رسانه سینمای خانگی- «سورا»؛ راوی خشم پنهان یک دختر در جامعه مردسالار

فیلم «سورا» که این روزها در مرحله پیش تولید قرار دارد و به زودی فیلمبرداری آن در خیابان عبدالرزاق اصفهان آغاز می‌شود، درباره خشم پنهان یک دختر و جامعه‌ای مردسالار است.

به گزارش سینمیا خانگی از ایسناف رضا اسماعیلی، تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان فیلم «سورا» در خصوص محتوای این فیلم به ایسنا، گفت: این فیلم که در حال حاضر در مرحله پیش‌تولید قرار دارد به یک جامعه مردسالار اشاره دارد و درباره یک دختر و خشم پنهان او در اثر اتفاقاتی است که جامعه برای او رقم می زند. در این فیلم جامعه در قالب خانواده و ظلم‌های واردشده به دختران از جمله خیانت و کلاه‌برداری نیز در قالب تجاوز بیان‌شده است.

او افزود: لوکیشن منتخب ما برای فیلم‌برداری، خانه‌ای قدیمی در خیابان عبدالرزاق اصفهان است و فیلم‌برداری آن ۲۹ مهرماه پس از چهار روز ضبط به پایان خواهد رسید.

تهیه‌کننده و کارگردان فیلم کوتاه «سورا» خاطرنشان کرد: ما در حال حاضر فیلم‌نامه این فیلم را برای جشنواره فیلم کوتاه برلین، جشنواره ازمیر ترکیه، چند جشنواره در بلژیک و ایتالیا از طریق سایت iranfilmport ارسال کرده و مورد تائید قرارگرفته و اعلام کرده‌اند که این فیلم قابلیت ورود به جشنواره را دارد.

اسماعیلی با بیان اینکه عنوان «سورا» نام شخصیت اول فیلم است، درباره چگونگی ساخت این فیلم نیز بیان کرد: جرقه ساخت فیلم «سورا» زمانی در ذهن من رقم خورد که خاطره یکی از دوستانم در رابطه با خشم پنهان یک دختر را شنیدم و شخصاً دغدغه قبلی در خصوص این موضوع نیز داشتم.

این نویسنده و کارگردان با اشاره به اینکه اولویت در انتخاب بازیگر در فیلم «سورا»، توانایی در ایفای نقش و مطرح بودن بازیگر بود، یادآورد شد: علت انتخاب «رامین راستاد» برای ایفای نقش در این فیلم قابلیت و توانایی این بازیگر در ریتم و تمپو برای ایفای نقش و هم‌چنین پریسا عمادی به دلیل بازی چهره و بدن به‌عنوان بازیگر برگزیده شدند.

او ادامه داد: در فیلم «سورا» رامین راستاد و پریسا عمادی به ایفای نقش پرداخته‌اند، مدیر فیلم‌برداری نیز یاسر زمانی است و افسانه کچویی طراحی گریم را بر عهده دارد؛ هم‌چنین دستیار کارگردان و برنامه‌ریز هادی مسعودی است و رضا اسماعیلی به‌عنوان طراح صحنه و لباس و فرامرز مختاری مبارکه به‌عنوان مدیر صدابرداری حضور دارند و مجید نعمت الهی مدیر تولید است؛ ضمن اینکه نازنین عرب به‌عنوان منشی صحنه و محمد نوشاد نیز به‌عنوان عکاس در این فیلم حضور دارند.

رسانه سینمای خانگی- مهرجویی، مؤلفی که استاد اقتباس بود

بدون تردید «داریوش مهرجویی» از فیلمساران تاثیرگذار سینمای ایران و از معدود کارگردان‌های ایرانی است که عموم فیلم‌هایش در گونه سینمای اقتباسی قرار می‌گیرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی که زندگی‌اش با پایان تراژیکی مواجه شد و خبر قتلش همه را در شوک فرو برد، علاوه بر کارگردانی، گاه در قامت نویسنده هم ظاهر شده است. او معتقد بود کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند و هر فیلمی یک رمان است. می‌گفت: «همیشه وسوسه نوشتن داشته‌ام و سناریو همه فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام و انسی با کلام و شیوه‌های نگارش دارم و سعی کرده‌ام خودم را در کوران ادبیات دنیا و ایران بگذارم و چون کار دیگری بلد نیستم، نوشته‌ام.» انگیزه‌اش از نوشتن را هم این‌گونه بیان می‌کند که «خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی را از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از فیلم «گاو» که دو سال توقیف شد تا «پستچی» و «دایره مینا». بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌ها فیلم «سنتوری» با سانسور و توقیف مواجه شد.»

به گفته خودش نمی‌خواست در حرفه‌اش در سینما و ادبیات، جلو دوربین باشد و بنازد زیرا معتقد بود: «مردم ما فهیم، باذکاوت و زیرک هستند و حتی نسل جدید موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که می‌توانم از طریق آثارم به ذهن‌ و بارورهای آن‌ها کمک کنم.»

«گاو»، «سارا»، «پری»، «مهمان مامان»، «درخت گلابی» و «دایره‌ مینا» از جمله فیلم‌های داریوش مهرجویی هستند که اقتباس ادبی دارند. ناگفته نماند که این علاقه در مهرجویی نسبت به اقتباس، به علاقه وافرش به کتاب هم برمی‌گردد، چرا که از جمله فیلمسازان کتابخوان بود.

در میان نویسندگانی که آثارشان محل اقتباس مهرجویی بوده است، غلامحسین ساعدی جایگاهی خاص دارد. فیلم «گاو» در سال ۱۳۴۸ ساخته شد و در جشنواره‌های بین‌المللی به نمایش درآمد. ساعدی درباره ساخت این فیلم حساسیت‌های زیادی نشان داد. او سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به‌دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم برخی بخش‌ها حذف می‌شود.

مهرجویی «دایره مینا» را نیز براساس داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» غلامحسین ساعدی ساخت. این فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس و برلین و سپس ایران به نمایش درآمد.

«پستچی» محصول سال ۱۳۵۱ از نمایشنامه ویتسک نوشته گئورک بوشنر اقتباس شده است. در خلاصه این فیلم آمده است: تقی پستچی در خانه اربابی‌اش با همسر زیبای خود زندگی می‌کند و … .

«هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد. داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از «بوف کور» صادق هدایت نوشته شده ‌است. درباره داستان فیلم آمده است: «حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد زندگی کابوس‌گونه خود را مرور می‌کند. او که مشغول نوشتن رساله‌اش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می‌گردد. خانه و کاشانه را ترک می‌کند و دست به اعمال دیوانه‌واری می‌زند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت‌هایش، خود را به امواج دریا می‌سپارد، اما عابدینی او را نجات می‌دهد. همچنین، این فیلم به دغدغه‌های جوانان روشنفکر بعد از انقلاب می‌پردازد؛ میان دنیاخواهی و آرمان‌خواهی. تصویری از آرمان‌خواهی که به‌دلیل حبّ دنیوی (زیبایی و…) در تلاطم است و درمقابل، علی عابدینی فردی که تکلیفش با خودش مشخص است و دنیا را فدای آرمان‌ها و عقایدش کرده ‌است.

«پری» نام فیلمی‌ است به ‌کارگردانی و نویسندگیِ داریوش مهرجویی، ساخته‌شده در سال ۱۳۷۳. این فیلم اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستان ‌کوتاهِ «یک روزِ خوش برای موزماهی» نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» است؛ «پری» دانشجوی ممتاز رشته ادبیات و تئاتر که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می‌شود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری پس از خواندن کتاب با آن‌که خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دل کنده و در وادی دردناک طلب سرگردان می‌شود. 

«سارا»  که محصول سال ۱۳۷۱ است، از نمایش‌نامه «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن الهام گرفته شده‌ است. در خلاصه داستان فیلم می‌خوانیم: «حسام برای درمان بیماری‌اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تأمین می‌کند، اما می‌گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده‌ است. حسام بهبود می‌یابد. سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می‌کند بدهی‌های خود را پرداخت کند. گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده‌ است متهم به جعل اسناد شده‌ است و موقعیت شغلی او در بانک دچار مخاطره می‌شود و از سارا می‌خواهد از طریق اعمال نفوذ حسام که حالا رئیس بانک شده ‌است در شغلش ابقا شود. سارا خود نیز می‌داند که امضای پدرش در اسناد جعل شده چون خود او امضای پدرش را جعل کرده‌ است. وقتی حسام پی به واقعیت امر می‌برد، در جریان یک نزاع لفظی می‌گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی‌داند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می‌کند.»

لیلا هم که در سال ۱۳۷۶ ساخته شده، بر اساس داستانی نوشته مهناز انصاریان به نگارش درآمده است؛ لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شله‌زردپزان همدیگر را می‌بینند و چندی بعد با هم ازدواج می‌کنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه می‌شوند که لیلا نمی‌تواند فرزندی به دنیا بیاورد. آن‌ها درمان‌های متعدد و آزمایش‌های گوناگونی را دنبال می‌کنند اما همه بدون نتیجه می‌ماند. در این میان هر چند برای رضا بچه‌دار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش با وجود این احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار می‌دهد و از او می‌خواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برای او بیاورد و سپس همسر دوم رضا از زندگی آن‌ها خارج شود. فشارهای مادر رضا بالاخره کارگر می‌افتد و لیلا، رضا را راضی می‌کند. بدون اطلاع خانواده لیلا ازدواج مجدد رضا با گیتی (شقایق فراهانی) انجام می‌شود. اما شب عروسی، لیلا به خانه مادرش پناه می‌برد و حاضر نمی‌شود به زندگی رضا برگردد. رضا این عمل را خلاف قول‌های قبلی لیلا می‌داند و مدتی بعد همسر دومش را طلاق داده و فرزند دختری را که از او دارد به مادرش می‌سپارد و خود تنها زندگی می‌کند. رضا هم با خواهش‌های مکرر از لیلا و خانوادهٔ او، روزی در همان مراسم شله‌زردپزان با دخترش باران به دیدار لیلا می‌رود.

«درخت گلابی» محصول سال ۱۳۷۶ به کارگردانی داریوش مهرجویی است که براساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی ساخته شده‌ است. فیلم داستان یک نویسنده است؛ نویسنده‌ای که برای نوشتن باقی‌مانده کتاب جدید خود در پی یک کم‌کاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آورده‌است. اما در باغ، درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او می‌خواهند که در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره آن شرکت کند و محمود می‌پذیرد و در این بین او به مرور خاطرات نوجوانی خود می‌پردازد؛ زمانی که شیفته دخترعمه‌اش، میترا (یا به قول محمود در دفتر خاطراتش، میم) بوده و با این‌که دختر از او بزرگتر است به او ابراز عشق می‌کند و برایش اشعار عاشقانه می‌گوید و با او ساعت‌ها در باغ به اجرای نمایشنامه‌های مختلف می‌پردازد، چرا که هردو به ادبیات علاقه‌مندند. اما روزی دختر برای خداحافظی می‌آید، چون قصد دارد نزد پدرش که خارج از کشور است برود. محمود از او می‌خواهد که صبر کند و دختر می‌پذیرد، اما سال‌ها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی می‌شود نامه‌های دختر را پاسخ نمی‌دهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول می‌کند تا این‌که بر اثر فعالیت‌های سیاسی به زندان می‌افتد و آن‌جا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت می‌کند. محمود اکنون در آستانه شصت‌سالگی همانند درخت گلابی که هنوز بوی کفش‌های کتانی میم را می‌دهند بی‌بار شده و نمی‌تواند کتاب آخرش را تمام کند.

 «مهمان مامان» یک فیلم کمدی خانوادگی به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۸۲ است. این فیلم بر اساس کتاب «مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی  تولید شده ‌است. مرادی کرمانی که خود از نویسندگانی است که آثارش مورد اقتباس قرار می‌گیرند، زمانی گفته بود: اقتباس‌های داریوش مهرجویی از داستان‌های خارجی هم بسیار موفق بوده؛ چون فکر مهرجویی فرنگی است و بومی فکر نمی‌کند؛ برای همین اقتباس‌هایش از کارهای خارجی خیلی خوب انجام شده است. در کارهای ایرانی هم آن‌هایی که نویسنده در کنار او بوده مانند فیلم «گاو» خیلی خوب از آب درآمده است.

مهرجویی می‌گفت زمانی که اثری را نتواند بسازد، ترجیح می‌دهد در وادی ادبیات بنویسد تا در آرزوی ساخت فیلم نماند. او رمان‌هایی را چون «در خرابات مغان»، «خاطرات پاریس»، «عوج کلاب»، «به خاطر آن رسید لعنتی» و «سفر به سرزمین فرشتگان» از خود به جا گذاشته است.

مهرجویی درباره «در خرابات مغان» گفته بود:  برای نوشتن رمان «در خرابات مغان» یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت. البته این را هم بگویم که من از هفت‌سالگی تا پانزده‌سالگی نماز می‌خواندم و تحت تأثیر محیط خانواده قرار داشتم و به حسینیه می‌رفتم. بنابراین آن تجربه‌های عرفانی که در کتاب از آن صحبت می‌کنم برای من به صورتی رخ داده است و برای من در کتاب «در خرابات مغان» این شخصیت دینی شکل گرفت. در عین حال پسرعمه‌ای در آمریکا دارم که شغلش نزدیک به شغل شخصیت اصلی  داستان «در خرابات مغان» بود و من از این مسئله هم بهره گرفتم و بقیه داستان را تخیل کردم.

«عوج کلاب» مربوط به دورانی است که مهرجویی در سفری برای یک پروژه سینمایی راهی اروپا می‌شود و به سبب این‌که برخی داروهای گیاهی را با خود همراه داشته به او مظنون می‌شوند و بازداشتش می‌کنند و… .

رمان «به خاطر آن رسید لعنتی» این نویسنده و کارگردان نیز با تاکید بر مشکلات کارمندی به قضایای مشکلات بروکراسی اداری و پیچ و خم‌های این موضوع می‌پردازد.

و بالاخره کتاب «سفر به سرزمین فرشتگان» به ماجرای زن و شوهری تحصیل‌کرده تعلق دارد که هر دو در حوزه کاری خود نخبه‌اند اما کار چندانی برای آنان نیست. این زن و شوهر که یکی در رشته کامپیوتر و دیگری در رشته موسیقی فعال است در حالی که در ابتدای زندگی مشترکشان گرفتار مشکلات مالی هستند برنده نوعی لاتاری می‌شوند و نویسنده با اتکا به همین شانس به ماجراهای چگونگی برخورد با مهاجران در کشورهای اروپایی می‌پردازد.

دیگر کتاب مهرجویی «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» است؛ حدیث زندگی فیلمساز جوانی که می‌خواهد فیلم بلند بسازد، اما محور حوادث رمان را عشق و حسادت او به نامزدش – سلما – تشکیل می‌دهد.

رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» شباهتی به آثار سینمایی مهرجویی ندارد. به عبارتی در نوع گفت‌وگوها، شخصیت‌پردازی‌ها و یا حتی لحن داستان نمی‌توان نزدیکی بخصوصی با آثار سینمایی داریوش مهرجویی یافت. رمان را شخصیت اصلی آن یعنی سلیم مستوفی (دانشجوی فیلمسازی) با زبانی روان، به شکل من راوی روایت می‌کند.

رمان از زبان سلیم با شرح یک حس شوم به نام حس حسادت آغاز می‌شود. حسی که سلیم آن را مایه تمام بدبختی‌های جامعه ما می‌داند و معتقد است که هیچ کس از این حس بی‌بهره نمانده است و شاید تمام اتفاقات رمان نیز، همه از همین حس ناشی می‌شود. به خاطر همین حس است که آدمی دست به انجام بسیاری از کارها می‌زند که منتهی می‌شود به بروز سوء تفاهم‌ها، گله‌مندی‌ها، شکوه، شکایت، قهر و جدایی و … .

«جهان هولوگرافیک» (نظریه‌ای برای توضیح توانایی‌های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم)  اثری است به قلم مایکل تالبوت با ترجمه داریوش مهرجویی که درباره آن اظهار کرده است: جهان خود یک هولوگرام غول‌پیکر است. به این شکل در کتاب «جهان هولوگرافیک»، «مایکل تالبوت» تجارب فراطبیعی ذهن، مسئله‌های تئوری کوانتوم، ماوراءالطبیعه و سایر معماهای حل‌نشده بدن و مغز را تشریح می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- او، پیرِ سینما بود

خبر شوک آمیز و تلخ قتل داریوش مهرجویی و همسرش در کابوس شبانه ۲۳ مهر ماه را باورمان نیست، ای کاش صبح از خواب بیدار می‌شدیم و به جای آنکه خبر تلخ رفتن خالق «گاو»، «هامون»، «اجاره‌نشین‌ها» را می‌دیدیم، خودمان را کنار سینما فلسطین در سیل جمعیتی پیدا می‌کردیم که در انتظار تماشای «سنتوری» در جشنواره بودیم اما گویا خبر درست است و باید ناباورانه از کارنامه سینمایی‌ یکی از بنیانگذاران موج نو سینمای ایران بنویسیم.

به نقل از رسانه سینمای خانگی از ایسنا، آذر ماه سال ۱۴۰۰ به بهانه تولد داریوش مهرجویی با او تماس گرفتیم، او که آخرین فیلمش «لامینور» در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ اکران شد، هنوز خاطرات تلخ توقیف «سنتوری» را یادآوری می‌کرد.

مهرجویی در طول بیش از نیم قرن فیلمسازی، علاوه بر خلق شخصیت‌های ماندگار در سینما، بازیگرانی را با فیلم‌هایش به سینمای ایران معرفی کرده که هر کدام یا ستاره شدند یا مسیری تازه پیش‌رویشان باز شد؛ مثل عزت‌الله انتظامی، خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، علی مصفا و لیلا حاتمی. 

آثار او در سال‌های دور وقتی که شرکت در جشنواره‌های جهانی این‌چنین مرسوم نشده بود، در جشنواره‌های معتبری مثل ونیز، برلین، کن، شیکاگو و توکیو شرکت داشت و جایزه‌هایی هم گرفت؛ اما به همان میزان فیلم‌هایش دچار ممیزی یا عدم نمایش شده‌اند.

او در آخرینم مصاحبه با ایسنا درباره اینکه آیا قصد ساخت فیلم جدیدی را ندارد، ضمن گلایه از برخی ممیزی‌ها گفته بود: کلا هم شرایط طوری است که با این گرانی و تورم، فیلمسازی صرف نمی‌کند، چون ساخت یک فیلم دست‌کم ۱۰ میلیارد تومان هزینه دارد و باید موقع اکران ۳۰ میلیارد بفروشد تا به پول اولیه‌اش برسد.

مهرجویی یادآور شده بود: من این روزها در حال نوشتن خاطراتم هستم، آنجا خیلی از مسائل را درباره آنچه بر سر فیلم‌هایم آمد می‌گویم.

کارگردان «اجاره نشین‌ها» با وجود گله‌هایی که داشت تاکید می‌کرد: با همه این اتفاق‌ها می‌دانم که سینما پابرجا می‌ماند چونجوان‌ها هر روز مشتاق فیلمسازی می‌شوند و جلو می‌آیند. سینما تفریح مردم است و برای همین، این همه سینما در سال‌های اخیر ساخته شده است؛ هر چند جای افسوس دارد که وقتی ما می‌گفتیم سینما کم است، چیزی نمی‌ساختند اما حالا که وضع فیلم‌ها به اینجا رسیده، این همه سالن سینما ساخته شده است.

مهرجویی که روزگاری به آمریکا رفت تا در دانشگاه فقط سینما بخواند، رشته اصلی‌اش را به فلسفه با گرایش سینما تغییر داد و در دهه ۱۳۴۰ شروع به فیلمسازی کرد تا سال ۴۸ که یکی از آثار ماندگار سینمای ایران یعنی «گاو» را ساخت؛ فیلمی که تولیدش سختی‌های خود را داشت و تهیه‌کننده‌های زیادی آن را رد می‌کردند، چون آن روزها دور، دورِ فیلم‌هایی مثل «گنج قارون» با رقص و آواز بود.

او در همان سال‌های قبل از انقلاب چند فیلم دیگر از جمله «دایره مینا» را ساخت و چند سال بعد از انقلاب هم با «اجاره نشین‌ها» یکی از بهترین فیلم‌های کمدی سینما را ثبت کرد.

مهرجویی در سال ۶۸ تصمیم به ساخت فیلمی می‌گیرد که هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر به همکاری برای تولید آن نمی‌شود، چون آن را در فروش موفق نمی‌دانند ولی مهرجویی که دوست داشت آنچه را در سر دارد بسازد برای اولین بار خودش تهیه‌کنندگی یک فیلم را برعهده می‌گیرد و این طور می‌شود که «هامون»، یکی از به یادماندنی‌ترین فیلم‌های مهرجویی و سینمای ایران می‌شود.

«بانو»، «سارا»، «پری»، «لیلا»، «بمانی»، «درخت گلابی» و «مهمان مامان» دیگر کارهای مهم و شاخص این فیلمساز در دهه‌ ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بودند تا اینکه سال ۸۵ «سنتوری» ساخته شد؛ فیلمی که در جشنواره فجر تحسین‌برانگیز بود و جایزه هم گرفت، اما شبِ اکران عمومی‌اش توقیف شد. این توقیف که ضربه سختی برای مهرجویی بود، سه ماه بعد به قاچاق دی‌وی‌دی فیلم ختم شد.

او که در تمام این سال‌ها مشغول نوشتن و ترجمه هم بوده، پس از «سنتوری» به‌سراغ ساخت فیلم‌هایی رفت که دیگر مثل قبل علاقه‌مندان و مخاطبانش را راضی نمی‌کرد؛ فیلم‌هایی که اگرچه شاید  با دغدغه شخصی و اجتماعی مهرجویی ساخته شدند اما انتظار طرفداران مهرجویی را برآورده نکردند و این تصور را پیش آوردند که شاید دوران اوج او هم با تاراج «سنتوری» به پایان رسیده است. 

اما مهرجویی که چند سالی بود می‌خواست قصه‌ای دیگر از «سنتوری» بسازد، در آستانه نهمین دهه زندگی‌اش فیلم «لامینور» را ساخت که سال گذشته اکران شد.

و اما یکی از آخرین برنامه‌های که برای داریوش مهرجویی تدارک دیده شد، در ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ انجمن فیلم کوتاه ایران بزرگداشتی برای داریوش مهرجویی ترتیب دادند که در آن نشان ایسفا را اهدا کردند.

در بخشی از مراسم به روال سال های قبل که تندیس ایسفا به یک فیلم ساز قدیمی اهدا می شد، فیلم کوتاهی پخش شد که در آن نشان ایسفا در منزل داریوش مهر جویی به او اهدا شد، این فیلم ساز سخنان کوتاهی را خطاب به فیلم سازان مطرح کرد که از اهمیت این نوع فیلم سازی سخن می گفت و تاکید می کرد که فیلم سازی کوتاه،کار سختی است چون در زمان کوتاه باید حرفت را مطرح کنی .

خالق “اجاره نشین‌ها”، “هامون”،  “لیلا”، “مهمان مامان” ، “سارا” یادآور شده بود که خودش ۱۰ فیلم کوتاه ساخته است و از دست اندرکاران آکادمی فیلم کوتاه که در این روزگار کرونا زده این نشان را به او دادند، تشکر کرده بود.

داریوش مهرجویی فیلم‌های چون الماس ۳۳ ، آقای هالو، مدرسه ای که می‌رفتیم، بانو، درخت گلابی، میکس، دختر دایی گمشده، بمانی،طهران تهران، آسمان محبوب، نارنجی‌پوش، اشباح و … را هم در کارنامه هنری‌اش دارد و در گزارش‌های بعدی مبسوط‌تر درباره کارنامه سینمایی‌اش خواهیم نوشت.

*منبعی که برای تاریخ تولد داریوش مهرجویی به آن استناد شده، دانشنامه سینمای ایران تالیف عباس بهارلو است که ۱۷ آذر سال ۱۳۱۹ در آن قید شده در حالی که در برخی منابع دیگر مثل ویکی‌پدیا سال ۱۳۱۸ درج شده است.

رسانه سینمای خانگی- فیلم‌های بخش بین‌الملل جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند

فیلم‌های کوتاه داستانی، مستند، پویانمایی و تجربی برای حضور در رقابت بخش «سینمای بین‌الملل» چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران انتخاب و معرفی شدند. 

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، عناوین ۵۸ فیلم‌ کوتاه راه یافته به بخش مسابقه سینمای بین‌الملل چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران از بین ۷۲۱۶ اثر از ۱۳۱ کشور به شرح زیر اعلام شد:

فیلم‌های کوتاه داستانی

۱.  «طعم دریا» به کارگردانی شوئژو میائو از چین
۲.  «یک روز روشن آفتابی» به کارگردانی یوپنگ او از آمریکا
۳.  «مامان» به کارگردانی ژسوس سیسنروس گورومتا از اسپانیا 
۴.  «ماهی عصبانی» به کوستاس چالیاساس از یونان
۵.  «مورچه» به کارگردانی کاج دریسن از هلند
۶.  «اگرچه شب است» به کارگردانی گیرمو گارسیا لوپز از فرانسه
۷.  «عزیزم» به کارگردانی کریستینا سانچز از کلمبیا
۸.  «تکثیر» به کارگردانی آدرین لومدیو از فرانسه
۹.  «پژواک» به کارگردانی چارلی دلپورت از فرانسه
۱۰.  «همه در آخر می‌روند» به کارگردانی سایمون شنکنبرگر از آلمان
۱۱.  «معدود» به کارگردانی گونور مارتینسدوتر شلوتر از ایسلند
۱۲.  «فاز ۶» به کارگردانی دومنیکو زازارا و متیو ماریوتی از ایتالیا
۱۳.  «فراموش شده» به کارگردانی عزیز شنوایی از تونس
۱۴.  «مونگاتا» به کارگردانی ماجا کاستا از آلمان
۱۵.  «میا» به کارگردانی دیوید گونزالس رودیز از اسپانیا
۱۶.  «از دیدن چهره‌ات خوشحالم» به کارگردانی سان نامکونگ از کره جنوبی
۱۷.  «از قصد» به کارگردانی آداس بورکشایتیس از لیتوانی
۱۸.  «لطفا پشت خط بمانید» به کارگردانی تان سی دینگ از مالزی
۱۹.  «لطفا یک کارش بکن» به کارگردانی دانیل سوارس از پرتغال
۲۰.  «سرگشتگی» به کارگردانی ابوبکیر صفا آکبولوت از ترکیه
۲۱.  «سیمو» به کارگردانی عزیز زورومبا از کانادا
۲۲.  «خانه ای که داشتیم» به کارگردانی آندری کرچتوف از روسیه
۲۳.  «فهرست» به کارگردانی فرناندا فراگا از مکزیک
۲۴.  «اهرام» به کارگردانی ماریا خوزه پدرنرا از آرژانتین
۲۵.  «کم‌حرف‌ها» به کارگردانی بسیل وولمین از فرانسه
۲۶.  «نگهبانان» به کارگردانی ساندرو سولادزه از گرجستان
۲۷.  «اشباحی وجود ندارد» به کارگردانی ناچو سولانا از اسپانیا
۲۸.  «ملخ‌ها» به کارگردانی فرانچسکو پیراس از ایتالیا

فیلم‌های کوتاه پویانمایی

۱.  «وقتی جنگ تمام شود» به کارگردانی سیمون ماسی از ایتالیا
۲.  «چکامه‌ای درباره میهن هایمان» به کارگردانی ایگور خرلاوموف از روسیه
۳.  «سگ چشم سیاه» به کارگردانی الساندرو سینو زولفانلی از ایتالیا
۴.  «دون خاویر» به کارگردانی الخاندرو لاماس آگربره از مکزیک
۵.  «از طرف ما» به کارگردانی سیمون ماسی از ایتالیا
۶.  «در کنار» به کارگردانی آنیتا کویاتکووسکا نقوی و پیوتر ماتیسیاک از لهستان
۷.  «خط ۲۳» به کارگردانی کونچا آلونسو والدیویسو از اسپانیا
۸.  «مارونی» به کارگردانی لونیو دیمیتری، گویتیت ماکسیم، پلاتا لوکاس، نگوین نگوک مای، ماتوسچاک گویلیان، آرژنتیری فلور، کورتل هوگو از فرانسه
۹.  «ماه‌پیمایی» به کارگردانی چان کا لام، هونگ کوان یبو و تسانگ هینگ چور از هنگ کنگ (پویانمایی‌تجربی)
۱۰.  «تابش» به کارگردانی فیونا بولت، اوریان دیاز، آناندا گی لاگنل، ورونیک مارازی، کلارا پکورارو از فرانسه
۱۱.  «سوروایکا» به کارگردانی ولاد ایلیچویچی، رادو سی پاپ از رومانی
۱۲.  «سوزی در باغچه» به کارگردانی لوسی سانکووا از جمهوری چک
۱۳.  «پل» به کارگردانی ایزومی یوشیدا از لهستان

فیلم‌های کوتاه مستند

۱.  «قطب جنوب» به کارگردانی جیوکو کنستانتینوف از بلغارستان
۲.  «جهان دورریختنی» به کارگردانی اومر سامی سیمینلی از ترکیه
۳.  «گلاب گل» به کارگردانی سمیح ساغمان از افغانستان
۴.  «امید» به کارگردانی جوهانی کویووماکی از فنلاند
۵.  «برلین کوچک» به کارگردانی کیت مک مولن از فرانسه
۶.  «پستچی» به کارگردانی ایبادیلا آجیبایف از قرقیزستان
۷.  «اسرار بخارا» به کارگردانی جیوکو کنستانتینوف از ازبکستان
۸.  «باسمه کاری» به کارگردانی تیانیو لی از چین
۹.  «شب عروسی» به کارگردانی مولود قرابولوت از ترکیه
۱۰.  «دیروز امروز فردا» به کارگردانی اورهان دده از ترکیه

فیلم‌های کوتاه تجربی

۱.  «اکنون» به کارگردانی یو یوان از چین 
۲.  «کفاش بهشت» به کارگردانی حیدر حسین طالب از عراق
۳.  «خدایان-۱» به کارگردانی مارکو کینگ از آفریقای جنوبی
۴.  «نتایج ممکن است متفاوت باشد» به کارگردانی تیفانی جینگ از آمریکا
۵.  «جیر جیر بی‌صدای اعداد نامرئی» به کارگردانی ورا سبرت از اتریش
۶.  «نور مابین» به کارگردانی اسکات آنتونی لوئیس از استرالیا
۷.  «جریان» به کارگردانی هیرویا ساکورای از ژاپن

پنج فیلم‌ کوتاه داستانی و یک مستند کوتاه نیز از میان آثار حاضر در بخش مسابقه سینمای ایران به معرفی هیات انتخاب بخش ملی، به مسابقه سینمای بین‌الملل جشنواره چهلم راه یافته‌اند که اسامی‌شان به شرح زیر است.

 «آلفا» به کارگردانی مسعود محمدی تاکامی و مهیار صیفوری (داستانی)
 «ترموستات» به کارگردانی روزبه اخوان (داستانی)
 «قوتار» به کارگردانی علی علیزاده (داستانی)
 «همه چیز به نظر آقای کاف بستگی دارد» به کارگردانی حسن حکمت روش (داستانی)
«یوفو» به کارگردانی سیدحمید حسینی و سیدمهدی حسینی (داستانی)
و «میراث باد» به کارگردانی نسیم سهیلی (مستند)

محمدحسین تمجیدی، نیما عباس‌پور، عطا مجابی، مهدی فرد قادری، یوسف کارگر، احمدعلی سجادی صدر و محمد رحمتی آثار راه‌یافته به بخش سینمای بین‌الملل چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران را انتخاب کرده‌اند. 

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ (۱۹ تا ۲۴ اکتبر ۲۰۲۲) برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- ادای احترام سینمای اروپا به «بلا تار»

افتخاری که قرار است در جوایز فیلم اروپا به «بلا تار»، سینماگر مجارستانی اعطا شود، ادای احترام ویژه‌ای به کارگردانی برجسته و شخصیتی با صدای سیاسی قوی است که نه تنها توسط همکارانش عمیقاً مورد احترام است، بلکه توسط تماشاگران در سراسر جهان تجلیل می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این سینماگر جایزه ویژه جوایز فیلم اروپا را همزمان با سی و ششمین دوره این جوایز در برلین دریافت خواهد کرد.

«بلا تار» ششمین فیلمسازی است که این جایزه را دریافت می‌کند و پیش از او «مانوئل دی اولیویرا»، «میشل پیکولی»، «سر مایکل کین» ، «آندری وایدا» و «کوستا-گاوراس» این جایزه را دریافت کرده‌اند.

تار که در سال ۱۹۵۵ در مجارستان به دنیا آمد و بزرگ شد، از آکادمی تئاتر و فیلم بوداپست فارغ‌التحصیل شد و اولین فیلم خود را در مقام کارگردان در سن ۲۲ سالگی با نام «آشیانه خانواده» در سال ۱۹۷۷ ساخت و با تمرکز بر مسائل اجتماعی به سبک آثار مستند، در سال ۱۹۸۱ فیلم «بیگانه‌» و در سال ۱۹۸۲ فیلم «مردم پیش‌ساخته» را به سینما آورد.

اقتباس تلویزیونی او از نمایشنامه «مکبث» شکسپیر در سال ۱۹۸۲، که آن را تنها در دو پلان فیلمبرداری کرد، مرحله جدیدی را در کار خلاقانه او رقم زد و فیلم «لعنت» در سال ۱۹۸۸ شاهد آغاز سبکی بصری بود که او با آن شناخته شده است: رویکرد فیلمبرداری سیاه و سفید، و نماهای بلند و آهسته، که با اقتباس هفت‌ساعته رمان «تانگوهای شیطان» نوشت «کراسناهوراکی» در سال ۱۹۹۴ به اوج خود رسید.

این فیلم برای او شهرت بین‌المللی به ارمغان آورد و پس از آن فیلم «اهرمونی‌های ورکمایستر» (۲۰۰۰) و «مردی از لندن» (۲۰۰۷) را بر اساس رمانی از «ژرژ سیمنون» ساخت.

«اسب تورین»، که او چندین سال پیش آن را به عنوان آخرین فیلم داستانی خود اعلام کرد، در بخش رقابتی جشنواره  برلین در سال ۲۰۱۱ به نمایش گذاشته شد و خرس نقره جایزه بزرگ هیات داوران و همچنین جایزه فیپرشی را دریافت کرد.

این کارگردان مجارستانی اخیرا تهیه‌کنندگی درام فراطبیعی و ایسلندی «بَره» به کارگردانی «والدیمار یوهانسون»« را بر عهده داشته که در سال ۲۰۲۱ در بخش نوعی نگاه جشنواره کن رونمایی شد.

از دیگر ساخته‌های او می‌توان به «تقویم پاییز یا گاهنامه خزان» و «نفرین» اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- «سزده سالگی» راهی آلمان شد

فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده به سی و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه اینترفیلم برلین راه یافت.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده و تهیه‌کنندگی نوید محمدزاده، در ادامه حضور جهانی خود، در سی و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه اینترفیلم برلین به رقابت خواهد پرداخت که مورد تایید آکادمی اسکار است و فیلم منتخب آن به اسکار معرفی می‌شود.

جشنواره اینترفیلم به لحاظ قدمت، دومین جشنواره بین‌المللی در برلین است و به لحاظ اعتبار و اهمیت نیز در کنار دیگر جشنواره‌های معتبر آلمان از جمله هامبورگ و اوبرهاوزن قرار می‌گیرد. این جشنواره علاوه بر بخش رقابتی اصلی شامل بخش‌های جنبی متنوع از جمله بازار فیلم کوتاه، کارگاه‌ها و نشست‌های متنوع و پیچینگ است.

سی و نهمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه اینترفیلم ۲۳ تا ۲۸ آبان ماه مصادف با ۱۴ تا ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳ در برلین برگزار می‌شود.

«سیزده سالگی» به نویسندگی مشترک صمد علیزاده، بهمن و بهرام ارک در ژانر اجتماعی، به زبان ترکی تولید شده است. علیزاده پیش از این، تندیس بهترین فیلم کوتاه بیست و دومین جشن حافظ (دنیای تصویر) را نیز برای «سیزده سالگی» از آن خود کرده است.

سمانه نوری وند، رقیه ولیپور، حسن سلمانی، امین فقیه و احمد شعبانی در این فیلم کوتاه ایفای نقش کردند. در خلاصه داستان «سیزده سالگی» آمده است: «هلیا دختر سیزده ساله‌ای است که یکباره با ممانعت دوچرخه سواری از سوی خانواده مواجه می‌شود و او را دچار چالش‌هایی می‌کند.»

فهرست عوامل فیلم کوتاه «سیزده سالگی» عبارت است از: مجری طرح: میلاد نظری، نویسندگان: برادران ارک و صمد علیزاده، مدیر فیلمبرداری: امیر پورحکمت، دستیاران فیلمبرداری: فرشاد عیدی، نیما باغی و سینا شایسته خو، صدابردار: حسن سلمانی، تدوین: علی مسلمی، برنامه‌ریز و دستیار کارگردان: ماهنی مهرپور، منشی صحنه: سمانه یدالهی، طراح گریم: ناصر صمدی، طراح صحنه: میلاد دل آسا، مدیر صحنه: یاسین پناه پور، دستیاران صحنه: مهدی فرشباف و بابک جباری، طراح لباس: ماهنی مهرپور و صمد علیزاده، فیلمبردار پشت صحنه: ماکان اکبری، اصلاح رنگ: مهران دوستی، طراحی و صداگذاری: حامد حسین زاده، گرافیک: محمد پوریان، جلوه‌های ویژه: حامد پورحسینی، مترجم: بونا الخاص، مدیر تولید: میلاد بصیر معادن، پخش کننده بین‌الملل: اِسن استودیو، عکاس: مهدی پورنصر، طراح پوستر: میلاد دل‌آسا، روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی.

رسانه سینمای خانگی- یک جایزۀ چینی برای نرگس محمدی

نرگس محمدی برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره جاده ابریشم شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل روابط عمومی پروژه، در دهمین دوره برگزاری جشنواره بین المللی فیلم جاده ابریشم، فیلم «سلوک» به کارگردانی عباس رافعی، تهیه کنندگی علی اوجی و پخش بین الملل شرکت ایریماژ در بخش مسابقه فیلم‌های بلند به نمایش در آمد و نرگس محمدی نخستین جایزه بین المللی خود را به عنوان بهترین بازیگر زن دریافت کرد.

«سلوک» داستان زنی را روایت می‌کند که پس از ناپدیدی شوهرش باید یاد بگیرد چگونه با محیط و افراد پیرامون ارتباط برقرار کند و در پی درک نخستین موج تغییر در زندگی، خطر کند و به راه خود برود، حکایتی که با فیلمبرداری علیرضا برازنده و تدوین سپیده عبدالوهاب ابعادی نو پیدا کرده است.

«سلوک» پیش از این در جشنواره بین المللی فیلم ولز نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان بوده و در برنامه نکوداشت سینمای ایران در دانشگاه یو سی ال ای و جشنواره بین المللی فیلم داکا روی پرده رفته است.

در دهمین دوره جشنواره جاده ابریشم که از اول تا پنجم مهر ماه سال جاری در شهر فوژو چین برگزار شد ۱۴۰ مهمان خارجی و ۱۴۰ فیلم حضور داشتند.

هیات داوران این جشنواره متشکل از دانی ین بازیگر، کارگردان و تهیه کننده هنگ کنگی که برای نقش آفرینی در مجموعه فیلم‌های «مردی به نام ایپ» و «جان ویک» شهرت دارد، میی تینگ بازیگر زن چینی که علاوه بر جوایز متعدد داخلی در سال ۱۹۹۸ جایزه بهترین بازیگر زن را برای «زمانی برای به یاد آوردن» از جشنواره قاهره دریافت کرده است، سرگئی دوورتسوی کارگردان قزاق فیلم‌هایی همچون «تولپان» و «آیکا» که در جشنواره‌هایی معتبری از جمله کن، زوریخ، کارلووی واری و لندن مورد توجه قرار گرفته است، دالتون گرانت انیماتور آمریکایی که برای آثاری چون «ماشین ها»، «شرک ۲» و «باب اسفنجی» مورد قدردانی قرار گرفته است، خاون دلا کروز شاعر، خواننده، پیانیست و فیلمساز فیلیپینی که فیلم‌هایش در جشنواره‌هایی چون برلین، رتردام و توکیو حضور داشته است، هو ژیانچی کارگردان چینی که برای فیلم «نوان» در سال ۲۰۰۳ جوایز جشنواره‌های توکیو و مانهایم را از آن خود کرده است و دیووان مو کارگردان، فیلمبردار و مدرس چینی که نبوغش را در فیلمبرداری «چنگیز خان» به اثبات رسانده است.

جوایز اصلی این جشنواره به شرح زیر اهدا شد:

بهترین فیلم «نور برج سفید/ برج بی سایه» ساخته ژانگ لو

بهترین کارگردانی ژانگ ییمو برای «رود تمام سرخ»

بهترین بازیگر زن نرگس محمدی برای «سلوک»

بهترین بازیگر مرد وو ژوکای برای «با قایق رفته»

بهترین فیلمنامه آمارسایخان بالجینام برای «ماه سر خرمن»

رسانه سینمای خانگی- گنیجنه دلپاک به موزه سینما رفت

گنجینه «محمدرضا دلپاک» طراح صدا، صداگذار پیشکسوت سینمای ایران و مدرس سینما در موزه سینمای ایران راه‌اندازی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، همزمان با روز ملی سینما سیمرغ‌ها، جوایز، اسناد و یادگاری‌های «محمدرضا دلپاک» به موزه سینما اهدا شد.

سیمرغ بلورین از نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «باران»، سیمرغ بلورین از سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «خرس»، سیمرغ بلورین از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «تولد یک پروانه»، سیمرغ بلورین از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «برلین ۷-»، تندیس خانه سینما برای فیلم «زیر پوست شهر»، تندیس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان بهترین طراحی صدای برای فیلم «لانتوری»، تندیس جشن حافظ برای فیلم «شب‌های روشن»، دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «رنگ خدا»، دیپلم افتخار از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «درباره الی»، گواهی عضویت در آکادمی اسکار از سال ۲۰۱۷ تا اکنون، ریل صوتی فیلم «روز واقعه»، قاب عکس پرتره محمدرضا دلپاک، کتاب با امضاء زنده یاد «عباس کیارستمی» از جمله تندیس‌ها، دیپلم افتخار و یادگاری‌ها و جوایزی هستند که توسط این هنرمند برجسته در موزه سینما به یادگار گذاشته شد.

محمدرضا دلپاک طراحی و صداگذاری فیلم‌هایی همچون روز واقعه، بچه‌های آسمان، طعم گیلاس، رنگ خدا، میکس، زیر پوست شهر، باد ما را خواهد برد، باران، شب‌های روشن، بید مجنون، گیلانه، آواز گنجشک‌ها، خاک آشنا، جدایی نادر از سیمین، نارنچی پوش، فروشنده، قهرمان، خورشید، آفساید، تولد یک پروانه، لانتوری، مثل یک عاشق، شیرین، لامینور را بر عهده داشته است.

رسانه سینمای خانگی- دعوت جهانی از فیلم «کت ومن»

فیلم کوتاه «کَت‌وُمَن» به کارگردانی هادی شیبانی به چهار جشنواره بین‌المللی فیلم راه یافت.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه «کت‌وُمَن» به کارگردانی هادی شیبانی در ادامه حضور بین‌المللی خود به بخش مسابقه بیست و پنجمین دوره جشنواره اینونتا ایتالیا، سیزدهمین دوره جشنواره ملی فیلم دانشجویی اروگوئه، دوازدهمین دوره جشنواره فیلم کوتاه اوبراورزل آلمان و سیزدهمین دوره جشنواره فیلم کوتاه نور جهان روسیه راه یافت.

جشنواره فیلم اینونتا ایتالیا (Festival Internazionale Inventa un Film) در سال ۱۹۹۸ توسط انجمن فرهنگی سینما شهر لنولا ایتالیا تأسیس شد. این جشنواره جزو انجمن‌ جشنواره‌های فیلم ایتالیا AFIC و فدراسیون کلوب‌های سینمایی ایتالیا FEDIC است. طبق اعلام دبیرخانه جشنواره، بیش از ۳۰۰۰ فیلم متقاضی شرکت در بخش بین‌الملل بوده‌اند که در نهایت ۲۰ فیلم انتخاب و فیلم کوتاه «کت‌وُمَن» در این لیست نهایی پذیرفته شده است.

بیست و پنجمین دوره جشنواره اینونتا لنولا از تاریخ ۲ تا ۶ آگوست ۲۰۲۳ (۱۱ تا ۱۵ مرداد) در شهر لنولا استان لاتینا ایتالیا برگزار می‌شود.

جشنواره ملی فیلم دانشجویی اروگوئه معروف به «فناسیس» (FENACIES) در سال ۲۰۱۲ با نگاه جشنواره‌ای ویژه جوانان برای ارزش‌نهادن به خلاقیت و تلاش آنها در رقابتی سالم، تأسیس شد. هدف اصلی جشنواره، تقویت هر چه بیشتر آموزش جوانان است تا از طریق ساخت فیلم کوتاه، ایده‌های خود را عینیت بخشیده و نمایش دهند. این جشنواره، در ابتدا مورد تأیید وزارت آموزش‌وپرورش و سپس موردتوجه وزارت گردشگری و ورزش اروگوئه قرار گرفت و در سال ٢٠١۵، یونسکو، اهداف آموزشی و فرهنگی جشنواره ملی دانشجویی این جشنواره را تأیید کرد. طبق اعلام دبیرخانه جشنواره، امسال ۱۰۶ فیلم کوتاه در بخش بین‌الملل حضور خواهند داشت.

سیزدهمین دوره فناسیس از تاریخ ۴ تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳ (۱۳ تا ۱۹ شهریور) در مونته ویدئو، پایتخت اروگوئه برگزار خواهد شد.

جشنواره فیلم کوتاه اوبراورزل (Filmfest Oberursel) در سال ۲۰۱۰ با عنوان جشنواره فیلم تابستانی اُرشل آغاز به کار کرد و بعدها به‌ جشنواره اوبراورزل تغییر نام داد. این جشنواره با شعار «درباره خوراکی‌ها، زندگی و عشق» و با دعوت از  فیلم‌سازان بین‌المللی، غذا را به‌عنوان یک فرهنگ، تجربه حسی، یک چرخه زیستی، راهی برای گردآوری مردم و یک موضوع برای عدالت به تصویر می‌کشد.

دوازدهمین دوره این جشنواره از تاریخ ۳۱ آگوست تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۳ (۹ تا ۱۲ شهریور) در شهر اوبراورزل آلمان برگزار خواهد شد.

جشنواره نور جهان (International Youth Film Festival Light to the World) باهدف ترویج تربیت معنوی، اخلاقی، میهن‌پرستانه و زیبایی‌شناختی جوانان تأسیس شده است. از دیگر اهداف این جشنواره، ایجاد بستری برای گفتگوی هنری میان کودکان و جوانان و شناخت فیلم‌سازان مستعد سینمای کودک و جوان و آموزش‌ و پرورش کودکان با استعداد است. از بین ۳۴۷۰ فیلم ارسالی به این جشنواره، ۱۲۴ فیلم به بخش‌های مختلف مسابقه جشنواره راه یافتند که در بخش اجتماعی فیلم «کت‌وُمَن» یکی از ۹ فیلم پذیرفته شده است.

سیزدهمین دوره جشنواره فیلم کوتاه نور جهان از تاریخ ۴ تا ۸ آگوست ۲۰۲۳ (۱۳ تا ۱۷ مرداد) در شهر ریبینسک روسیه برگزار خواهد شد.

در خلاصه داستان «کَت‌وُمَن» آمده است: «کَت‌وُمَن» آن‌قدر ضعیف شده است که دیگر نمی‌تواند کسی را نجات دهد.

«کَت‌وُمَن» پیش از حضور در این جشنواره‌ها، از سی و پنجمین دوره جشنواره فیفاک تونس و دهمین دوره جشنواره سازمان عفو بین‌الملل فرانسه جایزه بهترین فیلم داستانی را کسب کرده و منتخب حضور در جشنواره‌های فیلم جهان زنان در برلین، مولیزه ایتالیا، گراسیموف روسیه، اکس گراند آلمان، ماگما ایتالیا، جشنواره فرفیلم کوزوو و جکسون‌ویل آمریکا، زلین چک و… نیز شده است.

خروج از نسخه موبایل