کارگردان سینما و تلویزیون: سینمای فکور در آستانه انقراض؟

حسن لفافیان، متولد سال ۱۳۴۷ در مشهد، چهره‌ای پیشکسوت و چندبعدی در عرصه سینما و تلویزیون ایران است که فعالیت حرفه‌ای خود را از جوانی با عشق به هنر نمایش آغاز کرد. او نخستین گام‌های هنری‌اش را در سیستان و بلوچستان برداشت؛ ابتدا به عنوان عضو گروه تئاتر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان و سپس با پیوستن به انجمن سینمای جوانان زاهدان، جایی که ده فیلم کوتاه ۸ میلی‌متری ساخت و نفس‌های اولیه فیلمسازی را تجربه کرد. پس از فارغ‌التحصیلی در رشته کارگردانی سینما از دانشگاه هنر (۱۳۷۳)، لفافیان به‌صورت جدی وارد صنف دستیاران و برنامه‌ریزان سینمای ایران شد و برای نزدیک به دو دهه (۱۳۶۹ تا ۱۳۸۶) به‌عنوان دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز در بیش از ۳۰ فیلم سینمایی همکاری کرد. از جمله آثار شاخصی که با حضور او شکل گرفتند می‌توان به «شاخ گاو» (کیانوش عیاری)، «مرد پنجم» (محسن شهابی)، «جوانمرد» (جمشید آهنگرانی)، «شب برهنه» (سعید سهیلی)، «تارا و تب توت‌فرنگی» (سعید سهیلی)، و «خفاش» (علی‌اصغر شادروان) اشاره کرد. او همچنین در سریال‌های مطرحی مانند «محاکمه» (حسن هدایت)، «دانی و من» (علی عبدالعلی‌زاده)، و «سرزمین من و نقابداران» (مرتضی جعفری) به عنوان دستیار و برنامه‌ریز حضور فعال داشت. لفافیان در عرصه کارگردانی نیز آثار قابل‌توجهی خلق کرده است. فیلم نیمه‌بلند «لحظه‌های گمشده» (تهیه‌شده در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) و تله‌فیلم‌های پرشماری چون «مکافات»، «گره آخر»، و «روشنایی دریا» از جمله کارهای اوست که جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردند. به‌ویژه تله‌فیلم «حماسه ماندگار» که جایزه بهترین کارگردانی را در شانزدهمین جشنواره امور استانها (شیراز) برای او به همراه داشت، یا «بازی مهره سفید» که در بیست‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را نصیبش کرد. علاوه بر کارگردانی، لفافیان در زمینه فیلمنامه‌نویسی نیز دستی توانا دارد. فیلمنامه‌های سینمایی «ابوموسی دل‌بندر» (برنده جایزه ویژه جشنواره عمار)، «زمانی برای مرگ»، و «سینگو» از جمله آثار مکتوب او هستند که نشان‌دهنده دغدغه‌های روایی و اجتماعی‌اش اند. او همچنین با تأسیس مؤسسه فرهنگی «تصویرگران آسمان آبی» بستری برای تولید آثار مستقل فراهم کرد. در سال‌های اخیر، لفافیان با کارگردانی سریال‌های تلویزیونی پرتماشاگری مانند «به رنگ خاک» (۳۴ قسمت، شبکه یک)، «کلبه‌ای در مه» (۳۴ قسمت، شبکه سه)، و «حکم رشد» (۳۰ قسمت، شبکه سه) توانایی خود در جذب مخاطبان عام را نیز به نمایش گذاشت. همچنین حضور او به عنوان مجری طرح در سریال بین‌المللی «آمرلی» (فیلمنت) و ساخت سریال طنز «دربندون» (شبکه سه) نشان‌دهنده تنوع حرفه‌ای و انعطاف‌پذیری هنری‌اش است. حسن لفافیان با ترکیبی از تجربه عملی در بدنه صنعت سینما (از دستیاری تا برنامه‌ریزی)، تسلط بر فنون فنی مانند مونتاژ (نمونه: سریال «راز پدر»)، و نگاه مدیریتی (مشاوره در فیلم‌هایی مانند «یتیم‌خانه ایران» و ناظر کیفی شبکه‌های قرآن و نسیم) چهره‌ای جامع‌نگر در هنرهای تصویری ایران محسوب می‌شود. او که همواره بر اهمیت «سینمای اندیشه‌محور» تأکید دارد، با وجود همه چالش‌های صنفی، همچنان به خلق آثاری متعهد و جسورانه ادامه می‌دهد. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: آقای لفافیان، با توجه به صحبت های شما، به نظر می رسد سینمای ایران را به دو بخش «پرفروش اما سطحی» و «هنری اما کم­ فروش» تقسیم می­ کنید. آیا این دوگانگی را نشانه­ ی بحران می ­دانید یا تحول طبیعی سینما؟

لفافیان: دقیقاً بحران است، نه تحول! وقتی معیار موفقیت «فقط» فروش گیشه باشد، سینما از ماهیت هنری خود فاصله می­ گیرد. متأسفانه امروز فیلم­ های کمدیِ کم­ مایه که بیشتر شبیه تئاترهای لاله ­زاری هستند، گیشه را در اختیار گرفته ­اند، در حالی که سینمای اجتماعی و اندیشه ­محور به حاشیه رانده شده است. این نه ­تنها آسیب فرهنگی است، بلکه نشان دهنده ­ی سقوط سلیقه ­ی مخاطب است. 

سینمای خانگی: اما برخی معتقدند این سلیقه­ ی مخاطب است که تعیین­ کننده است. آیا نباید به انتخاب مردم احترام گذاشت؟

لفافیان: احترام به مخاطب مهم است، اما آیا وظیفه­ ی سینما فقط دنباله­ روی از سلیقه است؟ سینمای بزرگ جهان همواره پیشرو بوده، نه پیرو. وقتی مدیریت سینما به جای هدایت ذائقه ­ی مردم، تسلیم بخش خاصی از آن شود، نتیجه همین می­شود: انقراض سینمای فکور و جایگزینی آن با سرگرمی­ های زودگذر. 

سینمای خانگی: شما به رشد کیفی سینما در دهه­ ی ۷۰ و ۸۰ اشاره کردید. آیا این روند نزولی صرفاً به سیاست ­های مدیریتی برمی ­گردد یا عوامل دیگری هم دخیل هستند؟ 

لفافیان: در آن دوران، فیلمسازان دغدغه­ مند و مدیران باسواد، سینما را به عنوان «هنر» می­ دیدند، نه کالای صرفاً تجاری. امروز اما معادله برعکس شده: بازیگرانِ خاص با دستمزدهای نجومی، بازار را قبضه کرده­ اند و فیلم های اجتماعی حتی اگر خوب باشند، به دلیل هزینه­ های بالا و تبلیغات کم، شانسی برای رقابت ندارند. 

سینمای خانگی: آیا این را نمی ­توان نتیجه ­ی طبیعی اقتصاد سینما دانست؟ سرمایه­ گذاران ترجیح می ­دهند روی فیلم های پرفروش سرمایه­ گذاری کنند. 

لفافیان: مشکل همین­ جاست! وقتی دولت و نهادهای فرهنگی از سینمای اجتماعی حمایت نکنند، بخش خصوصی هم ریسک نمی­ کند. اما حمایت های فعلی هم اغلب سیاسی یا جناحی است، نه هنری. نتیجه؟ فیلم های سفارشی که حتی مخاطب خاص هم جذب نمی­ کنند. 

سینمای خانگی: شما به نگاه سیاسی و جناحی در حمایت ها اشاره کردید. آیا این موضع­ گیری ها مانع اصلی پیشرفت سینماست؟

لفافیان: بله! وقتی فیلمی با بودجه ­ی دولتی ساخته می­ شود اما از ابتدا با چتر سیاستگذاری­ های خاص همراه است، طبیعی است که مخاطب عام را جذب نکند. از طرف دیگر، در ژانرهای کمدی، خط قرمزها برداشته شده تا گیشه رونق بگیرد، اما برای سینمای جدی، همچنان محدودیت­ های بی­ جا وجود دارد. این دوگانگی، سینما را فلج کرده است.

سینمای خانگی: آیا این انتقاد را قبول دارید که برخی فیلمسازان به جای پرداختن به دغدغه­ های واقعی مردم، به سمت موضوعات فرمالیستی یا سفارشی گرایش پیدا کرده ­اند؟

لفافیان: البته! اما مقصر اصلی فیلمسازان نیستند؛ سیستم است. وقتی مدیریت فرهنگی حمایت را به طرح ­های «مورد پسند» محدود کند، فیلمسازان یا تسلیم می ­شوند یا از دور خارج. 

سینمای خانگی: با توصیفات شما، آینده ­ی سینمای ایران چگونه خواهد بود؟ 

لفافیان: اگر تغییر رویه ندهیم، سینمای هنری به کلی محو خواهد شد. اما خوشبختانه اخیراً نشانه­ هایی از حضور مدیرانی که به نظر می ­رسد دلسوز و باسوادند، دیده می ­شود. اگر این روند تقویت شود و نگاه­ های جناحی کنار گذاشته شود، می توان امیدوار بود که سینما به مسیر اصلی خود بازگردد. 

سینمای خانگی: اگر شما مدیر سینما بودید، چه می ­کردید؟

لفافیان: اولاً حمایت مالی عادلانه از همه ­ی ژانرها، نه فقط کمدی یا سینمای سفارشی. دوم، کاهش دخالت­ های غیرحرفه­ ای در فرآیند فیلمسازی، سوم، تبلیغات و اکران مناسب برای فیلم های کیفی. مهمتر از همه، بازگرداندن اعتماد فیلمسازان با ایجاد فضای رقابتی سالم. 

سینمای خانگی: نکته­ ی ناگفته ­ای دارید؟ 

لفافیان: تنها این را اضافه کنم که سینما آیینه ­ی جامعه است. اگر ما به عنوان صنف سینماگران و مدیران، این آیینه را بشکنیم، مردم هم به ما پشت خواهند کرد. امیدوارم روزی برسد که سینمای ایران نه با گیشه، بلکه با «اثر هنری»اش شناخته شود. 

سینمای خانگی: ممنون از صراحت و تحلیل های ارزشمندتان.

لفافیان: من هم ممنونم از وقتی که در اختیار من گذاشتید.

سینما در محاصره اندیشه‌های سطحی؛ بازگشت به شکوه؟

محمدرضا محمدی، چهره‌ای تکرارنشدنی در عرصه فرهنگ و هنر ایران، با بیش از چهار دهه فعالیت خستگی‌ناپذیر، تاروپود مدیریت فرهنگی و برنامه‌سازی رسانه‌ای را با ظرافتی بی‌نظیر درهم تنیده است. این استاد پیشکسوت که تحصیلات خود را در مقطع دکترای مدیریت فرهنگی و دوره‌های عالی رسانه به سرانجام رسانده، نه تنها به عنوان رئیس هیئت مدیره مؤسسه فرهنگی «تصویر آفتاب شرق» نقش آفرینی کرده، بلکه با خلق آثاری ماندگار مانند مجموعه مستندهای فاخر و برنامه‌های تلویزیونی پرمایه، میراثی گرانبها از خود به جای گذاشته است. نقش بی‌بدیل او در طراحی نظام رسانه‌ای مترو تهران، که تلفیقی هوشمندانه از مدیریت محتوای محیطی با اصالت‌های فرهنگی است، گواهی بر عمق نگاه راهبردی این مدیر فرهنگ‌ساز است. برگ‌های زرین افتخارات او، از جمله دریافت عنوان «هنرمند برتر» و «مدیرخلاق سال»، تنها بخشی از داستان پرافتخار زندگی حرفه‌ای این شخصیت برجسته است که همچنان به عنوان مشاوری ارشد در شوراهای تخصصی فرهنگ و هنر، چراغ‌دان خرد و تجربه‌اش را در خدمت اعتلای فرهنگ ایرانی-اسلامی نگاه داشته است. محمدی، این معمار فرهنگ و رسانه، نه تنها گذشته‌ای درخشان، که آینده‌ای روشن برای برنامه‌سازی هوشمندانه ترسیم کرده است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: سلام و عرض ادب خدمت شما آقای محمدی عزیز. امیدوارم سلامت و سربلند باشید. امروز می­خواهیم درباره وضعیت سینمای ایران گفتگو کنیم. به نظر می­رسد سینمای ما درگیر محدودیت ­های فکری خاصی است که گاهی با ارزش های دینی و هنری در تضاد است. تحلیل شما از این شرایط چیست؟ 

آقای محمدی: سلام و عرض ارادت. متأسفانه ما در فضایی محصور شده ­ایم که برخی جریان ­های فکری به ارزش های دینی و هنری تنه میزنند و دچار مغلطه شده ­ایم. این فضا، شأن مردم و نظام ما نیست. برخی آثار صرفاً به گیشه تکیه کرده ­اند، بدون ریشه­ های فکری، و در مواردی هم آثار قابل قبولی می ­بینیم، اما سینمای متفکر و حرفه ای که شایسته بزرگان ماست، عملاً به مخاطب عرضه نمی­ شود. 

سینمای خانگی: این مشکل فقط به سینما محدود نیست، بلکه در رسانه­ های دیگر مثل صداوسیما و پلتفرم­ های دیجیتال هم دیده می شود. به نظر شما چرا کنترل محتوایی در این فضاها ضعیف است؟ 

آقای محمدی: متأسفانه در برخی آثار، به ویژه در پلتفرم هایی مثل «نماوا» یا «فیلیمو»، گویا هیچ کنترلی وجود ندارد. مقایسه کنید با دهه ۶۰ که با وجود التهابات جنگ و انقلاب، فضای معنوی حاکم بود و آثار ارزشمندی تولید شد. امروز اما نه تنها از فضای بین­ المللی استفاده نکرده­ایم، بلکه بعضاً به سمت ارزش های مغایر با مبانی خود غلتیده ­ایم. حتی خانواده ­های مذهبی هم به سمت شبکه ­های ماهوارهای مثل «جم» گرایش پیدا کرده ­اند.

سینمای خانگی: به نظر شما مدیریت فرهنگی کشور چقدر در این وضعیت مقصر است؟ آیا وزارت ارشاد و سازمان سینمایی و ساترا موفق عمل کرده ­اند؟ 

آقای محمدی: مسئولان ما به اندازه شأن نظام و دین موفق نبوده­ اند. هر وزیر یا مدیر جدیدی که آمده، تنها تعدادی آثار تولید کرده، اما جریان سازیِ درستی اتفاق نیفتاده. ما هنوز نتوانسته­ ایم فیلم­ هایی بسازیم که مخاطب انبوه جهانی را جذب کند. صنعت سینمای ما نه بهره اقتصادی دارد، نه فرهنگی. این روند مردم را از سینمای داخلی دور کرده و به سمت تولیدات بیگانه سوق داده است.

سینمای خانگی: راه­ حل شما برای خروج از این بحران چیست؟ چگونه می ­توانیم سینمایی فاخر و اثرگذار داشته باشیم؟

آقای محمدی: باید به یک «مانیفست مشترک» برسیم؛ بر مبنای عرف ایرانی و مبانی دینی، اما نه به شکل قشری و کم­ محتوا. اندیشه­ های بزرگ و تفکر عمیق باید پایه تولیدات ما باشد. متأسفانه حتی بین صنوف سینمایی هم تفرقه وجود دارد و حاکمیت نتوانسته همدلی ایجاد کند. این فضا بسیار نگران­ کننده است.

سینمای خانگی: خیلی ممنونم. اگر نکته پایانی دارید، بفرمایید.

آقای محمدی: در همین حد بضاعت خودم عرض کردم. امیدوارم مفید بوده باشد. اگر صلاح دیدید منتشر شود، اگر نه، اصلاحش بفرمایید. انشاءالله که بتوانیم با تدبیر صحیح، سینمایی درخورِ مردم و انقلاب بسازیم. 

سینمای خانگی: بسیار متشکرم از وقتی که در اختیار پایگاه خبری سینمای خانگی گذاشتید.

از بحران‌های سینمای ایران تا راهکارهای نجات

نیما مهدیان اصل، متولد ۱۳۶۴ تهران و متأهل، مسیر پرثمری را در عرصه فرهنگ و هنر ایران طی کرده است. وی آموزش هنری خود را از هنرستان صدا و سیما آغاز کرده، پس از اخذ مدرک کارشناسی سینما با گرایش تدوین فیلم، مدارج عالی کارشناسی ارشد و دکترای مدیریت رسانه را طی نموده است. این فیلمساز متعهد در سال ۱۴۰۳ با دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم مستند سینمایی از جشنواره فیلم فجر، به یکی از چهره‌های شاخص سینمای مستند کشور تبدیل شد. سوابق اجرایی او شامل مدیریت روابط عمومی رئیس کمیته فرهنگی فدراسیون تیراندازی و مسئولیت واحد فنی و آرشیو مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. وی به مدت ۲۱ سال به عنوان کنشگر فرهنگی در حوزه فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت فعالیت داشته و آثاری ماندگار همچون “میراث ناپدری”، “آن مرد با اتوبوس آمد”، “همیشه مبارز”، “انگشتر بی نگین”، “سفره دار”، “دیار جوانمردان” و “یک وجب خاک” را خلق کرده است.

مهدیان اصل سابقه درخشانی هم در تدریس دارد و در زمینه‌های متنوعی از جمله مکاتب سینمایی، اصول تصویربرداری و کارگردانی، تئوری تدوین و مدیریت استراتژیک رسانه به تربیت نسل جدید هنرمندان پرداخته است. تجربیات بین‌المللی او شامل حضور در جشنواره‌های معتبر خارجی در مقام کارگردان بوده و در دهه ۸۰ نیز به عنوان طراح صحنه شبکه جام جم فعالیت داشته است. این چهره فرهنگی، تلفیقی کم‌نظیر از دانش آکادمیک، تجربه اجرایی و خلاقیت هنری را در کارنامه خود دارد. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: گمان نمی‌کنم شما موافق این گزاره باشید که سینمای امروز ایران با چالش‌های جدی روبه‌روست. شما وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهدیان: به گمانم، سینمای ایران امروز درگیر نوعی پارادوکس ساختاری میان ارزش‌های فرهنگی و منطق بازار شده است. از یک‌سو، بدنه خلاق و مستقل سینما در تلاش برای حفظ اصالت هنری و هویتی خویش است، و از سوی دیگر، جریان مسلط بر صنعت سینما – چه در سطح تولید، چه در سطح سیاست‌گذاری – در حال سوق دادن این هنر-صنعت به سمت مصرف‌گرایی سطحی و سوداگری بی‌پشتوانه است. این گسست، که می‌توان آن را شکاف بین معنا و منفعت نامید، موجب شده است که شاهد تولید انبوهی از آثار کم‌مایه باشیم که صرفاً تابع منطق لحظه‌ای گیشه‌اند، در حالی‌که ظرفیت‌های روایی، زیبایی‌شناختی و فرهنگی سینمای ایران فراتر از این‌هاست.

سینمای خانگی: پس شما معتقدید که سینمای امروز بیشتر به سوی بازاری‌گرایی رفته است؟

مهدیان: بی‌تردید. آنچه در حال رخ دادن است، استحاله تدریجی سینمای فرهنگی به سود سینمای کالایی‌ست. غلبه‌ نگاه صرفاً اقتصادی، آن هم به شکل افراطی و کوتاه‌بینانه، سبب شده تولید آثار مسئله‌محور، خلاقانه و جامعه‌شناختی به حاشیه رانده شود و فیلم‌هایی غالب شوند که صرفاً نقش تسکین‌دهنده لحظه‌ای دارند.

سینمای خانگی: ولی برخی می‌گویند که سینمای ایران پیشرفت‌های زیادی داشته…

مهدیان: بله، اگر صرفاً از منظر فنی یا تکنولوژیک نگاه کنیم – مثلاً در زمینه تصویر، صدا یا جلوه‌های ویژه – پیشرفت‌هایی حاصل شده است. اما در سطح محتوا، روایت‌پردازی و جایگاه اجتماعی سینما، ما با نوعی افت معنا مواجهیم. زمانی حتی با محدودیت‌های شدید، فیلم‌هایی تولید می‌شدند که جهان‌روایت‌شان به‌لحاظ انسانی، فلسفی و اخلاقی بسیار عمیق بود. امروز چنین تجربه‌هایی نادر شده‌اند.

سینمای خانگی: گفته می‌شود که بسیاری از فیلم‌سازان مستقل به پلتفرم‌های نمایش خانگی مهاجرت کرده‌اند. نظر شما چیست؟

مهدیان: این مهاجرت، بیش از آنکه انتخابی داوطلبانه باشد، نوعی جابجایی اجباری ناشی از حذف تدریجی فضاهای عمومی اکران و سانسورهای سلیقه‌ای است. نتیجه‌اش، تحلیل رفتن زبان سینمایی ما و تضعیف خرده‌روایت‌هایی‌ست که هویت فرهنگی ما را می‌سازند. اگر نتوانیم از سینما به عنوان بستر گفت‌وگوی اجتماعی و بازنمایی مسائل زیست‌جهان ایرانی استفاده کنیم، در آینده‌ای نه‌چندان دور با خلأ معنایی مواجه خواهیم شد.

سینمای خانگی: از نظر شما عوامل اصلی ایجاد این وضعیت چیست؟

مهدیان: می‌توان از نبود یک سیاست فرهنگی کلان، شفاف و آینده‌نگر نام برد. آنچه امروز شاهدیم، مدیریت فرهنگی کوتاه‌مدت، واکنشی و گاه حتی انفعالی‌ست که نه تنها نقش سیاست‌گذارِ هدایت‌گر را ایفا نمی‌کند، بلکه حتی در جایگاه تنظیم‌گر (Regulator) هم حضور مؤثری ندارد. در غیاب چنین نگاهی، عرصه سینما یا رها به دست بازیگران سودمحور می‌شود، یا اسیر بروکراسی غیرقابل پیش‌بینی.

سینمای خانگی: اما برخی معتقدند که دولت و حاکمیت نباید در سینما دخالت کند.

مهدیان: درست است که نباید در مصادیق دخالت کرد، اما فقدان رگولاتوری فرهنگی هوشمندانه، فضا را به‌سمت بی‌عدالتی و هرج‌ومرج می‌برد. بدون نظارت و سیاست‌گذاری اصولی، میدان به نفع گروه‌هایی چون سالن‌داران، سرمایه‌داران رانتی یا سلبریتی‌محوران خالی می‌شود. این اتفاق منجر به زوال تدریجی ارزش‌های فرهنگی در سینما خواهد شد.

سینمای خانگی: اگر این روند ادامه یابد، آینده سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟

مهدیان: ما با خطر جدی قطع ارتباط میان سینما و مخاطب آگاه مواجهیم. اگر سینما از نقش هویتی، تربیتی و انتقادی‌اش تهی شود و صرفاً به یک ابزار تفریحی آن‌هم کم‌مایه تقلیل یابد، شاهد افول عمیق سرمایه اجتماعی سینما خواهیم بود. این نه‌فقط مرگ یک مدیوم، بلکه تضعیف حافظه فرهنگی یک ملت است.

سینمای خانگی: چه راهکاری برای خروج از این بحران پیشنهاد می‌کنید؟

مهدیان: من معتقدم باید نهاد مستقلی متشکل از سینماگران، اقتصاددانان فرهنگی، و صاحب‌نظران حقوقی شکل گیرد تا هم به تنظیم سیاست‌های حمایتی بپردازد و هم به طراحی ساختارهای پایداری برای توسعه سینما. این نهاد می‌تواند بر اساس مشارکت صنفی و منابع اقتصادی درون‌زا مانند سهمی از فروش بلیت یا پلتفرم‌های آنلاین، صندوقی حمایتی ایجاد کند.

سینمای خانگی: منظورتان همان صندوق حمایتی سینماست؟

مهدیان: بله، ولی نه یک صندوق دولتی سنتی. بلکه یک سازوکار شفاف، با نظارت بین‌رشته‌ای، که بتواند میان عدالت فرهنگی و پویایی بازار توازن ایجاد کند. در این صورت، هم از فشار مستقیم بر بودجه دولتی کاسته می‌شود و هم سینماگران احساس وابستگی یا رانت‌جویی نخواهند داشت.

سینمای خانگی: اما خسارات مالی یا حیثیتی پروژه‌های شکست‌خورده چه می‌شود؟

مهدیان: اگر شاخص‌های حمایت مبتنی بر معیارهای فنی، فرهنگی و شفاف باشد – نه ذوق‌زدگی یا روابط پشت‌پرده – بسیاری از این خسارات قابل پیشگیری است. امروز مشکل ما نه کمبود منابع، بلکه نابرابری در تخصیص و نبود شفافیت در فرایند تصمیم‌گیری‌ست.

سینمای خانگی: آیا مصداقی دارید؟

مهدیان: بله. در حال حاضر، بودجه تولید یک فیلم با مشخصات تقریباً مشابه، ممکن است در دو مسیر دولتی و خصوصی تا دو برابر اختلاف داشته باشد. این یعنی نه فقط نبود استاندارد هزینه‌سنجی، بلکه نبود شفافیت ساختاری. ارقام فروش، تعداد تماشاگر، میزان سرمایه‌گذاری، همگی اغلب در سایه‌ای از ابهام باقی می‌مانند.

سینمای خانگی: راه‌حل جایگزین مالی شما چیست؟

مهدیان: پیشنهاد من ایجاد «صندوق وقف یا نذر سینمایی» است. همان‌طور که برای مسجد، مدرسه یا بیمارستان وقف داریم، چرا برای تولید فیلم فرهنگی و فاخر نداشته باشیم؟ این سازوکار، هم ریشه در سنت‌های بومی دارد و هم از نظر مالی امکان‌پذیر است.
صد البته این نظریه می بایست قویا به چالش منصفانه و علمی کشیده شود.
سینمای خانگی: پس به عقیده‌ شما، این نوع سرمایه‌گذاری فرهنگی، نوعی بیمه‌ اجتماعی و فرهنگی است؟

مهدیان: دقیقاً. اگر سینما را صرفاً سرگرمی تلقی کنیم، آن را فروکاسته‌ایم. سینما، در واقع یکی از ستون‌های حافظه جمعی، هویت تاریخی و بازنمایی فرهنگی ماست. سرمایه‌گذاری در سینما، سرمایه‌گذاری در آینده فکری و اجتماعی کشور است.

سینمای خانگی: آقای مهدیان عزیز، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. تحلیل‌های دقیق و روشنگر شما قطعاً برای تمامی دغدغه‌مندان سینمای ایران قابل تأمل خواهد بود.

مهدیان: من هم از شما بابت فراهم کردن این فرصت برای گفت‌وگویی عمیق و مسئولانه تشکر می‌کنم. باور دارم که حتی طرح چنین دغدغه‌هایی، می‌تواند نقطه آغازی برای تغییرات بنیادین در فضای فرهنگی کشور باشد.

سینمای خانگی: به امید روزی که شاهد باززایی و شکوفایی دوباره سینمای ایران باشیم. برای شما آرزوی موفقیت روزافزون داریم.

نقد بی‌پروا به سینمای ایران: اقتصاد بیمار به جان هنر افتاده است

بیژن همدرسی، چهره نام ­آشنای عرصه فرهنگ و هنر ایران، مسیر حرفه­ ای پرباری را از سال ۱۳۶۷ با بازی در فیلم سینمایی «روزنه» ساخته جمال شورجه آغاز کرد و به تدریج با حضوری پررنگ در عرصه ­های مختلف هنری، از بازیگری تا  نویسندگی و مستندسازی ، به هنرمندی جامع ­الاطراف تبدیل شد. این مدیر تحصیلکرده که در طول سه دهه فعالیت مستمر هنری، آثاری ماندگار در ژانرهای مختلف خلق کرده است، هم در قامت نویسنده  فیلم­ های سینمایی چون «مروارید سیاه» و سریال های تلویزیونی مانند «ضلع ششم» و «داستان های خدا» درخشیده و هم در جایگاه مستندساز متعهد، مسئولیت ساخت ۳۰ اثر مستند در حوزه های اجتماعی، سیاسی، علمی و پزشکی را بر عهده داشته است. بیژن همدرسی که فعالیت هنری خود را از پایین­ ترین پله ­های صنعت سینما آغاز کرد و به ترتیب تجربه دستیاری کارگردانی، برنامه ­ریزی تولید و تهیه­ کنندگی برنامه­ های تلویزیونی را کسب نمود، امروز به عنوان تحلیلگری صاحبنظر در عرصه­ های اجتماعی و هنری نیز شناخته می شود. مسیر تکاملی این هنرمند خستگی­ ناپذیر، از بازیگری تا کارگردانی و نویسندگی، گواهی بر عمق نگاه و وسعت دید او در عرصه هنرهای نمایشی است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی­ اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: آقای همدرسی، شما معتقدید سینمای ایران امروز گرفتار کم‌رمقی، تکرار و فقدان اصالت شده است. این در حالی است که دهه 60 را نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران می‌دانید. آیا این مقایسه منصفانه است؟ مگر نه اینکه شرایط آن دوره کاملاً استثنایی بود؟

بیژن همدرسی: ببینید، دقیقاً همین تفاوت جالب توجه است. دهه 1360 با وجود تمام محدودیت‌های ناشی از جنگ تحمیلی، شرایط دشوار اقتصادی و فضای فرهنگی خاص، شاهد خلق آثاری مانند «دونده» امیر نادری، «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی و «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی بود. سینما در آن دوره نه به عنوان ابزار سرگرمی صرف، بلکه به مثابه رسانه‌ای متعهد و اندیشه‌ورز قد علم کرد.

سینمای خانگی: اما به سینمای دفاع مقدس هم اشاره کرده‌اید که در همان دوره متولد شد. آیا امروز چنین سینمایی وجود ندارد؟

بیژن همدرسی: متأسفانه سینمای دفاع مقدس امروز دچار تکرار مضامین و کلیشه‌ها شده است. در آن دوره آثاری مانند «بلمی به سوی ساحل» رسول ملاقلی‌پور یا «دیده‌بان» و «مهاجر» ابراهیم حاتمی‌کیا با وجود محدودیت‌های فنی و بودجه‌ای، سرشار از احساس، معنا و قهرمانانی بودند که از دل مردم برخاسته بودند. امروز اما این عمق را کمتر می‌بینیم.

سینمای خانگی: شما دهه 70 را دوران بلوغ و شکوفایی سینمای ایران خوانده‌اید. چه عواملی این تحول را ایجاد کرد؟

بیژن همدرسی: در دهه 1370 با گشایش نسبی فضای فرهنگی، شاهد جسارت بیشتری در پرداختن به موضوعات متنوع بودیم. فیلم‌هایی مانند «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا، «زیر نور ماه» سیدرضا میرکریمی و «طعم گیلاس» عباس کیارستمی نمونه‌های درخشان این دوره هستند. سینمای دفاع مقدس نیز در این دهه با آثاری چون «حمله به اچ-3» و «سفر به چزابه» به کار خود ادامه داد.

سینمای خانگی: پس چه شد که از دهه 80 به بعد شاهد افول بودیم؟ شما به «جشنواره‌زدگی» اشاره کرده‌اید.

بیژن همدرسی: دقیقاً. از دهه 1380 به بعد، پررنگ شدن تب جشنواره‌های خارجی، فشارهای اقتصادی گیشه و ظهور نوعی سانسور غیررسمی، باعث فاصله گرفتن سینما از دغدغه‌های واقعی مردم شد. هرچند آثاری مانند «چهارشنبه‌سوری» و «درباره الی…» اصغر فرهادی توانستند توجه را جلب کنند، اما جریان غالب به سمت تکرار فرمول‌های موفق گذشته رفت.

سینمای خانگی: و دهه 90؟ به نظر شما ظهور پلتفرم­های نمایش خانگی چه تأثیری داشت؟

بیژن همدرسی: (با لبخند) متأسفانه نتوانستیم آنطور که باید نقش مثبتی ایفا کنیم. به جای بستری برای نوآوری، به بازاری برای بازتولید خشونت و اغواگری‌های بی‌محتوا تبدیل شدیم. سریال‌هایی با محوریت «ضدقهرمان»‌های سطحی که با نمایش سیگار، سلاح و بحران‌های جعلی، ذائقه مخاطب را تخریب کردند. در کنار این، سینمای زیرزمینی هم که هدفش فقط حضور در جشنواره‌های خارجی بود، به جای ارتباط با جامعه ایرانی، به اعتراض صرف بسنده کرد.

سینمای خانگی: شما از «غیبت قهرمان» و «فراموشی مخاطب کودک» به عنوان مشکلات بزرگ یاد کرده‌اید. اینها چقدر مهم هستند؟

بیژن همدرسی: بسیار حیاتی! ما دیگر شخصیت‌هایی مانند قاسم در «آژانس شیشه‌ای» یا مهدی نریمان در «پرواز در شب» را نمی‌بینیم. از طرفی، سینمای کودک که روزگاری با آثاری مانند «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» نسل‌ها را پرورش داد، امروز به حاشیه رفته است. این یعنی حذف ابزار کلیدی آموزش فرهنگی و اخلاقی.

سینمای خانگی: ریشه اصلی این مشکلات را در چه می‌بینید؟

بیژن همدرسی: اقتصاد بیمار و ترس از شکست. فیلم‌سازان امروز به سود کم‌ریسک و تولید آثار مشابه عادت کرده‌اند. حتی تکرار موضوعات بی‌ارزش هم به دلیل تضمین مخاطب، سودآور شده است. این چرخه‌ای معیوب از تولید «هیچ» است.

سینمای خانگی: راه حل شما چیست؟ چگونه می‌توان به سینمای اصیل بازگشت؟

بیژن همدرسی: نیازمند بازگشت به ایمان هستیم؛ ایمان به قدرت روایت، به خلق قهرمانان باورپذیر، و به ارزش‌های انسانی. باید از سودهای کوتاه‌مدت به سرمایه‌گذاری بلندمدت فرهنگی روی آوریم. سینمای ایران تنها زمانی جایگاه واقعی خود را بازیابی می‌کند که بار دیگر «جهان را باور کند» و «جهان را روایت کند».

سینمای خانگی: سپاسگزارم از این گفت‌وگوی صریح و پرمحتوا. آقای همدرسی، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. این گفتگوی عمیق و دغدغه­مندانه قطعاً برای همه علاقمندان به سینمای ایران ارزشمند خواهد بود.

بیژن همدرسی: من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگو بتواند گامی هرچند کوچک در جهت احیای سینمای بااصالت و مردمی ایران باشد. به قول قدیمی‌ها، “سینما آیینه جامعه است” و ما باید این آیینه را پاک نگه داریم.

سینمای خانگی: قطعاً چنین خواهد شد. برای شما آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم بازهم میزبان تحلیل‌های ژرف شما درباره سینمای ایران باشیم.

در جستجوی راهکار ارتقای آثار تلویزیونی و سینمایی در گفتگو با سید حمید طباطبایی

سید حمید طباطبایی چهره ای پیشکسوت در عرصه فرهنگ و رسانه، با تحصیلات سینمایی و با سابقه ای درخشان به عنوان تهیه‌کننده ارشد صدا و سیمای خراسان رضوی شناخته می شود. طراحی و اجرای برنامه پرمخاطب «تا نیایش» در شبکه تهران، که بیش از دو دهه با همان ساختار اولیه تداوم یافته و جایگاه نخست را در جذب مخاطب کسب کرد، از برجسته‌تر ین دستاوردهای اوست. وی در نقشهای مدیریتی متنوعی همچون معاونت هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، قائم‌مقام جشنواره های ملی نظیر امام رضا (ع) و فیلم فجر، و دبیری جشنواره‌های تئاتر و کودکان مشهد ظاهر شده است. به عنوان نویسنده، منتقد ادبی و خالق ده ها داستان کوتاه و بلندِ منتشرشده در رسانه ها، تأثیری ماندگار بر زیست فرهنگی ایران گذاشته است. فعالیت های او در شوراهای فنی موسیقی، بازبینی فیلم ها و همکاری با جراید سراسری، گواهی بر عمق حضورش در لایه‌های مختلف هنر معاصر است. در مصاحبه اختصاصی پایگاه خبری سینمای خانگی با ایشان در جستجوی راهکار ارتقای آثار تلویزیونی و سینمایی هستیم.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، آقای سید حمید طباطبایی در گفتگو با این رسانه در پاسخ به این سؤال که به نظر شما به عنوان یکی از پیشکسوتان عرصه تولید، چرا در سالهای اخیر شاهد کاهش آثار فاخر تلویزیونی و سینمایی بوده‌ایم؟ گفت:

طباطبایی: واقعیت این است که تولید اثر فاخر مانند باغبانی است که نیاز به خاک مناسب، آب کافی و نور کافی دارد. متأسفانه در سالهای اخیر، برخی از این ارکان دچار ضعف شده‌اند. از یک سو، عجله برای تولید سریع و ارزان، کیفیت را قربانی کمیت کرده است. از سوی دیگر، فاصله گرفتن از پژوهش عمیق و توجه صرف به فرم بدون محتوای غنی، آثار ما را از اصالت لازم دور نگه داشته است.این ضعف بخصوص در آثار سینمایی بیشتر دیده می شود

سینمای خانگی: درباره مشکل فیلمنامه‌ها بیشتر توضیح می‌فرمایید؟

طباطبایی: فیلمنامه ستون فقرات هر تولیدی است. وقتی این ستون سست باشد، هر چقدر هم که در سایر بخش‌ها هزینه کنیم، نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود. مشکل اصلی اینجاست که گاهی فیلمنامه‌ها بدون مطالعه کافی و شناخت واقعی از مخاطب نوشته می‌شوند. باید بپذیریم که مخاطب امروز بسیار هوشمندتر از گذشته است و به سادگی نمی‌توان او را با کلیشه‌های تکراری راضی نگه داشت.شما ببینید در سالهای اخیر کدام محصول سینمایی نفیس و با شکوه اکران شده که مایه مباهات باشد.

سینمای خانگی: در مورد کیفیت فنی تولیدات نظرتان چیست؟

طباطبایی: تکنولوژی در حال پیشرفت است و مخاطبان ما از طریق شبکه‌های مختلف با استانداردهای جهانی آشنا هستند. وقتی کیفیت تصویر، صدا و جلوه‌های ویژه ما با این استانداردها فاصله داشته باشد، ناخودآگاه اعتماد مخاطب را از دست می‌دهیم. البته این به معنای تقلید کورکورانه نیست، بلکه باید با حفظ هویت ایرانی-اسلامی، از تکنیک‌های روز جهان برای بیان بهتر مفاهیم خود استفاده کنیم.
پ

سینمای خانگی: به نظر شما مدیران تولید چه تغییراتی باید ایجاد کنند؟

طباطبایی: مدیریت تولید نیاز به نگاهی بلندمدت دارد. گاهی اوقات تصمیم‌های کوتاه‌مدت و مقطعی، آسیب‌های بلندمدتی به کیفیت آثار وارد می‌کند. باید شجاعت داشته باشیم که به برخی تولیدات زمان بیشتری بدهیم، بودجه مناسبتری اختصاص دهیم و مهمتر از همه، به تیم‌های خلاق اعتماد کنیم. تجربه نشان داده است که آثار ماندگار، حاصل همین صبر و حوصله و دقت نظر بوده‌اند.

سینمای خانگی: آیا نمونه‌های موفقی وجود دارد که بتوان از آنها الگو گرفت؟

طباطبایی: بله، اگر به خاطر داشته باشید، تولیداتی مانند “مختارنامه” یا “شهرزاد” و اخیرا” هم می شود از مینی سریال “در انتهای شب” نام برد که نشان دادند وقتی تمام عوامل یک تولید هماهنگ و باانگیزه کار کنند، چه نتایج درخشانی می‌توان گرفت. این آثار ثابت کردند که می‌توان هم مخاطب را جذب کرد، هم کیفیت فنی بالایی داشت و هم محتوای ارزشمند ارائه داد. رمز موفقیت آنها در هماهنگی بین پژوهش، فیلمنامه قوی، کارگردانی خلاق و اجرای حرفه‌ای بود.

سینمای خانگی: برای آینده چه پیشنهادی دارید؟

طباطبایی: معتقدم باید با تشکیل اتاق‌های فکر تخصصی، آسیب‌شناسی دقیقی از وضعیت فعلی داشته باشیم. سپس با برنامه‌ریزی بلندمدت و استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود، گام‌های عملی برداریم. مهم این است که بدانیم تولید اثر فاخر اتفاقی نیست، بلکه نتیجه یک فرآیند حساب شده و علمی است. اگر این مسیر را با صبر و حوصله طی کنیم، بدون شک شاهد تحولی چشمگیر در کیفیت تولیدات خواهیم بود. در این خصوص سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه ای خطیر و سنگین دارد.

سینمای خانگی: از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

سریال های تازه در شبکه نمایش خانگی

سریال‌های «محکوم»، «جادوی سفید»، «برتا»، «بامداد خمار»، «سووشون»، ‌«هزار و یک شب»، «شکارگاه»، «اجل معلق»، «کنکل» به زودی از شبکه نمایش خانگی منتشر می‌شوند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از تریبون اقتصاد؛ بازار سریال‌سازی نمایش خانگی مدتی در اختیار سه پلتفرم فیلیمو، نماوا، و فیلم‌نت بود. با ورود رقبای جدیدی همچون شیدا و استارنت رقابت بین پلتفرم‌ها برای تولید سریال و جذب مخاطب حساس‌تر شده است. نتیجه این رقابت تکثر و تنوع بیشتر سریال‌هایی است که برای انتشار از شبکه نمایش خانگی جلوی دوربین رفته‌اند. در ادامه گزارش مروری داریم بر آثار سریالی که مراحل تولید آنها به اتمام رسیده و در آستانه پخش از شبکه نمایش خانگی هستند.

به گزارش ایرنا، سریال «محکوم» جدیدترین محصول فیلیمو به کارگردانی سیامک مردانه و تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری است که قرار است به زودی از این پلتفرم منتشر شود.

پژمان جمشیدی، ساره بیات، مهران غفوریان، کوروش تهامی، الهام کردا و سیامک انصاری، اسماعیل محرابی، رامین پرچمی و… از بازیگران اصلی این سریال هستند.

محمدرضا منصوری تهیه‌کننده‌ای است که تولید فیلم‌های مطرحی همچون «دسته دختران» را در کارنامه خود دارد و در نمایش خانگی نیز با تولید سریال‌های موفقی چون «سقوط» و «حیثیت گمشده» توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند.

سیامک مردانه کارگردان این سریال که اولین تجربه کارگردانی خود را پشت سر می‌گذارد پیش از این تجربه دستیاری کارگردانی در سینما را در فیلم‌های علی شاه‌حاتمی و محمدحسین مهدویان داشته و حالا «محکوم» اولین کار جدی او در تولید سریال است که با فیلمنامه‌ای از مهران مهدویان قرار است به پخش برسد.

سریال «هزار و یک شب» که محصول مشترک ایران و ترکیه به کارگردانی مصطفی کیایی قرار است به زودی از پلتفرم فیلیمو به نمایش دربیاید. در خلاصه داستان این سریال آمده است: «ما در روشن‌ترین شب، به تاریکی قدم می‌ذاریم…مرگ را از زندگی می‌دزدیم و زندگی را به مرگ برمی‌گردونیم.»

هدیه تهرانی، بهرام رادان، پرویز پرستویی، محسن کیایی، سحر دولتشاهی و… بازیگران اصلی سریال «هزار و یک شب» هستند. باید بدانید که از بازیگران مطرح دو کشور ایران و ترکیه در این سریال حضور دارند و «هزارویک‌شب» همزمان در این دو کشور، پخش خواهد شد.

فیلمبرداری این سریال در ترکیه و ایران انجام شده است. داستان «هزار و یک شب» یک قصه بومی برای کل منطقه غرب آسیا است و همه مردم این منطقه با این قصه همذات‌پنداری دارند. این مجموعه داستان پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده است.

آیدا پناهنده با «جادوی سفید» برمی‌گردد

سریال «جادوی سفید» به کارگردانی آیدا پناهنده و تهیه‌کنندگی محسن خباز و محمد یمینی به زودی برای پخش در پلتفرم فیلیمو آماده خواهد شد.

این سریال یک اثر تاریخی است که دوران قاجار را روایت می‌کند و قصه آن از سال ۱۲۵۰ به مدت ۴ دهه ادامه می‌یابد.

پارسا پیروزفر، علی شادمان و پردیس پورعابدینی ایفاگر نقش‌های اصلی سریال هستند.

این دومین تجربه سریال‌سازی آیدا پناهنده بعد از «در انتهای شب» است. همچنین در این سریال شاهد سومین همکاری پارسا پیروزفر با این کارگردان بعد از فیلم سینمایی «تی تی» و سریال «در انتهای شب» خواهیم بود.

سریال «جادوی سفید» در قالب ۸ قسمت به نگارش درآمده است.

شهرام حقیقت‌دوست در سریال پلیسی «برتا»

سریال «برتا» به کارگردانی امیرحسین ترابی و با بازی شهرام حقیقت‌دوست به زودی از شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. داستان این سریال با گم شدن یک اسلحه برتا شکل می‌گیرد که ماجراهایی به دنبال دارد.

امیرحسین ترابی پیش از این سریال «خون سرد» را ساخته بود که در آن سریال هم شهرام حقیقت‌دوست حضور داشت و نقش یک پلیس را بازی می‌کرد. او در دومین همکاری‌اش با ترابی باز هم نقش یک پلیس را دارد.

سریال «خون سرد» درباره یک پزشک است که در پزشکی قانونی کار می‌کند، اما خودش همان قاتل زنجیره‌ای است که آزارگران زنان را می‌کشد و پلیس به دنبال اوست.

گفته شده این سریال فصل دوم سریال «خونسرد» و یا اسپین آف این سریال با محوریت شخصیت پلیس با بازی شهرام حقیقت دوست است. در کنار شهرام حقیقت‌دوست، مهدی حسینی‌نیا و سارا بهرامی تیم اصلی بازیگران این اثر را تشکیل می‌دهند.

رضا عطاران و یک سریال کمدی

رضا عطاران با حضورش در یک سریال کمدی می‌تواند خاطرات خوش مجموعه‌های تلویزیونی ماه رمضانی در دهه هشتاد را زنده کند. سریال «اجل معلق» با بازی رضا عطاران قرار است به زودی از پلتفرم فیلم‌نت پخش شود. این سریال کمدی به کارگردانی عادل تبریزی و تهیه کنندگی ابراهیم عامریان تولید شده است. رضا عطاران نقش اصلی این سریال کمدی را بازی کرده و در کنار او بازیگرانی چون عباس جمشیدی‌فر حضور دارند.

فیلمنامه «اجل معلق» را حمزه صالحی نوشته است که در کارنامه کاری‌اش فیلم‌های پرفروش «تگزاس»، «دینامیت»، «انفرادی» و «بخارست» دیده می‌شود.

احتمال انتشار این سریال بعد از پایان پخش سریال «جان سخت» وجود دارد.

اقتباس نرگس آبیار از پرفروش ترین رمان عاشقانه بعد از انقلاب

«بامداد خمار» عنوان دومین سریال کارنامه نرگس آبیار است که بخشی از تصویربرداری آن در شهرستان قزوین انجام شده است.

این درام عاشقانه که با اقتباس از پرفروش ترین رمان عاشقانه بعد از انقلاب ساخته شده است، روایت دختر یک خانواده اعیان طهران قدیم با نام محبوبه است که عاشق شاگرد نجاری محله شان می شود. او خواستگارهایش را رد می کند و در برابر خانواده اش می ایستد تا آنها این عشق را به رسمیت بشناسند و به ازدواج او با رحیم رضایت دهند. غافل از اینکه چرخ گردون روزگار گاهی بر وفق مراد نمی چرخد.

ترلان پروانه (محبوبه)، رضا کیانیان (خان عمو)، علی مصفا (بصیرالملک)، گلاب آدینه(مادر رحیم)، علی اوسیوند، بهنوش بختیاری، مرجانه گلچین، گلاره عباسی، لاله اسکندری، حسین کیانی، پدرام شریفی، ستاره پسیانی و حمید صفت‌ از بازیگران این سریال هستند. سریال «بامداد خمار» به زودی از شیدا پخش می‌شود.

«سووشون» از مبارزه مردم شیراز می‌گوید

سریال تاریخی حادثه‌ای «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی که با اقتباس از رمان ماندگار سیمین دانشور ساخته شده از محصولات نماوا برای امسال است.

بهنوش طباطبایی و میلاد کیمرام، آزاده صمدی تا مجید صالحی و ترلان پروانه و سام درخشانی در این سریال به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفته‌اند.

«سووشون» که یک واقعه نگاری از تاریخ معاصر دارد، در باغ عفیف‌آباد شیراز واقع در استان فارس کلید خورد. این سریال داستان مبارزه مردم شیراز را در مقابله با استعمار روایت می‌کند. بهنوش طباطبایی و میلاد کی‌مرام نقش محوری سریال را برعهده دارند.

یک درام پلیسی با بازی صابر ابر و هانیه توسلی

پخش سریال «کنکل» ساخته رامتین لوافی و تهیه‌کنندگی محمد مسعود از پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در پلتفرم استارنت آغاز می‌شود.

لوافی پیش از این کارگردانی آثار موفقی همچون «برلین ۷-» و «هت تریک» را بر عهده داشته و جوایز متعددی نیز از جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی کسب کرده است.

«کنکل» یک سریال درام پلیسی ۱۵ قسمتی است که در خلاصه داستان آن آمده: دزدی مواد اولیه گران‌قیمت در کارخانه تکرار می‌شود، اما برای حفظ آبرو به بیرون کارخانه درز نمی‌کند، تا اینکه بالاخره پای پلیس به ماجرا باز می‌شود. شایعات در اطراف یکی از کارگران شدت می‌گیرد و بازداشت آن کارگر آغازگر ماجراهای دیگری است؛ اتفاقاتی که فراتر از انتظار ماست.

صابر ابر، هانیه توسلی، مهدی پاکدل، پدرام شریفی، ستاره پسیانی، حسین امیدی، محمد صدیقی مهر، مرجان اتفاقیان، محمدرضا صولتی، فرید قبادی و فرزین محدث، بهرام ابراهیمی، مائده طهماسبی بازیگران سریال «کنکل» هستند.

سریال «شکارگاه» بعد از «آکتور»

سریال «شکارگاه» دومین تجربه سریال‌سازی نیما جاویدی برای شبکه نمایش خانگی است که پیش از این سریال «آکتور» را با بازی نوید محمدزاده و احمد مهرانفر ساخته بود.

نیما جاویدی که سریال «آکتور» را به عنوان اولین تجربه سریال سازی خود در فیلیمو ساخته بود حالا در دومین تجربه خود این مینی سریال ۹ قسمتی را در حال و هوای قاجار جلوی دوربین برده است. جاویدی پیش از این در فیلم «سرخپوست» تجربه ساخت فیلم در فضای تاریخ معاصر و دوره پهلوی را دارد و نشان می‌دهد علاقه او به فضای تاریخی باعث شده است در سریال جدیدش به دنبال تجربه های جدید برود.

«شکارگاه» همکاری مجدد پرویز پرستویی و محسن کیایی بعد از فیلم «مطرب» و سریال‌های «هم‌گناه» و «هزار و یک شب» است.

پژمان بازغی مهمان پلتفرم رسانه تصویری «آن» می‌شود/ تقدیم بخشی ویژه به قربانیان بندرعباس

سینمای خانگی: قسمت جدید برنامه پلتفرم با حضور پژمان بازغی و تقدیم بخشی ویژه به قربانیان حادثه انفجار بندر شهید رجایی امشب پخش می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی و به نقل از روابط عمومی رسانه تصویری آن؛ تازه‌ترین قسمت از برنامه “پلتفرم” رسانه تصویری “آن” دوشنبه ۸ اردیبهشت(امشب) با حضور پژمان بازغی بازیگر سینما و تلویزیون و رییس انجمن بازیگران سینمای ایران از ساعت ۲۱ تا ۲۳ پخش می‌‌شود.
این برنامه که تهیه‌کنندگی و اجرای آن را میثم کریمی برعهده دارد، به موضوع مصائب هنرپیشگی اختصاص دارد و بخش ویژه‌ای را به قربانیان و آسیب‌دیدگان انفجار بندر شهید رجایی بندرعباس تقدیم می‌کند.
برنامه “پلتفرم” از طریق سایت www.on-news.org و سایر درگاه‌های رسانه تصویری “آن” قابل تماشاست.

«کنکل» پنجشنبه به شبکه نمایش خانگی می‌آید/ رونمایی از پوستر

سینمای خانگی: پخش سریال «کنکل» ساخته رامتین لوافی از پنجشنبه این هفته در پلتفرم استارنت آغاز می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی و به نقل از روابط عمومی استارنت، اولین قسمت سریال نمایش خانگی «کنکل» به نویسندگی و کارگردانی رامتین لوافی و تهیه‌کنندگی محمد مسعود پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ساعت ۸ صبح به صورت اختصاصی از پلتفرم نمایش خانگی استارنت منتشر می‌شود و پخش آن به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه می‌یابد.

رامتین لوافی پیش از این کارگردانی آثار موفقی همچون «برلین ۷-» و «هت تریک» را بر عهده داشته و جوایز متعددی نیز از جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی کسب کرده است.

«کنکل» یک سریال درام پلیسی ۱۵ قسمتی است که در خلاصه داستان آن آمده:
دزدی مواد اولیه گران‌قیمت در کارخانه تکرار می‌شود، اما برای حفظ آبرو به بیرون کارخانه درز نمی‌کند، تا اینکه بالاخره پای پلیس به ماجرا باز می‌شود. شایعات در اطراف یکی از کارگران شدت می‌گیرد و بازداشت آن کارگر آغازگر ماجراهای دیگری است؛ اتفاقاتی که فراتر از انتظار ماست.

صابر ابر، هانیه توسلی، مهدی پاکدل، پدرام شریفی، ستاره پسیانی، حسین امیدی، محمد صدیقی مهر، مرجان اتفاقیان، محمدرضا صولتی، فرید قبادی و فرزین محدث، بهرام ابراهیمی، مائده طهماسبی بازیگران سریال «کنکل» هستند.

عوامل اصلی این سریال عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: رامتین لوافی، مدیر فیلمبرداری: ابراهیم جعفری، تدوین: عماد خدابخش و مجید طارمی، طراح صحنه: سیامک احصایی، طراح لباس: نازنین خزاعی، طراح گریم: احسان روناسی، آهنگساز: بامداد افشار، صداگذار: آرش قاسمی، صدابردار: نیما مختاری و محمد مختاری، مدیر تولید: وحید مرادی، مدیر برنامه‌ریزی و دستیار کارگردان: حامد مختاری، منشی صحنه: محمد گل‌فشان، عکاس: مسعود اشتری و باران انوری، فیلمبردار: فرید علی‌اکبری، طراح لوگو: عسل خواجه‌وند، طراح پوستر: روح الله مختاری و تهیه‌کننده: محمد مسعود.

پلتفرم «استارنت» با ارائه فیلم‌ها و سریال‌های روز به صورت کاملاً رایگان، قصد دارد تجربه‌ای متفاوت از تماشای محتوا را در اختیار کاربران قرار دهد.

این پلتفرم فعالیت خود را به پشتوانه مجید و حمید آقاگلیان تهیه‌کنندگان سریال‌های پرمخاطبی همچون «پاورچین»، «نقطه‌چین»، «مرد هزارچهره»، «شب‌های برره»، «قهوه تلخ» و… و با حمایت مالی هلدینگ طبیعت ماکان آغاز کرده است.

کاربران اندرویدی می‌توانند اپلیکیشن «استارنت» را از طریق کافه‌بازار و مایکت دانلود کنند و کاربران iOS نیز با مراجعه به نسخه وب‌اپلیکیشن این پلتفرم به نشانی www.starnet.ir می‌توانند به‌راحتی از محتوای آن استفاده کنند.

بزودی پخش اولین سریال هرشبی شبکه نمایش خانگی آغاز می شود

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از همشهری آنلاین، سریال «جزر و مد» از اولین تولیدهای یک پلتفرم تازه تأسیس است که با تهیه کنندگی مهران مهام به زودی منتشر خواهد شد. کارگردان سریال محمدحسین لطیفی است که از آخرین ساخته اش برای شبکه نمایش خانگی، ساخت ایران، ۱۲ سال می گذرد. در جزر و مد آرش مجیدی، سعید چنگیزیان، فقیهه سلطانی و علی‌رضا استادی بازی می کنند. آرش مجیدی هم به تازگی تصویری از خودش در پشت صحنه این سریال را در اینستاگرامش منتشر کرده است.

داستان سریال از چند روز مانده به تولد هجده‌سالگی پرهام، تنها پسر یک خانواده متمول به نام تیمورفام آغاز می‌شود؛ جایی که یک تصمیم پیش‌بینی‌نشده، سرنوشت اعضای این خانواده را دستخوش تغییرات پیچیده‌ای می‌کند.

اولین سریال هرش شبی شبکه نمایش خانگی

جزر و مد قرار است اولین سریالی باشد که در یک پلتفرم به صورت هرشبی منتشر می شود. از طرف دیگر هم در بعضی رسانه ها عنوان شده که ۲ یا ۳ قسمت در هر هفته منتشر خواهد شد. تعداد قسمت های این سریال هم در مقایسه با سریال های دیگر که در هر فصل ۱۵ تا ۱۸ قسمت است، ‌ بیشتر است و به صورت یک فصل سی قسمتی است.

یک سریال دیگر از همین پلتفرم

یکی از سریال‌هایی که از این پلتفرم پخش خوهد شد، سریال کنکل است. کنکل به کارگردانی رامتین لوافی پور علاوه بر این که اولین محصول پلتفرم سازنده‌اش است، اولین تجربه سریال‌سازی کارگردانش هم محسوب می‌شود. رامتین لوافی پور اولین فیلم بلندش را با نام «آرام باش و تا هفت بشمار» سال ۱۳۸۶ ساخت که موفقیت چشمگیری در جشنواره‌های جهانی به دست آورد و ‌نخستین فیلم ایرانی بود که برنده جایزه تایگرآواردز از جشنواره رتردام شد. دومین ساخته او، فیلم سینمایی برلین ۷- در جشنواره ملی فجر کاندیدای دریافت ۹ سیمرغ شد که از این میان برنده سه سیمرغ شد و در بخش بین‌الملل جشنواره فجر جایزه حقوق بشر را دریافت کرد. در سال ۹۵ هم او «هت تریک» را ساخت که علاوه بر سیمرغ بهترین فیلمنامه و سیمرغ بهترین بازیگر زن از جشنواره فجر و همچنین در جشنواره گلدن گلاب آسیایی در مالزی، جایزه بهترین فیلم و جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مکمل مرد برای صابر ابر را هم به دنبال داشت. در این سریال علاوه بر صابر ابر و امیر آقایی پدرام شریفی و ستاره پسیانی نیز حضور دارند.

شبکه نمایش خانگی رقیب تلویزیون نیست

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از فرهیختگان؛ صادق یاری، تهیه‌کننده مجموعه‌های «ممنوعه» و «کرگدن» منتشر شد:

برخی سریال‌های شبکه نمایش خانگی مورد استقبال مردم قرار گرفته‌اند و آن را پیگیری می‌کنند. به نظر شما می‌توان گفت که گرایش مردم به سمت سریال‌های نمایش خانگی، به این دلیل است که تلویزیون نمی‌تواند به خوبی ایفای نقش کند؟

وقتی شما در یک کار هزینه می‌کنید عمدتا نتیجه کار بهتر خواهد بود. خروجی بهتری هم می‌شود و مخاطب دنبال خروجی باکیفیت است. عمدتا سریال‌هایی که شبکه نمایش خانگی می‌سازد هزینه بیشتری برای تولید آن می‌کند و این باعث می‌شود بازیگران بزرگ‌تری را جذب کنند. می‌توان گفت بازیگران سوپراستارتر را جذب می‌کند. البته در تلویزیون هم سریال‌های خوب کم نداریم. بستگی به سلیقه دارد. مردم به شبکه نمایش خانگی اعتماد پیدا کردند. البته در تلویزیون هم سریال‌های خوبی پخش می‌شود و مخاطب‌های خاص خود را دارد. سریال «ن.خ» و «پایتخت» سریال‌های پرطرفداری بودند که در تلویزیون پخش شدند.

بحث محدودیت‌ها چقدر تاثیرگذار است؟ به‌طور واضح مثلا سریال «کرگدن» در تلویزیون قابل‌پخش است؟

با یک‌سری تغییرات جزئی می‌تواند قابل‌پخش باشد.

تغییرات فرمی یا محتوایی؟

تلویزیون یک رسانه فراگیر است. شبکه نمایش خانگی رسانه فراگیر نیست. وقتی رسانه فراگیر است انگار فیلم سینمایی را در سینما تماشا می‌کنید و برآن 18+ نوشته است، آن هم برای خود یک‌سری محدودیت‌های خاص دارد. شبکه نمایش خانگی هم محدودیت‌های خاصی دارد و نوع سلیقه و ذائقه آن متفاوت است ولی باز اختیاری است و هزینه‌ای برای آن پرداخت می‌شود و مردم این را مشاهده می‌کنند. درحالی که مردم برای سریال‌های تلویزیون هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنند .

اگر بخواهیم تقسیم‌بندی در علل موفقیت کنیم، سهم بودجه چقدر است؟ تنها تفاوت کیفیت سریال‌های شبکه نمایش خانگی با تلویزیون فقط بحث هزینه و بودجه است یا اعمال‌سلیقه، محدودیت‌ها یا قصه‌های تکراری هم تاثیرگذار است؟

تهیه‌کننده و کارگردانی که در شبکه نمایش خانگی کار می‌سازد، تهیه‌کننده و کارگردانی است که برای تلویزیون هم کار می‌سازد و خواهد ساخت و همه در این کشور پروانه ساخت می‌گیرند، پروانه نمایش می‌گیرند. به نظرم جنس مخاطبان فرق می‌کند. تلویزیون یک‌سری مخاطب دارد و شبکه نمایش خانگی هم مخاطبان خودش را دارد. به نظر من اگر بخواهم بگویم فقط بحث سرمایه و هزینه است که در شبکه نمایش خانگی تاثیرش بیشتر است، درست نیست و نوع ساخت و سلیقه نیز تاثیرگذار است. شاید محدودیت سلیقه در سازمان وجود داشته باشد.

با برخی منتقدان که صحبت می‌کنم حرف‌شان این است که جذابیت‌های بصری که در سریال‌های شبکه نمایش خانگی است طرفداران بیشتری دارند. مردم به واقعیت‌هایی که نشان داده می‌شود بیشتر تمایل دارند. انگار که وقتی یک‌سری کلیشه‌ها در شبکه نمایش خانگی شکسته می‌شود برای مخاطب جذاب می‌شود.

من قبول نمی‌کنم که سریال‌ها به‌خاطر برخی مسائل مثلا شل‌حجابی یا مسائل کلیشه‌ای دیگر دیده می‌شوند. اگر این‌گونه باشد باید سریال‌های خارجی و ترکی کل تلویزیون و شبکه نمایش خانگی ما را بگیرند. نمی‌توان این را بیان کرد ولی نمی‌توان منکر این شد که نوع لباسی که بازیگران در تلویزیون می‌پوشند متفاوت از نوعی است که در شبکه نمایش خانگی وجود دارد. اما این را هم در نظر بگیرید که مخاطب در شبکه نمایش خانگی، محتوا را رایگان دریافت نمی‌کند یا به‌صورت دی‌وی‌دی خریداری می‌کند یا پول دانلود می‌پردازد یا پول اشتراک خریدن می‌دهد. در تلویزیون این اتفاق نمی‌افتد. مخاطب به‌صورت رایگان فیلم می‌بیند و مسلما وقتی رایگان تماشا می‌کند، انتظار زیادی هم نباید از محتوا و فضا داشته باشد. وقتی در شبکه نمایش خانگی پول پرداخت می‌کند انتظارات بیشتری هم دارد. انتظار دارد سریال رنگ و لعاب بیشتری داشته باشد. دوست دارد از لحاظ پروداکشن و پس‌تولید و همه چیزها خروجی بهتری داشته باشد.

بسیاری از کارگردانان تلویزیونی اعتقاد دارند رقم‌هایی که در شبکه نمایش خانگی رد و بدل می‌شود باعث می‌شود کارگردانان و بازیگران به آنجا بروند و درنهایت سریال‌های تلویزیونی ضربه بخورند. چنین امری واقعیت دارد؟

یکی، دو پروژه بود که این اتفاق برای آنها رخ داد و زیاد نمی‌خواهم وارد آن شوم. من هم می‌گویم تا جایی که می‌توان باید تعادل را لحاظ کرد ولی یکی، دو مورد در شبکه نمایش خانگی داشتیم که اتفاقات خوبی در آنها رخ نداده است.

شما ترجیح می‌دهید در شبکه نمایش خانگی کار کنید یا تلویزیون؟

من می‌گویم شبکه نمایش خانگی فرزند تلویزیون ماست. نباید زیاد دور نگه داریم. قصد ما تولید محتوا برای خانواده ایرانی است، چه در صداوسیما باشد، چه در شبکه نمایش خانگی. صریح‌تر بخواهم بیان کنم چه در شبکه خانگی و چه در سازمان صداوسیما یک هدف را دنبال می‌کنیم و تولید محتوا می‌کنیم و رقبای هم در شبکه نمایش خانگی و صداوسیما نیستیم. بیشتر رقبای ما سریال‌های ترکیه‌ای هستند که سریال‌هایی می‌سازند که اصلا با ذائقه ما هم‌ساز نیست و اتفاقاتی که در این سریال‌ها رخ می‌دهد، این است که فرهنگی که با سبک زندگی ما همخوانی ندارد در فرهنگ ما رسوخ می‌کند. رقیب ما سریال‌های خارجی است که می‌تواند در فرهنگ تاثیر بدی داشته باشد. نه شبکه نمایش خانگی رقیب تلویزیون است و نه تلویزیون رقیب شبکه نمایش خانگی است. اینها در کنار هم فعالیت می‌کنند.  

خروج از نسخه موبایل