معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان با اشاره به اکران ۱۸ فیلم چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در ۲ سینمای مرکز این استان گفت: فیلم های جشنواره از ۱۶ تا ۲۳ بهمنماه در سینماهای آسیا و شهرتماشا در سه سانس اکران خواهند شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، وحید محمدی گفت: امیدواریم مردم بتوانند با مراجعه به سامانه آنلاین فروش بلیط از فیلم های چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در استان کرمان استفاده کنند و ضمن رونق دادن به سینما از آخرین فیلم های روز ایران بهره ببرند.
وی به شعار توسعه، تحقق عدالت فرهنگی و برخورداری مردم از تمام ظرفیت ها در بخش فرهنگ اشاره و تصریح کرد: تعداد آثار ارائه شده در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر استان کرمان طی سال جاری افزایش داشته است.
معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان ادامه داد: مردم برای تهیه بلیت می توانند به چهار سامانه فروش بلیت آیتیکت (iticket.ir)، ایرانتیک (irantic.com)، سینماتیکت (cinematicket.org) و گیشه هفت (gisheh۷.ir) مراجعه کنند.
وی اظهار داشت: چهار فیلم نیز به صورت پویانمایی در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در استان کرمان اکران خواهد شد.
برنامه های جنبی
محمدی گفت: برگزاری هفته فیلم و عکس، نشست های تخصصی، دعوت از عوامل فیلم های در حال اکران و برگزاری برنامه تلویزیونی نقد فیلم ها توسط کارشناسان سینمای استان از برنامه های جانبی چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در استان کرمان خواهد بود.
امکان خرید برای هر شماره تلفن همراه، تعداد چهار بلیط از هر فیلم خواهد بود. بنابراین تماشاگران باید با دقت نظر کافی در زمان خرید، نسبت به انتخاب فیلم، سینما، سالن، روز و سانس نمایش اقدام کنند.
براساس گزارش ها بلیتهای خریداری شده امکان ابطال یا تعویض ندارند؛ به منظور سهولت در خرید و امکان خدماتدهی مطلوب به تماشاگران، مرکز تماس سکوهای فروش بلیت روزانه از ساعت ۱۰ تا ۲۲ پاسخگوی تماسهای کاربران خواهند بود.
فیلم سینمایی «مجنون» با محوریت زندگی شهید زینالدین در حالی در جشنواره فیلم فجر حضور دارد که پیش از این آثاری درباره فرماندهان بزرگ جنگ در ویترین این رویداد رونمایی شده بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، آژیر قرمز، صفیر گلولهها، زندگی زیر سایه جنگ، ترس، التهاب، دلهره، همه و همه تنها عناوین کوتاهی از توصیف حال و هوای دهه ۶۰ است، این ترکیبسازیها را میتوان همچنان امتداد داد و به فهرست بلندبالایی از آنها رسید؛ ویژگیهایی که حالا به یک خاطره جمعی تبدیل شدهاند. خاطراتی که البته خوش نیستند و هنوز هم که هنوز است میتوان آثار و تبعاتش را در زندگی بخشی از مردم مشاهده کرد، آنجایی که هنوز مادران چشم انتظار فرزندان هستند، آنجایی که هنوز هر چند وقت یکبار شهر آکنده از نشانههای پیکرهای بینشان میشود، آنجایی که هنوز سینهها زخمی است از رنجهایش، از آلامش و حتی از یادآوریاش.
سینمای ایران البته در طول چهار دهه پس از انقلاب همواره سهمی چشمگیر در ثبت و مخابره این تصاویر داشته است، اگر در هر زمینه دیگری هم بخواهند آماج انتقادش قرار دهند و بگویند کمیتش میلنگیده اینجا اما همان خاکریزی است که پا پس نکشیده است، میشود صفحات تاریخ را ورق به وق مرور کرد و دید در هر برههای گرچه گاهی کمرنگ اما همواره پرچمش در اهتزاز بوده است. «دفاع مقدس» حالا عنوان بومیترین ژانر سینمای ایران را با خود به یدک میکشد که از همان روزهای آغاز جنگ، سینماگران عازم جبهههای جنگ شدند تا چه در قالب فیلم مستند و چه در قالب فیلم داستانی، قصههایی از جهاد رزمندگان و زندگی پرتلاطم و پر تشویش مردم را به تصویر بکشند و حالا استفاده از ویلچر به جای ریل تراولینگ برای فیلمبرداری یکی از خاطرات آن دوره است.
دهه ۶۰ و ۷۰ را به دلیل قرابت زندگی مردم با سایه جنگ میتوان از درخشانترین روزهای سینمای دفاع مقدس توصیف کرد؛ آثاری که هم از منظر تعداد مخاطب و هم از منظر فروش از موفقترین فیلمها به شمار میرفتند بهطوریکه حالا در این بازار پرفروغ فیلمهای کمدی به آمارشان استناد میشود و هر فیلمسازی در سودای سبقت گرفتن از محصولات تصویری آن روزگاران است، آرزویی که البته تاکنون دستنیافتنی بوده است. در دهه هشتاد اما با فاصله گرفتن از روزهای جنگی و ظهور معضلات اجتماعی تازه، شعله شمع سینمای دفاع مقدس هم به خاموشی گرایید، عمده محصولات این دهه با یک آفت جدی رو به رو بود، فیلمهایی که تولید میشدند اساسا مخاطبانی را با خود همراه نمیکردند، شکستهای پیدرپیاش در گیشه باعث شد تا عدهای در تحلیلها عنوان کنند تاریخ انقضای قصههای جنگی به سر آمده است در دهه ۹۰ اما با ظهور نظامهای پشتیبانیکننده جدید و البته فیلمسازان تازهنفس، این سینما جانی دوباره گرفت، سازمان سینمایی اوج یکی از همین بازوهای اجرایی بود که توانست فرصتی تازه برای احیایش فراهم کند. حالا به بهانه حضور فیلم سینمایی مجنون با محوریت شهید زینالدین در ویترین چهلودومین جشنواره فیلم فجر به مرور بیش از یک دهه فعالیت این سازمان در حوزه سینمای دفاع مقدس پرداختهایم.
ایستاده در غبار/ محمدحسین مهدویان
این روزها مشغول تصویربرداری دنباله سریالش برای شبکه نمایش خانگی است، کارگردانی که گرچه این روزها منتقدان بسیاری به خود میبیند اما در چند نوبت در زمان اکران فیلمهایش مخاطبان و منتقدان را میخکوب میکرد تا هر بار با تولید اثری تازه شاخکها برای تماشایشان تیز و کنجکاویها برانگیخته شود. فیلمسازی که گرچه جوان است اما هم فیلم پرمخاطب در کارنامهاش دارد هم فیلم توقیفی، سینماگری که گاه زبان به گله گشوده و گفته نه «این وریها پای کارش ایستادهاند نه آن وریها» که با این حال از او به عنوان یک استعداد مسلم یاد میکردند. از محمدحسین مهدویان میگویم. او اولین گامش در سینمای حرفهای را اتفاقا با یک فیلم دفاع مقدسی برداشت؛ «ایستاده در غبار»، فیلمی که به جهت سبک تازه فیلمسازیاش در آن دوره از جشنواره با بازخوردهای دوگانهای مواجه شد؛ عدهای آن را جریانی تازه و حیرتانگیز در سینمای ایران معرفی میکردند و عدهای فیلمی وامانده که میان «مستند» و «داستانی» در نوسان است. محمدحسین مهدویان «ایستاده در غبار» را در سال ۹۴ تولید کرد، فیلمی که اولین تجربه سینمای ایران در سبک داکیو درام بود و همین موضوع باعث میشد عدهای از تماشاگران به دلیل ناآشنایی از این سبک از آن فاصله بگیرند. با این حال این فیلم آغازگر مسیر تازه فیلمسازی دفاع مقدس بود.
«ایستاده در غبار» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد
«ایستاده در غبار» را احتمالا با آن تصویر جادویی از سربازی بیسیم به دست به یاد بیاورید که در خاکریز سر به پایین انداخته و بیسیم را رو به بالا گرفته است؛ فیلمی که روایتی از زندگی احمد متوسلیان ارائه میکرد و کودکی تا ربایش او را به تصویر میکشید.
تنگه ابوقریب/ بهرام توکلی
حالا پنج سالی میشود که از سینما فاصله گرفته است. کارگردانی که تجربههای متاخرش در شبکه نمایش خانگی بیآنکه مخاطبان چندانی را جذب کنند به کناری رفتند تا نامش بیش از پیش فراموش شود. کارگردانی که سهمی در ثبت چهرههای ملی در قاب سینما دارد اما به نظر میرسد به دوری خودخواستهای از سینما تن داده، او بهرام توکلی است.
مخاطبان پیگیر سینما احتمالا او را بیشتر به واسطه ساخت «پرسه در مه» یا «اینجا بدون من» بشناسند او اما یک سطر از سینمای دفاع مقدس را هم از آن خود کرده است، همان جایی که تنگه ابوقریب را ساخت. سال ۹۶ را دوستداران سینما به یاد دارند، تنها انتشار یک خط خبر از همکاری اوج با بهرام توکلی کافی بود تا موجی از تعجبات جاری شود. پیوندی که دوسویه بود و از آغاز خط و ربط تازه همکاریهای این نهاد خبر میداد. فیلم در جشنواره رونمایی شد و با آنکه دستاوردی در حوزه فنی فیلمهای سینمایی به شمار میرفت و هرچند پنج سیمرغ این رویداد را به خود اختصاص داد اما با نقدهایی جدی مواجه شد، سر انجام هم در اکران عمومی با یاس مخاطبان رو به رو شد.
این فیلم روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسولالله در برابر لشکرکشی رژیم بعث برای عبور از تنگه استراتژیک ابوقُرَیب و حمله به فَکّه و شرهانی در روزهای پایانیِ جنگ.
۲۳ نفر/ مهدی جعفری
مهدی جعفری از علاقهمندان به سینمای دفاع مقدس است، همین چند سال پیش بود که فیلمش با نام «یدو» در همین رویداد در بخش جوایز خوش درخشید و بدون آنکه به اکران سینمایی دربیاید از تلویزیون پخش شد تا بار دیگر این واقعیت را عیان کند که میان نظرات هیات داوران و نظرات توده مردم فاصلهها بسیار است! یک سال بعد از تولید «تنگه ابوقریب»، مهدی جعفری «۲۳ نفر» را ساخت. اگر برنامههای تلویزیونی ابتدای دهه ۹۰ را مرور کنید
«۲۳ نفر» اقتباسی از کتاب «آن ۲۳ نفر» بود
احتمالا حضور چند مرد میانسال را به یاد بیاورید که در زمان جنگ تحمیلی و در حالی که نوجوانی از سن ۱۳ تا ۱۷ سال بودند به اسارت رژیم بعث عراق درآمده بودند، مردانی که سوژه کتاب «آن ۲۳ نفر» بودند و بعدها همین سوژه اقتباس و دستمایه ساخت «۲۳ نفر» شد؛ اثری که در نظرسنجی جشنوارهای ششمین فیلم برتر از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر، شد و توانست سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی را دریافت کند.
آبادان یازده ۶۰/ مهرداد خوشبخت
مهرداد خوشبخت این روزها فیلم سینمایی «پالایشگاه» را روی پرده دارد. فیلمی که گرچه حالا یک شکست سخت برای نهاد پشتیبانیکنندهاش یعنی فارابی به شمار میآید اما از همان زمان تولید هر بار حاشیههایش آن را بر صدر اخبار مینشاند. کار تا جایی پیش رفت که در جشنواره سال گذشته خوشبخت آن را به دلیل آماده نبودن بخشهای فنی، یک فیلم مزخرف توصیف کرد که قابل دفاع نیست، قصه «پالایشگاه» اما از دل ساخت «آبادان یازده ۶۰» متولد شد. فیلمی که وجهی رسانهای داشت و بر اهمیت رادیو و البته رسانه در زمان جنگ و در پیشگیری از سقوط آبادان تاکید میکرد. «آبادان یازده ۶۰» در سال ۹۸ با اقتباس از «فرکانس ۱۱۶۰» نوشته فضلالله صابری ساخته شد، خوشبخت در توصیفش عنوان میکرد این فیلم برگرفته از اتفاقات واقعی در روزهای جنگزده آبادان است که اتفاقا توانسته اهالی آن منطقه را با خود همراه کند.
منصور/ سیاوش سرمدی
منصور ستاری را فرمانده ایدههای بزرگ مینامند، خلاقیتهایی که برای حفظ توان هوایی ایران در دوران جنگ تحمیلی به کار میبرد باعث ایجاد شبکهای منسجم و هماهنگ از رادارها شده بود، در وصفش میگویند: «در عملیات بزرگی مانند فتحالمبین و بیتالمقدس استفاده از سامانه پدافند هوایی هاگ، برای نخستینبار و به ابتکار شهید ستاری بهصورت مستقل عملیاتی شد. یعنی با استفاده از رادار متصل به سامانه، کاری شد که شبکهای درهم تنیده و متشکل از چندین رادار تصویری گسترده از آسمان کشور ارائه دهد» شهیدی که با تکیه بر توانمندیهای داخلی بر خودکفایی در حوزه صنایع هوایی و دفاعی تأکید داشت و باعث شد بخشی از جنگ را رهبری کند. زندگی پر اتفاق شهید منصور ستاری باعث شد تا در سال ۹۹ سیاوش سرمدی در «منصور» طرحی از زندگی او دراندازد. کارگردانی که پیشتر به سینمای مستند مشغول بود و اولین تجربه سینمای داستانی را با همین فیلم آزمود، فیلمی که رگههای علاقهمندی سیاوش سرمدی به سینمای مستند را هم در خود داشت و باعث ارایه تصویری مستند گونه از زندگی این شهید شده بود.
«منصور» روایتی از زندگی شهید منصور ستاری است
«منصور» روایتگر ساخت اولین جنگنده کاملا ایرانی است و همچنین سالهای پایانی دفاع مقدس را به تصویر میکشد که ایران به شدت درگیر کمبود تسلیحات نظامی است و تیمسار ستاری بر یک پروژه مهم کار میکند.
غریب/ محمدحسین لطیفی
محمدحسین لطیفی که در جشنواره امسال عضوی از هیات انتخاب بود سال گذشته با فیلم سینمایی «غریب» در همین رویداد حاضر شد. «غریب» اقتباسی از کتاب «محمد مسیح کردستان» است که در ابتدا هم به همین عنوان مجوز ساخت گرفت. فیلمی که حامد عنقا نویسندگی و تهیهکنندگی آن را توأمان بر عهده داشت تا به یکی از مهمترین فیلمهای سال گذشته در ویترین فجر تبدیل شود. جنگ در کردستان اما شکلی متفاوت داشت، حمله عراق از یک سو و قدرتگیری گروهکهای تروریستی از سوی دیگر، موازنه و معادلات این تخاصم را پیچیده کرده بود تا اهالی آن منطقه از هر سو زیر آتش باشند، «غریب» شمایل یک قهرمان در فرونشاندن التهابات منطقه کردستان را به تصویر میکشد، فیلمی درباره زندگی شهیدبروجردی که همزمان با رونماییاش در جشنواره این انتقاد را با خود به همراه داشت که برای درکش مخاطب نیازمند اطلاعاتی فرامتن است.
مجنون/ مهدی شامحمدی
گام تازه سازمان اوج در عرصه سینمای دفاع مقدس فیلم «مجنون» است. مهدی شامحمدی به عنوان کارگردانش پیش از این تجارب مستند بسیاری داشته و در اولین قدم در سینمای داستانی ترجیح داده سراغ روایتهایی از جنگ برود، فیلمی با محوریت شهید زینالدین بسازد که اتفاقا پیش از این سینماگران بسیاری را برای ساخت زندگیاش وسوسه کرده بود، مسئول اطلاعات و عملیات سپاه دزفول که نقش موثری در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس داشت. سجاد بابایی که سال گذشته سیمرغ بهترین نقش مرد را دریافت کرده بود و بیشتر او را به واسطه حضورش در سریال نه قسمتی «سقوط» به یاد میآوریم نقش شهید زینالدین را در این فیلم ایفا کرده است. این فیلم ایثار شهید زینالدین و همچنین رزمندگان لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع) در جزیره مجنون و عملیات خیبر را روایت میکند.
حالا باید دید این فیلم میتواند پرترهای ماندگار از یک شهید را به یاد بگذارد و بار دیگر سینمای دفاع مقدس را به روزهای اوج خود نزدیک کند یا خیر.
به مرد هزار چهره شهره است و همچنان میتواند شما را با ذوق و هنرش غافلگیر کند اما پای مردم که به میان بیاید، نشان داده فقط یک چهره دارد؛ در کنار مردم اما نه با جنجال و هیاهو.
به گزارش ایسنا، امروز، ۱۵ بهمن ماه زادروز علی نصیریان است؛ هنرمندی که امسال ۸۹ ساله میشود. در این سالها، کم فراز و فرود زندگی را تجربه نکرده و در کنار تمام افت و خیزها دو باری هم طعم بازجویی را چشیده، یک بار پیش از انقلاب و در اوایل جوانی و بار دیگر دهه ۹۰ به دلیل بازی در اثری نمایشی که این بار دوم، دیگر یک جوانی تازه از راه نرسیده نبود بلکه علی نصیریانی بود که با مویی سپید و کولهباری تجربه به دادسرای هنر و رسانه رفت تا برخی از پرسشها را در باب اجرای نمایش «تانگوی تخممرغ داغ» به کارگردانی هادی مرزبان پاسخ بدهد. تجربه ناخوشایندی بود برایش اما لب به گلایه نگشود.
حتی آن شب سرد زمستانی که در اختتامیه سی و هفمین دوره جشنواره فیلم فجر برای اولین بار به سخن آمد و باور بسیاری از ما را شکست که در تمام این سالها سیمرغی از جشنواره فیلم به خانه نبرده و به قول خودش بعد از ۴۰ سال برای بازی در فیلم «مسخرهباز» کار همایون غنیزاده، سیمرغ درجه دو (نقش مکمل) گرفت، شاید این تنها باری بود که سفره دلش را بعد از این همه سال برای موضوعی شخصی، باز میکرد. آن شب حرف دلش را زد و دلگیریاش را نشان داد ولی دیگر دنباله ماجرا را نگرفت و این قصه را همان جا تمام کرد ولی طعم تلخ آن با ما ماند.
علی نصیریان متعلق به نسلی است که یک شبه ره موفقیت نپیموده و قلهها را فتح نکرده است.
او که از دوران کودکی، صدای خود را کشف کرده و شوق هنر را در خود یافته بود، متعلق به دورانی است که هنوز خبری از تلویزیون نبود و رادیو تنها در برخی از خانهها یافت میشد. دورهای که کتابی درباره تئاتر منتشر نمیشد و تنها کتاب موجود، «هنر تئاتر» عبدالحسین نوشین بود.
در کودکی او، هنوز تختحوضی در عروسیها و جشنها اجرا میشد و تعزیه برای خودش جایگاهی داشت.
گاهی با مادرش زیر آواز میزد و تصنیفهایی را میخواند که به روی کاغذی کاهی نوشته شده بود و به ریالی، میشد آنها را خرید.
جزو اولین کسانی بود که در هنرستان هنرپیشگی مشق بازیگری کرد و بعدها به اداره هنرهای دراماتیک رفت و در تمام سالهای نوجوانی و جوانی، لحظهای از شوق نایستاد. هم نوشت و هم کارگردانی کرد و بیش از همه هم بازیگری. ولعی داشت برای خواندن و کشف کردن ولی میدانست که «علم عشق در دفتر نباشد» و باید در کنار خواندن و دیدن، کار هنر را به ذوق سپرد و خلاقیت.
با شکلگیری موج نو سینما، او نیز همچون دیگر همقطاران خود، بازی بر پرده نقرهای را آغاز کرد و با رواج تلویزیون، از کسب تجربه در این مدیوم نیز غافل نشد.
کارنامه هنری او بینیاز از معرفی است اما کمتر هنرمندی مانند او داریم که در آستانه ۹۰ سالگی همچنان بتواند با ذوق و استعدادش تماشاگر را خیره کند. اما فقط بحث توانمندی هنری نیست که هنرمندان مستعد، کم نداشتهایم، علی نصیریان اما قدر خود را میداند. درباره هر موضوعی، اظهار نظر نمیکند و حتی به سختی به گفتگوهای مطبوعاتی تن میدهد. اگر موضوعی برایش جذابیت داشته باشد، در چند جمله کوتاه، نظر خود را به صورت شفاف بیان میکند که نمونههای آن واکنش به حذف درس ادبیات از کنکور است و نیز دفاع از هنرمندان سیاهباز در برابر نظرات غیرکاشناسانه یکی از مدیران شهرداری که سیاهبازان را به نژادپرستی محکوم کرده بود.
او که یکی از اولین اعضای گروه هنر ملی به سرپرستی زندهیاد عباس جوانمرد است، به خوبی نشان داده که ملی بودن، تنها به انتخاب یک متن یا شیوه اجرایی نمایش ایرانی نیست بکه ملی بودن به معنای آن است که به عنوان یک هنرمند چگونه و با چه کیفیتی در کنار ملت باشی.
و این چنین است که بهار سال گذشته که مهمان شب بازیگران خانه تئاتر بود، تنها به بیان چند جمله اکتفا کرد و گفت: «وقتی حال مردم خوش نیست، جشن گرفتن بیمعنی است و خوب بود به جای جشن، دورهمی ترتیب میدادیم و با یکدیگر گفتگو میکردیم.»
او که خیلی گزیده در محافل هنری حضور پیدا میکند، اگر قرار باشد به جشنواره یا رویدادی نرود، به صورت مکتوب و رسمی و در محترمانهترین شکل ممکن، خود را از حضور در آن برنامه معاف میدارد و همه اینهاست که او را به علی نصیریان تبدیل کرده؛ هنرمندی که خطاب به نسل جوان میگوید که نومیدی و کم آوردن در کار هنر، جایی ندارد و باید ماند و ساخت و کار کرد ولی قدر خود را دانست و تن به پلشتیها نداد.
علی نصیریان امسال با فیلم «نوروز» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
سومین روز جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانه در حالی تا پاسی از نیمه شب ادامه داشت که تحت تاثیر برد تیم ملی فوتبال ایران و تماشای فیلمی متفاوت از سروش صحت قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، شنبه ۱۴ بهمنماه جشنواره بینالمللی فیلم فجر کار خود را با نمایش چهار فیلم و پخش مسابقه فوتبال ایران و ژاپن در یک سانس ویژه به پایان رساند.
در این روز فیلمهای «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی، «شهسوار» به کارگردانی حسین نمازی، «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانیپور و «صبحانه با زرافهها» به کارگردانی سروش صحت در سینمای رسانه در مرکز همایشهای برج میلاد رونمایی شدند که در ادامه حاشیههایی بر متن این روز را میخوانید.
* نمایش فیلم «صبح اعدام» که بر اساس یک گزارش واقعی از روزنامه کیهان در دهه ۴۰ و درباره ساعتهای پایانی زندگی طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی پیش از تیرباران بود، بازخوردهای متفاوتی میان اهالی رسانه و منتقد داشت. برخی این فیلم سیاه و سفید و مستند گونه را اثری ساخته شده از ویکی پدیا میدانستند و برخی هم آن را فیلمی قابل قبول نسبت به برخی دیگر از آثار افخمی که بر مبنای زندگی فرد خاصی ساخته شده بود، عنوان میکردند.
* با پایان نمایش فیلم «صبح اعدام» اعلام شد که از ساعت ۱۵ بنا به درخواست اهالی رسانه مسابقه فوتبال ایران و ژاپن در سالن اصلی پخش خواهد شد و به همین دلیل برای برگزاری نشست خبری این فیلم برخی تشریفات ورود و خروج به سالن حذف شد. در این نشست بهروز افخمی بدون اینکه اعتراضی کند برای همراهی با علاقمندان به تماشای مسابقه فوتبال با پاسخهای کوتاه در هرچه سریعتر برگزار شدن نشست همکاری کرد.
* پخش مسابقه فوتبال هنگام برگزاری جشنواره فجر برای اهالی رسانه پیشتر هم سابقه داشت. سالها قبل در همین برج میلاد یک بار دیگر این اتفاق برای یک مسابقه داخلی (دربی) اتفاق افتاده بود. بعد از اینکه ایران یک گل از ژاپن عقب افتاد، برخی منتقدین و خبرنگاران ترجیح دادند به جای تماشای مسابقه وقت خود را بیرون از سالن و برای صرف نوشیدنی و گپ و گفت بگذرانند اما با زدن گل مساوی تقریباً همه حاضران در مرکز همایشهای برج میلاد در سالن اصلی یا در راهروهایی که تلویزیونهایی تعبیه شده بود مشغول تماشای این مسابقه هیجانانگیز شدند.
* در سانس بعدی پیش از نمایش فیلم در تیزری عنوان شد که روز سوم جشنواره به یاد مرحوم مرتضی پورصمدی (فیلمبردار) برگزار میشود که بعد از آن با حضور دبیر جشنواره از خانواده این هنرمند تقدیر شد.
* «شهسوار» و «قلب رقه» – یکی کمدی و یکی با موضوع مبارزه با نیروهای داعش- از فیلمهای پرمخاطب جشنواره در سینمایی رسانه بودند که هر کدام موافقان و منتقدان خود را داشتند. در این بین «شهسوار» شباهتهای زیادی به فیلم «شادروان» ساخته دیگر کارگردانش حسین نمازی داشت که البته این موضوع در نشست خبری فیلم رد نشد.
* محمدرضا شریفینیا بازیگر فیلم «قلب رقه» که یک فیلم دیگر هم در جشنواره دارد، پس از چند سال در یک نشست خبری در جشنواره فجر حاضر شده بود.
* دبیر جشنواره فیلم فجر عصر روز گذشته (۱۴ بهمن) به بازدید از غرفههای رسانهای و خوش و بش با نمایندگان هر کدام از این رسانهها پرداخت و بعد در جمع خبرنگاران پاسخگوی سوالات آنها شد. او درباره حاشیهای فیلم «بیبدن» و در پاسخ به اظهارات سازندگان این فیلم در اعتراض به راه نیافتن فیلمشان به بخش سودای سیمرغ گفت، هیأت انتخاب تنها نیمی از فیلم را که به طور کامل در اختیار داشت تماشا کرده و بر همان اساس آن را برای بخش نگاه نو انتخاب کرد.
* آخرین فیلمی که در برج میلاد در روز سوم جشنواره نمایش داده شد، تازهترین ساخته سروش صحت بود که با جدول زمانبندی جشنواره تنها با یک ساعت تاخیر اکران شد. بعد از فیلم جواد عزتی (تمساح خونی) این دومین فیلمی بود که تعداد قابل توجهی از مخاطبان خود را در سینمای رسانه نسبت به تماشای یک اثر کمدیِ با کیفیت راضی نگه داشت.
* در نشست خبری فیلم «صبحانه با زرافهها» هیچ کدام از بازیگران اصلی یعنی بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازیفر و بیژن بنفشهخواه حضور نداشتند و فقط پژمان جمشیدی که عازم سفر برای فیلمبرداری سریال «زیر خاکی» بود در تماسی تلفنی به نمایندگی از دیگر بازیگران دقایقی کوتاه صحبت کرد.
* «صبحانه با زرافهها» سومین فیلمی بود که در این مدت پس از «تمساح خونی» و «بیبدن» با بازی پژمان جمشیدی به نمایش درآمد. جمشیدی که چند سال قبل پس از اینکه نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فجر شده بود، با واکنش برخی اهالی رسانه مواجه شد، در نشست خبری فیلم «صبحانه با زرافهها» که ساعت یک بامداد در برج میلاد در حال برگزاری بود، از تمام خبرنگارانی که در این سالها با انتقادها و نیز تشویقها او را حمایت کردند قدردانی کرد.
* سروش صحت که در فیلمش رد پای کمدی خاص او را به وضوح میتوان دید، تاکید کرد در فیلمش به دنبال ترویج بخشش، دوستی و امید است. او امیدوار بود که با فیلمش شعار نداده باشد و در صحبتهایی که رنگ و بوی فلسفی داشت بیان کرد: خوب است که در زندگی همیشه دنبال لوکیشنی باشیم که هم روح داشته باشد و هم لانگ شات.
جشنواره فیلم فجر در ۶ دوره یعنی دورههای سیام تا سیوششم با رونق فیلمهای کمدی همراه بوده است. امسال و در پنجمین دهه از برگزاری جشنواره «صبحانه با زرافهها» یکی از فیلمهای کمدی مهمی است که کارگردان آن برای اولین بار با این عنوان در جشنواره حضور دارد و ترکیبی از بازیگران پرکار و پر طرفدار سینما را نیز گرد هم آورده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تقابل فیلمهای کمدی و جشنواره فیلم فجر از اولین دوره تاکنون وجود داشته است. حضور فیلمهای کمدی در جشنواره اغلب با جنجالهایی از سوی منتقدین و صاحبان آثار همراه بوده که گاها به حذف آثار کمدی از لیست فیلم های حاضر در جشنواره نیز منجر شده است. با این همه در فهرست فیلم های حاضر در جشنواره فجر میتوان به فیلم های کمدی نیز اشاره کرد که فارغ از توجه هیات داوران، مخاطبان یا منتقدان را نیز با خود همراه کرده اند.
جشنواره فیلم فجر در اولین دوره میزبان حاجی واشنگتن بود. فیلمی که علاوه بر ژانر کمدی، تاریخی نیز بود و جز در جشنواره فیلم فجر اجازه نمایش پیدا نکرد. حاجی واشنگتن داستان اولین سفیر ایران در آمریکاست که با توجه به شرایط روز به جای آمریکا در ایتالیا تولید شد.
دومین دوره جشنواره با فیلم کمدی همراه نبود تا اینکه یدالله صمدی فیلم مردی که زیاد میدانست را به سومین دوره جشنواره رساند و برای این فیلم سیمرغ بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. این فیلم داستان زندگی مرد کارمندی است که از زندگی خود ناراضی است و نخستین فیلم طنز پس از انقلاب به شمار میرود.
کفش های میرزا نوروز
در چهارمین دوره کفش های میرزا نوروز با بازی علی نصیریان از آن دسته فیلم های کمدی بود که با یک داستان ساده، صدها موقیعت کمیک خلق میکرد. داستان زندگی خیاطی که کفشهایش را دوست داشت و حاضر نبود با همه وصله پینهگی آنها را دور بیاندازد.
ساخته تحسین شده زنده یاد داریوش مهرجویی در پنجمین دوره جشنواره با دست خالی جشنواره را ترک کرد و اجاره نشین ها به جز صدابرداری این فیلم در هیچ کدام از هفت نامزدی جایزه نگرفت. فیلمی کمدی با محوریت زندگی آپارتمان نشینی که ترکیب بازیگرانش در اولین سالهای پس از انقلاب نسلی از کمدی پردازان را به سینمای ایران معرفی کرد. اکبرعبدی در کنار زنده یاد عزت الله انتظامی و حمیده خیر آبادی که هیچ کدام در جشنواره دیده نشدند.
دوره ششم نیز همانند دوره های قبل میزبان تنها یک فیلم کمدی بود. تحفه به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده که یکی از پربازیگرترین فیلم های دهه ۶۰ محسوب میشود.
ناصرالدین شاه آکتور سینما
یک دهه پس از جشنواره فجر فیلمی کمدی در جشنواره حضور دارد که داستان آن مروری بر تاریخ ورود سینماتوگراف به ایران است. ناصرالدین شاه اکتور سینما فیلمی کمدی که رگههای فانتزی هم دارد همچنان از عزت الله انتظامی و اکبر عبدی به عنوان بازیگران پیش روی کمدی پس از انقلاب بهره میبرد. اتفاقی که این بار به نفع مخملباف میشود و انتظامی پس از ناکامی اجاره نشینها در این دوره لوح تقدیر دریافت میکند. به علاوه این فیلم در ۴ بخش فنی نیز برنده سیمرغ بلورین میشود.
چهاردهمین دوره جشنواره در مقایسه با ادوار گذشته رنگ و بوهای کمدی را بیشتر به خود گرفته است. فیلم آدم برفی همچنان با پیشتازی اکبر عبدی در ژانر کمدی و لیلی با من است که سیالیت طنز در سینمای دفاع مقدس با حفظ ارزشها و چارچوبهای آن را به رخ مخاطب میکشد. نقش آفرینی پرویز پرستویی در این فیلم برای اولین بار جنس کمدی به خود گرفته و از فضای فیلم های پیشین او فاصله گرفته است.
در این بین اما فیلمهایی بودند که یا از حضور در جشنواره فجر کنار گذاشته شدند یا خود را از حضور در جشنواره کنار کشیدند. فیلم مردی عوضی با نقش آفرینی پرویز پرستویی فیلمی درباره مردی دو زنه بود که موقعیتی کمدی را به واسطه موضوعی که هنوز آنچنان در سینما پررنگ نبود، برای مخاطب ایجاد کرده بود.
نقش آفرینی پرویز پرستویی در لیلی با من است باعث حضور او در فیلمی کمدی با همان محوریت قبلی شد. فیلمی که رگه های طنز را در انتقاد از شرایط مذهبی و سیاسی حاکم بر جامعه به کار برده بود و باعث خلق مارمولک به کارگردانی کمال تبریزی شد. این فیلم در بیستودومین دوره جشنواره فجر به نمایش در آمد و از جمله فیلمهای کمدی بود که با استقبال مخاطبان رو به رو شد و در نهایت دیپلم افتخار را برای پرستویی به ارمغان آورد.
مهمان مامان
در این دوره همچنین زنده یاد داریوش مهرجویی پس از موفقیت فیلمهای قبلی لیلا، سارا، درخت گلابی و.. در جشنواره فیلم فجر و همچنین اجاره نشینها به عنوان فیلمی کمدی، دومین اثر کمدی-خانوادگی خود یعنی مهمان مامان را راهی جشنواره کرد. فیلمی اقتباسی که برای اولین بار پس از از اولین دوره جایزه بهترین فیلم جشنواره را به عنوان یک فیلم کمدی از آن خود کرد.
سه سال بعد یعنی در دوره بیست و پنجم اولین فیلم از سه گانه اخراجیها به جشنواره راه پیدا کرد. فیلمی که در محوریت داستانی از لیلی با من است وام گرفته بود و به ادامه ساخت کمدیهای جنگی در سینمای ایران قوت میبخشید.
بیستوششمین جشنواره فیلم فجر فیلم دایره زنگی را که فیلمی کمدی بود کنار گذاشت و این دوره از جشنواره بدون فیلم کمدی برگزار شد.
رامبدجوان پس از ساخت سریالهای تلویزیونی در بیستونهمین دوره جشنواره فیلم فجر فیلمی کمدی را راهی جشنواره کرد که ثمره آن معرفی بیش از پیش ویشکا آسایش به عنوان یک بازیگر زن کمدی به سینمای ایران شد و سیمرغ بلورین را نیز برای او به ارمغان آورد.
دهه چهارم؛ دهه رونق کمدیها در فجر
با شروع چهارمین دهه از جشنواره فیلم فجر سیر ورود و حضور آثار کمدی در جشنواره بیشتر شد. در دوره سی ام ضد گلوله ساخته مصطفی کیایی در ادامه فیلمهایی که جنگ را برای موقعیتهای کمیک انتخاب کرده بودند، قرار گرفت و در جشنواره نیز با استقبال خوبی رو به رو شد. ضد گلوله از فیلم های کمدی بود که توانست دیپلم افتخار بهترین فیلم را بدست آورد و در ابتدای دهه چهارم جشنواره، رونق خوبی به بازار فیلم های کمدی در این فستیوال ببخشد.
خوابزدهها
در این دوره رضا عطاران نیز با فیلم خوابم میاد اولین تجربه کارگردانی خود را با فیلمی کمدی و دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به سرانجام رساند. دو سال بعد و در دوره سی و دوم، رضا عطاران دوباره با دو فیلم کمدی در جشنواره حضور داشت. عطاران که در دوره پیشین، خود را به عنوان کارگردان فیلم سینمایی نیز ثابت کرده بود در این دوره با طبقه حساس و ردکارپت هم کارگردانی و هم بازیگری را همزمان تجربه کرد. در این دوره که فصل رونق بیشتر فیلم های کمدی بود دو فیلم خط ویژه و خواب زدهها با دو فضای متفاوت دیگر فیلمهای کمدی جشنواره را شامل میشدند.
صابر ابر که با دایره زنگی سینمای کمدی را تجربه کرده بود در سیوسومین دوره با فیلم من دیه گو مارادونا هستم در جشنواره حضور یافت. فیلمی کمدی که برخلاف رویه فیلمهای معمول کمدی پیش نمیرود و مسیر متفاوتی دارد. ایران برگر دیگر فیلم کمدی این دوره است که از گروه شلوغی از بازیگران همچون من دیهگو … استفاده میکند.
در دوره سی و چهارم بارکد در ادامه خط ویژه کمدی- اجتماعی با ترکیبی از بازیگرانی است که نسبت به خط ویژه محدودتر شدهاند. بارکد از جمله فیلم هایی بود که پس از جشنواره دچار حذف و سانسور بخشهایی از فیلم شد و مسئله سانسور را نیز به کشمکشهای میان فیلمهای کمدی و جشنواره فجر اضافه کرد. در این دوره زاپاس نیز دیگر فیلم حاضر در جشنواره بود.
گشتارشاد۲
فیلم های کمدی این دوره از جشنواره یعنی دوره سیوپنجم هر دو در ادامه موفقیتهای پیشین خود بودند. گشت ارشاد۲ به کارگردانی سعید سهیلی موفقیتهای گشت۱ را پشتوانه قرار داده بود و خوب، بد،جلف نیز نان شیمی خوب بین پژمان جمشیدی و سام درخشانی که در سریال ایجاد شده بود را میخورد.
مصادره به کارگردانی مهران احمدی و خجالت نکش دیگر فیلم های کمدی این دوره از جشنواره بودند که هر دو در کنار بار کمدی به نقد مساله ای اجتماعی میپرداختند. مصادره به وضعیت مهاجرین پس از انقلاب و خجالت نکش به فرزندآوری اشاره داشت. دوره سی و ششم میزبان این دو فیلم بود.
داستان زندگی یک نامزد انتخاباتی دوباره سیامک انصاری را با یک فیلم کمدی به سینماها برگرداند. در سیوهفتمین دوره جشنواره تنها یک فیلم کمدی با بازی سیامک انصاری حضور داشت. انصاری پس از ساعت پنج عصر و خرگیوش با زهرمار در نقش یک نامزد انتخاباتی ظاهر شد که با خانمی با بازی شبنم مقدمی به ماجراهای مختلفی برمیخورد.
در سالهای بعد تا هم اکنون دوباره روند حضور فیلمهای کمدی در جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا کرده است. سیری که در دهه چهارم اوج گرفته بود در دهه اواخر آن به حضور تنها یک فیلم در جشنواره رسید که سالهای بعد خوب،بد،جلف۲ در جشنواره ۳۸، شیشلیک در جشنواره ۳۹ و شادروان در جشنواره ۴۰ این پازل را تکمیل میکنند.
صبحانه با زرافهها
جشنواره فیلم فجر در آستانه پنجمین دهه و در دوره چهل و یکم هیچ فیلم کمدی را در لیست فیلم های حاضر در سودای سیمرغ نداشت. به جز متروپل که رگه های طنز داشت فیلم دیگری در این دسته نمیگنجید. امسال اما سروش صحت برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر در مقام کارگردان حضور دارد. پیش از این جهان با من برقص در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور داشت. کمدی صبحانه با زرافه ها که ترکیب کاملی از بازیگران پر طرفدار این سال های سینمای ایران را گرد هم آورده، یکی از فیلمهای مهم کمدی جشنواره چهلودوم است که وزنه سنگین این ژانر همیشه مغفول را در جشنواره فیلم امسال بر دوش دارد.
کارگردان فیلم سینمایی «ظاهر» عنوان کرد که این فیلم یک ملودرام در بستر جنگ است.
به گزارش سینمای خانگی، حسین عامری کارگردان فیلم سینمایی «ظاهر» از آثار راهیافته به چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، در گفتوگو با خبرنگار ایرنا، درباره این اثر توضیح داد: این فیلم یک ملودرام در بستر جنگ است که فضایی شاعرانه و اجتماعی هم دارد. داستان فیلم در شمال اتفاق میافتد و فیلمنامه آن هم اورجینال و غیراقتباسی محسوب میشود. ما در این فیلم جنگ را نمیبینیم و بیشتر شاهد روایت داستانی ساده با تمی عاشقانه هستیم.
این کارگردان درباره همکاری با کانون پرورش فکری برای ساخت اولین فیلم خود در مقام کارگردان هم گفت: زمانی که ما وارد فرآیند تولید این فیلم شدیم، ارتباط با کانون شکل گرفت. وقتی مسئولان کانون کیفیت کار و اجرای آن را دیدند، موردپسندشان قرار گرفت و پذیرفتند بهعنوان حامی در کنار این پروژه باشند.
وی درباره گروه سنی مخاطبان این فیلم هم گفت: استاندارد سنی در دنیا اینگونه است که افراد تا پیش از سن ۱۸ سالگی نوجوان محسوب میشوند و براساس همین معیار میتوان درباره تاثیرگذاری هر فیلمی روی گروههای سنی مختلف صحبت کرد. بعضی فیلمها در زمینه ایجاد نگاه به زندگی و الگوسازی، میتوانند برای گروههای سنی نوجوان و جوان، راهگشا باشند. فکر میکنم با توجه به تغییر سطح ذهنی کودکان و نوجوانان امروز نسبت به نسلهای قبل، فیلم «ظاهر» هم میتواند با گروه سنی نوجوان و جوان ارتباط برقرار کند.
عامری که اولین فیلم خود را در سکوت کامل خبری ساخته است، درباره این تجربه گفت: این فیلم، اولین تجربه کارگردانی من نیست چراکه سالها در زمینه فیلم کوتاه فعالیت داشتهام و حتی تلهفیلم و سریال هم ساختهام اما وقتی اثر یک کارگردان در ویترین معتبری مانند جشنواره فجر قرار میگیرد، بیشتر شناخته میشود و افراد در کانون توجه قرار میگیرند. حتی شاید برای برخی سوال شود که این کارگردان دیگر از کجا آمد؟!
امروز فیلمسازی به معنای واقعی سخت شده است و حتی کارگردانان باسابقه هم با دشواریهایی برای ساخت فیلم مواجه هستندوی افزود: من در دانشکده سینماتئاتر و دانشگاه صداوسیما تحصیل کردهام و بعد از سالها تجربه در زمینه فیلمسازی توانستم این فیلم بلند را کارگردانی کنم. «ظاهر» در واقع اولین تجربه من با معیار «سینمای بلند» است و تلاشم را هم کردم که در چارچوبهای استاندارد درستتری به سرانجام برسد. امروز فیلمسازی به معنای واقعی سخت شده است و حتی کارگردانان باسابقه هم با دشواریهایی برای ساخت فیلم مواجه هستند.
این کارگردان ادامه داد: شما برای ساخت یک فیلم در مرحله اول نیازمند تامین مالی هستید. خاطرم هست اولین فیلمی که میخواستم برای تلویزیون بسازم، از من نمونهکار بلند میخواستند و حتی آنجا هم مجبور شدم با پول شخصیام کار را کلید بزنم تا ثابت کنم میتوانم فیلم بسازم. اعتماد بهراحتی اتفاق نمیافتد. وقتی پای بخش خصوصی در میان باشد، مسائل سختتر و پیچیدهتر هم میشود.
عامری تاکید کرد: در چنین شرایطی، مهمترین نکته، اعتمادبهنفس خود فیلمساز است. فیلمساز باید خودش اعتمادبهنفس لازم برای ورود به میدان را پیدا کرده و فیلمش را به سرانجام برساند. یکی از مهمترین مولفههای هنر این است که از ابتدا هیچ تضمینی وجود ندارد که شما بتوانید اثری فوقالعاده خلق کنید. در فیلمسازی هم همین است و شاید حتی بعد از یک موفقیت، فیلم بعدیتان تبدیل به اثری ضعیف و بد شود. به همین دلیل معتقدم یک فیلمساز، در تمام طول فعالیت حرفهایاش همواره مانند یک کارگردان فیلماولی است. با توجه به تجارب قبلی، تنها درصد اعتماد دیگران بیشتر میشود. حتی اگر یک فیلمساز حرفهای، یک اثرش شکست بخورد، بعد از آن شاید تا سالها بهسختی میتواند کار تازهای را آغاز بکند.
نباید از منظر داوری شدن یا نشدن بخشهای فنی، حضور یک فیلم در بخش «نگاه نو» را تحلیل کرد، بلکه اصل اتفاق، دیده شدن بهتر فیلمهاستکارگردان «ظاهر» درباره حضور این فیلم در بخش «نگاه نو» هم گفت: معتقدم در هر شرایطی وقتی کلیت یک فیلم دیده شود، قطعا همه عناصر دخیل در آن هم دیده میشوند. شاید فیلمبرداری، در یک پروژه کارگردان فیلماولی کار کرده باشد و بداند که قرار نیست در بخش «نگاه نو» کارش داوری شود، اما قطعا در نگاه آنهایی که فیلم را میبینند، تاثیر هنر او به یاد میماند. اتفاقا از آنجایی که کارگردانان فیلماولی همواره در این سالها شگفتیساز بودهاند، بخش «نگاه نو» یکی از بخشهای جذاب جشنواره محسوب میشود.
وی در پایان مطرح کرد: دیگر نباید از منظر داوری شدن یا نشدن بخشهای فنی، حضور یک فیلم در بخش «نگاه نو» را تحلیل کرد، بلکه اصل اتفاق، دیده شدن بهتر فیلمهاست. همین که فیلم «ظاهر» توانسته است وارد جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور شود، مهمترین اتفاقی است که برای این فیلم میتوانست بیفتد. در هر فرآیند داوری هم بالاخره یک فیلم جایزه میگیرد و این اتفاق به معنای آن نیست که دیگر فیلمهایی که جایزه نگرفتهاند، سطح کیفی پایینتری داشتهاند. نگاه و سلیقه داوران هم در کنار متغیرهای دیگر در این زمینه تاثیرگذار است. یک فیلم خوب، حتی بدون جایزه و سیمرغ هم دیده میشود.
فیلمبرداری فیلم مستند «گُدار» به کارگردانی اعظم مرادی و تهیهکنندگی مشترک انجمن سینمای جوانان ایران به پایان رسید.
به گزارش سینمای خانگی از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلمبرداری مستند کوتاه «گُدار» بهکارگردانی اعظم مرادی و تهیهکنندگی اعظم مرادی و انجمن سینمای جوانان ایران، پس از 7 روز فیلمبرداری در شهر ارومیه استان آذربایجان غربی و روستای کمندان ازنا الیگودرز استان لرستان، به پایان رسید.
«گُدار»، مستندی در مورد زندگی ماهیهای قزلآلا، در حوضچههای پرورش ماهی است. در این فیلم، مخاطب از زبان یک ماهی قزلآلا با روال زندگی، چالشها و دنیای زیر آب این گونه از آبزیان، آشنا میشود.
اعظم مرادی، دانشآموخته سینما با گرایش فیلمسازی است. مرادی علاوه بر تجربه کارگردانی فیلمهای مستند سینمایی، کوتاه، نیمهبلند و تلویزیونی مثل: احمد، چهل سرود، عصر طلایی، نغمههای دست، مادران سرزمین من، پدر بلوط، رهایی، زیر پلک شهر و… کارگردانی چندین فیلم کوتاه مثل: دوئل، قرنطینه، سارا، ردپا، میان تاریکی و… را نیز در کارنامه دارد.
عوامل مستند کوتاه «گُدار» عبارتاند از:
کارگردان: اعظم مرادی، تهیهکننده: اعظم مرادی و انجمن سینمای جوانان ایران، فیلمبردار: مرتضی حکاکیان، مدیر تولید: یوسف ترابینژاد، نویسنده گفتار متن: اعظم مرادی و مشاور رسانهای: علی کشاورز.
نخستین نشست از سلسله نشستهای دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی با نقد و بررسی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، نشست نمایش و نقد فیلم «سرهنگ ثریا» ساخته «لیلی عاج» به عنوان نخستین نشست از سلسله نشستهای «فارسینما» به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری انقلاب اسلامی و به منظور نمایش و نقد گفتمانشناسانه و نشانهشناسانه فیلمهای روز در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.
تینا چهارسوقی امین، گفتمانشناس و استاد دانشگاه گفت: این فیلم محوریت زنانه دارد و قضایا را از زوایای یک قهرمان زن غالب میببینیم، بتابر این، فقط به گفتمان ساخته و پرداخته او میپردازیم و انگار گفتمان رقیبی در مقابل آن نمیبینیم. این مادر فقط در مقابل گفتمان غالبی که اشرف ساخته مقابله میکند، نه فقط برای برگرداندن پسرش از آنها. برای کسی که این سازمان را نشناسد و نداند این افراد به چه دلیلی دراشرف گیر کردهاند، این پرسش پیش میآید که چه کار به کارشان دارید و چرا مادراصرار دارد که پسرش را برگرداند.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به دیالوگهای تئاتری فیلم یادآور شد: جا داشت که نویسنده و کارگردان فیلم در قالب چنین دیالوگهایی از خط مشی ایدئولوژیک سازمان منافقین هم سخن به میان می آود تا نشاندهنده این تقابل گفتمانی باشد. وقتی در اینجا تقابلی ایدئولوژیک نمیبینیم و فقط عاطفه مادری از منظری عاطفی روانشناختی فربه میشود، مانع دید خردورزی در فیلم میشود و مادر با همه تلاشهایش نتوانست فرزندش را بیرون بکشد و بنابر این بازنده است.
سازمان اوج دخالتی در محتوای فیلمنامه «سرهنگ ثریا» نداشت
در ادامه این نشست، لیلی عاج، نویسنده و کارگردان فیلم سرهنگ ثریا، در پاسخ اظهار کرد: هر فریمی که در باره اشرف بوده دیدهام و سازمان اوج کوچکترین دخالتی در فیلمنامه نداشته و آنچه میبینید حاصل تجربه من به عنوان یک فیلم اولی است. من فقط طرح بحث کردهام و مخاطبی حرفی نسبت به این سوژه دارد میتواند در باره آن تحقیق کند
عاج یادآور شد: صادقانه می گویم که توان ترسیم دقیق آدمهای اشرف را در خودم نمیدیدم و این اصلاً هم شوخی بردار نیست! از یک طرف هم نمیخواستم پرداختی کلیشهای و مقوایی به آنها داشته باشم و یا این قدر آنها را مسخ شده و کاریکاتوری نشان دهم که باورپذیر نباشند.
فرزانه فخریان زبانشناس هم با اشاره به این گفته از لیلی عاج سازمان اوج با من کاری نداشت گفت: ای کاش سازمان اوج کاری داشت؛ مساله ما همین است. چون بسیاری ازمجموعههای فرهنگی پای فیلمنامهای مینشینند و آن کنش لازم که سازمان اوج و خیلی جاهای دیگر باید داشته باشند را ندارند.
این زبانشناس در ادامه با اشاره به اینکه کلمات برای ما زبان شناسان خیلی مهماند به گزارههایی چون استفاده نکردن فیلمساز از کلمات اشتباه و خطا و غلط، پرداخت صرف به به تنهایی و دلتنگی شخصیتها و عدم پرداخت به هدایت و تغییر مسیر بستگانشان، توصیفات خوب از اشرف، عدم ناراحتی مادران از اشتباهات بچهشان و تاکید روی چشمانتظاری، نگفتن از زرمنده جز یک جای نامنایب و آوردن کلمات ارتش و آزادیبخشیو و تغییر نام پسر ثریا از امیر علی به مازیار اشار کرد.
وی افزود: ما این گزارهها را در فیلم میبینیم ولی گزارههای ناقض آن گزارهها را در فیلم نداریم.
لیلی عاج در ادامه گفت: نکاتی که گفتید، مؤید این است که چه قدر گفتن از اشرف کار دشواری است. یک بخشی مسئله لجستیکی و مالی ماجرا است و بخش دوم هم این بود که چگونه اشرفنشینانی تصویر کنم که مقوایی یا سمپات نباشند. ببینید چه مرز خطرناکی است!
مهدی صالحی هم، که به عنوان مجری کارشناس، در این نشست حضورد داشت، خاطرنشان کرد: بحث این است که هیچ تلاشی برای نشان دادن یادآوری آن فضای جنایتکارانه منافقین مشاهده نمیشود.
صالحی افزود: شما نمیتوانید نمادها و نشانههای این فیلم را منکر شوید.
تینا امین هم در ادامه این پاسخهای لیلی عاج خاطر نشان کرد: گفتمانها در تقابل شکل میگیرند و وقتی رقیبی در میان نیست، قهرمان ما به مرور ضعیف و پوشالی میشود و ۲ گفتمان در تقابل با هم است که به ثبات می رسند و گرنه هژمونی یک گفتمان در عدم وجود رقیب، ضعیف و شکننده و در نهایت شکست خورده و از بین میرود.
محمدصادق رشیدی، نشانهشناس حوزه هنر و عضو هیات علمی دانشگاه، با اشاره به اینکه کارگردان مسئول محتوای فیلم است اظهار کرد: شما روی موضوع و محتوای مشخص و مهمی دست گذاشتهای که بخشی از ساختاراجتماعی و فرهنگی و سیاسی ما قربانی گفتمانی شده است که نمیتوانیم به راحتی از کنار آن بگذریم. اگر هم بر اساس بنیانهای نظریه زبان شناسی نگاه کنیم، سینما یک کارکرد زبانی دارد که در آن تمامی تصاویری که کنار هم چیده میشوند به مثابه واژگانی هستند که در کنار هم یک جمله را میسازند و جملهها باید معنادار باشند.
تنظیم برای بالا نرفتن از دیوارهای اشرف
لیلی عاج در ادامه در باره ترسیم نکردن اشرف گفت: من عامدانه انتخاب کردم که در باره اشرف چیزی نگویم چون باید از پس آن برمیآمدم. ترجیحم این بود که طوری فیلمنامه ام را تنظیم کنم که الزامی به بالا رفتن از دیوارهای اشرف نباشد. در ضمن، این موقعیت اصلاً میتواند سازمان منافقین نباشند و فرقه دیگری باشند. برای من انتظار مادرها در برزخی که گرفتارش شده بودند مهم بود.
این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهای خودبا اشاره به زمان محدودی که برای قصهگویی داشته تصریح کرد: منکرالکن بودن روایت نیستم اما جهتگیری سیاسی براساس نشانهها و گفتمانها و متریال صوتی و بصری فیلم را نمیپذیرم. برایم ممکن نبود که در فیلم صد دقیقهای، سازمان منافقین را، با آن همه فراز و فرود سیاسی و پوست اندازی ایدئولوژیکی که داشته، ترسیم کنم. به اندازه کافی کد دادهام و ظرفیت فیلمنامه همین بود.
فرزانه فخریان هم در ادامه صحبتهای عاج گفت: باید در یک فضای مرزی و میانی نشان میدادید که اشرف با ما چه کرد!؟ دکتر رشیدی هم با اشاره به جهت گیری غلط فیلمساز گفت: شما سراغ موضوعی رفتی و شاخکهای همه را تیز کردی و بعد میگویی من فقط حرف را زمین انداخته ام. در شرایطی که استعمار و امپریالیسم نوین با سینما کنترل فرهنگی جوامع را به دست گرفته، شما روی موضوع حساسی دست گذاشتهای و با فیلمتاندارید کدهای اشتباه به جوان ما میدهید.
مواجهه منافقین پس از اکران سرهنگ ثریا و اقدامات سازمان ملل
لیلی عاج تصریح کرد: این برداشت شماست و اتفاقاً منافقین بارها به من در تلویزیونشان هجمه کرده و برداشتشان این است که در فیلم خیلی به تخریب شان پرداختهام چون مسئلهای که درفیلم طرح شده اوضاع آنها را خراب کرده چون این مسئله که به خانوادهها ملاقات نمیدهند به سازمان ملل ارجاع پیدا کرده و دراینجا نمیتوانند گلیم خودشان را بیرون بکشند. اتفاقاً آنها میگویند که دارم جلوه هیولا گونهای از آنها ارائه میدهم.
وی افزود: در مورد این گفتمان که هدف سازندگان فیلم این بوده که نسل جدید به این سازمان سمپات شود، اصلاً چنین تصوری در مخیله سازندگان و من نمیگنجد.
عاج در ادامه اضافه کرد: من فکر میکردم که در این نشست به فیلم از لحاظ گفتمان زبان فارسی و مساله تخصصی دیالوگ نویسی به زبان فارسی پرداخت میشود.
مهدی صالحی کارشناس مجری برنامه هم بیان توضیح داد: گفتمانشناسی دانشی است که با گفتوگو و دیالوگنویسی فرق میکند. دراین فیلم گفتمان پنهانی داریم که دارد بزرگترین ضربه را به فیلم میزند. اصلاً از حضورحکمرانی جمهوری اسلامی دراین فیلم خبری نیست. صالحی درادامه به ضرورت وجود کارگروههای گفتمان شناس و معناشناس و زبانشناس در فیلمها و محصولات هنری تأکید کرد و گفت: این قدرانحرا ف گفتمانی پدید آمده که درحد التقاط است و درآثار هنری ناخواسته به سمتی میلغزیم. شما به عنوان کارگردان که نباید نگران سامان و چارچوب نشانگانی اثرتان باشید بلکه باید این کارگروهها درکنارکارگردان باشند.
عاج در این باره اظهار کرد: این چیزی که شما میگویید هنوز تجربه نشده و اگراین کار گروهها به پیش تولید اضافه شود، میتواند پویایی و بالندگی بسیاری به اثر ببخشد.
تینا امین هم در ادامه گفت: همه باید کارشناس زبانشناس مسلط به گفتمان و نشانه داشته باشند چون در دنیای امروز یک جمله هزار لایه فرامتن دارد و باید درکمترین زمان، بیشترین معنا را تولید کنیم.
کارگردان مستند «چشمان نجیب» گفت: مصور کردن شجاعت، ایثار، همدلی و وحدت ارتش و سپاه در دوران دفاع مقدس از مهمترین شاخصههای این مستند است.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی و امور بین الملل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، تاکنون تولیدات بسیاری در سبکهای مختلف پیرامون جنگ و دفاع مقدس تهیه و تولید شده،آثاری که هر کدام به نوبه خود سعی داشتند راوی و تصویرگر بخشی از روزهای سخت دفاع از حریم وطن و عملکردهای خالصانه و جانبازانه رزمندگان باشند.
مستند «چشمان نجیب» نمونه بارز این گونه تولیدات است که با دستمایه قراردادن سوژه بکرو موضوعی که کمتر در عرصه تولیدات نمایشی به آن پرداخت شده سعی دارد ترسیمگر بخشی از موضوع دیدهبانی در عرصه دفاعمقدس به عنوان یکی از مهمترین عملکردهای نظامی در جنگ باشد. این مجموعه به تهیه کنندگی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و کارگردانی جواد قلیزاده تولید شده است.
کارگردان مجموعه «چشمان نجیب» در این رابطه اظهارداشت: ایده اصلی تولید این مجموعه که ترکیبی که از درام و تصاویری از مستندات آرشیوی است بر مبنای آشنایی با یکی از دیده بانان دوران دفاع مقدس در هیات رزمندگان شکل گرفت، پردازش شد و در قالب یک فیلمنامه به مرحله تولید رسید.
وی گفت: این مجموعه را میتوان در زمره تولیدات ترکیبی- نمایشی طبقهبندی کرد که ساختار آن بر پایه مصاحبه، بهرهگیری از مستندات و تصاویر آرشیوی و بازسازی عملکردهای دیدهبانان در برهه هشت سال دفاع مقدس، شکل گرفته است.
قلیزاده افزود: مجموعه «چشمان نجیب» در قالب هفت قسمت تولید شده است که ماجرای پنج قسمت از آن برپایه روایت خاطراتی از عملکرد دیدهبانان دوران دفاع مقدس بنا شده و در یک قسمت از آن به معرفی روحانی شهیدمحمود غفاری دیدهبان عملیات «بازی دراز» میپردازد که ۱۷ شهریور سال ۱۳۶۰، در عملیات دوم بازی دراز به شهادت رسید، همچنین این مجموعه در یکی از قسمتهای خود به نحوه تشکیل دیده بانی و توپ خانه سپاه نیز نگاه خواهد داشت.
کارگردان مستند «چشمان نجیب» بیان کرد: مصور کردن شجاعت، ایثار، همدلی و وحدت ارتش و سپاه در دوران دفاع مقدس از مهمترین شاخصههای «چشمان نجیب» است که سعی دارد مخاطب را از دریچهای متفاوت با دیدهبانی که یکی از تأثیرگذارترین عملیاتهای نظامی در هشت سال دفاعمقدس بود مواجه گرداند و از اهمیت آن در پیشرویهای موفق رزمندگان در مبارزه با دشمن و شکستن حصار زیادهخواهی آنان، بگوید.
وی اظهارداشت: همچنین مهمترین وجه تمایز «چشمان نجیب» با دیگر تولیداتی که در این سبک وسیاق ساخته میشوند آن است که این مجموعه با تمام بضاعت خود پای کار آمده تا خاطرهای مشترک از چند رزمنده را به ملموسترین حالت و در یک مسیر خطی و روایی، برای مخاطب مصور کند و از حقیقتی پرده بردارد که علی رغم اهمیت زیاد در دوران دفاع مقدس، در تولیدات متعلق به سینمای جنگ کمتر به آن نگاه و پرداخته شده است.
قلیزاده گفت: این مستند کاملا واقعی تهیه شده است و شخص راوی و همراهان او خاطرات جذاب و جالبی را از عملکرد خود در پُست دیدهبانی بازگو خواهند کرد. این مجموعه، اثری قصهگو نیست و تمام ماجراها و روایتهای آن در بستر واقعیت پردازش شدهاند، همچنین «چشمان نجیب» اینگونه نیست که بلافاصله بعد از شروع مخاطب را به دل موضوع و ماجرای خود ببرد بلکه ابتدا با یک مقدمه و دادن اطلاعاتی پیرامون موضوع اثر، بیننده را به تدریج وارد ماجراهای این مجموعه میکند.
کارگردان مستند «چشمان نجیب» افزود: برای جذابیت فضای این مجموعه که هر قسمت خود را با خاطرهای از یک دیدهبان دوران جنگ آغاز کرده، سعی کردیم بیشتر از مقوله بازسازی ماجراها و صحنه بهره بگیریم و استفاده از دکورهای مناسب و متفاوت در محل مصاحبهها نیز سهم کمی را، در گیرایی «چشمان نجیب» و متمایز بودن آن نسبت به سایر تولیدات مشابه ندارند.
قلیزاده بیان کرد: همچنین این مجموعه که محمدحسن ابوحمزه فیلمنامهنویسی و مشاور نظامی و محمدرضا عمادی نیز مشاور تهیه و تولید آن را برعهده داشته، برای پخش در رسانه ملی به تولید رسیده که همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس در سال آینده، در جدول پخش برنامههای تلویزیون قرار خواهد گرفت و در آن بازیگرانی همچون محمد محمدی، محمد هاشمی، اسماعیل خاوری، اکبر میرزایی، مهرداد کاویانی، ابوالفضل شیرکوند، مجیدچراغلو، ابوالفضل میرزایی و محمدرضا احمدپور مقابل دوربین محمدرسول عمادین به ایفای نقش پرداختند.
سایر عوامل این مجموعه عبارتند از: دستیار کارگردان و برنامه ریز: خسرو پرویز ابراهیمی، مدیر تولید: حسن تواضعی، عکاس: مریم کاظمی، دستیار دوم کارگردان و منشی صحنه: مریم خدا بنده لو، دستیار تصویربردار: سعید ریبندی، گریم: معصومه منافی زاده، مجری طرح سید علی اکبر کریمی، صحنه و لباس: ابراهیم کرامتی و دستیار صحنه: ابوالفضل میرزایی.
برنامههای تخصصی «هفت»، «نقد سینما»، «پنجره باز» و «سینما ملت» در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر رویدادهای مرتبط با این جشنواره را پوشش میدهند.
به گزارش سینمای خانگی از معاونت سیما، چهار برنامه تخصصی «هفت»، «نقد سینما»، «پنجره باز» و «سینما ملت» در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر از شبکه های نمایش، چهار، سلامت و پنج پخش می شوند.
شبکه نمایش و «هفت» برنامه «هفت» با اجرای بهروز افخمی هر شب ساعت ۲۳:۱۵ به صورت زنده از شبکه نمایش پخش خواهد شد.
شبکه چهار و «نقد سینما» برنامه «نقد سینما» ویژه جشنواره فیلم فجر در ۱۱ قسمت از ۱۲ بهمن ساعت ۲۲:۰۰ روی آنتن می رود.
شبکه سلامت و «پنجره باز» برنامه «پنجره باز» با اجرای اسماعیل باستانی به بررسی فیلم های با موضوع سلامت و معلولان در جشنواره فیلم فجر می پردازد. این برنامه هر روز ساعت ۱۸:۰۰ پخش می شود.
«سینما ملت» در شبکه تهران برنامه ترکیبی «سینما ملت» که همزمان با برگزاری چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر پخش آن از شبکه تهران آغاز میشود، نگاهی آسیبشناسانه به ارتباط مردم با سینما از وجوه اقتصادی، جامعهشناسی، سیاسی، فرهنگی و … دارد.
«سینما ملت» از حضور یک مجری ـ کارشناس، یک کارشناس ثابت سینمایی و یک مهمان مدعو بهره میبرد که مهمان مدعو در هر برنامه از میان فیلمسازان، مسئولان سینمایی، اساتید رشتههای مرتبط و … انتخاب میشود. «سینما ملت» از ۱۲ بهمن هر شب ساعت ۲۰ روی آنتن می رود.
همچنین شبکه یک با برنامه های «صبح بخیر ایران» و «ایران امروز» در ساعات ۶ و ۱۸، شبکه دو هر روز در برنامه «صبحانه ایرانی» ساعت ۷ و روزهای پنج شنبه و جمعه با «بسته پیشنهادی» حوالی ساعت ۲۲:۱۵ و شبکه سه در برنامه «سلام صبح بخیر» ساعت ۹ رویدادهای جشنواره فجر را پوشش می دهند.