رسانه سینمای خانگی- «بعد از رفتن» یک بازگشت است

محمود بابایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمون‌های فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «بعد از رفتن» یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی بود که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و آخرین روزهای اکران خود در سینماهای کشور را سپری می‌کند.

این فیلم اولین ساخته بلند سینمایی رضا نجاتی است که پیش‌تر با فیلم کوتاه «ارفاق» موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شده بود. تهیه‌کنندگی این فیلم را هم محمود بابایی برعهده داشته که ۲ سال پیش با فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی وارد عرصه تهیه‌کنندگی سینما شد و حالا دومین فیلم کارنامه‌اش را ساخته است.

به بهانه اکران عمومی «بعد از رفتن» میزبان رضا نجاتی و محمود بابایی کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم سینمایی در بودیم.

* ایده «بعد از رفتن» چطور شکل گرفت؟

رضا نجاتی: شکل‌گیری «بعد از رفتن» برای من حدود سه سال زمان برد. در حین فرآیند نگارش فیلمنامه این فیلم، ۲ فیلم کوتاه دیگر هم ساختم، یکی «شوفر» و دیگری «ارفاق». نه اینکه نگارش «بعد از رفتن» این قدر زمان برده باشد. تقریباً در طول سه سال، فیلمنامه را آماده داشتم اما می‌خواستم برای ورود به سینمای بلند آماده شوم و این آمادگی زمان‌بر بود. از جایی آقای بابایی به عنوان تهیه‌کننده افتخار همراهی دادند و این پروژه کلید خورد.

* آقای بابایی! چه شد پای کار این فیلم آمدید و با یک کارگردان فیلم‌اولی همراه شدید؟

محمود بابایی: در اختتامیه جشنواره چهلم و زمانی که در کنار بهروز شعیبی برای اعلام نتایج داوری‌ها نشسته بودیم و امیدوار به دریافت سیمرغ برای «بدون قرار قبلی» بودیم، در بخش نخست اعلام جوایز، برگزیده بخش فیلم کوتاه را اعلام کردند و دیدیم جوانی قد بلند روی سن رفت و سیمرغ این بخش را دریافت کرد. آقای نجاتی همان‌جا بعد از دریافت سیمرغ خود گفت سال بعد می‌خواهم با اولین فیلم بلندم در جشنواره حضور داشته باشم.

بابایی: یکی از مضمون‌های فیلمنامه «بعد از رفتن» مضمون «بازگشت» بود. که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود

همان زمان به بهروز شعیبی گفتم، چقدر قاطع صبحت کرد. شناختی از رضا نجاتی نداشتم. از قبل هم این دغدغه را داشتیم که مسیر را برای فیلم‌اولی‌ها هم باز کنیم و از آن‌ها حمایت کنیم. اعتقادم این بوده و هست که سینما نیاز به ورود نگاه‌های تازه برای احیای خود دارد. از طریق مهدی آذرپندار، با رضا نجاتی بیشتر آشنا شدم و درباره همکاری صحبت کردیم.

فیلمنامه «بعد از رفتن» چیزهایی داشت که برایم جذاب بود. کاراکتر رضا نجاتی هم از همان جشنواره، برایم جذاب بود. یکی از مضمون‌های فیلمنامه، مضمون «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود. در نهایت بعد از چالش‌های بسیار حتی تصمیم گرفتیم که روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم اما سرنوشت به این سمت رفت که این همکاری شکل بگیرد. در شرایط سال گذشته هم فیلم را ساختیم و فکر می‌کنم اشتباه‌مان این بود که فیلم را به جشنواره فجر فرستادیم!

*چرا؟

بابایی: به‌عنوان یک تهیه‌کننده در این سال‌ها تلاش کردم تا به اندازه خودم، سینمای اجتماعی را زنده نگه دارم. حاصل این تلاش من در شرایطی که در سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم ساخت این فیلم بود. فیلمی هم ساختیم که حداقل روی پوستر چند چهره معتبر در جریان اصلی سینما داشت. همه این‌ها را وظیفه خودم می‌دانستم و می‌خواستم کاری برای «سینما» انجام دهم، نه صرفاً برای «جشنواره». پیش‌بینی می‌کردم که اگر فیلم را به فجر بدهیم، این جشنواره فیلم‌مان را تحویل نخواهد گرفت چراکه این فیلم رگه‌هایی دارد که برای این ترکیب هیأت داوران و برگزارکنندگان جشنواره قابل تشخیص بود و بر اساس همان هم می‌توانستند فیلم را کنار بگذارند. همین اتفاق هم افتاد. یکی ۲ بار هم در همان مقطع هشدار دادم که کاش در شرایط حساسی که داشتیم، جشنواره به یک سمت خاص غش نکند اما برخلاف آنچه هشدار داده بودم، اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کردیم رخ داد.

* با توجه به اینکه مالک فیلم «بعد از رفتن» فارابی است، اساساً امکان عدم حضور در جشنواره را داشتید؟

بابایی: فیلم به راحتی می‌توانست در موعد مقرر آماده نشود و این هم از جنس تهدید نیست. ما تقریباً آخرین گروهی بودیم که فیلم‌مان را کلید زدیم.

نجاتی: فیلم را ۱۰ آذر کلید زدیم.

بابایی: بله. در حالی که ۱۵ آذر از ما نسخه اولیه می‌خواستند! پس خیلی طبیعی بود که فیلم به موقع آماده نشود. نکته دوم هم اینکه فارغ از اینکه مالک فیلم کیست، تمام بار حقوقی مرتبط با یک فیلم بر عهده تهیه‌کننده است. فارغ از این مباحث اما همچنان حضور «بعد از رفتن» در جشنواره را اشتباه می‌دانم. چرا که معتقدم فضاسازی رسانه‌ای نامناسبی در این رویداد برای فیلم شکل گرفت. در شرایطی که خیلی‌ها به دنبال تعطیلی فعالیت‌های سینمایی بودند، ما معتقد بودیم که باید کار کرد و ورود بیشتر به این مباحث آسیب‌شناسانه زمان زیادی نیاز دارد. ما فیلم خود را به جشنواره فجر دادیم اما برآیند سلیقه حاکم بر فضای رسانه‌ای جشنواره چهل و یکم بیشتر متوجه فیلم‌های جنگی بود و همه این موارد دست به دست هم داد تا «بعد از رفتن» به بدترین شکل ممکن در فضای رسانه‌ای معرفی شود! حضور در جشنواره فجر نه تنها برای ما مواهبی نداشت که باعث شد امروز و در بازه اکران این فیلم، یکی از اصلی‌ترین بحران‌های ما جبران همان فضای منفی شکل گرفته پیرامون فیلم در ایام جشنواره باشد!

نجاتی: «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است * آقای نجاتی ما پیش‌تر در عرصه فیلم کوتاه آثار خوبی مانند «شوفر» و «ارفاق» را از شما دیده بودیم و یکی از واکنش‌ها نسبت به «بعد از رفتن» در همان ایام جشنواره هم این بود که این فیلم هم می‌توانست یک فیلم کوتاه بسیار خوب شود که فیلم بلند خوبی نشده است. چه شد که این داستان را در قالب فیلم بلند ساختید؟

نجاتی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بدانیم که به لحاظ تخصصی و فنی، چه تفاوت‌هایی میان جهان یک فیلم کوتاه با جهان یک فیلم بلند وجود دارد. به تعبیر دیگر چه چیزی باعث می‌شود بگوییم یک داستان باید تبدیل به یک فیلم کوتاه و یک داستان دیگر تبدیل به فیلم بلند شود؟

* شاید یکی از دلایل چنین برداشتی این باشد که فیلم شروع و پایان خوبی دارد اما در میانه روایت، گویی از نظر مواد داستانی کم می‌آورد و مخاطب با فضایی خالی از داستان مواجه می‌شود.

نجاتی: این تعبیر خالی بودن هم نیاز به بحث تخصصی دارد. شخصاً معتقدم فیلم «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است. می‌توانم بگویم این مدل قصه‌گویی است که من انتخاب کرده‌ام.

* فکر می‌کنید از این مدل جواب مناسبی گرفته‌اید؟

نجاتی: این می‌تواند محل بحث باشد اما اینکه آیا «بعد از رفتن» می‌توانست یک فیلم کوتاه باشد، نمی‌پذیرم، چراکه در این فیلم من نمودار تغییر شخصیت برای کاراکترهایم دارم و مگر می‌توان در یک فیلم کوتاه، نمودار تغییر شخصیت داشت؟ من واقعاً ادعایی در جهان فیلم کوتاه دارم و ۱۴ سال از زندگی‌ام را صرف مطالعه، دیدن و ساختن فیلم کرده‌ام و بر اساس همین پشتوانه هم می‌توانم تعاریفی را که بر اساس آن‌ها فیلم ساخته‌ام، ارائه دهم. صادقانه می‌گویم که نمی‌توانم ادعا کنم که فیلم خوبی ساخته‌ام و طبیعتاً هر فیلمسازی با هر فیلمی که می‌سازد، تجربه‌هایی کسب می‌کند تا در فیلم‌های بعدی‌اش از آن‌ها بهره ببرد. بر همین مبنا خودم هم طبیعتاً در جریان ایرادات فیلمم هستم. از همین تجربه‌ها هم در فیلم‌های بعدی‌ام استفاده خواهم کرد. در عین اینکه درباره فریم به فریم همین فیلم می‌توانم از عملکردم دفاع کنم. اگر به عقب بازگردم باز هم «بعد از رفتن» را به همین شکل می‌سازم.

* آقای بابایی یکی از موضوع‌هایی که این روزها درباره فیلم‌های موفق در گیشه به تواتر مطرح می‌شود، هزینه کردن صاحب اثر برای تبلیغ است که انگار تأثیر مستقیمی هم بر فروش فیلم‌ها دارد. شما چه تمهیداتی برای تبلیغ «بعد از رفتن» داشتید و به‌عنوان تهیه‌کننده آیا معتقد به هزینه کردن در این بخش هستید؟

بابایی: ابتدا می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از موضوعاتی که درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر به آن اشاره داشتم، همین فضای تبلیغاتی است که باعث شده گروهی از مخاطبان بالقوه فیلم «بعد از رفتن» امروز با پیش‌زمینه ذهنی سراغ آن بروند و نتوانند از آن لذت ببرند. سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت رونمایی فیلم در جشنواره فجر، موقعیت امروز فیلم در فرآیند اکران را شکننده کرده است. پرزنت اشتباه فیلم در ایام جشنواره، عامل موقعیت شکننده امروز شده است.

از سوی دیگر قطعاً باید بپذیریم که در نهایت، فیلمسازی مبتنی بر سلیقه است. همین فیلم «بعد از رفتن» را برخی به‌شدت نقد کردند اما از آن طرف می‌توانم از یک آدم سرشناس سینمایی نام ببرم که بر اساس فضای حاکم بر جشنواره می‌گفت «با کراهت می‌خواستم فیلم را ببینم» اما وقتی آن را دید به شدت علاقه‌مند شد و تا همین امروز سه بار فیلم را در سینما دیده است.

اتفاقاً درباره «بعد از رفتن» موضع میانه کمتر دیده‌ام. این درست که مخاطب و اقتصاد سینما، اهمیت دارد، اما نمی‌توان اهمیت مشق‌کردن در فیلمسازی را هم نادیده گرفت. «بعد از رفتن» هم فیلم اول یک فیلمساز است و شاید برخی از دوستانی که در جشنواره فجر فیلم را دیدند و دوست نداشتند، در اکران عمومی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما در پاسخ به پرسش شما این نکته را به صراحت می‌گویم که برای تبلیغ، هر قدر هزینه کنید، کم است. در هر شرایطی که فیلم ساخته و عرضه شود، این باغبان است که باید حواسش به باغش باشد.

* آقای نجاتی یکی از نکاتی که در روایت فیلم جلب توجه می‌کند، «فقدان مفاهمه» میان انسان‌ها است. انسان‌های امروز خیلی نمی‌توانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند. قبول دارید؟

نجاتی: در روزگاری که آدم‌ها سخت با هم گفت‌وگو می‌کنند، این موضوع ذهن من را هم درگیر می‌کند که در فیلمنامه تلاش کردم به این توجه داشته باشم. آدم‌ها از مکالمه با هم هراس دارند و فضایی که فیلم به تصویر می‌کشد، سکوتی است که حاصل همین هراس است. حالا وقت آن رسیده که این آدم‌ها بعد از یک سکوت طولانی با هم حرف بزنند. برای همین در هر سکانس شاهد گفت‌وگوهایی درباره گذشته، میان کاراکترها هستیم. روایت هم به گونه‌ای است که گویی در هر سکانس، برگ تازه‌ای از گذشته کاراکتر اصلی رو می‌شود. خیلی به این روند فکر کردیم. هم در فرآیند نگارش و هم در فرآیند دورخوانی دیالوگ‌ها به اینها فکر می‌کردیم. تلاش من این بود که آدم‌ها به این برداشت برسند که کمی در زمینه حرف زدن بیشتر با یکدیگر کنار بیایند و فارغ از هر مشکلی، به این نکته توجه داشته باشند که شاید گفت‌وگو بتواند زمینه‌ساز حل مشکل شود.

* در خیلی موارد سوتفاهم‌ها مانع شکل‌گیری گفت‌وگو می‌شود.

نجاتی: همین طور است. سوتفاهم‌ها را می‌توان در ادامه همین عدم گفت‌وگو دانست و این برداشت از قصه فیلم کاملاً درست است.

* و مهم اینکه ۲ کاراکتر اصلی فیلم با وجود تمام سوتفاهم‌ها، امکان رجوع به گذشته و جبران را از خودشان سلب نکرده‌اند و این هم ویژگی مهمی است که در جامعه امروز کمتر مورد توجه است؛ اینکه معمولاً در پایان یک رابطه افراد همه پل‌های پشت سر خود را خراب می‌کنند.

نجاتی: از نظر من «احترام» در ادامه خودش، «بخشش» می‌آورد. نمی‌دانم این برداشت من چقدر می‌تواند درست باشد اما شخصاً معتقدم تا زمانی که ما به یکدیگر احترام می‌گذاریم، این احترام می‌تواند در روابط خصوصی‌تر ما هم منعکس شود و در ادامه همین احترام گذاشتن است که بخشش شکل می‌گیرد. ما فیلمسازان با فیلم‌های‌مان، شعرا با شعرهای‌شان و داستان‌نویسان با داستان‌های‌شان باید برای همین تغییرات کوچک در رفتار انسان‌ها تلاش کنند. البته که اعتقاد دارم که هیچ فیلم و هیچ اثر هنری‌ای نمی‌تواند تغییر بزرگی را در آدم‌ها رقم بزند، اما می‌توان روی تغییرات کوچک حساب کرد. ما بیشتر می‌توانیم «مؤثر» باشیم تا «تغییردهنده». همین تغییرات کوچک در کنار یکدیگر می‌تواند تبدیل به بافرهنگ‌تر شدن یک جامعه شود و آن را بالا بکشد. ما همین اندازه که بتوانیم تأثیرگذار باشیم ارزشمند است. به‌خصوص که معتقدم فیلم اجتماعی قرار نیست آینه جامعه باشد.

نجاتی: فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم

* خیلی از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار می‌کنند، غالباً نظر عکس دارند!

نجاتی: من اصلاً این نگاه را ندارم که ما قرار است دوربین خود را روشن کنیم و هر چه را که در جامعه جریان دارد، ضبط کنیم. فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. زمانی که راهکار ارائه می‌دهیم، یعنی فیلم اجتماعی ساخته‌ایم. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم. گاهی یک فیلم شاید فقط سوالی را طرح کند و بعدها فیلم دیگری به آن سوال پاسخ دهد اما مهم این است که ما بتوانیم سوال‌های درست را مطرح کنیم و در ادامه آن‌ها، به راهکارها هم برسیم.

* یکی از نکات فیلم «بعد از رفتن» در ترکیب بازیگران، حضور بهرام شاه‌محمدلو است که فراتر از نوستالژی «آقای حکایتی» حضور تأثیرگذار و درخشانی در فیلم دارد. این همکاری چطور شکل گرفت؟

بابایی: آقای شاه‌محمدلو از چهره‌های باسابقه و در عین حال به‌شدت گزیده‌کار در عرصه بازیگری است. خیلی از گروه‌های تولید دیگر کمتر سراغ پیشکسوتان می‌روند، اما آقای شاه‌محمدلو پیشنهادهای بسیاری دارد، اما به‌سختی این پیشنهادها را می‌پذیرد. خیلی برای قبول یک نقش سخت‌گیری می‌کند که حضور کم‌رنگش در سینما به دلیل نبود پیشنهاد نیست. شخصاً از «آقای حکایتی» خاطره داشتم و علاقه داشتم با او همکاری کنم. گوشه ذهنم بود آدم‌هایی را که از آن‌ها خاطره‌ای دار به کار دعوت و از ظرفیت‌شان استفاده کنم. حضور بهرام شاه‌محمدلو در این نقش پیشنهاد من بود. گزینه‌های دیگری بودند، اما به نظرم خیلی هم خوب، درست و به‌اندازه این نقش را بازی کرده‌. در فرآیند تولید، آنقدر انرژی خوب به قلب و روح تک‌تک اعضای گروه منتقل کرد که تجربه همکاری با او برای همه ما به یک تجربه شیرین تبدیل شد.

* یکی از مضامین فیلم که به همین کاراکتر پدر با بازی بهرام شاه‌محمدلو هم ارتباط پیدا می‌کند، ارتباط میان نسل هاست. ارتباط کاراکتر صابر ابر با پدرش، آن هم در برابر چشم فرزند خودش نشان از یک زنجیره دارد.

بابایی: این ارتباط میان نسلی هم میان آرش (صابر ابر) با پدرش در جریان است، هم میان آرش با پسرش و هم میان پدر آرش با نوه‌اش. این مسأله‌ای است که در فیلم مورد توجه و تأکید بوده است. چند روز پیش با یک هنرمند درباره همین مسئله تفاوت نسل‌ها صحبت می‌کردم که به نکته جالبی اشاره می‌کرد. او می‌گفت من فرزندی ندارم و از آنجایی که فرزند ندارم، گویی ارتباطم با جهان امروز منقطع شده است. او می‌گفت اگر من بچه داشتم، احتمالاً مجبورم می‌کرد انیمیشن‌های روز دنیا را تماشا کنم و یا در جریان تحولات تازه قرار بگیرم. همه ما گویی نیاز به این حلقه وصل با جهان امروز داریم و این همان زنجیره ارتباط نسلی است. ما در این فیلم تلاش کرده‌ایم درباره گفت‌وگو میان سه نسل صحبت کنیم. در روایت فیلم آرش اساساً نمی‌تواند با پدرش یعنی میکائیل (با بازی بهرام شاه‌محمدلو) گفت‌وگو کند. احتمالاً در این نسل، آدم‌هایی از این جنس زیاد هم هستند. فیلم می‌خواهد درباره این فاصله نسلی هم صحبت کند و تلاش داشتیم این فقدان گفت‌وگو و رابطه را هم به تصویر درآوریم.

بابایی: اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد

* آقای بابایی درباره حمایت فارابی از فیلم توضیح دهید، به‌خصوص که فارابی سال گذشته پروژه‌های متعددی را برای تولید در دست داشت.

بابایی: فارابی در حال حاضر سازوکار شفاف‌سازی برای سرمایه‌گذاری‌هایش در پروژه‌های مختلف دارد و تصمیم‌گیری درباره اعلام اعداد و ارقام با دوستان فارابی است اما شخصاً در مقام تهیه‌کننده این فیلم این ادعا را دارم که کسی نمی‌تواند فیلمی با این وسعت را با این هزینه به تولید برساند. ما واقعاً فیلمی بسیار ارزان ساختیم با وجود آینکه فیلم هم تعدد لوکیشن و تعدد بازیگر داشته و هم ساخت و ساز در دکور. کل سیرک موجود در فیلم را خودمان ساخته‌ایم و با تمام این موارد، اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره، فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد. قاطع می‌گویم اصلاً این طور نبوده است. ساعت‌ها درباره برآوردهای تولید گفت‌وگو کردیم و با بودجه‌ای که فارابی مدنظر داشت، فیلم با این کیفیت به تولید نمی‌رسید و وظیفه من به‌عنوان تهیه‌کننده بود که با کمک گرفتن از عوامل بیرونی، بتوانم فیلم را با این کیفیت به سرانجام برسانم.

* یکی از ویژگی‌های فیلم همین تعدد لوکیشن است. درباره این ویژگی و مشخصاً دکور مربوط به سیرک که اشاره کردید به‌طور کامل ساخته شده است، توضیح بیشتری می‌دهید؟

بابایی: «بعد از رفتن» تعدد لوکیشن دارد، ما در «بعد از رفتن» به جنوب کشور، به جزیره کیش و … رفتیم اما آنچه از کیش نشان دادیم متفاوت بود چون معمولاً در فیلم‌های ما جنوب کشور یا خیلی بومی به نمایش گذاشته می‌شود یا خیلی لاکچری دیده می‌شود. ما با توجه به مدل شخصیت اول فیلم (آرش) کیش را به گونه‌ای دیگر طراحی کردیم. به این شکل که آن گرمای کیش، بارش برف در تهران و … را بر اساس فضای قصه طراحی کردیم ضمن اینکه آن خانه و آن تعمیرگاه برای اولین بار تبدیل به لوکیشن شدند و ما خودمان آنها را طراحی کردیم. همه این‌ها البته با زحمت طراح صحنه، آقای امیرحسین حداد صورت گرفت‌.

آن سیرک هم می‌توانست برایمان اتفاقات دیگر داشته باشد مثلاً می‌توانستیم به سراغ سیرک نرویم و شغل آن شخصیت را عوض کنیم ولی با توجه به فضای قصه و نقش ترجیح دادیم با همه دشواری‌هایی که بر پا کردن سیرک دارد، آن را بسازیم البته در همان ابتدا جستجو کردیم تا بدانیم چند سیرک در کشور وجود دارد اما دیدیم سیرک فعالی در کشور نداریم حتی گزینه خارج از کشور را هم بررسی کردیم تا بدانیم در کشورهای اطراف ما چه سیرک‌هایی وجود دارد و با چه هزینه‌ای می‌شود به آن کشورها رفت اما نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که یک سیرک را از ابتدا بنا کنیم، این سیرک یک سیرک واقعی با مقیاس بسیار بزرگ است که در آن زمان آقای محمد زارع را که در برنامه «عصر جدید» مقام آورده بود و کارش هم برپایی سیرک بود، پیدا کردیم و با او وارد گفت وگو شدیم.

درباره ماجرای ساخت سیرک باید بگویم ابتدا این طور به نظر می‌رسد که شاید برپایی سیرک ساده باشد اما این موضوع بسیار مشکل‌تر از این حرف‌هاست مثلاً حتی چادر سیرک چادر یک تکه‌ای است که ما آن را از شیراز به تهران منتقل و در پارک ارم جایی را انتخاب کردیم که جذابیت بصری داشته باشد. ساخت سیرک هم در یک زمان محدود صورت گرفت و ما به دلیل مشکل وقت و اینکه بنا داشتیم فیلم را به جشنواره برسانیم به صورت چند شیفته کار کردیم و این‌چنین سیرک آماده شد. در واقع طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری دست به دست هم دادند و این جذابیت بصری فیلم را به وجود آوردند.

رسانه سینمای خانگی – ضرورت همکاری و هم‌افزایی رسانه‌های فراگیر استانی با مراکز صدا و سیمای استانها

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر در فضای مجازی(ساترا)؛ سعید مقیسه در نشست مشترک با ۱۰ رسانه صوت‌و تصویر فراگیر گیلان و رییس مرکز صدا و سیمای گیلان با تأکید بر هم‌افزایی این رسانه‌ها در تولید و پخش محتوا گفت: با همکاری رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر در فضای مجازی با صدا و سیما، شاهد استفاده بیشتر، سالم‌تر، ایمن‌تر و مفید‌تر مردم از محتوای تولید شده در فضای مجازی خواهیم بود.

وی افزود: با توسعه این همکاری‌ها به دنبال ایجاد محیطی بهتر در فضای مجازی برای خانواده‌ها هستیم.

رئیس ساترا بر افزایش نظارت مردم بر محتوای فضای مجازی هم تأکید کرد و گفت: از آنجا که در رسانه‌های کاربر محور نظارت پیش از انتشار محتوا امکان‌پذیر نیست، باید خانواده‌ها در انتخاب رسانه و محتوا دقت کنند و در صورت مشاهده محتوایی نامناسب از طریق مراجعه به سامانه‌ ساپرا آن را به ساترا گزارش دهند.

تقی ربانی مدیرکل صدا و سیمای گیلان هم از آمادگی صدا وسیمای گیلان برای همکاری با رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر درفضای مجازی این استان خبر داد و گفت: صدا و سیمای گیلان، بستری برای انتشار محتوای رسانه‌هایی ا‌ست که آثار شاخص و مناسب برای خانواده ها را تولید می‌کنند.

در ادامه این نشست و با رای‌گیری نماینده رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر گیلان، معصومه حزباوی مالک رسانه «کارتون ببین» به‌عنوان نماینده رسانه‌های گیلکی به ساترا معرفی شد.

مقیسه و حسین زارعی مدیر کل صدور مجوز ساترا در این سفر پس از پایان نشست از دفتر سکوی «تی‌نما» یکی از رسانه‌های شاخص استان گیلان بازدید کردند

رسانه سینمای خانگی- تجربه یوسف تیموری در یک فیلم کوتاه

کارگردان فیلم کوتاه «آنجلو» می گوید: این فیلم کوتاه را عرضه کردم تا به مخاطبان بگویم با یک فیلم کوتاه هم می توان خندید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علی کیان ارثی که فیلم کوتاه «آنجلو» را در یکی از پلتفرم های شبکه نمایش خانگی عرضه کرده است، به ایسنا می گوید: قصد داشتم این فیلم در یک پلتفرم پرمخاطب نمایش داده شود تا مخاطبان عام هم بدانند که با فیلم کوتاه هم می‌شود همراه شد و خندید.

علی کیان ارثی درباره فضای فانتزی و کمدی فیلم کوتاه «آنجلو» و الگو گرفتن از دیگر فیلم‌های سینمایی گفت: همه آنچه که در این فیلم کوتاه مشاهده می‌کنید ساخته و پرداخته نویسنده‌های این اثر است و ما از هیچ فیلمی الگو نگرفتیم و کپی‌برداری نکردیم اما باید بگویم که من به هیچ وجه الهام گرفتن از یک فیلم را اشکال یا ضعف فیلمساز نمی‌دانم.

این فیلمساز افزود: اتفاقاً فیلمسازهای بزرگی هستند که الهام گرفتن از دیگر فیلمسازان را به راحتی بیان می‌کنند یا حتی هیچ مشکلی با کپی‌برداری از دیگر فیلمسازان ندارند؛ کوئینتین تارانتینو خودش می‌گوید که “من یک کپی‌کار حرفه‌ای هستم”. بنابراین به نظر من کپی کردن هم هیچ اشکالی ندارد و مهم این است که فیلمساز بتواند آنچه که در نظر دارد را به خوبی خلق کند.

وی خاطرنشان کرد: پروسه نگارش فیلمنامه «آنجلو» از اینجا آغاز شد که خانم مریم بحرالعلومی ایده‌ای را مطرح کردند و این ایده را همراه با خانم لیلا نیکزاد به فیلمنامه تبدیل کردیم. ممکن است در پروسه نگارش فیلمنامه آنقدر به ایده شاخ و برگ داده شود که در نسخه نهایی جدا کردن ایده از فیلم کار سختی شود و یا ایده در کلیت فیلم گم شود اما همان ایده ابتدایی در شکل‌گیری فیلم قطعاً نقش موثر و پر رنگی داشته است و البته در پروسه نگارش فیلمنامه ما با خانم بحرالعلومی که تجربه بیشتری در فیلمنامه‌نویسی داشتند جلسات متعددی داشتیم که تجربه ایشان برای ما بسیار مفید و کمک‌کننده بود.

این کارگردان درباره تلفیق ژانر کمدی و فانتزی در یک فیلم کوتاه گفت: ساخت فیلمی کوتاه در ژانر کمدی یکی از دغدغه‌های من بود و علاقه داشتم خود را وارد این چالش کنم چون بارها به این موضوع فکر کرده بودم که چرا ما در سینمای کوتاه فیلم‌های کمدی کمی داریم و اساساً فیلمسازان کمی در این سینما به سراغ ژانر کمدی می‌روند.

وی افزود: قطعاً کمدی ساختن در قالب یک فیلم کوتاه کار بسیار سختی است چرا که شما وقت کمی دارید تا بتوانید فضا و موقعیت لازم برای خنداندن مخاطب را خلق کنید چرا که کمدی ساختن نیازمند موقعیت‌سازی و کاراکترسازی است. در سینمای کمدی بسیار مهم است که مخاطب بتواند با کاراکتری که خلق شده ارتباط برقرار کند و برقراری این ارتباط در زمان اندک فیلم کوتاه کار دشواری است.

کیان ارثی درباره ساختار فیلم «آنجلو» گفت: از آنجا که برای من کار کردن در ژانر بسیار جذاب است برایم مهم بود که فیلمی کمدی در سینمای کوتاه بسازم و از طرفی تدوین غیرخطی را هم برای این فیلم انتخاب کردم که می‌توانست چالش ساخت آن را دو چندان کند و به همین دلیل برای فیلم یک نریتور انتخاب کردم که این نریتور همان قهرمان فیلم است و می‌تواند به همراهی مخاطب با اثر کمک کند.

این کارگردان درباره همکاری با بازیگران مطرح در یک فیلم کوتاه گفت: از نظر من بازیگر در فیلم کمدی عنصر بسیار مهمی است و فقدان کمدین در یک فیلم کمدی می‌تواند به اثر ضربه مهلکی وارد کند. به همین دلیل من اصرار داشتم که از بازیگری در این فیلم استفاده کنم که مخاطب او را می‌شناسد و می‌تواند با او ارتباط برقرار کند. قطعاً این شناخت نقش مهمی در موفق بودن فیلم دارد.

کیان ارثی درباره عرضه فیلم‌های کوتاه در پلتفرم‌ها گفت: در عرضه فیلم‌های کوتاه چندان نمی‌توان برای جنبه‌های اقتصادی اثر امیدوار بود. سینمای کوتاه در ایران برگشت اقتصادی ندارد چرا که جایی برای دیده شدن این آثار وجود ندارد و اندک پلتفرم‌هایی که فیلم‌های کوتاه را نمایش می‌دهند مثل «هاشور» و «تیوال» شاید چندان برای مخاطب عام معرفی نشده‌اند.

وی افزود: به نظر من سینمای کوتاه در ایران رو به رشد است و مخاطب بیشتری می‌تواند داشته باشد. عرضه فیلم کوتاه «آنجلو» کار آسانی نبود، من جلسات متعددی با دوستان در پلتفرم داشتم و در شورای بازبینی درباره انگیزه‌ام از پخش «آنجلو» توضیحاتی ارائه دادم و گفتم که فیلم «آنجلو» اثری سر و شکل‌دار است و از طرفی حرف مهمی هم می‌زند. این فیلم درباره مرگ است و پرسشی مطرح می‌کند مبنی بر اینکه ما در زمان مرگ ممکن است در چه موقعیتی باشیم و این موقعیت باعث می‌شود که اطرافیان ما چه واکنشی داشته باشند. قطعاً ممکن است فکر کردن به این موضوع ذهن ما را به چالش بکشد و حتی ممکن است اتفاقی واقعی رخ داده باشد که برای اطرافیان دردناک باشد اما من موقعیتی کمدی را انتخاب کردم و دوست داشتم این موقعیت را کمدی تعریف کنم.

این کارگردان در پایان تأکید کرد: من پلتفرم فیلم‌نت را برای نمایش «آنجلو» انتخاب کردم چرا که  پلتفرمی پرمخاطب است و اتفاقاً جنس مخاطبانی که به این پلتفرم رجوع می‌کنند برای من مهم بودند و قصد داشتم کسی که «پوست شیر» می‌بیند فیلم من را هم ببیند و متوجه شود که سینمای کوتاه هم می‌تواند قصه تعریف کند، جذاب باشد و تو را بخنداند.


فیلم کوتاه «آنجلو» به نویسندگی و کارگردانی علی کیان ارثی در قالب طرح «سینمای دیگر» عرضه شده است. این فیلم کوتاه مضمونی طنز دارد  و در مدت زمان 16 دقیقه عرضه شده است.


در این فیلم کوتاه بازیگرانی همچون یوسف تیموری، سوگل طهماسبی و ندا کوهی ایفای نقش می‌کنند.


در خلاصه داستان فیلم فیلم کوتاه آمده است: یک عمر وقت داریم ولی به آخرش که می‌رسیم، دنبال ۱۰ دقیقه وقت اضافه‌ایم!

رسانه سینمای خانگی- «وداع با اسلحه»؛ عرفات اینجا پشیمان شد

امیرحسین کاربخش کارگردان مستند «وداع با اسلحه» با موضوع سرانجام صلح موقت میان فلسطین و اسراییل در دوران زمام‌داری یاسر عرفات، به ارایه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امیرحسین کاربخش کارگردان مستند «وداع با اسلحه» که پس از پخش تلویزیونی هم‌اینک در فضای مجازی در دسترس علاقه‌مندان سینمای مستند قرار دارد، در گفت‌وگو با مهر، درباره این اثر توضیح داد: این مستند روایتی از صلح میان اسرائیل و فلسطین است. شاید واژه صلح در این تقابل و درگیری، برای نسل جوان‌تری که تحولات را دنبال می‌کنند، واژه‌ای ناآشنا به نظر برسد اما ما دست روی موضوعی گذاشتیم تا هم بتوانیم از موضوع فلسطین کلیشه‌زدایی کنیم و هم بتوانیم روایت تازه‌ای برای مخاطب خود که نسل جوان و نوجوان هستند، ارائه دهیم.

این مستندساز درباره جزئیات بیشتر سوژه مستند توضیح داد: در این سال‌ها همواره وقتی بحث اسرائیل و فلسطین بوده از جنگ و درگیری میان آن‌ها گفته و شنیده‌ایم اما در این مستند سراغ صلح رفته‌ایم و سعی کرده‌ایم از پیچیده‌گویی فاصله بگیریم و به زبانی ساده با مخاطب صحبت کنیم. نگاه دراماتیک را هم در فرم مستند رعایت کرده‌ایم.

وی تأکید کرد: تلاش کردیم قصه فلسطین و آنچه بر این کشور گذشته است، به زبان ساده و به دور از واژه‌های آکادمیک و پیچیده روایت کنیم. هدف‌مان هم این بود که بگوییم در مقطعی در این میدان صلح تجربه شده و می‌خواهیم نتیجه این صلح را روایت کنیم. در انتها هم نتیجه‌گیری را به مخاطب واگذار می‌کنیم که ببیند آیا صلح می‌تواند پایانی بر این مناقشه باشد یا مقاومت باید ادامه پیدا کند؟

مبارزی که پس از ۴۰ سال، تصمیم به صلح گرفت!

کارگردان «وداع با اسلحه» درباره نقش یاسر عرفات در روایت این مستند هم گفت: ما دست روی سوژه صلح میان اسرائیل و فلسطین گذاشتیم اما این صلح را از زاویه نگاه رهبر ملت فلسطین در آن مقطع یعنی یاسر عرفات روایت کرده‌ایم. از این منظر بخش‌هایی از مستند تبدیل به پرتره‌ای از یاسر عرفات هم شده است. او در مقطعی رهبر جنبش فتح بود و همواره شعار و آرمانش آزادی فلسطین بوده است. عرفات برای رسیدن به این هدف، به مدت ۴۰ سال مبارزه می‌کند اما از جایی به بعد گویی نظرش تغییر می‌کند و به جای مبارزه، سراغ مذاکره می‌رود.

وی افزود: داستان این صلح را در کنار فراز و نشیب تاریخ فلسطین در این مستند به تصویر درآورده‌ایم. زندگی رهبر یک ملت هیچ‌گاه از سرنوشت آن ملت جدا نیست. به همین دلیل گویی با بالا و پایین رفتن زندگی عرفات، سرنوشت مردم کشور فلسطین هم تغییر می‌کند. عرفات در زندگی‌اش تصمیمات مهمی گرفته که برخی از آن تصمیمات برای ما عجیب بوده است. اینکه او در مقطعی تصمیم می‌گیرد با دشمن خونی‌اش صلح کند، تصمیم عجیبی است که روایت آن برای مخاطب امروز می‌تواند جذاب باشد.

زندگی رهبر یک ملت هیچ‌گاه از سرنوشت آن ملت جدا نیست. به همین دلیل گویی با بالا و پایین رفتن زندگی عرفات، سرنوشت مردم کشور فلسطین هم تغییر می‌کند. عرفات در زندگی‌اش تصمیمات مهمی گرفته است که برخی از آن تصمیمات برای ما عجیب بوده است

کاربخش ادامه داد: رهبر ملت فلسطین در مقطعی تصمیم می‌گیرد صلح را در مناقشه با اسرائیل تجربه کند و نتیجه آن را هم دیده است که ما آن را در مستند روایت کرده‌ایم. عرفات مسیر سخت و پرفرازونشیبی را طی کرد تا به این تصمیم برسد. عرفات در آن مقطع به طرف مقابل خودش اعتماد و فکر می‌کرد اگر به طرف مقابل حسن نیست نشان دهد، طرف مقابل هم با حسن‌نیت با او مواجه می‌شود. بعد از صلح اما اتفاقاتی رخ می‌دهد که همه چیز برخلاف تعهدات طرف مقابل پیش می‌رود.

وی افزود: خود عرفات هم زمانی که نتایج این اقدامات را می‌بیند، پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد از مسیری که انتخاب کرده بازگردد و مجدد سلاح در دست بگیرد. با در دست گرفتن سلاح است که کار نیمه تمام عرفات از سوی حماس به سرانجام می‌رسد و در سال ۲۰۰۶ منطقه غزه را آزاد کردند. کل این مسیر و فرآیند را در مستند روایت کرده‌ایم. عرفات در اواخر زندگی خود به شعار «جهاد» باز می‌گردد و شاخه نظامی فتح را مجدد فعال می‌کند و همین تصمیمات نشان می‌دهد که از تصمیم قبلی خود برای صلح بازگشته است.

این مستندساز درباره دیدگاه مردم فلسطین نسبت به عملکرد یاسر عرفات هم توضیح داد: بخش عمده‌ای از مردم فلسطین با تصمیم یاسر عرفات برای صلح مخالف بودند اما طبیعتاً بخش‌هایی از مردم فلسطین بوده‌اند که از جنگ و درگیری خسته شده و فکر می‌کردند که با صلح می‌توانند به آرامش در زندگی خود برسند. بخشی از نیروهای طرفدار عرفات هم طبیعتاً موافق این صلح بودند.

وی افزود: در این مستند نشان داده‌ایم که در آن مقطع هم در میان مردم فلسطین و هم در میان یهودیان مناطق اشغالی، این صلح موافقان و مخالفانی داشته و نظرات همه این گروه‌ها را هم مطرح کرده‌ایم. در اواخر عمر عرفات اما اکثر تجمعات فلسطینیان علیه عرفات است. در کشورهای دیگر هم تجمعاتی علیه سیاست‌های اشتباه او در فرآیند مذاکرات شکل می‌گیرد. طرف اسرائیلی به ظاهر صلح کرده بود اما صلحی که خودش مدنظر داشت و مصداق همان دستکش مخملی بر روی پنجه فولادی بوده است.

به منابع اسرائیلی دسترسی نداشتیم

این مستندساز درباره تمرکز روایت «وداع با اسلحه» روی تصاویر آرشیوی هم گفت: تلاش ما این بود که روایت هر دو سمت را در مستند داشته باشیم. در عین حال دسترسی به منابع اسرائیلی نداشتیم و درباره طرف فلسطینی هم از آنجایی که کار مربوط به تاریخ گذشته بود، دسترسی چندانی به منابع نداشتیم. اکثر آرشیو داخلی هم علیه عرفات و دوران مذاکرات او بود. تلاش ما اما ارائه یک روایت منصفانه و بدون سوگیری اولیه بود. می‌خواستیم مخاطب در فرآیند این روایت، خودش به تصمیم نهایی برسد.

وی افزود: انرژی ویژه‌ای را روی جمع‌آوری تصاویر آرشیوی گذاشته‌ایم و به همین دلیل برخی از تصاویر موجود در این مستند را می‌توان تصاویری کمتر مشاهده‌شده و فاقد روایت دانست. از طریق سرچ اینترنتی به زبان‌های مختلف، این آرشیو را جمع‌آوری کردیم و در همین راستا تعاملاتی هم با شبکه المنار شکل گرفت که به ما کمک کرد.

کارگردان مستند «وداع با اسلحه» درباره بازخوردهای مخاطبان نسبت به این مستند گفت: برخی به این نکته اشاره داشته‌اند که ای‌کاش مستند می‌توانست ساختار به‌روزتری داشته باشد اما در عین حال تلاش برای دستیابی به این میزان از تصاویر آرشیوی مورد توجه قرار گرفته بود. انتخاب حمید محمدی به‌عنوان راوی هم به این دلیل بود که می‌خواستیم روایت مستند برای مخاطب بسیار روان باشد و صدای گرم و دل‌نشین حمید محمدی این امکان را به ما می‌داد تا برای ۸۰ دقیقه مخاطب را با روایت این مستند همراه کند.

رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان جشنواره فیلم کوتاه از دغدغه‌هاشان گفتند

برگزیدگان جشنواره فیلم کوتاه تهران در گفت‌وگو با ایرنا از دغدغه‌ها و مسائل سینمای کوتاه گفتند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، شامگاه سه ‌شنبه -۲ آبان ماه- چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزیدگان خود را شناخت. در این گزارش با برخی از این برگزیدگان گفت‌وگو کردیم و از دغدغه‌هایشان پرسیدیم. دغدغه‌هایی که از بازگشت برخی از آنان به سینمای کوتاه خبر می‌داد و حاکی از افزایش هزینه‌های تولید، نسبت به برآوردهایشان بود.

نفس انیمیشن این است که دائم از هزینه ها عقب هستید

فاطمه جعفری، برنده بهترین فیلم پویانمایی برای انیمیشن «ده سالگی» از پروسه تولید انیمیشن گفت: پروسه تولید انیمیشن سخت و زمان‌بر است. استاپ موشن در خوشبینانه‌ترین حالت برای تولید سه سال زمان زمان می‌برد. اگر در سال ۱۴۰۲ قرار ببندید، در سال۱۴۰۴ و ۱۴۰۵ به تدوین و موسیقی می‌رسید و واقعا هزینه‌های تولید فشار زیادی می اورد.

این کارگردان جوان درباره حوزه تخصصی خود یعنی استاپ موشن گفت: کانون پرورش فکری سرمایه‌گذار کار من بود و تنها جایی هم هست که استودیوی تولید استاپ موشن دارد و من نیز باید آنجا کار کنم چرا که استاپ موشن به فضای خاصی نیاز دارد که فقط کانون یک استودیوی بزرگ برای استاپ موشن دارد. درست است که از سوی کانون حمایت شدم اما این نفس انیمیشن است که شما دائم از هزینه‌ها عقب هستید.

کارگردان انیمیشن «ده سالگی» ادامه داد: من هنوز قالب فیلم کوتاه را دوست دارم و احساس میکنم با فیلم کوتاه کار دارم شاید روزی فیلم بلند نیز بسازم.

بازگشت به سینمای کوتاه پس از تجربه سینمای بلند

محمد علیزاده فرد، کارگردان فیلم «شریف» که برنده بهترین فیلم از نگاه ملی شد گفت: من به فضای فیلم بلند رفتم و به فیلم کوتاه برگشتم و همچنان نیز در فضای فیلم کوتاه نفس خواهم کشید.

علیزاده فرد بر جذابیت‌های مدیوم فیلم کوتاه تاکید کرد و گفت: خلوصی که فیلمسازان و همکاران در فیلم کوتاه دارند در فیلم بلند خیلی کمتر است. به همین خاطر به این فضا بازگشتم.

این کارگردان جوان که با دخترش برای دریافت جایزه به روی سن آمد، پیدا کردن سرمایه را برای فیلم کوتاه مشکل دانست اما افزود: هرچند پیدا کردن سرمایه‌گذار و برگشت سرمایه در فضای فیلم کوتاه سخت‌تر است اما به دلیل خلوص نیت و صاف‌تر بودن فضای سینمای کوتاه، آن را ترجیح می‌دهم.

به تنها چیزی که از ابتدا فکر نمی‌کردیم جشنواره بود

محسن مجید پور، تهیه کننده فیلم «شریف» که جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را از آن خود کرد درباره ایده‌پردازی این فیلم گفت: ایده این کار از سر مزار شهدا به ذهن بنده رسید. همیشه فکر میکردم که باید یک محصولی را از خودم در حوزه دفاع مقدس ارائه کنم و باری روی دوشم بود.

مجیدپور ادامه داد: به تنها چیزی که فکر نمی‌کردیم در ابتدا جشنواره بود. بیشتر رسالتی که داشتیم ذهنمان را درگیر کرده بود.

تهیه کننده فیلم «شریف» مدیوم فیلم کوتاه را جایی برای ازمون وخطا دانست و گفت: بنده ۴ فیلم بلند را نیز کارگردانی کرده ام. فیلم کوتاه مختصر و مفید است و مورد پسند مردم نیز هست. به فیلم کوتاه خیلی بیشتر از فیلم بلند علاقه مندم.

وقتی هزینه‌مان در تولید سه چهار برابر شد

پیام کردستانی، کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» که برنده جایزه بهترین فیلم این دوره از جشنواره شد، درباره اقتباس در سینما و فیلم کوتاه گفت : بخشی از ادبیات داستانی ما درباره قصه های درونی شخصیت‌هاست و ماجراهایی است که دراماتیک و نمایشی نیستند. دراماتیک کردن قصه همیشه یکی از مسائل اصلی اقتباس است و باید به سراغ قصه ای بروید که این ویژگی را خودش داشته باشد. اگر به سراغ یک قصه درونی و بدون ماجرای بیرونی و دراماتیک بروید؛ سختی و مشقت خواهید داشت.

کردستانی درباره اعتبار جشنواره و فیلمسازی برای جشنواره ادامه داد : ما هیچ جشنواره جایگزینی در ایران نداریم و این فستیوال تنها فستیوالی است که می‌توان فیلم فرستاد. اگر این فستیوال نیز نباشد کجا برویم؟ جشنواره نهال که دانشجویی است و چند جشنواره منطقه ای داریم که اعتباری ندارند. این فستیوال تنها گزینه است و تبدیل به فستیوال معتبرتری نسبت به قبل شده و این قابل درک است که این حس برای فیلمساز وجود داشته باشد که بخواهد پیش از فرستادن فیلم به اسکار هم فکر کند.

کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» درباره فضای اقتباس برای فیلم کوتاه گفت: اینکه چه قصه‌ای شما را ترغیب کند مهم است. ممکن است گاهی ایده اورجینال بهتر جواب بدهد. قصه، بیشتر از اقتباسی بودن یا نبودن اثر مهم است.

وی ادامه داد: فیلمی که ساختم کاملا منطبق بر فضای ذهنی‌ام است. فضایی که پیش از فیلمسازی در ذهنم بود.

بهمن رضایی، تهیه کننده فیلم نیز از افزایش سرسام آور هزینه‌های تولید گفت: کار کاملا با هزینه شخصی و مستقل ساخته شده. ما از برآورد ۶۰، ۷۰ میلیونی به هزینه سه چهار برابری تولید رسیدیم. همزمانی تورم وکرونا باعث شد هزینه کار به شدت بیشتر بشود.

جشنواره فیلم کوتاه تهران پس از یک هفته نمایش فیلم در پردیس سینمایی ملت سه شنبه شب برگزیدگان خود را شناخت. جوایز بخش اصلی این جشنواره در بخش کارگردانی به حمید حسینی و محمد حسینی برای فیلم «یوفو» و در بخش بهترین فیلم به بهمن رضایی و پیام کردستانی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه» رسید.

جالب آنکه مدیر مدرسه که دومین فیلم از نگاه تماشاگران بود در دو روز پایانی جشنواره جای خود را به «مورچه» داد و جایزه بهرین فیلم از نگاه تماشاگران به «مورچه» رسید. محمد منصوبی نیز جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را برای فیلم «مدیر مدرسه» دریافت کرد.

گفتنی است جایزه بزرگ این جشنواره نیز به علی علیزاده برای «قوتار» اهدا شد و اعتبار اسکار را برای این فیلم به ارمغان آورد.

رسانه سینمای خانگی- فیلم کوتاه، عرصۀ اثبات توانمندی است

امین میری بازیگر سینما درباره تجربه حضور در فیلم‌های کوتاهی که در جشنواره فیلم‌ کوتاه تهران داشته است، به ارائه توضیحاتی پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امین میری بازیگر سینما و تئاتر که در فیلم کوتاه «لمس» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بردیا دیانت که در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران حضور دارد، نقش آفرینی کرده است درباره تجربه کار با یک کارگردان فیلم اولی به مهر گفت: جوانانی که تازه در مقام کارگردان در سینما ظاهر می‌شوند، جسارتی دارند که در آثار فیلمسازان اسم و رسم دار کمتر قابل مشاهده بوده و این جسارت جذاب و دیدنی است. حتی در سینمای بلند نیز کارگردانانی که فیلم اول خود را می‌سازند جسارت بیشتری در ساخت دارند اما متاسفانه این جسارت در آثار بعدی آن‌ها کمتر دیده می‌شود. این جسارت در بردیا دیانت نیز دیده می‌شد و همین نکته کار با او را برای من جذاب کرد. البته که فیلمنامه «لمس» نیز بسیار خوب و دقیق بود.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که چه ویژگی در فیلمنامه این اثر وجود داشته که تصمیم به بازی در آن گرفته است، بیان کرد: مکر، کلاشی و دروغی که در طول تاریخ وجود داشته است و امروز نیز در روابط افراد وجود دارد و در آینده نیز شاهد این دروغ و ابهام خواهیم بود، باعث شد به بازی در این اثر که تلفیق تاریخ را با زندگی امروز نشان می‌دهد، ترغیب شوم.

بازیگر فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» عنوان کرد: من فیلم دیگری نیز با نام «بازسازی» به کارگردانی علی توکلی در این دوره جشنواره دارم که این اثر نیز کار خوبی از آب درآمده است اما به هر حال هر کاری نقاط ضعف خود را دارد. در این دوره از جشنواره تنها توانستم چند فیلم ببینم اما با این حال، آثار حاضر در جشنواره، رشد رو به جلویی نسبت به آثار دیگر دوره‌های گذشته جشنواره داشته اند که این اتفاق بسیار خوشحال کننده است.

وی افزود: البته سوالی که برای من ایجاد شد، این است که در جشنواره‌ای که ماهیت آن بروز و ظهور استعدادهای جوان و تازه است، چگونه بخشی با عنوان «استعداد نو» داریم؟ مگر این جشنواره برای جوانان مستعد و نوظهور نیست؟ از دید من این تصمیم‌گیری شاید کمی عجیب باشد.

امین میری در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره ایفای نقش در فیلم های کوتاه یادآور شد: برای من بازیگری جذاب است، حالا می‌خواهد این اثر کوتاه باشد یا بلند. البته باید بگویم فیلمنامه و کاراکتری که به من پیشنهاد می‌شود، اهمیت بسیار زیادی در پروژه‌هایی که در آن‌ها حضور پیدا می کنم، دارد اما ترجیحی میان یک فیلم کوتاه و یا یک اثر سینمایی بلند در من وجود ندارد.

وی ادامه داد: ساخت فیلم کوتاه از نگاهی کار سختی است و در نگاهی دیگر شاید کار ساده‌ای به نظر برسد. از آنجایی که قرار است قصه‌ای در زمانی کوتاه به درستی روایت شود، ساخت آثار کوتاه را دشوار می‌کند و البته کاهش اشتباهات در ساخت آثار کوتاه از نکاتی‌ است که فیلم کوتاه را ساده‌تر نشان می‌دهد.

بازیگر فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» با اشاره به اینکه با توجه به هزینه‌های امروز ساخت فیلم کوتاه نیز به شدت سخت شده است، درباره عملکرد فیلمسازان جوانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، عنوان کرد: باید بگویم نبوغ و خلاقیت در آثار کوتاهی که پیش‌تر ساخته می‌شد، بیشتر قابل مشاهده بود به عنوان مثال در فیلم‌های شهرام مکری و … عبور از کلیشه‌های موجود و رسیدن به الگوهای جدید مشهود بود اما در این سال‌ها فیلمسازان کمتر سراغ کارهای متفاوت می‌روند و ترجیح می‌دهند طبق الگوهای ثابتی که وجود داشته و دارد، عمل کنند. شاید علت این انتخاب‌ها نیز کم ریسک بودن این مسیر باشد.

وی متذکر شد: فیلمسازی کوتاه به گونه‌ای در حال پیش رفتن است که کارگردان‌ها با ساخت آثار کوتاه صرفاً می‌خواهند نشان دهند توانایی کارگردانی و ساخت آثار بلند سینمایی را دارند. اتفاقی که باعث شده ساخت آثار بلند یک امتیاز به شمار برود و این از تفاوت نگاهی است که به آثار بلند و کوتاه وجود دارد. به نوعی ساخت یک اثر کوتاه برای یک فیلمساز آثار بلند حرکت رو به جلویی محسوب نمی‌شود و ساخت یک اثر بلند برای فیلمسازان آثار کوتاه حرکت رو به رشد و مثبتی است. این تفاوت نگاه باعث می‌شود که فیلمسازان بیشتر به دنبال اثبات خود برای ساخت آثار بلند سینمایی باشند و کمتر به دنبال تغییر الگوهای ثابت بروند.

امین میری در پایان درباره تازه‌ترین پروژه‌هایی که در آن‌ها حضور دارد، بیان کرد: به تازگی در یک فیلم سینمایی حضور داشتم که به روزهای پایانی فیلمبرداری آن نزدیک می‌شویم و همچنین به زودی در یک سریال که برای شبکه نمایش خانگی است، مقابل دوربین می‌روم. اطلاعات تکمیلی این ۲ اثر به زودی اعلام می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- ارتباط دموکراسی با سینمای کوتاه از زبان جیرانی

فریدون جیرانی گفت: هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقل‌تر است. با این حال فستیوال‌ها در همه جای دنیا خط‌دهی دارند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا جلسه نقد پلاس در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با حضور فریدون جیرانی سینماگر پیشکسوت و امیر قادری منتقد سینما و با اجرا و کارشناسی میثم کریمی برگزار شد.

در ابتدای این جلسه فریدون جیرانی کارگردان و منتقد سینما بیان کرد: فیلم کوتاه در ایران سابقه زیادی دارد از زمانی که دوربین‌های هشت میلیمتری وجود داشت ساخت فیلم کوتاه هم در جریان بود چون دوربین به یکباره به تمام ایران رفت، یک سری نسل جدید که از سینمای حرفه‌ای راضی نبودند به سمت این دوربین‌ها جذب شدند و ایده‌های کوتاه را به فیلم تبدیل کردند. زمانی که تلویزیون ملی ایران در سال ۴۶ فعالیت داشت آن موقع فیلم کوتاه ۱۶ میلی‌متری مستند و… به نمایش گذاشته می‌شد اما دوربین ۸ میلی‌متری جوان‌های بیشتری را به خود جذب کرد. کیانوش عیاری فیلم خوب «آن سوی آتش» را اول به صورت فیلم کوتاه ساخت. حسن بنی هاشمی در جنوب فیلم ساخت و… پس فیلم کوتاه زمینه‌ای برای تجربه آزمایی شد و ما فهمیدیم که در دنیا هم اینچنین است. بعدا هم که فستیوال فیلم کوتاه راه افتاد بچه‌های فیلم کوتاه آمدند، بچه‌ها از کشورهای مختلف با هم آشنا شدند، دنیای فیلم کوتاه شناخته شد و به تدریج این دنیا ادامه پیدا کرد. همان زمان مهمترین ویژگی فیلم کوتاه استقلال فکری بود؛ با آنکه که تلویزیون سرمایه در اختیار فیلمسازان می‌گذاشت اما بچه‌ها استقلال فکری داشتند، از یک جایی به بعد در همان دوره استقلال فکری آرام آرام کمتر شد چون فکر می‌کردند باید سینمای آزاد را کنترل کنند.

جیرانی توضیح داد: از ابتدا وزارت فرهنگ سختگیرانه برخورد می‌کرد از سال ۵۷ به بعد هم داستان تغییر کرد چون تلویزیون بعد از انقلاب به دنبال سینمای آزاد نرفت، بعد از انقلاب هم سینمای آزاد دیگر رنگی نداشت چون پیشتر سرمایه‌گذارش تلویزیون بود که بعدش از سینمای آزاد حمایت نکرد. از همان موقع سینمای کوتاه راه افتاد.

این کارگردان مطرح کرد: روز گذشته در پیچینگ سناریوهایی از بچه‌ها را دیدم که خوشبختانه شعاری نبود و پروپاگاندا نمی‌کردند، ایده‌ها بسیار تازه و جذاب بود و این موضوعات برای من جذابیت داشت.

جیرانی درباره فیلم‌های کوتاه گفت: من خیلی کم فیلم کوتاه دیده‌ام و نمی‌توانم درباره آنها قضاوتی داشته باشم، من هیچوقت ندانسته حرفی نمی‌زنم البته یک دوره کوتاهی چند سناریو از بچه‌ها خواندم و به نظرم بد نبودند. یادم است در سال ۶۲ و ۶۴ فیلم‌های هشت میلی‌متری نمایش داده می‌شد در آن سال‌ها  زمانی که حاتمی‌کیا هنوز حاتمی‌کیا نشده بود فیلمی از او به نام «صراط» که درباره یک جانباز جنگی بود، دیدیم که بسیار جذاب بود و علاقه‌مند شدیم که فیلم بعدی حاتمی‌کیا را سال بعد ببینیم چون فیلم کوتاهش بسیار درخشان بود. آقای ملاقلی‌پور هم فیلم کوتاه داشت، فیلم کوتاهی از شمقدری هم دیدم، اما خاطره‌ای که در ذهن من مانده مربوط به همان «صراط» است که اولین فیلم حاتمی‌کیا بود.

وی درباره جایگاه سینمای کوتاه در دنیا گفت: سینمای کوتاه در همه جای دنیا جایگاه خود را دارد، سینمای کوتاه خودش هویت مستقل خود را دارد و پلکان بودنش مطرح هست و در ایران همان پلکان بودنش بیشتر به درد خورده است، فیلم کوتاه در ایران به نظرم هیچوقت کامل مستقل نشده چون همیشه نظارتی بر آن بوده و هویت آن را دچار اختلال کرده اما سکویی برای پرواز خیلی از فیلمسازان بوده است. من البته آن را ندیده‌ام خیلی دوست داشتم فیلم‌های کوتاه بچه‌هایی را که اول به حوزه آمده بودند، ببینم اما متاسفانه نشد.

این فیلمساز درباره مقایسه ایران و اروپا بیان کرد: مقایسه ایران و اروپا یک شوخی است، فیلم کوتاه آنجا درآمد دارد اما در ایران مناسبات آن کشورها را ندارد. در اروپا دولت نقش موثری دارد اما جبهه‌بندی ندارد عرصه فرهنگ مستقل از سیاست است اما در ایران چنین نیست سیاست در فرهنگ دخالت داشته است.


کارگردان «مرگ تدریجی یک رویا» اظهار کرد: بازیگری که به اصطلاح وزن دارد چه در کار کوتاه چه در کار بلند، تاثیرش را می‌گذارد. مثلا اگر مشهورترین بازیگر به یک فیلم بیاید با خودش وزن و تجربه می‌آورد و حتی روی کارگردانان حرفه‌ای هم تاثیر می‌گذارد و ممکن است فیلم را در جاهایی برای خودش کند اما این همیشه یک فرمول نیست ممکن است یک کارگردان خلاق باشد و او را به نگرش خودش دربیاورد اما هیچ اشکالی ندارد بازیگر روی فیلم تاثیر بگذارد چون به هر حال او باعث می‌شود فیلم تو بهتر شود.


وی درباره نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مسیر سینما توضیح داد: کانون در آن دوره کمک کرد که ایده‌های تازه و نگرش‌های تازه در بطن سینمای حرفه‌ای که به تفکر خاص محدود بود ورود پیدا کند و عده‌ای بتوانند ایده‌های خود را مطرح کنند که نمی‌توانستند در سینمای حرفه‌ای بسازند کانون یک دوره درخشان از سال ۴۵ تا ۵۳ دارد.

کارگردان «خفه‌گی» خطاب به فیلمسازان توضیح داد: اینکه می‌گویند فیلم را فیلمبردار یا بازیگر ساخته درست نیست چون فیلم از ذهن کارگردان بیرون می‌آید و عوامل فیلم را تکمیل می‌کنند اما فیلم از آن آنها نیست. فیلم از آن ، ذهن خلاق فیلمساز است خیلی از فیلم‌برداران در گذشته می‌گفتند ما فیلم را ساختیم اما بعداً همان فیلمبردار کارگردان شد و گند زد، آدم‌های فنی نمی‌توانند خلاقیت به خرج بدهند خلاقیت برای کارگردان است. اگر کارگردان خلاقیت نداشته باشد فیلم با یک بازیگر یا فیلمبردار خوب هم درنمی‌آید.

جیرانی عنوان کرد: در اروپا مدیریت فرهنگی به این شیوه نیست که با رفتن یکی مدیریت فرهنگی تغییر کند، مدیریت فرهنگی در آنجا مستقل است. اروپا یک دموکراسی نهادینه دارد، در حالیکه در کشور ما نهادینه نشده است. هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقل‌تر است. به هر حال فستیوال‌ها در همه جای دنیا خط‌دهی دارند اما خط دهی سینمای اروپا مبتنی بر فضای جامعه اروپاست. البته آنها هم حذف می‌کنند اما میزانی که ما حذف می‌کنیم بیشتر است.

این کارگردان مطرح کرد: حوزه هنری، تلویزیون، ارشاد و همه نهادها باید با هم هماهنگ شوند تا به سینمای کوتاه در همه جای ایران کمک کنند. یعنی قواعدی برای پرداخت‌ها داشته باشند و من جوان فیلمساز بدانم که اگر فیلم کوتاه می‌سازم می‌توانم زندگیم را بچرخانم و سلیقه ها نمی‌تواند همه چیز را دستخوش تغییرات کند.

وی گفت: در ایران مدیریت فرهنگی دائمی نیست یعنی اگر امروز تصمیمی بگیرند فردا ممکن است با دیدن انتقادات تصمیمات را عوض کنند. در دنیا اصول کلی دارند و سر همان اصول کلی دعوا می‌کنند اما ما بر سر نکات جزیی هم گاهی مساله داریم.

قادری: متوسط‌ها زیاد شده‌اند

سپس امیر قادری درباره تفاوت نقد فیلم کوتاه و بلند اظهار کرد: در دهه ۸۰ فیلم کوتاه را زیاد دنبال می‌کردم. خاطرم هست در اوایل دهه ۸۰ در جشنواره فیلم کوتاه تهران به دنبال استعداد بودم. یادم است «طوفان سنجاقک» آقای مکری را دیدم و خیلی خوشم آمد. قبلا ماجرا چنین بود که کلی فیلم کوتاه بد داشتیم و سه فیلم بالاتر از متوسط داشتیم. در حال حاضر کلی فیلم متوسط داریم اما فیلم بالا و پایین متوسط کمتر داریم این از یک نظر کار فیلمسازان را دشوار می‌کند انگار به لحاظ فنی همه بلدند کار را درآوردند، در نتیجه کلی فیلم خوب داریم که تدوین، فیلمبرداری، بازیگری خوب دارند و حرفه‌ای ساخته می‌شوند اما فیلم بالای متوسط چندان نمی‌بینیم. قبلا اینچنین بود که کمتر فیلمسازی را می‌دیدم که بخواهد خودش رااثبات کند و بگوید من می‌توانم فیلم بلند بسازم‌ الان ما کلی فیلم متوسط داریم که نمی‌توانند یک کارگردان خوب را پرزنت کنند. پیشنهاد من این است که فیلم‌ها شخصی شود، سعی کنید قلاب ارتباط با تماشاگر را بیندازید. بزرگترین نقطه ضعف فیلم‌های فعلی را همین می‌دانم. فیلم‌ کوتاه باید چک بزند اما خیلی از فیلم‌ها آن چک را ندارد.

قادری مطرح کرد: من ۶ فیلم کوتاه در سانس قبلی دیدم که همه در زمینه‌های فنی اشکالی نداشتند اما هیچکدام هم فیلمی نبودند که بگوییم اگر کارگردانش فیلم بلندش را بسازد غوغا می‌کند. انگار تعداد افراد متوسط بیشتر شده است.

جیرانی اظهار کرد: انگار در کل دنیا آدم‌ها متوسط شده‌اند؛ هم در عرصه سیاست هم در عرصه هنر.

قادری هم گفت: سعید روستایی را با استعدادترین فیلمساز ۱۰ سال اخیر می‌دانم اما فکر می‌کنم از ابتدای کار، یک هاله تبلیغاتی مشخصی اطرافش بود که من دلیلش را نمی‌دانم. از او یک فیلم کوتاه دیدم که به نظرم شایسته آن‌همه تعریف نبود ولی همان موقع هم دکوپاژ و… خوبی داشت.

وی با اشاره به اینکه رضا نجاتی فیلم‌های کوتاه خوبی می‌ساخت اما فیلم بلندش چندان خوب نشد، گفت: فیلم «جنگل پرتقال» را هم سال گذشته دیدم که به نظرم مشخص است در وهله اول فیلمساز منظم و کوشایی است و روی تمام فیلمنامه‌اش کار کرده است.


وی ادامه داد : خطری که فیلمسازی کوتاه را تهدید می‌کند این است که فکر می‌کنند می‌توانند ایده فیلم کوتاه خود را بسط بدهند. تماشاگری که فیلم بلند را می‌بیند دلش می‌خواهد سفری را تجربه و مسیری را طی کند. در فیلمسازان کوتاهی که وارد سینمای بلند شدند این مشکل وجود دارد که فکر می‌کنند آن تجربه کوتاه برای تماشاگر کافی است در حالی که اینچنین نیست.

قادری بیان کرد: با توجه به درآمد و شرایط اجتماعی باید بپذیریم که به هر حال فیلمسازان کوتاه به فکر ساخت فیلم بلند خود باشند. به هر حال فیلم کوتاه حیطه خالص‌تری است.

جیرانی درباره سینمای آزاد هم گفت: در سال‌های ۴۹ تا ۵۲ ما فیلمنامه به جایی نمی‌دادیم و هیچ ممیزی نبود تا سال ۵۳ و از سال ۵۳ به بعد با فیلم‌ «آن مرد اسب دارد» و «گوزن‌ها» این اتفاق افتاد.

قادری درباره وضعیت فیلم کوتاه هم مطرح کرد: همانطور که تعداد متوسط‌ها زیاد و تعداد غول‌ها کم می‌شود نشانه توسعه پیدا کردن یک کشور است کلا دنیا بعد از دهه ۱۹۹۰ انگار خودش دارد جلوی دیوانه‌ها و خط شکن ها را می‌گیرد انگار دنیای آدم‌های متوسط است، انگار دیگر یک پدیده دیوانه وار نمی‌بیند و انگار دنیا همین را می‌خواهد. دنیا انگار گاهی نگران بالا رفتن استانداردهاست چون ذهن مخاطب را به جایی می‌برد که ۵۰ درصد محصولات را کنار بگذارد. این وضعیت در ادبیات، سینما و … هم وجود دارد. انگار ما الان داریم آخرین بقایای دهه۱۹۹۰ را مصرف می‌کنیم امیدوارم ایران که درگیر بازار جهانی نیست مبتلا به این مشکلات نشود. ضمن اینکه من از کار فیلمسازان زن تعجب کردم، چون پیش از این فیلمسازی به دلیل اینکه کار یدی است یک حرفه مردانه شناخته می‌شد اما فیلم‌های خانم‌ها را که دیدم به لحاظ مدیریت صحنه، کار فنی، کار اجرایی بسیار خوب بودند.

جیرانی هم عنوان کرد: فیلم‌هایی که در پاتوق فیلم کوتاه دیدم و ۶ فیلمنامه‌ای که در پیچینگ دیدم، فیلم‌ها ایدئولوژیکی نبودند در شرایطی که مدیریت فرهنگی می‌خواهد سینما را ایدئولوژیک کند اما بچه‌های فیلم کوتاه اینچنین نیستند. امیدوارم فیلمسازان سینمای کوتاه استقلال فکری خود را حفظ کنند و آنچه که در جامعه می‌بینند در فیلم خود منعکس. ما نیاز داریم جامعه امروز در سینمای ما باشد. از همه فیلم‌هایی که در پاتوق دیدم خوشم آمد و نسلی را دیدم که از ایدئولوژی عبور می‌کند.  توصیه می‌کنم فیلم‌های کیارستمی را ببینید من دوباره دارم «کلوزآپ» و «طعم گیلاس» را می‌بینم. به نظرم در دوره‌ای سینمایی داشتیم که بی‌نظیر بود مثلا افتتاحیه «دندان مار» بی‌نظیر بود. پس من شروع کرده‌ام به تماشای دوباره‌ فیلم‌های کیارستمی و لذت می‌برم. به شما می‌گویم هم پا به پای فیلم‌های خارجی که خوب هستند فیلم ایرانی هنری خوب ببینید.

قادری هم گفت: بزرگترین مشکلی که دارم با این طبقه‌بندی فیلم هنری و تجاری است. فیلمسازانی که فیلم‌های هنری خوبی ساخته‌اند اتفاقا در ابتدا خیلی کلاسیک‌باز بوده‌اند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار امروز ۲ آبان ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان می‌دهد.

رسانه سینمای خانگی- همۀ آنچه پلیس از پرونده قتل مهرجویی به دست آورده

سخنگوی پلیس جزئیات بیشتری از پرونده قتل داریوش مهرجویی کارگردان فقید سینمای ایران و همسرش را اعلام کرد.

به گزارش سینمای خانگی از پایگاه خبری پلیس؛ سرتیپ دوم “سعید منتظرالمهدی” گفت: در تعاقب شناسایی قاتل اصلی و همراهانش، فرد دیگری که آلات قتاله، گوشی موبایل و مقداری از وسایل مرحومه وحیده محمدی فر (همسر مهرجویی) را در دست داشت ساعاتی پیش دستگیر شد.

وی افزود: در زمان حاضر بازسازی صحنه جرم با حضور سردار محمد قنبری رییس پلیس آگاهی فراجا و سردار حمید هداوند فرمانده انتظامی استان البرز در حال انجام است و قاتل و معاونان او اعتراف به ارتکاب جنایت دارند.

وی بیان کرد: از آنجا که افراد دیگری به عنوان مظنون در این پرونده احتمالا نقش داشته‌ باشند؛ کماکان سیر مراحل تحقیقات پلیسی در دست انجام است.

منتظر المهدی یادآور شد: مطابق اظهار متهمان علت قتل اختلافات شخصی و مالی بوده است و پرونده در اختیار قوه قضائیه قرار گرفت.

وی افزود: گمانه زنی در خصوص اختلافات خانوادگی فعلا رد شده است و درخواست داریم تا رسانه‌ها از شائبه افکنی در مباحثی که نیاز به تخصص و اتقان دارد، حتما پرهیز کنند.

داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر شامگاه شنبه ۲۲ مهر ماه جاری در ویلای شخصی خود واقع در زیبادشت فردیس به قتل رسیدند.

مهرجویی ۸۴ ساله یکی از فیلم‌سازان برجستهٔ ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران بود که با ساختِ فیلم گاو (۱۳۴۸) نگاه‌ها را متوجه هنر ایران کرد و به موج نوی سینمای ایران شکل داد.

مهرجویی که پس از انقلاب اسلامی نیز به فیلم‌سازی پرداخت و عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر شد علاوه بر فعالیت در سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پرداخت.

مرحومه وحیده محمدی فر متولد ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۷ تهران نیز به عنوان طراح لباس، فیلمنامه نویس و دستیار کارگردان فعالیت هنری داشت.

رسانه سینمای خانگی- فلسطین را با «سرب» مسعود کیمیایی ببینید

«سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی، یکی از اولین فیلم‌های ایرانی است که به موضوع فلسطین اشاره می‌کند. این رویکرد چنین انتظاری را به وجود می‌آورد که مسئولان ذیربط نسبت به تهیه نسخه باکیفیت از این فیلم اقدام کنند اما این فیلم مهم کیمیایی در بازه‌های زمانی مختلف به روی آنتن می‌رود ولی با وضوح پائین.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از کلیدی‌ترین سکانس‌های فیلم سرب آنجاست که نوری – روزنامه‌نگار عدالت‌طلب- در واکنش به واهمه دانیال از همراهی با او و بازگشت به تهران برای شهادت به نفع میرزامحسن‌خان، چنین می‌گوید: من طرف حقم. چیزی به من حکم نمیکنه واسه اینکه یهودی هستی، طرفت نباشم. بحث زیادی، وقتش نیست، دارن میان، شایدم رسیده باشن بچه! اونا میکشنت، راست میگی، هرجای دنیا که بری، اونا میکشنت خیلی راحت، فقط اینجاست که من نمیذارم.

حرف آخر؛ تو قاتلو دیدی، وجدان داری، آدمی، آدم باش یهودی باش، آدم باش مسلمون باش، آدم باش هر چی میخوای باش!! اونایی که عموت و پدرتو کشتن، تو رو هم میکشن! عموت و پدرتو جلوت کشتن و تو فرار میکنی؟؟ ترسوی بزدل عوضی… تو و فلسطین و یهودی و آلمانی‌بازی باشه واسه دنیا! اونی که تو زندونه، اونی که مفت و بیگناه قراره اعدام بشه داداش منه! من نمیدونم کی درست میگه کی غلط اما میدونم برادرم میرزامحسن‌خان دروغ و غلط نیست! یهودی و مسلمونی رو بذار کنار، آدم باش، بچه بایست آدم باشی؛ همین! اگه نیستی، من آدمت میکنم.

سرب اگر هیچ چیز نداشت به جز همین دیالوگ‌ها، باز خاطره‌ساز می‌شد ولی سومین فیلم بعد از انقلاب مسعود کیمیایی که بنا بود با سوژه‌ای سفارشی، به ریشه‌های شکل‌گیری اسرائیل بپردازد بدل شد به یکی از بهترین فیلم‌های کارنامه‌اش! سوژه‌ای که اگر در دست هر کارگردانی به جز کیمیایی قرار می‌گرفت، می‌شد اثری شعاری ولی کیمیایی چنان آدم‌هایش را بر فیلمنامه تیرداد سخایی سوار کرد که نه تنها یک نوآر گانگستری درجه یک خلق شد بلکه سرب با فاصله زیاد، یکی از معدود آثار استراتژیک دیدنی تاریخ سینمای ایران شد.

دقیقا همان‌طور که بهرام بیضایی برای روکم‌کنی از مدعیان ظاهرالصلاح، درام عاشورایی روز واقعه را نوشت که به یک اثر برجسته بدل شد، همان‌طور هم مسعود کیمیایی چنان نوآر ضدصهیونیستی، سرب را ساخته و پرداخته کرد که هم طرفداران سینمای خودش را به وجد آورد و هم مدیرانی که در ابتدای انقلاب به دنبال ریل‌گذاری تازه‌ای بودند؛ منتها برای اینکه امثال بیضایی و کیمیایی -که ریشه در سینمای پیشین داشتند- تصور اشتباهی نکنند، نه گذاشتند بیضایی خودش روز واقعه را بسازد و نه در جشنواره فجر به سرب توجهی نشان دادند!

بله، در آن دوران به دست آوردن دل امثال مخملباف، اهمیت بیشتری داشت! حقیقت سرب، آدم بودن، بود و آدمیت را تمرین کردن! دانیال در برخورد و سپس همراهی با نوری رفته رفته، به درک آدمیت می‌رسد و تکانه نهایی آنجاست که نوری خود را سپر بلای او می‌کند تا نه فقط یک یهودی بلکه یک آدم زنده بماند؛ آدمی که می‌تواند حق‌طلبی را با خود به سرسرای دادگاه میرزامحسن‌خان و بعدتر، درون جامعه ببرد.

بعد از سرب فیلم‌های مختلفی درباره ددمنشی صهیونیسم و جنایت‌های آنها تولید شد و برخی، خوب، مقادیری متوسط و بسیاری هم ضعیف ولی بیش از سی سال پس از تولید همچنان سرب به عنوان یکی از بهترین محصولات استراتژیک سینمای ایران، مدام از تلویزیون پخش می‌شود و باز مخاطب دارد ولی در عجبیم که پس از سال‌ها و با اینکه اغلب شبکه‌های تلویزیونی، اچ‌دی شده‌اند، همچنان نسخه با وضوح پایین سرب را روی آنتن می‌فرستند.

خوشبختانه سال‌هاست فیلمخانه‌ای داریم با بودجه دولتی برای گردآوری نسخه‌های اصلی فیلم‌های تاریخ سینمای ایران پس اینکه با یک رایزنی ساده بشود شرایط استخراج نسخه‌ای فول‌اچ‌دی و حتی ۴k از سرب، استحصال گردد، نباید کار دشواری باشد.

سرب در دوران نگاتیو و با وسواس بالای مسعود کیمیایی و مدیریت فیلمبرداری محمود کلاری، تولید شده و طبق گفته تهیه‌کننده آن (محمدهاشم سبوکی) شش برابر هزینه تولید یک فیلم معمولی برای آن صرف گشته، پس ضرورت استخراج نسخه‌ای با وضوح بالا از آن بسیار ضروری است. فیلمخانه ملی ایران و صداوسیما می‌توانند یک تعامل دوجانبه داشته باشند برای استخراج نسخه‌های باکیفیت تمام آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران.

فقط حرف زدن و شعار دادن درباره جنایت‌های صهیونیست‌ها کافی نیست، باید مخاطب را با زبان تصویر، با ریشه این سبعیت آشنا کرد و یک وظیفه مدیران فرهنگی هم همین است؛ حراست و پالایش و ارائه نسخه‌های باکیفیت از آثار استراتژیک و یک فقره همین فیلم سرب که خسته شدیم بس که نسخه بی‌کیفیتش را تحمل کردیم. فیلمخانه ملی ایران ماهیانه اگر فقط یک فیلم ماندگار را ۴k کند سالی ۱۲ فیلم ماندگار ۴k خواهیم داشت.

همین امروز کار را آغاز کنید و چه شروعی بهتر از سرب.

رسانه سینمای خانگی- وقتی عشق مهرجویی، دل خسرو شکیبایی را ربود

علاقه مهرجویی به نقاشی از «هامون»ش پیدا بود؛ آنجا که بیتا فرهی به دستور کارگردان، دیوانه وار رنگ‌ها را بر بوم نقاشی پاشید و دل خسرو شکیبایی را ربود. او خود این فضا را یک بار تجربه کرده است؛ چند سال قبل از مرگش، در نمایشگاهی به نام «عالم کبیر، عالم صغیر» که تلاش کرد فضای ذهنی اش را در هنری به غیر از سینما به نمایش بگذارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی رنگ‌هایی را روی بوم خلق کرده بود که هیچ الگو، ذات و جوهری جز خودشان نداشتند. رنگ‌هایی که ناگهان بر بوم نقش بسته و ذات خود را به نمایش می‌گذاشتند.

تمایل عجیب هنرمندان سینما و تئاتر و البته گاه شاعران و نویسندگان به دنیای هنرهای تجسمی آن هم در میانه دوران حرفه‌ای، امری چندان غریب نیست. داریوش مهرجویی نیز از هنرمندان بزرگی بود که سری کوتاه هم به دنیای تجسمی زد. او پنجم مهر ماه سال ۹۹ بود که نقاشی‌هایش را به مدت سه روز بر دیواره‌های یکی از گالری‌های پایتخت برد. 

حالا اما احساس ناباورانه اینچنین رفتن مهرجویی بغض را به خفگی کشانده و برون‌ریزی احساسات را مانند برون ریزی رنگ‌هایش بر روی بوم، مسکوت کرده است. مهرجویی مقدم بر ساختار و فرم، برون‌ریزی احساسات و هیجانات را در نظر گرفته بود و هر آنچه می‌خواست شده بود. 

او که سال‌ها مخاطبان خود را بر پرده نقره ای سینما مجذوب می کرد، در این نمایشگاه با جاری ساختن رنگ‌ها، معنایی متفاوت از آنچه که تاکنون ظاهر ساخته بود را نیز خلق و به رمزی جدید با مخاطبانش به گفت‌وگو پرداخت. 

او گفته بود: «این‌ها اَشکالی هستند که ناگهان روی بوم پدیدار شده‌اند و هیچ الگو، ذات و جوهری جز خودشان ندارد.»

استیتمنت نمایشگاه نقاشی داریوش مهرجویی

حالا که اینچنین رفتن خالق «گاو»، «هامون» و «اجاره‌نشین‌ها» همه را در شوکی عمیق فرو برده است، به مروری از آثار نقاشی او خواهیم پرداخت: 

پوستر نمایشگاه نقاشی های داریوش مهرجویی
عالم کبیر
عالم صغیر
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
منبع: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
منبع: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
منبع: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
منبع: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
منبع: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
عکس از علی اصغری
منبع عکس: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
عکس از علی اصغری
منبع عکس: اینترنت
نقاشی های داریوش مهرجویی
نمایشگاه عالم کبیر-عالم صغیر
عکس از علی اصغری
منبع عکس: اینترنت

شب ۲۲ مهر ماه خبر شوک آمیز و تلخ قتل داریوش مهرجویی و همسرش همه را شوکه کرد. تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.

خروج از نسخه موبایل