بازیگر هالیوودی برنده اسکار، احمقانهترین لحظه در سه دهه زندگی حرفهایاش را در یک برنامه تلویزیونی فاش کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از ایندیپندنت تام هنکس برنده اسکار از اواخر دهه ۱۹۸۰ ستاره هالیوود بود و در فیلمهایی از فیلادلفیا و فارست گامپ تا نجات سرباز رایان و الویس بازی کرد.
وی در مصاحبهای در برنامه گراهام نورتون که روز جمعه (۱ دسامبر معادل ۱۰ آذر) پخش شد، در مورد بخشی از حرفه خود سخن گفت که کمتر به آن پرداخته است.
این گفتگوی نوستالژیک باعث شد که وی درباره زمان فیلمبرداری درام فضایی آپولو ۱۳ران هاوارد نیز صحبت کند.
آپولو ۱۳ که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد، داستان زندگی واقعی جیم لاوِل، فرد هیز و جک سویگرت را روایت میکند، فضانوردانی که وقتی سفر به ماه به مشکل میخورد، خود را در خطر مرگ میبینند.
در حین فیلمبرداری پر نقلقولترین لحظه فیلم – زمانی که تام هنکس در نقش لاول میگوید: هوستون، ما به مشکل خوردیم – همه چیز برای بازیگر تغییر کرد.
او گفت: کوین بیکن، بیل پکستون و من داشتیم لحظه جدی را درست بعد از دیالوگ «هوستون، ما به مشکل خوردیم» بازسازی میکردیم و بالا و پایین میرفتیم و تصویر هم ما را بیوزن نشان میداد و همه چیز خوب پیش میرفت، تا اینکه آن روز، بازیگران و گروه عوامل با یک شخص بسیار مهم مواجه شدند: صاحبش آمد! خود لاوِل!
جیمز آرتور لاول جونیور فضانورد بازنشسته ناسا، خلبان آزمایشی و مهندس مکانیک است. وی در سال ۱۹۶۸، به عنوان خلبان ماژول فرماندهی آپولو ۸، به همراه فرانک بورمن و ویلیام آندرس، یکی از سه فضانوردی بودند که برای اولین بار به سمت ماه پرواز کردند و به دور ماه چرخیدند.
هنکس در ادامه گفت: ما مضحک به نظر میرسیدیم و وقتی به پایین نگاه کردم جیم به ما نگاه میکرد.
هنکس افزود: من هرگز در زندگیام احمقانهتر از آن لحظه احساس نکردهام.
آپولو ۱۳ نامزد ۹ جایزه اسکار شد که در نهایت دو جایزه در بخش بهترین تدوین و بهترین صدا را ازآن خود کرد.
هنکس در حال حاضر در لندن در حال تبلیغ «ماه گردها»(The Moonwalkers) است که با همکاری دیوید هاکنی ساخته شده است. هنکس، که به همراه کریستوفر رایلی این فیلم را نوشته است، در مورد این فیلم نیز صحبت کرد.
داستان مذکور، ماموریتهای فضایی آپولو را روایت میکند، با این فناوری که اتاقها به گونهای طراحی شده که احساس کنید در کنار فضانوردان نشستهاید.
اوایل امسال، هنکس که در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ برای فیلمهای فارست گامپ و فیلادلفیا جوایز اسکار را دریافت کرده، نام یکی از فیلمهایی را که در آن بازی کرد، عنوان کرد که معتقد است به اندازه کافی مورد تحسین قرار نگرفته است.
هنکس معتقد است که فیلم گانگستری «جادهای به سوی تباهی» محصول ۲۰۰۲ یکی از بهترین فیلمهای اوست و در مصاحبهای جدید گفت که وقتی مردم در مورد حرفه او صحبت میکنند به اندازه کافی درباره آن صحبت نمیشود و حق فیلم ادا نشده است.
محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلمهای تولید شده توسط این مرکز ایستادهایم.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سالهای ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریتهای حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری میشود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیتها در حال حاضر مجموعهای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.
مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلیترین نقش را در فرآیند تولید فیلمهای سینمایی این سازمان در سالهای اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.
در ماههای منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیشتر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفتوگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیتهای سینمایی این سازمان و فیلمهایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.
مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفتوگو علاوهبر تشریح سیاستها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژههای در دست تولید خود نیز پرداخته است.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:
* شما مسئولیت کلیدیای در سازمان سینمایی «سوره» بهعنوان یکی از مجموعههای فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفتوگویی از شما دیدهایم. ملاحظهای برای دوری از فضای رسانه دارید؟
این حضور کمرنگ بیشتر به پیگیری شما رسانهایها برمیگردد، نه من! شخصاً هیچوقت با گفتوگو مشکلی نداشتهام. البته که برایم مهم است یک گفتوگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفتوگوهایی را هم داشتهام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزهای که میخواهد با من گفتوگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفتوگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفتوگوی چالشی ندارم.
* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلمهای «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شدهاند، چه شد و چه برنامهای برای اکران آنها دارید؛ فیلمهایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».
ما در سال ۱۴۰۰ فیلمهای «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اختالرضا» فیلمهای ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلمها هم یا اکران شدهاند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شدهاند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده میرود.
«اختالرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه میکند. واقعاً انتظار نمیرفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامهریزی شدهاند.
* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلمها نمیافتد؟
این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم میگیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنوارهای این فیلمها و الزام برخی از آنها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً میگویم علاقه دارم فیلمهایمان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاستگذاریهایمان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است میتوان تصمیم قطعی گرفت.
* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟
نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را میکنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه میتوانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که میتوانیم به آنها برسیم به تلاشهای ما بستگی دارد.
یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال میکنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامهریزی میکند و بعد براساس برنامهای که دارد به نیروهای میدانی فرمان میدهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیمساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران میرساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود میگوید «بیا»
یکی از پروژههایی که پیشتر هم درباره آن اطلاعرسانی کردهایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، بهعنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم میگذرد.
این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف میشود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال میکنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامهریزی میکند و بعد براساس برنامهای که دارد به نیروهای میدانی فرمان میدهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیمساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران میرساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود میگوید «بیا».
این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیمنگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. بهخصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار میگیرد که از ژانرهای فراموششده در سینمای ایران محسوب میشود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژهای هم بهویژه در زمینه جلوههای ویژه، بهصورت کاملاً بومی داشتهایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.
* یکی از چالشها درباره پرداختن به این دست بحرانهای معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزلهزدگان بم، به چنین چالشهایی هم توجه داشتهاید؟
اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگها و حتی طراحی شخصیتهای اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که انشاالله بعد از رونمایی فیلم میتوان درباره آن قضاوت کرد.
* به نظر میرسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سالها هم باشد؟
بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که بهصورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فینفسه هزینهبر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینههای تولید انجام دادهایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینهای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش میبریم.
* اما شما در زمینه ساخت فیلمهای پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکستخوردهای مانند «دسته دختران» را هم داشتهاید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.
درباره هر پروژهای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمیشود. همواره درباره فیلمهایی از این دست، سازمان سفارشدهنده یا سرمایهگذار متهم میشود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژهای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارشدهنده یا سرمایهگذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیشفرضهایی وارد فرآیند تولید یک پروژه میشوند و با قضاوتهایی درباره یکدیگر از پروژه خارج میشوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً میتوان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم میرفت برآورده نشد.
ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستادهایم و محاسن و معایب آنها را با هم میبینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر میشود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آمادهخوری» میکنند و میگویند پروژه تمام شده را خریداری کردهایم اما «دسته دختران» که نمیتواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع میگویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد
* قبول ندارید که یک پروژه شکستخورده است؟
من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را بهوجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را میداشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلمهای ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانهها نسبت به آنها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر میگذارد.
جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژههایی مثل «اختالرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستادهایم و محاسن و معایب آنها را با هم میبینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر میشود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آمادهخوری» میکنند و میگویند پروژه تمام شده را خریداری کردهایم اما «دسته دختران» که نمیتواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع میگویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیدهاند. البته پشت هر ۲ آنها هم ایستادهایم.
* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژههایش را بپذیرد!
بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. میگوئید این اثر ایراد دارد، من هم میگویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید میتوانست بهتر از این باشد، قطعاً میگویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظهای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا میبرد، تمام شود و دیگر شاهد لحظههای فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمیبودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که میگویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.
ما نمیتوانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیدهای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیدهای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده میکند! از مرحلهای به بعد هیچکس انگار نمیتواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کنارهگیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب میکردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیقتر شود.
* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژههای دیگری دارید؟
فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاعرسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقشآفرینی شهید علیاکبر شیرودی است. کاری که آقای والینژاد در مقام تهیهکننده این فیلم و فیلم «احمد» بهصورت همزمان انجام دادهاند، به نظر یک اتفاق فوقالعاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال میکنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سالها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.
* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمیکرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟
بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحالترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنههای اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری بهواسطه سابقه دستیاری کارگردانهایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژهای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بودهایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سالهای سینما محسوب میشود که بالغبر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توانمان را داریم برای به سرانجام رسیدن آنها میگذاریم.
شخصاً درباره شخصیتهای ملی معتقدم، خانوادههایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آنها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی میشود، نمیتوان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتیاش تنها در اختیار خانوادهاش قرار دارد
* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکرهای با خانواده شهید هم داشتهاید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.
در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداختهایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیتهای ملی معتقدم، خانوادههایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آنها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی میشود، نمیتوان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتیاش تنها در اختیار خانوادهاش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آنها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.
* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح میدهید؟
این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راهاندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکتهای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمدهای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاجاسماعیل رضایی است که بهشدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.
* به نظر میرسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.
طیب کاراکتری تاریخی است که بهواسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کردهاند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمیبندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که بهواسطه همین یک احترام، نامش ماندگار میشود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.
* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟
چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.
بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمیتوان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق میافتد و تبدیل به حاشیه میشود نمیتوان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمیتوان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنشهای فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربههای اخیرش موفق نبوده است هم با شما همنظر نیستم
* از منظر یک سرمایهگذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربههای اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیهسازیهایش بر متن کارهایش میچربد، منطقی میدانید؟
من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب میدهند که دنبال حاشیهسازی هستند.
* قطعاً خودش هم به حاشیهسازی علاقه دارد!
بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمیتوان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق میافتد و تبدیل به حاشیه میشود نمیتوان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمیتوان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنشهای فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربههای اخیرش موفق نبوده است هم با شما همنظر نیستم.
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمیشود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایهگذاری روی پروژهاش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامهای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و بهشدت هم از نظر تولیدی، پروژه کمهزینهای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایهگذاری را مطرح کنید، میگویم اصلاً این سرمایهگذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.
* یک سوال صریح؛ میتوانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریتهای سازمانی، بهواسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟
خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلیترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.
* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟
پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب بهصورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید میشود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی میکند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاعرسانی خواهد شد.
اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهرهوری «اختالرضا» از نظر ظرفیت سانسهایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلمهای در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالنهای سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است
* مسأله اکران و نسبت این فیلمها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفتوگو اشاره ویژهای به فروش «اختالرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق میدانید؟
باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینهای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضیکننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهرهوری «اختالرضا» از نظر ظرفیت سانسهایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلمهای در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالنهای سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانسهای حداقلی را به فیلمی از جنس «اختالرضا» میدهد، وقتی میتواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.
* این را مدیری میگوید که مجموعهاش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!
این موضوع گریبان خیلی از فیلمهای غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاستگذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد بهشدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئیننامه اکران، خیلی از تصمیمها را تا به امروز نباید میگرفتند. حتی در اکران فیلمهای کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدیهایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری میتوانست داشته باشد.
*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اختالرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفهای نسبت به فیلمهای مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.
چرا باید آسیب بزند؟!
* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشتهایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلمهایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! بهخصوص که کارگردان «اختالرضا» در مصاحبهای صراحتاً گفتهاست این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شدهاست و خب معلوم است خروجی چنین پروژهای چه میشود!
بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خواندهام و نمیدانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بینسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش میرود. مشابه چنین ژانری را در سالهای اخیر در سینمای ایران داشتهایم. برای همین هم معتقدم هر پدیدهای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما میدهند. هزینه تولید «اختالرضا» اما اصلاً در این اندازهها نبود.
مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشستهاند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل میشود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمیآیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آنها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟
* میتوانید به مبلغ آن اشاره کنید؟
کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً بهخاطر سوژه فیلم به سینما میرود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه میکند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلمهای دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اختالرضا» این گروه را به سینما میکشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.
مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشستهاند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل میشود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمیآیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آنها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟
حتی اگر استدلالهای مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، میتوانند به سینما بیایند، اما نمیآیند! فیلمی مانند «اختالرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانوادههای مذهبیتر را شامل میشوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی، پیگیر میشوند آن را تماشا کنند.
* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟
بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اختالرضا» دریافت میشود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما میآورد. این جنس مخاطب میتواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همینطور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلمها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.
* به چه معنا؟
به این معنا که میخواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسیهای تازه ایجاد کند.
* اما اینکه میگوئید مخاطب خاص فیلم «اختالرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن مینشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!
نه من اینطور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیتهای بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران میتوانید نام ببرید که میتوانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلمهای تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردانهایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را میسازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را میسازد داشتهایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلمهای تاریخی صحبت میکنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت میکنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمیتوانیم که فیلمهای خودمان را با فیلمهای تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!
قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونهای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم
بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفتهایم دلایل متنوعی را میتوان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اختالرضا» میآییم، میگوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه میخواستیم پروژهای کمهزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت میکردیم. شما نمیدانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. اینها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیتهای آنها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گمنامی هستند که در این فیلم ظرفیتهای آنها بروز پیدا کرد.
* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. میخواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاستهای محتوایی و مأموریتهای این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟
واقعیت این است که ناتوانترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش میخواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم میخواهد کار خوب و مخاطبپسند بسازد. هیچکس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرطبندی است و هیچچیز در آن قطعی نیست.
تجربههای متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان میتوان ذکر کرد که همه مولفهها درباره آنها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خوردهاند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونهای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.
همانطور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آنها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجوییام، سریال «یوسف پیامبر» پخش میشد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانوادهام را به دلیل تماشای این سریال نقد میکردم و به زعم خودم به گافهای کارگردانی فرجالله سلحشور میخندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازهها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را میگرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس میکرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.
فیلم کوتاه «شیرجه» به کارگردانی محمد تنابنده با بازی حسین مهری و عاطفه اکبری آماده نمایش می شود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «شیرجه» به نویسندگی و کارگردانی محمد تنابنده و تهیهکنندگی امیر صیدآبادی پس از پایان فیلمبرداری این روزها در آخرین مراحل فنی به سر میبرد و به زودی آماده نمایش خواهد شد.
«شیرجه» که اثری کوتاه با مضمونی اجتماعی محسوب میشود پس از تکمیل فرآیند فنی و آماده شدن نسخه نهایی، برای حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی ارسال خواهد شد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «آذر من به آخرین چیزی که فکر می کنم بچه دار شدنه…»
حسین مهری، عاطفه اکبری، محمدصادق میرمحمدی، مهکامه زرینه، علی اصغر نویی، فریبرز شاهکرمی، ناصر جزندری، آروین زند و ماهان درخشان بازیگران فیلم کوتاه «شیرجه» هستند.
محمد تنابنده پیش از این، دو فیلم بلند «تدفین» و «آبستن» را کارگردانی کرده است و همچنین سالهاست به عنوان فیلمنامهنویس فعالیت میکند که مجموعههای تلویزیونی «نون خ»، «پایتخت» و «دودکش» آثاری هستند که وی در آنها به عنوان فیلمنامهنویس فعالیت داشته است.
سایر عوامل فیلم «شیرجه» عبارتند از: مجری طرح: عاطفه اکبری، مدیر فیلمبرداری: جمال شمس، طراح گریم: محمود دهقانی، مدیر صدابرداری: امیر حاتمی، دستیار اول کارگردان: فراز عمومی، مدیر برنامهریزی: مهدی ابراهیمی، طراح صحنه: مجید صیدآبادی، طراح لباس: ماندانا مراد قلی، مدیر تولید: پارسا جمالنسب، جانشین تولید: علی پالیزدار، عکاس: لیلا خوشکنار، منشی صحنه: شعله یخچالی، دستیار اول فیلمبردار: ابراهیم علیزاده، مدیر تدارکات: پیمان عفتمنش، تدوین: کاوه ایمانی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، اصلاح رنگ و نور: سامان مجد وفایی- آرش کاظم زاده، موسیقی: آرمان موسیپور، طراحی پوستر: متباکس استودیو، دستیار تدوین: امیر شهبازی، دستیار دوم کارگردان: مریم صبوری، دستیار برنامهریز: مهدیسا اسدی، جانشین تهیهکننده: میلاد احمدی نژاد، دستیار تهیه: مهدی یزدی،گروه فیلمبرداری: مهدی نیکخواه، سعید غفاری، بهزاد مددی، دستیاران صدابرداری: داوود قلیپور،میلاد محالی، مجریان گریم: بهاره مینایی، رضا نادی، دستیار صحنه: امیرمحمد ناصری، دستیار لباس: یلدا وزیری، خدمات: رضا مرادی، حمل و نقل: ارسلان ملک خواه، فرامرز رضایی، فیروز قدرت، علیرضا چراغی، محمد امین سماواتیان، میلاد شهسواری، پشتیبانی فنی: آرش رحیمزاده.
شاخه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد جوایز اسکار ۲۰۲۴، شاهد یکی از جذاب ترین رقابتهای این شاخه در چند سال اخیر خواهد بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با آغاز فصل جوایز سینمایی ۲۰۲۴-۲۰۲۳، شاخه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد یکی از غیرقابل پیش بینی ترین دوره های خود را تجربه میکند، جایی که چهره های سرشناسی از «نیکلاس کیج» و «دی کاپریو» تا «بردلی کوپر» و «کیلین مورفی» برای کسب جایزه رقابت تنگاتنگی خواهد داشت.
آیا «بردلی کوپر» پس از چهار بار ناکامی در شاخه بازیگری، نهایتا برنده اسکار این شاخه خواهد شد یا «دی کاپریو» دومین جایزه اسکار خود را خانه میبرد و یا این که فیلم موفق «اوپنهایمر» و نقش آفرینی درخشان «کیلیان مورفی» در این فیلم با کسب اسکار جایزه نقش اصلی مرد همراه خواهد شد.
نشره هالیوود ریپورتر به معرفی ۱۰ شانس اصلی شاخه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد اسکار ۲۰۲۴ پرداخته است:
نیکلاس کیج، سناریوی رویایی (Dream Scenario)
«کیج» در این کمدی تاریک بهترین ویژگیهای مختص به خود را را نشان داده و در نقش یک شوهر، پدر و استاد دانشگاه خسته کننده بازی کرده که ناگهان در رویاهای غریبهها ظاهر می شود و او را در جهان مشهور می کند. این نقش آفرینی، خاطرات نامزدی اسکار او را برای بازی در فیلم «اقتباس» تداعی می کند.
«نیکلاس کیج» در سال ۱۹۹۵ توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه گولدن گلوب، جایزه انجمن بازیگران فیلم و چندین جوایز دیگر را بخاطر بازی در فیلم «ترک لاس وگاس» بهدست آورد.
بردلی کوپر، مایسترو (Maestro)
«بردلی کوپر» امسال با گریمی سنگین در نقش اصلی «لئونارد برنستاین» موسیقیدان برجسته آمریکایی بازی کرده است و آماده است پنجمین نامزدی اسکار خود را کسب کند. او آخرین بار در سال ۲۰۱۹ برای بازی در فیلم «ستاره ای متولد شده است» که خودش کارگردانی کرده بود، نامزد جایزه اسکار بازیگری شده بود.
«کوپر» نخستین بار در سال ۲۰۲۳ برای بازی در فیلم «دفترچه بارقه امید» (۲۰۱۳) نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد شد و در سال ۲۰۱۴ برای نقش مکمل مرد برای این فیلم «اخاذی آمریکایی» برای دومین بار نامزد جایزه آکادمی شد. او در سال ۲۰۱۵ برای فیلم «تک تیرانداز آمریکایی» در دو شاخه بهترین فیلم (تهیه کنندگی) و بازیگری، در سال ۲۰۱۹ برای فیلم «ستاره ای متولد شده است» در شاخه های کارگردانی، بازیگری و بهترین فیلم (تهیه کنندگی)، در سال ۲۰۲۰ برای تهیه کنندگی فیلم «جوکر» و در سال ۲۰۲۲ نیز برای تهیه کنندگی فیلم «کوچه کابوس» نامزد جایزه اسکار شده است.
لئوناردو دی کاپریو، قاتلان ماه کامل (Killers of the Flower Moon)
«لئو» برای ششمین بار در فیلمی به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» ظاهر شده که در آن نقش یک آدم ساده لوح را بازی می کند که بخشی از نقشه کشتن و غارت جامعه اوسیج میشود. این نقش میتواند هفتمین نامزدی اسکار را برای او به ارمغان بیاورد. او در سال ۲۰۱۶ برای «بازگشته» برنده اسکار شده بود.
کولمن دومینگو، راستین (Rustin)
این بازیگر برنده جایزه امی برای فیلم «یوفوریا»، نخستین بار است که برای بازی در یک فیلم سینمایی مورد تمجید قرار میگیرد. او قلب، ذهن و روح خود به بخشی از شخصیت «بایارد راستین» وام داده است، یک فعال حقوق مدنی سیاهپوست که راهپیمایی ۱۹۶۳ در واشنگتن را سازماندهی کرد.
کریستین فریدل، منطقه مورد علاقه (The Zone of Interest)
«فریدل»، بازیگر آلمانی که بیشتر برای سریال تلویزیونی «بابیلون برلین» شناخته میشود، با بازی در نقش «رودلف هوس» فرمانده نازی آشویتس که در همسایگی اردوگاه کار اجباری زندگی میکرد در فیلم ترسناک ساخته «جاناتان گلیزر» با عنوان «منطقه مورد علاقه» منتقدان و مخاطبان سراسر جهان را شگفتزده کرده است.
پل جیاماتی، نگهبانان (The Holdovers)
این بازیگر کهنهکار میتواند ۱۹ سال پس از همکاری قبلیاش با «الکساندر پین» در سریال «راههای فرعی»، نامزد بهترین بازیگر مرد شود. او در فیلم «نگهبانان» در نقش یک مربی مدرسه شبانه روزی بازی کرده که مجبور شده در تعطیلات کریسمس در دانشگاه بماند.
بری کیوگان، سالتبرن (Saltburn)
این بازیگر ۳۱ ساله تنها یک سال پس از موفقیت در فیلم «بنشیهای اینیشرین» که برای آن نامزد اسکار نقش مکمل شد، یکی از شانسهای مهم رقابت اسکار برای بازی در نقش مردی جوان با رازهای بسیار در فیلم «سالتبرن» دومین ساخته «امرالد فنل» است.
کیلیان مورفی، اوپنهایمر (Oppenheimer)
این مرد ایرلندی که بیشتر برای سریال تلویزیونی «پیکی بلایندرز» شناخته می شود، بیش از ۲۰ سال است که کارهای قابل توجهی در زمینه فیلم انجام میدهد، اما هیچ کدام هرگز به اندازه نقش «جی رابرت اوپنهایمر «در فیلم زندگینامه پرفروش «کریستوفر نولان» دیده نشده است. «کیلیان مورفی» در برخی از پیشبینیها شانس اصلی اسکار ۲۰۲۴ در شاخه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد است.
اندرو اسکات، همه ما غریبهها ( All of Us Strangers)
بازیگر نقش «کشیش» در سریال» فلبگ» قویترین نقدهای دوران حرفهای سینماییاش را برای بازی در داستان فراطبیعی «همه ما غریبهها» ساخته «اندرو هی» دریافت کرده است. او در این فیلم به پدر و مادرش که در ۱۲ سالگی از دست داده بود دوباره میپیوندد.
جفری رایت، داستان آمریکایی (American Fiction)
«رایت» یکی از مهمترین بازیگران سینماست که هرگز نامزد اسکار نشده است. این بازیگر برنده امی احتمالاً بهترین عملکرد حرفهای خود را به عنوان یک استاد دانشگاه بداخلاق در فیلم «داستان آمریکایی» ارائه میدهد که کتابهایی مینویسد که هیچ کس نمیخواند تا این که یک کتاب با نام مستعار و در ژانری متفاوت مینویسد.
کارگاه «کارگردانی و بازیگری در سینما» با تدریس داریوش فرهنگ در موزه سینما برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، برخی از هنرمندان در عرصههای مختلف سینما به صورت همزمان فعالیت میکنند. داریوش فرهنگ از جمله سینماگران شناخته شدهای است که بیش از چهار دهه در سینما و تلویزیون به عنوان کارگردان و بازیگر حضور داشته و در این مدت آثار به یاد ماندنی را کارگردانی کرده است و یا به عنوان بازیگر در آنها نقش آفرینی کرده است.
موزه سینمای ایران با توجه به تجربه و تخصص داریوش فرهنگ در حوزه کارگردانی و بازیگری کارگاه «کارگردانی و بازیگری در سینما» را با حضور این هنرمند برگزار میکند.
این کارگاه روز چهارشنبه-پانزدهم آذرماه- ساعت ۱۵ ویژه اعضای باشگاه مخاطبان در سالن فردوس موزه سینما برگزار میشود و علاقهمندان برای شرکت در این کارگاه میتوانند با مراجعه به نشانی clubmuseum.ir/workshops/۳۴ ثبتنام کنند.
داریوش فرهنگ در این کارگاه به مباحثی همچون کارگردانی در سینما شامل ایده و اجرا، حضور به عنوان بازیگر در آثار کارگردانان دیگر، حضور همزمان به عنوان بازیگر و کارگردان در یک اثر، هدایت بازیگران و ارتباط با عوامل فیلم سبنمایی و… خواهد پرداخت.
در کارنامه هنری داریوش فرهنگ کارگردانی آثاری همچون طلسم، تکیه بر باد، یک گزارش واقعی، دو فیلم با یک بلیت و… همچنین کارگردانی مجموعههای تلویزیونی سلطان و شبان، طلسم شدگان، تولدی دیگر، راه شب و … دیده میشود.
فرهنگ در آثاری همچون محمد رسول الله( ص)، شاید وقتی دیگر، سفر، دو فیلم با یک بلیت و مجموعههای تلویزیونی کلاه پهلوی، بیگناهان، در جستجوی آرامش، سلمان فارسی، معصومیت از دست رفته نقشآفرینی داشته است.
دبیر بخش طنز نهمین جشنواره فیلم مدرسه گفت: برای نخستین بار بخش ویژه طنز فیلم دانشآموزی در این رویداد برگزار خواهد شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از دبیرخانه دائمی جشنواره فیلم مدرسه، محسن دهگلی با اشاره به افزوده شدن بخش جدیدی به این جشنواره اظهارداشت: برای نخستین بار بخش ویژه طنز فیلم دانش آموزی در نهمین جشنواره فیلم مدرسه برگزار خواهد شد و دانشآموزان علاقهمند به موضوعات طنز در مقطع متوسطه اول و دوم میتوانند در این رویداد شرکت کنند.
وی گفت: بخش طنز در محورهای اصلی شامل داستانی، انیمیشن، نماهنگ و آیتم تلویزیونی و در محور جانبی شامل فیلمنامه خواهد بود که دانشآموزان میتوانند آثار خود را به نشانی اینترنتی جشنواره www.madresefestival.ir و همچنین ربات اختصاصی جشنواره در برنامه کاربردی شاد ارسال و بارگذاری کنند.
دهگلی با اشاره به مهلت ارسال آثار به دبیرخانه نهمین جشنواره فیلم مدرسه افزود: شرکت کنندگان این امکان را دارند که تا ۳۰ آذرماه اثر و یا آثار خود را ارسال کرده تا بعداز بررسیهای اولیه، حضور آنها در جشنواره فراهم شود.
دبیر بخش طنز نهمین جشنواره فیلم مدرسه بیان کرد: با همکاریهای صورت پذیرفته با مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، از آثار برگزیده این جشنواره حمایت و در جشنوارههای برتر و بینالمللی شرکت داده خواهند شد.
معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده با بیان اینکه هیچ منعی برای فعالیت زنان در سینما وجود ندارد، گفت: ما میخواهیم محیط سینما، محیط پاک و سالم و در عین حال خلاق و پیشرو باشد و زنان ما بتوانند در بخشهای مختلف اعم از فیلمنامهنویسی، ایدهپردازی و کارگردانی و در بازیگری با حفظ حریمها مشارکت داشته باشند.
به گزارش سینمای خانگی، انسیه خزعلی در گفت وگو با ایرنا، در این باره که با توجه به حضور چشمگیر زنان در سالهای اخیر در عرصه سینما، تلویزیون و فیلمسازی، برنامه مشخص معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری برای تقویت این حضور چیست؟ با اشاره به فرمایش مقام معظم رهبری در خصوص حضور زنان در همه عرصههای اجتماعی اظهار داشت: همانگونه که معظمله فرمودند موافق حضور زنان در همه عرصههای اجتماعی هستم به شرط اینکه دو مطلب حفظ شود؛ یکی حفظ حریمها و عفاف که برای زن سرمایه است و دیگری خانواده زن است که رکن اصلی و محوریت خانواده را به عهده دارد. ما هم از همه حرکتهایی که در این راستا چه در سینما چه در سایر هنرها یا ورزش صورت میگیرد حمایت میکنیم
وی افزود: امیدوارم با پشتیبانیهایی که دولت دارد شاهد حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی باشیم. تعبیری شده بود که آیا واقعا جمهوری اسلامی از سینما حمایت میکند؟ قطعاً حمایت میکند و تعبیرات بسیار زیبایی را رهبری در مورد سینما به عنوان هنر برتر از سینما داشتند اگر این حمایت نبود ما جشنوارههای متعدد اعم از جشنواره بزرگ فجر و شکوفاییهای استعدادهای گوناگون را شاهد نبودیم.
سینمای ما در سطح ملی و بینالمللی آثار خیلی خوبی داشته است و امیدواریم آثار بهتری را هم به جامعه هنری عرضه کندمعاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: ما میخواهیم محیط سینما، محیط پاک و سالم و در عین حال خلاق و پیشرو باشد و زنان ما بتوانند در بخشهای مختلف اعم از فیلمنامهنویسی، ایدهپردازی و کارگردانی و در بازیگری با حفظ حریمها مشارکت داشته باشند. این مساله مختص همه زنان است و به قشر یا صنف خاصی اشاره نداریم. دو سال پیش هم ما از بازیگرانی که از جو نامناسب سینما گلایه مند بودند دعوت کردیم و خواستیم که شکایات خود را برای ما ارسال کنند تا به عنوان یک نهاد حمایتی پیگیری مسائل آنها را داشته باشیم.
خزعلی گفت: سینمای ما هم در سطح ملی و هم بینالمللی آثار خیلی خوبی داشته است. در نشست اخیری که در سازمان همکاریهای اسلامی بود برخی از خانمها ایران را با حضرت یوسف (مجموعه یوسف پیامبر) و یا مختار (مجموعه مختارنامه) میشناختند.
انسیه خزعلی – معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده
وی اظهار داشت: این نشان دهنده آن است که برد تبلیغی، فرهنگی و تمدنی ایران وقتی با علایق و فرهنگ سایر ملتها پیوند برقرار کند میتواند از طریق سینما و در قالبهای هنری برد جهانی و بین المللی داشته باشد.
خزعلی در پاسخ به این سوال که «شما گفتهاید فیلم میبینید بیشتر از آن نقد میکنید میتوانید منظورتان را توضیح دهید». گفت: بله عرض کردم هم فیلم میبینم هم نقد میکنم و بیشتر از آنکه فرصت دیدن فیلم داشته باشم کارهای نقدی مرتبط دارم به دلیل رشته تخصصی و پژوهش و پایان نامههای دانشجویان که نقد شعر، رمان یا فیلمنامه است و برخی از آنها به صورت تطبیقی بین آثار ادبی _ هنری ایران و کشورهای عربی میباشد.
محمدحسن یادگاری کارگردان مستند «محرمانه دوحه» در سالگرد بازی حساس ایران و آمریکا در جامجهانی قطر، به ارایه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، ۸ آذر ۱۳۷۶ برای مردم ایران یک روز خاطرهانگیزه و تکرارنشدنی است. روزی به نام حماسه ملبورن که شاهد جشن ملی خودجوش و با شکوه در سراسر کشور بودیم چراکه با صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ همراه بود. حدود ربع قرن از آن حماسه در سالگرد ۸ آذر یکی دیگر از حساسترین و هیجانانگیزترین مسابقات فوتبال ملی برگزار شد؛ دیدار ۲ تیم ایران و آمریکا در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر.
یکی از تازهترین محصولاتی که مرکز مستند سوره دست به تولید آن زده است، مستند سینمایی «محرمانه دوحه» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی محمدحسن یادگاری است که به روایت حضور تیم ملی فوتبال ایران و هوادارانش در جام جهانی ۲۰۲۲ و حواشی آن میپردازد.
این اثر که از آبان ۱۴۰۱ جلوی دوربین رفته و مراحل فنی خود را تا مرداد ۱۴۰۲ طی کرده است، آماده حضور در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» شده است.
در جامجهانی قطر بایکوت رسانهای بودیم
محمدحسن یادگاری، نویسنده، تهیهکننده و کارگردان این مستند، در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره برخورد رسانههای داخلی با حواشی جامجهانی قطر، عنوان کرد: حین جامجهانی ۲۰۲۲ قطر، ما در یک بایکوت رسانهای بودیم و بسیاری از اخبار در رسانههای رسمی پوشش داده نمیشد. شیوه روایت ما در این مستند نمایش و بازنمایی دستههای ضدهواداری تیمملی و همچنین تأثیر اعتراضات و گسستهای اجتماعی بر هواداران تیمملی است. به همین دلیل هنوز نمیدانم آیا تلویزیون زیربار نمایش این مستند میرود یا نه. چون پخش این مستند در تلویزیون شجاعت و درایت میخواهد و بعد از آن باید در برنامهای به تجزیه و تحلیل و نقد آن پرداخت. اگر چنین شود، اتفاق خوبی است.
وی درباره استراتژی خبری رسانهها، اظهار کرد: ما چیزی به نام استراتژی خبری و رسانهای خلاق نداریم. ما استراتژی محدودکننده داریم؛ یعنی ممنوعیت در رسانه بیشتر از همگرایی و خلاقیت است، به ویژه در زمینه ورزش که یکی از مهمترین حوزههای خبری است. رسانه استراتژی خبری ندارد و معمولاً خبرنگاران خِبره در زمینه ورزشی کار نمیکنند؛ افراد کارآموز یا کسانی که شور و اشتیاق دارند وارد این حوزه میشوند.
این مستندساز افزود: با مقایسه سوالات خبرنگاران ورزشی ایران و خبرنگاران ورزشی دنیا، میتوان متوجه شد که کیفیت سوال و دغدغه آنها با ما بسیار متفاوت است، مشخصاً در چنین حالتی ما به استراتژی نمیرسیم. ضمن اینکه بحث مدیریت رسانه هم مطرح است.
یادگاری اظهار کرد: مهمترین مهارتی که یک متخصص علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه بهدست میآورد، مهارت پیشبینی وقایع اجتماعی آینده است. در حال حاضر وقایع مهمی پیشروی آینده ورزش ایران است که کاملاً قابل پیشبینی است.
تقریباً هیچ نهاد مرتبطی از ما حمایت نکرد
کارگردان «محرمانه دوحه»، درباره حمایتها برای ساخت مستند، عنوان کرد: با اینکه حدود ۹ ماه جلسات و ارایههای مختلفی از پروژه داشتیم، تقریباً هیچ نهاد مرتبطی از ما حمایت نکرد. ما با کمک معاونت فضای مجازی صداوسیما و مرکز مستند سوره حوزه هنری بسیار خودجوش، در صورتی که وظیفه اصلیشان این موضوع نبود، این اثر را ساختیم. اگر مسئولیتپذیری مدیران جوان، خودجوش و دلسوز نبود این پروژه پیش نمیرفت و این برهه حساس و عبرتآموز تاریخی ثبت نمیشد!
یادگاری درباره تیم ملی فوتبال و نسبت آن با جامعه، مطرح کرد: تیم ملی همیشه نماد یک ملت است. هم از جامعه تأثیر میگیرد و هم بر آن تأثیر میگذارد چرا که یک پدیده زنده است. جامعه و تیم ملی هیچ وقت از هم جدا نیستند در واقع آینه تمامنما هم هستند. به طوری که با مرور تاریخ تیم ملی فوتبال میتوان تاریخ یک ملت را شناسایی کرد. من در مستند «یک ضربان یک ملت» به این موضوع پرداختهام که به امید خدا در آینده پخش خواهد شد.
وی در پایان مطرح کرد: در مستندسازی و ثبت رویداد چند لایه تعریف میشود. این مستند ۳۰ درصد ایدهآل من است چراکه ابتدا مقرر شده بود که یک تیم ۸ نفره عازم قطر شود اما در لحظه آخر ۲ نفر اعزام شدند، همچنین مسئول پروژه هم وظیفه حرفهای خود را به درستی انجام نداد. ما از دل اتفاقات داخلی و خارجی مستند را آماده کردهایم، اما قابل دفاع است و سوژه حساسی دارد.
مدیرعامل خانه سینما، با تسلیت برای درگذشت بیتا فرهی و پروانه معصومی گفت: تشییع خصوصی خواست خانواده خانم معصومی بود اما به زودی مراسم باشکوه در خور ایشان برگزار خواهیم کرد.
به گزارش رسانه سینمای خانگی، علی دهکردی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا، درباره آیین تشییع خانم پروانه معصومی، اظهار داشت: من در خانه سینما، دوستان در انجمن بازیگران، سازمان سینمایی حتی دوستان در صدا و سیما خیلی تمایل داشتیم مراسم تشییع جنازه باشکوه و درخور ایشان با یک فاصله زمانی مناسبی که قابل تنظیم باشد انجام شود منتها مراسم تشییع جنازه و ترحیم حق مسلم و اولیه خانواده هر متوفی است که خانواده مرحومه پروانه معصومی هم تمایل داشتند به شکل خصوصی در مقبره خانوادگی و محل زادگاه نیاکانیشان برگزار شود و حتی تمایلی نداشتند که نشانی و آدرس اینجا را هم گسترش دهند.
وی افزود: یکی از دلایلش هم این است که محل تشییع جایی است که از نظر مسیر، مسیر مناسبی نیست. حتی بستگان مرحومه که سن بالایی دارند پلهها، سربلایی و شیب را خیلی سخت آمدند. اما باز هم از دوستان، مدیران صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و من هم از خانه سینما به آیین آمدیم.
دهکردی گفت: حتما در اولین فرصت یک مراسمی که در خور ایشان و بزرگداشت مرحومه معصومی باشد برگزار میشود. باید حتما بزرگداشت و یادبود در خور ایشان از طرف انجمن بازیگران، خانه سینما، سازمان سینمایی، صدا و سیما و همه کسانی که واقعا علاقمند و مدیون به ایشان از نظر اعتبار فرهنگی و هنری هستند برگزار شود.
یکی از لذتهایم این بود که روز مادر یا نوروز با ایشان تماس بگیرم
وی با اشاره به چند همکاری با پروانه معصومی گفت: من دو سه کار با ایشان داشتم و در نقش پسرشان بازی میکردم. یکی از لذتهایم این بود که روز مادر یا نوروز با ایشان تماس بگیرم و تبریک بگویم و خیلی هم افتخار میکردم.
واقعا احساس قلبی خیلی دلنشینی نسبت به خانم معصومی داشتم
دهکردی افزود: واقعا احساس قلبی خیلی دلنشینی نسبت به خانم معصومی داشتم و هنوز هم دارم. ایشان یکی از مهمترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران است. این بازیگر به خاطر حضور هنری و فرهنگی که در کنار کارگردانان بزرگ سینما و در شاخصترین فیلمهای تاریخ سینمای ما را داشتند، دارای اعتبار بالایی است.
وی ادامه داد: خانم معصومی، بعد از انقلاب جزو نخستین خانمهایی بودند که شخصیت زن ایرانی مقتدر، توانمند، اندیشمند و دوستداشتنی را در سینما و تلویزیون بازی کرده بودند.
پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون ۶ آذرماه در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل خانه سینما نسبت به پست توهینآمیز اینستاگرامی حمید فرخنژاد درباره پروانه معصومی واکنش نشان دادند.
به گزارش رسانه سینمای خانگی، محمود سالاری معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا در پست توهینآمیز اینستاگرامی حمید فرخنژاد درباره پروانه معصومی به یک بیت شعر از مولانا (مثنوی معنوی) بسنده کرد و گفت: «مه فشاند نور و سگ عو عو کند، هر کسی بر طینت خود میتند.»
حمید فرخنژاد چهره ضد انقلاب سینمای ایران در یک پست اینستاگرامی با انتشار تصویری از پروانه معصومی در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی نوشته بود: یادتون گرامی نیست خانم، چه تلخ است آنچه از شما در حافظه مردم باقی مانده.
مرحوم پروانه معصومی ظهر ششم آذرماه به علت عارضه ریوی در ۷۹ سالگی درگذشت. روز گذشته در شهر رشت که محل سکونت این بازیگر بود، مراسمی به پاس سالهای فعالیت هنری و احترام به این بازیگر برگزار شد. پیکر این بازیگر برای تشییع به تهران منتقل شد.
سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شبها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.
پیکر زندهیاد پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز – چهارشنبه- هشتم آذرماه- در امامزاده ابوطالب تهران با حضور جمعی از هنرمندان و چهره های مطرح سینما و تلویزیون برگزار شد.