بیژن همدرسی: نقش هنرمندان در احیای روحیه ی ملت، پس از جنگ


در روزهایی که دود جنگ از آسمان سرزمین‌مان کنار می‌رود و موشک‌ها خاموش می‌شوند، آنچه باقی می‌ماند نه فقط خرابی خانه‌ها، که تیرگی در دل‌هاست. جنگی که رژیم صهیونیستی به ما تحمیل کرد، اگرچه خسارت‌بار و دردناک بود، اما یک حقیقت بزرگ را آشکار ساخت: ملت ایران، برخاسته‌تر و متحدتر از همیشه، یک‌صدا در برابر تجاوز ایستاد. نه فقط با سلاح، که با ایمان، غیرت و ایستادگی. اما پس از آتش‌بس، وقتی سکوت جای انفجار را می‌گیرد، تازه پژواک‌های روانی جنگ آشکار می‌شود. جامعه ما، با اینکه در ظاهر آرام گرفته، اما در لایه‌های زیرین، با خستگی روح، اضطراب جمعی و نوعی دلزدگی پنهان درگیر است. این نه ضعف، که طبیعت انسان پس از مواجهه با بحران شدید است. افسردگی پساجنگ، نه‌تنها پدیده‌ای روان‌شناختی، که یک هشدار اجتماعی است؛ مردم نیاز دارند بار دیگر طعم زندگی را بچشند.

در چنین وضعیتی، جامعه بیش از گلوله، نیاز به گل دارد. هنرمندان، شاعران، فیلم‌سازان و مسئولان فرهنگی وظیفه‌ای تاریخی بر دوش دارند: احیای امید. هنر، باید به میدان بیاید؛ نه برای تشدید روحیه جنگی، که برای ترمیم روان زخمی ملت. باید از قهرمانان گفت، اما نه فقط قهرمانان میدان جنگ، که قهرمانان صبر، مادران داغدار، کودکان پناه‌جو، پرستاران شب‌زنده‌دار. مردم ما در اوج بحران، ایمان مذهبی و ریشه‌های ملی خود را بازیافتند. اما این نه پایان راه که آغازی تازه است. تقویت این هویت، نه با شعار، که با معنا دادن به رنج‌ها ممکن است. حالا که در آستانه محرم هستیم، این فضای معنوی می‌تواند بستری باشد برای بازآفرینی امید، برای تبدیل سوگ به شعور، و ماتم به حرکت.

دشمن شاید در صحنه نظامی آن‌طور که باید تنبیه نشده باشد، اما آنچه او هرگز نتوانست بشکند، روح ایرانی است. حال زمان آن است که این روح، با شادی مشروع، امیدآفرینی فرهنگی و جریان‌سازی معنوی زنده‌تر از پیش بدرخشد. ما پیروز شدیم، اما این پیروزی باید در لبخند کودکان، نگاه روشن جوانان، و بازسازی اعتماد اجتماعی به بار بنشیند.

در پایان، یک نکته را نباید فراموش کرد: ما هنوز زنده‌ایم. هنوز عاشقیم. هنوز وطن‌دوستیم. و هنوز می‌توانیم رو به آسمان، نه از سر ناچاری، که با امید دعا کنیم.

تماشای رایگان فیلم‌های دفاع مقدس و مقاومت

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ پلتفرم «عماریار» همزمان با ایام جنگ تحمیلی با رژیم صهیونیستی، اشتراک یک‌ماهه رایگان برای کاربران خود در نظر گرفت.

بر اساس این گزارش، مقام معظم رهبری اخیراً با تاکید بر اهمیت نقش مروجان معارف اسلامی و انقلابی فرمودند: «زندگی را با قوت ادامه دهید، به‌خصوص کسانی که امور تبلیغی و تبیینی را برعهده دارند کارهای خود را با قوت ادامه دهند و به خدای متعال توکل کنند.»

در همین راستا، مجموعه فرهنگی «عماریار» با هدف ترویج فرهنگ مقاومت و جهاد تبیین، طرح اهدای اشتراک رایگان یک‌ماهه را به اجرا گذاشته است. علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به وب‌سایت رسمی این مجموعه به نشانی ammaryar.ir و استفاده از کد تخفیف iran، به آرشیو گسترده‌ای از فیلم‌های سالم، جذاب و آموزشی به صورت رایگان دسترسی پیدا کنند.

«عماریار» به عنوان یکی از پایگاه‌های محتوای چندرسانه‌ای انقلابی، مجموعه‌ای از فیلم‌ها، مستندها، آموزش‌ها و برنامه‌های فرهنگی را در اختیار کاربران قرار می‌دهد.

گزارشی از واکنش هنرمندان کشور به جنایت رژیم صهیونیستی علیه سرزمین ایران اسلامی

چهره‌های مطرح سینما و تلویزیون در فضای مجازی نسبت به تجاوز دشمن واکنش نشان داده و از مردم و نیروهای مسلح کشور حمایت کردند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ در صبح روز بیست‌وسوم خردادماه، پیش از طلوع آفتاب، رژیم صهیونیستی در اقدامی متجاوزانه و خباثت­ آمیز با کمک نیروهای نفوذی و خودفروخته­ ی خود در ایران، تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران را مورد حمله قرار داد. در این حملات که در نقاط مختلف کشور به وقوع پیوست، برخی فرماندهان عالی­رتبه نظامی از جمله سردار محمد باقری (رییس ستاد کل نیروهای مسلح کشور)، سردار حسین سلامی (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، سردار امیرعلی حاجی­ زاده (فرمانده نیروی هوافضای سپاه) و تعدادی دیگر از فرماندهان، دانشمندان هسته‌ای، و شهروندان بی‌دفاع به شهادت رسیدند و با پاسخ سریع نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران روبرو گردید. پس از مشخص شدن ابعاد این حملات و انتشار تصاویری از شهدا و زخمی کودکان، زنان و سایر مردم و رزمندگان اسلام، به مرور جمعی از نهادها و اشخاص وابسته به هنر در رسانه­ ها و فضای مجازی نسبت به آن واکنش نشان داده و با انتشار بیانیه­ ها و موضع­ گیری­ های خود به محکومیت آن پرداختند.

از میان آنان به بخشی از واکنش ­ها اشاره می­ شود. مثلاً علیرام نورایی با انتشار یک استوری اینستاگرامی به حمله اسرائیل واکنش تندی نشان داد و نوشت: «ایرانم تسلیت، خدا لعنتتان کند که شروع کردید و زن و بچه کشتید بی‌همه چیزها، آن‌هایی که منتظر جنگ بودند و می‌گفتند به مردم کاری ندارند الان کجا هستند؟ عکس‌ها رو دیدید؟»؛ نادره رضایی معاون هنری وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی با انتشار عکس پرچم برافراشته جمهوری اسلامی ایران نوشت: «که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد…»؛ پرویز پرستویی نیز به این اتفاقات واکنش نشان داد و در استوری اینستاگرامی نوشت: «ایران من، ای سیمرغ بلند آشیان، تسلیت.»

همچنین مژده لواسانی مجری تلویزیون هم نوشت: «زن و مرد کودک، امشب بی‌گناه پرپر شدند، این داغ بزرگ بر جان همه ماست. لعنت به رژیم صهیونیستی و تسلیت به این مردم داغدار.»؛ و ستاره اسکندری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون نیز با انتشار واژه ایران به همراه یک قلب سیاه به این جنایات ددمنشانه واکنش نشان داد؛ فرزاد مؤتمن کارگردان سینما نیز با انتشار تصویری با متنی به دو زبان فارسی و انگلیسی، نوشت: «دست‌ها از ایران کوتاه.»؛ محمدرضا گلزار نیز تصویری از نقشه ایران با متن «ایرانم تسلیت» منتشر کرد.

علی زندوکیلی خواننده نیز در صفحه اینستاگرامش نوشت: «وطن، چکیده بغض تو ز چشم‌های من، خودم فدای تو، غمت برای من، وطن وطن وطن»؛ فریبرز عرب‌نیا بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون نیز نوشت: «کشته شدن هم‌میهنان بی‌گناه را به خانواده‌های دردمند ایشان تسلیت می‌گویم. ننگ و نفرین بر کودک‌کشان جنایت‌پیشه!»

در این میان پریناز ایزدیار نیز با انتشار تصویری از کودکی که زیر آوار حملات مانده بود در استوری اینستاگرامی نوشت: «فقط می‌توانم بمیرم برایت.»؛ الهام پاوه‌نژاد نوشت: «لطفا هنگام شنیدن و دیدن اخبار و تصاویر حواسمان به کودکان و بچه‌ها باشد، ترس و اضطرابی بیش از ما را تجربه نکنند.»؛ و هادی حیدری کاریکاتوریست نیز با انتشار تصویری از کودک شهید در جنایات رژیم صهیونیستی، نوشت: «آخر گناه این کودک چه بود!»

«جواد اردکانی» نویسنده و کارگردان تلویزیون و سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس، در واکنش با اشاره به آغاز «جنگ تحمیلی رژیم غاصب صهیونیستی بر علیه ایران» و حمله رژیم کودک کش صهیونیستی به خاک سرزمینی بیان داشت: بدیهی است در شرایط جنگی، تک تک ما، فارغ از نشان و عنوان و جایگاهی که داریم، سربازان وطنیم و به هر شکل ممکن باید برای مانایی میهن و دفاع از مرزهای زمینی و آسمانی، در مقابله با دشمن، از هستی خودمان بگذریم.

کوروش زارعی در گفت‌ وگوی اختصاصی با ایرنا افزود: ملت ما بسیار شریف و دوست‌داشتنی است؛ با وجود اختلافات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، هرگاه دشمنی متخاصم به کشور چشم طمع داشته باشد، همه‌ اختلافات کنار می‌رود و وفاق ملی شکل می‌گیرد. این را مردم در هشت سال دفاع مقدس و در طول تاریخ انقلاب ثابت کرده‌اند.

«ایوب آقاخانی» نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در واکنش به آغاز «جنگ تحمیلی رژیم غاصب صهیونیستی بر علیه ایران» اظهار داشت: واقعیت آن است که من بیش از هر چیز، در حال حاضر، سرشار از خشمی عمیق و سنگین هستم. این خشم اما نه نسبت به رژیم اسرائیل؛ چرا که اساساً آن را در حیطه‌ی بشری تعریف نمی‌کنم. من این حکومت، این ساختار سیاسی و سردمداران آن را انسان نمی‌دانم و این امر در جریان وقایع اخیر در غزه برایم کاملاً محرز شد. برای درک این مسئله، نیازی به چشم مسلح یا تحلیل پیچیده نیست.

حسین رفیعی مجری تلویزیون در واکنش به تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به کشور گفت: مردم ما ثابت کرده‌اند بسیار بیشتر از این حرف‌ها دل و جرات دارند. فرق خبرنگار ما و آنها را دیدید که خبرنگار آنها فرار کرد اما همکار ما تا آخرین لحظه در صحنه ماند.

مجید مجیدی کارگردان سینما و تلویزیون با صدور پیامی شجاعت سحر امامی مجری شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را ستایش کرد. او در پیام خود تصریح کرد: «سلام و درود خداوند بر شما و همکاران دلاور شما و همچنین اسطوره زن ایرانی سحر امامی که زینب‌وار ایستاد و از مقاومت گفت. درود به شرف این بانوی بزرگ. او امروز صفحه‌ای از تاریخ زن مسلمان شیعی را به تصویر کشید که هزاران قلم از بیان رشادت این بانوی بزرگوار عاجز خواهند بود. بله این رشادت همان قطره‌ای از اقیانوس بیکران دلاوری بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) بود وقتی‌که در دفاع از مولایش امیرالمومنین (ع) خطبه فدک را خواند. سحر امامی امروز با شجاعتش و حجاب زیبایش الگوی بزرگی برای همه نسل‌های زنان آزادی‌خواه خواهد بود. شایسته است از این بانوی بزرگوار نمادی تعریف شود که برای همه دختران این سرزمین و همچنین برای جهانیان به عنوان الگوی یک زن مسلمان معرفی شود.»

«حبیب الله بهمنی» خاطرنشان ساخت: ملت ما از تاریخ سرتاسر مبارزه خود در برابر متجاوزین و از تکلیفی که تدین برایش رقم زده آموخته اینبار فریب عمرو عاص ها و ابو موسی اشعری ها را نخورد. ما قاطعانه از مالک اشترهای علی زمان می خواهیم تا برچیدن کامل بساط ظلم و فساد در منطقه، شمشیر انقلاب اسلامی را زمین نگذارند و تا زمانی که دستان خصم متجاوز به سرزمین‌های ملت ایران و امت اسلامی را قطع نکرده و آنها را به زباله دان‌های تاریخ نریخته اند از پا ننشینند.

به گزارش سینمای خانگی؛ تعداد بسیاری از هنرمندان دیگر نیز به شکل­ های گوناگون به این ماجرا واکنش نشان داده و آن را محکوم کرده ­اند. جمعی فراوانی از هنرمندان پیشکسوت نیز با انتشار بیانیه ای به محکومت این تجاوز وحشیانه پرداختند. در کنار اینان برخی نهادهای رسمی نیز با انتشار بیانیه این حمله را محکوم نمودند. از میان آن­ها به بنیاد فرهنگی روایت، هیأت اسلامی هنرمندان، سازمان سینمایی و امور هنری دفاع مقدس و مقاومت، سازمان سینمایی کشور، انجمن منتقدین و نویسندگان سینمایی کشور اشاره می­شود.

برخی رسانه­ ها با انعکاس برخی از این واکنش­ ها کماکان با وارونه نشان داده وقایع، اهداف تفرقه افکنانه­ ی خود را در فاصله­ گذاری میان مردم و حکومت اصرار دارند که به عمد نامی از آن­ ها برده نمی شود.

ابراهیم اصغری: مدیران از تاثیر مسئولیتی که در سینما و رسانه به عهده گرفته اند، غافلند؟

سلام و ارادت و آفرین بر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که در عین شهادت فرماندهان دلاورش بسرعت آماده مقابله با دشمن صهیونیستی شده و با عملیات وعده صادق ۳ دل مردم را شاد کردند. اگر نبود این همه رشادت و مردانگی، این همه هوش و ذکاوت، این همه بصیرت و عاقبت اندیشی در میان فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران در پیشانی جبهه ی مردمی و انقلابی و در تبعیت از ولی معظم فقیه، چه بسا تاکنون بارها و بارها در مقاطع مختلف میدان و خاک وطن به کلی از دست رفته بود و هیچ اثری از آثار ارزشهای دینی و انقلابی ملت قهرمان ایران در پهنه ی گیتی باقی نمی ماند. کمترین بخش از این همه رشادت و مردانگی، این همه هوش و ذکاوت، و این همه بصیرت و عاقبت اندیشی را در برخی از مدیران بی خاصیت فرهنگی و سینمایی کشور نمی توان جستجو کرد که حتی جرأت ندارند تا یک اثر جدی ضد اسراییلی را در دستور کار سینمای ایران قرار دهند و نشان دهند که به تاکیدات مقام معظم رهبری و آرزوی ملت سربلند ایران و سایر ملل مظلوم منطقه لاأقل توجه دارند. مدیران فرهنگی در نهادهای مربوطه گویی فقط در شعار و نه در عمل ضد اسراییلی هستند و به تفاوت گفتار و رفتارشان برای لحظه ای هم نمی اندیشند. این مسئولان حتی ساخت یک فیلم سینمایی آینده نگر با موضوع پایان اسراییل را نیز بر نمی تابند و به بهانه های مختلف از تعهد آن سر باز می زنند. افسوس از این همه بی توجهی و محافظه کاری و… در مواجهه با دشمنی سفاک که خون تمامی مردم ایران را از کوچک و بزرگ مباح می داند.
اینجانب بیش از دو سال است که پیگیر یک طرح جذاب با ترسیم پایان اسراییل و شرایط تحقق این هدف مهم در قالب یک فیلم سینمایی آینده نگر از طریق مسئولین عریض و طویل نهادهای فیلمسازی هستم، که می تواند بسیار امید بخش و جریان ساز باشد؛ اما متاسفانه در طول این مدت هیچیک از مدیران مربوطه شجاعت ورود به این موضوع استراتژیک را نداشته اند. نمی دانم می ترسند یا ناخواسته در زمین دشمن بازی می کنند و یا این که از تاثیر مسئولیتی که در سینما و رسانه به عهده گرفته اند، غافلند… کاش مدیر شجاعی بود که می فهمید سینما تا چه اندازه می تواند پیش رو و الهام بخش باشد و به اهمیت این موضوع استراتژیک در این شرایط حساس پی می برد…

مردم بزرگوار ایران نشان داده‌اند که همواره فرق خائن و خادم را به خوبی می‌شناسند و به وقت خود نظرشان را راجع به او اعمال می‌کنند.

«مهدی عظیمی میرآبادی» تهیه کننده سینما و مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس با اشاره به آغاز «جنگ تحمیلی رژیم غاصب صهیونیستی بر علیه ایران» به چگونگی ایفای نقش و تکلیف نهادهای فرهنکی و سینمایی در مواجهه با دشمن عنود صهیونی پرداخت و گفت: درست است که بعضی جاها بیانیه داده ­اند و یا جلسات اضطراری گذاشته اند و حساسیت­‌هایی مطرح کرده‌­اند، اما طبیعی­‌تر و درست‌­تر این است که مراکز رسمی مرتبط با سینما، مثل سازمان سینمایی، اوج، فارابی، حوزه هنری، و… واکنش خود را با طراحی و اجرای پروژه‌های هنری و سینمایی نشان بدهند و این حمله متجاوزانه را در چارچوب گفتمان «مقاومت» با توجه به سه مؤلفه «تأکید بر وحدت ملی»، «شهادت‌طلبی به مثابه ارزشی فراتاریخی»، و «پاسخ نظامی به مثابه حق مسلم» بازتعریف کنند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مدیر کل اسبق نظارت و ارزشیابی سینمای حرفه ای در گفتگو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به حمله رژیم کودک کش و پلید صهیونیستی به خاک ایران بیان داشت: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک ایران، هنرمندان ایرانی را هم در موقعیتی بی‌سابقه قرار داده. با توجه به حساسیت موضوع، برخی با صدای بلند واکنش نشان می‌دهند، عده‌ای در هماهنگی یا هماوردی با دشمن به زبان استعاره پناه برده‌اند، گروهی در جهت منافع دشمن و در مقابل نفع و مصلحت مردم و کشور حرکت می‌کنند، و برخی هم در سکوتی معنادار فرو رفته‌اند.

عضو هیأت امنای اسلامی هنرمندان سپس به نقش سینما در شرایط فعلی و در بازتاب ناخودآگاه جمعی مردم کشورمان پرداخت و تصریح کرد: اصولاً سینمای هر کشوری همواره آینه‌ای از ناخودآگاه جمعی آن سرزمین است تا در موقعیت‌های مختلف و متفاوت، به خصوص در هنگام جنگ‌ها، همگرایی مردم را و همچنین مرعوب‌سازی دشمن و ناامید کردن او نسبت به مردم و خاک آن کشور را به دنبال داشته باشد. این قاعده در مورد کشور بزرگ و پهناور ایران نیز قابل بررسی است. سینمای ایران و سینماگران ایرانی نیز از دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس گرفته تا سایر تهدیدها و تعرض‌ها، همیشه به انحای گوناگون به آن اتفاقات واکنش نشان داده‌اند؛ وجود سینمای پرقدرتی تحت عنوان سینمای مقاومت و دفاع مقدس نتیجه بخشی از این واکنش‌هاست.

وی افزود: درست است که بعضی جاها بیانیه داده اند و یا جلسات اضطراری گذاشته اند و حساسیت‌هایی مطرح کرده‌اند، اما طبیعی‌تر و درست‌تر این است که مراکز رسمی مرتبط با سینما، مثل سازمان سینمایی، اوج، فارابی، حوزه هنری، و… واکنش خود را با طراحی و اجرای پروژه‌های هنری و سینمایی نشان بدهند و این حمله متجاوزانه را در چارچوب گفتمان «مقاومت» با توجه به سه مؤلفه «تأکید بر وحدت ملی»، «شهادت‌طلبی به مثابه ارزشی فراتاریخی»، و «پاسخ نظامی به مثابه حق مسلم» بازتعریف کنند.

این سینماگر با بیان این مطلب که هنرمندان متعهد و انقلابی اولین گروه هستند که همیشه در چنین شرایطی سینه سپر کرده و به اشکال متفاوت با اعلام حضور خود واکنش‌های متناسبی را نشان داده و می‌دهند، افزود: در واقعه جنگ تحمیلی اخیر که از جانب رژیم صهیونیستی تحمیل شده، نیز هنرمندان و سینماگران متعهد و انقلابی نقش خود را به خوبی ایفا کرده‌اند. نمونه‌های فراوانی از این گونه واکنش‌ها را در روزهای اخیر در رسانه‌های کشور شاهد هستیم. اما در کنار هنرمندان دغدغه‌مند، بخشی از هنرمندان و سینماگران هستند که اساساً نسبت به هیچ واقعه‌ای عملاً واکنشی نشان نمی‌دهند و موضعی نمی‌گیرند. البته ممکن است مکنوناتی قلبی در موافقت یا مخالفت با آن واقعه داشته باشند و گاهی در جلسات خصوصی هم خواسته یا ناخواسته به آن اشاره کنند، اما غالباً به طور آشکار هیچ واکنشی از آنان منتشر نمی‌شود. این گروه یا از مصلحت‌اندیشی و یا از روی ترس و یا از روی ملاحظات شخصی به خصوص از این جهت که شغل هنری آنان در سینما تحت‌الشعاع قرار نگیرد، از اعلام موضع خودداری می‌کنند.

وی در ادامه با رد هماهنگی برخی هنرمندان و سینماگران خاموش با منافع دشمن تاکید داشت: لزوماً این افراد به نفع دشمن رفتار نمی‌کنند، چون هدفشان بیشتر نفع شخصی و ملاحظات فردی است. اما جریان دیگری در سینمای ایران شکل گرفته که با سرمایه‌هایی لااقل مشکوک فربه شده‌اند. این گروه علی‌رغم مخالفت علنی و فراگیر جامعه بزرگ ملت ایران، با ادعای حمایت از همین مردم کاملاً هماهنگ با برنامه‌های دشمنان همین مردم فیلم می‌سازند و علیه همین مردم فعالیت می‌کنند. اینها خواسته یا ناخواسته سربازان دشمن هستند که با اسب تروا به قلعه ی سینمای ایران اسلامی نفوذ کردهاند و از ندانم کاری ها و ضعف مدیران ما سوء استفاده کردهاند. توقع همراهی این گروه با مردم و همدردی با مجروحان این حمله، از این گروه، بیجاست. آنها همین که نتوانند ضربه ی اساسی به فیلم و سینمای کشور بزنند، غنیمت است. اینها تکلیفشان معلوم است.

تهیه کننده فیلم های سینمایی افزود: عجیب و غریب‌ترین گروه هنرمندان و سینماگران ایرانی، آنهایی هستند که در پروژه‌های انقلابی و اسلامی که با سرمایه و بودجه دولت ساخته می‌شود، رشد و نمو پیدا کرده اند، معروف شده اند و امروز تعبیر سلبریتی در مورد تعدادی از آنان به کار میرود. سؤال من این است که اینان همیشه و همه جا در موقعیت‌ها و ماجراهای مختلف واکنش‌های اغراق‌آمیز و تهوع‌آوری از خود نشان می‌دهند، چگونه می‌شود که در ماجرای بسیار مهمی مثل حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی، این جمع سر به لاک سکوت می‌برند؟

«مهدی عظیمی میرآبادی» در پایان گفت و گو خاطرنشان کرد: به هر حال، سینما و سینماگران ایران، چه دولتی و چه مستقل، چه موافق و چه مخالف، ناگزیر از بازتعریف رفتار خود در مواجهه با این حمله ی نوعی هستند. چرا که مردم بزرگوار ایران نشان داده‌اند که همواره فرق خائن و خادم را به خوبی می‌شناسند و به وقت خود نظرشان را راجع به او اعمال می‌کنند.

بیژن همدرسی: سکوت خفت‌بار سلبریتی‌ها؛ بزدلی به‌جای روشنفکری

بعد از چهار دهه رجز خوانی بین ایران و رژیم صهیونی، بالاخره ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ با حمله هوایی رژیم متجاوز به سرزمین پهناور ایران جنگ شروع و با واکنش نظامی کشورمان روبرو شد و عملاً طرفین به هم اعلام جنگ دادند… در این میان اعلام مواضع افراد و اقشار مختلف درباره شروع جنگ و طرف حمله به عنوان بخشی از افکار عمومی خود را نمایان کرد. همچنان که پیش بینی می شد، پاره ای از فیلمسازان و هنرمندان که با چشم باز و در زمان مناسب و به هنگام اوضاع را درک کردند، موضعگیری و اعلام نظرات مثبتی صورت گرفت که جای تقدیر و توجه دارد… اما این تمام آنچه که باید باشد نیست…
بنا بر شواهد متعدد، در کشوری که موجی از سلبریتی‌های هنری ، ورزشی و فرهنگی با کوچک‌ترین جرقه‌ اجتماعی، با ژست‌های شبه‌روشنفکری به میدان می‌آیند و اظهار وجود می کنند، حالا که آژیر وضعیت قرمز برای امنیت مردم به صدا درآمده، همه‌شان در غیبتی آگاهانه فرو رفته‌اند. سلبریتی‌هایی که برای سگ زخمی، گربه بی‌صاحب، یا حتی رنگ روسری فلان دختر در فلان خیابان، گریبان دریده، چندین استوری و مصاحبه منتشر می کنند، حالا که جمعیت زیادی از کودکان و زنان ایرانی شب‌ها را با وحشتِ موشک و رعب و اضطراب به صبح می‌رسانند، سکوت کرده، انگار نه انگار که این مردم، مردم همان سرزمینی هستند در آن رشد کرده و چهره شده اند…

آن‌هایی که روزی هزار بار برای “حقوق بشر” و “آزادی” مرثیه می‌خواندند، حالا حتی یک جمله ساده درباره حمله‌ی آشکار اسرائیل به کشورشان نمی‌نویسند. چرا؟ آیا هیچ توجیهی دارد؟ یا این که چون ممکن است گرین‌کارت‌هایشان به خطر بیفتد، یا اقامت‌هایشان در آن‌سوی آب‌ها به تعلیق درآید، زبان در کام خود فرو برده اند؟! آن‌ها برای همه چیز داستان پردازی می کنند و استوری می گذارند، الا برای وطن!! آیا برای این موجودات مهم نیست که صدای آژیر و انفجار، در گوش کودکان ایرانی پیچیده است؟ آیا آن‌ها فقط نگرانند که اسم‌شان در فلان جشنواره بین‌المللی خط نخورد؟!

به نظر می رسد، سکوت امروز این اشباح، نه حاصل بی‌خبری است و نه بی‌توجهی؛ این سکوت، سکوتی از جنس ترس، منفعت‌طلبی، و وطن فروشی است. آن‌ها وطن را تنها تا آن‌جا دوست دارند که پله‌ای باشد برای دیده‌شدن‌، و نشستن سیری ناپذیرشان بر خوان نعمات سرزمین ایران بزرگ؛ نه جایی برای دفاع از مردم آن در لحظات سخت. آن ها متکبرانه ادعای همدردی با مردم را دارند، اما از این درد متأثر نمی شوند که مردم کشورشان ممکن است در تهران، اصفهان، شیراز، یا هر نقطه ی دیگری، شب را با هراس و دلهره بگذرانند.

عجیب‌تر اینکه همین غربی‌ها که قبله ی آمال همین سلبریتی های هستند و این جماعت همواره به سوی آن‌ها سجده می‌کنند، اگر قطره خونی از بینی یکی از شهروندهایشان بریزد، یا کسی اشاره ای به خاکشان کند، دنیا را زیر و رو می‌کنند و غیرت‌شان را جار می‌زنند. اینجاست که انسان می‌ماند که چطور یک چهره ی خارجی، برای حفاظت از جان و خاکش بیشتر غیرت دارد، تا گونه ای ناشناخته از سلبریتی ایرانی که در موضعگیری های دو پهلو و غبار آلود از عشق به وطن می‌گوید اما حتی در حمله مستقیم دشمن به کشور خودش، فقط سکوت می‌کند؛ سکوتی پُر از ترس و خفت و ننگ. آن فریادهای آزادی، آن اشک‌های حقوق‌بشری، چه ارزشی دارد زمانی که “بشر” فقط وقتی “بشر” است و حقوقی دارد که برای نفع برند و اعتبار شخصی‌ِ این مجسمه های بلاهت مؤثر باشد؟

در حالی که مردم ایران، با همه مشکلات‌شان، در لحظات خطر کنار هم ایستاده‌اند، و ورطه های سخت را بدون اعلام حمایت این جماعت که حتی شجاعت یک پست ساده را علیه رژیم خونخوار و کودک کش رژیم صهیونی و امریکا را هم ندارند. بی‌غیرتی‌ و بی شرفی این گونه ی موجودات انسان نما، بیش از این که توهین به مردمی‌ باشد که روزی دست شما را گرفتند و از خیابان به شهرت رساندند، به ضرر خود آنان است… به قول قدیمی‌ها؛ آدم‌ها را در سختی، می‌شود شناخت. و ما، حالا شما را خوب شناختیم.

مهدی پورسالار: چهل خطای مدیریت فرهنگی در کشور – خطای اول: غفلت از خِرَد جمعی و نخبگان در مدیریت فرهنگی

خطای اول: خطای راهبردی غفلت از خرد جمعی و نخبگان در مدیریت فرهنگی

وضعیت کنونی مدیریت فرهنگی کشور نشان‌دهنده ضرورت یک تحول ساختاری است. این تحول باید مبتنی بر باور به ارزش خرد جمعی و اهمیت مشارکت نخبگان در فرآیند تصمیم‌گیری باشد. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود مدیریت فرهنگی کشور از چالش‌های فعلی عبور کند و به سمت اثربخشی بیشتر حرکت نماید. چرا که یکی از عمیق‌ترین چالش‌های نظام مدیریت فرهنگی ایران، غفلت سیستماتیک از خرد جمعی و عدم بهره‌گیری از نظرات نخبگان و ذی‌نفعان در فرآیند تصمیم‌سازی‌های کلان است. این خطای استراتژیک که ریشه در ساختارهای ناکارآمد مدیریتی دارد، پیامدهای ویرانگری در عرصه فرهنگ بر جای گذاشته است. از کاهش شدید اثربخشی سیاست‌های فرهنگی گرفته تا ایجاد شکاف عمیق بین برنامه‌ریزان و جامعه هدف، همگی زنجیره‌ای از نتایج این رویکرد نادرست هستند.

ریشه‌یابی یک بحران ساختاری:

الف) ساختارهای متمرکز و نگاه از بالا به پایین

در بستر تاریخی مدیریت فرهنگی ایران، شاهد حاکمیت نگاه سلسله‌مراتبی و تصمیم‌گیری‌های متمرکز بوده‌ایم. این پارادایم مدیریتی که ریشه در ساختارهای بوروکراتیک دارد، به تدریج اعتماد به نخبگان و متخصصان حوزه فرهنگ را تضعیف کرده است. بسیاری از تصمیم‌گیران فرهنگی به جای اتکا به نظرات کارشناسی و مشورت با صاحب‌نظران، ترجیح می‌دهند بر اساس برداشت‌های شخصی یا ملاحظات سیاسی عمل کنند.

ب) هراس از تکثرگرایی فکری

یکی از عمیق‌ترین موانع در مسیر بهره‌گیری از خرد جمعی، ترس برخی مدیران از تنوع آرا و چالش‌های فکری است. این نگرش دفاعی باعث شده است تا در بسیاری از موارد، تنها صداهای همسو و همنوا مجال بروز پیدا کنند، در حالی که نظرات منتقدانه و مستقل به حاشیه رانده می‌شوند. این رویکرد نه تنها موجب فقر فکری در مدیریت فرهنگی شده، بلکه زمینه‌ساز تصمیم‌گیری‌های نادرست و پرهزینه شده است.

 ج) نهادهای مشورتی بی‌اثر

اگرچه در ظاهر ساختارهای مشورتی متعددی مانند شوراهای فرهنگی، هیئت‌های علمی و نهادهای کارشناسی وجود دارند، اما در عمل این نهادها از اختیارات لازم برخوردار نیستند. تجربه نشان داده است که نظرات این نهادها غالباً توسط تصمیم‌گیران اصلی نادیده گرفته می‌شود یا به صورت گزینشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این وضعیت موجب شده است تا این نهادها بیشتر نقش نمایشی داشته باشند تا تأثیرگذار.

پیامدهای ویرانگر:

الف) شکاف عمیق بین سیاست‌ها و واقعیت‌ها

وقتی برنامه‌ریزان فرهنگی بدون درک درست از نیازها و دغدغه‌های جامعه هدف تصمیم می‌گیرند، طبیعی است که سیاست‌های تدوین شده با واقعیت‌های اجتماعی فاصله زیادی پیدا می‌کنند. این شکاف عمیق موجب کاهش شدید اثربخشی برنامه‌های فرهنگی و مقاومت اجتماعی در برابر آنها شده است.

ب) اتلاف منابع ملی

اجرای پروژه‌های فرهنگی بدون پشتوانه مطالعات کارشناسی و نیازسنجی دقیق، منجر به هدررفت منابع مالی و انسانی شده است. نمونه‌های متعددی از این دست پروژه‌ها را می‌توان در سراسر کشور مشاهده کرد که پس از صرف هزینه‌های کلان، به سرنوشت تعطیلی یا بلااستفاده ماندن دچار شده‌اند.

ج) بحران اعتماد عمومی

وقتی نخبگان فرهنگی و مردم احساس کنند که نظراتشان نادیده گرفته می‌شود، طبیعی است که اعتمادشان به نهادهای فرهنگی کاهش یابد. این بی‌اعتمادی که امروز به وضوح قابل مشاهده است، بزرگترین مانع در مسیر تحقق اهداف فرهنگی کشور محسوب می‌شود.

د) رکود در نوآوری فرهنگی

مدیریت یک‌جانبه و غیرمشارکتی، خلاقیت و ایده‌پردازی را در عرصه فرهنگ محدود کرده است. وقتی صداهای جدید و ایده‌های نو مجال بروز پیدا نکنند، طبیعی است که شاهد رکود در تولیدات فرهنگی باشیم. این وضعیت به ویژه در سال‌های اخیر به وضوح قابل مشاهده است.

راهکارهای برون‌رفت:

الف) تقویت نهادهای مشورتی مستقل

برای جبران این خطای راهبردی، ضروری است که نهادهای مشورتی از استقلال و اختیارات کافی برخوردار شوند. شوراهای فرهنگی باید بتوانند به صورت مستقل عمل کنند و نظراتشان در فرآیند تصمیم‌گیری‌ها تأثیرگذار باشد.

ب) گفت‌وگوی دائمی با ذی‌نفعان

برگزاری جلسات منظم با هنرمندان، نویسندگان، اساتید دانشگاه و فعالان عرصه­ی فرهنگ می‌تواند پل ارتباطی بین تصمیم‌گیران و جامعه هدف را تقویت کند. این گفت‌وگوها باید فراتر از مراسمات تشریفاتی باشد و به صورت مستمر ادامه یابد.

ج) شفافیت در فرآیند تصمیم‌گیری

انتشار گزارش‌های تحلیلی از تصمیمات فرهنگی و دلایل اتخاذ آنها می‌تواند به افزایش اعتماد عمومی کمک کند. این شفافیت باید شامل تمام مراحل تصمیم‌گیری، از شناسایی مشکل تا ارزیابی نتایج باشد.

د) تحول در آموزش مدیران فرهنگی

ترویج فرهنگ مدیریت مشارکتی و تقویت باور به اهمیت تخصص‌گرایی در میان مسئولان فرهنگی نیازمند برنامه‌ریزی آموزشی بلندمدت است. این آموزش‌ها باید هم برای مدیران فعلی و هم برای مدیران آینده طراحی شود.

ادامه دارد…

بیژن همدرسی: سلبریتی‌؛ همدردی، فرهنگ‌سازی، پیگیری، مسئولیت اجتماعی


سلبریتی‌ها، با توجه به جایگاه ویژه‌ای که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، هنری و رسانه‌ای دارند، دیگر فقط چهره‌های محبوب یا تاثیرگذار در دنیای هنر نیستند. این افراد، به مرور زمان به منابع کلیدی تاثیرگذاری در فرهنگ‌سازی، آگاهی‌بخشی و همچنین اعتراضات اجتماعی تبدیل شده‌اند. از این رو، نقشی که سلبریتی‌ها می‌توانند در مواجهه با فجایعی همچون قتل الهه حسین‌نژاد ایفا کنند، بسیار حیاتی است.
حادثه تلخ قتل الهه حسین‌نژاد، دختر ۲۴ ساله‌ای که به دست یک قاتل در تهران به طرز هولناکی جان باخت، تنها یک پرونده جنایی ساده نبود. این اتفاق در واقع بازتابی از مشکلات عمیق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه است؛ مشکلاتی که سلبریتی‌ها می‌توانند نقش اساسی در روشن کردن آن‌ها ایفا کنند.

نقش سلبریتی‌ها در افزایش آگاهی عمومی

سلبریتی‌ها به دلیل شناخته‌شدگی، مخاطبان وسیعی دارند و از این رو قادرند که یک پیام اجتماعی یا انسانی را به سرعت در سطح گسترده‌ای منتشر کنند. در مواقعی مانند این قتل، سلبریتی‌ها می‌توانند از جایگاه خود استفاده کرده و با هشتگ‌گذاری، بیانیه‌های عمومی و مصاحبه‌ها، جامعه را از ابعاد مختلف قضیه آگاه کنند. این امر نه تنها موجب جلب توجه بیشتر به حادثه می‌شود، بلکه می‌تواند بسترهای اجتماعی و فرهنگی منجر به چنین وقایعی را مورد نقد قرار دهد.

در دنیای امروز، حضور سلبریتی‌ها در فضای مجازی مانند اینستاگرام و توییتر، به سرعت موجب شکل‌گیری بحث‌های عمومی پیرامون یک مسئله می‌شود. چهره‌های شناخته‌شده‌ای چون بازیگران، خوانندگان و مجریان تلویزیون با ایجاد کمپین‌ها و هشتگ‌های حمایتی، می‌توانند به راحتی توجه افکار عمومی را به موضوعات اجتماعی جلب کنند. این موضوع به ویژه در مواقعی مانند این حادثه که رسانه‌ها شاید نتوانند به اندازه کافی به آن پرداخته باشند، اهمیت دوچندان پیدا می‌کند.

سلبریتی‌ها و مسئولیت اجتماعی در ساختن فرهنگ ضد خشونت

سلبریتی‌ها باید نقش خود را فراتر از آگاهی‌بخشی به بحران‌ها ببینند. آن‌ها می‌توانند با ساخت آثار هنری، فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی که موضوعاتی چون خشونت خانگی، تبعیض‌های اجتماعی، بی‌عدالتی‌های جنسیتی و اقتصادی را مورد بررسی قرار می‌دهند، جامعه را به چالش بکشند. آن‌ها می‌توانند با نقش‌آفرینی در شخصیت‌هایی که به تصویر کشیدن مبارزه با ظلم و نابرابری را از زاویه انسانی و عاطفی نمایان می‌کنند، در ایجاد فرهنگ ضدخشونت موثر واقع شوند.

چنین اقداماتی نه تنها موجب آگاهی‌سازی عمومی می‌شود، بلکه به مقابله با وضعیت‌های مشابه و پیشگیری از وقوع فجایعی مشابه کمک می‌کند. هنگامی که چهره‌های معروف در فیلم‌ها، تئاترها و سریال‌های خود پیام‌هایی علیه خشونت و نابرابری می‌دهند، آن‌ها در واقع الگویی مثبت برای مخاطبان خود به‌ویژه نسل‌های جوان ارائه می‌دهند.

سلبریتی‌ها و نقد سکوت در برابر جنایات اجتماعی

در هنگام وقوع فجایعی این گونه، سکوت بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده، خود به یک بحران بزرگ تبدیل می‌شود. سلبریتی‌ها، به ویژه آن‌ها که در دنیای هنر و رسانه حضور فعال دارند، اگر در برابر جنایات اجتماعی سکوت کنند، این سکوت خود به معنای «بی‌تفاوتی به سرنوشت هم‌وطنان» تفسیر می‌شود.

در مقابل، بازیگران و هنرمندانی که با فریاد زدن در برابر ظلم‌ها، جنایات و تبعیض‌ها مخالفت می‌کنند، در واقع نقش مهمی در ایجاد فضای اجتماعی آگاه و پیشرو ایفا می‌کنند. این افراد می‌توانند از قدرت خود در رسانه‌ها برای تبدیل سکوت و بی‌تفاوتی به اعتراض و جلب توجه افکار عمومی استفاده کنند. در حقیقت، حضور فعالانه سلبریتی‌ها در مسائل اجتماعی نه تنها به آگاهی‌افزایی کمک می‌کند، بلکه موجب ایجاد فشار عمومی برای تغییر قوانین و سیاست‌های اجتماعی خواهد شد.

سلبریتی‌ها به عنوان الگوهای تغییر اجتماعی

سلبریتی‌ها باید درک کنند که با شهرت و محبوبیت خود، مسئولیتی بزرگ در قبال جامعه دارند. این مسئولیت به معنای تغییر نحوه برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی از طریق هنر، رسانه و تاثیرگذاری مستقیم بر مخاطبان است. آن‌ها می‌توانند با نشان دادن همدلی، پشتیبانی و مشارکت در امور اجتماعی، بر روی مخاطبان خود تأثیر بگذارند و یک موج فرهنگی ایجاد کنند که به نفع اصلاحات اجتماعی باشد.

برای نمونه، برخی از سلبریتی‌ها با مشارکت در کمپین‌های ضد خشونت، حمایت از حقوق زنان و برابری جنسیتی، می‌توانند نقش مهمی در فرهنگ‌سازی ایفا کنند. این حمایت‌ها می‌تواند شامل پشتیبانی از طرح‌های قانونی برای امنیت زنان، کارگاه‌های آموزشی برای پیشگیری از خشونت‌های خانگی و پروژه‌های خیریه برای حمایت از خانواده‌های آسیب‌دیده باشد.
انواع سلبریتی ها و کارکرد آنها

در سالهای اخیر و در وقایع سیاسی ما شاهد فعالیت پاره ای از سلبریتی ها بویژه هنرمندان بودیم که بعضا آنقدر رویدادهای سیاسی غرق شدند که در نهایت ناچار به ترک وطن شدند ، اما به راستی چند تن از این افراد درک درستی از وقایع روز کشور داشتند و چقدر به کاری که بعنوان رسالت بعهده گرفتند اعتقاد داشتند ؟
وقایع سالهای اخیر کشور نشان داد سلبریتی های محبوب کشور عمدتا از سه قشر تشکیل می شدند ؛
قشر اول سلبریتی های آگاه که نسبت مسایل روز مشرف بوده و از روند رخداد اتفاقات با خبر بودند. این دسته یا آگاهانه در رخدادها مداخل نکردند و یا اگر مداخله و نظری دادند ، تلاششان در جهت حفظ پیوند جامعه و عدم گسست ارکان و لایه گوناگون جامعه از هم بود .
سری دوم سلبریتی ها سلبریتی های احساسی بودند، این دسته که برای خود مخاطبان خاصی داشتند در وقایع و رخدادهای سیاسی نه بر اساس اطلاع یا خبر و یا دانش ویژه ، صرفا براساس ذائقه جامعه درگیر (نه کل جامعه) و در پاسخ به انتظارات آنها داخل ماجرا می شدند و اظهار نظر و یا موضع گیری می کردند ، این دسته عمدتا بیش از خیر ، سرشان دامن جامعه و یا جریان را می گرفت و موجب آشفتگی بیشتر در روند اتفاقات و مسایل سیاسی و اجتماعی می شد…
سری سوم از سلبریتی ها ، سلبریتی های مزدور بودند، افرادی که در جریانات سیاسی ، با دریافت مبالغ و یا وعده و وعیدهای زندگی های لاکچری خود و تاریخچه هنری خود را به تاراج گذاشته و در راستای جریان اقلیت خاص مواضع تندی اتخاذ کردند که در نهایت بدون حصول نتیجه ترک وطن کردند و در خارج کشور حتی نظامی را که باعث رشد و شهرت آنها شده بود را نفی و حتی مورد شدیدترین انتقادات قرار دادند … این دسته سلبریتی ها برای ماندن در جغرافیایی جدید تن به دریوزگی های سیاسی به دشمنان کشور دادند . و نه اهدافشان رسیدند و نه دیگر آن ابهت و اهمیت که در ایران داشتند را دارند .
آنها بودن فقط برای منافع خودشان و حتی نه ملت ، ملت فقط برایشان وسیله پرش بودن از ایران به آنجا که آرزوی آمالشان بود .

نتیجه‌اینکه ،
سلبریتی‌ها می‌توانند در جامعه به عنوان آینه‌ای برای بازتاب شرایط اجتماعی و فرهنگی عمل کنند. در بحران‌هایی مانند قتل این دختر، آن‌ها قادرند با استفاده از پلتفرم‌های عمومی خود، صدای مظلومیت و عدالت‌خواهی را به گوش تمامی مردم برسانند. این امر نه تنها به رفع چالش‌های موجود کمک می‌کند، بلکه در ساخت جامعه‌ای شجاع‌تر، آگاه‌تر و مسئول‌تر نقش بسیار مهمی ایفا خواهد کرد به شرط آنکه سلبریتی ، آگاه به زمان ، مکان ، جامعه شناسی بوده و بدنبال منافع جمع و کل کشور باشد نه یک جریان تند رو فرصت طلب . سلبریتی در دل جامعه با احترام و ارزش باقی خواهد ماند که ، در تمامی موارد حساس و مهم کشور ورود و ابراز نظر و یا برای رفع مشکل و حل آنها دخالت و دلسوزی کند .

خروج از نسخه موبایل