رسانه سینمای خانگی- «بخارست» و ولنگاوری فرهنگی سینمای طنز ایران/ این سینماست یا کاباره؟

فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‌اند. آثاری از این دست که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی درمی‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع سینمای کشور.

فیلم کمدی «بخارست» که این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال نمایش است از ۲۴ آبان سال گذشته اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرد و توانست به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۱۴۰۱ تبدیل شود تا بار دیگر ثابت شود در سینمای ایران فیلم‌های کمدی مبتذل و شبه فیلمفارسی‌ها همچنان می‌فروشند.

محسن محسنی‌نسب (کارگردان) درباره این وضعیت می‌گوید: «امروز غیر از ژانر لودگی و فلاکت هیچ ژانر دیگری در سینمای ما وجود ندارد. لودگی به دنبال درآمدزایی است و ژانر فلاکت به جایزه در جشنواره‌های خارجی توجه دارد و در کنار این آثار برخی مواقع چند فیلم اجتماعی نیز ساخته می‌شود.» 

در دهه گذشته فیلم‌های کمدی همواره از فروش قابل توجهی برخوردار بوده‌اند، از «رحمان1400»، «خوب، بد، جلف» و «هزارپا» گرفته تا «سگ بند»، «انفرادی» و «بخارست»، همه این آثار با وجود فروش بالا، در یک چیز مشترک هستند آن هم فقدان ارزش‌های فرهنگی هنری، حرکت در مسیر ابتذال، سطحی نگری و نگاه ساده انگارانه به کمدی و طنز.

صادق دقیقی (کارگردان) نیز در این‌باره گفت: «تولید اثری با مختصات یک فیلم بفروش کار چندان دشواری نیست، کافی‌ است یک فیلم کمدی که سرشار از شوخی‌ها و تابوهای جنسی‌است با سلبریتی‌ها و بازیگرانی که در همه آثار تکرار می‌شوند، بسازید. حال آنکه هر چه می‌خواهد به خورد ملت بدهد؛ کافی‌ست! شما گیشه را فتح کرده‌اید! »

در این گزارش تلاش خواهد شد محتوای به اصطلاح کمدی «بخارست» بررسی و تحلیل شود، تا از طریق آن به ابعاد مخرب فیلم‌هایی از این دست بپردازیم.

«بخارست» با همان سبک و سیاق فیلمسازی مسعود اطیابی ساخته شده است. مضمون این فیلم همچون «تگزاس» و حتی «انفرادی» بر پایه کل کل و دعواهای لفظی دو شخصیت اصلی داستان یعنی جلیل (پژمان جمشیدی) و جلال ( حسین یاری) می‌گذرد با این تفاوت که اینبار این دعواها و رد و بدل شدن کلمات زشت و سخیف نه بین دو دوست بلکه بین دو برادر شکل می‌گیرد و فیلمساز تنها دستاوردش برای کمدی‌شدن داستان، تحقیر، تمسخر و توهین این دو برادر به یکدیگر است.

در این جا نیز اطیابی با استفاده از فرمول فیلم‌های قبلی‌اش، مجموعه سکانس‌های بی‌ربط و بداهه گویی‌های شخصیت‌هایش را در کنار هم قرار می‌دهد تا بلکه بتواند مخاطب را بخنداند. اما مشکل این جاست که «بخارست» در این حداقل کار هم ناتوان است و تماشاگر زمانی که این اثر سینمایی را می‌بیند، به خودش می‌گوید: «این چه مهملی بود که من دیدم!»

در دهه گذشته فیلم‌های کمدی همواره از فروش قابل توجهی برخوردار بوده‌اند، از «رحمان1400»، «خوب، بد، جلف» و «هزارپا» گرفته تا «سگ بند»، «انفرادی» و «بخارست»، همه این آثار با وجود فروش بالا، در یک چیز مشترک هستند آن هم فقدان ارزش‌های فرهنگی هنری، حرکت در مسیر ابتذال، سطحی نگری و نگاه ساده انگارانه به کمدی و طنز

در نقد فیلم «بخارست» آمده است: «فیلم بخارست یک فیلم شلخته و شلوغ است که بعد از اواسط فیلم مخاطب را خسته می‌کند. رویداد‌های بی‌منطقی که پی در پی روی می‌دهند و همه چیز حتی ساختار را فدای شوخی‌های بی مزه خود می‌کند بلکه بتواند از مخاطب خنده بگیرد اما اصلا این شوخی‌ها موفق عمل نمی‌کنند.

با این همه مسعود اطیابی در مقام کارگردان معتقد است: «من در جایگاه فیلمساز اگر بتوانم دو ساعت مردم را شاد کنم، گام بزرگی برداشته‌ام. خانواده‌های پرمشغله امروزی را دو ساعت کنار هم نشاندن به خودی خود دستاورد مثبتی است و اگر چنین اتفاقی محقق شد در مرحله بعد می‌توان به مفاهیمی که یک فیلم باید به مخاطب ارائه دهد، فکر کرد.»

با این همه به نطر می‌رسد این کارگردان هیچ درک درستی از جایگاه مخاطب ندارد. به همین دلیل هم هست که مخاطب را دست کم گرفته و حتی حقوق اولیه آن را کاملا نادیده می‌گیرد.

«بخارست» چنان فیلم ضعیفی است که نمی‌شود حتی از یک نمای آن لذت برد و خندید چه برسد به آنکه بخواهد مفهومی را به مخاطب ارائه دهد؛ چراکه این فیلم همچون فیلم «انفرادی» و ساخته‌های قبلی اطیابی، یک فرمول تکراری دارد که برگ برنده این فیلمساز در سال‌های اخیر بوده و آن لوده بازی حداکثری در طول فیلم است. 

*بی‌خاصیت و تحقیر آمیز

در این جا البته فیلمساز سعی کرده با اشاره به برخی از تجربیات تلخ اجتماعی مانند چالش‌های مضحک و آسیب زای فضای مجازی بخصوص اینستاگرام، هشداری به مخاطب بدهد و یا به نقد فساد در دستگاه‌های حکومتی و آقازاده‌ها بپردازد اما مانند تمام کمدی‌های سطحی چند سال اخیر، صرفاً از یک اشاره فراتر نمی‌رود و به بی‌خاصیت‌ترین شکل ممکن این کنایه‌های سیاسی و اجتماعی را مطرح می‌کند. در واقع «بخارست» نه تنها هیچ دغدغه ای را پیش نمی‌کشد، حتی زمان‌هایی که سراغ موضوعاتی چون، فساد و آسیب‌های اجتماعی می‌رود آن را از معنا تهی می‌کند.

در واقع باید گفت گرچه طرح فساد اقتصادی برخی مدیران اجرایی، دل مخاطبان را خنک می‌کند اما شبه‌کمدی‌ها در این سال‌ها بسیار از این موضوع وام گرفته و با روایت‌های سینمایی دم‌دستی و تکراری، کل مطالبه‌گری مردم را لوث کرده‌اند.

یکی دیگر از عوامل جدی نگرفتن این ارجاعات و انتقادات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فیلم «بخارست» فضای کارتونی داستان است. در جغرافیای فیلم آدم‌های تبهکاری چون تیم هادی کاظمی با آن ماشین‌های تابلوی قدیمی آمریکایی خود آزادانه و رها اسلحه بدست در شهر می‌چرخند بدون آنکه پلیس برخوردی با آنها داشته باشد.

سکانس‌های ‌پایانی فیلم که حامد_ پسر وزیر_ خیلی جدی در دادگاه در حال ارائه مستندات قانونی خود و به اصطلاح افشاگری است همچون وصله‌ای ناجور به فیلم سنجاق شده‌اند و هیچ سنخیتی با فضای ولنگار داستان ندارند و شاید تنها تمهیدی از سوی اطیابی برای گرفتن مجوز براب چنین فیلمنامه ضعیفی بوده است.

*تحریب نهاد خانواده

«بخارست» همانند اکثر فیلم‌های کمدی این سال‌ها نه تنها از داستان عمیق و پر محتوایی برخوردار نیست بلکه تصویری مخرب از یک خانواده ایرانی نشان می‌دهد. از جلال و جلیل و توهین کردن‌هایشان به یکدیگر که بگذریم، پدر آنها هم مردی منفعت‌طلب، بی قید و خودخواه است که حاضر است بخاطر چند سیخ کباب تمام زندگی پسرانش را برباد دهد.

طنز می‌بایست زبان گویای جامعه باشد، می‌بایست بتواند از مسیری تازه به دل مفاهیم و موضوعات رسوخ کند، اما در فیلمی چون «بخارست» همه چیز در سطح می‌گذرد و آنقدر برخی از دیالوگ‌هایش زننده است که حتی بازگو کردن آن‌ها شرم‌آور است

خانواده در «بخارست» جنون محض است، هر بی‌قانونی و ابتذالی که فکر کنید در آن اتفاق می‌افتد، توهین برادر کوچک‌تر به برادر بزرگ‌‍تر، توهین عروس به پدر همسر و…(همسر جلال در جمع و پیش چشم پدر شوهرش به او می‌گوید: «گوسفند جد و آبادته»؛ که با واکنش پدر روبرو می‌شود که در جواب می‌گوید «جدآبادش منم».

در واقع توهین به مخاطب هم در متن و دیالوگ‌ها اتفاق می‌افتد و هم در فرم و ساختار؛ از منظر ساختاری توضیح بیش از اندازه موضوعات به مخاطب، دست کم گرفتن او و شکلی از توهین است. مثلا توجه کنید به لحظه‌ای که برادر بزرگ‌تر (جلال) با پسر وزیر روبرو می‌شود. استفاده از فلاش بک (بازگشت به گذشته) برای چنین سکانسی جز دست کم گرفتن و توضیح واضحات چه چیزی می‌تواند باشد. در همان سکانس‌، جلال به جلیل می‌گوید این فلانی پسر «وزیر سابق» است؛ با اینکه در بخش پایانی، «وزیر» به خاطر قصورات خود، از سمتش استعفا می‌دهد. تا این حد شعور مخاطب را دست کم گرفتن را در کمتر فیلمی می‌توان مشاهده کرد.

*بازنمایی تصویری کلیشه‌ای و مبتذل از زنان

در این بلبشوی بی‌سر و ته، زنان هم مانند اغلب ساخته‌های اطیابی، موجوداتی خرافاتی‌اند که یا در حال جراحی نقاط مختلف بدن خود هستند و توسط مردان به تمسخر گرفته می‌شوند همچون خاور_ همسر جلال _ و یا در نگاه اول عاشق و دلباخته مردان می‌شوند و به طور مشخص، هویت مستقلی ندارند؛ دقیقا همانند لاله که باوجود ثروت فراوان در همان برخورد اول عاشق جلیل که کاراکتری خنگ و دست و پاجلفتی دارد می‌شود.

شخصیت‌های زن در «بخارست» به طور مشخص تاثیری در روند قصه ندارند بجز استفاده ابزاری و اطیابی تنها به ارائه تصویری کلیشه‌ای و مبتذل از آنان بسنده می‌کند.

*تحلیل آخر

به نظر می‌رسد فیلم هایی چون «بخارست» نه تنها نسبتی با سینمای کمدی ندارند، حتی می‌توان آن‌ها را به عنوان یک آسیب اجتماعی در نظر گرفت. وقتی در فیلمی کلکسیون فحش، و انواع توهین‌ها یافت می‌شود چه نامی بر آن می‌توان گذاشت؟

طنز می‌بایست زبان گویای جامعه باشد، می‌بایست بتواند از مسیری تازه به دل مفاهیم و موضوعات رسوخ کند، اما در فیلمی چون «بخارست» همه چیز در سطح می‌گذرد و آنقدر برخی از دیالوگ‌هایش زننده است که حتی بازگو کردن آن‌ها شرم‌آور است.  

جواد انصافی (بازیگر) درباره کمدی‌هایی از این دست می‌گوید: «کُمدی‌هایی که امروز عمدتاً ساخته می‌شوند، پشتوانه علمی ندارند و مؤدبانه نیستند. در این نوع کارها، معمولاً خانواده‌ها نمی‌توانند کنارِ هم به تماشای این نوع آثار بنشینند.» 

کافی است فیلم «بخارست» را به عنوان یک نمونه «مورد مطالعه»، در نظر گرفت تا به روشنی هم شاهد افول مفاهیم سینمایی بود و هم به نظاره این موضوع نشست که چطور ایده‌های مهمی چون «طبقات کم برخودار جامعه» ،«زنان» ،«خانواده» و حتی «فساد» از معنا تهی شده و به سخره گرفته می‌شوند.

به عنوان مثال جلال بازیگر اصلی فیلم «بخارست»، وقتی در حال انتقال جنازه (پسر وزیر که قصد افشای فساد را دارد) است، چندین بار در گفتگو با برادر بزرگترش (راننده تاکسی است)، او را تحقیر می‌کند و این جمله را به زبان می‌آرود که جسد این آقازاده هم از زنده ما (بخوانید قشر کم برخوردار) خوش‌بوتر است. به کار بردن دیالوگ‌هایی چون «ما نمره بوی سگ می‌دیم»/«هنوز تو نمردی از این بوی بدتری میدی» شرم آور است و سطح دیدگاه کارگردان فیلم را نشان می‌دهد. 

فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‍اند. این آثار که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی در می‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع از سینمای کشور

در فیلم‌های کمدی بیش از فیلم‌های اجتماعی و درام می‌توان به مسائل مهم و روز جامعه پرداخت و آسیب‌های اجتماعی را واکاوی کرد؛ اما با بررسی آثار فیلمسازانی چون مسعود اطیابی مشخص است آنها نه تنها چنین هدفی از ساخت فیلم‌هایشان دنبال نمی‌کنند، بلکه صرفا سینما را کالایی برای کسب درآمد می‌دانند و در این راه از هر ابزاری از شوخی‌های جنسی گرفته تا توهین و تحقیر و خشونت‌های کلامی و فیزیکی و حتی تخریب نهاد خانواده استفاده می‌کنند و با سوء استفاده از عدم نظارت درست و اصولی بر تولیدات سینمایی فیلمی پرفروش می‌سازند و به عبارتی گیشه را فتح می‌کنند!

در صحنه‌ای از «بخارست» 5 شخصیت فیلم در حال فرار سر از میهمانی بی‌معنای لات‌های شهر درمی‌آورند، در این میهمانی (که در یک تالار لوکس امروزی اتفاق می‌افتد)، لشگر داش مشتی‌ها با سبیل‌های چخماقی، کلاه شاپو، دستمال یزدی و تیزی در حال باباکرم رقصیدن هستند. این سکانس از یک سو استعاره‌ای از ماهیت فیلم و از سوی دیگر ادای دینی به فیلمفارسی‌های دوران طاغوت است. از این رو است که فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‍اند. آثاری از این دست که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی در می‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع از سینمای کشور. 

حرف آخر اینکه آشکارا این رویکرد امروز در حال رسوخ به پیکره سینماست و نیاز به ورود کارشناسان برای آسیب شناسی و دخالت مدیران ارشد برای اصلاح، بشدت حس می‌شود. این موج جدید از فیلم‌های به اصطلاح کمدی که در سینمای ایران به راه افتاده است می‌تواند ضربه مهلکی به بدنه‌ سینما وارد کند سینمایی که خالی از فکر و اندیشه است و می‌تواند به مرور زمان منجر به فروپاشی‌های اخلاقی و فرهنگی در جامعه شود.

رسانه سینمای خانگی- سینماها نیمه خرداد تعطیل هستند؟

سخنگوی انجمن سینماداران روزهای تعطیلی سینماها را در هفته آینده اعلام کرد.

محمدرضا صابری در آستانه فرارسیدن رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی و گرامیداشت قیام ۱۵ خرداد، به ایسنا گفت: سینماهای سراسر کشور در روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته آینده (۱۴ و ۱۵ خردادماه) تعطیل هستند و فعالیت آن‌ها از روز سه‌شنبه ۱۶ خرداد از سر گرفته خواهد شد.

او با اشاره به وضعیت نسبتا خوب این روزهای سالن‌های سینمایی گفت: فیلم «فسیل» که فروش بالایی در این مدت داشته، یک اتفاق خوب برای سینما است و نکته مثبت درباره آن رضایت مخاطبان است. با این حال امیدوارم این روند برای تمام فیلم‌ها در سینما ادامه داشته باشد.

در حال حاضر فیلم‌های «یقه سفیدها»، «آهنگ دو نفره»، «جنگ جهانی سوم»، «دسته دختران»، «سه کام حبس»، «غریب»، «بابا سیبیلو»، ‌ «ملاقات خصوصی»، «عروس خیابان فرشته» و «بخارست» نیز در سینماه روی پرده هستند

«رویای کاغذی» طلایی شد

فیلم سینمایی «رویای کاغذی» ساخته علی عطشانی جایزه بهترین فیلم جشنواره رومانی را دریافت کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای بیتافیلم، فیلم سینمایی «رویای کاغذی» به کارگردانی علی عطشانی و سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی در چهل و چهارمین حضور بین‌المللی خود، برنده جایزه بهترین فیلم شانزدهمین دوره جشنواره «تولیدکنندگان مستقل این دی» رومانی شد.

این جشنواره ۱۲ تا ۱۵ می در شهر بخارست کشور رومانی برگزار شد و شب گذشته در مراسم اختتامیه علی عطشانی جایزه و تندیس بهترین فیلم این دوره از جشنواره را دریافت کرد.

فیلمنامه «رویای کاغذی» را جابر قاسمعلی بر اساس ایده‌ای از علی عطشانی نوشته و کامران تفتی، مینا وحید، زینب (نگار) ملاکی و امیرحسین رضازاده نقش‌های اصلی این فیلم را ایفا کرده‌اند.

مجید مهین دوست و نازیلا باباپور از دیگر بازیگران این فیلم هستند.

عوامل فیلم سینمایی «رویای کاغذی» عبارتند از کارگردان: علی عطشانی، سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده: صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، تدوین: علی عطشانی، مدیر تولید: سعید دلاوری، طراح چهره‌پردازی: امید گلزاده، چهره‌پرداز: فرزانه زردشت، فائزه سادات موسوی، طراح صحنه و لباس: آبتین برقی، طراح لباس: ملیکا سادات اسماعیلی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، امور بین‌الملل و زیرنویس: امیدعلی چوگانی، مدیر تدارکات: امیر جهانبخش، محمود الوندی، موسیقی متن: شهاب شرفی، صداگذاری و ترکیب طراحی صدا: سید محمود موسوی‌نژاد، عکاس: محمد طالبی، دستیار تدوین: احسان اکبری، گروه تهیه کنندگان: مهدی منصوری، حسین بلاش، احسان ولی پورزند، پخش‌کننده بین‌المللی: امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: مریم قربانی‌نیا.

حال گیشه در روزهای آخر سال چطور است؟

سینما در روزهای پایانی سال و قبل از موعد گرانی بلیت سینما حدود 800 هزار مخاطب داشته و با میانگین 23 مخاطب در هر سانس به استقبال سال جدید می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، سینما چندی است با تلاش بسیار در حال جدا کردن خود از شرایط وخیم و حرکت به سمت اوج است، حرکتی که در مسیر خود با دست‌اندازهای بسیاری مواجه شده است، دست‌اندازهایی که بعضاً با تصمیم‌گیری‌های عجیب رخ‌داده است.

حال درحالی‌که 20 روز از اسفندماه گذشته و وارد یک‌سوم پایانی این ماه و البته روزهای پایانی سال جاری می‌شویم سینما در این بازه زمانی 237 میلیارد و 530 میلیون و 310 هزار ریال فروش داشته است.

این میزان فروش به‌وسیله 794 هزار و 896 مخاطب در 36 هزار و 114 سانس رخ‌داده است که این آمار به معنای میانگین 23 مخاطب در هر سانس است.

در این بازه زمانی 20 روزه فیلم بخارست سید مسعود اطیابی با 223 هزار و 373 نفر مخاطب در رتبه نخست،‌ ملاقات خصوصی به کارگردانی امید شمس در رتبه دوم با 155 هزار و 70 مخاطب و خط استوا نیز 131 هزار 27 مخاطب رتبه سوم پربیننده‌ترین آثار رادارند.

همچنین از میزان کل مخاطبین سینما در این اسفندماه 318 هزار و 185 نفر مربوط به استان تهران و مابقی 476 هزار و 711 مخاطب دیگر مربوط به دیگر استان‌ها می‌باشند.

این آمار به نسبت گذشته تغییر محسوسی نداشته است،‌ اما به نظر در آخرین روزهای قبل از افزایش قیمت بلیت سینما و البته شروع اکران نوروزی باید شاهد روزهای پررونقی در سینما باشیم؛ روزهایی که امیدواریم در صورت وقوع در سال جدید و با شرایط جدید سینما نیز تکرار شوند.

اعداد را رها کنید؛ حال گیشه وخیم است!

وضعیت گیشه سینماها طی هفته گذشته بسیار بحرانی تر از هفته های قبل بود به نحوی که پرفروش ترین فیلم هفته گذشته حتی به میزان یک دهم درصد جمعیت کل کشور هم مخاطب نداشت!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، «بخارست» به کارگردانی سیدمسعود اطیابی به عنوان پرفروش ترین فیلم هفته گذشته تنها حدود ۷۹ هزار قطعه بلیت در سراسر کشور فروخت که با احتساب جمعیت ۸۵ میلیونی کل کشور یعنی این فیلم حتی نتوانست به میزان یک دهم درصد از آحاد افراد جامعه را به سالن های سینما بکشاند! این اتفاق در حالی است که برخی افراد آگاهانه یا ناآگاهانه تنها به ارقام فروش فیلم ها توجه می کنند غافل از آنکه این ارقام در ظاهر بالا هیچ فایده ای برای سینمای ایران ندارد چرا که در نهایت شاید تنها ۳-۴ درصد از کل جمعیت کشور در طول سال به سینما بروند و این اتفاق قطعا از عدالت فرهنگی به دور است.

فیلم سینمایی «خط استوا» که اولین فیلم اکران نوروزی ۱۴۰۲ هست نیز همچون هفته گذشته تجربه تلخی در گیشه داشت. بنا بر آمار اعلام شده در سایت سمفا تا ساعت ۲۲:۲۵ جمعه دوازدهم اسفندماه این فیلم تنها حدود ۵۷ هزار قطعه بلیت در سراسر کشور فروخت.

«ملاقات خصوصی» سومین فیلم پرفروش هفته اخیر بود! این فیلم حدود ۵۵ هزار مخاطب در سراسر کشور داشت؛ «لوپتو» حدود ۳۳ هزار قطعه بلیت فروخت و «چپ، راست» به عنوان پنجمین فیلم پرفروش هفته گذشته تنها توانست حدود ۲۷ هزار مخاطب را به سالن های سینما بکشاند.

احتمال می رود با توجه به شلوغی های شب عید و همزمان شدن ماه مبارک رمضان با عید سعید نوروز سایر فیلم های اکران نوروزی که به زودی معرفی و روانه پرده سینماها می شوند نیز نتوانند با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبرو شوند.

بی تردید مدیران سینمایی باید تدبیری عاجل برای استمرار بحران در گیشه داشته باشند چرا که استمرار این روند می تواند تأثیرات تلخ تری را بر روی زندگی، کار و معیشت اهالی سینما داشته باشد.

مسعود اطیابی: به‌خاطر شرایط روحی مردم «بخارست» را اکران می‌کنیم

کارگردان فیلم «بخارست» با اشاره به اینکه احتمالاً فیلمش از سه‌شنبه هفته آینده روی پرده خواهد رفت گفت: ما قصد عادی‌سازی نداریم و فکر کردیم این اکران می‌تواند مفری باشد برای مردم و کمک کند تا دو ساعت شادابی تزریق شود.

به گزارش سینمای خانگی، مسعود اطیابی که تصمیم گرفته فیلم «بخارست» را در روزهای کم رونق سینما روانه اکران کند در گفت‌وگویی با ایسنا درباره تصمیم خود برای نمایش عمومی این فیلم بیان کرد:‌ قرار بود «بخارست» همین هفته اکران شود ولی باید شرایط روحی مردم را در نظر بگیریم. اگر قرار است فیلم ما اکران شود باید به کمک مردم بیاید و شادابی‌ای که دو ساعت می‌توانیم آن را تزریق کنیم، کاری است که الان می‌توانیم انجام دهیم؛ بنابراین باید اکران در موقعیتی باشد که این تاثیر را روی مردم بگذارد.

او افزود: احتمالا از روز سه‌شنبه هفته آینده فیلم «بخارست» را در سینماها اکران خواهیم کرد ولی همه چیز در دست بررسی است و هنوز با قطعیت نمی‌توانیم از اکران صحبت کنیم، به هر حال ما جزئی از مردم – با همه دیدگاه‌های مختلف – هستیم، ویدیوهای آن‌ها را می‌بینیم، نگاهشان را به آینده می‌بینیم، نگرانی‌هایشان را می‌شنویم و همه این مسائل را در نظر داریم. در این شرایط تنها کاری که می‌توانیم برای همین مردم که مظلومانه گرفتار بحران‌های مختلف می‌شوند انجام دهیم، این است که دو ساعت را برایشان به گونه‌ای مهیا کنیم که مفرّی برای فرار از بحران‌های روحی و روانی باشد.

کارگردان «دینامیت» با تاکید بر اینکه شرایط روحی مردم جامعه در این تصمیم گیری برای اکران «بخارست» اهمیت داشته است، گفت: علاوه بر این موضوع، اگر سالن‌دارها را کنار بگذاریم، ما از طرف کارکنان سالن‌های سینما هم پیگیری‌هایی داشتیم چون معیشت و زندگی آن‌ها گره خورده و می‌دانیم بحران اقتصادی چیست و چه تبعاتی دارد بنابراین باید پاسخ آن‌ها را هم بدهیم.

اطیابی تاکید کرد: این مسائل و دلایل برای اکران فیلم باید روشن برای مردم گفته شود تا بدانند اینطور نیست که بخواهیم فضا و احوال بسیاری از مردم جامعه را نادیده بگیریم. ما نمی‌خواهیم وضعیت را عادی‌سازی کنیم چون از نظر روانی عادی نیست ولی باید قبول کنیم آن‌هایی هم که می‌خواهند خیلی سیاه‌نمایی کنند و به مردم بگویند سیاه پوش باشید، اکثریت‌شان در پارتی‌های شبانه از شادی خود نمی‌گذرند. من با یکی دو نفر از افراد این چنینی که هشتگ‌های عزاداری می‌گذارند برخورد داشتم و قبول داشتند که خودشان در شرایط متفاوتی نسبت به این نوع هشتگ‌ها هستند. در کنار تمام این‌ها نباید فراموش کنیم که ما رسم و رسوم خوبی در کشور داریم و وقتی کسی عزادار می‌شود، بعد از چهل روز لباس سیاهش را در می‌آوریم. این رسم خوبی است و ما نیز می‌خواهیم فیلم خود را به مردم ارائه دهیم تا از این بحران درآیند.

«بخارست» یک کمدی اجتماعی به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیه‌کنندگی علی طلوعی است که بازیگرانی همچون پژمان جمشیدی، حسین یاری، رضا بهبودی، امیرحسین‌ آرمان، هادی کاظمی، غلامرضا نیکخواه، ایمان صفا و وحید آقاپور در آن بازی کرده‌اند.

خروج از نسخه موبایل