معرفی نامزد‌های ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه رسام

نامزد‌های ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم رسام از سوی دبیرخانه این جشنواره معرفی شدند.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس و مقاومت؛ نامزد‌های ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم رسام از سوی دبیرخانه این جشنواره معرفی شدند.

بر اساس این گزارش، اسامی نامزدهای دریافت جوایز ششمین جشنواره بین المللی فیلم رسام به تفکیک صاحب و نام اثر و استان مربوطه به این شرح است:

۱ـ محمد جواد شفاه و محمد جواد موحد، نام اثر- محافظ -از تهران
۲ـآرش(محمدجواد) اشتری، نام اثر -مما- از البرز
۳ـ روح الله جلالی طلب، نام اثر- پای پرواز- از خراسان رضوی
۴ـ احمد الشامی، نام اثر ـ لیله الاولی – از یمن
۵ـ مصطفی شبان، نام اثر ـ ونوس- از اصفهان
۶ـ نام اثر، فاینال موبایل از معاونت برون مرزی
۷ـ کامران رضایی، نام اثر ـ زنان بی ادعاـ از کرمانشاه
۸ـ سروش کشاورز، نام اثر ـ آخرین بوسه من- از لرستان
۹ـ مریم رزاقی، نام اثرـ اقیانوس بی پایان- از مازندران
۱۰ـ مهدی شاد، نام اثرـ پیروزی ایمان ـ از همدان
۱۱ـ میلاد کهنزاد، نام اثرـ بیا گریه کنیم باهمـ از تهران
۱۲ـ مریم مدرس مطلق, نام اثر – صبح حلب- از اصفهان

۱۳ـ میلاد محمدی، نام اثر- پیچ تاریخی- از تهران
۱۴- سید بهروز نیری، نام اثر- وعده قاسم – از گلستان
۱۵ـ احمد استاد حسن معمار، نام اثر- دست های کوچک- از تهران
۱۶- مقداد جعفر زاده، نام اثر- آدم حسابی‌ها- از مازندران
۱۷- مجید میرزایی فراهانی، نام اثر- روزهای عادی ما- از تهران
۱۸ـ علی ملکشاهی مقدم، نام اثر- عکاس و نقاش – از تهران
۱۹- نیوشا کرمی، نام اثر- تولد- از خراسان رضوی
۲۰- علی رسولی، نام اثر- رهپویان قله- از تهران
۲۱- شیما معصومی، نام اثر- درخت انقلاب – از اصفهان
۲۲- رقیه صالحی، نام اثر- یه پلاک – از قزوین
۲۳- علی اصغر ملکان، نام اثر – عکس وحدت- از گلستان

«مخاطب» تا حد زیادی از «تلویزیون» فاصله گرفته/ اگر «مدیران صدا و سیما» تدبیری نیاندیشند این فاصله بیش از پیش عمیق‌تر خواهد شد!

سینماپرس: «هادی افشار» با بیان این مطلب که مخاطبان تلویزیون و پلتفرم‌های نمایش خانگی امروز به‌طور کامل از یکدیگر تفکیک شده‌اند، گفت: به‌نظر می‌رسد که مخاطبان پلتفرم‌ها تمایل چندانی به تماشای تلویزیون ندارند. هنگام تولید این سریال نیز ما با در نظر گرفتن مدیوم تلویزیون پیش رفتیم؛ چه در انتخاب بازیگران و عوامل پشت صحنه، چه در نوع نگاه به سلیقه مخاطب. اگر قرار بود این اثر برای پلتفرم ساخته شود، ناگزیر می‌بایست با زبان و ساختار متفاوتی وارد می‌شدیم.

مهم‌ترین ویژگی‌ «سینمای مستند» مواجهه با «حقیقت» است/ «مستند» می‌بایست هم «آسیب‌ها» و «مشکلات جامعه» را به تصویر بکشد و هم بتواند «هویت» و «ارزش‌ها» را بازنمایی کند

سینماپرس: «مرتضی رزاق کریمی» با بیان این مطلب که بسیاری از مؤلفه‌های هویتی در حال فراموشی‌اند، گفت: سینمای مستند وظیفه‌ای سنگین در حفظ و انتقال آن‌ها برای نسل‌های آینده بر عهده دارد. این سینما باید در همه‌ی ابعاد حرکت کند؛ هم آسیب‌ها و کاستی‌ها را بازتاب دهد، و هم ارزش‌ها و عناصر فرهنگی و هویتی را برجسته سازد.

«ریحان نامه» به کارگردانی علیرضا حمیدین کلید خورد

فیلم کوتاه «ریحان نامه» به کارگردانی علیرضا حمیدین و تهیه‌کنندگی امیر پناهی‌فر و علیرضا حمیدین، با حضور جمعی از بازیگران و عوامل حرفه‌ای، تولید خود را آغاز کرد. این اثر با رویکردی اجتماعی، روایتگر داستانی تاثیرگذار درباره دختری افغانی است که در نخستین تجربه بازیگری‌اش، با چالش‌های عمیقی با گروه نمایش و خانواده اش روبه‌رو می‌شود.

جبار آذین: “مقاومت” از واقعیت و تاریخ تا دورهمی و جشنواره

هشت‌سال دفاع مقدس از ایران بزرگ و نوامیس انسانی، ملی، میهنی، باورها و اعتقادها، دستاوردهای کشور و مبارزات و مجاهدات میلیون‌ها انسان شرافتمند و وطن‌پرست، و نیز شهادت و جانبازی و آزادگی هزاران سلحشور برای حفظ و حراست از ایران در برابر یورش‌های بیگانگان، حقیقتی بزرگ در تاریخ ایران‌زمین است. اما این تمام حقیقت نیست. این رخداد، مانند دیگر رویدادها، نیم‌رخ کم‌پیدایی هم دارد که در مقابل خلوص‌ها، همت‌ها و ایثارگری‌ها قرار می‌گیرد؛ و آن، سوءاستفاده از شرایط جنگی کشور در آن دوران و سال‌های پس از پایان جنگ تحمیلی است.

متأسفانه، عده‌ای که همچنان عنان اختیار را در دست دارند، برخلاف مخلصان و شهدای دوران دفاع مقدس، از نام و یاد شهدا و دفاع مقدس، و از خاطرات و یادمان‌های آن ایام، به نفع خود سوء استفاده می‌نمایند، گر چه این جماعت نیاز به معرفی ندارند و پنهان و آشکارشان بر همگان هویداست. اما در مقابل، همواره، وفاداران راستین و قدرشناسان، از جمله اهالی هنر و قلم، در ثبت و ضبط وقایع و حوادث زمان جنگ، وفاداری‌ها و شهادت‌ها، و همچنین نمایش چهره‌ی آنانی که در پس این رویداد تاریخی، «کار دیگر» کرده‌اند و می‌کنند، کوشیده‌اند تا صدای راستین و تصویرگر صدیق دوران دفاع مقدس باشند… و البته دوگانگی میان این دو گروه و نبرد حق و باطل میان آن‌ها تا امروز نیز ادامه دارد.
به موازات این تلاش‌ها و کشمکش‌ها؛ دلسوزان و وقایع‌نگاران صادق عرصه‌های هنر، سینما، تئاتر، موسیقی، شعر و ادب، عزم کرده‌اند تا آیینه‌ی صادقِ سلامت و واقع‌نمای دوران دفاع مقدس باشند و با برگزاری جشن‌ها، جشنواره‌ها، دورهمی‌ها و انواع مراسم و آیین‌ها، از پدیدآوران آن روزگار قدردانی کنند. جشنواره‌های شعر، تئاتر و فیلم مقاومت بر همین اساس، متولد شدند. اما با وجود کوشش افراد سلامت‌اندیش، کاربلد و متعهد، چه بسا که این مراسم به‌تدریج از پویایی، تکامل و تأثیرگذاری فاصله گرفته، به برنامه‌هایی نمایشی تبدیل گردیده، از محتوا، مضامین و اهداف راستین خود جدا شده، میدان را برای سوءاستفاده‌کنندگان باز کرده اند. آنان با وجود آنکه این برنامه‌ها هزینه‌های فراوانی را بر دوش ملت تحمیل می‌کند، آن را فاقد روح معنویت و دور از روند تکامل و بدون تأثیرگذاری‌ برگزار می کنند. با کمال تأسف، جشنواره‌ی فیلم مقاومت نیز از همین آفات و مشکلات رنج می‌برد. آیا به راستی نمی شود از برگزاری مستقل این جشنواره‌های بی ثمر، بی اثر، و پرهزینه چشم پوشید و به کمک آن، در جهت سالم سازی و تأثیر فزاینده ی جشنواره‌های ملی همانند فیلم فجر، تئاتر فجر، موسیقی فجر، شعر و ادب و تجسمی فجر، اقدام کرد و از هدررفت بیشتر سرمایه‌ها و استعدادهای ملی و مردمی جلوگیری نمود؟

فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند

یادداشت مدیر مسئول

محمد مهدی عسگرپور در یادداشتی طنازانه در پاسخ به یادداشت دیگری گفته: «آن‌ها که باد کاشتند، مجبورند طوفان درو کنند»! و بعد نتیجه گرفته که «هرچیزی درکشورمان از جمله سینمای ایران بی‌نصیب از تناقضات سیستماتیک جاری در ایران نیست و اگر فکر می‌کنیم یک سازمان یا یک نهاد صنفی، بی‌همگرایی ساختاری با سایر نهادها می‌تواند توازن جدیدی که برخلاف جهت وجه غالب و رایج کشور است، برقرارکند، گمانم شیپور را از سرگشادش نواخته‌ایم.» و با دلسوزی ساده­ دلانه­ ای نخست به خودش و دیگران توصیه کرده که با این بلبشو کنار بیایند. هیچ کس نداند، خودش می­داند که هیچ یک از حرف­ هایش را قبول ندارم و بلکه او را همانند بازیکنی می­ دانم که توپ را از انتهای زمین تا دم دروازه به سختی دریبل می ­کند و وقتی به دروازه ­ی حریف می ­رسد، به خارج از زمین می ­فرستد! و از فحش و ناسزای هواداران لذت می ­برد! علت واکنش به مطلب غیرمنصفانه­ ی او، برخورد ساده ­لوحانه­­ اش با موضوع است. من اساساً تعبیر «تناقضات سیستماتیک جاری در ایران» را قبول ندارم. اما علی­ رغم این حرف سر تا پا غلط و ناجوانمردانه، فرض محال را بر این می ­گذارم که درست می­ گوید و موقتاً با تصویری که از لولوها می­سازد کنار می­ آیم؛ لولوهایی که شیپور را از سر گشادش می­ زنند، باد کاشته ­اند و حالا باید طوفان درو کنند، و حقشان هم هست!

آنان را که از او شناختی ندارند، به جستجوی مختصری در اینترنت ارجاع می­ دهم که فقط بر اساس اطلاعات منتشر شده (نه مسئولیت­ های مخفی و محرمانه ­اش!) به فهرست عریض و طویل مسئولیت­ های دولتی، غیردولتی، حکومتی، خصوصی، عمومی، و صنفیِ داخلی و خارجی­ اش دست خواهند یافت که نشان می‌دهد حداقل در 40 سال از 45 سال گذشته، به طور لاینقطع و مستمر، در طیف وسیعی از سمت‌ها در سازمان‌های کلیدی سینمایی و تلویزیونی حضور و نقش پررنگی داشته و همچنان دارد؛ و با خستگی­ ناپذیریِ مثال زدنی هم­زمان بار چندین مسئولیت را به دوش می­ کشد و باز هم اگر بار بخورد بدش نمی ­آید که پشتش را به مسئولیتی جدید بدهد! گر چه همزمان فیلم و سریال هم بسازد! البته ناگفته پیداست که خودش اعتبار چندانی ندارد، بلکه او نماینده جریانی است که همیشه بوده و هست و خواهد بود و همانند هم ­باندی ­هایش در تمام دوره ­های چپ، راست، بالا، پایین، انقلابی، غیرانقلابی، و ضدانقلابی همچنان از رانت ­های گوناگون اعتباری، مالی، صنفی، شغلی، اطلاعاتی، امنیتی، و… برخوردار بوده و هست. حالا او با این سابقه ادعا می ­کند هیچ مسئولیتی در این «باد کاشتن و باد درو کردن» نداشته است! این «اصل تناقض» است؟! این همه سوابق ریز و درشت، و ادعای بی‌تقصیری؟!

تناقض آشکار در اینجاست که یک نفر (به عنوان نمونه ­ای از یک باند) با این حجم از سابقه و نفوذ در سطوح بالای مدیریت و تصمیم‌گیری در ساختار سینما و تلویزیون ایران، خود را صرفاً ناظر یا قربانی «فساد سیستماتیک» و «تناقضات عمیق» معرفی و از مسئولیت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل‌گیری و تداوم وضع موجود در سینما و تلویزیون شانه خالی کند؛ در حالی که نه تنها همواره عضوی از این «سیستم» بوده‌، بلکه از معماران اصلی آن محسوب می‌شود. اگر واقعاً «فساد سیستماتیک» وجود دارد، آیا هیچ یک از اعضای این باند به عنوان بخشی از معمارانِ سیاست‌گذاریِ فرهنگیِ چهار دهه‌ی اخیر، حتی یک سند از تلاش‌های اصلاحیِ ناموفقِ خود ارائه داده ­اند؟ قطعاً نه! پس مشخص است که تصمیمات، سیاست‌گذاری‌ها، و رویکردهای این باند در جایگاه‌های مدیریتی، قطعاً در شکل‌گیری یا تثبیت همان «تناقضات سیستماتیک» و «فساد سیستماتیک» (که او و هم­ باندی­ هایش می­ گویند) نقش داشته است.

بهره‌مندیِ «حتی بلغ الحلقوم»  از «سفره گسترده و بی­ دغدغه­ ی رانت­ های حرام سیاسی و اقتصادی، و…» این پرسش را پررنگ‌تر می‌کند که امثال او چگونه بدون این که خنده­ شان بگیرد متوهّمانه، بی آنکه سهم خود را در این مشکلات بپذیرند، دیگران را به خاطر وجود آن «لولوی خیالی» سرزنش کرده، با فرافکنی برای پاک کردن صورت‌مسئله تلاش نمایند. ضمن آن که آمرانش از او بخواهند تا تنور داغ است، نان را بچسباند و پا را از گلیم خود درازتر کرده، به جای آنکه به نقش خود در این فرآیند بپردازند، با استفاده از همان رانت ­هایی که اشاره شد، مسئولیت را به گردن دیگران، بخصوص «مسئولان بلندپایه» بیاندازند، در حالی که خودشان نیز به نوعی جزو همان «مسئولان بلندپایه» محسوب می‌شوند.

فرافکنی ناجوانمردانه آن­ها که سابقه­ ای طولانی و پرنفوذ در قدرت دارند و از مزایای آن بهره برده­ اند، در حالی که خود بخشی جدایی‌ناپذیر از آن «سیستم» بوده و همچنان هستند، به این معناست که یا از درک عمیق ساختارها و نقش خود در آن‌ها عاجزند، یا به شکل آگاهانه‌ای این مسئولیت را انکار می­کنند. آنان در این سناریوی خودنوشته، قطعاً نمی توانند نقش «ناظر منفعل» را بازی کنند، بلکه به واقع، نقش اصلی قهرمان داستان به عهده ­ی آن­هاست و نمی‌توانند خود را از تبعات «بادهایی که کاشته ­اند» مبرّا بدانند.

بی­ تردید می ­بایست به صورتی کارشناسانه، عمیق، و عالمانه در فرصتی وسیع، ریشه­ ها و آثار مسائل و مشکلات تو در توی سینما و تلویزیون را مورد بررسی و مداقّه قرار داد و صد البته اکنون بنایی بر آن ندارم، بلکه مطابق معمای راسل که در گفتمان انتقادی­ اش می­گوید: «چگونه عضوی از یک سیستم می‌تواند کل سیستم را نقد کند، بی‌آنکه موقعیت خود را به عنوان جزئی از مسئله بپذیرد؟» تنها قصدم از این نوشته بیان این «تناقض» در جهت روشن‌کردنِ این مکانیسمِ خودفریب‌کارانه است که صداقت نویسنده ­ی آن «یادداشت عاری از حقیقت» را هم زیر سوال برده، این فرضیه را تقویت می‌کند که او در حال فرافکنی مسئولیت از خود و جریانی است که به آن تعلق دارد؛ از جنس همان­هایی که با استفاده از مکانیسم «تطهیرِ خودِ نخبه‌گرایانه» خودشان صبح جمعه فهمیدند بنزین گران شده است!

خروج از نسخه موبایل