سینمای ایران در گرداب ناکارآمدی؛ شایسته‌سالاری یا تحول؟

مهدی یمینی، از سال ۱۳۶۶ به حرفه ی روزنامه‌نگاری ومدیریت در رسانه‌ها وخبرگزاریهای مختلف می پردازد و هم اکنون صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه “اینک امروز” و مدیرعامل موسسه تحقیق، پژوهش و نگارش فیلمنامه ی مجمع است. در ۲۰ سال گذشته نیز مسئولیت های مختلف از جمله دستیار مشاور رئیس‌جمهور درامور هنری، کارشناس ارشد مرکز نظارت بر رسانه‌ها در نهاد ریاست‌جمهوری، کارشناس مسئول کارگروه فرهنگ وهنر استان‌های کمیسیون فرهنگی دولت، دستیار رئیس دفتر ویژه دولت در مجلس و رئیس روابط عمومی معاون رییس جمهور در امور مجلس داشته است. وی در دولت دوازدهم،‌ دبیر شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری بود و اینک دوران بازنشستگی را به تدریس دردانشگاه ونیزنگارش وپژوهش مشغول است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

با عرض سلام، جناب آقای یمینی! جایی از شما خوانده بودیم که پاشنه آشیل سینمای ایران در بالاترین نقطه ­ی آن، یعنی میان جمجمه ی این ستاره ی جذاب و خوش خط و خال قرار دارد! خیلی شاعرانه و در عین حال وحشتناک است. به نظرم بهتر است؛ همین را باز کنید. بر همین مبنا بفرمایید ارزیابی کلی شما از وضعیت فعلی سینمای کشور چیست؟

سینمای ایران امروز شبیه ورزشکاری است که بدنش قوی و عضلانی شده، و به نظر می رسد که هیچکس قدرت مبارزه و پنجه در پنجه قراردادن با آن را ندارد، اما متأسفانه مغزش تحلیل رفته و دچار آلزایمر پیشرفته شده، حتی به بیماری خودآزاری گرفتار شده و کار دارد به جای باریک می کشد. ما در بخش‌های مختلف از تحقیق و نگارش گرفته تا تولید و نمایش، به ویژه در میان استعدادهای جوان، پیشرفت‌های قابل توجهی داشته‌ایم. اما درد، مسئله، یا مشکل اصلی اینجاست که پیکره عظیم و پیچیده ­ی سینما، مدیریتی نخبه و کارآمد ندارد که بتواند تمام این توانایی‌ها را هدایت کند. به عبارت ساده­تر، مشکل، «مدیریت» است!

این که داستان امروز و دیروز نیست. متاسفانه سال­ هاست سینمای ایران با این مشکل روبرو است. به هر حال وضعیت سینما، امروز نسبت به گذشته بهتر شده یا بدتر؟

بطور کلی سینمای ایران، از نظر فن و تکنولوژی سینما، به ویژه در میان نسل جوان تکنسین­ ها و هنرمندان سینما، پدیده ­های شگرف و استعدادهای خوبی ظهور کرده ­اند و بعضی جوانان ما از اساتیدشان هم جلو زده‌اند. اما در بخش محتوا و در بخش اندیشه، دقیقاً مانند دیگر حوزه‌های فرهنگی جامعه، و به تبع مسیری که جهان  دارد طی می کند، از اصالت و عمق مفاهیم و ارزش ها فاصله گرفته‌ایم. پس در فناوری پا به پای جهان پیش می­رویم، اما در معنا، از گذشته­ ی خودمان هم عقب‌ افتاده ­ایم. از فیلم های معناگرایی که ۳۰‌ یا ۴۰ سال پیش در دنیا ساخته می­ شدند، امروز دیگر خبری نیست. کشور ما هم تابعی از دنیاست و در گرداب تکنولوژی های روز گیر افتاده است. در گذشته می­ پنداشتیم تکنولوژی ففط ابزار است و می ­تواند در خدمت فرهنگ قرار گیرد، امروز می ­بینیم که تکنولوژی­ های نوظهور، خودشان، نوعی فرهنگ هستند که برخی داشته های ما را برنمی­ تابند.

با توصیف شما، لابد مدیریت سینما را مسئول این وضعیت می‌دانید؟

قطعاً همینطور است. وضعیت امروز، محصول عملکرد دومینوی مدیریت فرهنگی است که این زنجیره تا سطوح مدیریت سیاسی هم امتداد دارد. مدیران خرد و پایین دست به هیچ وجه مسبب اوضاع نیستد بلکه از آنها خواسته می­شود و این طور تربیت شده­ اند که چنین باشند و چنین مدیریت کنند. سیستم گزینش مدیران قرون وسطایی است و باید متناسب با تعییرات سریع جهان امروز، تغییر کند. اصلاً شرایط احرازی برای هیچیک از مدیران فرهنگی و سینمایی در هیچ دوره ­ای، تعیین نشده و انتخاب­ ها و انتصاب­ ها هیچ مبنایی ندارد و سلیقه­ ای است و البته سیاسی. نمی خواهم بگویم انتصاب مدیر فرهنگی نباید با متر و معیار سیاسی باشد، ولی نباید اصل باشد.

ادامه این روند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه ما در سینما، «مدیریت» به معنای واقعی نداریم. آنچه هست بیشتر «بودجه‌بازی» است! بالاترین و چشمگیرترین هنر مدیران ما، در خوب یا بد تقسیم کردن بودجه‌ها خلاصه شده است. مردم و سینماگران، جز این، هنر و ابتکار خاصی از مسئولان سینمایی ندیده‌اند. اجازه بدهید سربسته بماند. اما تا زمانی که این روش انتخاب مدیران تغییر نکند، وضعیت همین خواهد بود.

دل پر دردی دارید. راهکارتان برای بهبود وضعیت چیست؟

به نظر من، راهکار اساسی این است که اول باید مفاهیم اصلی بازتعریف شوند، و بعد سیستم گزینش مدیران فرهنگی کاملاً متحول شود. درگذشته گروهی مدعی بودند باید برای سینما ریل­ گذاری کرد، بعد از مدتی گروه دیگری گفتند ما نقشه­ ی راه سینما را ترسیم کرده­ ایم. یک گروه هم تلاش کردند برای سینما افق و چشم انداز تعریف کنند و سند راهبردی بنویسند. لیکن هیچکدام از این اتفاقات نیافتاده است. چون هنوز جامعه به تعریف واحدی از سینما نرسیده است. من یک مثال می زنم تا منظورم را بهتر بیان کرده باشم. از گذشته وتا امروز خیلی ها معتقدند که حاکمیت و دولت باید مدیریت سینما را در تمام وجوه تولید و پخش در دست داشته باشد. سال هاست همین اتفاق هم در کشور ما دارد می افتد. اما من معتقدم سینما باید به خود مردم واگذار شود و دولت فقط نظارت داشته باشد. در ذهن من اختصاص بودجه ی دولت به سینما ، یک امر بی معناست . فقط در جوامع کمونیستی قرن بیستم این چیزها معنا داشت. وقتی دولت پای خودش را از تولید و عرضه ­ی سینما کنار بکشد، رشد سینما آغاز می­ شود. دولت اما نظارت خود را بر سینما باید خیلی بیشتر ار آنچه الان هست تقویت کند (مثل خود آمریکا: نظارت دقیق و دخالت صفر) هر جا هم لازم باشد دستور می دهد اصلاح شود، تغییر کند، یا سانسور شود. الان در کشور ما کاملا برعکس است. دولت تولید می­ کند و ملت نظارت می ­کند! حتی من معتقدم در امور زیربنایی هم مثل ساختن پردیس ­ها، سالن­ ها و شهرک­ های سینمایی، و واردات و تولید تجهیرات و ابزار و تکنولوژی سینما هم می­ توان از بخش خصوصی استفاده کرد و دولت فقط سازمان نظارت خود را قوی، چابک و زیرک کند. مهم ­تر از همه ­ی اینها ، دولت می­ تواند در بخش آموزش و پرورش سینما سرمایه ­گذاری کند. فقط در بخش آموزش. ثانیاً باید آسیب‌شناسی دقیق و بی‌طرفانه‌ای انجام شود. البته من معتقدم بهبود سینما مستلزم بهبود کلیت مدیریت کشور در حوزه فرهنگ و هنر است. اگر مدیران لایقی پیدا شدند، می‌توان امیدوار بود. در غیر این صورت… خودتان می‌بینید که چه می‌کنیم!9

کمی توضیح بدهید. همه­ اش شد اسرار مگو!

حقیقت این است که راه نجات سینمای ایران از این گرداب، در گرو تحولی بنیادین است؛ تحولی که باید از جاهای مهم تری مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی آغاز شود. نخستین گام، دگرگونی ساختار گزینش مدیران فرهنگی است؛ جایگزینی روابط با ضوابط، و مناسبات با شایستگی. شایسته سالاری به معنای واقعی کلمه. ما به مدیرانی نیاز داریم که هم سینما را بفهمند و هم مدیریت را، هم هنر را بشناسند و هم مردم را. گام دوم، آسیب‌شناسی بی‌پرده و بی‌طرفانه‌ای است که با تشکیل کارگروهی از سینماگران خوشنام، منتقدان آزاده و جامعه‌شناسان آگاه، ریشه‌های این رکود را واکاوی کند. اما این کافی نیست؛ سینما تنها زمانی به شکوفایی می‌رسد که در بستری از تحول مدیریت کلان فرهنگی کشور رشد کند. نیازمند سند راهبردی روشنی هستیم که با هماهنگی وزارت فرهنگ، سازمان سینمایی و نهادهای آموزشی، افقی ده‌ساله را ترسیم کند. این راه دشوار اما ممکن است؛ مشروط بر آنکه اراده‌ای قوی و همه جانبه پشت آن باشد، بودجه‌ای شفاف به آن تخصیص یابد، و مهم‌تر از همه، صدای اصیل سینماگران فهیم و دردآشنا در تصمیم‌سازی‌ها شنیده شود. بدون این تحول ساختاری، سینمای ما همچنان در چرخه باطل روزمرگی خواهد چرخید، اما با اجرای این راهکارها می‌توان امید داشت که سینمای ایران بار دیگر به رسالت اصیل خود بازگردد: آیینه‌ای صیقلی از جامعه‌ای زنده و پویا.

با بخش اعظم گفته­ های شما موافقم، و البته بخش دیگری هم نیاز به گفتگوی بیشتر دارد. به هر حال متشکرم و نکته پایانی؟

همان طور که مقام معظم رهبری اشاره کرده‌اند، سینما می‌تواند کلید پیشرفت باشد. اما نه با این مدیریت ها. الان این سینما بیشتر شبیه آینه­ ی دق است.

باز هم سپاسگزارم از پاسخ­ های نسبتاً صریحتان!

من هم ممنونم. امیدوارم مفید باشد.

درخشش عکاسان تاکستانی در ششمین جشنواره ملی عکس زعفران ایران

به گزارش خبرنگار ویژه پایگاه خبری سینمای خانگی در استان قزوین ؛ «امین رحمانی» و «علیرضا رحمانی» دو عکاس تاکستانی درمیان برگزیدگان ششمین جشنواره ملی عکس زعفران ایران قرار گرفتند.

بجشنواره ملی عکس زعفران با هدف معرفی زعفران ناب ایرانی در تربت حیدریه برگزار و طی روزهای اخیر برگزیدگان راه یافته به بخش مسابقه را معرفی کرد.از میان سه هزار قطعه عکس، عکس‌نوشت و فیلم کوتاه که به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود پس داوری آثار توسط هیئت داوران برگزیدگان جشنواره راه یافته به بخش مسابقه معرفی شدند که دو عکاس تاکستانی در میان برگزیدگان این جشنواره ملی قرار دارند.«امین رحمانی» عکاس خوش نام تاکستانی در بخش اصلی وبخش عکاسی با تلفن همراه و «علیرضا رحمانی» دیگر عکاس تاکستانی در بخش “معنویت در فضای شهری” در میان برگزیدگان این جشنواره قرار گرفتند.جشنواره ملی عکس زعفران تربت حیدریه هر ساله در زمان برداشت زعفران با حضور هنرمندان عکس و فیلم در مزارع زعفران تربت حیدریه برگزار می شود.

نوشته درخشش عکاسان تاکستانی در ششمین جشنواره ملی عکس زعفران ایران اولین بار در پایگاه خبری سینمای خانگی استان قزوین. پدیدار شد.

عده‌ای از «دستیاران کارگردان» تبدیل شده‌اند به «پدرخوانده‌های» پشت‌پرده‌ی «سینما»/ وجود یک «ساختار پنهان» در تصمیم‌سازی‌های کلان «سینما»

«کامبیز کاشفی» با اشاره به نقش دستیاران کارگردانی در قوت گرفتن مافیای بازیگری، گفت: نهادهایی که اساساً برای صیانت از منافع اعضای خود شکل گرفته‌اند ـ مثل بازیگران، طراحان صحنه و لباس، فیلم‌برداران و سایر صنوف ـ به دلایل مختلف، از جمله نبود نظارت درست، از مسیر اصلی منحرف شده‌اند. همه‌چیز در ظاهر مهیاست؛ دفتر، امکانات، عنوان، اما در عمل، کارکرد واقعی آن‌ها زیر سؤال است. به‌جای آن‌که حافظ حقوق حرفه‌ای باشند، گاه بر خلاف آن عمل می‌کنند. مشخصا خانه سینما یکی از نقاط کلیدی‌ست که باید این ساختار را تقویت کند. نهاد دیگری مثل وزارت ارشاد هم همین‌طور. اما هیچ‌کدام به‌درستی وظیفه‌شان را انجام نمی‌دهند، و نتیجه‌اش این می‌شود که، با احترام به همه دستیاران کارگردانی که صادقانه کار می‌کنند، ناگهان می‌بینیم عده‌ای از دستیاران کارگردانی تبدیل شده‌اند به پدرخوانده‌های پشت‌پرده‌ی سینما.

خروج از نسخه موبایل