۵ فیلم کوتاهِ برگزیده ایرانی که در دورههای مختلفِ جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور داشتند، از بیستم دی ماه در سینماهای هنر و تجربه در قالب یک فیلم سینمایی بلند؛ اکران میشوند.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی برنامه، پنج فیلم کوتاهِ برگزیده که در دورههای مختلفِ جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران نیز حضور داشتند، با شعار حمایتی «یک سانس؛ چند رویا»، در قالب یک فیلم سینمایی بلند؛ از بیستم دی ۱۴۰۲ در سینماهای هنر و تجربه اکران میشود.
این پنج فیلم کوتاه همراه با معرفی مختصری از آنها؛ به شرح ذیل است:
فیلم کوتاه «تکهای از تو» به کارگردانی هادی نوری، که در چهار رشته نامزد دریافت جایزه سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران شد؛ شامل کارگردانی، بازیگری، تصویربرداری و طراحی گریم که از میان این رشتهها توانست سه جایزهی بازیگری، تصویربرداری و طراحی گریم را دریافت کند.
فیلم کوتاه «رنگارنگ» به کارگردانی محمدرضا مرادی، در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت بهترین فیلم کوتاه داستانی شده بود و در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه، کارگردان این فیلم موفق به دریافت جایزه ویژه بنیاد سینمایی فارابی شد و اعتبارنامه اولین فیلم بلند خود را نیز کسب کرد.
از دیگر افتخارات فیلم کوتاه «رنگارنگ» میتوان به نامزدی بهترین طراحی جلوه های ویژه فیلم کوتاه تهران، نامزد بهترین فیلمنامه اقتباسی فیلم کوتاه تهران، نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فجر، منتخب جشنواره ریور ایتالیا و منتخب جشنواره فرهنگ کالیفرنیا اشاره کرد.
فیلم کوتاه «مریضخانه مرکزی» به کارگردانی مشترکِ وحید نامی و نوید نامی در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، در رشتههای تدوین و طراحی صحنه کاندید دریافت جایزه شد. همچنین این فیلم در چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر نیز کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه شده بود و در سیزدهمین دوره جوایز آکادمی ایسفا جز نامزدهایی نهایی شد.
فیلم کوتاه «بالا افتادن» به کارگردانی مریم بختیاری، جز فیلمهای مورد توجه منتقدان در سیونهمین جشنواره فیلم کوتاه بود و موفقیتهایی همچون حضور در بیستمین دوره جشنواره بینالمللی تیرانا، حضور در پنجاه و دومین دوره جشنواره بین المللی Sehsüchte آلمان، حضور در چهلویکمین دوره جشنواره بینالمللی رود آیلند آمریکا، نامزد بهترین طراحی لباس، بهترین بازیگر زن، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم در نوزدهمین جشنواره بینالمللی نهال، برنده تندیس بهترین بازیگر زن، بهترین کارگردانی و دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه از نوزدهمین جشنواره بینالمللی نهال، منتخب شانزدهمین جشنواره Amarcort ایتالیا، منتخب یازدهمین دوره جشنواره winchester، نامزد سیزدهمین دوره جوایز آکادمی ایسفا (انجمن فیلم کوتاه ایران) را کسب کرده است.
فیلم کوتاه «نَجان» به کارگردانی محمدمهدی باقری که به عنوان تنها نماینده ایران در جشنواره فیلم هوئسکا اسپانیا(اسکار کوالیفای) حضور پیدا کرده بود و افتخاراتی همچون منتخب جشنواره بین المللی فیلم هوئسکای اسپانیا، کاندید بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، کاندید بهترین فیلمنامه در دوازدهمین جشن آکادمی ایسفا، برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره یوالیتی فرانسه کسب کرده است.
کاندید بهترین فیلم داستانی در سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوان اصفهان، منتخب جشنواره بین المللی فیلم کودک هندوستان و منتخب جشنواره فیلم مستقل آفریقای جنوبی از دیگر افتخارات این فیلم است.
این مجموعه پنج فیلم کوتاه برگزیده، به شکل یک فیلم بلند سینمایی با همت گروه سینمایی هنر و تجربه، برای حمایت از فیلمهای کوتاه و فیلمسازان جوان و آینده دار، موفق به گرفتن سانس در سراسر سینماهای منتخب هنر و تجربه شدند.
سینمای دفاعمقدس حالا فراتر از یک ژانر، تبدیل به ظرفیتی ویژه برای روایت قصهها و خلق قهرمانان ملی بر پرده نقرهای شده است؛ سهم این ژانر در جشنواره چهلودوم فیلم فجر چقدر خواهد بود؟
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «دفاع مقدس» را حالا میتوان به نام سینمای ایران زد، ژانری که چهار دهه است مختصات و هویت ایرانی پیدا کرده، بومی شده و مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر را که با جز به جز زندگی مردم این سرزمین گره خورده، در دل خود روایت کرده است؛ از ژانر دفاع مقدس میگویم.
سینمای ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب با آنکه خواسته انواع گونههای سینمایی را بیازماید اما اگر بخواهیم نگاهی به مولفهها و تعریف «ژانر» داشته باشیم باید با یک واقعیت روبهرو شویم؛ اینکه سینمای ایران نتوانسته به استانداردهای ژانری نزدیک شود! با همه اینها «دفاع مقدس» جزو معدود گونههایی است که اتفاقا در ایران متولد شده و توانسته موفق هم باشد.
روایت تولد یک ژانر بومی
دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سختترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار میرود اما سینمای آن روزگاران طلاییترین دوران خود را سپری میکردجنگ ایران و عراق را میتوان یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه قلمداد کرد، با آنکه دو سویه این جنگ در مطبوعات و جراید و حتی در بزرگترین دادگاههای بینالمللی به نام هر دو کشور درگیر ثبت شد اما مگر پشتیبانی دول دیگر و کشورهای متخاصم از رژیم بعث عراق انکارشدنی است؟ مگر میتوان کتمان کرد که هزاران هزار تن از ایرانیها در طول این جنگ به شهادت رسیدند، شماری دچار تبعات جنگ شدند و چه بسیار خانوادههایی که طعم تلخ آوارگی را چشیدند؟ گفتنیها از این جنگ کم نیست و قصهها فراوان دارد برای تصویر شدن. همین هم شد؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ گروههای فیلمسازی عازم جبهههای جنگ شدند تا هزارتوی آن را به تصویر بکشند.
دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سختترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار میرود اما سینمای آن روزگاران طلاییترین دوران خود را سپری میکرد؛ دورانی که اتفاقا فیلمهای جنگی پرتوفیق بودند و مخاطبان پرشمارش در آینه فیلمها، زندگی مشقتبار در سایه جنگ و البته آرمانهای خود را میدیدند؛ روزهایی پرتلاطم که سینما از تشویش آن میکاست؛ این را آمار و ارقام مخاطبان سینما میگویند.
بوی پیراهن یوسف – ۱۳۷۴
سینمای دفاع مقدس البته تا اواخر دهه ۷۰ از مهمترین گونههای سینمایی محسوب میشد؛ سینمای باورمندی که به موازات مدیران، سینماگران هم اهتمام ویژهای نسبت به آن داشتند و فیلمهایش همزمان که اقبالی را در گیشه به لحاظ فروش به خود میدیدند، رکوردهایی را از منظر تعداد تماشاگران هم در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.
اتوبوس شب – ۱۳۸۵
ژانر دفاع مقدس اما در دهه ۸۰ رو به افول رفت، نه فیلمهایش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نه سینماگران تلاشی برای جلب توجه آنها میکردند، اندک ساختههای دهه ۸۰ با یک آفت بزرگ مواجه بود؛ فیلمهایی که نه از منظر ساختار استانداردهایی داشتند و نه قصهای گیرا که مخاطبان را با خود همراه کنند؛ فیلمهایی که به نظر میرسید صرفا برای پر کردن یک بیلان کاری تولید میشدند و بیشتر کارکردی برای ماندن در کشوهای مدیران داشتند که گاه حتی بعد از رونمایی در جشنوارهها، به واسطه کیفیت نازلشان رنگ اکران را به خود نمیدیدند.
تنگه ابوقریب – ۱۳۹۶
دهه ۹۰ را اما میتوان بازگشت سینمای دفاع مقدس به روزهای اوج و شکوفایی خود دانست، فیلمهای تولید شده در این بستر یک ویژگی تام و تمام داشت؛ ظهور فیلمسازان جوان و تا آن زمان گمنامی که فیلمهایی با محوریت روزهای جنگ و گروهکهای درگیر این تخاصم را به تصویر کشیدند و بار دیگر توانستند جانی دوباره به این سینما دهند، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و… از جمله آنها هستند.
سینمای دفاع مقدس در دهه ۱۴۰۰ به روایت آمار
جشنواره فیلم فجر بعد از دوره بحرانی و عجیب سیونهم که در سایه سنگین فراگیری کرونا با سروشکلی متفاوت برگزار شد، در دوره چهلم فرصتی برای بازیابی و احیا به دست آورد. در این دوره از میان ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش «سودای سیمرغ» سهم سینمای دفاع مقدس سه فیلم بود. شاخصترین فیلم حاضر در این دوره بیتردید «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر بود که روایتی متفاوت از زندگی شهید مهدی باکری را به تصویر درآورد و بعدها نسخه سریالی آن با عنوان «عاشورا» روی آنتن رفت.
موقعیت مهدی
فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و «۲۸۸۸» به کارگردانی مشترک کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری هم دو فیلم دیگر این دوره از جشنواره بودند که رنگی از دفاع مقدس داشتند و هر چند از نظر سینمایی با انتقاداتی مواجه شدند اما پرچم این، گونه سینمایی را بالا نگه داشتند. یک سال بعد و در دوره چهل و یکم اما کمیت و کیفیت تولیدات دفاع مقدسی در ویترین جشنواره فجر بهبود پیدا کرد و شاهد حضور ۶ فیلم از این ژانر در ترکیب ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ بودیم.
فیلمهای «غریب» به کارگردانی محمدحسینلطیفی، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد را میتوان سه فیلم شاخص دفاع مقدسی در این دوره از جشنواره دانست که جوایز اصلی را هم از آن خود کردند.
نمایی از فیلم «شماره ۱۰»
فیلمهای «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و «های پاور» به کارگردانی هادی محمدپور هم سه فیلم دیگر جشنواره چهل و یکم بودند که به داستانهای مرتبط با سالهای جنگ تحمیلی پرداختند.
به این ترتیب در حالی به سومین دوره از جشنواره فیلم فجر در دهه ۱۴۰۰ نزدیک میشویم که آمار فیلمهای دفاعمقدسی حاضر در جشنواره از ۳ فیلم در دوره چهلم به ۶ فیلم در دوره چهلویکم رسید و شواهد نشان میدهد در دوره چهلودوم شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.
کارویژهای برای احیای یک ژانر بومی
«هنوز بسیاری از اتفاقات بزرگ و شگرف هشت سال دفاع مقدس به زبان تصویر در نیامده و بر پرده سینماها نقش نبسته و هنوز دوربین سینما مجالی برای بازنمایی آن حماسهها و آن قهرمانان نیافته است. بیشک غبارزدایی از تاریخ دفاع مقدس یکی از وظایف ذاتی سینما در برهه کنونی است که امید است به همت و اراده سینماگران و مدیران و مسئولان مختلف این مهم به فرجامی خوش منجر شود. چرا که تاریخ دفاع مقدس در این سرزمین همیشگی و ماندگار است و سینما در ارائه این تصویر نقش اساسی دارد.» این جملات بریدهای از یادداشت محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.
امسال رقابت سخت پیش میرود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولیها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کردمروریبر سرفصل سیاستهای مسئولان فعلی سازمان سینمایی، حکایت از آن دارد که توجه به احیای ژانر دفاع مقدس، در کنار سیاست کلانتر ایجاد تنوع ژانر در فضای تولید و اکران سینمای ایران، بهصورت ویژه در دستور کار مدیران سینمایی قرار داشته است و کیفیت اجرای این سیاست امروز میتواند صورت یک مطالبه رسانهای به خود بگیرد.
کمااینکه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیشتر تأکید کرده و صراحتا گفته بود: «برنامه قطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه حمایتی مربوط به تولیداتی هنری با مضمون دفاع مقدس و حوزه مقاومت است. در ژانرهای دیگر نیز همچون طنز، اجتماعی و …. آثاری در دست تولید هستند. اما ما به طور ویژه حمایتهای خود را از آثاری به عمل میآوریم که مربوط به حوزه دفاع مقدس و مقاومت میشوند.»
جشنواره چهلودوم فیلم فجر از این منظر میتواند بهصورت ویژهتر زیر ذرهبین قرار بگیرد. بهخصوص که مجتبی امینی در مقام دبیر این رویداد چندی پیش ضمن اشاره به استقبال فیلمسازان از این دوره از جشنواره در گزارشی آماری درباره ترکیب فیلمهای متقاضی حضور در جشنواره گفت: «امسال ۵ فیلم کودک و ۱۱ فیلم طنز، به صورت جدی پیگیر بودند در جشنواره باشند و ۷ فیلم سینمای دینی و ۱۵ فیلم دفاع مقدسی هم در میان آثار متقاضی حضور دارد. امسال رقابت سخت پیش میرود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولیها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کرد.»
در همین راستا، محمد خزاعی به تازگی اعلام کرده است: «تولید آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دولت سیزدهم افزایش چشمگیری داشته که یک نمونه آن حضور هشت اثر سینمایی در جشنواره فجر امسال است.» اما فراتر از کمیت تولیدات حاضر در جشنواره فیلم فجر، باید دید کیفیت این آثار چقدر میتواند متضمن احیای ژانر دفاع مقدس، بهعنوان ژانری بومی و در عین حال پرمخاطب در فرآیند اکران سینمای ایران باشد.
قهرمانها در صف «فجر۴۲»
از فهرست ۱۱۵ فیلم متقاضی حضور در چهلودومین جشنواره فیلم فجر، هنوز تعداد زیادی از آثار در سکوت خبری به سر میبرند و طبیعتا به دلیل در دست نبودن اطلاعات قطعی درباره همه این آثار، نمیتوان درباره سهم تولیدات دفاعمقدسی در میان آنها هم با قطعیت گزارش کرد اما تا همین امروز و براساس خبرهای رسمی منتشرشده درباره برخی پروژهها میتوان درباره احتمال رونمایی برخی تولیدات شاخص در این حوزه، در جشنواره پیش رو گمانهزنی کرد.
سازمان سینمایی اوج که حمایت از تولیدات دفاع مقدسی را طی سالهای گذشته نیز در دستور کار خود داشته امسال با دو فیلم شاخص در این حوزه برای حضور در جشنواره فجر دورخیز کرده است. فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیهکنندگی عباس نادران یکی از این آثار است که رونمایی از تصویر سجاد بابایی در نقش شهید مهدی زینالدین از این پروژه، بازتاب بسیاری در محافل سینمایی داشت. بابایی سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای فیلم «استاد» دریافت کرده بود و حالا ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم دفاعمقدسی شده است. مهدی شامحمدی هم بهرغم تجربههایی که در حوزه مستندسازی در کارنامه خود داشته، از فیلمسازان فیلماولی جشنواره امسال به حساب میآید.
حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی از اصلیترین کنجکاویها درباره «آسمان غرب» است که به نظر میرسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژههای پرسروصدای جشنواره امسال باشددیگر پروژه سازمان اوج، فیلم سینمایی «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که این فیلم در همکاری با بنیاد سینمایی فارابی به مرحله تولید رسیده و قرار است روایتگر بخشی از زندگی شهید علی هاشمی و نقش او در شناسایی و طرح ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت باشد. تهیهکنندگی این پروژه را جلیل شبانی برعهده دارد که سال گذشته با فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
اما دیگر سازمانی که با دست پر در تدارک حضور در چهلودومین جشنواره فجر است، سازمان سینمایی سوره است که در سبد تولیدات خود، یک فیلم مرتبط با دوران دفاع مقدس هم دارد. فیلم سینمایی «آسمان غرب» که محصول مشترک سازمان سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و نقش کلیدی شهید علیاکبر شیرودی در آن ایام را به تصویر درآورده است.
حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی از اصلیترین کنجکاویها درباره این پروژه است که به نظر میرسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژههای پرسروصدای جشنواره امسال باشد. تهیهکنندگی این فیلم را حبیب والینژاد برعهده دارد که تجربه تهیهکنندگی فیلمهای شاخصی همچون «ایستاده در غبار» را در همین حال و هوا در کارنامه خود دارد. والینژاد در همکاری دیگری با سازمان سوره، فیلم «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را هم در دست تولید دارد که هرچند مرتبط با سالهای دفاع مقدس نیست اما به نقش شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم، پرداخته است.
نمایی از فیلم «مجنون»
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیهکنندگی محمدجواد موحد که این روزها مراحل پایانی را سپری میکند قصهای نوجوانانه دارد و در بستر دفاع مقدس روایت میشود. این فیلم اقتباسی از کتاب «باغ کیانوش» است که بر اساس آنچه در این کتاب آمده است این فیلم موضوعی مرتبط با شهر همدان در دهه ۶۰ را دارد.
بنیاد فرهنگی روایت هم این روزها با فیلم «قهرمان جندی شاپور» در تدارک حضور در جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیهکنندگی ابوذر پورمحمدی که روایتی از زندگی شهید مجید بقایی از همرزمان شهید حسن باقری در سالهای دفاع مقدس است. در این فیلم مرتضی امینیتبار، نادر سلیمانی، یوسف تیموری و… به ایفای نقش میپردازند.
قهرمان جندی شاپور
فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیهکنندگی سید علیرضا سبط احمدی هم از دیگر فیلمهای دفاعمقدسی است که این روزها آخرین مراحل تولید را سپری میکند. در این فیلم بازیگرانی همچون قدرتالله ایزدی و علیرام نورایی ایفای نقش کردهاند و آنطور که از خلاصه داستان رسمیاش برمیآید احتمالا حال و هوایی ویژه مخاطبان نوجوان هم داشته باشد.
«دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاهحسینی و تهیهکنندگی سیدسعید سیدزاده هم از دیگر فیلمهای دفاع مقدسی در حال تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره فجر وجود دارد. شاخصترین ویژگی این پروژه سوژه متفاوت آن است که به نقش زنان در فرآیند خدمات رسانی به رزمندگان پرداخته و قصد دارد روایتی از شستشوی البسه خونین رزمندگان در آب کارون را به تصویر درآورد.
با این حال در میان آثار تولید شده با موضوع جنگ فیلم هایی درباره محور مقاومت هم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده اند که از آن جمله می توان به فیلم سینمایی «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و با بازی شهرام حقیقتدوست اشاره کرد.
«سعید الهی» تهیه کننده فیلم سینمایی «میرو» معتقد است این فیلم منظر واقعی و جدیدی از استان سیستان و بلوچستان را در برابر دیدگان مخاطبان خود به تصویر میکشد.
به گزارش سینمای خانگی، سعید الهی تهیه کننده فیلم سینمایی «میرو» در گفتوگو با مهر، با اشاره به ویژگی هایی این فیلم عنوان کرد: بازنمایی واقعیتهای کشور و اقوام در قالب روایت ها و قصه ها از وظایف همه هنرمندان است و ما هم در این پروژه همه تلاش خود را برای نمایش مختصات بومی و اقلیمی استان محروم سیستان و بلوچستان به کار گرفته ایم.
وی ادامه داد: زوایای پنهانی از قوم بلوچ و استان محروم سیستان و بلوچستان همیشه از چشم و دوربین جامعه سینمایی دور بوده و همین امر باعث شده است که متاسفانه، ما فقط صحنه هایی از ترور، قاچاق و ناامنی از این منطقه وسیع و متمدن کشورمان را به یاد داشته باشیم.
الهی یادآور شد: این در حال است که جنوب شرقی کشور و در راس آن مردم شریف بلوچ که اتفاقا همواره مورد هدف دشمنان و منافقان و فرصت طلبان این مرز و بوم بوده اند از شاداب ترین، باحیاترین، خونگرم ترین و در یک کلام همراه ترین مردمان ایران زمین با نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی در مواقع بحرانی محسوب میشوند.
این تهیه کننده با اشاره به نیاز سینمای ایران به فیلمهای راهبردی اضافه کرد: سینمای ایران نیاز به آثار راهبردی و سیاستی در قالب فرم های هنری جذاب دارد و غفلت از این امر مهم منجر به انشقاق بین نسل ها، تحریف واقعیات و سیاه نمایی های کاذب از اقوام ایرانی خواهد شد از همین رو تلاش شده تا در فیلم سینمایی «میرو»، شاید برای نخستین بار حرکت و نشاط، زندگی و گفتوگو، رنگ و لعاب، موسیقی و انواع آیین ها و جذابیت های بصری متعدد و از همه مهمتر امید و ایثار و مشارکت را به صورت یک جا و در قالب یک روایت دراماتیک مشاهده کنیم.
وی با تاکید بر ضرورت همکلامی با نسل نوجوان کشور از طریق محصولات سینمایی در شرایط فعلی جامعه عنوان کرد: در «میرو» در کنار قصه ای مرتبط با دفاع مقدس سعی شده است لزوم الگوسازی صحیح برای نسل جوان و تاثیر آن در سرنوشت و سبک زندگی ایرانی اسلامی افراد مورد توجه قرار گیرد.
الهی در پایان با ابراز امیدواری نسبت به رای هیات انتخاب جشنواره بین المللی فیلم فجر درباره سینمایی «میرو» گفت: حضور در جشنواره ها فرصتی برای ترغیب و انگیزه بخشی به فیلمسازان سینمای استراتژیک است.
سعید الهی تهیه کنندگی مستند «قوی دل» را که برگزیده جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» شد، برعهده داشت و حالا فیلم سینمایی «میرو» را با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید برای حضور در جشنواره فیلم فجر ارایه داده است.
فیلم سینمایی «میرو» به کارگردانی حسین ریگی در ژانر کودک و نوجوان و در بستر روایتی از دوران دفاع مقدس ساخته شده است و سومین اثر سینمایی حسین ریگی بعد از فیلمهای «لیپار» و «هوک» طی سالهای اخیر محسوب میشود.
بنیاد سینمایی فارابی با صدور پیامی ضمن اعلام همدردی با ملت ایران، خواستار مجازات و انتقام سخت عوامل و آمران این جنایت کور و ننگین شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، در پی جنایت تروریستی زائران و مردم بیگناه در مسیر گلزار شهدای کرمان، بنیاد سینمایی فارابی با صدور پیامی ضمن اعلام همدردی با ملت ایران، خواستار مجازات و انتقام سخت عوامل و آمران این جنایت کور و ننگین شد.
متن پیام به این شرح است:
«ما ملت امام حسینیم. معنای عمیق این دیدگاه ایمانی و آرمانی این بار در جوار گلزار شهدای کرمان متجلی شد، آن هنگام که دستان ناپاک و خبیث، تاب تجدید بیعت خیل عاشقان انقلاب اسلامی را با سردار قهرمان شهید خود نداشتند و فرزندان مظلوم ایران را به خاک و خون کشیدند. لکه ننگ این جنایت تروریستی تا ابد بر دامن طراحان و مجریان خواهد ماند و دلهای همه وجدانهای آگاه بیدار تر خواهد شد.
بنیاد سینمایی فارابی همدل و همزبان با هنرمندان و سینماگران ایران باتسلیت آن فاجعه دلخراش و غمبار به رهبری معظم، مردم شریف ایران و خانوادههای داغدار مردم کرمان، امید دارد با شناسایی سریعتر قاتلان اصلی، دست پلید طراحان صهیونیستی و سفاک آن، پشت صحنه این جنایت برای مردم حقیقت طلب در سراسر دنیا روشن شود و مزدوران و عاملان اجرایی این جنایت نیز دستگیر و مجازات و گرفتار عقوبت سخت الهی شوند.»
از امروز تا آغاز چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، یک ماه زمان باقی مانده و در این یک ماه، گمانهزنیهایی درباره حضور فیلمها از نهادهای مختلف و همچنین فیلمهای مستقل در این جشنواره، تنور آن را تا روز افتتاحیه داغ نگه خواهد داشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، درست ۳۰ روز دیگر و در چنین روزی فرش قرمز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران پهن خواهد شد و این مکان، میزبانی ۱۰ روزه خود را از هنرمندان، بازیگران و اصحاب رسانه آغاز میکند.
برای سینهفیلها، مردم علاقهمند به سینما و اصحابرسانه در این فاصله یک ماهه، حدس زدن درباره حضور فیلمها در جشنواره از همه چیز بیشتر میچسبد. نه تنها جشنواره فیلم فجر بلکه حضور فیلمها در هر جشنوارهی معتبری در دنیا این گمانهزنیها را به همراه دارد و همین حدس و گمانهاست که تازگی جشنواره را تا روز اختتامیه نگه میدارد.
این حدس و گمان ها اما از سال گذشته شروع شد؛ وقتی بهروز افخمی پیش از شروع جشنواره فیلم فجر اعلام کرد فیلمی درباره شهیدطیب برای جشنواره سال آینده میسازد. این اولین فیلمی بود که خبری مبنی بر حضور خود را در جشنواره فیلم فجر امسال اعلام میکرد. گمانهها تا امروز هم ادامه داشته؛ تا امروزی یعنی دقیقا ۳۰ روز پیش از آغاز این فستیوال که اعلام خبر حضور فیلمهای دیگری در این ماراتن، کنجکاویها را درباره فیلمهای سال جدید سینمای ایران بیشتر کرده است.
فارابی و حضورِ پررنگ دوباره
پس از استقبالی که از شادوران در چهلمین جشنواره فیلم فجر به عمل آمد حالا حسین نمازی فیلم تازهای را به این جشنواره میفرستد که در ترکیب زوج اصلی با شادروان متفاوت است. در این فیلم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی ایفای نقش میکنند و همچون شادوران در یک بازه زمانی مشخص روایت میشود.
داستان در سه شبانه روز و یک مراسم عروسی میگذرد و این همه آن چیزی است که تاکنون از شهسوار میدانیم. هنوز بازیگران دیگر این پروژه اعلام نشدهاند اما با توجه به تجربه نسبتا پراستقبال شادوران و نیمه روایتی که از شهسوار میدانیم، به نظر میرسد این فیلم نیز ترکیب پر بازیگری داشته باشد. نمازی با انتشار تصویر زیر نوشت:
«با اینکه همه فیلمهام برام جذابن. اما این فیلم تنها فیلمی بود که دوست نداشتم فیلمبرداریش تموم شه. خوشحالیم وقتی کات آخر رو گفتم به حدی بود که یادم نمیاد این حد از خوشحالی رو تابحال تجربه کرده باشم. امیدوارم ببینید و بپسندید. فعلا رونمایی میکنیم از گریم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی که خیلی خوش درخشیدن در نقشهاشون. ممنون زحمات تک تک بچههای گروه خوبمون هستم و عذرخواهی میکنم که مجالی نیست اسم تکتکشون رو اینجا بیارم.». شه سوار محصول بنیاد سینمایی فارابی و بخش خصوصی است.
مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی در فیلم شهسوار
قرارگاه سری، پرترهای از زندگی شهید هاشمی
فارابی امسال در دومین محصول مشترک خود با سازمان اوج، فیلمی را جلوی دوربین برده که درباره زندگی شهید علی هاشمی است. این شهید فرمانده مهمترین عملیات های سال های جنگ در هشت سال دفاع مقدس بود که در سال ۶۷ و در جزیره مجنون به شهادت رسید.
به جز یک مستند به نام زیر صفر مرزی که درباره ناپدید شدن این شهید در روزهای پایانی جنگ است فیلم سینمایی درباره این شهید ساخته نشده و این سوژه قرار است برای اولین بار در قرارگاه سری روایت شود.
دانش اقباشاوی در چهارمین تجربه فیلم بلند خود به سراغ این سوژه رفته و آن را کارگردانی میکند. هیهات و تاج محل و زاپاتا سه فیلم قبلی این کارگردان هستند که سوژه هایی متفاوت داشتند و این اولین فیلم پرتره درباره یک شهید جنگ است که دانش اقباشاوی آن را کارگردانی و جلیل شعبانی آن را تهیه کنندگی میکند. نام پیشین این فیلم اسفند بود که به روال طبیعی تغییر نام فیلم ها پیش از جشنواره، به قرارگاه سری تغییر کرده است.
آبی روشن و انتشار تصویری تاریک
تنها تصویری که از دومین فیلم بابک خواجهپاشا منتشر شده تصویری از مهران احمدی است که کنجکاویها را درباره ادامه ایفای نقشهای جدی این بازیگر پس از غریب و روایت ناتمام سیما برمیانگیزد. بابک خواجه پاشا کارگردان این فیلم سال گذشته با فیلم در آغوش درخت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت کرد و حالا با آبی روشن به جشنواره فیلم فجر می آید.
این فیلم محصول بنیاد سینمایی فارابی و موسسه اوج است که مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینیتبار، روحالله زمانی، علیاکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد در آن ایفای نقش میکنند. با فیلمبرداری پراکنده ای که این اثر در شهرهای خلخال، تالش، نیشابور، مشهد و تهران داشته باید منتظر پایان تدوین و حضور قطعی این فیلم در جشنواره فیلم فجر باشیم.
مهران احمدی در فیلم آبی روشن
آسمان غرب، شهید شیرودی به فجر می آید
احتمالا کنجکاویبرانگیزترین نکته درباره آسمان غرب حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی است که تا به حال نیز همین خبر از این فیلم رسانهای شده. کیمرام که حضورش در این نقش با نظرات متفاوتی از سوی مخاطبان همراه بود قرار است، ایفاگر نقش شهید شیرودی در مقطعی از زندگی اش باشد. از این شهید جز سریالی به نام سیمرغ که روایت گر زندگی او در کنار شهید احمد کشوری است، فیلم یا مستندی ساخته نشده و این اهمیت آسمان غرب را بیشتر میکند.
محمد عسگری کارگردان این فیلم سال گذشته با اتاقک گلی در جشنواره فیلم فجر حضور داشت که روایتی از عملیات مرصاد در سال ۶۷ و ورود منافقین به کشور بود.
آپاراتچی، مصائب یک فیلمساز
در سینمای ایران فیلم هایی جستهوگریخته به مصائب فیلمسازی و فیلمسازان پرداخته اند. بانوی اردیبهشت، میکس با بازی زندهیاد خسرو شکیبایی و فیلمهای دیگری که خود سینمای ایران را دستمایه ساخت آثارشان کرده اند. فیلم آپاراتچی نیز تازهترین فیلمی است که با اقتباس از کتاب آپاراتچی خاطرات شهید جلیل طائفی اسدی در دست تولید است. این فیلمساز انقلاب که با یک دستگاه آپارات برای مردم فیلم پخش میکرده زحماتی را برای پخش فیلم در میان مردم به جان خریده و اکنون پس از سالها زندگی خودش دستمایه ساخت فیلم سینمایی شده است.
آپاراتچی محصول مشترک فارابی و سازمان سینمایی سوره است که قربانعلی طاهرفر ساخت آن را به عهده دارد. هومن برق نورد نیز قرار است در نقش جلیل طائفی به ایفای نقش در این اثر بپردازد.
شور عاشقی در کاروان اهل بیت
در کنار روایات شهدا و تاریخ معاصر دفاع مقدس، شور عاشقی قرار است به ماجرای کاروان اسرای امام حسین( ع) بپردازد. داریوش یاری کارگردان این اثر در گفتوگویی با ایرنا از به پایان رسیدن تدوین این اثر و حضور آن در جشنواره فیلم فجر خبر داده بود.
تهیهکنندگی این اثر را بنیاد شهید و بنیاد سینمایی فارابی بر عهده دارند و نویسندگی و کارگردانی آن را نیز داریوش یاری برعهده داشته است. یاری پیش از این با فیلم کربلا جغرافیای یک تاریخ در قالب مستند تاریخی و با روایت شهاب حسینی به واقعه کربلا و عاشورا پرداخته بود.
مهدی زمین پرداز در فیلم شور عاشقی
شهید مجید بقایی و زندگی یک شهید دیگر در جشنواره فجر
بنیاد سینمایی روایت فتح پس از تجربه نسبتا موفق اتاقک گلی امسال به سراغ ساخت پرتره ای سینمایی درباره شهید دکتر مجید بقایی رفته است. قهرمان جندی شاپور فیلمی است که این روزها در خوزستان در حال تولید است و زندگی شهید مجید بقایی را به تصویر میکشد. مهدی صاحبی کارگردانی و ابوذر پورمحمدی تهیه کنندگی این اثر را بر عهده دارند.
شهید مجید بقایی پس از عملیات رمضان به سمت معاون شهید حسن باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد و بعد پس از آن که شهید باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت. شهید بقایی قبل از عملیات والفجر مقدماتی به همراه شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماند و صبح روز بعد به اتفاق چند نفر از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ برای شناسایی منطقه حرکت کرد که در همان جا با اصابت خمپاره دشمن به شهادت رسید
این فیلم ها اوج میگیرند
فیلم سینمایی درباره شهید زینالدین دیگر پرتره سینمایی امسال است که چند ماه پیش در مرحله پس تولید قرار گرفت. فیلم سینمایی زندگی این شهید که مجنون نام دارد تارهترین اثری است که سازمان سینمایی اوج به جشنواره فیلم فجر میفرستد. در این اثر سجاد بابایی نقش شهید زینالدین را ایفا میکند که پیش تر در فیلم های سینمایی تومان و سریال خسوف ایفای نقش کرده بود. سال گذشته نیز برای بازی در فیلم استاد سیمرغ بلورین دریافت کرد. مجنون را حسین شامحمدی فیلمساز سینمای مستند کارگردانی میکند که این فیلم اولین تجربه او در ژانر سینمای داستانی است. عباس نادران نیز تهیه کننده این اثر است.
فیلم احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی
«احمد» سراغ زلزله بم را میگیرد
زلزله بم با تمام ابعاد و فجایعی که در پی داشت تاکنون دستمایه ساخت اثری نشده بود اما چندی پیش انتشار تصویری از فیلم احمد کنجکاوی ها را درباه این فیلم برانگیخت. امیر عباس ربیعی که فیلم ضد را نیز دز اکران دارد، در سومین فیلم بلند خود به سراتغ زلزله بم و نقش شهید احمد کاظمی در ساعت ای پس از این فاتجعه رفته است. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و حوزه هنری و موسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است و بخش هایی از آن در تهران و بخش هایی نیز در بم فیلمبرداری شده است. نقطه صفر زمین نخسیتن نامی بود که این فیلم برای خود برگزیده بود اما چندی بعد به احمد تغییر نام داد.
نکته قابل توجه در این فیلمها آن است که از بازیگرانی برای ایفای نقش شهدا بهره برده شده که پیشتر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. میلادکیمرام و سجاد بابایی که قرار است در نقش شهید شیرودی و شهید زین الدین ایفای نقش کنند، پیشتر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. به علاوه این فیلم های دیگری همچون احمد ، قهرمان جندی شاپور، مومن و.. نیز هستند که هنوز خبری مبنی بر اینکه چه کسی نقش شهید را در آن ها ایفا میکند؛ رسمی نشده. از این رو باید دید در باقی فیلم هایی که درباره زندگی شهدا هستند تا چه اندازه به سراغ بازیگرانی با چهره های جدید و کمتر شناخته شده در سنیمای ایران رفتهاند.
فیلمهای مستقل و ماراتن فجر
کاظم دانشی چند روز پیش با انتشار تصویری از الناز شاکردوست در فیلم سینمایی بی بدن از تصویربرداری این فیلم خبر داد. فیلم سینمایی بی بدن نخسیتن کارگردانی مرتضی علیزاده است که به گفته تهیه کننده پروژه ۲۰ جلسه ای از فیلمبرداری را پشت سر گذاشته. محمد عسگری تهیه کننده این فیلم در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا از تدوین همزمان این پروژه خبر داد و برای حضور این فیلم در جشنواره ابراز امیدواری کرد. کاظم دانشی نویسنده فیلم علفزار که دو سال پذشته در چشهنوراه فیلم فجر حضور داشت در حال حاضر نیوسنمدگی این اثر را بر عهده دارد.
الناز شاکردوست در فیلم بی بدن
طنین خنده در سالن های فجر
فیلم سینمایی کوکتل مولوتف به کارگردانی حسین دوماری و تهیهکنندگی محمد کمالیپور نخستین تصویر خود را از امین حیایی رونمایی کرده است. این فیلم طبق شنیده ها روایتی کمدی از دهه ۵۰ است و قرار است در جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشته باشد . امین حیایی، احمد مهرانفر، ستاره پسیانی با حضور یکتا ناصر و پژمان جمشیدی، علیرضا استادی، سیاوش چراغیپور، نیلوفر کوخانی، شادی خلیلی، محمد نیکبخت، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی گروه بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
زودپز
چند روز قبل پس از اعلام حضور گلاه عباسی به عنوان بازیگر زن فیلم سینمایی زودپز، مثلث بازیگران این فیلم کمدی با نوید محمد زاده، محسن تنابنده و گلاره عباسی تکمیل شد. زودپز تازه ترین کمدی رامبد جوان است که در حال و هوای دهه ۶۰ روایت میشود. تهیهکنندگی این فیلم سینمایی را منصور سهرابپور به عهده دارد. در ابتدا نیز قرار بود مهدی نادری این اثر را کارگردانی کند اما پس از مدتی با تغییر کارگردان همراه و از آبان امسال، روند تولید آن با حضور رامبد جوان از سر گرفته شد.
صبحانه با زرافه
همزمان با استقبال مخاطبان از سریال جدید سروش صحت با عنوان مگه تموم عمر چند بهاره، خبر تولید فیلمی سینمایی با حضور بهرام رادان، پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا منتشر شد. صبحانه با زرافه عنوان این فیلم بود که تهیه کنندگی آن را محمد شایسته بر عهده دارد. این فیلم کمدی در شهرهای شمالی فیلمبرداری شده و گمانهزنی هایی برای حضور آن در جشنواره فیلم فجر وجود دارد.
فیلم سینمایی “دو روز دیرتر” با موضوع فرزندآوری و ازدیاد جمعیت به کارگردانی اصغر نعیمی و نویسندگی رضا مقصودی و حمید اکبری خامنه و براساس طرحی از سید محمد حسینی و تهیه کنندگی محسن شیرازی در بنیاد فرهنگی روایت فتح تولید شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح،در این فیلم سینمایی که با رویکرد طنز اجتماعی ساخته شده است سینا مهراد ، پردیس احمدیه ، فرهاد آئیش ، گوهر خیر اندیش ،کمند امیر سلیمانی ، سید جواد یحیوی ، سیاوش چراغی پور، محمد فیلی و علیرضا داوود نژاد به عنوان بازیگر حضور دارند.
سید جمال ساداتیان به عنوان مشاور تهیهکننده، مرتضی هدایی(مدیر فیلمبرداری)،میثم مولایی(تدوین)،مسعود سخاوت دوست(اهنگساز) و عباس عباسی(طراح چهره پردازی) در این پروژه سینمایی حضور دارند.
در خلاصه داستان این فیلم طنز آمده است: سهیل و مریم زوج جوانی که سودای مهاجرت دارند،علیرغم توصیههای پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری میکنند. تا اینکه پدر مریم تصمیم می گیردمبلغی که ازخواهرش به ارث برده را بین نوههایش تقسیم کند.سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم می گیرند بچه دار شونداما فوت ناگهانی غلامحسین محاسبات آنها را برهم می زندتا اینکه …
بنیاد فرهنگی روایت فتح سرمایهگذار اصلی این پروژه سینمایی میباشد که در تولید این فیلم با بنیاد سینمایی فارابی و موسسه بهمن سبز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشارکت دارد.
لازم به ذکر است در سالهای اخیر و با توجه به بحران جمعیت در جامعه در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب بر فرهنگ سازی در حوزه فرزندآوری و ازدیاد جمعیت تاکید ویژهای شده است که ساخت این اثر سینمایی در این راستا ارزیابی میشود.
کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگانهای دولتی بر ساخت فیلمهای دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقبتر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شدهاند و بیتوجهی به آنها هیچ توجیهی ندارد.
به گزارش سینمای خانگی، بهمنماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گلهای باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان میداند و به مخاطبانش هم توصیه میکند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
«پالایشگاه» با درونمایهای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.
خوشبخت در گفتوگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختیهایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهابهای سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروههای فیلمسازی میگرفت – از ضرورت تولید فیلمهایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفتههای زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ ندادهاند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستانهای تکراری، یک سنگر عقبتر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایتهای پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.
او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگانهای مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخشکننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرد ولی مثل فیلمهای مرسوم جنگی صحنههای انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلمهایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این در شرایطی است که تعداد فیلمهای کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همانها میرود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
اولین نکته ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاقهایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیشبینی میکردیم. این حداقل کاری بود که میشد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی میآید کاری نمیتوان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق میافتد و یک ماجرای واقعی را روایت میکند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایتهای پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را میبینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام میشود یا اینکه سوخت کشور را تامین میکند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه میشویم، روایت کردهایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوانتر جایگزین قدیمیهای پالایشگاه و شرکت نفت شدهاند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاشهایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنههای انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
در بخش تبلیغات از تنها حربهای که میتوانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق میافتاد و حرفش این بود که این آدمهای عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل میشوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آنها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج میکنند.
شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده میشود به نظر میرسد مستندی هم از آن ساختهاید.
آنها مستند – مصاحبههایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
با توجه به سختیهای ساخت چنین پروژههایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار میشد که من در مرحله تحقیقات همکاری میکردم ولی به دلیل حادثهای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژهها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آنها را میشنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری میکنم چون بخش عمدهای از آن را با هزینه خودم ساختهام. در واقع در سفرهای شخصی تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط میکردم و برای ساخت فیلم باید بازسازیهایی انجام شود که آنها هزینههایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع میکنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.
به نظر میرسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمیکردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمیشد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحهای رسیدم. پیگیریهای زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلیها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده میشد و آنها نیز به ما میدادند.
فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوههای بصری زیاد و کلا پستپروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچهها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم با چنین پروژهای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر میرسد خیلی طبیعی بود که آمادهسازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخهای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوههای بصری زیاد و کلا پستپروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچهها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلمها بسیار شلوغ بودند و نمیتوانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاقها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخهای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلانها بگیریم و خیلی از صحنهها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آنها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر میکرد و آنها هم میگفتند اگر نمیخواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشتهای و من هم عذر خواهی میکردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمیشد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه اینها زمانبَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.
حالا از این نسخهای که در سینماهاست راضی هستید؟
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخشهای مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط میشود.
در میکس نهایی آیا صحنههایی کم و زیاد شده یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلانها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شدهاند.
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره میشود که فیلم به آنها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلمهای دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ میدهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش میبرد.
بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده میکردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایدهای است که قبلا هم در باره آن صحبت کردهاید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلمهای امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟
به نظر من بخشهایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتابها ثبت شده یا در تاریخ شفاهیها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر اینها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آنها قرار نمیگیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر میکنم الان وقت آن است که سراغ بخشهایی برویم که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساختهایم یعنی از خط مقدم فیلمهای متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته میشوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم میجنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیتها و آدمها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی میشود ولی کمتر به آنها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونهای وجود دارد که میگوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده میکردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را میخرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر میشود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته میشد وقتی برای هلیکوپترها روغن میخواستند، عدهای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین میکردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوعها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثیها میجنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلمهای زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگانهای دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستانهای غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستانها میتواند از یک جنبه راحتتر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی میشوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقبتر میآیی خیلی چیزها را میتوانی راحتتر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمککننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کردهاید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعلههای آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعلههای آتش جنگ تعبیر میکنند، شما در آبادان بودید؟
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگزده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمیگشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواصها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصههای جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصههای زیادی دارند.
تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان میدهد که نسل جدید از دهههای ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمیدادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیتهایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همانها هم واکنشهای مثبت گرفتم چون اینها مطالب ناگفتهای است که نسل جدید باید آنها را بداند.
البته توجه فیلمسازها هم میتواند به این مسائل جلب شود، موقعیتهایی هم پیش میآید که برای یکسری فیلمها سرمایهگذاری بیشتری انجام میشود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلمها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگانهای دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلمهایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیدهاند، میگویند بعد از مدتها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کردهاند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم میآید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در میآید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنهها موقع اجرا درنمیآید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات میتوان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.
حالا که بر روایتهای متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگزده تاکید میکنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیبهای جنگ بروید؟
سراغ این موضوعها هم میتوان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلمهای خیلی کمی هم درباره جنگزدهها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانیها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلمهای خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانوادهها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آنها ساخته شده است وشاید از معدود نمونههای آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذابتر ماجرا را نشان میداد.
ارزش قطعاتی که در همان ماههای اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم میگیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آنها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها میشنوی که اختلاس میشود
در پرداختن به این داستانها خط قرمزها کمتر نمیشود؟
اگر بخواهیم به آسیبها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسهسازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماههای اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آنها را از آبادان خارج کردند، سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاههای کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی میخواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک میآید یعنی چند نفر تصمیم میگیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آنها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها میشنوی که اختلاس میشود.
در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلمهایی که در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرند وارد شدهاند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمیخواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیتهای بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمیخواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار میآمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را میبینم به نظرم تمام بچهها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آنها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانسهای بسیار اندکش در یاد مخاطب میماند. البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیریها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آنها میگفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران میگیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیههای زیادی ختم شد.
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح میدهم دربار ه آن حرفی نزنم.
به فیلم برگردیم و صحنههایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی میگفت برخی سمبلها و مکانهایی که از جنگ در آبادان آسیب دیدهاند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر میکنید چقدر از آنچه آقای تقوایی میگفت در آبادان انجام شده است؟
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شدهاند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه میشوند که آبادان چه بوده، چه آدمهایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچههای شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچههای شرکت نفت کنترل میکردند چون نظم و انضباط را میدانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپنها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیهبندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنههای زیادی را بنا به داستانهای مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آنها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی میکند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمندهها و مردم داخل شهر میپخت. اینها اتفاقهای خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعتهایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
ما در ساعتهایی در پالایشگاه کار میکردیم که کارکنان آنجا به ما میگفتند مگر دیوانهاید در این تایم فیلمبرداری میکنید؟ چون آنها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل میکردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار میکردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخشهایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمیشد یا اگر هم دستگاهها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام میدادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنهها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آنها پیشتر در گذشتههای دور در پالایشگاه کار میکردند و بعضی سکانسهایی را که فیلمبرداری میکردیم آنها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آنها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم، بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانهها را نیز مخاطب این فیلم میدانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
چرا مشغول نوشتن فیلمنامهای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمیگردد.
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلمها در سینما با وجود تعدد فیلمهای کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامههایی را در نظر دارید؟
در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمیتوان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینههایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینههای سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی میرود و متوجه میشود فیلمی که میبیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون میآید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش میکنیم در شهرستانها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاقهایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکرانهای خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلمها را نگاه میکنند، به این جنس فیلمها نزدیکتر هستند.
ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت میبرد.
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلمها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان میفروشد میگویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمیدانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانسهای متعدد ضربه میزند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانسهای محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا میکند و فروش بیشتری به دست میآورد در حالی که به چنین فیلمی فضا داده نمیشود و بعد از مدتی اکران آن را تمام میکنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش میکنند. وقتی توقع فروش بالا میرود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردیهای سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمیآید. این روند سبب میشود سرمایهگذارها دیگر وارد حیطه فیلمهای غیر کمدی نشوند. تمام اینها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلمهای کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه میتوان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمیتوان با آنها روی پرده برد.
فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
طباطبایی: بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلمهای کمدی که در شبکههای ماهوارهای تبلیغ میشوند سبب میشوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی میکنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهوارهای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب میشود.
دکتر حسن بلخاری قهی، داور ششمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران بر اهمیت پژوهش بر سرمایهگذاری دانشگاهها و لزوم شکلگیری پژوهشگاههای سینمایی تاکید کرد.
داور ششمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران، درباره مقالات این دوره از جایزه به ایسنا بیان کرد: به عنوان کسی که در حوزه نقد، تحلیل، جامعه شناسی و مبانی سینما فعالیت کردهام. انتظار بیشتری داشتم. حوزه پژوهش در سینمای ایران باید جدی گرفته شود. به ویژه دانشگاهها باید در این بخش سرمایهگذاری داشته باشند و اگر این امکان وجود ندارد، به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، باید پژوهشگاههای سینمایی شکل بگیرد.
وی ادامه داد: پیشتر مدرسه عالی سینما را داشتیم و بنیاد سینمایی فارابی هم میتواند در این بخش کار کند. این پژوهشها به تعالی و ارتقای سینما در بخش تکنیک و محتوا کمک میکند.
بلخاری با بیان اینکه پشتوانه جدی هنر معرفت است، عنوان کرد: اگر هنر را دارای دو بخش ایده و قالب بدانیم، در هر دو بخش نیازمند پژوهش هستیم. وی با بیان اینکه موضوعات خوبی در قالب مقالات به ششمین جایزه پژوهش سال سینما آمد، گفت: این موضوعات اغلب نیاز سینمای ما بود که گاه به درستی مورد پردازش قرار نگرفته بود؛ بهخصوص در مقاطع دکتری که باید نظریات ارائه شود، این مسئله بیشتر مشهود بود.
وی با بیان اینکه ششمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران دستاورد ارزشمندی است، توضیح داد: معتقدم این رویداد میتواند در مرحله دستاوردها وارد قضاوت نشود و تولیدکننده جریان پژوهش در سینمای ایران باشد. به عبارتی به جای بررسی پژوهشهای انجام شده در یکسال میتوان موضوعات پژوهشی را پیشنهاد داد.
وی با اشاره به اینکه امروز مسئله محوری امری مهم در آموزش آکادمیک مدرن جهان است، تاکید کرد: امروز در نظام آموزشی جهانی، صرف موضوع بودن مورد توجه قرار میگیرد، این جستوجوگری وجود دارد که مسئله چیست و نظام جهانی در سینما به سمت مسئله محوری حرکت میکند.
بلخاری اظهار کرد: امروز در بخش پژوهش در سینما نیازمند مسئله محوری و حل آن هستیم. باید اتاق فکری در جایزه پژوهش سال سینمای ایران تشکیل دهیم و با گفتوگو با افراد برجسته حوزه سینما، مسائل پیرامون این هنر در کشور را ارزیابی و تعریف کنیم. در ادامه نیز به بیان مسئله و حل آن از طریق مصاحبه و پژوهش با دعوت از افراد کاربلد بپردازیم. آنچه باعث میشود سینما رو به جلو حرکت کند، مسئله محوری بوده و این نکته مهمی است.
ششمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران به دبیری دکتر قادر آشنا در حال برگزاری است.
فیلمهای سینمایی «شماره ۱۰» و «کت چرمی» از محصولات بنیاد سینمایی فارابی برای رقابت در ۲ بخش بیست و دومین جشنواره «داکا» به بنگلادش میروند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی بنیاد سینمایی فارابی، فیلم سینمایی «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری، روایتگر داستان یکی از رزمندگان ایرانی است که اواخر جنگ تحمیلی به اسارت درمیآید و میخواهد از اردوگاه فرار کند در بخش رقابتی سینمای آسیا جشنواره داکا و «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی که قصه عیسی فرهمند، بازرس سازمان بهزیستی است که در حین بررسی تخلفات مالی یکی از مراکز، متوجه یک باند فساد اقتصادی و ترانزیت مواد مخدر توسط دختران بد سرپرست میشود در بخش سینمای جهان این جشنواره حضور پیدا میکنند.
پیش از این نیز فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سید صابر امامی که روایتگر زندگی عیسی، نوجوانی است که آرزوی دیدن دریا را دارد برای حضور در بخش رقابتی فیلمهای کودکان جشنواره داکا انتخاب شده بود.
بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم «داکا» از بیستم تا بیست و هشتم ژانویه ۲۰۲۴ برابر با سیام دی تا هشتم بهمن در بنگلادش برگزار میشود.
فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای، در ادامه حضور جهانی خود به بیست و دومین جشنواره بینالمللی داکا بنگلادش راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سید صابر امامی و محصول بنیاد سینمایی فارابی در ادامه حضور بینالمللی خود در بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم داکا در بنگلادش به رقابت میپردازد.
«کاپیتان» در این دوره جشنواره داکا، در بخش فیلمهای کودکان در کنار ۹ فیلم به رقابت میپردازد.
بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم داکا بنگلادش از ۳۰ دی تا ۸ بهمن ماه مصادف با ۲۰ تا ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ در شهر داکا بنگلادش برگزار میشود.
فیلم سینمایی «کاپیتان» پیش از این، در بیست و هشتمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اشلینگل آلمان، بیست و سومین دوره جشنواره شبهای سیاه تالین در استونی، بیست و یکمین جشنواره بینالمللی چنای هندوستان و سومین جشنواره بینالمللی فیلم دریای سرخ عربستان نمایش داشته است.
«کاپیتان» در اوج ناامیدی، نگاهی متفاوت و امیدوارانه به زندگی دارد و در خلاصه داستان آن آمده است: «به من میگن عیسی، هرکاری بخوام میکنم.»
پانته آ پناهیها، پژمان بازغی، امیرحسین بیات، بهار نوحیان، ارغوان شعبانی، شایان دارمی پور، پرهام غلاملو و… گروه بازیگران اصلی این فیلم سینمایی را تشکیل میدهند.
عوامل اصلی «کاپیتان» عبارتند از: کارگردان: محمد حمزهای، نویسنده: امیر محمد عبدی، مدیر فیلمبرداری: امین جعفری، تدوین: امید میرزایی، موسیقی: حبیب خزاییفر، مدیر تولید: امیر یمینی، صدابردار: داریوش صادق پور، طراح گریم: مهرداد میر کیانی، طراحی و ترکیب صدا: حسین مشعلی و امید محمدی پور، طراح صحنه: حامد اصلانی، طراح لباس: ملودی اسماعیلی، دستیار اول کارگردان: محمد عزیزی، برنامه ریز: امیر رونقی، عکس: محمدمهدی دلخواسته، طراح پوستر: محمد شکیبا، روابط عمومی: آزاده فضلی، تهیه کننده: سید صابر امامی.