تمجید مقام معظم رهبری از فیلم سینمایی موسی علیه‌السلام: عالی بود

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری صدا و سیما؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اخیراً در دیدار تهیه‌کننده، کارگردان و جمعی از دست‌اندرکاران فیلم سینمایی موسی کلیم‌الله علیه‌السلام فرمودند:

«فیلم موسی علیه‌السلام را دیدم، عالی بود. ان‌شاءالله دنباله‌ی آن را هم همین‌طور بتوانید بیاورید. خیلی برجسته بود الحمدلله. من هم لذت بردم از دیدن فیلم و هم خوشحال شدم از اینکه یک چنین اثری تولید شد.»

آقای حاتمی‌کیا کارگردان فیلم سینمایی موسی کلیم‌الله علیه‌السلام در این باره گفت:

من هیچ وقت کلمات و جزئیّات در یادم نمی‌ماند ولی این را یادم هست که سه بار گفتند «عالی بود» و نفس من باز شد. ببینید! وقتی می‌گفتند آقای میرباقری دارد فیلم مختار را می‌سازد و هفت سال برای ساختن آن وقت گذاشته، من می‌گفتم گلی به جمالش، باید این آدم را طلا گرفت که هفت سال سر یک فیلم ایستاده. من یک‌ساله کار می‌کردم ولی الان پنج سال است که در این فیلمم و هنوز پروژه‌ی اصلی که سریال است کلید نخورده؛ یعنی من فقط داشتم آن آزمایش‌های اوّلیّه را انجام می‌دادم. بعضی گفتند خب این فیلم سینمایی را ساختید، امّا بهتر بود از اوّل می‌رفتید همان سریال را می‌ساختید. بابا! این اسب دارد حرف می‌زند؛ فهماندن این کار زحمت دارد.

من یک فیلم‌نامه نوشتم ــ همین فصلی که شما‌ها در سینما دیدید ــ این فیلم‌نامه نزدیک هزار دقیقه بود و من این هزار دقیقه را در ۱۳۰ دقیقه خلاصه کرد بودم، آن‌طور که به‌اصطلاح برای سینما کافی است؛ امّا الان می‌خواهم سریالش را بسازم. تجربه‌ی این فیلم سینمایی در سینما برای من به‌غایت مهم بود که ببینم وقتی اکران شود و مردم بیایند سینما، چه کسانی می‌آیند؛ آیا فقط مذهبی‌ها می‌آیند؟ آنهایی که اهلیّتی دارند، به این بحث‌ها علاقه‌مند می‌شوند؟ تصوّر اوّلیّه‌ام این بود؛ مثل فیلم‌های جنگی خودم، می‌گفتم حتماً یک بسیجی بیشتر به اینها تن بدهد و دل بدهد. بعد که فیلم آمد در سینما، اتّفاقی که افتاد این بود که دیدم به طرز حیرت‌آ‌وری طیفِ به‌اصطلاح غیر‌مذهبی که اصلاً علقه‌ی با این‌گونه فیلم‌ها ندارد، با این فیلم ارتباط بسیار عمیق عاطفی ایجاد کرده! خب خدا را خیلی شکر کردم که چنین اتّفاقی برای آن افتاده. این چیزی که می‌گویم، به قاعده‌ی تحقیق است؛ یعنی کاملاً دراین‌باره تحقیق کردیم. این خیلی مهم بود برایم که نسل جوان به این فیلم اقبال کرد.

من چهل سال است دارم فیلم می‌سازم و نسلی با من بزرگ شده. الان بعضی وقت‌ها من یک جا‌هایی می‌روم، یک نفر پیرمرد بغلم می‌ایستد با ریش بلند و مو‌های سفید، می‌گوید من این فیلم اوّل تو را دیده‌ام، مثلاً فیلم «دیده‌بان» تو را دیده‌ام. بحث من این است که من چهل سال تجربه دارم ولی وقتی وارد عرصه‌ای با این مختصّات می‌شوم، من باید زحمت بکشم و با همه‌ی قوا کار کنم. ما یک فیلم سینمایی صدوسی‌دقیقه‌ای ساختیم که از آن فهمیدیم بعضی نکاتش را باید کمتر بگوییم، بعضی نکاتش را باید بیشتر بگوییم، بعضی جا‌ها را باید جور دیگری بگوییم یا در این حوزه‌هایی که مثلاً مربوط به مدارک دینی می‌شود، باید این‌قدر به آن نزدیک بشویم و این‌قدر نزدیک نشویم. اینها باعث شد که این تجربه را به دست بیاوریم.

من در طول این پنج سال، یک لحظه بیکار نماندم و با تمام قوا مشغول بودم؛ جمعه‌ها هم سر این کار بودم، کرونا هم گرفتم سر این کار بودم، با همین مختصّات کار می‌کردم و کار را تعطیل نکردم. طبعاً الان هم با این انرژی دارم وارد می‌شوم که ولیّ امرم، کسی که بالای سرم است، این آدم با آن مختصّات مذهبی‌اش، با آن تعلّقات مذهبی‌اش، با آن علمش، فیلم را می‌بیند و می‌گوید عالی است، عالی است، عالی است و اشاره می‌کند که همین را ادامه بدهید؛ نزدیک به این مضمون که بقیّه‌اش را هم به همین خوبی بسازید. پس من دیگر باید کارم را شروع کنم.

چهل‌وسومین جشنواره جهانی فیلم فجر و جزئیات آن

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سایت جشنواره؛ چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر در چهار بخش رقابتی مسابقه بین‌الملل، جلوه‌گاه شرق، چشم انداز (مسابقه فیلم اولی‌ها و فیلم دومی‌ها) و زیتون شکسته برگزار می‌شود.

به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، در فراخوان این جشنواره که نسخه انگلیسی آن از هشتم شهریور در سامانه جشنواره منتشر شده و مهلت ارسال آثار تا ۹ مهر ادامه خواهد داشت، آمده است:

«جشنواره جهانی فیلم فجر از فیلم‌سازان، تهیه‏‌کنندگان و سینماگران سراسر جهان دعوت می‏‌کند تا آثار خود را برای ارائه در چهل‌وسومین دوره که از پنجم تا دوازدهم آذرماه ۱۴۰۴ برگزار می‏‌شود، به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند. این رویداد مهم بین‏‌المللی که به تایید مراجعی همچون فیاپف رسیده است، عرصه‌ای برای عرضه سینمای نوین جهان و بزمگاه آفرینش‌هایی است که هنر و صنعت را در هم می‏‌آمیزند و بویژه شاعرانگی در سینما را ارج می‏‌نهند. جشنواره امسال در پرتو شعار ”ستایش زندگی” دربرگیرنده چهار بخش رقابتی (مسابقه بین‌‏الملل، جلوه‌‏گاه شرق، چشم‌‏انداز و زیتون شکسته)، مروری بر آثار یک فیلمساز برجسته جهان، بازار فیلم و دارالفنون خواهد بود.

  1. مسابقه بین‌الملل

این بخش رقابتی و غیرتخصصی جشنواره گستره‌ای وسیع از فیلم‌های بلند در ژانرهای گوناگون را در برگرفته و میزبان آثاری از سراسر جهان خواهد بود که بر مضامین انسانی بویژه جست‌وجوی عدالت و پرهیز از خشونت و افراط‌گرایی تاکید دارند. در واقع، این بخش محملی است برای ارائه داستان‌هایی که حرمت انسان را پاس می‌دارند، پیوندهای خانواده و جامعه را می‌ستایند و شکوه میراث فرهنگی جهانی را بازمی‌نمایند. وجه شاعرانه آثار در این بخش به‏ طور ویژه مورد توجه قرار خواهد گرفت.

هیأت داوران این بخش متشکل از دو سینماگر ایرانی و پنج سینماگر غیرایرانی خواهد بود که پس از بررسی فیلم‌های بلند برگزیده، جوایز زیر را اهدا خواهند کرد:

· سیمرغ بلورین بهترین فیلم: ۵۰۰۰ دلار (که به‌صورت مساوی میان کارگردان و تهیه‌کننده تقسیم می‌شود)

· سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: ۲۰۰۰ دلار

· سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه: ۱۵۰۰ دلار

· سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری: ۱۰۰۰ دلار

· سیمرغ بلورین و جایزه ویژه هیأت داوران: ۱۵۰۰ دلار (برای کارگردان)

  1. جلوه‌گاه شرق

این بخش میزبان فیلم‌هایی از سراسر آسیاست که با نگاهی نو و آفرینشی هنری، روحی تازه در کالبد سینمای جهان می‌دمند. آثاری که با روایت‌هایی جسورانه و شاعرانه، زبان تصویری بدیع و ژرف‌اندیشی‌های فرهنگی پنجره‌ای به سوی مشرق‌زمین می‌گشایند و تماشاگران را در میان تنوع، عمق و زیباییِ حیات‌بخش فرهنگ این سرزمین‌ها به سفری خاطره‌انگیز فرا می‌خوانند.

هیأت داوران این بخش، متشکل از یک سینماگر ایرانی و چهار سینماگر غیرایرانی، پس از تماشای فیلم‌های بلند آسیایی برگزیده، جوایز زیر را اهدا خواهند کرد:

· سیمرغ بلورین بهترین فیلم: ۴۰۰۰ دلار (که به‌صورت مساوی میان کارگردان و تهیه‌کننده تقسیم می‌شود)

· سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری: ۱۰۰۰ دلار

· سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت داوران: ۱۵۰۰ دلار (برای کارگردان)

  1. چشم‌انداز (مسابقه فیلم‌اولی‌ها و فیلم‏دومی‏ها)

این بخش، با هدف شناسایی و حمایت از استعدادهای نوظهور، گزیده‌ای از نخستین و دومین تجربه فیلم‌های بلند فیلمسازان ایران و جهان را در قالب رقابتی هنری پیش روی مخاطبان می‌گذارد؛ آثار این بخش باید همچون نسیمی بر ابیات آغازین شعر زندگی وزیده و طلوع پرشکوه فردایی آکنده از خلاقیت را نوید دهند.

هیأت داوران این بخش، متشکل از یک سینماگر ایرانی و دو سینماگر غیرایرانی، فیلم‌های بلند اول و دوم برگزیده را بررسی و جوایز زیر را اهدا خواهند کرد:

  • سیمرغ بلورین بهترین فیلم: ۳۰۰۰ دلار (که به‌صورت مساوی میان کارگردان و تهیه‌کننده تقسیم می‌شود)
  • سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت داوران: ۱۵۰۰ دلار (به کارگردان)
  1. زیتون شکسته

این بخش در پی ارج نهادن به فیلم‌هایی است که با شهامت و آفرینشی خیال‌انگیز، سرگذشت مقاومت و شکوه تاب‌آوری را بازمی‌نمایند؛ آثاری که به ما یادآور می‌شوند روح انسان در دل تندباد جنگ‏ها نیز می‌تواند ببالد، بر زخم‌ها مرهم نهد و شعله مقاومت در برابر ظلم و امید به صلح را فروزان نگاه دارد.

کارگردان بهترین فیلم در این بخش، به پاس ایفای نقش مؤثر خود در سینما به‌عنوان صدای استقامت و مقاومت، سیمرغ بلورین و هدیه نقدی ۳۰۰۰ دلاری را دریافت خواهد کرد. هیأت داوران این بخش، متشکل از یک سینماگر ایرانی و دو سینماگر غیرایرانی، به تماشای فیلم‌های بلند برگزیده این بخش خواهند نشست.

  1. مرور آثار

این بخش از جشنواره ادای احترام به فیلم‌ساز برجسته‌ای خواهد بود که سینمای شاعرانه و انسانیت ژرف‌اش مرزهای فرهنگی را درمی‌نوردد. سینمای او می‌بایست نغمه‌‌ای لطیف در ستایش حال انسان باشد؛ آیینه جان و گواهی صادقانه که با روح شاعرانه جشنواره هم‌نوا باشد.

  1. بازار بین‌المللی فیلم (IFM)

بیست‌وششمین دوره بازار بین‌المللی فیلم و برنامه‌های تلویزیونی ایران از ۹ تا ۱۱ آذرماه ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد. جزئیات و مقررات کامل این دوره در زمان مناسب اعلام خواهد شد.

  1. دارالفنون (مدرسه استعدادیابی سینما)

این بخش محملی است برای یادگیری و تبادل فرهنگی میان جوانان سایر ملت‏ها که از دانشجویان سینما از سراسر ایران و جهان دعوت می‌کند تا در دوره و مجموعه‏‌ای فشرده از کارگاه‌های سینمایی با محوریت شاعرانگی در سینما، شرکت کنند. در این کارگاه‌ها که با هدایت فیلم‌سازان، نویسندگان و بزرگان صنعت سینما برگزار می‌شود، مهارت هنری و چشم‌انداز خلاقانه شرکت‌کنندگان پرورش خواهد یافت و آنان به روایت داستان‌هایی ترغیب خواهند شد که بازتاب‌دهنده شور زندگی، غنای پیوندهای انسانی و رؤیاهای مشترک جامعه جهانی است. مقررات شرکت و دعوت از جوانان فیلمساز در این بخش بزودی منتشر خواهد شد.

قوانین و مقررات

  1. ثبت‌نام: متقاضیان تا ۹ مهر ۱۴۰۴ فرصت ثبت‏ نام و ثبت آثار خود را دارند. لازم به یادآوری است که تمامی آثار باید توسط تهیه‌کننده یا توزیع‌کننده قانونی بین‌المللی فیلم از طریق وب‌سایت رسمی جشنواره به آدرس www.fajriff.com ارسال شوند.
  2. فرمت‌های مورد پذیرش: DCP بدون رمزگذاری، Full HD 1920 × ۱۰۸۰ – MP4 H264 با زیرنویس انگلیسی.

۳. سال تولید (برای بخش‌های رقابتی): تنها فیلم‏هایی پذیرفته می‏‌شوند که پس از ژانویه ۲۰۲۴ تولید شده باشند.

۴. حداقل مدت زمان: برای فیلم‌های بلند ۷۵ دقیقه.

۵. فیلم‌هایی که برای نخستین‌بار در جهان ارائه می‌شوند در اولویت قرار دارند؛ تمامی فیلم‌های ارسال‌شده باید حداقل نخستین نمایش خود را در ایران داشته باشند.

۶. فیلم‌ها نباید پیش از تاریخ جشنواره در ایران به صورت سینمایی، ویدئو/DVD/تلویزیون، آنلاین یا VOD منتشر شده باشند.

۷. مسئولیت انتخاب فیلم‏ها و دعوت رسمی از صاحبان آثار برعهده دبیر جشنواره است.

  1. ثبت اثر به معنای پذیرش تمامی مقررات جشنواره است. پس از دریافت تأییدیه انتخاب فیلم، تهیه‌کننده یا توزیع‌کننده قانونی با تأیید کتبی دعوت، متعهد می‌شوند که از نمایش فیلم خود در جشنواره انصراف ندهد. بر اساس مقررات FIAPF برای جشنواره‌های بین‌المللی فیلم در سال ۲۰۲۵، هیچ فیلمی بیش از ۳ بار در طول جشنواره به نمایش در نخواهد آمد.

نشانی دبیرخانه جشنواره: تهران، خیابان ولی عصر، بالاتر از پارک ساعی، نبش کوچه لنکران، پلاک ۲۴۵۴

تلفن: ۰۲۱۸۸۱۹۴۲۵۷ – ۰۲۱۸۸۸۸۰۳۲۸/آدرس وب‌سایت: www.fajriff.com/ایمیل: info@fajriff.com»

چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر به دبیری سید روح الله حسینی در تاریخ ۵ الی ۱۲ آذرماه سال جاری (۲۶ نوامبر تا ۴ دسامبر ۲۰۲۵) برگزار خواهد شد.

سینمای ایران در شهریور ۱۴۰۴: پارادوکسیکال، چندوجهی؛ ترکیبی از تهدیدها و فرصت‌ها

تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی همچنان بزرگ‌ترین مانع برای سینمای ایران است. کمبود بودجه، دشواری در تهیه تجهیزات، مشکلات پخش بین‌المللی و کاهش قدرت خرید مردم (که بر گیشه سینماها تأثیر مستقیم گذاشته) همگی ریشه در این مسئله دارند. در همین راستا، به دلایل مختلف از جمله تحریم‌ها، مسائل سیاسی و همچنین تغییر اولویت‌های درونی، حضور سینمای ایران در جشنواره‌های معتبر جهانی نسبت به دهه‌های گذشته کمرنگ‌تر شده است.

همچنین دسترسی گسترده به فیلم‌ها، سریال‌ها، و برنامه­های داخلی و خارجی از طریق پلتفرم‌های مختلف ایرانی و خارجی، ذائقه مخاطب را تغییر داده و رقابت برای جذب تماشاگر به سالن‌های سینما را بسیار دشوار کرده است؛ ضمن این که، فضای نظارتی جدید و مدیریت سینما که ناشی از سیاست­های دولت چهاردهم است، بر محتوا، فرم و حتی انتخاب بازیگران و عوامل تأثیر گذاشته و موجب شده بسیاری از فیلم‌سازان شناخته شده، یا به سمت ساخت آثار کاملاً مطمئنه و بی‌حاشیه بروند یا با مشکلات متعدد برای اکران فیلم‌هایشان مواجه شوند.

با وجود این، علیرغم مشکلات و شکست فیلم­های پر سر و صدای منتقدان و صاحبان آثار (مثل «متروپل»: محمدعلی باشه آهنگر)، فیلم‌های کمدی همچنان به موفقیت‌های مالی دست پیدا می­کنند و روشن بودن چراغ وجود مخاطبان بالقوه را همچنان روشن نگه می­دارند. در کنار آن، آثار مستند و سینمای حقیقت‌محور (مانند «عاتقه»: مسعود دهنوی) با پرداختن به مسائل واقعی و روز، هم در جشنواره‌ها و هم نزد مخاطب داخلی جایگاه خود را حفظ کرده‌اند.

در چنین شرایطی، فیلم‌سازان جوان به دنبال راه‌های جدیدی برای تولید و دیده شدن هستند. آنان با استفاده از فضای مجازی برای معرفی آثار و جذب حامی این موضوع را پیگیری می­کنند و بر آن اصرار دارند. وجود استعدادها و نیروی خلاق در فیلم و سینمای ایران همچنان فرصت بی­بدیلی برای کشور و جهان است تا با بهره­مندی از استعداد و نوآوری فیلم‌سازان، بازیگران و متخصصان جوان در کنار تجربه­ها و پختگی پیشکسوتان این عرصه، این نیروی خلاق را به میدان آورده، فرصت واقعی رشد و شکوفایی در اختیار آنان قرار گیرد.

مدیریت سینمای ایران همچنان، فاقد چشم‌انداز روشن (همسو با نگرش ملت ایران)، استراتژی منسجم و توانایی حل بحران‌های ساختاری است. ادامه­ی روند فعلی می‌تواند به حذف، گوشه­نشینی، و فرار استعدادها منجر شده، بیش از پیش به کاهش کیفیت تولیدات، از دست دادن مخاطب داخلی، و انزوای بین‌المللی بیشتر بینجامد.

    به هر تقدیر، وضعیت امروز سینمای ایران (در شهریور ماه جاری) را می‌توان «تحت فشار اما زنده» توصیف کرد. این سینما ممکن است در یک دوران گذار پیچیده قرار داشته باشد که در آن محدودیت‌ها و تهدیدهای بیرونی و درونی بر آن سایه انداخته، اما نیروی خلاق، علاقه مخاطب، و تمایل مثبت مسئولین، هنوز به طور کامل از بین نرفته است. با این حال، آینده فیلم و سینمای ایران به شدت به تغییر و تحولات کلان سیاسی اقتصادی کشور و همچنین یافتن راه‌حل‌های جدید برای تولید و پخش خارج از چارچوب‌های موجود وابسته است.

اکران آنلاین فیلم «اسفند» آغاز شد

اکران آنلاین فیلم سینمایی «اسفند» از فردا ۲ تیر در نمایش خانگی آغاز می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ فیلم سینمایی «اسفند» به کارگردانی دانش اقباشاوی از امروز به صورت آنلاین در فیلمو اکران شد.

این فیلم که به تهیه‌کنندگی شادروان جلیل شعبانی و مهاجر توحیدپرست، با محوریت زندگی شهید علی هاشمی به روایت تلاش‌ها و مجاهدت‌های وی و دیگر فرماندهان جنگ، برای اجرای عملیات خیبر می‌پردازد، با نگاهی متفاوت به زندگی شهید علی هاشمی و بهره‌گیری از تکنیک‌های سینمایی قابل توجه، الگویی جدید در حوزه خلق آثار سینمای دفاع مقدس را ارائه کرده است.

رضا مسعودی، مهدی زمین‌پرداز، سعید آل‌بوعبادی، خیام وقار کاشانی، محمدرضا عقدائی یزدی، یاسین مسعودی و محمد عسگری از بازیگرانی‌ هستند که در این اثر حضور دارند.

فیلم «اسفند» محصول مشترک سازمان هنری رسانه‌ای اوج و بنیاد سینمایی فارابی است که اردیبهشت امسال روی پرده رفت و از امروز به اکران آنلاین رسید.

رژیم متجاوز و غاصب اهداف و آرمان‌ هنر، یعنی فهم متقابل، را زیر پا لگدمال می‌کند

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، حامد جعفری مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با محکومیت جنایات ناجوانمردانه و وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی و در راستای اعتلای جایگاه فرهنگ و هنر در این کارزار، پیامی را به جشنواره های بین المللی فیلم و رویدادهای فرهنگی در سراسر جهان ارسال کرد و آنها را به پویش حمایت از عدل و آزادی و محکومیت رژیم جنایتکار و کودک‌کش صهیونیستی دعوت کرد.

متن پیام مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی به این شرح است:

«دوست عزیز

سلام

جنگ‌افروزان همیشه در مقابل هنر، زیبایی و رویدادهای هنری که مهم‌ترین ‌زبان بیان زندگی هستند، قد علم می‌کنند. رژیم سفاک و غاصب صهیونی که بدنام به نسل‌کشی در غزه است این بار به‌ یکی از کهن‌ترین و تاریخی‌ترین کشورهای جهان یعنی ایران حمله کرده است. آنها نه‌تنها دانشمندان و فرماندهان را به شهادت رسانده‌اند، بلکه مدارس و بیمارستان‌ها را بر سر زنان و کودکان آوار کردند.

وظیفه‌ اخلاقی ما محکوم کردن متجاوز و توجیه‌کنندگان آنها است، وظیفه‌ای سازگار با روح و جوهر هنر اصیل و حقیقی که شعارش صلح و آرامش است.

رژیم متجاوز و غاصب اهداف و آرمان‌ هنر، یعنی فهم متقابل، را زیر پا لگدمال می‌کند؛ ما تمام قد در مقابل چنین رژیم رذلی می‌ایستیم و توقع داریم دوست‌داران هنر اصیل نیز اعمال شنیع وی را محکوم کنند. این اقدام از سوی شما پیوند ناگسستنی میان آزادگان جهان و اهالی هنر ناب را تقویت کرده و به ما یادآوری می‌کند که برای چه آرمان‌هایی در مسیر هنر گام برمی‌داریم: آزادی، برابری، برادری.»

پیام مذکور از طریق معاونت امور بین الملل بنیاد سینمایی فارابی در روزهای گذشته به روسا و دبیران جشنوراه های بین المللی معتبر سینمایی و همچنین رخدادهای مختلف سینمایی و فرهنگی ارسال شده است.

شروع فعالیت تمامی مراکز هنری و سینمایی کشور از روز شنبه

مرکز روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد: با تصمیم مراجع ذی‌صلاح و هماهنگی‌های انجام‌شده، تمامی مراکز هنری و سینمایی کشور از روز شنبه آینده ۳۱ خردادماه ضمن رعایت اصول و مقررات لازم الاجرا، برنامه‌های عادی خود را خواهند داشت. 

انتظار می‌رود که تمامی این مراکز در راستای تقویت روحیه و توان ملی در پاسداری از ایران عزیز و ایجاد فضای ارامش و امید، از تمامی ظرفیت‌های خویش در این دوران حساس استفاده کنند.

برای تمامی شهیدان بویژه فرماندهان، دانشمندان و زنان و کودکان و تمامی مظلومانی که در پی تهاجم ددمنشانه رژیم متجاوز صهیونیستی به شهادت رسیده‌اند، علو درجات مسآلت داریم.

بر اساس این گزارش مرکز روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای تمامی شهیدان بویژه فرماندهان، دانشمندان و زنان و کودکان و تمامی مظلومانی که در پی تهاجم ددمنشانه رژیم متجاوز صهیونیستی به شهادت رسیده‌اند، علو درجات مسآلت کرده است.

رضا اسدی کاشانی: مهم ترین زیرساخت سینما، مدیران، رؤسا، و تصمیم گیرندگان هستند

رضا کاشانی‌ اسدی، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده برجسته ایرانی، با تحصیلات کارشناسی در رشته ی سینما و کارشناسی ارشد در رشته ی ادبیات نمایشی، یکی از چهره‌های پرکار در عرصه هنر و رسانه است. او با نگارش و تولید ده‌ها سریال و فیلم سینمایی و تلویزیونی، نقش مهمی در صنعت فیلم‌سازی ایران و سیمای جمهوری اسلامی ایفا کرده و رمان‌های بلندی چون «پشت درهای بهشت»، «سلمان ما»، «پرواز از فرنگ»، «پایان سکوت» و «وطهورا» از او به یادگار مانده است. کاشانی‌اسدی همچنین به‌عنوان منتقد سینمایی در نشریات مختلف قلم زده و ضمن مدیریت فرهنگی، در شوراهای سینمایی از جمله شورای نمایش خانگی سازمان سینمایی و شوراهای سیمافیلم نیز عضویت داشته است. او مدرس دانشگاه و انجمن سینمای جوانان تهران نیز هست، و با تلفیق دانش آکادمیک و تجربه عملی، به تربیت نسل جدیدی از هنرمندان مشغول است.

با سلام و تشکر از شما به خاطر شرکت در این مصاحبه. برای شروع با این نکته آغاز می کنیم؛ شما در جایی اشاره کرده اید که بخش بزرگی از مردم ایران به سینما نمی‌روند. درست است. آمارها هم همین را نشان می دهند. به نظر شما چرا؟

بله این اولین سوال من هم هست! چند در صد مردم ایران به سینما می روند و چند در صد نمی روند؟ اصلاً آیا ارزیابی شده آن کسانی که می روند چرا می روند و یا آن بخش عظیمی که به سینما نمی روند، چرا نمی روند؟ آیا کسی روی این چراها به درستی کار کرده؟ آیا مسئولین دولتی و صنفی یا نویسنده ها و کارگردان ها و تهیه کننده ها به این موضوع فکر کرده اند؟ آیا این ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده و دلیلش مشخص شده؟ نمی دانم.

پرسش مهمی است که اتفاقاً مسئولین باید جواب آن را بدهند. متأسفانه برخی ها یک گوششان را در کرده اند و یک گوششان را دروازه… گوش اگر گوش من  و ناله اگر ناله ی توست… آن چه البته به جایی نرسد، فریاد است…

شما می دانید که خانواده ها و دولت چه هزینه‌های کلانی برای آموزش فرزندان می-کنند؟ چرا معادل اندکی از آن را  به سینما اختصاص نمی‌دهند؟ خوب است کمی این را بررسی کنیم!

موافقم!

چرا در صد کمی از هزینه ی زندگی خرج رفتن به سینما نمی شود؟ جالب نیست؟ سینمایی که تمام ویژگی های جذابیت را دارد و اصولا کشش انسان ها به شنیدن داستان و ماجرا قاعدتاً باید آن ها را به سمت سینما بکشاند، و اتفاقاً خیلی هم گران نیست! چرا برای آن هزینه نمی شود؟! لابد می دانید که هر ساله بودجه هنگفتی از درآمدهای کشور، خرج آموزش فرزندان می شود. در خانواده ها، در طبقات مختلف بحث آموزش و پرورش فرزندان، بیشترین دغدغه است و هزینه کلانی بابت این صرف می شود. اگر پاسخ سؤال مشخص بشود، شاید بسیاری از ابهاماتی که داریم، خود به خود مرتفع می شود. این پاسخ ها اگر بی غرض و عالمانه کشف بشود، چراغی می شود راهنما، برای دست اندرکاران و برنامه ریزان سینمای کشور. البته ناگفته معلوم است تا موقعی هم که این اتفاق نیفتد ما نمی توانیم به زمزمه ها، به حرف ها، و به نکاتی که از زبان های مختلف شنیده می شود، خیلی اتکا کنیم.

شما گفتید که کشف دلایل عدم استقبال از سینما می‌تواند راهگشا باشد. منظورتان این است که این فاصله گرفتن مردم از سینما، پیامی در خود دارد؟

ارزیابی روند (دهه به دهه) در کاهش تماشاگر سینما نشان می دهد که بله! این فاصله گرفتن های قاطبه ی ملت با سینما پیام بزرگی دارد که ما یا نمی خواهیم بشنویم یا واقعا قدرت درک و دریافت آن را نداریم که بفهمیم این پیام از چه اهمیتی برخوردار است. به طور مسلم، برای ما نباید مایه ی مباهات باشد که مثلاً یک نفر در سال پنجاه بار به سینما می رود، آن هم در مقابل جمعیت کثیری از مردم که حتی سی چهل سال است به سینما نرفته اند. این خودش واقعا جای تامل ندارد؟

نظر شما چیست؟

چیزی که برداشت حقیر در خصوص این چرایی است، این است: یک تعریفی عقلای اسلامی از انسان دارند، و تعریف دیگری دیگران، که عمده ی اساسش به فلسفه غرب وابسته است. تفاوتی بین فلسفه اسلامی و فلسفه غرب هست که اگر بتوانیم بر جان ها و ذهن ها و دل های جهانیان بنشانیم؛ قطع به یقین به بیزاری از فلسفه ی غربی منتج می شود. خلاصه اش این است: فرهنگ و فلسفه غرب این را می خواهد که شما با فردیتت رفاه کامل داشته باشی، با فردیتت لذت تام ببری، از جهان اطرافت با فردیتت تمام تعارضات رو در هم بشکنی، و برای خودت آن چنان زندگی کنی که رضایت شخصی تو جلب شود و تو هیچ مسئولیتی نسبت به دیگران نداری. به خلاف این، در نگاه عقلای اسلامی، عقلای خاص جهانی، عقلای اخلاقی، عقلای انسانی، و نگاه انسان هایی که با آموزه های اسلامی زیست کرده اند، چیز دیگری است که می گوید انسان ذاتاً اجتماعی است، شما با جمع حرکت می کنی، حقوق دیگران را رعایت می کنی، حتی آن حقوق را بر حق خودت مقدم می دانی، بهره مندی را با او تقسیم می کنی! حتی اگر توانستی ایثار و گذشت می کنی! تو هم یکی هستی در میان جمع!

شاید بتوان جنایت تاریخی کودک کشی غزه را که متأسفانه همچنان در جریان است، مصداقی از همین فرهنگ و فلسفه ی غربی دانست!

درست است، اما بستر بحث من الآن سینمای ایران است. ابتدا، ما باید تعریفی از درک و دریافتمان از یک انسان «ایرانی ـ اسلامی» یا «اسلامی ـ  ایرانی» داشته باشیم که برای آینده او مثلاً برای پنجاه سال چه چشم اندازی تعریف می کنیم! قرار هست که او را از کجا به کجا برسانیم؟ نگاه حضرت امام همواره این بوده که سینما یک دستگاه آموزشی است. حتماً منظور امام این نبوده که ما مثلاً از کلاس های درس معلم پای یک تخته فیلم بگیریم و در سینماها نشان بدیم، نه! قرار هست داستان بگوییم و با داستان حرفمان را بزنیم. حتی نزدیک به یک سوم قرآن، که کتاب آسمانی ماست قصه و حکایت است. دستگاه آموزشی مد نظر امام، دستگاهی است با ساختارها و لوازم خودش…

توضیح بدین لطفاً…

دغدغه و نگرانی امام چه بود؟ نگرانی ایشان که همان روز اول در بهشت زهرا به آن اشاره فرمودند این بود که ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم؛ و این که آن ها (یعنی مخالفین انسان) آمده اند سینما را اساس و ابزار ویرانگری قرار داده اند. به تعبیر من، سینمای امروز ما مثل اتومبیل یا اتومبیل های ترمز بریده ای است که در سراشیبی سقوط قرار گرفته و کسانی هستند که کنار ایستاده اند و به جای این که برای جلوگیری از سقوط چاره ای بیندیشند، رانندگان ماشین های در حال سقوط را با هلهله و شادی تشویق می کنند که اتفاقاً سرعتشان یا انحرافشان بیشتر شود! وحشتناک است که ما بر اساس میزان انحراف و سرعت سقوط به آنان امتیاز می دهیم. جالب تر این که متاسفانه و متاسفانه بسیاری از عقلا هم می بینند، تشویق می کنند و کف می زنند!

تشبیه عجیب و عبرت آموزی است…

البته ممکن است استثناهایی هم باشد، من الآن با آن ها کاری ندارم، اما عجالتاً باید گفت با یک گل به واقع بهار نمی شود. به هر حال ما باید زیرساخت های سینما رو درست کنیم؛ و یکی از مهم ترین زیرساخت ها خود مدیران و رؤسا و تصمیم گیرندگان هستند. پیشنهاد من این است که آن ها اول خودشون باید قائل به دیدگاه فلسفه ی انسانی ایرانی ـ اسلامی باشند، خودشان باید تهذیب شده مکتب امام باشند. اگر نباشند با ظرف آلوده نمی شود نوشیدنی سالم نوشید.

بنا به گفته ی شما، تهذیب نداشتن مدیران سینما با عث شده تا سینما از نشاط درست فاصله بگیرد و به سمت محتواهای ناسالم برود. این برداشت من درست است؟

شک نکنید! واقعاً مدیران، رؤسا، و تصمیم گیرندگان باید اول خودشان به یک وارستگی و تهذب رسیده باشند تا بتوانند دیگران را به آن سمت هدایت، حمایت، و یا نظارت کنند. ذات نایافته از هستی، «بخش»! کی تواند که شود «هستی بخش»؟ وقتی ما می خواهیم انسان ایرانی این قرن که انسان مکتب امام خمینی است را گامی به جلو ببریم، نمی توانیم خودمان بخشی از آن نباشیم. پس واقعا باید در صف بایستیم، الگو بگیریم، الگو بشویم، و الگو بدهیم. در صف کسانی که این راه را رفته اند و به نتیجه رسیده اند؛ مثل شهیدان و علمای بزرگ، نه کسانی که راه غلط را تا به آخر پیموده اند و به بن بست رسیده اند. گروه دوم به تعبیر حضرت امام از بالاترین عنصری که وحشت دارند، از جوان سالم و مهذّب ماست که مبادا روزی در برابر ایشان طغیان کند. آن ها که خواسته یا ناخواسته به دیدگاه های غربی نزدیک ترند، تلاش می کنند تا از ابزار سینما در جهت اهداف خودشان به طور کامل و بدون هیچ اغماضی استفاده کنند و برای نابودی نسل جوان ما و نابودی اخلاق ما بهره بگیرند. آن ها سرمایه گذاری می کنند تا هر چه بیشتر فیلم بسازند و هر چه بیشتر از مفاهیم ضد انسانی را در آثار خود استفاده کنند و به شهوت پیدا و پنهان بپردازند تا افراد بیشتری را به دیدن آن ها ترغیب کنند. به همین دلیل است که بارها گفته شده شاخص پیشرفت ما، افزایش تعداد آثار نیست. میزان پیشرفت ما در سینما، بالارفتن میزان فروش نیست. البته که آن هم بخشی از شاخص ها و میزان ها است، اما باید دید نتیجه ی این افزایش چیست؟ من با صدای بلند می پرسم، آن کسانی که پنجاه بار در سال سینما می روند، چه کسانی هستند و آن هایی که چهل سال است به سینما نرفته اند، چه کسانی هستند؟! یک نفر جواب بدهد!

دلیل تفاوت بین مخاطبان سینما و کسانی که از آن دوری می‌کنند، از نظر شما چیست؟

قصد بی احترامی به هیچ کس را ندارم. من بخش قابل توجه را بحث می کنم. زاویه ی نگاه فرهنگ غربی که ما با آن تفاوت اساسی داریم، توجه ویژه و ویرانگر به عناصر شهوت و غضب است که در آثارشان خیلی به آن تکیه می کنند. در اسلام این دو عنصر هم بخشی از لوازم حیاتی انسان است، اما باید کنترل شوند و در جهت اهداف والاتری مورد استفاده قرار گیرند. غربی ها در آثارشان ایجاد غضب می کنند، ایجاد وهم می کنند، نیروهای شهوانی تحریک می کنند. چرا؟ برای مشغول بودن به لذتی غیر انسانی و بلکه حیوانی! شاهد هستیم و می بینیم که دنیای وهم و شهوت و غضب بر سر جوامع جهان چه آورده است. آن چیزی که انسان ها را خواب زده کرده، دچار وهم و خیال کرده، به نکبت شهوت مدرن آلوده کرده، همانی است که او را در اوج فقر و فلاکت و بدبختی و اختلاف های طبقاتی شدید، به سرگشتگی و سرگردانی عمیق و تاریکی دچار کرده که گویی هیچ راه برگشتی ندارد. این با تفکر اسلامی مغایرت دارد. مدیر ما باید این را بفهمد!

خب حالا، آیا سینمای ایران می‌تواند با تکیه بر نشاط اسلامی این سرگشتگی را برطرف کند و مخاطبان را جذب کند؟

قطعاً. اسلام با نشاط یک پیوند عمیق دارد. یکی از خواسته های بزرگ اسلام این است که ما در برابر دیگران، همیشه چهره گشاده داشته باشیم. یکی از مشخصه های نبی مکرم اسلام (ص)، تبسم و بشاش بودن ایشان بوده است. ما چرا این تهمت را می زنیم که اسلام با تفریح و سرگرمی مخالف است؟ اصلا این طور نیست. حتی در قضایای عاشورا، که محزون ترین اتفاق در تمام طول تاریخ است. همراهان امام حسین (ع) پرنشاط ترین شب عمرشان را گذراندند. در دفاع مقدس هم همینطور بود، آن ها واقعا نشاط داشتند. اما نشاطش فرق داشت با هرزه گویی، لغوگویی، و تمسخر دیگران، یا احیانا پرداختن به آن نفسانیت بی ارزش! لذت نشاط واقعی انسانی، با هیچ حال خوش حیوانی قابل قیاس نیست. انصافاً فرح، نشاط و سروری را که در خانواده مومنین هست با فرح، نشاط، و سرور خانواده های غیرمومن نمی توان مقایسه کرد. مدیر و هنرمند باید خودش این لذت را برده باشد تا بتواند آن را به دیگری پیشنهاد بدهد.

با وجود این، چرا سینمای امروز به سمت کمدی‌های لغو و آثار سرخورده رفته است؟

متاسفانه باید گفت، این مسیر دردآور باعث شده تا کسانی را که روزی فیلم های ارزشمندی را در کارنامه داشته اند به سرخوردگی از وضع امروز دچار کند و آنان را به سمت کمدی های لغو و سخیف سوق بدهد. چرا؟ چون ما یعنی مدیران و تصمیم گیران، آن ها را در زمستانی سخت، در کوهستانی صعب العبور، پشت کوهی سهمگین نگه داشته ایم و بی پناه و بی توشه رهاشان کرده ایم. این درد را چند بار باید گفت و هیچ مدیری به آن توجه نکند؟! چرا توجه نمی کنند؟ چون نجاتشان را در فرهنگ سرخورده و سرشکسته ی غرب جستجو می کنند. این بن بست را باید کسانی باز کنند که اهل اندیشه، اهل فکر، و اهل تبیین باشند. آن هایی که می توانند راه را باز کنند، تبیین کنند، حرکت بسازند، جریان بسازند، و… گفتم اهل اندیشه! البته دانشگاه های سینمای ما هم در این عرصه کم مقصر نیستند.

در سرخوردگی فیلم‌سازان ارزشی و نقش دانشگاه‌ها و انزوای افراد صاحب‌اندیشه ای مانند آوینی چه عواملی را مؤثر می دانید؟

این، سینمایی که امروز ما در آن هستیم، قتلگاهی هست برای نوع آوینی ها! ما در زمان حیات آوینی با او چه کردیم و با او چه برخوردی داشتیم که امروز جملات او را کتیبه بالای سرمان می کنیم؟! مگر ما مرده پرستیم؟ در زمان حیات او، او را به سازمان صدا و سیما راه نمی دادیم… حالا برایش مستند می سازیم؟ جایزه به نامش می دهیم؟ جشنواره برایش برگزار می کنیم؟ مفهوم است! آوینی اگر مرده باشد برای ما عزیز است، چون دیگر نمی تواند اندیشه های ما را به نقد بکشد! چون دیگر قدرت ادامه ندارد، و کلامی و زبانی برای گویش ندارد! الأن اگر کسی پیدا شود، آیا بهتر از آوینی زنده با او برخورد می کنند؟! این در حالی است که من یقین دارم، اگر جستجو کنیم افراد بسیاری را از خرد تا کلان در رده های مختلف پیدا می کنیم که صاحب اندیشه هستند، صاحب توان هستند. این ها منزوی شده اند در سینما. چرا؟ به خاطر گرفتاری سینمای امروز به باندهای خطرناک، و مدیران غیرمهذب!

آیا این باندهای خطرناک به نفوذ بیگانگان در سینمای ایران مرتبط می شود؟

دوستی دارم که ده ها سال در اداره کل نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی حضور داشت. او می گفت: که گاهی فیلمنامه ای با برآورد هنگفتی می آمد و اصرار می شد تا توسط آورنده ساخته شود. می گفت که نه سازنده را آدم صالحی می دانستند نه برای کار چنان هزینه ای را تأیید می کردند، به یقین برگشتی هم نداشت. می بینید؟ این معماها که البته یکی دو تا هم نیست، به دست های فعال آن باندها دلالت می کند. خود این افراد، پول هایشان، حمایت هایشان، اصرارشان، با وجود تبعات آثارشان! سؤال برنگیز نیست؟ اگر به دنبال نجات سینما هستیم باید آفت زدایی شود. ما در سینما نیاز به چیزی شبیه انقلاب داریم، چون نمی توانیم با یکی دو مورد حرکت اصلاحی به نتیجه ای درست و کامل برسیم.

انقلاب در سینما؟ احساساتی شده اید! ابعاد این انقلاب چیست؟ یعنی باید سینما پاکسازی بشود؟

قبول دارم که حرف سهمگین و وحشتناکی است. اگر سینمای امروز بر همین مسیری که اکنون می تازد و شتابان به دره می رود، برود! چاره ای نیست! امروز یا فردا باید این سینما را تطهیر کرد. عناصری که به وارستگی اخلاقی، انسانی، و اسلامی نرسیده اند، باید جایشان را به افرادی بدهند که لاأقل به مدارجی در این عرصه دست یافته باشند. معمار حکیم انقلاب می فرمودند که بروید، ببینید، کسی که قرار است فیلم بسازد، خودش که بوده؟ گذشته اش چه بوده؟ پدرش که بوده؟ خاندانش چه بوده اند؟ این حرف ها واقعی است… مدیران و تصمیم گیرندگان بروند بخوانند… ما چه می کنیم با این مردم؟!

معلوم است که شخصیت فیلم‌ساز و تأثیر آن بر آثارش اهمیت دارد. اما آیا تا این حد؟!

بله، کاملاً. هر اثر هنری که خلق می شود، جلوه ای است از شخصیت خالق آن، یعنی او در اثرش، در نقاشی اش. در فیلمنامه اش، در فیلمش، متجلی است. او با خلق اثر دارد شرح نفس می کند و با آن خودش را باز تعریف می کند. در نتیجه اگر من درونم آلوده و متعفن باشد، به قطع و یقین آثارم نیز همین طور خواهد بود. عکس آن هم صادق است.

با این وصف، چه پیشنهادی برای تحول سینمای ایران دارید تا به اهداف فرهنگی و اسلامی نزدیک‌تر شود؟

رویکرد من به جوانانی هست که واقعا دغدغه مندند و دلشان به حال فرهنگ و دین کشورشان و به حال آینده شان می سوزد. آن هایی که نو رسته اند، آن هایی که در میانه راه هستند، و دلسوزند. این ها باید تک تک، یا دوتا دوتا، واقعا به حرف اسلام و انقلاب عمل کنند. شجاع باشند! با بصیرت باشند! عمیق باشند! اهل مطالعه و تهذیب باشند! مواظب باشند گنداب متعفن فرهنگ غربی آنان را آلوده نکند! باید مثل آوینی عمل کنند… اگر آوینی امروز بود، چه می کرد؟ من با او حشر و نشر داشته ام، آوینی جزو کسانی بود که هم درک داشت، هم پاک بود و هم قائل بود که باید قیام فردی و جمعی را شکل بدهد. ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به این داریم که کاری بکنیم. هر کس هر قدر می تواند… با یک فیلم بلند، با یک فیلم کوتاه، با یک مقاله، با یک سخنرانی! به هر حال باید فریاد زد که این سینما، سینمایی نیست که ملت را نجات بدهد.

با وجود آن باندهای خطرناکی که اشاره کردید، آیا این تحول در سینما شدنی است؟ و آیا این تحول شامل قطع دست بیگانگان از سینمای ایران هم می شود؟

اگر بخواهیم، می شود. من فقط خواسته ام را بر مبنای وظیفه ی دینی و انقلابی ام مطرح می کنم. هر جایی هم که به من مربوط شود، تلاش می کنم به آن عمل کنم. اما آن کسی که مسئول اصلی است، مدیران و تصمیم گیران هستند و کسانی که قرار است بر آن ها نظارت کنند! مسئولین باید دست بیگانه را از سینما قطع کنند. آن ها این کار را هم نمی توانند؟! حتماً می توانند جلوی بودجه های مشکوک را بگیرند! لابد می توانند جایزه هایی که ناحق است ندهند! قطعاً می توانند فیلم هایی که فرصت برای دشمن فراهم می کند به جشنواره های خارجی نفرستند! با این نوع کارها تا حد زیادی دست بیگانه از سینما دور می شود. مسئولان می توانند ریشه ی ارتزاق روشنفکرنماهای غربزده را با کوتاه کردن دست دشمن خشک کنند. این گام بسیار مؤثری است. اگر دست آمریکا و غرب و به طور کلی دست دشمنان از سینمای کشور کوتاه شود، آن وقت می توان در باره ی سینمای مطلوب اندیشید.

آیا این کار می‌تواند سینما را به مسیری برگرداند که خانواده‌ها را جذب کند؟

آنقدر اوضاع خراب شده که تغییر در آن به این سادگی رخ نخواهد داد. مهم این است که این اساس باید از بنیان زیر و رو بشود. به ما اتهام می زنند که ما قشری فکر می کنیم. مسلماً خودشان مستحق این اتهام هستند. آنان فردی ترین و انحصارگرایانه ترین حرکت ها را انجام می دهند. آنچه امروز بر سر سینما آمده خواست یک جمعیت اندک است. آنان مجموعه مردم را از سینما محروم کرده اند! مسئولیت آن را هم نمی پذیرند و سعی می کنند هزینه اش هم را به گردن دیگران بیندازند، که این یک دروغ بزرگ است. اگر آن ها که اتفاقاً خیلی هم نیستند، اما نفوذی قدرتمند دارند، بگذارند سینما در ریل خودش قرار بگیرد و در مسیر خودش حرکت کند، آن وقت معلوم می شود که چگونه صف های طولانی خانواده ها پشت در سینما شکل می گیرد. این را باید به تمامه درک کرد و تا درک نشود راه به جایی نمی بریم.

متشکرم از بحث مفصل و روشنگرانه شما.

من هم متشکرم. ای کاش فایده ای داشته باشد. ان شاءالله

برنده ی سلسله ی سیمرغ‌ها: تجاری‌سازی دارد سینما را می‌بلعد!

حمید رسولیان از طراحان و مجریان برجسته ی جلوه‌های ویژه میدانی فیلم و سینمای ایران است که از سال 1372 تاکنون مشغول به فعالیت بوده و طراحی و اجرای جلوه‌های ویژه میدانی بیش از ۵۰ سریال و بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی را به انجام رسانیده است. از جمله آثار شاخص او می‌توان به سریال‌های ماندگار «در چشم باد»، «روزگار غریب»، «تبریز مه آلود»، «سالهای مشروطه»، «ستارخان»، «تانک خورها»، و «یزدان» اشاره کرد. فیلم‌های سینمایی «غریب»، «دست ناپیدا»، «پیشمرگ»، «اسفند»، و «صیاد» از جمله آثار جدید او در دو سال گذشته است که به خاطر آنها موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه میدانی در سه دوره متوالی جشنواره فیلم فجر شده که در تاریخ سینمای کشور بی نظیر است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

آقای رسولیان، به عنوان برنده چندین سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه میدانی در جشنواره­ ی فیلم فجر (به صورت پی در پی) و نیز سایر جوایز از جشنواره­ های دیگر، ارزیابی شما از وضعیت کنونی سینمای ایران چیست؟ آیا پیشرفت‌های فنی می ­تواند جای ضعف محتوایی را پر کند؟

به هیچ وجه! من در فیلم‌هایی که جلوه ­های ویژ ه­ی آن­ها را کار کرده ­ام، ثابت کرده‌ام که تکنولوژی باید در خدمت محتوا باشد، نه جایگزین آن. برخی بر این جایگزینی اصرار دارند و متأسفانه به فیلم و سینما آسیب هم وارد کرده ­اند. امروز شاهد ضعف محتوایی شدیدی هستیم. سینما به سمت تجاری‌سازی مطلق پیش رفته و دغدغه اصلی سرمایه ­گذاران بیش از مسئولیت ­های فرهنگی و هنری، فقط بازگشت سرمایه و سودآوری شده است.

این تجاری‌سازی چه تأثیری بر پرداخت به موضوعات اخلاقی داشته است؟

دقیقاً مشکل همین جاست! وقتی پای فروش و اکران به میان می‌آید، موضوعات اخلاقی به حاشیه رانده می‌شوند. من در جشنواره‌ها و موقعیت­های مختلف شاهد بوده‌ام که چگونه فیلم‌های سطحی و گاه ضد فرهنگی به بهانه جذب مخاطب تولید می‌شوند. این روند ضربات سنگینی به پیکره اجتماع و خانواده‌ها وارد کرده است.

به نظر شما آیا تغییرات سیاسی بر این روند تأثیر گذاشته است؟

نوسانات سیاسی تأثیر مستقیمی داشته‌اند. در برخی دوره‌ها شاهد سیل فیلم‌های غربگرایانه بودیم که ضد فرهنگی هم بودند. در مقابل، زمانی که تولیدات به سمت موضوعات جدی، دفاع مقدس و ارزش‌های خانواده رفت، نه تنها کیفیت بهتر شد، بلکه رضایت عمومی هم افزایش یافت.

اگر حرف شما را بپذیریم باید بگوییم که ساختار سینمای ایران کاملاً دولتی است. آین دریافت را قبول دارید؟

درست است. سینمای ایران به دلیل مشکلات اقتصادی نیازمند حمایت دولت است. این واقعیتی انکارناپذیر است.

با این وصف، چگونه می‌توان این چالش‌ها را مدیریت کرد؟

مشکل وقتی شروع می‌شود که تدابیر درست و حساب­ شده ­ای به کار گرفته نمی­ شود. این بی­ تدبیری، میدان را برای سوء استفاده باز می­ کند. هم کسانی که دنبال فرصتی برای دلبری نزد مسئولان دولتی هستند، و هم کسانی که به پشتوانه ­ی سرمایه و اعتبار مادی­ شان، سینما را به سمت خود می­ چرخانند. نتیجه چنین تدابیری، هزینه ­های بالای تولید در بخش دولتی، و محتوای ضعیف و غیرخانوادگی در بخش خصوصی است. البته با احترام به استثناها، که خب استثنا هستند و نمی­ توانند جای قاعده را بگیرند.

خطر اصلی ادامه این روند چیست؟

اگر به این روند ادامه دهیم، آسیب‌های غیرقابل جبرانی خواهیم دید. وقتی سینما نتواند به واقعیت‌های اجتماعی، دغدغه­ های فرهنگی، و مسائل اقتصادی مردم بپردازد، وقتی نخبگان فرهنگی نتوانند راه کارهای گذار از مشکلات را ارائه دهند، نه تنها در جا خواهیم زد، بلکه به عقب برمی‌گردیم.

راهکار شما برای برون‌رفت از این وضعیت چیست؟

دو راهکار اساسی دارم؛ اول بهره‌گیری از دانشمندان جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و اخلاق‌شناسی در تولید محتوا، دوم ایجاد فضایی که در آن حمایت دولتی مانع تولید آثار نقدگرا و تفکربرانگیز نشود. وقتی متخصصان واقعی وارد کار شوند، می‌توان هم مشکلات مردم را نشان داد، هم استانداردهای هنری را رعایت کرد.

و سخن پایانی؟

سینمای ایران نیازمند تحولی اساسی است. تکنولوژی – همان چیزی که من سال‌هاست با آن کار می‌کنم – فقط ابزار است. محتوای غنی، متعهد و مردمی است که می‌تواند سینمای ما را نجات دهد. امیدوارم روزی برسد که سینمای ایران بتواند فارغ از هرگونه گرایش باندی و سیاسی، آینه تمام‌نمای جامعه باشد.

از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، متشکریم!

سینمای ایران و بحران‌های چندبعدی از نگاه آذین

در شرایطی که سینمای ایران با بحران‌های ساختاری و اجرایی متعددی دست به گریبان است، با جبار آذین، تحلیلگر و منتقد صاحب‌نظر به گفت‌وگویی عمیق و همه‌جانبه نشستیم. او منتقد و مدرس برجسته سینما، تئاتر و تلویزیون، با پنج دهه تجربه درخشان در عرصه قلم و رسانه، چهره‌ای پیشکسوت و تأثیرگذار در حوزه‌های فرهنگی و هنری است و سال‌ها سردبیری نشریات و خبرگزاری‌های معتبر را بر عهده داشته و از بنیان‌گذاران انجمن منتقدان سینما و کانون ملی منتقدان تئاتر محسوب می‌شود. همچنین عضویت در انجمن‌های معتبر تئاتری و سینمایی جهانی و داوری در جشنواره‌های متعدد، گواهی بر جایگاه بلند او در این عرصه‌هاست. آذین، دانش سینما و کارگردانی را از بهرام بیضایی، داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی را از اکبر رادی، فنون تئاتر را از نعمت‌الله اسداللهی، فیلمنامه و نمایشنامه‌نویسی را از غلامحسین ساعدی، و بازیگری را از عزت‌الله انتظامی و پرویز فنی‌زاده آموخته و امروز نیز با همان شور و تخصص به تدریس و نقد هنری ادامه می‌دهد. این مصاحبه که علی الظاهر به تمامی ابعاد نظرات وی در آن اشاره شده، تصویر جامعی از مشکلات سینمای ایران ارائه می‌کند و نشان می‌دهد سینمای ایران در یک بحران چندبعدی قرار دارد که در لایه ­های پنهان و آشکار فراوانی ریشه دوانیده است.

آقای آذین عزیز! با عرض سلام و خوش­ آمدید، به عنوان اولین سؤال می ­پرسم که ارزیابی کلی شما از وضعیت کنونی سینمای ایران چیست؟

سینمای ایران امروز به وضوح در حال افول است. این یک سینمای دولتی، نهادی، و باندی است که نه بر اساس نیازهای ملی و مردمی، بلکه بر مبنای وفاداری به اهداف و سیاست‌های همان­ ها هم شکل گرفته است. تجربه جهانی به وضوح نشان داده که این گونه ­ی سینما که اساس آن را سیاست، تجارت، سودجویی افراطی و رفاقت تشکیل می‌دهد، نه فرهنگ و هنر! سال‌هاست که مردود شده و شکست خورده است.

چه عواملی را در شکل‌گیری این وضعیت مؤثر می‌دانید؟

در واقع مشکل از ساختار مدیریتی آغاز می‌شود. با هر تغییر دولت، سیاست‌ها و مسئولان فرهنگی هم عوض می­ شود، این تغییرات شرایطی را فراهم می ­کند که باندهای فرصت ­طلب هم از آن سوء استفاده کنند. از آن جهت که در سینمای ما، مدیران و رؤسا متأسفانه عمدتاً از میان سیاسیون انتخاب می‌شوند نه از بین اهالی هنر و قلم متخصص و کاربلد، ناگزیر آنان هم خواسته یا ناخواسته از مشاورانی کمک می­ گیرند که به دنبال همین فرصت­ ها هستند. نتیجه ­ی این مدیران نابلدِ سیاست‌زده­ ی فاقد درک درست و هدفمند از هنر، سینما و نیازهای مردم با آن رویکردهای جناحی می ­شود، همین که می­ بینیم.

پس شما معتقدید، مسبب وضعیتی که تصویر می­کنید، مدیران هستند. درست است؟

معلوم است! نتیجه این شده که سلیقه‌مداری حاکم شده است. به همین دلایل، در دوره‌های مختلف، تنها کسانی که به خط فکری سیاسی و غیر سیاسی مدیران نزدیک‌تر بوده‌اند امکان فعالیت پیدا کرده‌اند. به راحتی شاهدیم که در برهه‌ای فقط فیلم‌های اجتماعی، در دوره‌ای فقط فیلم‌های دفاع مقدسی و مقاومتی، و زمانی دیگر فقط کمدی‌های سطحی در اولویت تولید قرار گرفته‌اند. این نوسان‌های سیاست‌زده بسیاری از سینماگران را به حاشیه رانده و بیکاری و تفرقه را دامن زده است.

اما به نظر می‌رسد مشکلات فراتر از مسائل مدیریتی است. سایر چالش‌های پیش روی سینمای ایران را چگونه می­ بینید؟

سینمای امروز ایران دچار انواع بیماری‌هاست: از مشکلات فکری و فرهنگی گرفته تا سیاست‌زدگی و رفاقت‌بازی. باندهای مافیایی تولید و اکران، ملوک‌الطوایفی، تفرقه و رقابت‌های ناسالم، هجوم پلتفرم‌های غیرحرفه‌ای، نفوذ پولشویان و هنرفروشان، همه و همه فضای سینما را آلوده کرده‌اند. البته این وضعیت منحصر به سینما نیست و در دیگر هنرها مثل موسیقی و تئاتر هم چنین وضعیتی مشاهده می‌شود.

ریشه ­ی آن را در چه چیزهایی می ­دانید؟

در دوره پهلوی، سینما عمدتاً مبلّغ سیاست‌های رژیم بود و ابتذال در آن بیداد می‌کرد. تولید هرگونه فیلم ضد ملی، ضد دینی و ضد اخلاقی آزاد بود، در حالی که آثار هنری با محتوای سیاسی و متعهد امکان تولید نداشتند. پس از انقلاب، البته، تحول مثبتی رخ داد. سینمای مبتذل کنار رفت، تولیدات معناگرا و ارزشمند رشد کرد، مخاطب به سینما برگشت، حضور زنان در سینما متحول شد، و سینمای ایران در عرصه جهانی هم مطرح گردید. اما متأسفانه به مرور، با ورود مدیران غیرفرهنگی و سیاست‌زده، مجدداً تجارت و کاسبی بر هنر غلبه کرد.

این را قبول دارم که مدیریت غیرفرهنگی و سیاست­زده آسیب می­ رساند!

کاملا!… و از این بدتر، تفرقه و انفکاکی است که در بین سینماگران بروز کرده است. با این مدیریت، سینماگران فعال امروز کشور حداقل به چهر دسته تقسیم شده­ اند: گروهی وابستگان دولتی و نهادی هستند که اوضاع نسبتاً خوبی دارند، عده ­ای گویا متفاوت می ­اندیشند که حالا یا نسبت به شرایط موجود منتقدند یا در قالب اپوزیسیون قرار می­ گیرند و به هر صورت از پشتیبانی­ هایی بهره­ مندند، گروه سوم، فیلمسازان بازاری‌ساز هستند که ظاهراً چرخشان خوب می­چرخد! از این­ها که بگذریم، در گروه چهارم، عده ­ی بسیاری از سینماگران کاربلد و استخوان خرد کرده حضور دارند که به حاشیه رانده شده­ اند و فقط با غم و اندوه این اوضاع نابسامان را در سینما نظاره می ­کنند. این تقسیم‌بندی ناسالم نتیجه شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی است که به بی‌سر و سامانی و دوری مردم از سینما انجامیده است.

و شما این را نتیجه­ ی مدیریت مدیران ارزیابی می‌کنید؟

قبلا گفتم، باز هم تکرار می­کنم، مدیران سینمایی کشور به دلایل متعددی مقصر اصلی هستند: بی‌سوادی هنری و سینمایی، سیاست‌زدگی، اهمال و غفلت، انحراف از مسیر اصلی، و بازی‌های نمایشی. آن‌ها حتی یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمای پس از انقلاب، یعنی جشنواره فیلم فجر را هم تکه‌پاره کرده‌اند و سینمای کودک و نوجوان و جشنواره آن را به نابودی مطلق کشانده­ اند. بدتر این که این مدیران نقدناپذیر هم هستند و راه را بر هرگونه تحول و اصلاح بسته‌اند. هر کس هم انتقادی به گوشه­ ای از این همه اشتباهات بکند، کلاً حذف می­ شود!

آیا از طریق قانونی نمی­توان احقاق حق کرد؟ اساساً ساختار حقوقی و تشکیلاتی سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟

نحوه ی مدیریت سینمای ایران فاقد جایگاه قانونی استاندارد و تعریف‌شده است. به جای قانونمندی؛ سلیقه‌مداری و حکومت قبیله‌ای و حزبی بر آن حاکم است. ساختار آن کاملاً فرسوده است. حتی سازمان متولی سینما هم کارایی خود را از دست داده است. ظهور باندهای تخریب گر در سینما هم نتیجه مستقیم همین مدیریت نادرست است.

این که خیلی دردناک است! پس چه راه‌حل‌هایی برای نجات سینمای ایران وجود دارد؟

اگر گوش شنوایی باشد، راه‌حل‌های زیادی هست که به نظر من، اساسی­ ترین آن­ها عبارتند از: «مردمی و ملی شدن سینما و خروج آن از چارچوب‌های حزبی و سیاسی»، «قطع وابستگی به سوداگری و تجارت‌زدگی»، «سپردن مدیریت سینما به اهل هنر و متخصصان واقعی»، «انجام اصلاحات اساسی در مدیریت، و نیز در مناسبات تولید و اکران»، «پایان دادن به تفرقه در بین اهالی سینما»، و «ایجاد ساختارهای قانونمند و شفاف». تردید نکنید که بدون این تغییرات اساسی، هیچ تحول مثبتی در سینمای ایران رخ نخواهد داد.

کلام پایانی؟

از زمانی که سیاست و تجارت به سینما راه یافت، هنر و فرهنگ و اخلاق از آن رخت بربست. سینمای ایران برای نجات نیاز به یک تحول بزرگ و همه‌جانبه دارد. این صنعت به معماران نوین و نگاه‌های تازه نیازمند است. باید این نکته را به خود یادآوری کنیم که بدون یک انقلاب فرهنگی واقعی در تمام ارکان سینما، امیدی به بهبود وضعیت نیست.

موارد زیادی را مطرح کردید که نشان از تدبر و تأمل فراوان جنابعالی در همه­ ی این سال­های حضور عالمانه در سینمای کشور دارد. به یاری خدا، اگر بار دیگر فرصت مناسبی فراهم شود، چقدر خوب است که تک ­تک این عبارات را باز کنید و شرح بدهید تا مسئولین دولتی و غیر دولتی به آن­ها توجه کنند. به هر حال ممنونیم از این که وقت گذاشتید و در این مصاحبه شرکت کردید.

من هم ممنونم. امیدوارم این دلسوزی­ها نتیجه­ ی مفیدی در بر داشته باشد.

نگاهی تحلیلی بر پیام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه رسام / مهدی عظیمی میرآبادی

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به دنبال انتشار پیام سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیروهای مسلح «اینجا»، مهدی عظیمی میرآبادی با تحلیلی بر این پیام، به بررسی آن پرداخت.

پیام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه رسام که در مراسم اختتامیه ی این جشنواره قرائت شد، به وضوح بر نقش جشنواره­ های فیلم دفاع مقدس و مقاومت در حفظ و انتقال ارزش‌های تاریخی انقلاب اسلامی تأکید دارد. این جشنواره، و جشنواره ­هایی از این دست مثل جشنواره ­ی فیلم مقاومت که روی آثار برتر این حوزه دست می ­گذارد و آن­ ها را به جامعه ­ی مخاطبان معرفی می ­کند، به عنوان یک رسانه فرهنگی مؤثر، بخش مهمی از مسئولیت انتقال میراث گرانقدر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به نسل‌های جدید را بر عهده دارد. نمونه­ های بارز این آثار را می‌توان در میان مجموعه­ ای از فیلم­ های سینمایی، فیلم ­های کوتاه، سریال ­ها، پویانمایی­ ها و امثال آن جستجو کرد و نام ­های شاخصی مثل «آژانس شیشه‌ای»، «بازمانده»، «بر بال فرشتگان»، «سفر به چزابه»، «افق»، «مردی شبیه باران»، «حماسه ­ی مجنون»، «حمله به H3»، «تک تیرانداز»، «سرزمین خورشید»، «جنگ نفتکش ­ها»، «موقعیت مهدی» و… را یافت که ضمن توجه به ارزش­های بیانی زبان سینما، روحیه ایثار و مقاومت را به مخاطبان فراوان خود منتقل نموده و در حفظ هویت ملی، ارزش­ های انسانی، و آموزه ­های الهی اسلام تأکید ورزیده ­اند.

این پیام، به درستی بر قدرت منحصر به فرد سینما در انتقال مفاهیم عمیق فرهنگی و تاریخی نیز تأکید می‌کند. سینمای مقاومت و دفاع مقدس در ایران ثابت کرده است که می‌تواند هم جنبه سرگرمی و هم جنبه آموزشی داشته باشد که ضمن بازنمایی واقعیت‌های جنگ و دفاع، و تلاش برای همذات­ پنداری مخاطبان با قهرمان­ های داستان و بهره­ مندی از لذت داستان­ پردازی و درام، آنان را به لطایف و ظرایف جزئی­ ترین ارتباطات رزمندگان دفاع مقدس و مقاومت (از شهیدان شاخص و منحصر به فرد گرفته تا آحاد مردمی که در مسیر آنان گام بر می­ دارند) بیش از پیش آگاه کند. ظرفیت­ های الهی و انسانی مبتنی بر عدالت و ظلم ­ستیزی، ارتقای روحیه­ ی سلحشوری و مقاومت، و تعالی ویژگی ­های ایمان و پایداری در این سینما، به صراحت آن را به سوی بهره­ مندی از ظرفیت‌های جهانی سوق می­ دهد.

از دیگر نقاط قوت این پیام، توجه به مقوله ایثار و فداکاری به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ معاصر ایران بزرگ و قدرتمند است. ضرورت حفظ یاد و خاطره رشادت‌های دوران دفاع مقدس و مقاومت که از کلیدی­ ترین ایام و فرازهای انقلاب اسلامی است، و بی­ تردید، همچنان در تاریخ ایران تا ابد خواهد درخشید، از مهم­ترین و راهبردی ­ترین الگوهای مدیریت جزئی و کلی در جمهوری اسلامی است و هر مسئول آگاه و دلسوزی بر روشن نگهداشتن این چراغ پرفروغ تأکید می­ ورزد. هر چند ممکن است برخی افراد خواسته یا ناخواسته در کاستن اهمیت آن تلاشی داشته باشند. در این راستا، همراه با آثار فیلم و سینما باید از برگزاری نمایش ­ها، ساخت و ارائه­ ی آثار موسیقایی، عکس، هنرهای تجسمی، و انتشار خاطرات رزمندگان در قالب کتاب‌های مختلف نیز نام برد که مکمل یکدیگر در انتقال ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت به نسل‌های بعد بوده و هستند.

توجه این پیام که به طور خاص هنرمندان را به خلق آثار هنری در حوزه مقاومت و دفاع مقدس تشویق می‌کند، نشان از شناخت صحیح از نقش مؤثر هنرمندان در جامعه است. همراهی هنرمندان به صورت عام، و تلاش برای حفظ و انسجام هنرمندان مؤثر و فعال در عرصه ­ی هنر مقاومت و دفاع مقدس به ویژه در زمینه­ ی فیلم و سینما، و جلوگیری از انزوا و دلسردی آنان، مسیر مطلوب انقلاب اسلامی را در بستر فیلم و سینما هموارتر می ­سازد و با پرورش استعدادهای جوان در سایه­ ی اساتید مجرّب، مبرّز، و برجسته ضمن ارتقای کیفیت تولید و عرضه­ ی آثار، آینده ­ای شکوفا و روشن را به تصویر می­ کشد.

این همه به نتیجه نخواهد رسید، اگر بین نهادهای مختلف فرهنگی، هنری، سینمایی، تلویزیونی، دولتی، عمومی، و خصوصی همکاری لازم صورت نپذیرد. تأکید بر این نکته­ ی بسیار مهم، یکی دیگر از نقاط قوت پیام سردار ریاست ستاد کل نیروهای مسلح است که هماهنگی سازمانی را برای پیشبرد اهداف فرهنگی مورد نظر ضروری می­ نماید. قطعاً همکاری و هماهنگی بین نهادهای مختلف به ارتقای کیفیت رویدادهای فرهنگی می ­انجامد و این الگوی برگرفته از سال­ های دفاع مقدس! می‌تواند به تولید و عرضه ­ی آثار هنری باکیفیت‌تر و تأثیرگذارتر در حوزه دفاع مقدس و مقاومت منجر شود.

به یاری خدا؛ مدیریت جوان، پرانگیزه، و خوش فکری که مسئولیت جدید سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس و مقاومت را به عهده گرفته است، تلاش مؤثر و مفید این سازمان را در راستای اجرای اهداف بلند تصویر شده توسط ریاست ستاد کل نیروهای مسلح نوید می­ دهد.

خروج از نسخه موبایل