رسانه سینمای خانگی- خزاعی پردیس سینمایی زیمامال را افتتاح کرد

در ادامه روند توسعه زیرساخت‌های سینمایی، پردیس سینمایی زیما مال عصر امروز یکشنبه اول بهمن در تهران افتتاح شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، پردیس سینمایی زیمامال با حضور رییس سازمان سینمایی، مدیران، تهیه‌کنندگان و سینماداران عصر امروز اول بهمن ماه افتتاح شد.

سازمان سینمایی حمایت های خود را تداوم دهد

در ابتدای این مراسم محسن خباز بهره بردار پردیس سینمایی زیمامال گفت: گروه سینمایی هنر شهر آفتاب از سال ۹۴ با همکاری هنرمندان شیراز فعالیت خود را آغاز کرده و امیدوارم این گروه بتواند خدمت خود را به سینمای کشور ادامه دهد. امسال سال گشایش اقتصادی است و امیدوارم در بخش توسعه سینمایی، تولید و اکران آثار ارزشمندی به سینما ارایه شود. امروز پردیس سینمایی زیمامال با ۴ سالن سینما و ۳۳۸ صندلی طی ۱۰ سال، ساخته شده است. از رییس سازمان سینمایی تقاضا دارم روند حمایتش را در بخش سیاست گذاری و توسعه سینمایی کشور ادامه دهد چرا که در بخش توسعه ساخت‌ها ما خود را شناسانده ایم. تبدیل این پردیس به سینما ظرفیتی برای فرهنگ و سینماست و از لحاظ فرهنگی و مادی مستلزم نگاه سخاوتمندانه‌ای از جانب مدیران سینمایی است.

همراهی بخش خصوصی نیاز به نگاه حمایتی حاکمیت دارد

در ادامه سیدجمال ساداتیان نماینده تهیه‌کنندگان گفت: هر پرده سینمایی را باید قدر بدانیم چرا که از لحاظ استاندارد نمایشی بسیار عقب هستیم. اراده بخش خصوصی در این فعالیت، نوعی همت است که مستلزم همراهی دولت است. در دولت های گذشته حمایت های گسترده ای از توسعه فرهنگی سینما نشده است ولی طی ۲ سال اخیر شاهد همراهی و حمایت خوبی از سوی سازمان سینمایی هستیم. خوشبختانه امسال از لحاظ اقتصاد سینما و رونق گیشه با وجود چند فیلم به درصد خوبی از استقبال جامعه رسیده ایم.مهمترین سرگرمی در کشور، موسیقی و سینماست که باید زیر ساخت های آن فراهم شود.

وی اظهار کرد: همراهی بخش خصوصی نیاز به نگاه حمایتی حاکمیت دارد. آمار سرانه صندلی ها و سالن های سینمایی خوب است اما رونق آن مستلزم فیلم های خوب و جذب مخاطب نیز، است. با فیلم‌های مطلوب، سینما نیاز به حمایت دولت نخواهد داشت و مستقل می‌شود.

نیاز به تقویت ژانر آثار اجتماعی داریم

حبیب اسماعیلی نماینده پخش کنندگان نیز در این مراسم گفت: در سال های گذشته برای اکران فیلم به دلیل محدودیت سالن های سینما دچار مضیقه بوده‌ایم و امروز با سیاست درست سازمان سینمایی به نقطه اوج رسیده ایم و در این زمینه بخش خصوصی تاثیر بسیاری داشته است و به جای سرمایه گذاری در واحدهای تجاری، به سینما بها داده است.

وی توضیح داد: در زمینه مباحث مالیاتی و برخی هزینه های عمومی باید به اهالی سینما کمک شود. از لحاظ آماری در تولید فیلم در سطح خوبی هستیم ولی در جذب مخاطب همچنان نیاز به مطالعه و آسیب شناسی داریم. در شرایط امروز فیلم های کمدی مخاطب پسند است اما نیاز به تقویت ژانر آثار اجتماعی داریم تا در ژانرهای مختلف شاهد تولید آثار خوبی برای سینما و مخاطبان باشیم.

قدردان سرمایه گذاری بخش خصوصی هستیم

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی کشور در بخش دیگر این مراسم گفت: امروز خیلی خوشحال هستم که سالن دیگری به سالن‌های کشور اضافه شد و شخصاً قدردان سرمایه‌گذاران بخش خصوصی هستم که اگر در کنار بخش دولتی نباشند ما نمی‌توانیم به صورت جدی به توسعه در کشور فکر کنیم. روزی که بنده به سازمان سینمایی آمدم، سینمای بی‌جانی را تحویل گرفتم که با تنفس مصنوعی ادامه حیات می‌داد.

وی افزود: بعد از دوران کرونا، ریزش جدی و قهر مخاطب سینما و وضعیت نامناسب تولید، منجر به نگرانی همه اهالی و خانواده سینما و ناامیدی شده بود که ادامه آن ورشکستگی در پی داشت.

خزاعی عنوان کرد: مراجعه سرمایه‌گذاران به پلتفرم‌ها و تلاش برای ساخت و آثار در این حوزه مطرح شده بود. امروز به همت بخش خصوصی و سینماگران شاهد رونق سینمای ایران هستیم و اگر مراجعه و پشتوانه مردم به سالن‌ها، تولید آثار قابل قبول و بخش خصوصی نبود سینما به این مرحله پیشرفت و توسعه نمی رسید.

وی بیان کرد: امروز با سیاست گذاری و بنیان گذاری افق های جدید شاهد تولید فیلم در ژانرهای مختلف هستیم. آثار متنوع در ژانر کمدی، کودک، پلیسی، دینی و فانتزی جریان پیدا کرده است در حالی که در گذشته تنها فیلم اجتماعی و دفاع مقدس داشته ایم. در کنار توسعه و رونق سالن ها، فصل جدیدی برای تولید سینما آغاز شده است.

سینماگران کنج عزلت گزیده به صحنه برگردند

رییس سازمان سینمایی بیان کرد: در سال ۱۴۰۳ با توجه به روند تولیدی که شکل گرفته، مجوزهای صادر شده و همراهی بخش های خصوصی، ارگانی و دولتی وضعیت مطلوب و قابل قبولی پیش‌بینی می‌شود. همین جا، از سینماگران خوبی که کنج عزلت گزیده‌اند، دعوت می‌کنیم باتوجه به فضای رونق و همدلی‌ای که در جامعه شکل گرفته برای تولید اثر وارد عرصه شوند تا شاهد محصولات آن ها باشیم و مردم از این آثار بهره‌مند شوند. البته علت عدم حضور برخی از سینماگران حوزه اجتماعی شرایط عمومی کشور در سال گذشته بوده که امروز این شرایط تغییر کرده است و می‌توان این نوید را بدهیم که سال آینده شاهد آثار درخشانی بر پرده سینما باشیم.

احیای اقتصاد سینما اولویت نخست سازمان سینمایی بود

وی افزود: بی‌تردید خانواده سینما طی ۲ سال اخیر با چالش های سنگینی مواجه بوده اند و سینمای کم جان پساکرونا نیاز به احیا داشت که امروز اتفاق افتاده است قطعاً در شرایط سخت اقتصادی و بحرانی یک‌ خانواده نمی‌توان قصه شاهنامه گفت بلکه احیای اقتصاد سینما اولویت نخست ما بوده است که خوشبختانه با همت و همراهی مردم و سینماگران محقق شد.

خزاعی توضیح داد: طبیعی است که بعد از این‌ رونق و احیا است که می‌توان درباره سایر اولویت‌های سینما از جمله نیازهای فرهنگی و اجتماعی برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری کرد.
سینما دچار بحران‌های عمیقی بوده است که نخست ناچار به مدیریت این بحران‌ها بوده‌ایم. سازمان سینمایی، شورای صنفی و فعالان این حوزه دست به دست هم داده‌اند تا امروز شاهد شکوفایی و جهش مجدد و رونق اقتصاد سینمای ایران باشیم. این در حالی است که در ابتدای سال ۱۴۰۲ با توجه به وضعیت موجود و اقتصاد پیش‌رو این وضعیت موجود قابل پیش‌بینی نبود ولی با همدلی و همگرایی همکاران و صنوف سینمایی این فضای امیدبخش رقم خورد که منجر به توسعه زیرساخت های سینمایی و جهاد سینماسازی شده است.

وی عنوان کرد: البته در این راستا همت بخش خصوصی و مصوبات شورای عالی سینما و ورود جدی دولت به حوزه توسعه سینماها نیز امید تازه‌ای را رقم زد.

توسعه زیرساخت نیازمند اقدامات فراگیر ملی است

رییس سازمان سینمایی با اشاره به اینکه در حال حاضر به رغم روند فعلی توسعه، همچنان در زمینه زیرساخت نیازمند اقدامات فراگیر ملی هستیم، ادامه داد: با توجه به نیروی انسانی و رشد جمعیت به بیش از ۳ هزار سالن نیاز داریم که امیدواریم در آینده نیز این رونق با همیاری بخش خصوصی ادامه یابد. طی ۲ سال اخیر بالغ بر ۱۶۰ هزار صندلی به ظرفیت سینمای کشور اضافه شده که بیش از ۵۰ هزار صندلی به استان تهران و بیش از ۱۱۰ هزار صندلی نیز مربوط به سایر استان‌هاست. در حالی که حداقل نیاز سینمای ایران ۳ هزار سالن است که با توجه به برنامه‌ریزی سازمان سینمایی، تفاهم‌نامه‌ها و مصوبات شورای عالی سینما امیدواریم در دولت بعدی این عدد به ۲ هزار سالن رسد.

خزاعی همچنین خبر داد: تا پایان سال‌جاری نیز بیش از ۴۰ سالن اضافه خواهد شد و براساس وعده‌ای که داده‌ایم تعداد سالن‌های سینما تا پایان دولت سیزدهم به ۱۰۰۰ سالن خواهد رسید.

توسعه فقط سالن سازی نیست / لزوم توجه به سایر اولویت‌های زیرساختی

خزاعی در پایان تاکید کرد: توسعه سینما نباید محدود به سالن‌های سینما باشد بلکه سال آینده باید سایر اولویت‌های سینمایی همانند کیفیت نمایش و فناوری‌های نوین سینمایی و محتواهای مطلوب و مناسب‌تر مورد توجه قرار گیرد تا مردم بتوانند با بهترین شرایط و رضایتمندی فیلم ببینند، چرا که نیاز فرهنگی مردم بزرگ‌ترین دغدغه امروز ماست.

قادر آشنا، اصغر فارسی، یزدان عشیری، محمدقاصد اشرفی، غلامرضا فرجی، جمال ساداتیان، علی سرتیپی، سعید خانی، حبیب اسماعیلی، علی حسینی، محمدحسین فرحبخش، علیرضا اسماعیلی، محمدرضا فرجی و … از حاضران در این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی- «هاوایی» حتی یک دقیقه هم توقیف نشد

کارگردان فیلم سینمایی «هاوایی» ضمن اشاره به همکاری با نویسنده «گاندو» در این اثر، عنوان کرد که اکران «هاوایی» حتی یک دقیقه هم متوقف نشد و نظارت بدون توقف اعمال شد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن گودرزی کارگردان فیلم سینمایی‌ «هاوایی» از فیلم‌های روی پرده سینماها در گفت‌وگو با ایرنا، درباره عملکرد این فیلم در اکران توضیح داد: ابتدا باید خدا را شاکر باشم که با وجود چالش‌هایی مانند فراگیری بحران کرونا، فرآیند طولانی تولید این فیلم بالاخره به سرانجام رسید و بعد از پروسه طولانی صدور پروانه نمایش، این روزها مخاطبان با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. معمولا هم طبق تجربه، سیر صعودی فروش یک فیلم در گیشه و ادامه داشتن استقبال از آن پس از روزهای اولیه اکران، نشان‌دهنده رضایت مخاطب از فیلم و تبلیغ دهان‌به‌دهان آن است. خوشبختانه درباره «هاوایی» هم شاهد این استقبال هستیم.

وی در توضیح بیشتر درباره فاصله طولانی میان تولید و اکران این فیلم هم گفت: ۹۰ درصد این فیلم در خارج از کشور و در هنگ‌کنگ فیلمبرداری شده است. برنامه‌ریزی برای تولید فیلم به همین دلیل، زمان‌بر بود. از سوی دیگر رسیدن به عوامل موردنظر هم در سال ۹۸ اندکی از ما زمان گرفت. وقتی برای تولید فیلم در اسفندماه آن سال بلیت گرفتیم هم به‌دلیل بحران کرونا همه مرزها بسته و پروازها لغو شد. عملا در این شرایط دو سال در انتظار باز شدن مرزها ماندیم و ناگزیر بخش‌هایی از فیلم را در سال ۱۴۰۰ با دکور زدن در داخل تصویربرداری کردیم. خرداد ۱۴۰۱ توانستیم به خارج از کشور برویم و فیلمبرداری را به اتمام برسانیم.

گودرزی ادامه داد: فروردین‌ماه امسال بود که نسخه نهایی را برای دریافت پروانه نمایش به ارشاد ارائه کردیم که این فرآیند هم کمی طولانی شد تا فیلم امکان ورود به چرخه اکران عمومی را پیدا کند. تصمیم‌گیری برای زمان اکران هم ارتباط مستقیم با زمان صدور پروانه نمایش دارد. کمااینکه وقتی پروانه نمایش «هاوایی» صادر شد، بلافاصله با هماهنگی وزارت ارشاد و روح‌الله سهرابی اقدام به اکران فیلم کردیم.

وی افزود: شخصا معتقدم فیلم خوبی که توان راضی نگه داشتن مخاطب خود را داشته باشد، هر زمانی که اکران شود، حتی اگر کولاک هم بیاید، مخاطب خودش را به سالن سینما می‌کشاند. اگر می‌خواستیم اکران فیلم را به بعد از عید نوروز موکول کنیم، فیلم‌های تازه‌ای به میدان می‌آمدند و امکان داشت همین فرصت را هم از دست بدهیم. مضاف بر اینکه در همین شرایط هم می‌توانیم اکران فیلم را تا نوروز ادامه دهیم.

امیدوارم فروش میلیاردی «هاوایی» سه رقمی شود

انتشار بریده‌های فیلم از سوی انسان‌های بیماری بود که می‌خواستند برای «هاوایی» حاشیه‌سازی کنند و شاید فکر می‌کردند دیده شدن و فروش این فیلم دارد جای آن‌ها را تنگ می‌کند!کارگردان «هاوایی» با ابراز امیدواری برای سه رقمی شدن فروش میلیاردی فیلم، گفت: طبیعتا اگر فیلم ما هم مانند فیلم‌های دیگر امکان اکران طولانی‌مدت داشته باشد، می‌تواند فروش بالایی را تجربه کند. شرایط اکران نزدیک به یک ساله فیلم «فسیل» البته متفاوت از فیلم‌های دیگر است و این فیلم زمانی روانه پرده شد که فیلم‌های دیگر، ورود به چرخه اکران را نمی‌پذیرفتند. به همین دلیل هم می‌توان گفت اکران فیلم در آن مقطع به نوعی یک ایثار و ریسک محسوب می‌شد و در درازمدت جواب خوبی هم از آن گرفتند. فیلم‌های دیگر هم حالا می‌توانند طولانی‌مدت روی پرده بمانند و این شرایط برای فیلم‌هایی است که کیفیت‌شان بابت میل مخاطبان است.

گودرزی درباره خبر مربوط به ممیزی «هاوایی» در حین اکران و تاثیر مثبت آن بر فروش و تبلیغات فیلم هم گفت: طبیعتا که این اتفاق یعنی انتشار بریده‌های فیلم در فضای مجازی از طرف تیم تبلیغاتی فیلم نبوده و شخصا هم معتقدم تماشاگران ایرانی دیگر دست صاحبان این مدل ایده‌ها را خوانده است و دیگر نمی‌تواند تاثیری داشته باشد. انتشار بریده‌های فیلم از سوی انسان‌های بیماری بود که می‌خواستند برای «هاوایی» حاشیه‌سازی کنند و شاید فکر می‌کردند دیده شدن و فروش این فیلم دارد جای آن‌ها را تنگ می‌کند!

ارشاد نمی‌خواهد هیچ فیلمی پشت خط بماند

امروز امکان دیالوگ و گفت‌وگو با مدیران سینمایی را داریم و اینگونه نیست که به‌صورت دستوری حکم به حذف بخشی از فیلم بدهندوی افزود: خوشبختانه با درایت وزیر ارشاد و زیرمجموعه‌شان در سازمان سینمایی، این حاشیه‌سازی خنثی شد و اکران فیلم با همان روال مرسوم ادامه پیدا کرد. خوشبختانه فیلم اصلا از پرده پایین نیامد و اکرانش حتی یک دقیقه هم متوقف نشد و این شعار این دولت است که برخوردی متفاوت با شرایط اکران فیلم‌ها داشته باشد. کمااینکه خیلی از بازیگرانی که دچار حاشیه‌هایی شده بودند، در همین یک سال، فیلم‌های‌شان به اکران درآمد. فیلم ما هم زمانی تولید شده بود که خانم ریحانه پارسا هنوز از کشور نرفته بود. ذهنیت مدیران فعلی ارشاد این است که هیچ فیلمی پشت خط اکران نماند.

این کارگردان درباره اصلاحات مجدد اعمال شده بر این فیلم هم توضیح داد: از نظر زمانی این اصلاحات اصلا زیاد نبود و تنها چند تک‌دیالوگ را اصلاح کردیم. خوشبختانه مدیران فعلی سازمان سینمایی به‌ویژه آقایان سهرابی، ایل‌بیگی و خزاعی، خودشان فیلمساز بوده‌اند و با شرایط کاری ما آشنا هستند. به همین دلیل امکان دیالوگ و گفت‌وگو با آن‌ها را داریم و اینگونه نیست که به‌صورت دستوری حکم به حذف بخشی از فیلم بدهند.

گودرزی در پاسخ به این پرسش که چرا باوجود فیلم‌های پرفروشی که تا به امروز کارگردانی کرده، در هیچ دوره‌ای به سمت پرکاری نرفته است؟ توضیح داد: شاید کمی کم‌شانسی بوده و کمی هم تنبلی! تصمیم دارم که بعد از این کمی پرکارتر باشم. من از آن فیلمسازانی هستم که همواره مستقل کار کرده‌ام و به هیچ جریانی هم متصل نبوده‌ام، به همین دلیل تا به امروز خیلی نتوانسته‌ام پرکار باشم اما تلاش می‌کنم با اتکا به بخش خصوصی، بعد از این پرکارتر باشم. شاید استقبال از «هاوایی» و رسیدن آن به سوددهی، باعث تمایل بیشتر تهیه‌کننده‌های دیگر به همکاری و پیشنهادات بیشتر شود.

همکاری با امین حیایی از خوش‌شانسی من است

این کارگردان سینما، درباره تعدد همکاری‌هایش با امین حیایی در سینما هم گفت: یک کارگردان باید خیلی خوش‌شانس باشد که یک انسان بااخلاق و حرفه‌ای مانند امین حیایی را همواره در کنار خود داشته باشد. این از خوش‌شانسی من بوده است که در بخش عمده‌ای از کارهایم، فرصت این همکاری را داشته‌ام. علاوه‌بر چهار فیلم سینمایی، در سریال «ساخت ایران» هم این همکاری را داشتیم و معتقدم یکی از امتیازات فیلم «هاوایی» هم حضور امین حیایی در کنار امیر جعفری است که برای اولین‌بار به‌عنوان یک زوج خوش درخشیده‌اند.

سهم نویسنده «گاندو» در فیلمنامه «هاوایی»

کارگردان فیلم «هاوایی» درباره همکاری با آرش قادری به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس که آثاری امنیتی همچون «گاندو» و «ترور» ‌را در کارنامه خود داشته است، گفت: آرش قادری پیش از این در فیلم‌نامه «شیش‌وبش» هم دخیل بود و فیلم‌نامه «آتیش‌بازی» را هم او برای من نوشته بود. نسخه اولیه فیلم «هاوایی» با نام «قاتل بروسلی» هم نوشته آرش قادری بود. در آن فرآیند طولانی‌ای که به آن اشاره کردم، وقتی برای بازبینی به خارج از کشور رفتیم، دیدیم بستر تولید آن فیلمنامه فراهم نیست و نیاز به دوباره‌نویسی داشت. خط اصلی داستان آرش قادری در نسخه فعلی «هاوایی» حفظ شده اما فیلمنامه‌اش نوشته حمید اکبری خامنه است.

وی افزود: معتقدم آرش قادری فیلمنامه‌نویس خوش‌ذوقی است که می‌تواند همزمان در فضای «هاوایی» و یا سریال‌های‌ «گاندو» و «ترور» نویسندگی کند. تا جایی هم که سریال‌های او را دیده‌ام، از منظر روایت جذاب بوده‌اند. او فیلمنامه‌نویس بااستعدادی است که تعامل بسیار خوبی با کارگردان دارد و به همین دلیل می‌تواند در ژانرها و فضاهای مختلف کار کند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی دنیای کارگردانی با «دیلیت» آغاز می‌شود

 السا فیروزآذر بازیگر سینما عنوان کرد که این روزها مشغول بازنویسی فیلمنامه «دیلیت» است تا بتواند آن را کارگردانی کند.

به گزارش سینمای خانگی، السا فیروزآذر در گفت‌وگو با ایرنا درباره تازه‌ترین فعالیت‌های خود گفت: این روزها در حال بازنویسی و اتمام فیلمنامه‌ای با نام «دیلیت» هستم که فکر می‌کنم حدود ۸ سال می‌شود که در حال کار کردن روی آن هستم. این فیلم‌نامه تجربه ویژه‌ای برای من است و معنای ویژه‌ای هم برای خودم دارد.

وی افزود: تم اصلی این فیلمنامه مربوط به دغدغه شخصی‌ام درباره مقوله ازدواج است اما در مسیر نگارش آن در این سال‌ها، براساس تجربه‌هایی که کسب کردم، موضوعات و رویکردهایی در روایت آن تغییر کرد و این اتفاق برای خود من تجربه جالبی بود. شاید حتی بتوانم بگویم برخی پیام‌های فیلمنامه با توجه به تجربه‌های شخصی‌ام در این سال‌ها دستخوش تغییر نگرشم نسبت به این موضوع شد.

 نمایش «هزار و یک تو»‌ به کارگردانی و بازی السا فیروزآذر

وی افزود: به زودی برای این فیلمنامه درخواست پروانه ساخت خواهم داد و امیدوارم بتوانم خودم «دیلیت» را بسازم. من پیش‌تر تئاتری با عنوان «هزار و یک تو»‌ را کارگردانی کرده بودم که مخاطب قابل توجهی هم داشت، همین تجربه مشوق اصلی من بود تا همان ایده را تبدیل به یک کار بلند کنم. تجربه‌ای که می‌توان آن را تجربه‌ای مشترک میان تئاتر و سینما دانست. تلاش کردم دکوپاژهایم در آن کار سینمایی باشد و آن را با میزانسن‌هایی که مختص تئاتر است، تلفیق کردم.

کیفیت کار بسیار مهم است و به همین دلیل خیلی صبورانه، در این سال‌ها حضور در پروژه‌های مختلف را برای ایفای نقش و یا کارگردانی و نگارش، انتخاب کرده‌ام

فیروزآذر در ادامه گفت: برای تجربه آن تئاتر توانستم جایزه بهترین کارگردانی را هم دریافت کنم و در جشنواره تئاتر فجر هم توانست در ۸ حوزه، کاندیدای دریافت جایزه شود. تجربه ساخت آن کار، باعث شد احساس کنم کارگردانی به روحیه‌ام نزیک است و دوست دارم تجربه‌های بیشتری در این زمینه داشته باشم. اینکه بتوانی درباره موضوعی، تخیل کنی و بعد بتوانی همان پیامی را که در خیال خود داری، به اجرا درآوری، تجربه بسیار جذابی است.

این بازیگر سینما درباره دلیل کم‌کاری‌اش در حوزه بازیگری در سال‌های اخیر هم توضیح داد: اگر نگاهی به کارنامه من بیندازید، هیچ‌گاه اینگونه نبوده است که بخواهم به‌صورت پشت سر هم در چند پروژه حضور داشته باشم. برایم کیفیت کار بسیار مهم است و به همین دلیل خیلی صبورانه، در این سال‌ها حضور در پروژه‌های مختلف را برای ایفای نقش و یا کارگردانی و نگارش، انتخاب کرده‌ام. فیلمنامه‌هایی که تا به امروز نوشته‌ام هم حداقل دو یا سه سال روی آن‌ها وقت گذاشته‌ام. به همین دلیل خودم را خیلی صبور می‌دانم و شاید ریتم فعالیت‌هایم اینگونه است. کیفیت برایم نسبت به کمیت ارجحیت بیشتری دارد.

وی درباره دیگر فعالیت‌های خود گفت: من علاقه بسیاری به مطالعه دارم و از آنجایی که پیش‌تر رشته تخصصی‌ام معماری بوده است، از همین طریق با سبک‌های مختلف هنری هم آشنا شدم. در مقطع ارشد سراغ ادبیات نمایشی رفتم و در دانشگاه سوره در این زمینه تحصیل کردم. در این مرحله هم تحقیقات بیشتری درباره سبک‌های مختلف هنری داشتم. برخی از سبک‌های هنری در حوزه معماری را در فرآیند فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی هم معادل‌سازی کردم.

فیروزآذر افزود: همزمان مشغول تدریس و آموزش شدم تا خودم هم بیشتر بتوانم فرا بگیرم. فعالیت‌هایی مانند دستیاری کارگردانی و منشی‌ صحنه هم از کارهایی است که از همان ابتدای ورودم به سینما آن‌ها را تجربه کرده بودم. در ادامه همین تجربه‌ها هم فیلمنامه‌نویسی برای کارهای کوتاه و بلند را آغاز کردم. همان نمایش «هزار و یک تو» که به آن اشاره کردم هم علاوه‌بر جایزه کارگردانی، متن نمایش هم کاندیدای جایزه فجر شد و همین اتفاقات انگیزه اصلی‌ام برای ادامه این مسیر شد.

 «مِلی و راه‌‍های نرفته‌اش» با بازی السا فیروزآذر

این بازیگر سینما در پاسخ به اینکه موفق‌ترین تجربه خود در سینما تا به امروز را چه می‌داند هم گفت: واقعیت این است که اکثر کارهایی را که تا به امروز سراغ آن‌ها رفته و انجام داده‌ام، دوست داشته‌ام و برای آن‌ها حتما دلیل قاطعی داشته‌ام. از «ملی و راه‌های نرفته» و «تسویه حساب» گرفته تا همین سریال «فوفو» که اخیرا در آن ایفای نقش داشتم، همه آثاری است که می‌توانم بگویم بخشی از من در آن‌ها وجود دارد اما در میان کارهایم، علاقه ویژه‌ای به «یکی از ما دو نفر» دارم. چراکه احساس می‌کنم بیشتر خودم را در آن می‌بینم.

وی افزود: سریال «جزیره» هم که مربوط به دوسال پیش می‌شود، کاری بود که به نقش خودم در آن علاقه داشتم و متأسفانه فصل دوم آن ساخته نشد و اتفاقاتی که انتظار داشتم برای آن بیفتد، نیفتاد. جاه‌طلبی کاراکتر «ماهک» در این سریال، برایم بسیار ارزشمند بود.

فیروزآذر درباره سینماگرانی که علاقه‌مند به همکاری با آن‌ها در آینده است هم گفت: با هر بازیگر و یا کارگردانی که عاشق کارش باشد، قطعا دوست دارم فرصت همکاری داشته باشم. یکی از مهمترین آیتم‌ها برایم همین عشق به کار است. کارهایی که به دل‌مان می‌نشیند، قطعا این ویژگی را داشته‌اند.

رسانه سینمای خانگی- پیام رئیس به هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران

رییس سازمان سینمایی در پیامی به هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران نوشت: تعالی اخلاقی، دینی، فکری و فرهنگی اعضای اجتماع باید از سنین کودکی و نوجوانی مورد توجه قرار گیرد و این غایت مطلوب به کمک مختصات جذاب، پویا و اندیشه‌ورز مدیوم سینما محقق خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، متن پیام محمد خزاعی به هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران بدین شرح است: «سینما؛ هنری که دوستش می‌داریم و به فرزندان‌مان می‌آموزیم باید غایت مطلوب آن، سلامت اندیشه و زیست دغدغه‌مند باشد.

«المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران» که به هفتمین ایستگاه خود رسیده با این نگاه، زایندگی و پویایی ایده‌های سینمایی نوجوانان آینده‌ساز این سرزمین را به نمایش بگذارد و در آن، شاهد درخشش جریان تازه ای از اندیشه‌ها و خلاقیت هایی باشیم که سینمای پرافتخار ایران را در آینده‌ای نزدیک نمایندگی کند.

نسلی که امروز، با توسعه فزاینده فناورانه بالنده شده است، همه قفل‌های ناگشوده را با کلید خلاقیت، تدبیر و توانایی و با تکیه بر پشتوانه تجارب نسل‌های پیشین خواهد گشود. در این راه پرثمر مربیان و سینماگران چیره‌دستی آنان را همراهی می‌کنند تا این نوجوانان سینماگر بتوانند ایده‌های خود را عینیت بخشند و روایتگر ذهن بارور، کنجکاو و قصه‌گوی خود باشند.

المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران نشان دهد که توجه جدی به عرصه فرهنگ و هنر به‌ویژه سینما، در همراهی و هم‌پایی با علم برای نوجوانان یک ضرورت انکارناپذیر است.

بدون تردید، سلامت فکری و آرامش روح و جان فرد و زیست دغدغه‌مند در بستر خانواده و جامعه‌ای سالم زمانی محقق خواهد شد که بستر تعالی اخلاقی، دینی، فکری و فرهنگی اعضای آن اجتماع از سنین کودکی و نوجوانی مورد توجه قرار گیرد و این هدف مهم و غایت مطلوب به کمک مختصات جذاب، پویا و اندیشه‌ورز مدیوم سینما محقق خواهد شد؛ هنری که دوستش می‌داریم و به فرزندانمان نیز منتقل خواهیم کرد.

سازمان سینمایی در دولت سیزدهم با راهبرد دستیابی به سینمای قدرتمند، افق برنامه‌های خود را فراتر از تهران در جغرافیای ایران بزرگ هدف گذاری کرده است، از این رو، المپیاد فیلمسازی باید در مسیر عدالت آموزشی در سطح ملی گام برداشته و زمینه کشف ظرفیت‌های مغفول و استعدادهای ناشناخته در همه مناطق را مهیا نماید. شناسایی این استعدادها و راهبری آنها، به سمت قله و افق درخشان آینده از دغدغه‌های اصلی و کارکردهای این رویداد مهم باشد.

فراموش نکنیم در عصر تقابل روایت‌ها و رسانه، مهمترین ماموریت و رویکرد این گونه رویدادهای علمی باید هویت شناسی و بسترسازی برای عرضه آگاهی‌های هدفمند در حوزه تاریخ و هویت و گنجینه‌های ملی باشد، پس لازم است زمینه فعالیت نوجوانان فیلم‌ساز در این عرصه، و آشنایی آنان با صنعت سینما و مهارت‌آموزی همراه با نگاهی متعالی و برگرفته از هویت ملی شکل بگیرد.

طعم شیرین فیلمسازی برای نوجوانان شوق انگیز است، این شور شیرین با آموزه‌هایی عجین شود که برآیند آن علاوه بر دانش آموزی و مهارت ورزی، معرفت، امید، آگاهی و اخلاق در فیلمسازی باشد؛ چرا که سینمای مبتنی بر معرفت و اخلاق می تواند جامعه ساز باشد و ضمن فراروی از چالش های فرم و تکنیک، دریچه های جدیدی را برای تحکیم هویت ملی، رشد فرهنگ عمومی و تلالو و اعتلای ارزش‌ها و فضائل اخلاقی جامعه بگشاید.

به رسم ادب وظیفه می‌دانم از همراهی و حمایت مسئولان و مدیران استان اصفهان و نیز، از تلاش های همکارانم در برگزاری مطلوب این رویداد ارزشمند تشکر و قدردانی کنم.»

هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران با محوریت محرومیت‌زدایی فرهنگی، تربیت نسل فیلمساز آگاه، تربیت نسل فیلمساز پیش‌رو و شناسایی و توانمندسازی نوجوانان مستعد از ۲۸ دی‌ تا دوم بهمن‌ماه در شهر اصفهان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «چپ دست» در منار

فیلم کوتاه «چپ دست» در بخش مسابقه شانزدهمین دوره جشنواره «منار» بلغارستان به رقابت خواهد پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور و تهیه کنندگی فریبا عرب (کمپانی Chosen Image) در بخش مسابقه شانزدهمین جشنواره «منار» در صوفیه بلغارستان حضور دارد.

جشنواره «منار» از سال ۲۰۰۹ در شهر صوفیه پایتخت بلغارستان آغاز به کار کرد و هرساله بهترین آثار سینمایی، مستند و کوتاه را از کشورهای خاورمیانه، آسیای میانه و شمال آفریقا به نمایش می‌گذارد. این جشنواره به عنوان یکی از بزرگترین رویدادهای فرهنگی منطقه بالکان شناخته می‌شود.

شانزدهمین جشنواره فیلم خاورمیانه و شمال آفریقا صوفیه «منار» از ۲۲ دی ماه تا ۸ بهمن ماه مصادف با ۱۲ تا ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ در بلغارستان برگزار می‌شود.

«چپ دست» که به تازگی در سی و ششمین دوره جشنواره اکسگراند حضور داشته است و در ماه ژانویه در سه جشنواره هندی نمایش پیدا می‌کند، در شانزدهمین دوره جشنواره «منار» به رقابت خواهد پرداخت.

این فیلم کوتاه پیش از این علاوه بر حضور در جشنواره‌های داخلی و خارجی، در جشنواره ورودی اسکار ددسنتر آمریکا حضور داشت و از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم زنان سئول در بخش رقابت بین المللی، جایزه bnp را از آن خود کرد. مدال افتخار سیزدهمین جوایز آکادمی ایسفا (انجمن فیلم کوتاه ایران)، جایزه ویژه تماشاگران جشنواره Gobeklitepe ترکیه و همچنین جایزه بهترین فیلم جشنواره پوزیتیو یونان از دیگر جوایز این فیلم کوتاه است.

یاسمن نصیری، رهام اسدی، سهیل رضایی، لیلا دلیر، رضا موسی زاده گلستانی، علی جوان، ناصر شجاعی‌فر، رضا لیودانی، رحیم اسدی، شهرزاد خوشخو، مصطفی رضایی، مسعود خانزاده، تکتم محمدی و محمدامین مجدی، بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

فهرست عوامل فیلم کوتاه «چپ دست» عبارت است از مشاور کارگردان: حامد بقائیان، دستیار یک کارگردان: محمدعلی نعمت الهی، دستیاران کارگردان: آزاده بذرافشان و مهسا فراهانی، منشی صحنه: مطهره نصرت پناه، برنامه ریز: کیارنگ کیان، تدوین: عماد خدابخش، مدیر فیلمبرداری: حامد بقائیان، دستیار یک فیلمبردار: یوسف صفایی، استدی کم: شاهین شیرزادی، مدیر و طراح صحنه: رضا محمدپور، طراح لباس: فهیمه تقوی، صدابردار: احمد محمدی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح گریم: سولماز حاجی آقاجانی، جلوه ویژه بصری: مهران جبلی، تصحیح رنگ: فربد جلالی، آهنگساز: سراج الدین روحانی فرد، مدیر تدارکات: داوود حسن زاده، مدیرتولید: رهام رسولی، جانشین تولید: رضا موسی زاده گلستانی و سهراب سلطانی، طراح پوستر و لوگو: متین خیبلی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهرداد حدادیان، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، پخش بین الملل: فرست اسکرین (مهدی مهائی).

رسانه سینمای خانگی- انیمیشن را نمی‌توان ندید

چهار انیمیشن در بخش ویژه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آیند تا ببینیم کدام یک می‌توانند بعدها و در زمان اکران مخاطبان را با خود همراه کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اگر همین حالا سری به سامانه فروش فیلم‌های سینمایی بزنید، احتمالا فروش یک فیلم کودک برایتان تعجب‌برانگیز باشد، فیلمی در قالب انیمیشن که اتفاقا در این سال‌ها به پای ثابت گیشه‌ها تبدیل شده‌اند و حضورشان در چرخه اکران متضمن بخشی از فروش است.

انیمیشن «بچه زرنگ» که حالا فروش ۵۶ میلیاردی را در گیشه تجربه می‌کند، مسئولان سینمایی و حتی وزیر ارشاد را بر آن داشته تا سازندگانش را هر بار در محافل سینمایی تحسین کرده و در مقابل انتقادات نسبت به فروش قابل‌توجه کمدی‌ها، بر فروشش تکیه بزنند و به آن استناد کنند. این اما مسیری نیست که با «بچه زنگ» آغاز شده باشد، گذرگاهی است که پیش از آن «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و… از آن عبور کرده‌اند تا عدد و رقم عایدی‌شان چشم اهالی سینما را به گونه‌ای دیگر از فیلم‌ها هم روشن کند، تا این گزاره برایشان پررنگ شود که می‌شود بر نوع متفاوتی از فیلم‌ها هم سرمایه‌گذاری کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.

 انیمیشن پسر دلفینی

فرصتی برای جذب‌ «خانواده‌ها»

انیمیشن‌ها حالا رقیبی جدی برای جدی‌ترین فیلم‌های سینمایی به حساب می‌آیند که می‌توانند همزمان با آنکه کودکان را با خود همراه کنند، پای بزرگسالان را هم به سینما باز کنند. انیمیشن‌ها گرچه پیش از این در اذهان عمومی به‌عنوان آثاری برای گروه سنی کودکان تعریف می‌شدند و البته هنوز هم بارقه‌های همین تصور را می‌توان در صحبت‌های سینمادوستان درباره این آثار دید، اما این گونه‌ای است که به واسطه حضور گروه‌های سنی متفاوت در سینماها و مشخصا جذب «خانواده‌ها» توانسته جایگاهی در میان سینماداران هم پیدا کند.

این اما صنعتی است که بزرگترین کمپانی‌های جهان را به خود اختصاص داده، عظیم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها را به سمت خود سوق می‌دهد و آورده‌ای بلندبالا را در پی دارد. صنعتی که برای گروه بزرگی از متخصصان، قوه اشتغال‌زایی و خلاقیت را بارور می‌کند، اما حالا در ایران هم یک قطب فیلمسازی را با خود همسو کرده و باعث شده بیش از پیش بر لزوم توجه به آن تاکید شود.

این مسیر البته به‌راحتی طی نشده و سینماگران هربار با ساخت اثری تازه آن را تسهیل و تصحیح کرده‌اند، کافی است یک دهه گذشته را مرور کنید تا با انبوهی از اظهارنظرها از فعالان انیمیشن‌سازی مواجه شوید، هنرمندانی که نسبت به اقبال کم مسئولان سینمایی به این محصولات گلایه و گاه این گزاره را مطرح می‌کردند که دیر و دور نیست تا برای برخورداری از شرایط بهتر، کشور را به مقصد دیگری ترک کنند. همه این مسائل دست به دست هم داد تا برای اولین‌بار بنیاد ملی پویانمایی تاسیس شود و حالا شاهد حضور ۴ فیلم انیمیشن در جشنواره فیلم فجر باشیم و این صنعت نوپا یک بخش از این رویداد ملی را به خود اختصاص دهند.

«ببعی» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی، «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی، «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» به کارگردانی محمدعلی بصیری‌نیک و «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، چهار انیمیشن سینمایی هستند که در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند و قرار است برای کسب سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش به معرفی این چهار انیمیشن می‌پردازیم؛

ببعی/ حسین صفارزادگان و میثم حسینی

اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند

اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند. «ببعی» را حسین صفارزادگان و میثم حسینی در مقام کارگردان و محمدمهدی مشکوری در مقام تهیه‌کننده به پشتیبانی سازمان اوج ساخته و روانه فجر کرده‌اند، نکته جالب درباره «ببعی» اما این است که سازندگانش در دوره پیشین این رویداد، فرم حضور در جشنواره را پر کرده بود و با نزدیک شدن به ایام جشنواره حتی خبر از آماده شدن این فیلم مخابره می‌شد، اما حالا در دوره پیش روی این رویداد حضور دارد.

انیمیشن «ببعی» پس از دو تجربه «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که با تکنیک سه بُعدی در سازمان اوج تولید شده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «ببعی که همیشه مجلات جغد قهرمان درباره پرواز را می‌خواند در سر رویای پرواز دارد و می‌خواهد مانند یک پرنده پرواز کند ولی چون پرنده محسوب نمی‌شود با مشکلاتی مواجه است…»

رویاشهر/ محسن عنایتی

محسن عنایتی و مصطفی حسن‌آبادی به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده «رویاشهر» پیش از این و در سال ۹۷ انیمیشن «بنیامین» را در ویترین جشنواره فیلم فجر داشتند. دو سینماگری که این فیلم را در کاشان ساخته بودند و قبلترش آن را در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند. «بنیامین» در دوره سی و هفتم جشنواره فیلم فجر قدر دید و نامزد دریافت جایزه بهترین انیمیشن شد، فیلمی که بعدها هم به لطف پخش چندین و چندباره تیزرهای تبلیغاتی‌اش از تلویزیون، در گیشه روزهای پراقبالی به خود دید و توانست بر صدر گیشه فروش فیلم‌های کودک بنشیند.

این تیم حالا بعد از ۵ سال سراغ «رویاشهر» رفته‌اند فیلمی که محصولی از سازمان سینمایی سوره و اداره کل فرهنگی شهرداری تهران است و داستان ماجراجویانه پسربچه‌ای به نام آرات را روایت می‌کند که تصمیم دارد قهرمان «رویاشهر» شود. این اثر نگاهی به آینده دارد و امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان آن است.

ساعت جادویی (سفربه تاریکی)/ محمدعلی بصیری‌نیک

محمدعلی بصیری‌نیک و محمدمهدی نخعی‌راد انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را پیش از این در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند و معتقدند این فیلمی است که می‌تواند با مخاطبان ۹ تا ۱۵ سال ارتباط برقرار کند. انیمیشنی که در سال ۹۸ تولید و فرآیند فنی آن از سال ۹۹ پیگیری شد. با آنکه سازندگانش «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را اثری مستقل توصیف می‌کنند اما کارگردانش یک بار عنوان کرده کار ساخت این اثر ابتدا به صورت مستقل آغاز شده اما بعدها حسینیه هنر در مسیر تولید از آن حمایت کرده است.

داستان این فیلم از جایی آغاز می‌شود که یک پسربچه به واسطه هدیه‌ای که از پدربزرگ خود دریافت می‌کند، موفق به سفر در زمان می‌شود و به دوران کودکی مادربزرگ خود می‌رود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک می‌بیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد می‌شود و اشاره‌هایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم می‌شود. این پسربچه‌ بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود می‌بیند.

شمشیر و اندوه/ عماد رحمانی و مهرداد محرابی

تاریخ اسلام مملو است از قصه‌هایی که ظرفیت‌های زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصه‌ها گاه در قالب فیلم‌های رئال منعکس شده‌اند اما انیمیشن‌سازان گروهی هستند که از این فرصت به‌صورت جدی‌تر استفاده کرده‌اند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیده‌اند

همین چند ماه پیش بود که سازمان سینمایی خبر از دریافت مجوز یک انیمیشن داد، «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیه‌کنندگی مهدی جعفری عنوان انیمیشنی بود که مجوز ساخت گرفت و حالا در این دوره از جشنواره قرار است رونمایی شود. ساخت این اثر نزدیک به دو سال به طول کشیده و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بوده‌اند.

تاریخ اسلام مملو است از قصه‌هایی که ظرفیت‌های زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصه‌ها گاه در قالب فیلم‌های رئال منعکس شده‌اند اما انیمیشن‌سازان گروهی هستند که از این فرصت به‌صورت جدی‌تر استفاده کرده‌اند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیده‌اند. همین چند سال پیش هم بود که انیمیشن «ناسور» در نسخه‌ای سینمایی با محوریت واقعه کربلا تولید و در جشنواره فیلم فجر دیده شد حالا چند سال بعد از آن قرار است بار دیگر ویترین فجر شاهد انیمیشنی با همین محوریت باشد.

«شمشیر و اندوه» اثری ۹۲ دقیقه‌ای است که برهه‌ تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) تا ورود امام حسین(ع) به کربلا را روایت می‌کند. روایت این اثر از زاویه‌ دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی می‌کند و منجر به پیوستنش به قافله‌ امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه می‌کند…»

رسانه سینمای خانگی- نگاهی به خانه‌به‌دوشی اصحاب رسانه و منتقدان در جشنواره فجر

بیش از سه دهه از اولین باری که اهالی رسانه و منتقدان به همراه دست‌اندرکاران فیلم‌ها صاحب یک سالن مخصوص در جشنواره فیلم فجر شدند می‌گذرد ولی خانه به دوشی آن‌ها هنوز ادامه دارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اختصاص مکانی ویژه به خبرنگاران و عکاسان و نویسندگان سینمایی برای تماشای فیلم‌های جشنواره فجر در دهه‌ اول برگزاری این جشنواره جدی نبود و شاید دوره سومِ جشنواره فجر را که در سینما «صحرا» یک ردیف برای اهالی مطبوعات درنظر گرفته شد بتوان از نخستین دفعاتی دانست که برای خبرنگاران جایگاه مخصوصی تدارک دیده شد.  

در آن دوره‌ها کنفرانس‌های مطبوعاتی به تناوب و به شکل پرسش و پاسخ برگزار می‌شدند؛  از جمله دوره هشتم که با اجرای عبدالله اسفندیاری در مرکز آموزش فیلم‌سازی همراه بود.

در طول این سال‌ها انتخاب محل اصلی نمایش فیلم‌های جشنواره تغییرات متعددی داشته و تعیین یک مقر به عنوان «کاخ جشنواره» – یا طبق گفته برخی مدیران سال‌های اخیر، «خانه جشنواره» – که محل حضور اهالی رسانه و عوامل فیلم‌ها در کنار هم باشد، سبب افزایش درخواست‌ها برای دریافت کارت حضور در کاخ جشنواره شد بویژه آنکه گسترش و تنوع رسانه‌ها در این افزایش تعداد درخواست‌ها بی‌تاثیر نبوده است.   

با این حال اگر بخواهیم سینمای مطبوعات را در این چهار دهه مرور کنیم،  یازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۱۳۷۱ را می‌توان نخستین باری دانست که یک سالن سینمایی به اهالی رسانه و نویسندگان سینمایی در مطبوعات اختصاص پیدا کرد و سینما «شهر قصه» در کنار سینما «آزادی» میزبان آن‌ها شد.

در دوره‌های دوازدهم و سیزدهم جشنواره، سینما «قدس» میزبان رسانه‌ها بود و از دوره چهاردهم تا شانزدهم هم این میزبانی به سینما «فلسطین» رسیده بود.  

سینمای رسانه‌ها در دوره هفدهم بار دیگر به سینما «قدس» برگشت ولی دوره بعد باز هم این سینما تغییر کرد و در دوره هجدهم سینما «استقلال» میزبان اهالی رسانه شد و جمعی از منتقدان هم برپایی نشست‌ها را برعهده گرفتند.

در دوره نوزدهم بار دیگر سینما «استقلال» برای خبرنگاران در نظر گرفته شد. در این دوره که کامران ملکی مدیریت روابط عمومی جشنواره را برعهده داشت، سینما تنها در اختیار رسانه‌های گروهی قرار گرفت در حالی که پیش‌تر داوران جنبی هم در کنار بچه‌های مطبوعات حضور داشتند.

در دوره بیستم اهالی رسانه‌ به سالن «حجاب» رفتند و در دوره‌های بیست‌ویکم و بیست‌ودوم دوباره به سینما «استقلال» برگشتند که در آخرین دوره برخی از منتقدان و سینماگرانی که قبلا سابقه کار رسانه‌ای داشتند اجرای نشست‌ها را برعهده گرفتند از جمله مرحوم کیومرث پوراحمد، غلامرضا موسوی‌ و رسول صدرعاملی.

در دوره بیست‌وسوم و نیز بیست‌وچهارم سینما «صحرا» بار دیگر میزبان رسانه‌ها شد اما در دوره بیست‌وپنجم سینمای رسانه‌ها به سینما «فلسطین» منتقل شد.

در دوره بیست‌وششم بار دیگر سینما «صحرا» میزبان رسانه‌ها شد که از این دوره کارت خبرنگاران دارای بارکد شده بود و امکان بررسی حضور آن‌ها را فراهم می‌کرد. در دوره بیست‌وهفتم سینما «فلسطین» بار دیگر به رسانه‌ها اختصاص پیدا کرد.

اما سینمای رسانه از دوره بیست‌و هشتم به مرکز همایش‌های برج میلاد منتقل شد که با توجه به استقرار تیم مدیریتی جشنواره و نیز بخش بازار در این محل، به عنوان کاخ جشنواره شهرت یافت و مرکز همایش‌های برج میلاد از سال ۱۳۸۸ به مدت هشت سال تا سی‌وپنجمین دوره، میزبان اهالی رسانه و صاحبان فیلم‌ها شد.

در دوره سی‌وششم به دبیری ابراهیم داروغه‌زاده، سینمای خبرنگاران و عکاسان یا همان کاخ جشنواره برای نخستین بار به پردیس سینمایی ملت رفت تا پس از نزدیک به یک دهه بار دیگر یک مجموعه سینمایی میزبان اهالی رسانه باشد.

در آن مقطع عده‌ای حذف برج میلاد را بخاطر واکنش‌های اعتراضی همراه با سوت و کف حاضران در سالن هنگام تماشای برخی فیلم‌های بی‌کیفیت، می‌دانستند و حتی یکی از مدیران جشنواره به ایسنا گفته بود که این تصمیم بنا به درخواست برخی فیلمسازان گرفته شده است  چون فضای سینمای رسانه را در برج میلاد ترسناک می‌دانستند. البته عده‌ای دیگر هم اعتراض عوامل فیلم‌ها مبنی بر استاندارد نبودن سالن مرکز همایش‌های برج میلاد برای نمایش فیلم را دلیل انتقال محل اصلی جشنواره به پردیس ملت می‌دانستند.

استقرار جشنواره و سینمای رسانه که محل حضور عوامل فیلم‌ها و نشست‌های پرسش و پاسخ نیز بود در پردیس سینمایی ملت در دوره‌های سی‌وهفتم و سی‌وهشتم هم ادامه داشت تا به شیوع کرونا رسیدیم و سال ۱۳۹۹ دوره سی‌ونهم جشنواره فجر در شرایطی خاص دوباره به برج میلاد برگشت تا با توجه به وسعت فضا، امکان رعایت پروتکل‌های بهداشتی بیشتر فراهم شود.

در دوره چهلم با تغییر چیدمان، تعداد صندلی‌های سالن در برج میلاد برای رعایت فاصله‌ تماشاگران تقریبا به یک سوم کاهش پیدا کرد

این وضعیت با کم شدن محدودیت‌های کرونایی در سال ۱۴۰۰ هم ادامه داشت و مرکز همایش‌های برج میلاد با ظرفیتی بیشتر میزبان چهلمین دوره جشنواره شد.   

اما سال گذشته در چهل و یکمین دوره، سینمای رسانه با نام «خانه جشنواره» در نخستین دوره دبیری مجتبی امینی به پردیس سینمایی ملت برگشت و حالا برای دوره چهل و دوم باز هم بحث بر سر بازگشت جشنواره به مرکز همایش‌های برج میلاد است. این مرکز سال قبل میزبان بخش بازار بین‌المللی جشنواره بود که دور بودنش از محل اصلی جشنواره سبب کم‌خبری آن در رسانه‌ها شد.  

البته تاکنون هیچ خبری از جزئیات بخش بین‌الملل جشنواره فجر منتشر نشده ولی مقر اصلی جشنواره در هر جایی باشد، نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که جشنواره‌ای با اعتبار فیلم فجر پس از چهار دهه هنوز می‌تواند دستخوش محدودیت‌های مالی برای اجاره سالن یا محل برخی گرو کشی ها باشد.

با تمام این‌ها سازمان سینمایی سال گذشته در خط مشی تعیین شده برای فعالیت‌های موسسه سینماشهر، این موسسه را به ساخت «خانه جشنواره‌های سینمایی» مأمور کرد که به نظر می‌رسد تاکنون در این زمینه اتفاق جدی رخ نداده است و یا اگر مقدمات آن فراهم شده است، هنوز رسمی اطلاع رسانی نشده است.

رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

رسانه سینمای خانگی- پدیده فجر امسال کیست؟

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، فیلم‌اولی‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا اصطلاح فیلم اولی‌ها نه تنها آن تصورات رایج فیلم‌های بی‌کیفیت را برهم زده که در یک دهه اخیر حتی از کنجکاوبرانگیزترین آثار جشنواره فیلم فجر شده است، جریانی که در یک دهه اخیر شکل ویژه‌ای به خود گرفته و از پس آن فیلمسازان مستعدی همچون سعید روستایی، نیما جاویدی، حسین دارابی، امیرعباس ربیعی، محمدحسین مهدویان، هادی حجازی‌فر و… به سینمای ایران معرفی شده‌اند.

با احیای بخش «نگاه نو» در دوره پیش‌روی جشنواره فیلم فجر، حالا نگاه‌ها به این جریان معطوف شده است تا ببینیم کدام یک از فیلمسازانش مسیری تازه در سینمای ایران را پیگیری می‌کنند.

ماجرای فیلم‌های اول اما قصه پر فراز و نشیبی دارد، بخشی که از همان سال‌های نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر اعلام موجودیت کرد و با عنوان فیلم‌های آماتوری یاد می‌شد و البته سهمی در فصل جوایز با عنوان «بهترین فیلم اول» هم برای کارگردانانش داشت.

این روال تا نیمه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه به بخشی مجزا در نیمه دوم همین دهه تبدیل شد تا ضمن ایجاد فضای رقابتی جدی‌تر، امکان قضاوت بهتر آن‌ها هم به وجود بیاید. به همین ترتیب در سال ۸۷ و در دوره بیست و هفتم این رویداد عنوان «نگاه نو» به ترکیب جشنواره اضافه شد تا فیلم های اول و دوم کارگردانان مورد داوری قرار بگیرند.

این روند تا سال ۹۴ با عنوان «نگاه نو» و «نوعی نگاه» ادامه داشت اما با ظهور فیلمسازان توانمند که توانسته بودند نگاه‌ها را در کیفیت فیلمسازی و البته ارائه محتواهای جدید به خود جلب کنند، سیاستگذاران جشنواره در تصمیمی تازه ضمن حذف این بخش، امکان رقابت فیلم‌های اول را با سایر فیلمسازان فراهم کردند.

این اما همه ماجرای فیلم‌های اول نیست، در دوره سی و نهم همزمان با فراگیری بیماری کرونا و با کاهش تولیدات سینمای ایران بار دیگر «نگاه نو» از جشنواره رخت بربست و این مسیر در دو دوره دیگر هم پیگیری شد. در دوره چهل و دوم اما با رسیدن ۵۱ فیلم به دبیرخانه این رویداد که سهمی ۵۰ درصدی از متقاضیان حضور را داشتند، متولیان تصمیم گرفتند تا دوباره «نگاه نو» به بخش‌های جشنواره الحاق کنند.

حالا در دوره چهل و دوم، دوازده فیلم در بخش فیلم اولی‌ها به رقابت می‌پردازند، آثاری که گرچه کارگردانانشان اولین قدم را در سینمای حرفه‌ای برمی‌دارند اما اسامی شناخته‌شده‌ای را در دل خود دارند؛ «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طاهرفر، «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز حداد، «بی‌بدن» ساخته مرتضی حسینعلی‌زاده، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی، «شکار حلزون» ساخته محسن جسور، «ظاهر» ساخته حسین عامری، «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانی‌پور، «پرواز ۱۷۵» ساخته محمدحسین حقیقت، «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی، «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد و «نپتون» ساخته محمدابراهیم غفاریان عنوان ۱۲ فیلمی است که قرار است برای کسب سیمرغ «بهترین فیلم اول» با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش از پنج زاویه به مرور نکته‌های مرتبط با آثار کارگردانان فیلم‌اولی در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر می‌پردازیم:

نگاه اول؛ چهره‌ها

در نخستین دوره‌های برگزاری جشنواره فیلم فجر، در کنار بخش اصلی که با عنوان «سینمای حرفه‌ای» برگزار می‌شد، بخشی از فیلم‌ها که بیشتر هم اولین ساخته خالقان‌شان بودند در بخش «آماتور» مورد قضاوت و داوری قرار می‌گرفت و این پیش‌فرض وجود داشت که اساسا «فیلم‌اولی‌ها» هنرمندانی آماتور و ناشناخته هستند. در دوره‌های بعد اما نه فقط نام این بخش تغییر کرد که نگاه به سینماگران تازه‌نفس و ساخته‌های‌شان هم از اساس دستخوش تحول شد.

مروری‌بر فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره امسال هم نشان می‌دهد که چهره‌های شناخته‌شده چه در مقام کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس و چه در مقام بازیگر، حضوری قابل توجه در این بخش دارند.

شاخص‌ترین چهره هم بی‌تردید جواد عزتی است که در این دوره از جشنواره به‌عنوان کارگردان فیلم «تمساح خونی» را به سرانجام رسانده است. فیلمی که علاوه‌بر خود عزتی سعید آقاخانی هم در آن ایفای نقش کرده است.

کاظم دانشی هم کارگردان جوانی است که دو سال پیش با فیلم «علف‌زار» به‌عنوان اولین تجربه کارگردانی‌اش در جشنواره فجر حضور داشت و مورد تحسین قرار گرفت و امسال در مقام فیلمنامه‌نویس فیلم «بی‌بدن» از او به جشنواره رسیده است.

فیلمی که مرتضی علیزاده آن را کارگردانی کرده و مانند «علف‌زار» اقتباس شده از پرونده‌های جنایی واقعی است. الناز شاکردوست از چهره‌های خوش اقبال در دوره‌های اخیر جشنواره فجر ایفاگر نقش اصلی در این فیلم است.

از منظر بازیگران شاخص در بخش «نگاه‌ نو» می‌توان به سعید پورصمیمی هم اشاره کرد که در همکاری با علی ثقفی به‌عنوان یک فیلمساز فیلم‌اولی، نقش اول فیلم سینمایی «پرویزخان» را ایفا کرده است.

شهرام حقیقت‌دوست هم از بازیگران شناخته‌شده‌ای است که امسال دو فیلم «باغ کیانوش» و «قلب رقه» را در بخش فیلم‌اولی‌ها دارد. این بازیگر در «قلب رقه» با فرهاد قائمیان و محمدرضا شریفی‌نیا هم‌بازی بوده است.

در کنار بازیگران باسابقه، چهره‌های جوان‌تر عرصه بازیگری هم امسال در بخش فیلم‌اولی‌ها حضور دارند که از شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به ایفای نقش سجاد بابایی در «مجنون»، تورج الوند در «آپاراتچی»، نوید پورفرج در «بی‌بدن» و آرمین رحیمیان در «نپتون» اشاره کرد.

این‌ها همه بازیگران جوانی هستند که در همان گام‌های اولیه نقش‌آفرینی‌شان در مقابل دوربین تحسین شدند و حالا باید دید در همکاری با کارگردانان فیلم‌اولی، چه عملکردی در جشنواره فجر خواهند داشت.

نگاه دوم؛ قصه‌ها

یکی از کنجکاوی‌ها درباره فیلم‌هایی که کارگردان فیلم‌اولی دارند، سوژه‌هایی است که آن‌ها را برای ورود به میدان خطیر فیلمسازی ترغیب کرده است. در یک نگاه کلی و براساس خلاصه داستان‌های منتشر شده درباره ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر، می‌توان گفت فیلم‌اولی‌های امسال با تنوعی از ایده‌ها و قصه‌ها در این رویداد حضور خواهند داشت.

پرداختن به سوژه‌های تاریخی به‌ویژه مرتبط با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس معمولا با چالش‌ها و حساسیت‌هایی مواجه است و به همین دلیل ورود فیلم‌اولی‌ها به این حوزه شاید در نگاه اول توأم با ریسک باشد اما این قصه‌ها در بخش نگاه نو جشنواره امسال نمایندگان قابل توجهی دارند. از «مجنون» که به حماسه‌سازی شهید مهدی زین‌الدین می‌پردازد، تا «آپاراتچی» که نیم‌نگاهی به تلاش‌های یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلم در سال‌های جنگ می‌پردازد. تجربه‌هایی همچون «باغ کیانوش» و «پرواز ۱۷۵» هم هرچند به‌طور مستقیم از دفاع مقدس نگفته‌اند اما ارجاعاتی به حال و هوای مضمونی آن دارند.

«قلب رقه» هم هرچند به تحولات سوریه و نقش داعش در منطقه پرداخته است اما می‌توان آن را در دسته فیلم‌های سینمای مقاومت قرار داد.

فیلم‌های متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان هم در بخش «نگاه نو» نمایندگان مهمی دارند که علاوه‌بر «باغ کیانوش» می‌توان به دو فیلم «ظاهر» و «ملکه آلیشون» در این حال و هوا اشاره کرد. مهم اینکه فیلم «ملکه آلیشون» از منظر تنوع ژانر به سینمای فانتزی هم نزدیک شده است.

داستان جنایی «بی‌بدن» و یا روایت پرتره «پرویزخان» از یک چهره ملی را هم می‌توان از سوژه‌های خاص در بخش «نگاه نو» جشنواره امسال به حساب آورد.

«شکار حلزون» و «نپتون» هم دو فیلم دیگر این بخش هستند که هرچند اطلاعات چندانی درباره آن‌ها مخابره نشده اما در دسته فیلم‌های اجتماعی قرار گرفته‌اند و از همین منظر مورد توجه قرار خواهند گرفت.

در این میان «تمساح خونی» هم یک تجربه متفاوت از جواد عزتی است که ژانر خاص کمدی اکشن را نمایندگی می‌کند و به همین دلیل کنجکاوی زیادی برای رونمایی از آن وجود دارد.

نگاه سوم؛ تجربه‌ها

مخاطبان و منتقدان گاهی در جشنواره فیلم فجر به فیلم‌هایی اقبال نشان داده‌اند که رویکرد ساختشان متفاوت بوده است، فیلم‌هایی که تجربه تازه‌ای در فیلمسازی را برای سینمای ایران رقم زده و از همین منظر توانسته‌اند مخاطبانی را هم جذب کنند، «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنی‌زاده، «بدون مرز» به کارگردانی امیرحسین عسگری، «بی‌رویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری و… جزو آثاری از کارگردانان فیلم‌اولی هستند که همزمان با آنکه قصه‌هایی تازه را ارائه می‌کردند به دلیل اینکه در تولید از فیلمسازی مرسوم فاصله گرفته‌اند، توانسته‌اند بخشی از مخاطبان را با خود همراه کردند.

در فهرست فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال هم فیلمی با چنین ویژگی‌ای وجود دارد. فیلمی که پیش از این در جشنواره فیلم کودک رونمایی شده و اتفاقا توانسته بود نظر داوران را به خود جلب کند. «ملکه آلیشون» عنوان فیلمی است که کارگردانش برای ساختش ۹ سال زمان گذاشته است.

ابراهیم نورآور محمد که در اولین گام برای ورود به سینمای حرفه‌ای فیلمی در ژانر کودک و نوجوان را آزموده است، آن را سخت‌ترین تجربه‌اش توصیف می‌کند، فیلمی که با نگاه کردن به تصاویرش احتمالا ناخودگاه به یاد فیلم‌های هالیوودی بیفتید، فیلمی که قصه‌اش در جنگل اتفاق می‌افتد و روایتگر داستان پسربچه‌ای است که از درخت و جنگل متنفر است.

تجربه نورآور محمد در فیلمسازی اما در نوع خود جالب است، گرچه در صحبت‌های مسئولان سینمایی بارها و بارها شنیده‌اید که از اشتغال یک گروه ۲۰۰ نفره هنگام ساخت یک فیلم سخن می‌گویند، نورآور محمد اما تاکید کرده که کارهای مختلف این فیلم را خودش به تنهایی انجام داده، گاه لوکیشن‌ها را ساخته، گاه لباس‌ها را طراحی کرده، گاهی مشغول انجام صدابرداری بوده، گاهی تدوین را به سرانجام رسانده و… به طوری که در فهرست عوامل فیلمش تنها نام بازیگران کودک را می‌شود دید، بازیگرانی که برخی از آن‌ها وقتی تولید فیلم شروع شد ۶ ساله بودند اما در پایان تولید ۱۲ ساله شده‌اند و کارگردان با تمهیدات گریم و قاب‌های پرسپکتیو توانسته افزایش سن آن‌ها در فیلم را کنترل کند، روندی که به گفته خودش باعث شد ۹ سال ساخت «ملکه آلیشون» طول بکشد.

نگاه چهارم؛ سودایی‌ها

با آنکه بازگشت بخش فیلم‌اولی‌ها خبری خوشایند برای بخشی از سینماگران بود اما می‌شود دوره‌های مختلف جشنواره و اظهارنظر فیلمسازان جوان را مرور کرد، همان جایی که نسبت به این جداسازی اظهار ناخشوندی می‌کردند و گاه با اعتراض آن‌ها مواجه بود. معترضان اما عنوان می‌کردند با این تمایز امکان قضاوت تمام ابعاد مختلف فیلمشان از آن‌ها سلب می‌شود و تنها باید برای یک سیمرغ یعنی جایزه بهترین فیلم اول رقابت کنند.

در چندسالی آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به شکل مجزا از هم داوری شدند، برخی از فیلم‌های اول توانسته‌اند در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشته باشند. امسال هم ۵ فیلم از ۲۲ فیلم راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ متعلق به فیلم‌سازان فیلم‌اولی هستند؛ «نپتون»، «مجنون»، «قلب رقه»، «پرویزخان» و «تمساح خونی» ۵ فیلمی هستند که علاوه‌بر رقابت برای کسب جایزه نگاه نو می‌توانند سایر بخش هایشان را هم مورد قضاوت قرار دهند.

به تعبیر دیگر حضور یک فیلم به‌صورت همزمان در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، بیش از کارگردان، برای دیگر عوامل یک شانس محسوب می‌شود. این آثار از نگاه هیات انتخاب کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند و امکان داوری و قضاوت بخش‌های فنی آن از سوی هیات داوران وجود داشته است. به همین دلیل شاید بتوان گفت این ۵ فیلم‌اولی، لااقل از نگاه هیات انتخاب، کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند.

نگاه پنجم؛ کنجکاوی‌ها

اما از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، در مواجهه با فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو»، اصلی‌ترین نکته کنجکاوی بالایی است که نسبت به این آثار وجود دارد. فیلم‌هایی که هم می‌توانند تبدیل به پدیده جشنواره شوند و هم می‌توانند به‌عنوان تجربه شکست‌خورده یک فیلم‌ساز گم‌نام، پس از اولین رونمایی به فراموشی سپرده شوند.

از این منظر در کنار فیلم‌هایی که اسم و رسمی دارند و خرده اطلاعاتی درباره آن‌ها مخابره شده است، فیلم‌های که در سکوت خبری به تولید رسیده و اطلاع چندانی از مختصات تولید آن‌ها نداریم، آثار ویژه‌تری به حساب می‌آیند.

در ترکیب ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال چهار فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور، «پرواز ۱۷۵» محمدحسین حقیقت، «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری و «نپتون» به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان پروژه‌هایی هستند که در قیاس با دیگر فیلم‌های جشنواره، اطلاع‌رسانی کمتری درباره فرآیند تولید آن‌ها صورت گرفته و به نوعی باید اعتراف کرد پیش‌بینی چندان دقیقی از کیفیت محتوایی و ساختاری آن‌ها نمی‌توانیم داشته باشیم.

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، این دست فیلم‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

رسانه سینمای خانگی-تجلیل از ده‌نمکی در شب معرفی فرهنگنامه ۷۸ جلدی

مشاور راهبردی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گفت: کاری که آقای مسعود ده‌نمکی انجام داده رسیدن به کنه ارزش‌هاست که به یادگار بماند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سعید اوحدی شامگاه دوشنبه در آیین نکوداشت مسعود ده نمکی نویسنده و کارگردان به همراه معرفی مجموعه «فرهنگنامه اسارت و آزادگان» نوشته این کارگردان با حضور اهالی فرهنگ و هنر در تالار رودکی اظهار داشت: به هر میزانی که نسبت به رخداد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی نگاه کنیم جهت دستیابی به ارزش ها توانستیم قدم برداریم. به فرموده رهبری اسرا ذخایر بزرگ و گنجینه های انقلاب هستند چون شناخت دارند.

وی افزود: کار بزرگی که مسعود ده نمکی انجام داد و ماندگار شد بستری برای ورود از ظاهر اسارت به باطن و کنهی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشتند.

اوحدی گفت: چه اراده‌ای باید انسان داشته باشد که ۷۸ جلد کتاب با بیش از ۸۰ هزار صفحه و ۷۰۰ موضوع اسارت را به تحریر درآورد؟

وی از این آثار به عنوان دایره‌المعارف اسارت نام برد و گفت: کاری که آقای ده‌نمکی انجام داده رسیدن به کنه ارزش‌هاست که به یادگار بماند.

اوحدی گفت: مسعود ده‌نمکی نگاه تحلیلی به اسارت دارد. باید به آقای ده‌نمکی تبریک گفت.

وی افزود: ان‌شالله با کار بسیار زیبایی که آقای ده‌نمکی انجام دادند از ظاهر اسارت به باطن ارزش ها که گنجینه‌های انقلاب هستند برسیم.

ده نمکی به تشویق نیاز ندارد

حسن رحیم‌پور ازغدی استاد دانشگاه نیز در ارتباط تلفنی گفت: امثال ده نمکی به تشویق کسی نیاز نداشتند. شاید اهمیت کاری که او انجام داده است را ۱۰ سال بعد بیشتر از اکنون بدانیم.

وی افزود: هنوز هم فیلم‌های اول و دوم جهانی و غزه و فلسطین که ساخته می‌شود جای جلاد و شهید را عوض می‌کنند. کسانی که منحرف هستند را تجلیل می‌کنند اما از کسانی مانند مرحوم نادر طالب‌زاده که مانند شهدا تلاش کرد و از دنیا رفت، تجلیلی نمی‌شود که هیچ، فحش هم می‌دهند.

پورازغدی گفت: آنچه در شخصیت ده نمکی جالب است بدون هیچ مقدمه کلاسیک وارد هر کاری شده و در رده یک آن کار قرار گرفته است. در مستند، پرفروش ترین فیلم ها را داشت و در سینما که فیلم های چند میلیاردی می‌سازد و این نشان می‌دهد که صاحب جوهر انقلابی است. هر چند ممکن است کسانی هم کار ده‌نمکی را قبول نداشته باشند. اما باید در برابر این خلاقیت و استقامت و خلاف جریان حرکت کردن، به وی احترام بگذارند.

وی افزود: ۷۸ جلد کتاب، شوخی نیست که آقای ده‌نمکی درباره اسرا بدون هیچ حمایتی نوشته است و این الگوهای خوبی برای جوانان است که در شرایط صفر و زیر صفر می‌شود کارهای بزرگی انجام داد.

این استاد دانشگاه درباره تجلیل از مسعود ده‌نمکی گفت: نترسید از این کارها و از وزیر فرهنگ تشکر می‌کنم و نظیر این جلسات را صدها جلسه بگذارید و این چهره‌ها را مطرح کنید که منشاء برکات برای جوانان خواهد شد و سبب می شود آقای ده‌نمکی این کار را ادامه دهند.

ایثارگران از بقیه مظلوم‌ترند

مسعود ده‌نمکی نویسنده فرهنگنامه اسارت و آزادگان در مراسم رونمایی این اثر گفت: ایثارگران نسبت به بقیه مظلوم‌ترند و از جان گذشتگی می‌کنند و متاسفانه به خاطر فرهنگ عمومی و فرهنگ‌سازی نشدن مظلوم واقع شدند.

وی افزود: یکی دیگر از کسانی که مظلوم واقع شدند جانبازان هستند. آزادگان هم مظلوم واقع شدند و اتفاقاتی که افتاده آن سوی خاکریزهای بوده است و بر اساس آموزه‌هایی که در تعالیم نظامی وجود داشته حتی در بین سینماگران فیلم فرار بزرگ را عنوان می‌کنند اما در اسارت این گونه نیست‌. آنقدر شناخت وجود ندارد که ما هم در زمینه فرار فیلم می‌سازیم.
وی ادامه داد: ما ۳۰ اردوگاه داشتیم که هر کدام شرایط اقلیمی و جمعیتی متفاوت داشتند. کنت دومورانت رئیس سازمان جاسوسی وقت فرانسه به عراق می‌رود و در کتاب خود می‌نویسد در اردوگاه‌های اسرای ایرانی چشم‌هایی دیدم که آن استقامت جنگ جهانی چهارم را متبادر می‌کرد.

ده‌نمکی گفت: این اعتراف یکی از مهم‌ترین چهره‌های جنگ فرانسه است که به غربی‌ها مشاوره می‌داد. روسای اردوگاه‌ها را از خبیث‌ترین آدم‌ها انتخاب می کردند و عموما این گونه بود اگر چه ممکن است استثنایی هم وجود داشت. این چیست که دشمن را به این اعتراف باز می‌دارد که از عنوان اسیر نه، بلکه آزاده نام می‌بردند؟

این کارگردان سینما و تلویزیون گفت: برای خیلی از نسل امروز آنچه در اسارت و اردوگاه اسرا رخ می‌داد قابل باور نیست.

وی افزود: ما در محاصره بودیم تا آقای کوثری از تهران برسد و بچه‌ها را از محاصره دربیاورند. اتفاقاتی افتاد که همگی قابل مطالبه است.

ده‌نمکی گفت: در هر اردوگاه ۱۰ قهرمان داشتیم که هر جای دنیا بودند به آن ها مدال ارزش می‌دادند. یکی از اتفاق‌های خوب این بود که ۵۰ خانم در طول این سال‌ها هزاران ساعت مصاحبه را پیاده کردند و هدیه من به آزاده‌ها این است که خروجی این کتاب‌ها بیش از هزاران ساعت مصاحبه است.

وی گفت: این افتخار برای آزاده‌هاست. ما حتی یگان‌نگاری در دفاع مقدس نداریم اما در مورد آزادگان هر کدام از اردوگاه‌ها به مثابه یک لشگر بود. این کار قابل نقد است. این مجموعه چند هزار ساعتی را نمی‌گویم قابل نقد نیست ولی مجموعه ارزشمندی در اختیار شماست.

ده‌نمکی با اشاره به ده ها سال تلاش برای تدوین مجموعه اسارت گفت: این یک نذر یا کار فرهنگی است چون آزاده‌ها مظلوم هستند کارهایی که در مورد آنها انجام می‌شود هم مظلوم واقع می‌شوند.

جنگ فی نفسه چیز خوبی نیست

اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران هم در این مراسم گفت: جنگ فی‌نفسه چیز خوبی نیست اما بر اساس اعتقادی دفاع، واجب است برای هر انسانی که از حریم اعتقادات خود دفاع کند و جنگ رزمندگان شد دفاع مقدس. دفاعی که با دست خالی بود.

وی افزود: یکی از رزمنده‌هایی که بخواهیم حساب کنیم آقای ده‌نمکی است.

کوثری گفت: مردم و ملت در قالب بسیج آمدند و حتی بچه‌های مقام معظم رهبری، آقا مصطفی و آقا مجتبی که از روی حیا حتی یک تلفن به خانه نزده بودند. به گونه‌ای که حضرت آقا که رئیس جمهوری بودند با پادگان دوکوهه تماس گرفتند و جویای سلامتی فرزندانشان شدند و گفتند این پیام را بگذارید که اگر این بچه ها شهید و زخمی شدند هیچ اشکالی ندارد اما سعی کنند اسیر نشوند.

وی افزود: در دوره هشتم مجلس بود که این را از حضرت آقا پرسیدم و گفتند اگر شهید یا زخمی می‌شدند باعث افتخار ما بود اما اگر اسیر می‌شدند من رئیس جمهور بودم و از من امتیاز می‌خواستند و من امتیاز بده نیستم و هیچ فرقی میان بچه‌های خودم و بچه‌های دیگران نمی ‌گذارم.

این نماینده ادامه داد: در آنجا طوری بود که این بچه‌ها داشتند اسیر می‌شدند و از ایشان و تیمی که زحمت کشیدند تا این اتفاق نیفتد، تشکر می‌کنم‌. عزیزانی بودند که در اسارت چهار زبان یاد گرفتند. این بود که مایه عزت و سربلندی ما بود. دشمن به هر دری می‌زند بر حماس و غزه پیروز شود و در اینجاست که ایستادگی می‌تواند تمام مشکلات را حل کند. کاری هم که آقای ده‌نمکی انجام داد کار بسیار بزرگی بود.

فرهنگنامه اسارت و آزادگان قرار است در اختیار کتابخانه‌های منتخب کشور قرار گیرد و حواله‌ها در اختیار مدیران این کتابخانه‌ها قرار گیرد.

با حضور غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب پارسی، اسماعیل کوثری، مسعود ده‌نمکی، وحید جلیلی قائم مقام رسانه ملی، فرشاد مهدی‌پور معاون امور رسانه ای و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حواله‌های این مجموعه در اختیار نماینده‌های موسسات و کتابخانه‌ها قرار گرفت.

این مجموعه کتاب، بی‌نظیر است

در این آیین که به همت نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور برگزار شد، سعید طایفه نوروز رئیس سابق ستاد آزادگان کشور نیز درباره نحوه شکل‌گیری این مجموعه گفت: در حدود سال ۸۳ ما به دنبال یک تعریف جامع و مانع از واژه اسیر و دوران اسارت و تدوین یک مجموعه دوجلدی درباره دوران اسارت بودیم که در آن موقع، مسعود ده‌نمکی مسوول آموزش و تحقیق ستاد آزادگان بود. وقتی فراخوان دادیم، طرحی به ما دادند. در بررسی‌هایی که داشتیم با این که آقای ده‌نمکی جزو اسرا نبود طرحش پذیرفته شد.
وی افزود: آقای ده‌نمکی بعد از مدتی گفت با دو جلد و سه چهار جلد کار پیش نمی‌رود و همین‌طور زیاد شد و شد ۷۸ جلد که امشب قرار است رونمایی شود.
طایفه نوروز از این مجموعه به عنوان مجموعه واقعاً بی‌نظیر یاد کرد و افزود: دوران اسارت آزادگان ما بسیار خاص بود. ان‌شالله این کار دست‌مایه تحقیقات و کارهای بعدی باشد.

اسرا در میان رنج ها گنج آفریدند

وحید جلیلی معاون فرهنگی رسانه ملی نیز گفت: اسارت هم تراژدی و هم حماسه دارد و آقای ده‌نمکی به هر دو وجه توجه کرده است. از فقر و فحشا ساخته و آسیب ها و زشتی ها را انکار نکرده و در اخراجی ها و معراجی‌ها رنج و هزینه‌ها را دیده و به بحث معرفتی هم چشم نبسته است.

وی افزود: آزادگان ما از این جهت که در دل تهدید فرصت خلق کردند و در میان رنج ها گنج آفریدند ارزشمند هستند.

جلیلی گفت: ملت ما در دل این رنج ها توانست فرصت‌های تاریخی را خلق کرد که شاید این ویژگی را از فرهنگ عاشورایی خود داشت.

وی اظهار داشت: آقای ده‌نمکی هم تلاش کرده در این مجموعه بزرگ خط زینبی و روایت شیعی شناسی را دنبال کند که هنرمندان ما می‌توانند از آن سیراب شوند و بر خلاف کسانی که تلاش می کنند جامعه ایرانی و ارزش های آن از جمله دفاع مقدس را نبینند و این‌ها را انکار کنند، امروز سربلند است و نظام توانسته هدایای بزرگی را در عرصه‌های مختلف تحویل جامعه دهد و امید است این جریان ادامه پیدا کند.

مهدی رمضانی مدیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور هم گفت: با برگزاری این برنامه کتابخانه‌های مهم و اصلی کشور از این اثر بهره‌مند می‌شوند و کتاب‌ها در سکوهای انتشار در دسترس است و با قیمت اندکی در اختیار قرار دارد.

وی اظهار داشت: این جلسه علاوه بر معرفی کتاب، تجلیل از آقای ده‌نمکی در حوزه‌های مختلف فرهنگی و هنری است که بر روی هر کدام دست گذاشتند موفق بودند. این بضاعت حاصل شد که به اقدام‌ها، کارها و شخصیت ایشان در رسانه، کتاب و سینما و … بپردازیم. از کسانی که ما را یاری کردند تشکر می‌کنم‌. برخی موضوعات مخاطب خاص دارد و هر کسی توفیق حضور در این برنامه‌ها را ندارند. خیلی ها قرار بود بیایند و در دقیقه نود کنسل کردند و خیلی ها قرار بود نیایند اما حضور پیدا کردند. من وظیفه خودم را انجام دادم و هر چه آقای ده‌نمکی گفتند نشان از لطف ایشان دارد.

اسرا قهرمانان گمنام هستند

غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم گفت: انقلاب، جنگ و دفاع مقدس در حقیقت جامعه ما را تغییر داده است. جامعه امروز ایران جامعه قبل از انقلاب نیست‌. من ۳۳ سال قبل از انقلاب زندگی کردم و می‌توانم آن را لمس کنم‌. 

وی اظهار داشت: جامعه ما واقعا عوض شده است که یکی از نمونه های آن فراوانی واژه‌هایی است که قبل از انقلاب وجود نداشته است. 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: این کاری که آقای ده‌نمکی کرده کار کوچکی نیست. کار سنگین، طولانی، مستمر و سختی بوده است.

حداد عادل گفت: در ما حس تاریخی ضعف است و نمی‌توانیم به موقع تاریخ نگاری و لوازم آن را فراهم کنیم. می‌خواستم در مورد پروین اعتصامی بنویسم اما یک مرجع اطلاعاتی کافی در این باره نداشتم. 

وی افزود: مقدمه و اسباب لازم برای تالیف تاریخ حقیقی فراهم نیست و انتشار اسناد به عنوان مقدمه برای یک کار واجب است و در انقلاب نسبت به این کار کوتاهی کرده‌ایم و با وجود کارهایی که شده اسناد انقلاب آنگونه که باید ثبت و ضبط نشده است. 

رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: بسیاری از رجال دوره قبل از انقلاب بودند که جرات انتشار خاطراتشان را نداشتند که بعد از انقلاب بسیاری از این خاطرات منتشر شده است. 

حدادعادل گفت: مخالفان انقلاب در ثبت وقایع انقلاب نسبت به انقلابیون پیش دستی کردند. حبیب لاجوردی تاریخ شفاهی پر کرد. ممکن است با محتوای آن مشکل داشته باشیم ولی کاری به موقع بود و ما دیر جنبیدیم. الان هم هر جا جلوی ضرر را بگیریم منفعت است. 

وی افزود: تاریخ را باید کسانی بنویسند که در صحنه بودند و مقام معظم رهبری هم چند بار این را تاکید کردند. 

حدادعادل به برخی تحریف‌های تاریخی اشاره کرد و اظهار داشت: پرویز ثابتی رسماً انکار می‌کند که در ساواک شکنجه انجام می‌شد. این چه دروغ بزرگی است؟ هنوز کسانی مانند عزت شاهی آثار شکنجه بر روی بدن‌هایشان است. اما آن وقت، ثابتی می‌گوید ما شکنجه نمی کردیم. 

وی گفت: یادداشت های علم در ۷ جلد منتشر شده و توصیه می کنم اگر کسانی نخوانده اند این مجلدات را بخوانید که اسناد موجود در آن، هیچ جای شک و شبهه ندارد که ضد انقلاب ترجیح می‌دهد در مقابل این مجلدات سکوت کند. 

حداد عادل گفت: همین دو سه ماه پیش گفتند از آقای آهنگران تقدیر شده که باید بشود و یک نفر به او گفته بود که تو بودی جوانان را به کشتن دادی. پس کار به این سادگی‌ها نیست. 

وی افزود: آزادگان در مقایسه با شهدا و رزمندگان مظلوم واقع شدند و کار آقای ده‌نمکی می‌تواند مقدمه‌ای باشد تا جایگاه آزادگان در جای اصلی خود قرار بگیرد. اسرا قهرمانان گمنام هستند و باید روی آن سرمایه‌گذاری ویژه کرد. 

حداد عادل گفت: خاطرات اسرا خیلی واقعی است. وقتی شما خاطرات اسرا را می‌خوانید مانند کتاب من زنده ام معصومه آباد و پایی که جا ماند تخیلی نیست و واقعیت دارد. این کتاب‌ها سازنده است چون واقعیت دارد. 

وی اظهار داشت: ممکن است در این مجموعه از نظر فنی و روشی اشکالاتی باشد و برخی اشکال بگیرند که قابل حل است. این ارزش دارد که تا صاحب اثر از بین نرفته حرف خود را ثبت و ضبط کند. این مجموعه ماده خام برای دیگر مجموعه‌هاست‌ . این صنعت بالادستی است. از این مجموعه انواع آثار فکری و فرهنگی درمی‌آید. 

رییس بنیاد سعدی تاکید کرد: کسانی که در یک اردوگاه چند سال با هم بودند اصطلاحاتی با هم داشتند که جمع آوری این‌ها برای زبان‌شناسان قابل استفاده است و زبان اسارت به این معناست. 

وی توصیه کرد صدا و سیما فرصتی را هم برای آزادگان و خانواده‌های آنان بگذارد و با آنها هم صحبت شود که قطعا سازنده است و شاید تاثیر آن هم کم نباشد.

خروج از نسخه موبایل