بررسی شش مقاله علمی با موضوع ژانر در سینما

چهارمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری علمی منصور براهیمی و محوریت مقاله‌های علمی با موضوع «ژانر» شنبه 26 آذرماه 1401 در خانه اندیشه‌ورزان برگزار می‌شود.

به‌ گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، «چهارمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران» در ادامه‌ فعالیت‌های پژوهشی انجمن سینمای جوانان ایران و با هدف تولید محتوای تخصصی برای فیلم‌سازان فعال در حوزه‌ فیلم کوتاه، شنبه 26 آذرماه 1401 در «خانا» یا خانه اندیشه‌ورزان برگزار می‌شود.

این دوره از همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران با ارائه شش مقاله علمی همراه است و منصور براهیمی پژوهشگر، مدرس، نویسنده و مترجم در حوزه سینما و تأتر، به‌عنوان دبیر علمی با همراهی هیأت علمی، این مقالات را ارزیابی می‌کنند.

چهارمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران بر محوریت ژانر در سینمای کوتاه تمرکز دارد و تجارب سه دوره گذشته آن نشان داده است که در حوزه‌ پژوهش فیلم کوتاه آنچه بیش از همه می‌تواند مفید باشد، امکان استخراج نتایجی است که بتواند در روند ارتقای کیفی تولید (از ایده تا اجرا) تأثیرگذار باشد؛ بنابراین همایش چهارم با هدف جستجوی راه‌کارهای نوین برای دست‌یابی به ابزارها و ساختارهای متفاوت روایت‌گری و قصه‌گویی در قالب ژانر که از طریق پیوند فیلم کوتاه با حوزه‌های دیگر پدید می‌آید، برنامه‌ریزی شده است.

عناوین شش مقاله راه‌یافته به بخش اصلی چهارمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران (به ترتیب حروف الفبا) به شرح زیر است:

  • «عجایب‌نگاری و فیلم کوتاه؛ بررسی ظرفیت‌های نمایشی عجایب‌نامه‌های ایرانی جهت اقتباس سینمایی در ژانر وحشت»؛ پژوهشگر: سام ایزدی
  • «ژانر در جایگاه کنشگر؛ تحلیل نشانه‌شناسانه تمثیل‌های سیاسی-اجتماعی در فیلم‌های کوتاه ژانر وحشت»؛ پژوهشگر: سام ایزدی
  • «سینمای وحشت فولکلور: غنای فرهنگی و جذب مخاطب در فیلم کوتاه»؛ پژوهشگر: کیوان شمشیربیگی و کیانوش جهاندیده
  • «ژانر کوتاه، ژانر بلند؛ آیا فیلم‌های ژانری کوتاه از همان الگوهای ژانری فیلم‌های بلند پیروی می‌کنند؟»؛ پژوهشگر: پیمان فلاحی
  • «مکان به مثابه کاراکتر در فیلم کوتاه ژانر وحشت با مطالعه موردی آثار دهه اخیر ایران و جهان»؛ پژوهشگر: فرناز قره‌داغی
  • «مطالعه تطبیقی تنوع ژانری در فیلم‌های کوتاه سال‌های اخیر جهان و تولیدات مورد حمایت انجمن سینمای جوانان ایران به مثابه حامی راهبردی فیلم کوتاه در ایران»؛ پژوهشگر: مجید کیانیان

چهارمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران شنبه 26 آذرماه 1401 ساعت 15 در «خانا» یا خانه اندیشه‌ورزان واقع در خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر (عج) و برادران مظفر، شماره ۹۰۷ برگزار می‌شود و علاقه‌مندان و دانشجویان سینما و تأتر می‌توانند در این همایش به صورت آزاد شرکت کنند.

و بالاخره نوبت به اکران فیلم سینمایی «عینک» رسید

فیلم سینمایی «عینک» به کارگردانی رضا آقایی از ۳۰ آذر در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود.

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه؛ فیلم سینمایی «عینک» به کارگردانی رضا آقایی و تهیه‌کنندگی مهدی عظیمی‌میرآبادی در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران می‌شود. داستان فیلم درباره خواهر و برادری است که در روزهای نزدیک عید تلاش می‌کنند تا عینک مادربزرگ‌شان را تعمیر کنند. در این راه با «امان» پسر بچه افغان آشنا می‌شوند که ادعا می‌کند می‌تواند به آنها کمک کند.

فیلم سینمایی «عینک» از ۳۰ آذر در سینماهای هنر و تجربه اکران می‌شود. رضا آقایی کارگردان، مهدی عظیمی میرآبادی تهیه‌کننده، رضا آقایی و علیرضا شریف‌کاظمی نویسنده، داود محمدی مدیر فیلمبرداری و امیر عاشق حسینی صدابردار، عوامل فیلم سینمایی «عینک» هستند. راستین عزیزپور، سانیا رمضانی، مهدی هاشمی و پرویز بزرگی در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.

«۴۰ ثانیه پس از تاریکی» به تدوین رسید/ روایتی از ظهور منجی

همزمان با پایان فیلمبرداری، فیلم کوتاه «۴۰ ثانیه پس از تاریکی» به کارگردانی پوریا علی اکبری مراحل تدوین این اثر آغاز شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، همزمان با پایان مراحل فیلمبرداری و تولید فیلم کوتاه «۴۰ ثانیه پس از تاریکی» به نویسندگی و کارگردانی پوریا علی اکبری این فیلم کوتاه به تدوین رسید.

علی لک، نیلوفر خوبرو و پوریا علی اکبری در این اثر به ایفای نقش پرداخته‌اند.

«۴۰ ثانیه پس از تاریکی» داستانی بر اساس روایت‌های شیعیان از ظهور منجی و آخرالزمان است که طی مدت سه روز در پاکدشت جلوی دوربین رفت.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «آخرین منجی زمانی که جهل، نادانی و فساد اخلاقی به اوج تکامل رسیده است، ظهور می‌کند و ۴۰ سال به شیوه اسلام واقعی بر جهان حکومت خواهد کرد تا دنیا را از ظلم و فساد پاکسازی کند.»

از دیگر عوامل عبارتند از فرهاد قربانپور، امین فامیل صیف صدابردار، فرشاد جهانشیری دستیار یک فیلمبردار، علی یوسفی دستیار دو فیلمبردار، سجاد ورزی زاده دستیار کارگردان، سمانه پهلوان منشی صحنه، هانیه حق‌جو مدیر برنامه ریزی، پریسا ملکی گریمور و نگار امیری مدیر روابط عمومی و تبلیغات رسانه

یادداشت کاوه حدادی: کودکان قربانی جنگند

کاوه حدادی در یادداشتی درباره مستند «همه چیز از بالا قشنگتر است» تاکید کرد کودکان، بزرگترین قربانی جنگ‌ها و درگیری‌ها هستند.

به‌نقل از ستاد خبری شانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت»، کاوه حدادی کارگردان مستند «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» و مدیر انجمن سینمای جوانان بروجرد، یادداشتی درباره این مستند نوشته که در خبرگزاری میزان منتشر شده است. متن این یادداشت به این شرح است: «شنبه۲۰ دی ماه سال ۱۳۶۵، ساعت ۱۲:۴۵ ظهر، دانش‌آموزان نوبت عصر در حیاط مدرسه به صف شده بودند در انتظار به صدا درآمدن زنگ شروع کلاس‌ها اما به‌جای زنگ مدرسه، آژیر قرمز و صدای مهیب انفجار موشک، نجواها و خنده‌های کودکانه‌شان را در هم شکست. در این حادثه،۲ مدرسه ابتدایی و راهنمایی در شهر بروجرد که در مجاورت هم بودند، مورد اصابت موشک قرار گرفتند و ۶۸ دانش‌آموزِ کودک بی‌گناه کشته شدند.
این ماجرا که در نوع خود در دنیا کم‌نظیر است، به نظرم از ظرفیت بالایی برای ساختن فیلم برخوردار بود، به‌خصوص که تا قبل از این هیچ فیلمی درباره آن ساخته نشده بود. مطمئناً تمام ظرفیت‌های نمایشی درباره این داستان به مدیوم فیلم‌های داستانی محدود نمی‌شود و دیگر مدیوم‌های نمایشی از جمله «مستند» هم سهم ویژه‌ای در بازنمایی این حادثه تلخ و به تصور کشیدن دوره‌ای مهم از جنگ فرساینده ایران و عراق می‌تواند داشته باشد.
وقتی صحبت از رخدادی در تاریخ معاصر می‌شود ذهن سازندگان و تماشاگران ما انگار ناخودآگاه به سمت مستند گردآوری (آرشیوی) می‌رود که البته تا حدی هم گزیرناپذیر است. چالش بزرگ من به‌عنوان کارگردان فیلم «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» این بود که چطور می‌شود فیلمی درباره اتفاقی در تاریخ معاصرمان ساخت که تماماً از ویژگی‌های گونه‌ی گردآوری پیروی نکند و در کنار استفاده از منابع آرشیوی (عکس، مصاحبه، فیلم و…) از داستان و عناصر زیبایی‌شناسانه‌ دیگری در خدمت انتقال مفهوم و تأثیرگذاری بیشتر بهره بُرد.
در کشف و شهود پیرامون این چالش، بخش‌های ابتدایی فیلم در ذهن من صحنه‌های اسلوموشن و کاملاً تخیلی با گفتار متنی دراماتیک و کودکانه نقش بست که بخش دوم و مستندِ فیلم آن‌را کامل و رمزگشایی و معنادار کرد.

ترکیب این دو بخش در نهایت، ساختار و کلیتی ساخت که اسم فیلم «مستند» را خودش بر پیشانی خودش گذاشت. جنگ پدیده مذموم و شومی است؛ وقتی که بر کشور و خاکی تحمیل می‌شود اما چاره‌ای جز دفاع نیست. کودکان در همه جنگ‌های تاریخ، قربانی‌اند. کودکانی که حتی تصویر و درک درستی از مفهوم جنگ ندارند و گویی تجسم معصومیت‌اند. کشته شدن این بچه‌ها در یکی از امن‌ترین جاهای جهان  مدرسه  تراژدی تاریخ و حتی دهن‌کجی به مفهوم امنیت است.
کودکان قربانی جنگ‌اند؛ حتی جنگ‌های داخلی. اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۱ در ایران‌مان رخ داد یک‌بار دیگر بر این واقعیت تلخ صحه گذاشت؛ کودکان قربانی جنگ‌اند.»

شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی‌مقدم از 20 تا 25 آذرماه در پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

این صدا را نباید خفه کرد

کارگردان مستند «آب ما را خواهد برد» که نگاهی به اثرات سیل چهار سال قبل ایران دارد، می‌گوید: این فیلم صدای مردم سیل‌زده‌ای است که برخی از آن‌ها هنوز در چادر زندگی می‌کنند و نمی‌توان این صدا را خفه کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، شانزدهمین جشنواره بین‌المللی مستند (سینما حقیقت) آغاز شده و یکی از فیلم‌های آن مستند نیمه‌بلندی به نام «آب ما را خواهد برد» به کارگردانی محمد احسانی است که مربوط به اثرات سیل مهیب سال ۱۳۹۸ در سه استان خوزستان، لرستان و گلستان است.

این مستند ضمن نمایش ویرانه‌های سیل و در دل خانواده‌هایی که داغدار شدند، از نگاه برخی اهالی و فعالان این مناطق به گلایه‌های مردم و آنچه سبب بروز آن سیل ویرانگر بویژه در لرستان شد – از جمله باز کردن سدها – می‌پردازد.
احسانی که پیش‌تر فیلم‌های مستندی همچون «بانوی ارومیا»و «روزگاری هامون» را ساخته برای ساخت این مستند یک سال پس از وقوع سیل به سه استان درگیر سیل سفر کرده و در هر کدام ۱۰ روز فیلمبرداری داشته است. او اشاره می‌کند که در فیلمش از روستایی فیلمبرداری کرده بود که بیشترین تخریب را در سیل داشت و از قضا در ‌ماه‌های اخیر و در جریان ناآرامی‌ها نیز نامش مطرح شده بود.
 او که یک سال پس از وقوع سیل به استان‌های لرستان، خوزستان و گلستان برای فیلمبرداری از مناطق سیل زده سفر کرده بود درباره ساخت مستند «آب ما را خواهد برد» به ایسنا می‌گوید: این فیلم به سیل سال ۹۸ و در واقع قربانیان رها شده سیل مربوط می‌شود که آن را یک سال پس از سیل ساختیم. بخشی از تصاویر استفاده شده در مستند به زمان وقوع سیل برمی‌گردد که حدود هفت تا هشت دقیقه است و آن‌ها را برای ارتباط بیشتر با حادثه رخ داده، از دوستانی که از زمان سیل فیلمبرداری کرده بودند گرفتیم یا خریداری کردیم اما باقی بخش‌ها در سال ۱۳۹۹ فیلمبرداری شدند.
احسانی درباره زمانی که ایده‌ی ساخت چنین فیلمی را در ذهن داشت هم می‌گوید: معمولا ایده ساخت چنین فیلم‌هایی از زمان وقوع حادثه شکل می‌گیرد اما در بلایای طبیعی وقتی سراغ ساخت فیلم می‌رویم نوعی شتاب زدگی وجود دارد و عمده فیلم‌هایی که در رابطه با این اتفاق‌ها ساخته می‌شوند خواه‌ناخواه به عمق آن ماجرا نزدیک نمی‌شوند؛ حتی در دوران کرونا هم شاهد بودیم فقط اندک فیلم‌هایی توانستند به کارهای خوب تبدیل شوند. من معتقد بودم برای ساخت فیلم از سیل سال ۹۸ باید زمان بگذرد تا اتفاق کمی ته‌نشین شود که بتوان کار درست‌تری انجام داد. بر همین اساس به مدت یک ماه در سه استان خوزستان، لرستان و گلستان یعنی هر استان به مدت ۱۰ روز فیلمبرداری کردیم و شرایطی را به تصویر کشیدیم که مردم پس از گذشت یک سال از وقوع سیل با آن دست به گریبان بودند.
او یاداور شد:‌ متاسفانه بسیاری از مردمی که از سیل آسیب دیدند و خانه‌هایشان از بین رفت، همچنان شرایط خوبی ندارند از جمله روستای «حیات الغیب» که در ماه‌های اخیر به واسطه نام دختری نوجوان (نیکا شاکرمی) هم اسمش شنیده می‌شد. این روستا بیشترین تخریب را در زمان سیل داشت و مردمانش هنوز در چادر زندگی می‌کنند.
احسانی در پاسخ به اینکه به عنوان یک مستندساز چه پیش‌بینی‌ای از اثرگذاری این نوع مستندها دارد؟ می‌گوید: ما فعلاً اولین نمایش عمومی فیلم را در داخل کشور و جشنواره حقیقت گذاشتیم و قصد داریم تا جایی که امکان دارد آن را در تهران و مناطقی که فیلمبرداری داشتیم، برای مردم و مسئولان محلی و نیز دانشگاه‌ها نمایش دهیم. قاعدتاً ساخت این نام مستندها خالی از تأثیر نیست ولی باید توجه کنیم که این اثرگذاری را در چه بخشی می‌خواهیم شاهد باشیم. اگر این فیلم را برای مردم نشان دهیم قطعاً تاثیر خود را دارد بخصوص آنکه یک زمانی تصور می‌شد صحبت کردن درباره محیط زیست صرفاً دغدغه افراد روشنفکر است, اما الان به دغدغه عمومی‌تری تبدیل شده است. این نوع فیلم‌ها در کنار حضور کنشگران محیط زیست و خود مردم  می‌توانند تاثیر بگذارند چرا که مردم نیز تا حد زیادی بخاطر آسیب‌هایی که از تغییرات محیط زیستی متحمل شده و در زندگی دیده‌اند، به آگاهی رسیده‌اند.
وی ادامه می‌دهد:‌ اما باید تاکید کرد که هنوز این تاثیرگذاری در بخش مدیریتی و بر مسئولان چندان زیاد نبوده است. البته این طور نیست که مدیران فیلم‌ها را نبینند و احتمالا از ما آمارهای بیشتری هم دارند اما متاسفانه در دید کلان، نگاه محیط زیستی خیلی کم است در حالی که باید به آمایش سرزمین و آسیب‌های زیست محیطی و اجتماعی توجه بیشتری شود.
احسانی در پایان با اشاره به اینکه فیلمش برای شرکت در جشنواره حقیقت ممیزی خاصی نداشته بیان می‌کند:‌ من به تمام کسانی که در این مدت تمایل به حضور در جشنواره نداشتند و حرف از تحریم آن زدند، حق می‌دهم و به نظرشان احترام می‌گذارم. می‌دانم که این موضوع از سر همدردی با مردم تلقی می‌شود اما درباره خودم باید بگویم، فیلمی ساخته‌ام که از هیچ ارگان یا سازمانی برای آن پول نگرفته‌ام و «آب ما را خواهد برد» تنها با حضور جمع کثیری از علاقه‌مندان و دغدغه‌مندان محیط زیست تولید شده که در طول سه سال ساخت فیلم، ذره ذره به ما پول رساندند؛ به همین دلیل وقتی فیلمی ساخته شده که بخشی از صدای مردم است نمی‌توانم این حق را نادیده بگیرم. می‌دانم افراد زیادی از کسانی که در زمان ساخت فیلم بودند منتظرند آن را ببینند.

من نمی‌توانم صدای مردمی را که در این فیلم صحبت کرده‌اند خفه کنم ولی امیدوارم پس از این روزهای سخت، بتوانم «آب ما را خواهد برد» را در سطحی وسیع‌تر نمایش دهم.
برخی از عوامل این مستند عبارتند از: تهیه‌کننده: سوده دهنوی و محمد احسانی، فیلمبردار: مهدی آزادی، صدابردار: علی علوی و علیرضا نوین‌نژاد، تدوینگر: لقمان سخنور، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، مدیر تولید: مجید فردی انور.

حمیدی مقدم:جشنواره حقیقت امسال یک نقطه عطف است.

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از سینماپرس؛ محمد حمیدی مقدم دبیر شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت مطرح کرد: یکی از اتفاقات فرهنگی هنری کشور که این روزها رقم می‌خورد، برگزاری جشنواره سینما حقیقت است. این جشنواره یکی از معتبرترین جشنواره‌های مستند کشور هست که هرساله برگزار می‌شود.

دبیر شانزدهمین جشنواره بین المللی مستند ایران سینما حقیقت گفت: با لطف خداوند در شانزدهمین جشنواره مستند سینما حقیقت از بیستم تا بیست و چهارم نمایش فیلم‌ها را در پردیس سینمایی ملت خواهیم داشت و ان‌شاءالله مراسم پایانی و اختتامیه این جشنواره روز جمعه و در تالار وحدت خواهد بود.

او در خصوص استقبال شرکت کنندگان از جشنواره، تعداد آثار رسیده و آثاری که به نمایش در می‌آید توضیح داد: خوشبختانه ما چیزی حدود ۱۵ تا ۱۶ درصد افزایش درخواست داشتیم، البته این‌ها نمی‌تواند میزان تولید مستند را در کشور نشان بدهد، اما معمولا ورودی به دبیرخانه جشنواره سینما حقیقت معیاری برای میزان تولید مستند در کشور است.

حمیدی مقدم می‌گوید: خوشبختانه به میزان قابل توجهی فیلم‌های ارسالی بازدید شد، چیزی حدود ۱۲ فیلم در بخش جایزه شهید آوینی، ۱۵ فیلم در بخش فیلم‌های بلند، ۱۵ فیلم در بخش نیمه بلند و ۱۹ فیلم در بخش فیلم‌های کوتاه، انتخاب شدند. همچنین فکر می‌کنم مجموعه آثار جذاب و خوب است زیرا علاقمندان سینمای مستند می‌توانند در این چند روز با آن ارتباط بگیرند و تماشا کنند.

حمیدی مقدم ادامه داد: من می‌توانم این نوید را بدهم که جشنواره حقیقت امسال یک نقطه عطف است. زیرا تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربه و پویانمایی که یکی از مهم‌ترین مراکز تولید فیلم مستند در کشور است، یکی از اهدافی است که ما در سازمان سینمایی و زیرمجموعه مرکز گسترش داشتیم.

او افزود: توجه ویژه سینما حقیقت به استان‌ها و نقاط مختلف کشور بود که خوشبختانه ۲۸ فیلمساز و ۲۸ فیلم از شهرستان‌ها و استان‌های مختلف کشور در بخش مسابقه امسال سینما حقیقت حضور دارند و ما یک رنگ آمیزی متنوع از رسوم، بافت شهری و اقلیم داریم و این تنوع در جشنواره امسال کاملا مشهود است.

حمیدی مقدم در ادامه صحبت‎های خود گفت: سال‌های قبل روالی داشته‌ایم برای بچه‌هایی که می‌آمدند و مخاطب ما بودند کارگاه‌هایی را طراحی می‌کردیم، تا در آن‌ها شکل، ساختار قوی و محکم ارتباط با مخاطب، بحث‌هایی مانند متن نویسی، چگونگی بحث مصاحبه، مستندهای تک نفره که درحال حاضر بسیار رایج هستند را در یک جا با یک گروه کمی هدایت می‌کردیم.

او در خصوص تماشای آثار به صورت مجازی و عمومی افزود: عموم مردم می‌توانند در سامانه‌ای که در سایت مرکز گسترش و جشنواره قرار داده شده است رجوع کنند تا آثار را به صورت خرید یا با تخفیف‌های ویژه استفاده کنند یا به صورت حضوری در جشنواره حضور پیدا کنند.

تیزر جشنواره فیلم «۱۰۰» با صدای منوچهر والی‌زاده منتشر شد

تیزر رسمی سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «۱۰۰» با صدای منوچهر والی‌زاده رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، تیزر رسمی سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم ۱۰۰ همزمان با آغاز برگزاری کارگاه‌های این جشنواره در استان‌های مختلف رونمایی شد.

در این تیزر که توسط محمود کریمی و با صدای منوچهر والی‌زاده ساخته شده، توجه ویژه‌ای به تنوع ژانری و موضوعی این دوره از جشنواره فیلم ۱۰۰ شده است.

فراخوان دوره سیزدهم این جشنواره، ابتدای آبان ماه و با دعوت از علاقه‌مندان برای حضور در سه بخش رقابتی ملی، بین‌المللی و مخاطب کودک و نوجوان منتشر شد و مهلت ارسال آثار برای شرکت در آنکه با رویکرد «ایران عزیز» در بخش ملی و «اخلاق» در بخش بین‌المللی برگزار خواهد شد تا پایان دی ماه سال جاری اعلام شده است.

همچنین کارگاه‌های آموزشی سیزدهمین جشنواره فیلم ۱۰۰ در راستای رویکرد فراتهران این دوره، با حضور استادانی چون هادی مقدم‌دوست، محمدرضا خردمندان و محمد پایدار در شهرهای زنجان، قزوین، اصفهان و مشهد برگزار شده و به زودی با همراهی حسین دارابی، امیر پوروزیری و… در دیگر مراکز استان‌ها از جمله اهواز، تبریز، شیراز، بندرعباس، رشت و… نیز برگزار خواهد شد.

سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.

ضرورت ایجاد نهاد فرهنگی جمهوری اسلامی ایران

به گزارش رسانه سینمای خانگی از صفحات مجازی منتشر شده توسط مهدی عظیمی میرآبادی؛ برای رسیدن به جایگاه ممتاز و واقعی فرهنگ در ساختار حکومت جمهوری اسلامی تشکیل نهاد فرهنگی جمهوری اسلامی پیشنهاد می شود که به عنوان یکی از ۵ قوه نظام فعالیت کند و به اهداف فرهنگی آن، با توجه به ویژگی‌ها و الزامات مقوله فرهنگ نظم و جهت بدهد. در این نهاد رییس نهاد مستقیما به مقام معظم رهبری و در برابر شورای عالی انقلاب فرهنگی پاسخگو خواهد بود و روسای سازمان‌های ذیربط (از جمله: سازمان صدا و سیما، سازمان آموزش و پرورش، سازمان آموزش عالی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان حج و زیارت، سازمان فرهنگی‌هنری شهرداری‌ها، سازمان فرهنگی‌هنری نیروهای مسلح، سازمان فرهنگی و هنری بسیج مستضعفان، و…) را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی خواهد کرد. شورای عالی بر اساس برنامه آنان، به ایشان رای اعتماد داده و بر عملکرد آنان مطابق با برنامه‌های مصوب نظارت خواهد نمود. در صورت ناتوانی هر یک از روسای سازمان‌های نهاد آنان را مورد سوال واقع و در صورت لزوم استیضاح خواهد کرد.
هر یک از روسای نهاد و سازمان‌های آن که بر اساس شرایط احراز تعیین خواهند شد. هر یک از آنان برای مدت ۵ سال منصوب شده و امکان تمدید مسئولیت به مدت یک دوره ۵ ساله دیگر نیز ممکن خواهد بود.
برای ایجاد این نهاد، وزارت‌های آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی و گردشگری، در دولت جمهوری اسلامی ادغام و تحت عنوان وزارت فرهنگ، وظیفه پشتیبانی و تامین بودجه نهاد فرهنگی را به عهده خواهد داشت. تبعاً این وزارتخانه مثل وزارت دادگستری برای قوه قضائیه، و وزارت دفاع برای نیروهای مسلح در دولت وظایف مربوطه را بر دوش دارد.
اجرای این پیشنهاد ممکن است نیاز به اصلاح قانون اساسی داشته باشد؛ با توجه به احتمال بازنگری در خصوص ساختار پارلمانی یا ریاستی، و نیاز به بازنگری در قانون اساسی، می‌تواند این بحث نیز در دستور قرار گیرد.

مافیای سینما، همان شاه‌نشینان خانه سینما هستند

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ عباد محمدی: منوچهر اکبرلو، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر حوزه تئاتر و سینما است. سعید الهی، کارشناس حوزه فرهنگ و رسانه و منتقد سینما است. اکبرلو و الهی در بخش نخست این میزگرد، از مفهوم سینمای سیاسی در ایران و الزامات تولید آثار سینمایی در این ژانر گفتند. بخش دوم نیز به بررسی الگو‌های موجود سینمای سیاسی پرداخته شد. بخش سوم این میزگرد به نقد و بررسی آثار سیاسی تولید شده در دولت‌های مختلف پس از انقلاب گذشت. بخش آخر این میزگرد پیش روی شماست. موضوعات اصلی که در این بخش از میزگرد به نقد و بررسی گذاشته شده، نقش جریانات حاکم سیاسی و اعمال سلیقه نمایندگان این جریان‌ها در تولیدات اجتماعی و سیاسی سینماست.

حاکمیت یک دست، سینما را ضعیف می‌کند

اکبرلو: مطالعات و تجربه بنده نشان می‌دهد، هر زمانی که حاکمیت یک دست بوده، فیلم خوبی تولید نشده است. البته این برداشت شخصی من است و قطعا ناقص است و نیاز به بررسی‌های تخصصی دارد؛ مثلا در دوره پهلوی ما تقریبا فیلم سیاسی نمی‌بینیم به خاطر اینکه حاکمیت یک دست است و فقط حزب رستاخیزی وجود دارد که همه باید به اجبار در این حزب باشند. از دهه چهل به بعد، جریان‌های مارکسیستی و کمونیستی، حزب توده، جریانات چپ روشنفکر در سینما (کانون پرورش فکری، فرح و اطرافیان او) و تحصیل کرده‌های اروپایی که حتی در بخش‌هایی از حاکمیت هم حضور دارند، “موج نو” را به وجود آوردند. در کنار اینها فیلمهای گاو، آقای هالو، تنگسیر، شهر قصه، خاک کیمیایی، فیلمهای کیمیایی و مهرجویی و… همگی به نوعی نمادین به رابطه حاکمیت با مردم و مردم با حاکمیت و نحوه مدیریت کلان جامعه پرداخته‌اند فلذا از نوع فیلمهای سیاسی محسوب می‌شوند. اما بعد از انقلاب که حاکمیت یک دست است؛ فیلم سیاسی از لحاظ کمی و کیفی تولید آنچنانی ندارد.

    اکبرلو: مطالعات و تجربه بنده نشان می دهد، هر زمانی که حاکمیت یک دست بوده، فیلم خوبی تولید نشده است. البته این برداشت شخصی من است و قطعا ناقص است و نیاز به بررسی های تخصصی دارد؛ مثلا در دوره پهلوی ما تقریبا فیلم سیاسی نمی بینیم به خاطر اینکه حاکمیت یک دست است و فقط حزب رستاخیزی وجود دارد که همه باید به اجبار در این حزب باشند

شاید اولین فیلم سیاسی بعد از انقلاب «فریاد مجاهد» است که مهدی مهدویان در سال ۱۳۵۸ می‌سازد. دو سه روز بیشتر اکران نمی‌شود ولی آنقدر این فیلم، چیپ و مبتذل است که صدای همه را در می آورد. خب آن جریان آقای نجفی و غیره که می آیند که به قول شما ما دیکتاتورهای مهربان بودیم و قهرمان را از سینما حذف می‌کنند و یک جریان روشنفکری راه می‌اندازند و مردم گریزی ایجاد می‌شود و مخاطب سینما را نابود می‌کنند و سینماها خالی می‌شود و به بهانه حمایت از سینمای داخلی، نمایش فیلم‌های خارجی را ممنوع می‌کنند و با سیاست‌های مختلف خود، جریان‌های جشنواره پسند راه می‌انداختند و حالا اگر هم حرف سیاسی در فیلم‌ها زده می‌شد، به شدت نمادین است و به قول آقای سعید الهی از اینهایی است که باید بگردیم در لایه‌های چندگانه فیلم آن را پیدا کنیم. البته فیلم‌های دیگری نیز ساخته می‌شود مثل «خون بارش» و «از فریاد تا ترور» و…(جملات این قسمت برایم گنگ بود). جریان دیگر، فیلم‌های مستند سیاسی است که هرچند موضوع جلسه ما نیست اما به نظر من به شدت موفق‌تر عمل کرده است. بعد از سال ۱۳۶۰ که دوران آغاز جنگ تحمیلی است، به بهانه جنگ، تولید فیلم‌های اکشن و سرگرم کننده‌ای که خبری از دفاع مقدس در آنها نیست رونق می‌گیرد. البته در کنار اینها فیلم‌های سیاسی نیز ساخته می‌شود که زیاد است مانند «فصل خون»، «رسول پسرابوالقاسم» و «دانه‌های گندم». در سال ۱۳۶۱ فیلم «خط قرمز» توقیف می‌شود و از طرفی برخی فیلم‌های حوزه هنری مانند «توجیه» و فیلم هایی مانند «دادا»، «برزخی ها» که ادامه همان فیلم سازی قبل از انقلاب است، ساخته می‌شود. از سال ۱۳۶۳ که جنگ فراگیر می‌شود و همه شئون جامعه را در برمی‌گیرد، فیلم‌های سیاسی کم رنگ می‌شود و فیلم‌های اکشن جنگی و دفاع مقدس غالب می‌شود. در سال ۱۳۶۴ دوباره فیلم‌های حوزه هنری مانند «بایکوت» و «آن سوی مه» توسط مدیران سینمایی چون آقای نجفی حمایت و ساخته می‌شوند. در سال ۱۳۶۵ فیلم پرفروش «عقاب ها»ی خاچیکیان ساخته می‌شود که برخی معتقدند پرفروش ترین فیلم بعد از انقلاب از لحاظ تعداد بیننده نه ارزش ریالی است. در کنار آن چند فیلم سیاسی مانند «تیرباران» و فیلم «دست نوشته ها» و غیره نیز ساخته می‌شود. در سال ۱۳۶۷ که جنگ اصطلاحا مغلوبه شده؛ فیلم‌های مربوط به تبعات جنگ آرام آرام ساخته می‌شود. لازم به ذکر است که تا سال ۱۳۶۷ صرفا فیلم‌های ترویجی (چه دفاع مقدسی و چه اکشن جنگی) ساخته می‌شده: مثل فیلم «عروسی خوبان» مخملباف، «باشو غریبه کوچک» و فیلم «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» مهرجویی که اساسا هیچ ربطی به جنگ ندارد و در یک فضای پیش از انقلاب رخ می‌دهد. با اینکه در سال ۱۳۶۸ جنگ پایان می‌یابد، اما ساخت فیلم‌های جنگی عمچنان ادامه پیدا می‌کند. در این سال رحلت امام (ره) را داریم و بسیار عجیب است که به هیچ وجه در سینمای ایران حادثه به این بزرگی و عظمت اما هیچ بازتابی حتی به صورت غیر مستقیم ندارد. «شب‌های زاینده رود» و «فرماندار» مخملباف را داریم، حتی درباره جریان سیاسی بین‌الملل یکی دو تا فیلم از حبیب کاوش ساخته شده که یکی از آنها فیلم «آتش پنهان» درباره فلسطین است و فیلم دیگر هم «تعقیب سایه ها»؛ دهه هفتاد تقریبا تثبیت سینمای پس از انقلاب است که نسل جوان وارد سینما شده و یک مرتبه از لحاظ کمی تولیدات سینما افزایش پیدا می‌کند و قاعدتا تعداد ژانرهای مختلف نیز به همان نسبت باید افزایش پیدا کند اما این در مورد فیلم‌های سیاسی کمتر اتفاق می‌افتد؛ البته این فیلم‌ها هم افزایش پیدا می‌کنند اما رشد آن همسو با افزایش کمی سینما نیست. بنیاد فارابی شکل می‌گیرد و نهادهای دیگر سراغ فیلم سازی می آیند.

سینما به سمت حاکمیتی شدن می‌رود؟

    الهی: سال ۱۳۸۷ که مسئولیت جشنواره پلیس را برعهده داشتم. فیلم اول مستند ما در مورد ترنس ها بود که جایزه هم گرفت و آن موقع در کمیسیون بهداشت مجلس این موضوع مطرح شد و همان موقع یک مبلغ وامی در نظر گرفتند برای کسانی که واجد این شرایط هستند و باید جراحی کنند. می خواهم بگویم که اگر فیلمی مصلحانه باشد حتی نیروی اننظامی نیز پشت آن می ایستد

اکبرلو: نه نمی‌رود ولی به نظر می‌رسد که این برای حاکمان مهم بوده است. اساسا بنیادی مثل فارابی نیز برای همین حمایت‌ها تاسیس می‌شود. از سال ۱۳۷۱ فیلم‌های سیاسی حاتمی کیا شروع می‌شود مثل «از کرخه تا راین» و «خاکستر سبز»؛ قابل یادآوری است که تا سال ۱۳۷۰ فیلم‌های ایشان در حوزه جنگی دفاع مقدس است. در سال ۱۳۷۵ «طوفان شن» شمقدری ساخته می‌شود؛ نکته مهم اینکه واقعه طبس ۱۶ سال قبل از ساخت این فیلم اتفاق افتاده؛ ماجرایی که جدای از بحث سیاسی آن، چقدر قابلیت و پتانسیل سینمایی در ذات خودش داشت اما بعد از ۱۶ سال فیلمی درباره آن ساخته می‌شود. در سال ۱۳۷۶ یکی از مهمترین فیلم‌هایی که بعد از انقلاب ساخته می‌شود؛ «آژانس شیشه ای» است که در ادامه فیلم‌های سیاسی حاتمی کیا است. در این سال، اتفاقات دوم خرداد و جریان اصلاحات شکل می‌گیرد. از طرف دیگر فیلم «آدم برفی» نیز در حوزه هنری ساخته می‌شود.

آدم‌ها هم خودشان را نشان می‌دهند که چه کسانی فیلم سیاسی می‌سازند؟

اکبرلو: در دهه ۶۰ هیچ کدام از فیلم هایی که نام بردم، فیلم جدی سیاسی نیست؛ جدی به معنای اینکه تاثیرگذار بوده، شاخص باشد و هنوز ارزش دیدن داشته باشد و در تاریخ سینما بشود از آن نام برد. این به خاطر رو شدن جریانات سیاسی است؛ یعنی ما تا قبل از جریان اصلاح طلب و دوم خرداد، تفکیک سیاست به آن معنا در حاکمیت نداریم و اختلاف نظرها وجود دارد. به نظر من هرکجا که این تفکیک بیشتر اتفاق افتاده است، اختلافات نیز بیشتر نمایان گردیده و در نهایت همیشه نتایج مثبت داشته است. چون هر زمان یکدستی در حاکمیت اتفاق می افتد، آدم نگران می‌شود چون فیلم‌های سیاسی را کاهش داده یا کم ارزش می‌کند. آن موقع به نظر من دیگر «گاندو» ساخته نخواهد شد. در سالهای ۷۸-۱۳۷۷ فیلم‌های سیاسی زیادی ساخته می‌شود اما به نظر من اینها فیلم سیاسی نیستند. در واقع حرف زدن از انتخابات، خاتمی و اعتراضات اجتماعی، بیشتر بهانه‌ای است برای بسیاری از فیلم سازان که حرف‌های اجتماعی خودشان را بزنند مانند فیلم‌های رخشان بنی اعتماد و یا فیلم «متولد ماه مهر» که بیشتر انتقادی اجتماعی است تا سیاسی. حتی «نیمه پنهان ماه» تهمینه میلانی که رابطه زن و مرد بیشتر در آن مطرح است و سیاسی تلقی نمی‌شود.

سینمای سیاسی در ایران نباید به دنبال عادی‌سازی ناهنجاری‌ها باشد

الهی: شما نگاه فمینسیتی را در سمت نگاه سینمای سیاسی می‌بینید؟

اکبرلو: نه نمی‌بینیم. البته نگاه انتقادی اجتماعی می‌بینم که به نظر من خیلی پررنگ تر از نگاه سیاسی است. اما بعضی مسائل خلاف عرف و ارزشهای اسلامی در سینمای ایران کم کم در حال پدیدار شدن است که بعضی افراد هم بدنبال عادی سازی این ماجرایی هستند. مثلا در بعضی فیلم‌های اروپایی شخصیت های همجنسگرایی دیده می‌شود که ارتباط چندانی با موضوع و داستان اصلی فیلم ندارند، به نحوی که با حذف نقش آنها آسیبی به داستان فیلم نمی‌رسد. اتفاقا بعضی جریانها در اروپا با گنجاندن چنین موضوعات یا شخصیت هایی در داستان فیلم، به دنبال عادی سازی مساله همجنسگرایی در جامعه هستند.

الهی: بله، رگه هایی از آن را در سینمای ایران هم می‌بینیم.

اکبرلو: به نظر من به لحاظ کمی در تئاتر موارد بیشتری نسبت به سینما پیدا می‌شود. من همیشه با این موضوع مشکل داشتم و همیشه در جلسات نقد و نوشته هایم گفته‌ام که چرا کارگردان باید به چنین موضوعاتی که حتی یک هزارم درصد هم در جامعه دیده نمی‌شود، بپردازد؟ به نظر می‌رسد در راستای اتفاقی که از دوم خرداد شروع شد و در دولت آقای روحانی به شکل کاملا چیپی ادامه پیدا کرده، مساله تابوشکنی هاست. پرداختن به مسئله ترنس ها هم یکی از این مسائل است که به نظر می‌رسد برای نسل جوان موضوع جذابی است و البته مستند و تئاترهای بسیاری در این باره ساخته شده است. در سینما کمتر سراغ این مساله رفتیم اما نمونه هایی از آن را داریم. می‌خواهم بگویم که این‌ها ذاتا سیاسی نیست.

الهی: سال ۱۳۸۷ که مسئولیت جشنواره پلیس را برعهده داشتم. فیلم اول مستند ما در مورد ترنس ها بود که جایزه هم گرفت و آن موقع در کمیسیون بهداشت مجلس این موضوع مطرح شد و همان موقع یک مبلغ وامی در نظر گرفتند برای کسانی که واجد این شرایط هستند و باید جراحی کنند. می‌خواهم بگویم که اگر فیلمی مصلحانه باشد حتی نیروی اننظامی نیز پشت آن می‌ایستد. اما می‌بینیم در فیلم «عرق سرد» به صورت گذری اشاره‌ای به زندگی دو خانم می‌شود که با هم هستند و یا فیلمی که سال گذشته با موضوع قمار بود، در آن هم گرایشات این چنینی در فیلم قرار داده بود که فقط یک الگوبرداری از سینمای غرب می‌شد که تابوشکنی انجام بگیرد. می‌گویند برای توسعه اجتماعی، ما هم باید این کارها را بکنیم که من با این کار کاملا مخالفم.

    اکبرلو: هر زمان یکدستی در حاکمیت اتفاق می‌افتد، آدم نگران می شود چون فیلم های سیاسی را کاهش داده یا کم ارزش می کند. آن موقع به نظر من دیگر «گاندو» ساخته نخواهد شد. در سالهای ۱۳۷۷-۷۸ فیلم های سیاسی زیادی ساخته می شود اما به نظر من اینها فیلم سیاسی نیستند. در واقع حرف زدن از انتخابات، خاتمی و اعتراضات اجتماعی، بیشتر بهانه ای است برای بسیاری از فیلم سازان که حرف های اجتماعی خودشان را بزنند مانند فیلم های رخشان بنی اعتماد و یا فیلم «متولد ماه مهر» که بیشتر انتقادی اجتماعی است تا سیاسی

اکبرلو: من هم با این مشکل دارم. ما در کلاس‌های فیلم سازی که به بچه ها می‌گوییم فیلم کوتاه و تجربه کلاسی بکنید، خیلی ها به سراغ همین موضوعات می روند. در یک دوره‌ای ۳۰ دانشجو داشتم که ۱۰ نفر از آنها درباره حضور دختران در استادیوم ورزشی می‌خواستند فیلم بسازند. نظر من این بود که این کار را کنید به شرطی که بخواهیم از موضوع به عنوان یک المان برای طرح مسائل و مشکلات دیگر زنان در جامعه استفاده کنیم. اما این مسائل به نظر می‌رسد که جذاب تر است. در ادامه بحث اصلی ما به اینجا رسیدیم که در سال ۱۳۷۸ و درباره فیلم «نیمه پنهان ماه» گفتند خانم میلانی برای این فیلم بازداشت شده و بعد شایعه کردند که به دستور رهبری آزاد شده؛ آنهم سر یک فیلمی که اساس هیچ حرف جدی ندارد و اساسش سینمایی نیست؛ یکی از ویژگی‌های بد سینمای سیاسی بعد از انقلاب این است که طرف را به سمت سیاست منحرف می کنند، مثلا همین دختران جوان در دانشگاه‌ها به موضوع حضورشان در استادیوم به عنوان یک مسئله اجتماعی نگاه نمی‌کنند، بلکه احساس می‌کنند که می‌خواهند یک فیلم سیاسی بسازند. وقتی در لایه‌های چندم این فیلم‌ها نقد و نماد شناسی انجام می‌شد، اینطور برداشت می‌کردند که حتما منظور تو از اسم یا رنگ خاص، اشاره به شخص یا جریان خاصی بوده است. لذا به تدریج برای آنها این امر مشتبه شد که آنها حتما لیدر یک جریان سیاسی هستند و برخی نیز آنها را تحویل گرفتند و حالا افرادی مثل جعفر پناهی، تهمینه میلانی و… فکر می‌کنند که اگر فیلم سیاسی بسازی آدم شاخص تر و روشنفکرتری هستی و در صورتی که اصلا سوابق این‌ها به این حرف‌ها نمی‌خورد ولی برایشان به یک امتیاز تبدیل شده است. در سال ۱۳۸۲ فیلم «مارمولک» را داریم که برخی می‌گفتند علیه روحانیت است و برخی دیگر می‌گفتند نه، چون این لباس روحانیت تنش می‌کند، همان لباس باعث اصلاح او می‌شود و این طیف در مورد این فیلم دعواهای شدیدی با هم داشتند. جالب است که برخی فیلم‌ها مانند مارمولک و سنتوری که بحث و کشمش درباره آنها پیدا می‌شود، به نفع سینماست چون مردمی که در زندگی خود پس از انقلاب حتی یک فیلم هم ندیده اند، رفتند و فیلم مارمولک را در سینما دیدند؛ متاسفانه در مورد فیلم‌های سیاسی و بیشتر در تئاتر و بخصوص آقای محمد رحمانیان از این شیوه استفاده می‌کنند که مثلا در جلسه اول نمایش می‌گویند که اثر، ممیزی شده یا نسخه کامل نیست یا اکرانش تمدید نمی‌شود یا اکران نمی‌شود. به نظر من چنین تعابیری در دیده شدن یا ندیده شدن تعیین کننده و تاثیر گذار است که این برمی‌گردد به همان اختلاف نظرهایی که بین مدیران وجود دارد. این بی سیاستی مدیران، بزرگترین آسیب را به سینمای سیاسی کشور می‌زند و اصطلاحا دوغ و دوشاب را با همدیگر مخلوط می‌کند؛ یعنی در مورد یک فیلم معمولی عطش کاذب ایجاد می‌شود و در فیلم ساز ادعا ایجاد می‌کند. این اتفاق به نظر من از دهه هفتاد آغاز شد که جناح های سیاسی در حاکمیت، اختلافاتشان را با روحانیت و روحانیون بصورت آشکارا در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و مناظره‌ها مطرح کردند که همه خوانده و شنیده‌اند.

شاه‌نشینان خانه سینما و مافیایی که از لندن خط می‌گیرد!

یعنی این خروجی برای دهه هفتاد است؟

اکبرلو: نه نمی‌گویم این خروجی برای دهه هفتاد است، بلکه از نتایج آن است؛ البته من این قضیه را مثبت تلقی می‌کنم. وقتی در سینمای امریکا دو جناح وجود دارد، شما می‌بینید که فیلم‌های سیاسی و سریال‌های نابی ساخته می‌شود. در دوره ترامپ و اوباما یک سری فیلم‌ها و سریال‌های سیاسی خاص ساخته و دیده می‌شود. سال ۱۳۸۳ فیلم «به رنگ ارغوان» را داریم که ۵ سال توقیف است و بعد اکران می‌شود و کلی هم به آن جایزه می‌دهند. بعد «سنتوری» را داریم و بحث توزیع کلان سی دی های آن و «صد سال به این سال ها» را داریم که فقط در جشنواره ۲۸ فجر اکران و بعد توقیف شد. سال ۱۳۸۹ فیلم «پایان نامه» حامد کلاهداری را داریم که خود بچه‌های روابط عمومی این فیلم در جلسه‌ای بعدها گفتند که ما پیشنهاد کردیم که شایعه کنیم این فیلمی است در مورد مرگ ندا آقاسلطان، درحالی که موضوع فیلم هیچ ربطی به این شخص نداشت و شایعات زیادی درباره این فیلم عنوان شد.

الهی: یعنی اگر ژانر سیاسی را در آن قالب ببینیم، شما یک فیلمی می‌سازید در قالب سیاسی که به مذاق جامعه‌ای خوش نمی‌آید و حتی جامعه هنری هم بعد از این فیلم شما را تحویل نمی‌گیرد!

این که می شود مافیا!!

الهی: نه، مافیا به ده نفر می‌گویند! وقتی ۹۹ درصد جامعه هنری شما را تحویل نمی‌گیرند…!‌ خانم مریلا زارعی در ابتدا با همه اینها رفیق بود، زمانی که فیلم شیار ۱۴۳ را بازی کرد، مازیار میری سر صحنه فیلمبرداری چنان به او کنایه و متلک می انداخت که پیش ما گریه می‌کرد و بعد سریع رفت و فیلم «ماهی سیاه کوچولو» را بازی کرد که باز همان گروه او را اندکی تحویل بگیرد. یکی از خروجی‌های این دسته بندی‌ها بوجود آمدن همین فضاهاست.

اکبرلو: حامد کمیلی در برنامه هفت گفت: “من به خاطر بازی در فیلم پایان نامه معذرت می‌خواهم”. یعنی چه که معذرت می‌خواهی! اصلا تو یک بازیگری و نهایتا این فیلم بعنوان یک کار ضعیف در کارنامه تو ثبت می‌شود.

الهی: به گفته آقایان؛ این دسته بندی را من تعیین می‌کنم و ژانر سیاسی آن چیزی است که من می‌گویم!

اکبرلو: البته هیچ کسی نمی‌گوید که «پایان نامه» یک فیلم سیاسی نیست.

الهی: شما خیلی علمی به قضیه نگاه می‌کنید.

یعنی در حاکمیت یک جریانی است که می‌خواهد فیلم سیاسی آنطوری که خود بدنه سینما می‌خواهد، ساخته شود.

الهی: بله؛ یک اراده پنهانی بر جامعه سینمایی ما حکم فرماست که اولا به دلیل خودخواهی و روحیه مافیاگری و ثانیا بعلت ضعف دانش نسبت به موضوعات و اطلاعات است که فقط بر مبنای دایره ذهنی خودشان قضاوت می‌کنند.

اشخاصِ شاخصی هم در میان آنها وجود دارد؟

الهی: بله، صد درصد!

می توانید اسم هم بگویید؟

الهی: دلیلی ندارد اسم خاصی بگویم. شاه نشینان خانه سینما کاملا مشخص هستند. اینها دقیقا به جریانات فرهنگی متصل هستند.

حتی بسیاری از این دوستان همچنان معتقدند که جریان‌های فرهنگی کشور همچنان از آقای مهاجرانی در لندن خط می‌گیرند. فقط کافی است که یک مدیری را بگذارید که قدری اعتقاد به این فضا داشته باشد؛ آن وقت فضا خودش می‌آید و شما را با خودش همراه می‌کند؛ نمونه بارز آن آقای ایوبی است که پیش از آن به عنوان رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بود. وقتی آمد اینجا دوست داشت که الگوی سینمای ایران با همان فضای سینمای فرانسه مدیریت شود، بدون کوچکترین اطلاعات و ضعف هایی که سینمای فرانسه به سینمای بومی و ملی ما وارد می‌کند!

اکبرلو: دهه نود یک اتفاق بزرگی که می افتد برخی نهادها خیلی جدی وارد عرصه فیلم سازی می شوند مثال بارز آن اوج است که به نظر من تعیین کننده و سرنوشت ساز در دهه اخیر و در جریان هنری جامعه است.

به واسطه توان مالی یا نرم افزاری یا سخت افزاری؟

اکبرلو: نخیر؛ موضوع، ویژگی مثبت این دوستان است که معتقدند فیلم قبل از هر چیزی باید توسط مردم دیده شود. در حوزه هنری دهه ۶۰ این فکر نبود. حتی این ایده تزریق می‌شد که ما یک سینمای هنری و یک سینمای تجاری داریم. اگر فیلمشان فروش نمی رفت می گفتند سطح سلیقه مردم این نبوده است!

مثلا فیلم «برنج خونین» یک فیلم ایدئولوژیک تعریف می‌شد و اصلا مهم نبود که دیده شود یا نشود.

    الهی: یک اراده پنهانی بر جامعه سینمایی ما حکم فرماست که اولا به دلیل خودخواهی و روحیه مافیاگری و ثانیا بعلت ضعف دانش نسبت به موضوعات و اطلاعات است که فقط بر مبنای دایره ذهنی خودشان قضاوت می کنند. اینها همان شاه‌نشینان خانه سینما هستند که از مهاجرانی در لندن خط می‌گیرند.

اکبرلو: بله؛ اساسا نگاه آقایان انوار و بهشتی و جریان فکری آنها ضربه بزرگی به سینمای ایران زده که هنوز کمر راست نکرده؛ فیلم با تماشاگر محدود، تحت جریان روشنفکری، با نگاه به سینمای روسیه و فرانسه و ترویج فیلم های تارکوفسکی؛ اما این نگاه تغییر خواهد کرد و مدیرانی که حالا می‌خواهند حمایت مالی کنند به چند موضوع توجه دارند؛ اینکه فیلم قبل از هر چیزی باید جذاب باشد. به نظر من اگر یک نفر می‌خواست فیلم نامه «تک تیرانداز» که فیلم فوق العاده است را در دهه شصت یا هفتاد به جایی ارائه دهد، قطعا کسی از آن حمایت نمی‌کرد. یعنی به او پیشنهاد می‌دادند که فیلم تو یا باید جنگی و کاملا اکشن باشد و یا وجوه عرفانی این آدم را نشان بدهد و اصلا درگیر این قصه‌ها نمی‌شدند.

الهی: در مورد تک تیرانداز؛ من یک نکته حاشیه‌ای عرض کنم؛ مهدی عظیمی میرآبادی که خودش تهیه کننده است و انسانی مذهبی، بسیار معتدل و منطقی است. ایشان در راس انجمن سینمای دفاع مقدس، کار را به “علی غفاری” می‌دهد که “استرداد و ابوزینب” را ساخته و در کنارش “مهرداد خوشبخت” را اصطلاحا به عنوان “کارگردان دوم” کار می‌گذارد که فضای تکنیکی و جنگی اش هم همزمان با هم جلو می‌روند و در نتیجه این فیلم، تراز می‌شود. یعنی آقای “عظیمی” بعنوان تهیه کننده راهبرد و استراتژی را مشخص می‌کند. ایشان در ضمن اینکه می‌گوید سینما باید اکشن، جنگی و کاملا هالیوودی باشد، در عین حال برای جذابیت بیشتر می‌گوید ملاک شخصیت من در فیلم، فلان سردار است که در فیلم نامه باید لحاظ شود. به یک کارگردان هم بسنده نمی‌کند و دوتا کارگردان کنار هم می‌گذارد که با هم فیلم را بسازند و آقای “ابراهیم اصغری” را هم بالای کار می‌گذارد که دنبال لجستیک و پشتیبانی باشد و با این روند یک کار خوب ساخته می‌شود؛ اما کرونا می‌آید و ضربه زیادی به پخش و اکران آن می زند. ضمن اینکه اگر در سینما هم می‌آمد، بیش از یکی دو میلیارد فروش نمی‌کرد چون مردم دیگر به این فیلم‌ها گرایش ندارند و این ربطی به سینمای انقلاب و دفاع مقدس ندارد. مردم اساسا دیگر به این سینما توجهی ندارند.

اکبرلو: من کاملا حرف شما را قبول دارم؛ اما اگر بخواهم این بحث را جمع بندی کنم؛ اتفاق فرخنده این است که نسل جدیدی وارد این عرصه شده که مورد پذیرش قرار گرفته و از آنها حمایت صورت گرفته است، مانند مهدویان ها و سعید روستایی ها و فیلم هایی همچون تک تیراندازها. اینها اتفاقات فرخنده ای است که اصطلاحا یک خون جدیدی در رگ های سینما تزریق شده است؛ یعنی قرار بر این نیست که سینمای سیاسی فقط به فهرست محدودی از افراد مشخص ختم شود که دولت حاکم، نهادهای حوزه هنری یا آنهایی که صاحب پول هستند، این افراد را قبول داشته باشند و بگویند بیا این فیلم جدید را بساز و یا اگر قبول ندارند این آدم را حمایت نکنند و حضورش کمرنگ شود و در جشنواره ها به او توجهی نشود. همین بازگذاشتن لیست اتفاق فرخنده ای است. ما اشخاصی را می‌بینیم که پیشینه خاصی ندارند؛ نه سنشان به جنگ و انقلاب می‌خورد و نه حتی نزدیکانشان جزء شخصیت‌های سیاسی و یا مذهبی خاص بودند و به نظر من اجازه دادن به این افراد برای ساخت این فیلم‌ها یک اتفاق فرخنده ای است که در دهه نود رخ داده است؛ چه در سینمای سیاسی و چه در سینمای مقاومت و بطور کلی سینمای اجتماعی.

سوال اول من این است که آیا پیش بینی شما این است که چون حالا حاکمیت یکدست یا همسو شده، در این فضا رشدی انجام خواهد شد؟ در ضمن هردو بزرگوار می‌دانید که پایه سینما بر تئاتر شکل گرفته است و فرض می‌کنیم که تاسیس و ورود نهادهایی مثل سازمان اوج آثار مثبت و خوبی داشته باشد؛ حالا با در نظرداشتن این مفروضات، سوال دوم من این است که اگر نهادهایی مثل سازمان اوج در زمینه تئاتر ورود کنند، به نظرتان آن پرورش نیرو یا آن زیر ساخت رخ خواهد داد؟

اکبرلو: الان به شکل جدیدی دارند این کار را انجام می دهند.

الهی: به این شکل نیست؛ چون الان ورود بچه‌های تئاتر به سینما به یک معضلی تبدیل شده است یعنی خود جریانات سینمایی مانع از ورود بچه های تئاتر هستند و خیلی تمایلی در این ماجرا نشان نمی دهند. اینطور نیست که ما در تئاتر سرمایه گذاری کنیم و بعد به سینما برسیم. زمان را به شدت از دست می دهیم چون تئاتر مثل سینما مخاطب ندارد و محدود است. از آنجایی که در سینما بحث تکنیک مطرح است، من آن اعتقاد را در مورد پرورش نیرو در سینما ندارم. از عرصه تئاتر و بازیگری هم ممکن است افرادی بصورت استثنایی وارد سینما شوند و خودشان را نشان دهند. اما در مسائل دیگر من خیلی اعتقاد ندارم . به نظر من فقط کافی است که بچه‌ها اعتقاد به ادبیات داشته باشند، فیلمنامه را بفمهند و بتوانند خوب آن را نگارش کنند. همه این‌ها به علاوه تکنیک‌های سینمایی خروجی خوبی در سینما خواهد داشت. یعنی آنقدر پیچیده نیست که ما بخواهیم پایه گذاری را از تئاتر انجام دهیم. این یک برنامه ریزی خیلی دراز مدت است و به قول آقای اکبرلو جزء موردهایی که “نمی شود” است. نکته دوم برای تقویت سینمای سیاسی این است که ما هر موقع روحیه محافظه کاری را بتوانیم از جریانات سیاسی کشور دور کنیم، شاهد تقویت سینمای سیاسی خواهیم بود. یعنی روحیه محافظه کاری را از طیف های سیاسی کشور دور کنیم؛ به شدت یک جریان خودسانسوری در دستگاه‌های اجرایی حاکم است؛ یعنی بدون آنکه نظر بالادستی را بدانند، خود به خود، کارشناس ها فیلم را خود سانسوری می‌کنند؛ بعد که با مقام بالادستی صحبت می‌کنید، می‌بینید که با یک نگرش باز، اصلا مشکلی با فیلم ندارد! مانند همین اتفاقی که برای حضرت آقا افتاد؛ شما می‌بینید که آن موقع وزیر برای فیلم مشکل ایجاد می‌کند و بعد می‌روید پیش مقام معظم رهبری و ایشان می‌گویند، نه، اتفاقا فیلم خوبی است! علت این است که در حلقه‌های واسطه میان ساختار و حاکمیت همیشه حفره وجود داشته است. ما یک جایی صحبت می‌کردیم و می‌گفتیم ما استراتژیست داریم، تکنسین هم داریم. فقط “تاکنسین” نداریم؛ فقدان تاکنسین ها به شدت ما را دچار خلا کرده که نمی‌توانیم آن چیزی که در مهندسی فرهنگی کشور ترسیم می‌شود را به این تکنسین ها بفهمانیم و خروجی خوب داشته باشیم. چرا؟ چون نگاه کارشناسی و شایسته سالاری نداریم.

در حال حاضر پیش بینی شما برای آینده سینمای سیاسی چیست؟

الهی: اگر در بدنه مدیریت آقای اسماعیلی یا آقای خزایی در حوزه سینما، افراد کارشناس، متخصص و شایسته حاکم شود، می‌شود امیدوار بود که سینمای سیاسی در جایگاه خود قرار بگیرد. سینمای سیاسی می‌تواند بعنوان مفهومی که به آن اشاره شد، در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد؛ موضوعات دقیق شناسایی و به خوبی برای جامعه هنری تبیین شود. تعامل با جامعه هنری شرط اول است. یعنی شما تا با هنرمند گفتگوهای اقناعی نکنید، به هیچ وجه نمی‌توانید هنرمند را مجاب کنید تا با شما در سینما در ساخت فیلم سیاسی همراه شود. خروجی این قطعا به نفع سینما نخواهد بود. یعنی مصلحانه نیست.

یعنی می‌فرمایید که برای پرورش نیرو هم شروع به قدم گذاشتن در این مسیر کنند؟

الهی: بله، برای پرورش نیرو اتفاقا تنها مرکزی که وزارت ارشاد دارد، انجمن سینمای جوان است. الان جوانان عدالتخواهی هستند که تکنیک را بسیار خوب می‌شناسند. فقط کافی است دوستان اراده کرده و از این افراد حمایت کنند. آنها را مورد لطف خود قرار دهند و به آنها اعتماد کنند. عرصه هنر عرصه تکرار است. شما نمی‌توانید با یک اثر یا دو اثر انتظار داشته باشید که فیلم شاخصی ساخته شود. آقای مجیدی با ساخت ۲۰ فیلم، آقای مجیدی شده است. وقتی شما اجازه ندهید که این پروسه تکرار شود، اگر جشنواره عمار نشود که فیلم داستانی تولید کند، چگونه از آن بچه حزب اللهی می‌توان انتظار داشت که یک فیلم خوب ساخته شود؟!

عمار را پایگاهی برای این کار می‌بینید؟

الهی: بله، می‌بینم. من فیلمسازان خوبی را در عمار دیدم. هم در عمار، هم در جبهه فرهنگی انقلاب و هم در اوج فیلمسازان خوبی تربیت شده‌اند. خیلی از فیلمسازانی را داریم که با زبان حاکمیت، ادبیات و تکنیک های روز بخوبی آشنایی دارند.

این نوید را می‌توانیم داشته باشیم که بعدها جریانی که در حال حاضر سینمای غالب را راهبری می کند، به حاشیه برود؟

الهی: صد درصد! الان نمونه‌های چند سال اخیر، این را به ما نشان می‌دهد که این کار نه فقط در جبهه فرهنگی انقلاب بلکه در سایر حوزه‌ها هم شدنی خواهد بود؛ وقتی سعید روستایی یا مهدویان و یا محمد کارت را می‌بینم، اطمینان دارم که این اتفاق قطعا خواهد افتاد.

البته جریان انقلاب این روزها با این افراد میانه خوبی ندارند.

الهی: اینها دارند اشتباه می‌کنند. به عنوان مثال آقای مهدویان را تا اوج و قله می‌رسانند و وقتی که شیشلیک می‌سازد …! من یک روز به آقای مهدویان گفتم که ساخت فیلم شیشلیک با این نگاه چیپ و دست پایین، اصلا در شان تو نیست. اصلا خود تو منطقی نگاه نکرده‌ای که حتی اگر می‌خواهی به یک مافیا و جریان مقابلی ورود پیدا کنی، این راهش نیست. حداقل «درخت گردو» توجیه بهتری نسبت به «شیشلیک» دارد. البته این را خودمانی به او گفتم. یعنی شک نکنید که رسما به او می‌گویند که اگر می‌خواهی جایزه بگیری و در جشنواره و جشن خانه سینما دیده شوی این نوع مدلی فیلم بساز. به “منافقین” و “ایستاده در غبار” و امثال “ماجرای نیمروز” چکار داری؟ رسما در مشاوره ها این چیزها را به او می گویند! الان مدت هاست که هیچ صحنه نماز خواندنی در فیلم‌های غیر تلویزیونی نداریم، بعد که صحبت می‌کنیم، می‌گویند خیلی گل درشت است؛ یعنی چنان ایده تو را به سخره می‌گیرند که تو در همان موقع می گویی راست می‌گویند! نهایتا با یک نور سبز تمامش کنیم برود! آقای تنابنده در سریال پایتخت خیلی هنر می‌کرد که صحنه مسجد و نماز نشان می‌داد. من فقط امیدوارم که دستگاه فرهنگی حاکم بر دولت سیزدهم تعاملش را با دستگاه‌های اجرایی بیشتر کند که ظرفیت‌ها را بالا ببرند. یعنی آقای اسماعیلی بتواند فقط در همین هیئت دولت، وزرای هم تراز خودشان را متقاعد کند که آقا اجازه دهید که سینما به دستگاه شما ورود کند و برای شما و از مجموعه عملکردتان فیلم بسازد. یعنی فقط یک درصد از بودجه عمرانی و جاری خود را به سینما اختصاص دهید که اصلا رقم محسوسی نمی‌شود! ما باید این روحیه را داشته باشیم. ما یک زمانی با حمایت وزارت نفت فیلم خوبی مثل «جنگ نفتکش ها» را داشتیم. چرا مدت هاست که دیگر این حمایت‌ها انجام نمی‌شود؟ اگر آقای اسماعیلی بتواند برای وزیر نفت این موضوع را جا بیندازد، وظیفه اش را به درستی انجام داده است!

اکبرلو: اول اینکه ما نباید انتظار داشته باشم وزارت ارشاد تولید کننده باشد بلکه باید نقش تسهیل کننده، حامی و مدیریت کننده این فضا باشد؛ باید از سازمان‌های غیر دولتی مثل اوج حمایت کند تا اینها فیلم بسازند. افراد و نیروهای آنها به دلیل تکثر در قرائت مذهبی و سیاسی که دارند، سبب تولید آثار متنوع خواهند شد. اساسا این تکثرها به سینمای ما کمک خواهد کرد. من معتقدم هرگونه تمرکز در جاهایی که همه چیزش دولتی است مانند جامعه ما، فقط ایجاد رانت می‌کند؛ یعنی یک دایره بسته‌ای از افراد خاص که فقط اینها فیلم می‌سازند. از همین رو در سیستم جدید هر چه تمرکززدایی اتفاق بیفتد و به سمت سیستم‌های جدید مانند نظارت، آموزش و تربیت نیروی انسانی و مدیر بخش میانی پیش برود، بهتر است ؛ اما معمولا این گونه بوده که سراغ این بخش‌های کیفی نرفته و همیشه به دنبال تولید و کمیت بودند. تشویق و ترغیب بخش خصوصی به ساخت فیلم سینمایی یکی از اموراتی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. نکته بعدی، جلسات هماهنگی است؛ یعنی تعامل و هماهنگی و بحث کردن با نهادهایی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر ساخت یا توقیف یک فیلم تاثیر می‌گذارند. اگر این کار صورت نگیرد کسی مثل مهدویان ترجیح می‌دهد تا یک فیلم کمدی خنثی و سرگرم کننده بسازد تا اینکه با معاونت فرهنگی فلان دستگاه بخاطر یک دیالوگ یا پایان بندی دائما درگیر باشد. نهایت امر هم این خواهد شد که افرادی مثل حاتمی کیا یا افخمی که اکثرا فیلم‌های حمایتی ساخته‌اند، در نشست مطبوعاتی خود می‌گویند که اصلا این فیلم من نیست؛ شهیدش کردند! قیچی اش کردند! “حسین مسافر آستانه” که بازیگر درجه یک حوزه تئاتر است، می‌گوید بارها شده که من هر روز صبح که سرکار می‌رفتم، انتظار داشتم که الان یکی به من زنگ بزند و بگوید بیا دادگاه به خاطر فلان تئاتری که بازی و یا کارگردانی کردی. دغدغه او این شده بود. نتیجه این می‌شود که هیئت بازبینی – که بنده هم یک دوره در این هیئت بودم- می‌گوید، مواظب باشید تئاتر مسئله دار روی صحنه نبرید؛ و مساله دار با این تعریف که به من زنگ نزنند و حاشیه ایجاد نشود، نه با آن تعریفی که از هنر تئاتر سراغ داریم. این تعامل نهادها به نظر می‌تواند خیلی کمک کند.

الهی: این سیاست زدگی جامعه خروجی اش این می‌شود که وقتی تمام نهادها و عملکردها تحت سیطره یک جریان سیاسی حاکم قرار می‌گیرد، مسئولین از سایر جریان‌ها و تفکرات تحت هجمه جریان حاکم قرار می‌گیرند. نمونه اش افرادی مثل “حسین مسافر آستانه” که بچه حزب الهی و انقلابی است، وقتی در دولت آقای روحانی مسئولیت می‌گیرد پس او هم مورد هجمه همان جریان واقع می‌شود.

جشنواره فیلم رشد مصداق جهاد تبیین است؛ آن را جدی بگیریم

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از آناپرس؛ شفیع آقامحمدیان رئیس هیئت داوران این دوره از جشنواره فیلم رشد با اشاره به ارسال بیش از ۲ هزار و چهارصد اثر خارجی و ۹۸۷ اثر داخلی در قالب‌های مختلف به دبیرخانه جشنواره افزود: این نشان می‌دهد که جشنواره فیلم رشد یک رویداد شناخته شده و باسابقه است و ظرفیت‌های فراوانی برای جریان‌سازی دارد. ضمن این که مخاطبان اصلی آن دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان هستند که می‌توانند یک ظرفیت بالقوه و پیگیربرای سینمای ایران باشند. اما این که چرا این جشنواره با توجه به این پیشینه نتوانسته رویدادی تأثیرگذار باشد را باید در شیوه برگزاری و برخورد مدیران با آن جستجو کرد.

این کارگردان سینما و تلویزیون افزود: وقتی یک رویداد هنری یک یا دو سال تعطیل شود، به تدریج اعتبار آن نزد هنرمندان و اهالی رسانه پایین می‌آید. یکی از ویژگی‌های هر رویداد فرهنگی، تداوم و نظم برگزاری است. این موضوعی است که متاسفانه جشنواره فیم رشد و البته جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان از آن محروم بودند.

رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم رشد عنوان کرد: اگر مدیران آموزش و پرورش، سیاست و ریل‌گذاری درستی برای جشنواره نداشته باشند، نباید توقع تأثیرگذاری از این رویداد هنری را داشته باشیم.

** جشنواره‌ای که امسال جدی گرفته شد

آقامحمدیان افزود: یکی از دلایلی که باعث شد من در این دوره از جشنواره فیلم رشد مسئولیت داوری را بپذیرم همین است که احساس کردم متولیان، آن را جدی گرفته‌اند و صرفاً به عنوان رفع تکلیف به آن نگاه نمی‌کنند.

وی گفت: این نکته‌ای بود که در صحبت‌های وزیر آموزش و پروش در مراسم افتتاحیه جشنواره هم نمود داشت. آقای نوری بر این نکته تأکید داشت که دبیرخانه صرفاً به شناسایی و تقدیر از فیلمسازان برگزیده اکتفا نکند، بلکه در یک فرایند اصولی به آموزش و تعامل با آن‌ها (فیلمسازان حرفه‌ای و معلمان و دانش آموزان فلیمساز) برسیم. در کنار این تداوم ارتباط، تأکیدی که ایشان بر اهمیت سوژه‌یابی و فیلمنامه‌نویسی برای فیلمسازان دانش‌آموز داشتند نیز نشان می‌داد که جشنواره فیلم رشد در این دوره به دنبال این بود تا گامی هرچند کوچک رو به جلو بردارد.

کارگردان فیلم سینمایی «فرار از جهنم» افزود: احساس من این بود که این دوره متفاوت است و آموزش و پرورش واقعاً پای کارآمده است. انصافاً جوایز خوبی هم برای منتخبان درنظر گرفته‌اند که باعث می‌شود انگیزه آن‌ها بیشتر شود.

** وزارت آموزش و پرورش آموزشگاه سینمایی تأسیس کند

رئیس هیئت داوران پنجاه و دومین جشنواره فیلم رشد عنوان کرد: من در صحبت‌هایی که با آقای لطیفی رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی و آقای یزدانی دبیر جشنواره داشتم، گفتم که چه اشکالی دارد که وزارت آموزش و پرورش یک آموزشگاه سینمایی تأسیس کند؟ در این آموزشگاه و با استفاده از اساتید مجرب دانش‌آموزان از همان سن پایین برای حضور در عرصه فیلمسازی آماده شده و بازیگر، کارگردان و به ویژه فیلمنامه‌نویس تربیت می‌شوند.

آقامحمدیان اظهار کرد: از سوی دیگر گفتم آموزش و پروش چند بار با فیلمسازان جلسات جدی گفتگو و تبادل نظر داشته است؟ چقدر پای صحبت فیلمسازان به ویژه در حوزه اجتماعی نشسته‌اید؟ چرا آموزش و پرورش وارد فرایند تولید فیلم نمی‌شود؟ البت تولید به این مفهوم نیست که شما صرفاً چهل پنجاه فیلم بسازی‌د و در گزارش‌ها به آن‌ها بپردازید. خیر، دو یا سه فیلم باکیفیت و جذاب در قالب‌های مختلف داستانی، مستند و انیمیشن که بتواند مخاطبان را جذب کند، برای خط دهی به فیلمسازان و جریان‌سازی فرهنگی کافی است.

وی افزود: پرسش و خواسته دیگر من این بود که چرا آثار برگزیده جشنواره در ادوار قبلی در تلویزیون انعکاس مناسبی نداشته است؟ آیا نمی‌توانیم برای آموزش فیلمسازی به دانش‌آموزان از تلویزیون و مثلاً شبکه آموزش بهره ببریم.

کارگردان فیلم سینمایی «چشم عقاب» گفت: این شکاف میان بدنه فیلمسازان و ساختار آموزش و پرورش کشور که البته مربوط به یک سال و دوسال نیست و پیشینه زیادی دارد، زیان‌هایی فراوانی را در پی خواهد داشت. بخشی از آن را هم در قالب همین اتفاقات چند ماه اخیر می‌توان دید. ما در حوزه تولید محتوای سینمایی برای نوجوانان کاری نکرده‌ایم و آموزش و پرورش هم به سمت ابزار سینما نیامده است؛ در نهایت دیدیم که نوجوانان و جوانان ما چگونه از شیوه‌های نامألوف و نامطلوب ابراز نظر و اعتراض استفاده کردند.

** بی‌ثباتی سیاست‌ها و مدیران؛ آفت بزرگ سینما و جشنواره‌های سینمایی

رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم رشد افزود: فقدان ثبات مدیریتی هم آفت دیگر جشنواره‌‍‌های سینمایی در کشور ما است که در جشنواره فیلم رشد هم دیده می‌شود. مدیران این حوزه نباید با تغییر دولت یا وزیر، به صورت اتوبوسی عوض شوند. کاش اصلاً قانونی تصویب می‌شد که بر مبنای آن اگر مثلاً وزیری تغییر کرد، مدیران زیرمجموعه آن برای مدت مشخصی مثلاً ۱۰ سال ثابت بمانند؛ مگر این که عملکردشان به تشخیص نهاد‌های تخصصی خیلی ضعیف باشد.

نویسنده و کارگردان فیلم «مروارید سیاه» عنوان کرد: شما «جشنواره فیلم کن» را ببینید پیش از انتخاب رئیس جدی این جشنواره که امسال انتخاب شد، «پیر لسکور» و «ژیل ژاکوب» به ترتیب هشت و سیزده سال رئیس این جشنواره بودند و روسای قبلی هم دوران مدیریت زیادی داشته‌اند، اما در کشور ما جشنواره فیلم فجر هرسال و یا نهایتاً دو سال یک بار، مدیر جدید به خود می‌بیند. یعنی مدیر تا بخواهد نتایج برنامه‌ریزی‌ها و کارهایش را ببیند، به او می‌گویند خوش آمدی و مدیر بعدی می‌آید! در این شرایط بی ثبات، چه انتظاری می‌توان از فیلمسازان جوان داشت.

رئیس هیئت داوران پنجاه و دومین جشنواره فیلم رشد گفت:از نگاه من  آثار بخش مسابقه امسال  اگرچه عالی نبودند، اما تعدادی اثر خوب در آن‌ها وجود داشت که بخش عمده آن هم متعلق به فیلمسازان ایرانی بود که انصافاً استعداد خوبی دارند. اگر آموزش و پرروش پای کار باشد وراهبرد مشخصی را درقبال جشنواره فیلم رشد اتخاذ کند، فکر می‌کنم اتفاقات خوبی برای این رویداد سینمایی بیفتد. خواهش من این است که آموزش و پرورش ثبات مدیریتی و داشتن راهبرد برای جشنواره را جدی بگیرد.

** جشنواره فیلم رشد؛ رویدادی در مسیر جهاد تبیین

آقامحمدیان افزود: اگر فرمایش مقام معظم رهبری برای ما ملاک است، باید بدانیم که جشنواره علمی و آموزشی فیلم رشد مصداق همان جهاد تبیین مورد تأکید ایشان است. نباید به سادگی از آن عبور کنیم. من صریح و روشن حرفم را می‌زنم چراکه معتقدم مدیران ما نباید سکوت برخی هنرمندان را نشانه رضایت بدانند. در بدنه فیلمسازان ما نقد‌های فراوانی به مدیران درعرصه‌های مختلف وجود دارد، اما چون بخشی از این سینماگران به اصول و ارزش‌هایی پایبند هستند، کوتاه می‌آیند، اما نباید از این مأخوذ به حیا بودن آن‌ها سوءاستفاده شود.

خروج از نسخه موبایل