رسانه سینمای خانگی- تولید فیلم سیاسی لازم است اما…

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحت‌تاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوری‌ترین برنامه‌های او به شمار می‌رود و  اعتبار آن را در کل سال‌های فعالیت این انجمن قابل اعتنا می‌داند.

او در گفت‌وگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینه‌های مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گله‌مند شد از سوژه‌هایی که آنقدر فراگیر می‌شوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.

آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقه‌های دیگر را تنگ کند.

 در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

شما در صحبت‌های ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجه‌ای رسیده است؟

انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترین‌ها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری می‌تواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانی‌های تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعه‌ای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنواره‌ها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمی‌کنند، چون مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبک‌های مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم می‌توان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحث‌های عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمی‌تواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.

بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمه‌ای بگویم. در دولت قبل در برهه‌ای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغه‌مند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های خصوصی این وظیفه را برعهده می‌گیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشه‌دار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمی‌رسد و این استدلال‌ها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکت‌کننده‌ها در آزمون دوره‌های آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاه‌های سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس می‌کنند، هنرجو بعد از دیدن دوره این‌ها به انجمن می‌آید؟

این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکته‌ای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمی‌کنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزان‌تر و به عبارت دقیق‌تر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک می‌کنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستان‌ها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعه‌ای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجه‌ای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب می‌شد. تمام این‌ها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه می‌شود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.

یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استان‌ها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستان‌ها است که این‌ها اعدادی کم‌سابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولی‌ها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمی‌دانیم، اما این ریسک را می‌کنیم که حتی با رقمی کم، از پروژه‌ها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازه‌کار قابل توجه است.

در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن می‌دانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلم‌ها را می‌بینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.

قبل از تسویه حساب فیلم‌ها را می‌بینید؟

ما در مرحله تصویب، به استان‌ها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار می‌گیرم و آثاری را که از شهرستان‌ها باشند در مرحله تسویه می‌بینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شده‌ای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاست‌گذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کرده‌ایم.

با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاق‌هایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبت‌هایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبه‌گرتر از گذشته روبرو هستید.

دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کرده‌ایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام می‌کند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامه‌ها را می‌خوانند و به آن نمره می‌دهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت می‌شود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقه‌ای با آثار مواجه نشویم.

آذرپندار: دغدغه‌ای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهی‌ای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژه‌ای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامه‌ای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئله‌ای است که هر مدیری نسبت به آن گارد می‌گیرد. همین الان هم فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آن‌ها گرفته نمی‌شود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلم‌ها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم می‌سازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویت‌های ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلم‌های تولیدی شهرستان‌ها توجه نکرده باشد. این‌ها جزو خطاهایی می‌شود که باید مسئولیتش را پذیرفت.

تاکید روی این سیاست بومی‌گرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفق‌ترین دفاتر انجمن در این دوره‌ها رفسنجان بوده که در دوره‌های اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیست‌بوم رفسنجان را می‌بینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمی‌شود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه‌ زیسته‌ای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.

به نظر می‌رسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخش‌های سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلم‌های کوتاه در رسانه‌ها نیز خیلی زیاد است.

دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.

آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان‌ به علت حوادث سال گذشته  آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.

وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریل‌گذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریل‌گذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟

من فکر می‌کنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سال‌های گذشته چه آن وقت که دولت اصلاح‌طلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان می‌گویند ما امیدی نمی‌بینیم. ما  فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحث‌های جامعه‌شناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام‌ اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشته‌ایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سال‌ها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلم‌های خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سال‌ها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و می‌گیرند. پس با اطمینان می‌گویم که تمام سلایق فیلمسازی می‌توانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمی‌کنیم.

من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنواره‌ها ایجاد می‌کند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعه‌ای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، می‌توانید جسورانه‌تر تصمیم بگیرید. در برخی دوره‌ها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره می‌بیند که نمی‌تواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آن‌ها می‌شود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانه‌تر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ می‌دهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحت‌تر می‌تواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.

بنابراین در پاسخ به سوال شما می‌توانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغه‌های کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در  کنار آن فیلم‌های انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچه‌های مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آن‌ها جای کسی را تنگ نمی‌کند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم‌ کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمی‌شود و خیلی‌ها نمی‌دانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، می‌توان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال می‌تواند ایجاد شائبه‌ کند. این‌ می‌تواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما می‌پسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دوره‌های طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دوره‌ای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلم‌های کوتاه شبیه فیلم‌های سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانه‌هایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلم‌های سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیین‌کننده باشد. درواقع با ژانر، هم می‌توان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آینده‌ای را در سینمای حرفه‌ای برای آن فیلم‌ کوتاه‌ساز متصور بود.

شما بارها در نشست‌های خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاق‌های اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟

اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید می‌کنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلم‌ها نمی‌روند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ این‌ها که جسارت نیست. سال قبل حداقل ‌دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آن‌ها را دیده می‌داند که من چه می‌گویم.

شخصا بیشتر از این از دستم برنمی‌آید چون بعضی از آن‌ها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمی‌توان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنی‌تر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

من نمی‌دانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع می‌شود، اینقدر فیلم ساخته می‌شود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت می‌کند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنس‌ها. پرداختن به این موضوع‌ها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمی‌ایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنواره‌های مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع  یک دوپینگ جشنواره‌ای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلم‌ها ساخته می‌شد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینه‌های روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته می‌شود؟!

درباره کودک‌کشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلم‌ها را می‌بینم، برایم سوال است که چرا در فیلم‌های کوتاه ما این همه کودک می‌میرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر می‌خواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیش‌بینی نکنید. بگذارید بچه‌ها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمی‌کنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت می‌کنند نه در رئال‌ترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق می‌افتد.

امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آن‌ها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمی‌کند؟

چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آن‌ها خیلی زیاد است. گروهی از آن‌ها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب می‌کنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با  حضور مدیر انجمن برگزار می‌شود، منظور فیلم‌شان را به سادگی توضیح می‌دهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کرده‌ای داریم که با مقنعه پیش من می‌آید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمی‌توان دید.

با این حال نقدا می‌توان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهه‌های قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچه‌ها مطالبه‌گر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط می‌شوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانم‌های فیلمساز، که تعداد زیادی از آن‌ها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آن‌ها به مرحله بعدی نمی‌رسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیم‌های اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.

ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آن‌ها باید فکر کنند که آیا می‌خواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلم‌هایشان می‌خواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من می‌دانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید می‌شوند و زودتر تصمیم به مهاجرت می‌گیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار می‌گذارند. یکی از دغدغه‌های من است که چرا این اتفاق می‌افتد و آن‌ها با اولین مانع ناامید می‌شوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر می‌رسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولی‌های فارابی هم می‌بینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع می‌خواهد فیلم بلند بسازد.

آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلم‌های ایرانی از سوی برخی جشنواره‌های مطرح دنیا مطالبی شنیده می‌شود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟

چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفته‌اند که شامل فیلم کوتاه هم می‌شود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریان‌های سیاسی، در برخی موارد آنطور که می‌گویند نیست مثل سال قبل که عده‌ای می‌گفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیده‌های خارجی جشنواره و خوشحالی آن‌ها گرفتیم که از بچه‌های خودمان نگرفتیم.

به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامی‌های جامعه برگزار می‌شد.

آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.

دیانی: الان فیلم‌های سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما می‌گویید از فیلم کوتاه منتشر می‌شود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاه‌های ایران است که در این میان تعداد فیلم‌های تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار می‌گیرند.

آذرپندار:‌ ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام می‌دهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کرده‌اند.

یک سوال دیگر در حوزه فعالیت‌های انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر به‌روز شده است؟

در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترین‌های این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوان‌های بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس می‌کنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درس‌هاست و قصد داریم که دوره‌های تخصصی را هم افزایش ‌دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشته‌ایم که علاقه‌مندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دوره‌های تک درس که سعی کردیم برخی حیطه‌ها را در یک بازه زمان‌بندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راه‌اندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش می‌کنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامه‌نویسی هم الان در مرحله طرح درس‌ نویسی است و از سال بعد اجرایی می‌شود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز می‌شود. نکته مهم این است که در تمام این‌طرح‌ درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.

در بخش نمایش فیلم‌های کوتاه چقدر حضور پلتفرم‌ها جدی شده است؟

دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود ‌اصولا خیلی از بچه‌ها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنواره‌ها اثر تولید ‌کنند. ما برای رونق نمایش فیلم‌ها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راه‌اندازی کردیم و در کنار آن فیلم‌هایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلم‌های خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوق‌ها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار این‌ها پلتفرم‌ها را برای نمایش فیلم کوتاه فعال‌تر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرم‌های هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرم‌های بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند چون آن‌ها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلم‌ها امکان پخش می‌دهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرم‌ها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از این‌ها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.

حرف آخر؟

بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیده‌ای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آن‌ها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکت‌شان اتفاق می‌افتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر می‌کنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچه‌های فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضی‌ها دورهای خود را می‌زنند و در نهایت می‌بینند که اینجا می‌توانند قهرمان‌بازی دربیاورند. این ناراحت‌کننده است که برخی چنین استفاده‌ای را از فضای فیلم کوتاه می‌کنند. سال قبل برخی با بغض تماس می‌گرفتند و از جشنواره انصراف می‌دادند هرچند چون انصراف‌شان مکتوب نبود ما فیلم‌ها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر می‌تواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش می‌کند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردان‌های فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینه‌ای بدهد. من خیلی صریح می‌گویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.

رسانه سینمای خانگی- همۀ آنچه بازیگران جوان باید از استاد بیاموزند

علی نصیریان خطاب به جوانان گفت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت می‌کند، بیرون می‌آید و راه خود را پیدا می‌کند.

نشست صمیمانه «علی نصیریان» با اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما با عنوان«یک عمر خاطره، نمای نزدیک» عصر روز گذشته شنبه ۴ شهریور در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این نشست علی نصیریان درباره علاقه خود به نمایشنامه‌نویسی گفت: من برای نمایشنامه‌نویسی به تئاتر نیامده بودم بلکه برای بازیگری آمده بودم و به طور کامل تمرکزم روی بازیگری بود. من معتقدم جوهر کار تئاتر، بازیگری است. هر هنری اعم از کارگردانی، تهیه کنندگی، طراحی صحنه و لباس و… جای خود را دارد اما بازیگری با تمام این هنرها متفاوت است زیرا تمام این عوامل در بازیگری خلاصه می‌شود.

وی افزود: گاهی تصور می‌شود بازیگر نیز یکی از عواملی است که باید در اختیار کارگردان قرار گیرد و کارگردان از او برای بیان کار خود استفاده ‌کند، در حالی که این‌گونه نیست. بازیگر خودش مولف ، آرتیست خلاق،نویسنده است و نقش را با اجرا و بازی خود می‌نویسد.

نصیریان ادامه داد: اگر تعداد معدودی نمایشنامه نوشتم تنها سیاه‌مشق‌هایی بود که می‌خواستم برای خودم نوشته باشیم و به همین دلیل تمام این کارها را خودم اجرا کردم. بعدها این نمایشنامه‌ها به شکل کتابی با عنوان «تماشاخانه» به چاپ رسید، این کتاب را به اصرار دوستان چاپ کردم تا علاقه‌مندان به تاریخ نمایشنامه‌نویسی آن را مطالعه کنند.

بازیگر «ناخدا خورشید» با اشاره به اهمیت مطالعه کتاب در زمینه تئاتر برای علاقه‌مندان این حرفه گفت: جوان که بودیم ایده‌آل ما برای تئاتر آثار عبدالحسین نوشین بود، او استاد کارآمد و بزرگی بود که ترجمه، کارگردانی، تمرین و موسیقی متن برای تئاتر را مطرح کرد. نوشین برای تئاتر زحمت زیادی کشید اما به جایی که باید می‌رسید، نرسید. یادم می‌آید در سال ۱۳۳۰ که هنرجوی کلاس بازیگری بودم تنها یک کتاب تئاتر در ایران بود که آن هم متعلق به عبدالحسین نوشین بود.

ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود

نصیریان خاطرنشان کرد: به هر حال می‌خواستم تئاتر را یاد بگیرم و ارتباطات آن زمان مثل اکنون گسترده نبود و پولی هم برای خارج رفتن نداشتیم تا این هنر را بهتر بیاموزیم. به همین دلیل به کتاب‌های نوشین و خیرخواه در زمینه تئاتر رجوع می‌کردیم.

وی با بیان اینکه بازیگری همیشه برایش جذاب بوده است، خاطرنشان کرد: از بچگی تصنیف‌ها و پیش پرده‌هایی از مرتضی احمدی، قنبری، انتظامی ، جمشید شیبانی و.. که از رادیو پخش می‌شد را گوش می‌دادم و همراه این تصنیف‌ها می‌خواندم و در خانه اجرا می‌کردم و مشتری همیشگی سینما نور و میهن بودم و گاهی هم به سینما رکس می‌رفتم. من عشق بازیگری داشتم و ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود؛ هنوز هم همینطور است.

نصیریان درباره مواجهه با نقش‌های مختلف و تنوع بازی‌هایش نیز گفت: تمایزهایی که در نقش‌ها می‌بینید طبیعی است و اگر نباشد اشتباه است و من همیشه کار را جدی می‌گیرم. به نظر من تئاتر تنها یک نویسنده ندارد زیرا نویسنده بعدی کارگردان است که با تالیف و کارگردانی خود متن را بازنویسی می‌کند و سومین نویسنده بازیگر است که با کار و اجرایش می‌نویسد.

وی ادامه داد: بازیگر یک شخصیت را در ذهن خود مجسم می‌کند و با امکانات حسی و روانی خود نمایشنامه را بازنویسی می‌کند. البته نباید از یاد ببریم که نویسنده دیگر، تماشاگر است که وقتی نمایش را نگاه می‌کند در ذهن خود، نوشته را دوباره می‌نویسد.

نصیریان ادامه داد: همیشه کار برای من جدی بوده و در این مورد همیشه به خودم سخت می‌گرفتم؛ برخلاف بسیاری از بازیگران که کارشان را جدی نمی‌گیرند. از نظر من بازیگری یکی از دشوارترین کارهای دنیاست چون بازیگر در یک موقعیت خطیری قرار می‌گیرد و باید روی نقشی با خصوصیات روانی و جامعه‌شناسانه و… متمرکز شود. سختی کار از آن جهت است که باید نقشی را بسازید و روی صحنه آن را تجسم کنید و در عین حال تظاهر کنید. همه تکنیک‌های بازیگری برای این است که چگونه بهتر تظاهر کنیم تا در برابر هزاران چشمی که شما را نگاه می کند، باورپذیر باشد و همه این کارها نیازمند آگاهی است.

وی توضیح داد: هنوز هم وقتی کاری جدید به من پیشنهاد می‌دهند سر کلاس اول می‌نشینم و از اول شروع به خواندن و تحقیق و تمرین می‌کنم. کار با خود یکی از کارهای مهم در بازیگری است. شما با خود در خلوت خود باید کار و تمرین کنید، به نکاتی برسید و بعد در جمع آن را مطرح کنید.باید بدانید که بازیگری به این سادگی نیست.

چالش حفظ و تداوم حس در سینما

نصیریان درباره صدای دوبلورها در آثار سینمایی نیز گفت: علی حاتمی معتقد بود دوبلور با بیان خود چیزی به کار اضافه می‌کنند اما من با او هم عقیده نیستم؛ من معتقدم در همه جای دنیا برای دوبله از صدای خود بازیگر استفاده می‌کنند زیرا خود آن بازیگر، نقش را بازی کرده و به زیر و بم کار آشناتر است.

بازیگر مجموعه «هزار دستان» درباره نقش جایزه در زندگی یک بازیگر گفت: جایزه جایگاه جدی و اثربخشی برای آدمی مثل من ندارد البته که از دریافت آن خوشحال می‌شوم اما زیاد تاثیرگذار نیست. زمانی که تئاتر را شروع کردیم اصلا به فکر اسم و رسم و دریافت جایزه نبودیم، نمی‌دانم هنر بازیگری برای ما چه جاذبه‌ای داشت که به این موارد فکر نمی‌کردیم. پیشنهاد نمی‌دهم که شما هم این گونه باشید چرا که زمانه عوض شده است. مهم این است که کار خود را جدی بگیریم. بازیگری کاری خلاقانه و دشوار است که زحمت و تلاش و البته لذت دارد؛ اولین کسی که از کار لذت می‌برد خودتان هستید و این لذتی ماندگار است.

وی درباره تفاوت بازی در تئاتر و سینما گفت: بنیاد کار سینما و تئاتر یکی است اما در میدان عمل و اجرا، کار هر یک متفاوت است. یکی دارای صحنه و تماشاگر است و در دیگری میان تماشاگر و صحنه توسط دوربین و لنزها فاصله وجود دارد. در تئاتر با این ذهنیت باید تظاهر به نقش کنید که تماشاگر زنده با شماست و در نوع ارائه احساستان باید توانمند باشید تا آن حس های درونی را منتقل کنید. حفظ و تداوم حس در سینما یکی از چالش‌هایی است که بازیگر با آن مواجه است.

وی همچنین درباره حضورش در فیلم سینمایی «ستارخان» ساخته علی حاتمی نیز گفت: علی حاتمی فیلمنامه ستارخان را پیشنهاد داد و من به او گفتم علاقه‌ای به بازی در یک فیلم اکشن و جنگی ندارم و حاتمی گفت فیلم من اکشن نیست. کار با علی حاتمی همیشه برای من مطلوب بود اما فکر می‌کنم این فیلم آن‌طور که باید نظر مردم را به خود جلب نکرد.

داریوش مودبیان، کارگردان و نمایشنامه نویس نیز در بخشی از این نشست، گفت: دوستی که با آقای نصیریان دارم به بیش از ۶۰ سال برمی گردد. با کارهای ایشان در تئاتر، تلویزیون و برنامه‌های اداره هنرهای دراماتیک آشنا بودم. یکی از مکتب‌هایی که تئاتر را از آن طریق آموختم برنامه‌هایی بود که در سال ۱۳۳۹ با کارگردانی علی نصیریان برگزار می‌شد و من تماشاگر این دوره‌ها بودم و در آنجا برای نخستین بار ایشان را از نزدیک دیدم. او همیشه به موقع سر کار حاضر می‌شد و هنوز هم وقت‌شناس هستند. آن زمان ۱۴ ساله بودم و این برخورد برایم بسیار سازنده بود آنقدر که راه خود را از آن زمان پیدا کردم و این دوستی برای من بسیار ارزشمند است.

عمر خود را برای تئاتر گذاشتم

نصیریان در ادامه گفت: آنچه که ما را تا به امروز حفظ کرده زبان و فرهنگ ما است. هزاران سال پیش فردوسی شعری سروده است که ما هنوز هم آن را می‌خوانیم و هنر همین است؛ نگه دارنده و حفظ‌کننده. هر اتفاقی بیافتد، هنر و ادب این مملکت ما را به هم پیوند می‌دهد و حفظ می‌کند. اولین کلاس تئاتر را در سال ۲۹ رفتم و عمر خود را برای تئاتر گذاشتم و کار دیگری جز بازیگری و تئاتر و سینما نکردم. هنر همین است؛ اگر کسی وارد حیطه هنر می‌شود صحبت دو یا چند سال نیست بلکه صحبت از یک عمر است.

وی با اشاره به همکاری خود با داریوش مهرجویی در فیلم «گاو»، گفت: مهرجویی بازی مرا هدایت کرد و معمولا اولین چیزی که مرا مجذوب می‌کند متن نمایش، نگاه و شناخت کارگردان است که در مورد فیلم «گاو» همه این ویژگی‌ها وجود داشت. مهرجویی و ساعدی با همکاری یکدیگر فیلمنامه «گاو» را نوشتند و وقتی آن را دیدم متوجه شدم که مهرجویی یک آدم دیگر است و شیفته او شدم.

نصیریان یادآور شد: کارگردان دیگری که شیفته او شدم ناصر تقوایی بود؛ او نگاه و وسواس خاصی در سینما داشت. زمانی که نقش مستر فرهان در «ناخدا خورشید» را به من پیشنهاد داد چون خودش در جنوب زندگی کرده بود مرا به خوبی راهنمایی کرد. کارگردانان خوب تنها یک سرنخ به بازیگر می‌دهند و تقوایی این گونه بود. برای راهنمایی نقش مستر فرهان تنها یک جمله به من گفت؛ «دلالی است که یک دندانش طلاست» و من به دنبال نقش رفتم و آن را پیدا کردم.

مسعود جعفری جوزانی به بازیگر ایده می‌دهد

وی همچنین با اشاره به همکاری با دیگر کارگردان‌ها نیز گفت: همایون غنی‌زاده، فیلمنامه«مسخره‌باز» را برای من فرستاد از متنی که برای فیلم به من داد فهمیدم که او آدمی نوآور و خلاقی است. همچنین مسعود جعفری‌جوزانی که یکی از کارگردان‌های کاربلد سینماست که درس سینما را در آمریکا خوانده است. وقتی فیلمنامه «جاده‌های سرد» را به من داد فهمیدم در کار خود به درستی وارد است چون نگاهش و حرف‌هایی که می‌زند به بازیگر ایده می‌دهد و تقوایی و مهرجویی نیز با سوابق درخشانی که دارند، این‌گونه هستند.

نصیریان در پایان خطاب به جوانان بیان داشت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت می‌کند، بیرون می‌آید و راه خود را پیدا می‌کند. اگر جوهر خلاقیت در وجود شما است کار کنید و اگر عشق و علاقه دارید کوتاهی نکنید. از شکست نترسید. کار کنید و خلاقیت خود را آشکار کنید.

رسانه سینمای خانگی- داود رشیدی؛ کسی که به جای سیاست، هنر را برگزید

اوایل دهه ۴۰ گفتند پسر یکی از دیپلمات‌های کشور از فرنگ بازگشته است. «داود» نامی بود برای پسر عبدالامیر رشیدی حائری و نوه حاج شیخ محمد ابن‌الشیخ حائری مازندرانی از روحانیون سرشناس آن زمان.این جوانک در فرانسه علوم سیاسی و تئاتر خوانده بود ولی در خودش هیچ شوقی به کار سیاسی نمی‌دید و افسون هنر تئاتر چشمش را بدجوری گرفته بود. به کشور بازگشت تا کار تئاتر را ادامه بدهد و شاید خودش هم پیش‌بینی نمی‌کرد که به یکی از بزرگان تکرارنشدنی ایران تبدیل شود. داود رشیدی چنین سرگذشتی برای خویش رقم زد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، به جای هر سخنی خوش‌تر آن است که بخشی از خاطرات او را مرور کنیم. این خاطره‌ها در کتاب داود رشیدی از مجموعه ماندگاران صحنه منتشر شده است. این کتاب در بردارنده گفتگوی بلند منصور خلج با داود رشیدی است که از سوی انتشارات نمایش منتشر شده و در سایت شهر کتاب نیز فروش آنلاین دارد.

رشیدی که اوایل دهه ۴۰ بعد از تحصیل در فرانسه به ایران بازگشته است، خاطرات خود را از آن مقطع چنین یادآوری کرده: «نیمه دوم سال ۱۳۴۱ به ایران برگشتم. جالب اینجاست که ما آن موقع کسی را نداشتیم که برود خارج از ایران تحصیل کند و بگوید می‌خواهم آن‌جا بمانم. همه می‌خواستند برگردند در حالیکه الان همه دنبال این هستند که آن جا کار کنند و دیگر برنگردند! خلاصه سال ۱۳۴۱ به ایران آمدم؛ برای هر دو رشته‌ای که در آنها تحصیل کرده بودم (علوم سیاسی و تئاتر)، کار وجود داشت. در نامه‌هایی که برای خانواده می‌نوشتم، گوشزد می‌کردم که اگر به ایران بیایم، به وزارت خارجه نمی‌روم و از کار سیاسی خوشم نمی‌آید. دوست دارم دنبال هنر بروم که به نظرم راست و درست است. به هر حال در خودم استعداد سیاسی نمی‌دیدم. برای همین هم به وزارت فرهنگ و هنر رفتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.

البته پیش از اینکه از اروپا به ایران برگردم، آهسته آهسته ولی خیلی محکم، جریان تئاتر نوین ایران شروع شده بود و سرآغاز و ابتدایش هم اداره هنرهای دراماتیک بود. دکتر مهدی فروغ در آنجا مدیریت مطلوبی داشت و بایدها و نبایدهای درستی هم گذاشته بود تا گروه‌های جوانی که در آن جا کار می‌کردند و ایده‌آل‌هایی هم داشتند، گمراه نشوند و به راه‌هایی که از نظر ایشان نباید می‌رفتند، کشیده نشوند. یعنی اگر کسی از اعضای آن گروه می‌خواست برود و در یک فیلم‌فارسی بازی کند، دکتر فروغ این اجازه را به او نمی‌داد و اگر می‌رفت، اخراج می‌شد و اینها پیش از اینکه من از اروپا بیایم، در اداره هنرهای دراماتیک شروع شده بود. شما همه آنهایی را که در آن اداره بودند، بدون شک می‌شناسید؛ عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، بهرام بیضایی، حمید سمندریان، جعفر والی، رکن‌الدین خسروی، فخری خوروش، مهین شهابی، فرزانه تاییدی، محمد علی کشاورز، عباس جوانمرد، جمشید مشایخی و دیگران.

سردیس داود رشیدی

به هر حال از خارج که آمدم، شناخت چندانی از فضای تئاتر ایران نداشتم و آرزویم این بود که خودم یک تئاتر داشته باشم، گروه داشته باشم و شروع به کار کنم. درواقع خیلی ایده‌آلیست بودم. پس از بررسی‌هایی که کردم، دیدم بهترین جایی که می‌توانم بروم، همین اداره هنرهای دراماتیک است.

اولین تجربه بازیگری‌ام در ایران، نمایشنامه «آوازخوان طاس» اثر اوژن یونسکو به کارگردانی فرخ غفاری بود. خانم پری صابری، مینو صابری و دو سه نفر دیگر در آن بازی می‌کردند. این نمایش به زبان فرانسه اجرا شد و در سالن انجمن ایران و فرانسه به صحنه رفت.»

گفته شده که نمایش «در انتظار گودو» یکی از اثار اوانگارد آن زمان بوده است. هنوز در ایران شناخت چندانی از ساموئل بکت، نویسنده این نمایشنامه نداشتند اما آشنایی رشیدی به تئاتر اروپا سبب شد تا اولین اجرای این نمایشنامه را در ایران روی صحنه بیاورد. اجرایی که مورد توجه اهل هنر قرار گرفت و هنوز هم به عنوان یکی از نمایش‌های نوگرا شناخته می‌شود.

رشیدی در همین کتاب درباره «در انتظار گودو» گفته است:«سال ۱۳۴۷ نمایش «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت را به صحنه بردم. آن زمان بکت را در ایران نمی‌شناختند. «در انتظار گودو» را در انجمن ایران و آمریکا اجرا کردیم. همه فکر می‌کردند تئاتر پوچی (ابزورد) یک تئاتر خسته‌کننده است در حالیکه ما پوچی را به عنوان یک کمدی لحظه‌ای نشان می‌دادیم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. مرحوم جلال آل احمد یک مقاله برای آن نوشت. رضا براهنی هم یک مقاله نوشت. روزنامه «آرش» آقای سیروس طاهباز یک شماره مخصوص برای آن منتشر کرد. آقای شاملو هم یک شب مرا دعوت کرد در شب‌های شعر «خوشه» نمایش را در حیاط مجله اجرا کردیم. خاطرم هست تماشاچی‌ها دور تا دور ما کیپ تا کیپ نشسته بودند. آن تجربه یکی از تجربه‌های خیلی خوب من است، برای اینکه فکر می‌کردم تماشاچی می‌تواند مرا هل بدهد و به بازیگران دست بزند. درواقع نوعی صمیمیت و مشارکت را در هفت هشت دقیقه اول نمایش حس کردم: مبارزه‌ای بین ما به عنوان بازیگران و آن همه مردم به عنوان تماشاچی در جریان است و هر کدام که پیروز می‌شوند، می‌زنند زیر خنده و بلند بلند با هم حرف می‌زنند. چون صحنه تئاتر کلاسیک نبود که قانون داشته باشد و صحنه رو به روی تماشاچی باشد و آنها هم روی صندلی‌هایشان.»

نمایش که به نیمه رسید، داود رشیدی دریافت که موفق شده است؛ او با آن نمایش روح تماشاگران را تسخیر کرده بود. موفقیت او بیش از ۵۰ سال ادامه پیدا کرد و او را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان کشور ماندگار ساخت.

داود رشیدی زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران و کارگردان تئاتر و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود.

از جمله نمایش‌هایی که اجرا کرده می‌توان به «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو»، «آقای اشمیت کیه؟ » و … اشاره کرد.

او در دوران پیش از انقلاب جزو هنرمندان آوانگارد تئاتر بود که با اجرای نمایشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت، زمینه ساز آشنایی جامعه تئاتر ایران با تئاتر ابزورد شد. از جمله فیلم‌های سینمایی که در آنها بازی کرد می‌توان به آثاری چون «کندو»، «فرار از تله»، «کمال الملک»،«ملاقات با طوطی»،«خانه عنکبوت»، «گل‌های داودی»، «شیلات» و … نام برد.

او در مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی مانند «گرگ‌ها»، «هزار دستان»، «ولایت عشق»، «مختارنامه»، «آوای فاخته»، «گل پامچال»، «عطر گل یاس»،«کلاه پهلوی» و … نیز بازی کرده است.

داود رشیدی ۵ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ درگذشت.

باز نشر رسانه سینمای خانگی – قبیله گرایی؛ سمّ مهلک عرصه فرهنگ و هنر

با توجه به استقبال مخاطبان گرامی از این یادداشت، و تأثیراتی که بحمدالله این مطلب در میان برخی از مسئولان فهیم کشور در عرصه فرهنگ، هنر، سینما، و تلویزیون از خود به یادگار گذاشت؛ مجدداً روی صفحه پایگاه خبری سینمای خانگی قرار گرفت. امید است مطالبی از این دست بتواند شرایط مدیریت این حوزه بسیار مهم و استراتژیک را بیش از پیش به سوی قرارگرفتن در سطح و شأن انقلاب اسلامی هموار سازد.

تردیدی نیست که سمّ مهلک عرصه فرهنگ، تکیه بر دیدگاه های قبیله ای و عشیره ای است؛ جنبه ای ویرانگر که در گستره ملی و ایران وطنی به شکلی انحصاری و ناشی از تفکر خودی و ناخودی مورد توجه ویژه قرار گیرد. به نظر می رسد، آنچه در نگاه به عملکرد بخش داخلی برخی افراد و نهادهای اجتماعی و حاکمیتی، به پیکره ی فرهنگ ایران بزرگ و انقلابی  آسیب وارد نموده و همچنان لطمه می زند، بیش از هر چیز به وجود نگرش، گرایش، و رفتار تک بعدی مدیرانی معطوف می شود که به جای داشتن دغدغه های جامع، مانع، و فراگیر برای صیانت از ارزش های انقلاب، نظام، و کشور تنها به پیشبرد اهداف جناحی و باندی خود می پردازند. منویات و بیانات رهبری نظام جمهوری اسلامی که به راحتی قابل دسترسی، مطالعه، و بررسی است، حاکی از افق دید پیشرو و پیش برنده ی ایشان در وسعتِ فرهنگ، هنر، و رسانه کشور است. اما، به واقع زمانی می توان امیدوار بود که خواسته های رهبری در عرصه فرهنگ و هنر به طرزی مؤثر و رو به کمال در سطح کشور پیاده گردد و نتایج با ارزش و مفید آن به راحتی دیده شود، که عملکرد مدیران مربوطه در تمامی سطوح ملی، منطقه ای، و محلی از دیدگاه های باندی و جناحی خالی بوده، تنها دغدغه، توجه به انجام کارها و فعالیت های عمیق، مفید، و مؤثر در راستای تقویت اهداف مطلوب مردم سالاری دینی در کشور باشد.

نگارنده قصد نادیده گرفتن نمونه­ های بسیار زیاد مصادیق آثار و افعال ارزشمند و مفید موجود در کارکرد مدیران این عرصه را ندارد؛ اما از زاویه ی انصاف و با نگاهی منصفانه نمی توان اذعان نکرد که در مقایسه با سطح بسیار بالا و والای کمی و کیفی مطلوب در خصوص اقدامات ریز و درشت فرهنگی، هنری، و رسانه ای در نظام جمهوری اسلامی، حجم و کیفیت مجموعه فعالیت های انجام شده اعتبار چندانی ندارد. با وجود این و در همین محدوده ی موجود، اگر نگاه قبیله ای و باندی این بخش قابل توجه از مدیران کنار گذاشته شود و هر سیاست، یا تصمیم، و اقدامی در این زمینه با توجه به الزامات فراگیری، گستردگی، و آینده نگری آن صورت پذیرد، به طور قطع مشکلات و مسائل عرصه فرهنگ به کمترین سطح ممکن کاسته خواهد شد، اتحاد و یکپارچگی مسئولان، اندیشمندان، فرهنگیان، هنرمندان، و مردم، چنان نتیجه ی قدرتمندی را در زمینه آثار و افعال فرهنگی و هنری پدید خواهد آورد که ضمن تأمین منافع حداکثری مردم، مسئولان و هنرمندان در تمامی سطوح فردی، اجتماعی، و ملی؛ بی هیچ تردیدی حیرت و تحسین جهانیان را نیز به دنبال خواهد داشت، و صد البته باعث الگوپذیری آزادگان و مستضعفان جهان برای رسانیدن خود به سبک زندگی اسلامی (و ایرانی) خواهد گردید. برای نمونه به تجربه های “دفاع مقدس”، “دفاع از حرم و ایجاد جریان جهانی مبارزه با داعش”، “مقابله با بیماری منحوس و تروریستی کرونا”، “پیشرفت های علمی در زمینه های دفاعی، هوافضا، سلول های بنیادین”، و امثال آن اشاره می شود که نمونه های تأیید شده ی ایرانی اسلامیِ مردم و مسئولان در نتیجه ی کنار گذاشتن آن نگاه مخرّب است.

با کمال تأسف، این روزها شاهدیم که عده ی زیادی از افراد دغدغه مند نظام و انقلاب و ملت ایران اسلامی، علی رغم آن که از جان و دل برای حفظ ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی مایه گذاشته اند تنها به دلیل وجود نگاه های جناحی و قبیله ای خانه نشین شده و به اجبار و اکراه، و بهانه های واهی از حضور موثر در عرصه های گوناگون فرهنگ، هنر، و رسانه کنار رفته، یا کنار گذاشته شده اند. اما، درست در نقطه مقابل، افرادی در پشت نقاب جوانگرایی در رأس امور و فعالیت های فرهنگی، هنری، و رسانه ای قرار گرفته اند، که چه بسا بودجه های هنگفتی را از جیب بیت المال برای تولید آثار بی ارزش و بعضاً منافی با ارزش های انقلاب و نظام تلف می کنند، و بدتر آن گاهی متفاوت از نظام و ملت فکر می کنند، و شاید دیدگاه های شبه روشنفکرانه و براندازانه ای هم دارند. اگر بدبینانه هم نبینیم، هیچ گاه در طول تاریخ دیده نشده است که مثلا در حوزه پزشکی و درمانی فردی بدون داشتن تخصص مرتبط با علوم طب، به مسئولیت داروخانه، بیمارستان، یا درمانگاهی گمارده شده باشد، در حالی که معکوس آن در ساختارهای فرهنگی، هنری، رسانه ای به وفور دیده می شود و کسانی بر صندلی های این مدیریت تکیه می زنند که هیچ تجربه یا دانش مؤثری در این زمینه نداشته اند. خاصیت و نمود مدیریت در این عرصه سهل و ممتنع بودن آن است که بر اساس ضرب المثل، از دور دل می برد و از نزدیک زهره می دَرَد! چرا که تصمیم گیری در عرصه فرهنگ، هنر، و رسانه بسیار بسیار دشوارتر از سایر عرصه ها است.

فاجعه آن گاه شکل جدّی تری به خود می گیرد که همین افراد نالایق و نادان، نگاه باندی و جناحی هم داشته باشند!بنابراین برای تحقق دیدگاه های رهبری نظام که بی تردید برای پیشرفت و تعالی کشور تعریف شده، به نظر می رسد باید ابتدا تجدید نظری جدی و اساسی بر روی افرادی که در رأس امور فرهنگی، هنری، و رسانه ای کشور فعالیت می کنند، صورت پذیرد تا تنها آنانی که ضمن داشتن تخصص و تجربه لازم، نگاه باندی و جناحی در حوزه مسئولیت خود نداشته باشند به کارشان ادامه دهند؛ آنگاه سپهر مشاوران مدیران نیز مورد بررسی واقع گردد تا افراد کج اندیش، کوته فکر، باندباز، فاسد، و ترسو نتوانند مدیران توانمند و شجاع را احاطه کرده، قدرت تصمیم گیری او را محدود به ناتوانی خود بنمایند.

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران اسیر دو قطبی ژانری شده است/ یا اجتماعی و کمدی و دیگر هیچ!

تعدادی از سینماگران متذکر شدند: نگاه کاسبکارانه به سینما مانع از تولید فیلم های باکیفیت در ژانرهای متنوع است، وضعیت فیلم های امروز سینما اصلاً قابل دفاع نیست.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، تعدادی از سینماگران مطرح کشور در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» متذکر شدند: سینمای ایران سرشار از فیلم های سیاه اجتماعی و کمدی مبتذل شده و نگاه کاسبکارانه به سینما مانع از تولید فیلم های باکیفیت در ژانرهای متنوع شده است. این افراد تأکید کردند: وضعیت فیلم های امروز سینما اصلاً قابل دفاع نیست و برخی قوانین سخت گیرانه در وزارت ارشاد دست و پای سینماگران را برای تولید فیلم در ژانرهای متنوع بسته است.

مدت طولانی است سینمای ایران به صورت عمده با دو مدل فیلم روبرو است؛ یک دسته فیلم های کمدی سطحی و نازل و دسته دیگر فیلم هایی موسوم به سینمای اجتماعی که سرشار از سیاهی و تلخی هستند! فیلم های تاریخی، وحشت، معمایی، ماورایی، اکشن، پلیسی، ورزشی و… عملاً جایی در صنعت سینمای ما ندارند و دلیل عمده این اتفاق کارنابلدی مدیران سینمایی و عدم سیاست گذاری درست و اصولی در سینمای کشور است. این جریان باعث شده تا بیش از ۸۰ میلیون ایرانی رسماً عطای سینما را به لقایش ببخشند و ترجیح دهند که همواره از سینمای ایران دور باشند و حتی برخی علاقمندان به هنرهفتم نیز تنها به تماشای فیلم های خارجی روی بیاورند که هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد. در همین راستا با ۱۳ تن از چهره های مطرح سینمای کشور آقایان: فرشاد گل سفیدی، سیدمحسن وزیری، هارون یشایایی، کاظم دانشی، طهماسب صلح جو، غلامرضا گمرکی، سیدعماد حسینی، مرتضی علی عباس میرزایی، حجت قاسم زاده اصل، اسماعیل براری، پیمان عباسی، مهدی سجاده چی و سرکار خانم: روح انگیز شمس گفتگو کردیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است.

روح انگیز شمس کارگردان سینما و استاد دانشگاه در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: سینمای ایران در حال حاضر سرشار از فیلم های سیاه اجتماعی و کمدی مبتذل شده و این اتفاق برای آینده هنرهفتم بسیار خطرناک است به ویژه آنکه تنها فیلم های سیاه به اسم سینمای ایران در جشنواره های جهانی حضور پیدا می کنند و تصویری مخدوش از ایران به دنیا ارائه می دهند. مدیران سینمایی تردید نکنند که لزوم ادامه حیات سینما حمایت از ژانرهای متنوع است و اگر این اتفاق رخ ندهد تا کمتر از ۱۰ سال آینده هیچ اثر و نشانی از سینمای شریف ایران باقی نمی ماند.

فرشاد گل سفیدی کارگردان و فیلمبردار سینما در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: نگاه کاسبکارانه به سینما مانع از تولید فیلم های باکیفیت در ژانرهای متنوع شده است؛ متأسفانه این روزها اغلب فیلمسازان و به ویژه تهیه کنندگان به پول توجه دارند و برای اغلب افراد هنر، سینما و کیفیت چندان اهمیتی ندارد. تا زمانی که نگاه کاسبکارانه در سینما ادامه داشته باشد قطعاً نمی توانیم شاهد تنوع در تولید فیلم های مان باشیم. متأسفانه این نگاه کاسبکارانه در سینما باعث شده حتی دست فیلمنامه نویسان در زمان نگارش فیلمنامه ها بسته باشد چرا که تهیه کنندگان فیلم هایی با لوکیشن های متنوع و متعدد را که هزینه بیشتری برای تولید طلب می کند نمی پسندند و می خواهند فیلم ها را با کمترین هزینه به تولید برسانند.

سیدمحسن وزیری تهیه کننده سینما در این باره متذکر شد: متأسفانه مسئولان از تولید فیلم در ژانرهای مختلف حمایت نمی کنند، هیچ یارانه خاصی به سینماگرانی که تمایل داشته باشند در ژانری به جز اجتماعی و کمدی مبادرت به ساخت فیلم کنند تعلق نمی گیرد و همین باعث شده تا دست سینمای ایران از ژانرهای متنوع تهی باشد. مدیران سینمایی باید برنامه ریزی ویژه ای داشته باشند تا در تمام گونه ها فیلم ساخته شود و مخاطبان بتوانند بر اساس نظر و سلایق شان به هر نوع فیلمی دسترسی داشته باشند. دولت در همین راستا موظف است یارانه خاصی را در اختیار سازندگان ژانرهای متنوع قرار دهد تا آن ها تولید فیلم در ژانری به غیر از کمدی را برای خودشان و سرمایه شان ریسک تلقی نکنند و بتوانند با طیب خاطر مبادرت به ساخت این نوع فیلم ها کنند.

هارون یشایایی تهیه کننده پیشکسوت سینما خاطرنشان کرد: وضعیت فیلم های امروز سینما اصلاً قابل دفاع نیست چرا که ما فیلم خوب نمی بینیم! حتی کمدی هایی که این روزها اکران می شود نیز کمدی های خوبی نیست که بتواند ماندگار شده و طیف انبوهی از جامعه را با خود همراه کند. بی شک در سینما باید تنوع تولید و تنوع ژانر وجود داشته باشد اما مهمتر از مسأله تنوع ژانر این است که سطحی نگری در تولیدات از بین برود و آثار بتوانند عمق داشته باشند.

کاظم دانشی کارگردان سینما در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: هیچ عزمی برای تغییر در سینما وجود ندارد و استعدادها در حال هدر رفتن هستند. مدیران سینمایی، سینماداران و دفاتر پخش سینماگران را به سمت تولید فیلم های کمدی و اجتماعی هل می دهند؛ اصولاً برنامه ریزی مدیریتی در سینمای ایران این است که فیلمسازان در دو ژانر اجتماعی یا کمدی کار کند. فیلمسازان به ناچار جذب این ژانرها می شوند چرا که می بینند اگر در هر حیطه دیگری مبادرت به تولید اثر نمایند کسی از آن ها حمایتی نخواهد داشت.

طهماسب صلح جو منتقد سینما نیز به سینماپرس گفت: یکی از دلایلی که در سینمای ایران تنوع ژانر وجود ندارد بر اساس تجربه ای است که مردم از هر فیلمی استقبال نمی کنند و کارگردانان و تهیه کنندگان هم ترجیح می دهند به سراغ تولید فیلم در ژانرهای امتحان پس داده بروند. امروز بر اساس آمار فیلم های کمدی بیشترین اقبال را نزد مخاطبان عام دارند. البته این اقبال هم چندان زیاد نیست؛ نمونه اش همین فیلم کمدی اخیر که پرفروش شد تنها حدود ۳ میلیون و خرده ای مخاطب داشته که نسبت به جمعیت کشور عدد بسیار کمی محسوب می شود و این اتفاق نشان از آن دارد که بخش زیادی از مردم فیلم های سینمایی را نمی پسندند و اصلاً سینما دغدغه شان نیست.

غلامرضا گمرکی تهیه کننده سینما تأکید کرد: برخی قوانین سخت گیرانه در وزارت ارشاد دست و پای سینماگران را برای تولید فیلم در ژانرهای متنوع بسته و از این رو سرمایه گذاران تلاش می کنند روی فیلمنامه هایی سرمایه گذاری کنند که برایشان ریسک کمتری داشته باشد. هیچ کس دلش به حال ملت نمی سوزد و دروغ می گویند! جوانان مستعد له له پول می زنند! بنده حداقل هفته ای یک بار مراجعه دارم و فیلمنامه های عالی برایم می فرستند، قصه های خوب می فرستند اما فارابی رد می کند، حوزه رد می کند، ارشاد رد می کند، این یعنی باندبازی در سینما!

سیدعماد حسینی کارگردان سینما به سینماپرس گفت: نبود ژانر و بی‌توجهی‌ به‌ کارکرد آن در سینمای ایران یکی‌ ازعوامل‌ مؤثر در شکل‌گیری وضعیت‌ موجود آن است؛ زیرا عدم تنوع قصه، ضعف‌های ساختاری، کلیشه‌ های روایی، تولیدات ساده‌انگارانه‌ و … در بازار فیلم‌ و سریال ایران، این‌ چرخه‌ رامحدود کرده و ســـلایق‌ مخاطب‌ را که‌ از طریق‌ تولیدات روز دنیابا ژانرها آشـــنایی‌ کامل‌ دارد به‌کلی‌ نادیده گرفته‌ است.

مرتضی علی عباس میرزایی کارگردان سینما در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: دست اندرکاران پخش معتقدند تنها فیلم های کمدی و اجتماعی مخاطب دارد و از این رو پذیرای سایر فیلم ها نیستند. ما در سینمای مان ژانر به آن مفهوم که یک صنعت را اداره کند و تئوری در ورای آن باشد و منتقدین به آن خط بدهند نداریم! امروز در سینمای ایران ژانر وجود ندارد.

حجت قاسم زاده اصل فیلمنامه نویس و کارگردان سینما تأکید کرد: برخی مدیران سینمایی سینما را کشتند، فضای فرهنگی را نابود کردند و نگاه کاسبکارانه را در سینما رواج دادند و جالب آنجا است که از فروش فیلم های کمدی نازل خرسند هم می شوند و این اتفاق را برای خود دستاورد قلمداد می کنند. گویا برای برخی افراد تنها پول و درآمدزایی مهم است. این اتفاق در حالی است که ما در سینما مخاطبان اندکی داریم؛ درست است که ارقام فروش فیلم ها به دلیل گران شدن بلیت میلیاردی شده اما تعداد مخاطبان فیلم های مان اندک است و متأسفانه ما مخاطب خاص سینما را به طور کل فراموش کرده ایم.

اسماعیل براری کارگردان سینما به سینماپرس گفت: فهم ناقص مدیران سینمایی باعث وخامت بیماری سینما شده! سینمای ما بیمار است و امروز ناتوان تر از همیشه شده و این اتفاق تلخ و متأثرکننده است. پخش کننده های قدیمی و بی سواد و شوآف گونه رفتار کردن مدیران باعث تعطیلی و نابودی مطلق سینما می شود. پرسش بنده از مدیران سینمایی این است که آیا می خواهید سینما به دوره درخشش خود در دهه ۶۰ و ۷۰ برگردد که «ناخدا خورشید» و «هامون» و «مهاجر» و «ترن» و… در آن ساخته می شد یا این فیلم های دهه اخیر که سرشار از سبک سری است مورد پسندتان است؟

پیمان عباسی فیلمنامه نویس در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: باعث تأسف است که کشورمان سرشار از اساطیر است اما در مورد آن ها فیلم تولید نمی کنیم، این همه ادبیات غنی داریم اما برای تولید فیلم از آن ها بی بهره مانده ایم و مدام در حال تکرار مکررات هستیم. بخش عمده بلاها در کشور به خاطر معضلات اقتصادی است. اقتصاد ما درد دارد و از آنجا که هر تهیه کننده ای دنبال پول و فروش است در این اوضاع اقتصادی جرأت ریسک ندارد تا فیلم هایی در ژانرهای متنوع به غیر از ژانر کمدی و اجتماعی تولید کند.

مهدی سجاده چی فیلمنامه نویس مطرح سینما در این خصوص اظهار داشت: تنوع ژانر در سینما برنامه ریزی طولانی مدت، سرمایه گذاری مناسب و مدیریت متمرکز می خواهد و تا چنین اتفاقی رخ ندهد قطعاً نمی توانیم شاهد تحول در سینما باشیم. مبحث فقر ژانر در سینمای ایران آنقدر جدی است که ما ۴ سال قبل که در کانون فیلمنامه نویسان جایزه سپنتا را ترتیب دادیم و می خواستیم از فیلم ها به شکل ژانری تقدیر کنیم از میان ۱۰ ژانری که تعریف کرده بودیم ۲ ژانر اصلاً در سینمای ما وجود نداشت که یکی از آن ها ژانر وحشت بود و یا در سینمای فانتزی و موزیکال ما فقط ۲ فیلم داشتیم که مجبور شدیم یکی از آن ۲ فیلم را به عنوان بهترین اثر انتخاب کنیم و جالب اینجا است که برای اینکه در بقیه ژانرها بتوانیم جوایزی را اهدا کنیم مجبور شدیم فیلم های اجتماعی را تفکیک کنیم! مثلاً در یک فیلم اجتماعی پلیس نقش پررنگی داشت و ما آن فیلم را به عنوان فیلم پلیسی انتخاب کردیم.

رسانه سینمای خانگی- سینمای گیشه فیلمم را له کرد

محمد احمدی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «میان صخره‌ها» ضمن گلایه از شرایط اکران عمومی این گونه از فیلم‌های سینمایی تأکید کرد، مسئولان هم دغدغه گیشه و فروش پیدا کرده‌اند!

به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمد احمدی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «میان صخره‌ها» به کارگردانی مختار عبدالهی که این روزها روی پرده سینماهاست در گفتگو با مهر درباره فرآیند ساخت این فیلم گفت: فیلمنامه مختار عبداللهی نویسنده و کارگردان فیلم در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی مصوب شده بود و همان زمان یکی از دوستان من یعنی آقای فریدون نجفی کارگردان سینما که اتفاقا از همشهریان آقای عبداللهی است، وی را به من معرفی کرد. فیلمنامه را خواندم و آن را دوست داشتم و تصمیم گرفتم برای تهیه این فیلم اقدام کنم.

وی با اشاره به اینکه «میان صخره‌ها» فیلمی در حوزه نوجوانان است، اظهار کرد: به نظرم این فیلم بیشتر مختص نوجوانان، برای آن‌ها و درباره آن‌ها است. بالاخره فیلم را چند نوجوان می‌بینند و می‌توانند خود را در کاراکتر فیلم ببینند و مشکلاتی را که کاراکتر فیلم درگیر آن‌ها می‌شود، درک کنند. این حس امید و اعتماد به نفسی که در فیلم وجود دارد، همچنین رشد فکری که کاراکتر فیلم آن را تجربه می‌کند، به نظرم می‌تواند برای نوجوانان ما مفید باشد.

این تهیه‌کننده با بیان اینکه این فیلم در بستر عشایر روایت می‌شود، توضیح داد: به نظرم «میان صخره‌ها» جدا از نوجوانان، برای خانواده‌ها هم جذاب است، البته من به مخاطبان این‌طور نگاه نمی‌کنم؛ یعنی اثر ما برای همه نوجوانان است. نوجوانی که در شهر زندگی می‌کند بدش نمی‌آید با مشکلات و فضایی که یک نوجوان در روستا دارد، آشنا شود و می‌تواند با آن هم‌ذات‌پنداری و با همه اینها ارتباط برقرار کند. دایره این مخاطبان خیلی گسترده‌تر است.

استقبال لر زبانان اصفهان از «میان صخره‌ها»

احمدی با اشاره به اینکه این فیلم پیش‌تر در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان بازخورد خوبی گرفته است، عنوان کرد: در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان، مخاطبان فیلم را دوست داشتند و به‌نوعی چون لرزبانان زیادی در اصفهان ساکن هستند، این فیلم به ساکنان آنجا نزدیک است. نوجوانان فیلم را دوست داشتند و استقبال خوبی از آن شد. در نمایش‌هایی که داشت سالن پر می‌شد و فیلم موفق شد از هیات داوری فیلم ۲ جایزه پروانه زرین بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگران خردسال را کسب کند.

این تهیه‌کننده درباره استفاده از طبیعت به‌عنوان یک المان اصلی در روند پیشبرد اثر گفت: این موضوع روی فیلم ما تأثیر مثبتی داشت و به طور کلی به نظرم اتفاقی است که مبنای داستان محسوب می‌شود و آن را پیش می‌برد. ضمن اینکه واقعیت این است من تهیه‌کننده حدود ۲۰ فیلم بوده‌ام و نمی‌توانم بگویم که به این اثر نزدیک بوده‌اند؛ ولی در مجموع سلیقه من همین نوع آثار هستند.

وی تأکید کرد: ترجیح می‌دهم روی فیلم‌هایی با چنین نگاهی کار کنم. قطعاً این نوع سینما را می‌پسندم و دوست دارم روزبه‌روز بیشتر پا و جان بگیرد؛ ولی با توجه به وضعیتی که وجود دارد متأسفانه این نوع سینما آب می‌رود. وظیفه من و امثال من این است که تلاش کنیم تا سرپا بماند و رشد کند. با این حال من احساس می‌کنم خیلی تلاشی برای حمایت از این نوع سینما مخصوصاً سینمای کودک و نوجوان نمی‌شود و این سینما خیلی دغدغه مسئولان نیست. دغدغه مسئولان بیشتر سینمای به‌اصطلاح «بفروش» و «کمدی» است. شاید دوست دارند آمار مخاطب و فروش بالا برود تا آخر سال بگویند گیشه موفقی داشتیم در حالی‌که با این نوع نگاه، سینمای کودک و نوجوان کم‌کم نابود می‌شود.

سینمای گیشه نیازی به حمایت خاص ندارد!

وی ادامه داد: معتقدم همه ژانرهای سینمایی باید در سینما وجود داشته باشند تا مخاطب حق انتخاب داشته باشد و در ضمن درباره آن‌ها باید درست اطلاع‌رسانی شود. با توجه به این موضوع که سینمای گیشه و فیلم‌های کمدی راه خود را می‌روند، اصلاً نیازی به حمایت‌های خاص ندارند؛ چون اتفاقاً این آثار حق‌وحقوق بقیه فیلم‌ها را له می‌کنند. وقتی تماشاگر زیادی به سینما می‌کشانند سینمادارها و سالن‌دارها دوست دارند این فیلم‌ها را نمایش دهند درحالی‌که باید سیاست به شکلی باشد که از این نوع سینما (کودک و نوجوان) حمایت کنند تا مردم از تولید و اکران آن‌ها مطلع شوند.

این تهیه‌کننده افزود: حتی اطلاع‌رسانی‌ها و اختلافی که بین سینما و تلویزیون هست و فاصله‌ای که وجود دارد، ضربه بزرگی به این جنس از سینما می‌زند، حمایت نکردن در تبلیغات و معرفی‌نکردن آثار مخصوصا به فیلم‌های کودک و نوجوان، لطمه می‌زند! زمانی در برنامه کودک و نوجوان بازیگر و عوامل یک فیلم دعوت می‌شدند و تماشاگر و بیننده تلویزیون می‌فهمید چنین فیلمی وجود دارد و خانواده‌ها برای دیدن آن می‌رفتند، الان چنین چیزی هم دیگر نیست. همه چیز دست‌به‌دست هم داده تا فیلم‌ها به‌خوبی معرفی نشوند و خیلی از تماشاگرها از اکران این فیلم‌ها آگاهی پیدا نمی‌کنند.

احمدی در پایان گفت: من سه سال پیش فیلمی در اکران داشتم و با چند نفر تماس گرفتم، ولی آن‌ها اصلا نمی‌دانستند که فیلمم اکران شده است. ممکن است مخاطب یک‌سری فیلم‌ها را در ویترین سینما ببیند؛ ولی چون نمی‌شناسد و چیزی از آن‌ها ندیده سراغ فیلم‌هایی می‌رود که مخاطب‌پسندتر و کمدی هستند. در شرایط اقتصادی فعلی هم البته این نوع فیلم‌ها برای مردم بهتر است که البته این مسائل در اکران تأثیرگذار هستند.

رسانه سینمای خانگی – «پسر انسان»، موفق در اکران و ناموفق در درآمدزایی

وحید دلیلی سرمایه‌گذار و یکی از تهیه‌کنندگان فیلم «پسر انسان» ضمن اشاره به استقبال از اکران این فیلم در گروه «هنروتجربه»، از بازگشت تنها ۱۰ درصد سرمایه اولیه‌اش خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، وحید دلیلی سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم سینمایی «پسر انسان» به کارگردانی سپیده میرحسینی که این روزها به پرمخاطب‌ترین فیلم در حال اکران در گروه سینمایی «هنروتجربه» تبدیل شده است، در گفتگو با مهر، درباره این فیلم توضیح داد: زمانی که ما مذاکرات اولیه برای سرمایه‌گذاری روی فیلم «پسر انسان» را انجام می‌دادیم، قصدمان این بود که در سینمای بدنه ورود کنیم. کارگردان در آن زمان وعده‌هایی را درباره فروش داخلی و بین‌المللی این فیلم به من داد که باعث شد روی فیلم «پسر انسان» سرمایه‌گذاری کنیم. ناخواسته در مسیری قرار گرفتیم که وقتی تولید فیلم به سرانجام رسید و با واقعیت‌های عرصه اکران مواجه شدیم هیچ‌یک از وعده‌هایی که کارگردان درباره فروش فیلم به ما داده بود محقق نشد.

برای جذب سرمایه وعده می‌دهند، محقق نمی‌شود!

وی افزود: متأسفانه گویا این مسیری معمول در سینمای ایران است که برای جذب سرمایه اولیه، وعده‌هایی را در زمینه تضمین فروش و بازگشت سرمایه مطرح می‌کنند که هیچ‌یک پس از تولید، محقق نمی‌شود! از آنجایی که خودم تحصیل‌کرده مدیریت بازرگانی هستم و فعالیت‌هایی در حوزه بازاریابی و برندینگ داشته‌ام، درباره فیلم «پسر انسان» هم تصمیم گرفتم خودم فرآیند عرضه را در دست بگیرم و برنامه‌ریزی‌هایی برای اکران آن انجام دادم. اگر فیلم می‌خواست مسیر عادی خود را طی کند، تصورات درباره فروش آن در گیشه بسیار پایین بود. به‌خصوص که حتی نسبت به دیگر فیلم‌های اکران‌شده در «هنروتجربه» چهره‌های شاخصی در این فیلم حضور نداشتند که بخواهیم بگوییم به‌واسطه بازیگران می‌توانسته مخاطبی را جذب کند.

این تهیه‌کننده ادامه داد: فیلم «پسر انسان» موضوع بسیار جذابی برای مخاطب دارد و نیاز بود که این موضوع برای مخاطب تبیین و درباره آن اطلاع‌رسانی مناسبی صورت بگیرد تا برندینگ فیلم به بهترین شکل اتفاق بیفتد. به همین دلیل شخصا طی دو ماه گذشته کل کارهای مربوط به پشتیبانی و تبلیغ فیلم و مواردی همچون اکران خصوصی فیلم را برعهده گرفتم. یکی از دلایل موفقیت فیلم در اکران گروه «هنروتجربه» هم همین برنامه‌ریزی برای عرضه درست آن بود.

بازگشت سرمایه برای هر سرمایه‌گذاری مهم است

دلیلی با اشاره مجدد به وعده‌هایی که برخی فیلمسازان در فرآیند جذب سرمایه مطرح می‌کنند، گفت: بازگشت سرمایه برای هر سرمایه‌گذاری مهم است. درست که ساخت فیلم را یک مسئولیت اجتماعی هم می‌دانیم و هدف فرهنگی هم داریم اما بازگشت حداقل سرمایه، یکی از تعهداتی است که از سوی کارگردان این فیلم هم مطرح شد اما محقق نشد. احساس کردم اگر خودم برنامه‌ریزی برای اکران فیلم را برعهده نگیرم هم اکران داخلی را از دست می‌دهم و هم از منظر اکران بین‌المللی هم در مارکت بین‌الملل آسیب می‌بینیم.

تهیه‌کننده «پسر انسان» تأکید کرد: با وجود تمام شرایطی که به آن اشاره کردم من از ورود به این عرصه به‌عنوان یک سرمایه‌گذار پشیمان نیستم. من پای فیلمی که ساخته‌ام ایستاده‌ام و تلاش دارم این فیلم را در سطح بازارهای جهانی هم به بهترین شکل عرضه کنم. فکر می‌کنم این فیلم تجربه بسیاری خوبی بود و براساس آن احتمالا در پروژه‌های آینده‌ای که می‌خواهم به آن‌ها ورود کنم، دقیق‌تر عمل خواهم کرد.

وی در عین حال گفت: با توجه به هزینه‌هایی که تا به امروز برای فیلم «پسر انسان» کرده‌ایم، حتی یک دهم سرمایه اولیه‌اش هم بازنگشته و پولی که دو سال پیش برای این پروژه گذاشتیم، تنها ۱۰ درصد بازگشته است.

ضعف کارگردانی «پسر انسان» را نمی‌پذیرم

دلیلی در پاسخ به اینکه آیا معتقد به ضعف کارگردانی فیلم «پسر انسان» نیست؟ گفت: من چنین احساسی را نسبت به فیلم ندارم. این فیلم موضوع و محتوایی دارد که همه عوامل فنی آن به بهترین شکل در آن عمل کرده‌اند و مجموع عمل آن‌ها باعث شده است که امروز فیلم با استقبال خوب مخاطب مواجه است.

تأمین تجهیزات مرتبط برای فیلمبرداری روی دست با توجه به لنزهایی که برای دوربین‌ها مورد نیاز بود، هزینه‌های تولید را هم بالاتر می‌برد اما با توجه به انتخاب کارگردان همین گونه هم عمل کردیم. استدلال دوستان این بود که استفاده از این تمهید در تصویربرداری فیلم، نسبت به قاب‌های ثابت، شانس دیده شدن فیلم در جشنواره‌های خارجی را بالاتر می‌برد

وی افزود: منتقدان نظراتی درباره کارگردانی فیلم دارند و شاید می‌شد فیلم کیفیت بهتری هم در روایت داشته باشد اما در مجموع، معتقدم با توجه به موضوع فیلم، همچنان شاهد استقبال مخاطب خواهیم بود. فراموش نکنیم که کارگردان فیلم اولین تجربه کارگردانی خود را در این فیلم پشت‌سر گذاشته و با توجه به همین موضوع باید عملکرد او را قضاوت کنیم.

این تهیه‌کننده درباره حجم بالای تصویربرداری دوربین روی دست در فیلم هم گفت: این انتخاب کارگردان برای انتقال لحظه‌های ملتهب به مخاطب بوده است. اتفاقا تأمین تجهیزات مرتبط با این صحنه‌ها با توجه به لنزهایی که برای دوربین‌ها مورد نیاز بود، هزینه‌های تولید را هم بالاتر می‌برد اما با توجه به انتخاب کارگردان همین گونه هم عمل کردیم. در کلیت فیلم اما منتقدان چنین نقدی را به فیلم وارد می‌دانند. استدلال دوستان این بود که استفاده از این تمهید در تصویربرداری فیلم، نسبت به قاب‌های ثابت، شانس دیده شدن فیلم در جشنواره‌های خارجی را بالاتر می‌برد. در مقطع تولید چنین دلیلی را برای من مطرح کردند.

دلیلی درباره رسیدن به سوژه «مادری که پدر می‌شود» در فیلم «پسر انسان» توضیح داد: گویا این اتفاقی است که یکی از دوستان خانم میرحسینی تجربه کرده بود. ما نمونه این چالش را در خیلی از خانواده‌ها دیده بودیم و شاید تا سال‌ها هم درباره این چالش صحبت نکرده‌اند. پرداختن به این موضوعات نه فقط در جامعه ما که در خیلی جوامع هنوز یک تابو محسوب می‌شود.

وی افزود: سینما به‌عنوان یک رسانه می‌تواند این فرهنگ را به‌وجود بیاورد که ما انسان‌ها را ببینیم و آن‌ها را فارغ از جنسیت قضاوت کنیم. فکر می‌کنم فیلم «پسر انسان» تا حدودی در این زمینه توانسته موفق عمل کند. در اکران‌هایی که تا به امروز برای فیلم داشته‌ایم، خیلی از افراد مبتلا به این موضوع که با چالش تطبیق جنسیت مواجه هستند، حضور داشتند و با آن‌ها گفتگوهایی داشتیم. این افراد معمولا تا چند سال با مقاومت خانواده و جامعه برای طرح موضوع مواجه هستند. البته عده‌ای هم هستند که صرفا برای جلب توجه در جامعه سراغ این عمل می‌روند و این از نکاتی بود که برخی روانشناسان در جلسات بررسی فیلم به آن اشاره می‌کردند.

این تهیه‌کننده در پایان گفت: این افراد معمولا فرآیند دشوار و پرهزینه‌ای را برای عمل تطبیق جنسیت پشت سر می‌گذارند اما در مراحل بعد تازه باید با چالش‌های موجود در روابط اجتماعی و حتی برخی چالش‌های درونی خود میان گذشته و حالی که دارند، مواجه شوند. جامعه در پذیرش این افراد با شخصیت جدید خود مقاومت بسیاری دارد. خود این افراد هم گاهی خاطرات گذشته خود را مرور می‌کنند و همین رفت و برگشت به گذشته و حال، افراد را به مرحله‌ای می‌رساند که فقط یک روانشناس می‌تواند آن‌ها را نجات دهد.

رسانه سینمای خانگی- «بعد از رفتن» به سینما می‌آید

در آستانه اکران عمومی فیلم سینمایی «بعد از رفتن» که از ۲۵ مرداد روی پرده سینما ‌می‌رود، پوستر رسمی این فیلم سینمایی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، پوستر رسمی فیلم سینمایی بعد از رفتن به نویسندگی و کارگردانی رضا نجاتی و تهیه‌کنندگی محمود بابایی، با طراحی محمد شکیبا رونمایی شد.

فیلم سینمایی «بعد از رفتن»، یک درام عاشقانه‌- معمایی است که قرار است از چهارشنبه ۲۵ مردادماه اکران خود را توسط پخش شهرفرنگ و به سرگروهی پردیس ملت با شعار «عشق برمی‌گرده…» در سینماهای سراسر کشور آغاز کند.

در خلاصه داستان این فیلم که روایتی از فراق یک عشق گمشده است، آمده: «آرش بریده از خانه و خانواده، پس از سال‌ها بی‌خبری ردی از عشق رفته‌اش، آرامش زندگی‌ او را بهم می‌ریزد و بهانه‌ای می‌شود برای بازگشت…»


صابر ابر، سارا بهرامی، پوریا رحیمی سام با هنرمندی پانته‌آ پناهی ها و با حضور بهرام شاه محمدلو و احترام برومند و بازی روشنک گرامی، یسنا میرطهماسب، عرفان ناصری، خسرو احمدی، الهه افشاری، محمد ساربان، مسعودخانی، امیر ستوده و بازیگر کودک حامی ترابی، ترکیب بازیگران این فیلم سینمایی را تشکیل می‌دهند.

عوامل «بعد از رفتن» عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: آرمان فیاض، تدوین: عماد خدابخش، مشاور کارگردان: امیرحسین عسگری، طراح صحنه: امیرحسین حداد، آهنگساز: مسعود سخاوت دوست، مدیر صدابرداری: امیر عاشق حسینی، جلوه‌های ویژه بصری: محمد برادران، مدیر تولید: امیر نشاط، طراحی و ترکیب صدا: زهره علی اکبری، طراح گریم: مهدی صیاد، طراح لباس: چکامه میرخانجانی، عکاس: حسن شجاعی، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیک، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: حمیدرضا غفارزاده، منشی صحنه: غزل رشیدی، دستیار تهیه‌کننده: سیدسام بهشتی، مدیر تدارکات: محسن ظفری، مشاور تهیه‌کننده: سید تقی سیدی، مدیرروابط عمومی: زهرا دمزآبادی، تبلیغات: استودیو شهر فرهنگ مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری صاعقه، محصول: بنیاد سینمایی فارابی،

رسانه سینمای خانگی- انیمیشن «پر» نمایش داده می‌شود

انیمیشن «پر» به نویسندگی و کارگردانی صادق جوادی به زندگی پدر و پسری می‌پردازد که روی خروس شرط‌بندی می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، صادق جوادی درباره داستان انیمیشن پر می‌گوید: «این انیمیشن درباره یک پدر و پسر است که روی خروس شرط‌بندی می‌کنند و یک پیرمردِ غیرعادی وارد زندگی‌شان می‌شود و زندگی‌ آن‌ها تغییر می‌کند. اما این تغییر به گونه‌ای نیست که پیش‌بینی می‌کردند و تمایل به آن داشتند. همچنین انیمیشن «پر» به یک‌سری مفاهیم و معانیِ عرفانی اشاره می‌کند.»

جوادی درمورد تکنیکی که در انیمیشن پر استفاده کرده است، توضیح می‌دهد: «در این انیمیشن از تکنیک دو بعدیِ سنتی استفاده کردیم اما مثل سابق با کاغذ و طلق کار نمی‌کنیم و می‌توان گفت تکنیک به شکل دو بعدیِ Frame by Frame است. یعنی تک تک فریم‌ها به شکل مجزا طراحی می‌شوند و از کامپیوتر برای یک سری از کارهای دیگر استفاده می‌کنیم. درواقع کامپیوتر چیزی به کارمان اضافه نمی‌کند و انیمیت را خودش انجام نمی‌دهد. تک تک فریم‌ها به شکل سنتی و دستی، اجرا و رنگ می‌شوند.»

کارگردان انیمیشن کچل کفترباز با اشاره به اینکه انیمیشن «پر» برای گروه سنی بزرگسال مناسب است، می‌گوید: «این انیمیشن برای مخاطب جوان و بزرگسال ساخته شده است و با توجه به اینکه در متن انیمیشن مفاهیم عرفانی وجود دارد، مناسب گروه سنی کودک و نوجوان نیست. علاوه بر اینکه در جاهایی به واسطه خروس بازی و جنگ خروس‌ها، مقداری خشونت دارد، این موضوع هم برای مخاطب ۱۲ تا ۱۴ ساله مناسب نخواهد بود.»

جوادی در پایان درباره عواملی که در انیمیشن «پر» با او همکاری داشته‌اند، توضیح می‌دهد: «در این انیمیشن بهنام معیریان به عنوان آهنگساز، زهره علی اکبری صداگذار، سارا صابری فومنی طراحی بک گراند و کانسپت و آتوسا غفاری و مهدیس روشیروانی رنگ آمیزی فریم‌ها را برعهده داشته‌اند.»

انیمیشن «پر» که تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است، تا به حال در بخش مسابقه فستیوال‌های Portland Festival of Cinema, Animation & Technology آمریکا، Animadeba اسپانیا، ANIMANIMAصربستان، Chania Film Festival یونان، Taichung International Animation Festival تایوان و Catalina Film Festival آمریکا به نمایش درآمده است.

رسانه سینمای خانگی- فیلم کوتاه «سامپو» به ایتالیا خواهد رفت

فیلم کوتاه «سامپو» به کارگردانی مرضیه ریاحی، تهیه‌کنندگی حسین کاکاوند و نویسندگی مرجان ریاحی به بیستمین جشنواره جهانی فیلم «تارانتو» ایتالیا راه یافت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، جشنواره جهانی فیلم «تارانتو» با هدف ترویج و کمک به انتشار فیلم در سراسر جهان، به ویژه حمایت از منطقه مدیترانه و کشورهای تحت تاثیر آن و تمرکز بر فیلم‌هایی با مضامین و موضوعات بدیع برگزار می‌شود.

عوامل «سامپو» عبارتند از:کارگردان: مرضیه ریاحی، تهیه‌کننده: حسین کاکاوند، بازیگران: لیندا کیانی، مریم بوبانی، هیلدا کردبچه و حنان عزیزی، نویسنده: مرجان ریاحی، مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی‌تیرانی، مدیر صدابرداری: سامان شهامت، تدوین: هانی سلمانی، طراح صحنه: فائزه محمدی، طراح لباس: لیلا طاهری، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: سعید آهنج، مدیر تولید: هومن محمودی، گریم: هانیه الوند، منشی صحنه: شیدا شعبانی، عکاس صحنه: مهسا عباسی، اصلاح نور و رنگ: سامان مجدوفایی، جلوه‌های ویژه: علیرضا قادری اقدم، طراحی و صداگذاری: سامان شهامت، صدابردار: جابر انصاریان، فیلمبردار پشت صحنه: مصطفی امامی، عکاس پوستر: فتاح ذی نوری، طراح پوستر: علیرضا ربیع‌مقدم، طراح لوگو: علیرضا قادری اقدم، گروه فیلمبرداری: مهدی حسینی، احسان نادری، حسین باباخانی، علی فتحی، مسئول هماهنگی: عباس سمائی،  امیرحسین بغدادی، جانشین تهیه‌کننده: محمود سمائی، جانشین مدیر تولید: حمید مرادخانی، مدیر تدارکات: فرهاد غلام‌زاده، دستیاران صحنه: امیرحسین محمدیاری، آیدا چرخیان، آرمیتا فرج الهی، دستیار صدا: حسین داغلانی، دستیار دوم کارگردان: مبینا بنکار، ترجمه انگلیسی برای زیرنویس: بونا الخاص، تجهیزات فنی: رضا حماسی – اپیک، تدارکات: مجتبی خوش افکار، تهیه‌غذا: رستوران بهار – ابراهیم خانجانی، خدمات: امید جمشیدی، حمل و نقل: علیرضا نیستانی نایینی، ابوالفضل نظرک، آرش احمد نژاد، بهرام خسروی، صمد اسدالهی سیس، ابراهیم پارسا نژاد، محصول کاکو فیلم.

بیستمین جشنواره جهانی فیلم «تارانتو» ایتالیا ۲۱ تا ۲۷ آگوست (۳۰ مرداد تا ۵ شهریور) برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل