رسانه سینمای خانگی- همۀ آنچه بازیگران جوان باید از استاد بیاموزند

علی نصیریان خطاب به جوانان گفت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت می‌کند، بیرون می‌آید و راه خود را پیدا می‌کند.

نشست صمیمانه «علی نصیریان» با اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما با عنوان«یک عمر خاطره، نمای نزدیک» عصر روز گذشته شنبه ۴ شهریور در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این نشست علی نصیریان درباره علاقه خود به نمایشنامه‌نویسی گفت: من برای نمایشنامه‌نویسی به تئاتر نیامده بودم بلکه برای بازیگری آمده بودم و به طور کامل تمرکزم روی بازیگری بود. من معتقدم جوهر کار تئاتر، بازیگری است. هر هنری اعم از کارگردانی، تهیه کنندگی، طراحی صحنه و لباس و… جای خود را دارد اما بازیگری با تمام این هنرها متفاوت است زیرا تمام این عوامل در بازیگری خلاصه می‌شود.

وی افزود: گاهی تصور می‌شود بازیگر نیز یکی از عواملی است که باید در اختیار کارگردان قرار گیرد و کارگردان از او برای بیان کار خود استفاده ‌کند، در حالی که این‌گونه نیست. بازیگر خودش مولف ، آرتیست خلاق،نویسنده است و نقش را با اجرا و بازی خود می‌نویسد.

نصیریان ادامه داد: اگر تعداد معدودی نمایشنامه نوشتم تنها سیاه‌مشق‌هایی بود که می‌خواستم برای خودم نوشته باشیم و به همین دلیل تمام این کارها را خودم اجرا کردم. بعدها این نمایشنامه‌ها به شکل کتابی با عنوان «تماشاخانه» به چاپ رسید، این کتاب را به اصرار دوستان چاپ کردم تا علاقه‌مندان به تاریخ نمایشنامه‌نویسی آن را مطالعه کنند.

بازیگر «ناخدا خورشید» با اشاره به اهمیت مطالعه کتاب در زمینه تئاتر برای علاقه‌مندان این حرفه گفت: جوان که بودیم ایده‌آل ما برای تئاتر آثار عبدالحسین نوشین بود، او استاد کارآمد و بزرگی بود که ترجمه، کارگردانی، تمرین و موسیقی متن برای تئاتر را مطرح کرد. نوشین برای تئاتر زحمت زیادی کشید اما به جایی که باید می‌رسید، نرسید. یادم می‌آید در سال ۱۳۳۰ که هنرجوی کلاس بازیگری بودم تنها یک کتاب تئاتر در ایران بود که آن هم متعلق به عبدالحسین نوشین بود.

ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود

نصیریان خاطرنشان کرد: به هر حال می‌خواستم تئاتر را یاد بگیرم و ارتباطات آن زمان مثل اکنون گسترده نبود و پولی هم برای خارج رفتن نداشتیم تا این هنر را بهتر بیاموزیم. به همین دلیل به کتاب‌های نوشین و خیرخواه در زمینه تئاتر رجوع می‌کردیم.

وی با بیان اینکه بازیگری همیشه برایش جذاب بوده است، خاطرنشان کرد: از بچگی تصنیف‌ها و پیش پرده‌هایی از مرتضی احمدی، قنبری، انتظامی ، جمشید شیبانی و.. که از رادیو پخش می‌شد را گوش می‌دادم و همراه این تصنیف‌ها می‌خواندم و در خانه اجرا می‌کردم و مشتری همیشگی سینما نور و میهن بودم و گاهی هم به سینما رکس می‌رفتم. من عشق بازیگری داشتم و ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود؛ هنوز هم همینطور است.

نصیریان درباره مواجهه با نقش‌های مختلف و تنوع بازی‌هایش نیز گفت: تمایزهایی که در نقش‌ها می‌بینید طبیعی است و اگر نباشد اشتباه است و من همیشه کار را جدی می‌گیرم. به نظر من تئاتر تنها یک نویسنده ندارد زیرا نویسنده بعدی کارگردان است که با تالیف و کارگردانی خود متن را بازنویسی می‌کند و سومین نویسنده بازیگر است که با کار و اجرایش می‌نویسد.

وی ادامه داد: بازیگر یک شخصیت را در ذهن خود مجسم می‌کند و با امکانات حسی و روانی خود نمایشنامه را بازنویسی می‌کند. البته نباید از یاد ببریم که نویسنده دیگر، تماشاگر است که وقتی نمایش را نگاه می‌کند در ذهن خود، نوشته را دوباره می‌نویسد.

نصیریان ادامه داد: همیشه کار برای من جدی بوده و در این مورد همیشه به خودم سخت می‌گرفتم؛ برخلاف بسیاری از بازیگران که کارشان را جدی نمی‌گیرند. از نظر من بازیگری یکی از دشوارترین کارهای دنیاست چون بازیگر در یک موقعیت خطیری قرار می‌گیرد و باید روی نقشی با خصوصیات روانی و جامعه‌شناسانه و… متمرکز شود. سختی کار از آن جهت است که باید نقشی را بسازید و روی صحنه آن را تجسم کنید و در عین حال تظاهر کنید. همه تکنیک‌های بازیگری برای این است که چگونه بهتر تظاهر کنیم تا در برابر هزاران چشمی که شما را نگاه می کند، باورپذیر باشد و همه این کارها نیازمند آگاهی است.

وی توضیح داد: هنوز هم وقتی کاری جدید به من پیشنهاد می‌دهند سر کلاس اول می‌نشینم و از اول شروع به خواندن و تحقیق و تمرین می‌کنم. کار با خود یکی از کارهای مهم در بازیگری است. شما با خود در خلوت خود باید کار و تمرین کنید، به نکاتی برسید و بعد در جمع آن را مطرح کنید.باید بدانید که بازیگری به این سادگی نیست.

چالش حفظ و تداوم حس در سینما

نصیریان درباره صدای دوبلورها در آثار سینمایی نیز گفت: علی حاتمی معتقد بود دوبلور با بیان خود چیزی به کار اضافه می‌کنند اما من با او هم عقیده نیستم؛ من معتقدم در همه جای دنیا برای دوبله از صدای خود بازیگر استفاده می‌کنند زیرا خود آن بازیگر، نقش را بازی کرده و به زیر و بم کار آشناتر است.

بازیگر مجموعه «هزار دستان» درباره نقش جایزه در زندگی یک بازیگر گفت: جایزه جایگاه جدی و اثربخشی برای آدمی مثل من ندارد البته که از دریافت آن خوشحال می‌شوم اما زیاد تاثیرگذار نیست. زمانی که تئاتر را شروع کردیم اصلا به فکر اسم و رسم و دریافت جایزه نبودیم، نمی‌دانم هنر بازیگری برای ما چه جاذبه‌ای داشت که به این موارد فکر نمی‌کردیم. پیشنهاد نمی‌دهم که شما هم این گونه باشید چرا که زمانه عوض شده است. مهم این است که کار خود را جدی بگیریم. بازیگری کاری خلاقانه و دشوار است که زحمت و تلاش و البته لذت دارد؛ اولین کسی که از کار لذت می‌برد خودتان هستید و این لذتی ماندگار است.

وی درباره تفاوت بازی در تئاتر و سینما گفت: بنیاد کار سینما و تئاتر یکی است اما در میدان عمل و اجرا، کار هر یک متفاوت است. یکی دارای صحنه و تماشاگر است و در دیگری میان تماشاگر و صحنه توسط دوربین و لنزها فاصله وجود دارد. در تئاتر با این ذهنیت باید تظاهر به نقش کنید که تماشاگر زنده با شماست و در نوع ارائه احساستان باید توانمند باشید تا آن حس های درونی را منتقل کنید. حفظ و تداوم حس در سینما یکی از چالش‌هایی است که بازیگر با آن مواجه است.

وی همچنین درباره حضورش در فیلم سینمایی «ستارخان» ساخته علی حاتمی نیز گفت: علی حاتمی فیلمنامه ستارخان را پیشنهاد داد و من به او گفتم علاقه‌ای به بازی در یک فیلم اکشن و جنگی ندارم و حاتمی گفت فیلم من اکشن نیست. کار با علی حاتمی همیشه برای من مطلوب بود اما فکر می‌کنم این فیلم آن‌طور که باید نظر مردم را به خود جلب نکرد.

داریوش مودبیان، کارگردان و نمایشنامه نویس نیز در بخشی از این نشست، گفت: دوستی که با آقای نصیریان دارم به بیش از ۶۰ سال برمی گردد. با کارهای ایشان در تئاتر، تلویزیون و برنامه‌های اداره هنرهای دراماتیک آشنا بودم. یکی از مکتب‌هایی که تئاتر را از آن طریق آموختم برنامه‌هایی بود که در سال ۱۳۳۹ با کارگردانی علی نصیریان برگزار می‌شد و من تماشاگر این دوره‌ها بودم و در آنجا برای نخستین بار ایشان را از نزدیک دیدم. او همیشه به موقع سر کار حاضر می‌شد و هنوز هم وقت‌شناس هستند. آن زمان ۱۴ ساله بودم و این برخورد برایم بسیار سازنده بود آنقدر که راه خود را از آن زمان پیدا کردم و این دوستی برای من بسیار ارزشمند است.

عمر خود را برای تئاتر گذاشتم

نصیریان در ادامه گفت: آنچه که ما را تا به امروز حفظ کرده زبان و فرهنگ ما است. هزاران سال پیش فردوسی شعری سروده است که ما هنوز هم آن را می‌خوانیم و هنر همین است؛ نگه دارنده و حفظ‌کننده. هر اتفاقی بیافتد، هنر و ادب این مملکت ما را به هم پیوند می‌دهد و حفظ می‌کند. اولین کلاس تئاتر را در سال ۲۹ رفتم و عمر خود را برای تئاتر گذاشتم و کار دیگری جز بازیگری و تئاتر و سینما نکردم. هنر همین است؛ اگر کسی وارد حیطه هنر می‌شود صحبت دو یا چند سال نیست بلکه صحبت از یک عمر است.

وی با اشاره به همکاری خود با داریوش مهرجویی در فیلم «گاو»، گفت: مهرجویی بازی مرا هدایت کرد و معمولا اولین چیزی که مرا مجذوب می‌کند متن نمایش، نگاه و شناخت کارگردان است که در مورد فیلم «گاو» همه این ویژگی‌ها وجود داشت. مهرجویی و ساعدی با همکاری یکدیگر فیلمنامه «گاو» را نوشتند و وقتی آن را دیدم متوجه شدم که مهرجویی یک آدم دیگر است و شیفته او شدم.

نصیریان یادآور شد: کارگردان دیگری که شیفته او شدم ناصر تقوایی بود؛ او نگاه و وسواس خاصی در سینما داشت. زمانی که نقش مستر فرهان در «ناخدا خورشید» را به من پیشنهاد داد چون خودش در جنوب زندگی کرده بود مرا به خوبی راهنمایی کرد. کارگردانان خوب تنها یک سرنخ به بازیگر می‌دهند و تقوایی این گونه بود. برای راهنمایی نقش مستر فرهان تنها یک جمله به من گفت؛ «دلالی است که یک دندانش طلاست» و من به دنبال نقش رفتم و آن را پیدا کردم.

مسعود جعفری جوزانی به بازیگر ایده می‌دهد

وی همچنین با اشاره به همکاری با دیگر کارگردان‌ها نیز گفت: همایون غنی‌زاده، فیلمنامه«مسخره‌باز» را برای من فرستاد از متنی که برای فیلم به من داد فهمیدم که او آدمی نوآور و خلاقی است. همچنین مسعود جعفری‌جوزانی که یکی از کارگردان‌های کاربلد سینماست که درس سینما را در آمریکا خوانده است. وقتی فیلمنامه «جاده‌های سرد» را به من داد فهمیدم در کار خود به درستی وارد است چون نگاهش و حرف‌هایی که می‌زند به بازیگر ایده می‌دهد و تقوایی و مهرجویی نیز با سوابق درخشانی که دارند، این‌گونه هستند.

نصیریان در پایان خطاب به جوانان بیان داشت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت می‌کند، بیرون می‌آید و راه خود را پیدا می‌کند. اگر جوهر خلاقیت در وجود شما است کار کنید و اگر عشق و علاقه دارید کوتاهی نکنید. از شکست نترسید. کار کنید و خلاقیت خود را آشکار کنید.

رسانه سینمای خانگی- وقتی صاحبان اثر حتی شکایت هم نمی‌کنند

دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی سازمان سینمایی گفت:در ماجرای قاچاق فیلم‌ها ما حامی و سمت سینماگران هستیم و قطعا مجرمان سرقت‌ فیلم‌ها را شناسایی کرده و برخورد انضباطی می‌کنیم. 

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، جعفر انصاری‌فر دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی سازمان سینمایی شامگاه جمعه ۳ شهریور ماه در دوازدهمین برنامه رادیویی «سینماگرام» حضور یافت و گفت: یکی از دغدغه‌های وزارت فرهنگ‌و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی همواره مبارزه با قاچاق محصولات فرهنگی‌و هنری بوده است؛ در کنار آن همیشه فرهنگسازی عدم استفاده غیرقانونی از آثار نیز پیگیری شده است. با توجه به اینکه عرضه آثار سینمایی پیش از این عمدتا به صورت فیزیکی بود، نسخه قاچاق در قالب سی دی معمولا در فروشگاه‌ها توزیع می‌شد که با پیگیری‌ها و نظارت‌ها از توزیع این محصولات جلوگیری صورت می‌گرفت. در ادامه این صیانت گسترده‌تر شد و به ستاد صیانت از آثار فرهنگی و هنری در وزارت ارشاد گسترش یافت اما دوباره به ستاد صیانت از آثار سینمایی تغییر نام پیدا کرد.

دستورالعمل جدید ستاد صیانت از آثار سینمایی تدوین شده است

وی افزود: از سال گذشته مسئولیت این ستاد به من سپرده شد به جهت اینکه ما تغییر محیط از فیزیکی به سایبری را شاهد هستیم، نیاز بود ستاد از روال گذشته به روز تر و کارآمدتر شود و برای بالا بردن ضربب امنیت محصولات اقداماتی انجام شود، امروز ما با موضوع سرقت مواجه هستیم نه قاچاق زیرا در واقع یک سارق مال حرامی را با پخش غیرقانونی فیلم از آن خود کرده است. لذا آیین نامه تغییراتی کرد و چکش کاری شد و چند وقت قبل دستورالعمل اجرایی را تقدیم وزیر محترم کردیم، با ابلاغ این دستورالعمل بسیاری از مشکلات حل می‌شود و می توان فضا را مدیریت کرد.

انصاری‌فر خاطرنشان کرد: ستاد صیانت در حال پوست اندازی از فضای فیزیکی به فضای سایبر است. در حال حاضر فضای مجازی بستر اصلی قاچاق فیلم‌هاست و نیاز است روزآمدی داشته باشیم.

وی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: سازمان سینمایی حامی سینماگران است اما اساسا فلسفه وجودی این ستاد حفاظت از سرمایه انسانی و سینمایی است. من دو سال مدیرکل پژوهش سازمان سینمایی بودم و باید بگویم دست کم در ۸ سال گذشته موردی که وزارت ارشاد منشا نشر یک فیلم بوده باشد نداریم البته شاید پیش از آن بوده باشد اما اینکه بخواهیم اتهام بزنیم این اقدام سازمان یافته بوده حرفی خنده دار است و چنین تصوری را اصلا نباید مطرح کرد و این حرف را امروز کسانی مطرح می‌کنند که نگاهشان ملی نیست. 

دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی عنوان کرد: در دوران گذشته نسخه دی وی دی فیلم‌ها بازبینی می‌شد اما در موارد اخیر تاکید جدی به لابراتوارها شده است تا فیلم حتما واترمارک نسخه بازبینی داشته باشد تا اگر احیانا تخلفی صورت گرفت قابل پیگیری باشد، هک dcp  در سازمان سینمایی امکان پذیر نیست و حتما بیرون از سازمان اتفاق افتاده است، من محکم می گویم که قطعا در داخل سازمان نبوده و  نیست اگر قرار است ما حامی سینماگران باشیم این جنس حرف‌ها اعتماد را از ما سلب می‌کند.

انصاری فر درباره سه فیلم اخیر قاچاق شده «تفریق»، «بی رویا» و «ارادتمند؛ نازنین، بهاره تینا» عنوان کرد: در ارتباط با این اتفاق به سرعت ما اقدامات لازم را درباره دو فیلم «تفریق» و «بی رویا» شروع کردیم البته لازم است از سوی صاحبان آثار شکایت صورت بگیرد که هنوز شکایتی نشده است. کارگردان فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» نیز خود پیش از این چند باری مطرح کرده بود فیلمش را پخش می‌کند، طبق قانون کسی که متضرر شده است باید شکایت کند اما ما منتظر نماندیم و بلافاصله اقدام کردیم در حال حاضرشکایت حقوقی به دادستان کل کشور و رونوشت آن به دادستان تهران داده و قول داده شده مجرمان ماجرا شناسایی ‌شوند.

وی درباره اقدام پیشگیرانه سازمان سینمایی از قاچاق فیلم‌ها عنوان کرد: یکی از مشکلات ما دفاتر فیلم‌ها و لابراتوارهاست و باید سطح دسترسی به فیلم‌ها مشخص شود که چه کسانی به فیلم‌ها دسترسی دارند و اسامی شان اعلام شود و این اقدام می‌تواند بازدارنده باشد که در دستورالعمل جدید ستاد صیانت آورده شده است. طرح های انضباطی هم داریم که اجرای همه این‌ها منوط به همکاری همه سینماگران است.به نظرم مراقبت اصلی را صاحبان فیلم‌ها وظیفه دارند انجام بدهند.
برنامه «سینماگرام» با اجرا و سردبیری میثم کریمی و تهیه‌کنندگی رکسانا قهقرایی جمعه شب‌ها از رادیونمایش به صورت زنده پخش می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- این سینما پاسدار فرهنگ نیست

جبار آذین گفت: این وظیفه مدیران فرهنگی است تا تدبیری اندیشه کنند و حداقل در حوزه آموزش محتوای سالم و مناسب اهتمام به خرج داده و سینما را از این وضعیت بحرانی نجات دهند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، جبار آذین منتقد و مدرس سینما در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: در جامعه ای که آثار هنری اش محتوای شایسته ندارند نمی توان مدعی پاسداری از فرهنگ و ارزش ها بود؛ این وظیفه مدیران فرهنگی است تا تدبیری اندیشه کنند و حداقل در حوزه آموزش محتوای سالم و مناسب اهتمام به خرج داده و سینما را از این وضعیت بحرانی نجات دهند.

وی در گفتگو با سینماپرس، افزود: تعهد محتوا محوری و توجه به ارزش های اجتماعی باید اولویت ابتدایی مسئولان فرهنگی و سینمایی باشد. این می تواند کاربرد هنر را در جامعه پررنگ کند. دانش و تخصص منهای رفاقت بازی می تواند به نگاه فاخرتر و افق گسترده تر مسئولان بینجامد تا آن ها با گزینش محتوای شایسته به جامعه خدمت کنند.

آذین ادامه داد: دو مسأله سال ها است که فرهنگ و هنر کشور نادیده گرفته شده و به جای آن ها از عناصری مانند رفاقت و منافع و سیاست و تجارت استفاده شده است. آن دو عنصر اساسی و تعیین کننده که می تواند یک مدیر فرهنگی یا هنرمند را در صف پیشتازان پاسداری از فرهنگ و هنر کشور قرار دهد و به عنوان پیشگام در امور فرهنگی آن ها را جلودار کند عناصر دانش و تخصص است.

این منتقد سینما با بیان اینکه سال ها است ما افرادی که دارای دانش و تخصص در امور فرهنگ و سینما باشند در فضای اداره فرهنگ و هنر به خصوص سینما و دیگر هنرها نمی بینیم تصریح کرد: دلیل این اتفاق آن است که اهمیتی به دانش که ابزار اصلی نگره اجتماعی و فرهنگی است مورد غفلت واقع شده و کسانی که باید به این امور بپردازند و دست جامعه را بگیرند خود دارای تخصص در این امور نیستند. در واقع کسانی در مصدر امور قرار گرفته اند که شناخت و سنخیتی از حوزه زیر مجموعه شان ندارند.

وی خاطرنشان کرد: در دولت های مختلف با توجه به نگاه ابزاری برخی از آن ها به فرهنگ و هنر کارکردهای هنری و فرهنگی در خدمت ارزش ها و آرمان ها و اجرایی کردن سبک های زندگی مناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی در آثار سینمایی و تلویزیونی مشاهده نمی شود.

آذین تأکید کرد: این در شرایطی است که ده ها مرکز و سازمان وابسته و غیر وابسته به ارشاد و صدا و سیما و نهادهای قدرتمند وجود دارند که عنوان تعلیم دهی به علاقمندان هنر و سینما را به یدک می کشند اما در واقعیت امر خروجی این نوع جریان ها و دستگاه ها هیچ گاه به نفع فرهنگ جامعه نبوده است. کسانی را سراغ نداریم که از این نوع آموزشگاه ها که هنر و فرهنگ را یک جانبه تزریق می کنند بیرون آمده باشند و توانسته باشند مشکلی از مشکلات سینما را حل کنند. روز به روز اوضاع سینما خراب تر شده و بی فرهنگ ها و آن ها که وابسته به منافع هستند جایگزین اهالی به حق و لایق فرهنگ و هنر برای اداره این بخش های مهم شده اند.

وی با اشاره به اینکه سکان داران فرهنگ، هنر و سینما اهل تخصص و دانش نیستند متذکر شد: البته بی تردید بخشی از کسانی که امروزه سکان دار فرهنگ و هنر و سینما هستند دارای نیت های خیر بوده و حتی آدم های مثبت اندیشی به شمار می روند اما این ها اهل تخصص نیستند و دانش لازم را ندارند. مدیریت فرهنگی بلد نیستند و معطل مانده اند.

آذین تأکید کرد: اگر هدف تجارت و سیاست نبود وخدمت به جامعه اولویت مسئولان بود امروز وضعیت سینمای بیمار ما این گونه نبود. بی شک یک بازنگری اساسی در چگونگی وجود این تشکل ها و موسسات باید صورت بگیرد. ساختارها از نو برای آن ها چیده شود. افرادی که می توانند دست مستعدها را بگیرند وارد کارزار شوند و این ها صرفاً جنبه کلاسی و تئوری نباید داشته باشد و باید جنبه کاربردی بگیرد.

این کارشناس فرهنگی در پایان این گفتگو افزد: کسی که از این نوع موسسات فارغ التحصیل می شود باید جذب کار شود و خدمت کند. ما هنرمندان بی شماری داریم فارغ التحصیل هستند اما مسافرکشی و دستفروشی و بقالی می کنند! کار از بنیان دچار اشکال است. باید تحولات اساسی و بنیادین صورت بگیرد. باید جایگاه دانش و تخصص معین شود و تشنگان خدمت به جامعه از طریق هنر و فرهنگ و سینما وارد این عرصه شوند. مسئولان اگر می خواهند دست جامعه را بگیرند باید به بلوغ چنین مراکزی فعال باشند.

رسانه سینمای خانگی- لذت دوباره‌بینی «خانۀ دوست کجاست»

نمایش نسخه مرمت شده فیلم «خانه دوست کجاست؟» در موسسه فرهنگی هنری صحنه آبی به نمایش در می‌آید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه، «خانه دوست کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی عباس کیارستمی روز پنجشنبه دوم شهریور ساعت ۱۵ در موسسه فرهنگی هنری صحنه آبی به نمایش در می‌آید.

پس از نمایش فیلم، جلسه مرور و گفتمان اثر با حضور مازیار چشمه‌علایی و علی‌اصغر میرزایی برگزار می‌شود.

«خانه دوست کجاست؟» داستان یک پسر بچه‌ای است که دفتر دوستش را به اشتباه برداشته‌است بنابراین از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک.

بابک احدپور، احد احمدپور، خدابخش دفاعی، ایران اوتاری، آیت انصاری، صدیقه توحیدی، پیمان معافی، علی جمالی، عزیز بابایی، نادر غلامی، اکبر مرادی، طیبه سلیمانی، محمدرضا پروانه، فرهنگ اخوان، ماریا اشجاری، حمداله عسگری، قدرت کاویان پور، هاجر فرازپور، محمدحسین روحی، رفیع دفاعی، آقاخان قارداش خانی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

رسانه سینمای خانگی- جای خالی سینمای اندیشمند

بهروز غریب پور نویسنده، کارگردان و پژوهش گر سینما در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: مدیران فقط شعار می دهند اما تنها کاری که کرده اند نابودی سینما بوده است و بس!

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «اردک لی» و «تنبل قهرمان» در گفتگو با سینماپرس، یادآور شد: توجه به مقوله هنر همواره در طول تاریخ برای حکومت های مختلف مورد توجه بوده است؛ مثلاً در دوران غزنوی که سینما و تئاتر نبود، شعر زبان رسمی و هنری ما بود که موسیقی هم در جوارش حضور داشت. درباری هایی که متهم به خونریز بودن و غیر فرهنگی بودن هستند در آن روزگار از شاعران حمایت می کردند، به شعرا توجه می کردند و بار طلا به آن ها می دادند. این یعنی آن ها نسبت به هنر بی توجه نبودند و ارزش کار هنری را درک می کردند.

وی ادامه داد: این اتفاق نشانگر آن است که متولیان سیاسی در پیشینه تاریخی کشورمان همواره به هنر توجه داشتند. مثلاً در دوره سلجوقیان خواجه نظام الملک مکلف کرده بود در هر بخش نظامی حداقل ۵ جلد شاهنامه وجود داشته باشد. این کار بسیار سخت و دشوار بود چرا که این شاهنامه ها باید کتابت و خوشنویسی می شد و پروسه تولیدش زمان بر بود اما با این همه از دستور کار خارج نشده بود.

غریب پور سپس با بیان اینکه امروزه مدیران فرهنگی و سیاست گذاران کلان هنری یاد گرفته اند تا فقط دستگاه ایرادگیری و مانع تراشی را قوی تر کنند اظهار داشت: در حال حاضر اهمیت به نظام آموزشی و به روز کردن پدیده ای به نام تولید هنر سینمایی وجود ندارد و همین باعث ضعف شدید و مفرط تولیدات ما شده است.

فیلمنامه نویس فیلم سینمایی «دونده» خاطرنشان کرد: این باعث تأسف است لهستان که کشوری جزو اروپای شرقی با فرهنگ کمونیستی و محدودیت های فراوان بوده دانشگاه های فیلمسازی معتبر دارد اما ما با اینکه پیشینه قوی فرهنگی و هنری و تاریخی داریم در این خصوص ضعیف عمل کرده ایم.

رئیس شورای تشکیلات عروسکی WAP پراگ افزود: همه کشورها امروز پی برده اند که باید از ابزار هنر و سینما به نفع خود بهره بگیرند. آن ها به این نتیجه رسیده اند که باید تجهیزات و ملزومات مدرن و به روز داشته باشند؛ دستگاه های فیلمبرداری، صدابرداری، نورپردازی و… شان باید به روز باشد؛ فیلمنامه نویسان شان باید درست تربیت شوند و بازیگران شان باید درس و مهارت های مختلف را بیاموزند اما ما هنوز تکرار می کنیم روزها و شب ها را در دانشکده هایی که حتی یک دوربین فیلمبرداری به روز ندارند، یک سیستم پخش خوب ندارند و…

بنیان گذار فرهنگسرای «بهمن» با تأکید بر اینکه امروز هدف فقط پول درآوردن است تصریح کرد: آنچه امروز در سینمای کشورمان شاهد هستیم همان ادامه سینمای فیلمفارسی است که فقط فردین آن حذف شده است! باز هم صد رحمت به سینمای فیلمفارسی چرا که در آن حداقل برخی جنبه های مثبت وجود داشت و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام می رسید در سینمای امروز ما که همه ابعاد زندگی انسان ها منفی نشان داده می شود. فیلم های ما شده اند پر از دعواهای خانوادگی، توهین به شخصیت پدر و مادرها، زیر پا گذاشتن ارزش ها و مضحک نشان دادن همه نیکی ها و خصایص انسانی! حتی مقوله ای مانند ازدواج در فیلم های ما مضحک نشان داده می شود و این جای تأسف دارد.

این سینماگر برجسته در ادامه این گفتگو متذکر شد: امروزه سینمای اندیشمند نابود شده و در عوض آن سینمای سیاه خارج پسند و سینمای بفروش مضحک مورد توجه همگان واقع شده است! سیاه نمایی در همین فیلم هایی است که میلیاردی می فروشند. تهی کردن تفکر و انباشت مغزها از دیالوگ های نازل و پیش پا افتاده آیا برای جامعه جز سیاهی چیز دیگری دارد؟

غریب پور در همین راستا خاطرنشان کرد: در این شرایطی که از مدیر فرهنگی گرفته تا تهیه کننده و سرمایه گذار همه و همه دنبال این نوع آثار می گردند چطور می توان توقع داشت سناریو ناب تحویل داده شود؟ چطور می توان توقع داشت کسی به آموزش اصولی فکر کند؟ چطور محتوای ارزشمند می تواند برای سینماگری مهم باشد؟

وی تأکید کرد: ما این همه دانشگاه و آموزشگاه سینمایی داریم اما آیا در یکی از این ها اساتید مناسب وجود دارند؟ آیا این اماکن تجهیزات و لجستیک مورد نیاز فیلمسازان جوان را در اختیارشان قرار می دهند؟ ما نباید با خودمان تعارف داشته باشیم! متأسفانه مقوله آکادمی در کشورمان شوخی شده! وقتی ۴ استاد با سابقه قابل قبول نداریم چطور ادعای آکادمیک بودن داریم؟

این هنرمند پیشکسوت تصریح کرد: در این آموزشگاه ها که مرتب پشت سر هم ساخته می شود معلوم نیست چه کسانی کار می کنند. بنده شخصاً از برخی تبلیغاتی که در مورد این آموزشگاه ها می بینم حیرت زده می شوم؛ مثلاً در یکی از این تبلیغات که اخیراً دیدم آموزش نمایشنامه نویسی توسط کسی که حتی یک نمایشنامه اش روی صحنه نرفته است تبلیغ شده بود. یا تبلیغ جدیدی بیرون آمده با عنوان آموزش بازیگری جلوی دوربین! معلوم است این یک شارلاتنیزم صرف است.

غریب پور در همین راستا افزود: ما رسماً درون یک فاجعه هستیم؛ معیار پخش کننده ها و تهیه کننده ها امروزه خنده دار بودن فیلم ها است! همین باعث شده تا امثال من مشوقی برای ادامه کار نداشته باشیم چرا که تنها دو راه برای من و امثال من می ماند. یکی اینکه فیلمی بسازیم که بلافاصله برود در بخش فستیوال های جهانی که می دانیم پشت پرده شان چه خبر است و دوم اینکه بیاییم و فیلمی بسازیم که بر اساس معیار تهیه کننده پر از موسیقی و خنده باشد و بفروشد اما من هرگز در این جنایت فرهنگی شرکت نمی کنم.

وی در پایان این گفتگو دانشگاه های سینمایی را سرچشمه فضاحت های امروز سینمای کشور برشمرد و در این راستا هشدار داد: کارگردانان خوش فکر و برومند و قوی از این دانشگاه ها بیرون نمی آیند؛ بدیهی است که نباید هر شخصی فیلم بسازد. فیلمساز کسی است که به خیلی از امور مسلط باشد اما سوأل من این است که کدامیک از این فیلمسازان امروزی به مقوله های مختلف مسلط هستند؟ سیامک یاسمی اگر «گنج قارون» را ساخت حداقل به ۳ زبان صحبت می کرد اما این هایی که ما می بینیم امروزه تهیه کننده شده اند پیش از این قالی فروش و طلا فروش بودند و فلان کارگردان که امروز مطرح شده بچه پرروی قیافه گیری است که وقتی پیش او می نشینی جوری حرف می زند و ادعا می کند که گویا معلم و استاد آنتونیونی و فلینی بوده است. این شهامت و گستاخی را از کجا یاد گرفته اند؟ از همین دانشگاه ها و آموزشگاه ها! من امیدوارم تا شرایط وخیم تر نشده مسئولان ذی ربط فکری اساسی برای بهبود اوضاع و احوال نابسامان آموزش در سینما داشته باشند.

رسانه سینمای خانگی- قاچاق فیلم تا کی ادامه دارد؟

با عرضه نسخه باکیفیت فیلم‌های «بی‌رویا» و «ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» در شبکه‌های اجتماعی، تعداد فیلم‌های شاخص قاچاق‌شده در فضای مجازی در یک سال گذشته به عدد ۶ رسید.

به گزارش سینمای خانگی از مهر؛ همین الان هم اگر عنوان «قاچاق فیلم» را در موتورهای جستجوگر سرچ کنید، با تصاویری از سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌هایی مواجه می‌شوید که زمانی با کشف باندهای بزرگ عرضه غیررسمی فیلم‌های قانونی، ضبط و امحا می‌شد.

قربانیان اصلی این دست شبکه‌های قاچاق محصولات فرهنگی فیلم‌هایی بودند که یا در اوج فروش در گیشه و یا حتی پیش از راهیابی به چرخه اکران عمومی، ناگهان به‌صورت گسترده نسخه‌ای از آن‌ها در اختیار مخاطبان قرار می‌گرفت و طبیعتاً سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم به‌واسطه ضربه به فرآیند فروش فیلم، با ضررهای مالی کلان مواجه می‌شدند. در مقطعی از دهه ۸۰ حتی کار به جایی رسید که گروهی از صاحبان آثار برای فیلم‌های خود مجلس ختم برگزار کردند تا نسبت به نبود نظارت و مقابله با شبکه‌های قاچاق، اعتراض کنند.

این روزها اما کمتر شاهد بلند شدن صدای اعتراض از سوی صاحبان آثاری هستیم که نوبت‌به‌نوبت اسامی فیلم‌های‌شان در کنار عنوان «قاچاق» قرار می‌گیرد و نسخه‌های باکیفیت آن‌ها به پشتوانه گسترش فضای مجازی، در کمترین زمان به دست طیف گسترده‌ای از مخاطبان بالقوه می‌رسد. ماجرا چیست؟

یک بازخوانی؛ آنلاین شو، قاچاق شو!

عرضه غیررسمی نسخه باکیفیت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی آنقدر این روزها رسمیت پیدا کرده که شاید حتی طیف گسترده‌ای از دنبال‌کنندگان و استفاده‌کنندگان از کانال‌های عرضه این محصولات در برخی شبکه‌های اجتماعی، اطلاعی از ماهیت غیرقانونی آن‌ها نداشته باشند. به‌خصوص که با قدرت پیدا کردن پلتفرم‌های عرضه مجازی فیلم‌ها و سریال‌های روز، اینترنت و فضای مجازی تبدیل به یکی از مهمترین بسترها برای دسترسی به محصولات قانونی هم شده است.

سال ۹۸ بود که خبرگزاری مهر در گزارشی به‌بهانه انتشار نسخه غیرقانونی ۵ فیلم رسمی سینمای ایران در فضای مجازی آن هم در کمتر از ۳ ماه، نسبت به «بیدار شدن غول خفته قاچاق» هشدار داد. از آن زمان مهمترین اتفاق، رونق کانال‌های عرضه این محصولات غیرقانونی در شبکه‌های اجتماعی بوده است. کانال‌هایی که حتی درباره عرضه نسخه‌های غیرقانونی خود به مخاطبان‌شان اطلاع می‌دهند و گاه با صدور اطلاعیه‌هایی بابت انتشار با تأخیر نسخه قاچاق برخی فیلم‌ها و سریال‌ها عذرخواهی هم می‌کنند!

در چنین شرایطی نه فقط صاحبان سریال‌های عرضه شده در شبکه خانگی که تهیه‌کنندگان فیلم‌های اکران آنلاین هم عملاً می‌دانند که محصول‌شان همزمان باکیفیت‌های مختلف در کانال‌های مجازی هم عرضه می‌شود و در یک توافق جمعی همه این مساله را پذیرفته‌اند!

از ۶ فیلم قاچاق‌شده چه می‌دانیم؟

جریان قاچاق فیلم‌های رسمی تولید شده در سینمای ایران که مخاطبان در انتظار اکران عمومی آن‌ها هستند اما داستانی متفاوت از جریان عرضه موازی فیلم‌های رسمی فضای مجازی در شبکه‌های اجتماعی دارد. جریانی که همچنان عنوان قاچاق برای آن به کار می‌رود و فیلم‌های قربانی هم از طرق مختلف گرفتار آن می‌شوند. از اسفندماه سال گذشته تا به امروز و در حدود ۶ ماه، ۶ فیلم شاخص سینمای ایران به همین صورت در اختیار مخاطبان قرار گرفته و شدت گرفتن این جریان در روزهای اخیر، زنگ هشداری جدی را به صدا درآورده است.

کارگردان برادران لیلا؛ لطفاً قاچاق ببینید!

فیلم سینمایی «برادران لیلا» ساخته جنجالی سعید روستایی را می‌توان اولین فیلم در شکل‌گیری این جریان تازه دانست. فیلمی که پس از رونمایی و حضور عوامل آن در جشنواره کن، سازمان سینمایی در اطلاعیه‌ای رسمی اکران آن را در ایران منتفی دانسته بود و همزمان تهیه‌کننده آن یعنی جواد نوروزبیگی هم از پیگیری قضائی عوامل فیلم خبر داد.

فیلم سعید روستایی که عملاً راهی برای ورود به چرخه اکران نداشت و صدور مجوز اکران عمومی آن منوط به اعمال اصلاحات و حذف برخی سکانس‌های جنجالی بود، به‌واسطه واگذاری حقوق پخش به یکی از پلتفرم‌های بین‌المللی، بلافاصله پس از عرضه آنلاین در خارج از کشور، به‌صورت گسترده در اختیار مخاطبان ایرانی هم قرار گرفت.

نکته جالب استقبال عوامل فیلم به‌خصوص سعید روستایی از این اتفاق بود که به‌صورت ضمنی حتی علاقه‌مندان به سینمای خود را دعوت به تماشای نسخه غیرقانونی فیلم خود کرد! تهیه‌کننده فیلم هرچند همچنان در تلاش بود تا به‌واسطه جو رسانه‌ای ناشی از عرضه نسخه غیرقانونی فیلمش، مدیران سینمایی را مجاب به صدور مجوز برای اکران رسمی فیلم کند، اما اینگونه نشد.

جنگ‌جهانی سوم؛ قربانی تأخیر

آنچه جواد نوروزبیگی برای «برادران لیلا» به‌دنبالش بود، کمی بیش از یک ماه بعد برای فیلم هومن سیدی رقم خورد. فیلمی که نه فقط از نظر محتوا و ممیزی مشکلی برای ورود به چرخه اکران نداشت که حتی از سوی بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شده بود.

«جنگ جهانی سوم» که برمبنای قوانین اسکار، ناگزیر از اکران در کشور مبدأ بود، در سال ۱۴۰۱ تن به یک هفته اکران محدود در یک سالن کوچک در سینما مگامال تهران داد، اما به‌طرز عجیبی، به‌رغم عطش بالایی که در میان مخاطبان و رسانه‌ها برای رونمایی فیلم بود، عواملش حاضر به اکران گسترده آن نشدند!

این فیلم که اولین محصول رسمی یکی از پلتفرم‌های خانگی در سینمای ایران هم محسوب می‌شود، بعد از ناکامی در صعود به فهرست نهایی بخش بین‌الملل اسکار، در نوبت اکران عمومی قرار گرفت و هر بار به بهانه‌ای اکران آن به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره نسخه باکیفیت آن در فضای مجازی منتشر شد. نسخه‌ای که گویی از فرآیند ارائه فیلم به یکی از جشنواره‌های خارجی به بیرون درز کرده بود و امکان جلوگیری از نشر گسترده آن دیگر وجود نداشت.

«جنگ جهانی سوم» با تصمیم سازمان سینمایی و درخواست عوامل در حداقل زمان به اکران عمومی درآمد اما دیگر کار از کار گذشته بود و فیلم با گیشه‌ای بسیار ضعیف، پرونده خود در اکران را بست.

خط فرضی؛ قاچاق فیلمی که کسی منتظرش نبود!

یکی از عجیب‌ترین موارد در جریان قاچاق فیلم‌های سینمای ایران ماجرای ورود ناگهانی اولین فیلم فرنوش صمدی به کانال‌های مجازی بود. فیلم «خط فرضی» که در سال ۹۸ ساخته شده بود و بازخوردهای چندان ویژه‌ای را هم در بازه رونمایی در جشنواره فیلم فجر تجربه نکرده بود اما به‌واسطه حضور بازیگرانی همچون سحر دولتشاهی و پژمان جمشیدی، امیدهایی به اکران عمومی داشت.

صمدی پیش‌تر درباره برنامه‌ریزی برای اکران فیلم خود به خبرگزاری مهر گفته بود: «قرار بود این اثر سینمایی در دی‌ماه سال ۱۴۰۱ در سینماهای کشور اکران شود اما به دلیل شرایط موجود و عدم استقبال مخاطب از سینما تصمیم گرفته شد تا اکران فیلم در زمان دیگری صورت گیرد.» همین تصمیم به تأخیر در اکران این فیلم هم کار دست عواملش داد!

تهیه‌کننده «خط فرضی» علی مصفا است که بلافاصله پس از عرضه نسخه غیرقانونی فیلم در فضای مجازی در اردیبهشت ماه امسال، از طریق شورای اکران تلاش کرد تا زودتر فیلم را روانه پرده سینماها کند، حتی شورا سرگروه و تاریخ اکران فیلم را هم مشخص کرد، اما این اتفاق رخ نداد تا «خط فرضی» هم قربانی تأخیر عوامل در اکران عمومی فیلم شود. فیلمی که احتمالاً تعدد حضورش در رویدادهای بین‌المللی بی‌تأثیر در لو رفتن نسخه باکیفیت آن نداشته است.

تفریق؛ راه دیگری هم بود؟

فیلم سینمایی «تفریق» یکی از فیلم‌هایی بود که سال گذشته در میان پنج گزینه نهایی بنیاد سینمایی فارابی برای نمایندگی سینمای ایران در مراسم اسکار قرار گرفته بود و اگر سلیقه نهایی هیأت انتخاب به سمت فیلم هومن سیدی گرایش پیدا نمی‌کرد، فیلم مانی حقیقی راهی آکادمی می‌شد. این یعنی فیلم «تفریق» مشکلی از منظر محتوا و ساختار برای دریافت مجوز نداشته و همان‌طور که پروانه ساخت آن صادر شده بود، می‌توانست متقاضی پروانه نمایش هم باشد و به‌صورت رسمی وارد چرخه اکران عمومی شود.

مانی حقیقی در مقام نویسنده و کارگردان و ترانه علیدوستی در مقام بازیگر نقش اصلی، فیلم «تفریق» را گام‌به‌گام از فرآیند عرضه رسمی دور کردند.

تهیه‌کننده «تفریق» مجید مطلبی است که پیش‌تر با تهیه‌کنندگی فیلم‌هایی چون «هت‌تریک»، «لتیان» و «سرخ‌پوست» در سینما و سریال «آکتور» در شبکه خانگی کار کرده بود و بعد از آنها روی «تفریق» سرمایه‌گذاری کرد. فیلمی که مشخص نیست از واگذاری حق پخش آن به یک پلتفرم خارجی چقدر برای این تهیه‌کننده عایدی داشته و آیا اکرا ن عمومی فیلم در ایران می‌توانست فروش بهتری برایش به همراه داشته باشد؟

بی رؤیا؛ ناامید از اکران عمومی

فیلم سینمایی «بی‌رویا» ساخته آرین وزیردفتری از فیلم‌اولی‌های جشنواره فیلم فجر دو سال پیش بود. فیلمی که تهیه‌کنندگی آن را هومن سیدی و سعید سعدی برعهده داشتند و روایت آن از آشفتگی مرز میان واقعیت و خیال، مخاطب را با تجربه سینمایی متفاوتی مواجه می‌کرد.

تنها چند روز بعد از «تفریق»، نسخه‌ای از فیلم «بی‌رویا» هم باکیفیت بالا در فضای مجازی منتشر شد. فیلمی که بازهم بیشترین احتمال درباره دلیل و مسیر لو رفتن آن، متوجه جشنواره‌های خارجی است. ارسال برخط فیلم‌های سینمایی به جشنواره‌های جهانی، به‌رغم تمام ملاحظات امنیتی و حفاظتی، آن‌ها را در معرض قاچاق قرار می‌دهد و این داستانی است که این بار برای «بی‌رویا» اتفاق افتاد.

نکته مهم درباره این فیلم، عقب‌نشینی زودتر عوامل آن از ورودش به چرخه اکران عمومی و واگذاری امتیاز پخش آنلاین آن به یکی از پلتفرم‌های داخلی بود. یعنی «بی‌رویا» به رغم حضور بازیگرانی چون طناز طباطبایی و صابر ابر از نگاه عواملش، شانس چندان بالایی برای توفیق در گیشه نداشت و به همین دلیل قرارداد عرضه آنلاین آن بسته شده بود، اما تأخیر در این عرضه، باعث شد نسخه غیرقانونی زودتر از نسخه قانونی به دست مخاطبان برسد.

ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا؛ سرانجام یک کشمکش داخلی!

تنها چند ساعت بعد از «بی‌رویا»، انتشار گسترده نسخه با کیفیت «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» این شائبه را تقویت کرد که جریان عرضه فیلم‌ها شاید لایه‌های پیچیده‌تری داشته باشد و ارتباطی با فعالیت گروه‌های سودجو در بازار قاچاق فیلم و سریال ندارد!

فیلم «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» البته به‌عنوان آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی، مدت‌هاست برای عرضه رسمی و ورود به چرخه اکران با چالش‌هایی مواجه بوده است و بخشی از این چالش و کشمکش هم میان کاهانی و سعید خانی به عنوان تهیه‌کننده فیلم بوده است.

کاهانی در چند نوبت قصد داشت در اقدامی به‌ظاهر اعتراضی، این فیلم را در فضای مجازی منتشر کند اما تهیه‌کننده در برابر آن مقاومت می‌کرد و حالا مشخص نیست آیا اتفاقی که رخ داده، با عاملیت این کارگردان بوده است یا اتفاق دیگری منجر به انتشار این فیلم شده است.

پیگیری خبرنگار مهر برای گفتگو با سعید خانی یکی از تهیه‌کنندگان فیلم هم تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

نتیجه پیگیری‌ها چه خواهد بود؟

درباره اینکه آیا زنجیره انتشار نسخه باکیفیت فیلم‌ها در فضای مجازی در چه نقطه از هم گسسته خواهد شد، هنوز زود است و باید منتظر اتفاقات پیش رو در این زمینه باشیم. به‌خصوص که کم نیستند فیلم‌هایی که احتمالاً با چالش‌هایی در فرآیند دریافت پروانه نمایش و ورود رسمی به چرخه اکران مواجهند و دور از انتظار نیست که با چنین تصمیمی بخواهند، سازمان سینمایی به عنوان متولی اصلی نظارت بر فرآیند عرضه فیلم‌های سینمایی را با چالش مواجه کنند.

«با بررسی‌های مقدماتی صورت گرفته، مشخص شد که با توجه به رعایت دقیق مراقبت‌های حفاظتی از جمله استفاده از دی‌سی‌پی برای بازبینی فیلم‌ها، انتشار آثار خارج از سازمان‌های دولتی و احتمالاً از دفاتر فیلم‌ها یا جشنواره‌های خارجی صورت گرفته است. به همین دلیل مراتب برای بررسی فنی به قوه قضائیه و پلیس فتای فراجا برای شناسایی منشأ نشر فیلم، منعکس شد.» شب گذشته جعفر انصاری‌فر در مقام دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی، در اظهارنظری رسمی از دستور رئیس سازمان سینمایی برای بررسی فوری موضوع انتشار قاچاق فیلم‌ها خبر داد و ضمن آن به ارائه این توضیح از پیگیری‌های مقدماتی پرداخت.

این مقام سازمان سینمایی، احتمال سازمان‌یافته بودن انتشار غیرقانونی فیلم‌ها را هم منتفی ندانسته است.

رسانه سینمای خانگی- «شهرک»، فیلمی که تماماً از ذهن کارگردان تراوش کرد

نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «شهرک» گفت: در نوشتن فیلمنامه شهرک واقعا از چیزی الهام نگرفتم، البته حتما همه آثاری که دیده ام و خوانده ام بر من اثر گذاشته است ولی این که یک اثر خاص را بگویم این گونه نیست.

به گزارش سینمای خانگی، علی حضرتی در گفت وگو با ایرنا و در توضیح ایده نوشتن قصه فیلم «شهرک» بیان کرد: وقتی این ایده به ذهنم رسید که نمی دانم دقیقا چه زمانی بود، آن را پرورش دادم به سمت یک زندگی قراردادی؛ یعنی اگر قرار بود در زندگی واقعی طبق قراردادهایی از پیش تعیین شده زندگی کنیم چه اتفاقاتی می افتد و این ایده اولی و مرکز قصه و فیلمنامه شهرک بود که پرورش یافت و به داستانی رسید که یک بازیگر جوان وارد یک پروژه فیلمسازی بزرگ می شود.

تهیه کننده فیلم سینمایی خداحافظی طولانی (فرزاد موتمن ۱۳۹۳) در پاسخ به این پرسش که آیا شهرک اقتباسی از نمایش ترومن -(The Truman Show) فیلمی طنز، علمی تخیلی و درام محصول سال ۱۹۹۸ میلادی به کارگردانی پیتر ویر- است، بیان کرد: این فیلم نسبتی با نمایش ترومن ندارد، اگر بگوییم این فیلم یک بازی بزرگ را مطرح می کند که ترومن شو هم این گونه است میتوان مصادیق متعددی برای آن برشمرد: مثلا فیلم بازی (۱۹۹۷ The Game) اثر دیوید فینچر یا سریال بازی مرکب (۲۰۲۱ Squid Game) که توسط برخی از منتقدان برای شباهتش با شهرک مثال زده شده بود (و من هنوز آن را ندیده ام) و آثاری دیگر که شباهت هایی با این قصه دارند.

در نوشتن فیلمنامه شهرک از چیزی الهام نگرفتم

وی افزود: در نوشتن فیلمنامه شهرک واقعا از چیزی الهام نگرفتم، البته حتما همه آثاری که دیده ام و خوانده ام بر من اثر گذاشته است ولی این که یک اثر خاص را بگویم این گونه نیست؛ افراد زیادی مثال هایی زدند مثلا به کتاب ۱۹۸۴ جرج اورل اشاره کردند و شباهتی با شهرک دیده اند و دیگران بسته به فیلم ها و کتابهایی که دیده و خوانده اند شباهت هایی را دیده اند، اما مخرج مشترک همه آثاری که شباهتی بینشان هست بحث قرارداد اصلی است.

حضرتی ادامه داد: مثلا در فیلم لانتیموس اثر فیلمساز یونانی یک خانواده ای هست که پدر و مادر نمی گذارند بچه ها بیرون بروند و این بچه ها مجبورند قراردادی را بپذیرند؛ در نمایش ترومن یک داستان متضاد شهرک وجود دارد؛ در فیلم بازی همه دست به هم داده اند که اتفاقی را رقم بزنند و همه اینها یک مخرج مشترک و یک قرارداد را در خود دارند ولی ساده انگارانه است که این قرارداد داشتن را به مثابه اقتباس بگیرم. نگاه عمیقی نیست که این اثر را به اثری دیگر مشابهت بدهیم.

تهیه کننده فیلم سینمایی نیمرخ‌ها (ایرج کریمی ۱۳۹۴) در مورد دلیل پذیرش کارگردانی شهرک گفت: بعد از کارگردانی سازهای ناکوک (۱۳۹۸) که دوسال قبل از شهرک ساخته بودم، شهرک را که نوشتم و دوست داشتم خودم آن را کارگردانی کنم و بعد با آقای علی سرتیپی هم که در میان گذاشتم ایشان هم فیلمنامه را خواندند و دوست داشتند همکاری خوبی داشتیم؛ فیلمنامه شهرک را نوشتم که خودم آن را بسازم.

وی در پاسخ به این سوال که آیا در هنگام نوشتن قصه بازیگران مشخصی را مدنظر داشته است، افزود: بله در زمان نوشتن فیلمنامه همه گزینه هایم را در ذهن داشتم و بازیگران این فیلم را مشخص کرده بودم؛ ساعد سهیلی نقش اول من بود.

قصه اصلا گنگ نیست، چرا که ما هر بذری که در قصه گذاشته ایم و به هر سوالی که مطرح کرده ایم، پاسخ داده ایمکارگردان فیلم سینمایی شهرک (۱۴۰۰) در مورد بازیگر نقش اول زن این قصه تصریح کرد: در نهایت مهتاب ثروتی در پیش تولید به پروژه اضافه شد. خصوصیات این کاراکتر را در ذهن داشتم و پس از قرارهای متعددی که با بازیگران مختلف گذاشتیم در نهایت به انتخاب ایشان رسیدیم.

حضرتی در واکنش به نقد ضعف پایان بندی این فیلم، بیان کرد: مخاطبان شهرک را به مخاطب عام و خاص تقسیم نمی کنم، بلکه آنان را مخاطبان بادقت و کم دقت می دانم؛ اصلا مهم نیست مخاطب این فیلم تا چه اندازه فیلمباز یا خاص باشد اگر فیلم را با دقت ببیند و در حین تماشا گوشی اش را چک نکند یا حواسش جای دیگری نباشد قصه اصلا گنگ نیست، چرا که ما هر بذری که در قصه گذاشته ایم و به هر سوالی که مطرح کرده ایم، پاسخ داده ایم.

وی افزود: از ابتدا گفته ایم که در جریان روایت شهرک فیلمی قرار است ساخته شود و این آدم ها دارند برای آن فیلم تمرین می کنند و در انتهای فیلم هم مضمون کاغذی که برای این زوج آمد این بود که از فردا فیلمبرداری شروع می شود و شب قبل هم شخصیت مرد داستان از درون پذیرفت که وارد داستان شود و جهان ساختگی به جهان واقعی بدل شد و روح و جان گرفت.

با اکران آنلاین امیدواریم هزینه تولید را در بیاوریم

کارگردان فیلم کوتاه ساعت ساز (۱۳۹۵) در مورد هزینه تولید شهرک گفت: برای شهرک زیر ۴ میلیارد تومان هزینه کرده بودیم و اگرچه این فیلم تا امروز و بیش از یکماه از اکران به فروش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون رسیده است، اما با اکران آنلاین امیدواریم هزینه تولید را در بیاوریم.

وی تاکید کرد: البته که همه فیلم های جدی مشکل اکران دارند و موانع تبلیغاتی زیادی بر سر راه همه فیلم ها هست مثلا عدم همکاری تلویزیون یا بهانه تراشی های جدی که در تبلیغات محیطی ما بود به دیده شدن بیشتر فیلم آسیب زد؛ در حقیقت تا به اینجا بخشی به کمک فضای مجازی و بخشی به واسطه تبلیغات دهان به دهان مردمی فروخته است. ضمن این که در روزهای اخیر ۸ فیلم جدید اکران شدند و به شکل عجیبی تعداد فیلم های اکران زیاد شده و سانس خوب پیدا کردن سخت شده است.

اگر دوباره شهرک را کارگردانی کنم احتمالا در کارگردانی و تدوین، ریتم را اندکی بالاتر می گیرماین نویسنده و کارگردان در مورد بازخوردهای مردمی نسبت به فیلم گفت: از بازخوردهای مردم و منتقدین و تحلیلگران حوزه های مختلف (سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) راضی بودم و واکنش های مثبت فراتر از حد انتظارم بود و نقدها و مطالب خوبی در مورد این فیلم نوشته شد.

حضرتی در مورد جدی ترین انتقادی که نسبت به فیلم پذیرفته است، اظهار داشت: این سوال را این گونه پاسخ می دهم که اگر دوباره این فیلم را کارگردانی کنم چه تغییری خواهم داد و احتمالا در کارگردانی و تدوین، ریتم را اندکی بالاتر می گیرم.

وی در انتها بیان کرد: این روزها مشغول نگارش یک فیلمنامه هستم که ترجیح می دهم چیز بیشتری در این باره نگویم.

علی حضرتی به عنوان مدیر ویژه نامه هنری تماشاخانه فعالیت خود را آغاز کرد و پس از آن به تهیه‌کنندگی تئاتر پرداخت و پس از آن در سال ۱۳۹۲ اولین فیلم کوتاه خود به نام صبح روز بعد را تهیه کرد و سپس سراغ تهیه‌کنندگی فیلم‌های سینمایی خداحافظی طولانی و نیمرخ ها رفت.

حضرتی به عنوان نویسنده و کارگردان نخستین فیلم سینمایی خود به نام سازهای ناکوک را در سال ۱۳۹۸ ساخت. این فیلم به تهیه کنندگی فرشته طائرپور، ماجرا زندگی دو خواهر را روایت می‌کند.

در سال ۱۴۰۰، شهرک دومین فیلم سینمایی علی حضرتی به عنوان نویسنده و کارگردان و تهیه کنندگی علی سرتیپی ساخته شد. این فیلم که در چهلمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر حضور یافت، ماجرای‌ جوانی علاقمند به بازیگریست که در تست یک فیلم سینمایی بزرگ قبول می‌شود و برای پیوستن به این پروژه باید شرایط ویژه و تمرین های روحی و روانی گروه بازیگران در شهرکی ایزوله شده را بپذیرد.

فیلم سینمایی شهرک از ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲ روی پرده اکران قرار گرفته و تا به امروز با گذشت بیش از یک ماه به فروش یک میلیارد و ۲۳۵ میلیونی رسیده است.

رسانه سینمای خانگی – باخت باخت صدا و سیما

️ باخت باخت برای صداوسیما
درباره حواشی پررنگ این روزها پیرامون رسانه ملی؛
تلویزیون جای کدام نوع سلبریتی است؟
خبر بازگشت رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار به تلویزیون موجی از اعتراضات را به همراه داشت. بعد از این اتفاقات، روابط عمومی صدا و سیما نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و اعلام کرد: «در این دوره با انسجام کامل و وحدت نظر و مدیریت، سلبریتی محوری، مجری محوری، تهیه کننده محوری و هرگونه محوریت پراکنده غیر منطبق با سیاست‌های رسانه ملی مردود و غیر قابل قبول است. رویکرد رسانه ملی در این خصوص تأکید بر مدیریت منطقی و همکاری اصولی رسانه و چهره‌ها و تلاش جدی برای جلوگیری از تکرار آسیب‌های گذشته است».

در این زمینه، توجه به چند نکته، ضروری است:
اساساً با توجه به اظهارنظرهای قبلی برخی مدیران فعلی صدا و سیما انتظار این بود که روند اشتباه سال های قبل تکرار نشود. در همین بیانیه اخیر هم صدا و سیما گفته است که جلوی تکرار آسیب های گذشته را می گیرد. مصاحبه جدید رئیس صدا و سیما نیز به نوعی تأیید بر این موضوع است که قرار نیست رویه اشتباه گذشته در مورد سلبریتی ها ادامه یابد. اما پرسش این است که چرا با همه اینها زمزمه بازگشت رشیدپور و گلزار مطرح شد؟

جالب است که رشیدپور با این همه انتقادی که به او شده است، حتی هنوز هم حاضر نشده دو پست شائبه دار خود در مورد مهسا امینی و کیان پیرفلک را از صفحه مجازی اش حذف کند. فارغ از هر محتوایی که در آن هست، این رفتار به نوعی موجب برجسته شدن فتنه اخیر و حالت آتش بیار معرکه دارد.

متأسفانه از یک طرف خبرهایی مبنی بر بازگشت رشیدپور به صدا و سیما منتشر شد و از طرف دیگر، با توجه به حواشی ای که به وجود آمد، رشیدپور نوشته ای را منتشر کرد و به جای عذرخواهی رسمی و علنی از رفتار های گذشته خود، از مدیران صدا و سیما تشکر کرده و بازگشت به صدا و سیما را به زمان دیگری موکول کرده است. با توجه به ادبیاتی که نوشته اش دارد، در حقیقت، حس بزرگ منشی و کوتاه آمدن او در قضایای اخیر به مخاطب منتقل می شود! این یعنی اینکه این اتفاقات، در حقیقت، بازی دو سر باخت برای صدا و سیما بود.

به طور کلی و فارغ از این قضیه، صدا و سیما باید همواره به این موضوع توجه داشته باشد که چه در عرصه برنامه سازی و چه در انتخاب مجری و … نمی تواند هم براساس مبانی و ساختارهای انقلاب، فرهنگ دینی و ارزش ها حرکت کند و هم تصریحاً یا تلویحاً به تفکرات مقابل آن هم میدان دهد. یعنی هم به دین و انقلاب کمک کند و هم در مسیر تخریب آن قدم بردارد. بنابراین، چه در محتوای برنامه های خود و چه در انتخاب سازندگان این برنامه ها باید توجه کند که نقض غرض نشود.

ممکن است یک بازیگر حتی انقلاب را قبول داشته باشد، نماز بخواند، برای امام حسین(ع) سینه بزند، برای مدافعین حرم ارزش قائل شود، در ایام فتنه مانند برخی بازیگران موج سواری نکرده باشد و … اما چنین چیزی به تنهایی مجوز نمی شود که صدا و سیما به او میدان دهد. زیرا فردی که از طریق صدا و سیما به مردم معرفی می شود، چه بخواهیم و چه نخواهیم قطعاً در نزد بسیاری از مردم به عنوان الگو قرار می گیرد. مردم آن فرد جلوی دوربین را در همان لحظه نمی بینند، او را در جلوی دوربین به اضافه تمام حواشی، سبک زندگی، تفکرات و موضع گیری ها و … می بینند.

مثلاً فردی مانند محمدرضا گلزار، ممکن است زمینه هایی داشته باشد که در جای خود مثبت هم باشد و اساساً برخی از سلبریتی ها فاقد آن باشند و یا به خاطر داشتن آن ویژگی ها حتی ممکن است برخی از همکارانش به او حمله کنند، اما نوع سبک زندگی، برخی عکس ها و فیلم هایی که در صفحه شخصی خود می گذارد و یا ماجرای عروسی و عقد آریایی و گربه بازی و به طور کلی حواشی ای که در اطرافش وجود دارد، موجب می شود که نتوان به او در صدا و سیما و حتی در سایر بخش های تأثیرگذار کشور، میدان داد. چون میدان دادن به او به نوعی ترویج و تأید سبک زندگی و برخی رفتارهای او نیز خواهد بود.

قطعاً صدا و سیما، محلی برای حضور افراد با گرایش ها و سلیقه های مختلف است و باید جذب حداکثری ملاک قرار گیرد. اما جذب حداکثری باید با محوریت اصول و مبانی و پایبندی به آن در زمان های مختلف باشد. غیر از این باشد، در نهایت، چه جذب اتفاق بیفتد و چه نیفتد، قطعاً به ضرر نظام و در جهت خلاف آرمان ها و اهداف آن است. در حقیقت، این جذب، به نفع انقلاب و نظام و کشور نیست، بلکه در نهایت به ضررش تمام خواهد شد و این خود، نقض غرض است.

دو صورت دارد؛ یا صدا و سیما نیروی انسانی کافی برای بالابردن جذب مخاطب ندارد و یا اینکه این ظرفیت وجود دارد و در عین حال نیم نگاهی به برخی سلبریتی های مسأله دار وجود دارد. اگر نیروی کافی ندارد، این اتفاقاً مشکل اساسی خود صدا و سیماست که چرا در این سال ها نیروی کافی تربیت نکرده و یا این همه استعداد موجود در کشور را شناسایی نکرده است. بنابراین، هر چه زودتر باید این نقص را برطرف کند. اگر هم نیروی کافی دارد، اصلاً چرا باید به امثال رشیدپور یا گلزار، اجازه ورود دوباره داده شود؟!

نکته پایانی اینکه اگر صدا و سیما به حواشی برخی سلبریتی ها، سبک زندگی و موضوع گیری آنها در سطح جامعه توجه نداشته باشد و به آنها میدان دهد، قطعاً به سایر سلبریتی ها این گزاره منتقل خواهد شد که می توان در فضای بیرون از صدا و سیما برخی خطوط قرمز را نادیده گرفت و در عین حال با اندکی توجیه و گفتگو با برخی مدیران و یا حتی عذرخواهی ساده و خوش و بش و یا حتی بدون اینها، وارد صدا وسیما شد!


@jahaannews


رسانه سینمای خانگی- «هماتوم» چه زمان نمایش داده خواهد شد؟

پوستر فیلم کوتاه «هماتوم» رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی، «هماتوم» به تهیه‌کنندگی هخامنش دبستانی به تازگی مراحل پس تولید خود را به پایان رسانده و در توضیحی درباره آن آمده است: «هماتوم» به جمع شدن خون در بخشی از بدن اما بیرون از رگ‌های خونی گفته می‌شود.

در این اثر علی ثانی‌فر، بهناز جعفری، راضیه منصوری، مرجان صادقی، آذر امیر خوانساری و باران مقدم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

همچنین عوامل تولید این اثر عبارتند از مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، تدوینگر: حسین جمشیدی گوهری، مدیر صدابرداری: میثم معتمدی، طراحی و ترکیب صدا: رامین ابوالصدق، موسیقی: مسعود سخاوت دوست، مسترینگ: کامران سحرخیز، اصلاح نور و رنگ: نگین حیدری، طراح صحنه: سعید حسنلو، طراح لباس: سمانه احمدی مطلق، طراح چهره پردازی: رضا عربی، مجری طرح و مدیر تولید: علی نصر، گروه کارگردانی: الهه برادران٫ ابوالفضل مقیسه، حسین رفتاری، منشی صحنه: غزال غلامی، عکاس: احسان نقابت، فیلمبردار پشت صحنه: اشکان دبستانی، مدیر روابط عمومی: رکسانا قهقرایی.

رسانه سینمای خانگی- شهاب حسینی: در حال حاضر هیچ کمدی عمیقی روی پرده نیست

شهاب حسینی معتقد است که انسانِ امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی دچار غرور و تکبر شده و در توهم زندگی جاودانه است و به همین دلیل تلنگرِ مرگ نیاز انسان مدرن است.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» به کارگردانی شهاب حسینی به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» نوشته امانوئل اشمیت است به شکلی کاملاً وفادار به نمایشنامه ساخته شده و توانسته نظر این نمایشنامه‌نویس مطرح را به خود جلب کند.

«مقیمان ناکجا» دومین تجربه سینمایی شهاب حسینی پس از «ساکن طبقه وسط» به عنوان کارگردان به حساب می‌آید که پریناز ایزدیار، شهاب حسینی، آرمان درویش و احمد ساعتچیان در آن ایفای نقش می‌کنند.

به بهانه اکران این فیلم سینمایی ایلنا با شهاب حسینی گفتگویی داشت که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها به فیلمنامه اصلا امکانپذیر نیست. «مهمانسرای دو دنیا» نیز اثری است که شاید کمتر فیلمسازی به سراغ آن برود. آیا این نگرانی را نداشتید که وفاداری شما به منبع اقتباس، «مقیمان ناکجا» را در ساختار به تله‌تئاتر نزدیک کند؟

با این نکته که اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها اصلاً امکانپذیر نیست مخالف هستم و اینگونه مطرح کردن پرسش حکم یک قاعده را به خود می‌گیرد که ممکن است مخاطب را دچار اشتباه کند. به نظر من از تمام آثار نمایشی اقتباس برای فیلمنامه امکانپذیر است و حاصل کار به نگاه فیلمنامه‌نویس یا کارگردان مربوط می‌شود. هر اثر نمایشی حاوی محتوا و پیامی است که ممکن است هر کس در قالب مدنظر خودش بخواهد از آن بهره‌برداری و استفاده کند.

درباره تله‌تئاتر باید بگویم که نوع ساختار و پردازش آن با یک اثر سینمایی کاملاً متفاوت است. تله‌تئاتر در یک استودیو و معمولاً با سه دوربین به صورت همزمان و همچنین سوئیچ همزمان سر صحنه ساخته می‌شود و به نوعی ما شاهد تصویربرداری از اجرای یک تئاتر هستیم. البته من عنوان تله‌تئاتر را برای آن مناسب نمی‌دانم و عنوان تله‌پلی (Teleplay) مصطلح‌تر است و اگر بخواهیم معادل فارسی برای آن در نظر بگیریم من واژه سینمایش را که تلفیقی از سینما و نمایش است، ترجیح می‌دهم.

درباره نزدیک شدن به این ساختار نگرانی نداشتم، اگر این اثر روی صحنه تئاتر هم برود بعید می‌دانم که زمانی کوتاه‌تر از «مقیمان ناکجا» به خودش اختصاص دهد. به هر شکل امانوئل اشمیت نویسنده اثر در عرصه نمایشنامه‌نویسی استاد بزرگی است و قطعاً درباره زمان اثر این دقت نظر را داشته و آن را مناسب می‌دانسته و به همین دلیل من که قصد اقتباس از آن را داشتم، می‌بایست سعی می‌کردم به منویات اصلی نویسنده در نگارش اثر وفادار بمانم.

علاوه بر فیلمنامه که در آن دیالوگ‌ها به اندازه نمایشنامه زیاد هستند در کارگردانی نیز به تئاتری بودن اثر وفادار بودید، مثلا دوربین نیز حرکت چندانی ندارد. آیا این ساختار نمایشی را هم از منبع اقتباس جدانشدنی می‌دانستید و در جهت دستیابی به محتوای مدنظر برای وفاداری به منبع اقتباس در نظر گرفتید؟

تمام تلاش من این بود که بدون هیچ دخالت تکنیکالی از طرف خودم این اثر را در حد توانی که برایم موجود بوده به زبان سینما ترجمه کنم و در این راستا اساساً در عین سادگی و روانی سعی داشتم فقط انتقال‌دهنده محتوا و مفهوم اثر باشم.

مواجه شدن مستقیم انسان با مرگ اضطراب‌آور است. در فضای «مقیمان ناکجا» چقدر به القای حس اضطراب هستی به مخاطب توجه داشتید و آیا آن را بخشی از محتوای فیلمتان (برای مخاطبی که به مفهوم اثر توجه دارد) می‌دانید یا خیر؟

همه آن چیزی را که قرار است به تماشاگر منتقل شود که شاید حس اضطراب، اندیشه یا تعقل است به طور بالفطره در خود متن وجود داشته و من تلاش اضافه‌ای نداشتم که بخواهم حسی خاص را به مخاطب تأکید یا تلقین کنم. از جهتی وقتی از نویسنده بزرگی مثل امانوئل اشمیت وام گرفتم، بار امانتم بسیار سنگین بود و سعی داشتم در حفظ این امانت فقط یک راوی ساده باشم.

شخصا «مقیمان ناکجا» را اثری می‌دانم که مخاطب را به تلنگری درباره مرگ و زندگی گذشته می‌اندازد. چقدر انسان امروزی را در دنیای مدرن، نیازمند این تلنگر می‌دانید؟

بسیار زیاد؛ انسان امروز در هر جای دنیا که نگاه می‌کنید به واسطه غرور و تکبری که با تکنولوژی و پیشرفت علم به او دست داده این رویا را در ذهن خود می‌پروراند که می‌تواند به عمر هزار ساله برسد یا بعضی‌ها در زندگی به شکلی رفتار می‌کنند که گویا از خداوند عمری هزار ساله گرفته‌اند و با این حقیقت مواجه نیستند که هر روزِ زندگی نعمتی است که ممکن است هر لحظه این نعمت از انسان گرفته شود. به همین دلیل اگر در گذشته انسان پذیرفته بود که نهایتاً یک قرن قرار است در این جهان زندگی کند و تمام آرزوها و آمالش را بر همان اساس پایه‌گذاری می‌کرد، امروزه چون توهمی بر عمر جاودانه و هزار ساله دارد به تناسب همین توهم برخی افراد از روی انسان‌های دیگر رد می‌شوند و حقوق یکدیگر را پایمال می‌کنند تا بقای خود را تثبیت ببخشند اما زهی خیال باطل.

امیدوار بودم در «مقیمان ناکجا» همان تلنگری که من خودم از خواندن نمایشنامه اشمیت خوردم را بتوانم به بقیه سلول‌های خواب‌رفته اجتماع که خودم هم بخشی از آن هستم، منتقل کنم.

پرداخت اشمیت به موقعیتی که کاراکترها در آن قرار گرفته‌اند تا حدی انتزاعی است اما این موقعیت می‌تواند در فرهنگ ما معنایی عرفانی داشته باشد. آیا در «مقیمان ناکجا» به بعد عرفانی موقعیت نیز توجه داشتید؟

وقتی که می‌خواهیم از وادی عرفان صحبت کنیم، باید بدانیم منتهای عرفان رسیدن به مفهوم مطلق عشق است. وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر نمی‌توانیم حد و مرز یا نژاد، قومیت یا جغرافیایی برای آن در نظر بگیریم.

عشق یک مفهوم کلی است که امانوئل اشمیت هم با خلق این اثر در تلاش بوده که آن اصالت را به عشق بدهد و زندگی را به عنوان فرصتی مطرح کند که انسان قرار است در آن کاری انجام دهد تا بتواند به نوعی سهم بودن خودش را ادا کند؛ ولو اینکه در اغما باشد.

در بعد اجتماعی اثر، اجتماعی که کاراکترهای «مقیمان ناکجا» از آن می‌آیند با اجتماعی که اشمیت قصه‌اش را در آن روایت می‌کند چه قرابت‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟

وقتی درباره انسان صحبت می‌کنیم قرابت‌ها بیشتر و تفاوت‌ها کمتر به نظر می‌آیند و به همین دلیل امانوئل اشمیت سعی کرده به نمایندگی از کلیت اجتماع شخصیت‌هایی را در نمایشنامه داشته باشد؛ مثلاً آدم‌هایی که ثروتمند هستند یا افرادی که از دنیا بی‌بهره هستند یا افرادی که به نحوی بین زمین و آسمان زندگی می‌کنند. به طور کل اشمیت تفکر همه این افراد را در تعامل و تقابل با همدیگر قرار داده و در نهایت سعی کرده به نتیجه اصلی که همان عشق است، برسد و وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر تفاوتی باقی نمی‌ماند.

آیا از شرایط اکران و بازخوردها تا این لحظه رضایت دارید؟

واقعاً خدا را شکر می‌کنم که برای این فیلم شرایط اکران فراهم شد. به هر حال این فیلم با پروانه ساخت ویدئویی مجوز ساخت گرفت و همانطور که می‌دانید فیلم‌های ویدئویی سرنوشت و تقدیر مشخصی ندارند و همینقدر که این فیلم از طریق اکران در سینماها با لطف، همکاری و حمایت عزیزان در وزارت ارشاد و سینمای هنر و تجربه نمایش داده شده و توانستیم آن را در بستر جامعه ولو در یک ظرفیت محدود ارائه دهیم شاکر و سپاسگذار هستم.

فاصله سینمای غیرکمدی با سینمای کمدی در گیشه این روزها بیشتر از همیشه است. به نظر شما چرا امروز فیلم‌های غیرکمدی کمتر از همیشه مورد توجه جامعه است و آیا وضعیت شکل گرفته را خطری برای سینمای اجتماعی (یا به طور کل سینمای غیرکمدی) نمی‌دانید؟

تماشاگر به هر حال وقتی از عمر شریفش می‌گذارد و با وجود صرف هزینه‌های مالی و روانی مثل ترافیک شهری یا حتی پیدا کردن جای پارک، انتخاب می‌کند که به سینما برود و فیلم ببیند به این امید در سالن سینما می‌نشیند که از آن سالن در ازای آن دو ساعتی که خرج کرده، با دست پر بیرون بیاید. این حق طبیعی فردی است که چنین هزینه‌ای می‌کند و باید فیلم بتواند نیازی که او را به سالن سینما کشانده برطرف کند. تماشاگر وقتی وارد سینما می‌شود و فیلم کمدی می‌بیند، مشخص است که می‌خواهد ساعتی را به خنده بگذراند، اگر این اتفاق رخ دهد او دستِ پر و راضی از سالن سینما بیرون می‌آید و در غیر این صورت با حسی شبیه حس بازندگی سالن سینما را ترک می‌کند.

متأسفانه می‌توان گفت که ما به هیچ عنوان کمدی‌های عمیق یا تأمل برانگیز هم در حال حاضر نداریم ولی درباره سینمای غیرکمدی به نظرم این اتفاق برای مخاطب بارها رخ می‌دهد که به سالن سینما می‌رود و دست خالی سینما را ترک می‌کند. مخاطب شاهد انواع خوش رقصی‌ها و بزک کردن‌های ما روی پرده سینما هست درحالیکه هیچ کدام از اینها جانش را سیراب نمی‌کند. وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد، مطمئناً مخاطب هنگام خروج از سالن سینما با خودش قرار می‌گذارد که دیگر فیلم مزخرفی که در انتقال پیامش ابتر و ناتوان مانده را انتخاب نکند و حداقل اگر می‌خواهد این هزینه را بر خودش و زندگی‌اش تحمیل کند سینمای کمدی را انتخاب کند و دقایقی بخندد. ماجرای سینمای ما این است که دوستان غیرکمدی‌ساز هنوز درباره اینکه چطور باید روی جامعه تأثیر بگذارند و اساساً اصل دغدغه‌شان چه بوده به سر منزل مشخصی نرسیده‌اند و به خاطر همین هم غیر آماده وارد عرصه فیلمسازی می‌شوند و در نهایت فیلمشان هم به قول مولانا شیر بی یال و دم و اِشکَم از آب در می‌آید.

خروج از نسخه موبایل