فیلم کوتاه «غریبه کوچک» چه زمانی نمایش داده می‌شود؟

فیلم کوتاه «غریبه کوچک» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی شکیلا معزی به مرحله تدوین رسید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلمبرداری فیلم کوتاه «غریبه کوچک» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی شکیلا معزی، پس از چهار روز فیلمبرداری در سنندج به پایان و به مرحله تدوین رسید.

«غریبه کوچک» نخستین ساخته شکیلا معزی است.

این فیلم کوتاه راوی داستان دختربچه‌ای است که در آستانه سال‌تحویل به خانه مادربزرگش می‌رود و در آنجا با مهمان ناخوانده‌ای روبرو می‌شود.

حورناز کریمی، موسی فیضی، فتانه احمدزاده در این فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداختند.

دیگر عوامل فیلم کوتاه «غریبه کوچک» عبارتند از تهیه‌کننده، فیلمنامه‌نویس و کارگردان: شکیلا معزی، مجری طرح: آکو زندکریمی، مدیر فیلمبرداری: نوید زارع، مدیر صدابرداری: زانیار کاکه خانی، تدوین: وحید احمدی، مدیر تولید: صباح گویلی، منشی صحنه: گیتا فیضی، دستیاران کارگردان: وحید احمدی، عارفه شکری، دستیاران فیلمبردار: آرمان صیدی، رامیار محمدی، دستیار صدابردار: عدنان جوانمردی، تدارکات: کیومرث شاطبی، عکاس: آرینا میرگساری و مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز.

فیلم «سرد روشن» آمادۀ نمایش شد؟

تصویربرداری فیلم کوتاه «سرد روشن» به کارگردانی علی دارایی به پایان رسید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه ای پروژه، فیلم کوتاه «سرد روشن» به تهیه کنندگی حمیدرضا منتظری و کارگردانی علی دارایی با پایان تصویربرداری، وارد مرحله پس تولید شد و روی میز تدوین قرار گرفت.

این فیلم که در شهر قم تولید شده است به روایت داستانی پیرامون تقابل دنیای کودکان در مواجهه با برخی ناهنجاری‌های اجتماعی می‌پردازد و به دنبال آسیب‌شناسی مسئله تردید و انسانیت است.

نادر فلاح و پیام احمدی‌نیا بازیگرانی هستند که در این اثر به ایفای نقش پرداختند.

از دیگر عوامل این فیلم می‌توان به نویسندگان فیلمنامه: بهاره حسینی و علی دارایی، مشاور فیلمنامه: علیرضا رحیمی، مدیر تصویربرداری: وحید بیوته، تدوین و صداگذاری: عماد خدابخش، مدیر فنی و تجهیزات: آرش غلامی، دستیاران فیلمبردار: مهدی شاکری، مصطفی افشارزاده، امیرحسین جوهری، مدیر صدابرداری: مجید نجاتی، دستیار صدابردار: بهنام عبدالهی، مدیر برنامه‌ریزی و بازیگردانی:‌ محمد امین رضوی، دستیار کارگردان: محمد ذاکری، منشی صحنه: فاطمه بهرامیان، طراح لباس: الهام ارجمند، دستیار لباس: محمد کاظمی، طراح گریم و چهره‌پردازی: مهدی معینی، بازیگران خردسال: امیرعلی فتحی‌خواه و یسنا سادات رضوی، طراح صحنه: علی دارایی، دستیاران صحنه: محمدحسین محمدی‌فر، علیرضا میرحسینی، مدیر تولید: سعید برادران، دستیاران تولید: مهدی فراهانی، حسن پایانی، گروه تشریفات: مهدی جلیلی، مهدی عسگری، محمدحسین زاهدی، امور مالی: سمانه هاشمی، مربی و بازیگردان کودک: مریم سادات فاضلی، روابط عمومی و هماهنگی: هانی احمدزاده، عکاس: مهدیه غلامحسینی، سید مهرداد موسوی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: محمدباقر حسنی، مجری طرح: انجمن سینمای جوان دفتر قم، مشاور رسانه: حامد قریب و تهیه‌کننده: سید حمیدرضا منتظری اشاره کرد.

از اینجا تا سینمای انقلابی چقدر فاصله است؟

حمید بهمنی کارگردان سینما همزمان با هفته هنر انقلاب در خصوص نسبت سینما با هویت انقلابی گفت: جریان نفوذ و انحرافی باعث شده نگاه مان به سینما مشابه دوران طاغوت باشد این اتفاق در حالی است که ما بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی توقع داشتیم رویکرد فرهنگی در اشکال مختلف شکل بگیرد اما آنچه ما از نظر هویتی انتظار داشتیم رخ نداده و همچنان همان نگاه های نشأت گرفته از دوران طاغوت در هنر هفتم وجود دارد.

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «آخرین نبرد» و «گام های شیدایی» در گفتگو با سینماپرس، افزود: نکته ای که بسیار مهم است که این قرابت و نزدیکی سینما با انقلاب اسلامی پیچیده و سردرگم نیست و اتفاقاً بسیار واضح و روشن است. انقلاب ما تنها انقلاب فرهنگی در دنیا بوده؛ تنها انقلابی بوده که برای سرنگونی یک گروه سیاسی و جایگزینی گروه سیاسی دیگر رخ نداده و نگاه فرهنگی و مذهبی در وقوع آن نقش کلیدی و اساسی داشته است.

وی ادامه داد: دین مبین اسلام نیز دینی بسیار پیشرو، پیش برانه و روشنگرانه است؛ برخی فکر می کنند ما وقتی از سینمای دینی و انقلابی صحبت می کنیم مدنظرمان این است که مثلاً در سینما تنها در مورد مقوله هایی همچون حجاب و نماز و عبادت فیلم بسازیم در صورتی که این گونه نیست و دین اسلام به تمام وجوه زندگی توجه اساسی و کلیدی دارد.

بهمنی سپس با تأکید بر اینکه کم کاری و عقب ماندگی ما در این حوزه باید جبران شود اظهار داشت: ما باید به شاخصه های اواخر دهه ۵۰ و دهه ۶۰ برسیم؛ اگر به این شاخصه ها دست پیدا کنیم دوباره می توانیم مدعی داشتن سینمای انقلابی و سینمایی فرهنگی شویم در غیر این صورت هرچقدر حرف بزنیم و شعار بدهیم و وعده بدهیم به این سینمای ارزشمند نخواهیم رسید.

این سینماگر خاطرنشان کرد: ما باید اتحاد و دوستی و مهربانی و ولایت پذیری و… را به عنوان مفاهیم انسانی و اسلامی در سینما پیاده سازی کنیم. ما از این مفاهیم بزرگ و ارزشمند به شدت فاصله گرفته ایم؛ البته کارهای خوبی در این خصوص داریم اما این کارها کافی نیستند و به همین علت باید بگویم ما با سینمای انقلابی و فرهنگی فاصله نجومی داریم!

کارگردان فیلم های سینمایی «گلوگاه شیطان» و «آن مرد آمد» در خاتمه این گفتگو افزود: شهدا مسیر را برای رسیدن به مفاهیم فرهنگی باز کردند اما ما ماندیم و آن ها رفتند. ما اسیر زمان شدیم و نتوانستیم دستاوردهای ارزشمند نظام و انقلاب اسلامی و دین مبین اسلام را آنطور که باید در سینما به تصویر بکشیم. این اتفاق بسیار ناراحت کننده است و من امیدوارم روزی برسد که این سینمای ارزشمند مجدداً با تلاش یکایک دست اندرکاران سینما احیاء شود.

در مراسم تشییع کیومرث پوراحمد چه گذشت؟

مراسم تشییع و تدفین پیکر زنده یاد کیومرث پوراحمد کارگردان شناخته شده سینمای ایران صبح امروز در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، مراسم تشییع و تدفین پیکر زنده یاد کیومرث پوراحمد امروز جمعه ۱۸ فروردین ساعت ۱۰:۳۰ صبح با حضور همکاران این سینماگر و خانواده وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار شد.

اجرای مراسم بر عهده کوروش سلیمانی است و محمد خزاعی، جهانبخش سلطانی، منوچهر شاهسواری، کوروش سلیمانی، حبیب احمدزاده، رضا درمیشیان، همایون اسعدیان، داریوش باباییان، مسعود فروتن، بهمن فرمان آرا، سلمان فرخنده، علی قائم مقامی، کیانوش عیاری، حبیب اسماعیلی، منیژه حکمت، محمد شیری، طناز طباطبایی، سروش صحت، گلاب آدینه، کتایون ریاحی، محمدعلی زم، مسعود کرامتی، مینا وحید، محمدرضا دلپاک، حسن پورشیرازی، حسین رسولی، علیرضا معتمدی، علی شادمان، بهزاد خداویسی، داریوش فرهنگ، مرضیه برومند، فرهاد توحیدی، احمد امینی، محمد کارت، صابر ابر، عباس جهانگیریان، فردین خلعتبری، احمدرضا درویش، محمدحسین لطیفی، محمدرضا فروتن، جعفر پناهی، شهرام مکری، رضا فیاضی، محممد رسول اف، جلیل فرجاد، ایرج نوزری، ابراهیم اثباتی، آزیتا حاجیان، مازیار لرستانی، حسام نواب صفوی ، فرزین محدث، امیرآقایی، اصغر همت، مهوش وقاری و … از جمله هنرمندانی هستند که در این مراسم حضور داشتند.

سلیمانی در ابتدای صحبت هایش عنوان کرد: سلام ما به پروین دخت یزدانیان، مادری مهربان که ما خیالمان راحت است کیومرث پوراحمد را در آغوش خواهد گرفت.‌

وی در ادامه به مهرانه ربی همسر کیومرث پوراحمد و دخترانش که در غربت این خبر تلخ را شنیدند، تسلیت گفت.

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما در ابتدای این برنامه گفت: وقتی در این روزهای تلخ پذیرفتم که مدیرعامل خانه سینما باشم، می دانستم که با چالش های زیادی روبرو هستم بنابراین سعی کردم با دوستان زیادی صحبت کنم و می دانستم هم در این زمینه با مشکلات زیادی مواجه هستند اما فکر کردم به یمن بهار و فرا رسیدن سال جدید می توانیم بر همه مشکلات فائق بیاییم اما هرگز فکر نمی کردم کیومرث پوراحمد این چنین ما را رها کند.

برومند بیان کرد: مرگ کیومرث کمر خانه سینما را شکست، مرگ کیومرث پوراحمد کمر ما را شکست و البته می دانم طی روزهای پیش رو، دوستان منتقد و پژوهشگر حوزه سینما درباره شخصیت او فراوان خواهند نوشت. او هنرمندی تمام عیار بود که صداقت، شجاعت و جسارت کم نظیری داشت وگرچه آدم نازک دلی بود و در گاهی اوقات آسمان خودش همچون ابر بهار می شد اما بلافاصله این آسمان دوباره آفتابی می شد.

این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: اثر بدیع و بسیار پرطرفدار «قصه های مجید» کیومرث پوراحمد یک شاهکار تمام عیار بود و به عنوان یک کارگردان سینما هیچ وقت جسارت نداشتم که این قدر واقعی بتوانم وقایع تاریخی و اجتماعی کشورم را در یک اثر درخشانی به نام «قصه های مجید» ثبت کنم. من به فانتزی پناه بردم اما او اثری را به وجود آورد که در آن همه چیز بود. یک اثر بدون شعار درباره عشق با لحن و طنازی ویژه کیومرث پوراحمد که عمیق ترین اندیشه ها را از دریچه قصه های مجید به رخ مخاطبان می کشید.

برومند تاکید کرد: لازم می دانم که از همین جا اعلام کنم بهتر است بسیاری از مراکز آموزشی کشور سریال «قصه های مجید» را در همین آموزش های آنلاین قرار بدهند. قصه های مجید یک درس است. در واقع می توان گفت آثار کیومرث پوراحمد سراسر امید است.

وی تصریح کرد: تا وقتی امید وجود داشته باشد هنرمند زنده است و وای به روزی که امید نباشد و به طور قطع در آن روز روح هنرمند می میرد. من امیدوارم این اتفاق باعث شود تا به خودمان بیاییم و اختلافات را نه تنها وسیله نابودی خودمان نکنیم بلکه آن را وسیله ساختن کنیم و در این مسیر باز گفتگو، شکاف را کم کنیم و به نفع مردم امیدآفرینی کنیم.

جهانبخش سلطانی از بازیگرانی که طی سال‌های اخیر همکاری های متعددی با مرحوم کیومرث پوراحمد داشت در این مراسم ضمن بیان خاطراتی از حضور در پروژه «قصه های مجید» گف: شخصیت مجید در قصه های مجید استاد کیومرث پوراحمد شخصیتی اهل قلم، دانش و معرفت بود که دربرگیرنده یک شخصیت فرهنگی بود. «قصه های مجید» یکی از معتبرترین پروژه های تصویری است که از بسیار جهات ماندگار شد.

در ادامه محمدرضا عرب نماینده کانون کارگردانان خانه سینما قبل از ارائه متن این کانون عنوان کرد: من امیدوارم خانواده مرحوم پوراحمد و خانه سینما این داغ را تحمل کنند. امیدوارم تمام نهادهای فرهنگی رفتار خود با هنرمندان را تغییر بدهند و رفتار محترمانه ای داشته باشند. به راستی که مرگ کیومرث پوراحمد زنگ تلنگری برای همه ماست.

کیانوش عیاری کارگردان شناخته شده سینما هم در این مراسم اظهار کرد: من این شوک تلخ را به مهرانه ربی همسر محترم مرحوم کیومرث پوراحمد، فرزندان این هنرمند ارزنده و خانواده سینمای ایران تسلیت می گویم. به هر ترتیب خانم برومند به خوبی از صفات و ویژگی های مرحوم پوراحمد حرف زدند ولی در هر شکلی باید گفت که ضایعه درگذشت کیومرث پوراحمد هنوز برایم ناباورانه است و همچنان در حیرت هستم و در اوج تعجب با این موضوع برخورد می کنم.

وی افزود: چند روز پیش من به کیومرث زنگ زدم و از او خواهش کردم تا بیاید فیلم «کاناپه» را ببیند او هم به من قول داد بعد از مراجعت به تهران دعوتم را بپذیرد ولی حالا برای من این دیدار تبدیل به یک شگفتی شد و این پرسش را ایجاد کرد که چرا باید این اتفاق وحشتناک بیافتد. حتی در این چند روزی که در خانه مرحوم پوراحمد حضور پیدا کردم همچنان برایم ماجرا غیرقابل باور بود تا اینکه روی میز پذیرایی منزل مرحوم پوراحمد سینی حلوایی را دیدم که روی آن نایلکسی کشیده شده بود و چون همچنان باور نمی کردم از حبیب احمد زاده خواستم تا این سینی را باز کرده و یکی از این حلواها را به من بدهد تا بخورم و باور کنم که کیومرث پوراحمد از پیش ما رفته است.

عیاری یادآور شد: مدتی پیش بود که کیومرث پوراحمد عزیز یک هفته به شهرستان نور آمد و ما افتخار میزبانی از او را داشتیم. یک هفته بسیار لذت بخش که با همراهی این کارگردان ارزنده سینمای ایران برایم روزهای بسیار خوبی را رقم زد. او روحیه بسیار بزرگ و مهربان و دوست داشتنی داشت که از شرایط پیرامونی ما هم ناراحت بود. او یک عصیانگر واقعی بود و به خاطر شرایط از زمین و زمان انتقاد می کرد.

وی ادامه داد: روزی کیومرث از من پرسید؛ کیانوش طرحی برای ساخت فیلم داری؟ این سوال به دلیل اینکه سینمای من هیچ ارتباطی با سینمای او نداشت هم برایم عجیب و هم خوشحال کننده بود و به او گفتم حتما این کار را انجام می دهم اما باید سعی کنم که این طرح شبیه خودت باشد. اتفاقی که متاسفانه به سرانجام نرسید.

عیاری تاکید کرد: کیومرث پوراحمد افسردگی نداشت. من شب هایی که با او بودم همواره از مهرانه، همسرش صحبت می کرد. او می گفت مهرانه مدیر زندگی من است و من می دانم که امروز زندگی مهرانه ربی با مرگ کیومرث پوراحمد ویران شده است و امیدوارم شاهکار «قصه های مجید» کیومرث پوراحمد که نشأت گرفته از سرشت ذاتی کیومرث پوراحمد بود همواره در یاد و خاطره ما باقی بماند.

در ادامه حبیب احمد زاده نویسنده و از دوستان صمیمی مرحوم کیومرث پوراحمد گفت: کیومرث پوراحمد آدمِ دل بود و آدمِ دل آدمِ سیاست نمی شود. پس هر کسی که می خواهد او را به این سو و آن سو بکشاند بداند که کیومرث پوراحمد نه دل به بلاهت داخلی و نه به خباثت خارجی می داد. اتفاقا دلیل رفاقت منِ جبهه ای با او بر سر ایرانی بودن کیومرث بود. من و او قبل از اینکه بخواهیم در مورد نظرات و اختلافاتمان با هم صحبت کنیم ابتدا خود را یک ایرانی می دانستیم. او همواره دغدغه ایرانی بودن داشت که اگر این دغدغه در او وجود نداشت همه آنچه درباره آن صحبت می کنم کشک است.

این نویسنده بیان کرد: در اینجا می خواهم از همه شما خواهشی داشته باشم. اول اینکه شکوه زحمات کیومرث پوراحمد برای ایران را با نقطه ای که خودش برای پایان زندگی انتخاب کرد، خراب نکنیم. من وصیت او را خوانده ام. هیچ حرف سیاسی و نکته بدی در آن وجود ندارد. کیومرث تمام شد. پس بگذاریم خانواده او زندگی کنند. لطفا بلایی را که سر خانواده مرحوم تختی آوردند سر خانواده او نیاورید. من خواهش می کنم اگر ادعا می کنید که کیومرث پوراحمد را دوست دارید لطفا آرامش خانواده او را بر هم نزنید.

وی در پایان صحبت هایش بر لزوم حفظ حرمت خانواده پوراحمد تاکید کرد و گفت: من به عنوان برادر کوچکتر شما این نکته را عرض می کنم که اگر او را دوست داریم پس همه به خانواده او کمک کنیم و خانواده اش را خانواده خودمان بدانیم و تلاش کنیم در فضای مجازی، او را نابود نکنند. بدانید برخی از حرف هایی که این روزها در فضای مجازی به همراه چند عکس منتشر می شود به معنای واقعی کلمه، جنایت است. پس اگر فکر کنیم آنچه انجام می دهیم در نگاه اول مرتبط با خانواده خودمان است قطعا چنین کارهایی را انجام نمی دهیم.

منوچهر شاهسواری تهیه کننده سینما نیز در مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری مرحوم کیومرث پوراحمد گفت: کیومرث پوراحمد روایتگر رنج های بیشمار و رویایی بود که همه ما با آن زندگی کردیم. در این مراسم واقعا چیزی نمی توان گفت جز یک آه برای از دست دادن یکی از هنرمندان بزرگ این سرزمین و تسلیت به خانواده او که این روزهای سخت را برای ما سخت تر کرد ولی من از شما می خواهم تا به آنچه که حبیب احمدزاده گفت بیشتر توجه کنید و بدانید که کیومرث پوراحمد فقط کافی بود «شب یلدا»، «اتوبوس شب» و «قصه های مجید» را بسازد تا ماندگار شود. بهتر است این روزها دل نگران چیزهایی باشیم که کیومرث دغدغه آن را داشت، مسائلی چون زبان، ادبیات و سینما. ما باید دل نگران اینها باشیم و بدانیم که اینها دغدغه های بسیار مهمی هستند.

وی افزود: کیومرث پوراحمد از جمله کسانی بود که همیشه برای هر مشکلی راه حل داشت. برای او دریای بی ساحلی وجود نداشت. شرایطی که ما در آثارش که سراسر امید بود، می بینیم و اگر کسی فکر کرده با مرگی که او برای خود ساخته با امید هم چنین کرده باور درستی نیست. کیومرث پوراحمد به ما درس تاب و طاقت داد و آرزو می کنم تا روح او در آسایش کامل باشد.

پس از صحبت های منوچهر شاهسواری، کورش سلیمانی مجری برنامه ضمن قرائت تمام فیلم های ساخته شده توسط کیومرث پوراحمد از تماشاگران خواست تا به افتخار این آثار، کیومرث پوراحمد را تشویق کنند.

محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه هنرمندان ایران نیز در این مراسم بیان کرد: من فکر می کنم در این روزها با یک مورد بسیار عجیب مواجه هستیم. در سه روز گذشته که شاهد تلخ ترین روزها برای سینمای ایران هستیم با مرگ هنرمندی مواجه شدیم که آثارش همواره در برگیرنده پیام صلح، دوستی، امید و سرشار از زندگی بود اما با این پایان بندی که داشت با یک تناقص کامل مواجه شدیم.

وی افزود: این روزها در فضای مجازی پیرامون فوت مرحوم کیومرث پوراحمد مدل های مختلفی اظهار نظر می شد که یکی از آنها ناظر بر تصمیم شخصی او برای این مرگ خودخواسته بود که هیچ ربطی به سیاست و مردم ندارد. بعضی ها هم به این موضوع اشاره داشتند که این مرگ کاملا به موضوعات روز ربط دارد و چیزی غیر از این هم نیست. گروهی هم به همه این مسائل اشاره کردند اما هر چه هست مورد بسیار عجیبی است که به نظرم بهتر است خویشتنداری بیشتری داشته باشیم چون هنوز زوایای این موضوع روشن نیست. کما اینکه در این چند روز عکسی منتشر شد که واقعا شرایط عجیبی داشت. پس هر چه هست باید دربرگیرنده ابعاد مختلفی باشد.

مدیرعامل خانه هنرمندان گفت: آن چیزی که درگذشت مرحوم کیومرث پوراحمد به ما نشان داد این است که باید در این روزها بیشتر از خودمان مراقبت کنیم و این مراقبت ها هم فقط مالی نیست. مراقبت معنی سانسور هم ندارد که این روزها از طریق افرادی باب شده که باید بیشتر مراقبت کنیم. آنچه منظور من از مراقبت است این است که خانواده سینما باید بیشتر از خودش مواظبت کنند.

عسگرپور یادآور شد: در این زمینه نهادهای صنفی هم وظیفه جدی تری دارند که در این فضای فعلی باید روی آن تاکید بیشتری کنند. ما باید بیشتر دقت داشته باشیم و امیدوار باشیم که این اتفاقات عجیب دیگر تکرار نشود.

در ادامه مهرانه ربی همسر کیومرث پوراحمد ضمن قدردانی از همه سینماگران و مردمی که در مراسم خاکسپاری این هنرمند به قطعه هنرمندان بهشت زهرا آمدند، گفت: می توانم بگویم کیومرث پوراحمد من را کشت و پرونده من را بست. پس اگر می خواهید غصه بخورید برای من بخورید. ما همیشه با هم بودیم و قاطعانه می گویم که او چنین تصمیمی نداشت و همچنان نمی توانم باور کنم که چنین کاری را انجام داده است. او همیشه به من می گفت تو مدیر من هستی و من به او می گفتم که من کارمند تو هستم. جالب اینکه در این چند روز می آمد و دست من را می بوسید و می گفت باید از تو تشکر کنم و شکرگزار تو باشم.

وی افزود: کیومرث همیشه می گفت من هیچ وقت دوست ندارم در خواب بمیرم و یا در بستر بیماری این اتفاق برایم بیافتد. باور کنید هنوز نمی توانم مرگ او را باور کنم. او قرار بود یک هفته ای به تهران بازگردد و چون من نمی توانستم همراه او بشوم منتظرش نشستم که بیاید و اکنون تعجب می کنم که چگونه این چنین از میان ما رفته است. لطفا برای من گریه کنید. خانه من آتش گرفت. او خیلی غصه می خورد. او عاشق مردم بود و به همین خاطر همواره دغدغه مردم را داشت.

یکی از دختران کیومرث پوراحمد نیز به نمایندگی از دیگر خواهرانش گفت: همیشه به پدرم می‌گفتم فکر نمی‌کنم هیچ دختری پدری مثل ما داشته باشد چون او عاشقانه دخترانش بود و ایران را نیز دوست داشت.

در بخش پایانی مراسم مهرداد پوراحمد برادر مرحوم کیومرث پوراحمد نیز بیان کرد: کیومرث پوراحمد با قلم جادویی اش برای ما می نوشت و خاطره می آفرید. او برای ما این شرایط را ایجاد می کرد تا به کودکی نیمه تمام خود سرک بکشیم.

‌وی در پایان صحبت هایش تصریح کرد: امروز شما با حضور صمیمانه خود یک خاطره ماندگار رقم زدید. ولی از شما خواهش می کنم صرف نظر از همه شایعات به ما کمک کنید تا از پس این غم بزرگ خودمان را پیدا کنیم چون کیومرث پوراحمد برای ما پرونده ای همیشه باز است.

نمایش تلویزیونی فیلم‌های سینمایی، اکران را نابود می‌کند؟

چندی است اکران تلویزیونی آثار سینمایی رونقی جدی گرفته و فیلم‌های جدید دوره اخیر جشنواره فیلم فجر هم وارد کنداکتور سیما شدند، اما باید دید که آیا این اتفاق که رد پای بنیاد سینمایی فارابی را با خود به همراه دارد برای سینما مفید است یا مضر!

سالیان گذشته تولید فیلم‌ها به دودسته تولید آثار تلویزیونی و سینمایی تقسیم می‌شد، به‌طوری‌که برخی فیلم‌ها برای مدیوم تلویزیون و برخی دیگر برای مدیوم سینما تولید می‌شدند هرچند امکان پخش تلویزیونی برخی آثار سینمایی بعد از اکرانش در سینما وجود داشت.

*شروع مسیر ورود آثار سینمایی به تلویزیون

اما نوروز سال گذشته برای اولین‌بار بدعتی در این چرخه ایجاد شد، دو فیلم «تک‌تیرانداز» ساخته بنیاد فرهنگی روایت فتح و «یدو» ساخته مشترک بنیاد سینمایی فارابی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قبل از اکران سینمایی وارد کنداکتور نوروزی سیما شدند.

این اتفاق در آن زمان به بهانه شیوع ویروس کرونا و استقبال کم مردم از سینماها به دلیل خطر بیماری بود، اتفاقی که در شرایط دوری مردم از پرده نقره‌ای مورد تحسین واقع شد.

همان سال سعید خانی پخش‌کننده سینما و مدیر مؤسسه پخش خانه‌فیلم در واکنش به پخش تلویزیونی دو فیلم مذکور گفته بود: «پخش فیلم‌های جدید از طریق تلویزیون سبب انتشار نسخه قاچاق فیلم می‌شود و البته می‌دانیم که فیلم‌ها خودشان را فدای شرایط کرده‌اند.»

این پخش‌کننده ادامه داد: این کار فقط به شرطی می‌تواند خوب باشد که تلویزیون آن قدر پول خرید پخش را بدهد که ۸۰ درصد هزینه‌های تولید فیلم جبران شود، چون با آنچه تاکنون در این بخش وجود داشته ۱۰۰ درصد به ضرر صاحبان فیلم‌ها خواهد بود و سینما به مخاطره می‌افتد.

*حضور سینمایی‌ها در تلویزیون ادامه دار شد

بعد از انجام این کار در سال گذشته ظاهراً این اقدام معنای خود را ازدست‌داده است؛ چراکه نوروز ۱۴۰۲ هم با پخش تلویزیونی چند فیلم سینمایی قبل از اکران سینمایی‌شان همراه بود تا این کار مجدداً اتفاق افتاده و فیلم‌های «هوک»، «های‌پاور» و «شماره ۱۰» در ایام نوروز از تلویزیون پخش شوند.

اگر نیم‌نگاهی به نام آثار پخش شده از قاب تلویزیون و پیشینه آن‌ها داشته باشید به یک نام مشترک در تمامی آثار می‌رسید؛ بنیاد سینمایی فارابی مالک تمامی این آثار است.

شاید فکر کنید که این فداکاری فارابی به نفع مخاطب باشد؛ اما در حقیقت این بنیاد سینمایی با فروش فیلم‌ها به صداوسیما بخشی از ضرر مالی خود از ساخت آن هارا جبران کرده و فیلم هایی را که امیدی به جبران هزینه‌های آن در گیشه سینما ندارد را به سیما سپرده است.

*نظر سازندگان با فارابی مشابه است؟

عظیمی: شخصاً اصولاً موافق پخش تلویزیونی فیلم سینمایی قبل از اکران عمومی آن نیستم، شاید مالک بر اساس منافع اقتصادی و یا برخی ملاحظات دیگر دست به چنین تصمیمی بزند

در نگاه اول این موضوع می‌تواند برای فارابی اقدامی مثبت جلوه کند؛ اما سینماگران و سازنده‌های فیلم‌ها نظر دیگری دارند، و ابعاد پنهان ماجرا نشان می‌دهد که در واقع پول بیت‌المال صرف آثاری شده‌است که کیفیت چندانی ندارند.

محمدرضا شرف الدین (تهیه کننده) در این باره می‌گوید: اینکه ما روی فیلم هایی سرمایه گذاری کنیم که مصرف کننده شان هم خود دولت است کاری است که بنده موافق آن نیستم. فیلم باید با حفظ ارزش‌های دینی و انقلابی در پسند مخاطبان باشد.

مهدی عظیمی میرآبادی تهیه‌کننده «های‌پاور» بعد از اعلام خبر پخش تلویزیونی این فیلم در مصاحبه‌ای گفته بود:« علی‌القاعده وقتی فیلمی در فرمت سینمایی تولید می‌شود، این‌گونه نیست که به دنبال اکران عمومی آن نباشند. شخصاً هم اصولاً موافق پخش تلویزیونی فیلم سینمایی قبل از اکران عمومی آن نیستم. زمانی هست که این قاعده گذاشته می‌شود که برخی از تولیدات سینمایی مستقیماً برای پخش از تلویزیون ساخته پخش می‌شود، اما معمولاً این‌گونه نیست. من سال گذشته هم با پخش تلویزیونی فیلم «تک‌تیرانداز» موافق نبودم و تمام تلاشم را هم کردم که دوستان بنیاد روایت را قانع کنم این کار را نکنند، اما چون مالک فیلم تصمیمش را گرفته بود، در نهایت نتوانستم جلویش را بگیرم. در این موارد تصمیم‌گیر اصلی مالک فیلم است. شاید مالک بر اساس منافع اقتصادی و یا برخی ملاحظات دیگر دست به چنین تصمیمی بزند.»

مهدی عظیمی میرآبادی در این باره گفت: همانطور که پخش تلویزیونی فیلم «تک‌تیرانداز» به اکران سینمایی آن آسیب زد، تکرار این کار برای فیلم‌های دیگر هم مناسب نیست چرا که هزینه تبلیغات اکران در سینما را غیرقابل توجیه می‌کند. البته به طور کلی معتقدم این روش درستی نیست که تلویزیون تلاش می‌کند کاستی‌های خود را از طریق پخش فیلم‌های رونمایی شده در جشنواره فجر که هنوز به اکران عمومی نرسیده‌اند جبران کند

هوک یکی دیگر از تولیدات بنیاد سینمایی فارابی بود که بدون آنکه اکران عمومی شود به تلویزیون واگذار شد. علی آشتیانی‌پور (تهیه‌کننده فیلم هوک)دراین باره می‌گوید: تصور دوستان فارابی این است که با توجه به دو نوبت نمایش محدود فیلم در تلویزیون و وضعیتی که این روزها تلویزیون از نظر مخاطب دارد، لطمه‌ای به اکران عمومی فیلم وارد نخواهد شد و ما هم امیدواریم همین‌گونه باشد. اعتقاد من این است که فیلم لطمه خواهد خورد اما این تصمیم مربوط به حقوق مالکانه فیلم می‌شود که در اختیار فارابی است و بنده اطلاعی از جزییات آن ندارم. اگر توانستید از دوستان بپرسید تا پاسخ بدهند.

یکی دیگر از آثاری که  برخلاف نظر سازنده‌اش وارد پخش تلویزیونی شده بود «شماره 10» ساخته ابراهیم زرگرنژاد و با تهیه‌کنندگی ابراهیم اصغری است، تهیه‌کننده‌ای که پیش‌ازاین و در سال گذشته هم تجربه پخش تلویزیونی فیلم «تک‌تیرانداز» را به‌عنوان تهیه‌کننده این اثر داشته است، فیلمی که بعد از پخش از تلویزیون وارد چرخه اکران سینمایی هم شد و البته با شکست قبل پیش‌بینی‌ای هم مواجه شد.

اصغری هم مانند تهیه‌کننده «های‌پاور» به این اتفاق واکنش نشان داد؛ اما در مصاحبه خود انتقادات و مطالب جدیدی را مطرح کرد.

اصغری پیش از پخش فیلمش از صداوسیما نامه‌ای به رئیس این سازمان نوشت و خواستار عقب افتادن پخش تلویزیونی «شماره ۱۰» شد.

اصغری: شاید تصور می‌کنند با این کار می‌توانند مخاطب خود را افزایش دهند، درحالی‌که اساساً چنین کاری ابتدا به ضرر سینمای دفاع مقدس و بعد هم خود سینماست

وی پس از عدم پذیرفتن درخواستش از طرف سیما و پخش این فیلم در مصاحبه‌ای گفت: «به‌هرحال مالک فیلم، بنیاد سینمایی فارابی است و طبق تصمیم بنیاد، فیلم جهت پخش به سازمان صداوسیما واگذار شده بود.

انتقاد من بیشتر به همین سازمان است که از دو، سه سال قبل اقدام به خریداری حق پخش فیلم‌های سینمایی اکران نشده به‌ویژه فیلم‌های دفاع مقدسی می‌کند. من این تجربه را برای فیلم «تک‌تیرانداز» هم داشتم و هرچه پیگیری کردیم که فیلم پیش از اکران پخش نشود، موفق نشدیم. این رویه اشتباه در دوره قبلی مدیریت صداوسیما شروع شد و هنوز هم ادامه دارد چرا که شاید تصور می‌کنند با این کار می‌توانند مخاطب خود را افزایش دهند، درحالی‌که اساساً چنین کاری ابتدا به ضرر سینمای دفاع مقدس و بعد هم خود سینماست.»

اصغری از نفع صداوسیما گفت و البته ناگفته هم پیداست که این کار به میزان مخاطبین رسانه ملی خواهد افزود و شاید به جهت تأمین مالی برای فارابی نیز، برای این دو نهاد حاکمیتی دوسر برد باشد. هرچند با این همه بازهم پرسش‌های بسیاری بی‌پاسخ می‌ماند.

اما مطابق با گفته‌های این دو تهیه‌کننده تداوم این اتفاق برای سینما و اهالی‌اش اتفاق ایده‌آلی نبوده و تنها گوشه‌ای ضرر مالی فارابی را تأمین می‌کند، اما سؤال اینجاست که بنیاد ملی سینمای ایران که وظیفه پربار کردن سینما ارتقا سطح آن را دارد چرا چند وقتی است به‌جای مدیوم تخصصی خود فیلم را برای تلویزیون تولید می‌کند.

رضا منتظری روزنامه‌نگار و منتقد سینما درباره پخش آثار سینمایی که هنوز روی پرده سینما نرفته‌اند اما روی آنتن شبکه‌های تلویزیون آمدند، عنوان کرد: 

منتظری: این اتفاق بسیار متاثر کننده است، اولا چه علتی دارد که ما در سینما با بودجه سینما، آثار تلویزیونی تولید کنیم و این همان بحثی که سال‌هاست مطرح می‌شود

«این اتفاق بسیار متاثر کننده است، اولا چه علتی دارد که ما در سینما با بودجه سینما، آثار تلویزیونی تولید کنیم و این همان بحثی که سال‌هاست مطرح می‌شود. کشور فیلم‌هایی نازل از نظر ساختاری و محتوایی که در قالب تله‌فیلم می‌گنجند، تولید می‌کند و نهادهای سینمایی از بودجه سیستماتیک برای تولید این آثار استفاده می‌کنند. معتقدم که اگر یک مقدار درایت و تدبیر بیشتری در مدیران سینمایی صورت بگیرد و نگاه جدی‌تری به پدیده هنر هفتم وجود داشته باشد، اوضاع کمی سامان پیدا می‌کند.»

*یک اتفاق عجیب؛ پخش تلویزیونی یک فیلم در حال اکران

اما عجیب‌تر دررابطه‌با پخش تلویزیونی آثار سینمایی اتفاقی بود که چندی پیش رخ داد و البته باز هم پای اثری از بنیاد سینمایی فارابی در میان بود.

سینمایی «بچه‌های طوفان» ساخته بنیاد سینمایی فارابی است که در حال حاضر اکران شکست‌خورده‌ای را روی پرده سینما تجربه می‌کند و تا کنون مطابق با آمار سمفا تنها ۴۷۶ مخاطب را روانه سالن‌های سینما کرده است.

این فیلم به‌صورت ناگهانی و در اتفاقی بی‌سابقه روز ۱۲ فروردین‌ماه در کنداکتور پخش شبکه امید قرار گرفت تا هم‌زمان با اکران در سینما پخش تلویزیونی را نیز تجربه کند.

البته این اتفاق با تلاش کارگردان به سرانجام نرسید و البته صادق دقیقی مشارکت فارابی را هم در ساخت «بچه‌های طوفان» رد کرد و گفت این بنیاد تنها ۲۰۰ میلیون تومان به این فیلم کمک کرده است.

طبیعتاً فارابی با این مقدار مشارکت توانایی تصمیم‌گیری برای پخش تلویزیونی فیلم را نداشته و این گونه ساخته صادق صادق دقیقی از پخش تلویزیونی هم‌زمان با اکران در سینما نجات پیدا کرد.

*جمع‌بندی

در میان تمامی این گزاره‌ها نباید فراموش کرد که این روزها، اصلی‌ترین دغدغه سازمان سینمایی و نهادهای مرتبط با سینما  باید معطوف به سمت و سوی رونق‌گرفتن دوباره سینمای کشور باشد. اکران فیلم‌ها در سالن‌های سینما، می‌تواند فرصت خوبی برای سینمای کشور به وجود آورد. هرچه فیلم‌ها قبل از اکران از طریق مدیوم‌های دیگر پخش شوند، سبد سینما از وجود این فیلم‌ها خالی می‌شود.

در آخر اینکه بسیاری از منتقدان این موضوع را پدیده‌ای شوم برای سینمای کشور می‌دانند. منتظری در همین باره اظهار کرد: متاسفانه نه تنها شاهد سامان این اتفاق نیستیم بلکه همچنان اتفاقات عجیب و غریب‌تری را شاهد هستیم و جالب است که قبل از اکران یک فیلم، تلویزیون آن اثر را خریداری می‌کند تا آن را پخش کند. همچنین علاوه بر اهمال مدیران سینمایی، این شرایط نشان دهنده کاسب بودن تهیه کنندگان فعال سینما است و معلوم می‌شود این افراد چقدر به فکر تجارت هستند. هم بودجه دولت را برای تولید فیلم می‌گیرند و هم منتظر اکران نمی‌مانند و آن اثر را به تلویزیون می‌فروشند.

در تحلیل نهایی اگرچه پخش فیلم‌های سینمایی از تلویزیون به سود این رسانه است، ولی به اقتصاد سینما ضربه می‌زند. چراکه اکران این فیلم‌ها پس از پخش در تلویزیون، دیگر امکان‌پذیر نیست و اگر هم اتفاق بیفتد باتجربه‌ای مشابه با فیلم «تک‌تیرانداز» مواجه خواهد شد و کسی خواهان دیدنشان در سینما نخواهد بود.

کودکان یا سینما؛ کدام یکی، دیگری را دوست ندارد؟

متاسفانه در سال های اخیر روند فیلمسازی در ژانر کودک و نوجوان در ایران کاهش چشمگیری پیدا کرده است و توجه لازم در این زمینه صورت نمی گیرد. شاید این مسئله را بتوانیم بر گردن اقتصاد ناموفق سینمای کودک بیاندازیم، اما همین امر موجب شده تا کودکان به سراغ تولیدات خارجی و یا فیلم هایی خارج از محدوده سنی خودشانبروند که می تواند نتایج جبران ناپذیری داشته باشد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر برنا؛ فاصله گرفتن از تولیدات جذاب در حوزه کودک و نوجوان، چه در سینما و چه در تلویزیون آسیبی است که در آینده نتیجه آن را خواهیم دید؛ اینکه این روز ها فرزندان ما آثار مدنظرشان را در تولیدات خارجی پیدا می کنند، باید دغدغه مسئولین و فعالان این حوزه باشد.

با بررسی آمار سینماها در حوزه کودک و نوجوان و در مقایسه با ایده عالی که می تواند ناجی این ماجرا باشد، به این نتیجه می رسیم که سینمای کودک برای پر و بال گرفتن به حمایت احتیاج دارد و طبیعی است که بایستی نگاه بیزینسی و بازگشت گیشه را در این حوزه فراموش کنیم.

1.پسر دلفینی/ محمد خیراندیش/ 1401

خلاصه: این انیمیشن داستان پسربچه‌ای است که طی یک سانحه هوایی بعد از سقوط هواپیما به دریا پرتاب می‌شود و زندگی جدیدی را با دلفین‌ها و حیوانات آبزی شروع می‌کند اما بعد از گذشت زمان از دریا وارد جزیره‌ای در جنوب کشور ایران می‌شود و به دنبال مادرش می‌گردد.

2.لوپتو/ عباس عسکری/ 1401

خلاصه: لوپتو داستانِ اسباب‌بازی‌هایی است که به دست بیماران یک آسایشگاه روانی ساخته می‌شوند. معروف شدن اسباب‌بازی‌های لوپتو برای آقای کمالی که مسئول آسایشگاه و مدیر پروژه‌ی ساخت لوپتو است، مشکل‌ساز می‌شود. اما پسر آقای کمالی و فرشته‌ی نجاتی که همیشه در مواقع سختی در کنارش بوده، با امید و تلاش فراوان او و آسایشگاه روانی را از مخمصه‌ای که گرفتارش شده نجات می‌دهند.


3.فیلشاه/ هادی محمدیان/ 1397

خلاصه: فیلشاه انیمیشنی طنز و کودکانه روایتی از داستانِ قرآنیِ اصحاب فیل و لشکرکشی ابرهه به مکه جهت تخریب خانه کعبه است. این داستان با ورود به دنیای حیوانات، این روایت قرآنی را با تاکید بر روحیه حق­‌طلبی و پیروزی حق بر باطل به تصویر می­کشد.


4.منطقه پرواز ممنوع/ امیر داسارگر/ 1398

خلاصه: محمدمهدی و دوستانش برای مسابقه پهپادها آماده می‌شوند. آن‌ها با تلاش خود هواپیمایی بدون سرنشین ساخته‌اند که با کنترل از راه دور هدایت می‌شود. این مسابقه برای آن‌ها بسیار مهم است وهر روز تمرین می‌کنند تا پیروز میدان باشند اما در یکی از این تمرین‌ها، هواپیمای آن‌ها به منطقه‌ای ناشناخته سقوط می‌کند. منطقه‌ای که عده‌ای با تفنگ‌های شکاری‌شان آن‌جا را قرق کرده‌اند و ادعا می‌کنند یوزهای ایرانی در آن بخش رفت‌وآمد دارند.

5.بنیامین/ امیرحسین ترابی/ 1398

خلاصه: بنیامین نام پسر شجاعی است که برای آزادی مادرش از زندان­های فرعون، به سفری پرخطر می‌رود تا مادرش را نجات دهد و پدرش را که زندانی فرعون است، ملاقات کند. در این جریان پدرش فوت می‌کند و بنیامین متوجه می­شود عمویش، جاسوس فرعون بوده است. به علت جدایی بنیامین از والدینش و خشونت خاصی که سربازان فرعون در مقابل برده‌ها اِعمال می‌کنند، تماشای این انیمیشن برای کودکان کم‌سن‌تر توصیه نشده است.
 

6.شهر گربه ها/ سید جواد هاشمی/ 1400

خلاصه:  گربه های گربستان به طمع رسیدن به آرزوهای خود قصد دارند با شرکت در مسابقه ای که دسیسه مشاور حاکم شهر گربه هاست، شرکت و به شهر گربه ها عزیمت کنند، غافل از اینکه حاکم به کمک تحقیقات و کشفیات گرفسور تصمیم دارد عمر آن ها را گرفته و به خودش اضافه کند حاکم شهر گربه ها با این کار بیشتر از همه گربه ها عمر خواهد کرد، اما شنگول و گربه های دیگر با نقشه ای به کمک گرفسور که تحت فشارهای حاکم خسته شده است، می آیند تا…
7.پیشونی سفید 2/ سید جواد هاشمی/ 1397

خلاصه: این فیلم داستانی ایرانی درباره‌ی آهویی پیشانی سفید است که برای نجات دیگر آهوان، به سوی قلعه می‌رود و آهوها و سالار را که در بند بله‌بله اسیر شده‌اند نجات می‌دهد. فیلم حاوی خشونت‌های از نوع کلامی، تندی، توهین و تهدیدِ پیشونی سفید از سوی سالار است. همچنین تیراندازی با تیروکمان و استفاده از طلسم و جادو نیز از صحنه‌های این فیلم است.
 

8.پیشونی سفید 3/سید جواد هاشمی/ 1398

خلاصه: این داستان درباره‌ی آهوی مهربان و شجاعی است که اختاپوس قصد دارد شیره‌ی جانش را به‌دست بیاورد. او مادر و پدر پیشونی‌سفید را طلسم می‌کند تا از آن‌ها برای به‌دست‌آوردن آهو استفاده کند؛ اما پیشونی‌سفید که متوجه این موضوع می‌شود، خودش را تسلیم اختاپوس می‌کند تا مادر و پدرش را از طلسم او نجات دهد.
 

9.پاستاریونی/ سهیل موفق/ 1397

خلاصه: داستان پسربچه‌ای باهوش و زرنگ است که با کمک پدر و عمه‌اش، رستوران ورشکسته‌ی خود را دوباره راه می‌اندازند. از نکات مثبت این فیلم، اعتمادبه‌نفس بالا و زرنگ‌بودن شخصیت اصلی است.

10. بازیووو/ امیرحسین قهرایی/ 1401

خلاصه: بازیووو داستانی درباره سرزمین بازی‌ها است. سیلوس غول مرحله آخر این بازی است و از اینکه باید از بچه‌ها شکست بخورد ناراضی است. او قصد دارد ارتشی از بازیکنان تشکیل بدهد تا با بچه‌هایی که قصد شکست او را دارند، مبارزه کند. 
11.خاله قورباغه/افشین هاشمی/ 1397

خلاصه: خاله قورباغه همچنان همان کاراکتر مهربان را دارد که عاشق معاشرت با همسایه‌هایش و دیگران است. خاله قورباغه ۹۸ بچه دارد اما از همه‌شان دور افتاده و حالا دلتنگی اذیتش می‌کند. خواهر دوقلویش آبجی باجی، همسایه خلافکار و حریص‌اش سمسارباشی و دوست قدیمی‌اش نخودی و نوه‌هایش به دیدنش می‌آیند و در این بین داستان‌هایی رقم می‌خورد.
12.بام بالا/ سید جمال سید حاتمی/ 1401

خلاصه:داستان درباره یک خواهر و برادر دوقلو است که شب تولدشان متوجه اختلاف موجود میان پدر و مادرشان می شوند که نگرانی هایی را در آن ها به وجود می آورد. این ۲ کودک به سهم خود تلاش می کنند که اخلافات موجود را حل کنند و پدر و مادرشان را در کنار یکدیگر قرار دهند که در این میان با عروسک فانتزی بام بالا آشنا می شوند…

اعداد و ارقام فوق نشان می دهد شیب فروش در حوزه کودک و نوجوان روندی رو به صعود داشته و امیدوار کننده است بگوییم برخی از فیلمسازان با نزدیک شدن به سلیقه نوجوانان در سال های اخیر، آمادگی ورود جدی تر به این ژانر تخصصی را دارند.

«آرام‌گاه» در استرالیا رستگار می‌شود؟

فیلم کوتاه «آرام‌گاه» به کارگردانی علی دارایی در ادامه حضور جهانی خود، به جمع ۸ فیلم کوتاه نامزد در دهمین جشنواره فیلم‌های ایرانی استرالیا راه پیدا کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «آرام‌گاه» به کارگردانی علی دارایی به عنوان یکی از ۸ فیلم کوتاه ایرانی منتخب در دهمین جشنواره فیلم‌های ایرانی استرالیا معرفی شده است.

دهمین جشنواره فیلم‌های ایرانی استرالیا ۶ تا ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ مصادف با ۲۶ آوریل تا ۷ می ۲۰۲۳ در بخش فیلم بلند و کوتاه داستانی در شهرهای سیدنی و ملبورن برگزار می‌شود. فیلم کوتاه «آرام‌گاه» همراه ۷ فیلم کوتاه ایرانی دیگر به رقابت خواهد پرداخت.

«آرام‌گاه» پیش از این، جایزه بهترین فیلم کوتاه از بیست و پنجمین جشنواره مذهب امروز ایتالیا، جایزه بهترین فیلمبرداری از چهاردهمین جشنواره دانشجویی داکا بنگلادش، جایزه بهترین فیلمبرداری جشنواره نهال، جایزه بهترین فیلم، بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس جشنواره استانی قم را در کارنامه دارد. همچنین نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم و فیلمبرداری از دوازدهمین جشنواره OIFF آمریکا، نامزد بهترین فیلمنامه جشنواره نهال، کاندیدای بهترین فیلمبرداری از شصت و پنجمین دوره منطقه ای انجمن سینمای جوان (ایساتیس)، فینالیست هفتمین دوره جشنواره رحمت ترکیه، فینالیست اولین دوره جشنواره piceno ایتالیا، فینالیست هجدهمین دوره جشنواره ترنی ایتالیا، حضور در یازدهمین جشنواره ایندای کورک ایرلند (مورد تایید بفتا)، حضور در هفتمین دوره جشنواره زنان بیروت، هفدهمین دوره ریور ایتالیا، هجدهمین جشنواره بین المللی لابر ترکیه، چهارمین دوره جشنواره کالاکاری هندوستان، بیست و دومین دوره جشنواره Fiaticorti ایتالیا، حضور در دومین دوره global univercity هنگ کنگ، حضور در پانزدهمین دوره جشنواره philadelphia asian آمریکا و حضور در جشنواره «سایه» را نیز تجربه کرده است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «ریحانه باعث مرگ نوزادش شده است. اکنون در غیاب همسر فراری‌اش در جستجوی راهی برای خاکسپاری نوزاد است و با مصائبی روبرو می‌شود ولی … .»

فاطمه صفت زاده، بهادر محمد نژاد، احمد شریفی، علی فرقدانی، سید علی یزدیان، مسعود مشعوف، مجید رنگی، حسن پوریا، صبا عزیزپور، گلناز زجاجی، محمد کریمی، محیا طیبی، ریحانه عباسی، آراد محمدی، سیدپارسا میر، هدیه احمدی و آیه بیگدلی بازیگران «آرام‌گاه» هستند.

فهرست عوامل این فیلم عبارتند از: کارگردان: علی دارایی، نویسنده: مجید حلوایی، مدیر فیلمبرداری: وحید بیوته، صدابردار: هادی معنوی پور، تدوین: شیدا گرجی، صداگذار: محمدمهدی جواهری زاده، طراح صحنه: علی دارایی، طراح لباس: الهام ارجمند، اصلاح رنگ: مهران دوستی، طراح چهره پردازی: محمد نعمت، آهنگساز: محمد امین ابراهیمی، سرپرست گروه کارگردانی: مسعود مشعوف، برنامه ریز: فاطمه حسینی فر، منشی صحنه: الهام مهربان، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: حسنیه قاضی عسگر، دستیار دوم کارگردان: علی حیدری، مدیر تولید: وحید جهانشاهلو، طراح پوستر: محمدرضا حبیبی، زیر نویس: مهدی ابراهیمی، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، تهیه‌کننده: علی دارایی و گلناز زجاجی.

پیام تسلیت خسرو شکیبایی برای کیومرث پوراحمد!

انجمن تهیه کننده کارگردانان سینمایی طی پیامی درگذشت زنده یاد پوراحمد را تسلیت گفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، انجمن تهیه کننده کارگردانان سینمایی طی پیامی درگذشت زنده یاد کیومرث پوراحمد را تسلیت گفت.

در متن این پیام آمده است:

«مرگ پایان کبوتر نیست.

کیومرث پور احمد نویسنده و کارگردان شهیر کشورمان دار فانی را وداع گفت. این خبری بود که صبح روز شانزدهم فروردین ۱۴۰۲ دوستداران سینمای ایران را مبهوت و غافلگیر کرد. او که حدود نیم قرن رویاهای ایرانی را در سینما و تلویزیون مصور می‌کرد، علاقمندان آثارش را با مرگ خود خواسته برای همیشه ترک کرد. زمانی مرحوم خسرو شکیبایی در بزرگداشت او گفته بود: «امیدوارم وی زمانی به این روز (روز مرگ) برسد که تمام کارهای خود را انجام داده باشد». اما آیا این چنین بود؟ آنها که شرایط این روزهای سینمای ایران را رصد می‌کنند، خوب می‌دانند که چنین نیست. بی‌شک با رفتن او سینمای ایران بی‌شمار قصه‌هایی را که مجال سینمایی شدن را داشتند از دست داده است.

انجمن تهیه کننده کارگردانان فیلم‌های سینمایی فقدان این فیلمساز بزرگ را به سینما دوستان و به ویژه بستگان و همکاران او تسلیت می‌گوید و برای او از خداوند آمرزش و آرامش می‌طلبد.»

روزی که کیومرث پوراحمد ذوب آهن را به عشق سینما رها کرد

کیومرث پوراحمد یک روز صبح تصمیم گرفت صدای ساعت را ببندد و قید کار در کارخانه ذوب آهن اصفهان را بزند و دنبال دلش را بگیرد و به عشق سینما راهی تهران بشود.

اینها جملاتی است که کیومرث پوراحمد سال‌ها پیش در گفتگو با رفیق قدیمی‌اش، احمد طالبی‌نژاد، منتقد و کارشناس باسابقه سینما گفته.

و حالا این یار دیرین که از انتشار خبر درگذشت ناگهانی پوراحمد همچنان بهت‌زده است، در گفتگو با ایسنا از ورود این فیلمساز به سینما می‌گوید، از نسلی که رویاهایش بر باد رفته و از علاقه و عِرق این فیلمساز به ادبیات.

طالبی‌نژاد با اشاره به سرآغاز ورود پوراحمد به سینما می‌گوید: اولین نکته‌ای که درباره زنده‌یاد پوراحمد می‌توان گفت این است که کارش را از نقدنویسی و درواقع از کار مطبوعاتی آغاز کرد و البته منتقد حرفه‌ای و پرکاری نبود. گه گاه درباره فیلم‌هایی که می‌دید و از آنها خوشش می‌آمد، از جمله فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی نقدهای کوتاهی در نشریات معدودی که آن دوره به سینما می‌پرداختند، می‌نوشت و برخلاف آنچه در یکی از شبکه‌های خبری گفته شد، تحصیل‌کرده سینما نبود. به عنوان کسی که دوستی سی و اندی ساله‌ای با او داشتم، فکر نمی‌کنم در دانشکده‌ای تحصیلات سینمایی کرده باشد. بعد از اینکه دیپلمش را گرفت، به خدمت سربازی رفت و در سپاهی‌دانش معلم شد و بعد از بازگشت به اصفهان به عنوان کارمند به استخدام کارخانه ذوب آهن در آمد. در گفتگویی که سال‌ها پیش با او داشتم، توضیح داد که چگونه از کار در این کارخانه، دست کشید. او خود گفته بود، «یک روز صبح هرچه ساعت زنگ زد تا بلند شوم و برای رفتن به کارخانه آمده شوم، بیدار نشدم و زنگ ساعت را بستم» و این چنین بود که قید کار دولتی و کارمندی را زد و برای پیگیری علایقش راهی تهران شد.

طالبی‌نژاد ادامه می‌دهد: او مانند بسیاری از هم‌نسلان ما از کودکی، ناخواسته در معرض سینما قرار گرفته و به نوعی مرض سینما به جانش افتاده و بشدت عاشق فیلم و سینما بود. بعدها که کمی بزرگتر شد، به واسطه حضور برادر بزرگترش، منوچهر که آن زمان به عنوان بازیگر در سینما فعالیت می‌کرد، علایق او به سینما بیشتر  هم شد و به تهران آمد و این در و آن در زد تا وقتی به عنوان دستیار در سریال «آتش بدون دود» در کنار نادر ابراهیمی مشغول به کار شد و این سرآغاز ورود او به فعالیت هنری بود. یعنی با تلاش فردی و پیگیری شخصی‌اش، وارد این فضا شد نه به واسطه امکانات ویژه یا تحصیلات مرتبط. نمونه پیش از پوراحمد، ناصر تقوایی است که اتفاقا پوراحمد بشدت متاثر از او بود. ورود این دو به سینما و کارکرد هر دو آنها در این هنر تقریبا شبیه هم است.

احمد طالبی‌نژاد

وی با تشریح دوره‌های مختلف فیلمسازی پوراحمد اضافه می‌کند: در چند مرحله فیلمسازی کرد. ابتدا فیلم‌های کوتاهی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و بعد فعالیت خود را در همکاری با نادر ابراهیمی در سریال «آتش بدون دود» به عنوان دستیار کارگردان و سپس دستیار تدوین ادامه داد که به گفته خودش و نیز زنده‌یاد ابراهیمی، بخش‌هایی از این سریال را پوراحمد کارگردانی کرد و پس از آن با فیلم کوتاه «زنگ اول زنگ دوم» که حدیث نفس خودش بود، وارد فیلمسازی مستقل شد و بعد فیلم‌هایی مانند «بی‌بی چلچله» و «تاتوره» و … را ساخت و بعد هم که وارد تلویزیون شد، با سریال بی‌نظیر «قصه‌های مجید» موقعیت خیلی خوبی در سریال‌سازی به دست آورد. همچنانکه سریال بعدی‌اش «سرِنخ» یکی از معدود سریال‌هایی است که رنگ و بوی ایرانی دارد و شخصیت‌هایش همه آشنا هستند و هویت و شناسنامه ایرانی دارند.

او یکی از ویژگی‌های عمده در کار پوراحمد را حال و هوای ادبی در آثار این فیلمساز می‌داند و در این باره توضیح می‌دهد: اغلب آثار او در ژانرهای گوناگون، از آثار ادبی ایرانی یا خارجی اقتباس شده‌اند و این خیلی مهم است چراکه ادبیات در همه جای دنیا پشتوانه بسیار خوبی برای سینماست و بسیاری از فیلم‌های خوب تاریخ سینمای جهان به شکلی از آثار ادبی کلاسیک یا مدرن اقتباس شده‌اند و این روند همچنان هم ادامه دارد. به هر روی، پوراحمد از معدود فیلمسازان موفق ماست که این گرایش را داشت و به پشتوانه ادبی ساخته‌هایش توجه بسیاری می‌کرد و آثار خیلی خوبش مانند «قصه‌های مجید» و «بی‌بی چلچله»، «خواهران غریب»، «اتوبوس شب» و … همه اقتباسی هستند.

طابی‌نژاد در ادامه، کودکی ناتمام پوراحمد را که نام کتاب خاطرات این هنرمند هم هست، سرگذشت تلخ یک نسل می‌داند و یادآوری می‌کند: سرگذشت تلخ نسل ماست. در آن دوران، در آن برهوت فرهنگی که امکانات مانند امروز نبود و بخصوص که پوراحمد متولد نجف‌آباد بود و نه خود اصفهان، دستیابی به سینما برایش هیچ هم آسان نبود. ظاهرا در نجف‌آباد تنها یک سینما بوده و علاقه‌مندان به سینما خیلی سخت می‌تواستند در آن فیلم ببییند. به هر حال ما نسل رویازده‌ای بودیم و پر از حسرت و عسرت که آن را در کتاب «کودکی ناتمام» پوراحمد خیلی شدید می‌بینیم. او در خانواده‌ای پر جمعیت با ده دوازده خواهر و برادر بزرگ شده بود. هرچند شغل پدرش نسبتا خوب بود و در بازار اصفهان فرش فروشی داشت و دست‌شان به دهن‌شان می‌رسید، با این همه در آن شلوغی و ازدحام خانوادگی و با در نظر گرفتن اینکه همه خانواده‌ها دوست داشتند فرزندان‌شان دکتری، مهندسی، چیزی بشود، اینکه کسی بخواهد راه نامتعارفی برود و مثلا سینما را انتخاب کند، نکته مهمی است. آنچنانکه سریال «قصه‌های مجید» هم تلفیقی است از داستان هوشنگ مرادی کرمانی به اضافه خاطرات و تجربه‌های زیستی خود پوراحمد و از آنجا که سریال در اصفهان هم ساخته شده، رنگ و بوی بومی بیشتری هم به خود می‌گیرد. یعنی آدمی که مانند مجید راه دشواری را طی کرده تا به آرزوهایش برسد یا اصلا نرسد چراکه سالهاست بخشی از آرزوهای نسل ما بر باد رفته.  

احمد طالبی‌نژاد سخنانش را این گونه به پایان می‌برد: من هم مانند همه مردم و با اینکه دوستی سی و اندی ساله‌ای با کیومرث پوراحمد داشتم، همچنان در شوک هستم و ناباورانه فکر می‌کنم که آدمی مانند او با آن قد و قامت و آن ویژگی‌ها واقعا دست به خودکشی زده و اگر چنین کرده، چرا؟!

روزی که کیومرث پوراحمد از مرگ هنرمندان گفت

کیومرث پوراحمد در حالی زندگی را بدرود گفته که آخرین حضورش در سینما،جای خالی او در جشنواره فجر سال گذشته و نشست خبری فیلمش بود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، این فیلمساز مطرح سینما که آثاری ماندگار در سینما خلق کرده، سال ۱۴۰۱ فیلم سینمایی «پرونده باز است» را ساخت؛ فیلمی که بدون حضور او در جشنواره فجر نمایش داده شد و در نشست مطبوعاتی فیلم در روز ۱۴ بهمن هم گفته شد که «پرونده باز است» آخرین اثر سینمایی این کارگردان خواهد بود. اگرچه معمولا این تصمیم‌ها جدی نمی‌شوند اما با پایان زندگی پوراحمد، کارنامه فیلمسازی او برای همیشه بسته شد. 

او سال ۱۴۰۰ درباره آخرین فیلمش گفته بود: فیلم جدیدم برخلاف آنچه این روزها منتشر می‌شود، جنایی نیست و همان طور که در پروانه ساخت آن در سایت وزارت ارشاد نوشته شده است، یک ملودرام اجتماعی است و نمی‌دانم چرا نوشته‌اند که من می‌خواهم فیلم جنایی بسازم! من که در سریال «سرنخ» که یک سریال پلیسی بود، حتی سکانسی نداشتم که قطره خونی نشان بدهم و اسلحه‌ای بکشم، چگونه می‌توانم فیلم جنایی بسازم!

«پرونده باز است» به موضوع قتل از سوی یک نوجوان می‌پردازد و نیز فضای رسانه‌ای را با ایفای نقش یک خبرنگار به تصویر کشیده بود. همین موضوع در نشست خبری فیلم بستر طرح یک سری سوال‌های انتقادی شد که تهیه‌کننده (علی قائم‌مقامی) در این‌باره با اشاره به اینکه فیلمنامه به تایید قوه قضائیه رسیده بود، توضیح داد: این فیلم، داستانی از سال ۱۳۹۰ را نمایش می‌دهد که در آن مقطع این همه خبرگزاری و کانال و … نبوده است. نکته دیگر اینکه ماجرا براساس قانون آن سال است. قانونی که در سال ۱۳۹۲ عوض شد و ما به خاطر همین، اول فیلم می‌گوییم که داستان این فیلم در ۱۱ سال پیش اتفاق می‌افتد.

کارگردان فیلم‌های «شب یلدا» و «خواهران غریب» در طول این سال‌ها اظهارنظرهای گوناگونی به اتفاق‌های سینمایی و نیز اجتماعی مطرح می‌کرد. او که همیشه نسبت به ممیزی‌های زیاد گله‌مند بود، سال ۱۳۹۴ در مراسم یادبود هنرمندان درگذشته گفت: ما به طرز ظالمانه‌ای پیر می‌شویم. حذف‌ها ما را دق‌مرگ می‌کند و ما را می‌میراند. ما اگر در ۹۰ سالگی هم بمیریم، جوان‌مرگ شده‌ایم. بیشتر مرگ و میرهای هنرمندان در میانسالی بوده، همه پیر می‌شوند و می‌میرند.

او تیرماه سال ۱۳۹۹ در گفت‌وگویی با ایسنا گفته بود:‌ سخت غرق نوشتن یک قصه هستم. تاکید می‌کنم قصه، نه فیلم‌نامه. نوشتن این قصه چنان غرقم کرده که مدت‌هاست نه کتاب خوانده‌ام و نه فیلم دیده‌ام. نوشتن برای من که نسبت به زبان فارسی حساسیت دارم بسیار زجرآور و با نهایت وسواس انجام می‌شود و البته به همان میزان که زجرآور است، لذت‌بخش هم هست.

کیومرث پوراحمد در سال‌های گذشته بخشی از داشته‌های سینمایی خود مانند جوایز جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی، لوح تقدیر و سپاس، دیپلم افتخار، لوازم و اکساسوار صحنه، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره آسیا پاسفیک سال ۲۰۰۷ برای ساخت فیلم «اتوبوس شب»، جایزه مروارید شرق جشنواره نپانگ مالزی برای ساخت فیلم «خواهران غریب»، وصیت نامه «پروین دخت یزدانیان» مادرش و بازیگر نقش «بی بی» در مجموعه تلویزیونی«قصه های مجید» و سیمرغ‌های بلورین جشنواره فیلم فجر را  سال ۱۳۸۷، به موزه سینما اهدا کرد.

گواهی عضویت پوراحمد در آکادمی جشنواره آسیاپاسفیک، نمونه قراردادهای کاری برای ساخت سریال هایی چون «سرنخ» و «پرانتز باز» و فیلم‌هایی که کارگردانی کرده است از جمله اهدایی‌های این فیلمساز به موزه سینما است. غرفه کیومرث پوراحمد در تالار معاصران موزه سینما قرار دارد.

خروج از نسخه موبایل