آرش بعد از مدتها دوری به زادگاهش باز میگردد و به دنبال گمشدهاش است در این بین اتفاقات گوناگونی برایش رخ میدهد و با حقایق جدیدی که در گذشته برای زندگی اش به وقوع پیوسته مواجه میشود.
«بعد از رفتن» یک داستان ساده دارد ولی حول یک محور پیچیده می چرخد: ارتباطات. شخصیت اصلی داستان آرش است، یک پدر مجرد که سرپرستی فرزندش فرشاد را به عهده دارد و از همان سکانس اول می فهمیم بداخلاق و بدقلق و چقر و بی پول است. در طول فیلم می فهمیم همسری داشته که از دست داده و همسر دومی اختیار کرده که مادر فرزندش است و سر او را کلاه گذاشته و رفته و برادرزنی که تلاش دارد به او کمک کند و پدر و مادر و برادر و خواهر و شوهرخواهری که خیلی هم ارتباط نزدیکی با هیچ کدامشان ندارد و داستان زندگی او یک سفر است: از جنوب به تهران برای یافتن همسرش.
شخصیت آرش پرداخت خوبی دارد، کارهایش و اعمالش بخاطر ماجراهای تلخی است که پشت سر گذاشته و به همین دلیل بیننده می تواند با او همذات پنداری کند. اما باقی شخصیت ها در حد تیپ باقی می مانند و واقعا بود و نبود بعضی هایشان هیچ تاثیری در روند داستان ندارد: از محبوب ماهیگیر که دلش برای فرشاد تنگ می شود و احتمالا کمی هم دلش پیش آرش گیر است تا شوهرخواهر و برادرش آرمان که عشق سرعت دارد و پدر سنتی ای که دلش برای فرزندش می تپد اما بنا به رفتارهایی که از تیپ پدر با همان رفتارهای همیشگی اش سراغ داریم به روی خودش نمی آورد و دلتنگی اش را با سر بر روی شانه فرزند نهادن تسکین می دهد.
به این ها مادر را اضافه کنید که همان زن شوخ و شنگ و بامزه ای است که در خیلی از آثار دیده ایم و فرانک و محسن آقا پدر و خواهر همسر اولش و حتی مونا و کاوه و عماد که هیچ شخصیت پردازی نشده اند و در حد تیپ باقی می مانند. از دیگر سو خط روایت کلاسیک داستان هم کمی دیر گره گشایی می شود و در لحظات پایانی نقطه عطف دوم داستان شکل می گیرد: مونا مادر واقعی فرشاد نیست و به همین دلیل آرش با او زندگی مشترک را آغاز کرده و دقیقا به همین دلیل هم مونا آرش را ترک کرده و خب طبیعتا این حجم اطلاعات برای بیننده کمی دیر است که در سکانس ماقبل آخر تازه بفهمد کل قضایا چه بوده است.
پایان بندی فیلم اما به نظرم به ساختار داستان نزدیک است: اینکه سرنوشت قهرمانان داستان تقریبا مشخص است و البته بیننده بعد از خروج از سالن کماکان درگیر داستان است و تلاش دارد در ذهنش ادامه داستان را بنویسد: آرش بر می گردد و مونا هم و جمع خانواده دوباره تشکیل می شود یا آرش می رود و پشت سرش را هم نگاه نمی کند. ضمن اینکه بیننده از اواسط فیلم انتظار دارد پدر واکنشی در برابر آرش و نجات او از تنهایی و تلخی داشته باشد.
نجاتی در کارگردانی کمی ضعیف تر از نویسندگی داستان ظاهر شده: صابر ابر خیلی زیاد تلاشی در جهت تجلی نقش آرش ندارد و فن بیان و حرکات صورت و بدنش تقریبا همانی است که همیشه دیده ایم. سارا بهرامی و پانته آ پناهی ها هم همین طور. اما در این میان بازیگر نقش فرشاد حامی ترابی و احترام برومند در نقش مادر و بهرام شاه محمدلو در نقش پدر با تمام کوتاه بودن عالی است. طراحی صحنه و لباس فیلم راستش به نظرم خیلی در خدمت فیلم نیست و موسیقی هم در بسیاری از لحظات بار سنگینی است به دوش فیلم. ضمن اینکه در بسیاری از لحظات انگار فیلم کش آمده و قطعا کار نیاز به تدوین مجدد دارد تا از حوصله تماشاگر خارج نشود.
به هر روی به عنوان یک کار اولی می توان به آینده نجاتی امید بست و نمی توان گفت این کار خوب است یا بد چون یا بیننده فیلم را دوست دارد یا دوست ندارد اما تاکنون و در میان فیلم های نمایش داده شده می توان امتیاز قبولی به این فیلم داد و آرزو کرد که این فیلم ورودی یک کارگردان و نویسنده موفق به دنیای بزرگ فیلم حرفه ای بلند باشد.
آرش بعد از مدتها دوری به زادگاهش باز میگردد و به دنبال گمشدهاش است در این بین اتفاقات گوناگونی برایش رخ میدهد و با حقایق جدیدی که در گذشته برای زندگی اش به وقوع پیوسته مواجه میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل ایرنا، «بعد از رفتن» یک داستان ساده دارد ولی حول یک محور پیچیده می چرخد: ارتباطات. شخصیت اصلی داستان آرش است، یک پدر مجرد که سرپرستی فرزندش فرشاد را به عهده دارد و از همان سکانس اول می فهمیم بداخلاق و بدقلق و چقر و بی پول است. در طول فیلم می فهمیم همسری داشته که از دست داده و همسر دومی اختیار کرده که مادر فرزندش است و سر او را کلاه گذاشته و رفته و برادرزنی که تلاش دارد به او کمک کند و پدر و مادر و برادر و خواهر و شوهرخواهری که خیلی هم ارتباط نزدیکی با هیچ کدامشان ندارد و داستان زندگی او یک سفر است: از جنوب به تهران برای یافتن همسرش.
شخصیت آرش پرداخت خوبی دارد، کارهایش و اعمالش بخاطر ماجراهای تلخی است که پشت سر گذاشته و به همین دلیل بیننده می تواند با او همذات پنداری کند. اما باقی شخصیت ها در حد تیپ باقی می مانند و واقعا بود و نبود بعضی هایشان هیچ تاثیری در روند داستان ندارد: از محبوب ماهیگیر که دلش برای فرشاد تنگ می شود و احتمالا کمی هم دلش پیش آرش گیر است تا شوهرخواهر و برادرش آرمان که عشق سرعت دارد و پدر سنتی ای که دلش برای فرزندش می تپد اما بنا به رفتارهایی که از تیپ پدر با همان رفتارهای همیشگی اش سراغ داریم به روی خودش نمی آورد و دلتنگی اش را با سر بر روی شانه فرزند نهادن تسکین می دهد.
به این ها مادر را اضافه کنید که همان زن شوخ و شنگ و بامزه ای است که در خیلی از آثار دیده ایم و فرانک و محسن آقا پدر و خواهر همسر اولش و حتی مونا و کاوه و عماد که هیچ شخصیت پردازی نشده اند و در حد تیپ باقی می مانند. از دیگر سو خط روایت کلاسیک داستان هم کمی دیر گره گشایی می شود و در لحظات پایانی نقطه عطف دوم داستان شکل می گیرد: مونا مادر واقعی فرشاد نیست و به همین دلیل آرش با او زندگی مشترک را آغاز کرده و دقیقا به همین دلیل هم مونا آرش را ترک کرده و خب طبیعتا این حجم اطلاعات برای بیننده کمی دیر است که در سکانس ماقبل آخر تازه بفهمد کل قضایا چه بوده است.
پایان بندی فیلم اما به نظرم به ساختار داستان نزدیک است: اینکه سرنوشت قهرمانان داستان تقریبا مشخص است و البته بیننده بعد از خروج از سالن کماکان درگیر داستان است و تلاش دارد در ذهنش ادامه داستان را بنویسد: آرش بر می گردد و مونا هم و جمع خانواده دوباره تشکیل می شود یا آرش می رود و پشت سرش را هم نگاه نمی کند. ضمن اینکه بیننده از اواسط فیلم انتظار دارد پدر واکنشی در برابر آرش و نجات او از تنهایی و تلخی داشته باشد.
نجاتی در کارگردانی کمی ضعیف تر از نویسندگی داستان ظاهر شده: صابر ابر خیلی زیاد تلاشی در جهت تجلی نقش آرش ندارد و فن بیان و حرکات صورت و بدنش تقریبا همانی است که همیشه دیده ایم. سارا بهرامی و پانته آ پناهی ها هم همین طور. اما در این میان بازیگر نقش فرشاد حامی ترابی و احترام برومند در نقش مادر و بهرام شاه محمدلو در نقش پدر با تمام کوتاه بودن عالی است. طراحی صحنه و لباس فیلم راستش به نظرم خیلی در خدمت فیلم نیست و موسیقی هم در بسیاری از لحظات بار سنگینی است به دوش فیلم. ضمن اینکه در بسیاری از لحظات انگار فیلم کش آمده و قطعا کار نیاز به تدوین مجدد دارد تا از حوصله تماشاگر خارج نشود.
به هر روی به عنوان یک کار اولی می توان به آینده نجاتی امید بست و نمی توان گفت این کار خوب است یا بد چون یا بیننده فیلم را دوست دارد یا دوست ندارد اما تاکنون و در میان فیلم های نمایش داده شده می توان امتیاز قبولی به این فیلم داد و آرزو کرد که این فیلم ورودی یک کارگردان و نویسنده موفق به دنیای بزرگ فیلم حرفه ای بلند باشد.
صابر امامی تهیهکننده فیلم سینمایی «کاپیتان» به ارایه توضیحاتی درباره این فیلم پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، صابر امامی تهیهکننده فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای که در بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، درباره تهیهکنندگی آثار اجتماعی به خبرنگار مهر گفت: همانطور که میدانید تولید آثار اجتماعی با پیچیدگیهای زیاد مواجه است، به صورتی که دقت به مضامین و جزئیاتی که داخل این فضا وجود دارد باعث میشود که کارها خیلی سخت و دشوار پیش برود.
وی درباره کار با محمد حمزهای و اینکه چه انتظاراتی را برایش برآورده کرده است، بیان کرد: محمد حمزهای تجربیات جدی در حوزه اجتماعی داشت و در سطوح مختلف صنعت سینما از دستیاری کارش را شروع کرده و فیلمهای کوتاه شاخصی را ساخته است. سال ۹۵ هم فیلم «آذر» را ساخت و به اعتقاد من، در فیلم «کاپیتان» به نقطه خیلی خوبی از بلوغ رسیده است.
امامی همچنین تاکید کرد: کار و تجربه متفاوتی از سینمای کودک و سینمای اجتماعی در فیلم «کاپیتان» عرضه شده است.
وی در پاسخ به اینکه چه انتظاراتی از نمایش فیلم در جشنواره فجر دارد و این حضور را چقدر به نفع فیلم میداند، گفت: به هر حال همانطور که میدانید تقویم سینمای کشور از جشنواره فجر ورق میخورد و حضور در این جشنواره مهمترین رخداد سینمایی کشور است که به نظرم بسیار مورد توجه است. معتقدم در جشنواره فیلم فجر حتماً فرصت جدی دیده شدن وجود دارد، همچنین حضور در بین رسانهها و منتقدان و تماشای فیلم با آنها و با هنرمندان میتواند ظرفیتهای زیادی ایجاد کند.
این تهیهکننده سینما درباره اینکه در ساخت «کاپیتان» چقدر با سختی مواجه شده است، توضیح داد: به نظر من، سختی پروژه که اتفاقاً نقطه جذاب و دلچسب پروژه بود، کار کردن با بچههای بازیگر بود چراکه کار کردن با بچههایی که به عنوان نقشهای کلیدی در این فیلم حضور دارند، قوای جسمی آدمهای بزرگسال را ندارند و سختی روزهای فیلمبرداری برایشان دشواری زیادی داشت سخت بود، گروه تولید هم این فشار را باید تحمل میکردند تا بچهها بتوانند همراه با فیلم حرکت کنند که به اعتقاد من، تجربه بینظیری شده است.
وی بیان کرد: سالهاست که در سینمای کشورمان حضور پُر رنگ بازیگران کودک را به این شکل که در «کاپیتان» داریم، نداشتیم. در واقع، این ظرفیت جدیدی است که در این فیلم وجود دارد و در عین حال اینکه نقشهای بزرگسالمان خیلی خوب با نقشهای کودکان چفت شدند و کار را پیش بردند، تجربه خوبی بود.
امامی در پایان در مورد نمایش جهانی فیلم نیز گفت: در این مورد، به دلیل اینکه مساله و موضوع «کاپیتان» مسألهای جهانی و ادبیاتی جهانی دارد، مفاهیمی که در این فیلم دنبال میشود، در همه دنیا شبیه هم است. این یک فرصت استراتژیک است که این فیلم بتواند در عرصههای بینالمللی خوش بدرخشد. ما تلاش کردیم اثری را خلق کنیم که پیام اصلیاش امید و زندگی باشد که در همه جای دنیا خریدار دارد، به همین دلیل، به موفقیت در فضای جهانی امیدواریم.
کنجکاوی درباره ترکیب داوران چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در حالی اوج گرفته است که نام ابراهیم حاتمیکیا در برخی گمانهزنیها بیش از دیگران جلب توجه میکند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل زا مهر، «مهر سیمرغ» عنوان بسته خبری-تحلیلی روزانهای است که به مرور متن و حاشیه چهلویکمین جشنواره فیلم فجر میپردازد.
هر روز میتوانید با «مهر سیمرغ ۴۱» در جریان آخرین تحولات بزرگترین رویداد سینمایی کشور، در تازهترین دوره برگزاری قرار بگیرید.
امروز سهشنبه ۱۸ بهمنماه و همزمان با هفتمین روز اکران فیلمهای چهلویکمین جشنواره فیلم فجر، در پردیس سینمایی ملت و سایر سینماهای مردمی با هفتمین شماره از «مهر سیمرغ ۴۱» همراه شوید.
چهره روز؛ علی نصیریان
برای معرفیاش نیاز به مقدمه و موخره طولانیای نیست، حتی آنهایی که چندان سینما و تلویزیون را پیگیری نمیکنند حتماً یکبار آثارش را تماشا کردهاند، حتماً یکبار اتفاقی پوستر فیلمهایش را بر سردر سینماها دیدهاند، حتماً یکبار بریده فیلمهایش را در فضای مجازی دیدهاند بازیگری که بارها و بارها قدرت بازیاش را به رخ کشیده و حتی در ۸۰ و چند سالگی هنوز از پای ننشسته است.
از علی نصیریان میگوییم. مردی که قدیمیها او را یکی از پنج تن سینمای ایران خطاب میکردند و مخاطبان دهه نود او را با «بزرگ آقا» ی سریال «شهرزاد» به یادش میآوردند. او اما از همان زمانی که در فیلمهای اولیه داریوش مهرجویی همچون «گاو» و «آقای هالو» به ایفای نقش میپرداخت در ذهنها باقی ماند.
علی نصیریان با همه کارنامه پربارش اما در سال ۹۷ برای اولینبار موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد از آن دوره از جشنواره آن هم در ۸۳ سالگی شد تا همه بگویند باز هم دود از کنده بلند میشود. گفتنیها درباره او کم نیست و این سطور را فقط برای این مینویسیم که بگوییم هنوز نقشهایش به جان مینشیند.
درست چند روز قبل از برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بود که نامهای از سوی علی نصیریان خطاب به دبیر جشنواره منتشر شد که در آن آورده بود به دلیل مشکلات جسمی و عوارض روحی از حضور در جشنواره و هر برنامه مرتبط با آن معذور است، در میان همه واکنشهای اعتراضی که در این چند مدت از سوی برخی بازیگران نسبت به جشنواره شاهد بودیم تا جایی که بیسابقهترین دوره فجر را از منظر حضور نیافتن بازیگران در نشستهای رسانهای سپری میکنیم، این اما نامهای بود که بار دیگر مخالفان و موافقان جشنواره از متانت علی نصیریان یاد کنند و او را بزرگآقای سینمای ایران بخوانند.
علی نصیریان روز گذشته روایتگر زندگی شمس در «هفت بهارنارنج» بود کاراکتری که میتوان قرابتش را با زندگی واقعی او هم دید؛ همانجایی که همسرش در بستر بیماری میماند اما عاشقانه به مراقبت از او میپردازد همین موضوع بود که خبرنگاران را بر آن داشت تا از فرشاد گلسفیدی کارگردان این فیلم درباره شباهت این نقش با شخصیت خود علی نصیریان در واپسین روزهای زندگی همسرش سوال کنند و گلسفیدی هم آن را تأیید کند.
«هفت بهارنارنج» با آنکه احتمالاً به لحاظ کیفی و فیلمنامه نمیتواند از فیلمهای محبوب مخاطبان باشد اما آنچه در این فیلم باز هم تمام نشدنی است کیفیت حضور علی نصیریان است تا آنجایی که به گفته کارگردانش او یک تنه بار اصلی این فیلم را بر دوش کشیده است.
حاشیه روز؛ فهرست داوران لو رفته است؟
همین دو روز پیش بود که مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر در پاسخ به پیگیری خبرنگار مهر درباره تأخیر در معرفی هیأت داوران این دوره از جشنواره توضیح داد که این تأخیر تعمدی و براساس زمانبندیای است که شورای سیاستگذاری جشنواره در نظر گرفته است تا از فشارهای احتمالی به اعضای این هیأت از سوی برخی جریانات رسانهای جلوگیری شود.
این تصمیم هرچند جلوی حاشیههای ناشی از فشار بر داوران را میتواند بگیرد اما زمینهساز شکلگیری جریانی از گمانهزنی و شایعات در محافل رسانهای درباره ترکیب احتمالی هیأت داوران شده است.
روز گذشته این جریان گمانهزنی اوج گرفت و فهرستهایی در فضای مجازی بازنشر میشد که ترکیبی از چهرههای متفاوت را در خود جای داده بود. در میان این فهرستها اما یکی از پرتکرارترین و جلبتوجهبرانگیزترین نامها نام ابراهیم حاتمیکیا بود.
ابراهیم حاتمیکیا در دهه ۶۰ و ۷۰ با داوری در ۴ دوره جشنواره فیلم فجر از چهرههای پرکار در حوزه داوری این رویداد به حساب میآمد. او بعدها در دهه ۸۰ تنها یک بار این مسئولیت را پذیرفت و بعد از آن دیگر به دعوت برگزارکنندگان فجر برای داوری پاسخ مثبت نداد. دعوتی که در مواردی حتی صورت رسانهای هم پیدا کرد.
در سال ۹۷ بود که ابراهیم داروغهزاده دبیر سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر با انتشار یادداشتی کوتاه خطاب به ابراهیم حاتمیکیا نوشت: «از آخرین باری که داور جشنواره فیلم فجر انقلاب بودید ۱۰ سال میگذرد. از صمیم قلب آرزو داریم پس از ۱۰ سال دوباره افتخار بدهید و در مقام قاضی در جشنواره سیوهفتم فیلم فجر انقلاب حضور داشته باشید.» ابراهیم حاتمیکیا اما این دعوت را نپذیرفت تا همچنان از چهرههایی باشد که گویی رغبتی به قبول مجدد مسئولیت داوری ندارد.
داروغهزاده بعدها در یک گفتگوی تلویزیونی درباره عدم حضور چهرههایی همچون اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمیکیا در ترکیب داوران جشنواره فجر در سالهای اخیر، از دشواری و حساسیت کار داوری و ملاحظات این چهرههای مطرح برای قرار نگرفتن در جایگاه قضاوت گفته بود.
حالا نام ابراهیم حاتمیکیا جدیتر از همیشه بهعنوان یکی از گزینههای اصلی داوری جشنواره فیلم فجر مطرح شده است. حاتمیکیا در حالی با این پیشنهاد مواجه شده که در دورههای مختلف یکی از چهرههای معترض به عملکرد هیأتهای داوری فجر بوده و حالا حضورش میتواند باردیگر ملاکهای مدنظر این فیلمساز باسابقه برای داوری مطلوب در این رویداد سینمایی را به نمایش بگذارد.
آیا او این بار دعوت مسئولان جشنواره فجر را پذیرفته است.
پیشنهاد ویژه؛ گلهای باوارده
مهرداد خوشبخت بعد از «آبادان یازده ۶۰» به سراغ موضوعی تازه از جنگ رفته، اساساً مسایل جنگ و جنوب جزو دغدغههای اوست. او حالا موضوعی تازه از دفاع مقدس را در «گلهای باوارده» به تصویر بکشید. فیلمی که در ابتدا «پالایشگاه» نام داشت و بعد از مدتی تغییر نام داد.
مهرداد خوشبخت اصالتاً جنوبی است و زیستش در این منطقه و حوادثی که آبادان در طول این سالیان از سر گذارنده در سینمای خوشبخت هم موثر بوده تا بتواند بخشی از مصائب آن دوران را در قالب فیلم دیدنی کند.
ایده «گلهای باوارده» از همان زمان که «آبادان یازده ۶۰» را ساخت با او بود اما خوشبخت هر بار در گفتگوهایش عنوان میکرد که این فیلم برای ساخت نیاز به همراهی مسئولان صنعت نفت دارد چون اساساً موضوعش با آن گره خورده است.
«گلهای باوارده» با آنکه چندی پیش به دلیل ماجراهای حمید فرخنژاد و آن دستمزد معروفش که بدون بازی در پلانی دریافت کرده و رفته است، دچار حاشیه شد اما سرمایهگذارش بنیاد سینمایی فارابی به این فیلم امید بسته تا بتواند حضوری آبرومند در ویترین جشنواره فیلم فجر داشته باشد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: در سال ۱۳۵۹ همزمان با جنگ تحمیلی، تعدادی از مهندسین پالایشگاه نفت آبادان در تلاش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای آن است، پالایشگاههای دیگر را ترمیم کنند.
در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون بانیپال شومون، امیررضا دلاوری، الهام نامی نیک، نادر سلیمانی و یاسین مسعودی حضور دارند.
«گلهای باوارده» امشب ۱۸ بهمن ماه در ساعت ۱۹ در پردیس ملت (خانه رسانه) روی پرده میرود.
سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر از نگاه تماشاگران، در حالی در آستانه حذف از ترکیب جوایز این رویداد قرار گرفته که تا به امروز سرگذشت پرفرازونشیبی داشته است.
به گزرش سنمایخلنگی به نقل از مهر، پیش از انتشار جدول سینماهای مردمی بود که زمزمههایی از حذف یک سیمرغ شنیده میشد، سیمرغی که به گواه سینماگران مهمترین جایزه جشنواره فیلم فجر به شمار میرود، هم در گیشه راهگشاست هم سرنوشت اکران بدون قید و بند یک فیلم سینمایی را برای فصل طلایی نوروز تعیین میکند،.
همین شد که همزمان با انتشار این جدول گمانهزنیها قوت پیدا کرد. جشنواره فیلم فجر در دوره چهل و یکم اساساً روزهای پر التهابی را شاهد است همان چیزی که دستاندرکاران فجر را بارها و بارها بر آن داشته تا به موضعگیری صریح بپردازند و از خطدهی و تحریک رسانههای معاند و برخی دشمنیها هم سخن به میان بیاورند.
قصه حذف سیمرغ مردمی اما از آنجایی آغاز میشود که فیلمهای این دوره از جشنواره با وقفهای در زمینه تولید آماده نمایش شدند این موضوع تا جایی است که حتی خبر رسیده برخی از فیلمها هنوز و در نیمه راه برگزاری جشنواره هم آماده نمایش نیستند و مراحل فنی را طی میکنند.
به موازات همین موضوع مجتبی امینی دبیر این رویداد در نشست خبریاش درباره ابهامات این جایزه عنوان کرد که «با توجه به تأخیر مراحل فنی برخی فیلمها و آماده نبودن آنها برای اکران در سینماهای مردمی، امکان اخذ عادلانه آرای مردمی وجود نداشته و به همین دلیل هم باید درباره این سیمرغ تصمیمگیری شود.» موضوعی که باعث شده سیمرغ مردمی همچنان یکی از جوایز بلاتکلیف این دوره باشد.
آنچه اما رفتهرفته حذف سیمرغ مردمی را قطعیتر میکند این است که پیش از این و در دوره گذشته با به پایان رسیدن نیمه نخست جشنواره، اولین فهرست از اسامی فیلمهای برتر از نظر آرای مردمی اعلام میشد اما حالا با گذشت ۶ روز از جشنواره خبری از این موضوع نیست.
یک مرور؛ سیمرغ مردمی چگونه متولد شد؟
سال ۷۶ و همزمان با دوره شانزدهم جشنواره فیلم فجر بود که عنوان تازهای به فهرست جوایز این رویداد سینمایی اضافه شد؛ سیمرغ بلورین «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران». سیمرغی که در دورههای نخست رأیگیری، فیلمهایی همچون «آژانس شیشهای»، «رنگ خدا»، «عروس آتش» و… موفق به تصاحبش شدند و در دورههای متاخرتر «ابلق»، «شنای پروانه»، «متری شیش و نیم» و… آن را به دست آوردند. همان جایزهای که ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی و اصغر فرهادی بارها موفق به شکارش شدند تا همزمان با ارزیابی آثارشان به لحاظ فنی و کیفی، بتوانند از سوی تماشاگران جشنواره هم رتبه نخست را دریافت کنند.
آژانس شیشهای اولین فیلمی است که سیمرغ مردمی فجر را به نام خود ثبت کرده است
با نگاهی به سیر کسب این جایزه میتوان دریافت که رفته رفته عطش دستیابی به این سیمرغ از سوی صاحبان فیلمها تا جایی بالا گرفته که آن را مهمترین جایزه در میان جوایز متعدد این رویداد سینمایی قلمداد میکنند. تجربههای سالیان گذشته نشان داده که اهمیت این جایزه از این منظر است که از سویی تا حدی فروش گیشه را تضمین میکند و از سوی دیگر از دردسر رقابت برای نمایش در بهترین فصل اکران یعنی عید نوروز می کاهد.
گرچه این یک قانون و قاعده نیست اما بر اساس قانون نانوشتهای که بین سینماداران و صاحبان آثار وجود دارد فیلمی که بتواند جایزه مردمی را دریافت کند میتواند بدون قید و بند به اکران نوروزی دست پیدا کند قاعدهای که البته در دورهای «مغزهای کوچک زنگ زده» از آن پیروی نکرد و در میان همه تقلاهای سینماگران ترجیح داد اکرانش را به تعویق بیندازد تا به فراخور مضمون فیلم بتواند طیف بیشتری از مخاطبان را به دست بیاورد.
روایت اول؛ همه معترضان به یک سیمرغ!
سیمرغ مردمی جشنواره فیلم فجر به همان اندازه که محبوب سینماگران بوده، در دورههایی مغضوب هم بوده است تا جایی که طیفی از سینماگران، آن دیگری را به رعایت نکردن اخلاق و اختلال در روند جاری و عادی آن متهم میکردند.
با شدت گرفتن رقابت بر سر به دست آوردن این جایزه، در دورههایی صاحبان فیلمهایی که آمار رضایت مخاطبانشان تنه به تنه یکدیگر میزد راههای میانبری را میآزمودند تا این جایزه را از آن خود کنند. این روند چه در زمانی که این آرا به صورت دستی و توسط خانه سینما جمع آوری و چه زمانی که به صورت مکانیزه ثبت میشد، ادامه داشت.
تا دوره سی و پنجم جشنواره فیلم فجر متولی اخذ آرا، خانه سینما بود به طوری که در دورههای آخری که این نهاد مسئولیت ثبت و ضبط این آرا را بر عهده داشت برای آنکه شبهات به حداقل برسد مسئولانش آرا را به تفکیک و به تعداد در سن اختتامیه جشنواره قرائت میکردند آنچه اما اعتراض سینماگران را نسبت به روند اخذ رأیگیری برمیانگیخت شفاف نبودن مراحلش بود تا جایی که در دورههایی صاحبان آثار صندوقهای رأی را عاری از صداقت و مملو از تقلب میدانستند، این یعنی دخل و تصرف در این صندوق و وارونه کردن رأی مردم.
فرآیند فروش بلیتهای مردمی تأثیر مستقیم بر حواشی سیمرغ مردمی داشته است
سینماگران، دخالت در رأی مردم را تا جایی میدانستند که گاه مستندانی از خرید بلیتها به صورت عمده و هدایت آنها در جهت یک فیلم خاص ارائه میکردند همین موضوع مسئولان سازمان سینمایی را بر آن داشت تا شکلی تازه از رأیگیری را بیازمایند.
به همین واسطه بساط فرایند اخذ رأی به شکل فیزیکی برچیده و رأیگیری مکانیزه جایگزین آن شد اما این شیوه هم تنها ۴ دوره دوام آورد و با گذر زمان همان اتهاماتی که متوجه روش سنتی بود در شیوه جدید هم عنوان شد؛ باز هم همان قصه تکراری خرید بلیتهای عمده و بر هم زدن خط جاری آرای مردم.
این موضوع در دوره چهلم به اوج خود رسید و در نهایت به کوتاه ماندن دست و نظر مردم از ترکیب جوایز دوره چهلم منجر شد.
روایت دوم؛ نظر مردم یا نظر داوران؟
یکی از مهمترین نکتهها درباره سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران که در دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر مورد توجه رسانهها هم قرار گرفته، میزان انطباق آرای مردمی جشنواره با رأی هیأت داوران بوده است.
سیمرغ مردمی درست در سالی متولد شد که مخاطبان جشنواره در اشتراک نظری کامل با هیأت داوران فیلم «آژانس شیشهای» را برگزیدند و این انتظار ایجاد شد که احتمالاً فیلمی که از نظر هیأت داوران شاخصهای کیفی را برای دریافت جوایز اصلی داشته باشد، در جلب نظر مخاطبان هم موفق عمل خواهد کرد. این گزاره اما خیلی زود نقض شد و طی ۱۱ دوره بعدی اهدای سیمرغ مردمی جشنواره به فیلمهای حاضر در جشنواره شاهد اشتراک نظر داوران و تماشاگران نبودیم.
حاتمیکیا در دو دوره سیمرغ بهترین فیلم را همزمان از مردم و داوران دریافت کرد
نکته جالب اینکه بعد از ۱۱ سال بازهم این ابراهیم حاتمیکیا بود که در سال ۸۸ توانست با فیلم «به رنگ ارغوان» همزمان سیمرغ بهترین فیلم از نگاه داوران و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را شکار کند. چند سال بعدتر هم این ابوالحسن داوودی بود در سال ۹۳ توانست برای فیلم «رخ دیوانه» این دو سیمرغ را بهصورت همزمان دریافت کند.
دو سال بعد هم محمدحسین مهدویان با «ماجرای نیمروز» همزمان رضایت تماشاگران جشنواره و داوران را به دست آورد و هر دو سیمرغ را از آن خود کرد. سعید روستایی هم دیگر فیلمساز جوانی است که در دوره سیوهفتم با فیلم «متری شیش و نیم» توانست سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین فیلم جشنواره از نگاه داوران را همزمان کسب کند.
در تمام سالهای اهدای سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران تنها همین ۵ فیلم بودهاند که همزمان توانستهاند نظر هیأت داوران را هم جلب کنند و در باقی دورهها شاهد اختلاف سلیقه و رأی میان داوران و تماشاگران جشنواره فجر در انتخاب بهترین فیلم بودهایم. این گزاره از آن جهت حائز اهمیت است که به یاد داشته باشیم سیمرغ بهترین فیلم جشنواره از نگاه تماشاگران به رغم اهمیتی که برای تعیین سرنوشت اقتصادی یک فیلم در چرخه اکران دارد، اساساً یک جایزه فنی بهحساب نمیآید و فیلمهایی که این سیمرغ را تا به امروز شکار کردهاند، الزاماً از نظر استانداردهای سینمایی بهترینهای فجر نبودهاند.
روایت سوم؛ گامهای لرزان یک سیمرغ
حالا همه شواهد نشان میدهد برای دومین سال متوالی جایزه مردمی از جشنواره فیلم فجر حذف شده است. برای کنکاش درباره چگونگی این حذف کافی است اتفاقات دوره قبل را به یاد بیاوریم.
سال گذشته بود که یک روز قبل از آئین اختتامیه ناگهان ستاد برگزاری اعلام کرد جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران حذف میشود و مسعود نقاش زاده دبیر آن دوره عنوان کرد: «بررسی تیمهای کارشناسی نشان میدهد به دلیل پارهای اشکالات و از جمله اشکال فنی در ارسال پیامک که باعث شده است بعضی از مخاطبان دریافت نکنند، و نیز قطعی و اختلال اینترنت در بعضی سینماها، نتایج نظرسنجی مردمی برای ستاد جشنواره اطمینانبخش نیست.»
زمزمههای این حذف اما از روزهای قبلترش آغاز شده بود، همان زمانی که چند تهیهکننده ۵ فیلم برتر آرای مردمی نسبت به شیوه رأیگیری و عدم صداقت در آرا نسبت به این روند معترض شدند و اعتراض خود را بارها در محافل غیررسمی و البته نزد مدیران اعلام کردند به همین ترتیب فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» که در چند قدمی کسب این سیمرغ بود دستش از این جایزه کوتاه ماند.
پس از این اعلام اما امیر بنان تهیه کننده این فیلم در واکنشی صریح عنوان کرد «این تصمیم جشنواره فجر پس از اتفاقاتی که در این چند روز شاهد بودیم، موید وقوع یک تخلف از سوی جشنواره است. باید مصداق این تخلف اعلام شود نه اینکه اصل صورتمسئله را پاک کنند. این عمل ناجوانمردانه است که نسبت به آن ناراحت هستم.»
او پس از این گفتگو اعلام کرد به دلیل اثر وضعی این تصمیم، از داوری فیلمش در بخشهای دیگر هم کنارهگیری میکند.
امسال اما آنچه سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را در معرض حذف از ترکیب جوایز قرار داد، دیر رسیدن بخشی از فیلمها برای اکران در سینماهای مردمی جشنواره است.
شرایط خاص ماههای اخیر فرآیند تولید بسیاری از فیلمها را با چالش مواجه کرد و به همین دلیل برخی از فیلمهای مهم راهیافته به بخش سودای سیمرغ هنوز آماده اکران نیستند. به همین دلیل امکان مساوی برای ثبت آرای مردمی وجود نداشت و به گفته دبیر جشنواره به همین دلیل گزینه حذف این سیمرغ روی میز قرار گرفته است.
سیمرغ مردمی جشنواره فیلم فجر قطعاً از جوایز مهم این رویداد به حساب میآید اما به نظر میرسد فرآیند جمعآوری آرا و احصای نظر مخاطبان برای اهدای این جایزه مهم نیاز به بازنگری جدی دارد. این دوره هم که گذشت اما باید برای دورههای بعدی جشنواره فکری بهحال نظرات مخاطبان حرفهای فجر کرد.
آهنگساز فیلم سینمایی «عطرآلود» میگوید که ساخت موسیقی برای سکانسهایی که معمولا مربوط به مسایل التهابی در فیلم میشد، سخت بود چراکه سبک هادی مقدمدوست سبک پُرتنشی در موسیقی نیست و بسیار روان و شیرین است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، مسعود سخاوتدوست آهنگساز فیلم سینمایی «عطرآلود»در گفتگو با ایسنا با اشاره به اینکه پیش از این اثر، در سریال «سرباز» و فیلم سینمایی «سر به مهر» دو کار با هادی مقدمدوست همکاری داشته است، بیان کرد: بهتر است بگویم که به لحاظ ادبیات صوتی با فضای ذهنی هادی مقدمدوست آشنایی دارم. پروژه «عطرآلود» نیز یک ملودرام عاشقانه و اخلاقی در بستر داستانی شیرین و البته گاهی پُرالتهابست که روایتگر یک دغدغه باورپذیر و اخلاقی است.
وی ادامه داد: اینکه این موضوع در موسیقی باید انتقال پیدا کند و چه چالشهایی ممکن است داشته باشد، موضوعی است که در ابتدای امر باید با گفتمان با کارگردان مطرح میشود و به سرانجام میرسید. من تنها دو بار با هادی مقدمدوست صحبت کردم، یک بار فیلم را ابتدا تا انتها با ایشان تماشا کردم و به اندازه نصف روز در دفتر صحبت کردیم. بار دیگر زمانی که موسیقی اثر را ساختم از ایشان دعوت کردم که بشنود و نقطه نظرات خود را بیان کند تا یکسری ریزهکاریها و زینت هایی در کار رعایت شود.
آهنگساز فیلم سینمایی «عطرآلود» یادآور شد: من از ابتدا تحت تاثیر فیلم که هم اثری خوش ساخت است و هم داستان روانی دارد، قرار گرفتم. همچنین هادی مقدمدوست در مقام کارگردان خوب ظاهر شده و بازیها باورپذیر است. در چالش اول ما باید به این موضوع برخورد کنیم که چه جنسی از باورپذیری و وقار در موسیقی را باید داشته باشیم. کلیدواژهها را با هم چک کردیم و سر چند کلیدواژه به توافق رسیدیم.
سخاوتدوست با اشاره به اینکه بهار ۱۴۰۰ برای ساخت موسیقی «عطرآلود» به این پروژه دعوت شد و نزدیک به دو ماه ساخت و تنظیم موسیقی آن زمان برد، مطرح کرد: هنگام کار روی این فیلم سینمایی به لحاظ ذهنی، با فراغت بال مواجه بودم چراکه نیمه اول سال زمان مناسبی برای ما آهنگسازان است که روی موسیقی یک اثر تمرکز و به تمام جزئیات آن فکر کنیم.
وی با بیان اینکه “اساس کار ساخت موسیقی فیلم را تعامل و اعتماد بین آهنگساز و کارگردان میداند،” اظهار کرد: این مساله زمانی یا کمی نیست یعنی اینگونه نیست که آهنگساز چه قدر با کارگردان در تماس باشد و یا چه قدر ایشان را ببیند. تعامل و اعتماد زمانی شکل میگیرد که دو طرف متوجه قضیه باشند. من و هادی در نهایت تعامل با یکدیگر بودیم. در حقیقت من با گفتمان ایشان وارد کار موسیقی شدم و بدین دلیل تعاملمان در نهایت ممکن است. همچنین باید بگویم رفت و برگشتها بیشتر بر اساس مفاهمه صورت گرفت.
آهنگساز فیلم سینمایی «عطرآلود» در پاسخ به این پرسش که کدام سکانس این اثر به لحاظ آهنگسازی سخت بود، مطرح کرد: در حقیقت سختی ساخت موسیقی برای هر سکانس متفاوت و بحث این است که با چه سرعتی میشود این سکانسها و جزایر از همه گسسته را با هم پیوند زد و در نهایت به یک وحدتی در موسیقی فیلم رسید.
سخاوتدوست ادامه داد: شاید سکانسی که قرار است عطرساز خود را معرفی کند، سخت ترین سکانس بود. همچنین ساخت موسیقی برای سکانسهایی که معمولا مربوط به مسایل التهابی در فیلم میشد، سخت بود چراکه سبک هادی مقدمدوست، سبک پُرتنشی در موسیقی نیست و بسیار روان و شیرین است. او حتی اگر مطلبی را هم در آثارش تلخ بیان میکند، در نهایت کامش شیرین است. این موضوع که تلخی را باید شیرین بیان کرد، شاید چالش برانگیزترین و سختترین موضوع این اثر بود.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه موسیقی فیلم همانگونه که از اسمش پیداست باید یک معنایی هم داشته باشد، گفت: موسیقی خالص و انفرادی نیست و باید در نهایت سنخیت با فیلم باشد. ناگفته نماند که موسیقی خود هنر مستقل و قدرتمندی است و پیشینهاش عظیمتر از سینماست اما وقتی باید در کنار فیلم هویت پیدا کند، قاعدتا باید در نهایت سنخیت و در خدمت فیلم باشد.
آهنگساز فیلم سینمایی «عطرآلود» ادامه داد: این خدمت میتواند مراتب مختلف داشته باشد، گاهی مواقع صرفا نقصهای فیلم را برطرف و گاهی مواردی را اضافه به لحاظ محتوایی به اثر اضافه میکند تا روانت حرکت کند. البته این به معنای نقص فیلم هم نیست. ما در موسیقی فیلم «عطرآلود» بیشتر جنبه همراهی را با اثر داشتیم و تا جایی که امکان پذیر بود، به لحاظ مفهومی چیزی را به فیلم اضافه کردیم.
سخاوت دوست در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه سینمای هادی مقدم دوست روان و شیرین است، تصریح کرد: سینمای او حتی اگر لحظهای مخاطب را با تلخی مواجه کند، میتوانید ایمان داشته باشید که این تلخی پایدار نیست و صرفا تلنگری برای وجدان آدمیست که گاهی میلغزد، لغزشی که منجر به سقوط نمیشود بلکه فقط یک ترسی وارد میکند که بعد میتواند خود را جمع کند و با قدرت به مسیر ادامه دهد. در حقیقت تلخیها هیچ وقت در وجود و روح انسان تهنشین نمیشوند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: سینمای مقدمدوست برای من یادآور خاطراتی است که در زندگی زیستم و با این رویکرد زندگی کردم؛ زیستی که به هر حال ممکن است هر آن یک خط صعودی و وحشت سقوط را تجربه کرد اما صعود همیشه اجتنابناپذیر است. در حقیقت سینمای هادی، سینماییست که این شیرینی را به کام مخاطب میچشاند.
فیلم سینمایی “عطرآلود” که محصول سازمان سینمایی سوره است به نویسنده و کارگردانی: هادی مقدمدوست، تهیهکننده: یوسف منصوری است که بازیگرانی چون مصطفی زمانی، هدی زینالعابدین، کوروش تهامی، همایون ارشادی و حسام محمودی در آن به ایفای نقش میپردازند.
رضا برجی مستندساز در خصوص انتظارات از هیأت داوری جشنواره فیلم فجر گفت: جشنواره فیلم فجر باید آینه انقلاب اسلامی و فرهنگ ناب ایرانی-اسلامی باشد! این جشنواره باید درصدد آن باشد که آرمان های حضرت امام خمینی (ره) و شهدای انقلاب را ترویج کند.
به گزارش سینمای خانگی، کارگردان مستندهای «لعل بدخشان» و «در امتداد غدیر» در گفتگو با سینماپرس، گفت: متأسفانه سال ها است شاهد اتفاق تلخی هستیم که فیلم های جشنواره به جای ترویج فرهنگ ایرانی-اسلامی فرهنگ منحط غربی و ولنگ وازی را ترویج می کنند و بدتر از آن اینکه داوران هم به برخی از این فیلم های شنیع و سیاه بها می دهند که من امیدوارم در این دوره جشنواره فجر انقلاب شاهد چنین اتفاق شومی نباشیم. یکی از دردهای بزرگی که من سال ها است از آن رنج می برم این است که فیلم های حاضر در جشنواره فجر اغلب ضد خانواده، ضد فرزندآوری و امثالهم هستند و به جای آن طلاق، خیانت، ازدواج سفید و… را ترویج می کنند!
وی ادامه داد: متأسفانه سال ها است دست اندرکاران جشنواره ها و مدیران سینمایی چشم خود را به روی این فجایع بسته اند و رسماً باعث شده اند تا تعداد بیشتری از فیلمسازان این جسارت و جرأت را به خود بدهند که دست به تولید چنین فیلم های سخیفی بزنند.
برجی سپس با تأکید بر اینکه هنرمندان و داوران باید چند قدم جلوتر از جامعه حرکت کنند تصریح کرد: داوران باید بر اساس نیازهای فرهنگی جامعه و به ویژه نیازهای نسل جوان مبادرت به ارزیابی آثار کنند. امروز جامعه ما به ترویج اخلاق حسنه نیاز دارد و این وظیفه داوران است که اخلاق حسنه را رواج دهند.
این سینماگر یادآور شد: باعث شرمساری است که باید عنوان کنم در اکثر سال های برگزاری جشنواره همسویی با انقلاب اسلامی را شاهد نبودیم البته در مقاطعی این همسویی وجود داشته اما آنطور که شایسته است این اتفاق رخ نداده است. جشنواره فیلم فجر موظف است و باید آرمان های انقلاب اسلامی را در نظر بگیرد اما متأسفانه ما همواره به فیلم های نازل توجه کردیم و نگاه مان در داوری ها در جهت صنعت سینما و… بوده در صورتی که باید به محتوا توجه داشته باشیم.
کارگردان مستندهای «مادران صربرنیتسا» و «سال های گلوله و زنبق» متذکر شد: متأسفانه بارها دیدیم به بدترین کارگردانی و بازیگری و فیلمنامه و… در جشنواره فجر جایزه دادند. ما در داوری رعایت آرمان های انقلاب را نمی کنیم و داوری های جشنواره فیلم فجر با آنچه در واقعیت انقلاب اسلامی وجود دارد متفاوت است. بنده صراحتاً عنوان می کنم ما حرفه ای عمل نکردیم.
برجی در خاتمه این گفتگو تصریح کرد: ما حتی در ادوار مختلف برگزاری جشنواره فیلم فجر بارها با دبیرانی مواجه بودیم که با تفکر امام (ره) و بنیادهای انقلاب اسلامی مشکل داشتند. متأسفانه در انتخاب مدیران، داوران و… دقت لازم را نداریم! ما باید تکلیف مان را با خودمان و این جشنواره روشن کنیم؛ یا می خواهیم جشنواره ای داشته باشیم که آرمان های انقلاب را در دنیا ترویج کند یا می خواهیم جشنواره ای شبیه سایر جشنواره های سینمایی دنیا داشته باشیم و هنر را برای هنر بخواهیم! بهتر است زودتر تکلیف خود را با این جشنواره روشن کنیم.
فیلم «هفت بهار نارنج» به کارگردانی فرشاد گلسفیدی و تهیهکنندگی محمد کمالپور، چهاردهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۹.۵ ستاره از یازده منتقد سینما، میانگین ۱.۶ ستاره را برای خود ثبت کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، منتقدان سینما روزانه در نظرسنجی ایرنا به فیلمهای اکران شده در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر ستاره میدهند، هر کدام از منتقدان میتوانند رضایت نسبی خود را از آثار سینمایی با تعداد ستارهها از یک تا پنج مشخص کنند. این نظرسنجی هر روز در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتشر میشود.
ایرنا از منتقدان سینما، درباره فیلم هفت بهار نارنج که اولین فیلم اکران شده در ششمین روز جشنواره – دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱- بود، نظرسنجی کرده است که از نظر تعداد ستارههای اعطا شده نتایج نشان میدهد این فیلم توانست در مجموع ۱۹.۵ستاره را از یازده منتقد سینما دریافت کند.
بر اساس حروف الفبا به ترتیب، جبار آذین، معین احمدیان، امیرحسین اشرفی، امیر اهوارکی، علی افشار، مهدی خدایی، علی عبدالعلیزاده، آرش فهیم، محمد قربانی، مصطفی محمودی، رضا منتظری و هادی مومنی در نظرسنجی فیلم پرونده باز است شرکت کردند.
در این نظرسنجی، چهار منتقد یک ستاره، یک منتقد ۱.۵ ستاره و دو منتقد دیگر هر کدام ۲ ستاره به فیلم هفت بهار نارنج دادند، همچنین دو منتقد ۳ ستاره، یک منتقد سه ستاره، یک منتقد ۴ ستاره برای ساخته فرشاد گل سفیدی ثبت کردند. در حالی که یک منتقد هیچ ستارهای برای این فیلم در نظر نگرفتهاند، هیچکدام از منتقدان هم این فیلم را شایسته دریافت ۵ ستاره ندانستند.
ستاره فیلمهای روز اول جشنواره
فیلم استاد به کارگردانی عماد حسینی و تهیهکنندگی بهروز افخمی اولین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۷ ستاره از یازده منتقدان سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم شماره ۱۰ به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری دومین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۲۴.۵ ستاره از یازده منتقدان سینما، میانگین ۲.۲ ستاره را برای خود ثبت کرد.
ستاره فیلمهای روز دوم جشنواره
فیلم آه سرد به کارگردانی ناهید عزیزیصدیق و تهیهکنندگی رضا محقق سومین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۳.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۱ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم جنگل پرتقال به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیهکنندگی رسول صدرعاملی، چهارمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۲۹ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۲.۴ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم یادگار جنوب به کارگردانی حسین دوماری و پدرام پورامیری و تهیهکنندگی مجتبی رشوندی، پنجمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۹.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۶ ستاره را برای خود ثبت کرد.
ستاره فیلمهای روز سوم جشنواره
فیلم پرونده باز است به کارگردانی کیومرث پور احمد و تهیهکنندگی علی قائم مقامی، ششمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۱.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۰.۹۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم سرهنگ ثریا به کارگردانی لیلی عاج و تهیهکنندگی جلیل شعبانی، هفتمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۳۳.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۲.۷ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم عطرآلود به کارگردانی هادی مقدمدوست و تهیهکنندگی یوسف منصوری، هشتمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۹ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.
ستاره فیلمهای روز چهارم جشنواره
فیلم چرا گریه نمیکنی به کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیهکنندگی رضا محقق، نهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۷ ستاره از یازده منتقد سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم بچه زرنگ به کارگردانی هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی و تهیهکنندگی حامد جعفری، دهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۳۳.۵ ستاره از یازده منتقد سینما، میانگین ۳ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم هوک به کارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی علی آشتیانیان یازدهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۲۴ ستاره از یازده منتقد سینما، میانگین ۲ ستاره را برای خود ثبت کرد.
ستاره فیلمهای روز پنجم جشنواره
فیلم بعد از رفتن به کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی محمود بابایی، دوازدهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۱۵ ستاره از یازده منتقد سینما، میانگین ۱.۳ ستاره را برای خود ثبت کرد.
فیلم کت چرمی به کارگردانی حسین میرزا محمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی، سیزدهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل و یکم فجر بود و با مجموع ۲۵.۵ ستاره از یازده منتقد سینما، میانگین ۲.۱ ستاره را برای خود ثبت کرد.
جشنواره بینالمللی فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به دبیری مجتبی امینی در دو پردیس سینمایی ملت و برج میلاد برگزار میشود. امسال ۲۴ فیلم در بخش سودای سیمرغ در جشنواره فیلم فجر به رقابت میپردازند.
دبیر جشنواره فیلم فجر در یادداشتی با تکریم خانواده سینمای ایران به لزوم همدلی و یکرنگی اهالی سینما تاکید کرد و گفت: این خانه، متعلق به همه است.
به گزارش سینمای خانگی در متن یادداشت مجتبی امینی آمده است: «جشنواره فیلم فجر بیش از هر کارکرد و هدفی، نقطه تلاقی اندیشه، خرد، هنر و استعداد بوده است. چهل دوره پر فراز و نشیب سپری شده و تاریخ، به این رویداد اعتبار و اصالت داده است. در مسیر این حرکت، سینماگران پرشمار، با دیدگاه ها و رویکردهای متنوع، درخشیده و بخشی از تاریخ سینمای ایران را معنا بخشیدهاند. جشنواره فیلم فجر، متعلق به یک تفکر نبوده و نیست، ریشههای این درخت تناور در خاک سرزمینی هنرخیز و شاخههایش در آسمان آبی فرهنگی هزاران ساله و سرچشمه خلاقیت و جسارت است.
۱۰ روز برگزاری جشنواره، تمرینی است برای تحمل و مدارا. برای مشق شنیدن، درک رقابت حرفهای و انعکاسی از روح جامعهای زنده و پویا که چندصدایی است و تکثر و تضارب آرا در آن مشهود است. در دورههای قبل، جشن بزرگ سینمای ایران، گستردگی بیشتری داشت، همه ما که بخشی از خانواده سینما بودیم در کنار هم، درخشش سیمرغ را در دستان سینماگران دیدیم و پرواز این پرنده اسطورهای را در آسمان جشنواره، نظاره کردیم.
بر خود فرض میدانیم که دوستان و همراهان سالهای قبل را محترم بدانیم و منتظر روزی باشیم که با فرو نشستن غبارها، اعضای خانواده سینما، همچون گذشته، یکدل در این جشن شرکت کنند که بیحضور آنان، این ضیافت حلاوت سالهای گذشته را ندارد. میدانیم که در این روزهای سخت، زیر بار فشارهای مختلف و هجمه و دیکتاتوری رسانههای غربی، هیچ گوهری به اندازه وحدت، قلبهای ما را آرام نخواهد کرد و شادی و سعادت را به کشور باز نخواهد گرداند.
این خانه متعلق به همه ما است و همه ما، چه آنها که هستند و چه دیگرانی که به دلایل مختلف، ترجیح دادهاند این بار کنار ما نباشند، برای تعالی این سینما تلاش میکنیم. در این روزهای دشوار، نگاهی پدرانه و توام با سعه صدر، ما را به سرمنزل آرامش خواهد رساند و مانع تشتت و دلآزردگی بیشتر و سوء استفاده جریانهای مخالف، خواهد شد.
جشنواره فیلم فجر، چهل و یک دوره نماد وحدت، یکپارچگی و همراهی سینمای ایران بوده است. پس از این هم، چراغ همدلی خانواده سینما در این خانه روشن است. آنچه در این مسیر به دست آمده، دستاوردی ملی است که تاریخ سینمای ایران را غنا میبخشد، آن را حفظ کرده و به آیندگان بسپاریم.»
سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر و سیزدهمین دوره فیلم فجر اصفهان از امروز دوشنبه(۱۷ بهمن) بر پرده سینماهای چهارباغ اصفهان مینشیند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، پردیس سینما ساحل، سینما فلسطین، پردیس سینمایی سپاهان در حالی امروز به اکران فیلمهای چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر میپردازند که صبح امروز، مراسم افتتاحیه این جشنواره و تجدید میثاق هنرمندان با شهدا در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.
همزمان با اکران فیلمهای بزرگترین رویداد سینمایی ایران در ۳۱ استان کشور، بلیت فروشی برای سینماهای ساحل، سپاهان و فلسطین اصفهان نیز از روز گذشته آغاز شده است و مخاطبان میتوانند بصورت برخط(آنلاین) از طریق سامانههای” آی تیکت”، “ایران تیکت” و “گیشه هفت” بلیت تهیه کنند.
پرونده باز است، آه سرد، چرا گریه نمیکنی، در آغوش درخت، سرهنگ ثریا، عطرآلود، وابل، روایت ناتمام سیما، بعد از رفتن، هوک، جنگل پرتقال، هفت بهار نارنج، یادگار جنوب، کاپیتان، گُلهای باوارده، اتاقک گلی، آنها مرا دوست داشتند، کُت چرمی، شماره ۱۰، غریب و هایپاور فیلم هایی هستند که در چهل یکمین جشنواره فیلم فجر بر روی پرده سینماهای چهارباغ اصفهان میروند.
ساعت اکران این فیلم ها از روز ۱۷ تا ۲۴ بهمن مقارن با ۱۸:۳۰ و ۲۱ عصر است و امکان خرید بلیت جشنواره فیلم فجر برای هر شماره تلفن در سامانه فروش، چهار قطعه برای هر فیلم است.
سینما فلسطین در روز ۱۷ بهمن میزبان اکران فیلمهای “آنها مرا دوست داشتند” و “روایت ناتمام”، در روز ۱۸ بهمن فیلمهای “کُت چرمی” و ” شماره ۱۰” ، در روز ۱۹ بهمن فیلمهای “هوک” و “عطرآلود”، در روز ۲۰ بهمن فیلمهای “یادگار جنوب” و “سرهنگ ثریا”، در روز ۲۱ بهمن، فیلم های “هفت بهار نارنج “و “در آغوش درخت”، در روز ۲۲ بهمن فیلمهای “جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمیکنی”، در روز ۲۳ بهمن فیلمهای “کاپیتان” و “آه سرد” و در روز ۲۴ بهمن فیلمهای “بعد از رفتن” و” غریب” است.
همچنین فیلمهای “بعد از رفتن” و “پرونده باز است”در روز ۱۷ بهمن، “هوک” و”آه سرد” در روز ۱۸ بهمن،”جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمیکنی” در ۱۹ بهمن ، “هفت بهار نارنج” و “در آغوش درخت “در ۲۰ بهمن ، “یادگار جنوب”و”سرهنگ ثریا” در ۲۱ بهمن، “هایپاور” و “وابل “در ۲۳ بهمن ، “آنها مرا دوست داشتند ” و “روایت ناتمام “در ۲۴ بهمن بر روی پرده سینمای پردیس سپاهان میرود.
سینما پردیس ساحل نیز فیلمهای” پرونده باز است” و “بعد از رفتن” را در روز ۱۷ بهمن ، “آه سرد “و “هوک” را در روز ۱۸ بهمن، “چرا گریه نمی کنی” و “جنگل پرتقال “را در روز ۱۹ بهمن، “در آغوش درخت” و “هفت بهار نارنج” را در ۲۰ بهمن، “سرهنگ ثریا” و “یادگار جنوب” را در ۲۱ بهمن، “عطرآلود” و “کاپیتان” را در روز ۲۲ بهمن ،”وابل “و “گُلهای وابارده “را در روز ۲۳ بهمن و “روایت ناتمام سیما ” و همچنین “اتاقک گِلی ” را در روز ۲۴ بهمن در فهرست اکران خود دارد.
چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر،۱۲ تا ۲۳ بهمن امسال همزمان با تهران در ۳۱ استان کشور برگزار میشود.