورات آدمی راه می یابد؛ می توان طور دیگر زیست اما ‘ نگاه کردن’ استعداد می خواهد !

دیرهنگام بود؛ در جذبه و شوق بودیم که پای دروازه رسیدیم و یکبار دیگر حس جاده مکرر شد.

رسانه سینمای خانگی- پیکر پروانه معصومی در تهران تشعیع می‌شود

نعیمه نظام‌دوست بازیگر سینما و تلوزیون گفت: پیکر زنده یاد پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون در چند روز آینده برای دفن به تهران منتقل خواهد شد. صبح فردا مراسمی برای گرامیداشت سال‌ها فعالیت هنری و احترام به این بازیگر فقید در رشت برگزار می‌شود. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نعیمه نظام دوست، بازیگر سینما و تلوزیون درباره تشییع پیکر زنده یاد پروانه معصومی به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: خانم معصومی در تهران دفن خواهد شد اما هنوز زمان دقیق مشخص نیست

نظام‌دوست در این‌باره تاکیدکرد: پیکر خانم معصومی درحال حاضر در شمال است و در چند روز آینده برای دفن در بهشت زهرا، به تهران منتقل خواهد شد.

این بازیگر درباره مراسمی که قرار است صبح فردا در رشت برگزار شود گفت: مراسم فردا که در میدان شهرداری رشت برگزار می‌شود، برای گرامیداشت سال‌ها فعالیت هنری و برای احترام به این بازیگر فقید برگزار می‌شود.

وی افزود: تشییع پیکر ایشان در تهران و در آرامگاه خانوادگی خانم معصومی انجام می‌شود.

نظام دوست تشریح کرد: این وصیت خود خانم معصومی نبوده اما خانواده ایشان قرار است ایشان را در آرامگاه خانوادگی خود در امامزاده‌ای حوالی فرحزاد دفن کنند.

پروانه معصومی، متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در گل‌های داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیه‌ای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.

پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربه‌ای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعه‌سرا و محصور در کوه‌های جنگلی سربه‌فلک‌کشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گل‌وگیاه و باغبانی شد.

این بازیگر فقید سینما و تلوزیون ظهر امروز و در ۷۹ سالگی به دلیل پارگی روده دار فانی را وداع گفت.

رسانه سینمای خانگی- نگراین برای نسلی که فقط برای خندیدن به سینما می‌رود

نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» گفت:مشخصا با ذات سینمای کمدی مشکلی ندارم، اما مساله این است که فیلم کمدی، سینمای ایران را قبضه می‌کند. نگران نسل بعدی هستم که مردم آن فقط برای خندیدن به سینما بروند.

به گزارش سینمای خانگی، آرمان خوانساریان درباره اکران فیلمش در میان سیل انبوه فیلم‌های کمدی در شرایط فعلی به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: ما نسلی بودیم که فیلم‌های مهم سینمای ایران را در سالن های سینما دیده‌ایم. به‌شخصه مشکلی با ذات سینمای کمدی ندارم، اما مشکل این است که فیلم کمدی سینمای ایران را قبضه می‌کند چراکه سینمادار ترجیح می‌دهد سالنش پر شود و فقط بلیط‌های بیشتری فروخته شود.

وی ادامه داد: نگران نسل بعدی هستم که مردم آن فقط برای خندیدن به سینما بروند؛ در غیر این صورت با ذات سینمای کمدی مشکلی ندارم.

خوانساریان درباره ریسکی که یک فیلم شاعرانه در شرایط فعلی اکران تحمل می‌کند، گفت: سینمای ما فقیر است و در قبضه سینمای کمدی و سینمای جنوب شهری است از این رو کمتر کسی می آید که برای یک مدل جدید ریسک کند. فیلم من هم عجیب‌وغریب و جدید نیست، من سعی کردم سیلقه متفاوت از آنچه در سینمای بدنه بود، ارائه بدهم.

وی ادامه داد: مسیر و ایمان من به سینمایی که آن را سینمای اندیشه می‌دانم، مشخص است. منتها بسیاری از تهیه‌کنندگان این اعتماد را ندارند. من ۲ سال تلاش می‌کردم تا بتوانم کسی را برای سرمایه‌گذاری روی فیلمم پیدا کنم.

 آرمان خوانساریان، نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی جنگل پرتقال

نگاه تجاری به سینما حالم را خوب نمی‌کند

خوانساریان به مسئولیت‌پذیری در برابر نسل جدید اشاره کرد: نسلی هست که ما در برابر آن مسئولیم. همان‌طور که ما از نسل قبلی یاد گرفتیم باید به نسل بعدی هم یاد بدهیم. لذت و ایمان در تدریس علیرغم شرایط مالی، برای من باعث ادامه دادن تدریس شد. در حال حاضر این نوع سینما نیز برای من همین است. از یک جایی به بعد که نگاه تجاری داشته باشم دیگر سینما برایم معنا پیدا نمی‌کند و کار فرهنگی محسوب نمی‌شود.

این کارگردان درباره میزان مخاطب‌پذیری فیلم گفت: من از ابتدا تلاش داشتم فقط برای تئاتری‌ها فیلمی نسازم، از لغات تخصصی فرار کردم و مفهوم تئاتر و تئاتر خواندن را یک بار تعریف کردم. تخصصی‌ترین نکته شاید اسم چخوف است که چندبار در فیلم توضیح داده می‌شود که چخوف کیست و چرا علی بهاریان قرار بود چخوف آسیا باشد؟

وی انتخاب فضای تئاتر و ادبیات نمایشی را قابل تامل دانست و گفت: برخی می‌گویند چرا علی بهاریان زیست نخواند یا پزشکی. درحالی‌که افسردگی بعد از تحصیل در رشته هنر غیرقابل‌اجتناب است. مساله‌ای که از ابتدا اطرافیان با دانشجو مخالف‌اند و بعد از فارغ التحصیلی، سرنوشت مشخصی در انتظار دانشجو نیست. در دانشگاه می‌توان آدم مهمی شد اما بعد از اتمام دانشگاه با جامعه‌ای سر و کار دارید که نمی‌دانید در کدام بخش آن باید ابراز وجود کنید.

هامون، نمونه موفق فیلم روشنفکرانه در سینمای ایران

خوانساریان ادامه داد: نمونه موفق فیلم جامعه روشن‌فکری، هامون است. حمید هامون نمی‌تواند قصاب باشد و شغل دیگری داشته باشد چراکه در کتاب ها و افکار تنیده است. ما در این فیلم راجع به تکبر صحبت می‌کنیم؛ اینکه کسی رویایی داشته و به آن نرسیده و زمانی به خودش می‌آید و می‌بیند که به جایی نرسیده. حرفه او مساله اصلی ما نیست.

چالش‌های یک معلم، انتقاد ناپذیر و مغرور

کارگردان فیلم کوتاه سایه فیل درباره شکل‌گیری شخصیت علی بهاریان گفت: من از ۲۶ سالگی معلم مدرسه شدم و این آغاز یک خودشناسی برای من بود. همیشه در زندگی‌ام در جایگاه کسی بودم که می‌خواستم یاد بگیرم و حالا معلمی داشت باعث می‌شد که به جای یادگیری یاد بدهم و این روی شخصیت من هم تاثیر گذاشت.

این کارگردان افزود: از یک جایی دیدم دانش‌آموزی مقابل من است که بلافاصله حرفم را می‌پذیرد و با چشم گفتن، مرا تایید می‌کند. این از من موجود ترسناکی می‌ساخت، آدمی که دیگر انتقادپذیر نیست و حواسش نیست که یک معلم از بالا به دانش‌آموز نگاه نکند. تلاقی این دو، شخصیت سهراب بهاریان را در فیلم من ساخت.

 سارا بهرامی در فیلم جنگل پرتقال

تلاش داشتم حرف جدی را شوخی شوخی بزنم

خوانساریان در پاسخ به این‌که فضای فیلم در عین نمایش مصائب و مشکلات منفی و ناامیدانه نمی‌شود، گفت: وقتی می‌خواهید حرف جدی بزنید و با گله و شکایت با آدم‌ها درد دل می‌کنید، حرفتان تاثیر گذار نمی‌شود اما وقتی با احساسات و شوخی و حس‌های مختلف از غم می‌گویید همیشه این درد به یاد می‌‍ماند چون با غر و درد حرف نزدید.

این کارگردان ادامه داد: من سعی می‌کنم روی این کار کنم که حرف جدی را شوخی‌شوخی بزنم. اگر راجع به سرخوردگی حرف می‌زنم، نمی‌توانم از ابتدا تا انتها غر بزنم. اما وقتی آن حس‌های زیبا و مختلف نباشد درد نبودن آن را حس می‌کنیم. سهراب آخر قصه می‌فهمد ۱۵ سال پیش چه چیزی داشته که قدرش را ندانسته اما امروز دیگر فرصتی نیست. زندگی این گونه نیست که هر زمان ما تغییر کنیم با ما تغییر کند.

خوانساریان درباره شباهت فیلمش با سینمای رسول صدرعاملی گفت: وقتی شانس حضور یک آدم بزرگ کنار فیلم را داری، قطعا یاد گرفتن از ایشان اهمیت بیشتری دارد.

کارگردان فیلم کوتاه سبز کله غازی گفت: مدل کاری آقای صدرعاملی این‌گونه است که اعتماد کامل به فیلمساز دارد. سینمای ایشان نیز به حدی جذاب و نرم است که مسلما تاثیر زیادی از ایشان گرفتم.

بلوغ شخصیت‌ها، دستاورد «جنگل پرتقال» بود

نویسنده فیلم ابر بارانش گرفته درباره بلوغ شخصیت‌ها در این اثر گفت: برای هر دو شخصیت یک بلوغ اتفاق می‌افتد. ما در تمام فیلم، از دختری می‌شنویم که همه به او می‌خندند و بعد که او را می‌بینیم، فرد بالغی است که آن تصمیم نهایی را می‌گیرد. در پایان فیلم هم دختر از سر بلوغ اشک می‌ریزد اما دوباره تن به تحقیر نمی‌دهد. جایی که کسی در جوابی که خودش داده، اشک می‌ریزد و پشت این بلوغ اتفاق افتاده. سهراب نیز در پرده سوم فیلم متوجه خودش می‌شود و تازه به بلوغ می‌رسد. تضاد بین این بلوغ در جایی که است که شخصیت دختر در جایی که نمی‌پذیرد، بالغ می‌شود و شخصیت پسر در جایی که به دنبال احیا است، به خودش می آید.

خوانساریان درباره انتخاب نام فیلم اظهار داشت: فیلم درباره خطایی در گذشته صحبت می‌کند. خطایی که همه لحظات زیبای گذشته را از بین برده و بازآفرینی آن ممکن نیست. از این رو اسمی انتخاب می‌کنیم که در ظاهر فانتزی است اما وقتی فیلم را می‌بینیم متوجه می‌شویم که این مربوط به خطای دختر در گذشته است که این واژه را به اشتباه ساخته و این اسم در بین همه یک اسم رمز از حماقت مریم است.

«در دنیای تو ساعت چند است» در بیان مساله عشق تفاوت داشت

کارگردان فیلم جنگل پرتقال به شباهت ذکر شده بین فیلمش و دیگر فیلم‌های روشن‌فکری گفت: چنین فیلم‌هایی در سینمای ایران کم هستند و خواه‌ناخواه این تاثیر گرفته می‌شود. اگر فیلم در دنیای تو ساعت چند است بعد از این فیلم هم ساخته می‌شد می‌گفتند از جنگل پرتقال تاثیر گرفته شده. اما چون آنجا شمال بوده، اینجا هم شمال است این خوانش شبیه‌بودگی از این فیلم می‌شود. از طرفی دوست ندارم بگویم هیچ تاثیری نگرفتم. فیلم آقای یزدانیان به شدت خوب است اما این گونه نبوده که بگویم چون آن فیلم بوده بروم این فیلم را بسازم.

وی افزود: من در تنکابن زندگی کرده ام و دوران دانشجویی ام را پشت سر گذاشتم و بخش زیادی از فیلم، خاطرات من است. یعنی اگر در اصفهان دانشجو بودم احتمالا با فیلم رضا ساخته علیرضا معتمدی مقایسه می‌شدم! جغرافیا و فقیر بودن سینمای ما در تنوع این حس را به وجود آورده.به علاوه اینجا برعکس آن فیلم عشق مساله اصلی فیلم ما نیست ولی در آن فیلم عشق مساله اصلی بود.

خوانساریان درباره فیلم‌های ایرانی با فضای روشن‌فکری اظهار داشت: تفاوت این فیلم با دیگر فیلم‌های روشن‌فکری این است که من در این فیلم پیشنهاد گفت‌وگو دادم. مسئله فیلم گفت‌وگو و معذرت‌خواهی است چون از دل گفت‌وگو، عذرخواهی درمی‌آید. ما راجع به گفت‌وگو حرف زدیم. انتهای فیلم جایی است که شخصیت اصلی، اولین معذرت‌خواهی زندگی‌اش را انجام می‌دهد.

وی تاکید کرد: فروش فیلم نشان می‌دهد که نسبت به فیلم‌های رایج سینمای ایران، این فیلم در نبود بازیگر ستاره که فروش را تضمین کند و موضوعی که آن چنان در سینما رایج نیست، مورد استقبال مخاطب قرار گرفته است.

 سعید مولویان در فیلم جنگل پرتقال

شناخت سارا بهرامی از دانشگاه تنکابن، پل مشترک ما شده بود

خوانساریان انتخاب سارا بهرامی را به دلیل تجربه مشترک از فضای شمال ایران مهم دانست و گفت: سارا بهرامی جزو گزینه‌های اول من بود چرا که او نیز شمال درس خوانده بود و فضای زیست دانشجویی در شهر تنکابن را می‌شناخت.

وی تاکید کرد: ما با صحبت راجع به اتفاقات گذشته می‌توانستیم منظورمان را به تمامی به یکدیگر برسانیم و خاطراتی ساختیم که هر دو آرزویمان بود. ایشان می‌خواست آنجا روزی فیلم بازی کند و من آرزویم این بود که آنجا فیلم بسازم. تنکابن پل مشترک ما شده بود.

اکران فیلم سینمایی جنگل پرتقال به نویسندگی و کارگردانی آرمان خوانساریان و به تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی در سینماهای سراسر کشور ادامه دارد.

رسانه سینمای خانگی- نفوذ در سینمای ایران بیداد می‌کند

 اکبر حر کارگردان سینما در خصوص چرایی عدم تولید آثار فیلم و سینمای استراتژیک گفت: فضای سینمای جمهوری اسلامی ایران باید تماما ضد صهیونیستی باشد؛ فضای غالب فرهنگی و هنری کشور ما باید برگرفته از مسائل کلان استراتژیک باشد و مدیران فرهنگی ملزم هستند در خصوص تبیین استراتژی و ترسیم نقشه راه فرهنگی و هنری کشور تلاش ویژه داشته باشند.

به گزارش رسانه سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «ما ایستاده ایم» و «شمارش معکوس» در گفت‌وگو با سینماپرس، افزود: ما در جمهوری اسلامی ایران باید با راهبرد موثر پیش برویم و کالاهای فرهنگی و هنری ما باید بتوانند برای مردم دنیا روشنگری داشته باشند و آن ها را از مسائل متعددی که در جهان اتفاق می افتد آگاه سازند.

وی سپس با بیان اینکه مهمترین مسأله ما در سینمای کشور جولان نفوذی ها است اظهار داشت: جریان نفوذ غربی ها در سینما بیداد می کند که نمونه آن را در حذف و برکناری مرضیه برومند از خانه سینما شاهد بودیم! روند کلی جریان فرهنگی و هنری کشور بیش از ۴۰ سال است که چنین است.

این سینماگر یادآور شد: مشکل و ریشه تمامی این مسائل مدیریت دهه ۶۰ بود که تمام توان خود را به کار برد تا دیدگاه شبه روشنفکری در سینمای کشور حاکم شود؛ آن ها معتقد بودند که ما به سینمای استراتژیک نیاز نداریم و همواره باید چشم به جشنواره های خارجی داشته باشیم. آن ها قهرمان را از سینمای ما حذف کردند و سینمای ملی را از بین بردند. آن ها باعث شدند تا ارزش های دینی و هویت ملی از هنرهفتم حذف شود.

حر خاطرنشان کرد: بعد از دوران دفاع مقدس هم معتقد بودند چون دیگر جنگ تمام شده نباید فیلم های دفاع مقدسی ساخت و باید سراغ کارهای دیگر رفت. البته بنده فکر می کنم که این راهبردها توسط خودی ها نبود و آن ها از خارج کشور هدایت می شدند.

وی متذکر شد: بدیهی است که اگر امروز ما در خصوص حوادث منطقه و استراتژیک دست مان در سینما خالی است به دلیل همان پایه ریزی غلطی است که از دهه ها قبل در سینمای کشور وجود داشته و متأسفانه مدیران هم همواره بر اساس آن دیدگاه سینما را جلو برده اند.

حر در پایان این گفتگو افزود: امروز اگر سینماگری بخواهد در حوزه مسائل ارزشی، کلان و استراتژیک فعالیت موثر و جدی داشته باشد، به جای تشویق سعی می کنند او را حذف و بایکوت کنند. نمی خواهند کسی راجع به مسائل جهان اسلام و مسائل سیاسی دنیا اظهار نظر کند و این اتفاق بسیار تلخ و متأثرکننده است.

رسانه سینمای خانگی- سینما بدون تفکر نابودی است

در جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی که در تهران در حال برگزاری است، نشست های مختلفی برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده ،کمال تبریزی استاد کارگاه انتقال تجربه کارگردانی در دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی خطاب به هنرجویان گفت: در سینما اگر فکر کنید همه چیز بلدید، باخته‌اید.

کارگاه انتقال تجربه کارگردانی کمال تبریزی عصر چهارشنبه اول آذرماه همزمان با دومین روز از دومین جشنواره آموزشگاه‌های سینمایی، در موزه سینما برگزار شد.
کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران در ابتدای این کارگاه، با اشاره به خاستگاه سینما در غرب گفت: این بزرگترین مشکل ماست که سینما از ابتدا به‌ عنوان سرگرمی‌ای برای ما معرفی شد که باعث ایجاد شهرت، پول و… می‌شود. سینما از ابتدا هم صنعتی غربی بوده اما در کشور ما با علم و آگاهی شکل نگرفته است، بلکه به‌عنوان یک امر تفریحی معرفی شده است. درست نیست که صرفا به آن به‌عنوان یک پدیده تفریحی نگاه کنیم.

* سینما بدون تفکر نابود می‌شود
کارگردان «شیدا» با اشاره به تأثیر تفکری سینمای ایران در سطح بین‌المللی گفت: این تأثیر یک موضوع مقطعی است. نه جامعه و نه سیستم نمی‌خواهد سینما این وجه تفکری و تاثیرگذاری را داشته باشد و وقتی وجه تفکری از آن گرفته می‌شود دیگر فقط وجه تفریحی باقی می‌ماند. اتفاقا وجه تفکری آن آرام‌آرام در حال فراموشی است. در مقطعی که چندان هم طولانی نبود ما دوره‌ای طلایی داشتیم اما از مقطعی دیگر باز این بازیگران بودند که تعیین‌کننده شدند چون به هر حال تهیه‌کنندگان به دنبال بازگشت سرمایه و کسب سود بودند. من هیچ مخالفتی ندارم که یک فیلم مفرح ساخته و دیده شود چون خودم هم دوست دارم گاهی یک فیلم کمدی ببینم تا به مغزم استراحت بدهم اما اگر قرار باشد سینمای ایران تنها چنین تولیداتی داشته باشد و جای تفکر و اندیشه خالی باشد، به سمت نابودی خواهد رفت.


کارگردان «مارمولک» اظهار کرد: در آن دوران وقتی می‌خواستیم ساخت یک فیلم را شروع کنیم، اصلا به عایدی مالی آن فکر نمی‌کردیم بلکه ابتدا به آنچه می‌خواستیم بسازیم فکر می‌کردیم؛ به این فکر می‌کردیم که جامعه از ما چه می‌خواهد. امروز خیلی از افراد در حوزه‌های مختلف سینما هستند که ابتدا درباره دستمزد صحبت می‌کنند. به همین ترتیب بخش‌ها و حوزه‌هایی که مربوط به تفکر می‌شود از سینما رخت برمی‌بندد و آن وجه هیولایی اش عیان می‌شود که به دنبال ثروت و قدرت است. در حالی که این موضوع در تناقض با تعریف هنر است.
تبریزی ضمن هشدار درباره تعدد فیلم‌های کمدی گفت: متاسفانه مسئولان سینمایی و حتی منتقدان ما راه را گم کرده‌اند، فکر می‌کنند داریم پیشتازی می‌کنیم و مدام آمار می‌دهند این مصداق همان مثال «آفتابه لگن هفت دست» است. پس ما به یک رنسانس در حوزه هنر به ویژه سینما نیاز داریم و باید از این خواب خرگوشی بیدار شویم.


وی با اشاره به کسانی که در زندگی او تأثیر گذاشته‌اند، گفت: سه نفر روی فعالیت هنری من خیلی تاثیرگذار بودند که اگر نبودند شاید من مثلا آشپز می‌شدم؛ یکی معلم ریاضی در دوران دبیرستانم که اتفاقا از ریاضی متنفر بودم. دومی در دانشگاه‌ آقای دکتر عالمی به‌خاطر مدل درس دادنش روی من خیلی تاثیر گذاشت به طوری که جسارتم در کار به او برمی‌گردد. سومین نفر نادر ابراهیمی بود. در کلاس او حاتمی‌کیا، من، رسول ملاقلی‌پور و خیلی از کسانی که بعدها منشأ اثر شدند، حضور داشتند.
این کارگردان ادامه داد: هنوز هم وقتی می‌خواهم فیلم بسازم دست و بالم می‌لرزد. پس اینکه فکر کنی همه چیز را بلدی یعنی باخته‌ای. در سینما هیچ‌چیزی قطعی نیست حوزه آموزش در سینما از حوزه علوم اکتسابی خارج  و بخش اعظم آن علم حضوری است یعنی باید کشف و شهودی در شما شکل بگیرد. قبل از انقلاب چندان چیزی به اسم کارگردان و تألیف کارگردان نداشتیم چون بازیگر سر صحنه می‌رفت و می‌گفت چه چیزی بگیریم یا چه چیزی نگیریم، چه دیالوگی بگوییم یا چه دیالوگی نگوییم چون فیلمفارسی، جریان غالب سینما  بود.
تبریزی درباره تعامل عوامل تولید یک فیلم با کارگردان گفت: کار جمعی نیازمند یک کاپیتان است، فیلمسازی هم باید سرپرست داشته باشد و سرپرست فیلم کارگردان است شما باید با کارگردان بحث و گفتگو کنید و تا جایی که در توانتان است با هم همفکری کنید اما اگر قانع نشد شما دیگر مسئولیتی ندارید چون کارگردان یک اثر مسئول نهایی آن است. البته کارگردان نمی‌تواند در ابعاد مختلف فیلم‌ معجزه کند اما تاجایی می‌تواند تاثیرگذار باشد.
تبریزی در پایان درباره نقش مدیر تولید گفت: نقش او بسیار پیچیده است اما در سینمای ما دست‌کم گرفته شده است. او مدیریت روانی و هزینه‌های پروژه را برعهده دارد.

ما در هر دوی این موضوعات مشکل داریم و هر آن کسی که بتواند این دو بخش را مدیریت کند، یک مدیر تولید خوب است.
دومین جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی فردا جمعه ۳ آذر با معرفی برگزیدگان درآیین اختتامیه از ساعت ۱۸ در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد.

####


با درست فیلم ساختن در سینما می‌مانیم نه زیاد ساختن
در نشست‌های نقد و بررسی فیلم‌های کوتاه جشنواره آموزشگاه‌های سینمایی آثار هنرجویان نوگرا و خلاق و با توجه به بودجه بضاعت‌شان حرفه‌ای توصیف شدند.
جلسه دوم نقد و بررسی فیلم‌های کوتاه دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد.

در ابتدای این جلسه فیلم «همزاد» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مرتضی ربیعی کارگردان فیلم کوتاه «همزاد» گفت: این اولین فیلم حقیقی من است که ساختم. چون علاقه‌ بسیاری به مقوله فیلمسازی داشتم وارد این عرصه شدم؛ این فیلم یک واقعیت بود که به صورت همزاد اتفاق افتاده بود و سپس تصمیم به تصویر کشیدن این داستان کردم.

محمد محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «همزاد» گفت: وضعیت سینمای کوتاه همین است‌ و شاید مربوط به شما نیست و خب در اوایل دهه ۸۰ که خود من به این حوزه ورود کردم، همیشه سینما شغل اصلی من به حساب نمی‌آمد و اکثرا شغل دیگری هم داشتم. تلاش کارگردان اثر همزاد ستودنی است و در این دسته از فیلم‌هایی که دیدم جزو آثار کلاسیک و دارای موضوع خطی بود.

وی ادامه داد: جذابیت فیلم «همزاد» برایم موضوعش بود و خب اساسا فیلم کوتاه، فیلم ایده‌ها است و نباید با یک بودجه هنگفت فیلم کوتاه ساخت. معتقدم سینمای کوتاه سینمای ایده‌ها است. فیلم کوتاه فیلمی است که در آن باید به دنبال ایده بگردیم.

در ادامه این نشست فیلم «دستبند» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

محسن نقی زاده کارگردان فیلم کوتاه دستبند گفت: دستبند اولین کار داستانی ام است و پیش از این آثار مستندی داشتم که در جشنواره سینما و حقیقت حضور داشتند؛ این فیلم را با بودجه ۳ میلیون تومان ساختم.

محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «دستبند» نیز گفت: ایده خیلی پررنگ و ملموس بود. کار «دستبند» خیلی پیچیده‌ نبود و چقدر خوب است در سینمای کوتاه به دنبال کار پیچیده نباشیم. ما درباره فیلم کوتاه صحبت می‌کنیم و باید در قواره فیلم کوتاه کار بسازیم نه اینکه دنبال تانک و مکانی مثل شهرک دفاع مقدس باشیم. همچنین با زیاد فیلم ساختن کسی در سینما نمی‌ماند با درست فیلم ساختن است که در سینما می‌ماند.

در ادامه این نشست خبری فیلم «کله» مورد بررسی قرار گرفت.

محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم «کله» گفت: کارگردان شاید می‌توانست جلوتر برود اما من می‌توانم نمره قبولی خوبی بدهم حداقل ایده را رعایت کرد اما اینکه در کنار خود مشاور: داشته باشی  که به شما کمک کند اهمیت بسیاری دارد. ساخت فیلم کوتاه عالی است اما بدی این قصه این است، کسانی که فیلم کوتاه می‌سازند به فکر ساخت فیلم بلند هستند.

در ادامه این جلسه محمد صابری روزنامه نگار و کارشناس و منتقد سینما درباره سه فیلم نظرات خود را مطرح کرد.
وی گفت: دست مریزاد می‌گویم به هر سه کارگردانی که این آثار را ساختند. مهتاب فرهادی به لحاظ پروداکشن کار پر زحمتی داشت و فارغ از کیفیت نهایی کار فی نفسه خود یک تجربه ارزشمند بود و دستمریزاد دارد که یک خانم در فضای سرد زمستانی کارگردانی و این فضا را خلق کند اما قالب قصه در فضای هنر و تجربه می‌رود که ایجاد یک حس و فضا موقعیت دارد. به نظرم اگر خانم فرهادی کار اولی بودند دست مریزاد دارد و می‌توانم بگویم سینمای ایران آبستن حضور زنان است.

وی ادامه داد: همچنین باید بگویم خداقوت به مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران برای محوریت قرار دادن ژانر در جشنواره فیلم کوتاه تهران؛ زیرا تنوع ژانر اتفاق بسیار مبارکی است که می‌تواند یک پشتوانه مهم برای سینمای ایران باشد. نکته مشترک سه فیلم تلاش فیلمساز برای روایت قاعده مند در هر سه فیلم بود، اینکه فیلمساز حواسش هست که حرفش را در قالب ژانر و آورده‌ای که به لحاظ روایی می‌تواند بیان کند مهم است. این گم شده سینما است.

صابری افزود: در فیلم «کاپوراسو» یک موقعیت غیر منتظره‌ پیش می‌آید که قالبش را بارها و بارها مشاهده کردیم‌. شروع، نقطه گذاری، یک روایت، بیان درست سینمایی و تعلیق به درستی انجام شده بود. تعلیق درست در عین اینکه قطره چکانی به مخاطب دیتا می‌دهد سعی می‌کند مخاطب را کنجکاو نگه دارد و در این فیلم اتفاقی که مشاهده کردم این بود که این ایده چقدر می‌تواند تازگی داشته باشد و کاراکتر هم باور پذیر است. آن چیزی که برایم در این فیلم هیجان انگیز بود رعایت اصول فیلم‌سازی مانند قاب بندی است، سکانس داخل ماشین من را یاد روایت ذهنی بهرام توکلی انداخت که کارگردان خیلی درست عمل و قصه را روایت می‌کند و ادا در نمی‌آورد.

در ادامه این جلسه محسن سوهانی منتقد و کارگردان سینما به بررسی آثار کوتاه «خطوط رفاقت»، «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» پرداخت.

در ابتدا کارگردان فیلم کوتاه «خطوط رفاقت» گفت: حدود ۷ سال پیش شروع به آموزش دیدن در حوزه تئاتر و سینما کردم و برای ساخت این فیلم فیلمنامه را به دوستم پیشنهاد دادم و قبول کرد و در ادامه کار را ساختیم.
سوهانی درباره این فیلم کوتاه گفت: من فکر می‌کنم سینمای کوتاه را نباید مقدمه‌ای برای فیلم بلند دانست؛ زیرا سینمای کوتاه خود یک مدیوم است و قابلیتی دارد که سینمای بلند ندارد مفاهیم اساسی را در کوتاه ترین زمان ممکن به ما انتقال می‌دهد. در سینمای کوتاه به دلیل فرصت محدودی که وجود دارد، هر پلانی که از آن استفاده می‌کنیم باید حرفی داشته باشد.

در ادامه این نشست فیلم‌های «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» مورد نقد قرار گرفتند و سوهانی گفت: فیلم بدرقه سکوت نقدی است بر سنت و ازدواج سنتی و اهمیت وجود عشق در زندگی مشترک. به نظرم از نظر روایت کار می‌توانست بهتر از این پیش برود. فیلم شروع خیلی خوبی دارد که پیرزن در خیال خود پیرمرد را خفه می‌کند و این فیلم از نظر شروع کار خوب است اما گره اصلی آنجاست که کارت دعوت عروسی به دست این دو می‌رسد که تعلیق و پیشبرد اهداف خوب پیش نمی‌رود.

وی در ادامه درباره فیلم «مرا ببوس» بیان کرد: این فیلم هم به هرحال مبنای محتوای عاشقانه‌ای داشت که با مسئله جدایی همراه بود. فکر می‌کنم از نظر فرم ساختار و زبان سینما، فیلم کند پیش می‌رفت. کارها را باید به چشم تجربه نگاه کرد اما روی هم رفته باز مخاطب دچار یک سردرگمی روایی می‌شود، اینکه در انتها معلوم نمی‌شود که این فردی که سم خورده است چه بر سرش آمد. معتقدم فیلمساز بیش از هرچیزی می‌خواست از جدایی‌ها و خلا ایجاد شده شکایت کند ولی به نظرم یک جاهایی فیلم شعاری به نظر می‌رسید حتی نور فیلم.

سوهانی در پایان صحبت‌هایش گفت: این جشنواره به طور خاص یک ویژگی بارز و جذابیت مهم دارد این که روی آغازی ترین نقطه هنر دست گذاشته است و اینجا نقطه آغاز جوانان است. چقدر خوب است که سرمایه‌گذاران ما روی بچه‌ها سرمایه گذاری کنند تا بچه‌ها مسیر خود را پیدا کنند.

ایوب آقاخانی بازیگر و کارگردان در ادامه این نشست حضور یافت و به تحلیل سه فیلم کوتاه «من، او، مهتاب»، «تله هوس» و «فاصله رنگی» پرداخت.
وی درباره چند اصل مهم در فیلمسازی گفت: مهم است نورپردازی مورد توجه قرار گیرد در حالی که در یکی از فیلم‌ها فضا فقط روشن بود، همچنین مهم است نگاه در دکوپاژ کلاسیک نباشد.
وی درباره ویژگی‌های کلی آثار بیان کرد: البته همین که آثار سروسامان دارد اتفاق خوبی است اما اگر به این دقت نکنیم که فیلم اول کارگردان است، می‌توان انتظارات دیگری داشت. شاید فیلم‌ها در درآوردن فضایشان موفق بوده باشد. وقتی نگاه مترقی در فیلم نداریم نباید سراغ فضاهای خاص برویم اگر فضای روزمره ای داشته باشد بضاعت کم فیلم‌های اول اثر را نجات می‌دهد.

 

####

هوش مصنوعی در تکنولوژی دستیار انسان است

امیررضا معتمدی یکی از استادان نشست‌ تخصصی سینما و هوش مصنوعی در جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی گفت: اگر سینما را از نقطه‌ای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است.

نشست تخصصی و آموزشی «سینما و هوش مصنوعی، امکانات و کاربردها» با حضور سعید اسدی، مسعود سفلایی و امیررضا معتمدی در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

سعید اسدی در ابتدای نشست کاربردها و امکانات هوش مصنوعی گفت: هوش مصنوعی یک تکنولوژی نوین است و یک ابزار یا یک وسیله نیست. در واقع هوش مصنوعی یک امکان و وسیله‌ای است که در حوزه سایبری، اینترنت و ابزارهایی که در حوزه اینترنت هستند کار می‌کند. ما پیش از این با یک اتوماسیون رو به رو بودیم که در واقع اعمال و ارائه آن بود. هوش مصنوعی خود می‌آموزد و امکاناتی را در اختیار ما قرار می‌دهد. این هوش فرصت فوق‌العاده‌ای را در اختیار ما قرار می‌دهد اما با تهدیدهایی ام همراه است.

وی ادامه داد: هوش مصنوعی با یک قوانین و قواعد معین اعمال می‌شود و مسئله‌ای که هوش مصنوعی به عنوان تهدید مطرح می‌کند، ممکن است حتی در شغل‌های دیگر هم از بین برود، مخصوصا در حوزه فیلمنامه‌نویسی، تولید، پس از تولید، تدوین تا جلوه‌های هوش مصنوعی. همچنین ممکن است هوش مصنوعی برخی از مشاغل را تحت تاثیر قرار بدهد و شما وقتی الآن هم بخواهید با هوش مصنوعی در ارتباط باشید سوال‌های متفاوتی پیرامون این حوزه دارید.

اسدی افزود: بنابراین هوش مصنوعی نیازمند دستورالعمل‌های ماست تا بتواند پاسخ‌ بدهد. هوش مصنوعی فعلا یک رویکرد گذشته گرا دارد که این دیتاها در فضای مجازی موجود است. فرض کنید شما الگوهایی دارد که این الگوها و سبک‌ها را هوش مصنوعی می‌شناسد. برای مثال اگر شما فیلمنامه‌ای را به هوش مصنوعی بدهید می‌تواند استوی برد کند اما این کار مطابق با استایل آن کار است.

وی بیان کرد: هوش مصنوعی یک نوع امتداد آدمی است و چیزی نیست که شما بتوانید آن را ببینید. یک زمانی هست که شما می‌توانید سروری را نگاه کنید اما هوش مصنوعی کجاست؟ معتقدم هوش مصنوعی هوشی انسانی است. در واقع هوش مصنوعی تداوم آدمی است. یک زمانی انسان با نیروی بدنی خود کار می‌کرد و نیروی خود را به چرخ‌ها می‌داد اما اکنون در یک سری از شغل‌ها متفاوت شده است. همچنین هوش مصنوعی در واقع شکلی از تداوم هوش آدمی است که اتوماسیون آن با یک خودآموز و خودپروری جدید همراه است اما سوال اینجاست که آیا هوش مصنوعی می‌تواند به عنوان یک هوش عمل کند؟

در ادامه این نشست مسعود سفلایی درباره کاربرد هوش مصنوعی و امکاناتی که در خلق سینما یعنی فیلمنامه قرار داده است، صحبت کرد: برخلاف تکنولوژی‌هایی که همیشه با فاصله از آن صحبت می‌کردیم مبحث کاربرد هوش مصنوعی خیلی نزدیک به ما است. مسئله اصلی ما این است که امکان عمومی سازی این مسئله ترس ایجاد کرده است.

وی ادامه داد: این روزها ترس از هوش مصنوعی به دو شکل است؛ یک واژه هوش که متفکران قدیمی وقتی می‌خواهند از چیزی صحبت کنند و می‌گویند هوش، گویا این هوش خداوندگار است. مورد بعدی در دسترس بودن است. متخصصین در طی این سال‌ها ترس امکان دسترسی را داشتند. ریشه ماجرای هوش مصنوعی اقتصاد است؛ اگر ما بتوانیم عمده کارها را به یک چیز دیگر بسپاریم شغل ما کمرنگ‌تر خواهد بود.

سفلایی افزود:ما در زمینه هوش مصنوعی و فیلمنامه نویسی یک شانس آورده‌ایم و آن هم زبان فارسی است که قابلیت آنچنانی در زبان هوش مصنوعی ندارد؛ اما این اتفاق بالاخره می‌افتد. بنابر این هوش مصنوعی پدیده‌ خیلی وحشتناک یا پدیده‌ای که بتوانیم خیلی آسان از آن بگذریم نیست. هوش مصنوعی سرعت بخشی به روند نگارش می‌دهد و ما می‌توانیم محصول بیشتری بسازیم که از این زاویه دید نتیجه هوش مصنوعی می‌تواند مطلوب باشد البته اگر زاویه دید خوبی باشد.

وی بیان کرد: اتفاق دیگری که می‌افتد مسئله خلاقیت است و خب خلاقیت کجا می‌رود؟  در سینما خلاقیت یکی از مسیرهای بدست آوردن تجربه است و از این مسیر می‌توان نمونه‌ای خلق کرد که شاید حتی نمونه مشابهی هم نداشته باشد. سینما بر مبنای تکنیک و فن است. خلاقیت چیزی است که در صحنه و کار خود را نشان بدهد.

سفلایی درباره ترس از هوش مصنوعی گفت: اتفاق ترسناکی که در دنیا می‌افتد این است که فرآیند هوش مصنوعی بتواند جای هنرمندانی که استادکار هستند را بگیرد. شاید در جهان آینده نگوییم  که استادکاری در قسمتی از جهان یک چیزی را ساخته است؛ در آن زمان مفهوم استادکاری از بین می‌رود و ترس بزرگ سینما از چنین چیزی نشات می‌گیرد و این ترس در فیلمنامه نویسی خیلی بیشتر است.

کسانی که در فضای رئال کار می‌کنند خیلی ترس ندارند؛ بنابراین ماجرای اصلی از اینجا صورت می‌گیرد که نکند فضای کار معمولی از بین برود و مسیر سخت‌تر شود.
این مسئله و ترس با اقتصاد و شیوه زندگی انسان‌ها گره‌ می‌خورد و در دوره‌ای که جهان درگیر مشکلات اقتصادی و بیماری کرونا و تغییرات شغلی است این ایده روی کار می‌آید. بخشی از این ترس توسط سینما به سمت مردم رفته است. خودمان داریم از چیزی که خودمان از آن می‌ترسیم حرف می‌زنیم.

در ادامه این نشست امیررضا معتمدی متخصص جلوه‌های ویژه  گفت: از دوره‌ای که رایانه آمد، سرمایه‌گذارها نشستند به سود آوری خود فکر کردند. آنها می‌خواهند که رقیب ناپذیری خود را دورتر و دورتر کنند. بنابراین سال‌هاست که درباره هوش مصنوعی صحبت می‌کنند؛ اما وقتی هم هست که درباره هوش مصنوعی نگران می‌شویم؛ از سوی دیگر آن‌ها هوش مصنوعی را لانچ کرده‌اند و هوش مصنوعی آرام آرام بسیاری از موارد را از ما یادمی‌گیرد؛ اما نکته‌ای که وجود دارد این است که هوش مصنوعی در تکنولوژی معمولا دستیار انسان است که اگر احیانا انسان دچار خطا شد بیاید و آن را دسته بندی کند.

وی ادامه داد: یکی از مراحل مهمی که در انیمیشن وجود دارد لوک تصویری پلان‌ها است که معمولا به سرعت می‌تواند از آرشیوهای خود و با استفاده از دیتاهایی که دارد یک سری پیشنهاد به انسان بدهد و چون انسان حافظه سطحی دارد نمی‌تواند همه اطلاعات را در لحظه داشته باشد هوش مصنوعی به راحتی می‌تواند این اطلاعات را در دسترس انسان قرار دهد و به کمک انسان بیاید.

معتمدی افزود: درحال حاضر هوش مصنوعی نیروی کاری یک سرمایه‌گذار است و سرمایه گذار از آن‌ استفاده می‌کند. هوش مصنوعی پدیده‌ عجیبی است اما تخیل کردن درباره آن اتفاق عجیبی نیست. اگر سینما را از نقطه‌ای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است. تا امروز هیچ علامتی دلیل بر اینکه هوش مصنوعی بتواند کار خلاقانه‌ای انجام بدهد واضح انجام نشده است. اگر روزی به جایی برسیم که هوش مصنوعی با در دست داشتن راش و یا با مراجعه به بانک اطلاعاتی بزرگ خود بتواند به شما فیلم تدوین شده تحویل دهد شما می‌توانید بگویید هوش مصنوعی چگونه است؛ اما اکنون این تکنولوژی به آن قسمت نرسیده است و در حال حاضر هوش مصنوعی روی تک فریم و با پیش فرض‌هایی تصویرها را جنریت می‌کند و چند تصویر از زوایای مختلف به شما تحویل می‌دهد.

وی در پایان گفت: بیشتر ترس‌ما از هوش مصنوعی این است که ما نمی‌دانیم این تکنولوژی نوین چطور کار می‌کند و شایان ذکر است که سینما در ایران یک صنعت حمایتی است و بدون حمایت می‌میرد. در نتیجه تمامی مشاغل سینما باید خود را آماده این هوش مصنوعی کنند.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی فردا جمعه ۳ آذر با برگزاری اختتامیه در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد. 

شهرستان‌ها ظرفیت بهتری برای فیلم‌سازی دارند

مهدی اصلانی مدرس نشست تخصصی «تشکیل کارگروه تولید پروژه پایانی هنرجویان در آموزشگاه‌ها» گفت: شهرستان‌ها ظرفیت بهتری برای فیلم‌سازی دارند و نباید خودمان را صرفا درگیر تجهیزات کنیم.


نشست تخصصی و آموزشی «تشکیل کارگروه پروژه پایانی هنرجویان با مشارکت آموزشگاه‌ها» با حضور مهدی اصلانی پنجشنبه ۲ آذر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

در این نشست مهدی اصلانی به شرح هزینه‌های فیلم کوتاه از ساخت، تدوین، فیلمبرداری و… پرداخت.

مهدی اصلانی درباره هزینه‌های تولید فیلم کوتاه گفت: بیشترین خروجی‌های ما در آموزش در دو حوزه بازیگری و گریم است. اگر استادانی به آموزشگاه‌ها بیایند که بیشتر بر تخصص‌هایی نظیر کارگردانی، صدابرداری، گریم و…متمرکز باشند بهتر است. سینما و تلویزیون همه کم کار هستند و شما می‌توانید تجهیزات ارزان‌تر بگیرید.
وی افزود: همچنین اگر شما را بشناسند هزینه‌هایتان پایین می‌آید و توصیه من به شما این است که به هیچ عنوان هزینه‌های خود را به صورت تلفنی به دیگران بیان نکنید بلکه فیلمنامه را در ابتدا درباره اختیار افراد قرار دهید و درباره فیلم خود صحبت کنید و در قدم آخر بحث مالی را مطرح کنید.

وی ادامه داد: قرار نیست همه فیلمساز و بازیگر و تدوین گر یا کارگردان شوند.‌

درادامه این نشست اصلانی درباره هزینه‌های مرحله پیش تولید با مشارکت آموزشگاه‌ها و هنرجویان بیان کرد: بر اساس محاسبه‌های انجام شده هزینه اجاره دفتر در مدت ۱۵ روز ۳۰ میلیون تومان است، هزینه پذیرایی در ۱۵ روز ۱۰ تا ۳۰ میلیون بسته به نوع مکان دارد، هزینه بیمه ۲۰ میلیون برای ۵ فیلم، هزینه ایاب و ذهاب و بازدید از لوکیشن ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان، هزینه گریم و لباس ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان پیش‌بینی شده است.

اصلانی افزود: پیشنهادم به شما این است که درگیر تجهیزات فیلمبرداری نشوید و اولین نکته مهم در فیلم‌سازی نگاه شما است و حتی می‌توانید با دوربین موبایل هم تصویربرداری کنید. پس درگیر هزینه‌های اضافی نشوید زیرا ایده و نگاه شما مهم است.

وی ادامه داد: در این چند سالی که در سینما هستم آموزشگاه‌ها در اغلب شهرستان‌ها هستند من بسیاری از فیلم‌هایم را در شهرستان می‌سازم زیرا در شهرستان‌ها پتانسیل بهتری برای فیلم‌سازی وجود دارد. من فیلمی ساختم که از تهران با خود نیرو و تجهیزات نبردم و از ظرفیت استان قزوین استفاده کردم. پیشنهاد می‌کنم سینما برایتان جدی باشد و فکر نکنید سینما چیزهایی دارد که شما به ظاهر می‌بینید.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد.

رسانه سینمای خانگی- انتقاد اکبری عبدی از ضعف «فسیل»/ فروش ملاک ارزش نیست

اکبر عبدی گفت: سینمای ما به دلیل ضعف فیلمنامه به این مرحله رسیده، از «فسیل» و غیر فسیل بگیرید تا … . می‌گویند اگر فلان فیلم، فیلم بدی است چرا اینقدر فروخته است؟! می‌گویم می‌شود یک کلیپ را هم گذاشت و بسیار بازدید داشته باشد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، این بازیگر که در آیین اختتامیه دومین جشنواره سراسری آموزشگاه های آزاد سینمایی شامگاه جمعه سوم آذر ۱۴۰۲ در ایوان شمس، سخن می گفت، خطاب به هنرجویان ادامه داد: روی سناریو و قصه تاکید داشته باشید چون این موضوع به فرهنگ و سلیقه مردم وصل است.

در این مراسم پس از ورود هنرمندان پیشکسوت سینما با تشویق ممتد حاضران، قرائت آیاتی از قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی ایران، ویدیوکلیپی از صحبت‌های قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی و مهدی شفیعی دبیر جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی پخش شد. 

در ادامه شفیعی خود نیز روی صحنه آمد و ضمن همدردی با مردم مظلوم فلسطین گفت: با همه جان و جهان به سوگ کودکانی معصوم می‌نشینیم که عطر معصومیتشان جهان را پر می‌کند. شما را روزی که ماه منجی بر درختان زیتون بتابد یاد خواهیم کرد. 

وی عنوان کرد: خوشحالم که جشنواره به روز اختتامیه رسید و حاصل تلاش‌های شما را که داوران قضاوتشان کرده‌اند، خواهیم دید.

در ادامه ضمن گرامیداشت یاد درگذشتگان سینما، برگزیدگان بخش عکس اعلام شد.

در این بخش امیر دژاکام، علیرضا اسماعیلی، کامران شریفی و مهسا اصانلو روی صحنه آمدند.

در این بخش لوح تقدیر به رویا شهباززاده از آموزشگاه نیک پیک، محمدرضا شهبازیان از آموزشگاه اندیشه نو، سمانه نوری وند از آموزشگاه هنر هفتم، مهسا کمالی از آموزشگاه نیک‌پیک، سولماز قدرتی از آموزشگاه قاب سفید رسید و این عکاسان شایسته تقدیر شناخته شدند.

عکاسان برگزیده نیز یپرم آواکیان از آموزشگاه دارالفنون، حامد حیدری از آموزشگاه هنر هفتم، احمد بلباسی از آموزشگاه دارالفنون، ثنا پزشک از آموزشگاه هنر هفتم و فائزه حسن‌زاده از آموزشگاه آبرنگ بودند.

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی و اکبر عبدی برای اهدای جوایز برگزیدگان بخش فیلمنامه روی صحنه آمدند.
در این بخش لوح تقدیر به سعید عملی نویسنده «کبوترخانه» از آموزشگاه موج نو، جایزه سوم به وحیده ملاحیدری نویسنده «خنده‌های اجباری» از آموزشگاه مکتب یزد، جایزه دوم به علی ملک شاهی مقدم نویسنده «عنابی» از آموزشگاه پلک، مقام اول و بهترین فیلمنامه به الهام میرحسینی نویسنده «روزی که باران بارید» از آموزشگاه مکتب یزد رسید.

اکبر عبدی:بر فیلمنامه تاکید کنید زیرا به فرهنگ مردم وصل است

اکبر عبدی بازیگر پیشکسوت سینما در این بخش گفت: چون این بخش مربوط به فیلمنامه بود باید بگویم فیلمنامه اساس و ریشه یک کار نمایشی است چه تئاتر، چه فیلم سینمایی و … . سینمای ما به دلیل ضعف فیلمنامه به این مرحله رسیده، از «فسیل» و غیر فسیل بگیرید تا … . می‌گویند اگر فلان فیلم، فیلم بدی است چرا اینقدر فروخته است؟! می‌گویم می‌شود یک کلیپ را هم گذاشت و بسیار بازدید داشته باشد. 

وی خطاب به هنرجویان گفت: روی سناریو و قصه تاکید داشته باشید چون این موضوع به فرهنگ و سلیقه مردم وصل است.

رییس سازمان سینمایی: آرزوی من این است فیلمی متفکر و اجتماعی رکورد اقتصاد سینما را بزند

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در آیین اختتامیه دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی گفت: خوشحالم در اختتامیه این رویداد هستم؛ جشنواره‌ای که سالیان سال تعطیل بود و شاید ضرورت احیای آن کمتر احساس می‌شد. از همه بانیان تشکر می‌کنم که تلاش کردند این جشنواره احیا شود؛ جشنواره‌ای که می‌تواند باعث رونق گرفتن تولید در آموزشگاه‌ها شود. یکی از درخواست‌ها در سفرهای استانی که داشتم، برگزاری دوباره همین جشنواره بود که افراد دوست داشتند در جریان آن آثار را ببینند و تلاش کنند برای ارتقای آثار. این جشنواره یک جشنواره تخصصی است و شما هستید که می‌توانید با پیگیری و ممارست باعث شوید این رویداد در سال‌های آینده هم برگزار شود. سطح کیفی آثار هم خوب بوده است. یکی از اقدامات بسیار خوب دیگر گردهمایی مدیران آموزشگاه‌ها بود که در جریان آن دوستان مسایل و مشکلات خود را بیان کردند، معاونان حرف‌های آنها را شنیدند و با هم گفتگو کردند. 

*رد پای لابی صهیونیسم در سینما مشهود است
وی با اشاره به وضعیت غزه، مطرح کرد: امروز داشتم ماجرای وقفه‌ای که در جنگ غزه اتفاق افتاد و مردم از شهر بازدید می‌کردند را مرور می‌کردم و به این موضوع فکر کردم که چقدر هنرمندان سرشناس دنیا در برابر این نسل کشی موضع گرفتند و سکوت نکردند. البته بعد از این ماجرا هجمه های زیادی از سوی رسانه‌های صهیونیستی علیه آنها صورت گرفت و به جرم حمایت از مردم غزه از کار اخراج شدند!


رییس سازمان سینمایی خطاب به کشورهای غربی و صهیونیست ها اعلام کرد: رد پای لابی صهیونیسم در سینما، در اقتصاد سینما و در سیاستگذاری جشنواره های بین المللی آشکار است.  هر جا احساس کنند صدای عدالت خواهی به نفع ملت فلسطین است آن را سرکوب می کنند. شماها که مدعی دموکراسی ، حقوق بشر و آزادی بیان هستید چگونه رفتار ضد بشری را در قبال هنرمندان آزاده جهان که با ملت فلسطین و مردم غزه همدردی کرده اند روا داشته اید!
در کشورهایی که ادعای آزادی بیان دارند به پاس دفاع از مظلومان غزه بازیگران را اخراج کردند. اگر این فضا در ایران اتفاق می‌افتاد، ببینید چه ماجراهایی پیش می‌آمد! شاید در فضای ایران گاهی مشکلاتی برای هنرمندان ایجاد شود اما مسئولان در کنار آنها هستند و چنین فضایی با یک اعتراض کوچک ایجاد نمی‌شود.

*ما وارث یک سینمای ورشکسته بودیم
وی گفت: ما وارث دوران کرونا و جریان‌های سیاسی بودیم که اقتصاد سینمای ایران نابود شده بود. یک سینمای ورشکسته را تحویل گرفتیم. منتقدان زیادی به من مراجعه کردند که گفتند ما در تولید و سرمایه‌گذاری ورود نمی‌کنیم. 

*اعتماد مردم و سرمایه گذاران به سینما بازگشته است

خزاعی خاطر نشان کرد: ما برای احیای سینما باید برنامه‌ریزی می‌کردیم باید سینماها را بازگشایی می‌کردیم. به سرمایه گذار اعتماد و اطمینان می‌دادیم و مخاطب را به سینماها برمی گرداندیم. می‌توانم مدعی باشم که سینمای ایران امروز دوران بهاری خود را طی می‌کند. سیاست ما در سازمان سینمایی حمایت از فیلم‌های فرهنگی، اجتماعی و متفکر است. در نقدی دیدم که نوشته بود سازمان سینمایی نگاه جدی به سینمای کمدی دارد. 

*ما به همه گونه‌های سینمایی نگاه جدی داریم
وی افزود: سازمان سینمایی به تناسب نیاز اجتماعی و فرهنگی کشور از همه گونه‌های سینمایی حمایت می کند. باید با تقویت برخی گونه های سینمایی بویژه سینمای اجتماعی شاخصه‌ها و پتانسیل آن ها را برای ارتباط و پیوند با مردم بالا ببریم. 
رییس سازمان سینمایی عنوان کرد: ما وظیفه حمایت از فیلم‌های روی پرده داریم. هم اکنون تنها سه فیلم کمدی روی پرده است اما مردم از آنها استقبال کرده‌اند و در کنارش از سایر آثار هم اقبال صورت گرفته است. امروز خیلی از سینماگران که تمایل به تولید نداشتند، پروانه ساخت گرفتند و آثار آن‌ها را سال‌ آینده خواهید دید. این وضعیت در سال آینده بهتر خواهد شد. 

*به ارتقای فیلم ها جدی تر نگاه کنیم
وی ادامه داد: هدف ما احیای سینمای ایران بود که صورت گرفت. از مهر ماه هر ماه یک رویداد برگزار می‌کنیم. خیلی از رویدادهای سینمایی به خاطر کرونا و شرایط سیاسی تعطیل شده بود و باید برنامه‌ریزی می‌کردیم تا دوباره احیا شوند. نگاه دولت احیای سینمای ملی است امروز برخی از آثار کمدی روی پرده است که معتقدم سطح آنها نسبت به آثار دهه ۹۰ و ۸۰ ارتقا پیدا کرده است و می‌توانید به راحتی با خانواده به تماشای آن بنشینید. اعتماد خانواده ها به سینماها بازگشته است و همچنان، باید به رشد کیفی و ارتقای فرهنگی محصولات سینمایی جدی‌تر نگاه کنیم.

وی ادامه داد: دوستانی که اهل نقد و مداقه و مطالعه هستند لطفا قدری واقع بینانه تر و عمیق تر به موضوع نگاه کنند. ما وارث شرایط و وضعیت دوران پساکرونایی بودیم که سینماها تقریبا تعطیل شده بود و بیکاری وحشتناکی در کسب و کار سینما وجود داشت.

به گفته وی احیای اقتصاد سینما، ایجاد اعتماد برای سرمایه گذاری و تولید در بخش‌های خصوصی و دولتی در این حوزه، ایجاد اشتغال نسبی در متن بحران اقتصادی سینما مهم ترین اولویت ما در گام نخست بود.
رییس سازمان سینمایی خاطرنشان کرد: طبیعی است وقتی کرکره سینماها پایین باشد و سینماها با رکود و تعطیلی دست و پنجه نرم می کنند نمی‌توان ایده آل‌گرایی کرد. اصلاح و ترمیم وضعیت موجود و به گردش در آوردن چرخ های تولید و گیشه پیش نیاز اولویت‌های فرهنگی سینما بود.

وی بیان کرد: خدا را شاکرم با همت و همکاری مراکز دولتی، ارگان‌ها و صنوف و همراهی قاطبه خانواده سینما اقتصاد سینما جان دوباره گرفته است.

خزاعی با بیان اینکه سیاست تولیدی سازمان سینمایی در محصولات بنیاد سینمایی فارابی و برخی آثار مشارکتی قابل مشاهده است، ادامه داد:اهتمام ما احیای سینمای فرهنگی- ملی و اسلامی است و به عنوان رئیس سازمان سینمایی آرزو و دغدغه ام این است که سینمای فرهنگی و اجتماعی و دفاع مقدس ما هم همپای آثار کمدی با استقبال گسترده مردم و خانواده ها مواجه شود. خوشبختانه در تعدادی از آثار سینمای کودک و نوجوان و چند اثر اجتماعی این نشانه های امیدبخش را شاهد بوده ایم.

وی خاطرنشان کرد: اگر سینما احیا نمی‌شد و خانواده ها با سینماها آشتی نمی‌کردند همین مباحث فرهنگی و اجتماعی پیرامون سینما هم‌ مطرح نمی‌شد، با احیای اقتصاد سینما گفتمان اجتماعی و فرهنگی و الزامات آن هم شکل جدی گرفت. 
خزاعی با اشاره به بحران‌ها و وضعیت پیچیده سینما و فضای اجتماعی در سال گذشته عنوان کرد: خروجی سیاستگذاری‌های سازمان سینمایی در حوزه تولید در آثار تولیدی پیش رو و سال آینده رونمایی خواهد شد.

در ادامه قادر آشنا، جهانگیر الماسی و غلامرضا نجاتی برای تجلیل از بخش ویژه غزه روی صحنه آمدند.

در این بخش از اشکان خداداد و افشین خداداد کارگردانان «کلپس» و محمدمهدی تدین مدیر آموزشگاه دارالفنون برای برگزاری نمایشگاه عکس با موضوع غزه قدردانی شد.

سپس هوشنگ توکلی، سیاوش طهمورث، مسعود آب پرور، قاسم زارع، اصغر فارسی و مهدی شفیعی برای اهدای جوایز بخش فیلم کوتاه روی صحنه آمدند.

در رشته تدوین لوح تقدیر به شاهین آقازاده برای «فاصله رنگی» از آموزشگاه هنر گستر حیایی، الناز نادریان برای «مرا ببوس» از آموزشگاه سینماگران مستقل، دیپلم افتخار به رضا محبعلی برای «زیبای زیبا» از آموزشگاه دارالفنون رسید.

در رشته تصویربرداری لوح تقدیر به رضا یزدانیان برای «کانیبال» از آموزشگاه ماد و رضا قاسمی برای «شهر عسل» از آموزشگاه ماد اهدا شد.

دیپلم افتخار بهترین طراحی صحنه به حسین رضاییان برای «لیلا» از آموزشگاه هنر گستر حیایی تعلق گرفت.

لوح تقدیر بازیگری زن به سما جعفری برای «من هم همینطور» از آموزشگاه همای سعادت و دیپلم افتخار بهترین بازیگری زن به مریم عابدی برای «لیلا» از آموزشگاه هنر گستر حیایی رسید.
لوح تقدیر بازیگری مرد به شاهین آقازاده برای «فاصله رنگی» از آموزشگاه هنر گستر حیایی، لوح تقدیر به سعید ونایی برای «آلزایمر» از آموزشگاه برداشت آخر رسید.
در بخش پویانمایی لوح تقدیر به هما زرینی برای «مترسک» از آموزشگاه شیوا آوا، دیپلم افتخار بهترین فیلم پویانمایی به دانیال محبعلی برای «درخت» از آموزشگاه دارالفنون تعلق گرفت.
در بخش مستند دیپلم افتخار به داریوش کرمیار برای تهیه‌کنندگی «الماس و شیشه» از آموزشگاه دارالفنون رسید.

لوح تقدیر در فیلمنامه نویسی فیلم کوتاه به زهرا نظری برای «آخرین بار» از آموزشگاه ۳۵، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه به سیدسجاد موسوی برای «زیبای زیبا» از دارالفنون اهدا شد.

در بخش کارگردانی لوح تقدیر به حسین رضاییان برای «لیلا» از آموزشگاه هنر گستر حیایی، لوح تقدیر به زهرا نظری برای «آخرین بار»از آموزشگاه ۳۵، دیپلم افتخار به محمدرضا دهستانی برای «بدرقه سکوت» از آموزشگاه سیمای مهان رسید.

در رشته جلوه‌های ویژه، موسیقی متن، چهره‌آرایی، هیچ کس شایسته تقدیر شناخته نشد.

در ادامه هوشنگ توکلی یازیگر پیشکسوت روی صحنه آمد و بیان کرد: عرض تبریک و تسلیت به ۱۵ هزار شهید غزه در ۴۵ روز دارم. این جنگ نابرابر قدمت طولانی دارد ریشه آن به جنگ‌های صلیبی و دورتر برمی‌گردد. این حوادث اینقدر شنیع است که هیچ هنرمندی قادر نیست عمق فاجعه را تصویر کند. شاید کار هنرمندان در این دوران سخت‌ترین کار باشد.
وی گفت: روز گذشته چهلمین روز درگذشت مرحوم مهرجویی بود؛ آخرین کارگردان مولف نسل قبل از ما. یاد او را گرامی می‌داریم.

توکلی بیان کرد: خوشحالم که آثار شما را به عنوان یک هنرمند داور دیدم. نکته بسیار ظریفی را باید با شما درمیان بگذارم؛ به طور کلی سینما وقتی وارد ایران شد با تقلید و دیدن آثار دیگران شروع به کار کرد چون هیچ معلمی در این حوزه نداشتیم. زحمات زیادی در طول صد سال گذشته کشیده شده اما رسم تقلید از آثار دیگران همچنان باقی مانده است. این تقلید در این زمانی که تجهیزات و امکانات بسیار زیاد است اما باقی مانده است همیشه این سوال وجود دارد که آیا نگاه کردن از روی دست دیگری درست است یا خیر؟ بسیاری به خاطر همین تحقیر شدند. آموزش هنرها اصلا از راه تقلید صورت می‌گیرد اما محتوا چه؟
وی ادامه داد: هنوز از چهل و اندی سال از پیروزی انقلاب فیلمی در تراز جمهوری اسلامی نساخته‌ایم چه بخواهیم چه نخواهیم ایران در محدوده جهان اسلام است. اگر خودمان را به تراز جمهوری اسلامی نرسانیم به جایی نخواهیم رسید. در این جشنواره سه فیلم کپی شده از فیلم اصغر فرهادی دیدم که اصغر فرهادی خودش هم از یک کارگردان ایتالیایی کپی کرده بود اما اگر این راه را ادامه بدهیم به جایی نخواهیم رسید.

در بخش بازیگری محمد خزاعی، داریوش ارجمند، فریبا متخصص، فرهاد قائمیان، جهانگیر الماسی و فرهاد بشارتی برای اهدای جوایز روی صحنه آمدند.


در بخش بازیگری کودک و نوجوان لوح تقدیر به آرنیکا قلیچی از آموزشگاه پانیذ، راحیل فولادی از آموزشگاه پانیذ، روشان‌ برزگر از آموزشگاه پانیذ، نفس محمودی از آموزشگاه پانیذ، آرشین عرب پور از آموزشگاه هنر و سینما، النا شیخی از آموزشگاه بارانا، آراد جعفری بهشتی از آموزشگاه بارانا،تعلق گرفت.

در بخش بازیگری زن لوح تقدیر به غزل عبادی، فاطمه بیات از آموزشگاه هنر گستر حیایی، گلبرگ عبدالهی از آموزشگاه پانیذ، نیوشا فلاحی‌نیا از آموزشگاه پانیذ، ایلوش یزدان‌پناه رسید.

در بخش بازیگری مرد لوح تقدیر به علیرضا دماوندی‌نژاد از آموزشگاه پانیذ، مصطفی باقری از آموزشگاه فرهاد، سینا صفوی فرد از آموزشگاه پانیذ، حسین بهرامی از آموزشگاه سینماگران مستقل، محمد محمدی از آموزشگاه اندیشه ماهان اهدا شد.

در بخش پایانی این مراسم جهانگیر الماسی روی صحنه آمد و گفت: یادمان باشد بازیگری یک معنا و مفهوم تبعی است یعنی حتی بستر بازیگری باید معنا داشته باشد وگرنه چالشی عبث است. اتفاقات دیگر در این ایام رخ می‌دهد؛ حادثه غزه بسیار حادثه خاصی است باید بدانیم که مردم غزه چه دلاورانی هستند. در غزه ما شاهد انسان‌ستیزی هستیم با انسانیت و خلقت مبارزه می‌شود. تمام رسانه‌های جهان بخش عاطفی ماجرا را می‌بینند اما این روزها فرزند انسان به مسلخ کشیده می‌شود. چرایی جنگ غزه مهمتر است، انگار همه چیز در خدمت منافع و درآمد نامشروع است چون در غزه میادین گازی کشف شده که می‌تواند خیلی از معیارها را بر هم بریزد. همه ما امروز یک وظیفه انسانی داریم. تصویری که از انسان زمان ما دارد در تاریخ ثبت می‌شود،تصویر ما نیست. انسان زمان ما اینقدر ددمنش و کثیف و چرک نیست یادمان باشد اگر دوستدار حریم الهی هستیم و انسان را دوست داریم برای امتداد حیات انسانی تبلیغ کنیم.

رسانه سینمای خانگی- این زنان چرا نادیده گرفته شدند؟

مجتبی اسپنانی کارگردان فیلم سینمایی «زندگی شیرین» به ارایه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم در حال و هوای دهه ۶۰ پرداخت و یادآور شد این اثر تنها با بودجه ۱۵۰ میلیون تومانی ساخته شده است.

به گزارش سینمیا خانگی، مجتبی اسپنانی کارگردان فیلم سینمایی «زندگی شیرین» که این روزها در حال اکران در سینماهای «هنر و تجربه» است، در گفت‌وگو با مهر، درباره این فیلم توضیح داد: این فیلم در سال ۱۴۰۰ کلید خورد و فرآیند تولید آن تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا کرد. فرآیند دریافت پروانه نمایش آن هم تا همین سال ۱۴۰۲ طول کشید. وقتی پروانه صادر شد، دوستان «هنر و تجربه» لطف کردند و بلافاصله آن را در باکس اکران خود قرار دادند.

وی افزود: فیلم «زندگی شیرین» در واقع حاصل یک اراده جمعی میان من و برخی دوستانم در شهر اصفهان بود که تصمیم به ساخت این فیلم با بودجه‌ای بسیار محدود در حد ۱۵۰ میلیون تومان گرفتیم. شهرداری اصفهان طرحی حمایتی گذاشته بود که من هم فیلمنامه‌ام را به همین طرح ارایه کردم.

نادیده گرفتن زنان در سایه جنگ

اسپنانی درباره موضوع فیلم خود هم گفت: مساله اصلی فیلم من، نادیده گرفتن نقش زنان در جنگ بود. این که در سال ۶۵ که شهرها زیر بمباران بود، یک زن غیر از استرس ناشی از این شرایط با این مسأله بغرنج هم طرف بود که نمی‌توانست مرد خود را در کنارش داشته باشد. داستان فیلم من درباره زنی در این شرایط است که برای یک شب می‌خواهد خانه را برای آمدن همسرش مهیا کند. سرآخر هم نمی‌تواند آن طور که می‌خواهد در کنار همسرش باشد.

این کارگردان با اشاره به برخی تغییرات در فیلمنامه اولیه توضیح داد: در مجموع از رسیدن این فیلم به مرحله اکران راضی هستم. تلاش ما این بود که زندگی یک خانواده اصفهانی در سال‌های میانی دهه ۶۰ را به تصویر بکشیم. شکر خدا شرایط فیلم در اکران هم راضی‌کننده بوده است.

وودی آلن در جایی گفته است، یک فیلم، ۱۰ درصد خود فیلم است و ۹۰ درصد آن تلاش برای چگونه دیده شدن آن است. ما متأسفانه ابزار مناسب برای هدایت این چگونه دیدن‌ها را نداریم!

وی درباره شکل‌گیری ایده این فیلم هم گفت: زمانی که من کودکی ۷ ساله بودم، زنی در همسایگی ما زندگی می‌کرد که شرایط زندگی‌اش خیلی شبیه به کاراکتر «شیرین» در این فیلم بود. شرایط زندگی آن زن در تمام این سال‌ها در ذهن من مانده بود. پیش‌تر هم تقریباً تمام فیلم‌های کوتاهی که ساخته بودم، شخصیت اصلی‌شان زن بود. وقتی به مسأله شرایط زنان در دوران جنگ فکر می‌کردم به یاد همان همسایه افتادم و همین شخصیت را تبدیل به کاراکتر مرکزی فیلمنامه‌ام کردم.

اسپنانی درباره بازخوردهایی که از اکران فیلم گرفته است هم توضیح داد: قطعاً مانند هر فیلم دیگری بازخوردهای منفی هم داشته‌ام اما خوشبختانه اکثر بازخوردها مثبت بوده است. بیشتر مخاطبان از فیلم راضی هستند. طیفی بسیار فیلم را دوست دارند و در مقابل طیف دیگری بسیار از فیلم بدشان می‌آید. بخش زیادتری نسبت به این ۲ طیف هم در میانه، از فیلم خوش‌شان آمده است.

وی درباره فضای تبلیغاتی پیرامون فیلم خود هم افزود: وودی آلن در جایی گفته است، یک فیلم، ۱۰ درصد خود فیلم است و ۹۰ درصد آن تلاش برای چگونه دیده شدن آن است. ما متأسفانه ابزار مناسب برای هدایت این چگونه دیدن‌ها را نداریم!

کارگردان «زندگی شیرین» درباره تک لوکیشن بودن فیلم توضیح داد: فیلم روایتی تک‌لوکیشن دارد و همه فضای روایی آن در یک خانه می‌گذرد. برای من خیلی سخت بود که ۹۰ دقیقه فیلم را در یک خانه روایت کنم، بدون آنکه میزانسن‌های تکراری داشته باشم. بخش قابل توجهی از اطلاعات فیلم هم در قالب دیالوگ‌ها به مخاطب داده می‌شود. به همین دلیل نگارش دیالوگ‌ها با رعایت لهجه اصفهانی مربوط به دهه ۶۰ کار سختی بود.

دغدغه‌هایی که تمرکزم را در کارگردانی کم کرد

وی درباره شیوه فیلمبرداری عنوان کرد: با توجه به شرایطی که گروه تولید داشت، مجبور شدم فیلمبرداری کار را هم خودم برعهده بگیرم. واقعاً ساخت فیلم درباره دهه ۶۰ با بودجه‌ای که ما در اختیار داشتیم، کار بسیار سختی است. برای پیدا کردن لباس بازیگران، لوکیشن و حتی آکسسوار مناسب سختی‌های بسیاری کشیدیم و همین دغدغه‌ها بخشی از تمرکز من در کارگردانی فیلم را کم کرد.

این کارگردان تأکید کرد: امروز که فیلم را روی پرده می‌بینم با خودم می‌گویم خیلی ایده‌ها می‌توانستم در فرآیند کارگردانی داشته باشم. خیلی از پلان‌ها با دوربین روی دست ضبط شده است. تلاشم این بود که در فرآیند کارگردانی، حواسم به ریتم فیلم باشد. برای رسیدن به این هدف همزمان باید میزانسن، دکوپاژ و حتی لحن دیالوگ‌گویی بازیگران را مدیریت می‌کردم که این مسأله کارم را دشوارتر کرده بود.

اسپنانی در پایان تأکید کرد: در تمام فرآیند تولید فیلم هم مهمترین دغدغه‌ام، حفاظت از بافتار واقع‌گرای فیلم بود. حتی در نورپردازی صحنه‌ها تلاش کردم همان فضای بصری دهه ۶۰ را در فیلم حفظ کنم. از این مسأله هم هراس نداشتم که شاید در برخی پلان‌ها بازیگران به خوبی دیده نشوند. حواسم بود که حتی در انتخاب لنزها و حرکت‌های دوربین، بافت واقع‌گرای فیلم حفظ شود. این نکته در طراحی صحنه، بازیگردانی بازیگران و حتی صداگذاری صحنه‌ها هم لحاظ شده است.

رسانه سینمای خانگی- این سینماگر یک قمارباز است

محمدحسین لطیفی در قالب یک کارگاه انتقال تجربه، به مرور خاطرات و تجربیات خود از فرآیند ساخت فیلم‌ها و سریال‌های مطرح کارنامه‌اش پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمدحسین لطیفی کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون بعد از ظهر امروز سه‌شنبه ۳۰ آبان ماه با حضور در کارگاه انتقال تجربه در دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی، در محل موزه سینما، به گفت‌وگو با هنرجویان علاقه‌مند به سینما پرداخت.

کارگردان فیلم سینمایی «روز سوم» در ابتدای صحبت‌های خود در این کارگاه خطاب به هنرجویان گفت: سعی کنید ابتدا خوب بشنوید و بعد عمل کنید. کارگردانی در سینما نیاز به کار مستمر دارد و حداقلش این است که با موبایل خود هر روز می‌توانید یک فیلم بسازید. شما می‌توانید با نرم‌افزارهای ساده خیلی چیزها را یاد بگیرید.

لطیفی ادامه داد: فیلمساز بودن مهم نیست، چراکه فیلم باید خلق شود. «ساختن» به تنهایی مطلوب یک کارگردان نیست. کارگردان در روایت یک قصه خاص، جای خالق می‌نشیند. اتفاقاً از هستی هم کمک می‌گیرد. هستی به کمک شما می‌آید. هنگام کار باید همه آنچه که در کلاس یاد گرفته‌اید، فراموش کنید و آگاهانه به میدان بیایید. در کارگردانی مهمترین نکته این است که حواسمان به موضوع نهایی باشد. باید از بالا کل قصه را ببینید. باید به خلق اثر فکر کنید، نه اینکه صرفاً می‌خواهید یک فیلم بسازید. باید حواسمان به روایت قصه، ایجاد درام مستحکم، ایجاد حس و مواردی از این دست هم باشد.

تفاوت دیالوگ‌گویی از «صاحبدلان» تا «دودکش»

این کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون درباره اهمیت دیالوگ‌گویی بازیگران در یک فیلم بیان کرد: این موضوع بستگی به اثر دارد. در برخی آثار جابه‌جایی یک ویرگول هم معانی را تغییر می‌دهد. من وقتی «دودکش» را می‌ساختم، فقط ماهیت کلی دیالوگ‌ها مهم بود اما در «صاحبدلان» هیچک‌دام از بازیگران اجازه تغییر یک واو را هم نداشتند. بازیگران هم کلافه شده بودند اما در خروجی متوجه حساسیت شدند. وقتی یک بازیگر هستید، باید بپذیرید که اخلاق یک کارگردان چگونه است و باید در صحنه براساس نیازهای آن کارگردان پیش بروید.

لطیفی ادامه داد: پیش نیاز اصلی یک کارگردان مدیریت است. کارگردان باید بتواند یک تیم سی نفره را مدیریت کند. وقتی شما عوامل حرفه‌ای به کار می‌آورید، خود به خود این اتفاق خواهد افتاد.

وی افزود: اولین فیلم من «سرعت» بود که البته قبل از آن ۱۴ سال پشت صحنه سینما حضور داشتم. زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی در آن فیلم ایفای نقش می‌کرد و به گونه‌ای با من فیلم‌اولی برخورد می‌کرد که گویی او درست می‌گوید. اما من او را مدیریت کردم و در جایی هم او عصبی شد، اما بعدها متوجه شد من هم کارم را بلد هستم. در همان کار، فیلمبردار هم گاهی به گفته‌های من توجه نمی‌کرد چون فکر می‌کرد مسلط نیستم. اگر تسلط شما بر کار کم باشد، ناگزیر این موضوع لو می‌رود.

کسی که نتواند برای یک نفر قصه بگوید، فیلمساز خوبی نمی‌شود

لطیفی گفت: چه در کارگردانی فیلم سینمایی و چه در سریال‌سازی یادتان باشد، کسی که نتواند قصه خود را برای یک نفر دیگر تعریف کند، نمی‌تواند فیلمساز خوبی شود. تمرین کنید که قصه را به طور کامل برای یک نفر دیگر تعریف کنید. یعنی ابتدا باید تعلیق را در کلام ایجاد کنید. گاهی از برخی بچه‌های فیلمساز می‌پرسم فیلمت درباره چه چیزی است؟ می‌گویند پیچیده است و نمی‌توانم بگویم! چنین افرادی نمی‌توانند فیلم را هم خوب از آب دربیاورند. گاهی حتی سکانس خوب هم می‌گیرید اما در زمان تدوین می‌بینید که ترکیبش با بقیه، چیز ناجوری را رقم می‌زند.

وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آن‌چنانی به سراغ «اخراجی‌ها» آمد. من می‌دانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمی‌گیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساخته‌ای!

این کارگردان درباره استمرار تجربه یک فیلمساز در یک ژانر خاص اظهار کرد: آدم‌ها با یکدیگر متفاوت هستند. ممکن است کارگردانی را بشناسید که در طول چهل سال از یک ژانر خارج نشده یا دیگری را بشناسید که خارج شده است. همه چیز به روحیه یک فرد بستگی دارد. علاقه من این بود که ژانرهای مختلف را تجربه کنم. همیشه هم سعی کردم تلاش بیشتر کنم و بیشتر بیاموزم.

وی افزود: وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آن‌چنانی به سراغ «اخراجی‌ها» آمد. من می‌دانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمی‌گیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساخته‌ای!

لطیفی ادامه داد: در زمان ساخت «خوابگاه دختران» ایرج طهماسب گفت همه فکر می‌کنند ما همین جوری این فیلم را ساختیم، اما هیچکس نمی‌داند که ما صد راه رفتیم تا هر سکانس را دربیاوریم. ما مرزی بین طنز و ترس داشتیم و این خطرناک بود. فشاری که یک کارگردان تجربه می‌کند تا بهترین راه را پیدا کند زیاد است. من «خوابگاه دختران» را برای این ساختم که خانواده‌ها را بترسانم، چون بچه ۱۸ ساله را که پیش از این چندان از خانواده دور نشده به یک باره به یک شهر دیگر می‌فرستند.

وی افزود: آدم با زیاد فیلم دیدن، شاید فیلمساز شود اما نمی‌تواند خلق اثر کند. من در حال به چالش کشیدن خودم هستم. گاهی موفق می‌شوم و گاهی هم شکست می‌خورم. یک‌بار به من گفتند با چه جراتی بعد از «وفا» سراغ «صاحبدلان» رفتی؟ گفتم من یک قماربازم که با پنج هزار تومان به قمار سینما آمده‌ام، حالا ممکن است پولم را ببازم اما در نهایت از آن لذت می‌برم!

لطیفی توضیح داد: من منتی بر سر کسی ندارم که برخی را چهره و کارگردان کرده‌ام. چون معتقدم آنها استعداد داشته‌اند. هر جایی که یک کارگردان بتواند به مجموع بازیگران سینمای ایران اضافه کند، باید این کار را کند.

«سنجرخان» هفته آینده پخش می‌شود

این کارگردان گفت: سریال «سنجرخان» از هفته آینده پخش می‌شود و من هشتاد درصد بازیگران این سریال را از کردستان انتخاب کردم‌. در ارتباط با کشف استعدادهای برتر من این انگیزه را همیشه داشته‌ام که بازیگران ما منحصربه‌فرد هستند.

لطیفی درباره نقش «مدیر تولید» در یک پروژه گفت: مدیر تولید در یک پروژه مثل مدیر کارخانه است که باید به همه چیز آگاهی داشته باشد. مدیر تولید کسی است که به گونه‌ای جانشین تهیه‌کننده محسوب می‌شود. تمام قراردادهای تولید، ارتباط با برنامه‌ریز کار و … جزو وظایف او است. کارگردان نباید دغدغه‌ای جز گرفتن پلان داشته باشد. اگر مدیر تولید خوبی نداشته باشید، تمام بار کار روی دوش شما به‌عنوان کارگردان می‌افتد، مدیر تولید مثل جاده‌صاف‌کن است.

لطیفی ادامه داد: سال‌ها پیش ایرج طهماسب به من گفت فیلم جدید داریوش مهرجویی «مهمان مامان» را دیده‌ای؟ گفتم نه. گفت برو ببین. چندین بار به من گفت که برو ببین. به من گفت یا مهرجویی خطی را رد کرده یا اگر فیلم این است ما ماهی یکی می‌سازیم! چون این نوع قصه‌گویی یک قصه‌گویی غریب است، من خواستم چنین تجربه‌ای را هم داشته باشم و «دودکش» از جنس آن است «دودکش» از آنجا آغاز شد.

هشدار درباره یک اتفاق ترسناک در تلویزیون

وی افزود: چند سالی می‌شود که تلویزیون با علیرضا افخمی کارهای ماورایی می‌سازد. برای مجموعه مدیریت فرهنگی ترسناک و خطرناک است و باید خیلی مراقبت کنند چون هم باید خیالشان راحت باشد که دست اهلش بیفتد و وارد خرافه و این موضوعات نشوند و هم کارگردان و صاحب اثر باید نسبت به ساخت چنین آثاری راغب باشند و بستر هم باید فراهم باشد.

لطیفی تاکید کرد: آینده سینمای ایران باید مملو از کارگردانان توانمندی باشد که در ژانرهای مختلف برای بخش‌های مختلف کار می‌کنند. فیلم‌های این جشنواره را دیده‌ام و متوجه نکته‌ای شده‌ام؛ اینکه برخی پول دارند و فیلم به نحوی درمی‌آید ولی برخی پول ندارند اما خلاق هستند.

این کارگردان باسابقه درباره ارتباط بین کارگردان و بازیگران گفت: وقتی کارگردانی سر صحنه می‌آید با بازیگرانی با خلق و خوهای مختلف مواجه می‌شود. حتی وقتی با یک کارگردان خودرای مواجه باشید شما اگر یک بازیگری باشید که نکات او را گوش نکنید او شما را کنار می‌گذارد. حتی اگر حرفی دارید باید قبل از فیلمبرداری بگویید. یادم است اتفاقی سر صحنه افتاد که به بازیگر گفتم بیا سر صحنه می‌گفت نه، اگر پول ندهند نمی‌آیم! فردای آن روز جلوی خانه‌اش رفتم. تا غروب هم صبر کردم که سر فیلمبرداری بیاید، اما نیامد.

وی افزود: او یکی دو روز بعد هم باز نیامد. به‌راحتی آن بازیگر را حذف کردم. به اینگونه که به عوامل گفتم سنگ قبری با اسم او تهیه کنید. گرچه بعدها همان بازیگر آمد و پشیمان شده بود اما به او گفتم دیر کرده‌ای چون من قصه را عوض کردم. هرچقدر بازیگر خوبی هم باشید به هر حال کارگردان احترامی دارد و باید با او همکاری کنید. یک بار امین تارخ سر «سفر سبز» با من صحبت کرد تا برخی دیالوگ‌ها را عوض کنم، یک ساعت و نیم باهم صحبت کردیم او عزیز دل من بود اما اشرافی که بر اثر داشتم اجازه تغییر را نداد.

این کارگردان در پایان اظهار کرد: بازیگری برای من چهار برابر کارگردانی سخت‌تر است. یادم است یک بار کار می‌کردیم و مهدی فخیم‌زاده بازیگرم بود به او گفتم اگر بین بازی و کارگردانی را یکی انتخاب کنی کدام را انتخاب می‌کنی گفت قطعاً بازیگری.

دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی از ۳۰ آبان تا ۳ آذر ۱۴۰۲ در موزه سینما برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا صداوسیما مشغول فرغون‌سازی است؟

محمدمهدی عسگرپور، کارگردان سینما و تلویزیون و مدیرعامل خانه هنرمندان و شهاب اسفندیاری، رییس دانشگاه صداوسیما پیرامون «چالش‌های تولید آثار نمایشی جذاب» به مناظره نشستند. در مناظره زنده تلویزیونی به آسیب های جدی ساخت آثار نمایشی جذاب اشاره و تصریح شد که صداوسیما به عنوان رسانه ملی مشکلات مردم را بازگو نمی‌کند.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایسنا، برنامه زنده «جام جم» شبکه یک سیما شامگاه دوشنبه  (۲۹ آبان ماه) میزبان محمدمهدی عسگرپور، فیلمساز و شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما بود.

در ابتدای این مناظره تلویزیونی پرسشی مبنی بر اینکه مهم‌ترین اتفاقی که باید امروز رقم بزنید یک تولید با کیفیت است، فکر می‌کنید مهم‌ترین معضلی که ما الانبا آن دست و پنجه نرم می‌کنیم چیست؟ از سوی احمدرضا موسوی (مجری برنامه جام جم) مطرح شد.

محمدمهدی عسگرپور در پاسخ به این پرسش بیان کرد: اینکه چه کار کنیم تا سریال‌هایمان جذاب‌تر شوند و مردم بیشتر دنبال کنند، موضوعی است که در یک سازمان مسئله شده و اتفاقاً قدمت هم دارد، حالا همین موضوع تبدیل می‌شود به یک برنامه تلویزیونی برای مردم. مردم نشسته‌اند و منتظرند سریال جذاب ببینند، بنده، شما، آقای اسفندیاری و تعداد زیادی از مدیران تلویزیون باید بنشینیم و صحبت کنیم تا نتیجه‌اش بشود تولید و پخش سریال‌های جذاب. به نظرم مشکل بزرگ همین است که آن اتفاق چون نمی‌تواند بیفتد، جذابیت عجالتا در برنامه‌های گفت‌وگو محور در سازمان صداوسیما شکل می‌گیرد و شاید این برنامه‌ها بعضی وقت‌ها جذاب‌تر از سریال‌های نمایشی هم بشوند. به هر حال من هنوز با این مفهوم کنار نیامده‌ام.

زندگی روزمره مردم در تلویزیون بازتاب داده نمی‌شود

او در همین زمینه ادامه داد: اگر مدیران فعلی سازمان قابل دانستند از بنده و امثال بنده هم می‌توانند برای این بحث‌ها استفاده کنند و نتیجه‌اش بشود ارتقای کیفیت سریال‌ها. ما این مسائل را با مردم داریم مطرح می‌کنیم؛ یعنی درواقع مردم نشسته‌اند و در این ساعت دوست دارند سریال جذاب ببینند اما این اتفاق برایشان نمی‌افتد. طبیعتا در اینجا باید با مردم صحبت کرد و آنها هم نظراتشان را بگویند، شاید نکات جالبی به دست آمد؛ البته من می‌دانم که سازمان صداوسیما مرکز تحقیقاتی دارد که لابد این کارها را باید انجام بدهد و این را هم می‌دانم که مسیر پژوهش‌هایی که سازمان انجام می‌دهد حداقل در این سال‌های اخیر که من تعقیب کرده‌ام به نظرم نسبت زیادی با زیست مردم ندارد. اگر شما به سریال‌های پخش شده در این سال‌های اخیر توجه کنید و بیاییم یک کار تحقیقاتی انجام بدهیم که به چه موضوعاتی پرداخته‌اند و بعد برویم در سطح جامعه و مسائل مردم را ببینیم متوجه می‌شویم بخش زیادی از موضوعاتی که در زندگی روزمره مردم وجود دارد اساساً در تلویزیون شکل نمی‌گیرد و اصلا از ابتدا شکل نمی‌گیرد. منظورم از این بحث، در این یکی دو سال اخیر نیست.

عسگرپور در عین حال بیان کرد: شما در این برنامه (جام جم) اشاره کردید به اینکه من در صداوسیما برنامه‌سازی کرده‌ام و شاید من خودم دیگر این سازمان را به جا نیاوردم که چقدر از اهداف اصلی‌اش حداقل در بحث نمایشی دور شده است که اتفاقا موضوع این برنامه است.

او در ادامه همین بحث با ذکر جزییات خاطرنشان کرد: ارتباط گسترده با اقشار مختلف مردم، پیدا کردن مسائل و موضوعاتی که روزمره مردم است و پرداختن به آنها در قالب برنامه‌های نمایشی. من می‌توانم بسیاری از مسائل روز جامعه را نام ببرم که مطلقاً در سریال‌ها وجود ندارد و وقتی ما رصد می‌کنیم که چرا وجود ندارند متوجه می‌شویم که در نطفه خفه می‌شوند و اساساً این امکان وجود ندارد. اگر شما یک دوربین به ماشینتان ببندید و از مسیر میدان راه آهن تا تجریش از موضوعاتی مثل اعتیاد و مشکلات امروز جوانان فیلم بگیرید شاید نتوانید بیشتر از دو دقیقه‌اش را در سازمان صداوسیمای فعلی پخش کنید و این یعنی جامعه ما یک چیز است و آنچه که در تلویزیون نشان می‌دهند چیز دیگری است. وقتی هم که این تفاوت‌ها روز به روز بیشتر می‌شود می‌توانیم این تئوری را استخراج کنیم که انگار سازمان صداوسیما اصلا به مسائل مردم توجه ندارد و این به آن معنا نیست که سازمان بخواهد خودش را شبیه به آن چیزی کند که من الان راجع به آنها صحبت کرده‌ام بلکه این بی‌تفاوتی شاید کمی آزاردهنده شده است. به نظرم آنچه که از بین رفته بحث صداقت در رسانه است که اگر از بین برود دیگر به آمارها هم توجه نمی‌شود ولو اینکه حتی به واقعیت هم نزدیک باشند.

در مقطعی شعار «سیمای لاریجانی خاموش باید گردد» سر داده می‌شد که …

در ادامه شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما در تکمیل همین بحث و واکنش به این پرسش که آیا افول کیفیت سریال‌های جذاب و فراز و فرودهایشان را قبول دارید؟ عنوان کرد: من فکر می‌کنم اگر بخواهیم این روند را درست مطالعه و بررسی کنیم و نقطه افول را شناسایی کنیم باید کمی دامنه گسترده‌تری از ادوار مدیریتی در رادیو و تلویزیون را بررسی کنیم. اینکه از چه نقطه‌ای این افول آغاز شده و دلایلش چه بوده است. شرایطی که جناب آقای عسگرپور اشاره کردند درباره نسبت جامعه و رسانه محدود به شرایط اخیر نیست. بعد از وقایع و حوادث سیاسی دهه ۷۰ و انتخابات دوم خرداد هم این مسائل بود که فضایی در جامعه ایجاد شده بود و آنچه که در تلویزیون دیده می‌شد یک عدم تناسبی داشت با آنچه که وجود داشت و این منجر به یکسری مسائلی شد ولی این مسئله غیرقابل حل نبود؛ چه بسا که اتفاقا می‌توانیم بگوییم یکی از موفق‌ترین و شکوفاترین دوره‌های رونق آثار نمایشی تلویزیون دقیقاً بعد از آن ماجرا در تلویزیون و با تغییرات مدیریتی که آن زمان در سازمان صداوسیما اتفاق افتاد، رخ داد؛ یعنی از حدود سال ۷۷ آغاز شد و تا سال ۸۴ ادامه داشت.

رییس دانشگاه صداوسیما یادآور شد: پس ما یک تجربه موفقی در دوره‌ای داشتیم؛ دوره‌ای که اتفاقاً تنش‌های سیاسی زیاد بود و بخشی از هنرمندان اساساً تلویزیون را تحریم کرده بودند و در مقطعی صداوسیما ضربه شدیدی خورد. من حتی یادم هست زمانی که دانشجو بودم عده‌ای شعار سیمای لاریجانی خاموش باید گردد را سر می‌دادند؛ بنابراین این اتفاقات آن زمان هم بود. در تولیدات نمایشی به خاطر مسائل سیاسی که بر عرصه فرهنگ تحمیل شده بود، تقریباً اغلب هنرمندان به نوعی صداوسیما را تحریم کرده و با آن قهر کرده بودند. شاید امروز آسیب‌های چنین مسائلی را می بینیم؛ یعنی عده‌ای خارج از عرصه فرهنگ در جناح‌های سیاسی به دلیل اهداف و اغراض سیاسی دوست دارند یک شکاف، اختلاف و تنشی میان هنرمندان با حاکمیت، نظام و رسانه ملی وجود داشته باشد که به نظرم بخشی از آن یک پروژه است؛ یعنی هم آن زمان بود، هم این زمان هست. منتهی آن زمان تدبیر شد و به شکلی از آن دوره‌ی قهر و تحریم عبور کردیم. اگر آمارهای تولید را بررسی کنید می‌بینید تلویزیون در یک دوره ۵ ـ ۶ ساله و در سال ۷۶ که در کل سه شبکه‌ بیشتر نبود، تولید نمایشی حدود ۳۵۰ ساعت در سال بود که فکر می‌کنم در سال ۸۴ به ۳۰۰ هزار ساعت رسیده بود؛ یعنی تقریباً ۱۰ برابر شده بود.

خیلی از نام‌ها شهرتشان را از تلویزیون گرفتند

اسفندیاری تاکید کرد: ما در زمینه سریال‌های الف ویژه‌ای که چند سال یک بار اتفاق می‌افتاد، مجموعه‌هایی مثل «امام علی(ع)» و «امیرکبیر» را تولید کردیم و به ظرفیتی رسیده بودیم که همزمان ۱۰ سریال الف ویژه تولید می‌شد. سال ۸۲ تا ۸۴ مدیر فیلم و سریال شبکه تهران بودم و یادم هست ما سه نوبت پخش سریال ایرانی در هفته داشتیم و یک نوبت پخش طنز شبانه؛ ضمن اینکه بقیه شبکه‌ها هم همین تولیدات را داشتند. آن زمان حجم تولیدات از لحاظ تنوع و کیفیت بالا بود و مردم هم بسیار راضی بودند و همه چهره‌هایی که شاید قبلا تلویزیون را تحریم کرده بودند از مرحوم سلحشور گرفته که سریال یوسف پیامبر (ع) را کار می‌کرد تا آقای میرباقری که مختارنامه را ساخت و آقایان ابراهیم حاتمی‌کیا و کمال تبریزی، آمدند و با تلویزیون کار کردند. همچنین بسیاری از سینماگران مثل مرحوم داریوش مهرجویی که اثر ماندگار مهمان مامان را برای تلویزیون ساخت و خیلی از نام‌ها که شهرتشان را از تلویزیون گرفتند؛ البته نه اینکه منتی سرشان باشد خیر بلکه یک تعامل بود که هنرمند از طریق و به‌واسطه مدیریت فرهنگی با رسانه ملی مرتبط بود و کار می‌کرد و احساس هم نمی‌کرد که به او دستور می‌دهند. من فکر می‌کنم ذی نفع اصلی ایجاد تنش میان هنرمندان و رسانه ملی همان دشمنان ایران یعنی اسرائیل و آمریکا هستند.

می‌گویند در باز است اما نیست!

در ادامه این مناظره پرسشی مطرح شد از محمد مهدی عسگرپور مبنی بر اینکه چقدر هنرمند، تهیه‌کننده و بازیگران توانستند خودشان را با تلویزیون تنظیم کنند و شما چقدر به سمت تلویزیون حرکت کردید که او پاسخ داد: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که صداوسیما وجود دارد و کاملاً دولتی است و طبق قانون شبکه خصوصی هم وجود ندارد. می‌گوییم صداوسیما به کجا پاسخگوست؟ وقتی درباره ارتقاء صحبت می‌کنیم باید ببینیم در دنیا چه کار می‌کنند. بالاخره تلویزیون‌هایی که در دنیا آثار محتوایی مختلفی را منتشر می‌کنند چگونه خودشان را ارزیابی می‌کنند و چگونه متوجه افت خود می‌شوند. ممکن است ما بگوییم آنها کلاً بر مبنای منافع مالی یا ملی و یا ترکیبی از هر دو هستند، اما ما در اینجا با یک خروجی مواجه هستیم؛ سازمانی که تلاطمات سیاسی به شدت روی همه چیزش تاثیر می‌گذارد و بعضا باعث می‌شود یک تعداد هنرمند دیگر نتوانند واردش شوند البته می‌گویند در باز است و می‌توانند وارد شوند اما می‌دانیم که واقعاً باز نیست. فهرست ممنوع‌الفعالیت‌هایمان در سازمان صداوسیما کم نیست. همین الان وقتی ما می‌خواهیم سریالی بسازیم باید ظاهرا کد ملی همه داده شود تا استعلام گرفته شود و بعد کار را جلو ببریم؛ البته من فعلاً توفیق کار با تلویزیون را ندارم.

عسگرپور تصریح کرد: در اینجا مقام پاسخگو در صداوسیما منظورم رئیس سازمان صداوسیما نیست. من زمانی مدیر گروه کودک شبکه دو بودم و آن موقع مسئولیت آنچه تولید و پخش می‌شد با من بود و من مقام پاسخگو بودم به همین دلیل است که فیلمساز تکلیفش با ما روشن بود. ما آن زمان با مرحوم کیارستمی کار کردیم. آقای جعفر پناهی بادکنک سفید را برای تلویزیون ساخت و خیلی تولیدات دیگر بنام و خوب با فیلمسازان مطرح. نکته اینجاست آنها آن زمان می‌دانستند که باید با بنده به یک تفاهم برسند اما الان من نمی‌دانم مدیر گروه چقدر اختیار دارد، مدیر شبکه چقدر. در صداوسیما نسبت نیروهای تولیدی به پشتیبانی یک به حدود ۱۷ – ۱۸ است و بلکه بیشتر؛ یعنی این سازمان یک نفر تولیدکننده دارد و ۱۸ نفر از آن پشتیبانی می‌کنند! پس صداوسیما نمی‌تواند کار کند و اساساً ساختارش غلط می‌شود.

این کارگردان باسابقه تاکید کرد: شما تصور می‌کنید با ساختار فیلمنامه مصوب کردن می‌توانید تعداد بیشتری فیلمنامه داشته باشید که به نظرم به شدت کودکانه است. به نظرم در حال حاضر مدیر مسلط وجود ندارد و همین‌طور تهیه‌کننده‌های غیرمسلط هم در سازمان صداوسیما زیاد هستند و گاهی فراموش می‌کنند که مردم مشکلات فراوانی دارند. زمانی تلویزیون بودجه کمی داشت و تهیه‌کنندگانی کارشان ارزشمندتر بود که می‌توانستند پول به سازمان بیاورند! به همین روشنی.

نیروی صداوسیما از ۱۸ هزار به ۴۰ هزار رسیده!

به گزارش ایسنا، در ادامه این بحث رئیس دانشگاه صداوسیما درباره تقویت رسانه‌های عمومی و اینکه چطور باید در ایران پیاده‌سازی شوند، سخن گفت و اظهار کرد: در صحبت قبلم اشاره کردم به شناسایی نقطه افول. ما در سال ۱۳۸۳ دیداری با مقام معظم رهبری داشتیم و گزارشی که آن زمان به ایشان رسید این بود که سازمان صداوسیما ۱۸ هزار نیرو دارد. من یادم هست که ایشان گفتند ۱۸ هزار خیلی است.

اسفندیاری ادامه داد: آن زمان شبکه‌های استانی در حال افزایش بودند و شبکه‌های دیگر در حال گسترش که از طریق آزمون‌های استخدامی تعداد نیروهای استخدامی زیاد شد. بنابراین از دوره‌ای ناگهان همین ۱۸ هزار نیرو به ۳۰ و ۴۰ هزار رسید؛ البته با احتساب بازنشستگان که در همان دوره متاسفانه به دلیل مشکلی که در صندوق بازنشستگی سازمان اتفاق افتاد، عملاً حقوق همه آنها را هم خود سازمان پرداخت می‌کرد. پس هم مشکلات مالی زیاد شد و هم انبارهای سازمان از جهت ذخیره آثار نمایشی خالی شد. فیلمنامه‌های الف ویژه که در دوره قبل آماده شده بود هم در یک دوره‌ مصرف شد اما متاسفانه هیچ چیزی جایگزین نشد.

زمانی با سریال‌هایمان کشورها را فتح کردیم

وی اظهار کرد: اساساً از آن زمان سیاست تولید آثار نمایشی الف ویژه که از نظر من پیشروترین بود و مثل صنعت هسته‌ای ما در رسانه بود، عملاً تعطیل شد و مشغول فرغونسازی شدیم! یعنی یکسری تله‌فیلم با بودجه‌هایی انبوه تولید شد که همه در چاه ویل ریخته شد و فایده‌ای هم نداشت. ما الان سریال‌های الف ویژه‌ای که مربوط به ۱۰ ـ ۲۰ سال قبل است را داریم که هنوز هم در زمان بازپخش مخاطب دارند و حتی از سریال‌های روز، مخاطبشان بیشتر است و چقدر نفوذ بین‌المللی برایمان ایجاد کردند. ما با سریال «مریم مقدس» بازار ترکیه را فتح کردیم. با سریال «یوسف پیامبر(ع)» در منطقه غرب آسیا و در کشورهای عربی چقدر مخاطب پیدا کردیم و با سریال «مختارنامه» توانستیم عراق را فتح کنیم.

اسفندیاری در عین حال گفت: متاسفانه همه این‌ها نابود شد و رفتیم سراغ یکسری تولیدات یک‌بار مصرف کم ارزش و از آن طرف حجم زیادی جذب نیرو خارج از رویه و سهم بودجه سازمان صداوسیما از آنچه که باید خرج تولید می‌شد، خرج حقوق شد و این معضلی است که اکنون با آن مواجه هستیم؛ منتهی در کنار این آسیب‌ها و سوءمدیریت‌های داخلی در ادوار گذشته نمی‌توانم به این اشاره نکنم که یک اراده‌ای خارج از سازمان هم برای زمین زدن رسانه ملی بود و از دوره‌ای از جمله دوره قبل به نظرم خیلی علنی و آشکار شد.

به «جام جم» نقد دارم

اسفندیاری در تکمیل صحبتش بیان کرد: اراده‌ای در سطوح سیاسی و امنیتی برای زمین زدن رسانه ملی به شیوه‌های مختلف شکل گرفته که همان اختلاف‌افکنی‌ها و تنش‌زایی‌ها میان هنرمندان و از طرفی تامین منابع مالی برای پرداخت‌های کلان و گزاف به هنرمندان در آثار نمایشی رسانه‌های دیگر است؛ به نحوی که دیگر همکاری با تلویزیون برای بسیاری از هنرمندان به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. من فکر می‌کنم همه این‌ها متاسفانه ناشی از این است که اهداف سیاسی بر منافع ملی غلبه پیدا کرده است.

رییس سازمان صداوسیما صحبت‌هایش را با نقدی از برنامه «جام جم» ادامه داد و تصریح کرد: من اکنون گله‌ای به شما و نقدی به «جام جم» دارم و آن این است که متاسفانه برخی مدیران فرهنگی دولت قبل که در این زمینه متهمان اول هستند باید پاسخگو باشند اما پاسخگو نیستند. آنهایی که به طور فله‌ای ۵۰ مجوز سریال می‌دهند بدون اینکه حتی فیلمنامه را خوانده باشند و یا فیلمنامه‌ای وجود داشته باشد که بخواهند آن را بخوانند. این کارها کاملاً غیرمسئولانه بود و برنامه‌ای برای زمین زدن رسانه ملی بود و متاسفانه این افراد به اینجا آمدند و شما هم هیچ سوالی از آنها نکردید و خیلی راحت از اینجا رفتند.

تا به کجا می‌خواهیم صداوسیمایی دولتی داشته باشیم؟

در ادامه محمد مهدی عسگرپور در پاسخ به سوال مجری برنامه جام جم که اینگونه مطرح شد، امروزه برای صیانت و حمایت از مخاطبانمان در مقابل برخی از سریال‌های نمایش خانگی و سکوها که بعضاً اتفاقات ناگوار و پر از تحقیر ملی را به همراه دارند، باید چه کنیم تا مخاطبانمان آسیب نبینند؟ به ذکر نکاتی پرداخت.

وی گفت: وقتی سازمان صداوسیما چنین کارکردی را در گذشته داشته، هنوز هم دارد و باز هم خواهد داشت ما می‌خواهیم تا کجا ادامه بدهیم؟ اصلاً تا کجا می‌خواهیم صدا و سیمای کاملاً دولتی وجود داشته باشد و همینطور جلو برود و چیزی هم غیر از آن نباشد؟ منظورم در اینجا حوزه رسانه است. حوزه وی او دی ها که بخش جدایی است و اساساً در فضای وب تعریف می‌شود نه آنتن. به نظرم ابتدا باید آسیب‌پذیری تلویزیون حل شود که سال‌ها پیش خیلی از دوستان توصیه کردند و هشدارهایی هم دادند اما یکسری‌ها مخالفت‌ کردند و آن راه اندازی شبکه‌های خصوصی بود.

این کارگردان باسابقه ادامه داد: ما سال‌هاست روی این مدار ایستاده‌ایم و تکانش هم نباید بدهیم. یک صداوسیمای دولتی داریم و بخش خصوصی نمی‌تواند شکل بگیرد و این صدا و سیما آنقدر به مسائل سیاسی و جاری روز وابسته می‌شود که مقرراتش را هم باید همان‌طور تعریف کند و تاثیرش را بر بازیگران می‌گذارد و ما می‌بینیم فهرست ممنوع الفعالیت‌ها پُرتر می‌شود و اما در مورد پلتفرم‌ها بنده هم معتقدم که آنها نیاز به تنظیم‌گری دارند و باید وجه قانونی درستی هم داشته باشند. نه فقط وی او دی ها بلکه اساساً در حوزه فرهنگ ما دائم در حال آسیب هستیم که من فکر می‌کنم بخشی از آن به تعداد مراکز تصمیم‌گیری مربوط می‌شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و … یعنی ما کم نداریم از این نهادها را و همین مسائل مدیران را هم دست و پاچه می‌کند. تا کی نباید معلوم باشد مقام مسئول کیست؟

به گزارش ایسنا، در انتهای برنامه پرسشی از سوی مخاطبان «جام‌جم» مطرح و از سوی مجری بازگو شد مبنی بر اینکه خیلی ها معتقدند آقای عسگرپور از عواملی بودند که با فشارهایی، موجبات استعفای مرضیه برومند را فراهم کرد که عسگرپور در این زمینه تصریح کرد: این سوال باید از خود خانم برومند پرسیده شود که آیا این اتفاق برایشان افتاده است یا خیر. ایشان خودشان باید در این زمینه توضیح بدهند چون بحث مفصل است.

خروج از نسخه موبایل