بازیگران اصلی فیلم «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد که این روزها در حال فیلمبرداری است، معرفی شدند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، همزمان با ادامه فیلمبرداری فیلم سینمایی «باغ کیانوش»، شهرام حقیقتدوست، عباس جمشیدیفر، علیرضا آرا و مجید پتکی بهعنوان بازیگران این اثر سینمایی تا کنون مقابل دوربین رفتهاند.
فیلمبرداری این پروژه سینمایی به کارگردانی رضا کشاورز حداد که چندی پیش در همدان کلید خورده بود این روزها در حوالی تهران ادامه دارد.
سهم اصلی در ترکیب بازیگران این فیلم سینمایی را که محور اصلی قصهاش شخصیتهای کودک و نوجوان هستند، بازیگران نوجوان دارند. بازیگرانی که برخی از آنها را میتوان استعدادهای تازه در سینما دانست و برخی دیگر پیش از این در آثار سینمایی تجربه ایفای نقش داشتهاند.
از جمله بازیگران کودک و نوجوان «باغ کیانوش» می توان به امیرحسین بیات، ابوالفضل ایوانی، دانیال جعفری، ارغوان شعبانی، امیرعلی صحرایی، امیرمحمد صحرایی، اشکان اردستانی، رونیکا بهرامزاده، ابوالفضل حسنخانپور، گرشا نامورصدیق اشاره کرد.
این فیلم به عنوان اولین محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اثری ماجراجویانه و با محوریت نوجوانان است که فیلمنامه آن به صورت اقتباسی و توسط رضا کشاورز حداد به نگارش درآمده است.
رضا کشاورز حداد که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی خود را پشت سر میگذارد، پیش از این چندین فیلم کوتاه در ژانر کودک و نوجوان ساخته و همچنین کارگردانی یکی از اپیزودهای سریال تلویزیونی «تازه وارد» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد را برعهده داشته است.
«باغ کیانوش» برای حضور در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ثبت نام کرده است.
مدیر بیست و یکمین جشنواره بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) گفت: این رویداد ریلگذاری برای ارائه آثار فاخر سینمایی جهت ارائه به جشنواره بینالمللی فیلم فجر است.
به گزارش سینمای خانگی، فرهاد قائمیان در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: جشنواره امام رضا(ع) و در کل چنین حرکتهای جریانساز میتواند تاثیر بیشتری روی کل جشنوارهها خصوصا جشنواره فجر که پیشانی امور سینمایی کشور است، بگذارد.
وی در اینباره که امسال با توجه به تلاقی جشنواره امام رضا با جشنواره بینالمللی فیلم فجر آیا چنین رویدادی میتواند زمینهساز ارائه آثار فاخری در باب امام هشتم برای ارائه و عرضه در جشنواره بینالمللی فیلم فجر باشد؟ گفت: قطعا این اتفاق خواهد افتاد.
زمینهچینی برای تولیدات سینمایی
قائمیان گفت: امیدوارم بتوانم با تعاملی که بین سازمان سینمایی و دیگر سازمانهای سینمایی کشور دارم کاری را انجام دهم که این تاثیرگذاری حتما باشد و بتوانیم به یک خروجی خوب برسیم.
هدف من جریان سازی یا تعامل و رایزنیهای بیشتر در رابطه با مجموعه سینمایی است که بتوانیم کاری را پیش ببریم
وی افزود: یک کار فاخر برای یک سال نیست. هدف من جریان سازی یا تعامل و رایزنیهای بیشتر در رابطه با مجموعه سینمایی است که بتوانیم کاری را پیش ببریم. مثلا دو فیلمنامه درجه یک از دوستان دارم که در رابطه با خود آقا امام رضا(ع) است اما به هر حال، آن زمینه ایجاد نشده تا این فیلمنامهها که هم فاخر هستند و هم میتوانند تاثیرگذار باشند به آثار سینمایی تبدیل شوند.
قائمیان گفت: باید این روند و ریلگذاری را انجام دهیم که جشنواره امام رضا(ع) همین ریلگذاری است.
وی افزود: برای یک فیلم فاخر در یک سال که سهل است، بلکه سعی می کنیم زمینه بچینیم برای این که چنین فیلمهایی برای کار شروع شوند.
جشنواره بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) هرساله در شب میلاد علیبنموسیالرضا در استان های مختلف کشور همچنین در چندین کشور اجرا میشود.
این جشنواره در رشتههای مقاله، نمایشنامه یا فیلمنامه، نمایشهای تولید شده، داستان، آثار تجسمی، کتاب، متون ادبی، شعر، اثر مطبوعاتی و دیجیتال و اثر رادیویی و تلویزیونی برگزار میشود.
آیین پایانی بیست و یکمین جشنواره بین المللی امام رضا همزمان با میلاد امام رضا (ع) (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) در مشهد برگزار میشود.
صداپییشه پیشکسوت گفت: جوانهای علاقهمند زیادی هستند که در حوزه دوبله فعالیت میکنند، اما توسط تعدادی از واسطهها استثمار میشوند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از شبکه مستند، مراسم پاسداشت ناصر ممدوح صداپییشه، مدیر دوبلاژ و بازیگر ایرانی و رونمایی از مستند «سرانجام رعفت»، پرتره پیشکسوت هنر دوبله شادروان رعفت هاشم پور شامگاه گذشته، دوشنبه ۱۳ آذر با حضور اهالی دوبله و دوستداران هنر در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
ممدوح: اکنون فیلم هایی که دوبله می شود، تک گوینده است. این موضوع ضعف به شمار می رود
ممدوح در این مراسم با انتقاد از شرایط دوبله گفت: از زمانی که کرونا آمد، کار ما دچار فراز و نشیب های زیادی شد و متاسفانه همه چیز را به هم ریخت. اکنون فیلم هایی که دوبله می شود، تک گوینده است. این موضوع ضعف به شمار می رود.
وی افزود: سال های قبل اگر از من می پرسیدند که می خواهی چه کاره شوی؟ پاسخ می دادم: دوبلور. اما اگر اکنون چنین سوالی را از من بپرسند، متاسفانه این پاسخ را نمی دهم. البته جوان های علاقه مند زیادی هستند که در این حوزه فعالیت می کنند، اما توسط تعدادی از واسطهها استثمار شدهاند. پلتفرم های نمایش آنلاین، فیلم های خود را به تعدادی از واسطهها می دهند تا دوبله کنند که این موضوع باعث تاسف است.
ممدوح گفت: باید اعتراف کنم که به شدت تحت تاثیر محبت های شما قرار گرفتم و برای همه شما آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.
در ادامه ناهید امیریان پیشکسوت هنردوبله درباره ناصر ممدوح گفت: جایگاه استاد آنقدر برای من بالاست که ایشان را به عنوان یک پدر، یک همراه و یک رفیق می دانم و از ایشان می آموزم و درس یاد می گیرم.
مراسم پاسداشت ناصر ممدوح صداپییشه
تواضع، اخلاق و مردم دوستی رمز موفقیت ممدوح
در بخش دیگری از این مراسم مدیر تولید شبکه مستند در وصف هنرمند دوبله گفت: امروز وقتی درباره استاد ممدوح و کار ایشان فکر می کردم به یاد جمله ای از او افتادم که ۵-۶ سال پیش در یک جمعی بیان کردند. ایشان آن زمان می گفتند که من کارم را دوست دارم، مردم را دوست دارم و کار برای مردم را هم دوست دارم. به ذهنم رسید که چرا یک نفر بعد از ۶۰ سال فعالیت در عرصه دوبله، می گوید من کارم را دوست دارم؟ چند درصد از ما که در مشاغل مختلف هستیم، از کارمان راضی هستیم؟
ابوالقاسم ناصری ادامه داد: برای پاسخ به این سوال به یاد سخنانی از خودشان افتادم که در این مستند بیان شده است. او تعریف می کند که چگونه وارد این عرصه شده است؛ فیلمنامه ای که داشتند، آشنایی ایشان با آقای کاملی و تستی که پیش او می دهد باعث می شود که وارد این عرصه شود.
مراسم پاسداشت ناصر ممدوح صداپییشه
او گفت: وقتی کسی می گوید من از کارم راضی هستم، یعنی دو تاثیر دارد؛ اول اینکه در آن شغل رشد پیدا می کند و دوم آنکه آرامش روحی و روانی در زندگی اش حکمفرما خواهد بود. این دو موضوع بسیار مهم است. به نظرم استاد ممدوح این فرصت را داشت تا کاری که دوست دارد را انجام دهد و در برابر این نسیم زیبا مقاومت نکرد و خودش را در مسیر آن قرار داد و از این فرصت استفاده کرد. آقای ممدوح حتما ویژگی هایی دارد که باعث شده او در کارش موفق شود. به نظرم این ویژگی ها داشتن تواضع، اخلاق و مردم دوستی بوده است.
در این برنامه عباس مطمئن زاده نیز گفت: گرمی و طنین خاصی که در صدای آقای ممدوح وجود دارد باعث می شود که ایشان را متفاوت از بقیه بدانیم. ممدوح در کارهایش درک بسیار خوبی از نقش دارد و آنچنان فضای نقش را خوب درک می کند که بتواند آن شخصیت را برای شنونده باورپذیر کند.
این پژوهشگر و صداپیشه افزود: عمده کارهایی که از ایشان به یاد دارم، مجموعه های تلویزیونی است که دوبله کرده است. ظرافت صدای ایشان باعث می شد که شخصیت ها بسیار بهتر در ذهن ما جای بگیرند و ماندگار شوند. خاطرم هست ایشان یک نقش منفی را دوبله می کرد که بسیار سخت بود اما به خوبی آن را انجام داد و وقتی صدای شخصیت را شنیدم، منفی بودن آن را واقعا احساس کردم. همه اینها نشان دهنده خلاقیتی است که آقای ممدوح در کارهایش به خرج می داده است.
لبخند آقای ممدوح پیوند خورده با قلب اوست
ابوالفضل توکلی درباره ساخت مستند «مرد لبخند» گفت: سال ۱۳۹۶ این افتخار را داشتیم که برای فیلم «مرد لبخند» خدمت آقای ممدوح باشیم. آن زمان نشد هماهنگی کنیم تا مراسمی برای رونمایی فیلم برگزار شود، شبکه هم می خواست فیلم را پخش کند. در نهایت، مراسمی در خود شبکه مستند برگزار و فیلم رونمایی شد. در ادامه می خواستیم مراسم بزرگتری را بگیریم که مصادف با دوران کرونا شد. اکنون بهترین فرصت بود که از یک عمر زحمات ایشان قدردانی کنیم.
وی ادامه داد: باید از ایشان تشکر کنم که هر زمان که می خواستم فیلمی درباره هنرمندان دوبله بسازم با کمال میل پذیرفتند و جلوی دوربین من آمدند، همیشه هم می گفتند که این عزیزان همکاران من هستند و باید کمک کنم تا هنرشان بیان شود.
مراسم پاسداشت ناصر ممدوح صداپییشه
او درباره نامگذاری مستند خود گفت: وقتی برای فیلم ها می خواهم نامی انتخاب کنم، چالشی بین خودشان و کارشان را برمیگزینم اما تنها فیلمی که تنها براساس کاراکتر خود شخصیت انتخاب شد، همین فیلم است. آقای ممدوح، مردی است که همیشه لبخند دارد و به همین دلیل این نام را برگزیدم. لبخند آقای ممدوح پیوند خورده با قلب اوست و از مهربانی او برمیآید.
در پایان این مراسم با اهدای تندیس شبکه مستند و لوح تقدیر از بیش از نیم قرن فعالیت هنری ناصر ممدوح قدردانی و مستند «سر انجام رعفت» رونمایی شد.
تولید جدید شبکه مستند به تهیه کنندگی و کارگردانی ابوالفضل توکلی روایتی از سالها فعالیت هنری زنده یاد رعفت هاشم پور است.
۱۴ آذر سالروز خاموشی چراغ عمر سینماگری است که آثار برجای مانده از او چون چراغی خاموشیناپذیر به سینمای ایران روشنی بخشیده و یاد و نام او مشمول معنای این دیالوگ نبشته بر سنگ مزارش است: «آیین چراغ خاموشی نیست».
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در بین نسل فیلمسازان موج نو، علی حاتمی جایگاهی یگانه دارد، سینماگری که ۲۷ سال پس از کوچ نابهنگام از سینما و دنیا، مسعود کیمیایی همقطار دیرین حاتمی، ۱۴ آذر سال ۱۳۹۷ همزمان با سالروز درگذشت کارگردان «سوته دلان» در گرامیداشت وی نوشت: «علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست. بیرون نمیرود، چون مهمان یاد نیست. علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجرهای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه میشود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمیکند. سینمایی به سادگی متنهایش… پیچیدگی، طرح معما نداشت. سینمایی روان و گفتوگوهای خانگی. اما… زیبا.»
عباسعلی حاتمی معروف به علی حاتمی ۲۳ مرداد سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور تهران متولد شد و سالها بعد، پس از فارغ التحصیلی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک، چنانکه خود اذعان کرده، از ۱۶ – ۱۷ سالگی با نگارش چند نمایشنامه، فعالیت حرفه ای را آغاز کرد.
حاتمی نخستین نمایشنامه خود را با عنوان «دیب»(دیو) در تالار دانشکده هنرهای دارماتیک به صحنه برد و بعدتر نمایشنامه «حسن کچل» را به کارگردانی داود رشیدی در تالار سنگلج به اجرا رساند.
احترام برومند همسر مرحوم داوود رشیدی ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۸ در مراسم گرامیداشت زادروز علی حاتمی که در تالار سنگلج برگزار شد، گفته بود: زندهیاد حاتمی از دانشجویان همسرم بود و من برای اولین بار او را در منزلمان ملاقات کردم که در همان دیدار نمایشنامه «حسن کچل» را برای من و داود رشیدی خواند. پس از آن رشیدی تصمیم گرفت که این نمایشنامه را روی صحنه ببرد.
حاتمی سپس فعالیت خود را در تلویزیون ملی آغاز کرد و پس از نگارش چند نمایش تلویزیونی، نخستین فیلم سینمایی بلندپروازانه خود و نخستین فیلم موزیکال سینمای ایران را به نام «حسن کچل» در سال ۱۳۴۸ ساخت.
حاتمی که افزون بر کارگردانی، نویسندگی و نیز سرایش اشعار این فیلم موزیکال را برعهده داشت، در نخستین اثر سینمایی خود به سراغ یک داستان فولکلوریک و عامه پسند و مملو از مثل ها و متل های مردمی با سبک نقالی رفت.
داستان «حسن کچل» با صدای مرحوم مرتضی احمدی به عنوان نقال و نقل «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن، سیاحت داره…»، از دریچه دستگاه شهر فرنگ آغاز می شود و روایت پسر(حسن) کچلی است که عاشق «چهل گیس» اسیر طلسم دیو شده است.
«حسن کچل» مملو از آموزه های اخلاقی است از توصیه به صداقت و غلبه خیر بر شر. «حسن کچل» با استقبال مردم روبرو شد و حدود ۹ میلیون تومان فروخت.
حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است
حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.
پس از «حسن کچل»، حاتمی دومین فیلم بلند خود به نام «طوقی» را در سال ۱۳۴۹ ساخت. حاتمی در «طوقی» مانند «حسن کچل» داستان خود را در بستر خرافات و باورهای مردمی پیش می برد، روایتگر خانواده ای است که با نشستن کفتر شومی به نام «طوقی» به بام خانه اشان دچار مصیبت و بلا می شود. یکی از پیام های اخلاقی «طوقی» این است که کار را باید به کاردان سپرد. اشتباهی که از «آسید مصطفی» در فرستادن «آسید مرتضی» خواهرزاده جوان خود برای سرانجام رساندن کاری بزرگ سرزد، برای خانواده پایان شومی را رقم زد.
نیمی از فیلم در کاشان و نیم دیگر آن در شیراز فیلمبرداری شد. ناصر ملک مطیعی، بهروز وثوقی، صغری عبیسی(آفرین) و حمیده خیرآبادی(نادره) و ژاله علو در «طوقی» بازی می کردند.
حاتمی که به دوبله علاقه بسیاری داشت در «طوقی» از صدای مرحوم چنگیز جلیلوند بهترین بهره را گرفت و وی به جای دو نقش اصلی فیلم صحبت کرد.
موسیقی متن بسیار زیبای «طوقی» کاملا با فیلم سازگاری دارد و این فیلم را به اثری نوستالژیک تبدیل کرده است.
«طوقی» یکسال پس از «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی اکران شد. «طوقی» بعد از «قیصر» دومین فیلمی بود که بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی در کنار یکدیگر ایفای نقش کردند. موفقیت هر دو فیلم در گیشه، تاثیر فراوانی در بهبود اقتصاد سینمای ایران داشت.
حاتمی سال ۱۳۵۰ فیلم سینمایی «باباشمل» و دومین اثر موزیکال خود را با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی و بهمن مفید به روی پرده برد.
حاتمی «باباشمل» را نیز در امتدا ساخته های فولکلوریک خود، و با عبور از تاریخ، تماشاگر را به دوره لوطی های اواخر دوره قاجار می برد و در داستانی ساده و بی پیرایه به مفاهیم اخلاقی عشق، بدگمانی و گذشت می پردازد.
سال ۱۳۵۱ سال پرکاری برای حاتمی بود و در این سال سه فیلم «قلندر»، «ستارخان» و «خواستگار» را ساخت.
«قلندر» چهارمین ساخته حاتمی بود با همان نشان های رایج و مورد علاقه وی که در «بابا شمل» دیده شد، با این تفاوت که موزیکال نبود. «قلندر» دومین همکاری حاتمی با ناصر ملکمطیعی بود که نقش «قلندر» را بازی می کرد.
«خواستگار» نیز دیگر فیلم حاتمی در سال ۱۳۵۱ بود. این فیلم داستانی معاصر و طنز دارد و حکایت آموزگاری به نام «آقای خاوری» است که بنای خواستگاری را از دختری به نام «زری» دارد اما در مصاف دیگر خواستگاران، قافیه را می بازد!
حاتمی در «ستارخان» نیز موضوعی تاریخی را دستمایه قرار می دهد و به روایت بخشی از تاریخ قیام مشروطه به روایت خود می پردازد.
علی نصیریان و عنایتالله بخشی به ترتیب در نقش «ستارخان» و «باقرخان» ظاهر شدند و عزتالله انتظامی، جلال پیشواییان، محمدعلی کشاورز، جهانگیر فروهر، محمدعلی سپانلو و سیروس ابراهیمزاده عهده دار دیگر نقش ها بودند.
«ستارخان» برای حاتمی دردسر ساز شد و شماری از نمایندگان مجلس وقت، آن را تحریف علنی تاریخ قلمداد کردند و حاشیه های دیگر در نهایت سبب شد، پروانه نمایش لغو و فیلم توقیف شود.
سال ۱۳۵۲ حاتمی نخستین تجربه سریال سازی خود را با ساخت مینی سریال ۶ قسمتی داستان ها مثنوی شامل «سلطان و کنیزک»، «پیر چنگی»، «قاضی و زن جوحی»، «خلیفه و اعرابی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی» آغاز کرد که در نوروز ۱۳۵۶ از تلویزیون پخش شد.
جمشید مشایخی، سعید امیرسلیمانی و عباس مغفوریان از جمله بازیگران این سریال بودند.
علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت
جمشید مشایخی پیشتر در مصاحبه ای درخصوص همکاری با حاتمی در این سریال گفته بود: علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت و معتقد بود که غباری در نگاه به مولانا نشسته و ما باید با ساخت فیلم هایی با اقتباس از قصه های حضرت مولانا باعث شویم مردم مجدد نگاهی به کارهای این شاعر بزرگ بیندازند و در این راستا ۶ تا از قصههای مثنوی معنوی را تبدیل به فیلمنامه کرد و من هم در آنها بازی کردم. علی حاتمی تاریخ را به خوبی میدانست و دانش خوب او در تاریخ بود که کارهایی تاریخی اش را تا به امروز ماندگار کرد.
حاتمی دو سال پس از ساخت سریال داستان های مثنوی، تولید پروژه بلندپروازانه دیگری به نام «سلطان صاحبقران» را در دست گرفت، که آن را نیز در گفت وگو با منوچهر نوذری ارزنده ترین کار خود در عرصه سریال سازی معرفی کرد.
سریال ۱۳ قسمتی «سلطان صاحبقران» سال ۱۳۵۴ از تلویزیون پخش شد و با توجه با استقبال، پخش آن در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون تکرار شد.
حاتمی در «سلطان صاحبقران» ذیل روایت بخشی از دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار و قتل امیرکبیر تا زمان ترور وی، نقدی بر سیستم حکومتی گرفتار در لجاجت، کینه توزی، قدرت طلبی، بی کفایتی، توطئه و … می پردازد.
در «سلطان صاحبقران» نقش امیرکبیر و ناصرالدین شاه به ترتیب به ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی سپرده شد و جمعی دیگر از بازیگران از جمله زری خوشکام، پرویز فنیزاده، سعید نیکپور، جهانگیر فروهر، سعید امیرسلیمانی، سعید پورصمیمی، اسماعیل داورفر، مرتضی احمدی، مهری ودادیان، مرضیه برومند و رضا بابک در این سریال حضور داشتند.
حاتمی در مصاحبه ای و درباره اینکه چرا دوران قاجاریه و به ویژه دوره سلطنت ناصرالدینشاه قاجار را برای روایت خود از تاریخ ایران برگزیده، گفته بود: به جرأت میتوانم بگویم که حسّ من، ریتم من و ضرباهنگ کارهای من برای زندگی دوره قاجار خیلی مناسب تره تا زندگی امروز!… ، یعنی من اگر یک قصه یا فضایی مربوط به زندگی در دوره قاجار باشه، خیلی به هرحال با آن نزدیکی بیشتری احساس میکنم… شاید یکی از دلایل این باشه که بعد از قاجاریه واقعاً یک مقداری هویت ملی ما به جبر، و نه به صورت یک جریان عادی و طبیعی تغییر کرد.
سریال ارزنده «سلطان صاحبقران»، یک نکته قوت دیگری داشت و آن دیالوگ های ماندگاری بود که از ذهن علی حاتمی تراوش می کرد.
دیگر نقطه قوت این سریال موسیقی آن ساخته مرحوم واروژ هاخباندیان(واروژان) بود که همچنان زنده است و طراوت دارد.
پس از تولید سریال فاخر «سلطان صاحبقران»، حاتمی فیلم سینمایی «سوته دلان»، بهترین اثر در کارنامه خود، و حتی بازیگران و نیز محبوب ترین فیلم نزد منتقدان را ساخت.
«سوته دلان» اثری زمستانی است و داستان آن درمورد «حبیب آقا ظروفچی» است که برای مراقبت از مادر و برادر معلول خود به نام «مجید کله خربزه» که دچار اختلال ذهنی است، پشت پا به زندگی زده و حتی ازدواج با محبوب خود که سالها به پای او نشسته را به تاخیر انداخته است.
اما داستان از جایی آغاز می شود، که حبیب آقا ظروفچی به توصیه دوستان، که راه نجات «مجید» را گماردن زنی برای او می داند، عمل می کند اما انتخاب غلط و فهمیدن اصل ماجرا از سوی «مجید»، سبب بدحالی او می شود و «حبیب آقا ظروفچی» برای نجات و شفای برادر راهی امام زاده داود(ع) می شود و … .
«سوته دلان» سال ۱۳۵۶ به عنوان آخرین اثر حاتمی پیش از انقلاب با بازی بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، فخری خوروش، جهانگیر فروهر، سعید نیکپور و رقیه چهره آزاد ساخته شد. این اثر سینمایی در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان یکی از ماهنامه های سینمایی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.
هفتمین اثر سینمایی حاتمی نیز سرشار از آموزه های اخلاقی است و دیالوگ های دلنشین، به این فیلم صفای خاصی بخشیده و معروف ترین و ماندگارترین دیالوگ تاریخ سینما از زبان «مجید آقا ظروفچی» وقتی بر بلندای کوه مشرف به امام زاده داود(ع) متوجه مرگ برادر می شود، ادا می شود: «همه عمر دیر رسیدیم.»
حاتمی همواره به دوبله فیلم های خود علاقه خاصی داشته و در «سوته دلان» شاهد درخشش این هنر از سوی دوبلورهای خوش صدا هستیم و منوچهر اسماعیلی با صداپیشگی «مجید کله خربزه»، دیالوگ های ناب حاتمی را در تاریخ جاودان کرد.
یک نکته جالب در «سوته دلان» طراحی گریم و چهره پردازی «مجید کله خربزه» بود که با همکاری «اتللو فاوا» گریمور ایتالیایی و ایرج صفدری شکل گرفت.
در «سوته دلان» از موسیقی ساخته حسین عیلزاده استفاده شد که نخستین همکاری وی با حاتمی بود.
حاتمی سالها پیش در گفت وگوی ضمن اعلام علاقه به هنر، از سریال «هزاردستان»، فیلم سینمایی «کمال الملک» و «دلشدگان» به عنوان سه گانه سینمایی(تریلوژی) خود به ترتیب در باب و ستایش هنر «خوشنویسی»، «نقاشی» و «موسیقی» اشاره کرده بود.
حاتمی که با ساخت «حسن کچل» آن هم در نخستین کار سینمایی ثابت کرده بود که دل بی پروایی برای به سرانجام رساندن پروژه های بزرگ دارد، تولید سریال «هزاردستان» را سال ۱۳۵۸ آغاز کرد و طی فرایندی هشت ساله، سال ۱۳۶۶ آن را به پایان رساند و از تلویزیون پخش شد.
حاتمی توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت
حاتمی که توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت، «هزاردستان»، سریال پر شخصیت خود را با هنرنمایی گروه از برجستهترین بازیگران سینما شامل جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، جعفر والی، عزتالله مقبلی، حسین گیل، زهرا حاتمی، شهلا میربختیار، پرویز پورحسینی، جهانگیر الماسی، محمد مطیع، جمشید لایق، اسماعیل محرابی، رقیه چهرهآزاد، عطاءالله زاهد، نعمتالله گرجی، محمد ورشوچی، سعید امیرسلیمانی، مهری ودادیان، اصغر همت و … ساخت.
وقایع «هزاردستان» با نام ابتدایی «جاده ابریشم»، از سالهای انقراض حکومت قاجار آغاز می شد و تا سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران ادامه می یابد و حاتمی با دستمایه قرار دادن یک اتفاق تاریخی، به رسم مالوف و با قدرت تخیل آن را دراماتیزه کرده و روایتی تماشایی ارائه می دهد.
«هزاردستان» روایتگر فردی به نام «رضا خوشنویس» مبتنی بر شخصیت واقعی «کریم دواتگر» است که در جوانی به «رضا تفنچگی» معروف و التزام رکاب یک خان در موعد شکار بوده است. وی پس از آشنایی با فردی نام «ابوالفتح»، وارد گروهی به نام «کمیته مجازات» می شود که یگانه راه نجات ایران را اقدام مسلحانه علیه رجل فاسد و حذف آنها می داند اما شخصیتی در داستان وجود دارد که سرنخ همه علت و علل این ماجراها به وی ختم می شود؛ «خان فرمانفرما».
به گفته برخی منابع، حاتمی نگارش فیلمنامه «هزاردستان» را سال ۱۳۵۴ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۷ به پایان رساند. نقل است که حاتمی حین نگارش فیلمنامه برای مدتی در فرانسه بوده و برای اینکه تمرکز خود را از دست ندهد، سر خود را تراشیده تا مجبور نباشد به بیرون از خانه مراجعه کند!
سریال «هزاردستان» با آهنگسازی مرتضی حنانه، با گروه حرفه ای از صداپیشگان شامل منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی، حسین عرفانی، بهرام زند، زهره شکوفنده، خسرو خسروشاهی، شمسی فضلاللهی، احمد رسول زاده، اصغر افضلی، ژرژ پطرسی، عطاءالله کاملی، پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر نوذری، حسین حاتمی، آذر دانشی، حسین معمارزاده، داوود باقری، تورج نصر، کنعان کیانی، پرویز ربیعی، منوچهر والیزاده، خسرو شایگان و … دوبله شد.
جالب اینکه منوچهر اسماعیلی به جای جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق و ناصر طهماسب به جای علی نصیریان، اسماعیل محرابی، اسماعیل محمدی، جهانگیر فروهر، نعمتالله گرجی، و عزتالله مقبلی به جای جعفر والی و جهانگیر فروهر ادای صدا کردند!
بار دیگر دیالوگ های ناب و شعرگونه، سریال «هزاردستان» زیبایی خاصی به این اثر بخشید.
احمد بخشی دستیار حاتمی در مصاحبه ای در مورد نگارش فیلمنامه و دیالوگ ها توسط وی گفته بود: «علی بدون فیلمنامه سر صحنه نمیآمد، اما نکتهای در فیلمنامههای او وجود داشت؛ حاتمی در فیلمنامه اولیه دیالوگها را خلاصه مینوشت؛ دلیلش هم این بود که میگفت وقتی من هنوز نمیدانم چه کسی قرار است این نقش را بازی کند و دیالوگها را بگوید، لزومی ندارد همه چیز را از همین حالا مشخص کنم. حال اگر قول برخی دوستان فراموشکار را هم جدی بگیریم و قبول کنیم که او دیالوگ فیلمهایش را سر صحنه فیلمبرداری مینوشت، این را باید به پای قوت و قدرت او بگذاریم و نه ضعفش.»
وی همچنین گفته بود: «علی روی دیالوگهای فیلمهایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خود چیزی به متن گفتوگوها اضافه کنند. اگر متوجه میشد ادای جملهای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمیچرخد، آن را درست میکرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار میکرد، همه این اخلاق او را میدانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جملهای را به اختیار خود عوض نمیکرد. اگر هم کسی جدید به گروه اضافه میشد، بازیگرهای قدیمیتر گوشی را دستش میدادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر میافتادم که شاید او یک دورهای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»
حاتمی که افزون بر دانش بی نظیر دیالوگ نویسی، توانایی بی مانندی در طراحی صحنه و دکور و لباس داشت، برای ساخت «هزاردستان» احتیاج به لوکیشنی به وسعت تهران قدیم داشت، از این رو، دست به کار بزرگی زد که به یکی از میراث های ابدی این کارگردان بزرگ برای صنعت سینمایی ایران شد.
حاتمی در بزرگراه شهید لشگری، شهرکی را با عنوان شهرک سینمایی غزالی با نام کنونی «شهرک سینمایی و تلویزیونی ایران» با طراحی ولی الله خاکدان و با کمک «جانی کورتینا» دکوراتور ایتالیایی در ۱۰ هکتار و در سال ۱۳۵۸ ساخت.
میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لالهزار، خیابان اکباتان، جواهر فروشی قازاریان، گراند هتل، ساختمان شاهآباد و کافه پارس تهران قدیم از جمله مکان های بودند که در شهرک غزالی ساخته شد.
این شهرک سینمایی تا کنون محل فیلمبرداری و ساخت بسیاری از سریال ها بوده و نیز به محلی گردشگری تبدیل شده است.
احمد بخشی دستیار علی حاتمی سالها پیش در مورد «هزاردستان» گفته بود: این سریال به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذفها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.
۱۲ آبان سال ۱۳۹۷ سریال «هزاردستان» در فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید.
حاتمی درمورد ساخت «هزاردستان» گفته بود: «هیچ جریانی با ساخت هزاردستان به جز چند رفیق قدیمی موافق نبود. به لحاظ معنوی راضیام، چون شیره جان خود را گذاشتم، زن و فرزند را عذاب دادم تا کارم در حد توانم بیعیب باشد. اصلا غایت یک هنرمند متعهد باید همین باشد، کدام هنرمند یا روشنفکر مسئول در طول زندگیاش اجر مرارت خود را تمام و کمال گرفته است، مگر با انعکاس موثر و جاودانگیاش اثرش در گذشت زمان. امیدوارم آیندگان نقادان با معرفتی در مورد آثار من باشند و من را به از گور درآوردن افکار عتیقهای متهم نکنند.»
حاتمی حین پیش بردن تولید «هزاردستان»، نخستین فیلم سینمایی خود پس از انقلاب را در سال ۱۳۶۱ با عنوان «حاجی واشنگتن» ساخت.
«حاجی واشنگتن» داستانی طنزآلود از اعزام نخستین سفیر ایران به ایالات متحده آمریکا به نام «حسینقلی خان» را روایت می کند و به شرح حیرت، تحقیر و حسرت های وی حین این ماموریت می پردازد.
حاتمی «حاجی واشنگتن» را با مشکلات مالی فراوان در ایتالیا ساخت و در سال ۱۳۶۱ فقط اجازه نمایش در جشنواره فیلم فجر را یافت و سپس توقیف شد اما خرداد ۱۳۷۷ رفع توقیف شد و پس از فوت حاتمی به نمایش عمومی درآمد!
عزت الله انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» ظاهر و محمدرضا لطفی ساخت موسیقی اثر را برعهده داشت.
فصل قربانی کردن گوسفند در «حاجی واشنگتن» یکی از تأثیرگذارترین سکانسهای سینمای ایران و از برجستهترین نقطههای کارنامه بازیگری عزتالله انتظامی است، چنانکه جمله ماندگار «آیین چراغ خاموشی نیست» از تکگویی او در این صحنه است.
«کمال المک» دومین فیلم حاتمی از سه گانه وی و در باب نقاشی بود که سال ۱۳۶۲ با نگاهی به زندگی محمد غفاری معروف به «کمال الملک» نقاش شهیر ایرانی ساخته شد.
جمشید مشایخی در نقش کمال الملک، عزتالله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه، علی نصیریان در نقش مظفرالدین شاه، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک و داود رشیدی در نقش رضا شاه با هدایت حاتمی اثری ماندگاری را خلق کردند.
علی حاتمی فیلم سینمایی طنزآمیز «جعفرخان از فرنگ برگشته» را سال ۱۳۶۶ با اقتباس از نمایشنامه ای به همین نام نوشته حسن مقدم با بازی حسین سرشار در نقش «جعفرخان»، عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، رضا ارحام صدر، ایرج راد و جهانگیر فروهر روانه سینما کرد.
داستان «جعفرخان از فرنگ برگشته» داستانی معاصر دارد و نقدی طنزآمیز است بر فرنگی مابی و تحلیلی است از فرنگ رفته های که دریافت های خود را از غرب مغایر با ارزش های خانوادگی و وطنی می بینند.
ایرج راد بازیگر «جعفرخان از فرنگ برگشته» در مصاحبه ای نکته جالبی در مورد این فیلم گفته بود: «بسیاری فکر میکنند در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته من با مرحوم حاتمی بزرگ همکاری داشتم، اما اینگونه نیست آقای حاتمی نصف این فیلم را ساخته بودند اما کار نیمه تمام مانده بود، برای ساخت ادامه فیلم از من خواستند که در این اثر ایفای نقش کنم، ادامه این کار را هم آقای متوسلانی ساختند و البته که من چندان نمیدانم که چرا ساخت این کار نیمه کاره مانده بود. اما ادامه اثر با همان داستان علی حاتمی ساخته شد!»
روایت شده که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت پس از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» از حاتمی خواسته که ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد اما حاتمی خودداری کرده و به همین دلیل ممنوعالکار شده بود
فیلم «مادر» ساخته مرحوم حاتمی را باید ادای دین وی به مقام «مادر» به عنوان ارزشمندترین آفرینش هستی دانست. «مادر» محصول سال ۱۳۶۸، داستان مادری است که با ترک سرای سالمندان، واپسین روزهای عمر را در کنار فرزندان خود که هر کدام گرفتار روزمرگی هستند، سپری می کند.
حاتمی در این اثر نمادگرایانه خود، مادر را نقطه محوری خانه و عامل پیوند دهنده اعضای خانواده قرار می دهد که وجود او سبب می شود فرزندان بار دیگر دور یکدیگر جمع شوند.
صحنه آرایی پر ظرافت حاتمی، همه در ستایش مادر است، بویژه حوض قلبی شکل وسط حیاط که نمادی از مادر به عنوان قلب تپنده و جریان اصلی زندگی است. همچنین حاتمی در اثر شاعرانه خود، تحلیلی از تقابل سنت و مدرنیته ارائه می دهد.
در «مادر» بار دیگر شاهد دیالوگ های فاخر هستیم که از قلم شاعرانه مرحوم حاتمی جوشش کرده و جمله «شب را بی چراغ باید روشن کرد» از زبان شخصیت «جلال الدین» یکی از فرزندان مادر شنیده می شود.
حاتمی در فیلم «مادر» بهترین انتخاب را برای نقش ها داشته است. مرحومه رقیه چهره آزاد با ایفای نقش مادر، عنوان لقب مادر سینمایی ایران را گرفت. مرحوم محمدعلی کشاورز در نقش «محمد ابراهیم» نسخه معاصری از «شعبان استخوانی» است، که تلاش دارد ارشدیت خود بر خواهر و برادران را با طعنه و متلک تثبیت کند.
جمشید هاشم پور در نقش «جمال» دیگر فرزند ذکور مادر، عالی است و از کلیشه «زینال بندری» خارج شده است. فریماه فرجامی در نقش «ماه منیر» و اکرم محمدی در نقش «ماه طلعت» دیده شده اند.
اما اکبر عبدی با نقش «غلامرضا» زاویه ای دیگر از قدرت بازیگری خود را در قالب فرزند «کند ذهن» مادر ارائه می دهد و حاتمی در سکانس پایانی خبر فوت مادر را با مونولوگ ماندگار او ادا می کند: «مادر مرد، از بس که جان ندارد.»
«مادر» یک ویژگی دیگر دارد که آن هم موسیقی ساخته ارسلان کامکار است.
رقیه چهره آزاد برای ایفای نقش مادر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن و اکبر عبدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را برای ایفای نقش «غلامرضا» کرد.
همانطور که اشاره شد، دوبله به دیالوگ های آثار حاتمی شیوایی شنیداری بیشتری می دهد و جا دارد از منوچهر اسماعیلی یادی کنیم که در فیلم «مادر» جای شخصیت محمد ابراهیم، غلامرضا و جلال صحبت کرده است.
حاتمی در مورد فیلم «مادر» گفته بود: «ساختن فیلم مادر واقعا حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت میکند؟ … در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است.»
پس از «مادر»، حاتمی آخرین فیلم خود با عنوان «دلشدگان» را به موضوع موسیقی، آخرین سه گانه از هنرهای محبوب خود پس از خوشنویسی و نقاشی اختصاص داد.
«دلشدگان» محصول سال ۱۳۷۰ درامی تاریخی و نیمه موزیکال با صدای مرحوم محمدرضا شجریان است و حاتمی افزون بر کارگردانی، نگارش فیلمنامه، تهیهکننده و طراح صحنه آن را برعهده داشت.
فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار است که به شرح سختی های گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی می پردازد که برای پر کردن صفحه موسیقی به فرانسه سفر میکنند.
حاتمی در «دلشدگان» در بستر این ماجرا، شرحی از دلباختگی ناکام «طاهر» خواننده گروه به شاهزاده نابینای ترک میپردازد که که در نهایت در غربت جان میسپارد.
فیلمبرداری «دلشدگان» در مجارستان و مکان های شبیه فرانسه ساخته شد.
موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی
موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی از «حسن کچل» تا «دلشدگان» بوده و وی ساخت این موسیقی را به نیز حسین علیزاده سپرد.
حسین علیزاده پیشتر در مصاحبه ای در مورد موسیقی و کلام آهنگها در «دلشدگان» گفته بود: «همه موسیقیها جوهره آن و کلام از خود حاتمی بود که برای «دلشدگان» ساخته بود. البته بعداً که آقای شجریان اینها را اجرا کرد مقداری شعرها را تغییر داد. یعنی او و مرحوم حاتمی پس از مشورتهایی که به هم داشتند، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. البته کلام حاتمی بسیار زیبا بود. این حسن را هم داشت که محاورهایتر بود و شبیهتر بود به تصانیف دوره قاجار. یک کار بزرگی هم حاتمی کرده بود و ۵۰۰ واژهای که در دوره قاجار در صحبتهای روزمره به کار میرفته را هم در دیالوگها و هم در اشعاری که برای تصنیفهایش ساخته بود استفاده کرد. من میتوانم بگویم که تمهای اصلی فیلم «دلشدگان» را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقیایی برای من به وجود میآوردند.»
در «دلشدگان» امین تارخ، اکبر عبدی، جلال مقدم، فرامرز صدیقی، سعید پورصمیمی، حمید جبلی، محمدعلی کشاورز، فتحعلی اویسی، رقیه چهرهآزاد، جمشید هاشمپور و لیلی حاتمی ایفای نقش می کردند و بعدها آواز و تصنیفهای ساخته شده برای فیلم در آلبومی به نام «دلشدگان» منتشر شد.
«جهانپهلوان تختی» واپسین تلاش حاتمی برای ساخت اثری سینمایی از این قهرمان ملی بود که به علت بیماری حاتمی ناتمام ماند.
حاتمی که از ابتدای دهه ۷۰ شمسی مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهانپهلوان تختی را آغاز کرده بود، بعد از پشت سر گذاشتن دشواریهایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم «جهان پهلوان تختی» را آغاز کرد اما پس از آنکه فقط بخشهایی از فیلم را تصویربرداری کرده بود، مبتلا با سرطان و در بیمارستان بستری شد.
عزت الله انتظامی سالها پیش در گفت وگویی، خاطره ای غمبار از بیماری حاتمی روایت کرده و گفته بود: «سر فیلم جهانپهلوان تختی، علی حاتمی با من تماس گرفت و گفت که قرار است این فیلم را بسازد و نقش پدر تختی را هم برای من در نظر گرفته. چند ماه بعد هم فیلم را کلید زد ولی هنوز اوایل کار بود که درد کمر علی شروع شد. اواسط فیلم بودیم که بیماری علی شدت گرفت و او مجبور شد کار را رها کند و برای معالجه به لندن برود؛ اما زیاد طول نکشید و سریع برگشت. اصلاً کسی فکرش را نمی کرد که علی یک دفعه از پا بیفتد. برای بار دوم که کار را شروع کردیم، علی دیگر نمیتوانست آنقدر رو پا باشد.
من هم هر روز صبح که میرسیدم اول می رفتم پیشانی علی را ماچ میکردم و میپرسیدم: علیجان آمادهای؟ میگفت: آره، اما دیگر توان نداشت. یادم میآید یک سکانسی را در شب میگرفتیم که مادر تختی باید فارغ میشد و چون زایمان سختی داشت و بچه به دنیا نمیآمد، باید میرفتم سقاخانهی رو بهروی خانهام و نذر و نیاز و دعا میکردم.
سر این سکانس اتفاق بسیار عجیب و غریبی برای من افتاد که هر موقع یادش میافتم بغض میکنم و اشک امانم نمیدهد. در آن شب باید میلههای سقاخانه را میگرفتم و این دیالوگ را میگفتم: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا، این بچه زودتر به دنیا بیاید.» دوربین، صدا و همه آماده شدند. من رفتم رو بهروی سقاخانه و این دیالوگ به ناخودآگاه از دهانم بیرون آمد: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا … علی را شفا بده.» فضا را سکوتی عجیب گرفت. علی سری گرداند و کات داد. همه عوامل زدند زیر گریه. من هم دستانم را انداختم گردن علی و دو نفری هایهای گریه کردیم. آن شب دیگر نتوانستم کار را ادامه بدهم. بعد زنگ زدند و گفتند علی حالش خوب نیست و در بیمارستان مهراد بستری است.»
علی حاتمی روز پنجشنبه ۱۴ آذر سال ۱۳۷۵ بر اثر سرطان پانکراس در ۵۲ سالگی درگذشت و پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد، در حالیکه یکی از ماندگارترین دیالوگهای فیلم «حاجی واشنگتن» بر روی سنگ مزار وی نقش بست: «آیین چراغ خاموشی نیست.»
احمد بخشی دستیار حاتمی نیز شرحی از ماجرای آگاه شدن حاتمی از بیماری خود نقل کرده است: «حاتمی از سرطان لوزالمعده در گذشت. آن اوایل که درد داشت همه فکر میکردند زخم معده است و جالب است بدانید دست آخر (محمدعلی) فردین سبب شد تا نوع بیماری علی شناخته شود. فردین دوست دکتری داشت که در یک مهمانی بعد از شنیدن جریان دردهای علی از فردین میخواهد به علی پیشنهاد کند تا آزمایشی خاص را پشت سر بگذارد.
فردین با من تماس گرفت و بعد از پرس و جو از همسر حاتمی، وقتی مطمئن شدیم او قبلاً این آزمایش را انجام نداده، صبح روز بعد همراه علی و فردین و داود رشیدی به بیمارستان دی رفتیم. او این آزمایش را به انجام رساند و عصر آن روز معلوم شد این درد او از سرطان لوزالمعده است. درد علی با یک کمر درد شروع شد. دکترها گفته بودن باید پیادهروی کنی. بعد از آن راه رفتن در استخر را تزویج کردن اما کمر درد او خوب نشد. کار به انرژیدرمانی هم کشید تا اینکه بعد از چهار ماه داستان فردین پیش آمد و همه چیز روشن شد. علی ۱۰ روز در بیمارستان خوابید و طی آن ۱۰ روز در اتاقش هر شب برنامه بود. از هنگام تشخیص بیماری تا زمانی که برای درمان تکمیلی به انگلستان رفت حدود هفت هشت ماه دیگر گذشت. علی از پرواز با هواپیما میترسید و این ترس به قدری شدید بود که هنگام پرواز امید روحانی که تخصص اصلیاش دکترای بیهوشی است به فرودگاه آمد و علی را با آمپول بیهوش کرد تا بعد از آن ما بتوانیم علی را سوار هواپیما کنیم. هنگام فیلمبرداری «تختی» هم به شدت درد داشت و البته در آن دوران یک روز در میان هم شیمیدرمانی میکرد. با تمام دردی که داشت توانست ۲۰ دقیقه از «تختی» را فیلمبرداری کند.»
پس از فوت حاتمی، بهروز افخمی پروژه «جهان پهلوان تختی» را در سال ۱۳۷۶ با بازی فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی به پایان رساند.
همچنین پس از درگذشت حاتمی، دو نسخه سینمایی از سریال «هزاردستان» به عنوان «کمیته مجازات» در ۱۳۷۷ و «تهران روزگار نو» در سال ۱۳۷۸ با تدوین واروژ کریممسیحی و تهیه کنندگی محمدمهدی داد به اکران درآمد.
علی حاتمی آرزوهای بزرگی در عرصه فیلمسازی در سر می پروراند اما افسوس که عمر یاری نکرد.
من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنریام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) استوی پیشتر در مصاحبه ای گفته بود: من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنریام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) است. من از روزی که فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» اثر مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را داشته و دارم و از خداوند میخواهم که قبل از مرگم این توفیق نصیبم شود.
حاتمی بی الگو بودن را از ویژگی های فیلم های خود می دانست و در مصاحبه تلویزیونی گفته بود: کار من خوب یا بد، شبیه هیچ کار دیگری نیست و تکلیف منتقد با این کار روشن نیست و میزانی ندارد که آن بسنجد.
حاتمی همچنین در مورد اینکه چرا بیشتر آثار ساخته وی مربوط به دوره ای خاص تاریخی است، تصریح کرده بود: تعلق خاطر من به گذشته باعث شده که بیشتر درباره مسایل گذشته فیلم بسازم. من بیشتر به مسایلی میپردازم که شناختی از آن داشته باشم.
البته حاتمی و آثار وی از انتقادهای جدی نیز دور نمانده بود. یکی از انتقادها این بود که حاتمی در ساخت آثار تاریخی، دست به تحریف واقعیت می زده و به واقعیات توجهی نداشته است.
حاتمی سال ها پیش در گفت وگو با منوچهر نوذری در پاسخ به این منتقدان، این انتقادات را ناشی از ناآگاهی آنان به امور علمی و تحقیقی مرتبط با هنر نمایش دانسته بود.
وی همچنین گفته بود: آن چیزی که در فیلم هایم مطرح می شود نه تاریخ است و نه رویا. چیزهای هستند که اگر در تاریخ رخ می نمود تاریخ را زیباتر می کرد.
حاتمی همچنین در پاسخ به این انتقاد که حاتمی فقط اشیا را در فیلم های خود نمایش می دهد، گفته بود: نوع کارهای سینمایی من وابسته به اشیا و اشخاص است و آنها را به شکلی که موضوع کار طلب می کنم ارائه می دهم.
حاتمی کارهای سینمایی خود را نیز مبتنی بر تحقیقات دانسته و گفته بود: تحقیقاتی که در کار هنری می شود کمتر از تحقیقاتی که محققان ادبی و علمی انجام می دهند، نیست.
به هر روی علی حاتمی هنرمند و سینماگری بود که دغدغه مردم ایران را داشت و این را می توان در پاسخ به مرحوم منوچهر نوذری که از او پرسید چه کاری در دست تولید پس از «دلشدگان» دارد، یافت: «فکر می کنم کاری که لازم است توسط من انجام شود، موضوع – بیان – تاریخ معاصر ایران است با خاطره های که رجال قدیمی نوشته اند یا مطالبی که مورد توجه مردم دنیا است. اگر ما تصویر خیلی صریح و روشنی از مردم ایران ارائه نکنیم آنها – از مردم ایران – ارائه خواهند کرد.»
مرحوم مشایخی سالها پیش در تحسین حاتمی به او لقب «سعدی سینما» را داد و مرحوم انتظامی نیز در باره حاتمی گفته بود: بدبختانه هیچ هنرمندی در سالهای بعد از حاتمی، نتوانست جانشین او شود. هیچ نویسنده و کارگردانی نتوانست نظم و نثری که او در فیلمهایش داشت را تکرار کند.
در کارنامه حرفه ای علی حاتمی هیچ جایزه ملی و بین المللی مشاهده نمیشود، اما نام وی با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و جایگاه بلند او فتح شدنی نیست.
به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا)؛ معاونت پایش و نظارت ساترا با هدف اجرای سیاستهای محتوایی و نظارت بر عملکرد محتوایی ارائهدهندگان خدمات صوتو تصویر فراگیر، ردهبندی و صدور پروانه انتشار محتوا بهمنظور ایجاد اطمینان از دسترسی کاربران به محتوای سالم، مفید و جذاب تشکیل شده است. اهم اقدامات این معاونت نظارت بر محتوای سکوهای نمایشی، نظارت بر محتوای نمایشی حرفهای با استفاده از ابزارهای نظارت پیشینی توسط شورای تولید و نمایش و نظارت پسینی بر محتوای کاربرمحور و محتوای دوبله سکوهای ناشر محور است. با محمد حسامپور معاون پایش و نظارت ساترا درخصوص عملکرد و برخی اقدامات این معاونت گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
لطفا به عنوان اولین سوال، در مورد روند تنظیمگریدر رسانههای صوتو تصویر فراگیر توضیح دهید.
عموماً تنظیمگری در رسانهها معمولا دو رکن اساسی دارد. رکن اول «تنظیم گری محتوا» است و رکن دوم مربوط به «تنظیمگری صنعت» است. تنظیمگری محتوا فرایندهایی را در بر میگیرد که تضمینکننده سلامت محتوا منطبق با ارزشها و چهارچوبهای فرهنگی و عرفی جامعه است. در بعد تنظیمگری صنعت نیز عموماً بر اصول و ضوابط تاسیس و استانداردهای فنی، اقتصادی رسانهها مطرح میشود.
البته در کنار ارکان تنظیمگری، زیرساخت اجتماعی، سیاسی هر کشور نیز منجر به معرفی مدلهای مختلف تنظیمگری میشود و بر اساس این مدل تنظیمگری، مجموع قوانین، مقررات و فرآیندهای تنظیمگری محتوایی و صنعتی طراحی میشود. سه مدل تنظیمگری در دنیا مرسوم است: مدل بازار محور، مدل حقوق محور و مدل حاکمیتمحور. در مدل بازار محور، با مداخله حداقلی دولت، نیروهای بازار پیشران و تعیین کننده هستند و از مخاطب به عنوان مشتری انگارهسازی میشود و برگرفته از اصل آزادی بیان، نظارت حداقلی و پسینی در نظام تنظیمگری تعریف می شود. در مدل دوم تنظیمگری که عموما در اروپا توسعه یافته است مسئولیتپذیری رسانهها مد نظر است. در مدل سوم که تنظیمگری حاکمیتی است ضمن برخی شباهتها با مدلهای قبلی، حفظ انسجام ملی، ثبات اجتماعی، منافع ملی اولویت مییابد و به دلیل عمق تاثیر و میزان نفوذ رسانه بر افکارعمومی جامعه، مسئولیتهای اجتماعی در حکمرانی اهمیت بیشتری مییابد. در کشور ما ایران به دلیل جایگاه و اهمیت خاص حوزه فرهنگ در ساختار حکمرانی کشور، تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر بر اساس مدل حاکمیت محور توسعه یافته است و ساترا به عنوان نهاد تخصصی و بازوی اجرایی صداوسیما، متولی تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر است که همزمان با نظارت، حمایتگری و تسهیلگری برای رسانههای صوتوتصویر فراگیر را در سطوح مختلف تعریف میکند.
البته ممکن است برخی افراد در مورد دلیل و ضرورت تنظیمگری صداوسیما در حوزه صوتوتصویر فراگیر ابهاماتی داشته باشند که میتوان از ابعاد مختلف موضوع را تبیین کرد. از بعد حقوقی و قوانین اسناد بالادستی کشور، مصوبات مجلس، تفاهمنامهها و همچنین ابلاغ مصوبه شورای انقلاب فرهنگی توسط رئیس جمهور، بر مسئولیت اصلی صداوسیما در حوزه صوتو تصویر فراگیر صحه گذاشته شده است. از منظر نظری هم باید گفت بسیاری از پژوهشگران دو بعد فناوری و فرهنگی برای تلویزیون تعریف میکنند و رسانههای صوت و تصویر فراگیر، در واقع یک روند فناورانه توسعه یافته در امتداد تلویزیون هستند. تطور تاریخی فناوری از تلویزیون آنتنی به کابلی، ماهواهای و از تلویزیون آنالوگ به دیجیتال و تلویزیون اینترنتی رسیده است. در بعد فرهنگی هم رسانه های صوت و تصویر فراگیر، اکثرا برنامه های تلویزیونی، سریال و مجموعه های دنباله دار تولید می کنند و بعضا در الگوی شبیه تلویزیون به صورت روزانه یا هفتگی با زمان بندی مشخص نیز برنامه هایشان را منتشر می کنند! لذا بسیاری از کشورها، هنگام تنظیم مقررات و قوانین این رسانه های صوت و تصویر فراگیر را شبه تلویزیونی (TV like) می نامند. اگر در دو بعد فناوری و فرهنگی این رسانه ها، تکوین یافته از بستر تلویزیون و یک الگوی تلویزیونی دارند، از بعد اجرایی هم تجربه کشور ما نشان می دهد که حکمرانی در یک نهاد تخصصی، باید نهادینه شود. همانطور که دانشگاه های دولتی و غیرانتفاعی توسط یک نهاد یعنی وزارت علوم و فناوری همزمان تنظیم گری و مدیریت می شود و یا مدارس دولتی و غیرانتفاعی فقط توسط وزارت آموزش و پرورش و یا بیمارستان های دولتی و خصوصی فقط توسط وزارت بهداشت و درمان مدیریت و تنظیم گری می شود؛تلویزیون و شبه تلویزیون در نهاد تخصصی اش یعنی ساترا به عنوان بازوی اجرایی صداوسیما تنظیم گری و مدیریت می شود. این تجربه نهادینه شده در کشور نشان می دهد که ضمن تقویت و توسعه هدفمند بخش خصوصی، انسجام و ساختار حاکمیت در اداره امور تخصصی را حفظ می کند.
با این توضیحاتی که بیان شد، فرایند صدور مجوز محتوا در ساترا را تشریح کنید.
همانطور که گفتم یکی از شئون تنظیمگری ساترا ، تنظیمگری محتواست. در تنظیمگری محتوا هم منبعث از مدل تنظیمگری حاکمیتی، برای راهبری و حمایت از توسعه کمی و کیفی محتوای بومی و ایرانی اعم از سریال و برنامههای تلویزیونی که متناسب با نیاز خانواده ایرانی و اسلامی است، شورای صدور مجوز تولید و شورای صدور مجوز انتشار به عنوان ارکان اصلی ساترا نقش دارند و فرایندهای اجرایی صدور مجوز محتوا بر اساس مصوبات این شوراها انجام میگیرد و این فرایندها ترکیبی از نظارتهای پیشینی و پسینی است. شوراهای تخصصی صدور مجوز اعضای حقیقی و حقوقی دارد. اعضای حقیقی که منتخبی از خبرگان فرهنگی هستند به پیشنهاد رئیس ساترا و با حکم رئیس سازمان صداوسیما منصوب میشوند. رئیس ساترا و مدیران معاونت پایش و نظارت و نمایندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دادستانی و … هم بهعنوان اعضای حقوقی در جلسات شرکت میکنند.
در طول یک سال گذشته بیش از 100 جلسه شوراهای تخصصی صدور مجوز برگزار شده است. طرحها و فیلمنامهها یا برنامههای تلویزیونی که رسانهها یا اشخاص حقیقی یا رسانه ها ارائه دادند در کمترین زمان ممکن در شوراهای تخصصی ساترا بررسی و نتیجه اعلام شده است. بعضی طرحها نیازمند بازنویسی، گفتوگو با تهیهکننده و نویسنده است که از این افراد دعوت میشود در این شوراها حضور یابند. اعضای شورا با رویکرد اقناعی با هنرمندان تعامل دارند. در این جلسات برخی ملاحظات محتوایی در تطبیق با شاخص های علمی بر خاسته از حوزه های جامعه شناختی، روانشناختی و فرهنگی در اختیار نویسندگان طرح ها قرار می گیرد و مواردی همچون ضرورت صیانت از جایگاه نهاد خانواده، حفظ حرمت و صیانت از مرزهای اخلاقی جامعه، مورد گفتگو قرار می گیرد.
از نظر آماری بیشتر از 250 طرح در یک سال گذشته، توسط شوراهای تخصصی ساترا بررسی شده، تعدادی از آنها مصوب شده، تعدادی از آنها نیازمند بازنگری و بازنویسی بوده و در تعامل و گفتوگوی تهیهکنندگان و کارگردان با ساترا بازنویسی شده یا در حال بازنویسی هستند. در حوزه انتشار نیز هم اکنون 15 سریال و برنامه تلویزیونی در حال انتشار در پلتفرمهاست که غیر از یکی دو مورد که در پلتفرمی ممکن است بدون مجوز ساترا منتشر شده باشد، بقیه محتواها در شورای صدور مجوز انتشار ساترا مورد بررسی قرار گرفته است. البته این نکته را باید یادآوری کنیم که ساترا نهاد ناظر و تنظیم گر صوت و تصویر فراگیر است و ضابط قضایی نیست و از طرفی درگاه انتشار رسانه های صوت و تصویر فراگیر در اختیار ساترا نیست . این بستر در اختیار خود رسانه ها و اینترنتی است. لذا برخی ملاحظات محتوایی شورای صدور مجوز ساترا که توسط رسانه ها انجام نمی شود و رسانه نسبت به انتشار محتوا اقدام می کند. در نظارت پسینی و تطبیق پس از انتشار به مراجع حقوقی و قضایی اعلام می شود.
تعداد برنامهها و سریالهای بازبینی شده سقف دارند؟
نه محدودیتی ندارند. ساترا ضمن نظارت بر روند تولید و انتشار محتوا ، همزمان با این تسهیلگری بحث حکمرانی فرهنگی شکل بگیرد اما از یک منظر برای پویا شدن تولیدات و هویت پیدا کردن مسیر انتشار محتوا در رسانهها صوت و تصویر فراگیر یکسری تعاریف شکل گرفته است. برای مثال اگر سه طرح اشخاص حقیقی تصویب شد عملا باید وارد تولید بشوند تا طرحهای بعدی تصویب شود. نمیخواهیم فقط طرحهایی مصوب شود اما مسیری برای تولید نداشته باشد.
اعتبار مجوزها چگونه است و محدودیتی هم برای تولید کردن طرحهای مصوبشده وجود دارد؟
مجوزهای تولید اعتبار یک ساله دارند. برای هویت دادن و هدفمند شدن تولید و انتشار محتوا در رسانههای صوتو تصویر فراگیر، محدودیتی در مورد تعداد طرح ها و فیلمنامه های مصوب اعمال می شود. اشخاص حقیقی سه مجوز تولید و رسانههای صوتو تصویر فراگیر ، 7 مجوز تولید محتوا میتوانند دریافت کنند. اگر طرح جدیدی داشته باشند باید حداقل یکی از طرحهای مصوب قبلیشان وارد مرحله تولید شود.
بین معیارها و الزامات برای بازبینی و صدور مجوز بین اشخاص حقیقی و رسانهها (اشخاص حقوقی) تفاوتهایی وجود دارد یا همه از یک قانون تبعیت میکنند؟
نه، تفاوتی وجود ندارد. تنظیمگری محتوا از جنس اقناع است نه ابلاغ. و در این میان تهیهکننده، کارگردان و افراد خلاق و مولد یک اثر، در جلساتی که دعوت میشوند صحبت میکنند، درباره نکتهای در طرح یا مسئله مبهمی در فیلمنامه، سکانس یا پلانی گفتوگو میکنند و به هرحال بر اساس یک منطق مشخص مسیر به جلو میرود. تعامل اعضای شوراهای تخصصی صدور مجوز با هنرمندان اعم از تهیهکنندگان و کارگردانها و نویسندگان راحتتر و سهلالوصولتر است و به دلیل اشتراک فهم درخصوص دغدغههای فرهنگی، زبان مشترکی وجود دارد. یکی از آسیب ها حضور افرادی عموما با خاستگاه فنی و بدون پشتوانه فرهنگی در هرم مدیریتی و مالکیتی رسانه های صوت وتصویر فراگیر بوده. این افراد عموما از منظر اقتصادی به حوزه فرهنگ نگاه کرده اند و بعضا سازکارهای تولید فرهنگی را با اصول ریاضی و قوانین رایانه ای تطبیق می دادند. این مسیر منجر به کالایی سازی فرهنگ و آسیب های فراوان در روند تولید و انتشار محتوا شده بود. این مسیر گفتوگو و تعامل ساترا با هنرمندان، انشالله مسیر گذشته را اصلاح خواهد کرد و تولیدات بومی و متناسب با استانداردهای فرهنگی جامعه ایرانی و اسلامی تقویت خواهد شد.
ارتباط اشخاص حقیقی مانند تهیهکنندهها، هنرپیشهها، سازندگان و… با ساترا چگونه است؟ شاید احساس شود بعضا چالشهایی در این جلسات وجود دارد. نحوه تعاملات در این جلسات چطور است؟
تا الان سابقه نداشته است که از تهیهکننده، کارگردان یا نویسندهای دعوت کنیم اما در جلسه حاضر نشود و موردی هم نداشتیم که تهیهکننده، کارگردان و نویسنده در جلسه حضور داشته باشند و اعلام نارضایتی کنند. جنس گفتوگوهایمان فرهنگی و دغدغهها، دغدغههای مشترک است و این بحثهای تخصصی، پیشران و کمک کننده حوزه تولید هستند؛ درِ جلسات شوراها بحث باز است و گفتوگو شکل میگیرد و محدودیتی برای زمان جلسات نداریم؛ عموم جلسات شوراهای تخصصی ساترا هفت الی هشت ساعت جلسات طول می کشد. به هرحال نمونه این جلسات در سایر نهادهای فرهنگی کشور خیلی کم است که تهیهکنندگان و کارگردانان با اعضای شورا، با هم بنشینند در خصوص فیلمنامهها و طرح ها و با دقت و وسواس گفتوگو و نظراتشان را روشن و شفاف بیان کنند، اگر ابهامی است برطرف کنند و نهایتا به یک جمعبندی برسند. اعضای شوراهای تخصصی ساترا، سالها در عرصه فرهنگی کار کردهاند، از مدیران باسابقه حوزه فرهنگی هستند، با اصول فنی و زیباییشناسی تولید برنامه و سریال آشنایی دارند، اساتید دانشگاه در شوراهای تخصصی حضور دارند که همه این موضوعات به غنا و تولید محتوای متناسب با هنجارهای فرهنگی کشور کمک میکند. من تلقیام این است که در یک سالی که ساترا به صورت موثر و مرتب در حوزه صوت و تصویر فراگیر جلسات شورای تولید و انتشار برگزار کرده، باب گفتوگو و مفاهمه به اعتلا و تحکیم مسیر تولیدات رسانههای صوتو تصویر فراگیر کمک کرده است.
امیدواریم با همافزایی سایر نهادهای فرهنگی برای تقویت مرجعیت صداوسیما در خصوص صوتو تصویر فراگیر مسیر تنظیمگری محتوایی و صنعتی تسهیل شود و تولیدات ایرانی متناسب با هنجارهای فرهنگی جامعه سهم بیشتری در مصرف رسانهای مخاطبان داشته باشد. توسعه تولید بومی ضمن تقویت حکمرانی فرهنگی، باعث ارتقای سطح کیفی تولیدات نیز خواهد شد.
هادی مرادی: در عصر پیش رو، سینما با استفاده از سکوهایی به نام پلتفرم، می توانست در کمترین زمان ممکن خود را به راحتی و بی دغدغه به خانۀ مخاطبان خود رسانده، جهانبینی، ایدئولوژی و سبک زندگی آنان را از نزدیکترین فاصله مورد تغییر و تبدیل قرار دهد؛ مخاطبان هم در کنار خانواده و زیر سقف خانۀ خود، تصویری شفاف و صدایی قدرتمند را از آنچه سینما می خواهد ارائه کند، در ساختاری نو و گسترده در گوشه گوشه کشور پهناور ایران زمین، تحت عنوان «شبکه نمایش خانگی» دریافت نمایند و با آن به تعامل بپردازند
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ خواهی نخواهی، سینمای ایران نیز همانند دیگر ارکان فرهنگ و هنر جهان، دیر یا زود متأثر از اینترنت میشد و معلوم بود که در عصر اینترنت، سینما معنا و مفهومی عمیقتر از گذشته پیدا می کرد و می توانست ضریب نفوذ خود را در زندگی و مناسبات انسانی و اجتماعی بیش از گذشته افزایش دهد. قهراً این ضریب با ایجاد پلتفرمها (سکوها)، سرعتی چند برابر پیدا می نمود.
در عصر پیش رو، سینما با استفاده از سکوهایی به نام پلتفرم، می توانست در کمترین زمان ممکن خود را به راحتی و بی دغدغه به خانۀ مخاطبان خود رسانده، جهانبینی، ایدئولوژی و سبک زندگی آنان را از نزدیکترین فاصله مورد تغییر و تبدیل قرار دهد؛ مخاطبان هم در کنار خانواده و زیر سقف خانۀ خود، تصویری شفاف و صدایی قدرتمند را از آنچه سینما می خواهد ارائه کند، در ساختاری نو و گسترده در گوشه گوشه کشور پهناور ایران زمین، تحت عنوان «شبکه نمایش خانگی» دریافت نمایند و با آن به تعامل بپردازند.
«شبکه نمایش خانگی» در این دوران، امکانات جدید و مطلوب تری را فراهم می سازد که «گستردگی جامعۀ مخاطبان»، «بسیار ارزان تر بودن»، «به سهولت در دسترس بودن»، «آزادی انتخاب اثر مورد نظر»، «آزادی انتخاب زمان مناسب برای دریافت و نمایش اثر»، «وجود جذابیتهای خاص صوتی و تصویری»، «بهره مندی از رویکرد انتقادی عمومی تر و صریحتر»، «استفاده از قالبهای متنوع تر و مخاطب پسندتر»، «کمتر بودن قید و بندهای موضوعی و ساختاری»، و بسیاری دلایل و امتیازات دیگر بخشی از آنهاست که تأثیرگذاری فرهنگی فوق العاده ای را نسبت به سینمای سالنی و البته در مقایسه با تلویزیون بر جای خواهد گذاشت؛ به خصوص آن که روزگار تیرۀ ولنگاری فرهنگی (که ناشی از سالهای مدیریت خاکستری متمایل به بنفش است) سینمای سالنی و تلویزیون را (کم یا زیاد) به کرختی و روزمرگی مرگ آوری نیز دچار نموده است.
بپذیریم یا نپذیریم، فناوری های نوین، از جمله «شبکه نمایش خانگی» خود را تحمیل خواهد کرد، و جریان پویا و فعال فیلم و سینمای کشور راه خود را برای رسیدن به چشم و نگاه بیننده از دهلیز این شبکۀ تازه متولدشده، پیدا خواهد نمود. این همان شرایط جدیدی است که متأسفانه برخی مسئولان و سینماگران آگاهانه یا از سر ناآگاهی هیچگاه به آن اعتنایی نکردند. این بخش از مسئولان و مدیران، چنین واقعیت بزرگی را همواره انکار کرده، به نوعی خوش باورانه از بار مسئولیت آن شانه خالی نمودند؛ یا آن که خود را به خواب زده، در جهت جریان آب شنا کرده، فضای موجود را دوره ای گذرا برشمردند که به زودی به پایان می رسد!… برخی دیگر هم به تصور این که آب از سر گذشته به شکل اغراق آمیزی با این پدیده روبرو شدند و خود را به میدان انفعال کشاندند، به نحوی که مورد اهانت و تمسخر جریان قدرتمند و فرصت طلب این شبکه قرار گرفتند. مدیرانی که اقتضای زمان و فناوریهای روز خود را نشناختند، مغز و ذهن خود را در محیطی ایزوله نگه داشتند و وقت خود را به نظریهپردازی، سیاسی بازی، و معاملات بینحزبی مصروف کردند؛ یا آنچنان مرعوب عظمت و عمق فناوری شدند که خودباخته و مسخ شده، عنان کار را رها نمودند. چه بسا، وضعیت امروز فیلم، سینما، و تلویزیون ناشی از همین افراط و تفریطهای مدیریتی است؛ مدیریت کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم و از طرق گوناگون بر تن رنجور فیلم، سینما، و تلویزیون ایران ضربه وارد می کنند.
بر همین پایه ناگفته پیداست که، هرگونه غفلت از «شبکه نمایش خانگی»، یا هر گونه برخورد غیرعاقلانه و غیر کارشناسانه با این پدیدۀ نوین، نوآورانه، و فناورانه پیامدهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، سیاسی، هویتی، و… را به دنبال خواهد داشت. وضعیت و فضای این روزهای «شبکه نمایش خانگی» شاهدی بر این مدعاست که علیرغم تلاش مدیریت جدید، چه بسا آثار سخیفی در آن مشاهده میشود. آثاری که ادبیات گفتاری و رفتاری غیر قابل دفاعی را عرضه می دارد و اساساً توقع هم ترازی با فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی را به باد می دهد. متأسفانه «شبکه سینمای خانگی»، پیش تر تا حدودی به حیاط خلوت تفکرات ضد اخلاقی، ضد ایرانی، و ضد اسلامی تبدیل شده بود که ضمن به مشام رسیدن بوی تعفن پولشویی، عدهای سودجو فیلم و سریالهای کثیف را به خورد مردم می دادند که در زیرلایههای آن ارزش های جامعه را تضعیف می کردند. این تأثیر همان بیتدبیری های عمدی یا سهوی مدیران و مسئولان و دست اندرکاران نادان است که در بالا بدان اشاره شد.
همین دلایل و شرایط، برخی مسئولان و دست اندرکاران دغدغه مند در این عرصه را واداشت تا ضمن همگنسازی خود با آینده و دوران آتیِ پیش رو، نهتنها رسالت و مأموریتهای مجموعه فیلم و سینمای کشور، بلکه اساساً هویت آن را هم بازتعریف کنند تا در عین پای بندی به اصالت های ذاتی، بتوانند در فضای نوین نقشآفرینی ویژه ای داشته باشند. لذا به دنبال بررسی اوضاع و شرایط، (به دلایلی که بعداً توضیح داده می شود) بحث نظارت بر صوت و تصویر فراگیر (که «شبکه نمایش خانگی» بخشی از آن است) به سازمان صدا و سیما واگذار شد.
طبیعی است شرایط موجود که «ناشی از ولنگاری فرهنگی»، «ناشی از پول های کثیف»، «ناشی از سرمایه گذاری دشمنان غربی»، و «ناشی از فرصت طلبی، حرص، و طمع عده ای از افراد متمول و مرفه بی درد» و… بود، برای تغییر به سمت نظم و نظام و انطباق با ارزش های واقعی ملت و کشور ایران، و رعایت اصول و فروع قانون با سرسختی، مخالفت، بهانه جویی، کارشکنی، و جوسازی همان عدۀ ناسازگار مواجه گردد و با بهانه های گوناگون در مورد چیستی، چرایی، چگونگی، کیستی، زمان، و مکان این تغییر و با استفاده از بازوهای نفوذی خود در بخش های مختلف به گروکشی و تسویه حساب پرداخته شود.
با این حال، بر اساس آن چه گفته شد، نباید فراموش کرد وجود نهادی توانمند، هدفمند، و متکی به ساختاری قدرتمند و با هویت، در جهت سیاستگذاری، تصمیمگیری و نظارت بر «شبکه نمایش خانگی» از نان شب هم واجبتر است تا با هر عنوانی و ذیل هر سازمانی که هست، حامی و مدافع هویت و فرهنگ انقلاب و پاسدار تمدن ایران اسلامی باشد. مسلم است که، این نهاد، باید برخوردار از «قدرت اجرایی بالا»، «هویت تثبیتشده»، «مقررات و مصوبات روشن»، «ضمانت اجرایی متناسب»، و «مدیران، کارشناسان، و عوامل عاقل، عالم، توانمند، سالم، شجاع، پیگیر، مقاوم، و دورنگر» باشد تا هم اعتماد کامل حاکمیت را به دست آورد و هم جریان لمپن، فرصت طلب، زیاده خواه، رانت خوار، و منفعت جوی مخالف را به تمکین وادارد.
به نظر می رسد، با تدبیر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، ساترا از چنین وضعیتی برخوردار باشد. پس ضمن امیدواری به موفقیت این بخش از خدمتگزاران و مدافعان فرهنگ و هویت ملت و کشور ایران، باید تلاش شود به جای ایراد اشکالات ناوارد و بهانه گونه، تا حد امکان به این نهاد نوپا، کمک گردد.
جمال شورجه کارگردان سینما و تلویزیون از آرزویش برای به سرانجام رسیدن سریال تلویزیونی «موسی(ع)» در زمان حیات خود گفت.
به گزارش سینمای خانگی، جمال شورجه کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون که پیش از این قرار بود پروژه تلویزیونی «موسی (ع)» را کارگردانی کند و به دلیل بیماری این امکان را از دست داد، درباره مذاکراتی که با ابراهیم حاتمیکیا بهعنوان کارگردان فعلی این پروژه داشته است، به مهر گفت: من و ابراهیم حاتمیکیا از ابتدا صحبتهای کلی در این زمینه داشتیم و ایشان حتی برای ورود به پروژه، اذن گرفتند. تا جایی هم که اطلاع دارم این روزها گروه تولید مشغول پیگیری ساخت دکورها، تهیه لباسها و فراهم آوردن مقدمات استودیویی کار هستند.
وی با ابراز امیدواری برای به سرانجام رسیدن پروژه «موسی» تاکید کرد: من به حضرت موسی (ع) این قول را دادهام که ابتدا این سریال را بسازم و بعد از دنیا بروم. امیدوارم تا زندهام این اتفاق رخ بدهد.
شورجه درباره دلایل تکرار نشدن تجربههایی همچون فیلم «۳۳ روز» در قالب سینمای مقاومت در ایران، گفت: این جنس فیلمها کارهایی است که باید از بالا برای آنها سفارش وجود داشته باشد. همان زمان هم آقای شمقدری معاون سینمایی بود و در بنیاد فارابی هم آقای میرعلایی مسئولیت داشت که خودشان دستی برآتش سینما داشتند. امروز هم همان اتفاق باید رخ بدهد و مدیران باید چند کار شاخص در موضوعاتی مانند فلسطین را که موضوع روز هستند، سفارش بدهند.
وی افزود: درباره موضوع فلسطین میتوان به فیلمنامهنویسان توانمندی مانند فرهاد توحیدی و یا حبیب احمدزاده سفارش کار داد تا پروژه از همان مرحله صفر به درستی کلید بخورد. وقتی فیلمنامهنویس و کارگردان معتبر پای چنین کارهایی بیاید دیگران هم همراه میشوند. امروز محمد خزاعی باید نویسندگان سینما را فرابخواند و از اولویت بودن موضوع غزه با آنها صحبت کند. بودجهای هم میتوانند به این موضوع اختصاص دهند. رایزنیها میتواند از طرف سازمان سینمایی با سفارتخانههای مربوطه صورت بگیرد تا دوستان فیلمساز بتوانند برای تحقیقات بیشتر به فلسطین هم بروند. گروهی از فیلمنامهنویسان کاربلد میتوانند در قالب یک سفر پژوهشی به میدان بروند و سوژههای ناب را پیدا کنند.
شورجه ادامه داد: زمانی که من «۳۳ روز» را میساختم، سوژه اولیه آن وجود داشت و داستان آن را خود آقای شمقدری نوشته بود. همین امروز هم میتوان از ظرفیت امثال آقای شمقدری برای سرپرستی گروههای اعزامی به فلسطین استفاده کرد. در همین شرایط جنگی میتوان سینماگران را به میدان فرستاد تا داستانهای ناگفتهای درباره خانوادههای درگیر در جنگ و یا عملیاتهای مرتبط را روایت کنند.
این کارگردان باسابقه تاکید کرد: این موضوعات در مرحله فراخوان و اعلام حمایت هم نباید متوقف بماند و نیاز است که بودجه عملیاتی برای آن تخصیص داده شود. در موضوعات دیگری مانند عاشورا و یا مقاومت هم میتوان اقدامات و طرحهای مشابهی داشت و از ظرفیت سینماگرانی مانند داوود میرباقری بیشترین استفاده را برد.
وی افزود: من زمانی برای یک پروژه سینمایی به الجزایر رفتم. آن زمان معاون وزیر الجزایر به ایران آمده بود و با معاون وزیر ما تعهدنامهای را امضا کرد تا فیلمی با موضوع مفاخر الجزایر و با حضور عوامل ایرانی تولید شود. من برای این کار انتخاب شدم و وقتی به آنجا رفتم با فیلمنامهای مواجه شدم که خیلی خوب نبود. فیلمنامهنویسانی را بهعنوان مشاور پای کار آوردم تا آن متن اصلاح شود. این جنس کارها نیاز به پیگیری میدانی دارد.
شورجه در پایان درباره نسل جوان فیلمسازان در سینمای ایران هم گفت: سینماگران جوان باید در کنار سینماگران پیشکسوت قرار بگیرند تا بتوانند با پشتوانه پیشکسوتان، وارد معرکه شوند. نسل جوان باید به میدانهای مختلف ورود داشته باشند تا خودشان سوژههایی را شکار کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم بزرگداشت زندهیاد پروانه معصومی در مسجد بلال گفت: این هنرمند بدون لکنت از ارزش ها و آرمانها میگفت و دفاع میکرد و هیچ ترس و نگرانی از واکنشها نداشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم ترحیم زنده یاد پروانه معصومی هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون به همت صدا و سیما و سازمان سینمایی کشور با حضور جمعی از هنرمندان، پیشکسوتان و مسئولان حوزه سینما و تلویزیون امروز یکشنبه- ۱۲ آذرماه- از ساعت ۱۴ در مسجد بلال صدا و سیما در حال برگزاری است.
اجرای مراسم را حسن سلطانی بر عهده داشت. در ابتدای مراسم پیام رییس جمهور و رییس مجلس به مناسبت درگذشت زندهیاد پروانه معصومی قرائت شد.
سپس حاج مرتضی طاهری، مداح اهل بیت با نوحهخوانی و مداحی یاد و خاطره این بازیگر را گرامی داشت.
محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان اولین سخنران مراسم ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت این هنرمند گفت: ایشان حق زیادی بر گردن جامعه هنری و مخاطبان داشتند و در طول حیات طیب ومبارک شان آثار بی نظیری را خلق کردند.
وی با تاکید بر این که پروانه معصومی از سرامدان حوزه سینما بود اظهار داشت: او چند دهه با وقار و متانت فعالیت کرد و نامی ماندگار از خود به جا گذاشت. علاوه بر نقش آفرینی های هنری شان شخصیت اجتماعی ممتازی داشتند که برآمده از شخصیت والایشان بود.
وزیر فرهنگ افزود: وی در اتفاقات مهم در کنار مردم بود و به اعتقادات جامعه افتخار می کرد. بدون لکنت از ارزش ها و آرمانها میگفت و دفاع می کرد و هیچ ترس و نگرانی از واکنش ها نداشت.
خواهشم از فضاهای رسمی این است که شان خودشان را حفظ کنند و هر موضوعی را به دو قطبی تبدیل نکنند. از خانم معصومی به خاطر آثارشان نام نیک به جا مانده است
اسماعیلی همچنبن در جمع خبرنگاران گفت: درگذشت او یک فقدان مهم است و جبران این ثلمه آسان نخواهد بود. امیدوارم با پرداختن به او یک اسوه همیشه جاوید را بتوانیم معرفی کنیم.
وزیر ارشاد گفت: این درگذشت برای جامعه کشورمان و همه اصحاب هنر این یک مصیبت جبران ناپذیر است.این بانوی بزرگ سینمای ایران یک هنرمند نبود یک معلم اخلاق بود یک دغدغه مند اجتماعی بود کسی بود که در مقاطع مخالف بدون لکنت از آرمان های مردم دفاع میکرد و پای اهداف و منافع ملی می استاد و در این راه از هیچ موضوعی ابا نداشت و نگران دیگران نبود.
اسماعیلی گفت: این درگذشت را به خانواده عزیز او و همه علاقمندانشان تسلیت میگوییم امیدواریم خداوند ایشان را برا همیشه به عنوان اسوه در جامعه هنری و برای همه هنرمندان قرار بدهد که نمونه اعلای یک هنرمند وطن دوست مردم دغدغه مند مردم بودند
پیمان جبلی، سیدمحمد حسینی، (معاون پارلمانی) مسعود ده نمکی، جواد شمقدری، احمد میرعلایی، مهدی نقویان، (رییس سیمافیلم)، داریوش یاری، علی بخشی زاده، مهدی فرجی، امیر نوری (پیشکسوت رادیو) از جمله مدیران و هنرمندان حاضر در مراسم هستند.
محمدمهدی عسگرپور، تهیهکننده و فیلمساز با تاکید بر این که در یکی دو روز اخیر فضای دو قطبی شکل گرفت گفت: همه هنرمندان کشور ما یک جور فکر نمیکنند. این به معنای این نیست که بخواهیم درباره آخرتشان قضاوت کنیم. ما میتوانیم از نام نیکی که از هنرمندان باقی میماند یاد کنیم.
مسعود ده نمکی، کارگردان نیز در ادامه مراسم تاکید کرد: بخش عظیمی از عالم هنر سرمایه انسانی است. خانم معصومی از بازیگر تبدیل به مولف شد. نباید از این سرمایهها غافل شد. نیروهای جدید میایند ولی صاحب تجربه ها باید تکریم شوند. مدیران نباید بگذارند اینها بیکار بمانند.
وی افزود: باقیات الصالحات غیر از نام نیک اثری است که موثر از خودش به جا می گذارد. چه مشهور باشیم و چه فالوئر نداشته باشیم همه رفتنی هستیم. از لحظهای که وارد قبر میشویم حساب و کتاب ما متفاوت میشود.
در ادامه مراسم فایل صوتی که محمود پاک نیت، بازیگر و انسیه شاه حسینی، کارگردان درباره شخصیت پروانه معصومی فرستاده بودند پخش شد.
نیما معصومی، پسر پروانه معصومی در بخش پایانی مراسم از همه افرادی که در چند روز اخیر تسلیبخش خانواده بودند قدردانی کرد.
وی گفت: مادرم تاکید داشت که هنگام مراسم خاکسپاری و ترحیم مزاحمتی برای مردم روستا ایجاد نشود.
دعوت به حضور در کنار قبور شهدا و ادای احترام به شهدای گمنام پایانبخش این مراسم بود.
حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق، استاد حوزه و دانشگاه یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود.
زنده یاد پروانه معصومی ششم آذرماه در بیمارستانی در شهر رشت درگذشت. او از جمله بازیگران شاخص سینمای بعد از انقلاب بود که برای فیلمهای «گلهای داوودی» و «جهیزیه برای رباب» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد. او از شمایلهای بازیگری زن سینمای بعد از انقلاب بود که تلاش کرد چهره زن ایرانی را در آثار مختلف به تصویر کشد.
ناخدا خورشید، مسافرری، تحفهها، ترنج و سریالهای امام علی (ع)، یوسف پیامبر و کوچک جنگلی از جمله آثاری است که زندهیاد معصومی در آنها نقشآفرینی کرده است. پیکر این هنرمند چهارشنبه هشتم آذرماه در امامزاده ابوطالب منطقه فرحزاد به خاک سپرده شد.
مدیران و معاونان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مدیران سازمان سینمایی سوره حوزه هنری دیدار کردند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی به همراه جمعی از مدیران و معاونان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با محمدمهدی دادمان رییس حوزه هنری، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره و جمعی از مدیران این سازمان دیدار کردند. در این دیدار صمیمانه، روسا و مدیران دو سازمان با تاکید بر هماهنگی و همافزایی این دو نهاد برای همکاریهای متقابل در راستای اعتلای آثار انقلاب و دفاع مقدس اعلام آمادگی کردند.
خزاعی در این نشست با عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س) بیان کرد: در ابتدا از خانم پروانه معصومی یادی کنیم که بعد از انقلاب جانانه پای این انقلاب ایستاد و مقاومت کرد و به یک خودسازی رسید که شبیه او در سینمای ایران کم داشتیم.
وی افزود: ما در این مدت با بسیاری از سازمانها و ارگانها دیدار داشتیم و اکنون به خدمت دوستان سازمان سینمایی سوره رسیدیم. در این دوره جدید باید همه دستگاههای انقلابی دور هم جمع شوند و برای حوزههای مختلف فرهنگی و به ویژه حوزه سینما سیاستگذاری کنند.
وی افزود: ما در صداوسیما، بنیاد روایت فتح، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر نهادها حضور داشتیم و صحبتهای آنها را شنیدیم و تا جایی که امکانپذیر بود برای آنها برنامهریزی کردیم و اتفاقات خوبی هم در این مسیر افتاد. میتوان گفت جلساتی که در سالهای قبل برگزار شد، منجر به شکلگیری تولیدات مشترک در بنیاد سینمایی فارابی شد. در حقیقت به برکت آن جلسات، نهادهای مختلف بدون وجه تمایزی دور هم جمع شدند و برای یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری کردند. امروز موفقیت جریان انقلاب و سینمای متعهد آرزوی همه ماست.
رییس سازمان سینمایی اضافه کرد: فرصت بسیار بسیار اندک است و باید به خوبی از آن بهره برد.علیرغم اینکه دو سال بحرانی را پشت سر گذاشتیم، من خدا را شکر میکنم که اتفاقات بسیار خوبی در این ۲ سال رقم خورد. شاید بتوان گفت هیچ دورهای را دوستان در حوزه فرهنگ و هنر مانند این دو سال اخیر تجربه نکرده باشند. اگر همگرایی و همدلی دستگاههای فرهنگی نبود، شاید موفق نمیشدیم.
محمد خزاعی، رییس سازمان سینمایی
وی یادآور شد: جریان فرهنگی در سال گذشته، نمره قابل قبولی گرفته است؛ همکاران ما در حوزه هنری، اوج، صداوسیما، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر دستگاهها کنار هم قرار گرفتند تا نظام فرهنگی را که عهدهای تلاش میکردند آن را متلاشی کنند، متحدتر شود.
خزاعی با اشاره به برکات اتفاقات سال گذشته بیان کرد: الان که به ماجراهای سال گذشته نگاه میکنیم، یک همگرایی میبینم، آقای آذرپندار میگفت جشنواره فیلم کوتاه هیچوقت در حیطه بچههای انقلابی تعریف نمیشد، امروز مخاطبان و فیلمسازان ما بچههای انقلاب هستند و میتوان گفت این همگرایی باعث شد بسیاری از جریاناتی که از سیاستهای اصلی کشور فاصله گرفته بودند، دوباره دور هم جمع شوند و باید یاد بگیریم که به هر دلیلی عقبنشینی نکنیم تا کسی فرصت نکند از آن سواستفاده کند. اگر این همین همدلی و همگرایی باشد، موفقیتهای بزرگی را رقم خواهیم زد.
وی با بیان اینکه به اذعان بسیاری از دوستان مرجعیت به سازمان سینمایی برگشته است، گفت: شاید در سالهای گذشته تصمیمگیریهای کلان در صنوف و نهادهای دیگر اتفاق میافتاد اما امروز خوشبختانه سازمان سینمایی در رأس است. ناگفته نماند که صنوف و اشخاص حقیقی حذف نشدند، بلکه در یک همگرایی نقش خود را ایفا میکنند. پس از ۲۰ سال در کارگروههای تخصصی آییننامه پروانه ساخت مورد تجدیدنظر قرار گرفت و در صورت تصویب اختیارات خوبی در اختیار نهادها قرار میگیرد.
رییس سازمان سینمایی با اشاره به علاقهمندی خود برای راهاندازی چرخه صنعت انیمیشن در کشور مطرح کرد: بودجه سازمان سینمایی در این زمینه محدود است و برای رسیدن به این هدف باید از سایر نهادها کمک بگیریم. همچنین بحث توسعه سینماها به کمک همه نهادها در حال انجام است. یکی از اهداف ما این بود که در شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر سینما بسیازیم که خوشبختانه سازمان سینمایی سوره حوزه هنری متولی این کار شد؛ جایی که محل امید بچههای انقلاب است. فصل مشترکی بین دستگاههای انقلابی و حوزه هنری آغاز شده است که در این فرصت کم باید تلاش کنیم این جریان تقویت شود.
خزاعی در ادامه صحبتهای خود خاطرنشان کرد: برخی دوستان به ما میگفتند که سینما نابود شده است، اما امروز خوشبختانه سینما و اقتصادش رونق پیدا کرده است. در حقیقت سینمای ایران در حوزه اقتصاد، احیای مخاطب و زنده نگه داشتن آن و ارتباط مخاطب با سینما موفق عمل کرده است. ناگفته نماند که لطف خدا هم شامل حال ما شد و به همت همکاران خود در سازمان سینمایی توانستیم اتفاقات سال گذشته را پشت سر بگذاریم.
وی مطرح کرد: من دیگر نگران اقتصاد سینما نیستم. برای سال بعد چند فیلم پُرفروش را پیشبینی کردیم و امسال هم پیشبینی ما در حوزه فروش هزار میلیارد تومان است که تصور میکنیم رکوردهای مختلفی بزنیم. این مساله باید به فیلمهای انقلابی و جریان فیلمهای دفاع مقدس تسری پیدا کند. به همین منظور طرحی را در شواری عالی سینما به تصویب رساندیم و منتظر تصویب آن از سوی دولت هستیم. اگر این اتفاق رخ بدهد، جریان گفتمان سینما عوض خواهد شد.
خزاعی در پایان خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم که همه کارایی محصولات فرهنگی در حوزه سینما نیست. بسیاری از فیلمها در سینما موفق نشدند اما در نمایش خانگی و یا تلویزیون انتقال پیام را انجام داده و بازخوردهای بسیار خوبی از مخاطبان گرفتند. این روزها که کارکرد اقتصاد در رسانهها زیاد شده و تصور این است که هر فیلمی در گیشه نفروشد، شکست خورده، اشتباه است. من از فیلمسازان انقلابی میخواهم پای اثرشان بایستند و تنها به اکران در سینما بسنده نکنند. ناگفته نماند که همه ما به حوزه هنری و نسل جدید فیلمسازانی که برآمده از آن هستند، امید دارند و امیدواریم در حوزههای جدیتری نقشآفرینی و به توسعه فضاهای فرهنگی کمک کنند.
سیدامیر جاوید، دستیار رییس حوزه هنری ابتدای این نشست بیان کرد: امیدواریم که این نشستها و به طبع آن گفتگویهایی که شکل میگیرد، منشا خیر و برکت برای هم ما باشد و به طبع آن همافزاییهای موثری شکل بگیرد، تا منجر به همکاریهای بزرگ و راهبردی شود.
محمد ساسان، مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره در ابتدا ضمن ابراز امیدواری به تعامل بیشتر با سازمان سینمایی، با اشاره به پنج اثری که این سازمان برای چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میکند، بیان کرد: ما همواره سعی کردیم جریان تولیدات خود را با هدف تقویت و هم افزایی در جشنواره فجر پیش ببریم. تقریبا امسال تمام آثار ما علاوه بر اینکه در راستای پرداختن به زندگی قهرمانان میهن بوده، به صورت مشارکتی با سازمانهای همکار از جمله بنیاد سینمایی فارابی تعریف شده و اتفاقات خوبی در این زمینه رخ داده است که امیدواریم در جشنواره ۱۴۰۲ به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
سجاد نوروزی، مدیر پردیس سینمایی آزادی نیز ضمن اشاره به ناکامی جریان معاند برای تعطیلی فرهنگ و هنر در سال گذشته، از دوران پُررونق این روزهای سینمای ایران سخن گفت و بر حفظ و استمرار این اتفاق فرخنده و مبارک ضمن توجه به آثار اندیشه محور و ارزشمند تأکید کرد. وی همچنین از برخی رقابتهای کاذب و ناسالم که بعضا ممکن است فضای راهبردی را خدشهدار کند و یا به جنگ و جدال کشیده شود، گلایه کرد و یادآور شد نباید حاکمیت محتوایی در صنعت سینما در درازمدت با غلبه ژانر کمدی تضعیف شود و این وظیفه مهم بر دوش سازمان سینمایی و شورای صنفی است.
همچنین در این نشست امیر مهریزدان، مدیر مرکز مستند سوره از تخصیص بودجههای محدود برای ساخت آثار مستند سخن گفت و ابراز داشت نیاز داریم در این خصوص بازنگری و فکر اساسی صورت پذیرد. وی همچنین از توجه به پیشکسوتان حوزه مستند، فراهم کردن سازوکاری مناسب برای ساخت آثاری با موضوع جنایات وحشیانه صهیونیستها در غزه و مشکلاتی که برای دریافت پروانه ساخت و نمایش آثار در عرضه بر بستر پلتفرمها وجود دارد، سخن گفت.
محمدجواد موحد، مدیر باشگاه فیلم سوره نیز در این نشست از مصائب فیلمسازان کوتاه برای بیمه، عضویت در صنف و لزوم اهتمام سازمان سینمایی برای هموارسازی ورود فیلمسازان جوان و متعهد به جریان انقلاب اسلامی به فضای حرفهای سینمای ایران سخن گفت.
همچنین محمدمهدی روحی، معاون حقوقی و امور مجامع سازمان سینمایی سوره درباره شکافی که میان دستگاههای حاکمیتی نظیر اداره امور مالیاتی و تامین اجتماعی با صنعت سینما وجود دارد، صحبت و بر این مساله تاکید کرد که باید کارگروهی برای این مساله تشکیل تا بیمه دستاندرکاران سینما به درستی پیگیری شود.
الهه طهئی، مدیر مرکز بینالملل سوره نیز از کمبود پخشکنندگان بینالمللی برای معرفی آثار ایرانی در بازارهای مختلف سخن گفت و یوسف منصوری دبیر جشنواره فیلم ۱۰۰ نیز از لزوم همافزایی بیشتر ۲ نهاد برای جذب استعدادها با توجه به پتانسیلهای موجود به اشتراک گذاشتن تواناییها حرف زد.
حبیب ایلبیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی
و اما در ادامه این نشست حبیب ایلبیگی معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی با اشاره به اتفاقات سال گذشته در فضای اجتماعی کشور، بیان کرد: سال گذشته در این ایام، همکاران ما در حوزه هنری پیگیر راه اندازی چرخه اکران فیلمها بودند در حالی که عدهای به ما میگفتند اقدامی نکنید چراکه سینما تمام شده است. پیشنهاد عده دیگر این بود که اگر میخواهید به عنوان دولت چراغ سینما را روشن نگه دارید، پول بیاورید و فیلمها را اکران کنید. در اکران عید نوروز هم بسیار از فیلمسازان راضی نشدن آثارشان را اکران کنند اما در نهایت فیلم «فسیل» را به اکران آوردیم و نتایج درخشانی داشت.
وی ادامه داد: اکنون در شرایطی هستیم که میگوییم سینما رونق دارد و خداراشکر از دوره نابودی سینما گذر کردیم. در عین حال برای تحقق امر سینمای انقلاب به جراحیهایی نیاز داریم. این تغییرات نیازمند عبور از یک دوره گذار بود که پای آن ایستادهایم. اما جریان اصلاح محتوای سینمای ایران نیازمند همیاری و همراهی همه نهادهای فرهنگی و انقلابی است و ما در این مسیر دست یاری به سمت حوزه هنری دراز میکنیم.
وی در ادامه سخنان خود در پاسخ به پرسشهایی درباره شرایط صدور پروانه نمایش برای عرضه آثار کوتاه و مستند در پلتفرمها، بیمه فیلمسازان فیلم کوتاه و مستندساز و همچنین شرایط گرفتن پروانه تهیهکنندگی کار اول سینمایی توضیحاتی را ارایه داد.
محمد حمیدی مقدم، مدیر مرکز گسترش و تجربی نیز در ادامه این نشست ضمن تشکر از مدیران سازمان سینمایی سوره و سایر ارگانهای جبهه انقلاب برای گذر موفقیتآمیز از سال سخت و پُرچالش ۱۴۰۱، به جایگاه مهم تلویزیون در عرضه مستند و اهمیت این فضا و همچنین تلاش برای ایجاد انگیزه در مستندسازان برای ادامه مسیر آنها اشاره کرد.
او همچنین به اولین تولید مشترک مرکز گسترش و مرکز مستند سوره یعنی مستند «بلاگر» و همچنین به نیاز گفتگو در مراکز و همراهی مرکز گسترش در روند جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم ۱۰۰ اشاره کرد که نهادهای مختلف بتوانند از فضاهای موجود بهترین استفاده را کنند.
قادر آشنا معاون توسعه فناوری و اطلاعات سازمان سینمایی نیز به زیر ساختهای حوزه هنری برای ساخت سالن سینما و کمک کردن به صنعت سینما و همچنین استفاده از ظرفیتهای موجود در حوزه پژوهش اشاره کرد.
حمیدرضا جعفریان، رییس سازمان سینمایی سوره
در ادامه این نشست، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره نیز با اشاره به اینکه سازمان سینمایی سوره از دوره جدید وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بنای همافزایی و همکاری داشتهاند، عنوان کرد: در همه حوزهها اعم از تولید فیلمهای سینمایی، مستند، فیلم کوتاه و … تعامل خوبی شکل گرفته است و به طور ویژه از آقای زینالعابدین رییس بنیاد سینمایی فارابی تشکر میکنم که در دوره جدید مدیریت ایشان همکاری خوبی را باهم آغاز کردیم. اما در عین حال سطح توقع از تفاهم دو نهاد بالادستی، همکاریهای کلانتر و اساسیتری است که تا امروز آنطور که انتظار می رفت، محقق نشده است. لذا فرصت هست باید برای سینمای انقلاب تلاش کرد.
وی یادآور شد: حوزه هنری در حوزه ساخت سالن سینما در قالب طرح توسعه سینماها، در ۳ سال گذشته تقریبا از ۱۰۰ پرده سینما به ۲۲۰ پرده رسیده است که اضافه شدن ۱۲۰ پرده سینما حدود ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه داشته که سهم دولت از این میزان کمتر از ۱۰ میلیارد تومان بوده است. امروز در آستانه آغاز فاز سوم طرح توسعه سینماهای حوزه هنری هستیم که مبتنی بر مجتمعهای چندمنظوره خانوادهمحور پیش میروند، این شرایط حمایت اساسیتر ارشاد را میطلبد.
جعفریان درباره توسعه صنعت انیمیشن نیز مطرح کرد: تمرکز ما در حوزه هنری این است که حداقل سالی یک انیمیشن سینمایی تولید و اکران کنیم. برنامه ما این است که برای مخاطبان آینده یعنی کودکان سرمایهگذاری ویژهای کنیم و انتظار از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی این است که به دلیل اهمیت این ژانر برای مخاطب کودک و نوجوان، اهتمام ویژهای صورت پذیرد تا یک بازی بزرگ رقم بخورد. لذا امید داریم مشارکتهای خیلی جدیتری میان حوزه هنری و سازمان سینمایی ارشاد اتفاق بیفتد تا فرصتی را که در این سالها از بین رفته، جبران شود.
وی در پایان گفت: این هدفگذاریهای بلندمدت نیازمند یک طراحی بلندمدت است که به یک همکاری گسترده بیانجامد و امیدوارم با جلسات بیشتر این نوع همکاریها به نتیجه برسد.
در این دیدار، اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع، حبیب ایلبیگی معاون نظارت و ارزشیابی، قادر آشنا معاون توسعه فناوری و اطلاعات، یزدان عشیری مشاور رئیس سازمان و مدیر کل روابط عمومی سازمان سینمایی، علیرضا اسماعیلی دستیار و مدیرکل حوزه ریاست، مجید زینالعابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، محمد حمیدیمقدم مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، محمدرضا سوقندی مدیرکل دفتر حقوقی، عملکرد، امور استانها و مجلس، سیدصادق موسوی مدیرکل دفتر امور جشنواره ها و همکاریهای بینالملل، غلامرضا نجاتی مدیر کل حراست، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینماشهر، رمضانعلی حیدری خلیلی مشاور راهبردی، لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی، و همچنین سیدامیر جاوید دستیار رییس حوزه هنری، عبدالحمید قرهداغی معاون اداری مالی حوزه هنری، محمدمهدی روحی معاون حقوقی و امور مجامع سازمان سینمایی سوره، محمد ساسان مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره، امیررضا مافی مدیر مرکز انیمیشن سوره، امیر مهریزدان مدیر مرکز مستند سوره، الهه طهئی مدیر مرکز بینالملل سوره، محدثه پیرهادی مدیر مرکز فیلم جوان سوره، سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی، محمدجواد موحد مدیرعامل باشگاه فیلم سوره، هادی فیروزمندی معاون جریانسازی و ارتباطات سازمان سینمایی سوره و یوسف منصوری دبیر جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰حضور داشتند.
بازیگر هالیوودی برنده اسکار، احمقانهترین لحظه در سه دهه زندگی حرفهایاش را در یک برنامه تلویزیونی فاش کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از ایندیپندنت تام هنکس برنده اسکار از اواخر دهه ۱۹۸۰ ستاره هالیوود بود و در فیلمهایی از فیلادلفیا و فارست گامپ تا نجات سرباز رایان و الویس بازی کرد.
وی در مصاحبهای در برنامه گراهام نورتون که روز جمعه (۱ دسامبر معادل ۱۰ آذر) پخش شد، در مورد بخشی از حرفه خود سخن گفت که کمتر به آن پرداخته است.
این گفتگوی نوستالژیک باعث شد که وی درباره زمان فیلمبرداری درام فضایی آپولو ۱۳ران هاوارد نیز صحبت کند.
آپولو ۱۳ که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد، داستان زندگی واقعی جیم لاوِل، فرد هیز و جک سویگرت را روایت میکند، فضانوردانی که وقتی سفر به ماه به مشکل میخورد، خود را در خطر مرگ میبینند.
در حین فیلمبرداری پر نقلقولترین لحظه فیلم – زمانی که تام هنکس در نقش لاول میگوید: هوستون، ما به مشکل خوردیم – همه چیز برای بازیگر تغییر کرد.
او گفت: کوین بیکن، بیل پکستون و من داشتیم لحظه جدی را درست بعد از دیالوگ «هوستون، ما به مشکل خوردیم» بازسازی میکردیم و بالا و پایین میرفتیم و تصویر هم ما را بیوزن نشان میداد و همه چیز خوب پیش میرفت، تا اینکه آن روز، بازیگران و گروه عوامل با یک شخص بسیار مهم مواجه شدند: صاحبش آمد! خود لاوِل!
جیمز آرتور لاول جونیور فضانورد بازنشسته ناسا، خلبان آزمایشی و مهندس مکانیک است. وی در سال ۱۹۶۸، به عنوان خلبان ماژول فرماندهی آپولو ۸، به همراه فرانک بورمن و ویلیام آندرس، یکی از سه فضانوردی بودند که برای اولین بار به سمت ماه پرواز کردند و به دور ماه چرخیدند.
هنکس در ادامه گفت: ما مضحک به نظر میرسیدیم و وقتی به پایین نگاه کردم جیم به ما نگاه میکرد.
هنکس افزود: من هرگز در زندگیام احمقانهتر از آن لحظه احساس نکردهام.
آپولو ۱۳ نامزد ۹ جایزه اسکار شد که در نهایت دو جایزه در بخش بهترین تدوین و بهترین صدا را ازآن خود کرد.
هنکس در حال حاضر در لندن در حال تبلیغ «ماه گردها»(The Moonwalkers) است که با همکاری دیوید هاکنی ساخته شده است. هنکس، که به همراه کریستوفر رایلی این فیلم را نوشته است، در مورد این فیلم نیز صحبت کرد.
داستان مذکور، ماموریتهای فضایی آپولو را روایت میکند، با این فناوری که اتاقها به گونهای طراحی شده که احساس کنید در کنار فضانوردان نشستهاید.
اوایل امسال، هنکس که در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ برای فیلمهای فارست گامپ و فیلادلفیا جوایز اسکار را دریافت کرده، نام یکی از فیلمهایی را که در آن بازی کرد، عنوان کرد که معتقد است به اندازه کافی مورد تحسین قرار نگرفته است.
هنکس معتقد است که فیلم گانگستری «جادهای به سوی تباهی» محصول ۲۰۰۲ یکی از بهترین فیلمهای اوست و در مصاحبهای جدید گفت که وقتی مردم در مورد حرفه او صحبت میکنند به اندازه کافی درباره آن صحبت نمیشود و حق فیلم ادا نشده است.