بازار و نمایشگاه فیلم بینالملل چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر از امروز با عرضه 5 فیلم کوتاه «اندروا»، «وضعیت اورژانسی»، «دوآلپا»، «خنده بیدلیل گوزنها» و «کبود» از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران آغاز به کار میکند.
به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، همزمان با آغاز فعالیت ششمین روز از جشنواره بینالمللی فیلم فجر، امروز 17 بهمنماه 1401 بازار و نمایشگاه فیلم بینالملل چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در کاخ جشنواره، مرکز همایشهای برج میلاد تهران، آغاز به کار میکند.
انجمن سینمای جوانان ایران در این دوره از جشنواره بینالمللی فیلم فجر، 5 فیلم کوتاه «اندروا»، «وضعیت اورژانسی»، «دوآلپا»، «خنده بیدلیل گوزنها» و «کبود» از تولیدات خود را برای عرضه و فروش در بازار ارائه میکند.
فیلمهایی که در بخش بازار فیلم کوتاه عرضه میشوند به شرح زیر است:
-«اندروا» به نویسندگی و کارگردانی امیر پذیرفته و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران و امیر پذیرفته تولید شده است و با بازی نادر فلاح روایتگر داستان مردی است که میان واقعیت و خیال سرگردان است.
-«وضعیت اورژانسی» به نویسندگی مریم اسمیخانی و وحید حسنزاده و کارگردانی مریم اسمیخانی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران و وحید حسنزاده تولید شده است و با بازی سعید چنگیزیان روایتگر داستان دختربچهای 6 ساله به نام نازنین است که از مامور اورژانس درخواستی دارد.
-«دوآلپا» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا مرادی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران و محمدرضا مرادی تولید شده است که با بازی آرش رضایی، برداشتی آزاد از داستان هزار و یک شب سفرهای سندباد دارد.
-«خنده بیدلیل گوزنها» به نویسندگی مازیار تهرانی، کارگردانی سجاد ایمانی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران، سجاد ایمانی و رضا دانشپژوه تولیده است که با بازی مجید پتکی و شبنم فرشادجو روایتگر داستان مردی است که بعد از مرگ زنده میشود.
-«کبود» به نویسندگی و کارگردانی علی توکلی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران، فواد جاودان و سعید نجاتی تولید شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «ممکن است پنهان کردن یک واقعه نه از سر حیلهگری که ناشی از وحشتی باشد که برملا شدن آن مشکلی به بار خواهد آورد.»
اهالی فیلم کوتاه از سراسر دنیا در این بخش حضور دارند تا بتوانند با سرمایه گذاران و نمایندگان جشنوارههای مختلف خارجی و شرکتهای بینالمللی ارتباط برقرار کرده و برای فروش یا حضور آثارشان در جشنوارههای بینالمللی رایزنیهای لازم را به عمل آورند.
فیلمهای این بخش از جشنواره برای مهمانان خارجی، پخشکنندههای بینالمللی، مدیران جشنوارهها و خریداران اکران میشوند و فرصتی برای عرضه جهانی پیدا میکنند.
غرفههای بازار چهلویکمین جشنواره بینالمللی فجر در لابی مرکز همایشهای برج میلاد تهران مستقر هستند و قرار است از امروز 17 بهمنماه تا 21 بهمنماه 1401 میزبان مهمانان خود در چهلویکمین جشنواره بینالمللی فجر باشند.
چهلویکمین جشنواره بینالمللی فجر 12 تا 22 بهمن 1401 در دو کاخ رسانه و جشنواره که واقع در پردیس سینما گالری و مرکز همایشهای برج میلاد است، همزمان برگزار میشود.
هیات انتخاب و داوری بخش کوتاه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر ، اسامی فیلم های راهیافته به این بخش را اعلام کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر، بر اساس اعلام مریم اسمی خانی، دانش اقباشاوی، محمدرضا خردمندان، حسین دارابی و علی رویینتن اعضای هیأت انتخاب و داوری بخش کوتاه جشنواره چهل و یکم فیلم فجر، فیلمهای کوتاه راه یافته به بخش مسابقه به شرح ذیل اعلام شد:
«اسما» به کارگردانی مصطفی آقا محمدلو و تهیه کنندگی فرهاد حاجی عباسی
«اندروا» به تهیه کنندگی و کارگردانی امیر پذیرفته
«برنو» به تهیه کنندگی و کارگردانی محمد ثریا
«جناکات» به تهیه کنندگی و کارگردانی عطا مجابی
«رنگارنگ» به تهیه کنندگی و کارگردانی محمدرضا مرادی
«غیرموجه» به تهیه کنندگی و کارگردانی محمدرضا خاوری
«قهوه خانه عاشیقلار» به تهیه کنندگی و کارگردانی رضا جمالی
«لابیرنت» به تهیه کنندگی و کارگردانی محسن وحدانی
«مریضخانه مرکزی» به کارگردانی وحید نامی، نوید نامی و تهیه کنندگی نیلوفر زیوردار
«نوشابه مشکی» به کارگردانی محمدپایدار و تهیه کنندگی محمد جواد موحد
«وقفه» به کارگردانی مانا پاکسرشت و تهیه کنندگی البرز پورصیاد
نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «وودی آلن انتقام میگیرد» با اشاره به دغدغههایش برای ساخت این فیلم کمدی، تأکید کرد که با ساخت این فیلم میخواسته از «مرگ» بابت ترسهایش انتقام بگیرد!
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، دست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «وودی آلن انتقام میگیرد» نوزدهمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردان و عواملش بودیم.
این فیلم کوتاه همانطور که از عنوانش مشخص است، یک کمدی فانتزی درباره یک گروه تئاتر است که در حین تمرین نمایش با اتفاقاتی غیرمنتظره مواجه میشوند.
پیمان ناجی کارگردان با همراهی سامان صفاری و عرشیا براتی از بازیگران فیلم کوتاه «وودی آلن انتقام میگیرد» در این نشست حضور داشتند.
* اینکه در قالب یک کمدی فانتزی سراغ سوژهای مانند مرگ رفتهاید در نوع خود قابل توجه است. چه شد که این ایده در ذهنتان شکل گرفت؟
پیمان ناجی: چند مسئله مختلف بهصورت جداگانه جزو علایق من بود که از کنار هم قرار گرفتن آنها، فیلمنامه این فیلم بهصورت کلاژ شکل گرفت. چند سال پیش داستانی خیلی ساده از یکی از دوستانم خوانده بودم که البته شباهتی به داستان این فیلم نداشت. دوستی آن را برایم فرستاده بود تا از روی آن فیلمی بسازد اما نساخت و داستان آن در پس ذهن من مانده بود. من در ساخت این فیلم خیلی مضمونمحور عمل کردم، یعنی سوژههایی که مدنظر داشتم را مقابل خودم قراردادم و این سوال را مطرح کردم که چگونه میتوان اینها را بههم مرتبط کرد. به نوعی از فرم به محتوا رسیدم. یکی از این مسائل سینمای وودی آلن بود. البته مدعی نیستم که این فیلم کوتاه به سینمایی وودی آلن نزدیک شده است بلکه بهعنوان یک مخاطب که به سینمای او لذت بردهام دربارهاش صحبت میکنم.
* بهنوعی فیلم یک ادای دین به وودی آلن است.
ناجی: بله. آن هم ادای دینی از سوی یک مخاطب. در کنار این موضوع به مسئله کولاژ هم بهشدت علاقه داشتم و خودم نمایشنامهای هم دارم که تلفیقی از چند نمایشنامه ایرانی است. در این فیلمنامه هم، نشانههایی از ادبیات نمایشی داریم که نمونهاش «مرگ در میزند» وودی آلن است که پایه اصلی فیلم است. از سینما شاهد ارجاع به «مهره هفتم» برگمان هستیم و از فضای سریالسازی هم اشارههایی به «گیم آو ترونز» را در کار داریم. وقتی روی ارتباط این ایدهها با یکدیگر کار میکردم، یاد آن داستان دوستم افتادم که البته هیچکدام از این تمها در آن نبود و تنها درباره یک گروه بود که میخواستند تئاتری را اجرا کنند.
با او تماس گرفتم و گفتم چه میکنی؟ گفت مانند ۹۰ درصد دانشجویان هنر فضای هنری را رها کردهام و در حال بیزینس هستم! (میخندد) گفتم میخواهم از آن قصهات استفاده کنم که گفت «اصلا یادم نیست کدام را میگویی و اگر خواستی اسم من را هم نیاور!» اما از آنجایی که خودم در سینمای بلند از این ناحیه ضربه خورده و حال بدش را تجربه کرده بودم، نام او را در تیتراژ هم آوردم. در نهایت ما تمرین سه ماههای براساس فیلمنامه داشتیم که یک سری ایدهها هم در همین سه ماه تمرین شکل گرفت.
پیمان ناجی
* بازی بامزهای هم با شخصیت «مرگ» داشتید و او را از کاراکتری که شاید دیگران حرفهایش را باور نداشتند، به کاراکتر دیگری منتقل کردید!
ناجی: برگمان که بهشدت از بیماریهای مختلف روحی رنج میبرد جمله معروفی دارد. او میگوید من ترسهایم را تبدیل به فیلم میکنم و از آنها عبور میکنم! من این جمله را خیلی دوست دارم. در دورهای مانند خیلی از آدمها که ارزشها و اعتقادات خود را به چالش میکشند، من هم دچار چالشی شدید با مقوله مرگ شدم و مدام به این فکر میکردم اگر انتهای همه چیز مرگ است، زندگی چه فایدهای دارد؟ جالب اینکه وقتی به عباس کیارستمی هم میگفتند چقدر خوب است وقتی شما میروید آثار هنریتان میماند و او میگفت کاش همه این آثار میرفتند و من خودم میماندم! فلسفه عمیقی در پس این جمله نهفته است. من هم چنین درگیریای در ذهنم داشتم و وقتی به یاد جمله برگمان افتادم با خودم گفتم باید انتقامم را از مرگ بگیرم.
ناجی: وقتی به عباس کیارستمی هم میگفتند چقدر خوب است وقتی شما میروید آثار هنریتان میماند و او میگفت کاش همه این آثار میرفتند و من خودم میماندم! فلسفه عمیقی در پس این جمله نهفته است. من هم چنین درگیریای در ذهنم داشتم و وقتی به یاد جمله برگمان افتادم با خودم گفتم باید انتقامم را از مرگ بگیرم
* یعنی این پیشزمینه را درباره مرگ در ذهن خود داشتید؟
ناجی: بله. این موضوع هم یکی از همان مسائلی بود که اشاره کردم به آنها فکر میکردم. یک سری معانی در ذهنم بود که میخواستم آنها را با هم کلاژ کنم که یکی از آنها همین مسئله مرگ بود. در کنار آن به موضوعات دیگری مانند تئاتر هم پرداختهام. البته تایم فیلم کوتاه است اما در حد توان اگر دقت کرده باشید ما یک پارودی از وضعیت حاکم بر تئاتر را هم در فیلم شاهد هستیم.
شخصیتی که سامان آن را بازی میکند شبیه خیلی از آدمهایی است که در عرصه تئاتر خودمان هستند و اصلاً نمیدانند تئاتر چیست! مثل سامان که میگوید با مسافرکشی پول جمع کردم تا دختری که با او آشنا شدهام در تئاتر حضور داشته باشد! در اصل ولی میخواستم با این فیلم از «مرگ» انتقام بگیرم؛ بابت دو سه سالی که خیلی اذیتم کرده بود. به همین دلیل هم یک مرگ خیلی خنگ طراحی کردم که حتی فکر میکند دو هفته میشود ۱۵ روز!
* بازی با فیلمهای سینمایی و ارجاعات به برخی از آنها در این فیلم کوتاه، خیلی یادآور فیلم «مسخرهباز» همایون غنیزاده بود. چقدر این شباهت را میپذیرید؟
ناجی: شیلر نمایشنامهنویس آلمانی جملهای دارد مربوط به صد سال پیش که میگوید ما کلاً ۳۶ موقعیت داستانی داریم و همه داستانها روایت شده است. خاطرم هست زمانی میخواستم قصهای را برای سروش صحت تعریف کنم اما گفت این کار را نکن. گفتم چرا؟ گفت چون من نویسندهام و ممکن است بعداً بدون آنکه بدانم از آن استفاده کنم. با احترام به همایون غنیزاده من آن فیلم را ابداً دوست ندارم و حتی دیدنش برای بار دوم بسیار برایم سخت بود. در عین حال معتقدم ما هر کاری که انجام میدهیم؛ خواه ناخواه تحت تأثیر کارهایی که دیدهایم هست. از نظر خودآگاهم این شباهت و ارجاع را به ضرص قاطع رد میکنم و حتی اولینبار دارم از شما این شباهت را میشنوم، اما از نظر ناخودآگاه نمیدانم که آیا تأثیر گرفتهام یا نه.
* جناب صفاری شما بهعنوان بازیگر چه مواجههای با متن این فیلمنامه داشتید و خروجیای که امروز تماشا کردید چقدر مطابق با حال و هوایی بود که از متن دریافت کرده بودید؟
سامان صفاری: وقتی زندگی برخی بازیگران مطرح را میخوانم، میبینم برخی از آنها شاید در مقطعی برای یکی دو سال هم بیکار بودهاند اما ناگهان با حضور در یک تئاتر دانشجویی، خط زندگیشان تغییر کرده است. میتوانم بگویم حضور در فیلم کوتاه «وودی آلن انتقام میگیرد» راه جدیدی در مسیر بازیگری من بهوجود آورد. زمانی که این کار به من پیشنهاد شد در خیلی فیلم و سریالها بازی کرده بودم اما فیلمنامه این فیلم کوتاه را بهشدت دوست داشتم و میدانستم اتفاقات خوبی برای آن میافتد.
سامان صفاری
* از کارگردان مطمئن بودید یا متن نظرتان را جلب کرده بود؟
صفاری: اصولاً متن برای من خیلی مهمتر است. به نوعی معتقدم متن رکن اصلی یک فیلم است. وقتی با پیمان هم مواجه شدم، میدانستم که او فیلمنامه فیلم سینمایی «چهارشنبه» را هم نوشته و ناراحت هم بودم که آن کار بهعنوان یک فیلم از سینمای مستقل خیلی خوب دیده نشد. خیلی خوشحال بودم که قرار است با پیمان همکاری کنم و شاید حتی اگر این کار با یک پروژه سینمایی و یا سریال هم تداخل داشت، بازهم ترجیح میدادم در این فیلم بازی کنم.
به واسطه همین فیلم کوتاه من برای سه فیلم سینمایی پیشنهاد گرفتم. بعد از حضور در این فیلم آنقدر درگیر کار شدم که تا همین امروز فیلم را ندیده بودم. امیدوارم پیمان ناجیها و دیگر فیلمسازانی که سواد فیلمسازی دارند، بیشتر در این فضا کار کنند.
متأسفانه در سینمای ما رانتهایی وجود دارد که باعث میشود آنهایی که زبان چرب و نرمتری دارند، راحتتر هم کار میکنند! من واقعاً منتظر فیلم سینمایی پیمان هستم. سختی حضور در این کار برای من این بود که یک هفته مانده به آغاز ضبط به گروه اضافه شدم اما شبانهروز برای آن وقت گذاشتم. با گروهی مواجه شدم که انگیزه بسیار بالایی داشتند و همین انگیزه هم باعث شد که من هم تلاشم را بیشتر کنم تا کاراکتر «ممزی» در فیلم شکل بگیرد.
این جنس سینما را بسیار دوست دارم و عاشق فیلم «مچ پوینت» هم هستم. مواجه شدن با اسدالله یکتا بهعنوان یک چهره باسابقه در این پروژه هم تجربه جذابی برای من بود و در تمام طول کار گویی رفیق همه ما بود. نکته مهم درباره این قبیل کارها این است که یک ریسک بزرگ به حساب میآیند؛ یک میگیرد و خوب میشود یا بهشدت شکست میخورد. آنچه امروز دیدم بهگونهای بود که امیدوارم تعدادی تهیهکننده و سرمایهگذار باهوش در سینما پیدا شوند و روی کارهای بعدی پیمان ناجی سرمایهگذاری کنند.
* آقای براتی شما چه نگاهی به این همکاری داشتید، به خصوص که گویا خودتان هم تجربههایی در تئاتر داشتهاید؟
عرشیا براتی: بله من هم کارگردان و هم بازیگر تئاتر هستم. تجربه این کار اتفاق پیچیدهای برای همه ما بود و طی سه ماه مدام داشتیم با یک متن تازه مواجه میشدیم. جلسات اتودمحوری داشتیم و پیمان از موضع هوشی که داشت مدام ما را در موقعیتهای بکر قرار میداد. او کارگردان بسیار ایدهمحوری است و به همین دلیل حتی سر دیالوگها خیلی همفکری و چکشکاری میکردیم. خیلی وقتها هم چانه زدیم و حتی خاطرم هست دیالوگ اصلی کاراکتر من سر صحنه فیلمبرداری عوض شد. این حاصل اعتماد ما به پیمان بود که نتیجه خیلی خوبی هم داشت. من خیلی بازیگر اهل متد و طراحی هستم اما در این فیلم برای اولینبار تصمیم گرفتم هیچ طراحیای نکنم و کاملاً طبیعی بازی کنم. شبیه یک آدم نابازیگر. برای اولینبار این کار را کردم و احتمالاً دیگر هم چنین کاری نکنم.
عرشیا براتی
* یعنی از خروجی کار راضی نبودید!؟
براتی: چرا اتفاقاً اما فکر میکنم کمتر کارگردانی بتواند مانند پیمان فیلم بسازد. ما امروز با فیلمنامههایی طرف هستیم که برای بازی تا ۷۰ درصد متن را خودمان تغییر میدهیم چرا که با یک پلات خوب و فیلمنامه بد مواجهیم. مجبوریم در این شرایط در فرآیند طراحی، شخصیتها را بسازیم. در مواجهه با فیلمنامه پیمان و جنس کارگردانیاش اما چیزی در حدود ۹۵ درصد دکوپاژها هم در متن مشخص بود. وقتی کارگردان این اندازه بر کارش مسلط است و میداند چه میخواهد، حالت ایدهآل برای یک بازیگر است که به او اعتماد کند.
صفاری: جنس این کار از اساس متفاوت بود و اتفاقاً فکر میکنم از این دست تجربهها در این ژانر خاص در سینمای ما بسیار اندک است.
* ژانرهایی که اتفاقاً باید ابتدا در سینمای کوتاه آنها را تجربه کنیم تا بتوانیم بعدها در سینمای بلند هم آن را داشته باشیم.
صفاری: دقیقاً.
براتی: خیلی خوشحالم که در این تجربه با پیمان ناجی همکاری داشتم و بسیار یاد دوست دارم در کارهای بعدی او هم حضور داشته باشم.
* «دیده شدن» در فرآیند بازیگر خیلی مهم است. چه چیزی باعث میشود حضور در یک فیلم کوتاه را آن هم در شرایطی که میدانیم بستر مناسبی برای دیده شدن فیلمهای کوتاه وجود ندارد، بپذیرید؟
صفاری: اصلاً امکان ندارد در زندگی حرفهای من بازی در فیلم کوتاه حذف شود. آنقدر که حضور در یک فیلم کوتاه به من انرژی میدهد حضور در سریالهای تلویزیونی و حتی شبکه نمایش خانگی به من انرژی نمیدهد. این واقعاً شعار نیست
صفاری: در مسیر که به اینجا میآمدم داشتم به این فکر میکردم که مگر میتوان بازی در فیلم کوتاه را از سامان صفاری گرفت؟ اصلاً امکان ندارد در زندگی حرفهای من بازی در فیلم کوتاه حذف شود. آنقدر که حضور در یک فیلم کوتاه به من انرژی میدهد حضور در سریالهای تلویزیونی و حتی شبکه نمایش خانگی به من انرژی نمیدهد. این واقعاً شعار نیست. تابستان همین امسال برای یک بازیگر دهه هشتادی در یک روستا، نقش بازی کردم چرا که فیلمنامهاش را دوست داشتم. حالم بد میشود که چرا چند ماه میشود و فیلم کوتاه بازی نمیکنم اما برای فیلم بلند و سریال چنین دغدغهای ندارم. اعتقادم این است که فیلمکوتاه میتوان منجر به اتفاقات ویژه در کارنامه یک بازیگر شود.
* حتی اگر بستری برای عرضه و دیده شدن آن وجود نداشته باشد؟
صفاری: برای من دیده شدن یا نشدن مهم نیست. مهم این است که میتوانم اتودهای جدیدی در بازیگریام بزنم. در فیلم کوتاه درگیر پیچیدگیهای حرفهای که در سینما و سریالهای دیگر مشاهده میکنیم، نمیشویم. به خصوص که سریالهای امروز دیگر کیفیت سابق را ندارند. در فیلم کوتاه هنوز دغدغه هنری آدمها حفظ شده است. در همین جشنواره فجر سالهای اخیر مشاهده کنید. آرمان خوانساریان همین امسال در جشنواره فیلم دارد و یا آرمان فیاض بهعنوان فیلمبردار در سینمای بلند مشغول است. همه اینها برخاسته از سینمای کوتاه هستند.
براتی: نکته جالب این است که معتقدم کارگردانی که بستر لازم برای ساخت فیلم بلند ایدهآل خود را ندارد، در سینمای کوتاه میتواند خود واقعیاش را بروز دهد. کمااینکه به شخصه بهترین فیلمهای دیوید لینچ را فیلمهای کوتاهش میدانم. هنوز که هنوز است فیلم کوتاه مارتین مکدونا را دوست دارم و این ویژگی را یک ویژگی بینالمللی میدانم. کارگردانها در فیلم کوتاه خیلی خودشان هستند و چه چیز از این بهتر؟
صفاری: در همین فیلم «وودی آلن انتقام میگیرد» شاهد وسواس پیمان برای رسیدن به ایدهآلهایش بودیم. برای ضبط آن سکانسهای پایانی به یک باغ در حوالی ساوه رفتیم. وقتی از او پرسیدم چرا تا اینجا آمدیم و میتوانستیم در همان حوالی لواسان صحنهها را ضبط کنیم، پاسخ داد، آنجا این طبیعت را ندارد و من همین طبیعت را میخواهم.
* یعنی بهصرف ساخت فیلم کوتاه، از ایدهآلهایش کوتاه نمیآمد!
صفاری: دقیقاً. یعنی اگر یک فیلم سینمایی و یا سریال معمولی بود، عوامل تولید کاری میکردند که در همان منطقه لواسان کار جمع شود! برای همین است که باغهایی که در سریالها میبنیم، حتی جای درختهایشان را هم حفظ شدهایم! همه اجزای این درختها دیگر برایمان آشناست. پیمان اما در این زمینه وسواس داشت.
* مدتی میشود که روایتهای مرتبط با پشتصحنه تئاتر و سینما، در فیلمهای و سریالها باب شده است و گویی این بستری برای داستانهای خاص است. این پشتصحنه واقعاً چه ظرفیت ویژهای برای روایت دارد؟
ناجی: یک ضربالمثلی در هالیوود وجود دارد که میگوید آنهایی که تازه وارد سینما شدهاند، اولین سوژهای که میخواهند دربارهاش فیلم بسازند، پشت صحنه همین سینماست! فارغ از این نگاه آماتوری، من معتقدم برای کسی که از فیلتر درام به دنیا نگاه میکند، زندگی در همه مشاغل از یک جنس است. منی که کمی علاقه به فوتبال دارم میتوانم ساعتها درباره این مسئله صحبت کنم که مثلاً آفساید، شبیه کدام بخش از زندگی است و یا کامبک در بازی لیورپول و میلان من را یاد کدام واقعه در تاریخ میاندازد.
ناجی: من برای فیلم «وودی آلن» پخشکننده خارجی افتضاحی داشتم که سر فیلم ما هم کلاه گذاشت. ما پول را به او پرداخت کردیم اما بدون آنکه کاری برای فیلم انجام دهد، پولهای افراد بسیاری را گرفته و به ایتالیا رفته بود!
برای مایی که محیط کارمان همین فضای پشتصحنه تئاتر و سینماست، طبیعتاً این فضا ملموستر است. آقای فراستی جمله معروفی دارد که میگوید فیلمسازان هرچه جلوتر میروند کیفیت فیلمهایشان پایینتر میآید چون ابتدا خانه و زندگی فیلمساز در دل مردم است اما هر چه پولدارتر میشود خانهاش به سمت بالای شهر میرود و دیگر درکی از بطن جامعه ندارند. از این منظر فضای سینما برای ما ملموسترین فضاست.
* آقای ناجی چرا هنوز فیلم بلند نساختهاید؟
ناجی: من یک قصه فیلمکوتاه دارم که قالب آن هم کلاژ است و عاشقانه آن را دوست دارم. با خودم تصمیم گرفتهام تا زمانی که آن فیلم کوتاه را نساختهام سراغ سینمای بلند نروم. واقعیت این است که من برای فیلم «وودی آلن» پخشکننده خارجی افتضاحی داشتم که سر فیلم ما هم کلاه گذاشت. ما پول را به او پرداخت کردیم اما بدون آنکه کاری برای فیلم انجام دهد، پولهای افراد بسیاری را گرفته و به ایتالیا رفته بود! سر فیلم قبلی این بلا سر ما آمدم اما میدانم این فیلم جدیدم حتماً به جشنوارههای رده A در دنیا میرود. من تغییراتی در این فیلم دادم تا کمی فستیوالپسند شود و از طرف دیگر کارم به کیفیتی برسد که اگر خواستم وارد سینمای بلند شوم، فقط همان نمونه کار را برایشان ارسال کنم. از طرف دیگر این نکته را هم خیلی واضح میگویم که من بیزینس سینما را بلد نیستم!
* یعنی آمادگی ورود به سینمای بلند را ندارید؟
ناجی: اتفاقاً فکر میکنم پنج سالی میشود که حس میکنم این آمادگی را دارم اما بازاریابی و پرزنت خودم در این فرآیند را بلد نیستم. من شاید کاربلدتر از برخی فیلمسازان جوان هم باشم اما آنها گویی قواعد پشتپردهها را هم بلد هستند. نمیگویم من آدم خیلی خوبی هستم اما تن دادن به این قواعد خیلی برایم سخت است. برای همین فیلم «وودی آلن» هم جا دارد یک تشکر ویژه از خانم شراره محمودی داشته باشم که به معنای واقعی پشت ما ایستاد، حتی در مرحلهای که بودجهمان ته کشیده بود. واقعاً تیم بسیار خوبی در این پروژه داشتم و از شما بهعنوان یک رسانه هم بابت این توجهی که نسبت به فیلم کوتاه دارید تشکر میکنم و انشالله خیلی زود برای کارهای بعدیمان در خدمت باشیم.
انیمیشن «خانه» به کارگردانی حامد عزیزی، برنده بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فیکا آرژانتین شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، انیمیشن «خانه» به تهیه کنندگی و کارگردانی حامد عزیزی، برنده بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فیکا آرژانتین شد.
پویانمایی «خانه» به نویسندگی حامد عزیزی، در ژانر درام و علمی تخیلی ساخته شده است که به موضوع حفاظت از محیط زیست میپردازد و مدت زمان آن یک دقیقه است.
«خانه»، با نگاه آیندهنگرانه و هشدار به انسانها تولید شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «خیلی دور خیلی نزدیک، همه به دنبال بازگشت به اصالت خود هستند و دلشان در خانه آرام میگیرد. از خانه خود محافظت کنیم.»
این انیمیشن محصول سینمای مستقل و تجربی است و تنها نماینده ایران در این فستیوال بود. پخش بینالمللی پویانمایی خانه را استودیو چهار و هرنان اورتیز بر عهده دارد.
پویانمایی خانه، پیش از این نامزد بهترین انیمیشن کوتاه از فستیوال فیلم مکمینویل امریکا شده است و همچنین جایزه بهترین جلوههای بصری آینده نگر را از فستیوال پورتو سزارئو ایتالیا و جایزه بهترین انیمیشن با نگاه خلاقه به معماری شهری آینده از جشنواره فیلم عجمان امارت و جایزه بهترین فیلم کوتاه (انیمیشن )جشنواره فیلم کودکان CIUDAD Guayana ونزوئلا را کسب کرد.
عوامل ساخت این فیلم انیمیشن که بدون دیالوگ است، عبارتند از: نویسنده، کارگردان و تهیه کننده، جلوههای ویژه و انیمیشن و تدوین: حامد عزیزی، صدا گذاری و موسیقی: ایوان (infraction) مجری طرح: استودیو چهار
مراحل فیلمبرداری فیلم کوتاه «بُز» (کئچی) بهکارگردانی رضا میرزایی به پایان رسید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «بُز» (کئچی) بهنویسندگی و کارگردانی رضا میرزایی مراحل فیلمبرداری را پشت سر گذاشت و بهزودی آماده نمایش میشود.
این فیلم کوتاه از مصوبات فیلم اولیهای پرتال تولید انجمن سینمای جوانان زنجان در سال جاری است.
در «بُز» (کئچی)، پسر نوجوانی برای درمان بیماری لاعلاج مادرش یک بُز را نذر امامزاده میکند غافل از این که بزغالهای در راه است…
با اتمام تصویربرداری فیلم کوتاه «بازگشت نورا» به کارگردانی علیرضا سعدی روی میز تدوین قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، تصویربرداری فیلم کوتاه «بازگشت نورا» به کارگردانی و تهیهکنندگی علیرضا سعدی تمام شد و به مرحله تدوین رسید.
این فیلم کوتاه که سومین فیلم کوتاه علیرضا سعدی به حساب میآید، طی سه روز در لوکیشنهایی در شهر تهران تصویربرداری شد و حالا روی میز تدوین اسماعیل منصف قرار گرفته است.
شوکا دولتشاهی، بهار خالقی و آرونا میرباقری بازیگران «بازگشت نورا» هستند. در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «نورا دختری است که آرزوی قاضی شدن دارد اما به خاطر مشکلاتی که برایش پیش میآید، تصمیم به مهاجرت میگیرد اما اتفاقی می افتد که … .»
فهرست عوامل فیلم کوتاه «بازگشت نورا» عبارتند از کارگردان و تهیه کننده: علیرضا سعدی، نویسنده: سمانه صبوری، مدیرتصویربرداری: رضا تیموری، مدیر صدابرداری: شاهین پورداداشی، تدوین: اسماعیل منصف، مدیر تولید: مرتضی ابراهیمی، صداگذار: شاهین پور داداشی، اصلاح رنگ و نور: رضا تیموری، دستیار یک کارگردان و برنامه ریز: عرفان یزدانی، منشی صحنه: بهار خالقی، طراح صحنه و لباس: عرفان یزدانی، طراح چهره پردازی: مهرناز محوی، دستیار تولید: رضا روستایی، دستیار یک فیلمبردار: سهیل سیم صباحی، دستیاران تصویربردار: امید کیانی و شایان یادگاری، دستیار صدابردار:امید کریم، دستیار صحنه: امید امینی، دستیار لباس: یگانه مهدی فر، دستیار تولید: رضا روستایی، مدیر تدارکات: علیرضا احمدی، عکاس: شایان شمسایی، پوستر: سهیل دلیری، مشاور رسانهای: آزاده فضلی.
جایزه بهترین فیلم کوتاه به انجمن سینمای جوانان ایران رسیدفیلم کوتاه «اسماء» به کارگردانی مصطفی آقامحمدلو و فرهاد حاجیعباسی فانوس بهترین فیلم کوتاه داستانی سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار را دریافت کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، «اسماء» به کارگردانی مصطفی آقامحمدلو و فرهاد حاجیعباسی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان هنری رسانهای اوج، فرهاد حاجیعباسی و مصطفی آقامحمدلو، تنها فیلم کوتاه انجمن سینمای جوانان ایران که به سیزدهمین جشنواره فیلم عمار راه یافت، به عنوان بهترین فیلم کوتاه داستانی شناخته شد و فانوس جشنواره را دریافت کرد.
فانوس بخش فیلم کوتاه داستانی را به دلیل «خلاقیت در پرداخت رشادتها و بازتولید نقش کنشمند زنان پزشک در جبهه مقاومت» به اثر «اسما» اهدا شد.
لوح تقدیر این بخش نیز به «محافظ» به کارگردانی محمدجواد موحد و جواد شفاه اهدا شد.
لازم به ذکر است که «اسما» در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در چهار بخش بهترین بازیگری، بهترین گریم، بهترین جلوههای ویژه و بهترین صدا نامزد شده بود و در نهایت دو جایزه ویژه سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را دریافت کرد.
هادی مقدمدوست این روزها دومین تجربه کارگردانی بلند خود در سینما را در قالب فیلم «عطرآلود» به سرانجام رسانده و این فیلم در مسیر آمادهسازی برای رونمایی در جشنواره چهلویکم فیلم فجر قرار دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، او که پیشتر با «سر به مهر» جنس سینمای مطلوب خود را به تصویر کشیده بود، در سالهای فعالیت مشترک با حمید نعمتالله در مقام فیلمنامهنویس آثار این کارگردان هم تمرکز ویژهای بر روابط انسانی و به تصویر درآوردن موقعیتهای خاص داشت. برگزاری کارگاه ایدهیابی در قالب جشنواره فیلم ۱۰۰، بهانهای شد تا گفتوگویی با این فیلمنامهنویس و کارگردان سینما داشته باشیم که ماحصلش را در ادامه میخوانید:
صادقانه چقدر حضور در کارگاهها و نشستهای انتقال تجربه را برای فیلمسازی موثر میدانید؟
اگر خیلی صادقانه بخواهم حرف بزنم و صداقتم را چاشنی اخم و شکوه و حسرت کنم، باید بگویم: چرا در دوران ابتدای علاقمندی ما کارگاه و نشست انتقال تجربه نبود یا خیلی کم بود؟ چه وضعی بود؟ چرا هیچکدام از افراد فیلمساز دعوت نمیشدند که برای علاقمندان سینما حرف بزنند و تجربههای خودشان را به آنها انتقال بدهند. یادم هست یک کانون فیلم بود به نام خانه فرهنگ که فیلم نمایش میداد و گاهی اوقات یک فیلمساز را هم دعوت میکرد و درباره آن فیلم برای حاضران حرف میزد. بقیه اوقات خود علاقمندان بودند که توی سر و کله هم میزدند تا از آن بین یک چیزی بهعنوان آموزه و تجربه دستشان را بگیرد. الان شرایط فرق کرده است. کارگاهها زیاد شده و افراد کارکرده راحت تجربههایشان را در اختیار میگذارند… علاقمندان هم خوب یاد میگیرند. خودشان هم از اینترنت فایلهای صوتی و تصویری کلاسهای فیلمسازان مطرح کشورهای دیگر را هم پیدا میکنند و از آنها چیز یاد میگیرند. کلاً کارگاه محل چیز یاد گرفتن است. کارگاه باعث میشود علاقمند سینما چیزی را که میشود راحت یاد گرفت را با سختی و دشواری و صرف زمان و عمر زیاد کشف نکند. صادقانه بخواهم بگویم این نشستها و کارگاهها خیلی موثر است. این فکر که این کارگاهها به درد نمیخورد فکر کاملاً غلط و اشتباهی ست. کارگاه به نواخت فراگیری علاقمندان سرعت میدهد و باعث افزایش اعتماد بنفس فیلمساز میشود و مهمتر از همه اینکه علاقمند فیلمسازی در کارگاه چیزهایی را یاد میگیرد که اگر کارگاه نبود شاید هیچگاه فرصت یادگیری آن را پیدا نمیکرد.
خودتان در دورههایی که قدمهای اول فیلمسازی را برمیداشتید، واقعاً در دوره و کارگاهی شرکت میکردید؟
خیلی کم بود. تنها کلاسهای موجود کلاسهای انجمن سینمای جوان و قبل از آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. بعد از انحلال دورههای فیلمسازی کانون فقط انجمن وجود داشت که بسیار فعال و پرتکاپو بود و البته آنجا در وضعیتهای غیرآموزشی مثل کلاسهای انجمن بیشتر اوقات شمایل یک باشگاه و پاتوق باکیفیت را داشت. اما فیلمسازان حرفهای و کارکشته کارگاهی در آنجا نداشتند، اما مثلاً اگر میشنیدیم آقای داریوش مهرجویی به مناسبت جشنواره فجر میخواهد به دورترین نقطه شهر بیاید و یک ساعت راجع به سینما حرف بزند خودمان را میرساندیم که از لای حرفهایش نکته آموزشی پیدا کنیم. در دوره ما حتی کانون فیلم هم کم بود اما به خوبی از آن استفاده میکردیم. الان در زمینه مواد آموزشی و امکانات و فضای آموزشی فراوانی قابل توجهی پیدا شده است. البته گاهی اوقات دلایل سلبی باعث میشود که دورههای عمومی و کمهزینه و بیهزینه کاهش پیدا کند و کارگاههای پولی و گرانقیمت رونق بگیرد. اما کارگاه کمهزینه از کارگاه گرانقیمت پربازدهتر است. البته صاحبان آموزشگاه حتماً نظرات دیگری دارند و نظرشان هم حتماً محترم است اما کلاس و کارگاه وقتی خیلی گران باشد حالت فراگیری تحت تاثیر مبلغ زیادی که پرداخت کرده قرار میگیرد.
تفاوت کارگاههای جشنوارهای با کلاسهای دانشگاهی چیست؟
اصولاً تفاوت کلاس و کارگاه همان تفاوت تئوری و عملی است و دیگر تفاوت آن طول دوره کارگاه و کلاس و تعداد جلسات آن است و تفاوت دیگر تفاوت فردیست که کارگاه و یا کلاس را اداره میکند. استاد در کلاس دانشگاهی اساساً استاد دانشگاه است و تدریس در دانشگاه را بر اساس کتب منتخب خودش یا طرح درس معین انجام میدهد اما استاد کارگاه از بیرون دانشگاه آمده، مثلاً صداگذار یا طراح صحنه و یا مدیر تولید و یا فیلمنامهنویس است و برای انتقال تجربه یا کارگاه انتقال تجربه برگزار میکند یا اگر روش آموزشی شخصی برای خودش دست و پا کرده باشد دوره آموزشی بر پایه تجربیات خودش و به زبان خودش برگزار میکند. عمدهترین تفاوت بین کارگاه و کلاس دانشگاهی همین اخریست.
مشخصاً تجربه حضور در کارگاههای جشنواره فیلم ۱۰۰، چه ویژگی متمایزی برایتان جذابیت داشت؟
آنچه در این کارگاهها از مجموع حضور و همراهی با فیلمسازان جوان دریافت کردم پذیرندگی و آمادگی انجام فعالیتهای اشتراکی و فضای تبادل نظر هنری و ایدهپردازی آزاد بود. متوجه شدم که اغلب فیلمسازان شوق فعالیت گروهی دارند و انجام فردی کار و تکروی برایشان یک خصلت نهادینه و یا اخلاق ثابت نیست. متوجه شدم که فعالیت هنری برایشان بسیار جذاب است و روحیه خودرایی ندارند. آماده بودند که با هم ایدهها را شکل بدهند و با هم به ارتقای کارهای هم کمک کنند. اصولاً آدمهای تکرو اهل حضور در کارگاهها نیستند یا اگر وارد کارگاه شوند منزویترین عضو کارگاهها و یا افرادی هستند که در جلسات بعدی ریزش میکنند.
درست است که نسل جدید در همه حوزهها کمحوصلهتر شده و برای عبور از «تئوری» و رسیدن به «تجربه عملی» عجله دارند؟
بیحوصله صفت مناسبی نیست، شاید بشود گفت نسل جدید شوق و توقع رسیدن به نتیجه سریعتر دارد، جهان ارتباطات و رشد تکنولوژی و دسترسی بیشتر به دانش و اعتماد بیشتر به جوانان باعث شده که سرعت واقعی نتیجه گرفتن برای تازهواردان بیشتر شود، یعنی اگر در دو دهه پیش یک فرد به طور طبیعی و بر اساس شرایط و امکانات دورههای قبل در سی و چند سالگی به نتیجه میرسید الان طبیعیست که در بیست و چند سالگی به نتیجه برسد. امکانات هم بیشتر شده است. خب طبعاً وقتی امکانات برای بهره بیشتر از عمر و زمان وجود دارد عقلانی نیست که کار کش بیاید و آدم معطل شود، این بیشتر یک توقع واقعی ست تا بیحوصلهگی. نسل جدید منکر آموزش تئوری نیست او توقع دارد که وقت فوت نشود چرا که سرعت دسترسی به منابع آموزشی بسیار زیاد شده و نمیخواهد مانند دورانی که کلاً چندتا کتاب آموزشی وجود داشت و آموزش محدود بود زمان برای تئوری صرف شود. قبلاً که زمان بیشتری صرف میشد هم دلیلش همان محدود بودن امکانات بود.
البته ممکن است که این روزها آدمهای عجول هم بیشتر باشد اما اینقدر زیاد نیستند که بشود به یک نسل صفت بیحوصله داد، چون در همین کارگاهها دیدهام که وقتی لازم بوده که برای یک ایده زمان طولانیتری صرف شود پای کار ایستادهاند و حوصله به خرج دادهاند و نگفتند که ما یک نسل بیحوصله هستیم پس زودتر سر و تهش را هم بیاوریم. اتفاقاً تجربه عملی همیشه زمان بیشتری از تئوری نیاز دارد. تئوری زمان زیادی نمیخواهد، باز در همین کارگاهها میبینم که بچهها به دلیل دسترسی به منابع آموزشی خودشان کتابهای تیوریک را خواندهاند و مشتاق کار عملی هستند و حاضرند وقت زیادی برای کار عملی بگذارند. به نظرم نسل جدید و نسلهای آینده عمر مفید بیشتری دارند و از قضا چیزی که باید زودتر شروع کنند تجربه عملی است. همین الان هم در تولید سینما و جشنواره فجر هم میبینیم که جوانان حضور بیشتری از دورانهای قبل دارند و به دلیل بیشتر شدن امکانات حضور رسمی زودتری نسبت به نسلهای قبلی دارند.
آموزش ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیهای، چه تفاوتی با آموزش فیلمسازی بهصورت کلی دارد؟
آیا نکته خاصتری باید در این دورهها آموزش داده شود؟ تفاوت چندانی ندارد. اصل قضیه سینما تسلط بر روایت و مهارت فیلمسازی و خلاقیت است. اگر تفاوتی وجود داشته باشد مهارت گزیدهگویی و ایجاز و ریزبینی بیشتر است. هر چند که همین سه عنصر هم در فیلمسازی غیر صد هم باید رعایت شود. کلاً تفاوت چندانی وجود ندارد.
واقعاً «ایدهیابی» برای فیلمسازی قابل آموزش است؟
بیتردید قابل آموزش است. اما آموزش لازم است که در یک فرایند عملی و نظری توامان باشد. ایدهیابی بیشتر محصول یک مشاهدهگری و اندیشهورزی تربیت شده است؛ یک تماشای هدفمند و دقیق و این در دورههای آموزشی قابل آموزش است. بچهها بارها گفتهاند که پس از دورههایی که با اساتید مختلف داشتهاند دیدشان برای ایدهیابی بازتر و دقیقتر و یابندهتر شده است.
یک ایده چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا متناسب ساخت یک فیلم ۱۰۰ ثانیهای باشد؟
واقعاً فرقی بین ایده یک کار سینمایی بلند با صد ثانیهای نیست. موضوع روایت و فهم مفاهیم انسانی و مضامین و فهم موقعیتهای بشری و کشف لحظهها و عناصر سینماییست. هر توصیه یا هر نسخهای برای اینکه «این صد است آن صد نیست» به روند زندگی سینمایی فیلمسازان صدمه میزند. خود فیلمسازی صد هم زیرمجموعهای از فهم سینما و رسانه است و ظرفیتهای مدیوم سینما است. قطع و اندازههای مختلف رسانهای همه با هم نقاط مشترک دارند و افراد هنری و رسانهای دانش مشترک بسیار دارند بهخصوص وقتی که مدیوم آنها مشترک و یکی باشد. صد یکی اندازههای سینمایی است و قواعد اختصاصی چندانی ندارد. قواعد و تجربهها همان قواعد و تجربههای سینماست.
اینکه کارگاهها در شهرهای خارج از تهران برگزار میشود چقدر برای هنرجویان استانی موثر است؟
واقعاً خیلی زیاد. مراکز نباید از هم جدا و به هم بیارتباط باشند. جدا جدا بودن شهرها از هم باعث انزوا و احساس محرومیت میشود. کار ارتباط خیلی ساده شده شهرها باید به هم سر بزنند حتی به صورت مجازی. این دید و بازدید و ارتباطها روحیهها را بالا میبرد و دلیل آن هم این است که فکر نمیکنند همدیگر را فراموش کردهاند و در عین حال از هم یاد میگیرند. این کارگاهها و پیش هم بودنها واقعاً نشاط بخش است.
سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
سومین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران با رونمایی از سه فیلم کوتاه «اژدهای بالیقلو»، «معلم مدرسه» و «سارالماز» تولید شده در ژانرهای «پلیسی- جنایی»، «کمدی» و «ملودرام» به ایستگاه پایانی رسید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، سومین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران، روز جمعه 16 دیماه به میزبانی استان اردبیل و با حضور مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، عبداله بحرالعلومی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل، رضوان باقلاچی مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری اردبیل، سعید پوراسماعیلی معاون آموزش و پژوهش، آرش رصافی مشاور عالی انجمن سینمای جوانان ایران، سیدمحمدهادی آقاجانی معاون تولید و پشتیبانی، عالیه هاشمی مدیر آموزش انجمن سینمای جوانان ایران، سعید نوریان معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل، میردولت موسوی رییس انجمن سینمای جوانان اردبیل و جمعی از حامیان و اهالی سینما، هنرمندان و علاقمندان هنر سینما در محل فرهنگسرای بانوان با تجلیل از حامیان برنامه و شرکت کنندگان اردو و رونمایی از فیلمهای تولید شده به کار خود پایان داد.
در این مراسم میردولت موسوی مدیر انجمن سینمای جوانان اردبیل در ابتدای جلسه عنوان کرد: این اردو با حضور سه فیلمساز مطرح کشور به عنوان استاد و ۱۵ فیلمساز برگزیده از ۱۳ شهر در سه ژانر «پلیسی- معمایی»، «کمدی» و «ملودرام» برگزار و در نهایت به تولید سه فیلم کوتاه منجر شد.
وی افزود: فیلمبرداری این سه فیلم در سه نقطه استان اردبیل از روستای «سولا» تا «تیفیه» با مدیریت سه کارگردان و فیلمساز مطرح کشور با کارگردانی 15 نفر در قالب سه گروه و همکاری بیش از 60 نفر در پشت صحنه از جمله فیلمبردار، صدابردار، تدوینگر، مدیر تولید، عکاس، منشی صحنه، طراح صحنه و لباس، چهره پرداز، دستیاران، بازیگران، نیروهای امدادی، حمل و نقل و… صورت گرفت.
مدیر انجمن سینمای جوانان اردبیل بیان کرد: بیشترین تمرکز این اردو بر حضور جوانان و فیلمسازان ۲۰ تا ۳۵ ساله بود که در مجموع ۵۰ دقیقه فیلم که ماحصل مشارکت و همدلی فیلمسازان و عوامل اجرایی بود.
موسوی با قدردانی از حا میان این رویداد مهم فرهنگی که بدون حمایت استانی کاملا غیر ممکن بود، تصریح کرد: خروجی این اردو تولید و نمایش سه فیلم کوتاه «اژدهای بالیقلو» در ژانر «پلیسی معمایی»، «سارالماز» در ژانر «کمدی» و «معلم مدرسه» در ژانر «ملودارم» بود.
مدیر انجمن سینمای جوانان استان اردبیل در پایان توجه به حوزه آموزش و تولید آثار را به عنوان یک زنجیره به هم پیوسته عنوان کرد و گفت: یک میلیارد تومان اعتبار برای برگزاری این رویدادها و حمایت از فیلمسازان در زمینه تولید فیلم کوتاه در قالب شورای پیچینگ به استان اردبیل اختصاص یافته که ما از فیلمسازان در حوزههای مختلف حمایتهای لازم را انجام میدهیم.
در ادامه عبداله بحرالعلومی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این رویداد مهم فرهنگی در اردبیل با بیان این که در قدیم اردبیل با عسل معروف بود و امروز با هنر، با قدردانی از فیلمسازان شرکت کننده در اردو ابراز امیدواری کرد که ماحصل چنین اردوهایی تولید آثار موفق در عرصه ملی و بینالمللی است که باعث سربلندی مسئولین و حامیان چنین برنامههایی است.
پس از اعطای گواهینامه آموزشی گروههای شرکت کننده در مراسم اختتامیه، رضوان باقلاچی مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری با اشاره به برگزاری رویداد 2023 اردبیل و معرفی اردبیل به عنوان پایتخت گردشگری از فیلمسازان خواست تا در تولید آثار خود به معرفی توانمندیهای این استان بیشتر بپردازند.
در پایان مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران ضمن قدردانی از حامیان و برگزار کنندگان سومین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» خود را فرزند آذربایجان و اردبیل معرفی کرد و این را باعث مباهات خود دانست و از فیلمسازان استان خواست تا سعی کنند آثار خود را به زبان مادری و از محتوای بومی و سرزمین خود تولید کنند که چنین آثاری باعث افتخارشان خواهد بود.
سومین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران که توسط انجمن سینمای جوانان اردبیل از تاریخ 9 تا 17 دیماه با مشارکت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل و حمایت معاونت امنیتی سیاسی استانداری، اداره کل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری، شورای اسلامی شهر و شهرداری، فرماندهی نیروی انتظامی، اداره کل امنیتی و انتظامی استانداری، سازمان حمل و نقل شهرداری، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، شرکت ملی کشت و صنعت و دامپروری پارس، سازمان مدیریت صنعتی نمایندگی استان اردبیل، هتل لاله سبلان، شرکت تعاونی تلاشگران مهر گرمی، اتاق خلاقیت ایران، کمیته علمی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی دبیرخانه رویداد 2023 اردبیل و مشارکت حدود 25 نفر از فیلمسازان، پیشکسوتان و هنرجویان دفتر اردبیل و نیز با حضور نزدیک به 40 نفر از بازیگران محلی و هنرورانی از روستای تیفیه استان اردبیل برگزار شد.
تدوین فیلم داستانی «تاسیان» به کارگردانی مهرداد عزیزی پارسا و تهیه کنندگی فاطمه باقری به پایان رسید.
به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، تدوین فیلم کوتاه داستانی «تاسیان» به کارگردانی مهرداد عزیزی پارسا و تهیه کنندگی فاطمه باقری که به قلم لاله قهرمانی نگارش و مرجان شکیبا نیکو آن را بازنویسی کرده است، به پایان رسید و برای حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی آماده شد.
فیلم داستانی «تاسیان» در لوکیشنهایی واقع در شهر تهران و شهرستان الموت فیلمبرداری شده است.
در خلاصه داستان فیلم کوتاه «تاسیان» آمده است: «مادر و دختری به نام هورا و یلدا درگیر جهالت اعضای روستا و خانواده خود شدهاند و در این راه با چالشهایی مواجه میشوند و… .»
در این «تاسیان» بازیگرانی چون فاطمه شکری، نازنین کیوانی، ریحانه فولادی، اسدلله دوستی، سعید چگینی، قربان شعبانی، آوا محمدی و مهرسانا خلیلی به ایفای نقش پرداختهاند.
عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از:
تهیه کننده: فاطمه باقری، کارگردان: مهرداد عزیزی پارسا، نویسنده: لاله قهرمانی، بازنویس: مرجان شکیبا نیکو، تدوین: مرجان طبسی، مدیر فیلمبرداری: ادریس محمودی، دستیار یک فیلمبردار: مرتضی قره گزلو، گروه فیلمبرداری: بهنام عطایی، محمدجواد رستگار و علی رضایی، مدیر صدابرداری: مجید امینی، دستیار صدا: ایمان مولایی، جانشین تهیهکننده: علیرضا بهرامی، طراح صحنه و لباس: پروا نریمانی، دستیار صحنه و لباس: پویا کابینی مقدم، عکاس: سجاد قلی پور، طراح چهره پردازی: حسین محمد حسن پور، دستیار کارگردان و منشی صحنه: بهارک همتی، دستیارکارگردان: امیررضا حمید راد، جانشین تولید: سمیه پارسایی، مدیر تدارکات: امیررضا فاطمی کیا، دستیار تدارکات:امیر مهدی شعبانی و سرمایه گذاران: سایت سانس هفت، شرکت بِه بُن و شرکت کیت الکترونیک.