رسانه سینمای خانگی- وزیر گفت «هاوایی» را بازبینی کنید

فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی با دستور وزیر ارشاد بازبینی مجدد می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سازمان سینمایی به منظور حواشی فیلم «هاوایی»، با تاکید وزیر فرهنگ و ارشاد اطلاعیه‌ای را منتشر کرد.

در این اطلاعیه آمده است: فیلم «هاوایی» در سال ۱۳۹۷ تولید شده و در سال ۱۴۰۲ با اصلاحات بسیاری به روی پرده رفته است. بنابر تاکید وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص توجه به دغدغه دلسوزانه عرصه فرهنگ و هنر، فیلم سینمایی هاوایی مجددا مورد بازبینی قرار گرفته و موارد دیگری که موجب ایجاد حساسیت یا نگرانی در مخاطبان شده از فیلم حذف و یا تغییر پیدا کرده است. بدین منظور اکران این فیلم پس از نظارت مجدد با اصلاحات انجام شده، به‌نمایش گذاشته خواهد شد.

در ادامه این اطلاعیه آمده است: فیلم «هاوایی» با ایده مرکزی ضد مهاجرت و هشدار به افرادی که بدون مطالعه، شناخت کافی و درست، مسیر مهاجرت یا پناهندگی را در پیش می‌گیرند، تولید شده و با زبان طنز به مسائل و مشکلات پیش‌روی این افراد پرداخته است. با این وجود به دلیل مهاجرت یکی از بازیگران زن این فیلم و وجود برخی لحظه‌های نه چندان مناسب در بخش‌هایی از آن، این اثر چند سالی امکان اکران نداشته است تا اینکه با انجام اصلاحات بسیار و با رویکرد هشدار به جامعه هدف که سودای مهاجرت دارند و البته با نگاه مساعدت سرمایه‌گذار فیلم که دچار مشکلات مالی شده بود، روانه پرده شد.

در اطلاعیه روابط عمومی سازمان سینمایی آمده است: برخی از نماهای فیلم مذکور که در فضای مجازی منتشر در حال بازنشر است، جزو اصلاحات فیلم قبل از اکران به شمار رفته و بدون اجازه اداره نظارت سازمان سینمایی منتشر شده است و قطعا طبق قانون با عوامل انتشار برخورد قانونی خواهد شد.

فیلم سینمایی هاوایی داستان بوکسوری به نام «صمد» است که به قصد پیشرفت زیر بار مهاجرت و پناهندگی می رورد اما از جایی به بعد در بازی قرار می گیرد که او را به یک بچه معروف مجازی تبدیل می کند و حالا بازی برای او عوض می شود …

امین حیایی، امیر جعفری و امیرحسین رستمی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

رسانه سینمای خانگی- رئیس بر نقش اقتصاد در فرهنگ تأکید کرد

رییس سازمان سینمایی کشور گفت: بدون فراهم شدن زیرساخت‌ها و رونق اقتصادی نمی‌توان به محتوای فرهنگی فکر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «محمد خزایی» عصر چهارشنبه در آیین افتتاح سه سالن سینمایی هتل امیرکبیر شهر اراک، افزود:انقلابی در حوزه زیرساخت سینمای کشور رخ داده و شاید فروش گیشه 10 هزار میلیارد ریالی در سینماهای کشور در حوزه اقتصاد بالا نباشداما برای سینما تجربه جدیدی است.

وی بیان کرد: بیشترین رقم در فروش گیشه سینماهای کشور در بهترین شرایط چهار هزار میلیارد ریال بوده است.

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: قول داده بودیم که در پایان سال جاری به مخاطب ۳۰ میلیون نفر در سال برسیم که این مهم در حال تحقق است و روز گذشته ۲۴ میلیون مخاطب در کشور ثبت شد.

خزایی اظهار کرد: در عرصه تولید و محتوا برنامه‌ریزی جدی صورت گرفته و ۱۷ فیلم در بنیاد سینمایی فارابی در بخش‌های مختلف تولید شده است که نتیجه بخشی از خروجی آن را در فیلم‌های جشنواره فیلم فجر امسال دیده می‌شود.

وی گفت: فرهنگ می‌تواند حوزه اجتماعی، سیاست، اعتقادی و اقتصادی را بسازد و فرهنگ، سینما و زبان تصویر امروز می‌تواند روابط مردم با مردم، دولت با مردم و دولت با دولت‌ها را در دیپلماسی امید تسری دهد و بهبود بخشد.

رییس سازمان سینمایی کشور افزود: کشورهای دنیا سرمایه‌گذاری خوبی در حوزه سینما انجام می‌دهند، حتی کشورهایی که صنعت سینما ندارند.

خزایی بیان کرد: در نقاط مختلف ایران استعدادهای بسیار درخشانی وجود دارد که هر کدام می‌توانند منشاء تحول آفرین در حوزه تصویر باشند، البته دست ما برای حمایت از این افراد خالی است.

وی اظهار کرد: در کشورهای اطراف مجبور هستند برای تمدن‌سازی از هنرمندان و خلاقیت دیگر کشورها استفاده کنند اما در کشور ما نیروی انسانی متخصص، سالن و زیرساخت وجود دارد و حوزه سینما رونق دارد و مقام ۱۰ تا ۱۲ دنیا در حوزه سینما متعلق به ایران است.

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: حوزه سینمایی کشور پس از انقلاب اسلامی به شدت رشد پیدا کرد و جایگاه خوبی را در دنیا کسب کرده است.

خزایی پیشنهاد داد: بر اساس زیرساخت‌های استان مرکزی این آمادگی وجود جشنواره منطقه‌ای سال آینده در این استان برگزار شود.

وی گفت: ظرف یک سال آینده سالن سینما در خیلی از شهرستان‌های بالای ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر جمعیت استان مرکزی افتتاح می‌شود، یا مجتمع‌های فرهنگی تبدیل به سینما می‌شود و یا به سالن‌هایی که نیاز به احیا داشته باشند، کمک می‌شود.

سه سالن سینمایی هتل امیرکبیر اراک با ظرفیت ۵۷۴ نفر با حضور رییس سازمان سینمایی کشور افتتاح شد.

رسانه سینمای خانگی- سخنگوی دولت مهمان «عمار» شد

سخنگوی دولت با حضور در جشنواره مردمی فیلم عمار، ضمن تماشای مستند «عملیات آژاکس» در جریان برنامه‌ها و فعالیت‌های این جشنواره هنری قرار گرفت و با تعدادی از حاضران گفت وگو کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، علی بهادری جهرمی سخنگو و دبیر هیأت دولت عصر چهارشنبه در حاشیه حضورش در جشنواره عمار در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: جشنواره مردمی فیلم عمار در سال‌های اخیر توانست یک ظرفیت هنری و فرهنگی مردم‌پایه و پویا در کشور ایجاد کند و استعدادها و توانمندی‌های هنری نسل جوان و دهه هشتادی‌ها را در خلق آثار ملی، تاریخی و انقلابی به نمایش بگذارد.

سخنگوی دولت با اشاره به تکثر آثار و تولیدات ارسالی به این جشنواره افزود: این جشنواره مردمی با حداقل امکانات، حداکثر بهره‌وری را به ارمغان آورده که می‌تواند به عنوان الگوی موفق کار مردمی معرفی شود و ما باید به نحو احسن از این ظرفیت مردمی استفاده کنیم.

بهادری جهرمی با گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم استاد نادر طالب‌زاده گفت: چهارده‌ساله شدن جشنواره عمار مرهون زحمات این هنرمند بزرگ و متعهد بود.

چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به دبیری سهیل اسعد از پنجشنبه- ۲۱ دی‌ماه- آغاز شد و اکران مرکزی آثار بخش مسابقه این رویداد به مدت هفت روز از ۲۲ تا ۲۸ دی‌ماه، در سینما فلسطین تهران به نمایش درآمد.

این جشنواره در بخش‌های «فیلم مستند» و «فیلم داستانی» «نماهنگ»، «فیلمنامه»، «پویانمایی»، «فیلمِ‌ما»، «تولیدات تلویزیونی» و «تولیدات فضای مجازی» برگزار شد.

رسانه سینمای خانگی- انیمیشن را نمی‌توان ندید

چهار انیمیشن در بخش ویژه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آیند تا ببینیم کدام یک می‌توانند بعدها و در زمان اکران مخاطبان را با خود همراه کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اگر همین حالا سری به سامانه فروش فیلم‌های سینمایی بزنید، احتمالا فروش یک فیلم کودک برایتان تعجب‌برانگیز باشد، فیلمی در قالب انیمیشن که اتفاقا در این سال‌ها به پای ثابت گیشه‌ها تبدیل شده‌اند و حضورشان در چرخه اکران متضمن بخشی از فروش است.

انیمیشن «بچه زرنگ» که حالا فروش ۵۶ میلیاردی را در گیشه تجربه می‌کند، مسئولان سینمایی و حتی وزیر ارشاد را بر آن داشته تا سازندگانش را هر بار در محافل سینمایی تحسین کرده و در مقابل انتقادات نسبت به فروش قابل‌توجه کمدی‌ها، بر فروشش تکیه بزنند و به آن استناد کنند. این اما مسیری نیست که با «بچه زنگ» آغاز شده باشد، گذرگاهی است که پیش از آن «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و… از آن عبور کرده‌اند تا عدد و رقم عایدی‌شان چشم اهالی سینما را به گونه‌ای دیگر از فیلم‌ها هم روشن کند، تا این گزاره برایشان پررنگ شود که می‌شود بر نوع متفاوتی از فیلم‌ها هم سرمایه‌گذاری کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.

 انیمیشن پسر دلفینی

فرصتی برای جذب‌ «خانواده‌ها»

انیمیشن‌ها حالا رقیبی جدی برای جدی‌ترین فیلم‌های سینمایی به حساب می‌آیند که می‌توانند همزمان با آنکه کودکان را با خود همراه کنند، پای بزرگسالان را هم به سینما باز کنند. انیمیشن‌ها گرچه پیش از این در اذهان عمومی به‌عنوان آثاری برای گروه سنی کودکان تعریف می‌شدند و البته هنوز هم بارقه‌های همین تصور را می‌توان در صحبت‌های سینمادوستان درباره این آثار دید، اما این گونه‌ای است که به واسطه حضور گروه‌های سنی متفاوت در سینماها و مشخصا جذب «خانواده‌ها» توانسته جایگاهی در میان سینماداران هم پیدا کند.

این اما صنعتی است که بزرگترین کمپانی‌های جهان را به خود اختصاص داده، عظیم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها را به سمت خود سوق می‌دهد و آورده‌ای بلندبالا را در پی دارد. صنعتی که برای گروه بزرگی از متخصصان، قوه اشتغال‌زایی و خلاقیت را بارور می‌کند، اما حالا در ایران هم یک قطب فیلمسازی را با خود همسو کرده و باعث شده بیش از پیش بر لزوم توجه به آن تاکید شود.

این مسیر البته به‌راحتی طی نشده و سینماگران هربار با ساخت اثری تازه آن را تسهیل و تصحیح کرده‌اند، کافی است یک دهه گذشته را مرور کنید تا با انبوهی از اظهارنظرها از فعالان انیمیشن‌سازی مواجه شوید، هنرمندانی که نسبت به اقبال کم مسئولان سینمایی به این محصولات گلایه و گاه این گزاره را مطرح می‌کردند که دیر و دور نیست تا برای برخورداری از شرایط بهتر، کشور را به مقصد دیگری ترک کنند. همه این مسائل دست به دست هم داد تا برای اولین‌بار بنیاد ملی پویانمایی تاسیس شود و حالا شاهد حضور ۴ فیلم انیمیشن در جشنواره فیلم فجر باشیم و این صنعت نوپا یک بخش از این رویداد ملی را به خود اختصاص دهند.

«ببعی» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی، «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی، «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» به کارگردانی محمدعلی بصیری‌نیک و «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، چهار انیمیشن سینمایی هستند که در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند و قرار است برای کسب سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش به معرفی این چهار انیمیشن می‌پردازیم؛

ببعی/ حسین صفارزادگان و میثم حسینی

اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند

اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند. «ببعی» را حسین صفارزادگان و میثم حسینی در مقام کارگردان و محمدمهدی مشکوری در مقام تهیه‌کننده به پشتیبانی سازمان اوج ساخته و روانه فجر کرده‌اند، نکته جالب درباره «ببعی» اما این است که سازندگانش در دوره پیشین این رویداد، فرم حضور در جشنواره را پر کرده بود و با نزدیک شدن به ایام جشنواره حتی خبر از آماده شدن این فیلم مخابره می‌شد، اما حالا در دوره پیش روی این رویداد حضور دارد.

انیمیشن «ببعی» پس از دو تجربه «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که با تکنیک سه بُعدی در سازمان اوج تولید شده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «ببعی که همیشه مجلات جغد قهرمان درباره پرواز را می‌خواند در سر رویای پرواز دارد و می‌خواهد مانند یک پرنده پرواز کند ولی چون پرنده محسوب نمی‌شود با مشکلاتی مواجه است…»

رویاشهر/ محسن عنایتی

محسن عنایتی و مصطفی حسن‌آبادی به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده «رویاشهر» پیش از این و در سال ۹۷ انیمیشن «بنیامین» را در ویترین جشنواره فیلم فجر داشتند. دو سینماگری که این فیلم را در کاشان ساخته بودند و قبلترش آن را در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند. «بنیامین» در دوره سی و هفتم جشنواره فیلم فجر قدر دید و نامزد دریافت جایزه بهترین انیمیشن شد، فیلمی که بعدها هم به لطف پخش چندین و چندباره تیزرهای تبلیغاتی‌اش از تلویزیون، در گیشه روزهای پراقبالی به خود دید و توانست بر صدر گیشه فروش فیلم‌های کودک بنشیند.

این تیم حالا بعد از ۵ سال سراغ «رویاشهر» رفته‌اند فیلمی که محصولی از سازمان سینمایی سوره و اداره کل فرهنگی شهرداری تهران است و داستان ماجراجویانه پسربچه‌ای به نام آرات را روایت می‌کند که تصمیم دارد قهرمان «رویاشهر» شود. این اثر نگاهی به آینده دارد و امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان آن است.

ساعت جادویی (سفربه تاریکی)/ محمدعلی بصیری‌نیک

محمدعلی بصیری‌نیک و محمدمهدی نخعی‌راد انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را پیش از این در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند و معتقدند این فیلمی است که می‌تواند با مخاطبان ۹ تا ۱۵ سال ارتباط برقرار کند. انیمیشنی که در سال ۹۸ تولید و فرآیند فنی آن از سال ۹۹ پیگیری شد. با آنکه سازندگانش «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را اثری مستقل توصیف می‌کنند اما کارگردانش یک بار عنوان کرده کار ساخت این اثر ابتدا به صورت مستقل آغاز شده اما بعدها حسینیه هنر در مسیر تولید از آن حمایت کرده است.

داستان این فیلم از جایی آغاز می‌شود که یک پسربچه به واسطه هدیه‌ای که از پدربزرگ خود دریافت می‌کند، موفق به سفر در زمان می‌شود و به دوران کودکی مادربزرگ خود می‌رود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک می‌بیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد می‌شود و اشاره‌هایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم می‌شود. این پسربچه‌ بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود می‌بیند.

شمشیر و اندوه/ عماد رحمانی و مهرداد محرابی

تاریخ اسلام مملو است از قصه‌هایی که ظرفیت‌های زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصه‌ها گاه در قالب فیلم‌های رئال منعکس شده‌اند اما انیمیشن‌سازان گروهی هستند که از این فرصت به‌صورت جدی‌تر استفاده کرده‌اند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیده‌اند

همین چند ماه پیش بود که سازمان سینمایی خبر از دریافت مجوز یک انیمیشن داد، «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیه‌کنندگی مهدی جعفری عنوان انیمیشنی بود که مجوز ساخت گرفت و حالا در این دوره از جشنواره قرار است رونمایی شود. ساخت این اثر نزدیک به دو سال به طول کشیده و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بوده‌اند.

تاریخ اسلام مملو است از قصه‌هایی که ظرفیت‌های زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصه‌ها گاه در قالب فیلم‌های رئال منعکس شده‌اند اما انیمیشن‌سازان گروهی هستند که از این فرصت به‌صورت جدی‌تر استفاده کرده‌اند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیده‌اند. همین چند سال پیش هم بود که انیمیشن «ناسور» در نسخه‌ای سینمایی با محوریت واقعه کربلا تولید و در جشنواره فیلم فجر دیده شد حالا چند سال بعد از آن قرار است بار دیگر ویترین فجر شاهد انیمیشنی با همین محوریت باشد.

«شمشیر و اندوه» اثری ۹۲ دقیقه‌ای است که برهه‌ تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) تا ورود امام حسین(ع) به کربلا را روایت می‌کند. روایت این اثر از زاویه‌ دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی می‌کند و منجر به پیوستنش به قافله‌ امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه می‌کند…»

رسانه سینمای خانگی- «خانه روشن» برگزیدگان خود را شناخت

مدیرعامل شرکت توزیع برق استان زنجان گفت: تلاش در راستای مصرف بهینه، یک راهکار گریزناپذیر است و چاره‌ای به‌جز این نیست، در همه دنیا نیز رویکرد مصرف بهینه دنبال می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پیام جوادی امروز (چهارشنبه، ۲۷ دی‌ ماه) در اختتامیه نخستین جشنواره ملی فیلم کوتاه «خانه روشن» اظهار کرد: مسابقه سرعت‌گیری مصرف و تولید همواره وجود داشته است و دارد، اگر این روند کنترل نشود چرخه باطلی خواهد بود. وقتی مصرف بالا می‌رود تولید بالا می‌رود که این چرخه موجب تلاش بیشتر برای افزایش تولید خواهد شد.

وی با بیان اینکه افزایش تولید برق موجب از بین رفتن منابع و سرمایه‌های مملکت و ضرر و زیان خواهد شد، ادامه داد: مدیریت مصرف راهکارهای متعددی دارد که اصلاح فرهنگ مصرف، یک راهکار خوب در این حوزه است. یکی از راهکارهای دیگر در این حوزه، استفاده از هنر و فرهنگ برای بهبود فرهنگ مصرف است.

او با بیان اینکه افتخار این را داریم که در حوزه اجرای جشنواره به زنجان اعتماد شده و مسؤولیت اجرای آن را به زنجان دادند، افزود: از تابستان با آغاز جشنواره همکاری خوبی شده و آثار فاخری به جشنواره فرستاده شده است تا این جشنواره موجب بهبود فرهنگ مصرف شود.

رسانه سینمای خانگی- زنان رکورد اسکار را می‌زنند؟

رأی گیری از اعضای آکادمی برای انتخاب نامزدهای نهایی نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار در حالی پایان یافت که زنان سینماگر در آستانه خلق رکورد در شاخه بهترین فیلم هستند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با اعلام برندگان جوایز انتخاب منتقدان و گلدن گلوب که با پیشتازی «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان همراه شد و «باربی» از گرتا گرویگ، «بیچارگان» یورگوس لانتیموس، «جاماندگان» اثر الکساندر پین و «آناتومی یک سقوط» به کارگردانی ژوستین تریه نیز حضور قابل توجهی در میان برگزیدگان داشتند، اعضای اکادمی اسکار نیز رأی‌های نهایی خود را بر انتخاب نامزدهای این جوایز ثبت کردند.

پیش‌تر انجمن تهیه‌کنندگان آمریکا سه اثر به کارگردانی فیلمسازان زن شامل «آناتومی یک سقوط»، «باربی» و «زندگی‌های گذشته» را نامزد دریافت جایزه معرفی کرد و اگر این سه فیلم در شاخه بهترین فیلم اسکار نیز نامزد شوند، رکورد حضور کارگردانان زن در این شاخه شکسته خواهد شد.

در طول تاریخ جوایز سینمایی اسکار تنها ۱۹ فیلم توسط فیلمسازان زن به شاخه بهترین فیلم آکادمی راه یافته‌اند و تنها در چهار سال، دو فیلم از زنان در شاخه بهترین فیلم نامزد شدند: در سال ۲۰۰۹ (آموزش و هرت لاکر)، ۲۰۱۰ (بچه‌ها حاشان خوب است و زمستان استخوان‌سوز)، ۲۰۲۰ (زن جوان آتیه‌دار و سرزمین آواره‌ها) و ۲۰۲۱ (قدرت سگ و کودا). امسال فرصت مناسبی است که برای نخستین بار فیلم‌های سه سینماگر زن برای کسب جایزه بهترین فیلم رقابت کنند.

یکی دیگر از فیلم‌هایی که احتملا توجه رأی‌دهندگان آکادمی را به خود جلب کرده فیلم «سالتبرن» ساخته امرالد فنل است که به نظر می رسد در چند شاخه از جمله بازیگر نقش مکمل زن (رزاموند پایک)، فیلمنامه اصلی، طراحی تولید، فیلمبرداری و موسیقی متن اصلی شانس زیادی برای رسیدن به جمع نامزدهای اسکار ۲۰۲۴ دارد.

فیلم «رنگ ارغوانی» اگر چه مورد تحسین منتقدان قرار گرفته اما از سوی انجمن‌های منتقد مانند مدیران هنری، طراحان لباس و چهره‌پردازی مورد توجه قرار نگرفته است و تنها یک نامزدی در شاخه بهترین تیم بازیگری جوایز انجمن بازیگران (SAG) دارد. از لحاظ تاریخی، بازیگری در فیلم‌های موزیکال نمی‌تواند تنها نامزدی یک فیلم باشند و این فیلم برای امیدواری در جوایز اسکار نیاز به نامزدی در شاخه‌های دیگر نیز دارد.

بازیگران مطرحی چون آنجلینا جولی حمایت خود را از درام دلخراش «Origin» (ریشه) ساخته آوا دوورنی ابراز کرده‌اند و گفته می‌شود آنجانو الیس-تیلور بازیگر این فیلم به شکل غافلگیرکننده‌ای شانس دریافت نامزدی اسکار دارد. با این حال، بر اساس صحبت‌های رای‌دهندگان، این احساس وجود دارد که این فیلم می‌تواند به اولین فیلم پس از «حادثه آکس-بو» (۱۹۴۳) تبدیل شود که تنها نامزد بهترین فیلم شده است.

در حالی که فیلم‌های «جاماندگان» و «داستان‌های آمریکایی» بیشترین توجهات را در شاخه‌های بازیگری به خود اختصاص داده‌اند، مشخص نیست در فیلم «بیچارگان» کدام بازیگران می‌توانند در شاخه نقش مکمل مرد نامزد شوند. ویلم دفو و مارک رافلو دو بازیگر این فیلم هستند که توجه متفاوتی را از سوی دیگر جوایز دریافت کرده‌اند. تنها در جوایز گلدن گلوب هر دو بازیگر نامزد شدند اما انجمن بازیگران آمریکا در نهایت ویلم دفو را نامزد کرد و جوایز بفتا مارک رافلو را ترجیح داد. باید منتظر ماند و دید آیا این دو بازیگر به جمع نامزدهای اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل جوایز آکادمی راه می‌یابند یا خیر.

نامزدهای نهایی جوایز اسکار ۲۰۲۴ در ۲۳ ژانویه (سوم بهمن) اعلام می شوند و مراسم پایانی نود و ششمین دوره جوایز اسکار در ۱۰ مارس (بامداد ۲۱ اسفند) در سالن دالبی برگزار می شود.

رسانه سینمای خانگی- «جنایت بی‌دقت» بازخوانی تاریخی است

شهرام مکری در جلسه نقد فیلمش بیان کرد که «هجوم» درباره زمانه‌ای حرف می‌زند که زمان حال حاضر نیست اما فیلم «جنایت بی‌دقت» یک بازخوانی نسبت به واقعه تاریخی در زمان حال دارد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پانصد و هفتاد و یکمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «جنایت بی‌دقت» به کارگردانی شهرام مکری و تهیه‌کنندگی نگار اسکندرفر محصول ۱۳۹۹ اختصاص داشت.

پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور نیما حسنی‌نسب منتقد سینما و شهرام مکری کارگردان فیلم برگزار شد. در ابتدای این نشست از عوامل فیلم که در سالن حضور داشتند، دعوت شد تا روی صحنه حاضر شوند.

نگار اسکندرفر تهیه‌کننده فیلم سینمایی «جنایت بی دقت» گفت: در کارهای تولیدی که در طول این سال‌ها، در حوزه تئاتر و سینما انجام دادم، فیلم «جنایت بی‌دقت» را بیشتر دوست دارم. زیرا هربار که آن را می‌بینم برایم تازگی داشته و چیزهای جدیدی در آن کشف می‌کنم. خیلی خوشحال هستم که سال‌هاست در حال کار با شهرام مکری هستم که معتقدم فیلمساز آینده است. شاید نباید در مقابلش از او تعریف کنم ولی لازم است بگویم که این فیلم را از همه فیلم‌هایی که تا امروز ساخته نیز بیشتر دوست دارم.

بهزاد دورانی مستندساز و بازیگر نیز در ادامه بیان کرد: خیلی خوشحالم که این فیلم را با شهرام مکری کار کرده‌ام. زیرا پیش از این نیز با یکدیگر فیلم «هجوم» را کار کرده بودیم و ارتباط خوبی با هم داشتیم. به نظر می‌رسد که هر چقدر این فیلم را می‌بینیم، چیزهای تازه‌ای در آن کشف می‌کنیم.

مکری هر بار پیشنهاد همکاری می‌دهد، چشم بسته قبول می‌کنم

بابک کریمی بازیگر سینما نیز در ادامه بیان کرد: همگی دوستی داریم که با او شیطنت‌هایی انجام می‌دهیم که با بقیه دنیا نمی‌توانیم آن کارها را بکنیم. این دوست من در محیط سینمایی، شهرام مکری است که هر بار پیشنهاد همکاری می‌دهد، چشم بسته آن را قبول می‌کنم، زیرا می‌دانم قرار است تجربه‌ای کنیم که به هیچ چیز شبیه نیست. حتی تعریف کردن آن دشوار است. اکنون بعد از مدت‌ها که فیلم را دوباره دیدم، یاد روزهایی افتادم که حال همه ما بهتر بود. امیدوارم تجربه دیگری نیز با همدیگر داشته باشیم.

احسان صدیق آهنگساز و نوازنده نیز در ادامه بیان کرد: ساختن موسیقی این فیلم باعث افتخار من بود. شهرام مکری فیلمساز مورد علاقه من است. بنابراین وقتی پیشنهاد کار را داد، چشم بسته قبول کردم. وقتی به اینجا می‌آمدم، می‌دانستم که قرار است برای چهل وسومین بار فیلمی را ببینم که ۲ ساعت است. ولی باز چیزهای جدیدی در آن دیدم.

علیرضا برازنده فیلمبردار، راضیه منصوری بازیگر، سعید نادری بازیگر، معصومه بیگی بازیگر، گلزار فرزانه دستیار کارگردان از دیگر عواملی بودند که در صحبت‌هایی کوتاه، تجربه همکاری در این فیلم را مثبت ارزیابی کردند.

توضیح درباره فرم فیلمسازی فیلم در فیلم از زبان مکری

شهرام مکری در بخش بعدی این نشست، درباره فیلم «جنایت بی‌دقت» و دغدغه‌ای که موجب انتخاب فرم (فیلم در فیلم) این اثر شده است، گفت: اولین فیلم کوتاهی که کار کردم، فیلمی برای پایان‌نامه کلاسم بود. اسم آن را «جذابیت پنهان زمان» گذاشته بودم که آن هم فیلم در فیلم بود. در واقع داستان تدوین‌گری بود که با ادیت سعی می‌کرد، بخش‌هایی از یک فیلم را کم و زیاد کرده تا داستان آن را تغییر دهد. بنابراین باید بگویم که از اولین کار کوتاهی که انجام دادم، این پروسه را دوست داشتم. یعنی ساخت فیلم‌هایی درباره فیلم.

وی افزود: البته آن فیلم فقط یک بار در جشنواره فیلم کوتاه تهران نمایش داده شد. اکنون مشخصا فکر می‌کنم، فیلم‌هایی که کار می‌کنیم، به هر حال باید به این پروسه فیلمسازی اشاره کنند. یعنی اکنون این طور نگاه می‌کنم و اگر به این صورت نباشد، حس می‌کنم مقداری از حوزه علاقه من فاصله دارد. اکنون حوزه علاق‌مندی من به سمتی رفته که هر مدیومی باید در حال اشاره کردن به وضعیت خود مدیوم باشد. حال می‌تواند موسیقی، نقاشی یا سینما باشد. به همین دلیل فکر می‌کنم امروز دغدغه‌های ذهنی‌ام بیشتر شبیه اولین فیلم‌هایی شده که کار می‌کردم.

نیما حسنی نسب در ادامه با اشاره به شکل مواجهه فیلم با مقوله سینما و فیلم گفت: «جنایت بی‌دقت» در شکل کلی، ظاهرا یک فیلم در فیلم است اما شکل بقیه فیلم در فیلم‌های مرسوم نیست. زیرا نسبت آن با سینما، نسبتی چند وجهی است. فکر می‌کنم در سه‌لایه می‌توان درباره آن صحبت کرد. اول بحث فیلم در فیلم است؛ یعنی ما در حال دیدن فیلمی هستیم درباره فیلم دیگری که در سالنی در حال نمایش است و در آن فیلم ۲ مرتبه، عده‌ای تلاش می‌کنند فیلم دیگری را نمایش دهند. خود این موضوع مفهومی پیچیده‌تر از مفهوم عادی فیلم در فیلم‌هاست که مثلا به فیلمی در فیلم یا پشت صحنه فیلمی در فیلم می‌پردازد.

وی بیان کرد: فیلم ۲ سطح دیگر هم دارد که خیلی مهم است. مواجهه فیلم با تاریخ سینما که در ارجاعات مختلف اثر، آن را می‌بینیم و همچنین مواجهه فیلم با مفهوم معماری و لوکیشن. در واقع سالن سینما به عنوان مهمترین لوکیشن اثر که بیشترین زمان فیلم در آن می‌گذرد، معرفی می‌شود. خود این سالن سینما به مفهوم مکان و جایی برای فیلم دیدن و حضور مخاطب و مردمی است که تماشاگر «یک جنایت بی‌دقت» هستند و در نهایت احتمالا قربانی یک جنایت بی‌دقت دیگری می‌شوند که به طور همزمان در واقعیت و بیرون از پرده در حال رخ دادن است. این سه مواجهه، فیلم «جنایت بی‌دقت» را به یک فیلم خیلی ویژه در مفهوم فیلم در فیلم‌ها تبدیل کرده است.

مکری در ادامه توضیح داد: می‌خواهم بعد چهارمی هم به آن اضافه کنم. وقتی در حال نگارش سناریو بودیم، نسیم احمدپور به آن اشاره می‌کرد. شاید به دلیل تجربه تئاتری بود که داشت. ولی من خیلی آن را جدی فرض نمی‌کردم. اما بعد که فیلم را با تماشاگر دیدم، فکر می‌کنم این بعد چهارم هم می‌توانم به آن اضافه کنم و آن وضعیت تماشاگری است که فیلم را می‌بیند. یعنی وقتی در سالنی قرار می‌گیرم که تماشاگر همزمان در حال تماشای فیلم است، برایم بعد تازه‌ای از فیلم شکل می‌گیرد. آن زمان کامنت‌هایی را در فضای مجازی می‌خواندم.

جریان سیال ذهن در فیلم‌های شهرام مکری

حسنی‌نسب نیز گفت: شاید این حلقه‌ها و لوپ‌های تکراری که در فیلم‌های قبلی شهرام مکری به هم می‌رسند، به دلیل ماهیت پلان سکانسی بیشتر این موضوع را می‌رساند اما این‌جا کار سخت‌تر است. بنابراین احتمالا شهرام مکری از چیزهای دیگری هم وام گرفته است. از صداها، تصاویر، ظواهر آدم‌ها و نشانه‌هایی که نه در جریان سیال ذهن به مفهوم ادبی آن، ولی ما را در یک سیالیتی بین زمان‌ها و دوران‌های مختلف می‌برد و در هر کدام از این موارد، قرار است یک چیز مشترکی به صورت موتیف بیاید. یعنی ما همواره و ظاهرا از گذشته، حال تا آینده درگیر و گرفتار این مفهوم‌ها و تکرارها و اشتباهات خواهیم بود. باتوجه به اینکه سینمای ما اصولا در تجربه‌های فرمی و پیچیده‌ای که می‌توان در بحث زمان برای روایت انجام داد، سینمای فقیری است، باید گفت که شاید سطح این موضوع از معدل کل سینمای ایران فراتر برود. ولی می‌دانم که مکری در این مسایل بوده و دغدغه آن را دارد.

وی در ادامه عنوان کرد: به عنوان مثال می‌توان به همین مفهوم تاریخی و ماجرای سینما رکس آبادان که ارجاع سینمایی دارد، اشاره کرد که به هر حال مفهومِ پیچیده‌ای است. زیرا ما در این کشور انقلابی داریم که یکی از نشانه‌های آن سینماسوزی بوده است. این خیلی عجیب و حیرت‌انگیز است. اما شاید نکته آموزنده آن، این باشد؛ آن هایی این سینماها را آتش زده‌اند که خودشان تماشاگر آن بودند. هیچکس نمی‌تواند غیر از این را ثابت کند. یعنی نمی‌توانیم فرض دیگری داشته باشیم. در واقع خود سازندگان و گردانندگان سینمای فارسی در نهایت آنهایی شدند که این سینما را سوزاندند. فکر می‌کنم این مفهوم فراتر از موضوع سینما رکس در ذهن مکری ایجاد شده است.

مکری در ادامه گفت: بحث‌هایی وجود دارد که افرادی بهتر از من می‌توانند درباره آن صحبت کنند. این‌که تاریخ در زندگی امروز ما چه کار می‌کند؟ از جمله همین بحث‌هاست. به هر حال ما آدم‌هایی در بند زمان حال زندگی‌مان هستیم اما در عین حال دایم گذشته‌ای به اسم تاریخ برای ما گفته شده است، آن را می‌خوانیم و از دیگران می‌شنویم و تصویری از آن را برای خودمان درست می‌کنیم. احتمالا در مورد آینده هم می‌توان چنین کاری انجام داد. تصوری برای خودمان به وجود می‌آوریم که چه شکلی خواهد بود و چه اتفاقی در آن رخ می‌دهد. اما واقعیت این است؛ زمانی که در آن زندگی می‌کنیم، همین چند سال زنده بودن مان است. احتمالا خوش‌بینانه این اتفاق این بوده که ما هم در آینده به تاریخ می‌پیوندیم.

«هجوم» یک نگاه آینده‌نگرانه‌ای در خود دارد و درباره زمانه‌ای حرف می‌زند که زمان حال حاضر نیست؛ فیلم «جنایت بی‌دقت» انگار یک نگاه بازخوانی نسبت به واقعه تاریخی در زمان حال دارد.

این کارگردان و مدرس سینما اظهار کرد: وقتی سناریو را می‌نوشتیم،‌ در واقع انگار در حال انجام همان کاری هستیم که با تکرار کردن زمان حال انجام می‌دهیم. در واقع این بار می‌خواهیم با آوردن زمان گذشته و یا شاید نگاه کردن به ایده‌ای در آینده در پایان فیلم، آنها را با همدیگر میکس کنیم و ببینیم چطور می‌شود آن‌ها را کنار هم گذاشت. بنابراین فکر می‌کنم خیلی کار دوری نسبت به کارهای گذشته انجام نمی‌دادیم ولی همان طور که به آن اشاره می‌کنید، تاریخ برای مان دستمایه‌ای جدید بود. یعنی اگر فیلم «ماهی و گربه» زمان حال را تکرار می‌کند و به هر حال «هجوم» یک نگاه آینده‌نگرانه‌ای در خود دارد و درباره زمانه‌ای حرف می‌زند که زمان حال حاضر نیست؛ فیلم «جنایت بی‌دقت» انگار یک نگاه بازخوانی نسبت به واقعه تاریخی در زمان حال دارد.

مکری در پایان گفت: به نظر می‌رسد که زمان فیلم، زمان حال حاضر است. اما مدل کاری که سعی کردیم در فیلم انجام دهیم، از لباس‌ها تا اشاره‌هایی که در فیلم وجود دارد، دایم به ما می‌گوید که انگار در عین حال در حال تماشای یک واقعه تاریخی هستیم. قصدمان این بود که تماشاگر نتواند مچ ما را بگیرد و به ما بگوید که در دوره سینما رکس ماشین‌ها در خیابان به این صورت نبودند. یا معماری اینطور نبود. به همین دلیل دایم به تماشاگر می‌گفتیم که شما در حال دیدن یک فیلم در زمان حال هستید. اما در عین حال دایم داشتیم ذهن آنها را تحریک می‌کردیم که فکر کنند در حال تماشای یک واقعه یا بازسازی تاریخی هستند. این همان ایده‌ای بود که در ذهنمان می‌چرخید.

رسانه سینمای خانگی – آیا صدا و سیما حق پخش جام ملت‌ها را خریداری کرده است؟

هادی مرادی: گاهی خواسته یا ناخواسته به ویژه در فضای مجازی به گونه ای مطرح می شود که حق سکوها گرفته شده و بر اساس آن دعوایی غیر واقعی ادعا می گردد؛ در حالی که به نظر می رسد قانونا و انصافا این دعوا محلی از اعراب ندارد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مناقشه حق پخش رقابت‌های جام ملت‌های آسیا بین سازمان صدا و سیما و سکوها (پلتفرم‌ها) ی مختلف در این روزها به یک موضوع داغ تبدیل شده است؛ موضوعی که شبهات بسیاری به آن وارد است. برخی اعتقاد دارند اساساً صدا و سیما حق پخش انحصاری این بازی ها را ندارد و در نتیجه سکوها هم می توانند رقابت‌ها را نمایش دهند و در مقابل برخی دیگر، موضوع ساخت برنامه و پوشش رقابت‌های جام ملت‌ها در پلتفرم‌های مختلف را مجاز دانسته‌اند و اعتقاد دارند پخش رقابت‌ها از این شبکه‌ها بدون مجوز ساترا هم بی اشکال است. در این رابطه ذکر چند نکته موضوعیت دارد.

نکته اول این واقعیت است که صدا و سیما نیز مثل تمام شبکه‌های تلویزیونی کشورهای دیگر که به طور قانونی رقابت‌های جام ملت‌ها را پوشش می‌دهند، حق پخش را خریداری کرده و از این حیث پخش این مسابقات در شبکه‌های سه و ورزش، کاملاً قانونی است. ثانیا طبق قانون و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، پخش زنده رقابت‌ها و رویدادها نیز انحصاراً در اختیار صدا و سیما است. نکتۀ دیگر این است ‌که صدا و سیما همواره دغدغه کمک به سکوهای رسمی را که از ساترا مجوز گرفته‌اند، دارد و همواره تلاش کرده تا از این سکوها برای ساخت و پخش برنامه‌های مختلف حمایت کند. بر مبنای این رویکرد، سازمان صدا و سیما امکان پخش رقابت‌های جام ملت‌ها را برای همۀ پلتفرم‌های دارای مجوز ساترا فراهم کرده و بنابراین پلتفرم‌های دارای مجوز از ساترا می‌توانند با لینک اختصاصی صداوسیما هم رقابت‌ها را پوشش دهند و هم برنامه‌های اختصاصی بسازند.

علاوه بر آن پلتفرم‌های دارای مجوز می‌توانند در قالب تفاهم‌نامه و قراردادهای مختلف برای تولید و پخش برنامه‌‎های اختصاصی با محوریت جام ملت‌ها اقدام کنند، ضمن آن که صدا و سیما می‌تواند این امکان را برای هر سکویی که در آن سهام‌دار است، فراهم کند. بر اساس آن چه گفته شد، می توان به این نتیجه رسید که تمام جغرافیای ایران توسط سازمان صدا و سیما در خصوص پخش این رقابت پوشش داده می‌شود، و سایر شبکه ها و سکوهای دیگر، می توانند با دریافت مجوز از ساترا این اقدام را انجام دهند. این محدودیت قبل از آغاز رقابت‌ها نیز در نامه‌ای به صورت رسمی توسط سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی سازمان صدا و سیما (ساترا) به مدیران رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر به صراحت اعلام و تبیین شده است.

همچنین در توافق نامه ای که بین فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، و کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC بر انحصار این حق در جغرافیای کشور ایران اطلاق دارد. علاوه بر این، در حال حاضر گروه های خبری و فنی صداوسیما در محل برگزاری بازی‌ها در قطر حضور دارند و در حال پوشش بزرگترین رویداد فوتبالی در آسیا با کدهای سیگنال‌ پخشی هستند که از سوی برگزارکنندگان در اختیار آنان قرار گرفته است.

تردیدی نیست که در صورت عدم‌برخورداری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از حق پخش قانونی رقابت‌ها، نه امکان تهیه گزارش و نه امکان بردن تجهیزات فنی و واحدهای سیار به استادیوم‌ها و دهکده بازی‌ها وجود نداشت.یادآوری این نکته هم خارج از لطف نیست که در لایحه برنامه هفتم توسعه، مجلس شورای اسلامی نیز برای تبلیغات حین پخش مسابقات ورزشی ملاحظاتی را صرفا برای سازمان صدا و سیما در نظر گرفته است.

با این شرایط، گاهی خواسته یا ناخواسته به ویژه در فضای مجازی به گونه ای مطرح می شود که حق سکوها گرفته شده و بر اساس آن دعوایی غیر واقعی ادعا می گردد؛ در حالی که به نظر می رسد قانونا و انصافا این دعوا محلی از اعراب ندارد.

رسانه سینمای خانگی- «عمار» مهمان خوزستان شد

اکران مردمی آثار جشنواره فیلم عمار از امروز در خوزستان آغاز شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، در این جشنواره امسال از استان خوزستان ۷۴ اثر ارسال شد که پس از داوری ۱۰ اثر به مرحله نهایی راه یافتند.

از امروز اکران مردمی جشنواره فیلم عمار در شهرهای مختلف خوزستان آغاز و فیلم‌های این جشنواره برای عموم به نمایش گذاشته می‌شود.

همزمان با برگزاری جشنواره فیلم عمار در بهمن ماه به مدت چهار شب فیلم و آثار برتر جشنواره در سینما اکسین اهواز به نمایش گذاشته خواهد شد.

یکی از برنامه‌های امسال جشنواره در استان خوزستان حمایت از تولید آثار در موضوعات فلسطین، غزه و جبهه مقاومت است.

رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

خروج از نسخه موبایل