ویژه برنامه «عروسی خوبان» و معرفی و آشنایی با جاذبههای گردشگری روستاهای استان خوزستان در برنامه جذاب «روستا دوستا» از رادیو صبا تقدیم میشود.
افتخاری تازه برای انیمیشن ایرانی در ایتالیا و انگلستان
انیمیشن کوتاه «گلهای کاغذی» ساخته رامک امین کاظمی بار دیگر در صحنه بینالمللی درخشید؛ اینبار با راهیابی به جشنواره سینمایی ایتالیا و دریافت جایزه بهترین طراحی لباس از انگلستان، افتخاری تازه برای پویانمایی ایران رقم زد.
صدور پروانههای غیرسینمایی و چند خبر دیگر
در این بسته خبری مروری بر خبرهای رسیده سینما و تئاتر داریم.
مردم خوزستان «اسفند» را ایستاده تماشا کردند
فیلم سینمایی «اسفند» کاری از دانش اقباشاوی، نگاهی صادقانه و پرجزئیات به بخشی از زندگی شهید علی هاشمی، فرمانده بیادعای دوران دفاع مقدس دارد.
اجرای پویش ملی «کارت عروسی» در شبکه دو
در سالروز ازدواج پربرکت حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، شبکه دو سیما با راهاندازی پویش ملی «کارت عروسی»، یاد سادگی و اصالت پیوندهای ایرانی را زنده میکند. این پویش با هدف الگوسازی ازدواج آسان و مستحکم، از زوجهای ایرانی دعوت میکند تا تصویر کارت عروسی خود را به برنامههای «صبحانه ایرانی» و «عصر خانواده» ارسال کنند.
نمایش «گلهای کاغذی» در ایتالیا/ دریافت جایزه بهترین طراحی لباس از انگلستان
انیمیشن کوتاه «گلهای کاغذی» ساخته رامک امین کاظمی در حضور جدید جهانی خود، به بخش مسابقه چهاردهمین دوره فستیوال تِریس سینماتوگرافی ایتالیا راه پیدا کرد.
۶ فیلم سینمایی پروانه نمایش گرفتند
شورای بازبینی فیلمهای سینمایی با صدور پروانه نمایش ۶ فیلم موافقت کرد.
روایت جذاب، مستند و اقناعکننده از دفاع مقدس، نیاز امروز جنگ روایتهاست
سردار رمضان شریف بر ضرورت بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیت رسانه برای انتقال معارف دفاع مقدس به نسل جوان تأکید کرد و گفت: دفاع مقدس یک منطق زنده برای عزت و استقلال ایران است؛ ما باید آن را با زبان رسانه، جذابیت هنری و اتقان اسناد، برای جوان امروز بازگو کنیم.
سینمای ایران در گرداب ناکارآمدی؛ شایستهسالاری یا تحول؟
مهدی یمینی، از سال ۱۳۶۶ به حرفه ی روزنامهنگاری ومدیریت در رسانهها وخبرگزاریهای مختلف می پردازد و هم اکنون صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه “اینک امروز” و مدیرعامل موسسه تحقیق، پژوهش و نگارش فیلمنامه ی مجمع است. در ۲۰ سال گذشته نیز مسئولیت های مختلف از جمله دستیار مشاور رئیسجمهور درامور هنری، کارشناس ارشد مرکز نظارت بر رسانهها در نهاد ریاستجمهوری، کارشناس مسئول کارگروه فرهنگ وهنر استانهای کمیسیون فرهنگی دولت، دستیار رئیس دفتر ویژه دولت در مجلس و رئیس روابط عمومی معاون رییس جمهور در امور مجلس داشته است. وی در دولت دوازدهم، دبیر شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری بود و اینک دوران بازنشستگی را به تدریس دردانشگاه ونیزنگارش وپژوهش مشغول است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:
سینمای ایران امروز شبیه ورزشکاری است که بدنش قوی و عضلانی شده، و به نظر می رسد که هیچکس قدرت مبارزه و پنجه در پنجه قراردادن با آن را ندارد، اما متأسفانه مغزش تحلیل رفته و دچار آلزایمر پیشرفته شده، حتی به بیماری خودآزاری گرفتار شده و کار دارد به جای باریک می کشد. ما در بخشهای مختلف از تحقیق و نگارش گرفته تا تولید و نمایش، به ویژه در میان استعدادهای جوان، پیشرفتهای قابل توجهی داشتهایم. اما درد، مسئله، یا مشکل اصلی اینجاست که پیکره عظیم و پیچیده ی سینما، مدیریتی نخبه و کارآمد ندارد که بتواند تمام این تواناییها را هدایت کند. به عبارت سادهتر، مشکل، «مدیریت» است!
بطور کلی سینمای ایران، از نظر فن و تکنولوژی سینما، به ویژه در میان نسل جوان تکنسین ها و هنرمندان سینما، پدیده های شگرف و استعدادهای خوبی ظهور کرده اند و بعضی جوانان ما از اساتیدشان هم جلو زدهاند. اما در بخش محتوا و در بخش اندیشه، دقیقاً مانند دیگر حوزههای فرهنگی جامعه، و به تبع مسیری که جهان دارد طی می کند، از اصالت و عمق مفاهیم و ارزش ها فاصله گرفتهایم. پس در فناوری پا به پای جهان پیش میرویم، اما در معنا، از گذشته ی خودمان هم عقب افتاده ایم. از فیلم های معناگرایی که ۳۰ یا ۴۰ سال پیش در دنیا ساخته می شدند، امروز دیگر خبری نیست. کشور ما هم تابعی از دنیاست و در گرداب تکنولوژی های روز گیر افتاده است. در گذشته می پنداشتیم تکنولوژی ففط ابزار است و می تواند در خدمت فرهنگ قرار گیرد، امروز می بینیم که تکنولوژی های نوظهور، خودشان، نوعی فرهنگ هستند که برخی داشته های ما را برنمی تابند.
قطعاً همینطور است. وضعیت امروز، محصول عملکرد دومینوی مدیریت فرهنگی است که این زنجیره تا سطوح مدیریت سیاسی هم امتداد دارد. مدیران خرد و پایین دست به هیچ وجه مسبب اوضاع نیستد بلکه از آنها خواسته میشود و این طور تربیت شده اند که چنین باشند و چنین مدیریت کنند. سیستم گزینش مدیران قرون وسطایی است و باید متناسب با تعییرات سریع جهان امروز، تغییر کند. اصلاً شرایط احرازی برای هیچیک از مدیران فرهنگی و سینمایی در هیچ دوره ای، تعیین نشده و انتخاب ها و انتصاب ها هیچ مبنایی ندارد و سلیقه ای است و البته سیاسی. نمی خواهم بگویم انتصاب مدیر فرهنگی نباید با متر و معیار سیاسی باشد، ولی نباید اصل باشد.
متأسفانه ما در سینما، «مدیریت» به معنای واقعی نداریم. آنچه هست بیشتر «بودجهبازی» است! بالاترین و چشمگیرترین هنر مدیران ما، در خوب یا بد تقسیم کردن بودجهها خلاصه شده است. مردم و سینماگران، جز این، هنر و ابتکار خاصی از مسئولان سینمایی ندیدهاند. اجازه بدهید سربسته بماند. اما تا زمانی که این روش انتخاب مدیران تغییر نکند، وضعیت همین خواهد بود.
به نظر من، راهکار اساسی این است که اول باید مفاهیم اصلی بازتعریف شوند، و بعد سیستم گزینش مدیران فرهنگی کاملاً متحول شود. درگذشته گروهی مدعی بودند باید برای سینما ریل گذاری کرد، بعد از مدتی گروه دیگری گفتند ما نقشه ی راه سینما را ترسیم کرده ایم. یک گروه هم تلاش کردند برای سینما افق و چشم انداز تعریف کنند و سند راهبردی بنویسند. لیکن هیچکدام از این اتفاقات نیافتاده است. چون هنوز جامعه به تعریف واحدی از سینما نرسیده است. من یک مثال می زنم تا منظورم را بهتر بیان کرده باشم. از گذشته وتا امروز خیلی ها معتقدند که حاکمیت و دولت باید مدیریت سینما را در تمام وجوه تولید و پخش در دست داشته باشد. سال هاست همین اتفاق هم در کشور ما دارد می افتد. اما من معتقدم سینما باید به خود مردم واگذار شود و دولت فقط نظارت داشته باشد. در ذهن من اختصاص بودجه ی دولت به سینما ، یک امر بی معناست . فقط در جوامع کمونیستی قرن بیستم این چیزها معنا داشت. وقتی دولت پای خودش را از تولید و عرضه ی سینما کنار بکشد، رشد سینما آغاز می شود. دولت اما نظارت خود را بر سینما باید خیلی بیشتر ار آنچه الان هست تقویت کند (مثل خود آمریکا: نظارت دقیق و دخالت صفر) هر جا هم لازم باشد دستور می دهد اصلاح شود، تغییر کند، یا سانسور شود. الان در کشور ما کاملا برعکس است. دولت تولید می کند و ملت نظارت می کند! حتی من معتقدم در امور زیربنایی هم مثل ساختن پردیس ها، سالن ها و شهرک های سینمایی، و واردات و تولید تجهیرات و ابزار و تکنولوژی سینما هم می توان از بخش خصوصی استفاده کرد و دولت فقط سازمان نظارت خود را قوی، چابک و زیرک کند. مهم تر از همه ی اینها ، دولت می تواند در بخش آموزش و پرورش سینما سرمایه گذاری کند. فقط در بخش آموزش. ثانیاً باید آسیبشناسی دقیق و بیطرفانهای انجام شود. البته من معتقدم بهبود سینما مستلزم بهبود کلیت مدیریت کشور در حوزه فرهنگ و هنر است. اگر مدیران لایقی پیدا شدند، میتوان امیدوار بود. در غیر این صورت… خودتان میبینید که چه میکنیم!9
حقیقت این است که راه نجات سینمای ایران از این گرداب، در گرو تحولی بنیادین است؛ تحولی که باید از جاهای مهم تری مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی آغاز شود. نخستین گام، دگرگونی ساختار گزینش مدیران فرهنگی است؛ جایگزینی روابط با ضوابط، و مناسبات با شایستگی. شایسته سالاری به معنای واقعی کلمه. ما به مدیرانی نیاز داریم که هم سینما را بفهمند و هم مدیریت را، هم هنر را بشناسند و هم مردم را. گام دوم، آسیبشناسی بیپرده و بیطرفانهای است که با تشکیل کارگروهی از سینماگران خوشنام، منتقدان آزاده و جامعهشناسان آگاه، ریشههای این رکود را واکاوی کند. اما این کافی نیست؛ سینما تنها زمانی به شکوفایی میرسد که در بستری از تحول مدیریت کلان فرهنگی کشور رشد کند. نیازمند سند راهبردی روشنی هستیم که با هماهنگی وزارت فرهنگ، سازمان سینمایی و نهادهای آموزشی، افقی دهساله را ترسیم کند. این راه دشوار اما ممکن است؛ مشروط بر آنکه ارادهای قوی و همه جانبه پشت آن باشد، بودجهای شفاف به آن تخصیص یابد، و مهمتر از همه، صدای اصیل سینماگران فهیم و دردآشنا در تصمیمسازیها شنیده شود. بدون این تحول ساختاری، سینمای ما همچنان در چرخه باطل روزمرگی خواهد چرخید، اما با اجرای این راهکارها میتوان امید داشت که سینمای ایران بار دیگر به رسالت اصیل خود بازگردد: آیینهای صیقلی از جامعهای زنده و پویا.
همان طور که مقام معظم رهبری اشاره کردهاند، سینما میتواند کلید پیشرفت باشد. اما نه با این مدیریت ها. الان این سینما بیشتر شبیه آینه ی دق است.
من هم ممنونم. امیدوارم مفید باشد.
اولین جلسه هیئت مدیره جدید «انجمن عکاسان خانه تئاتر» برگزار شد
اولین جلسه هیئت مدیره جدید «انجمن عکاسان خانه تئاتر» با حضور اعضای اصلی هیئت مدیره برگزار شد.