پرسش‌هایی درباره یک دیدار سینمایی زیر سایه سیاست

رییس سازمان سینمایی ایران به همراه چند نفر از مدیرانش اخیرا با یک هیئت از اتحادیه سینماگران مردمی روسیه دیداری داشت که در آن علاوه بر مذاکرات برای همکاری‌های سینمایی، به نکته‌هایی اشاره شده که اتفاق‌های خوبی است اما پرسش‌هایی هم به همراه دارد که مهم به نظر می‌رسد؛ بخصوص آنکه این دیدار اگرچه سینمایی بوده اما برخی اظهارنظرها، آن را از سایه سنگین سیاست دور نکرده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، محمد خزاعی – رییس سازمان سینمایی – چند روز قبل با هیئت سینمای روسیه، در محل این سازمان در تهران دیداری داشت که در آن ضمن اشاره‌ی درست به جایگاه ادبیات داستانی و آثار نمایشی روسیه در ایران تاکید کرد، «وظیفه ماست در حوزه سینما، دو کشور را به هم نزدیک کنیم؛ چراکه سینما تاثیرگذارترین زبان دنیا برای نزدیکی کشورها و ملت‌هاست.» 

در این دیدار نماینده هیئت روسی هم به دو پروژه مهم و بین‌المللی سینمایی کشورش اشاره کرده که شامل “آکادمی سینمایی اوراسیا” و “پروژه فرهنگی خزر” می‌شود و گفته، برای برنامه اول حتی حمایت‌ رئیس جمهور روسیه (ولادیمیر پوتین) و دولت‌های اروراسیا هم جذب شده است و در این زمینه برای همکاری با ایران هم اشتیاق زیادی وجود دارد.

دیدار نمایندگان سازمان سینمایی ایران با نمایندگان کشور روسیه اگرچه در ادامه‌ی دیگر دیدارهای مسئولان سینمای ایران با چند کشور همسایه در ماه‌های گذشته به شمار می‌رود، اما با توجه به سابقه‌ی تولیدات سینمایی روسیه در طول سال‌ها و نیز جایگاه و حاشیه‌های سیاسی این کشور در دنیا، از منظری دیگر مهم و قابل توجه است. ضمن اینکه نکاتی در این دیدار – که گزارش آن از سوی روابط عمومی سازمان سینمایی منتشر شده – وجود دارد که پرسش‌هایی را مطرح می‌کند و ایسنا ضمن طرح آن‌ها آمادگی دارد که در گفت‌وگویی با رییس سازمان سینمایی، جزئیات بیشتری را از تفاهم‌های سینمایی انجام شده با کشورهای مختلف از جمله روسیه -که خیلی‌ وقت‌ها خبرهای آن‌ها صرفا در همان حد انعقاد تفاهم‌نامه می‌ماند – منتشر کند.

یکی از نکات قابل تأمل در جلسه، این است که محمد خزاعی گفته: «غرب به دنبال منزوی کردن سینمای ایران و روسیه است». البته سینمای ایران همین امسال در سه جشنواره مهم برلین، کن و ونیز حضور قابل توجهی داشت و جایزه‌های مهمی هم از جشنواره‌های کارلووی‌واری، تالین، توکیو و بوسان گرفت ولی روسیه در یک سال گذشته به دلیل جنگ با اوکراین، از حضور در بسیاری از رویدادهای مهم سینمایی دنیا منع شد و سؤال اینجاست که استراتژی سازمان سینمایی برای عبور از این پروژه انزوا دقیقا چیست؟

رییس سازمان سینمایی در این دیدار همچنین ابراز امیدواری کرده «از وجوه مشترک دو کشور برای مطرح شدن در سطح بین‌الملل و تبدیل به مرجعیت فرهنگی سینمایی استفاده شود تا با تبادل تجارب بین ایران و کشورهای همسو، به مرجعیت بزرگ سینمایی تبدیل شویم». برای این اتفاق بزرگ، پرسش‌هایی درباره جزئیات و برنامه مورد نظر متناسب با هدف بزرگ وجود دارد؛ از جمله اینکه مرجعیت سینمایی در برابر چه چیزی، با چه هدفی و با کدام جنس سینما قرار است انجام شود؟ آیا برنامه‌ریزی مشخصی برای برون‌رفت از شرایط فعلی سینما در ایران پس از لطمه‌های همه‌گیری کرونا و ناآرامی‌هایی که رخ داده، وجود دارد که قابلیت مرجعیت سینمایی در سطح بین‌الملل هم داشته باشد؟ این پرسش از آن جهت اهمیت دارد که در ماه‌های اخیر با توجه به اتفاق‌های پیش آمده، نگرانی‌هایی از سوی کارشناسان نسبت به آینده‌ی سینما در ایران مطرح شد که هم مسئله‌ی تولیدات سینمایی و عرضه آن‌ها را دربرمی‌گرفت و هم معیشت اهالی و دست‌اندرکاران سینما را. 

نکته‌ی دیگر این که گفته شده، قرار است «دبیرخانه کارگروه فیلمسازان کشورهای عضو شانگهای ایجاد شود.» در گزارش سازمان سینمایی اشاره‌ نشده که این کارگروه دقیقاً قرار است چه کاری انجام دهد. اگر بحث اصلی بر سر تولیدات مشترک و عرضه فیلم باشد، بد نیست یک گزارش رسمی از تمام وعده‌هایی که در طول بیش از ۱۵ سال گذشته از سوی مقامات سینمایی برای تولید، اکران و همکاری‌های مشترک بین ایران و کشورهای مختلف از جمله چین داده شده، منتشر شود که چند درصد به سرانجام رسید و موفقیت‌آمیز بوده است.

در این زمینه همچنین روسیه از اجرای دو پروژه‌ بین‌المللی صحبت کرده که نقش و جایگاه ایران در آن به درستی مشخص نیست. نماینده روسیه از یک پروژه فرهنگی در خزر صحبت و اشاره کرده که اطلاع نداشته این ایده در ایران نیز مورد بحث است. گذشته از اینکه ما در تمام این سال‌ها در حوزه خزر عملا هیچ اقدام یا برنامه‌ریزی برای فعالیت در عرصه سینما نداشته‌ایم، این پرسش مطرح است، چگونه قرار است همان‌طور که مقام ارشد اداره‌ی سینماگران روسیه گفته، جایزه آکادمی اوراسیا، با وجود تحریم‌های روسیه و انزوایی که در این دیدار به آن اشاره شده، در حد اسکار جلوه کند؟ 

پرسش اصلی دیگر اینکه منابع مالی این پروژه‌ها و همکاری‌های مشترک از چه طریقی و با چه ضمانتی تامین می‌شود تا مانند برخی پروژه‌های عمرانی، نیمه‌کاره رها نشود؟

سینما ستاره را می‌سازد یا ستاره سینما را؟

ستاره ها سینما را به وجود می آورند یا سینما از آدم های معمولی ستاره می سازد؟

به گزارش سینمای خانگی به نقل از برنا، ستاره ها سینما را به وجود می آورند یا سینما از آدم های معمولی ستاره می سازد

سوال مشخص است!

جواب مشخص تر!

کارنامه چهره های معروف و محبوب در مشاغل مختلف نشان از این دارد که همه آدم هایی معمولی بوده ایم که  برخی با تلاش و پشتکار و شاید کمی چاشنی شانس  والبته گاهی روابط و…توانسته ایم به لطف دیده شدن و در معرض قرار گرفتن، خود را از آحاد افراد جامعه جدا سازیم و به انسان هایی متفاوت در جامعه تبدیل شویم.

در قابی کوچک تر ستاره های عالم هنر را می بینیم که به لطف دیده شدن در قاب سینما، تلویزیون و انواع مدیا دیگر، حالا به چهره هایی معروف و گاهی حتی محبوب تبدیل شده اند که اصطلاحا «حرفشان برو دارد» و کلامشان بیش از دیگران شنیده می شود.

این مساله دو بعد دارد؛

اگر گاهی حرف مردم شان را می زنند قابل ستایش است و اگر دغدغه های شخصی شان به فریاد تبدیل می شود تا به سفره ایی که از آن نان خورده اند لگد بزنند، جای نکوهش دارد.

سوال اول را باز تکرار می کنیم؛

و از زاویه دیگری به آن نگاه می کنیم که آیا رابطه سینما و ستاره ها مانند رابطه مرغ و تخم مرغ است یا اینکه نه، این سینما است که ستاره ها را می سازد، به آنها جایگاه هنری می دهد ،به آنها جایگاه اجتماعی می دهد و در نهایت برای آنها بستری برای محبوبیت ایجاد می کند.

در واقع منت سینما و مردمی که سینما را دوست دارند بر سر ستاره هایی با دستمزدهایی بالاتر از مردم معمولی است و مردم به عنوان ولی نعمت ستاره ها جایگاه  مهم تر از آنها در جامعه دارند چرا که اول مردم بودند که بعد ستاره ها، ستاره شدن و درخشیدند و از دیگرانی که آنها را ستاره کردند فاصله گرفتند.

طبیعی است که فرصت درخشیدن تا افول یک ستاره، در دست سینما و مخاطبان سینما است پس نمی توان با تکیه بر جایگاهی که دیگران در به دست آوردن آن دخیل بوده اند، آنها را نادیده گرفت.

تو از استعدادت به عنوان سرمایه سود می بری اما این توانمندی به استقبال دیگران نیاز دارد در واقع در این بازار مشتری حرف اول را می زند …

چرا برخی گذشته شان را فراموش می کنند؟

چرا برخی خودشان را گران می خرند وارزان می فروشند!

چرا برخی در خود واهی شان گم می شوند و…

هنرمندی که از آب گل آلود ماهی خودش را می‌گیرد بی‌شک به زودی خودش می‌ماند وخودش!

اما ستاره ی که از مردم می‌گوید و درد مردمش را می‌فهمد و … به این راحتی ها خاموش نمی شود.

اکران بد موقع، مرگ فیلم است

دلایل مختلفی برای دیده شدن و موفقیت آثار سینمایی در گیشه وجود دارد که در گزارش های مختلف به این سرفصل ها دست پیدا کردیم، گزینه های چون؛

-ژانر

-ویترین یا بازیگر

-سوژه یا فیلمنامه

-تبلیغات

-موفقیت های جشنواره ای

که عاملی هستند تا مخاطب برای دیدن یک فیلم در سالن سینما تهیج شود. اما تحقیقات میدانی به خصوص در ده سال اخیر ثابت کرده است که گاهی اوقات در این موازنه به ظاهر مشخص، پارامتر ها دست خوش نکاتی می شوند که گزینه های فوق را تحت الشعاع قرار می دهد.

در واقع گاهی اوقات قواعد مرتبط با موفقیت اثر در اکران به دلایلی که در ذیل به آن اشاره خواهیم داشت از اولویت خارج شده و نمی تواند فیلم را با اکران مساعدی همراه سازد به طور مثال بارها شاهد این بوده ایم که فیلمی موفق در جشنواره با کسب سیمرغ های متفاوت در بخش های مختلف یا کاندید های مختلف، در اکران زمین می خورد.

اما گاهی اوقات ویترین مناسب و پر سر و صدا هم نمی تواند گلیم یک فیلم را از آب بیرون بکشد؛ تجربه نشان داده است که گاهی اوقات سینما به ستارگان نیز رحم نمی کند و فیلمی با حضور چندین ستاره سینمایی با دستمزد های چند ده میلیاردی هم، در گیشه می بازد. در واقع فیلم با ستارگانش هم نمی تواند مخاطب را به سالن ها بکشاند و به دلیل ضعف در متغیر های دیگر، تبلیغات دهان به دهان را از دست داده و با سرخوردگی تمام سینما را ترک می کند.سالهاست سینما به لطف ژانر کمدی زنده مانده است و فروش بیش از صد میلیاردی دو سه فیلم از نوع کمدی متعلق به سینمای بدنه، باعث شده است که سینما سرپا بماند؛ اما به طرز کاملا حیرت آوری گاهی شاهد این هستیم که همان ترکیبی که در سینما فروش بالای پنجاه میلیارد تومان را تجربه کرده است، در فیلم جدید گیشه را می بازد و می رود؛ گاهی ستارگان محبوب و معروف که در کارنامه سالیانه سینمایی شان صد میلیارد تومان را رد کرده اند، با یک فیلم در ژانری دیگر به یک عدد متوسط در فروش می رسند.

بدین ترتیب باید گفت گیشه در سینما جدا از موارد فوق، به مواردی چون زمان اکران مناسب نیز نیاز دارد. برای نمونه چند زمان اکران موفق و ناموفق را در ذیل بررسی می کنیم؛

-اکران نوروزی

-اکران در ماه مبارک رمضان

-اکران نوبت عید سعید فطر

-اکران تابستان

-اکران هم زمان با جام جهانی

-اکران در ماه های محرم و صفر

طبیعتا زمان اکران جدا از اتفاقات ملی و مذهبی تقویم، به گزینه هایی چون وضعیت روحی و روانی مخاطبان، شرایط خاص جامعه، وضعیت اقتصادی مردم و… نیز مرتبط می شود که معمولا دفاتر پخش صاحبنام با مدنظر قرار دادن این نکات سعی به خریدن فیلم و اکران آن ها دارند و بر این اساس است که فیلم در استارت اکران موفق می شود و با حفظ رکورد کف فروش، تا مدت ها روی پرده سینما ها باقی می ماند.

طبیعتا زمان اکران جدا از اتفاقات ملی و مذهبی تقویم، به گزینه هایی چون وضعیت روحی و روانی مخاطبان، شرایط خاص جامعه، وضعیت اقتصادی مردم و… نیز مرتبط می شود که معمولا دفاتر پخش صاحبنام با مدنظر قرار دادن این نکات سعی به خریدن فیلم و اکران آن ها دارند و بر این اساس است که فیلم در استارت اکران موفق می شود و با حفظ رکورد کف فروش، تا مدت ها روی پرده سینما ها باقی می ماند.

تولید هشت فیلم کوتاه در حوزه هنری آذربایجان غربی

رئیس حوزه هنری آذربایجان غربی گفت: واحد هنرهای تصویری این نهاد تا پایان سال جاری تولید هشت عنوان فیلم کوتاه در بخش‌های مستند، انیمیشن و ۱۰۰ ثانیه‌ای را در اولویت و دستور کار خود دارد.

به‌ گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، احد هوشمند درباره 8 فیلم کوتاه که در دستور کار حوزه هنری آذربایجان غربی قرار گرفته است، توضیح داد: فیلم‌های مستند «گردان جندالله» به کارگردانی سینا حسین پور با موضوع نقش گردان‌های مردمی در مبارزه با گروه‌های ضد انقلاب و «اورمیانا» به کارگردانی مهدی حیدری با نگاهی اجتماعی به مساله خشک شدن دریاچه ارومیه به بهانه بررسی زندگی آرتمیا از جمله فیلم‌هایی هستند که در واحد هنرهای تصویری حوزه هنری آذربایجان غربی در دست تولید است.

وی اظهار کرد: حوزه هنری آذربایجان غربی همچنین تولید فیلم‌های ۱۰۰ ثانیه‌ای «اهدای زندگی» به کارگردانی فیروزه قاسمی با موضوع اهدای عضو، «بالاتر از عشق» به کارگردانی امین اسدی با موضوع سرپرستی فرزندان، «خونه رنگ پریده» به کارگردانی احسان سلطانی با موضوع اعتیاد، «سکوت بی ادعا» به کارگردانی سعید علی‌نژاد با موضوع پدر و انیمیشن‌های ۱۰۰ ثانیه‌ای «بلاک و نقطه‌ها» را به ترتیب به کارگردانی محمد کاظمی و محسن پورحسن با موضوع فضای مجازی و انسجام ملی را در دستور کار خود دارد.

به گزارش ایرنا، واحد هنرهای تصویری حوزه هنری آذربایجان غربی یکی از مراکز تولید فیلم‌های کوتاه در بخش‌های مختلف از جمله مستند داستانی و انیمیشن است که در همین راستا از ابتدای سال جاری فیلم‌های کوتاه «سُس و رویاهای من» را تولید و عرضه کرده و سال گذشته نیز ۲ فیلم کوتاه تولید کرده است.

براساس این گزارش فیلم کوتاه امروز در جهان یک ژانر شناخته شده‌است.

نخستین فیلم‌های تاریخ سینما فیلم‌های کوتاه بودند و فیلم‌سازان بزرگی نظیر «جوزپه تورناتوره پیر پائولو پازولینی، کن لوچ، آلن رنه» سینما را با فیلم کوتاه شروع کردند در ایران نیز بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، عباس کیارستمی سینما را با فیلم‌های کوتاه آغاز کردند.

«خروج کارگران از کارخانه» را می‌توان نخستین فیلم برادران لومیر به حساب آورد که نخستین فیلم کوتاه تاریخ سینما نیز محسوب می‌شود.

در ایران سینمای کوتاه در مهر ماه ۱۳۴۷ توسط بصیر نصیبی با نام سینمای آزاد ایران راه اندازی شد و به مرور شکل گرفت وی با تلاش‌های بی وقفه خود توانست در سراسر ایران نمایندگی‌هایی را فعال کند هر چند تلویزیون آن دوران حمایتهای مادی از سینمای آزاد کرد اما فیلمسازان آن کوشش کردند که مستقل بمانند. بسیاری از فیلمسازان پس از انقلاب از سینمای آزاد وارد سینمای حرفه‌ای شدند از جمله کیانوش عیاری، مهدی صباغزاده، داریوش ارجمند، فریدون جیرانی و سینمای کوتاه در حال حاضرگرچه از سویی به وسیله انجمن سینمای جوانان ایران حمایت می‌شود که سازمانی دولتی است و فیلمسازانی نظیر: بهمن قبادی، تورج اصلانی، آرش رصافی، داریوش غریب زاده، امید وفایی، امیرشهاب رضویان، ابوالفضل عطار، محمدرضا فرطوسی، شهرام مکری، امیرعلی اعلایی، ایرج سالاروند، وحید موسائیان، داریوش یاری، مسعود امینی تیرانی را پرورش داده‌است.

تشکیل انجمن صنفی فیلم کوتاه ایران در خانه سینما در شهریور سال ۱۳۸۲ از نقاط عطف فعالیتهای سینماگران فیلم کوتاه ایران است که توانستند به عنوان یک صنف مستقل مطرح شوند. برنامه‌ای به اسم ۸ میلی‌متری در شبکه رادیو نمایش به فیلم کوتاه و سینمای مستند و تجربی اختصاص دارد. این برنامه به تهیه کنندگی و سردبیری قاسم اورنگی می‌باشد که خود مستندساز است.

کارگردان «عینک»: خوراک فرهنگی بچه‌ها جز ماهواره و فیلم‌های خارجی چیست؟

کارگردان فیلم سینمایی «عینک» می‌گوید: با وجود مساعد نبودن شرایط برای اکران، معتقدم کودکان به تنفس و تنوع نیاز دارند و حتی اگر جنگ رخ دهد، نباید آن‌ها را تا جای ممکن درگیر کرد؛ این ضرورتی است که اکران «عینک» را در این مقطع برای من توجیه می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی «عینک» به کارگردانی رضا آقایی و تهیه‌کنندگی مهدی عظیمی‌میرآبادی که در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان و چند رویداد دیگر جایزه گرفته، از امروز هفتم دی‌ماه در سینماها اکران شده است.

داستان این فیلم با بازی هنرمندانی همچون راستین عزیزپور، سانیا رمضانی، مهدی هاشمی و پرویز بزرگی درباره خواهر و برادری است که در روزهای نزدیک عید تلاش می‌کنند تا عینک مادربزرگشان را تعمیر کنند. در این راه با «امان» پسر بچه افغانستانی آشنا می‌شوند که ادعا می‌کند می‌تواند به آن‌ها کمک کند.

رضا آقایی -کارگردان این فیلم – در گفت‌وگویی با ایسنا با اشاره به اینکه ۶ سال منتظر اکران فیلمش بوده، بیان کرد:‌ بعد از چند سال انتظار و در روزهایی که حال مردم و همینطور خود ما خیلی خوب نیست و درواقع در بدترین زمان ممکن به اکران رسیده‌ایم اما چاره‌ای هم نیست.«عینک» در دسته فیلم‌های کودک قرار می‌گیرد که قرار بود سال ۱۳۹۹ آن را اکران کنیم ولی به خاطر کرونا و تعطیلی مدارس شرایط مهیا نشد و امسال هم به دنبال اکران بودیم که از اواخر شهریور این اعتراض‌ها شروع شد. با این حال از آنجا که فیلم ما در گروه هنر و تجربه باید اکران شود، زمان دیگری برای اکران نداشتیم؛ ضمن اینکه سال بعد هم با این وضعیت، شرایط بدتر می‌شود.

او با بیان اینکه در سال‌های پیش از کرونا هم به دلیل تغییر تهیه‌کننده و مشکلاتی که در طول کار از زمان گرفتن پروانه ساخت تا نمایش با وزارت ارشاد داشته، ادامه داد: بدشانسی‌های زیادی داشتم تا این فیلم اولم را به سرانجام برسانم و تصور می‌کردم با باز شدن مدارس شرایط خوبی برای اکران داشته باشیم که با اعتراض‌های اخیر همه چیز عوض شد، با این حال فکر می‌کنم بچه‌ها نیاز به تنفس و تنوع دارند چون حتی اگر جنگ جهانی سوم هم بشود قرار نیست بچه‌ها درگیر شوند و باید نیازهای آن‌ها را تامین کرد. الان هم بنا به همین ضرورت «عینک» را اکران کردیم.

آقایی افزود: برای اکران در گروه هنر و تجربه حدود ۲۰ سالن سینما در اختیار داریم که فعلا یک ماه فیلم را اکران می‌کنند. علاوه براین، سه سال قبل با وزارت آموزش و پرورش قراردادی بسته بودیم تا امکان نمایش فیلم در شکلی متفاوت فراهم شود. این طرح پیشنهادی به صورت یک پویش در همکاری مشترک با آموزش و پرورش بود که آن‌ها هم استقبال کردند تا خودشان خواهان اجرا باشند و نمایش فیلم به شکل یک اردوی تربیتی درآید. اگر این روند ادامه داشته باشد، شرایط خوبی را رقم می‌زند تا تمام فیلم‌های مناسب گروه سنی کودک و نوجوان با تایید آموزش و پرورش در این قالب برای بچه‌ها نمایش داده شوند.

کارگردان فیلم «عینک» در بخشی دیگر از صحبت‌های خود به صحبت‌های مسئولان از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره تولیدات بنیاد سینمایی فارابی اشاره کرد و گفت:‌ گفته شده که ۲۳ فیلم در بنیاد سینمایی فارابی حمایت می‌شود. برای من سوال است که از این میان چند فیلم در حوزه کودک هستند؟ من فیلمنامه‌ام را پس از گرفتن پروانه ساخت به فارابی که متولی سینمای کودک است، داده بودم تا شاید حمایتی شود ولی به نظر می‌رسد اصلاً آن را ندیده‌اند چون گفتند چنین فیلمنامه‌ای نداشتند. واقعا سوال است که چرا در فارابی میلیاردها تومان برای فیلم‌هایی خرج می شود که اصلا بِفروش هم نیستند. اگر مثلاً ۲۰ میلیارد تومان را که ممکن است برای یک فیلم پرخرج هزینه کنند، صرف ۱۰ فیلم کودک با بودجه پایین می‌کردند دست‌کم آثاری برای کودکان ساخته می‌شد که خوراک فرهنگی برایشان باشد.

آقایی با اشاره به وضعیت جشنواره فیلم کودک امسال که به دلیل نداشتن فیلم مثل هر سال برگزار نمی‌شود، دامه داد: یک بررسی ا اعتراضات اخیر در خیابان‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از شرکت‌کنندگان زیر ۲۰ سال سن دارند. آن‌ها ۱۰ سال پیش فقط ۱۰ سال سن داشتند و آیا در حوزه فرهنگی برای آن‌ها خوراکی فراهم شده بود؟ این یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی ماست و وقتی حوزه فرهنگ را رها می‌کنیم ، بعد بازخورد آن را می‌بینیم. خود من فرزند ۱۰ ساله‌ای دارم که هیچ خوراک فرهنگی مناسبی برای او نیست. این بچه‌ها یا مجبورند فیلم‌های قدیمی را ببیند یا پای ماهواره بشینند و محصولات خارجی را تماشا کنند. درحال حاضر بیشتر آثار تولیدی سینما به سمت کارهای طنز رفته و در حوزه سینمای کودک هم باید فاتحه آن را خواند چون با این وضعیت سال بعد هم شرایط بدتر خواهد شد.

الماسی: شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نظارت عالیه برای اجرای فرهنگ انقلابی داشته باشد

جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نظارت عالیه برای اجرای فرهنگ انقلابی در تمامی حوزه های فرهنگی و هنری داشته باشد و اجازه ندهد به جز فرهنگ انقلاب اسلامی هیچ کار دیگری در حوزه های فرهنگی و هنری کشور تولید شود.

به گزارش سینمای خانگی، بازیگر فیلم های سینمایی «تنوره دیو» و «خروج»در مصاحبه با سینماپرس گفت: من قبل از هرچیز از سینماپرس برای اینکه این چنین موضوعات مهمی را انتخاب می کند قدردانی می کنم چرا که همه مشکلات ما در کشور به دلیل تعاریف و خلط هایی است که در این تعاریف به وجود آمده که دلیل آن بی توجهی و ساده انگاری مسئولان بوده و هست!

وی ادامه داد: بی تردید همه چیز به نوع بینش ما باز می گردد؛ اگر امروز در تمامی حوزه های فرهنگی و هنری کشور شاهد مشکلات عدیده هستیم به دلیل نوع نگرش خودمان به حوزه فرهنگ و هنر است؛ به دلیل آن است که تعریف مان از روابط اجتماعی ذیل عنوان فرهنگ در تضاد با رفتار فردی و جمعی مان است.

الماسی خاطرنشان کرد: متأسفانه نظارت عالیه ای برای ترویج فرهنگ ارزشمند و والای انقلاب اسلامی در حوزه های فرهنگی و هنری کشور وجود ندارد و مسئولان هم همواره کاستی ها را توجیه و مشکلات را پنهان می کنند و مانند مادربزرگ ها هرچه هست را زیر فرش می گذارند تا دیده نشود! همین مسأله باعث می شود برخی گمان کنند مشکلات وجود ندارد در صورتی که به اندازه وسعت حوزه فرهنگ و هنر دچار نقصان و مشکل هستیم.

کارگردان فیلم سینمایی «رنج و سرمستی» در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به ولنگاری و رهاشدگی شدید سینمای کشور تصریح کرد: شرم آور است که با هدف درآمدزایی در سینما ساخت هر خزعبلی آزاد شده است! چرا باید با هدف کسب درآمد و پولسازی ساخت هر اثری آزاد شود؟ مگر سینما بنگاه و تجارت خانه است؟ مگر اهالی سینما کاسبکار هستند؟ مگر حوزه فرهنگ و هنر محلی برای درآمد اندوزی است؟ چرا ما این چنین سینما را سخیف کرده ایم؟ چرا روی آمار فروش فیلم ها مانور می دهیم؟ اصلاً مگر فروش باید برای ما اهمیت داشته باشد وقتی اصل ماجرا را گم کرده ایم؟

این سینماگر متذکر شد: مشکل ما از زمانی آغاز شد که مقصود از فعالیت و تولید را پول قرار دادیم و عاقبت مان شد این وضعیت بحرانی که امروز شاهدش هستیم! این تلخ و تأسف بار است که الآن با هدف تأمین درآمد هر عملی را توجیه می کنند و هر فیلمی را تولید می کنند در صورتی که حوزه فرهنگ باید رفتار و سبک زندگی و نگاه سالم را میان آحاد افراد جامعه بسط و گسترش دهد.

وی در پایان این گفتگو افزود: تا به امروز کم کاری زیادی در حوزه ترویج فرهنگ انقلابی صورت گرفته و بی تردید اهمال کاری اعضای شورای انقلاب فرهنگی یکی از دلایل این اتفاق تلخ است و من امیدوارم اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی توصیه های حکیمانه، پدرانه، مدبرانه و دلسوزانه رهبر معظم انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داده و هرچه سریع تر موجبات بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور را فراهم آورند.

به کارگردانی «عباس صالح مدرسه‌ای»/«دبیر جشنواره فیلم عمار» ایفاگر نقش راوی در یک مستند سینمایی می‌شود!

مستند سینمایی «صد سال تطور» با روایت سهیل اسعد و تمرکز بر تحولات خاص تاریخی در قرن گذشته کلید خورد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، مستند سینمایی «صد سال تطور» با پژوهش و کارگردانی عباس صالح مدرسه‌ای و با حضور ادگاردو روبین (سهیل اسعد) به‌عنوان راوی وارد مرحله فیلمبرداری شد.

این اثر به روند تحولات خاص تاریخی طی صد سال گذشته می‌پردازد و به دنبال موشکافی رویدادهای عمیق و حساس قرن گذشته است.

تحقیق و پژوهش این مستند بیش از دو سال به طول انجامیده است و در ادامه همکاری‌های مشترک کارگردان و راوی، شخصیت‌های علمی، دینی و سیاسی در این مستند حضوری متفاوت دارند.

برخی عوامل این پروژه عبارتند از حسین اسدی‌زاده مشاور کارگردان، امیرحسین قلندری و علی وفایی تصویربردار، علیرضا رهبر صدابردار، باقر مهرآبادی تدوین، عباس فرامرزی عکاس، خانه هنرمندان امروز مجری طرح و محمد رضا مکرمی برنامه ریز و مدیر تولید.

ادگاردو روبین که بعد از مسلمان شدن نام سهیل اسعد را بر خود گذاشته است، علاوه‌بر اجرای برنامه تلویزیونی «محیا»، در حال حاضر دبیری جشنواره فیلم عمار را هم برعهده دارد.

«قورقوشوم» برگزیده گراندآف لهستان شد

فیلم مستند داستانی «قوروشوم» در میان ۵ فیلم برتر شانزدهمین جشنواره‌ گرندآف لهستان در بخش سینماتوگرافی قرار گرفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم «قورقوشوم» به کارگردانی مشترک حسین نجاری و فاطیما سیاحتی و به تهیه‌کنندگی موسسه‌ فرهنگی مشکات که از بین ۴۱۰۰ فیلم از سراسر دنیا به مرحله‌ نهایی جشنواره گرندآف راه یافته بود، جزو ۵ فیلم برتر این جشنواره در بخش سینماتوگرافی شد.

مستند داستانی «قورقوشوم» در روز پنجشنبه ۱۰ آذر همزمان با اول دسامبر ۲۰۲۲ در این جشنواره اکران شد.

جشنواره‌ گرندآف از جشنواره‌های معتبر جهان است که فیلم‌های نامزد شده توسط هیأت داوران بین‌المللی متشکل از ۸۰ کارشناس، نظریه‌پرداز، کارگردان و بازیگر از کشورهای مختلف جهان ارزیابی می‌شوند.

مجوز ساخت «قورقوشوم» در اوایل سال ۱۴۰۰ صادر و ساخت و تولید این فیلم بعد از ۶ ماه به سرانجام رسید.

فیلم «قورقوشوم» با نگاهی تاریخی به معدن انگوران ساخته شده و ضمن اشاره به قدمت این معدن و بهره‌برداری مکانیزه‌ آن توسط زنده‌یاد مرتضی رستگار در قبل از انقلاب، به مشکلاتی پرداخته که در آن منطقه و معدن مشهود است.

در این فیلم ضمن اشاره‌ به محرومیت‌های منطقه‌ انگوران، پررنگ بودن برخی باورهای سنتی از مسائلی است که در سکانس‌هایی از فیلم نشان داده می‌شود.

از فعالیت‌های استخراجی معدن انگوران در گذشته‌ دور، اطلاعات چندانی در دست نیست. اولین پروانه‌ بهره‌برداری معدن انگوران در سال ۱۳۰۱ به نام آقای صفاری صادر شد ولی در همان سال پروانه‌ صادر شده به طور موقت لغو و بدین ترتیب فعالیت معدن تا سال ۱۳۲۴ متوقف شد. در سال ۱۳۳۸ با واگذاری معدن به شرکت اتحاد سرب انگوران با مدیریت مرتضی رستگار، فعالیت‌های معدنکاری بصورت ابتدایی و غیر مکانیزه آغاز شد.

تا قبل از اجرای طرح معدنکاری روباز، استخراج از معدن به صورت زیرزمینی و به شکل نامنظم انجام می‌شد. با پیشرفت نسبی عملیات اکتشافی و تعیین ذخیره‌ معدن، مقدمات طراحی معدن باز فراهم شد و بدین ترتیب اولین طرح روباز معدن که تا مدت‌ها به عنوان طرح نهایی معدن شناخته می‌شد، در سال ۱۳۴۷ توسط آقای کندی از شرکت گلدن اسوشیت (Golden Associate) تهیه شد.

در سال ۱۳۴۸ معدن انگوران در اختیار شرکت کالسیمین قرار گرفت. برای حمل خاک مورد نیاز از معدن به شرکت کالسیمین جهت تغلیظ، سیم نقاله هوایی یا همان (ROPE WAY) به طول ۱۹ کیلومتر توسط خود مهندس رستگار طراحی شد.

قبل از انقلاب گروه‌های زیادی از متخصصان آمریکایی، فرانسوی، آلمانی و هندی در پروژه‌های متعددی در این معدن فعالیت می‌کردند.

معدن انگوران در سال ۱۳۵۹ مصادره و مالک آن علیرغم برخورداری از کارنامه‌ قابل دفاع خلع ید شد.

هپکوتیزم؛ روایتی از خیانت آقازاده‌ها

سعید ساروقی کارگردان مستند «هپکوتیزم» که با موضوع سرگذشت تلخ کارخانه هپکو و کارگران این کارخانه ساخته شده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، سعید ساروقی کارگردان مستند هپکوتیزم از محصولات سفیر فیلم، همزمان با عرضه اینترنتی این مستند، در گفتگو با مهر درباره آن توضیح داد: این مستند در واقع روایتی از سرگذشت کارخانه بزرگ هپکو است. کارخانه‌ای که در شهر اراک و استان مرکزی واقع شده است و تولیدکننده ماشین‌آلات معدن و راه‌سازی است و از حوالی سال ۱۳۵۰ تأسیس شده و در دهه بعد از انقلاب فعالیت‌هایش گسترش پیدا کرد. این کارخانه در سال بیش از ۲ هزار دستگاه ماشین‌آلات صنعتی تولید می‌کرد و از این منظر رقیبی بزرگ برای کارخانه‌های صاحب‌نام کشور ژاپن و آمریکا محسوب می‌شد.

وی افزود: مستند «هپکوتیزم» روایتی از این کارخانه است اما نکته‌ای که برای ما اهمیت بیشتری داشت و ما را جذب کرد که این کار را بسازیم، اتفاقات ۱۰ سال گذشته، پیرامون این کارخانه است. در کشور ما اتفاقاتی تحت عنوان «خصوصی‌سازی» افتاد که کارخانه «هپکو» هم یکی از کارخانه‌هایی است که درگیر این اتفاقات شد. این کارخانه در جریان یک خصوصی‌سازی بد، با قیمتی خیلی وحشتناک به شخصی غیرمدیر و غیرکارشناس واگذار شد که تنها به‌دنبال سوددهی سریع بود و منجر به نابودی این کارخانه شد.

این مستندساز افزود: در حین این تحولات، اتفاقات مختلفی برای کارگران این کارخانه رخ داد اما این کارگران همواره تلاش کردند در برابر تصمیمات اشتباه مدیران‌شان مقاومت کنند تا یک سرمایه ملی به این راحتی از دست نرود. مشابه این اتفاقات در کارخانه‌های دیگری همچون «رشت الکتریک» و یا «نساجی مازندران» هم رخ داده بود که به‌طور کامل به نابودی این کارخانه‌ها منتهی شد. کارگران هپکو اما سفت و سخت ایستادگی کردند و روایت همین ماجرا، داستان مستند ما را تشکیل می‌دهد.

کارگری که پول خرید یک شاخه گل برای دخترش را نداشت!

ساروقی درباره وجه تمایز مستند «هپکوتیزم» با آثار مشابهی که درباره این اتفاقات ساخته شده است، توضیح داد: راوی مستند ما یک کارگر است و ما از زبان همین فرد عامی و از قاب زندگی دراماتیک یک کارگر این وقایع را روایت کرده‌ایم. حوالی سال ۹۸ بود که برای ساخت مستندی درباره کرونا عازم بیمارستان خوانساری اراک شدیم. آنجا بود که با فردی مواجه شدیم که تقریباً هزار شاخه گل را جلوی بیمارستان پهن کرده بود و قصدش هدیه این گل‌ها به کادر درمان بود تا به آن‌ها روحیه بدهد. وقتی با او آشنا شدیم، دیدیم از کارگران کارخانه هپکو است. وقتی جلوتر رفتیم و بیشتر با او آشنا شدیم، فهمیدیم او دقیقاً همان فردی است که یک سال پیش‌تر در حین اعتراضات به حوادث کارخانه هپکو و عدم پاسخگویی مسئولان وقت، اقدام به خودکشی کرده بود.

صاحبان جدید، خیلی علاقه نداشتند کسی متوجه شود که در این کارخانه چه می‌گذرد. وقتی توانستیم در قالب عملیاتی شبیه عملیات‌های نظامی، وارد هپکو شوم تا تصاویری از تعطیلی خط تولید تهیه کنیم، عظمت کارخانه و ماشین‌آلاتش مرا شگفت‌زده کرد. واقعاً نسبت به مبلغ ناچیزی که برای این حجم از عظمت، پرداخت شده بود شوکه شدم

وی افزود: او در آن سال تصمیم می‌گیرد با پایین انداختن خود از ارتفاع یک پل خودکشی کند اما حالا تعدادی گل برای کادر درمان آورده بود. ماجرای اهدای این گل‌ها هم روایت دراماتیکی داشت. شب قبل از آن حادثه دختر این کارگر قصد خرید یک شاخه گل برای مادرش را داشته اما این آقای کارگر به‌جهت معذوریت‌های اقتصادی حتی توان خرید یک شاخه گل برای دخترش را نداشته است! متأثر از همین اتفاق و در پی فشار زندگی، او تصمیم به خودکشی گرفت تا شاید با این کارش بتواند نگاه رسانه‌ها را به سمت وضعیت کارگران جلب کند و همین اتفاق هم افتاد.

«هپکوتیزم» درباره سرانجام خودکشی این کارگر هم توضیح داد: بلافاصله دوستان علی‌آقا یعنی همین کارگری که اقدام به خودکشی کرده بود، متوجه ماجرا می‌شوند و در لحظه‌ای که می‌خواهد اقدام نهایی را انجام دهد، جلوی او را می‌گیرند.

ساروقی درباره سرنوشت کارگران کارخانه هپکو بعد از گذشت ۱۰ سال از حواشی به‌وجود آمده، گفت: واقعیت این است که مدیریت قبلی کارخانه، با قیمتی ناچیز این کارخانه را خریداری کرده بود و بخشی از جزییات این واگذاری، در مستند ما هم روایت شده است. کارخانه «هپکو» حدود ۱۱۰ هکتار زمین را در بر می‌گیرد که در بهترین منطقه شهری هم قرار دارد. این ۱۱۰ هکتار زمین با قیمت عجیب ۱۰ میلیون تومان واگذار شده است! عجیب اینکه همان ۱۰ میلیون تومان هم پرداخت نشده و چک‌هایی که صادر کرده بودند، پاس نشده بود.

وی افزود: مدیر وقت کارخانه آن زمان به کارگران پیشنهاد کرده بود حقوق همه‌تان تا زمان بازنشستگی می‌دهم، دیگر کاری به کارخانه نداشته باشید و بروید در خانه‌های‌تان بنشینید! با این حال کارگران از کارخانه دفاع کرده و پای این سرمایه استانی ایستادند. این عرق را به عینه در طول چند سالی که برای ساخت این مستند با بچه‌های هپکو در ارتباط بوده‌ام، دیده‌ام و خودم هم حتی نسبت به این کارخانه عرق پیدا کرده‌ام. گویی این کارخانه، وطن این کارگران است.

خط و ربط‌هایی که فهمیدیم اما نتوانستیم مستند کنیم!

این مستندساز درباره شناسایی هویت افرادی که «هپکو» با آن شرایط عجیب و غریب به آن‌ها واگذار شده است هم گفت: ما در طول ساخت این مستند خیلی تلاش کردیم تا روابط این افراد را کشف کنیم. چیزهایی هم فهمیدیم اما واقعیت این است که سندی برای آن پیدا نکردیم که بتوانیم در مستند به آن اشاره کنیم. به نام برخی وزرا رسیدیم که به واسطه این واگذاری‌ها منافعی کسب کرده بودند اما نتوانستیم آن را در روایت خود مستند کنیم. هنوز البته افرادی هستند که روی این موضوعات مشغول تحقیق و پژوهش هستند. آنچه مشخص است این افراد به برخی مسئولان مرتبط بوده‌اند. حتی یک باند است که در زمینه واردات خودروهای دست دوم صنعتی در حوزه معدن فعالیت می‌کند و شنیده‌ام پایگاه‌شان هم در کرمان است. یکی از اصلی‌ترین مشکلات این روزهای هپکو هم همین واردات بی‌رویه ماشین‌آلات صنعتی بوده است.

ساروقی درباره عجیب‌ترین تجربه‌ای که در فرآیند ساخت این مستند با آن مواجه شده است هم گفت: اتفاقات زیادی را شاهد بودیم اما عجیب‌ترین نکته برای خود من زمانی بود که متوجه شدم در همان اوج التهابات، ورود هر فردی به کارخانه هپکو را ممنوع کرده‌اند. حتی به وزیر رفاه وقت که به نوعی مسولیت این کارخانه را برعهده داشت، اجازه تصویربرداری از داخل کارخانه را نمی‌دادند و فضایی کاملاً امنیتی برای آن ایجاد کرده بودند. طبیعتاً صاحبان جدید، خیلی علاقه نداشتند کسی متوجه شود که در این کارخانه چه می‌گذرد. وقتی برای اولین‌بار توانستیم در قالب عملیاتی شبیه عملیات‌های نظامی، با همکاری برخی بچه‌های هپکو، وارد کارخانه شوم تا تصاویری از تعطیلی خط تولیدا تهیه کنیم، عظمت کارخانه و ماشین‌آلاتش مرا شگفت‌زده کرد. واقعاً نسبت به مبلغ ناچیزی که برای این حجم از عظمت، پرداخت شده بود شوکه شدم.

وی در پایان گفت: چطور چنین خیانتی توانسته بود، اینگونه یک کارخانه را نابود کند و هدف‌شان چه بوده است؟ تولید این کارخانه که می‌توانست سود بیشتری برای همه ما داشته باشد! آن آقازاده‌ای که با هر رانتی، توانسته این کارخانه را تصاحب کند، چرا خط تولید آن را راه‌اندازی نکرد تا سود بیشتری هم نصیبش شود؟ این عجیب‌ترین تجربه من از مشاهداتم بود که هنوز هم نمی‌توانم آن را درک کنم!

فرهاد قائمیان: فیلمساز با ساخت فیلم ۱۰۰ثانیه‌ای پخته می‌شود

فرهاد قائمیان بازیگر باسابقه سینما بیان کرد که فیلم صدثانیه‌ای باید «آن» یک فیلم کامل را داشته باشد. فیلمساز باید برای رسیدن به این سطح از فیلمسازی، به پختگی رسیده باشد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فرهاد قائمیان بازیگر باسابقه سینما در آستانه برگزاری جشنواره فیلم «۱۰۰» درباره نقش‌آفرینی در فیلم‌های کوتاه گفت: من خودم را بچه سینمای کوتاه می‌دانم. هم فیلم کوتاه ساخته‌ام و هم در فیلم‌های بسیاری در فرآیند تولید، همکاری داشته‌ام. از این منظر سینمای جوان و سینمای کوتاه را خانه خود می‌دانم. بخشی از کارنامه حرفه‌ای خودم را مدیون کار در سینمای کوتاه می‌دانم.

وی درباره فیلم‌های ۱۰۰ ثانیه‌ای گفت: فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای در واقع بخشی از سینمای کوتاه و برشی از زندگی است. فیلم کوتاه را شاید بتوان برشی از فیلم بلند هم دانست. اما فیلم صدثانیه‌ای باید «آن» یک فیلم کامل را داشته باشد. فیلمساز باید برای رسیدن به این سطح از فیلمسازی، به پختگی رسیده باشد. ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای به‌عنوان یک تجربه، آنقدر برای هر فیلمسازی لازم است که معتقدم نباید آن را نادیده بگیرد.

این بازیگر درباره تأثیر جشنواره‌ها بر مسیر حرکت یک فیلمساز هم تأکید کرد: قطعاً هر رویداد و جشنواره‌ای در مسیر فیلمسازی هر فیلمسازی حائز اهمیت است اما معتقدم فیلمساز کوتاه، بیش از هر چیز باید خودش را ثابت کند، نه برای حضور در جشنواره. در عین حال جشنواره‌ها هم باید در طول هر سال متوجه پتانسیل و ظرفیت فیلمسازان کوتاه باشند و از آن استفاده کنند. مسئولان و جشنواره‌ها باید برای فیلمسازان جوان، بسترساز باشند تا فیلمسازان کوتاه بتوانند به اوج هدف خود که فیلمسازی بلند است، برسند. از این منظر فیلمسازان کوتاه بزرگ‌ترین سرمایه سینمای ما هستند.

قائمیان درباره مرز میان تیپ‌سازی و شخصیت‌سازی در یک فیلم صدثانیه‌ای گفت: من قائل به این تفکیک نیستم. اگر در زمان ۱۰۰ ثانیه، بتوان مضمون موردنظر را به مخاطب منتقل کرد، یعنی فیلمساز موفق بوده، مهم این است که «آن» فیلم به مخاطب منتقل شود.

این بازیگر سینما درباره تفاوت سبک داستان‌گویی در یک فیلم بلند سینمایی با سینمای کوتاه هم توضیح داد: فیلم کوتاه، در واقع شروع یک حرکت به سمت ساخت فیلم بلند است. معتقدم فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای هم کمک می‌کند تا فیلمساز پخته‌تر شود تا به مرحله فیلمسازی بلند برسد.

وی با تأکید بر اینکه ساخت فیلم کوتاه به دلیل فرصت کمتر برای انتقال مضمون، سخت‌تر از ساخت فیلم بلند است، بیان کرد: در یک فیلم بلند با مجموعه‌ای از سکانس‌های برای انتقال مفهوم مواجه هستیم اما در فیلم کوتاه، فرصت کمتری برای این ارائه وجود دارد. یک بازیگر باید بتواند در فرصت ۱۰۰ ثانیه مضمون یک فیلم را درک و آن را ارائه کند و قطعاً این مورد، نشان‌دهنده استعداد اوست.

قائمیان در پایان گفت: تا به امروز نزدیک به ۱۲ فیلم کوتاه برای سینماگران جوان بازی کرده‌ام و از این بابت به خودم مغرورم و می‌بالم. اینکه توانستم برای دوستانی کار کنم که زمانی خودم هم در کنارشان آموزش می‌دیدم و باز هم توانستم در همکاری مستقیم از آن‌ها چیزی را یاد بگیرم.

خروج از نسخه موبایل