این شما و این جشنواره‌ای که همیشه مخاطب دارد

چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر با وجود همه منفی‌بافی‌ها به پایان رسید و باز ثابت شد که تنها جشنواره وطنی که همواره و در همه شرایطی مخاطب دارد همین جشنواره فجر است که هم سالن‌های سینماهایش مخاطب دارد و هم اختتامیه آن.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، اول. یکی میگفت جشنواره فجر تنها جشنواره ای است که بدون ساندیس هم می‌توان مخاطب را به آن کشاند و دیگری گفت اصلا برای جشنواره فجر نیازی به کشاندن مخاطب نیست و مخاطب خودش می آید، همان طوری که برای تماشای دربی همیشه مخاطب هست. جشنواره فجر تنها جشنواره است که در همه ادوار مخاطب دارد و امسال هم با همه فراز و نشیب ها بیش از صد هزار بلیت برایش به فروش رفت و البته که این دستاورد را باید ترمیم و اصلاح کرد و به سمت بهتر شدن، پیش برد.

دوم. اختتامیه جشنواره فجر امسال کم چهرهِ موجه سینمایی نداشت. از علیرضا زرین دست متخصص باسابقه و بی نظیر بگیرید که بارها و بارها قاب های ماندگار ساخته تا ابوالفضل پورعرب ستاره ماندگار سینما تا جمال شورجه کارگردان مومن و بااخلاق وطنی تا تکنیسین های حاذق نظیر علیرضا علویان، شهرام خلج تا فرهاد قائمیان و هومن برق‌نورد که همواره بی آلودگی های سیاسی کوشیده اند نقش‌آفرینی های استاندارد داشته باشند و کنار همه اینها یک مجری توانمند به نام محمدرضا شهیدی فرد که بی خودنمایی و با آرامش و صحبت اضافی و در عین همراهی با مخاطبان، اختتامیه طولانی فجر۴۱ را جلو برد. کاش این گونه چهره های موجه تکثیر یابند در تمام شمول و محافل سینما. آدم موجه بااخلاق کاربلد در سینمای ما کم نیست و فقط باید غور کرد و از آنها استفاده جست.

سوم. مجید صالحی در اختتامیه جشنواره فجر۴۱ گله کرد از اینکه چرا برخی از همکارانش بابت اظهارات خود سیبل شده‌اند. بد نیست به مجیدخان که آدم خوش شانسی هم بوده که سیمرغ اشتراکی با استاد علی نصیریان نصیبش شده بگوییم هیچ کس با اظهارنظر بازیگران کاری ندارد. مشکل رفتار دوگانه برخی است که هم دستمزدهای هنگفت میلیاردی ارگان‌های نظام را برای پاره ای آثار کم مخاطب می‌گیرند و هم علیه نظام توییت می‌زنند. مجیدجان! یک سوزن به همکاران بزنید و یک جوالدوز به مخاطبان! مخاطبان واقعا از این همه تناقض خسته شده‌اند. همکاران شما حتی زیربار مالیات دادن هم نمی‌روند و فراوان از منابع نظام استفاده می‌کنند و باز می‌خواهند بگویند نظام، بد است. نه برادرجان! هیچ جای دنیا نمی‌شود پیمانکار ارگانی بود و در عین حال علیه آن ارگان، بد و بیراه گفت. راستی مجیدجان! آن عینک زرد هم مبارک.

چهارم. جشنواره امسال فجر هم فیلم‌های خصوصی خوبی مثل چرا گریه نمیکنی و پرونده باز است را داشت و هم فیلمهای ارگانی خوبی مثل سینمامتروپل و اتاقک گلی و هم فیلمهای خصوصی متوسط و ضعیف و هم فیلمهای ارگانی ضعیف. در این بین برخی آثار هم بودند که خط داستانی شان یادآور آثار دیگران بود ولی در تیتراژ به این مساله اشاره نکرده بودند. مثلا فیلم وابل یادآور فیلم مسافران بهرام بیضایی بود یا فیلم عطرآلود شبیه فیلم امشب شب مهتابه محمدهادی کریمی بود یا سینمامتروپل جاهایی یادآور ناصرالدین شاه آکتور سینمای محسن مخملباف بود ولی هر چه تیتراژ فیلم‌ها را کاویدیم و حرفهای نشست‌ها را مرور کردیم کلمه ای درباره این شباهت‌ها حرفی از سازندگان نشنیدیم. خیلی خوب است که فیلمهای ماندگار سینما مجددا بازسازی شود و در سینمای دنیا حتی امثال پاپیون را نیز بازسازی کرده‌اند ولی باید یاد بگیریم که حتی اگر یک پاراگراف از جایی نقل میکنیم حتما به منبع اشاره کنیم تا آیندگان هم بیاموزند حین برداشت از ما، حق مولف را رعایت کنند.

پنجم. حسن ختام جشنواره فجر زمانی بود که محمدعلی باشه آهنگر کارگردان برنده جایزه بهترین فیلم از متروپل آبادان گفت و میدان مینی که برخی به غلط در برابر جوانترها قرار داده اند ولی عذرخواهی نمیکنند! این کارگردان خواستار اقتدای عملی به سردار شد که میگفت همه اینها بچه های ما هستند و اگر اشتباه کنید باید عذرخواهی کنید. آهنگر از آذربایجانی گفت که گرفتار زلزله است، از وارثان شهیدان باکری که باید کمکشان کرد و اینکه باید درباره قفقاز فیلم ساخت. آنچه این کارگردانِ باهوش در تجمیع متخصصان برای ساخت آثارش بیان کرد، حرف دل خیلی از ماست. واقعا چرا فقط از سردار حرف میزنیم و چرا همان کلیدواژه گفته های سردار که باید همه جوانان را با یک نگاه دید به مشی عملیاتی مدیران ما بدل نمی‌شود. بله، اگر واقعا مرد میدان هستید و مدعی علاقه به سردار سعی کنید به تمام جوانان این ملک به یک چشم نگاه کنید…

پوستر فجر و اهمیت آن

«جشنوارهٔ فیلم فجر» مهم‌ترین و بزرگ‌ترین رویداد سینمایی در ایران است که از سال ۱۳۶۱ در میانهٔ بهمن‌ماه هر سال زیر نظر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت ارشاد برگزار می‌شود. «فجر» نیز مانند دیگر جشنواره‌ها برای معرفی، پوسترِ مخصوص‌به‌خود را دارد. پوسترها به‌نوعی ویترینِ هر رویداد فرهنگی و هنری هستند.

 به گزارش ایسنا، تاکنون و در طول ۴۱ دوره برگزاری، پوسترهای مختلفی توسط طراحان و گرافیست‌های ایرانی برای جشنوارۀ فیلم فجر که تقریباً پرطرفدارترین رویداد فرهنگیِ کشور محسوب می‌شود، طراحی شده است. گرافیست‌های شناخته‌شده و مطرحی همچون «ابراهیم حقیقی» که رکورد طراحی پوستر جشنواره‌های فیلم فجر را در دست دارد، آن‌ها را طراحی کرده‌اند. «محمدرضا دادگر»، «رضا عابدینی»، «صادق بریرانی»، «علی وزیریان»، «مرتضی ممیز»، «مسعود دشتبان»، «سیامک فیلی‌زاده»، «حسین خسروجردی»، «مهدی محمدی»، «اسدالله یونسی»، «محمدمهدی عسگرپور»، «وحید تقی‌پور»، «محسن سیدیوسفی»، «بهزاد خورشیدی»، «میراندا انصاری»، «الهام عیوضی»، «حمیدرضا بیدقی»، «سیدحمید شریفی آل‌هاشم»، «بیژن جناب»، «مهدی سعیدی»، «طاها ذاکر»، «مجید برزگر»، «بزرگمهر حسین‌پور»، «مسعود نجابتی» که طراح پوستر جشنوارۀ چهل‌ویکم نیز هست، از دیگر گرافیست‌ها و طراحان پوسترهای این جشنواره هستند.

در تمام این سال‌ها پوسترهای جشنواره فیلم فجر به تناسب شرایط روز و پدیده‌ها و وقایع مختلف طراحی شده‌اند. هر کدام از این آثار یادآور اتفاقی خاص هستند با این همه تقریباً در اغلب این پوسترها المان هایی مشابه از جمله «سیمرغ» معروف جشنواره، همچنین «نقوش اسلیمیِ ایرانی» و رنگ «آبی» به‌کار رفته است.

پوستر سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر

پوستر سی‌ویکمین جشنوارۀ فجر با دیگر پوسترها کمی متفاوت است. گویی با ورود به دهۀ ۹۰ و آغاز عصر تحول در تجهیزات و امکانات سینما، تغییر رویکرد در پوستر نیز نمایان شده است. بیژن جناب دربارۀ رویکردش در طراحی این پوستر گفته بود: دیدگاه و ایدۀ اصلی من برای پوستر جشنواره، ورود به عرصۀ چهارم سینما و نمایش آن در پوستر بود. رنگ پوستر، فضای تاریک سالن سینما را تداعی می‌کند. او دربارۀ نمایش گذشت سه دوره از جشنواره در پوستر نیز این‌طور توضیح داده بود: گذرِ سه دوره از جشنواره به‌صورت ریتم و فلو استفاده شده و از روشنایی و نور نیز به‌صورت خاص سینمایی آن بهره برده شده است. در انتهای پوستر نیز شروع دهۀ چهارم پیداست و در بخش وسط آن، نور پروژکتور آپارات را خواهیم دید. نورِ موجود در پوستر، نورِ سالن سینما را تداعی کرده که آرم جشنواره (سیمرغ) را منعکس می‌کند.

پوستر سی‌ودومین جشنواره فیلم فجر

پوستر سی‌ودومین جشنواره تلفیقی از رنگ‌های فیروزه‌ای و طلایی با نقوش ترکیبی با خط نستعلیق است. این پوستر، سیمرغ سینمای ایران را نشان می‌دهد که از خط فارسی به‌عنوان نماد فرهنگ ایرانی برخواسته و سر به آسمانی به رنگ‌های اسطوره‌ای دارد و نماد پیروزی و حضور در دنیایی آزاد و رها است. مهدی سعیدی، طراح آن دربارۀ این پوستر این‌طور توضیح داده بود: از آن‌جایی‌که بخش اصلی جشنواره، «سودای سیمرغ» نام نهاده شده، در تلاش بودم فضایی خاص، اسطوره‌ای و هماهنگ با این عنوان طراحی کنم. بنابراین جهت پرواز سیمرغ را ازچپ به راست تغییر دادم و پیکره‌ی اصلی سیمرغ را نیز با استفاده از کلمۀ «فجر» به خط شکسته نستعلیق خوشنویسی کردم. همچنین در قسمت پس‌زمینۀ پوستر از خط فارسی استفاده کردم، این نوشتار نیز ارجاعی است به همان اسطورۀ آشنای سیمرغ عطار، همان‌گونه که مرغان از بهم‌پیوستگی، معنای سیمرغ می‌یابند، تکرار خطوط خوش‌نویسی‌شده و بهم‌پیوسته فارسی نیز این معنا را القا می‌کند.

پوستر سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر

سیمرغِ شکل‌گرفته از نوارهای رنگی، مضمون اصلی این پوستر را شکل می‌دهد. طاها ذاکری طراح این پوستر، همان‌گونه که خود نیز جوان بود، این پوستر را بر مبنای شور و هیجان طراحی کرده است.

پوستر سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر
پوستر سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر

در پوستر جشنواره‌های سی‌وچهارم و سی‌وپنجم برای اولین‌بار از تصویر هنرمندان استفاده شده است. «خسرو شکیبایی» و «علی حاتمی» دو تن از بزرگانِ تأثیرگذار سینمای ایران هستند که پیش از برگزاری این رویدادها درگذشته‌ بودند و طرح چهره‌های‌شان در پوسترها به‌نوعی ادای دین و زنده نگه داشتنِ یاد آن‌ها بوده است. نقاشی این پوسترها از بزرگمهر حسین‌پور و بر اساس عکس‌هایی از امیر عبادی و عزیز ساعتی بوده و مجید برزگر نیز طراحی آن ها را بر عهده داشته است.

پوستر سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر

پوستر سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر با الهام از طرح پخش شدنِ قطرات آب در هوا به شکلِ سیمرغ در طیف رنگارنگی طراحی شده است. حمیدرضا بیدقی که تا آن زمان چندین‌بار دیگر پوستر جشنواره فیلم فجر را طراحی کرده بود، دربارۀ این طرح و انتقاداتی که به آن شده بود این‌طور توضیح داده بود: زمانی‌که می‌خواستم این پوستر را طراحی کنم، بعد از صحبت با مسئولان جشنواره، بنا شد با یک نگاه جدید روی سمبل جشنواره کار کنیم. اتودهای زیادی زدیم تا در نهایت «آب» را پیشنهاد دادم و آن‌ها هم قبول کردند. برخی تصور می‌کنند که باید می‌آمدیم هزینه‌های زیادی می‌کردیم تا از قطرات آب که به هوا پرتاب می‌شود، عکاسی کنیم. اگر این کار را هم می‌کردیم باعث می‌شد عده‌ای بگویند چقدر هزینه‌ها زیاد شده و چرا در گوگل سرچ نکردید. به هرحال باید تصاویر پاشیدن آب را از گوگل سرچ می‌کردیم و آن‌جا هم تصاویر «استوک» است و کار طراح، چیدن این تصاویر کنار هم است. طراح با گذاشتن یک‌سری عناصر کنار هم، کارش را انجام می‌دهد. مثل کاری که یک معمار انجام می‌دهد و با گذاشتن سیمان و آهن خانه می‌سازد. حالا یک نفر بیاید و بگوید سیمانی که شما در خانه‌تان استفاده کردید ما هم استفاده کردیم. خب این درست نیست ما با آن سیمان و آجر شکل جدیدی را ساختیم.

پوستر سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر

پوستر سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر نیز مشابه سال قبل از آن، توسط حمیدرضا بیدقی طراحی شده بود. همچنین از نظر مفهومی و طراحی نیز شباهت زیادی با طرح سال گذشته‌اش داشت؛ «سیمرغ رنگین‌بالی که به‌سوی آسمان می‌شتافت.»

پوستر سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر

تنوع فجر، مدیون کدام سازمان است؟

یکی از ویژگی‌های جشنواره فیلم فجر امسال که پس از پایان این رویداد، برای مخاطبان روشن شد، تنوع مضامین و گونه‌ها است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینمایی ایرنا، جشنواره فیلم فجر در برخی از ادوار اخیر خود، به این مورد متهم می‌شد که نتوانسته تنوع‌بخشی مضمونی خوبی برای تولیدات سینمایی کشور بیافریند. به همین دلیل، در بسیاری از دوره‌ها، مخاطب شاهد درام‌های آپارتمانی بود که نمی‌توانستند در مقام داستان‌گو، مخاطب خود را سرگرم نمایند.

فارغ از این اتفاق، جشنواره به آثار یکدستی تبدیل می‌شد که لوکیشن عموم آنها در تهران بود و این سبک زندگی، مغایرت‌هایی را با سبک‌های زندگی دیگر مردم سرزمین داشت.

اتفاق خوبی که در فجر امسال رخ داد، وجود فیلم‌هایی با تنوع مضامین و گونه‌ها در ویترین جشنواره است. لوکیشن فیلم‌ها، در چهار گوشه ایران قرار دارد و همین تنوع جغرافیایی، سوژه‌های بکری را در مسیر طراحی داستان و روایت آفریده است.

درواقع علیرغم زیبایی‌شناسی بصری که فیلم‌های این دوره دارند، می‌توان به تاثیرگذاری این مولفه بر روی داستان نیز اشاره کرد. وقتی درام‌های خانوادگی و اجتماعی، محصور در آپارتمان شدند، طبیعی است که سوژه نیز آبشخوری کلیشه‌ای پیدا کرده و نمی‌تواند جذابیت‌های بصری چندانی را برای مخاطبانشان بیافریند.

البته که برخی از سینماگران با درک این موضوع، تلاش کردند تا با تنوع‌بخشی در مضمون و اعجاز لوکیشن، به‌نوعی سوژه و داستان خود را مهندسی کرده و روایت‌گری‌های جدیدی را نزد مخاطب داشته باشند.

در شکل‌گیری و تحقق این مسیر، نمی‌توان به طراحی هوشمندانه و هدفمند سازمان سینمایی اشاره نکرد. سازمان سینمایی یا چند رویکرد، زمینه‌ساز این تنوع‌بخشی بود. نخست آن‌که دست فیلمسازانی که تلاش کردند تا با مهندسی جدید، راوی سوژه‌های بکری در یک فضاسازی نوین باشند را باز گذاشت و در موارد بسیاری، کمک‌های فراوانی به آنها کرد.

در مرتبه دیگر، این سازمان تلاش کرد تا خط‌دهی درستی برای فیلمسازانی که درصدد تغییر در مهندسی محتوا و فضاسازی بودند، به عمل آورد. مواردی از این تلاش‌ها، در آثار جشنواره امسال نمود داشته و موارد بیشتر، خود را در اکران سال آینده نشان می‌دهند.

برخی دیگر از این رهیافت‌ها اما در سفرهای استانی رئیس سازمان سینمایی تحقق پیدا کرد. در این سفرها، یکی ازمهم‌ترین مسائلی که مورد توجه قرار می‌گرفت، تسهیل کار برای فیلمسازان مربوط به آن خطه و استفاده از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های مختلف آن منطقه بود.

مجموع این موارد سبب شده تا پوسته تولیداتی سینمای ایران با تغییرات خوبی مواجه شود. در سینمایی که به باور بسیاری از کارشناسان، مشکل عمده از فیلمنامه می‌آید، طبیعی است که سوژه‌های جدید، مشتریان بسیاری پیدا می‌کنند. وقتی تمام تمرکز سینمای ایران روی پایتخت قرار گرفته است، باید با یک برنامه‌ریزی درست، دوربین را به دیگر مناطق کشور برد و از فیلمسازان شهرستانی نیز حمایت ویژه‌ای را به عمل آورد.

مجموعه این حمایت‌ها را که بنگریم، متوجه می‌شویم که بسیاری از کارگردانان نسل جدید، از شهرستان آمده‌اند و توانسته‌اند خود را تا اندازه‌های یک فیلم‌ساز تراز اول بالا بکشند. بنابراین هوشمندی سازمان سینمایی در گسیل منابع و نیروها به خارج ازتهران، علاوه بر تغییر پوسته ظاهری تولیدات سینمای کشور، کشف استعدادهای جدید و تسریع در ورود نسل فیلمسازان آینده‌دار است که جشنواره فیلم فجر امسال می‌تواند نخستین سکوی پرتاب برخی از این چهره‌ها شد.

«سینما متروپل» ادای احترام به پهلوی بود یا نکوداشت دفاع مقدس؟

«سینما متروپل» عنوان یکی از سخیف‌ترین تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، «سینما متروپل» عنوان یکی از سخیف‌ترین تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است. اثری که با ظاهرسازی و معرفی منافقانه خود در «ژانر دفاع مقدس» توانسته میزان قابل توجهی از بودجه نامعلوم و غیر شفاف فیلمسازی مقرر برای تولید چنین آثاری را چپاول نماید.



«سینما متروپل» به وضوح از کارکرد «هجو انقلاب اسلامی» برخوردار است و عمق جهت‌گیری خود را بر روی ناکارامدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» تنظیم نموده و در مقابل به صورتی تمام قامت به «ستایش سینما» می‌پردازد و «سینمای عصر پهلوی» را تا به آن میزان متعالی و موجه جلوه می‌دهد که حتی بقایای برجای مانده از آن توانست ملجا و پناه جامعه جنگ زده و تحت محاصره «آبادان» گردد. و این همه را با فراغتی کامل و در مدت زمانی بسیار طولانی و درحدود دو ساعت و نیم (۱۵۰ دقیقه) به عمق وجود مخاطب خود حقنه می‌سازد.


فیلم سینمایی «سینمامتروپل» داستان راه‌اندازی سینمای متروکه «متروپل آبادان» در دل جنگ و دقیقا در شرایط محاصره شهر آبادان است که توسط جوانکی عشق سینما به نام «رضا» صورت می‌پذیرد. جوانی که به همراه دوستش «سیاوش» از نوجوانی به سینما آمده و در این میان از هیچ کاری حتی دزدی و قمار و … صرف نظر نمی‌کردند. دو نوجوانی که به صورتی همزمان عاشق «فرانک» دختر آپاراتچی سینما می‌شوند و این دختر تا هنگام اخراج و رفتن «نادر آپاراتچی» به لاله‌زار تهران آنها را در رسیدن آسان به سینما همراهی می‌کند. اما حالا پس از سال‌ها این سه نوجوان عاشق در اوج جوانی خود به یکدیگر می‌رسند و هر یک در بخشی از ساختار تبلیغاتی جنگ مشغول به فعالیت می‌شوند. سه نوجوان که در نهایت تمام هم و غمشان معطوف راه‌اندازی مجدد «سینما متروپل» می‌شود و در نهایت با اخذ مجوز اکران فیلم‌ سینمایی «قیصر» از مامور سانسور جمهوری اسلامی است که می‌توانند به «رستگاری» برسند و …

کارکرد «سینما متروپل» تنها در نگرش «ضد دفاع مقدسی» آن خلاصه نمی‌شود و از این جهت است که این اثر عمدا و یا سهوا تمایلی به تمام شدن ندارد. در این میان اگر چه ممکن است که بخشی از این عدم تمایل مربوط به بودجه‌خواری و فاکتورسازی برای مبلغ کلان اختصاص یافته به آن و آوردن توجیه برای خرج چنین سرمایه‌ای باشد؛ اما از منظر دیگری می‌توان این عدم تمایل به تمام شدن و شهوت تصویرسازی را محصول نوع روایتگریاین فیلم به سبک «فیلمفارسی» قلمداد نمود. شهوتی که می‌خواهد ملغمه‌ای از صورت‌سازی بر «عشق» در گونه‌های مختلف بشری گردد. عشق‌هایی که در بنای «سینما» شکل می‌گیرد و تا به آنجا پیش می‌رود که حتی از ترسیم «عشق مثلثی» هم صرف‌نظر نمی‌کند. البته این میل و شهوت به ادامه دار بودن به نحو ویژه‌ای با تمایلات سیاسی گره می‌خورد و غرض‌ورزی اثر برای ترسیم ناکارآمدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» کاملا هم‌خوانی دارد. تمایلی مغرضانه که در نهایت فرجام «سینمای مقاوم» و تخریب نشده در طول هشت سال جنگ و زیر باران موشک و … را به تخریب و جایگزین شدن «برج‌های دوقلوی متروپل» پیوند می‌دهد و با آوردن کپشن پایانی و ثبت ماجرای فروریختن این بناهای احداث شده در «جمهوری اسلامی» بر پرده نقره‌ای سینما به پایان می‌رسد.



قداست بخشیدن به «سینما» و ادای دین به نمادهای برجسته «سینمای عصر پهلوی» و معرفی «سالن سینما» به عنوان پناه‌گاه و آخرین امید مردم برای خلاصی از جنگ و شناسایی عوامل نفوذی و جاری نمودن عشق در جامعه و «رسیدن به رستگاری» و … بستر اصلی روایت «سینما متروپل» است که با فاکتور گرفتن تعمدی از فجایع و مفاسد عدیده جاری و ساری در سینمای قبل از انقلاب همراه می‌شود و این حقیقت را عمدا فراموش می‌کند که سینمای ایران اساسا از بعد از انقلاب دومرتبه احیا شد و هرچه دارد از «انقلاب» دارد!



در مجموع فیلم سینمایی «سینما متروپل» سندی قابل ارایه برای فهم حضور موثر «بانیان وضع موجود» در مدیریت‌میانی و بالاخص در گلوگاه‌های فرهنگی و اجرایی کشور است. طیفی بی‌ریشه که با تغییر چهره و گذاشتن ریش‌هایی بُلند همچنان بر سیطره خود در زیرمجموعه ها و شوراهای اقماری سازمان سینمایی ادامه داده و با حفظ همان رویکرد پیشین و البته با توجیهاتی مورد پسند «مدیران فرهنگی دولت سیزدهم» و با اغفال ایشان اقدام به تصویب آثاری همچون «سینما متروپل» نموده و بیت‌المال مردم مظلوم ایران را خرج تولید چنین آثاری کرده‌اند.

«اتاق گلی»؛ جایی که خون وطن در تاروپود هنر درمی‌آمیزد!/ بژی کوردستان؛ بژی ایران

به نظر می‌رسد« اتاقک گلی» جغرافیا و کشور است و گره‌های قالی و طرح و رنگ‌اش از یک سو یادآور خط روایتی قدرتمند و درهم تنیده در فیلم و از سوی دیگر اشاره‌ای است روشن به یک ملت و اتحاد مردمانش.

جنگ برای نسل ما که کودکی‌هامان تجربه هشت سال دفاع مقدس را از سر گذرانده‌است بی‌شک معنای دیگری دارد. برای ورود به تحلیل یکی از فیلم‌های جشنواره چهل و یکم فجر یعنی«اتاقک گلی»، کمی به عقب برمی‌گردم وقتی 6ساله بودم و هواپیماهای غول پیکر عراقی از آسمان روستایمان که در مرز ایلام و لرستان بود عبور می‌کردند.

در عالم کودکی گمان می‌کردم جهان فقط ایران است و عراق و اگر از کوه پشت روستا بالا بروم حتما عراق را می‌بینم

آن سال‌ها گمان می‌کردم جهان فقط ایران است و عراق و اگر از کوه پشت روستا بالا بروم حتما عراق را می‌بینم.

هر روز وقتی هواپیماها سرو کله شان پیدا می‌شد آنقدر نزدیک به روستا حرکت می‌کردند که گمان می‌کردم با چوب‌های نی بلندی که شب‌ها اسباب بازی کودکانه‌مان بودند _ برای انداختن خفاش‌ها_، می‌توانم یکی از آن‌ها را بی‌اندازم.

امروز در روز هشتم جشنواره فیلم فجر با دیدن «اتاقک گلی» تمام آن خاطرات کودکی، شهدای روستا و هواپیماهای سیاه غول پیکر عراقی و … در خاطرم زنده شد.  

*سینما همچون قالی پرنده

سینما اسطوره امروز است، چرا که می‌تواند مثل قالی پرنده ما را از زندگی روزمره و دنیایمان جدا کرده و به جهان دیگری ببرد. بی‌شک این نقش اسطوره‌ای سینما، بسیار مهم است. 

«اتاقک گلی» روایتگر زنان، بچه‌ها و مردان روستای حسن آباد کرمانشاه است که در جریان عملیات مرصاد مورد کشتار و تجاوز منافقین قرار می‌گیرند.

جدا از تحلیل‌های فنی همچون، بازی‌ها، طراحی ساختار روایت و قصه پردازی، تدوین، صدا، طراحی صحنه و فیلم‌برداری و…که همه خوب یا درخشان بود، «اتاقک گلی» فیلمی پر از تصویرهای دیدنی و مفاهیم دوست داشتنی است. داستان عشق، ایثار، شجاعت، خانواده دوستی، وطن پرستی و امید.

«اتاقک گلی» در ابتدا داستان آشنا و ساده دلباختن «شاهو» به «خزال» و مخالفت پدر خزال با این وصلت است؛ چراکه آقامراد شاهو را در مرگ پسرش_خسرو_ که هنگام عبور قاچاقی از مرز ترکیه کشته شده مقصر می‌داند.  

بر همین اساس در شروع فیلم بخشی از زندگی روزمره اهالی روستایی را می‌بینم که درگیر داستانی طایفه‌ای هستند، قصه عشقی که به واسطه یک سوتفاهم در مقابلش سدی به نام پدر قرار گرفته است؛ پدری که نقشی مهم در طایفه‌های کرد نشین دارد. روایت با چالشی بین دو خانواده آغاز می‌شود، در عین چالش اما روستا فضایی آرام و امن دارد اما به یکبار اهریمنی تا دندان مسلح به روستا یورش می‌برد و آرامش روستا را دستخوش تلاطم می‌کند و این تازه شروع ماجرا است.

روستا فضایی آرام و امن دارد اما به یکبار اهریمنی تا دندان مسلح به روستا یورش می‌برد و آرامش روستا را دستخوش تلاطم می‌کند و این تازه شروع ماجرا است

شاهو نقش اصلی فیلم با بازی درخشان تورج الوند( الوند را در جشنواره چهلم در فیلم «نگهبان شب» میرکریمی شناختم وقتی با بازی باورپذیر و درخشانش همچون ستاره‌ای نوظهور در سینمای ایران نمایان شد)متعهد و وفادار به خانواده(مادری سالخورده) است؛ او که میانه‌ای با جنگ ندارد و در طول کل فیلم گلوله‌ای هم شلیک نمی‌کند دل به خزالی باخته است که قالیبافی دارد و با رنگ و نقش و زیبایی آشناست. قالیبافی که همان«اتاقک گلی» است و در نهایت سنگر اهالی روستا می‌شود.

خون شهدا و جانبازانی که برای نجات اهالی روستا خودشان را به اتاقک گلی رسانده‌ بودند در نقوش و رنگ‌های گرم قالی‌ها تنیده می‌شود.

به نظر می‌رسد«اتاقک گلی» استعاره‌ای از جغرافیا و کشور است و گره‌های قالی و طرح و رنگ‌اش از یک سو یادآور خط روایتی قدرتمند و درهم تنیده در فیلم و از سوی دیگر اشاره‌ای است روشن به یک ملت و اتحاد مردمانش.

پایان‌بندی فیلم هم درخشان است، نوزاد تازه از راه رسیده که نماد «آینده در راه» و طراوت زندگی است، سراسر «امید» است و به «عشق» جان دوباره می‌بخشد

اگرچه جوی خون به راه می‌افتدو رزمنده‌ها (نیروهای بسیجی و فرماندهان سپاه) پشت به پشت شهید می‌شوند، اما «مقاومت» تا سرحد ممکن شکل می‌گیرد تا امنیت مردمان حفظ شود و زندگی زنده بماند.

پایان‌بندی فیلم هم درخشان است، نوزاد تازه از راه رسیده که نماد «آینده در راه» و طراوت زندگی است، سراسر «امید» است و به «عشق» جان دوباره می‌بخشد. 

بودجۀ 27 میلیاردی صحت دارد؟/ فیلمی که قرار نبود به جشنواره برسد، رکوددار نامزدی سیمرغ شد!

نشست خبری فیلم سینمایی «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر پس از رونمایی در جشنواره فیلم فجر در پردیس‌ ملت برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، نشست خبری فیلم سینمایی «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه‌آهنگر شامگاه ۲۱ بهمن ماه در پردیس ملت برگزار شد.

در ابتدای این نشست باشه‌آهنگر درباره اینکه قصه یک خطی این فیلم چیست بیان کرد: فیلم پیچیدگی خاصی ندارد و می‌توانید هر برداشتی که خواستید از آن داشته باشید. به طور کلی به نظرم فراتر از هر چیزی این فرهنگ و هنر است که می‌تواند قلب‌ها و روح‌ها را به هم نزدیک کند به ویژه در کشور ما.

باشه‌آهنگر درباره وجود قصه‌های اضافه در این فیلم اظهار کرد: این درامی با داستانک‌های مختلف است و هر کدام از این داستانک‌ها در راستای داستان اصلی پیش می‌روند اگر این‌طور که شما می‌گوئید باید فیلم کوتاه می‌ساختم. این فیلمی درباره شهری در محاصره است. سکانس پایانی سکانسی است که دلالت بر امروز دارد. این فیلم تاریخ پنجاه و اندی سال سینما در کشور ما را نشان می‌دهد که باید بیشتر از این درباره‌اش صحبت می‌شد به ویژه اتفاقاتی که امروز برای آن رخ می‌دهد ما به چند کپشن اکتفا کردیم.

وی درباره عدم حضور رضا کیانیان در این نشست گفت: دلیل نبودنش را به خودش زنگ بزنید و بپرسید.

حامد حسینی تهیه‌کننده این فیلم هم درباره اینکه او در جلسه‌ای با حضور تهیه‌کنندگان با اهدای سیمرغ مردمی مخالفت کرده و او مانع اهدای این سیمرغ شده است گفت: اگر این قدرت را داشته باشم که خوب است اما مسأله این بود که در آن جلسه‌ای که با حضور دبیر جشنواره و رئیس سازمان سینمایی و دیگر تهیه‌کنندگان برگزار شد، گفتند احتمالاً نمی‌توانیم رأی مردمی داشته باشیم بخشی از این بحث به دلیل ضعف اینترنت و بخشی هم به دلیل آماده نبودن فیلم‌ها بود چیدمان اکران فیلم‌ها هم درست نبود. فیلم ما قرار بود به جشنواره نرسد به دلیل ملاحظاتی که وجود داشت گفتند برسانید با این حال در آن جلسه گفتم فیلمی که در روزهای پایانی اکران مردمی قرار بگیرد چگونه می‌تواند در رأی مردمی باشد به همین دلیل با اهدای سیمرغ مردمی مخالفت کردم اما گفتم با رأی اکثریت موافقم. من هم فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی رخ بدهد.

باشه آهنگر درباره بی‌مخاطب بودن «سینما متروپل» گفت: هر فیلمی مخاطب خود را دارد درباره بودجه «سرو زیر آب» عددی را عنوان می‌کنید اما اگر می‌دانید بودجه «سرو زیر آب» چقدر بود آن را اعلام کنید. هر فیلمی مخاطب خود را دارد. اگر «سر زیر آب» در شرایط مناسبی اکران می‌شد، حتماً مخاطب بهتری پیدا می‌کرد اما ببینید با چه شرایط و با چه ظلمی اکران شد. درصد بالایی از آنهایی که فیلم را دیده بودند؛ راضی بودند. آن فیلم سندی تصویری درباره معراج شهدا بود. هیچ سندی گویاتر از آن نبود. کجا دیدید پژوهشی درباره معراج شهدا شده باشد. با این تحقیق هم مخالفید؟ فیلم تارکوفسکی هم زمانی مخاطب کمی داشت، من البته خاک پای تارکوفسکی هم نمی‌شوم. فیلم‌هایی که ارجاعاتی تاریخی دارند به عنوان اسناد تاریخی بعدها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

حسینی درباره اینکه گفته می‌شود فیلم بیش از ۲۷ میلیارد هزینه داشته است گفت: این برآورد غلط است. درباره «سرو زیر آب» هم اعداد و ارقامی گفته می‌شد اما درست نبود درباره مسأله برآورد و هزینه در حوزه فیلم‌های دفاع مقدس باید بگویم هر آنچه در این حوزه هزینه می‌شود از خزانه کل برداشت می‌شود اما دو برابر آن بازمی‌گردد چون به هر حال مراجع مختلف بودجه‌هایی می‌گیرند و اینها در طول سال از یک سری فیلم حمایت می‌کنند پس درآمد حاصل از این فیلم‌ها به خزانه کل بازمی‌گردد. فیلم‌های دفاع مقدس در مدیای سینما و تلویزیون و شبکه نمایش خانگی پخش می‌شوند و درآمد مختلفی دارند پس هیچ فیلم دفاع مقدسی نیست که ضرر بدهد مثل فوتبال است درآمد این بخش سینما تضمین شده است و به همین دلیل حاکمیت از اینگونه فیلم‌ها حمایت می‌کند. آن عدد که درباره بودجه فیلم هم گفتید غلط است.

باشه آهنگر در پاسخ به سوالی درباره اینکه روابط شنیع در این فیلم وجود دارد، به کنایه گفت: باید آن سلطانی که در فیلم وجود داشت و مانع دیدن فیلم‌ها می‌شد اینجا هم می‌آوردیم تا شما فیلم را نمی‌دیدید! سینما نرو دوست عزیز!

باشه آهنگر مطرح کرد: در ایتالیا موسولینی وقتی آمد و سینما را به دلایلی تعطیل کرد که اتفاقاً بعدش سینما جلوی فاشیست ایستاد. البته اینکه گفتم ربطی به وضعیت الان ما ندارد. برداشت دیگری از آن نشود اما سینما و هنر به هر حال راهگشاست.

این کارگردان مطرح کرد: من درباره هر چیزی فیلم می‌سازم به پولش اشاره می‌کنید، در حالی که درصد بالایی از آنچه می‌سازم برای خودم رخ داده و من در خلأ فیلم نمی‌سازم. سینما متروپل وجود داشت و متأسفانه فرو ریخت. به این فیلم درام سینمایی اضافه شده است فیلم به دلیل اینکه بار نمایشی دارد درام به آن اضافه شده اما بخش‌های زیادی از آن اتفاق افتاده است. این را هم باید بگویم من به همراه هفت هشت نفر بودیم که آن سینما را راه انداختیم، چون می‌خواستیم عراق فکر کند در این شهر حتی سینما کار می‌کند و شهر سقوط نکرده است. این سینما را ما راه‌اندازی کردیم و خودم در چند مقر فیلم به نمایش گذاشتم.

رجوع فیلمساز به مسائل اجتماعی؛ یک دغدغه یا یک نمایش؟

برنامه «سینماملت» با موضوع سینمای سیاسی تهدید یا فرصت روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، در بخش میز نقد برنامه سینما ملت، اکبر عبدالعلی‌زاده منتقد سینما در مورد فیلم «هفت بهارنارنج» ضمن اینکه اثر را یک فیلم دغدغه ‌مند در حوزه کهنسالان دانست، گفت: ما در این فیلم شاهد یک خانواده کهنسال و مسأله سبک زندگی در این خانواده هستیم و کارگردان این اثر به خوبی از پس ارائه این امر برآمده است و شاهد فیلم خوبی هستیم.

عبدالعلی‌زاده همچنین در خصوص فیلم «روایت ناتمام سیما» نیز گفت: فیلم در پی نقد سبک زندگی امروزی در بخشی از خانواده‌های ایرانی است و این اثر دارای آموزه‌های اجتماعی تأثیرگذاری است. همچنین بحران‌های اخلاقی که شخصیت فیلم با آن‌ها دست ‌و پنجه نرم می‌کند و فرجام آن‌ها نشان از نگاه شاخص سازنده به پدیده اخلاق است.

در بخش میز تحلیل نیز محسن بدرقه میزبان حنظله تاج‌الدینی و محسن آقایی بود تا به موضوع مسأله اجتماعی در پروژه های سینمایی بپردازند.

حنظله تاج‌الدینی در این خصوص گفت: آثار سینمایی ما عموماً برگرفته از فضای جامعه است و نگاه به مسائل اجتماعی، خانواده و سبک زندگی مردم داشتند چه با نقد چه با ارائه فضایی سالم و درست. هر چند موارد استثناء هم نیز وجود دارد.

محسن آقایی نیز در این خصوص گفت: رجوع کارگردانان به بحران‌های اخلاقی و معضلات داغ و پرطرفدار اجتماعی این روزها بیشتر به خاطر جنبه نمایشی کارها ست، نه اینکه واقعا سازنده دغدغه‌مند بوده و همین باعث شده تا شاهد سیل این آثار باشیم که از لحاظ سینمایی نیز آثار ضعیفی به شمار می‌روند.

ویژه برنامه سینما ملت کاری از گروه اجتماعی شبکه تهران سیما است که در ایام برگزاری چهل‌ و یکمین جشنواره فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه هر شب ساعت 24 به صورت زنده روی آنتن شبکه پنج سیما می‌رود.

آقای وزیر پاسخ می‌دهد: سینما چه نقشی در کاهش جرائم دارد؟

وزیر دادگستری با حضور در خانه جشنواره بر جایگاه مهم سینما در کاهش جرائم حقوقی در جامعه تاکید کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهل و یکمین جشنواره بین‌اللملی فیلم فجر، امین‌ حسین رحیمی وزیر دادگستری با حضور در خانه جشنواره (برج میلاد) به تماشای فیلم‌های نهمین روز از جشنواره فیلم فجر نشست.

رحیمی با بیان اینکه با وجود حواشی بسیار، چهل و یکمین جشنواره بین‌اللملی فیلم فجر با کیفیت رضایت‌بخشی در حال برگزاری است، گفت: هنرمندان ما نگاه ویژه‌ای برای مردم دارند. همچنین این جشنواره نماد کار سینماگران ایرانیست.

وی وقوع بسیاری از جرائم در جامعه را ناشی از ضعف اطلاعات حقوقی مردم دانست و افزود: سینما می تواند نقش مهمی در آگاهی ‌بخشی به افراد و پیشگیری از جرائم و تخلفات داشته باشد. البته امروزه منابع مختلفی از جمله فضای مجازی برای انتشار اطلاعات فعالیت می‌کنند اما سطح کار هنر بسیار فراتر و نفوذ آن هم در اذهان بیشتر است. معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه هم در زمینه تولید آثار فاخر برای کاهش تخلفات در جامعه با هنرمندان همکار می‌کند.

وزیر دادگستری با تاکید بر تاثیرگذاری هنر در جامعه اظهار داشت: جشنواره نماد هنر و تشکر از هنرمندان است. خوشبختانه جامعه هنری ایران مورد احترام مردم و مسئولین هستند. یکی دیگر از همکاری‌های قوه قضائیه با هنرمندان، صیانت و حفاظت از آثارشان است؛ قطع به یقین آثار سینمایی دارایی نامشهود هنرمندان تلقی می‌شود که ممکن است مورد تعرض هم قرار بگیرد، ما در حفظ مالکیت فکری این آثار کمک حال هنرمندان هستیم.

«کت چرمی»، قصۀ یکی بود یکی نبود تعریف می‌کرد؟

کارگردان فیلم «کت چرمی» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر گفت: مباحثی در مورد پایان بندی فیلم وجود دارد اما مخاطب بدون جواب از سینما بیرون نمی‌رود.

به گزارش سینمای خانگی، حسین میرزا محمدی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در خصوص ایده اولیه این فیلم بیان کرد: سال ۱۳۹۹ مشغول ساخت فیلم کوتاهی با عنوان نام مرده بودم. مضمون این فیلم در خصوص پسرهای بی سرپرست و بد سرپرست نوجوان بود که در یک مرکز نگهه‌داری می شدند. یکی از آنها دست به خودکشی زد. روزی متوجه شدیم چه چیزی باعث شد این اتفاق رخ دهد. بعد از آن مشغول ساخت یک مستند سینمایی در یکی از کمپ های ترک اعتیاد در مشهد شدم. در خلال این فیلم‌ها با اتفاقات و مسائلی روبرو شدم که جرقه ابتدایی کت چرمی در ذهنم شکل گرفت. به یک پلان داستانی ساده رسیدم و با مسعود هاشمی نژاد که نویسنده من است این کار را شروع کردیم و ساخت آن ۲ سال به طول انجامید.

وی افزود: کارکردن با بزرگان و اساتیدی همچون رویا تیموریان باعث افتخار من است. این شانس را داشتم که وی در یکی از جشنواره های فیلم کوتاه، فیلم مرا دید. با جواد عزتی هم از اواخر سال گذشته در مورد این فیلم وارد گفت و گو شدیم، جواد انتخاب اول من بود.

نقش ثریا برای من مهم بود در نیمی از فیلم این کاراکتر حضور دارد و جز کاراکترهای اصلی فیلم است. بدون اعلام فراخوان از میان ۱۳۰ یا ۱۴۰ نفر از میان دوستان قدیمی تئاتر، هنرجوهای کلاس های بازگیری و افرادی که می‌دانستم استعداد خوبی در بازیگری دارند تست گرفته شد که از بین آنها سارا حاتمی را انتخاب کردم که به نظرم بسیار انتخاب خوبی بود

محمدی در پاسخ به این پرسش که بازیگر نقش ثریا را چگونه انتخاب کردید، توضیح داد: نقش ثریا برای من مهم بود در نیمی از فیلم این کاراکتر حضور دارد و جز کاراکترهای اصلی فیلم است. بدون اعلام فراخوان از میان ۱۳۰ یا ۱۴۰ نفر بدون اعلام فراخوان از میان دوستان قدیمی تئاتر، هنرجوهای کلاس های بازگیری و افرادی که می دانستم استعداد خوبی در بازیگری دارند تست گرفته شد که از بین آنها سارا حاتمی را انتخاب کردم که به نظرم بسیار انتخاب خوبی بود.

وی همچنین در پاسخ به این پرسش که تنها فیلم کت چرمی به سانس ویژه رسیده است گفت: چندبار سعی کردم با مخاطبان فیلم را ببینم اساسا روایتگری و داستان گویی برای مهم است اگر بتوانم یکی بود و یکی نبود را ساده تعریف کنم و آن را به پرده بیاورم تا مخاطب آن را ببیند و لذت ببرد و با داستان همراه شود. شاید چون سعی کردم داستان را تعریف کنم تاکنون فیلم پرفروش و عکس العمل مخاطبان مثبت بوده است.

کارگردان فیلم کت چرمی درباره برنده شدن سیمرغ جشنواره فیلم فجر نیز گفت: هر کس دوست دارد دیده و تشویق شود اما نتیجه نهایی باید توسط داوران اعلام شود.

محمدی خاطرنشان کرد: بعد از رفتن، یادگار جنوب، استاد، جنگل پرتقال فیلم هایی است که امسال در جشنواره دیدم و با حس و حال جنگل پرتقال ارتباط خوبی گرفتم.

وی افزود: به دنبال این هستم تا هر چه زودتر فیلم به صورت عمومی اکران شود. امیدوارم مخاطب فیلم را دوست داشته باشد.

وقتی «بچه زرنگ»، به خط مقدم جنگ می‌رود

انیمیشن «بچه زرنگ» بی‌ترید پدیده این دوره جشنواره فیلم فجر به شمار می‌رود. اثری که در کنار جذابیت محتوایی و تکنیک ممتازش به سبب آسیب ناخودآگاه استفاده از بیان گل‌درشت و صدای بلند مفاهیم پندهای متعالی‌اش برای یافتن جایگاه خود در عصر نبرد رویات‌ها و معادله جنگ نرم دشمنان با آسیب‌هایی مواجه است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار سینمایی فارس؛ تردیدی در این مسئله وجود ندارد که یکی از شناخته‌شده‌ترین، فراگیرترین و البته درآمدزاترین گونه‌های تولید آثار سینمایی درمیان طیف متنوع ژانرهای هنر هفتم به هنر پویانمایی (انیمیشن) بازمی‌گردد.

نکته حائز اهمیت دیگر آن است که با وجود سابقه بیش از نیم قرن تولید آثار انیمیشن در کشورمان، هنرمندان این عرصه، خاصه در تولید آثار بلند سینمایی پویانمایی طی چند سال اخیر توفیقات بسیار بزرگ و عظیمی را در ددو حوزه کیقیت و محتوا تجربه کرده‌اند و علاوه‌بر فتح قله‌های داخلی در چرخه اکران و مقوله گیشه، در تسخیر بازارهای جهانی در حوزه اکران آثار انیمیشن ایرانی با آثاری مانند «پسر دلفینی» و «لوپتو» که پیش‌از این تولید شده‌است قدرت‌نمایی کرده‌اند.

*رویاباقی یا ساختن رویا؛ مساله این است

تنها اثر انیمیشن موجود در میان 24 فیلم حاضر در بخش سودای سیمرغ چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به انیمیشن «بچه زرنگ» با کارگردانی مشترک هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی که ذهن علاقه‌مندان و مخاطبان انیمیشن‌های ایرانی این هنرمندان را پیش‌از این با انیمیشن موفق و شاید بی‌اغراق، آغازگر رشد و توسعه انیمیشن سینمایی در کشورمان یعنی «فیلشاه» بازمی‌گردد.

«بچه زرنگ» بنا به سنت دیگر آثار انیمیشن جهان که رؤیا و تخیل را برای مخاطبان دست‌یافتنی و شدنی می‌کند، به همان میزان نیز در خرق عادت دست بالایی دارد. این‌بار «محسن» -قهرمان ایرانی انیمیشن «بچه زرنگ»- نوجوانی که خود را در ساحت ابرقهرمان‌های بزرگ برای یاری به حیوانات جنگل تصور می‌کند، تلاش می‌کند تا پا را از رویا بافتن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های زیست انسان‌ها خاصه در دوران نوجوانی و جوانی فراتر بگذارد و برای فتح قلب حقیقت رؤیا وارد کارزار و ماجرای روایت داستان بچه زرنگ شود.

محسن به همان میزان که شیرین، دوست‌داشتنی، خوش‌زبان و جذاب است؛ به همان میزان نیز در حوزه کار اجرایی و برای کمک به حیوانات جنگل زیرک، قدرتمند، توانا و موفق است. حال در انیمیشن «بچه زرنگ» تمامی این عوامل دست‌به‌دست یکدیگر می‌دهند تا درنهایت این انیمیشن به‌عنوان رنگین‌کمانی از جذابیت، موفقیت و لذت با تمام شیطنت‌های یک پسر نوجوان در ذهن مخاطبان نقش خود را برای ماندگاری هرچه بیشتر حکاکی کند. 

«بچه زرنگ» با اینکه تنها انیمیشن چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر است، اما تا اینجای کار که سه روز به پایان جشنواره مانده است به زعم منتقدان یکی از بهترین و جذاب‌ترین آثار حاضر در جشنواره است. اثری خوش ساخت با روایتی ملی که در قلب کوره راه‌های جنگلی نوری از ایمان در قلب مخاطبان می‌نشاند.

*بازنمایی مفاهیم ارزشی در «بچه زرنگ»

اگر نگاهی به دنیای جدید عصر حاضر (قرن بیست‌ویکم) با تمام مؤلفه‌های خوب و بدش داشته باشیم؛ یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌هایی که در جهان امروز دست بالایی بر جریان‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تمامی جوامع دارد به جنگ نرم، نبرد روایت‌ها و مقوله شبیخون فرهنگی یا به تعبیر مقام معظم رهبری ناتوی فرهنگی بازمی‌گردد. در این کارزار پر واضح است که کشورهایی که به شکل مستقیم مورد حمله دشمنان‌شان در حوزه جنگ ترکیبی و نبرد روایت‌ها قرار می‌گیرند باید با همین ابزار در راستای پاسخ‌گویی به دشمنان خود پای در میدان بگذارند و چه ابزاری مهم‌تر، کاراتر و اثرگذارتر از تولیدات هنری که مهم‌ترین سلاح در جنگ روایت‌ها شناخته می‌شوند.

این مساله‌ای بدیهی است که در جبهه مقابل جنگ نرم و نبرد روایت‌های دشمنان، باید از نرمی و لطافت زبان هنر بیشترین بهره را برد. در این میان تولیدکنندگان «بچه زرنگ» با تأکید بر مفاهیم مذهبی و معنوی در این اثر بسیار دقیق و ارزشمند به کار برده‌اند.  

ورود صحیح به این مهم دقیقاً همان نقطه‌ای است که «بچه زرنگ» را به اثری مهم و متفاوت بدل می‌کند. خرده مفاهیم دینی در پیوند با موضوعات محیط زیستی و هم صدا شدن با عناصربومی، ملی و انسانی همه و همه آنچنان در «بچه زرنگ» در هم تنیده شده‌اند که هم اجزا هر کدام تک به تک تداعی‌های خاص خود را ایجاد می‌کنند و هم کلیت پیرنگ اثر تاثیری خاص بر مخاطب می‌گذارد.

پیشتر تولیدکنندگان این اثر تجربه بسیار خوب و موفقی را در تولید انیمیشن «فیلشاه» و دیگر آثار پویانمایی در بازارهای بین‌المللی داشته‌ و مخاطبان فراوانی را نیز برای آثار و نام خود کسب کرده‌اند؛ و «بچه زرنگ» می‌تواند  در این میان نوری تازه به مفاهیم دینی و معنویی بی‌اندازد. ترکیب انتزاع امر دینی با موضوعات عینی زمینی مثل محیط زیست در خدمت تربیت نسل‌های در راه رویکرد اصلی این انیمیشن تاثیرگذار حاضر در جشنواره چهل و یکم فجر است.

در ارتباط میان اسطوره و مفاهیم آیینی و معنوی تردیدی وجود ندارد. چنان‌که در تاریخ اساطیر جهان نیز اگر نگاه کنیم ریشه تک‌تک این اساطیر از مفاهیم آیینی، معنوی و مذهبی سرچشمه گرفته‌اند. رویکردی که اتفاقا در سایه توجه بیشتر و دقیق‌تر به آن می‌تواند به قدرت‌نمایی این اثر در حوزه اکران جهانی کمک شایانی کند.

*تاثیر زبان نرم و بیان هنرمندانه در جبهه جنگ نرم و نبرد روایت‌ها

بار دیگر ذکر این نکته حائز اهمیت است که اشاره به شیوه زیست و بهره بردن از سلوک، بصیرت و معنویت جاری در زندگی ائمه اطهار(ع) در حوزه الگوسازی یکی از مهم‌ترین نقاط کلیدی و موفقیت آثاری است که بخش مهمی از پیام خود را در ارتباط با مفاهیم معنوی و مذهبی بر چنین نگرشی استوار کرده‌اند.استفاده از زبان نرم و هنرمندانه در ارائه این دست از مفاهیم می‌تواند در شکل دادن به گفتمان‌های دینی برای نسل‌های آینده تاثیری مستقیم داشته باشد.

در آخر اینکه «بچه زرنگ» مانند انیمیشن‌های بلند سینمایی چند سال اخیر کشورمان نه‌تنها در فتح گیشه‌های داخلی سینما می‌تواند بسیار موفق عمل کند که در حوزه اکران جهانی نیز قطعاً مانند تجربیاتی که پیش‌از این «پسر دلفینی» و «لوپتو» داشته‌اند می‌تواند ادامه دهنده راه آن‌ها و حتی فراتر از آن‌ها باشد.

خروج از نسخه موبایل