رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران وام‌‌دار مادرهایی که همیشه درخشیدند

سینمای ایران اگرچه همچنان از برکت حضور بزرگان و هنرمندانی بهره می‌برد که عمر گرانقدر خود را صرف اعتلای این هنر کرده‌ و قاب‌های ماندگاری را پیش چشم تماشاگرانشان خلق کرده‌اند، اما سوگ فقدان هنرمندانی شریف را که نام‌شان بر حافظه جمعی ما حک شده است، از یاد نمی‌برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا با محوریت موضوع زن و خانواده و بازتعریف موقعیت و جایگاه زنان در جامعه و نقش تاثیرگذار سینما در تحکیم بنیان خانواده شاید بهانه خوبی باشد تا مروری بر کارنامه درخشان بازیگران فقیدی داشته باشیم که مادرانگی و اقتدار زنانه را در قاب سینما و حقیقت زندگی زیسته‌اند.

رقیه چهره آزاد/ مادر

رُقیه چـِهره‌آزاد با نام اصلی رقیه فخرالملوک توکلی از همان کودکی به بازیگری علاقه داشت تا جایی که در سنین کودکی برای فامیل و آشنا نمایش اجرا می‌کرد، وقتی ۱۹ ساله شد و دیپلمش را گرفت توانست به گروه تئاتر حرفه‌ای جامعه باربد که زیر نظر اسماعیل مهرتاش بود، بپیوندد. در ۲۴ سالگی برای نخستین بار روی صحنه رفت و تئاتر را با نمایش تأثیر زن در جامعه آغاز کرد. سال ۱۳۴۴ در نمایش پهلوان اکبر می‌میرد نقش مادر را بازی کرد.

در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در ۸۱ سالگی به وی اعطا شد. در آن زمان او مسن‌ترین بازیگری بود که برندهٔ این جایزه شد. وی در طول حیات هنری خود در آثار مختلفی بازی کرده‌است که از آنها می‌توان به طوفان زندگی، سوته‌دلان، دستکش سفید، پریچهر، ارثیه، مادر، عروس، دلشدگان، الو! الو! من جوجوام و تهران روزگار نو اشاره کرد. چهره‌آزاد همچنین در مجموعه‌هایی تلویزیونی همچون آرایشگاه زیبا، هزاردستان و مزد ترس به ایفای نقش پرداخته‌است. هنگام درگذشت رقیه چهره‌آزاد در 10 دی ماه 1373؛ روزنامه‌ها، نقل قولی از نقش غلامرضا (اکبر عبدی) را در فیلم مادر، تیتر کردند: «مادر مرد. از بس که جان ندارد.»

حمیده خیرآبادی/ پدرسالار

تا مدت‌ها جنس دیالوگ‌گویی‌های او در سریال‌های تلویزیونی تبدیل به ضرب‌المثل و نمادی از مادرانگی‌ها میان اعضای یک خانواده معمولی بود. حمیده خیرآبادی را که مادر ثریا قاسمی دیگر بازیگر دوست‌داشتی سینما و تلویزیون محسوب می‌شود، آنقدر در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف در مقام مادر دیدیم که برای خیلی از ما، تعریف مادر و مادرانگی، منطبق بر شمایل دوست‌داشتنی او بود.

در میان آثار خاطره‌سازی که از حمیده خیرآبادی به یادگار مانده است، قطعا می‌توان جایگاه ویژه‌ای برای «پدرسالار» قائل شد. حضور درخشان خیرآبادی در کنار زنده‌یاد محمدعلی کشاورز در نقش اسدالله‌خان هنوز هم برای نسل دهه ۶۰ و ۷۰ یک خاطره فراموش‌نشدنی است.

خیرآبادی حضورهای خاطره‌سازی دیگری همچون فیلم «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» و یا سریال محبوب‌ «خانه سبز» را هم در کارنامه خود دارد.

حمیده خیرآبادی ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ در سن ۸۵ سالگی دارفانی را وداع گفت.

شهلا ریاحی/ دلشدگان

قدرت‌الزمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی، زادهٔ ۱۸ شهریور ۱۳۰۵ در تهران است. او هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون بود که با ساخت فیلم مرجان، نخستین کارگردان زنِ سینمای ایران لقب گرفت.

او سینمای حرفه‌ای را سال ۱۳۳۰ با فیلم «خواب‌های طلایی» به کارگردانی معزالدیوان فکری تجربه کرد. با رکود کار تئاتر، ریاحی سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و به این ترتیب نام اولین زن کارگردان سینمای ایران را به خود اختصاص داد. وی گوینده رادیو و تلویزیون و مجری برنامه‌های کودک نیز بود.

ریاحی در بیش از 70 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است که از آن میان می توان به گلنار، در مسیر تندباد، دو فیلم با یک بلیت، دلشدگان، حکیم باشی، سراب، عروسی خون و بسیاری از فیلم های دیگر اشاره کرد. وی همچنین در دهها سریال تلویزیونی و نمایش، ایفای نقش کرده است. شهلا ریاحی که به علت بیماری حدود ۱۰ ماه در بیمارستان بستری بود و زندگی نباتی داشت، شامگاه ۱۰ دی ۱۳۹۸ درگذشت.

جمیله شیخی/ کاغذ بی خط

جمیله شیخی زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۰۹، او در ابتدا از شاگردان کلاس آواز فاخره صبا بود که سپس صبا وی را به شاهین سرکیسیان معرفی می‌کند و سپس نزد استادان دیگر تئاتر به آموختن و تمرین تئاتر مشغول شد و اولین فعالیت حرفه ای خود را در سال ۱۳۳۶ با نمایش «پدر» آغاز کرد تا اینکه به استخدام رسمی «اداره تئاتر» درآمد. او برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از دهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مسافران ساخته بهرام بیضایی و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم لیلا به کارگردانی داریوش مهرجویی شده است. او همچنین در آثار درخشانی همچون کاغذ بی خط، پرنده کوچک خوشبختی، پاییزان، مسافران، ماه و خورشید و ده ها فیلم، سریال و تئاتر دیگر بازیگر کرده است. جمیله شیخی در روز چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۸۰ در سن ۷۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در روز ۶ خرداد ۱۳۸۰ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

هما روستا/ از کرخه تا راین

آنقدر صدایش آرام بود و عمق نگاهش گیرا، که در هر پلانی که از یک فیلم یا سریال حضور پیدا می‌کرد می‌توانست همه نگاه‌ها را به سمت خود جلب کند. هما روستا که از چهره‌های برخاسته از صحنه تئاتر به حساب می‌آمد در ابتدای دهه ۵۰ مقابل دوربین حاضر شد و هم در سینما و هم در تلویزیون حضورهای خاطره‌سازی را رقم زد.

مخاطبان جوان‌تر سینما و تلویزیون شاید او را به‌واسطه حضور در سریال «ترانه مادری» به یاد داشته باشند اما حرفه‌ای‌ترها حتما درخشش او در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی در آستانه دهه ۷۰ را فراموش نکرده‌اند.
یکی از حضورهای خاطره‌انگیز روستا در مقابل دوربین که هم در میان اهالی فن و هم در نگاه مخاطبان عام همچنان ماندگار به‌حساب می‌آید، ایفای نقش او در فیلم «از کرخه تا راین» بود. فیلمی از ابراهیم حاتمی‌کیا که روستا در آن نقش خواهر کاراکتر اصلی یعنی سعید را بازی می‌کرد و در آلمان قرار بود میزبان برادر مبتلا به سرطانش باشد.

هما روستا در چهارم مهرماه سال ۱۳۹۴ درست در روز تولد ۷۱ سالگی‌اش تسلیم عوارض بیماری سرطان شد و چشم از جهان فروبست.

پروین‌دخت یزدانیان/ قصه‌های مجید

هنوز با خبر درگذشت کیومرث پوراحمد، یکی از خاطره‌سازترین کارگردانان سینما و تلویزیون کنار نیامده‌ایم. کارگردانی که برای ساخت «قصه‌های مجید» وسواس بسیاری به‌خرج داد تا باورپذیرترین ترکیب بازیگران را گردهم بیاورد و نتیجه همین وسواس و سخت‌گیری برای انتخاب کاراکترهای اصلی، او را برای ایفای نقش «بی‌بی»‌ به مادرش رساند.

پروین‌دخت یزدانیان مادر کیومرث پوراحمد بود که با حضور در این سریال، چنان به کاراکتر «بی‌بی‌» جان بخشید که سال‌ها بعد این کاراکتر به سینما هم راه پیدا کرد و فیلم «مهریه بی‌بی» برمبنای آن در سینما ساخته شد.

وی بعدها در فیلم سینمایی «خواهران غریب» و یا سریال «سرنخ» هم در مقابل دوربین پسرش نقش‌آفرینی کرد و اما چندان علاقه‌ای به ایفای نقش در مقابل دوربین کارگردانان دیگر نداشت.

پروین‌دخت یزدانیان در پنجم فروردین‌ماه ۱۳۹۱ پس از دوره‌ای ابتلا به بیماری آلزایمر، دارفانی را وداع گفت.

فرخ‌لقا هوشمند/ مدرسه مادربزرگ‌ها

از دهه ۳۰ بازیگری در سینما را آغاز کرد و تنوع حضورش در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف از مجموعه فیلم‌های «صمد» تا «کوچک جنگلی» را دربر می‌گیرد. فرخ‌لقا هوشمند هم از آن بازیگران دوست‌داشتنی‌ای است که صرف تماشا صورت مهربانش با چشمانی که گویی همیشه در حال خنده بود، حجم عظیمی از خاطرات خوش را در ذهن و قلب‌مان احیا می‌کند.

او که در بالغ بر ۶۰ فیلم سینمایی حضور داشت در سال ۸۰ و در فیلم «غزل» برای آخرین بار روی پرده سینما ظاهر شد اما بخش عمده‌ای از خاطرات ما از او مربوط به تجربه‌های تلویزیونی‌اش می‌شود؛ از «دنیای شیرین دریا» گرفته تا «کوچه اقاقیا».

بی‌شک یکی از جذاب‌ترین خاطرات تلویزیونی هم که فرخ‌لقا هوشمند در کنار جمعی از بازیگران خاطره‌ساز سینمای ایران در آن ایفای نقش داشت، سریال «مدرسه مادربزرگ‌ها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی بود.

سریالی که سهم ویژه‌ای در ادای دین خیلی از ما به مادران و مادربزرگ‌های‌مان داشت.

فرخ‌لقا هوشمند ۲۲ تیرماه ۱۳۸۸ در سن ۸۰ سالگی چشم از جهان فروبست.

پروین سلیمانی/ تعطیلات نوروزی

مگر می‌شود از متولدین دهه ۶۰ باشید و بخشی از شیطنت‌های کودکی‌تان را با چنگالی در دست به «طاهره‌خانوم» نسبت نداده باشید؟ سریال «تعطیلات نوروزی»‌ را خسرو ملکان در سال ۷۰ کارگردانی کرد و مخاطبان در نوروز ۷۱ به تماشای آن نشستند؛ همان سریالی که پروین سلیمانی در آن در نقش «طاهره خانوم چنگال به‌دست» معروف شد و تا همین امروز هم سهم عمده‌ای در خاطرات جمعی ده شصتی‌ها از سریال‌های تلویزیونی دارد.

سلیمانی چهره‌ای دوست‌داشتنی و صدایی خوش‌آهنگ داشت که همین ویژگی‌ها سبب شد حضور متعدد و متنوع او در فیلم‌ها و سریال‌ها در حافظه‌ها با شمایل یک مادر مهربان ترسیم و مانگار شود.

او از اوایل دهه ۳۰ تا دهه ۸۰ در بالغ بر ۷۷ فیلم سینمای ایفای نقش کرد و در سریال‌های تلویزیونی هم چیزی در حدود ۴۰ کاراکتر مختلف را بازی کرد.

پروین سلیمانی سرانجام در ۱۲ خرداد ۸۸ در سن ۸۷ سالگی دارفانی را وداع گفت.

ژاله علو/ روزی روزگاری

ژاله علو زادهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۰۶ در تهران شاعر، گوینده رادیو، صداپیشه و هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون است. او در کودکی آثار ادبی ادیبان ایرانی همچون حافظ و سعدی و مولانا را فرا گرفت. در نوجوانی عضو چند انجمن ادبی و گروه شعرخوانی بود و همین فعالیت‌ها موجبات راهیابی وی به رادیو برای دکلمه شعر و گویندگی در آن را در سال ۱۳۲۷، مهیا کرد. ژاله علو فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران سال ۱۳۲۶ و همچنین فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران سال ۱۳۲۹ است. آخرین اجرای تئاتر خود را در سال ۱۳۳۷ و در نمایشی به نام «توپاز»، به کارگردانی نصرت‌الله محتشم، انجام داد. به پیشنهاد اسماعیل کوشان، نقش اول فیلم «افسونگر» را با آنکه نقش منفی بود، پذیرفت و ۳ هزار تومان دستمزد گرفت. او تا اواخر دهه سی خورشیدی ایفا گر نقش‌های اصلی بود اما به تدریج به شمایل مادر در سینمای ایران بدل شد. ژاله علو فعالیت در دوبله را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و پس از آن در فیلم‌های زیادی به‌جای ستارگان معروف سینمای جهان حرف زده‌است. او آغازگر دوبلهٔ کارتون در ایران بود و دوبلهٔ بسیاری از کارتون‌های والت دیسنی، به سرپرستی وی انجام شده‌است.

وی بعد از انقلاب، بازی در تلویزیون را با مجموعهٔ «امیرکبیر» آغاز کرد. آخرین حضور تلویزیونی اش مجموعهٔ «مختارنامه» بود. شاخص‌ترین آثار ژاله علو در سالهای بعد از انقلاب، یکی مدیریت دوبلاژ سریال محبوب «سالهای دور از خانه» و دیگری، هنرنمایی در مجموعهٔ تلویزیونی «روزی روزگاری» در نقش زن ایلیاتی مقتدری به‌نام خاله لیلا بود که مورد استقبال قرار گرفت. برای این ستاره تکرارنشدنی سینمای ایران، آرزوی سلامتی مدام و عمر طولانی را آرزومندیم.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور ۱۶ تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ در تهران برگزار خواهد شد. این رویداد محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود دارد و با همکاری مراکز و سازمان‌های فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- روزی که وزیر انتخاب رئیس جشنواره فجر را به گردن رئیس سازمان سینمایی انداخت

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به نقل از سخنان حضرت علی (ع) گفت: دشمن شما قوی نیست، شما ضعیف هستید. باید بین شهادت و ذلت یکی را انتخاب کنید.

به گزارش سینمای خانگی از تسنیم با محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره شیطنت‌های برخی از کانال‌های مجازی و القای نادرست مواضع وزارتخانه در خصوص این مصوبه و نظارت بر نمایش‌خانگی، همچنین برخی شایعات درباره سازمان سینمایی و مجوز دادن به پخش فیلم‌های سینمایی خارجی در پلتفرم‌های خانگی صحبت کرد که در ادامه مشروح آن آمده است:

ما تفکیک و تقسیم وظایف روشنی داریم/ کارگروه مشترکی با ابلاغ رئیس‌جمهور در حال شکل‌گیری است

* تسنیم: برخی رسانه‌ها شیطنت می‌کنند و حرف ضد و نقیض درباره مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر؛ روزی از عبارت عمده نظارت‌ها بر نمایش‌خانگی برعهده وزارت ارشاد استفاده می‌شود و روزی ۹۰ درصد مدیریت بر نمایش خانگی با وزارت ارشاد است؛ تکلیف چیست؟

ما در این حوزه تفکیک و تقسیم کار روشنی داریم در بند یک آن توافق‌نامه همه وظایفی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا امروز در حوزه فضای خارج از صوت و تصویب فراگیر دارد، طبق این مصوبه و قانون بر عهده وزارتخانه قرار گرفته است. به جز چند مورد خاص از جمله بحث سریال‌ها که آنجا نمایندگانی از ارشاد کنار دوستان هستند و در بحث پخش زنده‌ها هم این تفکیک اتفاتق افتاده است. در واقع حدود دو مورد از این وظایف نیز که در اختیار همکاران‌مان در صداوسیما به دلیل نزدیکی کارکردش با این کار در آنجا همکارانم در شوراهای صدور مجوز و ساخت آن حضور دارند.

همچنین برای اینکه سیاست‌ها و یک برنامه کاملی هم اتفاق بیفتد کارگروه مشترکی‌ای با ابلاغ رئیس‌جمهور و مسئولیت دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضویت وزیر ارشاد و رئیس صداوسیما، دبیر شورای عالی فضای‌مجازی و چند شخصیت حقیقی و حقوقی دیگر در حال شکل‌گیری است. قرار شده آن‌جا ظرف سه ماه بنشینند و سیاست‌های کامل این بحث را تدوین کنند.

* تسنیم: در بحث مجوز دادن به پخش فیلم‌های سینمایی خارجی و انیمیشن‌های کودکانه در پلتفرم‌ها وزارت ارشاد عمل می‌کند یکسری مغایرت‌هایی وجود دارد و یکسری تبعاتی را به خاطر عدم مطابقت با سبک زندگی ایرانی اسلامی و مشکلات دیگر ایجاد می‌کند چه نظارت‌هایی شده و چه برخوردهایی با آن دسته از پلتفرم‌هایی که اصلاً به این موضوعات توجهی ندارند می‌شود؟

ما آیین‌نامه نظارتی‌مان در این حوزه یک آیین‌نامه مشترکی است هم در سینما و هم در نمایش‌خانگی. ما بنا داریم فیلم‌های سینمایی‌ای که در جریان نمایش‌خانگی و وی‌اودی‌ها بارگذاری شده و بارگذاری می‌شود با استفاده از آیین‌نامه‌های موجودمان نظارت کنیم. شاخص‌ها و معیارهایمان تفاوت نکرده؛ یعنی در واقع تفاوت محل انتشار باعث تفاوت معیار نمی‌شود. با معیارهایی که به صورت روشن و قانونی برای نظارت بر خارج از فضای صوت و تصویر فراگیر داریم با همان معیارها در حوزه صوت و تصویر فراگیر هم نظارت و ارزیابی اتفاق می‌افتد.

* تسنیم: قبل از انتخاب مجتبی امینی به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر، حواشی و شایعاتی درباره تغییر رئیس سازمان سینمایی و برخی از تغییرات دیگر در فضای‌مجازی مطرح کردند. آیا صحت دارد؟

سازمان سینمایی کارشان را انجام می‌دهند و آقای امینی هم انتخاب خود آقای خزاعی بودند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مستند قرائتی هم سانسور شد

صادق داوری‌فر کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» درباره چالش‌های ساخت این مستند درباره حجت‌الاسلام قرائتی و دلایل تبدیل آن به مستند «شرح شیخ کاشان» توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، صادق داوری‌فر کارگردان مستند «شرح شیخ کاشان» به بهانه پخش تلویزیونی این مستند همزمان با برگزاری آئین بزرگداشت حجت‌الاسلام قرائتی در سازمان صداوسیما، در گفتگو با مهر، درباره این مستند توضیح داد: من مستند «شیخ شوخ کاشی» را در سال ۹۱ ساخته‌ام و حالا در سال ۱۴۰۲ نسخه‌ای از آن با نام «شرح شیخ کاشان» از تلویزیون پخش شده است که نسخه کاملی نیست. بعد از اولین نمایش این مستند در جشنواره فجر، عده‌ای از اطرافیان حاج‌آقای قرائتی با ایشان تماس گرفتند و گفتند این اثر در شأن شما نیست. آن هم در حالی که من رضایت کتبی از حاج‌آقا بابت نسخه نهایی داشتم و ایشان در محفل خصوصی فیلم را دیده و با دستخط خودشان بابت مستند تشکر کردند. حتی اسم فیلم هم در این دستخط ذکر شده است.

وی ادامه داد: بعد از اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر به‌واسطه همان واکنش اطرافیان، شخص حاج‌آقای قرائتی با من تماس گرفتند و گفتند نمی‌خواهم فیلم را پخش کنید. سراغ داماد ایشان رفتم که کمک بسیار زیادی به ساخت این فیلم کرده بود و به پیشنهاد او سراغ یک حکم رفتیم که حاج‌آقا هم او را قبول داشت. به پیشنهاد او یکی دو پلان را جابه‌جا کردیم و مجدد برای بازبینی آن را به منزل حاج‌آقا ارسال کردیم. مجدد بابت این نسخه دوم هم دستخط رضایت گرفتم. به دلیل گزارش نامناسب اطرافیان اما مجدد با حاشیه‌هایی مواجه شدیم.

وحید جلیلی نوشت این بهترین مستند فجر بود!

این مستندساز افزود: کار به جایی رسید که روزی یک تماس از طرف فردی داشتم که با ادبیات تهدیدآمیز خواست که فیلم دیگر در هیچ کجا پخش نشود و ما هم عطای آن را به لقایش بخشید و فیلم به محاق توقیف رفت! البته اکران فیلم در فجر واکنش‌هایی خیلی خوبی گرفته بود. خاطرم هست وحید جلیلی که امروز قائم‌مقام صداوسیما شده است، همان زمان در نشریه‌اش یادداشتی نوشت و این مستند را بهترین فیلمی معرفی کرد که در جشنواره فجر آن سال دیده بود.

فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کرده‌ایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ وی ادامه داد: به‌واسطه همین بازتاب‌ها سازمان اوج یک ماه بعد از جشنواره فجر با من تماس گرفت و گفت ما این مستند را می‌خواهیم. از طرف دیگر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم خواستار فیلم بود. در آن مقطع احساس کردم اگر فیلم را به اوج بسپارم شرایط بهتری برای عرضه پیدا می‌کند. به دوستان اوج گفتم من دو دستخط از آقای قرائتی بابت تأیید فیلم دارم اما در جریان باشید که در حال حاضر او راضی به پخش مستند نیست. آن‌ها گفتند نگران آن نباش و با همین شرایط، فیلم را به اوج واگذار کردم.

داوری‌فر گفت: بازهم فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کرده‌ایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ به‌واسطه آنکه جریانی در فضای مجازی به دنبال تخریب آقای قرائتی بودند، دوستان ما در مقام دفاع تصمیم به پخش این مستند گرفتند. هم تأکید کردم در آن مقطع پخش نکنند و هم گفتم مطمئنم که شما نسخه کامل را از تلویزیون پخش نمی‌کنید! همان هم شد، با حذف چند صحنه فیلم روی آنتن رفت. حتی پیامک آن مدیر را هنوز دارم که از من عذرخواهی کرد و گفت تو راست می‌گفتی!

این مستندساز گفت: اتفاق بدتر این بود که بعد از این پخش، به تواتر فیلم را از شبکه‌های مختلف پخش کردند و واقعاً این کار هم اشتباه بود. در همین یک هفته گذشته چندین نفر بابت دیدن این مستند از شبکه‌های مختلف به من پیامک زده‌اند!

کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» در ادامه درباره انگیزه ساخت این مستند هم توضیح داد: در مقطعی تهیه‌کننده تلویزیون بودم اما از برنامه‌سازی‌های روتین برای مدیران تلویزیون خسته شده بودم. تصمیم داشتم از آن مدل کار فاصله بگیرم و دغدغه مستندسازی پیدا کردم. جلسه‌ای پیش آمد که به عنوان برنامه‌ساز نزد آقای قرائتی رفتیم تا برای آیتم‌های مناسبتی ماه رمضان، صحبتی با ایشان داشته باشیم. در تمام مدت جلسه توجهم به آقای قرائتی بود و با خودم می‌گفتم چقدر شخصیت جذاب و جالبی دارد.

حاج‌آقا سه بار استخاره گرفت و هر سه بار خوب آمد!

وی افزود: در همان جلسه به آقای قرائتی گفتم می‌خواهم درباره شما یک فیلم بسازم. سه بار استخاره گرفتند و احساسم این بود که می‌خواستند نتیجه استخاره بد بیاید! عین سه بار اما جواب استخاره خوب آمد و گفتند با فلانی صحبت کنید. سراغ این رابط رفتیم و گفتم نمی‌خواهم فیلمی درباره جلوت آقای قرائتی بسازم چرا که آن را همه در «درس‌هایی از قرآن» دیده‌ایم، گفتم می‌خواهم خلوت ایشان را به‌تصویر بکشم تا مردم پشت صحنه زندگی یک طلبه را ببینند. او هم خیلی خوشش آمد و کار را شروع کردیم.

داوری‌فر با ذکر خاطره‌ای گفت: در مسیر ساخت مستند، روزی در ماشین بودیم که ناگهان جلوی مسجدی متوقف شدند تا حاج‌آقا به آنجا برود. ما برای فیلمبرداری پیاده شدیم که حاج‌آقا گفتند، «کجا؟ همین که شما همراه من بیایید دیگران فکر می‌کنند که حالا قرائتی چه برنامه‌ای برای خودش دارد که دارند فیلم تبلیغاتی‌اش را می‌سازند!» من هم نمی‌خواستم یواشکی فیلمبرداری کنم. فیلمبرداری که همراهم بود خطاب به من گفت، این مستندی است که باید تنهایی آن را بسازی، دوربینی برایم خرید و گفت با همین می‌توانی کارت را انجام دهی. از همان زمان من به مدت دو سال با دوربین و تجهیزات صدا، به‌صورت انفرادی همراه حاج‌آقا بودم. همه اطرافیان حاج‌آقا هم به من اعتماد پیدا کرده بودند.

وی افزود: طی این دو سال در سه نوبت حاج‌آقای قرائتی نسبت به فعالیت و حضور من معترض شد و من هم می‌پذیرفتم و می‌رفتم. بعدها هم خودم مستند «فیه ما فیه» را با همین موضوع ساختم که چرا روحانیت با دوربین مشکل دارد!؟ خلاصه بعد از دو سال به این نتیجه رسیدم که به اندازه کافی فیلمبرداری کرده‌ام و بعد از تدوین، نسخه نهایی را به جشنواره فجر ارائه کردم. این شد اولین تجربه من در مستندسازی و بعد از آن در همین مسیر کارم را ادامه دادم.

صادق داوری‌فر

قرائتی اصلاً جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کند

کارگردان این مستند درباره تفاوت تصویر ارائه شده از حجت‌الاسلام قرائتی در این مستند، نسبت به آنچه پیش‌تر مردم در تلویزیون دیده بودند، گفت: واقعیت این است که همه آدم‌ها خاکستری هستند و نمی‌توان آن‌ها را سفید یا سیاه مطلق روایت کرد. در نسخه اولیه مستند من هم تصویری که از حاج‌آقا ارائه شده بود، کاملاً خاکستری بود. اما در نسخه فعلی که به نام «شرح شیخ کاشان» در تلویزیون در حال پخش است، تلاش شده کاراکتری کاملاً سفید به تصویر کشیده شود. بالاخره باید بپذیریم که جذابیت شخصیت آقای قرائتی در جمیع جوانب شخصیتی ایشان است. آقای قرائتی به رغم آنکه سال‌ها در مقابل دوربین تلویزیون بوده است، اصلاً جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کند و به معنای واقعی زندگی‌اش جریان دارد.

هر جا دوربین‌های رسمی روشن بود، دوربین من خاموش بود. اگر جایی دوربینم را روشن می‌کردم می‌خواستم پشت‌صحنه‌ها را ثبت کنم. تلاشم هم این بود که یک آدم معمولی را به تصویر درآوردم که پیشه‌اش تبلیغ دین است

وی افزود: خاطرم هست زمانی که به یک نمایشگاه کتاب رفتیم و آقای قرائتی متوجه شد درباره همه موضوعات در نمایشگاه کتابی وجود دارد، غیر از موضوع نماز، چنان عصبانی و برافروخته شد که من واقعاً جا خوردم. این عصبانیت هم کاملاً برآمده از یک باور و ارادت قلبی بود، اما تصویر چنین مواجهه‌ای را در مستند فعلی شما نمی‌بینید. این‌طور نیست که شما تصور کنید حاج‌آقای قرائتی همواره در حال شوخی کردن است.

گفتند چطور ثابت کنم این باغ و ویلا برای من نیست؟

داوری‌فر تأکید کرد: شوخی و بذله‌گویی جزو ویژگی‌های شخصیتی کاراکتر آقای قرائتی است. من در مراوداتی که با ایشان داشتم، متوجه شدم این رفتار شوخ و مطایبه‌گر را در همه جا دارند. در خانه دراز که می‌کشید، می‌گفت چرا از دراز کشیدنم فیلم می‌گیری! یا زمانی که پرتقال می‌خورد، می‌گفت چرا از پرتقال خوردنم باید فیلم بگیری!؟ ایشان خیلی از این جنس فیلم گرفتن‌های من خوشش نمی‌آمد و در چند نوبت هم عصبانی شدند که من همان‌ها را هم در مستند گذاشتم، اما حذف کردند! حتی در یکی از سکانس‌ها که دارم از خوابیدن‌شان فیلم می‌گیرم، به دوربین می‌گویند، «گربه هم می‌خوابد، از خوابیدن من چرا باید فیلم بگیری!؟» یا در نوبت دیگر که به یک باغ رفته بودیم، گفتند؛ «فیلم نگیر، این‌ها را ضبط می‌کنی و پخش که می‌شود مردم فکر می‌کنند این باغ و ویلا متعلق به من است! من چطور ثابت کنم مال من نیست؟»

این مستندساز گفت: آنچه من در این مستند به دنبال آن بودم، به‌تصویر درآوردن خلوت آقای قرائتی بود و به همین دلیل هم سراغ برادران ایشان، محله کودکی و حتی داخل خانه‌شان رفتم. در این فضا هم مشخصاً چالشی که ایشان با برادرهایشان داشتند برایم بسیار جالب بود و پرداختن به برخی از نظرات برادرهای‌شان هم بعدها مشکل‌ساز شد! من اما به دنبال روایت همین‌ها بودم و این نکات برایم جذاب بود. هر جا دوربین‌های رسمی روشن بود، دوربین من خاموش بود. اگر جایی دوربینم را روشن می‌کردم می‌خواستم پشت‌صحنه‌ها را ثبت کنم. تلاشم هم این بود که یک آدم معمولی را به تصویر درآوردم که پیشه‌اش تبلیغ دین است. بعدها چند مستند دیگر را هم با همین رویکرد ساختم تا نشان دهم طلبه‌ها هم مانند اقشار دیگر جامعه، زندگی روزمره‌ای دارند که به هر دلیلی تا به امروز به آن‌ها پرداخته نشده است.

وی در پایان اظهار کرد: بعد از این تجربه سفارش مجموعه‌ای ۲۰ قسمتی را با همین موضوع به من دادند که از آن تعداد من در مقام تهیه‌کننده، ۷ قسمت را تولید کردم و ساختم اما هیچ‌کدام پخش نشد! این مستندها درباره آدم‌های بزرگی هم بود که بعدها خبر فوت آن‌ها با آب و تاب از بخش‌های خبری پخش می‌شد و من افسوس می‌خوردم که پرتره‌ای که درباره آن‌ها ساخته‌ام اجازه پخش نگرفته است.

رسانه سینمای خانگی- «ننه شهناز»؛ روایت مادر شهیدی که عاشق فوتبال است

عباس عمرانی بیدی کارگردان مستند «دیوارهای نخی» که با موضوع یک مادر شهید علاقه‌مند به فوتبال ساخته شده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، عباس عمرانی بیدی کارگردان مستند «دیوارهای نخی» از آثار راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» درباره این اثر توضیح داد: این مستند روایتی از جام‌جهانی روسیه و حضور تیم ملی فوتبال ایران در این رویداد بود که پیش‌تر در جشنواره سینماحقیقت رونمایی شده است. شخصیت محوری این فیلم ننه‌شهناز نام دارد که از عشایر است و هم‌ولایتی‌هایش را در چادرش گردهم می‌آورد تا بازی‌های تیم ملی را تماشا کنند و حس وطن‌دوستی را در آن‌ها تقویت می‌کند.

این مستندساز ادامه داد: شوهر شهناز سال‌ها در عشایر رئیس قبیله بوده و از زمانی که همسرش فوت می‌کند، خودش به‌عنوان یک مادر شهید، تلاش می‌کند حس و حال فرزندش را به دیگران منتقل کند. او به‌نوعی یک لیدر فوتبال در میان عشایر محسوب می‌شود. او استقلالی است اما خودش را حامی تیم ملی فوتبال می‌داند. برای همه بازی‌های مهم تیم ملی هم بچه‌ها و خانواده‌های عشایر را در چادر خود جمع می‌کند تا به تماشای بازی بنشینند. از آنجایی هم که جایگاه و پرستیژ یک رئیس قبیله را دارد، دیگر خانواده‌های عشایر معمولاً به حرف‌هایش گوش می‌دهند. مام عشایر به حساب می‌آید.

عمرانی درباره دلایل علاقه‌مندی این مادر شهید به فوتبال هم توضیح داد: پسر ننه‌شهناز یک فوتبالیست بود که به این موضوع هم در فیلم اشاره می‌شود. زمانی که پسرش به شهادت می‌رسد، به دلیل سابقه ورزشکاری او، مادرش هم به سمت فوتبال گرایش پیدا می‌کند و پیگیر بازی‌ها می‌شود. او خاطرات جالبی را از جام‌جهانی فرانسه که بیست و چند سال از آن می‌گذرد هم به یاد دارد! حتی می‌تواند بازی‌های تیم ملی را تحلیل کند و در نوع خودش با سنی حول و حوش ۷۶ سال، یک پا عادل فردوسی‌پور است!

این مستندساز ادامه داد: این شخصیت واقعاً نگاهی شاد به زندگی دارد و اتفاقاً بسیار هم فرد ثروتمندی است. او اموال بسیاری دارد و در عین حال بسیار هم زندگی شادی را تا به امروز تجربه کرده است.

کارگردان «دیوارهای نخی» درباره حضور این مستند در جشنواره «حوا» و اینکه آیا تاکنون در بازنمایی تصویر یک زن قهرمان در آثار سینمایی و تلویزیونی خود موفق عمل کرده‌ایم؟ گفت: واقعیت این است که سینمای ایران در کلیت خود، خیلی به شخصیت زن وفادار بوده است. اگر بخواهیم سینمای ایران در سال‌های بعد از انقلاب را مرور کنیم، به نقطه اوجی مانند فیلم «مادر» از زنده‌یاد علی حاتمی می‌رسیم اما غیر از این مورد هم ما فیلم‌های زنانه بسیاری داشته‌ایم. هر چه در این سال‌ها جلوتر رفته‌ایم این نگاه ویژه وجود داشته اما چالش اساسی این بوده که همواره این مرد است که در موقعیت تخاصم قرار می‌گیرد و تبدیل به شخصیت منفی داستان می‌شود اما زن‌ها همواره مظلوم به تصویر کشیده شده‌اند.

وی ادامه داد: این جنس از مظلومیت بیش از حد به نظر من در شأن زن ایرانی نیست. ما حتی جشنواره‌های سینمایی داشته‌ایم که نگاه ویژه‌ای به زنان داشته‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت سینمای ایران به موضوع زن پرداخته است اما از سوی دیگر باید اذعان کرد که همه ابعاد زن ایرانی در سینمای منعکس نشده است. نشان دادن زن در جایگاه اصلی خودش، وظیفه است که سینما باید به آن توجه داشته باشد. برخی این نگاه را دارند که یک زن باید کارهای مردانه انجام دهد که تبدیل به قهرمان شود، در صورتی که این نگاه غلط است.

رسانه سینمای خانگی – بیست و دومین سکانس عدالت فرهنگی با حضور رییس سازمان سینمایی در نصف جهان کلید خورد – گالری عکس

رئیس سازمان سینمایی کشور بمنظور اجرای تحقق عدالت فرهنگی در بیست و دومین سفر استانی خود نشست صمیمانه ای را با سینماگران کلان شهر فرهنگی اصفهان برگزارکرد
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی – دفتر اصفهان؛ در این نشست که به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان برگزار شد، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمائی، سوقندی مدیرکل دفترحقوقی اموراستانهاومجلس، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینما شهر،ی زدان عشیری مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی، علی تمنائی مدیرکل و رضادهقانی معاونت امور هنری و سینمائی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان و برخی سینماگران شاخص اصفهان حضور داشتند.

در ابتدای این نشست علی تمنائی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری که اصفهان را شهر هنر نامیده اند، گفت: سهم هنر سینما سهم مهم و و بی بدیل است که وظیفه داریم در آن، از ظرفیت مهم هنرمندان اصفهان برای نشر ارزش های دینی، اسلامی و انسانی استفاده کنیم.
در ادامه این دیدار هنرمندان سینمای اصفهان هر کدام با معرفی توان و ظرفیتهای فنی و هنری سینمای اصفهان و نقد عملکرد سازمان سینمائی در نادیده گرفتن ظرفیت نخبگان استان ،عدم اختیارات قانونی و نگاه تشریفاتی و خدماتی به این کلانشهر فرهنگی، تمرکز امکانات و منابع مالی در تهران را سبب فرسایش سینما ،دلزدگی و فرسودگی نخبگان سینما در کلان شهر اصفهان عنوان کردند .
رئیس سازمان سینمائی پس از شنیدن صحبتهای سینماگران اصفهان گفت: از آنجا که خودم برخواسته از شهرستان هستم و بی مهریهای متعددی را دیدم با دغدغه های شما آشنا هستم.


محمد خزائی در ادامه با اشاره به رویکرد سازمان سینمایی در خصوص تحقق عدالت فرهنگی گفت:استانها برای ما مقوله بسیار جدی است از اینرو در بنیاد سینمایی فارابی ،مرکز گسترش سینمای مستندو تجربی،موسسه سینما شهر،مدیریت امور استانها را راه اندازی کردیم که این یعنی توجه جدی و اینکه ما می خواهیم در استانها کار انجام دهیم،توزیع امکانات در سراسر کشور بدنیال تحقق عدالت محوری است البته این به معنای رفع کردن همه مشکلات استانها نیست.
وی در ادامه گفت: زمانی که رئیس سازمان شدم حدود 500 سالن سینما داشتیم با آقای میرزاخانی برنامه ریزی کردیم که در طول 4 سال 400 سالن سینما راه اندازی کنیم که تا کنون 250 سالن محقق شده و تا شهریور ماه 50 سالن سینما در مناطق محروم احداث خواهد شد.
رئیس سازمان سینمائی ادامه داد : در انجمن سینمای جوان استانها هر ساله ساخت 5 فیلم کوتاه مورد حمایت سازمان قرار خواهد گرفت و در زمینه تجهیز انجمن های سراسر کشور در شورای عالی سینما 180میلیارد تومان مصوب شده که تا یکماه دیگر به شماره حساب دفاتر واریز خواهد شد.
وی در خصوص توجه جدی به هنرمندان استانها گفت:در این راستا دستور دادم هنرمندانی که در شهرستانها فیلم کوتاه کار می کنندحتی اگر فیلمی در جشنواره نداشته باشند بتوانند در جشنواره فیلمکوتاه حضور داشته باشند و از برنامه ها و کارگاههای جشنواره بهره مند شوند و برای ارتقاء یکدیگر تلاش کنند که این اتفاق در خصوص جشنواره های فیلم دیگر هم عملیاتی خواهد شد.
خزاعی ادامه داد:جشن مهر سینمای ایران از این به بعد برای تقدیر و تشکر از هنرمندان استانی هر ساله در سراسر کشور برگزار خواهد شد.
وی ادامه داد :در استانها تهیه کنندگان و کارگردانانی داریم که ظرفیت بسیار خوبی دارند ولی چون در استان هستند اجازه ظهور و بروز به آنها داده نمی شودما طرح تهیه کنندگان و کارگردانان استانی را راه اندازی خواهیم کرد که از نیمه دوم سال قظعا اجرائی خواهد شد.در این طرح فیلمسازان باید حداقل دو فیلم سینمائی با شرایط خود استان از معضلات و دغدغه های استان با استفاده ازظرفیت هنرمندان همان استان تهیه کنندتا برای عضویت رسمی به شورای عالی تهیه کنندگان معرفی شوند.
محمد خزاعی در خصوص جشنواره ها گفت:جشنواره هایی که در استان برگزار می شود و هنرمندان همان شهر باید از آن سهمی داشته باشند .بناست در جشنواره فیلم کودک بخشی طراحی شود که آثار هنرمندان اصفهانی بطور جداگانه داوری شود،استفاده از ظرفیت هنرمندان اصفهان در هیات داوران و جلسات نقد و بررسی از جمله این برنامه هاست
ایشان در خصوص مسکن هنرمندان گفت:مسکن فقط در تهران تعریف نشده و برای مسکن هنرمندان در استانها کار ویژه ای انجام خواهد شد که این کار از طریق اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها برای شناسایی هنرمندان فاقد مسکن پیگیری خواهد شد.
وی در پایان گفت:تفاهم نامه ای برای اعتلای سینمای استان اصفهان با استاندار منعقد کردیم که از جمله موارد آن حمایت از تولید یک فیلم بلند سینمائی به ارزش 20 میلیارد تومان ،حمایت از تولید فیلم کوتاه و مستند و همچنین تجهیز زیر ساختهای سالنهای سنمایی می باشد.
در این نشست برخی سینماگران اهل اصفهان از جمله داریوش بابائیان، سید محسن طباطبائی، حسین غیابی، قدرت الله ایزدی، حسین خواجوئی، محمرضا نریمانی ، محمودرضا اسدی، غلامرضا آب آب ، مجید صدیقی ، محمدرضا ممتاز، وحید پاکزاد، سید محمد طباطبائی، اردلان محمدی ، مهدی سرتاج، غلامرضا چیت سازان، محمد فضیله، احسان سراهیان ، ابراهیمی، ستایش ساسانی، احسان اصلاحی، مجید استکی، علی عطریان، خشایار محمودآبادی، شیروانی، ایزددوست، اسماعیل زنگل گیاه و… حضور داشتند.

رسانه سینمای خانگی- بازیگر با هنر به سیمرغ نمی‌رسد

سیامک ادیب بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که به تازگی شاهد نقش‌آفرینی او در مجموعه تلویزیونی «برف بیصدا می‌بارد» بودیم گفت: هنرِ صِرف، بازیگر را به اسکار، سیمرغ و یا جشنواره‌های مطرحی چون کن و ونیز نمی‌‎رساند. روابط و سلیقه است که بهترین فیلم و یا بهترین بازیگر را مشخص می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سیامک ادیب که از کارهای او می‌توان به بازی در فیلم‌های سینمایی لامینور(داریوش مهرجویی ۱۳۹۸)، صحنه زنی(علیرضا صمدی ۱۳۹۹) و محمد رسول‌الله(مجید مجیدی ۱۳۹۴) اشاره کرد در گفت وگو با ایرنا با اشاره به پیشینه بیست و اندی ساله خود در صحنه تئاتر اظهار داشت: قدرت بازیگری اصلا ربطی به اسکار و جشنواره فجر، کن و … ندارد و تعیین کننده جوایز نیست.چیزی که ثابت شده این است که هنر صرف نمی‌تواند تو را به هیچ کدام از این جوایز برساند. روابط است که تعیین می‌کند و سلیقهاو گفت: کم ندیده‌ایم در جشنواره‌هایی که می‌گفتند جایزه مال فلان بازیگر و یا فلان فیلم است اما نتیجه آن چیزی نبود که همه تصورش را می‌کردند. چیزی که ثابت شده این است که هنر صرف نمی‌تواند تو را به هیچ کدام از این جوایز برساند. روابط است که تعیین می‌کند و سلیقه.ادیب افزود: چندی پیش یک فیلم هندی به نام آر.آر.آر(اس. اس. راجامولی ۲۰۲۲) دیدم که در اسکار خیلی سر و صدا کرد. این فیلم چیزی نداشت که شاخص باشد. یا مثلا همه چیز همه جا به یک باره(دانیل کوان و دانیل شاینرت ۲۰۲۲)، فیلم خوبی بود. اما تمام جوایز را درو کرد.بازیگر فیلم سینمایی تجریش ناتمام(پوریا آذربایجانی ۱۳۹۴) با اشاره به نخستین کار تئاتر خود به کارگردانی حسین کیانی با عنوان پنهان خانه پنج درباره نحوه ورود خود به عرصه سینما و تلویزیون گفت: به صورت خیلی اتفاقی، برای دیدن نمایشنامه‌خوانی یکی از دوستان رفته بودم که در آنجا علی ملاقلی‌پور با من صحبتی داشت. در آن زمان در حال انتخاب بازیگران برای پابرهنه در بهشت(بهرام توکلی ۱۳۸۴) بودند که من را معرفی کردند و از طرف کارگردان انتخاب شدم. این نخستین کارم در سینما بود.

تئاتر را فقط به خاطر دلت و حسی که به تو دست می‌دهد می‌آییبازیگر مجموعه تلویزیونی حوالی پاییز(حسین نمازی ۱۳۹۴) گفت: تئاتر را فقط به خاطر دلت و حسی که به تو دست می‌دهد می‌آیی و از نظر تبلیغات و شرایط اقتصادی عوایدی برای بازیگر ندارد. من اصلا فکرش را نمی‌کردم که در سینما و تلویزیون مطرح شوم اما معتقدم خیلی خوش‌شانس هستم چون کاری را که خیلی دوست دارم انجام می‌دهم.خیلی خوش‌شانس هستم چون کاری را که خیلی دوست دارم انجام می‌دهمادیب افزود: هر نقشی که می‌گیرم و یا اجرا می‌کنم با لدت تمام آن را ایفا می‌کنم. چون خیلی‌ها حسرتش را دارند که جای من باشند و من قدردان این هستم.بازیگر فیلم سینمایی پرسه در شهر لاجوردی(محمدعلی نجفی ۱۳۹۴) خاطرنشان کرد: تا زمانی اصلا برایم مهم نبود که نقش اول و اصلی بازی کنم. نه این که دنبال شهرت نباشم اما دلم می خواست اسمم روی هر میزی باشد و نامم شناخته شده باشد تا نقش‌های بهتری بگیرم.ادیب گفت: تا زمانی که طعم نقش‌ اولی و یا اصلی را نچشیده بودم درکی از شناخته شدن توسط مردم نداشتم اما وقتی طعم آن را چشیدم، لذت بردم.تا زمانی که طعم نقش‌ اولی و یا اصلی را نچشیده بودم درکی از شناخته شدن توسط مردم نداشتماو افزود: هم خوبی‌ها و هم سختی‌های چنین نقش‌هایی را دیدم. در این مواقع بار زیادی از فیلم روی دوش شماست و صحنه‌دار اکثر سکانس‌ها هستی و خیلی چیزها معطوف به تو می‌شود.ادیب تجربه کار در نمایش خانگی را ندارد اما می‌گوید: مواردی برای بازی در نمایش خانگی داشتم اما به توافق نرسیدیم.این بازیگر با تجربه بازی در بیش از ۲۰ فیلم سینمایی از جمله مالاریا، بوفالو، خاکستر و برف، هفت ماهگی و …. می‌گوید: از بین فیلم‌هایی که بازی داشتم پا برهنه در بهشت را هنوز هم خیلی دوست دارم. صحنه‌زنی هم فیلم خوبی شد و مردم آن را خیلی دوست داشتند. تجریش ناتمام نیز همینطور.این سکانس سخت‌ترین سکانس عمر بازیگری من بودانگشتر، قصه‌ها، دنیای بهتر، چیزهایی هست که نمی‌دانی، چند روز بیشتر، حیران، اروند و… از جمله دیگر فیلم‌های سینمایی است که ادیب در آنها به ایفای نقش پرداخته است.او سخت‌ترین بازی خود را به ایفای نقش در پروا به کارگردانی مهران مهدوی می‌داند و می‌گوید: نقش پدر دختری را داشتم که همراه هم در غربت زندگی می‌کردند. در صحنه‌ای که چهره من در قاب دوربین بود به سمت سردخانه‌ای در حرکت بودم تا جسدی را شناسایی کنم. این سکانس سخت‌ترین سکانس عمر بازیگری من بود. طولانی بود و طاقت‌فرسا. به گونه‌ای که پوستم را کند تا تمام شود.او توضیح می‌دهد: حفظ راکورد و حس‌های متفاوت پدری که نمی‌خواهد بچه خود را از دست بدهد. اینها سختی‌های خود را داشت اما خیلی سریع توانستم با کاراکتر ارتباط برقرار کردم.

ادیب گفت: وقتی که متن و شخصیت پردازی خوب باشد انرژی زیادی برای کشف نقش نمی‌گذارید. وقتی شخصیتی خوب پرداخت شده باشد بیشترِ تکلیف با شخصیت مشخص می‌شود.بیشترین برداشتم ۲۲ بار بودبازیگر زیر پای مادر (بهرنگ توفیقی ۱۳۹۶) بیشترین تعداد برداشت خود را مربوط به کار تجریش ناتمام می‌داند و می‌گوید: سکانس راحتی داشتم اما هر برداشتی انجام می‌شد خوب درنمی‌آمد. ۲۲ بار این صحنه برداشت شد تا در نهایت خوب شد.ادیب معتقد است: این که بازیگری در صحنه‌ای نمی‌تواند بازی مورد انتظار را داشته باشد ربطی به ناتوانی او ندارد چرا که شرایط محیطی خیلی تاثیر می‌گذارد.از یک جایی به بعد دیگر بازیگر خسته و عصبی می‌شود او که هم‌اینک در نمایش مراسم قطع دست در اسپوکن به کارگردانی حامد خسروی ایفای نقش می‌کند، به عنون نمونه گفت: در سریالی هم که به سرانجام نرسید شب قبل از بازی بدون این که توضیحی و یا متنی به من داده شود سر صحنه حاضر شدم. در این کار درگیر متن بلند و نشناختن عوامل و اتفاق‌های پشت صحنه بودم. از یک جایی به بعد دیگر بازیگر خسته و عصبی می‌شود و تمام اینها روی اعصاب و روان او تاثیر می‌گذارد.

رسانه سینمای خانگی- در کارگاه انتقال تجربه میرکریمی چه گشت؟

کارگاه آموزشی و انتقال تجربه رضا میرکریمی، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما به همت انجمن سینمای جوانان ایران_ دفتر زنجان برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، روز گذشته دوشنبه ۱۲ تیرماه کارگاه آموزشی و انتقال تجربه رضا میرکریمی، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما به همت انجمن سینمای جوانان ایران_ دفتر زنجان در سالن یادگار فرهنگسرای امام خمینی (ره) زنجان برگزار شد.
این کارگاه  که با استقبال پرشور هنرجویان روبه رو برگزار شد، میرکریمی از چالش های پیش روی فیلمسازان در ابتدای ورود به سینما  سخن گفت و سپس مباحثی از تاثیر سایر هنرها بر سینمای شخصی  خود مطرح نمود.
میرکریمی در ادامه درس‌گفتارهایی با موضوع «انواع میزانس در سینما و نحوه کارگردانی در تمرین با بازیگران  بر تکیه بر فیلم سینمایی یک حبه قند»  ارائه کرد

رسانه سینمای خانگی- در پاتوق فیلم کوتاه تهران چه گذشت؟

فیلم‌های کوتاه «رامخانه»، «اسما»، «میز هفت» و «فیلمرغ» در دوازدهمین جلسه از فصل هشتم پاتوق فیلم کوتاه، با حضور سعید قطبی‌زاده اکران، تحلیل و نقد شدند.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌‌‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، دوازدهمین جلسه از هشتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه، روز دوشنبه 12 تیرماه 1402 با نمایش 4 فیلم کوتاه ایرانی در پردیس سینمایی بهمن برگزار  شد.

در دوازدهمین جلسه از فصل هشتم پاتوق که توسط انجمن سینمای جوانان ایران برگزار می‌شود، فیلم‌های‌ کوتاه داستانی «اسما» به‌ کارگردانی مصطفی آقامحمدلو، «فیلمرغ» به‌ کارگردانی امیرمسعود سهیلی و «میز هفت» به‌کارگردانی سبحان بیرانوند و فیلم کوتاه تجربی «رامخانه» به‌ کارگردانی احسان شادمانی به نمایش در آمدند.

در این رویداد سعید قطبی‌زاده، منتقد، مدرس و کارشناس سینما به‌ عنوان کارشناس جلسه دوازدهم، پس از اکران آثار با کارگردان‌های فیلم‌های کوتاه به نمایش درآمده به گفتگو می‌نشیند و آثار را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

در ادامه گزارش تصویری این جلسه پاتوق فیلم کوتاه را مشاهده می‌کنید.

رسانه سینمای خانگی- «اکبر عبدی» و تکرار یک اشتباه تکراری

«اکبر عبدی» مصداق بارز بازیگر توانمندی است که متاسفانه با انتخاب‌هایی اشتباه و استمرار این وضعیت، عملا در حال تجربه دوران متفاوتی از کارنامه‌اش است که احتمالا هیچ‌کس ولو خود او، از این وضعیت راضی نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تاریخ سینما نشان داده که یکی از پارامترهای میزان موفقیت و ماندگاری یک بازیگر، انتخاب‌هایی است که وی در برهه‌های مختلف فعالیت خود، انجام داده است؛ گاهی یک بازیگر با معدود انتخاب‌های درست، توانسته نام خود را در تاریخ سینما ماندگار کند و بازیگری دیگر، با انتخاب‌هایی اشتباه، مسیری دیگر را پیموده که برخلاف توانمندی‌های وی، هیچ حاصلی را برایش به همراه نداشته است.

در چنین ساحتی، اکبر عبدی یکی از بازیگرانی است که برخلاف توانمندی‌ها و ظرفیت‌های پیدا و پنهان بسیار که در بازیگری دارد، بیشترین ضربه را از ناحیه انتخاب‌های اشتباه خورده است و متاسفانه جایگاه و تراز حرفه‌ای خود را با این قبیل انتخاب‌ها، به طرز قابل‌توجهی تنزل داده است.

البته عبدی، بازیگر زیرکی است و خود او نیز می‌داند که تا چه اندازه از این بابت متضرر شده است. او همچنین یک‌بار در یک برنامه تلویزیونی، با پذیرش تلویحی این انتخاب‌های اشتباه، گفت که: ما بعضی وقت‌ها، در یک فیلمی بازی می‌کنیم که خوب هم نیست اما به دلیل گذران زندگی مجبور هستیم که چنین کارهایی را بپذیریم و مردم، خیلی از ما خرده نگیرند.

البته که این سخن عبدی، یک حقیقت درست است که سبب شده تا بسیاری از بازیگران، در برهه‌های مختلف فعالیت خود، دست به چنین انتخاب‌هایی بزنند اما مورد متفاوت عبدی این است که این برهه برای وی، به چندین سال رسیده است و ساحت حرفه‌ای او را نشانه گرفته است. به‌طوری‌که وی هم‌اکنون حدود ۱ دهه است که در کار هیچ کارگردان جریان‌سازی ظاهر نشده و ترجیح داده تا در آثاری با بنیه ضعیف که می‌داند گیشه چندانی هم ندارد، حضور یابد.

حالا اینجا ۲ سوال به ذهن خطور می‌کند: نخست آن‌که: آیا اکبر عبدی، هم‌چنان به دلیل مسائل مالی، بازی در کمدی نازل را می‌پذیرد؟ و دوم آن‌که آیا بهترین پیشنهادهایی که به عبدی در طول سال می‌شود، همین فیلمنامه‌ها است و آیا فیلمنامه بهتر از آن چیزی که می‌بینیم، به وی پیشنهاد نمی‌شود؟

بر روی کاغذ، پاسخ به هیچ یک از این دو سوال، نمی‌تواند مثبت باشد. اکبر عبدی، اکنون قطعا تنگناهای مالی زمان جوانی خود را ندارد و از سوی دیگر، هنوز هم به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای در چشم کارگردانان، تهیه‌کنندگان و نویسندگان سینمایی مطرح است بنابراین انتخاب‌های این سال‌های او، نمی‌تواند لااقل از حیث این ۲ پرسش، محلی از پاسخ منطقی و قانع‌کننده داشته باشد.

عبدی چندی پیش در ویدئویی، با انتقاد از عنوان پرفروش فیلم نوستالژیک تاریخ سینمای کمدی که به فسیل تعلق گرفته بود، گفت که آیا وی و دیگر امپراطورانی که فیلم کمدی ساخته و یا بازی می‌کرده‌اند، تا حالا کاه‌گل لگد می‌کردند که حالا این فیلم بخواهد عنوان بهترین را از آن خود کند؟

این حرف عبدی، از یک منظر، کاملا درست است اما این بازیگر در همان ویدئو، به شکلی تلویحی پذیرفته که عمده موفقیت دوران کمدی، مربوط به سالیان قبل است و حرف ایشان، ربطی به فعالیت‌های این سال‌های وی ندارد.

خیلی سخت است که بخواهیم این سخنان را در مورد بازیگر کارهای چون محله بروبیا، بازم مدرسم دیر شد، مردی که موش شد، ماموریت، اجاره‌نشین‌ها، ای ایران، سفر جادوئی، ناصرالدین شاه آکتور سینما، مدرسه پیرمردها و آدم برفی بزنیم. شاید نخستین دلیلی که برای پذیرش چنین مسیری از سوی عبدی بخواهیم عنوان کنیم،؛ اصرار او بر پرکاری باشد چرا که این بازیگر در بیش از ۴ دهه فعالیت جدی در سینما و تلویزیون، در بیش از ۱۷۰ فیلم، سریال و تئاتر حضور داشته است که یک آمار خیرکننده به لحاظ پرکاری برای یک بازیگر محسوب شده و طبیعی است که در این عملکرد، کارهای ضعیف بسیاری به چشم بخورد.

اکبر عبدی در یک دوره‌ای به دلیل بازی در سریال زیر آسمان شهر، از مردم عذرخواهی کرد و این عذرخواهی زمانی اتفاق افتاد که وی هنوز به ورطه حضور در هر کاری نیفتاده بود حال آن‌که پس از آن عذرخواهی، عبدی، در کارهای ضعیفی ظاهر شد که به‌مراتب، کم‌مخاطب‌تر از زیر آسمان شهر بودند اما وی برای آنها هیچ‌گاه عذرخواهی نکرد چرا که عملا در این ورطه افتاد و پس از آن نیز حساسیتی برای پذیرش فیلمنامه‌ها، از خود نشان نداد.

اینکه در میان انبوه بازیگرانی که دست به انتخاب‌های اشتباه می‌زنند، اکبر عبدی را سوژه قرار دادیم، قطعا به دلیل ظرفیت‌های بسیار او در این زمینه است. عبدی، بازیگری منحصر در سینمای کمدی نیست؛ او بازیگر مورد وثوق کارگردانان جریان‌ساز و مولفی چون داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، مسعود جعفری جوزانی، داوود میرباقری، محمدرضا هنرمند، کیومرث پوراحمد و فریدون جیرانی است بنابراین نمی‌توانیم چنین بازیگری که در درام و کمدی، تجارب گران‌سنگی دارد را در انبوه کمدی‌های نازل مشاهده کنیم که با استقبال بسیار اندکی، در زمانی کوتاه، از پرده پائین کشیده شده و هیچ رهاوردی برای بازیگر شاخص تاریخ سینمای ایران ندارند.

اکبر عبدی اما همواه جنبده و آکنده از ایده‌های بکر است. درست در دوره‌ای که همه فکر می‌کردند، دوره زن‌پوشی به سر رسیده او با حضور در فیلم خوابم میاد، همه را انگشت به دهان گذاشت یا در دوره‌ای که خیلی‌ها تصور می‌کردند دوره اکبر عبدی به پایان رسیده، وی با یک بازی قدرتمند در فیلم رسوایی، نقش حاج یوسف را به یکی از نقش‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد. این روحیه و پتانسیل بالای عبدی،سبب می‌شود تا ما همواره به او امید داشته باشیم که با انتخاب‌هایی درست، ظرفیت‌های دیگری از هنر خود را به رخ کشیده و همچون آب زلال چشمه، نوآوری‌های خود را مستمرا در پیشگاه مخاطبان انبوه و تاریخ سینمای ایران قرار دهد.

رسانه سینمای خانگی- روز که مردم برای عکس انداختن نیامده بودند

پیکر فریماه فرجامی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون امروز سه شنبه در میان حزن و اندوه دوستداران هنر و حضور خانواده سینما از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خاکسپاری شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم تشییع و خاکسپاری زنده‌یاد فریماه فرجامی صبح سه‌شنبه ۱۳ تیرماه با حضور هنرمندان و مسئولان سینمایی از مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، ابوالفضل پورعرب، فریدون جیرانی، افسانه چهره‌آزاد، علی دهکردی عضو هیأت مدیره خانه سینما، محمد شیری، مهوش وقاری، اصغر همت، مسعود فروتن، محمود پاک‌نیت، پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران خانه سینما، ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر، احترام برومند، کوروش سلیمانی و قطب‌الدین صادقی و … در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد.

فرجامی غمگین بود و غمگینانه رفت

ابوالفضل پورعرب در این مراسم گفت: در مورد خانم فرجامی باید بگویم که آفاق بود و آفاق رفت‌. غمگین بود و غمگینانه رفت. در سال‌هایی که کار می‌کردیم دوستی‌ای بین ما شکل گرفت و هر از گاهی سراغ می‌گرفتم ولی نمی‌دانم چه شد که این تنهایی اتفاق افتاد.

این بازیگر افزود: اولین‌بار است که می‌بینم مردم برای عکس گرفتن نیامده‌اند بلکه آمده‌اند تا ببینند این هنرمند را تا کجا باید همراهی کنند.‌ مردم همیشه همراه بودند و در این سال‌ها ما پیر شدیم و مو سفید کردیم. ان‌شاءالله در شادی‌ها برای مردم جبران کنیم.‌

پورعرب گفت: نگذاشتند ما در بیمارستان ایشان را ملاقات کنیم چون آدرسی ندادند ولی امیدوارم دیگر از این غم‌ها نباشد.

فرجامی دختر تئاتر بود

ایرج راد رییس هیات‌مدیره خانه تئاتر نیز گفت: فریماه فرجامی دختر تئاتر بود. در اداره هنرهای دراماتیک و دانشگاه درس تئاتر خواند و با بزرگان این هنر کار کرد. تئاتر کار سختی است و جسم سالم و تمرین‌های بدنی نیاز دارد. البته بیشتر وقت‌ها درباره فعالیت‌های سینمایی فرجامی صحبت می‌شود ولی او در تئاتر نقش‌های ماندگاری داشت.

او افزود: فریماه فرجامی سادگی‌ای داشت که باعث شد او را دوره کنند تا کار به جایی برسد که نباید می‌رسید.‌ او توانایی داشت که کارهای زیادی در این عرصه داشته‌ باشد ولی حتی کسانی که از مصائب او آگاه بودند دست او را نگرفتند. این سرمایه‌ای بود که ما از دست دادیم در حالی که می‌توانست باعث افتخار بیشتری باشد. امیدوارم تراژدی فریماه فرجامی برای هنرمندان تکرار نشود.در بخشی دیگر

فریماه قربانی زیبایی و هنرش شد

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما نیز گفت: به من گفتند چون مدیرعامل خانه سینما هستم باید صحبت کنم ولی اتفاقا می‌پرسم که چه مدیرعامل و خانه سینمایی که مدام عزا برگزار می‌کند؟ پس جشن کو؟

وی افزود: فریماه آبجی و ستاره ناکام ما بود که قربانی مناسبات سینمای دهه ۶۰ شد؛ زمانی که هنوز جریانات سینمای قبل از انقلاب بر آن غالب بود. او بیشتر قربانی زیبایی و هنرش شد.

برومند گفت: فریماه فرجامی مدارج ستاره شدن را به سرعت طی کرد ولی ما خیلی زود از حضور او در صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما محروم شدیم. سرگذشت او باعث شد نسل بعدی دقت بیشتری کند. آن‌ها همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. این‌ها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.

احترام برومند نیز اظهار داشت: همه ما به سینما و تئاتر کشور و خانواده فریماه فرجامی تسلیت می گوییم. فریماه فرجامی عزیز خیلی زودتر ازآنچه فکر می‌کردیم در اوج پختگی و محبوبیت بازیچه دست سرنوشت و تقدیر شد، سال‌ها بود، بود اما صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما از وجودش محروم بود و او هنرمندی تمام‌عیار بود، مثل آب زلال مانند کودکی تازه متولد شده پاک و بی آلایش ساده‌دل آنچنان که به راحتی همه را باور میکرد.

برومند یادآور شد: هنرمندان به دلیل روحیه حساسی که دارند برخلاف سیاستمداران اول خود را می‌شکنند نه این‌که به دیگران آسیبی بزنند.

قطب‌الدین صادقی نیزگفت: مرگ حق است ولی ابلهانه است اگر به استقبالش برویم. دوستان جرات نکردند بگویند ولی من می‌گویم و اسم آن را هم خودتخریبی می‌گذارم.

این هنرمند تئاتر افزود: سیاستمداران، ورزشکاران و هنرمندان سه دسته‌ای هستند که در جامعه دیده می‌شوند و اگر کسی در این مسیر خودتخریبی کند به باور فرهنگی جامعه آسیب می‌زند. فریماه فرجامی فقط در همین بخش کم آورد که توسط دوستان ناجوانمرد اتفاق افتاد. من همه چیز را می‌دانم ولی لازم نیست این‌جا نام کسی را ببرم.

صادقی گفت: کانت کتابی به نام «خرد محض» دارد و می‌گوید اخلاق یک چیز لایتغیر است و تغییر نمی‌کند؛ ارتباطی هم به سواد، نژاد و فرهنگ ندارد. او معتقد است هرجا نفسانیات چیره شد اخلاق از بین می‌رود و هر جا منافع جمع باشد اخلاق هم هست. باید برای حفظ باورهای جمع بکوشیم.

او در ادامه بیان کرد: یکی از بدترین تربیت‌های ما همین حفظ نکردن سلامت جسمی است و سرنوشت‌ فریماه فرجامی باید الگویی باشد برای همه کسانی که می‌خواهند در این وادی قدم بردارند.

افسانه چهره‌آزاد، نیز از رسیدگی مالی و معنوی خانواده فرجامی به او صحبت و تاکید کرد: برخلاف برخی صحبت‌های مطرح‌شده فریماه فرجامی تنها نبود ولی خانواده تمایلی نداشتند او خیلی در محافل باشد و ما باید به این موضوع احترام می‌گذاشتیم.

فریماه فرجامی متولد سال ۱۳۳۱ از چهره‌های مشهور سینمای ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بود که از سال‌ها قبل از بازیگری دور شده بود و آخرین حضورش روی پرده سینما به نقشی در فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸ برمی‌گشت.

این هنرمند حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حدود چند روز را در کما به سر برد تا اینکه ۹ تیرماه در سن ۷۱ سالگی از دنیا رفت.

«خط قرمز» و «سرب» مسعود کیمیایی، «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی و «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلم‌های این بازیگر بودند.

جمعه ۱۶ تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ در مسجد الرضا مراسم ترحیم این بازیگر برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل