داستان‌های بسیاری از جنگ همچنان مغفول مانده است

کاوه حدادی که با فیلم «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» در جشنواره «سینما حقیقت» حضور دارد، می‌گوید داستان‌های زیادی از تاریخ جنگ وجود دارد که مغفول مانده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از پانا، کاوه حدادی فیلمساز و مدیر انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر بروجرد که با مستند «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» حضور دارد،در گفت‌وگو با پانا گفت: داستان‌های زیادی از تاریخ جنگ وجود دارد که مغفول مانده‌اند. «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» از آثار حاضر در بخش جایزه شهید آوینی شانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت،است، به نظر من سینماحقیقت جشنواره‌ای ویژه آثار مستند است. مستند «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» پیش از این در سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران حضور داشت اما به جهت جامعیت آن جشنواره از نظر گونه‌های مختلف، به نظرم در سینماحقیقت با مخاطبان تخصصی تری نسبت به سینمای مستند رو به رو خواهد بود.

وی در پاسخ به اینکه آیا تغییراتی را در «همه چیز از بالا قشنگ‌تر است» اعمال کرده است یا نه، بیان کرد: تغییرات کمی را در این مستند ایجاد کرده‌ام البته نه صرفا برای ارسال به جشنواره، بلکه احساس کردم با این تغییرات کیفیت فیلم بهتر می‌شود.

حدادی درباره برنامه‌ریزی برای پخش یا ارسال فیلم به جشنواره‌های داخلی و خارجی توضیح داد: حتما مستند را برای جشنواره‌های خارجی ارسال می‌کنیم. ماجرای این مستند روایت گوشه‌ای از تاریخ بروجرد است و به نظرم حضورش در جشنواره‌ها کمک می‌کند تا دایره گسترده‌تری از مخاطبان را داشته باشیم. همچنین تلاش می‌کنیم فیلم را در باکسی اکران کنیم تا مخاطبان بیشتری بتوانند از ماجرا مطلع شوند.

وی ادامه داد: هنوز بخش‌ها و داستان‌های زیاد و بزرگی از تاریخ جنگ وجود دارد که مردم و به ویژه نسل‌های جدید از آن بی اطلاع هستند، در جریان تحقیقات این مستند متوجه شدم به جز بروجرد در دو شهر دیگر میانه و بهبهان نیز مدارسی موشک باران و دانش‌آموزانش شهید شده‌اند.

مدرس انجمن سینمای جوانان ایران در پایان عنوان کرد: یادم است روزی که دو مدرسه ابتدایی شهید فیاض بخش و امام حسن مجتبی (ع) موشک خورد و ۶۸ دانش آموز شهید شدند، کودک بودم و با وجود اینکه خانه‌مان با مدرسه فاصله داشت، صدای مهیب آن را شنیدم و در خاطرم به عنوان خاطره‌ای تلخ ثبت شد. در واقع همه اهالی شهر متوجه این صدا شدند و آن روزها هر وقت موشک باران صورت می‌گرفت، ما می‌شنیدیم و در جریان قرار می‌گرفتیم. بارها و بارها فکر کرده‌ام به اینکه بچه‌هایی که در جریان این حادثه کشته شدند هم سن و سال آن روزهای من بودند و شاید اگر زنده می‌ماندند، دوستان امروز من بودند، با هم در یک تیم فوتبال بازی می‌کردیم و حیف که زندگی از آن‌ها دریغ شد. در واقع این کانسپت اصلی مستند ما است و یک روایت ریورس و برعکس از یک واقعه را در این مستند شاهد هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید