رسانه سینمای خانگی- نقش قهرمان در سینمای ایران کجاست؟

در نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» که با حضور اهالی و صاحب نظران سینما برگزار شد، عنوان شد: سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» با حضور مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما، منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما و مدیر فرهنگی، رهبر قنبری کارگردان، جواد طوسی منتقد سینما و غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث کارهای بزرگی می شود

مدیر عامل موزه سینما گفت: سینما در دنیای معاصر، جدی و تخصصی شده و عمق زیادی پیدا کرده است و اگر به سینما نگاه سطحی داشته باشیم در واقع خود را از سینما محروم کرده‌ایم. در سال‌های اخیر اصطلاح دانش‌بنیان را زیاد شنیده‌ایم و من به سینمای دانش‌بنیان زیاد فکر می‌کنم.

مجید اسماعیلی با بیان اینکه نمی‌توانیم در حوزه اجتماعی فیلم بسازیم و از یک متخصص اجتماعی مشورت نگیریم، ادامه داد: من معتقدم هیچ چیز در دنیای جدید سطحی نیست، همه چیز جدی و عمیق است و امروزه هوش مصنوعی و تکنولوژی هم به سینما کمک می‌کند به همین دلیل باید در سینما موشکافانه‌تر به مسائل بپردازیم.

قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیماسماعیلی افزود: بسیاری از افراد معتقدند سینما باید قهرمان داشته باشد حال این سوال پیش می‌آید که قهرمان چیست و چه اتفاقی می‌افتد که به یک موقعیت و جریان، قهرمان و ضدقهرمان می‌گوییم. ممکن است این ضدقهرمان، تفکر یا موجودات فضایی یا بلایای طبیعی باشد اما آیا قهرمانان خود را شناخته‌ایم؟ در سینمای ایران قهرمان باید واجد چه شرایطی باشد تا به آن قهرمان بگوییم؟ به نظرم قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیم.

مدیرعامل موزه سینما یادآور شد: در سینما هر چیزی مبتنی بر دانش است اما آنچه نیازمند تقویت بیشتر است تولید محتوا است. در جوامع مختلف درباره اتفاقاتی که می‌افتد نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و چند مقصر در ذهن مردم شکل می‌گیرد. برخی نوک هرم و برخی قائده هرم یعنی مردم را مقصر می‌دانند.

وی ادامه داد: دو تمدن وقتی به مشکلی برخورد می کنند دو نوع نگاه دارند؛ تمدن اول اولین کاری که می‌کند خود را برای حل آن اختلاف، مسئول می‌داند و سینمای غرب با مفهوم غرب سعی می‌کند این موضوع را جا بیاندازد؛ یعنی همه شما برای کاری که باید انجام شود، قهرمانید.

اسماعیلی ادامه داد: نگاه دیگر که شاید ناشی از استبداد شرقی باشد این است که هر مسئله‌ای را به بالا ارجاع ‌دهیم؛ مثل این جملات که اصلا نباید به سیاستگذاران و مدیران امید داشت. یعنی هر تغییر و تحول مثبتی که اتفاق می‌افتد یا از سمت قائده هرم (مردم) است یا از سمت نخبگان و نخبگان می‌توانند به بالا و پایین هرم فشار آورند.

وی با بیان اینکه قهرمان لزوما یک مدیر نیست، ادامه داد: قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث می‌شود کنش‌گرانه کارهای بزرگی انجام دهد. اینکه هر کسی باید خودش را قهرمان بالقوه برای تغییر بداند یک چیز است و اینکه منتظر آن باشیم فردی دیگر مسئله‌ای را که در اختیار ما نیست حل کند، یک مسئله دیگر است. مفهوم قهرمان در این دو تمدن به شدت تحت تاثیر نظام ارزشی و اعتقادی است. سوسیالیست‌ها قهرمان فردی نمی‌سازند و جمع‌گرایانه فکر می کنند و از طرفی در دیدگاه کاپیتالیست‌ها قهرمان فردی زیاد است.

مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است

وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان استدر ادامه منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما نیز گفت: اینکه سینما باید دانش‌بنیان باشد یک رویکرد است و اینکه سینما، دانش‌بنیان است رویکردی دیگر است. به نظر من نه تنها سینما دانش بنیان است و بر اساس دانش شکل گرفته بلکه به توسعه دانش و تخیلات منجر به دانش و علم نیز کمک کرده است. گاهی سینما خودش ابداع‌گر امری بوده که بعدها در صحنه عمومی اتفاق افتاده است اما آیا این امر متعلق به سینما ، ادبیات و سایر هنرها پیش از رونق و شکل گیری سینما بوده؟ به نظر من آنجا هم همین اتفاق افتاده است.

وی با اشاره به اینکه قهرمان و ضد قهرمان یک بحث اصلی در سینما است، افزود : وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است.

شاهسواری افزود: در سینمای ایران متهم هستیم که قهرمان نداریم و به نظر من هر زمان که جامعه از نظرسیاسی و نظام مدیریتی در شرایط تحمل قهرمان باشد، قهرمان به وجود می‌آید؛ قهرمان کسی است که علیه شرایط حاکم ناعادلانه بر خود یا دیگران به تشخیص یا به اجبار شورش و قیام می‌کند. نمونه آن را از مدل فیلم‌های وسترن گرفته تا نوآر و حتی مدلی از قهرمان که در سینمای ایران در پیش از انقلاب وجود دارد، می‌بینیم. مثلا آثار مسعود کیمیایی شورش بر شرایط حاکم است که گاهی مبنای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی یا اقتصادی دارد اما مهم‌ترین عامل آن تحقیر است؛ انسان تحقیر شده از یک جا به بعد دیگر نمی‌خواهد به تحقیر تن بدهد و از آن لحظه قهرمان متولد می‌شود.

وی با اشاره به چالش‌هایی که در شکل‌گیری سینمای قهرمان محور ایران وجود دارد، ادامه داد: اینکه سینمای قهرمان‌محور دچار قصورات جدی است، نیاز به بحث فرهنگی عمیق دارد. گاهی با امکانات امروزی درباره دیروز قضاوت می‌کنیم و قضاوت منصفانه و عادلانه نداریم. هیچ وقت خودمان را نقد نمی‌کنیم؛ هر امری رویکردی منصفانه، عاقلانه و مورد احترام نداشته باشد، نابود است. دیدگاه ما به قهرمان و ضدقهرمان باید منصفانه باشد در غیر این صورت در سینمای فعلی باقی خواهیم ماند.

این مدیر فرهنگی با بیان اینکه علم آینده‌پژوهی محصول سینماست، گفت: امروز با تصویر از دیگران خبر می‌گیریم و با تصویر از خود خبر می‌دهیم و باید توجه داشته باشیم که قدرت تاثیرگذاری تصویر بیشتر است. سینما آن چیزی است که تصاویر می‌سازند و به ما منتقل می‌کنند و ما هم آن را باور می‌کنیم.

شاهسواری با بیان اینکه مفاهیمی که هیچ تصویری از آن وجود ندارد قابل باور نیست، خاطرنشان کرد: سینمای ایران قطعا قدرت بازنمایی قهرمان و ضدقهرمان را دارد. متاسفانه امروز میل به خلق ایده نداریم و بی هدف زندگی می‌کنیم درحالیکه اگر ما به چیزی افتخار نکنیم و چیزی برای افتخار کردن نداشته باشیم در جنگ امروز باخته‌ایم.

ضدقهرمان رقیب و حریف قهرمان است

در ادامه جواد طوسی منتقد سینما گفت: «قهرمان» موجودیت خود را در شرایطی به دست می آورد که قابلیت الگو شدن در متن جامعه یا آن سیستم را داشته باشد و این می‌تواند خصایص مختلفی از جهت مبانی انسانی، اخلاقی، شهامت، روحیه کنش‌مندی عدالت خواهی و… حتی مرگ‌آگاهی به همراه داشته باشد.اما قهرمان واقعی کسی است که بدون اینکه بخواهد این نشانه‌ها وخصایص والا را به شکلی متظاهرانه به رخ بکشد، به یک ضرورت الزام‌آور و اجتناب‌ناپذیر عینی و تاریخی رسیده باشد تا در آن ساحت دلخواه والگو پذیر قرار بگیرد.در واقع قهرمانباور پذیر وسمپاتیک نباید پُز قهرمانانه بدهد و این دغدغه‌مندی باید در ذاتش وجود داشته باشد.

وی افزود: «ضدقهرمان» به عنوان رقیب وهماورد و حریف قهرمان، فردی است که عامل بازدارنده‌ برای جولان دهی و اجرای مطلوب قهرمان است. ضدقهرمان در قواعد بازی حرفه ای یک سیستم وتشکیلات سینمایی کارآمد وتشخص یافته، می‌تواند حتی یک حیوان یا موجودی غیرعادی و طبیعت باشد، مانند فیلم‌های«آرواره‌های کوسه»،«پرندگان»،«ارباب حلقه‌ها»، «ترمیناتور»،«غیر ممکن» و… .گاهی ضدقهرمان می‌تواند در فردیت خود، موجودیت قهرمان را داشته باشد و بار ترکیبی پیدا کند. گاهی هم ضدقهرمان خود سیستم است که در برابرقهرمان معترض وسازش ناپذیر صف آرایی می‌کند. بنابراین شرایط و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه دراجرای درست وقاعده مند قواعد بازی برای شکل یابی یک سینمای حرفه ای اهمیت بسزا دارد.

طوسی خاطرنشان کرد: کشوری چون آمریکا که قدمت تاریخی چندانی ندارد، با همین تولیدات فرهنگی و هنری و در عین حال حرفه ای وخوش ساخت خود به خوبی می تواند نظر مخاطبین کشورهایی را که در این زمینه کم کاری کرده اند را به خودش جلب کند تا مضامین و وجوه ساختاری آثار متنوعش شوند. اساساً« ژانر» ارتباط ناگسستنی با مناسبات حرفه‌ای دارد؛ باید کمپانی، استودیو یا بخش خصوصی را به درستی تعریف ‌کنید تا گونه‌شناسی موضوعیت پیدا کند؛ موردی که همچنان حلقه مفقوده سینمای ماست.

وی ادامه داد: اگر در دوران بعد از انقلاب ژانری به نام «سینمای جنگ» را تجربه کردیم و توانستیم در آن کم وبیش خوب پیش برویم، خودِ آن رخداد تاریخی به ما کمک کرد و شرایطی را بوجود آورد تا سینماگرانی مانند رسول ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش،محمد علی باشه آهنگر و… را داشته باشیم؛ سینماگرانی که در دل آن رویداد بودند و توانستند چراغ این ژانر را روشن نگه دارند. اما آیا توانستیم مراقبت های لازم برای حفظ این ژانر انجام دهیم؟ به نظر می‌رسد به جای اینکه این نوع سینما مسیر طبیعی اش را طی کند وقهرمان های واقعی وباور پذیرش را ازبطن تاریخ ومتن جامعه شناسایی کند، «ایدئولوژی» می خواهد خودش را به آن تحمیل کند. امیدوارم در چنین شرایطی، نسل‌های جوان و پرانگیزه این دوران قهرمان‌های تاثیرگذار ودغدغه مند خود را از دل جامعه ملتهب معاصر پیدا کنند ودرمعرض دید مخاطب این زمانه بگذارند.

دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است

رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در ادامه این نشست گفت: موضوع دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است. دیگران در جهان، نگاه ما را مال خود می‌کنند و اگر ما در قید و بند سینمای خود باقی باقی بمانیم؛ اینترنت ، تکنولوژی و هوش مصنوعی ما را از دایره سینمای جهانی بیرون می‌اندازد.

وی ادامه داد: امروز هوش مصنوعی حتی تدوین آثار سینمایی را انجام می‌دهد و اگر بی‌تفاوت باشیم به زودی از دایره قصه‌پردازی خارج می شویم؛ در واقع اگر ما دانش‌بنیان نباشیم، دانش، بنیان ما را برمی‌اندازد. نباید از یاد ببریم که ابزار جدید سینمای جدیدی ایجاد می‌کند و گرچه ما از دنیا عقب نیستیم اما باید هوشیار باشیم.

قنبری افزود: در مورد قهرمان و ضدقهرمان باید ببینیم آیا راجع به سینمای عامه‌پسند حرف می‌زنیم یا درباره جامعه فرهنگی هویت‌مند که می‌خواهد شخصیت ما را به دنیای امروز ارائه دهد. برخی فیلم‌های اجتماعی مانند «فروشنده» را دوست دارم زیرا ضدقهرمان ندارد اما کاملا گویاست. ضدقهرمان می‌تواند هر کسی باشد، حتی خیال سرکش یک نویسنده می‌تواند آنتاگونیست باشد. برای پرداختن به مفهوم متعالی فکر کنید زیرا هدف، متعال کردن واژگان اصیل در جامعه است.

سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که قهرمان آینده را خلق کند

غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه نیز با بیان اینکه به اقتضای حرفه‌ اش که آینده‌پژوهی است فیلم‌های زیادی می بیند، گفت: امروزه چیزی که در آینده پژوهی مورد بحث است جدا از اقتصاد «بحران هویت» و جنگ میان هوش مصنوعی و انسان است و اگر می‌خواهید حرفتان را قبول کنند باید ابزاری به اسم رسانه داشته باشید. آینده‌پژوهان می‌گویند ما خلق می‌کنیم و رسانه پخش می‌کند.

وی افزود: امروزه در کشورهای دنیا بر مبنای مطالعات الوین تافلر تصویر می‌چینند و کشورهایی مانند عربستان و کره‌جنوبی تلاش کردند به آن تصویر برسند و کشورهای دیگر نیز یا از آنها عقب افتاده و یا آن تصویر را رد کرده‌اند. آنها معتقدند دو گروه می‌توانند تصویر ما از آینده را بهم بزنند و در مقابل تصویر آینده مقاومت کنند؛ کسانی که از آینده خود تصویر دارند و آنهایی که «قهرمان» دارند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه هالیوود، یک مکتب فکری است، ادامه داد: هالیوود قهرمان را طوری می‌سازد که مردم در همه جای دنیا با آن همذات پنداری کنند. آنها چرخه درستی طراحی کردند که درست جواب می‌دهد اما چرخه قهرمان سازی در کشور ما معیوب است و برای این مشکل باید از سیاست‌گذاران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی استفاده کرد. به نظرم آینده با وجود نگران کننده بودنش، روشن است.

گودرزی بیان داشت: برخی‌ها بر اساس آنچه که در گذشته انجام داده اند امروز قهرمان هستند یا قهرمانان گذشته‌اند و برخی قهرمانان آینده‌اند اما سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

رسانه سینمای خانگی- از هندسه بازیگری رونمایی شد

آیین مراسم رونمایی از ۴ جلد کتاب روش هندسه بازیگری به تالیف داریوش موحد پژوهشگر و مدرس بازیگری در مجتمع فرهنگی- هنری امام رضا(ع) برگزار شد.

به گزارش سنمای خانگی از ایرنا، در این مراسم که به همت آموزشگاه بازیگری هنر و سینما وموسسه فرهنگی- هنری پارت صدا برگزار شد هنرمندانی چون محمدحسین لطیفی، مسعود آب پرور، علیرضا نجف زاده، شهین تسلیمی، فرهاد قائمیان، عبد عبدی نسب، مهدیه اعرابی، مجید صالحی، رحیم نوروزی، یاسر فقیهی، کاوه ایمانی، گیتی خامنه و بسیاری از علاقمندان و حامیان فرهنگ وهنر کشور حضور داشتند.

در این مراسم کلیپی از صحبتهای مهدی ارجمند نویسنده و کارگردان، عرفان پهلوانی منتقد و پژوهشگر، حسن همایی مدرس ودوبلور و گوینده رادیو و داریوش موحد در باره این کتاب پخش شد.

محمدحسین لطیفی کارگردان سینما و تلویزیون درباره این کتاب به افراد حاضر در سالن گفت: آشنایی ام با موحد به سالها پیش برمی گردد تلاش ایشان برایم زبانزد است از ۱۹ سالگی پشت دوربین و از ۲۰ سالگی منتقد خود بوده ام. به عنوان یک کارگردان ابزار اصلی یک فیلم بازیگر و بازیگری است که جلوی دوربین می رود و اگر او بازی را درست فهمیده باشد قطعا ما در سینما رشد بیشتری خواهیم داشت. امیدوارم این کتاب راهگشاری کسانی باشد که می توانند بازیگران مطرحی شوند.

وی درادامه ضمن تحسین عنوان مهندسی نقش ،خواندن این کتاب را حتی به بازیگران با سابقه توصیه نمود.

موحد درباره این کتاب می گوید: آثار بسیاری در خصوص آموزش بازیگری تالیف، ترجمه و به چاپ رسیده که بسیار مفید و کاربردی است. نکاتی که در این کتاب آمده برگرفته از تجربه بیش از سه دهه فعالیت حرفه ای اینجانب در عرصه های مختلف هنر نمایشی، فیلم سازی، مدیریتی، تدریس و مشاوره هایی است که مرا با بسیاری از مشکلات و دغدغه های علاقمندان این رشته آشنا کرد و با پشتوانه کنکاش، تحقیق و مطالعه فراوان از منابع معتبر جمعی از بزرگان و استادان بین المللی این رشته، برآن شدم تا داشته های علمی و تجربی خود را با نگارشی روان، شکلی جدید و ترتیبی مناسب و به روز شده در قالب سبکی با عنوان هندسه بازیگری برای علاقمندان این هنر ارزشمند ارائه کنم تا خواننده بتواند درک بهتری در مسیر بازیگری و ساختن نقش داشته باشد. چه آنهایی که قصد ورود دارند، چه جمع کثیری که ورود کرده اند و به دلایلی، موفقیتهای چشم گیری کسب نکرده اند و چه همکارانی که در کسوت آموزش فعالیت داشته، به دنبال معرفی کتابی با محتوای شناخت دنیای بازیگری، به هنرجویان خود هستند. مطالب این کتاب برداشتی است، حاصل تحقیقات و دنیای به امانت گذاشته، صاحب نظران هنر نمایشی که با نگاهی تازه، به قلم اینجانب درآمده است. در نگارش این کتاب از منابع مختلفی تحقیق به عمل آمده و به نکاتی که برای درک بهتر دنیای بازیگری مناسب بوده اشاره شده است. انتخاب عنوان متد هندسه باز یگری، به آن جهت بود که بازیگری نیز همچون فرمولهای ریاضی و اشکال هندسی قابل محاسبه و تفسیر است. این مجموعه کتاب در چهار جلد با نگاهی کاملا جدید و متفاوت به چاپ رسیده است.

هر جلد در هفت فصل به موضوعاتی خاص درحوزه هنر بازیگری پرداخته است. طرح روی جلد، ترسیمی از دنیای بازیگری است. در پایان موحد افزود، این فرم برای اولین بار در دنیای بازیگری طراحی شده است و متد هندسه بازیگری جایی برای اشتباه بازیگر در تحلیل نقش نمی گذارد.

در این مراسم درکنار رونمایی از کتاب های متد هندسه بازیگری از آلبوم «زنگ خاطره» اثر بابک شهرکی به کوشش سهیل سلیم‌زاده رونمایی شد.

«زنگ خاطره»، در این آلبوم به موسیقی متن یا تیتراژ کارتون‌ها و مجموعه‌هایی چون «حنا دختری در مزرعه، بابا لنگ دراز، اوشین، پوآرو، از سرزمین شمالی و … » پرداخته شده که برای متولدین اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰، شنیدنی و خاطره‌برانگیز هستند..

رسانه سینمای خانگی- در قضاوتتان، آزاده باشد

متاسفانه این روزها هجمه‌های ناجوانمردانه علیه استاد داریوش ارجمند پیشکسوت بازیگری آغاز شده و به دروغ ایشان را به عنوان دریافت کننده کمک ۲۰ میلیارد تومانی از رئیس جمهور قلمداد می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، خدا را شکر که ایشان را فرای از بحث هنری شان ، حداقل در ارتباط با مسائل و مشکلات موسسه هنرمندان پیشکسوت نزدیک به ۱۱ سال می شناسم .موسسه ای که برای تکریم و حمایت از هنرمندان بالای ۶۰ سال و دارای درجه یک هنری در حوزه های سینما، تاتر، موسیقی، تجسمی، شعر، ادبیات داستانی، هنرهای سنتی و معماری با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تاسیس شده است.

بسیاری از هنرمندان پیشکسوت نقش جدی در حمایت از موسسه ی خودشان داشته اند و اینجانب به عنوان اولین مدیرعامل و آغاز کننده ی فعالیت های موسسه هیچگاه خاطرات خوب و زحمات این بزرگواران را فراموش نمی کنم ، به ویژه استادان آسمانی که امروز توفیق خدمتگزاری به آنان را نداریم ، از جمله عزت اله انتظامی، داود رشیدی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز، عزت اله مهراوران، مهرزمان فخارمنفرد، سیروس گرجستانی و بسیاری که به دلیل تعدد اسامی نام آنان در این یادداشت کوتاه نمی گنجد .

و اما در روزهای پر فراز و نشیب موسسه ، استاد داریوش ارجمند یگانه شخصیتی بوده و هستند که برای منافع عمومی و جمعی هنرمندان پیشکسوت هیچ ملاحظه و منفعت شخصی را مد نظر قرار نداده اند و فرای مباحث سیاسی روز جامعه، برای گرفتن کمک از شخصیت ها و متولیان امور ، حاضر به رو زدن و درخواست یا جنگیدن بوده و هستند، به ویژه در شرایط فعلی که افراد با تز روشنفکری ، با احتیاط تمام و سنجش جوانب، حاضر نخواهند شد منافع خود را فدای منافع جمع کنند!هر شخص دیگری جای استاد ارجمند بود، این روزها می توانست بهترین امکانات و رفاه را برای خود داشته باشد، از خانه گرفته تا ماشین و حساب بانکی و … !او در جایی برای گرفتن کمک مالی رئیس جمهور که به تاخیر افتاده از او گلایه می کند و در جایی دیگر بنابر ملاحظات خود به دور از آنکه بخواهد موضوع عدم واریز کمک رئیس جمهور به حساب موسسه هنرمندان پیشکسوت را ملاک همه ی قضاوت ها قرار دهد ، آنچه که فکر می کند صحیح است را در تعریف از یک بخش از فعالیت های دکتر رئیسی بر زبان می آورد که مورد نظر بعضی از مخالفین یا منتقدین نیست !به هر صورت آنچه که جای تامل دارد این است که چرا در این بین همراه با کج خلقی علیه استاد ارجمند ، موسسه هنرمندان پیشکسوت که بودجه سالانه اش برای خدمت به ۱۰۰۰ پیشکسوت در سراسر کشور یک دوم بودجه یک فیلم سینمایی معمولی نیست مورد هجمه قرار می گیرد؟

به نظر می رسد رضایت مندی اعضای موسسه خوشایند بعضی ها نیست ، به ویژه در این روزها ! و به ناچار باید مهره ها و حامیان اصلی مثل استاد ارجمند سلاخی شوند !
خدا را شکر که ایشان علی رغم همه ی دوندگی ها ، خستگی ها و به جان خریدن توهین ها ، از اتفاقات خوبی که برای موسسه رقم زده اند ، ریالی بهره نبرده و نخواسته اند. حتی در آخرین بیماری در دوران کرونا که هزینه بسیار سنگینی متحمل شدند ، یک ریال از این موسسه کمک هزینه پزشکی دریافت نکردند و حتی وقتی که پیشنهاد شد، همانند سایر اعضا بخشی را تامین کنیم ، فقط یک جمله گفتند که: “راضی نیستم یک ریال از بودجه موسسه خرج دارو و بیمارستان من شود” پس چگونه می توان با بی وجدانی و دروغ پردازی ، اینگونه شخصیتی را متهم به گرفتن امتیاز یا کمک شخصی از رئیس جمهور کرد ؟ !به ویژه کسی که دغدغه ای جز رسیدگی به بیماری ، معیشت ، مسکن ، بیکاری و حفظ آبروی هنرمندان پیشکسوت را ندارد!
شما که از خدا نمی ترسید و در دروغ و تهمت زدن و ابرو ریختن اعتیاد دارید، حداقل از روزگار عبرت بگیرید که سایه مرگ از همه کس و همه چیز به ما نزدیک تر است.

رسانه سینمای خانگی- بازیگری که دوربن هم به او تعظیم کرد

۲۸ تیر ماه ۱۳۸۷، از آسمان و زمین داغ می‌بارید؛ هرم گرمای داغ‌ترین روزهای سال، به یک‌طرف و داغ سنگین دل‌هایی که با شنیدن خبر درگذشت «خسرو شکیبایی» میخکوب شده بودند، به طرف دیگر. روزی که سینمای ایران، یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین هنرمندان دوران خود را از دست داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران روزهای سیاه کم ندارد؛ روزهایی که برخی سینماهای کشور در آتش سوختند، روزهایی که برخی گروه‌های افراطی به سینماها حمله‌ور شده و علاوه بر تخریب سینما، فیلم‌ها را پائین کشیدند، زمانی که کرونا، سینماها را برای ماه‌ها تعطیل کرد، زمانی که برخی سینماها، تغییر مالکیت دادند و یا به پاساژ تبدیل شدند و یا سال‌ها مخروبه ماندند، زمانی که سینما، عزیزانش را از دست داد و . . . اما گرمای تیرماه، یادآور داغی بزرگ برای سینماست؛ یادآور روزهایی که شبکه‌های اجتماعی نبودند و خبر فوت یک عزیز محبوب سینما، یک کشور را میخکوب کرد.

خسرو شکیبایی، مادرزاد بازیگر به دنیا آمد؛ اجرای هنرمندانه، در خونش بود. مادرزاد، احساساتی بود و در کسری از دقیقه می‌توانست مخاطبش را سحر کند. اینها، امتیازهای خدادادی بود که با خسرو شکیبایی همراه بود. اما کمی بدشانس بود که دیر به جامعه هنری شناسانده شد. سال‌ها بود که تقریبا در انزوا، تئاتر کار می‌کرد، بروبچه‌های تئاتر البته به خوبی از او شناخت داشتند و پتانسیل جادویی او را می‌ستودند اما صحنه مقدس تئاتر که تا پایان عمر، هرگاه به آن ورود می‌کرد، ابتدا خاک آن را می‌بوسید، تمام آن چیزی نبود که بخواهد سهم شکیبایی از دنیای هنر باشد.

شکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آوردحدود ۲ دهه پس از فعالیت در تئاتر، گویا بخت به او رو کرد که مسعود کیمیایی، وی را پس از بازی در نمایش شب بیست‌ویکم، برای بازی در خط قرمز انتخاب کرد اما به محاق رفتن این فیلم، بار دیگر، وی را به صحنه تئاتر بازگرداند. البته که حضور در خط قرمز، پای وی را بیشتر به سینما باز کرد اما آن شگفتانه بزرگی که وی در هنر نمایش رقم زده بود، هنوز در سینما غلیان نیافته بود.

تمام بدبیاری‌های سینمایی شکیبایی، در همان شبی به پایان رسید که مهرجویی پس از تماشای تئاتر شاهزاده و گدا، به پشت‌صحنه رفت و به خسرو شکیبایی، پیشنهاد بازی در نقش حمید هامون را داد. مهرجویی درحالی بازیگر این نقش را یافته بود که ماه‌ها به دنبال بازیگری می‌گشت که درونیات و سرگشتگی‌هایی ذاتی چون حمید هامون داشته باشد و خسرو، اصل جنس بود. خود را در قالب این نقش رها کرد و به پروانگی رسید. هامون، نه‌تنها به بهترین فیلم کارنامه شکیبایی تبدیل شد و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره را برایش به ارمغان آورد بلکه چندین نسل را شیفته خود کرد.

تاریخ سینمای ایران هیچ‌گاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجی‌های منطقی داشته باشدشکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آورد؛ تماشای این مساله‌مندی، برای مردم لذت‌بخش بود. شکیبایی استاد تشدید دغدغه و مساله بود. نمی‌گذاشت یک مساله، تنها متاثر از بار محتوایی خود، برای مخاطب، دغدغه شود؛ خود را در آن مساله حل می‌کرد، بدون آن‌که پیازداغش را زیاد کند. خیلی زود به الگویی برای نسل جوان بازیگر تبدیل شد و حتی تعدادی از بازیگران سرشناس امروز کشور، با تماشای آثار خسرو شکیبایی، بیشتر ترغیب شدند تا در این عرصه فعالیت کنند.

تمام این شاخص‌ها را که کنار بگذاریم، به یک دل مهربان می‌رسیم که عجیب، مخاطبش را درگیر می‌کرد. عادت داشت در قالب هر نقشی که ظاهر شود، از دریچه تکنیک و احساس به آن بنگرد. اینها کمک می‌کرد تا نگاهی تک‌بعدی به نقشش نداشته باشد. تاریخ سینمای ایران هیچ‌گاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجی‌های منطقی داشته باشد. او تنها با یک سریال خانه سبز، چنان حجمی از عاطفه و احساس را در جامعه گستراند که به‌تنهایی چگالی مهربانی در مردهای ایرانی را بالا برد و تلورانس مهربانی اجتماعی را افزایش داد.

امروز اما انگارنه‌انگار که ۱۵ سال از درگذشت یک چنین بازیگری گذشته باشد؛ کافی است سری به شبکه‌های اجتماعی بزنیم تا وقت‌وبی‌وقت تیزری از خسرو شکیبایی را مشاهده کنیم. او امروز، زنده‌تر از هر زمان دیگری است و نامش، گاها، بیشتر از بسیاری از بازیگران زنده، آورده می‌شود. دریغ اما از روز گرم ۲۸ تیری است که نه ابر داشت و نه باران. همه جا داغ بود؛ داغ آسمان، داغ زمین و داغی که تا همیشه بر دل ما ماند از بابت فقدان هنرمندی که دوربین، به او تعظیم می‌کرد و مسحور نقش‌آفرینی او می‌شد.

رسانه سینمای خانگی- وقتی جای «قبح طلاق» با «جشن طلاق» عوض شد

بابک خواجه‌پاشا کارگردان فیلم «در آغوش درخت» در نشست نقد و بررسی این فیلم در جشنواره «حوا» از انگیزه خود برای ساخت فیلمی درباره قبح طلاق گفت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، در اولین نشست از سلسله نشست‌های فیلم‌های سینمایی جشنواره فیلم «حوا» فیلم سینمایی «در آغوش درخت» مورد بررسی قرار گرفت.

بابک خواجه‌پاشا کارگردان، سجاد نصراللهی تهیه‌کننده و روح‌الله زمانی بازیگر این اثر در این نشست حضور داشتند.

بابک خواجه‌پاشا در ابتدای این نشست گفت: می‌خواهم از لحاظ جامعه‌شناسی وارد بستر فیلم شوم. مهمترین نهاد جامعه، خانواده است و مهمترین جوهره خانواده فرزند است. گویی پیش از به دنیا آمدن فرزند، خانواده به طور کامل شکل نگرفته است. در سال‌های اخیر ما بسیار زیاد با مقوله‌ای به نام طلاق رو به رو هستیم حتی چندی است که قبحش شکسته شده و به تازگی جشن طلاق را هم در جامعه می‌بینیم. بنابراین تصمیم گرفتم فیلمی در قبح طلاق بسازم.

این کارگردان ادامه داد: در سینمای ما و البته سینمای جهان مقوله طلاق همیشه از دریچه نگاه بزرگترها به تصویر کشیده شده یا به بچه‌هایی پرداخته شده است که خانواده‌شان طلاق گرفته و بچه‌ها دچار بحران شده‌اند، این بار ما تصمیم گرفتیم از زاویه نگاه کودکان به این مسأله بپردازیم به ویژه اینکه در فیلم می‌بینیم که گفته می‌شود بچه‌ها را باید از هم دور نگه داریم و به نظرم این خیلی تراژیک است.

سجاد نصراللهی هم بیان کرد: فضای شناخت بابک از لحاظ تولید برای من خیلی جالب بود. دغدغه من این بود که فیلمی درباره طلاق بسازیم. بابک هم در فیلمنامه خیلی خوب به این موضوع پرداخت.

روح‌الله زمانی هم توضیح داد: من با آقای خواجه‌پاشا در فیلم «خورشید» آشنا شدم او دل بزرگی دارد و انسان بسیار شریفی است. خانواده همیشه برای من مهم بوده است و با توصیف‌های آقای خواجه پاشا از فیلم خوشم آمد و دوست داشتم نشان بدهم برخی خانواده‌ها چه دردی دارند.

خواجه پاشا درباره همکاری با رضا میرکریمی هم اظهار کرد: یکی از دلایل موفقیت در هر شغلی مرشد داشتن است. داشتن استاد و مرشد قاعده موفقیت است آقای میرکریمی در اخلاق فوق‌العاده است همچنین او شخصیت شهودی هم دارد. سینمای ما در دهه شصت با بزرگانی مثل بیضایی، نادری، مجیدی، میرکریمی و … وارد چرخه‌ای شد که این سینما، ایرانی و ملی شد. من طرفدار سینمای انسانی هستم که مختص شرق است، این سینما زیاد فردگرا نیست، به این فکر است که باید چه کنیم تا به جای بهتری برسیم سعی می‌کند به انسان‌ها راهکار بدهد تا به جای بهتری برسیم. من نام این سینما را سینمای سفید گذاشته‌ام که سفارشی نیست. متأسفانه الان به گونه‌ای شده است که بچه‌ها منتظر هستند تا سفارشی به آنها داده شود البته همه هم این شانس را ندارند که کسانی به سراغشان بروند. من از سجاد نصراللهی و آقای مصباح بسیار ممنونم.

سپس مارال بنی‌آدم یکی از بازیگران «در آغوش درخت» به صورت تلفنی در این نشست حضور پیدا کرد و گفت: وقتی خانواده تشکیل می‌شود به نظرم یکی از بزرگترین اتفاقات مقدس جهان شکل می‌گیرد پس تحت هر شرایطی باید آن را حفظ کرد و پایش ایستاد ما با این فیلم این موضوع را به تصویر کشیدیم. من از آقای خواجه پاشا ممنونم که به من اعتماد کردند این را هم باید بگویم من این نقش را با تک تک سلول‌هایم بازی کردم، شرایط را زیست کردم و آقای خواجه پاشا آنقدر هدایت درستی داشت که توانستیم این فیلم درجه یک را بسازیم. امیدوارم برای سینمای ایران و تئاتر کشورمان بهترین‌ها رخ بدهد چون همه صحبت‌های هم نسلان ما با سینما و هنر گفته می‌شود.

خواجه پاشا هم توضیح داد: گاهی یک سری حرف‌ها گفته می‌شود، یک سری ایده‌ها مطرح می‌شود مثل ایده‌های اجتماعی که فرقی نمی‌کند در چه برهه‌ای مطرح می‌شود. ما در جامعه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی دارای یک سری مشکلات عمده و حیاتی هستیم که اگر امروز شروع کنیم بیست سال طول می‌کشد تا اصلاح شود. گاهی ایده‌هایی مطرح می‌شود که بسیار درست هستند مثل گسست نسل‌ها. باید به این موضوعات فکر و برای آن برنامه‌ریزی شود ولی وقتی این ایده‌ها به مرحله اجرا می‌رسند انگار بین ایده و اجرا یک گرداب وجود دارد، گم و وارد مباحث دیگر می‌شود. الان ما با بچه‌های دهه نود نقطه اتصال نداریم. پس کارگروهی اصولی لازم است تا بررسی کنند ما چگونه باید به نسل‌های جدید وصل شویم.

وی در پایان گفت: فیلم بعدی که دارم در همین فضاست امیدوارم بگذارند بسازیم به نظرم در جامعه کنونی هر کسی به غیر از تزریق امید و حال خوب برای مردم کاری کند گناه کرده است مردم ما حالا به حال خوب نیاز دارند پس ناامیدی را به جامعه تزریق نکنیم.

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران وام‌‌دار مادرهایی که همیشه درخشیدند

سینمای ایران اگرچه همچنان از برکت حضور بزرگان و هنرمندانی بهره می‌برد که عمر گرانقدر خود را صرف اعتلای این هنر کرده‌ و قاب‌های ماندگاری را پیش چشم تماشاگرانشان خلق کرده‌اند، اما سوگ فقدان هنرمندانی شریف را که نام‌شان بر حافظه جمعی ما حک شده است، از یاد نمی‌برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا با محوریت موضوع زن و خانواده و بازتعریف موقعیت و جایگاه زنان در جامعه و نقش تاثیرگذار سینما در تحکیم بنیان خانواده شاید بهانه خوبی باشد تا مروری بر کارنامه درخشان بازیگران فقیدی داشته باشیم که مادرانگی و اقتدار زنانه را در قاب سینما و حقیقت زندگی زیسته‌اند.

رقیه چهره آزاد/ مادر

رُقیه چـِهره‌آزاد با نام اصلی رقیه فخرالملوک توکلی از همان کودکی به بازیگری علاقه داشت تا جایی که در سنین کودکی برای فامیل و آشنا نمایش اجرا می‌کرد، وقتی ۱۹ ساله شد و دیپلمش را گرفت توانست به گروه تئاتر حرفه‌ای جامعه باربد که زیر نظر اسماعیل مهرتاش بود، بپیوندد. در ۲۴ سالگی برای نخستین بار روی صحنه رفت و تئاتر را با نمایش تأثیر زن در جامعه آغاز کرد. سال ۱۳۴۴ در نمایش پهلوان اکبر می‌میرد نقش مادر را بازی کرد.

در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در ۸۱ سالگی به وی اعطا شد. در آن زمان او مسن‌ترین بازیگری بود که برندهٔ این جایزه شد. وی در طول حیات هنری خود در آثار مختلفی بازی کرده‌است که از آنها می‌توان به طوفان زندگی، سوته‌دلان، دستکش سفید، پریچهر، ارثیه، مادر، عروس، دلشدگان، الو! الو! من جوجوام و تهران روزگار نو اشاره کرد. چهره‌آزاد همچنین در مجموعه‌هایی تلویزیونی همچون آرایشگاه زیبا، هزاردستان و مزد ترس به ایفای نقش پرداخته‌است. هنگام درگذشت رقیه چهره‌آزاد در 10 دی ماه 1373؛ روزنامه‌ها، نقل قولی از نقش غلامرضا (اکبر عبدی) را در فیلم مادر، تیتر کردند: «مادر مرد. از بس که جان ندارد.»

حمیده خیرآبادی/ پدرسالار

تا مدت‌ها جنس دیالوگ‌گویی‌های او در سریال‌های تلویزیونی تبدیل به ضرب‌المثل و نمادی از مادرانگی‌ها میان اعضای یک خانواده معمولی بود. حمیده خیرآبادی را که مادر ثریا قاسمی دیگر بازیگر دوست‌داشتی سینما و تلویزیون محسوب می‌شود، آنقدر در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف در مقام مادر دیدیم که برای خیلی از ما، تعریف مادر و مادرانگی، منطبق بر شمایل دوست‌داشتنی او بود.

در میان آثار خاطره‌سازی که از حمیده خیرآبادی به یادگار مانده است، قطعا می‌توان جایگاه ویژه‌ای برای «پدرسالار» قائل شد. حضور درخشان خیرآبادی در کنار زنده‌یاد محمدعلی کشاورز در نقش اسدالله‌خان هنوز هم برای نسل دهه ۶۰ و ۷۰ یک خاطره فراموش‌نشدنی است.

خیرآبادی حضورهای خاطره‌سازی دیگری همچون فیلم «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» و یا سریال محبوب‌ «خانه سبز» را هم در کارنامه خود دارد.

حمیده خیرآبادی ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ در سن ۸۵ سالگی دارفانی را وداع گفت.

شهلا ریاحی/ دلشدگان

قدرت‌الزمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی، زادهٔ ۱۸ شهریور ۱۳۰۵ در تهران است. او هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون بود که با ساخت فیلم مرجان، نخستین کارگردان زنِ سینمای ایران لقب گرفت.

او سینمای حرفه‌ای را سال ۱۳۳۰ با فیلم «خواب‌های طلایی» به کارگردانی معزالدیوان فکری تجربه کرد. با رکود کار تئاتر، ریاحی سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و به این ترتیب نام اولین زن کارگردان سینمای ایران را به خود اختصاص داد. وی گوینده رادیو و تلویزیون و مجری برنامه‌های کودک نیز بود.

ریاحی در بیش از 70 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است که از آن میان می توان به گلنار، در مسیر تندباد، دو فیلم با یک بلیت، دلشدگان، حکیم باشی، سراب، عروسی خون و بسیاری از فیلم های دیگر اشاره کرد. وی همچنین در دهها سریال تلویزیونی و نمایش، ایفای نقش کرده است. شهلا ریاحی که به علت بیماری حدود ۱۰ ماه در بیمارستان بستری بود و زندگی نباتی داشت، شامگاه ۱۰ دی ۱۳۹۸ درگذشت.

جمیله شیخی/ کاغذ بی خط

جمیله شیخی زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۰۹، او در ابتدا از شاگردان کلاس آواز فاخره صبا بود که سپس صبا وی را به شاهین سرکیسیان معرفی می‌کند و سپس نزد استادان دیگر تئاتر به آموختن و تمرین تئاتر مشغول شد و اولین فعالیت حرفه ای خود را در سال ۱۳۳۶ با نمایش «پدر» آغاز کرد تا اینکه به استخدام رسمی «اداره تئاتر» درآمد. او برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از دهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مسافران ساخته بهرام بیضایی و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم لیلا به کارگردانی داریوش مهرجویی شده است. او همچنین در آثار درخشانی همچون کاغذ بی خط، پرنده کوچک خوشبختی، پاییزان، مسافران، ماه و خورشید و ده ها فیلم، سریال و تئاتر دیگر بازیگر کرده است. جمیله شیخی در روز چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۸۰ در سن ۷۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در روز ۶ خرداد ۱۳۸۰ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

هما روستا/ از کرخه تا راین

آنقدر صدایش آرام بود و عمق نگاهش گیرا، که در هر پلانی که از یک فیلم یا سریال حضور پیدا می‌کرد می‌توانست همه نگاه‌ها را به سمت خود جلب کند. هما روستا که از چهره‌های برخاسته از صحنه تئاتر به حساب می‌آمد در ابتدای دهه ۵۰ مقابل دوربین حاضر شد و هم در سینما و هم در تلویزیون حضورهای خاطره‌سازی را رقم زد.

مخاطبان جوان‌تر سینما و تلویزیون شاید او را به‌واسطه حضور در سریال «ترانه مادری» به یاد داشته باشند اما حرفه‌ای‌ترها حتما درخشش او در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی در آستانه دهه ۷۰ را فراموش نکرده‌اند.
یکی از حضورهای خاطره‌انگیز روستا در مقابل دوربین که هم در میان اهالی فن و هم در نگاه مخاطبان عام همچنان ماندگار به‌حساب می‌آید، ایفای نقش او در فیلم «از کرخه تا راین» بود. فیلمی از ابراهیم حاتمی‌کیا که روستا در آن نقش خواهر کاراکتر اصلی یعنی سعید را بازی می‌کرد و در آلمان قرار بود میزبان برادر مبتلا به سرطانش باشد.

هما روستا در چهارم مهرماه سال ۱۳۹۴ درست در روز تولد ۷۱ سالگی‌اش تسلیم عوارض بیماری سرطان شد و چشم از جهان فروبست.

پروین‌دخت یزدانیان/ قصه‌های مجید

هنوز با خبر درگذشت کیومرث پوراحمد، یکی از خاطره‌سازترین کارگردانان سینما و تلویزیون کنار نیامده‌ایم. کارگردانی که برای ساخت «قصه‌های مجید» وسواس بسیاری به‌خرج داد تا باورپذیرترین ترکیب بازیگران را گردهم بیاورد و نتیجه همین وسواس و سخت‌گیری برای انتخاب کاراکترهای اصلی، او را برای ایفای نقش «بی‌بی»‌ به مادرش رساند.

پروین‌دخت یزدانیان مادر کیومرث پوراحمد بود که با حضور در این سریال، چنان به کاراکتر «بی‌بی‌» جان بخشید که سال‌ها بعد این کاراکتر به سینما هم راه پیدا کرد و فیلم «مهریه بی‌بی» برمبنای آن در سینما ساخته شد.

وی بعدها در فیلم سینمایی «خواهران غریب» و یا سریال «سرنخ» هم در مقابل دوربین پسرش نقش‌آفرینی کرد و اما چندان علاقه‌ای به ایفای نقش در مقابل دوربین کارگردانان دیگر نداشت.

پروین‌دخت یزدانیان در پنجم فروردین‌ماه ۱۳۹۱ پس از دوره‌ای ابتلا به بیماری آلزایمر، دارفانی را وداع گفت.

فرخ‌لقا هوشمند/ مدرسه مادربزرگ‌ها

از دهه ۳۰ بازیگری در سینما را آغاز کرد و تنوع حضورش در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف از مجموعه فیلم‌های «صمد» تا «کوچک جنگلی» را دربر می‌گیرد. فرخ‌لقا هوشمند هم از آن بازیگران دوست‌داشتنی‌ای است که صرف تماشا صورت مهربانش با چشمانی که گویی همیشه در حال خنده بود، حجم عظیمی از خاطرات خوش را در ذهن و قلب‌مان احیا می‌کند.

او که در بالغ بر ۶۰ فیلم سینمایی حضور داشت در سال ۸۰ و در فیلم «غزل» برای آخرین بار روی پرده سینما ظاهر شد اما بخش عمده‌ای از خاطرات ما از او مربوط به تجربه‌های تلویزیونی‌اش می‌شود؛ از «دنیای شیرین دریا» گرفته تا «کوچه اقاقیا».

بی‌شک یکی از جذاب‌ترین خاطرات تلویزیونی هم که فرخ‌لقا هوشمند در کنار جمعی از بازیگران خاطره‌ساز سینمای ایران در آن ایفای نقش داشت، سریال «مدرسه مادربزرگ‌ها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی بود.

سریالی که سهم ویژه‌ای در ادای دین خیلی از ما به مادران و مادربزرگ‌های‌مان داشت.

فرخ‌لقا هوشمند ۲۲ تیرماه ۱۳۸۸ در سن ۸۰ سالگی چشم از جهان فروبست.

پروین سلیمانی/ تعطیلات نوروزی

مگر می‌شود از متولدین دهه ۶۰ باشید و بخشی از شیطنت‌های کودکی‌تان را با چنگالی در دست به «طاهره‌خانوم» نسبت نداده باشید؟ سریال «تعطیلات نوروزی»‌ را خسرو ملکان در سال ۷۰ کارگردانی کرد و مخاطبان در نوروز ۷۱ به تماشای آن نشستند؛ همان سریالی که پروین سلیمانی در آن در نقش «طاهره خانوم چنگال به‌دست» معروف شد و تا همین امروز هم سهم عمده‌ای در خاطرات جمعی ده شصتی‌ها از سریال‌های تلویزیونی دارد.

سلیمانی چهره‌ای دوست‌داشتنی و صدایی خوش‌آهنگ داشت که همین ویژگی‌ها سبب شد حضور متعدد و متنوع او در فیلم‌ها و سریال‌ها در حافظه‌ها با شمایل یک مادر مهربان ترسیم و مانگار شود.

او از اوایل دهه ۳۰ تا دهه ۸۰ در بالغ بر ۷۷ فیلم سینمای ایفای نقش کرد و در سریال‌های تلویزیونی هم چیزی در حدود ۴۰ کاراکتر مختلف را بازی کرد.

پروین سلیمانی سرانجام در ۱۲ خرداد ۸۸ در سن ۸۷ سالگی دارفانی را وداع گفت.

ژاله علو/ روزی روزگاری

ژاله علو زادهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۰۶ در تهران شاعر، گوینده رادیو، صداپیشه و هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون است. او در کودکی آثار ادبی ادیبان ایرانی همچون حافظ و سعدی و مولانا را فرا گرفت. در نوجوانی عضو چند انجمن ادبی و گروه شعرخوانی بود و همین فعالیت‌ها موجبات راهیابی وی به رادیو برای دکلمه شعر و گویندگی در آن را در سال ۱۳۲۷، مهیا کرد. ژاله علو فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران سال ۱۳۲۶ و همچنین فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران سال ۱۳۲۹ است. آخرین اجرای تئاتر خود را در سال ۱۳۳۷ و در نمایشی به نام «توپاز»، به کارگردانی نصرت‌الله محتشم، انجام داد. به پیشنهاد اسماعیل کوشان، نقش اول فیلم «افسونگر» را با آنکه نقش منفی بود، پذیرفت و ۳ هزار تومان دستمزد گرفت. او تا اواخر دهه سی خورشیدی ایفا گر نقش‌های اصلی بود اما به تدریج به شمایل مادر در سینمای ایران بدل شد. ژاله علو فعالیت در دوبله را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و پس از آن در فیلم‌های زیادی به‌جای ستارگان معروف سینمای جهان حرف زده‌است. او آغازگر دوبلهٔ کارتون در ایران بود و دوبلهٔ بسیاری از کارتون‌های والت دیسنی، به سرپرستی وی انجام شده‌است.

وی بعد از انقلاب، بازی در تلویزیون را با مجموعهٔ «امیرکبیر» آغاز کرد. آخرین حضور تلویزیونی اش مجموعهٔ «مختارنامه» بود. شاخص‌ترین آثار ژاله علو در سالهای بعد از انقلاب، یکی مدیریت دوبلاژ سریال محبوب «سالهای دور از خانه» و دیگری، هنرنمایی در مجموعهٔ تلویزیونی «روزی روزگاری» در نقش زن ایلیاتی مقتدری به‌نام خاله لیلا بود که مورد استقبال قرار گرفت. برای این ستاره تکرارنشدنی سینمای ایران، آرزوی سلامتی مدام و عمر طولانی را آرزومندیم.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور ۱۶ تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ در تهران برگزار خواهد شد. این رویداد محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود دارد و با همکاری مراکز و سازمان‌های فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- آیا «جهان‌های موازی» اکران جهانی می‌شود؟

پوستر رسمی فیلم کوتاه «جهان غیرموازی» به نویسندگی و کارگردانی محمد یراقی با طراحی بهمن وقاری رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فیلم، پوستر رسمی فیلم کوتاه «جهان غیرموازی» به نویسندگی و کارگردانی محمد یراقی رونمایی شد.

جهان غیرموازی که دومین تجربه فیلمسازی یراقی محسوب می‌شود، یک درام اجتماعی است که با همکاری بیش از ۳۰ بازیگر در ایفای نقش‌های مختلف، راوی چند روز از زندگی یک دختر ۶ ساله در یک جامعه طبقاتی است و شرایط زندگی کودکان کار را به تصویر می‌کشد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: اتفاقاتی که در عصر حاضر در حال رخ دادن هستند متعلق به جهان موازی یا غیرواقعی نیستند و همه ما در وقوع آن‌ها مقصر یا تاثیرگذاریم.

«جهان غیرموازی» پس از هفت روز فیلمبرداری در مناطق مختلف تهران و پس از پایان مراحل فنی، این روزها در حال امضای قرارداد برای عرضه و پخش بین‌المللی است.

پارسا مجد مدیر فیلمبرداری «جهان غیرموازی» است و لیلی نوروزی تدوین فیلم را برعهده داشته است.

آیناز فکور، عباس ایمانی، داوود محمدآبادی، پیام حق‌نژاد، مهدی هاشمی، غزل کوچک‌بیگ، محمد سوری، شادی گل‌محمدی، فرخنده فرمانی‌زاده، ثمین استادی، علیرضا دانیال‌پور، فرشاد اکبری، امیرسام برکتی، علیسان نجابت‌خواه، محمد محبی، متین محبی، ابراهیم غزی، محمد استادی، راستین اسفندیاری، سدنا بارونی، زهرا رحیمی، امیررضا صیاد، الینا موفقی، سامیار فرخ‌زاد و… تعدادی از بازیگران «جهان غیرموازی» هستند.

عوامل اصلی فیلم عبارتند از: نویسنده و کارگردان: محمد یراقی، مدیر فیلمبرداری: پارسا مجد، تدوین: لیلی نوروزی، مدیر صدابرداری: مصطفی بهمنی، طراحی صدا: ندا محسنی، آهنگساز: مهدی شیروانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنامه‌ریز: بهزاد صفار، منشی صحنه: مائده رفیعی، طراح صحنه: مسعود رحیمی، طراح لباس: محمد مهری، مجری طرح: پارسا مجد، گریم: نسترن گلی‌زاده، جلوه‌های بصری: بیتا اخلاقی، اصلاح رنگ: فربد جلالی، عکاس: مونا ورمزیار، طراح پوستر: بهمن قهاری، مشاور رسانه‌ای: مریم قربانی‌نیا.

رسانه سینمای خانگی- مستند نیمه‌تمام اکبر عالمی، بالاخره تمام شد

در حالی که سه سال از درگذشت اکبر عالمی می‌گذرد، یک مستند نیمه‌کاره او تکمیل شده‌ است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اکبر عالمی، مستندساز، منتقد و مدرس سینما یکی از قربانیان کرونا بود که مهرماه سال ۱۳۹۹ از دنیا رفت و اگر در میان ما بود فردا، ۱۳ تیرماه هفتادوهشت‌سالگی‌اش را باید جشن می‌گرفت.

او که فارغ‌التحصیل رشته سینما با مدرک دکتری از انگلستان بود علاوه برمستندسازی، تالیف و ترجمه آثاری در حوزه سینما و عکاسی، در سال‌های دهه ۷۰ مجری برنامه «هنر هفتم» نیز بود.  

عالمی در روزهای آخر زندگی خود  مشغول ساخت دو مجموعه مستند درباره یکسری دستگاه‌ ویژه ماموگرافی و نیز با موضوع پتروشیمی بود که با درگذشت او این مستندها نیمه‌کاره ماندند.

امیر سرایی‌مقدم که علاوه بر داشتن نسبت خانوادگی، دستیار اکبر عالمی در پروژه‌هایش بود به ایسنا خبر داد که این مستدها تکمیل و تحویل داده شده‌اند.

یکی از این مستندها درباره دستگاه‌های ماموگرافی است که شرکت فوجی ژاپن به ایران داده بود. این دستگاه‌ها در شناسایی سرطان سینه که یکی از شایع‌ترین انواع سرطان‌هاست بسیار پیشرفته با قدرت تشخیص زیاد محسوب می‌شوند.

پشت صحنه مستند ماموگرافی- ژاپن

سرایی مقدم پیش‌تر به ایسنا گفته بود:‌ آقای عالمی نگاهی انسانی در این فیلم داشتند و از این جهت موضوع برایشان جالب بود که تشخیص سریع بیماری چطور به نجات جان انسان‌ها کمک می‌کند. علاوه براین رابطه دوستی کهن بین ملت‌های ایران و ژاپن هم موضوع دیگری است که در این مستند مورد توجه ایشان بود.

حالا این مستند پس از تکمیل به شرکت فوجی تحویل داده شده و گویا در ژاپن نمایش داده خواهد شد. همچنین مستندی که درباره پتروشیمی بود نیز تحویل داده شده و احتمالا در رویدادی با موضوع نفت و گاز نمایش داده می‌شود.

اکبر عالمی در حین ساخت مستند ماموگرافی بود که به ویروس کوید ۱۹ مبتلا شد. خبر درگذشت او با واکنش‌های زیادی همراه شد و بسیاری از همکاران و شاگردان او از فقدان این هنرمند و منتقد به تلخی یاد کردند. ابراهیم حاتمی‌کیا در نوشتاری تاکید کرد که «بزرگ استاد سینمایی‌مان را از دست دادیم.»

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران را به زبان فارسی محدود نکنید

دبیر نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی با تاکید بر ترویج تولیدات هنری و سینمایی به زبان های مختلف اقوام داخل کشور گفت: به شدت مخالف کسانی هستم که بر انحصار تولیدات سینمایی صرف زبان فارسی تاکید دارند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، کمال تبریزی در نشست خبری جشنواره ملی فیلم اقوام در تبریز، افزود: اینکه عده ای معتقدند باید تمام تولیدات سینمایی به زبان رسمی کشور باشد برخلاف گستردگی، زیبایی های نهفته در بین اقوام، زبان ها، گویش های مختلف و متفاوت موجود در سرزمین ایران است.

وی اظهار کرد: اینکه در تولیدات سینمایی کاراکتری(شخصیتی) که به عنوان مثال ترک زبان است، او را مجبور به فارسی صحبت کردن کنیم، به هیچ عنوان درست و منطقی نیست و در این میان استفاده از شیوه زیرنویس می تواند بهترین روش برای تولید فیلم هایی به زبان اقوام مختلف کشور باشد.

تبریزی اعتراض به تولیدات سینمایی به زبان های غیرفارسی را بی جا دانست و ادامه داد: جامعه امروز ما نیازمند تولیدات سینمایی به زبان های مختلف اقوام است و این مزیت و ظرفیت بسیار بزرگ برای ایجاد اتحاد، یکپارچگی و زندگی صمیمی بین آحاد مردم ایران زمین است.

وی اظهار کرد: نباید چشم ها را به روی واقعیات جامعه بست و باید توجه داشت که اصرار بر تولید تمام محصولات سینمایی به زبان فارسی نشانه کوته بینی است و تولیداتی همچون سریال شهریار و فیلم سینمایی آتابای بسیاری از واقعیات در این حوزه را نمایان ساخت.

تبریزی هدف اصلی از برگزاری نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی را توجه به استعدادیابی جوانان فعال در این حوزه، شناساندن ظرفیت ها و مزیت های گوناگون اقوام ایرانی، ارایه ساخته های استان های قوم نشین، معرفی فرهنگ، آداب و سنن اقوام ایرانی و تشویق فیلم سازان جوان قوم نشین کشور اعلام کرد.

وی طرح برگزاری چنین جشنواره ای را بسیار خوب و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این رویداد مهم سینمایی و فرهنگی می تواند گامی بسیار بزرگ و موثر و تعیین کننده برای آینده سینمای اقوام ایرانی باشد که در این راستا نیازمند مساعدت تمام ارگان ها و نهادهای ملی، استانی و شهرستانی هستیم.

تبریزی گردشگری، اقتصاد، جغرافیای اقوام، فرهنگ، آیین ها و آداب و رسوم اقوام مختلف را از محورهای اصلی و مهم جشنواره فوق اعلام و اضافه کرد: قرار است فراخوان این جشنواره تا هفته آینده منتشر شود و بر اساس اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پنج تا یازده مهر ماه آینده زمان برگزاری آن خواهد بود.

این کارگردان بنام کشور با ابراز تاسف از اینکه تاکنون آنگونه که باید نسبت به موطن خود انجام وظیفه نکرده است، گفت: در سال فعالیت هنری و سینمایی در حق تبریز کوتاهی کرده ام و تلاش می کنم این خلاء را به زودی جبران کنم که شاید در سال های گذشته به دلیل زندگی در تهران اصرار و توجه زیادی در این زمینه نداشته ام.

“محمدحسن بلاغی” مدیرکل فرهنگ و. ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی نیز در این نشست خبری با تاکید بر اینکه این مجموعه حمایت کامل از برگزاری جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی خواهد کرد، گفت: اینکه استاد عرصه فیلم و سینمای کشور همچون کمال تبریزی قبول مسئولیت در این رویداد کرده اند، برای ما جای بسی افتخار و ارزش دارد.

سیدمحمدحسین بلاغی مبین ادامه داد: بدون تردید این جشنواره در جریان فیلم استان و سایر اقوام ایرانی بسیار موثر و مفید خواهد بود و امیدواریم رویدادی مانگار برای تبریز و ایران باشد.

وی ایران فرهنگی را بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی دانست و با بیان اینکه اقوام ظرفیت بسیار وسیع برای ارایه داشته های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هستند، اظهار کرد: حفظ یکپارچگی و کیان ایران اسلامی باید هدف تمام فعالان هنری و فرهنگی باشد که در این میان هموره تبریز پرچمدار اتحاد ایران بوده و این موضوع در عرصه هنر و سینما نیز باید تقویت شود.

بلاغی از همراهی دستگاه های فرهنگی آذربایجان شرقی برای برگزاری باشکوه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی خبر داد و افزود: شعار ما در حوزه فرهنگ مردمی سازی است و برگزاری این جشنواره توسط بخش خصوصی نیز دذر این همین راستا می تواند تعریف شود.

وی اعلام کرد: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی در راستای بهتر و پربارتر برگزار شدن اولین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی جایزه ویژه ای برای رسانه های گروهی در نظر گرفته است تا بازتاب این رویداد ملی گسترده تر باشد.

رسانه سینمای خانگی- جای خالی پدر، بزرگتر از همیشه

ششم تیرماه یازدهمین سالروز درگذشت علی کسمایی پدر دوبله ایران است که معتقد بود، هر آنچه را یاد می‌گیرید پیش خودتان نگه ندارید. او در حالی نسل پرافتخاری را پس از خود به جا گذاشت که این روزها گله‌های زیادی از وضعیت این هنر مطرح می‌شود و چند چهره شاخص دوبله هم فقط در یک سال گذشته از این دنیا رخت سفر بستند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علی کسمایی متولد ۱۲۹۴ و فارغ‌التحصیل رشته‌ اقتصاد از دانشگاه تهران بود که از سال ۱۳۲۹ فعالیتش را در زمینه‌ دوبله آغاز کرد و برای اولین‌بار در سال ۱۳۳۳ به عنوان سرپرست گویندگان، فیلم «شاهزاده‌ روباهان» را دوبله کرد.

دوبله‌ «شازده احتجاب»، «شطرنج باد»، «ملکوت»، «هجرت»، ‌ «پرواز در شب»، «هزاردستان»، «سربداران»، «آخرین پرواز»، «این خانه دور است»، «سال‌های جوانی»، «اتاق یک»، «حکایت آن مرد خوشبخت»، «کمیته‌ مجازات»، «هور در آتش» و فیلم‌های خارجی «دکتر ژیواگو»، «بانوی زیبای من»، «آوای موسیقی» و «هملت» از جمله آثار این هنرمند است.  

کسمایی در ششم تیرماه سال ۱۳۹۱ از دنیا رفت در حالی که سال‌ها به عنوان نویسنده و مترجم در مطبوعات فعال بود و مدیریت مجله‌های «عالم هنر»، «شهر ری»، «اطلاعات»، «مهر ایرانگ» و «راهنمای کارگران» را نیز برعهده داشت.

او به عنوان یکی از بنیانگذاران صنعت دوبله ایران شاگردان زیادی را تربیت کرد که هر کدام از پیشکسوتان دوبلاژ ایران محسوب می‌شوند.

او گفته بود: «زمانی‌که وارد سینما شدم، حتی در ایران یک “مویلا” (میز تدوین) وجود نداشت و دوبله‌ فیلم‌های فارسی را که در “پارس‌فیلم” انجام می‌شد، هنرمندانی چون سیامک یاسمی، ژاله علو، مهین بزرگی و بیژن محتشم که علاقه‌مند و عاشق سینما بودند، انجام می‌دادند. آن فیلم‌ها که در “پارس‌فیلم” ساخته می‌شدند، نه صدای صحنه و نه صدای شاهد داشتند؛ بنابراین ما دیالوگ‌های آن‌ها را درست می‌کردیم.»

منوچهر اسماعیلی در بزرگداشت علی کسمایی که سال ۱۳۸۶ به مناسبت روز سینما برگزار شد، گفته بود: «من بخش کوچکی از حاصل عمر علی کسمایی هستم. امروز صحبت از مردی است که حاصل عمرش، آبرو و حیثیت دوبلاژ ایران است.  من افتخار دارم که در سن ۲۰ سالگی در فیلم “دروازه پاریس” با ایشان همکاری کردم. یکی از ویژگی‌های علی کسمایی دادن فرصت بود. او یاد داد چیزی را که یاد گرفتی پیش خودت نگه‌ندار. این باعث ماندگاری نام علی کسمایی در دوبلاژ ایران شد.»

بنا به شواهد،   بسیاری از مدیران دوبلاژ و گویندگان مطرح که هم‌اکنون مشغول کار هستند و بسیاری از آن‌ها در چند سال گذشته از دنیا رفته‌اند، از شاگردان کسمایی محسوب می‌شدند؛ چنان‌که ابوالحسن تهامی‌نژاد درباره‌ او گفته است: «کسمایی استاد همه‌ ماست و ما دوبله را با ایشان شروع کردیم. آقای کسمایی در همه‌ ما تأثیر داشته و فیلم‌های خیلی خوبی را دوبله کرده است، که به خوبی آن‌ها را می‌فهمیده و می‌دانسته چه کاری باید انجام دهد.»

علی کسمایی در سال ۱۳۸۸ جوایز و یادگاری‌هایش را شامل عکس، فیلم‌ و لوح‌ها و وسایل مرتبط با بیش از نیم‌قرن فعالیتش در سینما، به موزه سینما اهدا کرد.

او در دفتر موزه سینما نوشت: «اینک حاصل زندگی‌ام را، از نوشته‌ها، سروده‌ها، کتاب‌ها، لوح‌های تقدیر، فیلمنامه‌ها، نوارها و … به موزه‌ سینمای ایران پیشکش می‌کنم، تا از گزند پراکندگی و نابودی در امان باشند و باشد که برای آیندگان به کار آیند. بر پیشینیان است که‌ با کوشش خستگی‌ناپذیرتری، این مرزوبوم کهنسال پرافتخار را، آبادتر و توسعه یافته‌تر و افتخارآمیزتر و موزه‌اش را پربارتر به آیندگان پیشکش کنند.»

خروج از نسخه موبایل