«آن دو» ادای دینی به شهدای لر، ایل بختیاری و نیز شهدای اصفهانی در جریان جنگ تحمیلی است که برای شرکت در جشنواره فیلم فجر امسال آماده می شود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، با پایان فیلمبرداری فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیه کنندگی سید علیرضا سبط احمدی، این فیلم وارد مراحل فنی شده و سازندگان در تلاش هستند نسخهای از آن را در زمان مقرر به دفتر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر تحویل دهند.
ستار اورکی که آهنگسازی فیلمهای «جدایی نادر از سیمین»، «فروشنده»، «خائن کشی»، «خون شد»، «دربند» و … را بر عهده داشته و چند بار نامزد دریافت سیمرغ بوده است، موسیقی «آن دو» را میسازد.
اورکی ساخت موسیقی نخستین ساخته سینمایی مرتضی رحیمی با عنوان «بَلیط» را هم بر عهده داشته که در نوبت اکران است.
«آن دو» اواسط پاییز در لوکیشن هایی چون بخشهای کوهستانی فلات مرکزی ایران، مناطق سرسبز استان چهارمحال و بختیاری، شهر آبادان، شهرک سینمایی دفاع مقدس و … مقابل دوربین رفت.
فریبا کوثری، علیرام نورایی، قدرت الله ایزدی، مالک حدپور سراج، آوا دارویت، اسرافیل علمداری، محمدرضا ژاله، کامران دهقان، داراب آقاسی زاده، سلیمه رنگزن، مژگان محمودیان، مرجان علوی، کبری گودرزی، زهرا هزاریان، سعید محمودی، بهروز کردزنگنه، حبیب تاجمیری، پوریا ریحانی اصل، حاتم میرزایی، مهران پورمهدی، مهران هادی، سیاوش معمارزاده، درسا طهماسبی، مصطفی حسنی، روح الله خالدی، محمدرضا عالیور، امیرمحمد فتاحی، یوسف مهری بابادی، رضا فرخوند، اسماعیل عباسی، علی گودرزی، زیبا موسوی، بابک محمودی و امیررضا فرامرزی و … در این فیلم ایفای نقش داشتهاند.
درام دفاع مقدسی «آن دو» قصهای را در جنگ تحمیلی روایت میکند که در خلاصه آن آمده است: «ظفر پسر بچهای ۱۲ ساله، اصالتاً بختیاری و از عشایر لردگان است که پدرش خدابخش و برادرش خدارحم به همراه دیگر مردان ایل به جبهه رفته اند. چند ماهی است که از خدارحم خبری نیست. در همین حال، شهیدی را به لردگان میآورند و چون نام و نشانی ندارد، جهت شناسایی او، ابتدا به خانواده ظفر خبر میدهند و …»
دیگر عوامل اصلی «آن دو» عبارتند از نویسندگان فیلمنامه: مهدی سجادپور، مرتضی رحیمی، مجری طرح: مؤسسه تاراز فیلم پارسی، ناظر کیفی: حبیب الله بهمنی، مدیر فیلمبرداری: مجید گل سفیدی، مدیران صدابرداری: حمیدرضا اسلامی نژاد، روح الله جعفر بیگلو، طراح گریم: رسول نعمتی، مجری گریم، آیسا ذوالفقاری، هادی حاجیوند، صداگذار: امیرحسین صادقی، تدوینگر: امیرشیبان خاقانی، جلوههای ویژه میدانی: عظیم محمدی، جلوههای ویژه بصری: عادل مدنی، طراح صحنه: بهنام جعفری طادی، طراح لباس: اشرف شاه حسینی، مدیر تولید: مرتضی کریمی، مدیر تدارکات: بهرام دانایی زادگان، منشی صحنه: مهران رضایی سرابی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: لیلا دبیب، دستیار تولید: جواد یوسفی.
فیلم کوتاه «شمع هشتم» به کارگردانی علی جعفری و تهیهکنندگی امید امیدپور روی میز تدوین قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «شمع هشتم»، روایت مادری است که منتظر آمدن پسرش است تا قولی را که به همسرش داده به سرانجام برساند.
این فیلم چهارمین اثر علی جعفری به عنوان کارگردان است. علی جعفری پیشتر نمایش های «عیش و نیستی»، «زمستان ۶۶»، «تصویر دختری در آینه»، «روی پوست شهر» و «تهران بزرگ» را کارگردانی کرده است. وی همچنین کارگردانی فیلم های کوتاه، «در گوشه کنار شهر»، «شب بخیر» و «اِلنا» را در کارنامه کاری خود دارد.
تهیه کننده این فیلم، پیش از ساخت این فیلم کوتاه، به عنوان دستیار تهیهکننده در فیلمهایی چون «خورشید» ساخته مجید مجیدی، «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس و «مرد بازنده» ساخته محمدحسین مهدویان در فضای حرفهای سینما، مشغول به فعالیت بوده است.
تدوین این فیلم پس از طی مراحل فیلمبرداری توسط نیما حسندوست در حال انجام است و به زودی آماده نمایش میشود.
عوامل تولید این اثر عبارتند از تهیه کننده: امید امیدپور، کارگردان: علی جعفری، بازیگران: مهری آلآقا، سعید شایق، عبدالرضا آژ، حسن عسکری، الهام شکری، محمد موسوی، مدیر تولید: اکبر محمدی، فیلمبردار: صادق داوری، دستیار یک و برنامهریز: نوید همایونی، طراح لباس: لادن انصاری، طراح صحنه: شاهده خدادی، صدابردار: اکبر یعقوبی، گریم: محمود ملکی، دستیار برنامه ریز: آزاده آقامیری، دستیار فیلمبردار: حامد قطبی، دستیار یک صحنه: دلاور خسرونیا، مدیر صحنه: علی آذرشین، دستیار لباس: الهام شکری، دستیار گریم: بیتا خیری، مدیر تبلیغات و روابط عمومی: صدرا صباحی، پخش بینالملل: موسسه فرهنگی هنری داستان ما.
فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی از چهارشنبه ۱۳ دی ماه در سینماها اکران میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سی و دومین جلسه شورای صنفی نمایش در روز یکشنبه ۱۰ دی در خانه سینما برگزار شد.
بعد از بررسی درخواستها و موارد مطرح شده، قرارداد سرگروهی فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته با پخش هدایت فیلم به سرگروهی پردیس کورش ثبت شد.
اکران این فیلم کمدی از چهارشنبه ۱۳ دی در سینماهای سراسر کشور آغاز خواهد شد و طبق اطلاعات بدست آمده خبرنگار ایسنا، در این فیلم امین حیایی، امیر جعفری، امیر حسین رستمی، ریحانه پارسا به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم سینمایی “دو روز دیرتر” با موضوع فرزندآوری و ازدیاد جمعیت به کارگردانی اصغر نعیمی و نویسندگی رضا مقصودی و حمید اکبری خامنه و براساس طرحی از سید محمد حسینی و تهیه کنندگی محسن شیرازی در بنیاد فرهنگی روایت فتح تولید شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح،در این فیلم سینمایی که با رویکرد طنز اجتماعی ساخته شده است سینا مهراد ، پردیس احمدیه ، فرهاد آئیش ، گوهر خیر اندیش ،کمند امیر سلیمانی ، سید جواد یحیوی ، سیاوش چراغی پور، محمد فیلی و علیرضا داوود نژاد به عنوان بازیگر حضور دارند.
سید جمال ساداتیان به عنوان مشاور تهیهکننده، مرتضی هدایی(مدیر فیلمبرداری)،میثم مولایی(تدوین)،مسعود سخاوت دوست(اهنگساز) و عباس عباسی(طراح چهره پردازی) در این پروژه سینمایی حضور دارند.
در خلاصه داستان این فیلم طنز آمده است: سهیل و مریم زوج جوانی که سودای مهاجرت دارند،علیرغم توصیههای پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری میکنند. تا اینکه پدر مریم تصمیم می گیردمبلغی که ازخواهرش به ارث برده را بین نوههایش تقسیم کند.سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم می گیرند بچه دار شونداما فوت ناگهانی غلامحسین محاسبات آنها را برهم می زندتا اینکه …
بنیاد فرهنگی روایت فتح سرمایهگذار اصلی این پروژه سینمایی میباشد که در تولید این فیلم با بنیاد سینمایی فارابی و موسسه بهمن سبز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشارکت دارد.
لازم به ذکر است در سالهای اخیر و با توجه به بحران جمعیت در جامعه در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب بر فرهنگ سازی در حوزه فرزندآوری و ازدیاد جمعیت تاکید ویژهای شده است که ساخت این اثر سینمایی در این راستا ارزیابی میشود.
در حالی که نسخه نهایی فیلم سینمایی «لاکپشت» به کارگردانی بهمن کامیار در حال آمادهسازی برای ارسال به جشنواره فجر است، فهرست کامل بازیگران این فیلم اعلام شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «لاکپشت» به تهیهکنندگی و کارگردانی بهمن کامیار این روزها در آستانه پایان مراحل فنی و رسیدن به نسخه نهایی است تا برای حضور در فستیوالهای داخلی و خارجی و همچنین اکران در سینماهای کشور آماده نمایش شود.
پیش از این فرهاد اصلانی، نازنین بیاتی , نازنین کریمی و صابر ابر بهعنوان بازیگران این اثر سینمایی معرفی شده بودند و حالا با اعلام نقشآفرینی هومن برقنورد، آزیتا حاجیان، علیرضا آقاخانی و جمشید گرگین و انتشار اولین تصاویر آنها، فهرست بازیگران فیلم سینمایی «لاک پشت» کامل شد.
با توجه به برنامهریزیهای صورت گرفته، نسخه نهایی این اثر در روزهای آتی آماده شده و برای بازبینی به دبیرخانه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ارائه خواهد شد تا با دیگر آثار حاضر در این رویداد سینمایی به رقابت بپردازد.
این فیلم بهعنوان سومین اثر بلند سینمایی بهمن کامیار در مقام کارگردان پس از فیلمهای «مرداد» و «در وجه حامل»، درامی روانشناسانه با فضایی متفاوت محسوب میشود.
عوامل اصلی «لاکپشت» عبارتند از: تهیهکننده، نویسنده وکارگردان: بهمن کامیار، جانشین تهیهکننده: سجاد رحیمی، مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری دی، مدیرفیلمبرداری: وحید ابراهیمی، موسیقی: حامد ثابت، تدوین: پویان شعلهور، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، مدیر صدابرداری: امیر نوبخت، طراح گریم: محسن دارسنج، طراح صحنه: سعید مربی، طراح لباس: آرام موسوی، مدیر برنامهریزی: آوا بالاور، منشی صحنه: لادن رحمتی، دستیار اول فیلمبردار: فرهاد رستمی، دستیاران کارگردان: بهرنگ حجازی، میلاد گروسی، مدیر تدارکات: محمد ابراهیمی، مشاور پروژه: حسین متحد، عکاس: حسین حاجی بابایی.
فیلم کوتاه “مبارز” با هدف معرفی شهید دانشآموز، حسن جنگجو در بهمن ماه رونمایی میشود.
به گزارش سینمیا خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه “مبارز” در رابطه با شخصیت شهید دانش آموز حسن جنگجو به سفارش سازمان بسیج دانشآموزی و با مشارکت اداره کل آموزش و پرورش آذربایجانشرقی ساخته شده است.
مرحله پیش تولید این فیلم کوتاه از دو و نیم ماه پیش شروع شده است و فیلم هم اکنون در مرحله پس از تولید قرار دارد، پیشبینی میشود تا یک ماه آینده به مرحله رونمایی و اکران برسد. فیلم “مبارز” از صدا و سیما پخش میشود و عطا ادیبان، دانشآموز ناحیه چهار تبریز به عنوان بازیگر اصلی و رضا ربوی در نقش شهید چمران به ایفای نقش در این فیلم میپردازند.
گفتنی است؛ اعظم واریانی نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه مبارز را بر عهده داشته و این فیلم در راستای کنگره ۱۰ هزار شهید آذربایجان شرقی ساخته شده است. شهید حسن جنگجو در سال ۱۳۶۲ و پس از عملیات خیبر، مفقودالاثر شد که پیکر این شهید پس از ۳۴ سال دوری، از طریق فرودگاه شهید مدنی تبریز وارد این شهر شد.
وی از رزمندگان لشکر عاشورا بود که در اعزام اول به غرب با شهید چمران آشنا شد و با ضمانت ایشان، از آشپزخانه به خط مقدم راه یافت و در رکاب شهید چمران به گروه جنگهای نامنظم ملحق شد. شهید جنگجو در عملیاتهای فتح المبین، والفجر ۴ و خیبر حضور یافت و در نهایت در سال ۶۲ و پس از عملیات خیبر مفقودالاثر شد و پیکر او در شهریور ۱۳۹۶ به زادگاهش، تبریز بازگشت. تصویر ثبت شده از شهید حسن جنگجو توسط آلفرد یعقوبزاده سبب به شهرت رسیدن و محبوبیت این شهید دانشآموز شد.
کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگانهای دولتی بر ساخت فیلمهای دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقبتر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شدهاند و بیتوجهی به آنها هیچ توجیهی ندارد.
به گزارش سینمای خانگی، بهمنماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گلهای باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان میداند و به مخاطبانش هم توصیه میکند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
«پالایشگاه» با درونمایهای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.
خوشبخت در گفتوگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختیهایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهابهای سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروههای فیلمسازی میگرفت – از ضرورت تولید فیلمهایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفتههای زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ ندادهاند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستانهای تکراری، یک سنگر عقبتر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایتهای پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.
او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگانهای مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخشکننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرد ولی مثل فیلمهای مرسوم جنگی صحنههای انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلمهایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این در شرایطی است که تعداد فیلمهای کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همانها میرود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
اولین نکته ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاقهایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیشبینی میکردیم. این حداقل کاری بود که میشد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی میآید کاری نمیتوان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق میافتد و یک ماجرای واقعی را روایت میکند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایتهای پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را میبینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام میشود یا اینکه سوخت کشور را تامین میکند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه میشویم، روایت کردهایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوانتر جایگزین قدیمیهای پالایشگاه و شرکت نفت شدهاند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاشهایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنههای انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
در بخش تبلیغات از تنها حربهای که میتوانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق میافتاد و حرفش این بود که این آدمهای عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل میشوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آنها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج میکنند.
شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده میشود به نظر میرسد مستندی هم از آن ساختهاید.
آنها مستند – مصاحبههایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
با توجه به سختیهای ساخت چنین پروژههایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار میشد که من در مرحله تحقیقات همکاری میکردم ولی به دلیل حادثهای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژهها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آنها را میشنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری میکنم چون بخش عمدهای از آن را با هزینه خودم ساختهام. در واقع در سفرهای شخصی تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط میکردم و برای ساخت فیلم باید بازسازیهایی انجام شود که آنها هزینههایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع میکنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.
به نظر میرسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمیکردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمیشد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحهای رسیدم. پیگیریهای زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلیها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده میشد و آنها نیز به ما میدادند.
فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوههای بصری زیاد و کلا پستپروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچهها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم با چنین پروژهای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر میرسد خیلی طبیعی بود که آمادهسازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخهای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوههای بصری زیاد و کلا پستپروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچهها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلمها بسیار شلوغ بودند و نمیتوانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاقها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخهای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلانها بگیریم و خیلی از صحنهها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آنها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر میکرد و آنها هم میگفتند اگر نمیخواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشتهای و من هم عذر خواهی میکردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمیشد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه اینها زمانبَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.
حالا از این نسخهای که در سینماهاست راضی هستید؟
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخشهای مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط میشود.
در میکس نهایی آیا صحنههایی کم و زیاد شده یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلانها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شدهاند.
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره میشود که فیلم به آنها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلمهای دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ میدهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش میبرد.
بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده میکردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایدهای است که قبلا هم در باره آن صحبت کردهاید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلمهای امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟
به نظر من بخشهایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتابها ثبت شده یا در تاریخ شفاهیها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر اینها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آنها قرار نمیگیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر میکنم الان وقت آن است که سراغ بخشهایی برویم که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساختهایم یعنی از خط مقدم فیلمهای متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته میشوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم میجنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیتها و آدمها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی میشود ولی کمتر به آنها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونهای وجود دارد که میگوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده میکردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را میخرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر میشود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته میشد وقتی برای هلیکوپترها روغن میخواستند، عدهای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین میکردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوعها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثیها میجنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلمهای زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگانهای دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستانهای غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستانها میتواند از یک جنبه راحتتر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی میشوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقبتر میآیی خیلی چیزها را میتوانی راحتتر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمککننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کردهاید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعلههای آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعلههای آتش جنگ تعبیر میکنند، شما در آبادان بودید؟
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگزده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمیگشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواصها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصههای جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصههای زیادی دارند.
تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان میدهد که نسل جدید از دهههای ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمیدادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیتهایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همانها هم واکنشهای مثبت گرفتم چون اینها مطالب ناگفتهای است که نسل جدید باید آنها را بداند.
البته توجه فیلمسازها هم میتواند به این مسائل جلب شود، موقعیتهایی هم پیش میآید که برای یکسری فیلمها سرمایهگذاری بیشتری انجام میشود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلمها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگانهای دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلمهایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیدهاند، میگویند بعد از مدتها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کردهاند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم میآید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در میآید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنهها موقع اجرا درنمیآید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات میتوان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.
حالا که بر روایتهای متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگزده تاکید میکنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیبهای جنگ بروید؟
سراغ این موضوعها هم میتوان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلمهای خیلی کمی هم درباره جنگزدهها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانیها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلمهای خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانوادهها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آنها ساخته شده است وشاید از معدود نمونههای آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذابتر ماجرا را نشان میداد.
ارزش قطعاتی که در همان ماههای اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم میگیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آنها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها میشنوی که اختلاس میشود
در پرداختن به این داستانها خط قرمزها کمتر نمیشود؟
اگر بخواهیم به آسیبها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسهسازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماههای اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آنها را از آبادان خارج کردند، سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاههای کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی میخواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک میآید یعنی چند نفر تصمیم میگیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آنها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها میشنوی که اختلاس میشود.
در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلمهایی که در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرند وارد شدهاند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمیخواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیتهای بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمیخواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار میآمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را میبینم به نظرم تمام بچهها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آنها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانسهای بسیار اندکش در یاد مخاطب میماند. البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیریها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آنها میگفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران میگیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیههای زیادی ختم شد.
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح میدهم دربار ه آن حرفی نزنم.
به فیلم برگردیم و صحنههایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی میگفت برخی سمبلها و مکانهایی که از جنگ در آبادان آسیب دیدهاند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر میکنید چقدر از آنچه آقای تقوایی میگفت در آبادان انجام شده است؟
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شدهاند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه میشوند که آبادان چه بوده، چه آدمهایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچههای شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچههای شرکت نفت کنترل میکردند چون نظم و انضباط را میدانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپنها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیهبندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنههای زیادی را بنا به داستانهای مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آنها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی میکند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمندهها و مردم داخل شهر میپخت. اینها اتفاقهای خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعتهایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
ما در ساعتهایی در پالایشگاه کار میکردیم که کارکنان آنجا به ما میگفتند مگر دیوانهاید در این تایم فیلمبرداری میکنید؟ چون آنها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل میکردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار میکردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخشهایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمیشد یا اگر هم دستگاهها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام میدادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنهها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آنها پیشتر در گذشتههای دور در پالایشگاه کار میکردند و بعضی سکانسهایی را که فیلمبرداری میکردیم آنها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آنها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم، بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانهها را نیز مخاطب این فیلم میدانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
چرا مشغول نوشتن فیلمنامهای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمیگردد.
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلمها در سینما با وجود تعدد فیلمهای کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامههایی را در نظر دارید؟
در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمیتوان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینههایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینههای سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی میرود و متوجه میشود فیلمی که میبیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون میآید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش میکنیم در شهرستانها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاقهایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکرانهای خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلمها را نگاه میکنند، به این جنس فیلمها نزدیکتر هستند.
ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت میبرد.
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلمها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان میفروشد میگویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمیدانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانسهای متعدد ضربه میزند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانسهای محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا میکند و فروش بیشتری به دست میآورد در حالی که به چنین فیلمی فضا داده نمیشود و بعد از مدتی اکران آن را تمام میکنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش میکنند. وقتی توقع فروش بالا میرود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردیهای سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمیآید. این روند سبب میشود سرمایهگذارها دیگر وارد حیطه فیلمهای غیر کمدی نشوند. تمام اینها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلمهای کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه میتوان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمیتوان با آنها روی پرده برد.
فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
طباطبایی: بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلمهای کمدی که در شبکههای ماهوارهای تبلیغ میشوند سبب میشوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی میکنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهوارهای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب میشود.
سینمای ۲۰۲۳ علیرغم رشد ۲۹ درصدی گیشه خود بهنسبت سال ۲۰۲۲، باز هم نتوانست به دوران پیش از کرونا بازگردد تا با چشماندازی که بنگاههای رصد و تحلیل از وضعیت سینما طی سال ۲۰۲۴ به عمل آوردهاند، نگرانیهایی در مورد اکران امسال و گیشه آن به وجود بیاید.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای پرزرقوبرق ۲۰۲۳ با وجود تمامی ناملایمات خود به پایان رسید تا شاخصها، علیرغم رشدی محسوس، همچنان نتوانند به آمار پیش از کرونا نزدیک شوند.
سینمای ۲۰۲۳ درحالی کار خود را با گیشه ۳۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری به پایان رساند که این گیشه، ۲۹ درصد رشد را نسبت به سال ۲۰۲۲ شاهد بود اما حتی این گیشه نیز نتوانست رقم ۴۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری سینمای ۲۰۱۹ را بهعنوان آخرین سال نرمال پیش از کرونا پوشش دهد بنابراین به این نتیجه میرسیم که سینمای جهان همچنان نتوانسته به دوران پیش از کرونا بازگردد و به ۲۶ درصد فروش بیشتر نیاز دارد تا بتواند به گیشه پیش از کرونای خود برسد.
چند بنگاه تحلیلی نیز رصدهایی داشتهاند از سینمای ۲۰۲۴ و تخمین زدهاند که سینمای ۲۰۲۴ حتی نمیتواند گیشه خود را در همین مرز ۳۳ میلیارد دلار سال ۲۰۲۳ نگهدارد به همین دلیل، از هماکنون نگرانیهایی بابت گیشه سینمایی جهان به وجود آمده علیالخصوص آنکه سال ۲۰۲۴، هیچگاه به اندازه سینمای ۲۰۲۳، از فیلمهای شاخص و کارگردانان صاحبنام برخوردار نیست و همین عامل، بر شدت نگرانیها افزوده است.
در سال ۲۰۲۳، فیلمهای مهمی چون قاتلان ماه گلمارتین اسکورسیزی، اوپنهایمرکریستوفر نولان، بلوط پیرکن لوچ، قاتلدیوید فینچر، جان ویک ۴ چاد استاهلسکی، ناپلئونریدلی اسکات، ماموریت غیرممکن ۷کریستوفر مککوری، کاخرومن پولانسکی، مدافعان کهکشان ۳جیمز گان، آناتومییک سقوطژوستین تریه، منطقه موردعلاقهجاناتان گلیزر، بیچارگانیورگوس لانتیموس و باربیگرتا گرویگ، تنها بخشی از فهرست بلندبالای این فیلمها هستند که توانستند بهنوبه خود، تنور سینمای سال گذشته را حسابی گرم کنند. حال آنکه قطعا تعداد فیلمهای کنجکاویبرانگیز ۲۰۲۴، هیچگاه به اندازه سال گذشته نخواهد بود.
سینمای ۲۰۲۳، اگرچه رشد خوبی را در گیشه پساکرونایی تجربه کرد اما نگاه تبعیضآمیز و مصرفگرا، همچنان مساله نخست سینماگران به حساب میآید که پس از سالها همچنان به ساحل آرامش و ثباتی نرسیده است
البته که ۲ اتفاق مهم در سال ۲۰۲۳، توانست تاثیراتی را بر روی گیشه جهانی سینماها بگذارد: نخست، اعتصاب صنوف فیلمنامهنویس و بازیگران بود و دومی، دوقطبی مهمی که در تابستان سال گذشته میان دو فیلم اوپنهایمر و باربی رخ داد.
اعتصاب گسترده فیلمنامهنویسان و بازیگران، نهتنها بر روی گیشه آمریکای شمالی تاثیر گذاشت بلکه تاثیرات سوئی نیز بر گیشه و جشنوارههای کوچک و بزرگ جهانی به همراه داشت که اجازه نداد تا فیلمهای ۲۰۲۳ بتوانند به شکلی نرمال و ذاتی، ارزرش واقعی خود را در گیشه بسنجند. همچنین سبب شد تا برخی فیلمها، اکران خود را به تعویق انداخته و در سال ۲۰۲۳ به روی پرده نروند.
دوقطبی اوپنهایمر و باربی نیز خیلی زود، مرزها را درنوردید و به شهرتی جهانی رسید تاجاییکه در همان زمان، کمتر انسانی در شبکههای اجتماعی بود که از وجود این دوقطبی مطلع نشده باشد. البته که این دوقطبی کمک بزرگی به گیشه جهانی کرد و سبب شد تا این دو فیلم، مجموعا ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار فروش را تجربه کنند که بیش از ۷ درصد فروش کل سال را شامل میشود.
البته که نیمه پر لیوان، میتواند رضایت سینمادوستان از کیفیت محتوایی آثار حوزههایی چون انیمیشن، وحشت و اکشن باشد. در ۲۰۲۳، فیلمهای زیادی در این گونهها اکران شد که اقبال بالای مخاطبان از این آثار و نقدهایی که راجع به آنها نوشته شده، نشاندهنده رضایت آنها از محتوای این آثار بوده است.
در ۲۰۲۳، چند سینماگر مهم از دست رفتند که ازجمله آنها میتوان به ویلیام فردکین، آلن آرکین، ران سیفس جونز، آنگوس کلود، متیو پری، جینا لولوبریجیدا، آندره بروگر، رایان اونیل و مایکل گمبون اشاره کرد.
درمجموع، سینمای ۲۰۲۳، اگرچه رشد خوبی را در گیشه پساکرونایی تجربه کرد و توانست مخاطبان زیادی را به سینماها بکشاند و تولیدات باکیفیتی را به نمایش بگذارد و نشان دهد که نظام استودیویی، عزم راسخی در مسیر بازگشت به دوران پیش از کرونا دارد، اما نگاه تبعیضآمیز و مصرفگرا، همچنان مساله نخست سینماگران به حساب میآید که پس از سالها همچنان به ساحل آرامش و ثباتی نرسیده است.
این مهم که تاثیراتی بر جامعه سینمارو و فعالان سینمایی گذاشته، برای امسال نیز تداوم خواهد داشت که این مهم با توجه به کاهش فیلمهای پرمخاطب برای امسال، میتواند مکانیسم بازگشت به دوران پیش از کرونا را به تعویق انداخته و نگرانیهایی را برای استودیوهای بینالمللی به همراه بیاورد.
به همین منظور، سینمای ۲۰۲۴ میتواند آبستن اتفاقاتی باشد که حاشیههایی را برای گیشه جهانی به همراه آورده و آن را از ارزش ذاتی و اصلی خود به عقب براند.
دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار اعلام کرد، چهاردهمین دوره این رویداد در تاریخ ۲۱ تا ۲۹ دیماه، برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از عمار فیلم، چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، با محوریت «نظم جدید جهانی» و با تمرکز بر موضوع فلسطین در تاریخ ۲۱ تا ۲۹ دیماه، برگزار میگردد.
بنابر این اطلاعیه، افتتاحیه چهاردهمین دوره از این رویداد در روز پنجشنبه ۲۱ دیماه و اختتامیه آن روز جمعه ۲۹ دیماه، همزمان با روز غزه، در تالار اندیشه حوزه هنری تهران، برگزار خواهدشد.
همچنین، نمایش مرکزی آثار منتخب بخشهای رقابتی جشنواره شامل فیلم داستانی، فیلم مستند، پویانمایی، نماهنگ و فیلم ما، از تاریخ ۲۲ الی ۲۸ دیماه، در سینما فلسطین تهران و همزمان در بسترهای پخش برخط جشنواره، صورت میگیرد.
اکران مردمی جشنواره همانند دورههای گذشته در سراسر کشور، همزمان با جشنواره برگزاری میگردد.
دبیرخانه جشنواره از علاقهمندان و فعالان جبهه فرهنگی انقلاب دعوت میکند جهت نمایش آثار منتخب جشنواره در استانها، شهرستانها و روستاها با شماره ۴۲۷۹۵۳۰۰-۰۲۱ تماس حاصلنمایند.
اعلام آثار بخش مسابقه، متعاقبا در روزهای آتی از طریق تارنمای رسمی جشنواره، اعلام میگردد.
رئیس سازمان سینمایی کشور بیتفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور را خسرانی جبرانناپذیری عنوان کرد و گفت: انتخابات یعنی بیتفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ؛ اگر طیفها، سلیقهها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه پویایی خواهیم داشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از ایدههای محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی کشور که تا کنون در برخی از سخنرانیهای رسمی به آن اشارههایی داشته است، تلاش برای تحقق «سینمای اسلامی» است.
خزاعی که پیشتر و در بخش اول همین گفتوگو به تفصیل درباره نسبت وضعیت امروز سینمای ایران با ایدهآلهای خود صحبت کرده و به دفاع از رویکردهای منتهی به جان گرفتن گیشهها، در برابر منتقدان پرداخت، حالا و در ادامه این گفتوگو تلاش دارد ضمن تشریح دیدگاههای خود درباره کلیت «سینمای ایران» به بخش دیگری از حواشی مرتبط با دوران مدیریت خود بهخصوص حواشی بهوجود آمده برای گروهی از سینماگران متأثر از حوادث و التهابات سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته پاسخ دهد.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی گفتوگوی مشروح خبرگزاری ایرنا با محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور است.
اگر بخواهید مولفههای «سینمای اسلامی» را که پیشتر به آن اشارههایی داشتهاید، تشریح کنید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
درباره همه رفتارهای ما، در دین اسلام شاخصهایی تعیین شده است. مثلا درباره رفتار یک کاسب در زمینه فعالیتهای اقتصادی، شاخصهایی در دین ما تعیین شده است. به همین دلیل آنقدر شاخصهای اسلامی برای یک زندگی گسترده است که درباره همه شئون آن میتوان صحبت کرد و فیلم ساخت.
آیا معتقدید امروز این شاخصهای اسلامی در سینمای ما رعایت نمیشود؟
قطعا در برخی از آثار نجیب سینمای ایران این شاخصها وجود دارد و در اکثریت تولیدات هم این موارد رعایت میشود اما صحبت من درباره اندک تولیداتی که است که این شرایط را ندارند. معتقدم آنهایی که به دنبال نگاه کاسبکارانه در سینما هستند، باید جلویشان را گرفت. حرف ما این است که میتوان نگاه اقتصادی هم به سینما داشت اما باید رویکردها را اصلاح کرد.
قطعا سینما یعنی اقتصاد اما میتوان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلمها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است. من وقتی میگویم فیلمساز هستم، یا دارم یک فیلم شخصی میسازم که طبیعتا برای آن نباید انتظار اکران داشته باشم. مثل فیلمهای هنروتجربه که اکران هم میشود اما انتظار فروش آنچنانی در گیشه ندارند.
فیلمساز دیگری برای حضور در جشنوارهها فیلم میسازد و طبیعتا او هم نباید از عدم اکران فیلمش در داخل کشور ناراحت شود. اما صورت سوم مربوط به فیلمهایی است که برای ارتباط با مخاطب ساخته میشوند. این دست آثار باید نگران شرایط ارتباط با مخاطب باشند. صاحبان این آثار باید از خود بپرسند که شاخصه برقراری ارتباط با مردم چیست؟ مگر میشود فیلمی قصه و قهرمان نداشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند؟ ما باید در مدل فیلمسازی خود تجدیدنظر میکردیم. چرا فیلمهای کارگردانی مانند ابراهیم حاتمیکیا همواره مخاطب دارد، چون قصه و قهرمان دارد…
البته فیلمهای متأخر آقای حاتمیکیا هم در زمینه جذب مخاطب چندان موفق نبودهاند!
اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.
این طور نیست. فیلم «بهوقت شام» رکورد فروش خوبی را در گیشه ثبت کرد. از فیلمی که خودم در آن حضور داشتم مثال میزنم. دلیل استقبال از آن فیلم هم این بود که مردم با آن ارتباط برقرار کردند. سینمای ابراهیم حاتمیکیا مولفههایی دارد که برای مردم جذاب است. البته این نکته را هم بگویم که همه مخاطبان یک فیلم، مخاطبان داخل سالن سینما نیستند و در این زمینه گاهی فیلمسازان ما دچار اشتباه میشوند.
اینگونه نیست که اگر یک فیلم در سینما فروش نداشت، یعنی دیده نشده است. بهعنوان مثال فیلم «پشت پرده مه» که ما کار کرده بودیم، جوایزی از جشنوارهها گرفت، در اکران عمومی دیده نشد اما در تلویزیون بارها پخش شد و مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. فیلمی که در سینما شکست خورد اما بسیاری از مردم آن را دیدند و میشناسند.
اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.
یکی از پدیدههایی که در یکسال گذشته بیشتر شاهد آن بودهایم جریان حضور فیلمهای زیرزمینی که بهصورت غیررسمی در داخل کشور تولید شدهاند، در جشنوارههای جهانی است. نگران نیستید که با نمایندگی این آثار از طرف ایران، سینمای رسمی ما در عرصههای بینالمللی حذف و محدود شود؟ مهمتر اینکه آیا جنس سیاستگذاریهایی که منجر به محدود شدن امکان ساخت برخی فیلمهای اجتماعی در سالهای اخیر شده است را در شکلگیری این پدیده موثر نمیدانید؟
اول اینکه معتقد نیستم که سینمای ایران در عرصههای بینالمللی حذف و محدود شده است و مشکلی که به آن اشاره میکنید مربوط به سه چهار جشنواره است که عموما با مقاصد سیاسی هدف گذاری شده اند واغراض سیاسی خود را دنبال می کنند. در سایر جشنوارههای سینمایی جهان، با چنین مشکلی مواجه نیستیم…
بالاخره در نگاه غاطبه سینمادوستان، همان چهار جشنواره تأثیر بالایی بر انعکاس تصویر سینمای کشورها در عرصه بینالمللی دارند!
فیلمهای رسمی سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی مهم دیده میشود
اینگونه نیست. در همه جشنوارههای بینالمللی، امروز فیلمهای رسمی سینمای ایران هم دیده میشود و هم برگزیده میشود. تعداد جوایز بینالمللی سینمای ایران در همین سالها کاملا مشخص است. آنچه شما به آن اشاره میکنید، مربوط به تغییر رویکرد جشنوارههای سینمایی دنیا نسبت به فضای فرهنگی ایران صحبت میکنید که مقولهای کلان است و ارتباطی هم با قوانین مراقبتی داخلی ما ندارد. سینما تنها بخشی از این تغییر رویکرد را نشان میدهد.
دلیل این تغییر رویکرد چیست؟ مگر پیشتر در سینمای ایران سختگیری وجود نداشت؟ اتفاقی که امروز شاهد هستیم مربوط به تغییر رویکرد جشنوارههای خارجی است. تا همین امروز خیلی از فیلمهای اجتماعی خوب سینمای ایران به این جشنوارهها معرفی شده، اما پذیرفته نشدهاند. مگر «جنگ جهانی سوم» فیلم مشکلداری بود؟ چرا در جشنوارهها پذیرفته نشد؟ در این دوره ما تمام فیلمهایی که حتی برای نمایندگی سینمای ایران در اسکار انتخاب کردیم هم آثار اجتماعی و غیرایدئولوژیک بودهاند.
مگر ما نمیتوانستیم مانند دورههایی که صرفا فیلمهای ایدئولوژیک معرفی میشدند، عمل کنیم؟ نگاه ما اساسا این نیست. شاید عدهای بخواهند اینگونه تلقین کنند، اما واقعیت این است که نگاه ما این نیست. ما بهدنبال احیای سینمای ملی ایران، با مشخصههای بومی خودش هستیم.
از ماجرای جشنوارههای خارجی فاصله نگیریم…
بله. درباره جشنوارههای خارجی، مطمئن باشید نگاه آنها در آینده قطعا دستخوش تغییر میشود. بد نیست بدانید خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیامهایی را ارسال میکنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال میکنند، آن هم بهصورت رسمی.
از چهرههای شناختهشده هم در میان این افراد هستند؟
بله. هم شناختهشدهها هم برخی افراد گمنامتر. صراحتا میگویند ما میخواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم.
مکالمه رسمی با خود شما داشتهاند؟
مکالمه رسمی خیر، اما بهصورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشتهاند، پیام دادهاند که میخواهند برگردند. برخی از این درخواستها هم در دست بررسی است.
یعنی اینگونه نیست که هنرمندانی که به هر دلیلی دچار مشکل شدهاند تا پایان دوره شما امکان رفع مشکلشان نباشد؟
این موارد مربوط به دوره ما نیست. توجه داشته باشید که این اغتشاشات در هر دوره دیگری میتوانست اتفاق بیفتد. این ماجرا مربوط به مدیریت ما در سینما نیست بلکه مربوط به حوادثی که با دوره مسوولیت ما همزمان شده است. این دو با هم تفاوت دارد. ما سختترین دوره مدیریت سینما در تمام دورهها را تجربه کردهایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسوولیت ما رخ داد! با وجود این شرایط، پررونقترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلیها را اذیت میکند.
برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند. وقتی صحبت از جشنوارهها و بازارهای جهانی میکنید، سوال اصلی این است که چه کسانی باعث کاهش سهم ایران از بازار جهانی شدهاند؟ قطعا اغتشاشگران و کسانی که شروع به فعالیت سیاسی در سینمای ایران کردند. مگر ما اینها را فراموش میکنیم؟ چه کسانی در خارج از مرزها بیانیه دادند و کارگردانان سرشناس دنیا را به خط کردند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند؟ چه کسانی به جشنوارههایی مانند کن و برلین و ونیز ایمیل زدند؟ این افراد متولیان و بانیان وضع موجود سینمای ایران در عرصه بینالمللی هستند و امروز باید پاسخگو باشند.
اگر نگاه بستهای داشتیم فیلم سیدی و فرهادی را به اسکار معرفی نمیکردیم
اگر ما به دنبال ایجاد محدودیت بودیم، فیلم اصغر فرهادی را به اسکار معرفی نمیکردیم. اگر نگاه بستهای داشتیم که فیلم هومن سیدی را به اسکار معرفی نمیکردیم. اگر ما با سینمای اجتماعی مشکل داشتیم که فیلمهایی مانند «علفزار» و «ملاقات خصوصی» را اکران نمیکردیم. حرفم این است که اصلا آن نگاهی که برخی معتقدند در این دوره حاکم است، وجود ندارد. در حوادث سال گذشته با گروهی مواجه بودیم که در تحلیلهای خود احساس میکردند وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و به همین بهانه میخواستند جلوی حضور سینمای ایران در عرصههای بینالمللی را بگیرد و در مقابل سینماگران را به کارهای زیرزمینی تشویق کنند.
آنها میخواستند به فضای فرهنگی ما آسیب بزنند اما به این واقعیت دقت نکردند که فضای ملی سینمای ایران در اختیار سینماگران ایران است. سینمای ملی ما را امثال مجید مجیدی، مسعود جعفریجوزانی، احمدرضا درویش، جمال شورجه، سیدرضا میرکریمی و… در این سالها شکل دادهاند که هیچ کدام اهل کارهای زیرزمینی نبودهاند و جوایز مختلفی را هم گرفتهاند. آنها میخواستند سینمای ملی ایران را تحریم کنند و معتقدم این تحریم هم خیلی زود برداشته خواهد شد.
میتوانید کمی مصداقیتر درباره این گروه صحبت کنید؟ بالاخره افراد گمنام و بینشانی که نمیتوانستند باشند.
بالاخره خیلیها در طول آن حوادث تصور میکردند کار جمهوری اسلامی ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرمهای سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این باردیگر کار تمام است! یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحیهایی هم که داشتند شکست خوردند کمااینکه با تمام فشارها و جوسازیها ، ما امسال هم در جشنواره کن غرفه داشتیم و سینمای ایران بهصورت رسمی حضور داشت.
ما تنها در چند جشنواره مشکلاتی داریم که بد نیست نگاهمان نسبت به آنها را تغییر دهیم و بدانیم همه عرصههای بینالمللی محدود به این جشنواره ها نیست. ما شاهد یک تغییر در فضای فرهنگی دنیا هستیم و در سالهای آتی شاهد اتفاقات بزرگتری هم خواهیم بود. وقتی روسیه تصمیم میگیرد برای خودش یک جشنواره اسکار به راه بیندازد یعنی با یک طراحی حرکت میکند. وقتی چین برای حضور در اقتصای سینمای دنیا برنامهریزی دارد، یعنی با یک طراحی دارد حرکت میکند. ما هم ابتدا باید سینمای خود را قدرتمند کنیم تا دچار مشکلاتی از این دست نشویم.
مشخصا چه اقداماتی داشتید؟
از طریق آقای عسگرپور نامه رسمی به رییس فیاپف ارسال کردیم تا این نهاد رسمی به جشنوارهها ابلاغ کند که این آثار زیرزمینی نماینده سینمای ملی ما نیستند. در چند سال آینده هم جایگاه واقعی این آثار مشخص میشود. سینمای دنیا به دنبال اقتصاد است و خیلی زود متوجه میشوند اینها نمیتوانند نماینده واقعی سینمای ایران در بازار جهانی باشند. این دوران، دورانی موقت است و ما تلاشمان را برای عبور از این دوران داشته و خواهیم داشت. در آینده حتما درباره بانیان این وضعیت صحبت خواهم کرد، چراکه معتقدم همهشان باید پاسخگو باشند.
همه این افراد هم در خارج از کشور نیستند و برخی از داخل در این جریان نقش داشتند!
با تمام این بدخواهیها سینمای ایران هیچگاه منزوی نخواهد شد
بله. تعداد ایمیلهایی که از داخل کشور به برخی از این جشنوارههای خارجی ارسال شده واقعا زیاد است. کسانی که باور کرده بودند جریان فرهنگی کشور و انقلاب، کارشان تمام شده است، در آن مقطع شروع به مبارزه کردند. البته اینگونه هم نیست که جشنوارههای کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد، آنها مطابق سیاستهای بالادستی دولتهای متبوع خود حرکت میکنند و نگاهشان نسبت به فضای فرهنگی ایران را تعیین میکنند.
اینگونه نیست که یک گروه به اسم سینماگران مستقل در خارج از کشور تا این اندازه قدرت تأثیرگذاری بر جشنوارههای خارجی را داشته باشند، آنها فقط پیرامون این جریان هیاهو ایجاد کردهاند. با تمام این بدخواهیها سینمای ایران هیچگاه منزوی نخواهد شد.
اینگونه هم نیست که جشنوارههای کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد
استعفای خانم مرضیه برومند از مدیرعاملی «خانه سینما» بازتابهای زیادی در محافل سینمایی داشت، شخص شما بهعنوان رییس سازمان سینمایی از این اتفاق ناراحت نشدید؟ بهخصوص که خانم برومند در متن نامه استعفای خود صراحتا اشاره کردند که نتوانستند تعاملات لازم را با سازمان سینمایی داشته باشند و پیشتر هم در نشست خبری این گلایه را مطرح کرده بودند.
البته ایشان صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و میتوانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچکس درباره این مسایل صحبت نمیکند و تنها ابهامات را مطرح میکنند.
از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر میتوانید کمی بیشتر بمانید.
یعنی کامل در جریان استعفا بودید؟
بله. با او تماس داشتم و خواستم اگر برایش امکان دارد، در این جایگاه بماند. از نگاه من ایشان شخصیتی بود که در این جایگاه عملکرد خوبی داشت و مدیران هم به حضورشان امیدوار بودند و امکان تعامل خوبی فراهم بود. به او گفتم به دلیل کارهای خوبی که در سینما از شما به یادگار مانده است، خیلی از درها به روی شما باز است. تأکید داشتم که نگاه شما نگاه سیاسی نیست و نگاه صنفی به مسایل دارید و این بسیار مهم بود. جلساتی که ما با خانم برومند داشتیم، همهاش مربوط به مسایل صنفی مانند مالیات و بیمه و مسکن بود. اتفاقا سازمان سینمایی در این زمینهها همراهی خوبی با خانم برومند داشت.
شما اشاره کردید که بودجه خانه سینما دو برابر شده اما خانم برومند به مشکلات مالی هم در نامه استعفایشان اشاره داشتند.
تنها یک ماه تخصیص بودجه خانه سینما از سوی سازمان سینمایی با تأخیر مواجه شد که دلیل آن هم مشکل ثبت آنها در اداره ثبت بود. اداره ثبت، نامهای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. طبیعتا من هم نمیتوانستم غیرقانونی اقدام کنم.
یعنی مشکل مالی صحت داشت.
بودجهشان کم نشد اما یک ماه پرداختی نداشتیم که میتوانست در ماههای بعدی جبران شود. در این مدت هم خانه سینما فرصت داشت پیگیر مراحل ثبت قانونی باشد. اتفاقی که افتاد و بعد از ثبت خانه، مشکل پرداخت بودجه هم حل شد. تعاملات ما با خانم برومند بسیار خوب بود و معتقدم هر کسی که مدیرعامل خانه سینما شود، به دلیل اهمیتی که برای جریانهای صنفی قائل هستم، باید تعامل خوبی با او داشته باشم. کمااینکه با منوچهر شاهسواری هم تعامل خوبی داشتیم.
درست است که نگاه من به شخص خانم برومند متفاوت بود اما اساسا معتقد به تعامل با نهاد صنفی هستم و امروز هم هر کمکی بتوانم به جناب علی دهکری بهعنوان مدیرعامل خانه سینما خواهم کرد. اگر افراد نگاه صنفی نداشته باشند شاید برخی تعاملات را با آنها نداشته باشم اما تا امروز هر سه مدیرعامل خانه سینما در دوره مسوولیت من، تلاششان رفع مشکلات صنفی بوده است.
بعضی از دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گرانتر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. برخی از مردم اما واقعا تصور میکنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند
سازمان سینمایی جدای از خانواده سینما نیست. شاید برخی از افراد در مقطعی وارد فعالیتهای سیاسی هم شدند اما این مربوط به همه خانه سینما نمیشود. بازهم تأکید میکنم که همه ما باید تکلیفمان با خودمان مشخص باشد. برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضعگیریهایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی.
من امروز نمیخواهم درباره خیلی از مسایل صحبت کنم و شاید روزی که از سازمان سینمایی بیرون بیایم، درباره خیلی از این نکات بتوانم شفافتر حرف بزنم و به مصادیق اشاره کنم، اما نکته این است که افراد نباید بلاتکلیف باشند. برخی موضعگیریهایی در بیرون دارند که اکثر مردم از ماهیت اصلیشان بیخبرند. بعضی از این دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گرانتر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. لااقل من از خیلی از این مسایل خبر دارم. برخی از مردم اما واقعا تصور میکنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند! میتوانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.
تعداد این افراد زیاد است؟
تعدادشان زیاد نیست ولی تریبون هایی در خارج از کشور دارند که ماموریت پمپاژ رسانه ای و خبری را دارند.
در آستانه انتخابات هستیم. اگر سینماگران بخواهند در این زمینه ورود داشته باشند، آیا سازمان سینمایی ملاحظات و چارچوبهایی برای این جنس فعالیتها مدنظر دارد؟
ورود به عرصه انتخابات یک امر شخصی است. مگر در سالها و دورههای قبل که افراد از کاندیدای موردنظر خود حمایت میکردند، سازمان سینمایی ورودی داشت؟ ما در حوزه مسایل صنفی ورود میکنیم. اگر فلان هنرمند بخواهد از فلان کاندیدا حمایت کند، اصلا به سازمان سینمایی ارتباطی ندارد. از نظر طرح انتقادات هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. کمااینکه معتقدم بیشترین نقدها، همین امروز دارد به مسئولان وارد میشود. البته برخی منتقدین تنها چیزی که دغدغه آن ها نیست مردم و منافع ملی است، این عده همواره سعی کرده و می کنند تا از آب گلآلود ماهی خود را بگیرند و در برهه هایی هم موفق شدهاند.
نمیتوان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود
این دسته موج سوارند و بخش هایی از مردم را در این موج سواری انتخاب میکنند. اما یک نکته را بدانیم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور خسران جبرانناپذیری است هر فرد همچنان که نسبت به خانواده مسئول است نسبت به جامعه خود هم مسئولیت دارد. نمیتوان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود و در عین حال منتظر تحول شرایط اجتماعی ماند. بسیاری از افراد منتقد نسبت به مسائل سیاسی که غیرمنصفانه دست به نقد میزنند حتی در انتخابات حضور هم پیدا نکردند.
این عده قلیل که نسبت به سرنوشت خانواده، جامعه و کشور در حساسترین بزنگاهها بیتفاوت بودهاند چگونه به خود اجازه هرگونه اظهارنظری را میدهند؟ انتخابات یعنی بیتفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ. اگر طیفها، سلیقهها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه، جامعه پویایی خواهد بود.