محمدرضا اسلاملو کارگردان سینما در خصوص نسبت سینما با هویت انقلابی گفت: طی تمامی سال هایی که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد هرچه لطمه خورده ایم از مدیران میانی مان بوده؛ این لطمات را در تمامی بخش های کشور می توان مشاهده کرد اما متأسفانه در وادی سینما و تلویزیون این آسیب ها بسیار جدی تر از سایر حوزه ها بوده است.
به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «شهابی از جنس نور» و «باغ سید» در گفتگو با سینماپرس، افزود: بنده شک ندارم که قصد دولت فعلی اصلاح امور است و برای همین هم چند وقت قبل آقای رئیس جمهور مدیران را جمع کردند و به آن ها گوشزد کردند که شما می توانید با عملکردتان یا آبروی نظام را حفظ کنید یا همه چیز را بر باد دهید! ایشان ثابت کردند با هیچ مدیری شوخی ندارند و همین عزل وزیر آموزش و پروش که اخیراً اتفاق افتاد نیز نشانگر این اتفاق است.
این سینماگر با تأکید بر اینکه انتخاب غلط مدیران میانی که اغلب دچار جهل و یا فاقد تخصص و مهارت کافی بوده اند سینمای کشور را دچار آسیب های بی شماری کرده است تصریح کرد: این مدیران به واسطه ندانم کاری های شان بعداً بدل به نفوذی شده اند، نفوذی هایی که دیگر هیچ چیز جلودارشان نیست و رسماً هر کاری را دوست دارند انجام می دهند و به فرهنگ و هنر این سرزمین خدشه وارد می کنند.
اسلاملو یادآور شد: همین فیلم «برادران لیلا» که این روزها صحبت در مورد آن بسیار زیاد است تهیه کننده اش کیست؟ فردی است جبهه رفته، او چرا باید این فیلم را بسازد؟ چرا فرد دیگری می آید و علناً در سینمای جمهوری اسلامی ایران فیلمی ضدقصاص می سازد؟ این اتفاقات شوم و ناگوار نشان از آن دارد که مدیران میانی ما در سینما درست در جایگاه شان قرار نگرفته اند و به همین علت ما شاهد اعطای مجوز تولید، بودجه و… به این قبیل آثار هستیم.
وی ادامه داد: آیا مدیران سینمایی فکر کرده اند که اکران فیلم های مبتذل چه تبعات سنگین و مخربی را برای فرهنگ این مرز و بوم در پی دارد؟ چرا وقتی به آن ها انتقاد می شود که به چه دلیل فلان فیلم مبتذل را اکران کرده اید فوراً دلیل می آورند که الآن اوضاع گیشه بد است و باید برای آمدن مردم و راضی نگه داشتن سینماداران و… این نوع فیلم ها را اکران کنیم؟ بی تردید با این روش و منش ما به سینمای تراز انقلاب دست پیدا نخواهیم کرد.
وی در بخش دیگری از این گفتگو نقش رسانه های انقلابی و دغدغه مند را برای رسیدن به سینمای تراز انقلاب اسلامی بسیار حائز اهمیت دانست و در این باره اظهار داشت: نقش رسانه ها خیلی مهم است. آن ها می توانند تصمیم گیرندگان را از خواب سنگین بیدار کنند. دیگر این همه هرج و مرج در سینما بس است! ژورنالیست های سینمایی که کار رسانه می کنند و منتقدان انسان هایی هستند که خیلی می توانند کمک کنند تا هویت انقلابی در سینمای ایران اسلامی شکل بگیرد.
این کارشناس فرهنگی متذکر شد: برای احیای سینمای تراز انقلاب باید از رسانه ها و هنرمندان انقلابی مشورت گرفته شود؛ مدیران به جای اینکه از افراد مشکل دار مشورت می گیرند چرا سراغ رسانه ها و هنرمندان انقلابی نمی روند؟ مدیران موظفند تیم مشاورین خود را از میان رسانه ها و هنرمندان انقلابی انتخاب کنند. اما آیا شده امثال شما و ما را یک بار هم که شده صدا کنند و از ما نظر بخواهند؟
اسلاملو در پایان این گفتگو افزود: این ها خودشان خراب می کنند و بعد ماله دست می گیرند و روی خرابی هایی که خودشان باعثش بوده اند ماله می کشند. بنده معتقدم اگر سینما تعطیل بشود بهتر است تا اینکه برخی فیلم های مبتذل در آن نمایش داده شود؛ تصمیم گیرنده اصلی سینما باید شجاعت داشته باشد و سینما را از این وضعیت نجات دهد و به معنای واقعی کلمه سینمایی در تراز انقلاب اسلامی به وجود آورد.
اکبر حر کارگردان سینما همزمان با سال نو در خصوص چشم انداز سینما در سال ۱۴۰۲ گفت: سینما در ایران با تعطیلی فاصله چندانی ندارد چرا که میزان مخاطب در سینما بسیار کاهش یافته، فیلم های فرهنگی و ارزشمند تولید نمی شوند و هنرهفتم به طور کل به سمت لودگی پیش رفته و بودجه ها هم درست و عادلانه تقسیم نمی شوند.
به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «ما ایستاده ایم» و «شمارش معکوس» در گفتگو با سینماپرس، گفت: سینمای امروز سینمای لودگی است؛ درست همانند آنچه در سینمای پیش از انقلاب شاهد آن بودیم؛ فیلم ها دیگر بیننده چندانی ندارند به خصوص فیلم های فرهنگی در این وانفسا رسماً گم شده اند. سالن های بزرگ و سطح بالا رسماً به فیلم های نازل و سخیف اختصاص داده می شوند و فیلم های معدود فرهنگی در این وانفسا امکان دیده شدن ندارند.
وی ادامه داد: بنیاد سینمایی فارابی رسماً بودجه ها را به افرادی می دهد که توانایی تولید فیلم ندارند و آن ها هم فیلم های فاقد جذابیت و نفروش تولید می کنند؛ امسال که ما برخی اتفاقات عجیب را هم شاهد بودیم از جمله اینکه فیلمی مانند «شماره ده» که با حمایت فارابی تولید شده بود و کلی جایزه از جشنواره گرفت قبل از اکران عمومی از تلویزیون پخش شد!
حر در همین راستا ادامه داد: ما آخر نفهمیدیم این فیلم اثری سینمایی است یا تلویزیونی!؟ اگر اثری تلویزیونی است چرا این همه پول از بودجه سینما برای تولید آن صرف شده، اگر سینما نیست چرا به جشنواره فجر راه پیدا کرده و اصلاً چرا باید فیلمی را فارابی تولید کند که قبل از اکران عمومی در تلویزیون نمایش داده شود؟
این سینماگر با تأکید بر اینکه مدیران سینمایی ارزش و کاربرد سینما را نمی شناسند تصریح کرد: مدیران سینمایی این کاره نیستند و درست در جای خود قرار نگرفته اند. عملکرد آن ها باعث شده تا سینما بیش از پیش به تعطیلی نزدیک شود.
وی در پایان این گفتگو افزود: بنده چشم انداز روشنی را برای آینده سینمای کشور متصور نیستم؛ ما اگر سینما را به فیلمنامه ارزشمند و مخاطب بالا بدانیم با همین وضعیت فعلی باید بگوییم سینما تعطیل شده است چرا که فیلم های مان نه مخاطب انبوهی دارند و نه فیلمنامه های قوی! ما در حال پیش رفتن در بیراهه و کجراهه هستیم و متأسفانه نه تنها در سینما و نهادهای زیرمجموعه آن که در سایر دستگاه های دیگر مانند حوزه هنری، سازمان اوج، صدا و سیما و… نیز وضعیت به همین منوال است و برخی از این نهادها رسماً آثاری تولید می کنند که جز ایجاد کردن شبهه کارکرد دیگری ندارند.
سعید نوری در پاسخ به اینکه سینمای ایران آیا جلوتر از زنها حرکت میکند؟ گفت: قطعا خیر. تا «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی که سوسن تسلیمی را میبینیم؛ زن هوشمندی است و محیط را در کنترل خودش دارد، از آنجا باید کات بزنید تا به «برادران لیلا» سعید روستایی برسید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی خانه هنرمندان ایران، این سینماگر که در نخستین برنامه «مستندات یکشنبه» سخن میگفت، ادامه داد: ترانه علیدوستی در میان جمع مردانه یک خانواده مردسالار، تنها کسی است که فکر میکند صلاح خانواده را میفهمد و با تاکید بر اینکه فکر میکند میفهمد. مثل موضوع خریدن مغازه که پیشنهاد عقبافتادهای است؛ موضوع این است که همین پیشنهاد را هم دیگر برادران به عقلشان نمیرسد.
نخستین برنامه «مستندات یکشنبه» در سال ۱۴۰۲ و نهمین برنامه «مستندات یکشنبه» زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران، غروب روز یکشنبه، ۲۷ فروردین ماه سال جاری به نمایش فیلم مستند «زن به روایت مرد» ساخته سعید نوری محصول سال ۱۳۹۹ اختصاص داشت و نشست گفتوگو درباره فیلم با حضور سامان بیات پژوهشگر سینما و سعید نوری کارگردان فیلم در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای نشست، سامان بیات درباره محافل مردانه و زنانه در دهههای ابتدایی سده ۱۳۰۰ هجری شمسی بیان کرد: مردها در آن سالها به قهوهخانه میرفتند و نقالی گوش میدادند در صورتی که زنها از این محروم بودند. برای اینکه زنها هم پایگاه خودشان را داشته باشند، مراسم روضهخوانی شروع شد؛ یعنی در روضهخوانی، زنها دور هم جمع میشدند، با هم ارتباط برقرار میکردند و همچنین، عزاداریشان هم انجام میدادند. آنها میخواستند پا به پای مردها جلو بیایند و پایگاهی داشته باشند. در ادامه، حتی در تعزیه و دیگر نمایشها، نقشهایی که مختص زنان بود هم مردان اجرا میکردند. مثلا پسران روبنده میپوشیدند که به آنها «زنخوان» میگفتند. خانبابا معتضدی یک سینما مختص خانمها افتتاح کرد که رونق پیدا نکرد چون روحانیان به مخالفت پرداختند و بعد از اینکه زورشان به جایی نرسید، آن سینما آتش گرفت. بعد از این اتفاق، خانمها بدون روبنده از سینما بیرون میآیند و این حرکت، نُقلِ دهان همه میشود که ببینید سینما باعث شد خانمها بدون روبنده بیرون و به خیابان بیایند. یک سینمای دیگر هم برای خانمها افتتاح شد ولی با این حال، زنها به سختی میتوانستند فیلم ببینند چون زنان شبها نمیتوانستند بیرون بیایند و مجبور میشدند سانس روز برای آنها در نظر بگیرند. سال ۱۳۱۵ اولین باری است که خانمها و آقایان در یک سینما کنار هم مینشینند. خانبابا معتضدی اول سینما را دوطبقه میکند و آقایان بالا و خانمها پایین مینشستند و بارها شیوهاش را تغییر میدهد سپس طی یک سفر به ترکیه متوجه شیوهای میشود که مجردها ردیفهای جلویی سینما و خانوادهها ردیفهای عقبی سالن مینشینند و هنوز هم این سیستم در سینماهای ما رایج است. از آنجا به بعد پس از کشف حجاب، خانمها و آقایان میتوانستند کنار هم بنشینند. دقیقا میشود گفت به نوعی سینما برای ما از آنجا آغاز میشود. اینجا جایی است که «زن به روایت مرد» هم شروع میشود و در سکانسهای ابتدایی میبینیم که خانمها روبندهها را برمیدارند و یک معرفی از حضور زنان در سینما است.
وی راجع به پراکندگی جغرافیای سینماها در تهران در دهههای ۳۰ هجری شمسی به بعد عنوان کرد: خانبابا معتضدی در یکی از خاطراتی که تعریف میکند، میگوید رضا شاه بعد از تماشای یک اثر راجع به خط لولههای نفتی در خوزستان میگوید: «فیلم خوبی است. حیف که انگلیسیها پول کمی بابت این نفت میدهند.» سپس از معتضدی راجع به تعداد سینماهای ایران میپرسد و در نقشهای که نشانش میدهند همه ۱۵ سینما از مرکز تا بالای شهر تهران هستند. شاه سابق جویا میشود که چرا در جنوب تهران سینمایی نیست؟ جواب میگیرد برای اینکه سینما برای طبقه مرفه است. رضا شاه از این پاسخ عصبی میشود و میگوید که سینما باید برای طبقه ضعیف هم باشد چون مانع انجام جرم و جنایت میشود. کسی که در دروازه غار، چاقوکشی یا تجاوز میکند، از تماشای این صحنهها لذت میبرد و بخشی از خشمی که درونش دارد، آرام میشود. در نتیجه، دستور ساخت سینما در جنوب شهر را میدهد که «سینما تمدن» اینگونه ساخته میشود. این مثال خوبی برای آن میاننویس فیلم است که «مردان از دیدن تجاوز در فیلمها لذت میبرند…». این موضوعی است که در کتاب نفیسی هم به آن اشاره شده است که بعد از افتتاح آن سینما، واقعا آمار جنایت در منطقه جنوب شهر پایین میآید.
سعید نوری درباره تاثیر توسعه نامتوازن در پیش از انقلاب اسلامی بر سینما عنوان کرد: با توسعه نامتوازنی که در پیش از انقلاب اسلامی وجود داشت، ممکن بود در تهران کودکهمسری وجود نداشته باشد ولی در کرمان بود و حتی در سیستان و بلوچستان در زمان حاضر داریم میشنویم و هر چند ماه آمار جدیدی بیرون میآید و همچنان، ادامه دارد. این به دلیل همین توسعه نامتوازن است که باعث میشود موضوعی که در دهه ۳۰ هجری شمسی در تهران میبینید که دختری را میخواهند به زور شوهر بدهند و دختر میگوید امروز دوره آزادی زنها است که پدرش به او سیلی میزند. همین را در دهه ۵۰ هجری شمسی در فیلم دیگری میبینید که در کرمان، دختری را دارند به دلیل قرضهای پدرش میفروشند. برای همین بود که در این فیلم، به جای نگاه تاریخی، نگاهی موضوعی به سینمای ایران داشتیم. سینمای ایران، روحیهاش شبیه مجله «پوزیتیو» فرانسوی در دهه ۱۹۵۰ میلادی است که به محتوا برخلاف «کایهدوسینما» میپرداخت از اینرو، در اینجا، روایت داستانی و محتوا خیلی مهم است و از ناخودآگاه جمعی مردم بیشتر از فُرم اجرایی، قصه بیرون میآید. در آن دوره در سینمای ایران به جز برخی فیلمهای «موجِ نو»، فُرم اجرایی فیلمها نزدیک به هم بود چون بیشتر فیلمبردارها دکوپاژ را انجام میدادند.
او راجع به انفعال زنان در سینمای ایران تصریح کرد: نمونههای غیرمنفعل زنان در سینمای ایران وجود دارد که میتوان به فیلم «دختری از شیراز» ساموئل خاچیکیان ساخته سال ۱۳۳۲ شمسی اشاره کرد که زن منفعل نیست و دست به اقدام میزند ولی زورش به آن موضوع نمیرسد. جلوتر هم که میآییم در فیلم «دست تقدیر» میبینیم که شخصیت زن میگوید: «من دخترعموی تو هستم و چه کسی بهتر از من میتواند از تو دفاع کند؟» در این فیلم که در سال ۱۳۳۷ ساخته شده، آن شخصیت در فرانسه درس خوانده است؛ این فیلم، ۱۶ سال پیش از ساخت فیلم «غریبه و مه» بهرام بیضایی ساخته شده که در آن، زن نقش محوری دارد. در «جنوب شهر» فرخ غفاری هم که میبینید، آنجا آن زن وارد کافه میشود ولی نه به این عنوان که برقصد و بخواند بلکه در مقام گارسون کار میکند و به صورت مستند، در صحنهای به او یاد میدهند که چطوری سینی را بچیند، مشتریها را راضی نگهدارد و سعی کند انعام بگیرد. در یکی از نمایشهای این فیلم در رُم، خانمی ایتالیایی گفت: «من به شما ایرانیها افتخار کردم. ما تمام این مسائل را در ایتالیا داشتهایم و داریم ولی جرات حرف زدن راجع به آن را نداشتیم. باورم نمیشود شما در فیلمتان بیش از ۱۰۰ نمونه نشان دادید که این معضلات در کشورتان فیلم شده است و وقتی من فیلم را میدیدم فکر میکردم دارم پالرمو یا سیسیل را میبینم.» این فیلم را حتی در شرق فرانسه در شهر نانت نشان دادیم که پر از زمینهای کشاورزی است، خانمی فرانسوی گفت: «در دهه ۱۹۶۰ میلادی، اگر دختری میخواست در فرانسه بازیگر شود، سیلی میخورد. فکر نکنید چون اینجا دهه ۶۰ و فرانسه بود، همهجا همین شکلی بود بلکه این مسائل، فقط در شهرهای بزرگ بوده است. در شهرستانها، دختر باید فقط به اینکه شوهر کند، بچه بیاورد و کشاورزی کند فکر میکرد.» وقتی همین فیلم را در شیکاگو نشان دادیم، یک ایرانی گفت که من خجالت کشیدم که شما این صحنهها را نشان دادید! در پاسخ گفتم که این بخشی از میراث صوتی و تصویری است که برای ما باقی مانده و ما باید باور کنیم که از برخی از این مراحل عبور کردیم و هنوز گرفتار برخی از این مسائل هستیم. واقعا ۶۰ سال پیش، اوضاع همینطور بود و حتی ممکن بود به زنها اجازه ندهند تا دمِ در بروند، چه برسد به اینکه کار کنند. من خودم بچه نازیآباد هستم و خیلی چیزهای عجیبغریب در دهه ۵۰ شمسی دیدهام. شاید یکی از اصلیترین انگیزههای من برای ساخت این فیلم این بود که مشابه آن صحنهها را در فیلمها میدیدم بنابراین مشتاق شدم که ببینم بقیه آنها کجاست و ناگهان، دیدم که با چه گنجی طرف هستیم.
یکی از حضار در سوالی مطرح کرد: آیا سینمای ایران در حال حاضر دارد جلوتر از زنهای ما حرکت میکند؟
سعید نوری در پاسخ گفت: قطعا خیر. تا «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی که سوسن تسلیمی را میبینیم؛ زن هوشمندی است و محیط را در کنترل خودش دارد، از آنجا باید کات بزنید تا به «برادران لیلا» سعید روستایی برسید. ترانه علیدوستی در میان جمع مردانه یک خانواده مردسالار، تنها کسی است که فکر میکند صلاح خانواده را میفهمد و با تاکید بر اینکه فکر میکند میفهمد. مثل موضوع خریدن مغازه که پیشنهاد عقبافتادهای است؛ موضوع این است که همین پیشنهاد را هم دیگر برادران به عقلشان نمیرسد.
کارگردان مستند «زن به روایت مرد» در توصیف بخشی از کارکرد سینمای قبل از انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: کارگری که ماهی ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان حقوق داشت، پنج نفری به سینما در یک آخر هفته میرفتند که ۱۰ تومان خرج بلیت میشد و با غذایی که زیر پُل کالج برای خانواده میگرفت، حدودا در مجموع ۱۵ تومان خرج سینما رفتن و غذا بیرون خوردن آن خانواده میشد. آنها در آن سینما، چند تا آواز هم میدیدند چون آن کارگر نمیتوانست از پس هزینه ۲۰۰ تومانی کافه رفتن با آن حقوقش بربیاید و باید سینما برایش اینها را هم جبران میکرد. این بخشی از کارکرد سینمای قبل از انقلاب اسلامی است.
این قضاوتهای اخلاقی که بعد از انقلاب اتفاق میافتد؛ آواز، برهنگی و استفاده ابزاری از زنان و برخی از اینها را میتوان با معیار اخلاقی امروز سنجید ولی آن زمان، سینما کارکرد دیگری داشت و سینما داشت به عنوان ارزانترین تفریح طبقه کارگر انجام وظیفه میکرد.
این نویسنده درباره روند ساخت اثر گفت: روند فیلم خودش شکل گرفت. من فیلمها را شروع به دیدن کردم. فیلمها را در باکسِ تدوین میدیدم و هر جا که صحبتی درباره زنان میشد، آن را برمیداشتم که به ۵۲ موضوع رسیدم. اینها را دستهبندی کردم. تماشای فیلمها تقریبا ۱۳ ماه طول کشید چون بیش از ۸۶۰ اثر متعلق به بازه زمانی مد نظر فیلم را تماشا کردم و از این میان، حدود ۴۰ اثر که در دسترس نبود، هم در فیلمخانه ملی ایران موفق شدم ببینم. سپس یک سال را به نوشتن سناریو اختصاص دادم. سه مدل سناریو نوشتم. مونتاژ میکردم و میدیدم اشتباه از آب درآمده است. مثلا تصاویر معادل میاننویسها ناگهان به ۱۴۰ میاننویس رسید و مثل انشا و یک فیلم مقالهای شده بود. این را کنار گذاشتم. تصمیم گرفتم طبیعیترین حالت را امتحان و از تولد یک انسان شروع کنم. از تولد یک بچه آغاز کردم و اینکه اسم برایش انتخاب میکنند تا اینکه رسیدم به اینجا که یک بچه سه ساله داریم که پدرش میگوید باید چادر سرت کنی. بعد به مدرسه میرسد که یک نفر روی دست دختر میزند و میگوید با این سر و وضع دیگر مدرسه نیا! و این روند ادامه پیدا میکند تا به آخر میرسد.
سعید نوری در سخنان پایانی راجع به روند ساخت جدیدترین اثرش عنوان کرد: الآن، فیلم مستند «تهران» را در دست ساخت دارم که در مرحله صداگذاری است و امیدوارم روزی با پایان تولید آن، بتوانیم آن را در کنار هم ببینیم.
حسین دارابی فیلمساز جوانی که عنوان «چهره سال هنر انقلاب» در عرصه سینمای داستانی را به دست آورده است، ضمن اشاره به دغدغههای خود از شرایط احیای جریان استقبال مخاطبان از سینمای انقلاب گفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، «چهره سال هنر انقلاب» عنوانی است که هر ساله همزمان با ایام گرامیداشت سالروز شهادت شهید سید مرتضی آوینی، مصادف با هفته هنر انقلاب، به چهرههای تأثیرگذار در حوزههای مختلف هنری اعطا میشود.
حسین دارابی یکی از فیلمسازان باانگیزه و دغدغهمند سینمای ایران در سالهای اخیر است که در نخستین گامهای ورودش به سینمای بلند حرفهای موفق به کسب این عنوان شده است.
دارابی که پس از سالها تجربه ساخت فیلمهای کوتاه و حضور مؤثر در رویدادهایی مانند جشنواره فیلم عمار، در سال ۹۹ با رونمایی از فیلم «مصلحت» در جشنواره فیلم فجر به سینمای ایران معرفی شد، در ادامه مسیر خود سال گذشته فیلم «هناس» را روانه پرده سینماها کرد و با همین دو فیلم نشان داده است که حرفها و دغدغههایی جدی دارد و بلد است آنها را چگونه به زبان سینما بیان کند.
جمعه شبی که گذشت در اولین شب از سلسله شبهای معرفی و تجلیل از چهرههای برگزیده «هنر انقلاب» این کارگردان جوان عنوان «چهره سال هنر انقلاب» در بخش سینمای داستانی را کسب کرد.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتگو ما با حسین دارابی است که میگوید این روزها مشغول کار روی فیلمنامه سومین فیلم خود است؛ با فضایی کاملاً متفاوت از دو فیلم اولش.
* شما فیلمساز جوانی هستید که حالا موفق به کسب عنوان «چهره سال هنر انقلاب» در حوزه سینما شدهاید. از اینجا گفتگو را شروع کنیم که خودتان چه حس و حالی نسبت به این عنوان و نشان دارید؟
اصلیترین حسی که زمان دریافت این عنوان داشتم این بود که احساس کردم سینماگران پیشکسوت و جوان بسیاری هستند که قطعاً بسیار لایقتر از من برای این عنوان هستند و کارهای بسیار بیشتری در این عرصه داشتهاند. حس قلبیام واقعاً همین بود که افراد پرتلاشترین در این عرصه بودند که نسبت به من برای انقلاب مفیدتر و کارآمدتر بوده و هستند. چه بسا که این عنوان حق این بزرگواران بود. در عین حال اما بابت این لطفی که به بنده داشتند هم خوشحال هستم. این عنوان، عنوان مهمی است. وقتی مرور میکنم که در دورههای قبل این عنوان به چه فیلمسازانی تعلق گرفته است، نسبت به آنها احساس فاصله میکنم. امیدوارم بتوانم به آنچه لایق این عنوان هست، خودم را نزدیک کنم.
* فارغ از مسیری که تا به امروز پیمودهاید، فکر میکنید این عنوان چه تأثیری بر ادامه فعالیتهای حرفهای شما خواهد گذاشت؟ اساساً چنین عناوینی میتواند بر کارنامه یک فیلمساز تأثیرگذار باشد؟
قطعاً تأثیر خواهد گذاشت اما میزان این تأثیر، نسبی است. آدمها در دوران مختلف آنقدر دچار پیچیدگیهای مختلف میشوند و آنقدر در پیچیدگیهای زمانه انسانها دستخوش تحول میشوند که امیدوارم این عناوین لااقل به ما کمک کند تا در خطی که به آن اعتقاد داریم، ثابت قدم بمانیم. انشالله این عناوین باعث شود که بیش از گذشته خودمان را به این مسیر متعهد بدانیم و در لغزشگاههایی که میتواند ما را درگیر روزمرگیهای دنیا کند، یاد این عناوین بیفتیم و در خط باقی بمانیم. خطی که سرآمد آن شهید آوینی است و اساساً هفته هنر انقلاب به نام و یاد ایشان نامگذاری شده و ما او را برای خود یک الگو میدانیم. حتماً این عناوین از این منظر میتواند کمککننده باشد.
در عین اینکه انسانها صاحب اختیار هستند و زمانه هم همواره گردشهای ناگهانی دارد و خدا باید کمک کند تا عاقبت به خیر شویم. یکی از مهمترین دعاهایم در شبهای مبارک قدر همین بود که خود کمکمان کند تا عاقبت به خیر شویم.
* اشارهای به نامهایی که پیشتر و در سالهای گذشته عنوان «چهره سال هنر انقلاب» را دریافت کردهاند داشتید. به عنوان یک فیلمساز جوان چقدر از این افراد بهخصوص در عرصه فیلمسازی شناخت داشتهاید و چقدر جنس فیلمسازی خود را به آنها نزدیک میدانید؟
اگر بخواهیم «سینمای انقلاب» را یک جریان بدانیم، طیف بزرگی از فیلمسازان را شامل میشود. شاید بهطور کامل حضور ذهن نسبت به همه دورههای گذشته نداشته باشم اما تا آنجایی که به یاد میآورم این عنوان به فیلمسازانی از طیفهای مختلف اعطا شده که هر یک به سهم خود توانستهاند گوشهای از بار انقلاب را از زمین بردارند و کمک کنند تا حرفهای مهمی که باید، زده شود. سلیقهها شاید مختلف باشد اما مسیر و هدف یکی است. من هم با دیدگاه خود و در فضایی که احساس میکنم کار در آن را بلد هستم، تلاش کردهام کارهایی را به سرانجام برسانم.
امروز پرداختن به بحرانهای خانوادگی و حتی بحرانهای کلانتری مانند بحران آب و محیط زیست هم حائز اهمیت است چرا که مشکل در هر یک از این حوزهها میتواند سرنوشت انقلاب اسلامی را با مشکل مواجه کند. اگر فیلمسازی امروز دغدغه اقتصاد و تورم را داشته باشد و بتواند فیلم مصلحانه خوبی در این عرصه بسازد، حتماً فیلمساز انقلابی است جذابیت ماجرا هم این است که فضای فیلمسازی اساساً فضای گستردهای است و نمیتوان یک مدل مشخص را به آن تحمیل کرد. نمیتوان مثلاً قاعده گذاشت که هر آن کسی که فیلم سیاسی بسازد، فیلمساز انقلابی است و اگر کسی فیلم خانوادگی ساخت، اینگونه نیست!
در واقع امروز پرداختن به بحرانهای خانوادگی و حتی بحرانهای کلانتری مانند بحران آب و محیط زیست هم حائز اهمیت است چرا که مشکل در هر یک از این حوزهها میتواند سرنوشت انقلاب اسلامی را با مشکل مواجه کند. اگر فیلمسازی امروز دغدغه اقتصاد و تورم را داشته باشد و بتواند فیلم مصلحانه خوبی در این عرصه بسازد، حتماً فیلمساز انقلابی است.
مهم این است که در این گستره سلایق و دغدغهها، نسبت به مردم و کشور تعهد داشته باشیم و تلاش کنیم که به مردم امید بدهیم. باید دغدغه داشته باشیم که مشکلات مردم را حل کنیم. از این منظر آدمهایی از طیفهای مختلف و با مدلهای متنوع فیلمسازی در سالهای مختلف این عنوان را کسب کردهاند و امیدوارم من هم بتوانم سلیقه تازهای را در این عرصه نمایندگی کنم و آن را پرورش دهم تا مدلی به مدلهای قبلی اضافه شود.
* پیشتر در گفتگویی که با هم داشتیم از علاقه خود به تجربه فیلمسازی در ژانرهای مختلف گفته بودیم. این علاقه با آنچه تحت عنوان فیلمسازی انقلابی در ذهن خود دارید، قابل جمع است؟
قطعاً همینطور است. هر محتوایی را در ژانرهای مختلف میتوان پرداخت. این اتفاق برای من یک ایدهآل بزرگ است و به همان اندازه هم سخت است. تلاش میکنم این مسیر را ادامه دهم و آن را در تناقض با دغدغههای انقلابی نمیدانم. همین امروز هم اگر نگاه کنید در طیف فیلمهای انقلابی فیلمهایی با ژانرهای مختلف میتوانید ببینید. در مقطعی مجید مجیدی عنوان چهره سال هنر انقلاب را به دست آورده است که جنس خاصی از فیلمسازی را تجربه میکند و در دورهای دیگر ابراهیم حاتمیکیا این عنوان را کسب کرده که میدانیم اساساً سینمای متفاوتی نسبت به مجید مجیدی دارد. در عین حال هم میدانیم که هر دوی این فیلمسازان در آثارشان دغدغههای انقلابی را دنبال کردهاند و همواره نگاهی پر از امید و حکمت در فیلمسازی داشتهاند. به نظرم این تنوع ژانر و فضا، تضادی با نگاه انقلابی ندارد و من هم در تلاش هستم تا به این ایدهآلی که در ذهن دارم برسم.
* کمی بیشتر این فضای فیلمسازی ایدهآلی که از آن صحبت میکنید را تشریح میکنید؛ مشخصاً ممکن است با همین رویکرد انقلابی زمانی یک فیلم انتقادی در حوزه آسیبهای اجتماعی و یا مفاسد اقتصادی از حسین دارابی ببینیم؟
در این زمینهها پیشتر فیلم ساختهام! فکر میکنم فیلم «مصلحت» درباره همین مسائل است. این فیلم هر درباره فساد است و هم نگاهی انتقادی به یکی از ارگانهای مهم در سالهای ابتدایی انقلاب دارد. شاید اصلاً به دلیل همین نگاه انتقادی تند و تیزی که دارد نزدیک به دو سال است که هنوز فرصت اکران عمومی پیدا نکرده است. ساخت آن فیلم برای من بسیار مهم و جذاب بود و آن را در ژانر پلیسی و معمایی هم ساختهام. فیلم در مواردی حتی از برخی خطوط قرمز هم عبور میکند اما در عین حال به عقیده خودم پای یک سری از اصول بهصورت جدی ایستاده است. همه این مباحث انتقادی در فیلم مطرح میشود تا یک سری اصول جدیتر را پررنگ کنم.
یک سال بعد از این فیلم هم «هناس» را ساختم که از نظر ژانر فضای کاملاً متفاوتی نسبت به «مصلحت» داشت. فیلم فضایی زنانه درباره فضای عاشقانه زندگی همسر یک شهید دارد که با تشویشهایی مواجه میشود و در تلاش است تا زندگیاش را نجات دهد. از این نظر فکر میکنم این فیلم در فضایی کاملاً متفاوت نسبت به فیلم اولم ساخته شد. فیلم جدیدی هم که این روزها دارم به ایده آن فکر میکنم، فضای کاملاً متفاوتی نسبت به این دو فیلم دارد. نمیدانم این فیلم چه نتیجهای پیدا میکند اما هدفم این است که بگویم هم ساخت فیلم انتقادی را کار خودم میدانم و هم فیلمسازی درباره شهدا را.
ما در همه این حوزه تکلیف داریم. کمااینکه یکی از دغدغههای جدی امروز من این است که بتوانم زمانی با موضوع بحران آب یک فیلم بسازم. درباره بحث خانواده علاقه دارم کار کنم و همه این دغدغهها را در دایره دغدغههای انقلابی تعریف میکنم کمااینکه حضرت آقا هم این نگاه را دارند و همین ابتدای امسال در سخنرانی حرم رضوی، هم از ویژگیهای انقلاب اسلامی گفتند و هم از نقاط ضعف ما و مردم. به مباحثی مانند اصراف و اشرافیگری هم اشاره داشتند. اشارههایی هم به عملکرد مسئولان داشتند. همه اینها نشان میدهد نگاه انقلابی داشتند، خیلی میتواند گسترده باشد و موضوعات متنوعی را میتواند در بر بگیرد. ما موظفیم درباره همه این موضوعات کار کنیم.
فیلم «مصلحت» اولین فیلم حسین دارابی هنوز در انتظار اکران عمومی است!
* چه خوب که به تجربه «مصلحت» اشاره کردید. امروز شما عنوان «چهره سال هنر انقلاب» را کسب کردهاید اما گویا هستند افرادی که نگاه شما در این فیلم را منطبق با نگاه انقلابی نمیدانند و جلوی عرضه آن را گرفتهاند! چه میشود که نگاه شما که خود را متعهد به اصول انقلاب میدانید هم در این قبیل تجربهها، از سوی گروهی از بدنه مدیران، پذیرفته نمیشود؟
این نکته را درباره خودم و فیلمم نمیگویم اما بله هستند افرادی از نظر من نگاه انقلابی دارند اما بهعنوان فیلمساز انقلابی آثارشان پذیرفته نمیشود. درباره فیلم «مصلحت» اما فکر میکنم بیشتر ماجرا یک اختلافنظر است. من خودم با بسیاری از این دوستان صحبت و گفتگو هم داشتهام. برخی از این دوستان صرفاً معتقدند که طرح برخی از مسائل در این مقطع زمانی به مصلحت نیست در حالی که ما به عنوان سازندگان و یا حوزه هنری و سازمان اوج بهعنوان سرمایهگذاران، نگاه دیگری داریم و معتقدیم این مسائل مسائلی نیست که نخواهیم دربارهاش صحبت کنیم. به هر حال این اختلافنظرها وجود دارد. من بهعنوان فیلمسازی که دغدغه دارم هم نمیتوانم حکم کلی بدهم و بگویم من درست میگویم و همه اشتباه میکنند.
برخی از این دوستان صرفاً معتقدند که طرح برخی از مسائل در این مقطع زمانی به مصلحت نیست در حالی که ما به عنوان سازندگان فیلم «مصلحت» یا حوزه هنری و سازمان اوج بهعنوان سرمایهگذاران، نگاه دیگری داریم و معتقدیم این مسائل مسائلی نیست که نخواهیم دربارهاش صحبت کنیم
این فیلم با همفکری گروهی از افراد دغدغهمند ساخته شده است و همه این نگرانی را داشتیم که نکند حرفی را مطرح کنیم که خدای ناکرده به ضرر کلیت تفکری که به آن متعهد هستیم، باشد. ما در یک فرآیند همفکری به این جمعبندی رسیدی که این فیلم ساخته شود و بهعنوان کارگردان هم تلاش کردم بهطور کامل به متن فیلمنامه وفادار بمانم. حالا هم عدهای آمدهاند که نظرات متفاوتی را دارند و در حال مذاکره با آنها هستیم. امیدوارم این مذاکرات باعث شود فضای بازتری شکل بگیرد و حتی اگر به من بهعنوان فیلمساز اعتماد نمیشود به دلسوزانی که در قالب ارگانهای بزرگی مانند حوزه هنری و سازمان اوج در این زمینهها همفکری میکنند، اعتماد شود.
هم فیلم «مصلحت» و هم فیلم «هناس » دغدغه تیم تولیدکننده یعنی بنده و آقای شفاه و آقای ثقفی بوده است و هیچکدام را براساس سفارش نساختهام. همه تیم تولید هم در این زمینهها دغدغه داشتهاند و بعد از سالهای همفکری به این جمعبندی رسیدهایم که باید درباره برخی اصول انقلاب که شاید در مواردی کمرنگ شده است هم فیلمسازی کنیم. هنگام ساخت «هناس» هم دغدغه اصلیمان این بود که چرا بعد از گذشت یک دهه هنوز فیلمی درباره شهدای هستهای ساخته نشده است. وقتی چنین دغدغهای داریم و رزومهمان هم مشخص است، قطعاً فیلمی نمیسازیم که برآیندش به ضرر باورها و تفکرمان باشد. حتی نمیخواهیم فیلمی بسازیم که به ضرر مردم تمام شود. قطعاً این فیلمها را میسازیم تا مردم حال بهتری پیدا کنند و امیدی در دلشان شکل بگیرد.
* حالا که به مردم اشاره کردید اجازه دهید کمی صریحتر صحبت کنیم. از نگاه مخاطب عام که میخواهد فیلم خوب در سینما ببیند دو فیلم «مصلحت» و «برادران لیلا» که هر دو امکان اکران عمومی پیدا نمیکنند، بهعنوان فیلم توقیفی شناخته میشوند. شما از یک اختلاف سلیقه صحبت میکنید، اما در خروجی نتیجه یکسانی حاصل میشود!
واقعیت این است که این مسئله برای خود من هم سوال است. واقعاً چگونه میشود که هم این فیلم توقیف میشود و هم آن فیلم، در حالی که خیلیخیلی با هم فاصله دارند. هم در اصول و هم در ساختار و هم در حرفی که میزنند، فاصله بسیار زیادی این دو فیلم با هم دارند. عجیبتر اینکه برخی فیلمهایی که از آنها نام نمیبرم اما بهشدت سیاه و تاریک هستند، در همین سالها اجازه اکران پیدا کردهاند اما فیلم ما هنوز که هنوز است اکران نشده است.
واقعاً چگونه میشود که هم این فیلم (مصلحت) توقیف میشود و هم آن فیلم (برادران لیلا)! در حالی که خیلیخیلی با هم فاصله دارند. هم در اصول و هم در ساختار و هم در حرفی که میزنند، فاصله بسیار زیادی این دو فیلم با هم دارند
البته تأکید میکنم که در این زمینه من ارشاد را مقصر نمیدانم. وزارت ارشاد مجوز نمایش به فیلم ما داده اما همین که ارشاد بهعنوان سازمان متولی تصمیم به صدور مجوز نمایش برای یک فیلم گرفته است با این حال نمیتواند نظرش را اجرایی کند و ارگانهای دیگر باید درباره آن نظر بدهند، یکی از باگهای سیستم فرهنگی ماست.
سازمان سینمایی و وزارت ارشاد با عرض و طولی که دارند، از ابتدای انقلاب تجربه کسب کردهاند و حالا نماینده جمهوری اسلامی در حوزه نظارت بر تولیدات سینمایی به حساب میآیند. وقتی این نهاد تصمیمی میگیرد به نظرم نباید کس دیگری در آن دخل و تصرف کند. اگر اینگونه باشد، تا ابد ممکن است افراد و نهادهای مختلف درباره یک فیلم نظرات مختلفی داشته باشند.
این اتفاقات برای خیلی از فیلمسازان معتبر ما مانند ابراهیم حاتمیکیا هم در دورههای گذشته رخ داده، چند فیلم ایشان در دورههای مختلف تا مدتها توقیف بوده است؟ درباره برخی از این آثار دعوا بالا هم گرفته اما وقتی اکران شدهاند، تبدیل به آثار ماندگاری در سینمای ایران شدند. از «به رنگ ارغوان» گرفته تا «از کرخه تا راین» که خاطرم هست در آن سالها چقدر بحث درباره آن شد و کار به جاهای بالا کشید تا اجازه اکران فیلم صادر شد. مگر درباره فیلم «بازنده» زندهیاد سیفالله داد شاهد همین شرایط نبودیم؟ آن فیلم هم اجازه ندادند در جشنواره فجر وارد شود و تا مدتها عدهای با آن مشکل داشتند.
اینها مسائلی است که نیاز به یک اعتماد از سوی نهادهای بالادستی دارد. لااقل به نهادی مانند حوزه هنری که سالهاست در این عرصه فعال است، باید اعتماد کنید و کسی نمیتواند درباره دغدغهمندی آنها انقلتی را مطرح کند. جالب اینکه «مصلحت» اولین فیلم مشترک حوزه هنری و سازمان اوج است و دو نهاد با این سابقه و اعتبار پشت آن هستند اما هنوز هم عدهای درباره آن انقلت دارند! اینها کار را سخت میکند به خصوص برای امثال ما که تربیت شدهایم تا در این میدان کار کنیم اما عمرمان مدام رو به فرسایش میرود.
تازه اینها درباره فیلمهای ساختهشده من است و فیلمهای دیگری هم هست که دغدغه آنها را داشتم و تا جایی هم برای ساخت آنها پیش رفتم اما به مرحله تولید نرسید! میتوانم بگویم «مصلحت» نه اولین که سومین فیلم من است که با چنین مشکلاتی مواجه میشود. تا قبل از «مصلحت» من دو فیلم دیگر میخواستم بسازم که تا مرحله پیشتولید هم آنها را پیشبردم اما فیلمنامه آنها هم به گیروگرفتهایی از همین جنس برخورد و اساساً ساخته نشد! اینها باعث میشود فیلمسازانی که انگیزه کار برای انقلاب و مردم را دارند، مدام گرفتار همین فرآیندهای فرسایشی شوند.
* در همین فضا حتی هستند فیلمهایی که شاید به محاق توقیف نمیروند اما از ممیزی و سانسور مصون نمیمانند.
اتفاقاً نکته من همین است. البته بحث در این زمینه کمی پیچیده است. نمیتوان کتمان کرد که برخی در مرحله فیلمنامه تعهدهایی را میدهند اما در مرحله تولید کار دیگری را میسازند. البته مشخصاً درباره کار من اینگونه نبود و ما عین به عین فیلمنامه تأییدشده را ساختیم. به همین دلیل هم میگویم مشکل فیلم من صرفاً اختلاف نظر و سلیقه است. این ماجرا هم با چرخش مدیران پررنگتر میشود یعنی ما در مواردی با یک مدیر کار را تا جایی پیش بردهایم اما وقتی آن مدیر عوض میشود، همه چیز مجدد به مشکل برخورد کرده است. مدیر قبلی مجوزی برای کل کار میدهد اما مدیر بعدی که میآید میخواهد در حد سکانس و پلان نظر بدهد. اینجاست که میگوئیم پای برداشتهای شخصی و سلیقهای به میان میآید و به کارها لطمه میزند.
چقدر فیلم داریم که اخلاق، فرهنگ و سبک زندگی ما را هدف گرفتهاند؟ اما اصولاً حساسیتی بر روی این دست آثار وجود ندارد اما به محض آنکه فیلمی دغدغهمند میشود و میخواهد روی موضوعی با حساسیت بیشتری تمرکز کند، همه روی آن حساس میشوند! من نوعی مگر چقدر میتوانم تحمل کنم؟
بالاخره سیستم مدیریت، یا به یک فیلمسازی و یک نهاد اطمینان دارد، یا ندارد. نمیشود بگوییم تا اینجای مسیر را به شما اعتماد داریم اما از این بیشتر را ما باید نظر بدهیم! وقتی یک ارگان مسئول صدور مجوز است و مجوزی را صادر کرده است، همه باید به آن پایبند باشد. یکی از مشکلات جدی ما در همه این حوزهها برخوردهای بهشدت سلیقهای است. این برخوردهای سلیقهای تا قیام قیامت میتواند ادامه داشته باشد چرا که به تعداد آدمهای مختلف ممکن است سلیقههای مختلف هم وجود داشته باشد. در چنین فضای دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. مشکل ما با سانسور، سلیقهمحور بودن آن است وگرنه اینکه باید اصولی وجود داشته باشد و یک تیم در وزارت ارشاد متولی اعمال آن باشند، کاملاً پذیرفتهشده است. مشکل اصلی نگاه سلیقهای است.
میدانید در این وضعیت چه اتفاقی رخ میدهد؟ فیلمهای دغدغهمند کم میشود. فکر میکنید چه تعداد فیلمساز دغدغهمند داشتهایم که در مواجهه با همین شرایط همه چیز را رها کردهاند و سراغ زندگی خود رفتهاند؟ چقدر فیلم ما داریم که خانواده در آنها به لجن کشیده میشود؟ چقدر فیلم داریم که اخلاق، فرهنگ و سبک زندگی ما را هدف گرفتهاند؟ اما اصولاً حساسیتی روی این دست آثار وجود ندارد اما به محض آنکه فیلمی دغدغهمند میشود و میخواهد روی موضوعی با حساسیت بیشتری تمرکز کند، همه روی آن حساس میشوند! من نوعی مگر چقدر میتوانم تحمل کنم؟
* این روزها شاهد اکران فیلم خوب «غریب» هستیم که البته نتوانسته است آنطور که باید در گیشه فروش چشمگیری داشته باشد. کمی درباره وضعیت اقتصادی فیلمهایی که احتمالاً در فضای رسانهای سینما برچسب «فیلم انقلابی» میخورند صحبت کنیم. این جنس آثار چقدر باید دغدغه بازگشت سرمایه و فروش داشته باشند؟
مشخصاً درباره اقتصاد سینما و ماجرای آنالیز گیشه فیلمها من نمیتوانم نظر کارشناسی بدهم اما آنچه مشخصاً درباره فیلمهای دغدغهمندی مانند «غریب» و یا فیلم خود من «هناس» که نمونهشان بهخصوص در سالهای اخیر در سینمای ایران کم بوده است میتوانم مطرح کنم، این است که رسیدن این آثار به جایگاه ایدهآلشان نیاز به زمان دارد. سینمای ما برای چند دهه با سلیقه مشخصی پیش رفته و فیلمهایی با موضوعات خاص در آن عرضه شده که طبیعتاً مخاطب خاص خود را هم پیدا کرده است و همچنان هم این جنس آثار را دوست دارند و حاضرند برای تماشای آنها هزینه کنند. جنس این فیلمها و مخاطبانشان کاملاً مشخص است.
فیلمهایی مانند «غریب» و «هناس » حالا در شرایطی دارند تولید و عرضه میشوند که سالهاست نمونه مشابه در سینمای ایران کم داشتهاند. شما را ارجاع میدهم به زمانی که فیلم مانند «از کرخه تا راین» ساخته شد و اتفاقاً حضور بسیار موفقی هم در گیشه داشت. سالها اما از این جنس فیلمها کمتر ساخته شده و مخاطبی که به این دست آثار علاقه داشته آرامآرام از سینما فاصله گرفته است.
آشتی کردن مجدد مخاطبان فیلمهایی از جنس «هناس» با سینما، نیاز به زمان دارد
تحلیل حسی و غیرکارشناسیام این است که بخشی از این مخاطبان حتی به این جمعبندی رسیدهاند که فیلمهای مطلوبشان در سینما تولید نمیشود و به همین دلیل تصمیم به نوعی قهر با سینما گرفتهاند. حالا مدتی است که این جریان مجدد دارد در سینما پا میگیرد و فیلمهایی از این جنس مجدد ساخته میشود. زمانی این آثار با کیفیتهای پایین شاید ساخته میشد و حالا فکر میکنم شاهد عرصه فیلمهای باکیفیتتر و جذابتر در این فضا هستیم. اگر زمان بدهیم، مخاطب این آثار بار دیگر به سینما اعتماد پیدا میکند و تبدیل به حامی این جریان میشوند.
این طیف به نظرم طیف بسیار عظیمی در جامعه ما هستند که باید مطلع شوند فیلم مطلوبشان در سینما عرضه شده و میتوانند با خانواده به تماشای آثار بنشینند و با سینما آشتی کنند. البته سیستم پخش هم نقش بسیار مهمی در دیده شدن این آثار دارد. حتی میتوانیم به ایدههایی برای تسهیل حضور خانوادهها در سینما فکر کنیم. شخصاً سالهاست که به دلیل حضور بچههایم نمیتوانم به سینما بروم و اگر مثلاً سینمایی وجود داشته باشد که برای دو ساعت اکران فیلم امکان حضور بچهها در غرفه بازی کودکان فراهم باشد، حتماً بهشخصه بیشتر به سینما میروم. شاید مسائلی از این دست هم جزو دغدغههای خیلی از خانوادههای علاقهمند به سینما باشد. در چنین شرایطی فیلمی مانند «غریب» که خوش ساخت است، حس خوبی دارد، خیلی شعار نمیدهد و حرف روز هم میزند از سوی مخاطب با استقبال بیشتری مواجه میشود. رسیدن به شرایط ایدهآل برای احیای جریان استقبال از این جنس آثار در سینما، نیاز به زمان بیشتری دارد.
* سال گذشته جشنواره فیلم فجر با شرایط عجیبی برگزار شد و شاهد برخی شکافها میان خانواده سینما بودیم که در سالهای قبلتر کمتر شاهد نمونه آن بودیم. بهعنوان یک سینماگر جوان و دغدغهمند چه ارزیابیای از شرایط پیش روی سینمای ایران دارید؟
واقعاً شرایط آنقدر پیچیده است که نمیتوان یک گزاره کلی درباره آن مطرح کرد. واقعاً نمیدانم سال پیش رو چه اتفاقاتی برای سینمای ایران رخ خواهد داد اما بسیار امیدوارم. برایم جالب است که بهرغم وجود این شرایط مبهم، بهشدت امید دارم به آینده. در عین حال نمیتوانم تحلیل مشخصی ارائه کنم چرا که ممکن است در حق برخی دوستانم اجحاف کنم.
* میتوان این فضا را به سمت تحقق همان امیدواریها مدیریت کرد؟
حتماً میتوان این شرایط را مدیریت کرد. مگر تا به امروز در تاریخ سینمای جهان، جریانات مشابه مدیریت نشدهاند؟ سیاستگذاران سینما هم فیلمسازان را به سمت ایدههایی که به آنها علاقهمند هستند هدایت میکنند و هم در عین حال از آنها مراقبت میکنند. البته این کار راحت نیست و در کشورهای غربی با سالهای آزمون و خطا توانستهاند به یک استانداردهایی در مدیریت فرهنگی برسند. استانداردهایی که باعث میشود آنها همزمان هم هنرمندان خود را حفظ کنند و هم پای اصول خود بایستند و هم مهمتر از همه مخاطب خود را از دست ندهند. حتی میتوانند فیلمهای خود را با رعایت همه اصول و قواعد خودشان، به تمام دنیا عرضه کنند و واقعاً ما هم میتوانیم از جنس مدیریت فرهنگی آنها الگو بگیریم. اینها مسیرهای تجربهشدهای در دنیاست. وقتی تاریخ سینمای هالیوود را مطالعه میکنیم، الگوهای موفقی در این زمینه وجود دارد که میتوانیم تلاش کنیم تجربههای آنها را بومیسازی کنیم.
براساس اطلاعات ثبتشده در سامانه ثبت درخواست پروانه ساخت سازمان سینمایی تهیهکننده و کارگردان پرفروشترین فیلم این روزهای سینمای ایران قصد همکاری مجدد با یکدیگر را دارند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، براساس اطلاعات ثبتشده در سامانه ثبت درخواست پروانه ساخت سازمان سینمایی چند چهره سینمایی برای تازهترین ساختههای سینمایی خود در مقام تهیهکننده یا کارگردان، فرم مربوطه را تکمیل کردهاند.
به تازگی ابراهیم عامریان تهیهکننده به همراه کریم امینی کارگردان برای فیلم سینمایی «جلبک» درخواست پروانه ساخت دادهاند. عامریان و امینی این روزها فیلم سینمایی «فسیل» را در مقام تهیهکننده و کارگردان روی پرده دارند که فروشی بالغ بر ۵۷ میلیارد تومان را تا به امروز در گیشه ثبت کرده است.
ابراهیم عامریان بهعنوان یکی از چهرههای موفق در عرصه تولید فیلمهای کمدی پرفروش در سالهای اخیر، پیش از این «انفرادی»، «دینامیت»، «تگزاس» و… را تهیهکنندگی کرده است.
همچنین در این فهرست محمدحسین قاسمی به چشم میخورد که برای فیلم سینمایی «فیل بزرگ» به کارگردانی مجید صالحی درخواست پروانه ساخت داده است. مجید صالحی بازیگر سینمای ایران که پیش از این فیلم کمدی «زیرنظر» را کارگردانی کرده بود در جشنواره سال گذشته فیلم فجر، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای فیلم سینمایی «شماره ۱۰» از آن خود کند.
محمدحسین قاسمی هم تهیهکنندگی دو فیلم کمدی «مصادره» و «سگبند» را در کارنامه خود دارد که کارگردانی هر دو را مهران احمدی برعهده داشته است.
پس از حضورهای مختلف در جشنوارههای بینالمللی، انیمیشن سینمایی «لوپتو» راهی جشنواره مسکو شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، انیمیشن سینمایی «لوپتو» به کارگردانی عباس عسکری و تهیهکنندگی محمدحسین صادقی محصول مرکز انیمیشن سوره، در چهل و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم مسکو در بخش فیلمهای انیمیشن به نمایش در میآید.
چهل و پنجمین دوره این جشنواره از ۲۰ تا ۲۷ آوریل برابر با ۳۱ فروردین تا ۷ اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مسکو برگزار خواهد شد.
«لوپتو» که با تکنیک سه بعدی و برگرفته از قصه و فضایی کاملاً ایرانی ساخته شده و با شعار «شادی ساختنی است» هماکنون در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است، تاکنون موفق به جذب بیش از یک میلیون مخاطب و فروشی بالغ بر ۲۲ میلیارد تومان در سینماها شده است.
جشنواره بین المللی فیلم مسکو، اولین بار در سال ۱۹۳۵ برگزار و ابتدا به صورت دوسالانه و سپس به صورت سالانه برگزار شده است.
پخش بین المللی این انیمیشن سینمایی برعهده مرکز بین الملل سوره است.
«خانه فیلمنامه» بنیاد سینمایی فارابی با هدف گسترش فعالیتهای بنیاد در حوزه فیلمنامه و تقویت متن راهاندازی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، «خانه فیلمنامه» بنیاد سینمایی فارابی با هدف گسترش فعالیتهای بنیاد در حوزه فیلمنامه و تقویت متن و با تمرکز بر سه حوزه پیگیری، آرشیو فیلمنامهها و کلینیک فیلمنامه راهاندازی شد.
در سال ۱۳۹۹ با هدف استانداردسازی، تسریع و تسهیل فرآیندهای پذیرش فیلمنامههای سینمایی، راهاندازی سامانه فیلمنامه را در دستور کار قرار گرفت و در زمستان همان سال، سامانهای آغاز به کار کرد. در همین راستا، با گذشت سه سال از آغاز به کار این سامانه، بیش از ۶۶۰ طرح و فیلمنامه برای تقاضای حمایت، در سامانه ثبت شده و توسط معاونت فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است.
در دوره جدید فعالیت بنیاد، براساس بازخوردهای دریافتی و نیازسنجی از کاربران و همچنین با هدف بهبود کارایی و ایجاد امکانات کاربردی جدیدتر، طرح توسعه و ارتقای تکنولوژی این سامانه در دستور کار واحد فناوری اطلاعات فارابی قرار گرفت. توسعه سامانه ابعاد مختلفی همچون زیرساخت نرمافزاری، کارایی، امنیت و رابطکاربری را هدفگذاری است.
از سوی دیگر، با توجه به ابلاغ سیاستها و ماموریتهای دوره جدید بنیاد سینمایی فارابی، یکی از برنامههای راهبردی بنیاد در سال ۱۴۰۱ راهاندازی «خانه فیلمنامه» مرکزی مستقل برای راهبری و ساماندهی امور ثبت، پیگیری آرشیو و کلینیک فیلمنامهها است.
با توجه به گسترش قلمرو و ارتقای فعالیتهای بنیاد در حوزه فیلمنامه و تقویت متن، با تأسیس واحدی مستقل به عنوان «خانه فیلمنامه»، فرآیندهای مربوط به این حوزه در ۳ سطح کلی پیشبینی شده است که نهایتاً در بستر نسخه جدید سامانه «خانه فیلمنامه بنیاد» در دسترس قرار گرفته و شامل بخشهای زیر است.
دبیرخانه پذیرش فیلمنامه
کلینیک فیلمنامه
بانک فیلمنامه
از جمله قابلیتها و امکانات کاربردی این سامانه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. مشاهده نمایه کلی از وضعیت ثبت و بررسی طرح / فیلمنامه برای متقاضی
۲. دریافت کد پیگیری هر طرح / فیلمنامه برای متقاضی جهت مراجعات حضوری
۳. دریافت پیامک از کلیه فرآیندها و وضعیتهای مختلف بررسی طرح / فیلمنامه برای متقاضی
۴. مشاهده اطلاعات تفضیلی به تفکیک هر طرح / فیلمنامۀ ثبت شده توسط متقاضی
۵. مشاهده نسخه چاپی از اطلاعات تفضیلی هر طرح / فیلمنامه
۶. بررسی و ارجاع طرح / فیلمنامه به «کلینیک فیلمنامه» برای تقویت متن و….
به منظور حفظ حقوق متقاضیان حمایت، تمامی درخواستهای ثبت شده در سامانه قبلی پذیرش فیلمنامه تا پایان فروردین ۱۴۰۲ مورد بررسی قرار میگیرند و فعال خواهد بود، اما با پایان یافتن این زمان، تنها درخواستهایی مورد بررسی و حمایت قرار خواهند گرفت که از طریق نسخه جدید سامانه ثبت و بارگذاری شده باشند.
محمد قهرمانی تهیه کننده سینما در خصوص استراتژی «رشد تولید» در سینما گفت: سینما از دو جهت کار می کند یکی رشد تولید به عنوان محصولات صنعتی و غیر صنعتی و دانش بنیان است که به لحاظ محتوا و فیلمنامه می تواند تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را ترغیب به مصرف کالای ایرانی کند و در واقع استفاده از کالای ایرانی را نهادینه کند و مسأله دوم در مورد کمیت آثار است که باید به آن هم توجه ویژه شود به نحوی که اگر مثلاً ما تاکنون سالی ۱۰۰ فیلم در سینما تولید می کردیم بتوانیم این تعداد را به ۱۵۰ فیلم برسانیم به هر رو نکته مهم این است که رشد تولید باید در کمیت و کیفیت آثار سینمایی لحاظ شود.
به گزارش سینمای خانگی، تهیه کننده فیلم های سینمایی «گیرنده» و «خاک و آتش» در گفتگو با سینماپرس، گفت: تولیدات سینما بسته به سرمایه و سرمایه گذار است. خوشبختانه از سال های دور در بودجه دستگاه های دولتی اعتبارات اساسی برای این مقوله پیش بینی شده است. البته بنده دقیق نمی دانم امسال اوضاع چطور رقم خورده اما اگر این درصدهایی که برای دستگاه ها پیش بینی شده که باید صرف کارهای فرهنگی کنند و عدد و رقم قابل توجهی هم می شود به سمت تولیدات فیلم های سینمایی برود ما می توانیم شاهد تحولات اساسی در سینمای کشور باشیم.
این سینماگر با بیان اینکه ما امروزه در کشورمان نیازمند تولید فیلم هایی در خصوص فرزندآوری، اصلاح الگوی مصرف و سایر محورهایی که باورها و ارزش ها و فرهنگ عمومی کشور را ارتقا دهند هستیم متذکر شد: ما باید به سمتی برویم که ذائقه مردم به سمت فیلم های فاخر و اثرگذار برود. ما موظفیم که فرهنگ کشورمان را رشد دهیم. سینما باید فرهنگ سازی کند و از این رو رفتن به سمت تولید فیلم هایی که الزاماً جنبه سرگرمی دارند هیچ دردی از سینما درمان نمی کند.
قهرمانی در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: تولید فیلم های سطحی که تنها با محوریت سرگرمی ساخته می شوند به هیچ وجه نمی تواند برای جامعه مثمرثمر باشد. این آثار قطعاً نمی توانند در راستای پیشبرد اهداف و راهبردهایی که در حوزه فرهنگ و هنر پیش بینی شده نیز موثر واقع شوند و از این رو مدیران فرهنگی و سیاست گذاران باید توجه ویژه ای برای تولید فیلم های ارزشی و استراتژیک داشته باشند که امیدوارم در سال «مهار تورم و رشد تولید» بتوانیم شاهد این اتفاق ارزشمند در کشور عزیزمان باشیم.
در حالی که بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر به ویژه سینماگران کشور به واسطه رکود حاکم بر تولید کالاهای فرهنگی و هنری زندگی های شان با بحران شدید مالی و معیشتی روبرو شده نهادهایی همچون صندوق اعتباری هنر، خانه سینما و… که وظیفه ذاتی شان رسیدگی به امور رفاهی، صنفی و مادی هنرمندان است ضمن بی توجهی به خواسته مکرر هنرمندان برای رسیدگی به امور زندگی شان خود را درگیر کارهای شوآف گونه ای کرده اند که هیچ عایدی مثبتی برای هنرمندان در پی ندارد! این افراد رسماً مشغول رزومه سازی برای خود هستند و باعث شده اند تا اعتبار صندوق دچار خدشه شود!
به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، صندوق اعتباری هنر که با تبلیغات بسیار مبادرت به توزیع گسترده هنرکارت میان اهالی فرهنگ و هنر کرد و طی سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در مناسبت هایی نظیر: شب یلدا، عید نوروز و میلاد امام حسن مجتبی (ع) مبالغی را به حساب اهالی فرهنگ و هنر واریز کرد از ماه رمضان سال گذشته تاکنون حتی یک ریال به حساب هنرمندان واریز نکرده و این اتفاق در حالی است که این روزها به واسطه تورم فزاینده و رکود حاکم بر فضای تولیدات فرهنگی و هنری بخش گسترده تری از اهالی فرهنگ و هنر به ویژه سینماگران محتاج این کمک های مادی بودند.
انتقادات سینماگران نسبت به بی تفاوتی مسئولان فرهنگی و هنری کشور به اهالی فرهنگ بالا گرفته بود که در زمستان سال ۱۴۰۱ محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قبل از ایام الله دهه مبارکه فجر خبری مبنی بر اعطای بسته های کمک معیشتی به اهالی فرهنگ و هنر داد. این اتفاق باعث شد تا بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر خرسند شوند و در صفحات شخصی شان در فضای مجازی به عنوان اتفاقی نیک از این امر یاد کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد سیاستهای حمایتی این وزارتخانه برای اهالی فرهنگ و هنر گفته بود: ما بستههایی را برای اهالی سینما آماده کردیم که در جلسه شورای عالی سینما مطرح خواهد شد؛ یک مصوبه نیز از قبل داشتیم و به دنبال اجرای آن هستیم که انشاءالله با تأمین نقدینگی آن کمکی به حوزه سینما خواهیم داشت!
وی با بیان اینکه ما تلاش میکنیم که انشاءالله برای دهه فجر یک حمایت خوب از اهالی فرهنگ و هنر انجام دهیم، افزود: به جز اهالی سینما که باید مورد حمایت قرار گیرند، در حوزههای موسیقی و تئاتر نیز بنده به مدیر عامل صندوق هنر مأموریت دادهام که یک بسته حمایتی را پیشبینی کند که ما بتوانیم از همکاران هنرمند حوزههای موسیقی و تئاتر خودمان که دچار مشکلات معیشتی شدهاند، حمایتهای حداقلی داشته باشیم.
اما تا امروز نه تنها وعده ی آقای وزیر برای اعطای بسته های کمک معیشتی به سینماگران به مناسبت ایام الله دهه مبارکه فجر عملی نشد بلکه مسئولان وزارت ارشاد، سازمان سینمایی، خانه سینما و صندوق اعتباری هنر بنا به مناسبت های دیگری نظیر عید سعید نوروز و ماه مبارک رمضان نیز هیچ گونه سبد کالا یا بسته کمک معیشتی به سینماگران و سایر اهالی فرهنگ و هنر اعطا نکردند.
این اتفاقات متناقض با وعده های مسئولان فرهنگی و هنری در حالی است که مدیران صندوق اعتباری هنر در حال شوآف های مکرر هستند؛ در حالی که اهالی فرهنگ و هنر به ویژه سینماگران در رفع مشکلات معیشتی برای گذران زندگی شان هستند مسئولان صندوق اعتباری هنر در آستانه نوروز خبر از اعطای کارت کیشوندی به هنرمندان دارای درجه یک هنری می دهند؛ در حالی که اهالی فرهنگ و هنر به کرات در مصاحبه های شان با رسانه ها و نگارش مطالبی در فضای مجازی خواهان اعطای سبد کالا، بسته های کمک معیشتی، بن خرید کالا از فروشگاه های زنجیره ای و… هستند مدیران صندوق اعتباری هنر به جای تعامل با نهادها و سازمان های دولتی و غیردولتی برای رسیدگی به امور رفاهی هنرمندان در سایت شان به معرفی گالری هایی می پردازند که هنرمندان می توانند با خانواده های شان به آنجا بروند و ساعتی وقت بگذرانند! درست همانند آنچه پیش از این خبر از مسابقات رالی هنرمندان داده بودند!
به راستی مشخص نیست چه اصراری وجود دارد تا این مدیران ظاهرا کم تجربه در صندوق اعتباری هنر حضور داشته باشند؟ چرا فردی به عنوان مدیر برای این صندوق به کار گرفته نمی شود که اندکی دغدغه تأمین معاش هنرمندان را داشته باشد و شب و روز خود را بگذارد برای اینکه بتواند به زندگی آن ها ساماندهی کند، نه آنکه به شرح و توصیف خدمات تعریف شده و سطح بندی های اعتباری برای هنر کارت با مدلهای لاکچری و عملا غیر قابل استفاده مخصوصا برای پیشکسوتان دل خوش کند!
مدیرعامل صندوق اعتباری هنر چطور رویش می شود که در پاسخ به پرسشی درباره ارائه بستههای ویژه نوروز یا ماه رمضان بگوید: دوست داشتیم چنین کاری انجام شود ولی منابع آن را نداریم. آن بسته حمایتی ۳۵۰ میلیاردی هم که در سه بخش برای حمایت از هنرمندان در دوران کرونا ارایه شد، به دلیل همزمانی با برخی روزهای خاص مثل یلدا، مناسبتی برداشت شد ولی مرتبط با کرونا بود. البته برای ماه رمضان قصد داریم در طرح اکرام برای عدهای که مشکلاتی دارند اقداماتی انجام دهیم!
این هنرکارت امروز به چه درد سینماگران بیکار و خانه نشین به ویژه پیشکسوتان این حوزه می خورد؟ چرا به جای آنکه مدیران صندوق تدبیری اندیشه کنند تا هر ماه یک بار یا حداقل هر فصل یک بار سبد کالا در شأن هنرمندان به ایشان اهدا کنند و مبالغ قابل توجه به حساب اعضای شان واریز کنند خود را درگیر کارهای لوکس و لاکچری و شوآف گونه کرده اند؟
فاجعه بار است که رئیس هیئت مدیره صندوق اعتباری هنر با اشاره به سطوح مختلف هنرکارت شامل آبی، نقرهای، طلایی و پلاتینیوم، می گوید: هنرمندان گرامی با دریافت هنرکارت از سطح آبی وارد این چرخه شده و با افزایش تراکنش ها و میزان موجودی حساب هنرکارت ایشان، امتیازاتی دریافت می کنند که امکان ارتقاء به سطح بالاتر و بهره مندی از درصدهای بیشتر بازگشت نقدی را برای ایشان فراهم می سازد! یعنی مدل های بانکی برای جذب سرمایه های مردم، حالا با هنر کارت و در سبد بانک آینده و صندوق اعتباری هنر برای هنرمندان به عنوان دستاورد مدیران در حال پیاده سازی است!
این کارها برای سینماگرانی که غم معیشت دارند نان و آب می شود؟ آقایان دست از شوآف بردارید!
مراسم یادمان و بزرگداشت کیومرث پوراحمد، کارگردان فقید سینما و تلویزیون در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از خانه هنرمندان ایران، مراسم یادمان و بزرگداشت کیومرث پوراحمد روز چهارشنبه ۳۰ فروردین ماه ساعت ۱۶ در سالن استاد شهناز این مجموعه برگزار میشود.
از جمله آثار او میتوان به سریالهای «قصههای مجید» و «سرنخ» و فیلمهای سینمایی همچون «بهخاطر هانیه»، «خواهران غریب»، «شب یلدا» و «اتوبوس شب» اشاره کرد.
همچنین فیلم سینمایی «پرونده باز است» آخرین ساخته زندهیاد پوراحمد بود که در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.