رسانه سینمای خانگی- تأکید بر ایده‌پردازی نوجوانان در اختتامیه المپیاد فیلمسازی

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی گفت: نوجوانان در مسیر هفتمین المپیاد فیلمسازی یاد گرفتند چگونه ایده‌پردازی کنند و افکارشان را نمایش بدهند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مجید زین‌العابدین شامگاه دوشنبه دوم بهمن در آیین اختتامیه هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان که در هنرسرای خورشید افزود: هرچند نوجوانان برای اولین بار برای فیلمسازی در این المپیاد ثبت‌نام می‌کردند اما اساتید و فیلمسازان حرفه‌ای قبول کردند در هیات انتخاب و مربی‌گری این رویداد شرکت کنند که اتفاق مبارکی ست چرا که نوجوانان را برای مسیرِ بزرگ فکر کردن آماده می‌کند.

وی یادآور شد: چهارسال با شیوع کرونا مسیر سینمای کودک و نوجوان نحیف و تولیدات کم و جشنواره فیلم کودک و نوجوان به‌صورت غیرحضوری برگزار شد اما پس از چهار سال در تابستان امسال تصمیم بر این شد که جشنواره کودک و نوجوان را احیا کنیم.

وی افزود: در این مسیر، همدلی و یک‌دلی فوق‌العاده‌ای رقم خورد تا جشنواره سی‌وپنجم با فیلم‌های خوبی برگزار شود.

زین‌العابدین در ادامه گفت: در این مسیر تعدادی از فیلم‌های سی و پنجمین جشنواره فیلم کودک توانستند به جشنواره فجر راه پیدا کنند و هم اکنون در این رویداد حضور دارند.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در ادامه گفت: جشنواره فیلم کودک پایان قصه نبود بلکه آغاز این مسیر بود که فیلمسازان برای رونق سینمای کودک قدم بگذارند و نکته قابل توجه در این مسیر آن است که نوجوانان نیز به این مسیر ورود پیدا کردند.

همچنین دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان در این مراسم گفت: المپیاد فیلمسازی نوجوانان جریان مهمی ست که در سینمای کشور شکل گرفته و این جریان قرار است جریانِ سینمای آینده ایران باشد.

وحید ملتجی افزود: این رویداد بستری را ایجاد کرده تا نوجوانان در کنار کسانی که در سینما و فیلمسازی کار کرده اند تجربه کسب کنند و این بزرگترین اتفاقی ست که در المپیاد فیلمسازی رخ می دهد.

وی ادامه داد: این مسیرِ المپیاد با این اهداف با راهنمایی ها و همراهی های مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی پررنگ شد، مسیری که بچه ها بتوانند آینده ساز بشوند و در سال‌های آینده پرتوان تر پیش بروند.

ملتجی اظهار داشت: امسال بیش از ۱۲۰۰ اثر به دست ما رسید و این تعداد ۲ و نیم برابرِ تعدادِ آثارِ سال‌های قبل بود.

وی گفت: تصمیمی بزرگی که گرفته شد این بود که زمانِ برگزاری المپیاد را از جشنواره کودک جدا کنیم تا در هیاهوی آن جشنواره گم نشود و یک کارِ زیرساختی انجام بگیرد.

وی افزود: تصمیم مهم دیگر این بود که از ۶ نفر از بزرگان سینمای ایران دعوت کنیم تا در کنار گروه‌ها قرار بگیرند؛ این مهم یکی از بزرگترین اتفاقات این دوره از المپیاد فیلمسازی نوجوانان بود.

دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان گفت: تصورم این است که از این دوره به بعد، المپیاد چند پله بالاتر می آید و امیدواریم این المپیاد به لحاظ اعتبار و جایگاه در کنار دیگر المپیادهای کشور قرار بگیرد.

وی یادآور شد: امسال تعامل بین شهرداری و بنیاد فارابی مثال زدنی و ثمره آن این بود که یکی از بهترین دوره‌های جشنواره فیلم کودک و نوجوان را داشته باشیم و برای اولین بار المپیاد فیلمسازینوجوانانبا این شکل و شمایل برگزار شود.

ملتجی گفت: امیدواریم با قدم ‌هایی که در المپیاد امسال برداشتیم، بچه‌ها سال آینده علاوه بر اینکه به لحاظ مهارتی جلوتر خواهند بود، در زمینه هویتی و محتوایی هم حرف های جدی تری داشته باشند گرچه تمام فیلم‌های ساخته شده در این مدت که توسط نوجوانان انجام شد، از لحاظ محتوا حرف برای گفتن داشتند.

به گزارش ایرنا در هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان بعد از برگزاری کلاس‌ها در ۶ گروه و نهایی شدن فیلمنامه‌ها، نوجوانان ساخت فیلم‌های کوتاه خود را آغاز کردند و امروز دوم بهمن آثار آنان از سوی هیئت‌داوران مورد بررسی و داوری قرار گرفت.

وحید نیکخواه آزاد، انسیه شاه‌حسینی و حامد جعفری داوران هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران هستند.

در آئین اختتامی هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران، گروه «ستارۀ هالی» با مربیگری لیلی عاج و گروه «پیشرو» با مربیگری مرتضی علی عباسی میرزایی، موفق به دریافت مدال برنز شدند.

مدال نقره نیز به گروه «قاب ساده» با هدایت مهدی خرمیان و گروه «نگاه» با مربیگری محمدعلی باشه‌آهنگر رسید.

مدال طلا نیز به گروه «پلان هفت» با هدایت نادره ترکمانی و گروه‌ «پنج + یک» با مربیگری مریم بحرالعلومی رسید.

رسانه سینمای خانگی- «هاوایی» حتی یک دقیقه هم توقیف نشد

کارگردان فیلم سینمایی «هاوایی» ضمن اشاره به همکاری با نویسنده «گاندو» در این اثر، عنوان کرد که اکران «هاوایی» حتی یک دقیقه هم متوقف نشد و نظارت بدون توقف اعمال شد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن گودرزی کارگردان فیلم سینمایی‌ «هاوایی» از فیلم‌های روی پرده سینماها در گفت‌وگو با ایرنا، درباره عملکرد این فیلم در اکران توضیح داد: ابتدا باید خدا را شاکر باشم که با وجود چالش‌هایی مانند فراگیری بحران کرونا، فرآیند طولانی تولید این فیلم بالاخره به سرانجام رسید و بعد از پروسه طولانی صدور پروانه نمایش، این روزها مخاطبان با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. معمولا هم طبق تجربه، سیر صعودی فروش یک فیلم در گیشه و ادامه داشتن استقبال از آن پس از روزهای اولیه اکران، نشان‌دهنده رضایت مخاطب از فیلم و تبلیغ دهان‌به‌دهان آن است. خوشبختانه درباره «هاوایی» هم شاهد این استقبال هستیم.

وی در توضیح بیشتر درباره فاصله طولانی میان تولید و اکران این فیلم هم گفت: ۹۰ درصد این فیلم در خارج از کشور و در هنگ‌کنگ فیلمبرداری شده است. برنامه‌ریزی برای تولید فیلم به همین دلیل، زمان‌بر بود. از سوی دیگر رسیدن به عوامل موردنظر هم در سال ۹۸ اندکی از ما زمان گرفت. وقتی برای تولید فیلم در اسفندماه آن سال بلیت گرفتیم هم به‌دلیل بحران کرونا همه مرزها بسته و پروازها لغو شد. عملا در این شرایط دو سال در انتظار باز شدن مرزها ماندیم و ناگزیر بخش‌هایی از فیلم را در سال ۱۴۰۰ با دکور زدن در داخل تصویربرداری کردیم. خرداد ۱۴۰۱ توانستیم به خارج از کشور برویم و فیلمبرداری را به اتمام برسانیم.

گودرزی ادامه داد: فروردین‌ماه امسال بود که نسخه نهایی را برای دریافت پروانه نمایش به ارشاد ارائه کردیم که این فرآیند هم کمی طولانی شد تا فیلم امکان ورود به چرخه اکران عمومی را پیدا کند. تصمیم‌گیری برای زمان اکران هم ارتباط مستقیم با زمان صدور پروانه نمایش دارد. کمااینکه وقتی پروانه نمایش «هاوایی» صادر شد، بلافاصله با هماهنگی وزارت ارشاد و روح‌الله سهرابی اقدام به اکران فیلم کردیم.

وی افزود: شخصا معتقدم فیلم خوبی که توان راضی نگه داشتن مخاطب خود را داشته باشد، هر زمانی که اکران شود، حتی اگر کولاک هم بیاید، مخاطب خودش را به سالن سینما می‌کشاند. اگر می‌خواستیم اکران فیلم را به بعد از عید نوروز موکول کنیم، فیلم‌های تازه‌ای به میدان می‌آمدند و امکان داشت همین فرصت را هم از دست بدهیم. مضاف بر اینکه در همین شرایط هم می‌توانیم اکران فیلم را تا نوروز ادامه دهیم.

امیدوارم فروش میلیاردی «هاوایی» سه رقمی شود

انتشار بریده‌های فیلم از سوی انسان‌های بیماری بود که می‌خواستند برای «هاوایی» حاشیه‌سازی کنند و شاید فکر می‌کردند دیده شدن و فروش این فیلم دارد جای آن‌ها را تنگ می‌کند!کارگردان «هاوایی» با ابراز امیدواری برای سه رقمی شدن فروش میلیاردی فیلم، گفت: طبیعتا اگر فیلم ما هم مانند فیلم‌های دیگر امکان اکران طولانی‌مدت داشته باشد، می‌تواند فروش بالایی را تجربه کند. شرایط اکران نزدیک به یک ساله فیلم «فسیل» البته متفاوت از فیلم‌های دیگر است و این فیلم زمانی روانه پرده شد که فیلم‌های دیگر، ورود به چرخه اکران را نمی‌پذیرفتند. به همین دلیل هم می‌توان گفت اکران فیلم در آن مقطع به نوعی یک ایثار و ریسک محسوب می‌شد و در درازمدت جواب خوبی هم از آن گرفتند. فیلم‌های دیگر هم حالا می‌توانند طولانی‌مدت روی پرده بمانند و این شرایط برای فیلم‌هایی است که کیفیت‌شان بابت میل مخاطبان است.

گودرزی درباره خبر مربوط به ممیزی «هاوایی» در حین اکران و تاثیر مثبت آن بر فروش و تبلیغات فیلم هم گفت: طبیعتا که این اتفاق یعنی انتشار بریده‌های فیلم در فضای مجازی از طرف تیم تبلیغاتی فیلم نبوده و شخصا هم معتقدم تماشاگران ایرانی دیگر دست صاحبان این مدل ایده‌ها را خوانده است و دیگر نمی‌تواند تاثیری داشته باشد. انتشار بریده‌های فیلم از سوی انسان‌های بیماری بود که می‌خواستند برای «هاوایی» حاشیه‌سازی کنند و شاید فکر می‌کردند دیده شدن و فروش این فیلم دارد جای آن‌ها را تنگ می‌کند!

ارشاد نمی‌خواهد هیچ فیلمی پشت خط بماند

امروز امکان دیالوگ و گفت‌وگو با مدیران سینمایی را داریم و اینگونه نیست که به‌صورت دستوری حکم به حذف بخشی از فیلم بدهندوی افزود: خوشبختانه با درایت وزیر ارشاد و زیرمجموعه‌شان در سازمان سینمایی، این حاشیه‌سازی خنثی شد و اکران فیلم با همان روال مرسوم ادامه پیدا کرد. خوشبختانه فیلم اصلا از پرده پایین نیامد و اکرانش حتی یک دقیقه هم متوقف نشد و این شعار این دولت است که برخوردی متفاوت با شرایط اکران فیلم‌ها داشته باشد. کمااینکه خیلی از بازیگرانی که دچار حاشیه‌هایی شده بودند، در همین یک سال، فیلم‌های‌شان به اکران درآمد. فیلم ما هم زمانی تولید شده بود که خانم ریحانه پارسا هنوز از کشور نرفته بود. ذهنیت مدیران فعلی ارشاد این است که هیچ فیلمی پشت خط اکران نماند.

این کارگردان درباره اصلاحات مجدد اعمال شده بر این فیلم هم توضیح داد: از نظر زمانی این اصلاحات اصلا زیاد نبود و تنها چند تک‌دیالوگ را اصلاح کردیم. خوشبختانه مدیران فعلی سازمان سینمایی به‌ویژه آقایان سهرابی، ایل‌بیگی و خزاعی، خودشان فیلمساز بوده‌اند و با شرایط کاری ما آشنا هستند. به همین دلیل امکان دیالوگ و گفت‌وگو با آن‌ها را داریم و اینگونه نیست که به‌صورت دستوری حکم به حذف بخشی از فیلم بدهند.

گودرزی در پاسخ به این پرسش که چرا باوجود فیلم‌های پرفروشی که تا به امروز کارگردانی کرده، در هیچ دوره‌ای به سمت پرکاری نرفته است؟ توضیح داد: شاید کمی کم‌شانسی بوده و کمی هم تنبلی! تصمیم دارم که بعد از این کمی پرکارتر باشم. من از آن فیلمسازانی هستم که همواره مستقل کار کرده‌ام و به هیچ جریانی هم متصل نبوده‌ام، به همین دلیل تا به امروز خیلی نتوانسته‌ام پرکار باشم اما تلاش می‌کنم با اتکا به بخش خصوصی، بعد از این پرکارتر باشم. شاید استقبال از «هاوایی» و رسیدن آن به سوددهی، باعث تمایل بیشتر تهیه‌کننده‌های دیگر به همکاری و پیشنهادات بیشتر شود.

همکاری با امین حیایی از خوش‌شانسی من است

این کارگردان سینما، درباره تعدد همکاری‌هایش با امین حیایی در سینما هم گفت: یک کارگردان باید خیلی خوش‌شانس باشد که یک انسان بااخلاق و حرفه‌ای مانند امین حیایی را همواره در کنار خود داشته باشد. این از خوش‌شانسی من بوده است که در بخش عمده‌ای از کارهایم، فرصت این همکاری را داشته‌ام. علاوه‌بر چهار فیلم سینمایی، در سریال «ساخت ایران» هم این همکاری را داشتیم و معتقدم یکی از امتیازات فیلم «هاوایی» هم حضور امین حیایی در کنار امیر جعفری است که برای اولین‌بار به‌عنوان یک زوج خوش درخشیده‌اند.

سهم نویسنده «گاندو» در فیلمنامه «هاوایی»

کارگردان فیلم «هاوایی» درباره همکاری با آرش قادری به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس که آثاری امنیتی همچون «گاندو» و «ترور» ‌را در کارنامه خود داشته است، گفت: آرش قادری پیش از این در فیلم‌نامه «شیش‌وبش» هم دخیل بود و فیلم‌نامه «آتیش‌بازی» را هم او برای من نوشته بود. نسخه اولیه فیلم «هاوایی» با نام «قاتل بروسلی» هم نوشته آرش قادری بود. در آن فرآیند طولانی‌ای که به آن اشاره کردم، وقتی برای بازبینی به خارج از کشور رفتیم، دیدیم بستر تولید آن فیلمنامه فراهم نیست و نیاز به دوباره‌نویسی داشت. خط اصلی داستان آرش قادری در نسخه فعلی «هاوایی» حفظ شده اما فیلمنامه‌اش نوشته حمید اکبری خامنه است.

وی افزود: معتقدم آرش قادری فیلمنامه‌نویس خوش‌ذوقی است که می‌تواند همزمان در فضای «هاوایی» و یا سریال‌های‌ «گاندو» و «ترور» نویسندگی کند. تا جایی هم که سریال‌های او را دیده‌ام، از منظر روایت جذاب بوده‌اند. او فیلمنامه‌نویس بااستعدادی است که تعامل بسیار خوبی با کارگردان دارد و به همین دلیل می‌تواند در ژانرها و فضاهای مختلف کار کند.

رسانه سینمای خانگی- بازیگری که فیلمش هست اما خودش نه

نخستین عکس از فیلم سینمایی «شکار حلزون» به نویسندگی و کارگردانی محسن جسور و نقش‌آفرینی زنده‌یاد حسام محمودی رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای، فیلم سینمایی «شکار حلزون» نخستین اثر سینمایی محسن جسور در مقام کارگردان و به تهیه‌کنندگی مصطفی سلطانی است که این روزها آخرین مراحل صداگذاری و اصلاح رنگ را طی می‌کند تا در بخش نگاه نو چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به رقابت بپردازد.

«شکار حلزون» روایتگر قصه مینو، زن جوان سرپرست خانواده‌ای است که برای تامین معاش در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول به کار است‌. او با پیشنهاد شغل پرستاری از پدر یک جوان مواجه می‌شود که شرط پذیرفتن این شغل با حقوق مناسب، جاری شدن صیغه محرمیت میان آنهاست.

حسین پاکدل، فرناز زوفا، محمد رسول صفری، مسعودرضا عجمی، رابعه مدنی، یاسمن ترابی، علی‌اکبر قاضی نظام، امیرعلی سخایی، میثم محمدی و زنده‌یاد حسام محمودی بازیگران «شکار حلزون» هستند.

محسن جسور دارای مدرک کارشناسی ارتباط تصویری از دانشگاه هنر سوره است و از فعالیت‌های او می‌توان به نویسندگی فیلمنامه فیلم‌های کوتاه «آن زن»، «بی آسمان»، «بهشت کجاست»، تله فیلم‌های «خشت بهشت»، «رقص روی یخ»، «چند کوچه پایین‌تر»، «ایستگاه سلام»، فیلم‌های سینمایی «آوا»، «به تهران خوش آمدید»، «چراغ‌های ناتمام»، «پله‌ها نزدیک است»، «این کوچه خالی است»، «فصل فراموشی یک طبقه گرسنه»، سریال‌های تلویزیونی «پردیسان» و «محکومین» اشاره کرد.

او همچنین فیلم‌های کوتاه «آخرین نوبت برای زایمان یک زوج فراموش شده»، «کسی به من نگاه می‌کند»، «تارا صدا ندارد»، «گل طلایی»، مستندهای «مدرسه بی‌نام» و «بزنگاه»، سریال «در کنار پروانه ها»، مسابقه تلویزیونی «فامیل بازی» و نماهنگ «روحان» را کارگردانی است.

جسور تاکنون برنده پروانه زرین بهترین فیلمنامه بلند سینمایی از بیست و هشتمین دوره جشنواره کودک و نوجوان اصفهان برای فیلم سینمایی «آوا»، برنده بهترین فیلمنامه بلند از جشنواره بین‌المللی چهل چراغ برای «رقص روی یخ»، برنده جایزه بهترین فیلمبرداری از جشنواره بین‌المللی سوره برای «شاید من می‌دانم»، برنده یاس زرین بهترین طراحی پوستر از جشنواره بین المللی یاس برای «صدای پای باران» و «اوقات مشترک آن‌ها» از افتخارات جسور است.

وی همچنین برنده بهترین نمایشنامه جشنواره تئاتر دانشگاهی برای «سرباز پو»، برنده بهترین نمایشنامه جشنواره تئاتر دانشگاهی سایه برای «این چند تکه کاغذ»، نامزد بهترین فیلمنامه بیست و پنجمین دوره جشنواره کودک و نوجوان اصفهان برای فیلمنامه «خشت بهشت»، نامزد بهترین فیلمنامه و بهترین طراحی تیتراژ از سومین جشنواره جام جم برای «رقص روی یخ» و نامزد بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی از سی‌امین جشنواره بین‌المللی کودک و نوجوان اصفهان برای «مشق شیدا» بوده است.

همچنین مصطفی سلطانی دانش‌آموخته رشته حقوق از دانشگاه تهران است که فعالیت حرفه‌ای خود را با مجموعه «لبخند خدا» به عنوان دستیار مدیر تولید آغاز کرد. وی پس از آن به عنوان دستیار کارگردان در فیلم سینمایی «سینه سرخ» و با ساخت فیلم کوتاه «آخرین ایستگاه» در ۲۳ جشنواره بین‌المللی حضور یافت و در هفت جشنواره موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد.

سلطانی همچنین با کارگردانی فیلم سینمایی «چراغ‌های ناتمام» به ۱۱ جشنواره بین‌المللی راه یافت و در چهار جشنواره اوراسیا روسیه، نویدا هند، نیوکاسل انگلستان و سالنتو ایتالیا موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد.

از دیگر فعالیت‌های حرفه‌ای سلطانی می‌توان به تهیه‌کنندگی سریال «حواست باشه»، تهیه‌کنندگی و کارگردانی فیلم‌های کوتاه داستانی «گذشته» و «کودکی»، مستند «مهربان‌تر از مادر»، مجموعه مستند «آسمان پرستاره» و کارگردانی مستند «سفیر مشارکت» اشاره کرد.

او با فیلمسازان شاخصی همکاری کرده و در آثار متعددی همچون فیلم‌های سینمایی «موج سوم»، «شکارچی شنبه»، «خاک و آتش» «آفریقا»، «گیرنده»، «فرشتگان قصاب»، «غریبه»، «به تهران خوش آمدین»، «تابو»، «بدون مرز»، «امپراطور جهنم»، مسابقه تلویزیونی «فامیل بازی» و سریال‌های «گاندو ۱ و ۲»، «دادستان»، «پدر گواردیولا»، «آزادی مشروط»، «رستگاری» و «ترور» سمت‌های مختلفی از جمله‌ مدیر تولید و مجری طرح داشته و در فیلم‌های سینمایی «آتش در نیستان»، «دلشکسته»، «دایناسور» و «سربازان اعدام» دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز بوده است.

عوامل دیگر فیلم سینمایی «شکار حلزون» عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: احسان غفوریان، مجری طرح: مهدی عبادتی، مدیر تولید: علی‌حسین قاسمی، آهنگساز: امیریل ارجمند، تدوینگر: موحد شادرو، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، مدیر صدابرداری: هادی افشار، طراح صحنه و مدیر هنری: مرتضی پورحیدری، طراح چهره‌پردازی: رکسانا نیک‌پور، طراح لباس: ندا حسین‌پور، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامه‌ریزی: احساس طرخورانی، مدیر تدارکات: زنده‌یاد هادی نوری، اصلاح رنگ و نور: محمد مرادی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر مرشدزاده، طراح لوگوتایپ و گرافیک: بهداد صالحی، منشی صحنه: مونا افخمی، مشاور رسانه‌ای و مدیر روابط عمومی: مریم قربانی‌نیا.

چهل‌ و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۱ تا ۲۲ بهمن ماه امسال برگزار می‌شود. در این جشنواره، ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ و ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو به رقابت خواهند پرداخت. چهار انیمیشن نیز در یک بخش مجزا، رقابت خواهند داشت.

رسانه سینمای خانگی- سینمای فیلم کوتاه همچنان مهجور است

کارگردان فیلم کوتاه «شبی سیصد»، اکران آنلاین فیلم کوتاه را اتفاق مثبتی دانست و بیان کرد متاسفانه فیلم کوتاه هنوز در کشور مهجور است و درصد بالایی از مردم حتی تصور درستی از فیلم کوتاه ندارند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، اکران بسته فیلم کوتاه شامل منتخبی از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران از روز ۱۳ دی ماه هم‌زمان با روز بزرگداشت مقام مادر آغاز شده است. به همین بهانه با نویسنده و کارگردان فیم کوتاه «شبی سیصد» که در این بسته حضور دارد، گپ و گفت کوتاهی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

محسن نجفی مهری کارگردان فیلم کوتاه «شبی سیصد» که با مضمونی مادرانه، در بسته فیلم‌های کوتاه مادرانه انجمن سینمای جوانان به صورت آنلاین اکران می‌شود، در گفت‌وگو با خبرنگار مهر درباره این فیلم بیان کرد: ایده اولیه «شبی سیصد» از تجربه اقامت من و همکارم علیرضا اسدنژاد در خانه‌ای در شمال ایران شکل گرفت. بعد از مدتی من شروع به نگارش فیلمنامه کردم و بعد از حدوداً ۴ سال موفق به ساخت آن شدم. ایده اولیه و کلی فیلم تا انتهای کار حفظ شد اما یک سری جزییات حتی تا زمان فیلمبرداری به فیلم اضافه شد.

وی درباره این‌که «شبی سیصد» چه‌قدر با آن چیزی که از ابتدا انتظارش را داشته تفاوت کرده است، گفت: خوشبختانه فیلم تا حدود زیادی به چیزی که انتظارش را داشتم نزدیک شد.

نجفی مهری درباره اکران آنلاین فیلم کوتاه و نگرانی‌های فیلمسازان از بحث امنیت آن، توضیح داد: طبیعتاً اکران آنلاین فیلم کوتاه اتفاق مثبتی است که امکان دیده شدن فیلم‌ها را برای همه شهرهای ایران و حتی جهان فراهم می‌کند و مثل اکران جشنواره‌ای محدود به یک شهر و زمان خاص نیست اما باز هم نمی‌توان انتظار خیلی زیادی از همین نوع اکران داشت، چرا که به طور کلی متاسفانه فیلم کوتاه هنوز در کشور مهجور است و درصد بالایی از مردم حتی تصور درستی از فیلم کوتاه ندارند.

وی در توضیح بیشتر گفت: نگرانی از امنیت فیلم پیش از اکران‌های جشنواره‌ای هم امری اجتناب ناپذیر است، چرا که بسیاری از جشنواره‌ها در صورت داشتن اکران آنلاین دیگر فیلم را نمی‌پذیرند و در صورت لو رفتن فیلم در یوتیوب یا تلگرام، شانس فیلم برای حضور در جشنواره‌ها و حتی فروش حق پخش در خطر می‌افتد که البته حساسیت روی این مورد بعد از کرونا کمتر شده است. اما از سوی دیگر این اتفاق سبب بیشتر دیده شدن فیلم می‌شود. من به شخصه با اکران آنلاین حداقل یک سال بعد از پخش جشنواره‌ای فیلم موافق هستم.

کارگردان فیلم کوتاه «شبی سیصد» درباره این‌که در زمان نگارش فیلم‌نامه و ساخت فیلم، به مخاطب جهانی نیز فکر می‌کند یا خیر، عنوان کرد: در زمان نگارش فیلم‌نامه سعی می‌کنم که هم مخاطب داخلی و هم مخاطب خارجی را مد نظر داشته باشم اما گاهی این موضوع اجتناب ناپذیر است که برخی موضوعات بیشتر می‌توانند مخاطب داخلی را جذب کنند یا برعکس.

وی در پاسخ به این‌که به حضور بازیگر حرفه‌ای در فیلم کوتاه چقدر اعتقاد دارد، گفت: کار کردن با عوامل و به شکل ویژه بازیگران حرفه‌ای به بالا رفتن سطح فیلم‌های کوتاه کمک می‌کند و بازیگران حرفه‌ای که در فیلم‌های کوتاه حضور پیدا می‌کنند، برای من قابل احترام هستند. در فیلم «شبی سیصد» بر خلاف فیلم قبلی‌ام «سقف کاذب» که بازیگران شناخته شده داشت، بیشتر بازیگران فیلم و حتی نقش اول فیلم اولین حضور جلو دوربین را تجربه می‌کردند.

نجفی مهری درباره مشکلات ساخت این فیلم کوتاه مطرح کرد: یکی از چالش‌هایی که «شبی سیصد» برای من داشت کار کردن با تعداد زیادی کودک و نوجوان و آن هم در شرایط کرونا بود که هم مسؤولیت زیادی برای ما داشت و هم از نظر هدایت و بازیگردانی جلوی دوربین، سختی‌های بسیاری داشت اما خوشبختانه در نهایت نتیجه کار خوب بود.

این کارگردان جوان در پایان درباره کارهای آینده خود توضیح داد: با وجود این‌که چندین فیلمنامه کوتاه و بلند دارم اما فعلاً تصمیم به ساخت فیلم ندارم و بیشتر به عنوان تدوینگر، فیلمبردار و متخصص اصلاح رنگ در خارج از ایران فعالیت دارم.

رسانه سینمای خانگی- انیمیشن، مجه تمایز فجر امسال است

محمدعلی بصیری‌نیک کارگردان انیمیشن «ساعت جادویی» ضمن ابراز خرسندی از حضور انیمیشن‌ها در جشنواره فیلم فجر به ارایه توضیحاتی درباره این اثر پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، محمدعلی بصیری‌نیک کارگردان انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» از آثار راه‌یافته به بخش پویانمایی چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا درباره این پروژه توضیح داد: این انیمیشن پیش‌تر با نام «سفر به تاریکی» در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان در بخش ویژه توانست جایزه گوهرشاد را دریافت کند. بعد از آن که تصمیم به ارسال این اثر به جشنواره فجر گرفتیم، براساس آنالیزهایی که داشتیم، نام پروژه را تغییر دادیم و حالا با نام «ساعت جادویی» ‌ در جشنواره اکران می‌شود.

وی درباره خط داستانی این اثر توضیح داد: روایت این فیلم درباره واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد است که این واقعه در لابه‌لایه قصه اصلی اثر، گنجانده شده است. به‌دنبال تحمیل تاریخ به یک داستان کودکانه نبودیم و صرفا این قصد را داشتیم که شناختی نسبت به اتفاقات گذشته برای بچه‌ها ایجاد شود. معمولا کلاس‌های تاریخ، کلاس‌هایی حوصله‌سربر برای بچه‌ها هستند و ما تلاش کردیم در مدیوم انیمیشن و با تصاویر جذاب، وقایع گذشته را برای بچه‌ها روایت کنیم.

این انیمیشن‌ساز درباره ساختار «ساعت جادویی» هم توضیح داد: این کار با تکنیک پویانمایی سه‌بعدی ساخته شده است و سه بخش موزیکال در روایت دارد که این بخش‌ها به‌صورت دوبعدی اجرا شده‌اند. در کل اما روایت داستان در قالب سه‌بعدی طراحی شده است.

بصری‌نیک درباره بازخوردها نسبت به اکران این اثر در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان گفت: بازخوردهایی که در آن جشنواره داشتیم، از جنس اغلب واکنش‌ها به آثار به نمایش درآمده در آن رویداد بود. به این معنا که اکثر مخاطبان جشنواره اصفهان، علاقه‌مند هستند در این رویداد کارهای متناسب با رده سنی کودکان را ببینند، اما اکثر کارهای پذیرفته شده، رده سنی بالاتری داشتند. انیمیشن «ساعت جادویی» ‌ هم متناسب با سنین بالاتر از ۱۰ سال است و این گروه سنی به خوبی با کار ارتباط برقرار کردند اما مخاطبان کم سن‌وسال‌تر خیر. آن‌ها بیشتر پس از تماشای اثر، دچار سوال و ابهام شده بودند.

وی افزود: رویکرد ما این بود که در این پروژه سینمایی، طیف گسترده‌تری از مخاطبان را درگیر داستان کنیم تا مخاطبان نوجوان هم بتوانند برداشت درستی از فیلم داشته باشند. در عین حال فکر می‌کنم در بخش ارتباط با مخاطب کودک، چندان نتوانستیم بازخورد مناسبی را دریافت کنیم.

کارگردان «ساعت جادویی» درباره حامیان مالی تولید این انیمیشن سینمایی هم توضیح داد: کار در حال حاضر به‌عنوان یک اثر مستقل تولید و به جشنواره ارائه شده است. این اثر، تهیه‌کننده شخصی دارد و طبیعی است که تهیه‌کننده خصوصی هم می‌تواند از مراکز دیگری برای تامین مالی پروژه‌اش کمک بگیرد. شاید در فرآیند اکران عمومی، مباحث مالی دیگری به پروژه اضافه شود که هنوز هیچ‌چیز در این زمینه قطعی نیست.

 نمایی از انیمیشن «ساعت جادویی»

بصیری‌نیک تاکید کرد: انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» به‌طور کامل آماده نمایش است و به احتمال زیاد بعد از رونمایی در جشنواره، بخش مربوط به تبلیغات آن کلید می‌خورد و بعد وارد فرآیند اکران عمومی می‌شود. برنامه‌مان این است که این کار در نوروز ۱۴۰۳ اکران شود اما در این زمینه هم هنوز همه چیز قطعی نیست.

این کارگردان سینمای انیمیشن درباره حضور پررنگ آثار پویانمایی در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر هم گفت: قطعا برای من به‌عنوان یک انیمیشن‌ساز این اتفاق، خوشحال‌کننده است چراکه می‌تواند نقطه آغاز اتفاقات بزرگ‌تری در آینده باشد. بچه‌های انیمیشن بابت تخصیص چنین بخش ویژه‌ای در جشنواره فجر، حق داشتند، چرا که حجم تولیدات انیمیشن سینمایی در ایران، به اندازه‌ای کم است که هنوز نمی‌توانیم وارد یک جریان رقابتی جدی شویم. اینگونه نیست که در هر سال ۱۰ انیمیشن سینمایی تولید بشود و همه آن‌ها هم شانس اکران داشته باشند تا خود به خود شاهد شکل‌گیری یک جو رقابتی باشیم.

وی افزود: هرچند هنوز این جریان رقابتی شکل نگرفته است اما اینکه جشنواره فیلم فجر چنین تمرکزی روی انیمیشن دارد و به آن اهمیت می‌دهد، نقطه آغاز یک اتفاق بزرگ است و به سرانجام آن خوش‌بین هستم. در این مرحله واقعا برایم جایزه گرفتن اثر خودمان اهمیت ندارد، مهم دیده شدن زحمات بچه‌هایی است که در حال کار کردن در صنعت انیمیشن ایران هستند. این چرخ در حال حرکت است، متوقف هم نخواهد شد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

کارگردان «ساعت جادویی» درباره انتظار خود از حضور این انیمیشن در جشنواره فجر هم گفت: طبیعتا اصلی‌ترین انتظار از حضور در یک فرآیند رقابتی، برخورد منصفانه و حرفه‌ای با آثار است. شکر خدا امسال کارهای انیمیشن وضعیت خوبی دارند و شاهد حضور چهار اثر در بخش رقابتی هستیم. تولید چهار انیمیشن سینمایی در طول یک سال، اتفاق خوبی برای سینمای ایران است. افزایش روز به روز تولیدات، کمک می‌کند تا آرام‌آرام همان حس رقابتی که به آن اشاره کردم، میان فعالان این حوزه شکر بگیرد و آن را در ایام جشنواره فجر تجربه کنند.

وی در پایان گفت: انتظار چندان زیادی از این رویداد نداریم چرا که می‌دانیم جشنواره فجر، نمی‌تواند به‌صورت مستقل، روی تولیدات انیمیشنی تمرکز داشته باشد و همین اندازه توجهی که به این حوزه دارد، ارزشمند است. از این به بعدش دیگر هر نتیجه به همراه داشته باشد و هر اتفاقی رخ دهد، خوب است. شخصا اطلاع دقیقی درباره دیگر تولیدات انیمیشنی حاضر در جشنواره امسال ندارم و صرفا به‌واسطه اطلاع‌رسانی‌ها و نقل قول‌های منتشر شده در فضای رسانه‌ای درباره آن‌ها اطلاعات پراکنده‌ای دارم. طبق همین اطلاعات فکر می‌کنم انیمیشن «ببعی» جزو کارهای قابل‌توجه در جشنواره امسال باشد.

رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

رسانه سینمای خانگی- پدیده فجر امسال کیست؟

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، فیلم‌اولی‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا اصطلاح فیلم اولی‌ها نه تنها آن تصورات رایج فیلم‌های بی‌کیفیت را برهم زده که در یک دهه اخیر حتی از کنجکاوبرانگیزترین آثار جشنواره فیلم فجر شده است، جریانی که در یک دهه اخیر شکل ویژه‌ای به خود گرفته و از پس آن فیلمسازان مستعدی همچون سعید روستایی، نیما جاویدی، حسین دارابی، امیرعباس ربیعی، محمدحسین مهدویان، هادی حجازی‌فر و… به سینمای ایران معرفی شده‌اند.

با احیای بخش «نگاه نو» در دوره پیش‌روی جشنواره فیلم فجر، حالا نگاه‌ها به این جریان معطوف شده است تا ببینیم کدام یک از فیلمسازانش مسیری تازه در سینمای ایران را پیگیری می‌کنند.

ماجرای فیلم‌های اول اما قصه پر فراز و نشیبی دارد، بخشی که از همان سال‌های نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر اعلام موجودیت کرد و با عنوان فیلم‌های آماتوری یاد می‌شد و البته سهمی در فصل جوایز با عنوان «بهترین فیلم اول» هم برای کارگردانانش داشت.

این روال تا نیمه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه به بخشی مجزا در نیمه دوم همین دهه تبدیل شد تا ضمن ایجاد فضای رقابتی جدی‌تر، امکان قضاوت بهتر آن‌ها هم به وجود بیاید. به همین ترتیب در سال ۸۷ و در دوره بیست و هفتم این رویداد عنوان «نگاه نو» به ترکیب جشنواره اضافه شد تا فیلم های اول و دوم کارگردانان مورد داوری قرار بگیرند.

این روند تا سال ۹۴ با عنوان «نگاه نو» و «نوعی نگاه» ادامه داشت اما با ظهور فیلمسازان توانمند که توانسته بودند نگاه‌ها را در کیفیت فیلمسازی و البته ارائه محتواهای جدید به خود جلب کنند، سیاستگذاران جشنواره در تصمیمی تازه ضمن حذف این بخش، امکان رقابت فیلم‌های اول را با سایر فیلمسازان فراهم کردند.

این اما همه ماجرای فیلم‌های اول نیست، در دوره سی و نهم همزمان با فراگیری بیماری کرونا و با کاهش تولیدات سینمای ایران بار دیگر «نگاه نو» از جشنواره رخت بربست و این مسیر در دو دوره دیگر هم پیگیری شد. در دوره چهل و دوم اما با رسیدن ۵۱ فیلم به دبیرخانه این رویداد که سهمی ۵۰ درصدی از متقاضیان حضور را داشتند، متولیان تصمیم گرفتند تا دوباره «نگاه نو» به بخش‌های جشنواره الحاق کنند.

حالا در دوره چهل و دوم، دوازده فیلم در بخش فیلم اولی‌ها به رقابت می‌پردازند، آثاری که گرچه کارگردانانشان اولین قدم را در سینمای حرفه‌ای برمی‌دارند اما اسامی شناخته‌شده‌ای را در دل خود دارند؛ «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طاهرفر، «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز حداد، «بی‌بدن» ساخته مرتضی حسینعلی‌زاده، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی، «شکار حلزون» ساخته محسن جسور، «ظاهر» ساخته حسین عامری، «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانی‌پور، «پرواز ۱۷۵» ساخته محمدحسین حقیقت، «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی، «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد و «نپتون» ساخته محمدابراهیم غفاریان عنوان ۱۲ فیلمی است که قرار است برای کسب سیمرغ «بهترین فیلم اول» با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش از پنج زاویه به مرور نکته‌های مرتبط با آثار کارگردانان فیلم‌اولی در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر می‌پردازیم:

نگاه اول؛ چهره‌ها

در نخستین دوره‌های برگزاری جشنواره فیلم فجر، در کنار بخش اصلی که با عنوان «سینمای حرفه‌ای» برگزار می‌شد، بخشی از فیلم‌ها که بیشتر هم اولین ساخته خالقان‌شان بودند در بخش «آماتور» مورد قضاوت و داوری قرار می‌گرفت و این پیش‌فرض وجود داشت که اساسا «فیلم‌اولی‌ها» هنرمندانی آماتور و ناشناخته هستند. در دوره‌های بعد اما نه فقط نام این بخش تغییر کرد که نگاه به سینماگران تازه‌نفس و ساخته‌های‌شان هم از اساس دستخوش تحول شد.

مروری‌بر فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره امسال هم نشان می‌دهد که چهره‌های شناخته‌شده چه در مقام کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس و چه در مقام بازیگر، حضوری قابل توجه در این بخش دارند.

شاخص‌ترین چهره هم بی‌تردید جواد عزتی است که در این دوره از جشنواره به‌عنوان کارگردان فیلم «تمساح خونی» را به سرانجام رسانده است. فیلمی که علاوه‌بر خود عزتی سعید آقاخانی هم در آن ایفای نقش کرده است.

کاظم دانشی هم کارگردان جوانی است که دو سال پیش با فیلم «علف‌زار» به‌عنوان اولین تجربه کارگردانی‌اش در جشنواره فجر حضور داشت و مورد تحسین قرار گرفت و امسال در مقام فیلمنامه‌نویس فیلم «بی‌بدن» از او به جشنواره رسیده است.

فیلمی که مرتضی علیزاده آن را کارگردانی کرده و مانند «علف‌زار» اقتباس شده از پرونده‌های جنایی واقعی است. الناز شاکردوست از چهره‌های خوش اقبال در دوره‌های اخیر جشنواره فجر ایفاگر نقش اصلی در این فیلم است.

از منظر بازیگران شاخص در بخش «نگاه‌ نو» می‌توان به سعید پورصمیمی هم اشاره کرد که در همکاری با علی ثقفی به‌عنوان یک فیلمساز فیلم‌اولی، نقش اول فیلم سینمایی «پرویزخان» را ایفا کرده است.

شهرام حقیقت‌دوست هم از بازیگران شناخته‌شده‌ای است که امسال دو فیلم «باغ کیانوش» و «قلب رقه» را در بخش فیلم‌اولی‌ها دارد. این بازیگر در «قلب رقه» با فرهاد قائمیان و محمدرضا شریفی‌نیا هم‌بازی بوده است.

در کنار بازیگران باسابقه، چهره‌های جوان‌تر عرصه بازیگری هم امسال در بخش فیلم‌اولی‌ها حضور دارند که از شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به ایفای نقش سجاد بابایی در «مجنون»، تورج الوند در «آپاراتچی»، نوید پورفرج در «بی‌بدن» و آرمین رحیمیان در «نپتون» اشاره کرد.

این‌ها همه بازیگران جوانی هستند که در همان گام‌های اولیه نقش‌آفرینی‌شان در مقابل دوربین تحسین شدند و حالا باید دید در همکاری با کارگردانان فیلم‌اولی، چه عملکردی در جشنواره فجر خواهند داشت.

نگاه دوم؛ قصه‌ها

یکی از کنجکاوی‌ها درباره فیلم‌هایی که کارگردان فیلم‌اولی دارند، سوژه‌هایی است که آن‌ها را برای ورود به میدان خطیر فیلمسازی ترغیب کرده است. در یک نگاه کلی و براساس خلاصه داستان‌های منتشر شده درباره ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر، می‌توان گفت فیلم‌اولی‌های امسال با تنوعی از ایده‌ها و قصه‌ها در این رویداد حضور خواهند داشت.

پرداختن به سوژه‌های تاریخی به‌ویژه مرتبط با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس معمولا با چالش‌ها و حساسیت‌هایی مواجه است و به همین دلیل ورود فیلم‌اولی‌ها به این حوزه شاید در نگاه اول توأم با ریسک باشد اما این قصه‌ها در بخش نگاه نو جشنواره امسال نمایندگان قابل توجهی دارند. از «مجنون» که به حماسه‌سازی شهید مهدی زین‌الدین می‌پردازد، تا «آپاراتچی» که نیم‌نگاهی به تلاش‌های یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلم در سال‌های جنگ می‌پردازد. تجربه‌هایی همچون «باغ کیانوش» و «پرواز ۱۷۵» هم هرچند به‌طور مستقیم از دفاع مقدس نگفته‌اند اما ارجاعاتی به حال و هوای مضمونی آن دارند.

«قلب رقه» هم هرچند به تحولات سوریه و نقش داعش در منطقه پرداخته است اما می‌توان آن را در دسته فیلم‌های سینمای مقاومت قرار داد.

فیلم‌های متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان هم در بخش «نگاه نو» نمایندگان مهمی دارند که علاوه‌بر «باغ کیانوش» می‌توان به دو فیلم «ظاهر» و «ملکه آلیشون» در این حال و هوا اشاره کرد. مهم اینکه فیلم «ملکه آلیشون» از منظر تنوع ژانر به سینمای فانتزی هم نزدیک شده است.

داستان جنایی «بی‌بدن» و یا روایت پرتره «پرویزخان» از یک چهره ملی را هم می‌توان از سوژه‌های خاص در بخش «نگاه نو» جشنواره امسال به حساب آورد.

«شکار حلزون» و «نپتون» هم دو فیلم دیگر این بخش هستند که هرچند اطلاعات چندانی درباره آن‌ها مخابره نشده اما در دسته فیلم‌های اجتماعی قرار گرفته‌اند و از همین منظر مورد توجه قرار خواهند گرفت.

در این میان «تمساح خونی» هم یک تجربه متفاوت از جواد عزتی است که ژانر خاص کمدی اکشن را نمایندگی می‌کند و به همین دلیل کنجکاوی زیادی برای رونمایی از آن وجود دارد.

نگاه سوم؛ تجربه‌ها

مخاطبان و منتقدان گاهی در جشنواره فیلم فجر به فیلم‌هایی اقبال نشان داده‌اند که رویکرد ساختشان متفاوت بوده است، فیلم‌هایی که تجربه تازه‌ای در فیلمسازی را برای سینمای ایران رقم زده و از همین منظر توانسته‌اند مخاطبانی را هم جذب کنند، «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنی‌زاده، «بدون مرز» به کارگردانی امیرحسین عسگری، «بی‌رویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری و… جزو آثاری از کارگردانان فیلم‌اولی هستند که همزمان با آنکه قصه‌هایی تازه را ارائه می‌کردند به دلیل اینکه در تولید از فیلمسازی مرسوم فاصله گرفته‌اند، توانسته‌اند بخشی از مخاطبان را با خود همراه کردند.

در فهرست فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال هم فیلمی با چنین ویژگی‌ای وجود دارد. فیلمی که پیش از این در جشنواره فیلم کودک رونمایی شده و اتفاقا توانسته بود نظر داوران را به خود جلب کند. «ملکه آلیشون» عنوان فیلمی است که کارگردانش برای ساختش ۹ سال زمان گذاشته است.

ابراهیم نورآور محمد که در اولین گام برای ورود به سینمای حرفه‌ای فیلمی در ژانر کودک و نوجوان را آزموده است، آن را سخت‌ترین تجربه‌اش توصیف می‌کند، فیلمی که با نگاه کردن به تصاویرش احتمالا ناخودگاه به یاد فیلم‌های هالیوودی بیفتید، فیلمی که قصه‌اش در جنگل اتفاق می‌افتد و روایتگر داستان پسربچه‌ای است که از درخت و جنگل متنفر است.

تجربه نورآور محمد در فیلمسازی اما در نوع خود جالب است، گرچه در صحبت‌های مسئولان سینمایی بارها و بارها شنیده‌اید که از اشتغال یک گروه ۲۰۰ نفره هنگام ساخت یک فیلم سخن می‌گویند، نورآور محمد اما تاکید کرده که کارهای مختلف این فیلم را خودش به تنهایی انجام داده، گاه لوکیشن‌ها را ساخته، گاه لباس‌ها را طراحی کرده، گاهی مشغول انجام صدابرداری بوده، گاهی تدوین را به سرانجام رسانده و… به طوری که در فهرست عوامل فیلمش تنها نام بازیگران کودک را می‌شود دید، بازیگرانی که برخی از آن‌ها وقتی تولید فیلم شروع شد ۶ ساله بودند اما در پایان تولید ۱۲ ساله شده‌اند و کارگردان با تمهیدات گریم و قاب‌های پرسپکتیو توانسته افزایش سن آن‌ها در فیلم را کنترل کند، روندی که به گفته خودش باعث شد ۹ سال ساخت «ملکه آلیشون» طول بکشد.

نگاه چهارم؛ سودایی‌ها

با آنکه بازگشت بخش فیلم‌اولی‌ها خبری خوشایند برای بخشی از سینماگران بود اما می‌شود دوره‌های مختلف جشنواره و اظهارنظر فیلمسازان جوان را مرور کرد، همان جایی که نسبت به این جداسازی اظهار ناخشوندی می‌کردند و گاه با اعتراض آن‌ها مواجه بود. معترضان اما عنوان می‌کردند با این تمایز امکان قضاوت تمام ابعاد مختلف فیلمشان از آن‌ها سلب می‌شود و تنها باید برای یک سیمرغ یعنی جایزه بهترین فیلم اول رقابت کنند.

در چندسالی آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به شکل مجزا از هم داوری شدند، برخی از فیلم‌های اول توانسته‌اند در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشته باشند. امسال هم ۵ فیلم از ۲۲ فیلم راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ متعلق به فیلم‌سازان فیلم‌اولی هستند؛ «نپتون»، «مجنون»، «قلب رقه»، «پرویزخان» و «تمساح خونی» ۵ فیلمی هستند که علاوه‌بر رقابت برای کسب جایزه نگاه نو می‌توانند سایر بخش هایشان را هم مورد قضاوت قرار دهند.

به تعبیر دیگر حضور یک فیلم به‌صورت همزمان در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، بیش از کارگردان، برای دیگر عوامل یک شانس محسوب می‌شود. این آثار از نگاه هیات انتخاب کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند و امکان داوری و قضاوت بخش‌های فنی آن از سوی هیات داوران وجود داشته است. به همین دلیل شاید بتوان گفت این ۵ فیلم‌اولی، لااقل از نگاه هیات انتخاب، کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند.

نگاه پنجم؛ کنجکاوی‌ها

اما از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، در مواجهه با فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو»، اصلی‌ترین نکته کنجکاوی بالایی است که نسبت به این آثار وجود دارد. فیلم‌هایی که هم می‌توانند تبدیل به پدیده جشنواره شوند و هم می‌توانند به‌عنوان تجربه شکست‌خورده یک فیلم‌ساز گم‌نام، پس از اولین رونمایی به فراموشی سپرده شوند.

از این منظر در کنار فیلم‌هایی که اسم و رسمی دارند و خرده اطلاعاتی درباره آن‌ها مخابره شده است، فیلم‌های که در سکوت خبری به تولید رسیده و اطلاع چندانی از مختصات تولید آن‌ها نداریم، آثار ویژه‌تری به حساب می‌آیند.

در ترکیب ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال چهار فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور، «پرواز ۱۷۵» محمدحسین حقیقت، «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری و «نپتون» به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان پروژه‌هایی هستند که در قیاس با دیگر فیلم‌های جشنواره، اطلاع‌رسانی کمتری درباره فرآیند تولید آن‌ها صورت گرفته و به نوعی باید اعتراف کرد پیش‌بینی چندان دقیقی از کیفیت محتوایی و ساختاری آن‌ها نمی‌توانیم داشته باشیم.

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، این دست فیلم‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

رسانه سینمای خانگی- تام کروز با «تاپ گان ۳» موفقیت را تکرار می‌کند؟

پس از اینکه فیلم «تاپ گان: ماوریک» به پرفروش‌ترین فیلم دوران حرفه‌ای تام کروز تبدیل شد، سومین قسمت از این فیلم نیز در دست ساخت است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «ارن کروگر» یکی از نویسندگان فیلم سینمایی «تاپ گان: ماوریک» به صور رسمی در حال کار بر روی فیلمنامه‌ای برای قسمت جدید از این فیلم است که قصد دارد با حضور مجدد تام کروز در کنار «مایلز تلر» و »گلن پاول» بسازد.

هنوز هیچ کارگردانی برای قسمت سوم فیلم «تاپ گان» تایید نشده است اما «جوزف کوشینسکی» کارگردان فیلم «تاپ گان: ماوریک» احتمالا در قسمت جدید به عنوان تهیه‌کننده پروژه حاضر خواهد بود.

فیلم «تاپ گان: ماوریک» با حضور تام کروز در نقش خلبان نیروی دریایی پیت (ماوریک) میچل، دنباله‌ای دیرهنگام برای قسمت اصلی فیلم «تاپ گان» در سال ۱۹۸۶ بود.

به گزارش گاردین، «تاپ گان: ماوریک» با فروش بیش از ۱.۴۹ میلیارد دلار در سرتاسر جهان پرفروش‌ترین فیلم دوران فعالیت تام کروز نام گرفت واز فیلم «ماموریت غیرممکن: فال اوت» در سال ۲۰۱۸ پیشی گرفت که فروش ۷۹۱ میلیون دلاری را در گیشه جهانی رقم زده بود.

کمپانی برادران وارنر به تازگی اعلام کرده که قراردادی غیرانحصاری با تام کروز امضا کرده‌اند تا به طور مشترک فیلم‌های سینمایی اصلی و فرانچایز را توسعه دهند و تولید کنند. با این حال، فیلم‌های «تاپ گان» متعلق به استودیوی رقیب یعنی پارامونت پیکچرز است و قسمت جدید آن نیز احتمالا فیلم بعدی کروز خواهد بود.

پارامونت پیکچجرز همچنین دارای حق انحصاری سری فیلم‌های «ماموریت غیررمکن» است که قسمت هشتم آن به دلیل همه‌گیری کووید به تعویق افتاد.

فیلم «ماموریت غیرممکن: روزشمارمرگ قسمت دوم» به کارگردانی کریستوفر مک کواری در ماه می ۲۰۲۵ اکران خواهد شد.

قسمت قبلی این سری فیلم با عنوان «ماموریت غیرممکن: روزشمار مرگ قسمت اول» را هم مک کواری کارگردانی کرد که درست قبل از دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» در سینماها به نمایش درآمد. علیرغم نقدهای مثبت، این فیلم با ۵۶۷ میلیون دلار در سطح جهانی کمتر از انتظارات فروخت. قسمت جدید و هشتم این فیلم قرار است با یک عنوان جدید راهی سینماها شود و داستان آن نیز دنباله وقایع «روزشمار مرگ قسمت اول» خواهد بود. 

رسانه سینمای خانگی- لزوم توجه به ایده‌های بی‌باک نوجوانان

امرالله احمدجو معتقد است روح و ذهن افراد در دوره نوجوانی به شدت فعال، زاینده و بی‌باک است از این رو این دوره، زمان طلایی برای خلق اثر درخور است و نباید از دست برود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، امرالله احمدجو نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون با اشاره به برگزاری المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان و تأثیر آن در آینده سینمای ایران گفت: جای استعدادیابی، آموزش فیلم‌سازی و فراهم کردن امکانات آموزشی و حتی تولید فیلم برای نوجوانان به شدت در سینمای ایران خالی بود. خوشبختانه چند سالی است که به‌واسطه برگزاری المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان، به این نقص پرداخته شده و دست‌اندرکاران این رویداد درحال برطرف کردن آن هستند.

وی افزود: استعدادیابی، تشخیص استعداد افراد در حوزه‌های گوناگون فیلم‌سازی و چگونگی تشخیص آن حتی برای خود افراد هم بسیار مشکل است و قطعاً فرمول و روشی دارد که اگر برگزارکنندگان المپیاد به آن مسلط باشند، برگزاری این رویداد بسیار مبارک و باعث امیدواری خواهد بود.

احمدجو درباره عوامل و زمینه‌های آشنایی و فعالیت نوجوانان در سینما گفت: مقایسه زمان نوجوانی ما با اکنون قیاس مع‌الفارق است و هیچ ارتباط و تشابهی میان این ۲ دوره وجود ندارد؛ چراکه شیوه آشنایی با سینما و فیلم‌سازی در زمان ما بسیار مشکل و نیازمند سرمایه مالی بود که هرکسی نداشت. تفاوت ۲ دوره به اندازه‌ای است که اکنون دست هرکسی در ساخت فیلم باز است و این موضوع تا حد زیادی اثر خود را نشان داده است.

وی با بیان اینکه امروز هرکس که به این حوزه علاقه‌مند باشد، می‌تواند با تلفن همراه نیز فیلم بسازد، ادامه داد: البته به شرط اینکه آن شخص فیلم‌سازی را بلد باشد و بتواند با موبایل، اثری طراحی کند که کیفیت گوشی با آن سازگار باشد. برای مثال اگر پیشرفته‌ترین و گران‌ترین دوربین دنیا را هم دراختیار او بگذارند، بگوید فقط نوع تصویر موبایل با طرح من سازگار است و با کیفیت دوربین گران‌قیمت حاصل نمی‌شود، اصل سرمایه در مشت اوست و نیازی به کمک دیگران برای سرمایه‌گذاری ندارد.

کارگردان سریال «روزی روزگاری» با تأکید بر اهمیت آغاز فعالیت سینمایی در سنین نوجوانی بیان کرد: جوانان امروز فیلم‌های قابل، دیدنی و دلنشینی می‌سازند و کاملاً حرفه‌ای هستند، درصورتی‌که در زمان ما رسیدن به این مرحله به آسانی امکان‌پذیر نبود. این امکانات، قابلیت‌های تلفن‌های همراه، اینترنت‌ و مجموعه ابزارهای فنی که اکنون در دسترس است، موجب شده جوانان در دوره‌ای که روح و ذهن‌شان به شدت فعال، زاینده و بی‌باک است، به سرعت در فیلم‌سازی به مرحله‌ای که باید، برسند.

کارگردان فیلم سینمایی «شاخه‌های بید» اضافه کرد: شور جوانی موتور پیشران سنین نوجوانی و جوانی است و این دوره، زمان طلایی برای خلق اثر درخور است و نباید از دست برود. من اولین فیلم حرفه‌ای خودم را در ۳۴ سالگی ساختم، اما جوان امروز این امکان بالقوه را دارد که در ۱۸ سالگی یک فیلم تمام‌عیار حرفه‌ای بسازد و این امر بسیار نویدبخش است.

نویسنده فیلم سینمایی «دنیای وارونه» با بیان اینکه اتفاقات سال‌های پرشور جوانی در تعیین مسیر حرفه‌ای‌اش موثر بوده، افزود: در دوره سربازی به صورت گزیده‌تر فیلم می‌دیدم و بعد از آن درباره علاقه‌ خود به سینما مطمئن‌تر شدم. آن زمان در دفتر مهندسی و نقشه‌کشی ساختمان مشغول به‌کار شدم که چهار مهندس معماری آنجا همکارم بودند، همه اهل ذوق تا جایی‌که در زمان برگزاری جشنواره فیلم تهران دفتر را تعطیل می‌کردند تا همه با هم برویم و فیلم ببینیم. در آنجا وقتی درباره فیلم‌ها صحبت می‌کردند، گوشم را تیز می‌کردم و یاد می‌گرفتم.

نویسنده و کارگردان مجموعه تلویزیونی «تفنگ سرپر» با اشاره به کشف استعداد ۲ نوجوان در طول ساخت یکی از فیلم‌های خود بیان کرد: در زمان ساخت یکی از آثارم در منطقه میمه اصفهان ۲ نوجوان برای کارهای خدماتی به گروه پیوستند. در طول کار متوجه شدم تمام کار صحنه و چینش را به تنهایی انجام می‌دهند و واقعا مستعد هستند؛ به همین دلیل در نیمه دوم کار شخصاً مسئولیت صحنه را بر عهده گرفته و از این ۲ نوجوان حمایت کردم و آن‌ها هم کار را اساسی پیش بردند. یک نفر از آنان هم اکنون در بخش طراحی تئاتر و سینما به همراه همسر خود مشغول کار است.

هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران در ۲ بخش طراحی داستان و فیلم‌سازی با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان از بیست‌وهشتم دی تا سوم بهمن‌ ماه به میزبانی اصفهان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا «صبح اعدام» یک فیلم فامیلی است؟

علی شیرمحمدی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «صبح اعدام» عنوان کرد که نسبت خانوداگی‌اش با بهروز افخمی کارگردان این اثر در مسیر تهیه کنندگی‌اش دخیل نبوده است.

به گزارش سینمای خانگی، علی شیرمحمدی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی از فیلم‌های راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، در گفت‌وگو با ایرنا، درباره آماده‌سازی این فیلم توضیح داد: آهنگسازی و صداگذاری فیلم به تازگی به پایان رسیده است و در حال حاضر در مرحله میکس نهایی قرار داریم. امیدواریم تا پایان همین هفته نسخه نهایی آماده نمایش باشد.

وی با اشاره به اینکه این فیلم سینمایی اولین تجربه تهیه‌کنندگی‌اش در سینما محسوب می‌شود، گفت: در حوزه تهیه‌کنندگی فیلم‌های تلویزیونی تجربه‌های زیادی داشته‌ام و نزدیک به ۱۲ سال می‌شود که در این حوزه فعال بوده‌ام. در سینما هم در مقام مجری طرح فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را کار کرده بودم و این روزها هم فیلم «ضد» را روی پرده دارم. خوشحالم که اولین کار مستقلم در مقام تهیه‌کننده را در کنار آقای افخمی به سرانجام رسانده‌ام.

یک فیلمنامه طنز را خودم در دست نگارش داشتم و قرار بود تهیه‌کنندگی همان را هم در دست بگیرم. وقتی بهروز افخمی این کار را پیشنهاد کرد و متن آن را خواندم، به دلیل اهمیتی که ساحت این قهرمان ملی برایم داشت، آن را پذیرفتم

شیرمحمدی در پاسخ به این ابهام که آیا نسبت خانوادگی‌اش با بهروز افخمی به‌عنوان داماد خانواده شیرمحمدی، در فرآیند ورودش به حرفه تهیه‌کنندگی موثر بوده یا خیر هم گفت: همان‌طور که اشاره کردم من سال‌ها سابقه تهیه‌کنندگی در کارهای تلویزیونی داشته‌ام و مشخصا با بهروز افخمی، یکی دو تجربه خیلی موفق را به سرانجام رسانده‌ام که فراتر از ارتباط نسبی و سببی، تجربه‌های ارزشمندی برای‌مان بودند.

وی افزود: فارغ از همه این‌ها لازم به یادآوری است که من تحصیلاتم در حوزه سینما بوده و نظریه‌ام (تز) فوق لیسانسم درباره نقش تهیه‌کننده در اقتصاد سینما بوده است و به تازگی کتابی را هم در این زمینه منتشر کرده‌ام. اما اینکه همکاری‌ام با بهروز افخمی به دلیل نسبت خانوادگی‌مان بوده را هم کاملا طبیعی می‌دانم و آقای افخمی از منظر یک فرد حرفه‌ای هم در سینما همواره به من لطف داشته‌اند. اگر برای کسی ورود من به عرصه تهیه‌کنندگی محل ابهام است و تصور می‌کند به‌صورت ناگهانی و به‌واسطه رابطه فامیلی وارد این حوزه شده‌ام، کافی است یک بار در اینترنت سوابق سینمایی‌ام را جستجو کند تا متوجه شود که من خاک سینما را خورده‌ و بالا آمده‌ام.

شیرمحمدی درباره انگیزه‌اش برای انتخاب «صبح اعدام» برای اولین تجربه تهیه‌کنندگی در سینما هم گفت: من یک فیلمنامه طنز را خودم در دست نگارش داشتم و قرار بود تهیه‌کنندگی همان را هم در دست بگیرم. وقتی بهروز افخمی این کار را پیشنهاد کرد و متن آن را خواندم، به دلیل اهمیتی که ساحت این قهرمان ملی برایم داشت، آن را پذیرفتم. شخصیت قهرمانان ملی، بی‌نهایت برای من واجد ارزش و احترام است. شخصیت‌های ملی از شهدای شاخصی مانند شهید باکری گرفته تا شهدای گمنام همواره برای من محترم بوده‌اند. درباره «صبح اعدام»‌ هم احساسم این بود که طیب حاج‌رضایی یکی از همین قهرمانان ملی بوده است.

هیه‌کننده «صبح اعدام» درباره رضایت خود از نسخه نهایی فیلم هم گفت: واقعا از نتیجه این کار راضی هستم. من اگر کار اشتباهی انجام داده باشم و نتیجه درستی نگرفته باشم، بلدم به آن اعتراف کنم اما درباره این فیلم معتقدم که با کارگردان بزرگی کار کرده‌ام و حضور در کنار بهروز افخمی برایم افتخار بوده است، به نتیجه آن هم می‌بالم. کار کردن کنار بهروز افخمی هر چند سهل و ممتنع است اما سرشار از تجربه هم هست.

معتقدم اگر یک نمودار آماری از بازخوردهای برنامه «هفت» از ابتدای پخش این برنامه تا به امروز بگیریم، خواهیم دید که جذاب‌ترین دوره این برنامه مربوط به دوره‌ای است که بهروز افخمی و مسعود فراستی اجرای آن را برعهده داشتند

شیرمحمدی درباره علاقه بهروز افخمی به اظهارنظرهای حاشیه‌سازی و احتمال تاثیر این اظهارات بر فرآیند حضور فیلم «صبح اعدام» در جشنواره فجر، با اشاره به واکنش‌ها به اظهارات اخیر این فیلمساز مبنی‌بر ارجحیت داشتن اجرای «هفت» نسبت به حضور فیلمش در جشنواره، گفت: ترجیح من این است که درباره هر موضوعی به‌صورت کارشناسانه صحبت کنیم. معتقدم اگر یک نمودار آماری از بازخوردهای برنامه «هفت» از ابتدای پخش این برنامه تا به امروز بگیریم، خواهیم دید که جذاب‌ترین دوره این برنامه مربوط به دوره‌ای است که بهروز افخمی و مسعود فراستی اجرای آن را برعهده داشتند. این حرف من نیست و با رجوع به آمار می‌توان آن را تایید کرد. مگر سازمانی مانند صداوسیما، چه انتظاری می‌خواهد از یک برنامه سینمایی داشته باشد؟

وی افزود: اینکه برای برنامه چه اتفاقی رخ داده و چرا به شبکه نمایش منتقل شده هم بیشتر به تصمیم‌گیری مدیران مرتبط است و نمی‌توان آن را به دلیل پرمخاطب نبودن آن در شبکه اصلی دانست. فکر نمی‌کنم برکسی پوشیده باشد که برنامه «هفت» با اجرای بهروز افخمی یکی از پرمخاطب‌ترین دوره‌های این برنامه بوده است. در عین حال اگر قرار باشد در برنامه «هفت» امسال، در زمانی که نوبت به «صبح اعدام» می‌رسد، خود بهروز افخمی در مقام مجری بخواهد با من گفت‌وگو کنم، قطعا حرف‌های صریحی را خطاب به او خواهم گفت!(می‌خندد)

شیرمحمدی درباره انتظار خود از حضور «صبح اعدام» در جشنواره فجر امسال هم گفت: تنها انتظارم از این رویداد این است که مخاطبان همه فیلم‌ها را ببینند. تنها نکته مهم برای هر تهیه‌کننده ارتباط با جامعه هدف است و جامعه هدف اصلی هر فیلمی، مردم هستند. برای من ارزشمندترین اتفاق، ارتباط با مردم است چرا که معتقدم هنر بدون مخاطب، قابل تعریف نیست.

خروج از نسخه موبایل