فیلم سینمایی «لوتریا» ساخته علی عطشانی در یکی از جشنوارههای آمریکایی و فیلم کوتاه «مداربسته» در جشنواره مینیمالن نروژ حضور دارند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «لوتریا» به کارگردانی علی عطشانی و تهیهکنندگی مشترک مهدی منیری، مهدی منصوری، رعنا نبوی، حامد فیضی دیزجی، صدرا درودیان همایونی، کسری درودیان همایونی که سال گذشته در کشور مکزیک ساخته شد، در سی و نهمین حضور بینالمللی خود، در بیست و سومین دوره جشنواره فیلم ZIONS INDIE FILM FEST (ZIFF) که یکی از جشنوارههای سینمایی مهم کشور آمریکاست و همه ساله در ایالت یوتا برگزار میشود، به رقابت با آثاری از کشورهای مختلف میپردازد.
در توضیحات این جشنواره آمده است: «جشنواره فیلم ZIONS INDIE FILM FEST که در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد و در سال ۲۰۲۲ با نام و تمرکزی جدید طراحی شد، اولین ارائهکننده داستانهای سینمایی از فیلمسازان مستقل در سراسر جهان است. بیست و سومین ZIFF سالانه در کنار کوههای تماشایی Wasatch یوتا، از ۲۶ فوریه تا ۲ مارس ۲۰۲۴ برگزار میشود.
جشنواره ZIFF مخاطبان پیچیده و متنوعی از تماشاگران سینما، رهبران صنعت فیلم، منتقدان سینما، دانشجویان سینما، رهبری دولتی و حامیان مالی را گرد هم میآورد و استانداردهای برنامهنویسی قدیمی که بیش از دو دهه پیش ایجاد شده بودند، در سازمان جدید ادامه خواهند یافت.
جشنواره ZIFF رویداد مهمی است که مجموعهای چشمگیر از فیلمهای بلند، مستند، نمایشهای ویژه، فیلمهای کوتاه، نماهنگها، مسابقات فیلمنامه، جدولخوانی، پنلهای صنعتی ارزشمند و ارائهکنندگان اصلی را به نمایش میگذارد.
برگزارکنندگان این جشنواره تلاش میکنند به فیلمسازان کمک کنند تا بهترین تجربه ممکن را در جشنواره داشته باشند و بدین منظور فرصتهای رسانهای ویژه برای فیلمهای منتخب نهایی، پرسش و پاسخ پس از نمایش فیلم، سالن VIP Filmmaker، کیفهای فیلمساز، شبکهسازی و موارد دیگر ترتیب داده میشود.»
جشنواره یوتا از ۲۶ فوریه تا ۲ مارس ۲۰۲۴ در SCERA Center شهر اورم ایالت یوتا برگزار میشود.
«لوتریا» تاکنون بیش از ۱۰ جایزه در بخش بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جشنوارههای مختلف بینالمللی کسب کرده و در فستیوالهای متعدد جهانی حضور داشته است.
فیلمنامه «لوتریا» بر اساس یک داستان واقعی و نوشته علی عطشانی و محمودرضا ثانی است.
سایر عوامل این فیلم عبارتند از: دستیار اول کارگردان: هومن سپنتامهر، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، فیلمبردار: میگل سالیناس، صدابردار: آلن کابالرو، دستیار صدابردار: امانول جارامیو، چهرهپرداز: فرزانه زردشت، دستیار چهرهپرداز: آنا کارن آلوارز، دیوید چاوز، گریس سالیناس، گروه کارگردانی: اوریل لاگونا، حمیدرضا میمندی، علی محمودی، تهیه کننده ایران: احسان ولی پورزند، پریسا زهتابیان، تولید ایران: سعید دلاوری، طراح لباس: بیتا عطشانی، دستیار طراح لباس: الناز باقری، ملیکا سادات اسماعیلی، موسیقی: پوریا حیدری، صداگذاری و میکس: نادر بادامچی، بخش فنی: آلبرتو پالاسیوس، کریستوفرلوپز، کریستوفر سالیناس، جاناتان لوی، عکاس: آلکس گنزالس، منشی صحنه: فریدا آیالا، مدیر تولید: موریسیو مورالس، امور بینالملل و زیرنویس: امیدعلی چوگانی، طراح هنری: مجری طرح: بیتافیلم تهران، سیدعلی اسماعیلی، حسین بلاش، تهیه شده در: امریکن برایت لایت فیلم پروداکشنز، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای بیتا فیلم تهران: مریم قربانینیا.
«مدار بسته» در جشنواره مینیمالن
فیلم کوتاه «مداربسته» به نویسندگی حسن نجمآبادی و کارگردانی سمیرا کریمی به سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مینیمالن نروژ راه یافت.
جشنواره مینیمالن Minimalen ، رویدادی بینالمللی برای رقابت بین فیلمهای کوتاه از سراسر جهان است که در سال ۱۹۸۸ تأسیس و هدف اصلی خود را در یافتن راههای جدید برای استفاده از فیلم به عنوان یک رسانه، اصلاح کرده است.
توجه به تولیدات مستقل با نگرش دمیدن روحی آزاد به فیلمسازی و تأکید بر تصاویر و زبان فیلم، بیش از کلمات؛ فیلمسازی به معنی جست و جوی دائمی برای یافتن فرم مناسب و نه لزوما روایت داستان و اینکه اساساً، هر فیلم باید اثر انگشت خاص خود را داشته باشد؛ توجه به جواهرات کوچک داستان کوتاه، مستند یا انیمیشن که شاید حتی از لحاظ هنری پیشگام و بی نقص نبوده اما با ابزارهای تجربی، با قوام در فرم و محتواست؛ از اهداف دیگر مینیمالن و وجه تمایز آن با سایر جشنوارهها، ذکر شده است.
سی و ششمین دوره جشنواره این جشنواره ۲۳ تا ۲۸ ژانویه ( سوم تا هشتم بهمن ۱۴۰۲) در شهر تروندهایم نروژ، برگزار خواهد شد.
«مداربسته» داستان دو دختر دبیرستانی را روایت میکند که در مدرسه با مشکلاتی مواجه میشوند. این فیلم کوتاه پیشازاین جشنوارهها، به سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلم ملبورن استرالیا، سی و نهمین دوره جشنواره لیوبلیانای اسلوونی، شانزدهمین دوره جشنواره کوکی آلمان و شانزدهمین جشنواره پکن چین نیز راه یافته بود.
مهری آل آقا، پرنیا لرنی، پریسا حبیبی، نگار طاهری، آویشن صدقی، منصوره کریمی، نادر خواهانی، علیرضا مهابادی و سونیا نوری در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. این فیلم کوتاه در خانه هنر هور تهیه شده و پخش بینالملل آن بر عهده کمپانی مستقل مورچه است.
عوامل فیلم کوتاه «مداربسته» عبارتند از: مشاور کارگردان: حسن نجمآبادی، تهیهکنندگان: فاطمه سلطانزاده و علی کریمی، مجری طرح: غلامحسین شاه علی، مدیر فیلمبرداری: کیوان شعبانی، تدوین: مرجان طبسی، اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، مدیر صدابرداری: مجید امینی، طراحی و ترکیب صدا: عبدالرضا حیدری، صداگذار: پروانه جهانگیری، مدیر تولید: حسین عابدین، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: نرگس امیراصلانی، منشی صحنه: مهتاب حبیبی، طراح صحنه: مهران مکاری، لباس: الهام موسوی، طراح گریم: بنی محمدی، دستیار یک فیلمبردار: پوریا خطیبی کیا، دستیار صدا: محمدرضا کاویانی، مدیر صحنه: رامیار محمودی، دستیار تولید: علیرضا مهابادی، گروه فیلمبرداری: امیر سجاد ذوالفقارینژاد و مهدی نوابی، دستیار دوم کارگردان: سارینا میر طیبی، مدیر تدارکات: رضا تهرانی، تدارکات: علیرضا شاهرخی، حملونقل: محسن نوذرپور و علیرضا شاهرخی، زیرنویس: رضا تاری وردی، عکاس: نفیسه صالحآبادی، طراح پوستر: متین خیبلی و مشاور رسانهای: علی کشاورز.
«اوپنهایمر» برنده بزرگ جوایز انتخاب منتقدان شد و هشت جایزه از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر نقش مکمل مرد را به خانه برد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مراسم اعطای جوایز سالانه انتخاب منتقدان (Critics Choice Awards) برگزار شد و فیلم «اوپنهایمر» به کارگردانی کریستوفر نولان برنده هشت جایزه شد و «باربی» ساخته گرتا گرویگ هم موفق به کسب جایزه در شش شاخه شد.
جایزه بهترین بازیگر زن هم به اما استون برای فیلم »بیچارگان» رسید و پل جیاماتی هم برای فیلم «جاماندگان» بهترین بازیگر مرد نام گرفت.
در بخش تلویزیونی نیز سریالهای «خرس»، «وراثت» و «مشاجره» هر کدام به ترتیب جوایز متعدد بازیگری را دریافت کردند و برنده جوایز بهترین سریالهای کمدی، سریال درام و مینی سریال شدند.
«خرس» و «مشاجره» هر کدام چهار جایزه به خانه بردند و سه جایزه هم به سریال «وراثت» اختصاص یافت.
فهرست برندگان مهمترین بخشهای جوایز انتخاب منتقدان ۲۰۲۴ را در زیر مشاهده کنید:
بهترین فیلم
اوپنهایمر – برنده داستان آمریکایی باربی رنگ بنفش جاماندگان قاتلان ماه کامل استاد زندگیهای گذشته بیچارگان سالتبرن
بهترین بازیگر مرد
پل جیاماتی – جاماندگان – برنده بردلی کوپر – استاد لئوناردو دی کاپریو – قاتلان ماه کامل کولمن دومینگو – راستین کییان مورفی – اوپنهایمر جفری رایت – داستانهای آمریکایی
بهترین بازیگر زن
اما استون – بیچارگان (برنده) لیلی گلادستون – قاتلان ماه گل ساندرا هولر – آناتومی یک سقوط گرتا لی – زندگی های گذشته کری مولیگان – استاد مارگو رابی – باربی
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
رابرت داونی جونیور – اوپنهایمر (برنده) استرلینگ کی براون – داستان آمریکایی رابرت دنیرو – قاتلان ماه گل رایان گاسلینگ – باربی چارلز ملتون – می دسامبر مارک روفالو – چیزهای بیچاره
بهترین بازیگر نقش مکمل زن
داواین جوی راندولف – جاماندگان (برنده) امیلی بلانت – اوپنهایمر دانیل بروکس – رنگ بنفش آمریکا فررا – باربی جودی فاستر – نیاد جولیان مور – می دسامبر
کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.
این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.
با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
«مسافری از گانورا» ایدهها و خردهداستانهای مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟
بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرفهایی که بهصورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود میدانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و میدانستیم این فرزند سالها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمیکند.
شنیدن این روایت جرقه اولیه شکلگیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غمانگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز است.
رابطهای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده میشود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشتهایم.
چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشارهای به مشکلات این قشر نداشتید؟
ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس میکردیم پیشتر کمتر به آنها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کمکاریهاش شهرداری در این زمینه، که پیشتر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کردهاند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع میخواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانیهایش تمرکز کنیم.
حس نمیکنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم مینشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم میشود؟
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوششان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.
فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام میدهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدفمان این بود که بگوییم میتوان برای یک معلول چنین تواناییهایی را در نظر گرفت.
شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی میگذارد، مربوط به توان راه رفتن میشود. ما تعمدا در داستان توانمندیهایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدمهای عادی هم از توانشان خارج باشد.
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندیهای بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…
چرا تغییر دادید؟
یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی میخواهد آن لباس خاص را پس بدهد، میگوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی میبینید که او میگوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برایمان داشت…
چه دردسرهایی داشت؟
بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کاتهای متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام میکردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس میکنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.
سهیل و ستار بهعنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونهای انتخاب شدهاند که انگار زخمخورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟
داستان «ستار» هم اقتباسشده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار میکرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگیاش را برایمان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.
ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی بهصورت عامتر قومیتها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمیکنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگخیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربههای تلخی را پشتسر گذاشتهایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربهای از سایه جنگ نداشته باشد.
یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر میکنید چقدر موفق بودهاید؟ مشخصا بچهها چقدر متوجه این بعد از داستان شما میشوند؟
تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه بهصورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمیخواستیم ذهن کودکان را بهصورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی میدانیم که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصههایی که دربارهاش مطرح میشود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمیشود. حتی سهیل دیالوگی درفیلم خطاب به امید دارد که میگوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟
میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشارههای مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبلتر اشارههای مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخشها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان بهصورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.
ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگهای فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کلکل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آنها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانیها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.
حتی در بالغبر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت میکند. درباره این موضوعات گفتوگوهای بسیاری داشتیم. نمیخواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بینالمللی هم داشته باشد، فکر میکنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر میشود؟
در نسخه بینالمللی میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیشفرض را داشتیم که اگر بهطور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی میتوان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کردهایم.
به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟
ما نمیخواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره افغانستانیها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانیها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشمهای ستار را به هزارهها نزدیک کنیم اما در عین حال میخواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر میکنم در قیاس با انیمیشنهای دیگر، میتوانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوستداشتنی شدهاند. زیبایی کاراکترها برایمان بسیار حائز اهمیت بود.
در طراحی کلکلها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالشها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیمنگاهی داشتهاید؟
اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانسها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز میگردد، پدرش به او میگوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاریهای ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر میگوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیتها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشتهایم.
حتی میخواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچهها منتقل میکنند. بچهها واقعا ذهن پاک و سادهای دارند. اگر بزرگتری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی میتواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگترها هستند.
بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینیها و فضاییها میشود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وامدار نمونههای خارجی بودید؟
خیلی تلاش کردیم تا جایی که میتوانیم از نمونههای خارجی استفاده نکنیم. نمیخواستیم داستان فیلم کپیبرداری باشد. کمااینکه اکثر داستانهای روایت شده در فیلمهای خارجی با محوریت فضاییها، شباهتهای بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر میتوان درباره این موضوع خیالپردازی کرد که بهنظر میرسد بینهایت داستان درباره فضاییها میتوان متصور بود. از گونههای مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستانها و موقعیتهایی که میتوان برای آنها طراحی کرد.
ما تلاش کردیم، روایتمان معطوف به سیارهای باشد که شباهتهایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیارهای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیتهایی روی این نگاه وجود داشت.
چه حساسیتهایی وجود داشت؟
بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیتهای عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما میدانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.
اگر سهیل را وارد چنین چالشهای تخیلیای کردیم، به این دلیل بود که نمیخواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر میخواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیادهروها و معابر میپرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندیهای انسانها میشود به تصویر درآوریم تا بهخصوص بچهها یاد بگیرند که به تواناییهای خود اتکا کنند و جلو بروند.
شخصیت فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعتدهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. میخواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچهها بتوانند از محدودیتهای ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که میتوانند انجام دهند.
فکر نمیکنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژهها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هستهای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟
شاید یکی از دلایلش این بود که احساس میکردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب میبستیم! البته منکر این نیستیم که شاید میشد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغهها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.
خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آنها میشود؟
معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کمرنگتر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را میپذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.
این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه میدانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیدهاند و از همه آنها تشکر میکنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. بهخصوص از طرف بچههایی که مخاطب پیامهای این فیلم میتوانند باشند. ما میخواهیم به مرحلهای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بینالمللی رقابت کنیم.
یکی از ایدههای نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آنها را میگیرد. در طول روایت نشانهای مبنیبر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمیبینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط میشود؟
بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را بهعنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و بهواسطه اتفاقاتی که میافتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او میکند.
چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را بهدرستی مخاطب متوجه نمیشود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهرههای علمی برود، یا ابرقهرمانهای هالیوودی؟ سرانجام هم دست به انتخاب درست میزند. بهواسطه آن حذفیات برخی از این نقصانها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را میپذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.
یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشنهای سینمایی ایران هم میشود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشنهای ما تا این اندازه پسرانه شده است؟
این مشکل مربوط به انیمیشنسازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزیهای موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه میشویم که کار را به مراتب برایمان دشوارتر میکند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشنها هم میتوانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.
این مشکلات بهصورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط بهگونهای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. میتوانستیم یک کاراکتر فرعی و بیخاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.
کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، بهنظر میرسد چندگام از دیگر انیمیشنهای سینمایی این سالها عقبتر است و از نظر کیفی توان رقابت با آنها را ندارد؛ این فاصله کیفی را میپذیرید و فکر میکنید، دلیلش چیست؟
درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشتهایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد میدانیم. در عین حال کیفیت هر پروژهای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گلهگذاری کنم اما این طبیعی است که پروژهای با بودجه بیشتر میتواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.
آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت میگویم همین امروز با بودجهای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.
میتوانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟
خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجهای حتی بهترین انیمیشنساز با بهترین تیم همراه هم نمیتواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تکتک بچههایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.
به زبان سادهتر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشتهاید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.
دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشنسازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه میشود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی میتوانم بگویم برخی زیرساختها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آنها نیازمند بودجه است.
احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک بهواسطه موسیقیشان ماندگار میشوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!
بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبتهایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجهاش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختیها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.
این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشنهای سینمای جابهجا کرده است؟
از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلمهای غیرکمدی شده است. همه فیلمها تحت تأثیر سانسهای زیاد فیلمهای کمدی، سهمشان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلمهای دیگر فشار وارد میکند.
سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت میکنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانهمان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.
در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت میبرد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.
در ابتدای گفتوگو اشارهای به ایده شکاف نسلها داشتید. از این منظر احساس نمیکنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟ بهخصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچهها و یا کلکلهای بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.
این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشنهای دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کردهاند اما باید این داستانها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچهها روایت میشود و ما نمیتوانستیم آن را نادیده بگیریم.
در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینهها دارند. تنها پاسخی که میتوان به این نگرانیها داد، این است که همه اینها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگترهاست.
درباره حاضرجوابیهای سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! بهخصوص که امروز جسارت بچهها دربرابر والدین بهگونهای است که بسیاری از خانوادهها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمیشود!
وقتی از یک روانشناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه میکند و بعد در انتها نتیجهگیری میشود که آن کار بد بوده است! آن روانشناس میگفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجهگیری را درک نمیکند و فقط فعل را درک میکند و احساس میکند باید آن کار را انجام دهد.
برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچههای بالای سه سال، نتیجهگیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر میبیند، نتیجه منفی آن را هم درک میکند. ما هم در این بخش، نتیجهگیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. بهخصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح میشود و یکدیگر را در آغوش میکشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.
گیشه سینمای ایران طی یک هفته گذشته با فروش بیش از ۳۸ میلیارد تومان به رقم کلی ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان رسیده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، تنها ۱۸ روز به آغاز چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر باقی مانده است و با توجه به اینکه با شروع این جشنواره اکثر سینماهای کشور به خصوص سینمادوستان در تب و تاب این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری قرار می گیرند و اکثر پردیس های سینمایی که این روزها میزبان علاقه مندن به سینما برای تماشای فیلم های در حال اکران هستند، در اختیار جشنواره فیلم فجر قرار می گیرد میزان آمار فروش فیلم ها در بازه زمانی برگزاری جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا می کند.
البته در این مدت نیز کمتر تهیه کننده ای تمایل دارد تا فیلم خود را برای اکران روانه سینماهای کشور کند؛ به همین دلیل می توان گفت جدول اکران با تغییر چندانی حداقل تا پایان جشنواره فیلم فجر همراه نخواهد بود و بی شک فروش گیشه نیز قرار نیست تغییر محسوسی داشته باشد. اما باید دید در این ۱۸ روز باقی مانده مخاطبان تا چه اندازه از فیلم های در حال اکران استقبال می کنند و یا همچنان گوی سبقت بر دستان همان فیلم های اندکی است که ماه ها است در سینماها اکران بوده و همچنان مورد استقبال قرار می گیرد.
اما گیشه سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ همانند سال های قبل با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است؛ هرچند بعد از ۲ سال رکود و تعطیلی که به دلیل شیوع ویروس کرونا بر گیشه سینما حاکم بود و البته حواشی که سینما بعد از آن درگیر آن شد؛ فروش فیلم ها در سال جدید توانسته جان تازه ای به سینمای ایران بدهد، هرچند بار این اتفاق نیز تنها روی دوش تعدادی فیلم سینمایی در گونه کمدی قرار داشت که اگر همین چند فیلم هم نبود سینما کاملاً به ورشکستگی می رسید. با این حال می توان به فروش کل سینمای ایران از ابتدای سال جاری تا امروز امیدوار بود؛ گیشه سینمای ایران از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان فروش داشته است.
با نگاه کوتاه به آمار فروش فیلم هایی که در حال حاضر در سینمای ایران اکران هستند، می توان گفت فیلم های کمدی همچنان در صدر جدول فروش قرار دارند و همچنان در جذب مخاطب به سینماها بیش از هر فیلم دیگری موفق عمل میکنند. از فیلم سینمایی «هاوایی» که بیش از ۱۰ روز است در سینماها اکران شده گرفته تا فیلم های دیگری چون «هتل»، «ویلای ساحلی»، «ورود و خروج ممنوع» و «فسیل» که ماه ها است از اکران تعدادی از این آنها گذشته اما همچنان تماشایشان در سینما برای مخاطب جذاب است.
بعد از این فیلم ها، بیشترین مخاطب را آثار انیمیشن و فیلم های کودک و نوجوان داشته اند که می توان به فیلم «بچه زرنگ»، «مسافری از گانورا» و یا «نارگیل ۲» اشاره کرد. بعد از این آثار است که فیلم های اجتماعی، سیاسی و ارگانی در لیست فروش قرار می گیرد که این نشان دهنده تمایل اندک مخاطب این روزهای سینمای ایران نسبت به چنین آثاری است.
فروش فیلمها طی یک هفته گذشته
فیلم سینمایی «هاوایی» در یک هفته گذشته توانسته است به فروش بیش از ۱۳ میلیارد و ۱۹۶ میلیون تومان دست یابد، این فیلم سینمایی که از تاریخ ۱۳ دی ماه در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز بیش از ۱۵ میلیارد و ۶۵۶ میلیون تومان فروش داشته است.
دومین فیلم پرفروش هفته فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی است، این فیلم نیز بعد از گذشت ۴ ماه از اکران خود همچنان در بین فیلم های پرفروش هفته قرار دارد و توانسته طی یک هفته گذشته بیش از ۹ میلیارد و ۳۷۴ میلیون تومان فروش داشته باشد و فروش کل خود را به بیش از ۲۲۵ میلیارد و ۴۶۸ میلیون تومان برساند.
«ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری در رتبه سوم پرفروش های این هفته سینمای ایران قرار دارد و در یک هفته گذشته ۵ میلیارد و ۵۱۹ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم بعد از گذشت یک ماه از اکران خود توانسته بیش از ۳۷ میلیارد و ۸۶۲ میلیون تومان فروش داشته باشد.
فیلم سینمایی «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز در یک هفته گذشته فروشی برابر ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان داشته است. این فیلم سینمایی نیز با گذشت یک ماه از شروع اکران خود به فروش ۱۷ میلیارد و ۵۰۸ میلیون تومان دست یافته است.
فیلم «فسیل» به کارگردانی کریم امینی که نزدیک به یک سال است در سینماهای ایران در حال اکران است، طی یک هفته گذشته ۲ میلیارد و ۶۳۱ میلیون تومان فروش داشته و همچنان مخاطبان بسیاری را به سینما می کشاند. فروش کل این فیلم سینمایی بیش از ۳۰۶ میلیارد و ۱۷ میلیون تومان بوده است.
انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری طی یک هفته گذشته موفق به فروش ۲ میلیارد و ۲۷ میلیون تومان شده است. این انیمیشن سینمایی که ۵ ماه از اکران آن می گذرد تا امروز ۵۵ میلیارد و ۲۴۴ میلیون تومان فروش داشته است.
فیلم «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمداری دومین فیلم از سینمای کودک و نوجوان است که طی یک ماه گذشته در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی با فروش یک میلیارد و ۳۹۸ میلیون تومان در یک هفته گذشته فروش خود را به ۴ میلیارد و ۹۶۳ میلیون تومان رسانده است.
فیلم سینمایی «نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی نیز در یک هفته گذشته ۵۵۳ میلیون و ۸۸۰ هزار تومان فروش داشته است و کل فروش خود را بعد از گذشت ۵ ماه از اکران به ۲۴ میلیارد و ۳۷۲ میلیون تومان برساند.
فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که روایت گر یک داستان ملتهب سیاسی است؛ در یک هفته گذشته ۳۷۱ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم سینمایی نزدیک به یک ماه است که در سینماهای کشور اکران شده و تا امروز فروشی بالغ بر یک میلیارد و ۵۶۰ میلیون تومان داشته است.
«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر نیز در یک هفته گذشته ۳۱۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود ۱۱ میلیارد و ۶۲۳ میلیون تومان فروخته است.
فیلم سینمایی «شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی نیز در یک هفته گذشته ۲۳۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که از خرداد ماه سال جاری در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز ۷۷ میلیارد و ۵۴۱ میلیون تومان فروش داشته است.
«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی نیز در یک هفته گذشته ۱۹۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی طی ۲ ماه از اکران خود ۶ میلیارد و ۲۸۶ میلیون تومان فروش کرده است.
فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی حسین قناعت در ۷ روز گذشته فروش ۱۲۶ میلیون و ۹۴۷ هزار تومانی داشته و بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود یک میلیارد و ۶۰۷ میلیون تومان فروش داشته است.
«گیچ گاه» به کارگردانی عادل تبریزی نیز در یک هفته گذشته ۱۱۰ میلیون تومان فروش داشته است، این فیلم سینمایی بعد از گذشت ۳ ماه از اکران خود ۱۵ میلیارد و ۵۳۱ میلیون تومان فروش داشته است.
فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت نیز در یک هفته گذشته بیش از ۸۲ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که کمتر از یک ماه از اکران آن می گذرد ۴۷۲ میلیون تومان فروش داشته است.
نامزدهای جوایز سالانه انجمن تهیهکنندگان آمریکا (PGA) به عنوان یکی از بهترین پیشبینی کنندگان جوایز اسکار اعلام شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در بخش بهترین تهیهکنندگی فیلم بلند سینمایی (جایزه داریل اف زانوک) سی و پنجمین دوره جوایز انجمن تهیهکنندگان آمریکا فیلمهای «داستان آمریکایی»، «آناتومی یک سقوط»، «باربی»، «جاماندگان»، «قاتلان ماه کامل»، «استاد»، «اوپنهایمر»، «زندگیهای گذشته»، «بیچارگان» و «منطقه مورد علاقه» نامزد دریافت جایزه شدهاند.
نامزدهای انجمن تهیهکنندگان آمریکا یکی از مهمترین پیشبینی کنندگان جوایز اسکار است و سال گذشته نامزدهای این جوایز موفق به کسب ۷ نامزدی اسکار شدند.
۲۰ برنده قبلی جایزه بهترین فیلم جوایز اسکار در ۱۵ مورد با برنده جایزه انجمن تهیهکنندگان آمریکا مطابقت داشته است. سال گذشته فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» و «پینوکیو» از «گیرمو دل تورو» که برنده جایزه انجمن تهیهکنندگان در شاخههای فیلم بلند و انیمیشن شده بودند در نهایت جایزه اسکار بهترین فیلم و انیمیشن بلند را نیز از آن خود کردند.
امسال در بخش انیمیشن جوایز انجمن تهیهکنندگان آمریکا، «پسر و مرغ ماهیخوار»، «اِلمنتال» و «مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی» نامزد دریافت جایزه شدهاند.
در بخش تهیهکنندگی سریالهای درام نیز «تاج»، «دیپلمات»، «آخرین بازمانده»، «برنامه صبحگاهی» و «وراثت» و در بخش تهیهکنندگی سریالهای کمدی هم «بری»، «خرس»، «وظیفه هیئت منصفه»، «فقط قتلهای داخل ساختمان» و «تد لاسو» نامزد دریافت جایزه معرفی شدند.
مراسم اعطای جوایز سی و پنجمین دوره جوایز انجمن تهیهکنندگان آمریکا روز ۲۵ فوریه (ششم اسفند) برگزار میشود.
جشنواره فیلم فجر تا اینجا توانسته حداقل بر روی کاغذ، کنجکاویهایی را به وجود بیاورد که مخاطبان بسیاری را به دنبال کردن این رویداد ترغیب میکند. حال باید منتظر بمانیم تا ببینیم این کنجکاویها تا چه اندازه قادر خواهند بود رضایت حداکثری مخاطبان را رقم بزنند و اصولا آیا جشنواره امسال خواهد توانست غافلگیری خوبی را رو کند یا خیر.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، امسال، سال خوبی برای جشنواره فیلم فجر است. این نوید از همان زمانی به گوش رسید که اعلام شد ۱۰۶ فیلم برای حضور در این رویداد، اعلام آمادگی کردهاند که از این تعداد، ۵۱ فیلم را کارگردانان اول تولید کردهاند. مشخص بود که با این آمار، دست هیات انتخاب برای گزینش آثار باز است. همچنین این گمانه به ذهن خطور میکرد که با توجه به حضور این تعداد فیلماولی، بخش نگاه نو، دوباره احیا میشود و تعداد بیشتری از آثار اول، امکان حضور در جشنواره فجر را خواهند یافت.
در ادامه و با سلسلهگزارشهایی که منتشر شد، این نکته مورد توجه قرار گرفت که ارگانهای بسیاری برای امسال تولیدات داشتهاند که بیم آن میرفت با جشنوارهای ارگانی مواجه شویم اما این گمانه از دو جهت مردود بود: نخست، بحث هوشمندیای بود که در سیاستگذایهای کلان جشنواره فجر وجود دارد و از یکدست شدن تم تولیداتی آن جلوگیری میکند و دوم، سوژههایی بود که برخی از این ارگانها، موفق شدند تا آن را از حالت کلیشهای خارج کنند. مثلا دو ساخته امسال اوج یعنی آبی روشن و پرویزخان، در زمین دیگری جز آنچه تصور غالب است، روایت میشود که تنوع گونه خوبی را برای جشنواره امسال رقم زده است.
این تنوع گونه که از کودک و کمدی تا درامهای اجتماعی، دفاع مقدس، بیوگرافی و انیمیشن وجود دارد، طیف وسیعتری از مخاطبان را شامل شده و جذابیتهای تماتیک بسیاری را به جشنواره میدهد. همچنین حضور کارگردانانی از چندین نسل، میتواند در کنار تنوع گونه، چالش جذابتری را در مسیر رقابت ایجاد کند.
در مورد جشنواره امسال، چندین نام پررنگ که تصور میشد میتوانند با حضور خود، تنور این دوره را حسابی گرم میکنند، غائب هستند. این اتفاق را در نتیجه این اصل قلمداد کنیم که آثار حاضر در جشنواره، به لحاظ کیفی، بهمراتب از آن آثار، قدرتمندتر بودهاند و هیات انتخاب تحتتاثیر بزرگی آن نامها و فضاسازی رسانهای قرار نگرفتهاند
فضاسازیها و خبررسانیهایی که برخی از آثار جشنواره امسال طی هفتههای اخیر داشتهاند نیز میتواند برای مخاطب، جذابیتهای بسیاری داشته باشد. متاسفانه اکنون چندسالی است که این نگاه در برخی رسانهها رایج شده که طی آن، بیش از آنکه به داستان، کارگردان، تیم بازیگری و گونه فیلم توجه شود، تمرکز بر روی نهاد سازنده است و همین، به اهرمی تبدیل میشود تا گاردهای علیه آن فیلم شکل بگیرد. این، یک سنجش غیرحرفهای و اشتباه است چرا که نهادی مانند فارابی، در عمده تولیدات سینمایی کشور نقش دارد و این نقش داشتن، از اعطای تجهیزات و لجستیک گرفته شده تا اعطای وام و . . . میتواند متنوع باشد و به همین دلیل، نمیتوان اینگونه برداشت شود که چون فارابی در فلان فیلم مشارکت داشته، پس با یک فیلم ارگانی با زاویه نگاه خاص مواجه هستیم.
مثلا برای جشنواره امسال، حدود نیمی از فیلمها، با حضور فارابی تولید شده است اما آیا این گزاره، به معنی تولید فیلم تحت تفکر فارابی است؟ قطعا خیر. همچنانکه دیگر ارگانها نیز از آن شاخصههایی که تصور میکنیم، فاصله گرفته و در تولیدات خود، مخاطب و رضایت او را هدف قرار دادهاند. بنابراین نباید با یک پیشفرض تدافعی و گارد گرفتن در برابر برخی تولیدات، به تماشای آثار حاضر در جشنواره بنشینیم.
در مورد جشنواره امسال، این نکته نیز وجود دارد که چندین نام پررنگ که تصور میشد میتوانند با حضور خود، تنور این دوره را حسابی گرم میکنند، غائب هستند. این اتفاق را در نتیجه این اصل قلمداد کنیم که آثار حاضر در جشنواره، به لحاظ کیفی، بهمراتب از آن آثار، قدرتمندتر بودهاند و هیات انتخاب تحتتاثیر بزرگی آن نامها و فضاسازی رسانهای قرار نگرفتهاند. همین استدلال کافی است تا با دید جدیتری به آثار این دوره نگاه کنیم و حتی در انتظار غافلگیری باشیم.
جشنواره فیلم فجر، هرساله، فارغ از چهرههایی که در آن حضور دارند، محلی برای تضارب عقاید است. همین مشخصه، تنور این رویداد را حسابی گرم میکند. این اظهارنظرهای پیشدستانه قطعا مربوط به دوره اخیر نیست و در تمامی دورهها وجود داشته است پس با این نگاه حرفهای به جشنواره مینگریم که نمیتوان کلیت یک دوره را تنها از روی نام فیلم و سازنده آن تشخیص داد. وقتی با این دید، به جشنواره نگاه کنیم، به این گزاره میرسیم که در بزرگترین رویداد فرهنگی کشور، تعدادی فیلم به نمایش درمیآید که تنها، پس از اتمام آن قادر خواهیم بود که راجع به کیفیت محتوایی آن بحثهای تکنیکی کنیم.
تا اینجای کار، جشنواره توانسته حداقل بر روی کاغذ، کنجکاویهایی را به وجود بیاورد که مخاطبان بسیاری را به دنبال کردن این رویداد ترغیب میکند. حال باید منتظر ماند تا ببینیم این کنجکاویها تا چه اندازه قادر خواهند بود رضایت حداکثری مخاطبان را رقم بزنند و اصولا آیا جشنواره امسال خواهد توانست غافلگیری خوبی را رو کند یا خیر.
آمار فروش بلیت آنلاین سینماها به همراه فیلمهای پرفروش و سینماهای محبوب مردم در سراسر کشور طی سه ماهه پاییز منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پاییز امسال یکی از سامانههای فروش آنلاین بلیت سینما ۴ میلیون و ۲۵۲ هزار و ۳۳۷ بلیت فروخته است که در این بین سهم بازار کل از فروش بلیت فیلمهای روی پرده ۴۳.۲۰ درصد و سهم بازار آنلاین در بخش فروش بلیت فیلم و تئاتر کمدی ۸۹.۲۰ درصد برآورد شده است.
پرفروشترینهای پاییز سینما
در سه ماهه پاییز، فیلم «هتل» با ۲ میلیون و ۲۳۳ هزار و ۷۹ بلیت خریداری شده در صدر جدول پرفروشها قرار دارد و در جایگاه بعدی هم فیلم «فسیل» با ۳۸۵ هزار بلیت خریداری شده، دومین کمدی پربیننده پاییز محسوب میشود. سومین فیلمی که با اقبال روبهرو شده هم، انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» با ۳۱۳ هزار و ۹۶۹ بلیت فروخته شده است.
در ادامه جدول هم فیلم «ویلای ساحلی» با ۲۱۸هزار و ۳۱۴ بلیت و فیلم «گیجگاه» با ۱۴۷هزار و ۸۱۵ بلیت خریداری شده قرار دارند. همچنین فیلمهای «شهر هرت»، «جوجه تیغی» و «نارگیل ۲» به ترتیب با ۱۲۸هزار و ۱۳۸ بلیت، ۱۱۱هزار و ۳۴ بلیت و ۸۶ هزار ۷۳۹ بلیت فروخته شده، ردههای بعدی جدول فروش پاییزی را به خود اختصاص دادهاند.
سینماهای محبوب مردم، از تهران تا مشهد
در بین سینماهایی که مردم از طریق خرید آنلاین بلیت، بیشتر برای تماشای فیلم به آنجا رفتند «پردیس سینمایی ایران مال» با ۲۴۱ هزار و ۴۳۵ بلیت در صدر انتخاب مردم قرار دارد. بعد از آن هم «پردیس سینمایی کوروش» با فروش ۲۱۸ هزار و ۳۷ بلیت و «پردیس سینمایی آزادی» با ۱۱۷ هزار و ۲۸۹ بلیت، دومین و سومین سینمای پرمخاطب این سامانه فروش آنلاین بلیت شدند. «پردیس سینمایی مگامال» با ۱۱۷ هزار و ۲۵۶ بلیت و «پردیس سینمایی هویزه مشهد» نیز با ۱۱۶ هزار و ۶۱۰ بلیت فروخته شده هم در رتبههای بعدی هستند.
استانهای پرفروش
تهران و البرز با فروش ۲ میلیون و ۴۹۳ هزار و ۵۱۴ بلیت در صدر قرار دارند. بعد از آن هم استان خراسان رضوی با ۵۷۹ هزار و ۷۹۱ بلیت خریداری شده و استان اصفهان با ۲۸۶هزار و ۶۲۸ بلیت و استان فارس با ۲۱۲ هزار و ۲۵۰ بلیت خریداری شده در رتبههای اول تا پنجم هستند.
این آمار از سامانه فروش بلیت سینماتیکت استخراج شده است.
انیمیشن سینمایی «رویا شهر» محصول تولید ادارهکل فرهنگی شهرداری تهران وارد رقابتهای اصلی جشنواره فیلم فجر شد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، انیمیشن سینمایی «رویا شهر» براساس اعلام دبیرخانه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، در جشنواره حضور دارد و به رقابت با دیگر آثار سینمایی خواهد پرداخت.
این انیمیشن سینمایی به کارگردانی محسن عنایتی داستان ماجراجویانه پسربچهای به نام آرات است که تصمیم دارد قهرمان رویاشهر شود. «رویا شهر» تلاش دارد قهرمانانی با ویژگیهای بومی و مبتنی بر اصول جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد.
امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان این انیمیشن است که توسط ادارهکل فرهنگی شهرداری تهران با مشارکت مجتمع مهوا و سازمان سینمایی سوره در استودیو آیندهنگار تهیه و تولید شده است. مصطفی حسنآبادی تهیهکننده این اثر است، مجری طرح آن آینده نگار بوده و دوبله آن با حضور منوچهر زندهدل، لیلا کوهسار، میرطاهر مظلومی، آرزو آفری، ابراهیم شفیعی و اردشیر منظم انجام شده است.
۱۲ فیلم سینمایی که بنیاد سینمایی فارابی به صورت محصول مشترک و مشارکتی آنها را تولید کرده است، با اعلام نهایی آرای هیات انتخاب به بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر راه یافتند.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، این مجموعه سینمایی، امسال با راهبرد شتابدهندگی و حمایتی در تولید سینمای ایران، تمام تولیدات خود را به صورت محصول مشترک با نهادها و یا با بخش خصوصی تولید کرده است.
با اعلام اسامی ۳۳ فیلم راه یافته به سه بخش مسابقه «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» و «انیمیشن» توسط مجتبی امینی دبیر چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، بنیاد فارابی نیز اسامی ۱۲ فیلم سینمایی راه یافته به بخش مسابقه جشنواره را به شرح ذیل اعلام کرد:
۱- «آبی روشن» به کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیه کنندگی سید محمدحسین میری (محصول سازمان اوج و بنیاد فارابی)
۲- «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهری فر و تهیه کنندگی سجاد نصراللهی (محصول سازمان سوره و بنیاد فارابی)
۳- «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری و تهیه کنندگی حبیب والی نژاد (محصول سازمان سوره و بنیاد فارابی)
۴- «بهشت تبهکاران» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و تهیه کنندگی فتحاله جعفری جوزانی و علی قائم مقامی (بنیاد فارابی و بخش خصوصی)
۵- «دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه حسینی و تهیه کنندگی سیدسعید سیدزاده (بنیاد شهید، بنیاد فارابی و بخش خصوصی)
6-«دو روز دیرتر» به کارگردانی اصغر نعیمی و تهیه کنندگی محسن شیرازی (محصول بنیاد روایت فتح، بنیاد فارابی و موسسه بهمن سبز)
۷- «شور عاشقی» به کارگردانی و تهیه کنندگی داریوش یاری (بنیاد شهید، بنیاد فارابی و بخش خصوصی)
۸- «شه سوار» به کارگردانی و تهیه کنندگی حسین نمازی (بنیاد فارابی و بخش خصوصی)
۹- «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علیرضا شیرمحمدی (سازمان سوره، بنیاد فارابی و بخش خصوصی)
۱۰ – «قلب رقه» به کارگردانی خیراله تقیانی پور و تهیه کنندگی سعید پروینی (بنیاد رسانهای بیان و بنیاد فارابی)
۱۱- «معجزه پروین» به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی محمدرضا شریفی نیا (میراث فرهنگی و بنیاد فارابی)
۱۲- «میرو» به کارگردانی حسین ریگی و تهیه کنندگی سعید الهی (بنیاد شهید، بنیاد فارابی و بخش خصوصی)
براساس این گزارش، از میان این ۱۲ اثر، در ۶ فیلم تهیه کنندگان و بخش خصوصی نیز بخشی از سهامداران و شرکای فارابی و نهادهای فیلمسازی هستند. از میان ۱۷ فیلم ثبت نامی فارابی چند فیلم دیگر نیز به بخش نهایی راه نیافت و یا نسخه نهایی آن به جشنواره نرسید.
توجه به الگوی قهرمان در دفاع مقدس، موضوع تاریخ اسلام، فیلم اجتماعی و طنز خانوادگی، موضوعات انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی، توجه به سینمای نوجوان، تولید در حوزه تاریخ معاصر از موضوعات سبد تولیدات امسال بنیاد فارابی است که با نظر هیأت انتخاب، مجوز حضور در دو بخش رقابتی «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» جشنواره را به دست آوردند.
چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه امسال برگزار میشود.
این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانهای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد، اما با توجه به کشمکش ها و کنش های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می کشاند.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، منیره سادات حسینی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، طی یادداشتی که در اختیار این پایگاه قرار داده، به بررسی و تحلیل فیلم سینمایی پویانمایی مسافری از گاندورا پرداخته است.
«مسافری از گانورا» که سید محمدحسین علمدار فیلمنامه ی آن را نوشته و تهیه کرده است و سید احمد علمدار کارگردانی آن را بر عهده داشته، داستان پسری نوجوان به نام سهیل را روایت می کند که اصالتا کرد و اهل سردشت است و به صورت مادرزادی از ناحیه پا دچار معلولیت دارد. مادرش ضمن داشتن لهجه کردی، لباس کردی هم می پوشد و عمه اش (که تداعی کننده نقش عمه در انیمیشن لوپتو است) به عنوان یک پزشک فیزیوتراپی سهیل را انجام می دهد. در یکی از جلسات فیزیوتراپی سهیل علت معلولیت خود را از گفتگوی عمه و مادرش متوجه می شود و از همین طریق مادر خود را در ایجاد معلولیت مقصر می داند و با او قهر می کند. موجودی فضایی به نام ساماندر،سربازی از سیاره ای به نام گانورا که به دنبال ملکه سرزمین خود به زمین آمده، با کمک سهیل و دوستانش گمشده اش را پیدا می کند و صلح را به دنیای گانورا بر می گرداند.
این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانهای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد، اما با توجه به کشمکش ها و کنش های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می کشاند. فرای از دیالوگ عمه که اشاره به بمباران هوایی و حمله شیمیایی سردشت و بیان اثرات بعد بمباران می شود و تلویحاً علت نبود پدر سهیل را هم بیان می کند، انتخاب نام هیوا (عمه) و لباس کردی مادر هموطنان کرد را به خوبی به تصویر می کشد و استفاده از زبان و لهجه کردی در شناساندن این قوم غیور به فرزندان ایران مؤثر است.
دوستی بین سهیل و ستار (پسر افغانستانی) که به عنوان نماینده فرزندان افغانستان برای بازپس گیری سرزمین مادری خود از متجاوزان تلاش می کند، همبستگی بین دو ملت ایران و افغانستان را نشان می دهد. لباس، لهجه و حتی چهره پدر ستار بیانگر ملیت اوست و این توقع را در مخاطب ایجاد می کند که پسرش، نیز لباس محلی خود را حفظ کند و با زبان و لهجه افغانستانی صحبت کند، اما در فیلم این توقع در نظر گرفته نشده و باعث ایجاد دوگانگی در مخاطب می شود؛ ضمن آن که چیزی را که ستار به خاطر آن به شدت ورزش های رزمی را در منزل خود دنبال می کند، نادیده می گیرد.
امید، دوست دیگر سهیل نشانگر مردم عادی جامعه هست که مشکلات سهیل و ستار را ندارد، و با پدر و مادر تحصیل کرده و مرفه خود زندگی می کند. امید در این داستان مغز متفکر و آشنا به فناوری های روز است و چینش سه گانه ی هری پاتر و دوستانش را در ذهن تداعی می نماید.
ساماندر به صرف دریافت یک پیام کمک، با دست خالی و بدون هیچ اسلحه ای برای نجات ملکه به سمت زمین می آید و از سهیل در ازای سلامتی او درخواست کمک می کند. از سوی دیگر فقط سهیل است که می تواند با ملکه ارتباط ذهنی برقرار کند و ملکه هم با صدای سهیل که مادرش را صدا می زند، از خواب بیدار می شود، خواب و فریز شدنی که، به فیلم میان ستاره ای (کریستوفر نولان) اشاره می کند. شاید بتوان گفت این داستان، ماجراجویی و نبرد سهیل با تفکرات و اندیشه خود را مد نظر دارد. در واقع ساماندر همان سهیل است، و ملکه، نمادی از مادر اوست و فیلم دنیای درونی سهیل را به تصویر کشیده است.
تعقیب و گریز های خیابانی سهیل و دوستانش با دشمنان گانورا که برگرفته از فیلم های پلیسی آمریکایی و اروپایی است و در دیالوگ ستار هم به این موضوع اشاره می شود نشان از آن چیزی دارد که در ذهن سهیل از قبل نقش بسته است.
ستار که هنوز به سن قانونی نرسیده، با وجود وسایل نقلیه سنگین و تخلفات فراوان رانندگی در خیابان های شهر که منجر به نابود کردن و از بین بردن خودروهای دیگران و حتی خسارت به ساختمان های شهر می شود، موتور سواری می کند. این رفتارها بر گرفته از فیلم هایی است که سهیل پوستر آن ها را به عنوان الگوی زندگی خود بر روی دیوارهای اتاق خود نصب کرده، حتی به عنوان کاغذ دیواری از آن ها استفاده نموده است. به عبارت دیگر علاقه شدید سهیل به فضا با توجه به دکور و کتاب هایی که در مورد فیزیک و بعد چهارم و نجوم در چیدمان اتاق دیده می شود، نگاه، آرزوها، و مبارزه ی او را با تفکرات مخالف و تردیدهای خود در قالب تقابل موجودات فضایی نشان می دهد. فیلم با بیان این که دشمنان سرزمین گانورا از درون خود گانورا هستند به این مساله و نکته می پردازد که علل موفقیت و شکست هر فرد را باید در درون و باورهای خود او جستجو کرد.
در عین حال چند نکته بی پاسخ و ناتمام در فیلم همچنان بی جواب می ماند: اول این که با توجه به درونمایه و هدف فیلم که کارگردان فیلم به آن اشاره کرده است، آیا مخاطبان اصلی مسافری از گانورا که کودکان و نوجوانان حدود 9 سال هستند، می توانند به این هدف دست پیدا کنند؟ دوم این که چرا در سکانس پایانی فیلم، پوسترها و کاغذ دیواری اتاق سهیل عوض می شود و تصویر قهرمانان و دانشمندان ایرانی جایگزین می گردد بدون این که توضیحی داده شود؟ سومین نکته به ترانه های بینامتن فیلم مربوط می شود که به سبک آثار دیزنی اجرا شده، گویا فقط برای تنوع و رفع خستگی در فیلم قرار گرفته و در روند پیشبرد داستان کمک نمی کند. آخرین نکته هم با توجه به روند داستان و استفاده از کارکترها و نمادها و علاقه مندی های پسرهای کودک و نوحوان، معلوم می شود که این فیلم برای مخاطبین پسر ساخته شده و علاقه های مخاطبین دختر در نظر گرفته نشده است؛ چرا؟