از بحران‌های سینمای ایران تا راهکارهای نجات

نیما مهدیان اصل، متولد ۱۳۶۴ تهران و متأهل، مسیر پرثمری را در عرصه فرهنگ و هنر ایران طی کرده است. وی آموزش هنری خود را از هنرستان صدا و سیما آغاز کرده، پس از اخذ مدرک کارشناسی سینما با گرایش تدوین فیلم، مدارج عالی کارشناسی ارشد و دکترای مدیریت رسانه را طی نموده است. این فیلمساز متعهد در سال ۱۴۰۳ با دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم مستند سینمایی از جشنواره فیلم فجر، به یکی از چهره‌های شاخص سینمای مستند کشور تبدیل شد. سوابق اجرایی او شامل مدیریت روابط عمومی رئیس کمیته فرهنگی فدراسیون تیراندازی و مسئولیت واحد فنی و آرشیو مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. وی به مدت ۲۱ سال به عنوان کنشگر فرهنگی در حوزه فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت فعالیت داشته و آثاری ماندگار همچون “میراث ناپدری”، “آن مرد با اتوبوس آمد”، “همیشه مبارز”، “انگشتر بی نگین”، “سفره دار”، “دیار جوانمردان” و “یک وجب خاک” را خلق کرده است.

مهدیان اصل سابقه درخشانی هم در تدریس دارد و در زمینه‌های متنوعی از جمله مکاتب سینمایی، اصول تصویربرداری و کارگردانی، تئوری تدوین و مدیریت استراتژیک رسانه به تربیت نسل جدید هنرمندان پرداخته است. تجربیات بین‌المللی او شامل حضور در جشنواره‌های معتبر خارجی در مقام کارگردان بوده و در دهه ۸۰ نیز به عنوان طراح صحنه شبکه جام جم فعالیت داشته است. این چهره فرهنگی، تلفیقی کم‌نظیر از دانش آکادمیک، تجربه اجرایی و خلاقیت هنری را در کارنامه خود دارد. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: گمان نمی‌کنم شما موافق این گزاره باشید که سینمای امروز ایران با چالش‌های جدی روبه‌روست. شما وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهدیان: به گمانم، سینمای ایران امروز درگیر نوعی پارادوکس ساختاری میان ارزش‌های فرهنگی و منطق بازار شده است. از یک‌سو، بدنه خلاق و مستقل سینما در تلاش برای حفظ اصالت هنری و هویتی خویش است، و از سوی دیگر، جریان مسلط بر صنعت سینما – چه در سطح تولید، چه در سطح سیاست‌گذاری – در حال سوق دادن این هنر-صنعت به سمت مصرف‌گرایی سطحی و سوداگری بی‌پشتوانه است. این گسست، که می‌توان آن را شکاف بین معنا و منفعت نامید، موجب شده است که شاهد تولید انبوهی از آثار کم‌مایه باشیم که صرفاً تابع منطق لحظه‌ای گیشه‌اند، در حالی‌که ظرفیت‌های روایی، زیبایی‌شناختی و فرهنگی سینمای ایران فراتر از این‌هاست.

سینمای خانگی: پس شما معتقدید که سینمای امروز بیشتر به سوی بازاری‌گرایی رفته است؟

مهدیان: بی‌تردید. آنچه در حال رخ دادن است، استحاله تدریجی سینمای فرهنگی به سود سینمای کالایی‌ست. غلبه‌ نگاه صرفاً اقتصادی، آن هم به شکل افراطی و کوتاه‌بینانه، سبب شده تولید آثار مسئله‌محور، خلاقانه و جامعه‌شناختی به حاشیه رانده شود و فیلم‌هایی غالب شوند که صرفاً نقش تسکین‌دهنده لحظه‌ای دارند.

سینمای خانگی: ولی برخی می‌گویند که سینمای ایران پیشرفت‌های زیادی داشته…

مهدیان: بله، اگر صرفاً از منظر فنی یا تکنولوژیک نگاه کنیم – مثلاً در زمینه تصویر، صدا یا جلوه‌های ویژه – پیشرفت‌هایی حاصل شده است. اما در سطح محتوا، روایت‌پردازی و جایگاه اجتماعی سینما، ما با نوعی افت معنا مواجهیم. زمانی حتی با محدودیت‌های شدید، فیلم‌هایی تولید می‌شدند که جهان‌روایت‌شان به‌لحاظ انسانی، فلسفی و اخلاقی بسیار عمیق بود. امروز چنین تجربه‌هایی نادر شده‌اند.

سینمای خانگی: گفته می‌شود که بسیاری از فیلم‌سازان مستقل به پلتفرم‌های نمایش خانگی مهاجرت کرده‌اند. نظر شما چیست؟

مهدیان: این مهاجرت، بیش از آنکه انتخابی داوطلبانه باشد، نوعی جابجایی اجباری ناشی از حذف تدریجی فضاهای عمومی اکران و سانسورهای سلیقه‌ای است. نتیجه‌اش، تحلیل رفتن زبان سینمایی ما و تضعیف خرده‌روایت‌هایی‌ست که هویت فرهنگی ما را می‌سازند. اگر نتوانیم از سینما به عنوان بستر گفت‌وگوی اجتماعی و بازنمایی مسائل زیست‌جهان ایرانی استفاده کنیم، در آینده‌ای نه‌چندان دور با خلأ معنایی مواجه خواهیم شد.

سینمای خانگی: از نظر شما عوامل اصلی ایجاد این وضعیت چیست؟

مهدیان: می‌توان از نبود یک سیاست فرهنگی کلان، شفاف و آینده‌نگر نام برد. آنچه امروز شاهدیم، مدیریت فرهنگی کوتاه‌مدت، واکنشی و گاه حتی انفعالی‌ست که نه تنها نقش سیاست‌گذارِ هدایت‌گر را ایفا نمی‌کند، بلکه حتی در جایگاه تنظیم‌گر (Regulator) هم حضور مؤثری ندارد. در غیاب چنین نگاهی، عرصه سینما یا رها به دست بازیگران سودمحور می‌شود، یا اسیر بروکراسی غیرقابل پیش‌بینی.

سینمای خانگی: اما برخی معتقدند که دولت و حاکمیت نباید در سینما دخالت کند.

مهدیان: درست است که نباید در مصادیق دخالت کرد، اما فقدان رگولاتوری فرهنگی هوشمندانه، فضا را به‌سمت بی‌عدالتی و هرج‌ومرج می‌برد. بدون نظارت و سیاست‌گذاری اصولی، میدان به نفع گروه‌هایی چون سالن‌داران، سرمایه‌داران رانتی یا سلبریتی‌محوران خالی می‌شود. این اتفاق منجر به زوال تدریجی ارزش‌های فرهنگی در سینما خواهد شد.

سینمای خانگی: اگر این روند ادامه یابد، آینده سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟

مهدیان: ما با خطر جدی قطع ارتباط میان سینما و مخاطب آگاه مواجهیم. اگر سینما از نقش هویتی، تربیتی و انتقادی‌اش تهی شود و صرفاً به یک ابزار تفریحی آن‌هم کم‌مایه تقلیل یابد، شاهد افول عمیق سرمایه اجتماعی سینما خواهیم بود. این نه‌فقط مرگ یک مدیوم، بلکه تضعیف حافظه فرهنگی یک ملت است.

سینمای خانگی: چه راهکاری برای خروج از این بحران پیشنهاد می‌کنید؟

مهدیان: من معتقدم باید نهاد مستقلی متشکل از سینماگران، اقتصاددانان فرهنگی، و صاحب‌نظران حقوقی شکل گیرد تا هم به تنظیم سیاست‌های حمایتی بپردازد و هم به طراحی ساختارهای پایداری برای توسعه سینما. این نهاد می‌تواند بر اساس مشارکت صنفی و منابع اقتصادی درون‌زا مانند سهمی از فروش بلیت یا پلتفرم‌های آنلاین، صندوقی حمایتی ایجاد کند.

سینمای خانگی: منظورتان همان صندوق حمایتی سینماست؟

مهدیان: بله، ولی نه یک صندوق دولتی سنتی. بلکه یک سازوکار شفاف، با نظارت بین‌رشته‌ای، که بتواند میان عدالت فرهنگی و پویایی بازار توازن ایجاد کند. در این صورت، هم از فشار مستقیم بر بودجه دولتی کاسته می‌شود و هم سینماگران احساس وابستگی یا رانت‌جویی نخواهند داشت.

سینمای خانگی: اما خسارات مالی یا حیثیتی پروژه‌های شکست‌خورده چه می‌شود؟

مهدیان: اگر شاخص‌های حمایت مبتنی بر معیارهای فنی، فرهنگی و شفاف باشد – نه ذوق‌زدگی یا روابط پشت‌پرده – بسیاری از این خسارات قابل پیشگیری است. امروز مشکل ما نه کمبود منابع، بلکه نابرابری در تخصیص و نبود شفافیت در فرایند تصمیم‌گیری‌ست.

سینمای خانگی: آیا مصداقی دارید؟

مهدیان: بله. در حال حاضر، بودجه تولید یک فیلم با مشخصات تقریباً مشابه، ممکن است در دو مسیر دولتی و خصوصی تا دو برابر اختلاف داشته باشد. این یعنی نه فقط نبود استاندارد هزینه‌سنجی، بلکه نبود شفافیت ساختاری. ارقام فروش، تعداد تماشاگر، میزان سرمایه‌گذاری، همگی اغلب در سایه‌ای از ابهام باقی می‌مانند.

سینمای خانگی: راه‌حل جایگزین مالی شما چیست؟

مهدیان: پیشنهاد من ایجاد «صندوق وقف یا نذر سینمایی» است. همان‌طور که برای مسجد، مدرسه یا بیمارستان وقف داریم، چرا برای تولید فیلم فرهنگی و فاخر نداشته باشیم؟ این سازوکار، هم ریشه در سنت‌های بومی دارد و هم از نظر مالی امکان‌پذیر است.
صد البته این نظریه می بایست قویا به چالش منصفانه و علمی کشیده شود.
سینمای خانگی: پس به عقیده‌ شما، این نوع سرمایه‌گذاری فرهنگی، نوعی بیمه‌ اجتماعی و فرهنگی است؟

مهدیان: دقیقاً. اگر سینما را صرفاً سرگرمی تلقی کنیم، آن را فروکاسته‌ایم. سینما، در واقع یکی از ستون‌های حافظه جمعی، هویت تاریخی و بازنمایی فرهنگی ماست. سرمایه‌گذاری در سینما، سرمایه‌گذاری در آینده فکری و اجتماعی کشور است.

سینمای خانگی: آقای مهدیان عزیز، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. تحلیل‌های دقیق و روشنگر شما قطعاً برای تمامی دغدغه‌مندان سینمای ایران قابل تأمل خواهد بود.

مهدیان: من هم از شما بابت فراهم کردن این فرصت برای گفت‌وگویی عمیق و مسئولانه تشکر می‌کنم. باور دارم که حتی طرح چنین دغدغه‌هایی، می‌تواند نقطه آغازی برای تغییرات بنیادین در فضای فرهنگی کشور باشد.

سینمای خانگی: به امید روزی که شاهد باززایی و شکوفایی دوباره سینمای ایران باشیم. برای شما آرزوی موفقیت روزافزون داریم.

نقد بی‌پروا به سینمای ایران: اقتصاد بیمار به جان هنر افتاده است

بیژن همدرسی، چهره نام ­آشنای عرصه فرهنگ و هنر ایران، مسیر حرفه­ ای پرباری را از سال ۱۳۶۷ با بازی در فیلم سینمایی «روزنه» ساخته جمال شورجه آغاز کرد و به تدریج با حضوری پررنگ در عرصه ­های مختلف هنری، از بازیگری تا  نویسندگی و مستندسازی ، به هنرمندی جامع ­الاطراف تبدیل شد. این مدیر تحصیلکرده که در طول سه دهه فعالیت مستمر هنری، آثاری ماندگار در ژانرهای مختلف خلق کرده است، هم در قامت نویسنده  فیلم­ های سینمایی چون «مروارید سیاه» و سریال های تلویزیونی مانند «ضلع ششم» و «داستان های خدا» درخشیده و هم در جایگاه مستندساز متعهد، مسئولیت ساخت ۳۰ اثر مستند در حوزه های اجتماعی، سیاسی، علمی و پزشکی را بر عهده داشته است. بیژن همدرسی که فعالیت هنری خود را از پایین­ ترین پله ­های صنعت سینما آغاز کرد و به ترتیب تجربه دستیاری کارگردانی، برنامه ­ریزی تولید و تهیه­ کنندگی برنامه­ های تلویزیونی را کسب نمود، امروز به عنوان تحلیلگری صاحبنظر در عرصه­ های اجتماعی و هنری نیز شناخته می شود. مسیر تکاملی این هنرمند خستگی­ ناپذیر، از بازیگری تا کارگردانی و نویسندگی، گواهی بر عمق نگاه و وسعت دید او در عرصه هنرهای نمایشی است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی­ اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: آقای همدرسی، شما معتقدید سینمای ایران امروز گرفتار کم‌رمقی، تکرار و فقدان اصالت شده است. این در حالی است که دهه 60 را نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران می‌دانید. آیا این مقایسه منصفانه است؟ مگر نه اینکه شرایط آن دوره کاملاً استثنایی بود؟

بیژن همدرسی: ببینید، دقیقاً همین تفاوت جالب توجه است. دهه 1360 با وجود تمام محدودیت‌های ناشی از جنگ تحمیلی، شرایط دشوار اقتصادی و فضای فرهنگی خاص، شاهد خلق آثاری مانند «دونده» امیر نادری، «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی و «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی بود. سینما در آن دوره نه به عنوان ابزار سرگرمی صرف، بلکه به مثابه رسانه‌ای متعهد و اندیشه‌ورز قد علم کرد.

سینمای خانگی: اما به سینمای دفاع مقدس هم اشاره کرده‌اید که در همان دوره متولد شد. آیا امروز چنین سینمایی وجود ندارد؟

بیژن همدرسی: متأسفانه سینمای دفاع مقدس امروز دچار تکرار مضامین و کلیشه‌ها شده است. در آن دوره آثاری مانند «بلمی به سوی ساحل» رسول ملاقلی‌پور یا «دیده‌بان» و «مهاجر» ابراهیم حاتمی‌کیا با وجود محدودیت‌های فنی و بودجه‌ای، سرشار از احساس، معنا و قهرمانانی بودند که از دل مردم برخاسته بودند. امروز اما این عمق را کمتر می‌بینیم.

سینمای خانگی: شما دهه 70 را دوران بلوغ و شکوفایی سینمای ایران خوانده‌اید. چه عواملی این تحول را ایجاد کرد؟

بیژن همدرسی: در دهه 1370 با گشایش نسبی فضای فرهنگی، شاهد جسارت بیشتری در پرداختن به موضوعات متنوع بودیم. فیلم‌هایی مانند «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا، «زیر نور ماه» سیدرضا میرکریمی و «طعم گیلاس» عباس کیارستمی نمونه‌های درخشان این دوره هستند. سینمای دفاع مقدس نیز در این دهه با آثاری چون «حمله به اچ-3» و «سفر به چزابه» به کار خود ادامه داد.

سینمای خانگی: پس چه شد که از دهه 80 به بعد شاهد افول بودیم؟ شما به «جشنواره‌زدگی» اشاره کرده‌اید.

بیژن همدرسی: دقیقاً. از دهه 1380 به بعد، پررنگ شدن تب جشنواره‌های خارجی، فشارهای اقتصادی گیشه و ظهور نوعی سانسور غیررسمی، باعث فاصله گرفتن سینما از دغدغه‌های واقعی مردم شد. هرچند آثاری مانند «چهارشنبه‌سوری» و «درباره الی…» اصغر فرهادی توانستند توجه را جلب کنند، اما جریان غالب به سمت تکرار فرمول‌های موفق گذشته رفت.

سینمای خانگی: و دهه 90؟ به نظر شما ظهور پلتفرم­های نمایش خانگی چه تأثیری داشت؟

بیژن همدرسی: (با لبخند) متأسفانه نتوانستیم آنطور که باید نقش مثبتی ایفا کنیم. به جای بستری برای نوآوری، به بازاری برای بازتولید خشونت و اغواگری‌های بی‌محتوا تبدیل شدیم. سریال‌هایی با محوریت «ضدقهرمان»‌های سطحی که با نمایش سیگار، سلاح و بحران‌های جعلی، ذائقه مخاطب را تخریب کردند. در کنار این، سینمای زیرزمینی هم که هدفش فقط حضور در جشنواره‌های خارجی بود، به جای ارتباط با جامعه ایرانی، به اعتراض صرف بسنده کرد.

سینمای خانگی: شما از «غیبت قهرمان» و «فراموشی مخاطب کودک» به عنوان مشکلات بزرگ یاد کرده‌اید. اینها چقدر مهم هستند؟

بیژن همدرسی: بسیار حیاتی! ما دیگر شخصیت‌هایی مانند قاسم در «آژانس شیشه‌ای» یا مهدی نریمان در «پرواز در شب» را نمی‌بینیم. از طرفی، سینمای کودک که روزگاری با آثاری مانند «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» نسل‌ها را پرورش داد، امروز به حاشیه رفته است. این یعنی حذف ابزار کلیدی آموزش فرهنگی و اخلاقی.

سینمای خانگی: ریشه اصلی این مشکلات را در چه می‌بینید؟

بیژن همدرسی: اقتصاد بیمار و ترس از شکست. فیلم‌سازان امروز به سود کم‌ریسک و تولید آثار مشابه عادت کرده‌اند. حتی تکرار موضوعات بی‌ارزش هم به دلیل تضمین مخاطب، سودآور شده است. این چرخه‌ای معیوب از تولید «هیچ» است.

سینمای خانگی: راه حل شما چیست؟ چگونه می‌توان به سینمای اصیل بازگشت؟

بیژن همدرسی: نیازمند بازگشت به ایمان هستیم؛ ایمان به قدرت روایت، به خلق قهرمانان باورپذیر، و به ارزش‌های انسانی. باید از سودهای کوتاه‌مدت به سرمایه‌گذاری بلندمدت فرهنگی روی آوریم. سینمای ایران تنها زمانی جایگاه واقعی خود را بازیابی می‌کند که بار دیگر «جهان را باور کند» و «جهان را روایت کند».

سینمای خانگی: سپاسگزارم از این گفت‌وگوی صریح و پرمحتوا. آقای همدرسی، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. این گفتگوی عمیق و دغدغه­مندانه قطعاً برای همه علاقمندان به سینمای ایران ارزشمند خواهد بود.

بیژن همدرسی: من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگو بتواند گامی هرچند کوچک در جهت احیای سینمای بااصالت و مردمی ایران باشد. به قول قدیمی‌ها، “سینما آیینه جامعه است” و ما باید این آیینه را پاک نگه داریم.

سینمای خانگی: قطعاً چنین خواهد شد. برای شما آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم بازهم میزبان تحلیل‌های ژرف شما درباره سینمای ایران باشیم.

در جستجوی راهکار ارتقای آثار تلویزیونی و سینمایی در گفتگو با سید حمید طباطبایی

سید حمید طباطبایی چهره ای پیشکسوت در عرصه فرهنگ و رسانه، با تحصیلات سینمایی و با سابقه ای درخشان به عنوان تهیه‌کننده ارشد صدا و سیمای خراسان رضوی شناخته می شود. طراحی و اجرای برنامه پرمخاطب «تا نیایش» در شبکه تهران، که بیش از دو دهه با همان ساختار اولیه تداوم یافته و جایگاه نخست را در جذب مخاطب کسب کرد، از برجسته‌تر ین دستاوردهای اوست. وی در نقشهای مدیریتی متنوعی همچون معاونت هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، قائم‌مقام جشنواره های ملی نظیر امام رضا (ع) و فیلم فجر، و دبیری جشنواره‌های تئاتر و کودکان مشهد ظاهر شده است. به عنوان نویسنده، منتقد ادبی و خالق ده ها داستان کوتاه و بلندِ منتشرشده در رسانه ها، تأثیری ماندگار بر زیست فرهنگی ایران گذاشته است. فعالیت های او در شوراهای فنی موسیقی، بازبینی فیلم ها و همکاری با جراید سراسری، گواهی بر عمق حضورش در لایه‌های مختلف هنر معاصر است. در مصاحبه اختصاصی پایگاه خبری سینمای خانگی با ایشان در جستجوی راهکار ارتقای آثار تلویزیونی و سینمایی هستیم.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، آقای سید حمید طباطبایی در گفتگو با این رسانه در پاسخ به این سؤال که به نظر شما به عنوان یکی از پیشکسوتان عرصه تولید، چرا در سالهای اخیر شاهد کاهش آثار فاخر تلویزیونی و سینمایی بوده‌ایم؟ گفت:

طباطبایی: واقعیت این است که تولید اثر فاخر مانند باغبانی است که نیاز به خاک مناسب، آب کافی و نور کافی دارد. متأسفانه در سالهای اخیر، برخی از این ارکان دچار ضعف شده‌اند. از یک سو، عجله برای تولید سریع و ارزان، کیفیت را قربانی کمیت کرده است. از سوی دیگر، فاصله گرفتن از پژوهش عمیق و توجه صرف به فرم بدون محتوای غنی، آثار ما را از اصالت لازم دور نگه داشته است.این ضعف بخصوص در آثار سینمایی بیشتر دیده می شود

سینمای خانگی: درباره مشکل فیلمنامه‌ها بیشتر توضیح می‌فرمایید؟

طباطبایی: فیلمنامه ستون فقرات هر تولیدی است. وقتی این ستون سست باشد، هر چقدر هم که در سایر بخش‌ها هزینه کنیم، نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود. مشکل اصلی اینجاست که گاهی فیلمنامه‌ها بدون مطالعه کافی و شناخت واقعی از مخاطب نوشته می‌شوند. باید بپذیریم که مخاطب امروز بسیار هوشمندتر از گذشته است و به سادگی نمی‌توان او را با کلیشه‌های تکراری راضی نگه داشت.شما ببینید در سالهای اخیر کدام محصول سینمایی نفیس و با شکوه اکران شده که مایه مباهات باشد.

سینمای خانگی: در مورد کیفیت فنی تولیدات نظرتان چیست؟

طباطبایی: تکنولوژی در حال پیشرفت است و مخاطبان ما از طریق شبکه‌های مختلف با استانداردهای جهانی آشنا هستند. وقتی کیفیت تصویر، صدا و جلوه‌های ویژه ما با این استانداردها فاصله داشته باشد، ناخودآگاه اعتماد مخاطب را از دست می‌دهیم. البته این به معنای تقلید کورکورانه نیست، بلکه باید با حفظ هویت ایرانی-اسلامی، از تکنیک‌های روز جهان برای بیان بهتر مفاهیم خود استفاده کنیم.
پ

سینمای خانگی: به نظر شما مدیران تولید چه تغییراتی باید ایجاد کنند؟

طباطبایی: مدیریت تولید نیاز به نگاهی بلندمدت دارد. گاهی اوقات تصمیم‌های کوتاه‌مدت و مقطعی، آسیب‌های بلندمدتی به کیفیت آثار وارد می‌کند. باید شجاعت داشته باشیم که به برخی تولیدات زمان بیشتری بدهیم، بودجه مناسبتری اختصاص دهیم و مهمتر از همه، به تیم‌های خلاق اعتماد کنیم. تجربه نشان داده است که آثار ماندگار، حاصل همین صبر و حوصله و دقت نظر بوده‌اند.

سینمای خانگی: آیا نمونه‌های موفقی وجود دارد که بتوان از آنها الگو گرفت؟

طباطبایی: بله، اگر به خاطر داشته باشید، تولیداتی مانند “مختارنامه” یا “شهرزاد” و اخیرا” هم می شود از مینی سریال “در انتهای شب” نام برد که نشان دادند وقتی تمام عوامل یک تولید هماهنگ و باانگیزه کار کنند، چه نتایج درخشانی می‌توان گرفت. این آثار ثابت کردند که می‌توان هم مخاطب را جذب کرد، هم کیفیت فنی بالایی داشت و هم محتوای ارزشمند ارائه داد. رمز موفقیت آنها در هماهنگی بین پژوهش، فیلمنامه قوی، کارگردانی خلاق و اجرای حرفه‌ای بود.

سینمای خانگی: برای آینده چه پیشنهادی دارید؟

طباطبایی: معتقدم باید با تشکیل اتاق‌های فکر تخصصی، آسیب‌شناسی دقیقی از وضعیت فعلی داشته باشیم. سپس با برنامه‌ریزی بلندمدت و استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود، گام‌های عملی برداریم. مهم این است که بدانیم تولید اثر فاخر اتفاقی نیست، بلکه نتیجه یک فرآیند حساب شده و علمی است. اگر این مسیر را با صبر و حوصله طی کنیم، بدون شک شاهد تحولی چشمگیر در کیفیت تولیدات خواهیم بود. در این خصوص سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه ای خطیر و سنگین دارد.

سینمای خانگی: از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

نگاهی به «کورالاین»؛ نمایشی سرشار از شور و شکوه!

سینمای خانگی: سیدرضا منتظری- نمایش «کورالاین» با اقتباس از انیمیشن محبوبی با همین عنوان و در اصل کتاب «کورالاین» نوشته نیل گیمن، نویسنده مطرح جهانی، به روی صحنه رفته است. اثری داستانی پررمز و راز از ماجراجویی‌های کورالاین، دختری ۱۱ ساله که در بطن زندگی روزمره و دغدغه‌های اقتصادی خانواده ‌ای تک‌فرزند، به ماجرایی قهرمانانه وارد می‌شود؛ نمایشی سرشار از شور و شکوه!

«کورالین جونز» کودکی است که با انتقال به خانه‌ ای جدید، از والدین خود که به‌ جای توجه به او، بیش‌ازحد مشغول کار و درگیر معضلات زندگی شان هستند ناراضی است. کورالین درب مخفی کوچکی در خانه‌ جدید پیدا می‌کند. او از طریق آن در به دنیای موازی می‌رود که در آن همه‌چیز، ازجمله والدین، خانه، همسایگان و باغ جادویی، به‌طور ترسناکی بهتر و ایده آل به نظر می‌رسد.
این انیمیشن ماجراجویی است و ترس کورالین و دیگر کودکان را از حبس‌شدن در دنیای موازی به نمایش می‌گذارد. همچنین روح اثر دارای خشونت و ترس بالایی است اما درکنار آن روحیه‌ شجاعت و کنجکاوی کورالین کاملاً مشهود است؛ این خلاصه داستان کتاب «کورالاین» است که سال ها قبل توسط هنری سیلیک بدل به یک انیمیشن جذاب شد و توانست با فروش بیش از ۱۸۵ میلیون دلاری در دنیا روبرو شود.
این روزها در اقدامی کم سابقه و نادر در کشورمان با جسارت و هوشمندی مریم نراقی (تهیه کننده) و امیدرضا سپهری (کارگردان) «کورالاین» بدل به نمایشی جذاب و خارق العاده شده که طی دو ساعت نفس گیر و هیجان انگیز مخاطبان خود را روی صندلی میخکوب می کند؛ اثری بیگ پروداکشن که برخلاف بسیاری از آثار مشابه که بودجه های هنگفت را صرف هیچ می کنند در ورای تولیدش دغدغه وجود دارد! دغدغه ای از جنس آموزش به کودکان و نوجوانان؛ چرا که یکی از جنبه‌های جذاب این اثر نمایشی بررسی موضوعات عمیق انسانی مانند هویت و خانواده است. این نمایش می تواند به ویژه برای کودکان و نوجوانان که شاید مخاطبان اصلی این اثر باشند یادآور این اتفاق باشد که نباید فریب ظواهر را بخورند و همواره باید دل در گرو خانواده های شان داشته باشند.

درام پردازی نمایش به گونه ای است که به دور از هرگونه شعارزدگی و اغراقی مخاطب را با خود درگیر می کند و علاوه بر این امتیاز ویژه، ترکیب عناصر مختلفی چون موسیقی، رقص و بازیگری در کنار هم «کورالاین» را بدل به اثری باشکوه کرده است.
علاوه بر بازی کم نظیر و درخشان بازیگران نمایش به ویژه صدف اسپهبدی که طی سال های اخیر در سینما و تئاتر همواره در حال درخشیدن است، توجه دقیق کارگردان نمایش به جزئیات، از طراحی صحنه و لباس‌های جذاب و خلاقانه گرفته تا موسیقی‌های هماهنگ و تأثیرگذارو حتی آکسسوار های ریزی که شاید در بسیاری مواقع کارگردانان از روی بی حوصلگی توجه به ظرافت آن ها را نادیده می گیرند، باعث شده «کورالاین» بدل به نمایشی شود که بتواند هر مخاطبی را با هر سطح سنی و دیدگاه و سلیقه ای جذب کرده و او را به وجد آورد.
اما شاید مهمترین نکته در خصوص این نمایش اقتباس از انیمیشن باشد. از آنجا که انیمه ها معمولاً دارای داستان‌های جذاب و شخصیت‌های رنگارنگ هستند و می‌توانند الهام‌بخش تولید آثار تئاتری باشند. «نمایش موزیکال کورالاین» نیز با داستان عمیق و شخصیت‌پردازی قوی‌اش، فرصت مناسبی برای انتقال احساسات و مفاهیم عمیق انسانی به مخاطبان فراهم کرده است. بی تردید تولید این اثر برای عوامل به ویژه تهیه کننده بسیار پر ریسک و پر ابهام بوده و اینک با موفقیت خارق العاده و کم نظیری که کسب کرده و خیل تماشاگرانی که به دور از خستگی بیش از ۲ ساعت روی صندلی ها خیره این اثر می شوند، باید با حمایت ویژه از سوی مسئولان فرهنگی و هنری روبرو شده و حداقل بتواند طی ۳ ماه تابستان که زمان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها است روی صحنه برود.
شاید تنها نقطه ضعف این اثر را بتوان در حذف صحنه های مهم و نفس گیر پایانی دانست؛ قطعاً اگر دست اندرکاران نمایش تدبیری اندیشه کنند تا برای اجراهای پسین خود زمان بیشتری برای پرداختن به لحظات ترسناک و اوج داستان اختصاص دهند، «کورالاین» می تواند بیش از این بدرخشد.

اختصاصی- کریمی راد: ساخت آثار عدالت خواهانه می تواند باعث ایجاد امنیت در جامعه شود

سینمای خانگی: محمدرضا کریمی راد تهیه کننده مستند «سنگر هفت تپه» در گفتگوی اختصاصی خود با سینمای خانگی در خصوص اهمیت تولید آثار مستند با مضامین عدالت خواهانه سخن گفت.

به گزارش سینمای خانگی محمدرضا کریمی راد به خبرنگار سینمای خانگی گفت: ساخت آثاری با مضامین عدالت خواهانه می تواند باعث ایجاد امنیت فکری در جامعه شود.

وی با اشاره به تولید مستند با مضمون و محتوای عدالت خواهی گفت: وقتی حرف از عدالت خواهی میزنیم، باید به اصل ماجرای آن که عدالت است توجه کنیم؛ عدالت زیربنای یک جامعه است و وجود آن باعث استحکام جامعه می شود.


این هنرمند افزود: «سنگر هفت تپه» مصداقی است که در آن عدالت و عدالت خواهی به تصویر کشیده شده است و برای اینکه بتوانیم عدالت بیشتری در جامعه داشته باشیم باید به مصادیقی مانند موضوع هفت تپه و آثاری مانند «سنگر هفت تپه» توجه بیشتری کنیم.


کریمی راد در ادامه مطرح کرد: نبود آثاری با محوریت عدالت خواهی می تواند باعث ایجاد ناامنی فکری برای مردم و جامعه شود و ممکن است مردم به این موضوع فکر کنند که شاید اصلا عدالتی وجود ندارد؛ به همین خاطر به تصویر کشیدن عدالت میتواند باعث ایجاد امنیت در جامعه شود چون هم خود عدالت را به ما نشان می دهد و هم مصداق آن را برای ما به نمایش می گذارد.


تهیه کننده مستند «سنگر هفت تپه» در خصوص امضای طومار با مضامین مختلف در راستای تحقق اهداف عدالت خواهانه تصریح کرد: در مسیری که به سمت عدالت خواهی حرکت میکنیم، گام های زیادی برای برداشتن وجود دارد که یکی از آنها می تواند امضای طومار و جمع آوری امضا برای رسیدن به خواسته مدنظر باشد که می تواند ما را با سرعت بیشتری با سمت تحقق عدالت و توجه مسئولین برای این امر پیش ببرد.

تقویت خودباوری ملی، تقویت هویت ملی و قومی؛ نیاز اصلی امروز سینمای کشور

سینمای خانگی: دانش استراتژی در یک تعریف کلی به همه راه و روش های کلان اطلاق می شود که برای دستیابی به وضعیت مطلوب در آینده ترسیم می شوند. ترسیم نقشه راه و تبیین استراتژی مشخص در سینما به عنوان یک رسانه بسیار مهم و اثرگذار در دنیای امروز اهمیت بسیار زیادی دارد و می تواند اهداف کلان دولت ها و حکومت ها را دنبال کند. در این میان نقش فیلم های مستند که بیانگر حقایق در خصوص روایت وقایع و اتفاقات و طرح مباحث کلان و استراتژیک هستند بسیار پررنگ و حائز اهمیت است.

طبیعتاً در تمامی کشورهای دنیا سینمای استراتژیک با تبیین استراتژی در تلاش هستند از طرق مختلف پایداری کشورهای خود را تضمین کنند. آنچه ما امروزه در سینمای کشورمان به آن نیاز داریم نیز تقویت خودباوری ملی، تقویت هویت ملی و قومی، تمرکز زدایی از مرکز، ترسیم و تبیین سبک زندگی ایرانی-اسلامی و نظایر آن است.

مرکز مستند سوره با تکیه بر همین اصول دست به تولید آثاری زده که توانسته اند در جشنواره های اخیر از سینماحقیقت گرفته تا جشنواره مردمی فیلم عمار، رشد و… بدرخشند. آثاری که این مرکز از تولید آن ها حمایت کرده آنقدر حائز اهمیت بوده که توانسته نظرات کارشناسان و داوران از طیف های مختلف سیاسی و جناحی را به سمت خود جلب کند و شاید به همین علت است که فیلمی مانند «سنگر هفت تپه» هم در جشنواره سینماحقیقت خوش درخشیده و هم در جشنواره مردمی فیلم عمار جایزه ای را از آن خود کرده است.

«سنگر هفت تپه» که جزو تولیدات حوزه هنری خوزستان محسوب می شود مسیر درست مطالبه گری در کشور را نشان می دهد و با توجه به اینکه یکی از کارکردها و رسالت‌های سینمای مستند پرداختن به مشکلات اجتماعی است، مستندسازان با ورود به موضوعاتی این چنینی به واکاوی و کالبدشکافی یک موضوع بحرانی در جهت روشن شدن افکار عمومی و آسیب‌شناسی و جلوگیری از اشتباهات مشابه در آینده می‌کنند؛ این اثر نمونه ای از عدالت خواهی درست و موثر است و قطعاً می توان آن را نقطه عطفی در تاریخ سینمای مستند کشور به شمار آورد.

از سوی دیگر فیلمی مانند «شگرد» که محصول حوزه هنری استان گلستان است و در جشنواره سینماحقیقت بسیار خوش درخشید و توانست نظرات اقشار مختلف مخاطبان از هنرمندان، کارشناسان و منتقدان سینما گرفته تا عموم مردمی که به تماشای آثار این رویداد سینمایی نشسته بودند را جلب کند یکی دیگر از آثار مهم مرکز مستند سوره محسوب می شود. فیلمی امیدوارکننده از تلاش یک مربی کشتی که علیرغم تمامی مصائب و مشکلاتی که در زندگی اش دارد تلاش می کند تا نوجوانان و جوانان اطراف خود را از لغزش و افتادن در مسیر بزه های اجتماعی دور نگه دارد و آن ها را به سمت ورزش و سپس قهرمانی هدایت کند. این فیلم رسماً مروج خودباوری ملی است و موجی از حس وطن پرستی را به مخاطبانش ارائه می کند.

«عالیجنابان معدن» نیز روایتی صریح و آسیب شناسانه نسبت به معضلات پشت پرده معادن کشور است؛ این اثر که در پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار از آن رونمایی شد مستندی مطالبه محور است که نشان از رویکرد ویژه و ضد سانسور مرکز مستند سوره نسبت به وقایع مختلف در کشور دارد.

«پشت کوه های علی زنگی» اثر دیگری از مرکز مستند سوره است که هم توانست در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت نظرات مثبت مخاطبان را با خود همراه کند و هم در پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به دلیل گفتگو با نسل جدید و بازنمایی هویت ایرانی جایزه مستند بخش «جمهور پیروز» را از آن خود نماید.

آثار مرکز مستند سوره و درخشش شان در جشنواره های مختلف نشان از دوران تحولی و رسیدن به دگردیسی برای رشد و شکوفایی سینمای مستند در این نهاد را نشان می دهد.

مرکزمستند سوره با تمرکز بر روی مستندهای اجتماعی که با تکیه بر خود جامعه و مفاهیمی که هنجارها و ناهنجارهای جامعه را تشکیل می‌دهند تولید شده، به بررسی دغدغه‌ های انسان ‌ها می ‌پردازد و تلاش دارد بدون قضاوت کردن سوژه فیلم ها تنها از عینک آن ها به وقایع پیرامون شان بنگرد؛ روایت‌ های گاه تلخ اما امیدوارکننده، تابلویی از معضلاتی مانند بزه های اجتماعی، بی عدالتی، مطالبات کارگری و… را به تصویر می کشند که در نهایت با تمهید فیلمساز قدرت برانگیختن احساس همدلی و تقویت غرور و هویت ملی را با خود به همراه دارند. آثار اجتماعی مرکز مستند سوره رسماً بدل به گفتمان سازنده پیرامون مشکلات اجتماعی می شوند و حس همذات پنداری مخاطب را برانگیخته می کنند و هم کارکرد آگاهی رسانی دارند و هم قدرت اثرگذاری خود را حفظ می کنند.

 مرکز مستند سوره امروزه به عنوان یک پدیده ارزشمند در سینمای کم رمق مستند محسوب می شود که می تواند در آینده خونی تازه را در رگ های لاغر و خشک شده سینمای مستند به حرکت درآورده و باعث اعتلا و پیشرفت این سینمای بسیار مهم و ارزشمند شود. تولیدات این مرکز نشان از آن دارد که مسیر تحولی به نقطه قابل اتکایی رسیده و می توان زین پس امیدوار بود که به زودی تولیدات شایسته بیشتری را نیز شاهد باشیم.

بدیهی است که سینمای ایران باید قدردان موهبتی مانند «مرکز مستند سوره» باشد که قطعاً در آینده ای نه چندان دور می تواند با آثار متنوع و جذاب خود که برآمده از دل اتفاقات جامعه هستند انبوهی از مخاطبان را متمایل به تماشا و دنبال کردن فیلم های مستند کند.

مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران: اهتمام ساترا به مأموریت‌های قانونی امری لازم است

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از رصداخبار؛ مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گقت: اهتمام ساترا به مأموریت‌های قانونی امری لازم است

حمیدرضا مقدم‌فر، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران در امور فرهنگی افزود: هیچ تردیدی وجود ندارد که اهتمام ساترا به انجام مأموریت‌های قانونی خود برای نظام جمهوری اسلامی ایران امری لازم است. الحمدلله، همان‌طور که انتظار داشتم، مجموعه‌ای بسیار وزین و منسجم در اینجا شکل گرفته است. البته مشاهدات امروز من فراتر از تصوراتم بود. انسجام، تقسیمات موضوعی و کاری و تلاش‌هایی که در این سازمان صورت می‌گیرد، بسیار چشمگیر و ستودنی است. این موارد نشان‌دهنده وجود یک سازمان قدرتمند است، هرچند که هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و به حمایت بیشتری نیاز دارد.

اختصاصی- مهتاب ناصری: ما باید حرف اول را در زمینه جشنواره‌های فرهنگی در جهان بزنیم

سینمای خانگی: داور بخش «میراث‌بانان آینده» سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی معتقد است که ما باید حرف اول را در زمینه جشنواره‌های فرهنگی در جهان بزنیم و دست به دست هم دهیم، مواظبت کنیم و اجازه دهیم که این فضای فرهنگی و هنری رشد کند و بچه‌هایمان را با این رشد آشنا کنیم.

مهتاب ناصری داور بخش «میراث‌بانان آینده» سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی در گفت‌وگو با خبرنگار سینمای خانگی درباره ضرورت برگزاری این جشنواره برای جامعه ایرانی گفت: من این روزها زیاد با جشنواره ها همراه نیستم، در گذشته بیشتر استقبال می‌کردم و احساس می‌کردم در راستای اهداف و آن نگاهی که نسبت به فرهنگ دارم و آن فضای هنری است که دوست دارم، ولی الان مدت‌هاست که این قبیل رویدادها را پیگیری نمی‌کنم، چون احساس می‌کنم که آن نگاهی که به آن جشنواره‌ها می‌شود خیلی گذراست و اغنا و سیرابم نمی‌کند. 

وی ادامه داد: جشنواره ها در همه جا یک هویت خاص و یک حال و هوای به محل برگزاری‌شان می‌دهند و این هویت برای همه بالنده است. برای همه شهرها و کشورها این احساس جذاب است و یک شوری را ایجاد می‌کند که کمتر دیده می‌شود، ولی امیدوارم آن نکاتی که اول گفتم در آنها لحاظ شود. با این دید می‌توان گفت جشنواره ها به نوعی باعث می‌شوند که رشد سطح هنری، دیدگاهی و فرهنگی همه را افراد در سطح کشور بالا برود. 

داور بخش «میراث‌بانان آینده» درباره تاثیر این جشنواره بر درک بهتر مردم از میراث‌فرهنگی و ارزش‌های میراثی بیان کرد: وقتی در فیلم‌ها با موزه‌ها یا فضاهایی که فکر می‌کنیم به فرهنگ و سنت‌هایمان ربط دارد، مواجه می‌شویم، اگر آن حقیقت و آن نگاه به درستی رعایت شده باشد، به واقع باعث می‌شود که مردم در هر وضعیت و موقعیتی که هستند از هر فاصله دور و نزدیک به این موضوعات بیشتر توجه کنند، باعث می‌شود که بچه‌هایمان به این حوزه وصل شوند و در این زمین ریشه بدهند و رها نباشند. 

وی تاکید کرد: ما باید به این رهاشدگی توجه ویژه داشته باشیم. به نظر من جشنواره‌ها را باید جدی و با آن منظر و حقیقتی که در درون آن فرهنگ هست، برگزار کنیم، نه اینکه یک برنامه‌ای فقط به صورت نمایشی برگزار شود؛ اما متاسفانه من خیلی از جشنواره‌ها را اینطور می‌بینم. 

ناصری اظهار کرد: این اولین بار است که در جشنواره چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی شرکت می‌کنم ولی فکر می‌کنم اگر آن حقیقت فرهنگ و هنر رعایت شود، آن جمع‌شدگی ریشه‌مان که انگار تشنه است دوباره گسترده می‌شود؛ خصوصا جوانان و کودکانمان را سیراب می‌کنیم و آنها هم به شاخه این درخت فرهنگی ما وصل می‌شوند.

داور بخش «میراث‌بانان آینده» برای گسترده‌تر و بین‌المللی‌تر برگزار شدن این جشنواره پیشنهاد داد: برای پپیشرفت باید کار خوب و با عشق و مهر انجام دهیم و حواسمان باشد که وقتی ما در مورد فرهنگ صحبت می‌کنیم، یک جاهایی می‌رویم که بیراهه است؛ سعی کنیم این بیراهه‌ها را بپوشانیم، سعی کنیم نگاه حقیقی و واقعی به فرهنگ و هنر داشته باشیم و ببینیم نیازها کجاست و بعد زمان بیشتری بدهیم. 

وی ادامه داد: کمی به آن شهرها یا مکان‌هایی که قرار است کارها را اجرا کنند و به ما تحویل دهند، اجازه دهیم که بفهمند لایه‌های فرهنگی متفاوت است تا بتوانند قشنگ‌تر و در زمان کوتاه‌تر با امکاناتی که دارند کار را پیش ببرند. ممکن است مثلاً در یک جایی دوربین خوب یا کارگردان و معلمی که بتواند این‌ها را راهنمایی کند، نباشد؛ یک سری امکانات اولیه به آنها بدهیم تا پله پله بتوانند رشد کنند.

ناصری افزود: ما باید حرف اول را در این زمینه در جهان بزنیم. حقیقتاً بدون در نظر گرفتن آن عرق ایران‌دوستی که همه ما داریم، باید بگویم که باید تک تک ما دست به دست هم دهیم، مواظبت کنیم و اجازه دهیم که این فضای فرهنگی و هنری رشد کند و بچه‌هایمان را با این رشد آشنا کنیم و اجازه دهیم در سطحی باشند که جهان هم در همان سطح حرکت می‌کند. در عین حال حرفمان را ارائه دهیم.

اختصاصی- پاسداشت و حراست از میراث فرهنگی؛ وظیفه هر ایرانی/ سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی گامی در راستای تحقق وفاق ملی

سینمای خانگی: سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی طی ساعات آینده در شیراز، شهر ادب، هنر و فرهنگ آغاز به کار خواهد کرد؛ درست در زمانه ای که به واسطه جنگ نرم و تهاجم فرهنگی بیگانگان، پاسداشت و حراست از میراث فرهنگی به ویژه برای شناسایی این گنجینه گرانبها به نسل های جوان تر بسیار ضروری به نظر می رسد. 

به گزارش سینمای خانگی حفاظت از میراث فرهنگی یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است؛ این اتفاق مستلزم تلاش‌های مشترک از سوی دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، هنرمندان و فرهنگیان و به خصوص افراد دغدغه مند در هر حرفه ای است. 

میراث فرهنگی که به دو بخش مادی ‌و معنوی تقسیم می شود بخشی از هویت جامعه بشری است؛ بدیهی است که مسئولیت حفاظت از این میراث بر عهده همه ما است چرا که میراث فرهنگی به ما این امکان را می‌دهد تا تاریخچه‌ خود را بازشناسایی کرده و همچنین به عنوان منبعی برای نوآوری و خلاقیت در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری عمل کنیم.

نقش هنرمندان در حفظ و حراست و شناساندن این گنجینه ارزشمند بیش از سایر افراد است؛ هنرمندان می توانند با زبان شیوا ‌و شیرین هنر و با خلاقیت و نوآوری اهمیت حفاظت و حراست از این میراث کهن را به مخاطبان آثارشان یادآوری کنند؛ سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و… همگی نقش مهمی در راستای صیانت از این میراث ارزشمند دارند.

این میراث‌ نه تنها برای زمان حاضر، بلکه برای آینده نیز اهمیت دارند و باید با دقت و مسئولیت از آن‌ها مراقبت شود.ارزش‌ها، آداب و رسوم، زبان، هنر و سایر جنبه‌های فرهنگی و معنوی جامعه ما همگی بخشی از این میراث ارزشمندند که اینک شیراز، شهر شکوه و تمدن ایران؛ تجلی بخش هویت ملی در سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی شده است.

طبیعی است که ما با حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی معنوی و طبیعی، می‌توانیم به حفظ هویت فرهنگی و طبیعی جامعه و پیشرفت مستدام کمک کنیم.

چنین جشنواره ای علاوه بر شناساندن میراث فرهنگی به نسل جوان، گسترش تعاملات فرهنگی در سطح بین‌المللی را نیز با خود به همراه دارد.

توجه وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به این مقوله و دغدغه مندی دبیر این رویداد قابل احترام است و به ویژه نگاه ملی به این جشنواره به شدت ستودنی است چرا که یکی از ویژگی‌های برجسته جشنواره چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی، برگزاری آن به صورت منطقه‌ای است. این رویکرد باعث می‌شود که هر منطقه با میراث فرهنگی خاص خود معرفی شود و در نتیجه ریشه‌های مشترک فرهنگی در جوامع مختلف کشف و تقویت گردد و علاوه بر این گامی در راستای تحقق وفاق ملی باشد.

میراث فرهنگی و تمدن‌ انسانی همانند ریشه درختی است که شاید دیده نشود، اما بدون تردید حیات یک جامعه و تمدن بستگی تام و تمامی به آن دارد و امید است زین پس تمامی دستگاه ها و نهادهای متولی فرهنگی و هنری توجه ویژه تری به چنین جشنواره هایی داشته باشند.

اختصاصی- محمد مناجاتی: مجال‌هایی همچون جشنواره میراث‌فرهنگی به ما تلنگر می‌زند که چه میراث ارزنده‌ای داریم

سینمای خانگی: داور بخش «نماهنگ» و «نماهنگ تلویزیونی» سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی رویدادهایی همچون جشنواره چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی را مجلی دانست که به ما تلنگر می‌زند تا بدانیم چه میراث ارزنده‌ای داریم.

به گزارش سینمای خانگی محمد مناجاتی داور بخش «نماهنگ» و «نماهنگ تلویزیونی» سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی در گفت‌وگو با خبرنگار سینمای خانگی درباره اهمیت برگزاری جشنواره میراث‌فرهنگی گفت: بودن این جشنواره‌ها فرصت و پنجره رخشانی به فرهنگ و هنر، شعر و موسیقی، ادبیات ایران زمین است و در این روزگار غریب که بین فرزندان ایران و نسل جوان‌تر کمی فاصله افتاده با این گنج پر رنج میراث‌فرهنگی ضروری است که در هر مجالی و به هر بهانه‌ای به داشته‌های خود بپردازیم. 

وی درباره راه‌های گسترش و بین‌المللی شدن جشنواره گفت: امروزه توجه به هر آن چیزی که به ایران مربوط است، می‌تواند دستمایه اهالی فرهنگ و هنر قرار گیرد. گاهی ما می‌بینیم که اقوام ایرانی پرهیز دارند که با گویش شیرین محلی خودشان صحبت کنند، گاهی می‌بینیم که اقوام عزیز ایرانی از پوشیدن لباس قومیت خود پرهیز دارند، در صورتی که این می‌تواند شخصیت بدهد و اهمیت دارد که من بختیاری خودم قدر این گنج را بدانم و بتوانم این میراث را به دیگران منتقل کنم. 

مناجاتی افزود: چقدر می‌تواند حائز اهمیت باشد که دوربین، فضاهای بصری، نمایشگاه‌های عکس، آرتیست‌های مختلف در حوزه نقاشی، ساخت ویدیو و خیلی از این دستمایه‌هایی که می‌تواند معرف داشته‌های ما باشد، برگرفته از میراث‌فرهنگی باشد. میراث‌فرهنگی امروز فقط یک بنا نیست و حتی لهجه و گویش یک قوم می‌تواند پاره‌ای از میراث‌فرهنگی باشد. 

داور بخش «نماهنگ» و «نماهنگ تلویزیونی» سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی تصریح کرد: باید بپذیریم که ما سال‌هاست در حوزه تبلیغات ضعیف کار کردیم. مجال‌های رسانه‌ای از اهالی فرهنگ و هنر کمتر شده است و صحنه‌ای هم برای نمایش دادن به طور جدی وجود ندارد. شاید همین جشنواره‌ها فرصت طلایی برای این باشد که پنجره‌ای نو به هر آنچه عطر و بوی پیراهن مادرمان ایران را می‌دهد، گشوده شود. 

وی درباره چگونگی تاثیر این جشنواره در انتقال ارزش‌های میراث‌فرهنگی به نسل جدید بیان کرد: امروز ما نسلی را داریم که شاید همه چیز را فست فودی دوست دارند که در یک مدت زمان کوتاه همه چیز منتقل شود. حمایت از گنجینه‌هایی چون ثبت ملی عود، ثبت ملی خوشنویسی ایرانی و… مجال‌هایی است که در لحظه می‌تواند در جوانان این نسل انقلابی به پا کند. 

مناجاتی ادامه داد: فرصتی که من به عنوان یک فیلمساز، بازیگر یا پژوهشگر در حوزه میراث‌فرهنگی در این جشنواره‌ها دارم، این مجال را به می‌دهد که بتوانم یک آینه‌ای درست کنم که هرکسی بتواند خویشتن را در آن ببیند. بین ما و این تجلی از خوشنویسی، معماری، موسیقی یا حتی لباس که هیچ کم از بناهای ارزشمند میراث‌فرهنگی نیست، فاصله افتاده است و این مجال‌ها می‌تواند به ما تلنگر بزند که چه میراث ارزنده‌ای داریم و چه گنج پر رنجی به ما رسیده است و باید قدرشناس باشیم.

سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی با شعار «ایران ما، میراث ما؛ میراث ما، ایران ما» ۱۵ تا ۱۸ آبان‌ماه، به دبیری علیرضا تابش از سوی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و به میزبانی استانداری فارس، در شیراز برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل