«پدر» کجای سینمای ایران است

آرش فهیم روزنامه نگار سینما در آستانه میلاد باسعادت امیرالمومنین حضرت علی (ع) و روز پدر گفت: در آمریکا سال هاست که به این نتیجه رسیده‌اند که باید از طریق سینما، قدرت خانواده را تقویت کنند و ارزش های خانوادگی را جلا بدهند. به همین دلیل هم هر سال شاهد ده ها فیلم و سریال هالیوودی هستیم که در آن ها خانواده مأمن و پناهگاه افراد معرفی می شود و پدر معمولا قهرمان است. اما سینمای ایران –حداقل در ۱۰، ۱۵ سال اخیر- مسیری معکوس را در پیش گرفته است و اولا، غیر از برخی فیلم ها، عموما خانواده جایگاه متناسبی ندارد و ثانیا، گویی سازندگان این فیلم ها با پدرها پدرکشتگی دارند. این درحالی است که سینمای بعد از انقلاب ما در اوج دوران شکوفایی و رونقش یعنی اواخر دهه ۶۰ و اوائل دهه ۷۰ به موضوعات خانوادگی بیشتر می پرداخت و نتیجه اش را هم در استقبال نسبتا خوب خانواده ها می دیدیم و هم روابط خانوادگی درمقایسه با زمانه ما، بهتر بود که قطعا سینما نیز در فرهنگ زیست خانوادگی و احترام به پدر و مادرها، موثر بود.

خبرنگار فرهنگی روزنامه «کیهان» در گفتگو با سینماپرس، گفت: یکی از شاخص های اغلب فیلم های اجتماعی در سینمای سال های اخیر ایران، کژتابی در ترسیم خانواده و کمبود خانواده الگو و تراز است. به ندرت فیلمی را می بینیم که در آن ها خانواده کامل، مقتدر و مستحکم با روابط عاطفی و گرم بین پدر و مادر و فرزندانشان حضور داشته باشد. در اغلب خانواده های فیلم های ما، پدر یا مادر حضور ندارند و یا اگر هم خانواده ای کامل هست، روابط در آن از هم گسیخته است و در این میان پدر، معمولا تصویری منفی و ترسناک دارد!

وی ادامه داد: یکی از الگوهای قصه پردازی در فیلم های یک دهه اخیر سینمای ایران، نمایش چهره ای هیولایی از پدرهاست. در خیلی از فیلم های به ظاهر اجتماعی و روشنفکرانه سینمای ما در ۱۰- ۱۵ سال اخیر، پدرها به عنوان ضدقهرمان و قطب منفی داستان به تصویر کشیده شده اند. در این فیلم ها به نوعی، پدر نماد قدرت و حکومت هم ترسیم شده است و برخی فیلم‌سازان با این ترفند، به طور غرمستقیم به قدرت سیاسی حمله کرده اند. هر چند که به هر حال، این شکل از تصویرسازی از پدر به عنوان ستون اصلی خانواده، دراصل نوعی هجمه به اصل نهاد خانواده محسوب می شود.

فهیم با بیان اینکه نمونه اخیر چنین فیلم هایی «لامینور» کار جدید داریوش مهرجویی است که در سال ۱۴۰۱ به نمایش عمومی در آمد اظهار داشت: این فیلم داستان دختر جوانی است که عاشق موسیقی است، اما پدرش به خاطر تعلقات مذهبی‌اش با موسیقی میانه خوبی ندارد و با علاقه این دختر، مقابله می کند! بازنمایی چهره ای هیولایی از پدرهای سنتی و مذهبی در خیلی فیلم های دیگر در سینمای ایران دیده شده است. فلم «مالاریا» ساخته پرویز شهبازی، «مرهم» ساخته علیرضا داود نژاد و … درباره پدرهایی هستند که با بدرفتاری موجب فرار دخترشان از منزل می شوند، فیلم‌های «ملی و راه های نرفته اش» و «خانه دختر» نیز خشونت پدر علیه دختر را نمایش می دهند.

عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران خاطرنشان کرد: پدر ستیزی در سینمای دهه گذشته ما سابقه ای پررنگ دارد. یک نمونه از این رویکرد در فیلم «ماجان» ساخته رحمان سیفی آزاد دیده شد. بی‌رحمی پدر علیه فرزند معلول آن هم در شرایطی که همه بار مراقبت از بچه بر دوش مادر است و مادر هم این مسئولیت را با کمال میل پذیرفته معنی ندارد. سکانس اختتامیه و تلاش پدر برای انداختن بچه‌اش به دریا، یک ترفند سوخته برای ایجاد حس ترحم به نفع بچه معلول است. این همه اغراق در نمایش تصویر منفی از یک پدر، ناشی از ضعف اساسی فیلم یعنی عدم ایده زاینده و پویا و مرگ درام است.

وی در پایان این گفتگو افزود: از دیگر آثار جدید سینمای ایران که دچار این بلیه هستند می توان از فیلم «بی صدا حلزون» یاد کرد که اتفاقا در آنجا نیز شاهد تعامل خاص یک پدر با فرزند معلولش هستیم. «بی صدا حلزون» که در سال ۱۴۰۱ اکران شد، درباره یک کودک ناشنواست که مادرش قصد دارد تا با پیوند حلزون، او را به نعمت شنیدن برساند. اما پدرش نه تنها مخالف است بلکه با روش‌های خشونت‌آمیز مانع این عمل می‌شود؛ چون تصور می‌کند در صورت شنوا شدن فرزندش، دیگر نمی‌تواند مانند زمانی که این کودک ناشنواست با او دوست و صمیمی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید